تکس فری چیست؟

در حال حاضر بعضی از کشورهای گردشگر پذیر دنیا برای جذب بیشتر گردشگر و توسعه بیشتر در صنعت گردشگری و توریست در کشورشان از سیستم تکس فری استفاده می کنند.

آیا از سیستم خرید در کشورهای ديگر اطلاعی دارید؟ احتمالا در سفرهای خارجی خویش کلمه تکس فری را زیاد شنیده اید، ولی از  آن استفاده نکرده اید، بهتر است که پیش از تصمیم به سفر با این سیستم بیشتر آشنا شده تا بتوانید بموقع و به شیوه درست از آن استفاده کنید.

معنای واژه تکس فری

تکس فری ( Tax Free) در لغت به معنای بدون مالیات است.  همان طور که میتوانید حدس بزنید، برای کالاهایی که از فروشگاه های گوناگون در فروشگاه های خارجی خریداری می کنید، مالیاتی در نظر گرفته شده است. البته این مسأله در فروشگاه های داخل کشور هم صدق می کند ولی فکر کنید که شما به خرید بروید و مالیاتی هم پرداخت نکنید.

در حال حاضر بعضی از کشورهای گردشگر پذیر دنیا برای جذب بیشتر گردشگر و توسعه بیشتر در صنعت گردشگری و توریست در کشورشان قوانینی را بکار بسته اند که باتوجه به قوانین اعمال شده توسط آنها، خریداران مالیاتی را که برای خرید کالایی پرداخت نموده اند در هنگام خروج از کشور پس می گیرند ولی به هر حال نمی توان از جذابیت های تکس فری کم کرد.

نکاتی در رابطه با استفاده از تکس فری

بهتر است زمان ورود به هر فروشگاه برای خرید به نشان تکس فری ( Tax Free) روی درب ورودی یا بالای صندوق فروشنده توجه کنیم و یا از فروشنده و مسئول فروشگاه سؤال کنیم که آیا این فروشگاه شامل قانون تکس فری هست یا خیر. در کشورهای گوناگون، دست کم مبلغ خرید برای برخوردار شدن از این قانون بسیار متفاوت است، به عنوان نمونه ، در ترکیه برای برخوردار شدن از ۴ درصد تکس فری باید دست کم ۱۰۰ لیر خرید نمایید.

در این فروشگاه ها یک فرم به خریدار داده می شود کهشامل اطلاعاتی مانند نام، نام خانوادگی، محل اقامت و نشانی خریدار است و در بعضی موارد شماره ی گذرنامه شما نیز خواسته خواهد شد. این فاکتور نیزدر ۳ نسخه تنطیم و به خریداران تحویل داده می شود.

یکی از مواردی که باید به آن توجه بفرمایید این است که در مرحله ی پس از زمان خارج شدن از کشور برای استفاده از قانون تکس فری، باید اول این مدارک یا همان فاکتور ۳ برگی را به بخش مخصوص Tax free که در واقع زیر مجموعه گمرک آن کشور است، تحویل دهید.

مامور بعد از تائید خرید شما مهر مخصوصی را روی فرم خرید که در واقع همان فاکتور ۳ برگی است می زند و بعد از جدا کردن یک برگ از فاکتور مذکور، ۲ برگ ديگر را به شما تحویل می دهد، اکنون میتوانید چمدان هایتان را تحویل قسمت بار دهید، بدین ترتیب به خاطر داشته باشید پیش از تحویل بار باید به قسمت اختصاصی تکس فری فرودگاه مراجعه کنید.

پس از عبور از قسمت کنترل گذرنامه فرودگاه، مجدد به قسمت مربوط به Tax free مراجعه کنید. این مرکز بیشتر شبیه یک بانک است. شما می توانید با ارائه ی رسید مربوطه یعنی همان ۲ برگ باقی مانده در دست شما که توسط مامور اول مهر شده است، مبلغ قابل پرداخت را دریافت نمایید. مرحله ی نهایی در پایان این مسیر، متصدی یا کارشناس گمرک برای پرداخت مبلغ به شما ۲ مورد را پیش روی شما قرار می دهد و به این ترتیب که هم میتوانید مبلغ مربوطه را با ارز رایج همان کشور یا ارز معتبری مانند دلار دریافت کنید.

کشورهایی که قانون تکس فری یا بدون مالیات در آن ها اجرا می شود

پنجاه و پنج از ۱۳۰ کشور که مالیات بر ارزش افزوده را می پردازند، به بازدیدکنندگان خارجی اجازه می‌دهند که از سیستم بازپرداخت مالیات بهره ببرند و این کشورها شامل استرالیا، اتریش، آذربایجان، بلژیک، بلغارستان، کانادا، کرواسی، قبرس، جمهوری چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، اندونزی، ایرلند، اسرائیل، مکزیک، مراکش، هلند، نروژ، لهستان، پرتغال، رومانی، روسیه، صربستان، سنگاپور، آرژانتین، ارمنستان، اسلوونی، اسلواکی، اسپانیا، آفریقای جنوبی ، سوئد، سوئیس، تایوان، تایلند، ترکیه، انگلیس، ایتالیا، ژاپن، کره، لتونی، لبنان، لیختن اشتاین، لیتوانی، لوکزامبورگ، مقدونیه، مالزی، ایالات متحده و ویتنام هستند.

منبع:بیتوته

مرتبط:

بهترین کشورها برای مهاجرت و کار

 

روستای زرگر روستایی اروپایی در ایران

مرددم روستای زرگر هم ایرانی اند هم اروپایی، هم فارسی می دانند هم ترکی صورتشان هم شبیه آریایی هاست، هم شبیه گلادیاتورها …

جاذبه های دیدنی روستای زرگر

این روستا در ۱۰۰ کیلومتری غرب تهران واقع شده، با مردمی که عاشق ایرانند . مردم این روستا هم ایرانی اند هم اروپایی، هم فارسی می دانند هم ترکی؛ صورتشان هم شبیه آریایی هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ ها، قدشان بلند است و مهربانی شان همچون محبت مردم ایل به مهمان ها . مسلمان شیعه اند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ و خروس و غاز هم نگه می دارند؛ بعضی زن ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشان نان می پزند و در مشک، دوغ و کره می گیرند و پنیر و ماست می بندند. این مردم اما یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری شان «رومانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می گویند، اما نه از آن زرگری هایی که بعد از هر حرف، «ز» می گذارند و زبانشان می شود «دزرزوز». داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگری ها خودشان هم دقیقا نمی دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است.

روستای زرگر

آوای آواره

رومانوها حتی آنها که تشکیلات منظمی دارند، آواره اند. این مردم معلوم نیست که از چه سرزمینی آمده اند و چه اتفاقی افتاد که در جهان پراکنده شدند. «سرهنگ» از بقیه مردم آبادی به تاریخچه رومانوها مسلط تر است.هیچ کس غیر از زرگرها از زبان رومانو سردر نمی آورد و هیچ کس مطمئن نیست این مردم از چه آب و خاکی ریشه گرفته اند؛ اما روایتی هست که می گوید رومانوها طایفه ای هستند که قرن ها پیش از مرزهای شمال ایران وارد شده اند و چون زندگی عشایری داشته اند در بخش های مختلف ایران پخش شده اند و بتدریج یک جا نشین شده اند و کشاورزی و دامداری را پیشه خود کرده اند.
روایتی دیگر اما می گوید رومانوها اصالتا ایرانی اند و به خاطر شجاعتشان، جزو سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بوده اند. عده ای نیز معتقدند چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت های وقت، سرسازش نداشته اند و برای این که حکومت ها از خطرشان مصون باشند آنها را در دنیا پخش کرده اند؛ هر چند این عده نمی گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است. برای همین زرگرها همیشه دو به شک زندگی می کنند؛ آنها گاه خودشان را مردمانی از کشور رومانی می دانند و گاه از یونان و گاه زبان رومانو را ملاک قرار می دهند تا بگویند ریشه در کشور ایتالیا دارند. معتقدان به این روایت می گویند که در جنگ ایران و روم، ۲۰۰ نفر از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند، اما چون اندام های ورزیده و قوی داشتند مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند.

روستای زرگر

روستای زرگر
مسافران خارجی

میهمانانی از فرانسه و انگلیس
بچه های تحصیلکرده زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می شناسند به ایران بیایند. چند ماه بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی کنان، ساز و دهل می زدند از این که همزبان هایشان را در ایران پیدا کرده اند دست از پا نمی شناختند. زرگری ها می گویند این سه مرد از تجار بزرگ کشورشان بودند که ایتام زیادی را حمایت می کردند و اهل کار خیر بودند؛ اما تعجب می کردند از این که زرگرهای ایران، زبان رومانو را با زبان فارسی و ترکی آنچنان آمیخته اند که اصالت زبان به آن شکل که در اروپا تلفظ می شود از بین رفته است.

آیرانه سی، قمیل و فاملا
اگر مهمان عزیز کرده باشی، زرگرها در بدو ورود برایت «آیرانه سی» می آورند. آیرانه سی یعنی دوغ آن هم دوغی خنک شده با تکه های یخ که یک قاشق غذاخوری پُر رویش کره است و هر مهمانی نصیبش نمی شود. وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف می زنند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمی دهد چه رسد به معنی شان؛ اما اینها که مردمی با محبت مردمان ایل اند سرعت حرف زدنشان را کم می کنند و شمرده شمرده کلمات را ادا می کنند تا غیر رومانو ها هم چیزی بفهمند. «قمیل» همان «کمل» انگلیسی ها و شتر ما فارسی زبان هاست که زرگرها «ک» آن را «ق» تلفظ می کنند. «فاملا» هم همان «فمیلی» انگلیسی زبان ها ست که ما به آن خانواده می گوییم. «پپری» و «سمنتی» هم می شود ادویه و فلفل و سیمان که دیکته و تلفظش شباهت زیادی به کلمات انگلیسی دارد. زرگرها زبانشان را هم به حروف لاتین می نویسند؛ شاید برای همین است که اصرار دارند بگویند اجدادشان مردمی از مردمان رم بوده اند.

روستای زرگر

وفاداری به خانواده، عشق به وطن
زنی که شوهرش می میرد هرگز ازدواج نمی کند، مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمی رود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می شود یعنی اگر چه جسمش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمی کند.این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند. آنها نه اهل طلاق اند و نه اهل بی وفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است. در زرگر زیاد اتفاق افتاده که زنی شوهرش را در جوانی از دست بدهد و چند بچه قد و نیم قد یتیم برایش بماند، اما این زن ها هیچ وقت به فکر ازدواج دوباره نمی افتند و به پای بچه هایی می نشینند که از شوهر به جا مانده اند؛ شاید برای این که می دانند تعصبات زندگی ایلی نمی گذارد آنها تنها و بی کس بمانند. مردهای زرگر هم برای ازدواج مجدد و چند همسری، مثل مردهای دیگر دنیا، توجیه نمی آورند و زیرکی نمی کنند چون زرگر بودن به آنها، وفاداری را دیکته می کند.

عاشق کتاب و چوگور
مضراب بر تارهای «چوگور» زخم می زند و «عاشق کتاب»، داستان «کَرَم و اصلی» را می خواند. کَرَم، عاشق اصلی ارمنی است، اما پدر اصلی به وصلت با مسلمان رضایت نمی دهد. اما کَرم و اصلی، واله و شیدایند پس راهی نیست جز این که سوزانده شوند. حاکم شهر اینها ولی مسلمان است پس دلش با سوزاندن عشاق نیست برای همین دو مجسمه به شکل عاشق و معشوق درست می کنند و مقابل چشم همه مردم شهر، آن دو را می سوزانند، در حالی که کَرم و اصلی با هم در شهری دیگر پیمان زناشویی می بندند.
وقتی مراسم عروسی در روستا به پاست، بازار عاشق کتاب، داغ است. زرگرها با این که آداب ازدواج و زندگی و لباس پوشیدنشان شباهت زیادی به تهران پیدا کرده، اما با این حال، عاشق کتاب و ضربه های مضرابش بر چوگور و داستان های عاشقانه اش را به همه برنامه های سرگرم کننده مرسوم در مراسم ازدواج ترجیح می دهند.وقتی او می خواند و می نوازد همه روی زمین می نشینند و زانوها را در بغل می گیرند و محو داستان های عاشقانه ترکی اش می شوند چون زرگرها باور دارند که این عشق است که موجودات را به حرکت وا می دارد.

منبع:نمناک

مرتبط:

چهلستون قزوین

پلی رویایی در شمال قزوین

قزوین گردشگاهی چهار فصل

واقعیت جالب روستای مرگ قزوین چیست؟

اگر نام روستای مرگ در قزوین به گوش شما هم خورده باشد حتما برایتان جالب بوده که بدانید این روستای اعجاب انگیز دقیقا کجاست و چرا این نام را به خود گرفته است؟

روستای مرگ قزوین با جاذبه های گردشگری فراوان

روستای مرگ یکی از زیباترین روستاها در بخش الموت قزوین است که یکی از جاذبه های گردشگری معروف و دیدنی قزوین محسوب می شود.

روستای مرگ قزوین
نام این روستا “مَرگ” نیست!

ممکن است با شنیدن نام این روستا فکر کنید که این روستا جایی بسیار خطرناک است اما اشتباه نکنید زیرا چنانچه در این بخش از گردشگری گفته ایم نام این روستا “مَرگ” نیست بلکه “مِرگ” نامیده شده است و به علت تلفظ اشتباه مَرگ خوانده می شود.

روستای مرگ

روستای مرگ کجاست؟

روستای زیبا در مسیر قزوین- معلم کلایه واقع است و محل قرار گیری آن در نزدیکی گردنه قسطین لار است. هنگامی که در جاده باریک و پرپیچ و خم قزوین- معلم کلایه حرکت می کنید پس از طی ۳۵ کیلومتر به تابلویی برخورد خواهید کرد که مسیر «مرگ» را نشان می دهد.

غرب این روستا را رودبار شهرستان و شرق آن را رودبار الموت نامیده اند با این حساب قلعه الموت در شرق و قلعه لمبه سر در رودبار غربی واقع است.

جاذبه های گردشگری روستای مرگ قزوین

قله های باستانی

این روستا در نزدیکی ،گردنه قسطین لار بیشتر روز های سال پوشیده از مه و گیاهان است، می باشد .ارتفاعات این روستا به رودخانه شگفت انگیز شاهرود و دره الموت مشرف می باشد و شما با رسیدن به بالاترین نقطه از این روستا می توانید چشم اندازی رویایی از تمام الموت را نظاره گر باشید. قله های باستانی مختلفی که در این منطقه وجود دارد از جمله جاذبه های گردشگری این روستا می باشد که گردشگران به خاطر آن ها به آنجا سفر می کنند.

بیدهای بلند و باغ های میوه

این روستای دیدنی پر از بیدهای بلند و باغ های میوه می باشد که با وزش نسیم دائمی در میان ابرها و مه تصویری رویایی از روستا بر بوم نقاشان برجسته تداعی می شود.

حیوانات وحشی

سیاهگوش ، عقاب ، خرس ، کرکس ، انواع شاهین و انواع دیگر حیوانات وحشی که زیستگاه اصلی آن ها در بخش های غربی البرز می باشد در اطراف روستای مرگ دیده می شوند.

چشمه پر آب و زلال

در فاصله ۵ کیلومتری روستا چشمه زلال و پر آبی به سمت دره الموت وجود دارد که حوالی آن همه ساله پر است از گردشگرانی که از تمام نقاط کشور به منطقه سفر کرده اند.

خانه های روی هم چیده شده

شیب این روستا به گونه ای است که به نظر می رسد خانه ها بر روی هم چیده شده و هر لحظه امکان سقوط آنها وجود دارد. هرگاه از شیب تند روستای مرگ بالا بروید و به بالاترین نقطه آن برسید تمام دره الموت در یک چشم انداز زیبا نمایان می شود.

شب که چراغ خانه ها یکی یکی روشن می شود و دریاچه ای از نور زیر پای شما تشکیل می شود. از بلندای روستای مرگ روستاهای دیگر منطقه همچون جزیره های تابان می درخشد و یک شب خاطره انگیز در روستای مرگ را به نمایش می گذارد.

روستای مرگ

بهترین زمان برای بازدید از روستای مرگ قزوین

روستای مرگ از اواخر فروردین تا اوایل آبان یکی از زیباترین چشم اندازهای ایران را در برابر شما ترسیم خواهد کرد.

منبع:نمناک

مرتبط:

الموت یکی از مهمترین جاذبه‌های گردشگری قزوین

آثار تاریخی قزوین _ پایتخت صفوی ها

آغاز شرایط عادی و بازگشایی مرزها در اسپانیا

با گذشت سه ماه از شرایط هشدار و تجربه زندگی غیر معمول ناشی از شیوع افسارگسیخته کرونا در اسپانیا این کشور از امروز یکشنبه (یکم تیر) به دوره بازگشت دوباره به زندگی عادی و بازگشایی مرزها به روی گردشگران وارد می‌شود.

به گزارش روز یکشنبه خبرگزاری افه، امروز یکصد پرواز بین اسپانیا و کشورهای حوزه شنگن  انجام خواهد شد و محدودیت های تردد میان این کشور سایر کشورهای اروپایی رسما خاتمه می یابد. اسپانیا بعد از فرانسه، میزبان بیشترین گردشگر از نقاط مختلف جهان است. در سال ۲۰۱۹ حدود ۸۲ میلیون گردشگر خارجی به اسپانیا سفر کردند.

با گذشت هفته‌ها از نخستین اعلام «وضعیت هشدار» در روز ۱۴ مارس (۲۴ اسفند) که با ثبت نخستین موارد ابتلا به کووید-۱۹ زنگ‌های خطر در اسپانیا را به صدا در آورد و مردم را برای یک دوره سه ماهه به قرنطینه خانگی برد، دولت این کشور سرانجام از آغاز دوره بازگشت دوباره به زندگی عادی از امروز ۲۱ ژوئن خبر داد.

اسپانیا نیز همچون بسیاری از کشورهای جهان تحت تاثیر شیوع گسترده ویروس نوظهور کرونا در ۹۸ روز اخیر، شاهد تجربه ای بی سابقه بود که تا پیش از آن از تصور همگان خارج بود؛ قرنطینه اجباری شهروندان، منع رفت و آمد درون شهری، توقف کامل پروازها و مسافرت های بین شهری، تعطیلی سراسری فعالیت های اقتصادی، کاهش تدریجی محدودیت ها و اعلام روزانه آمار مبتلایان و جانباختگان این بیماری همه گیر همه و همه از چالش هایی بود که در این مدت زندگی شهروندان و مدیریت دولت اسپانیا را دستخوش تغییرات اجتناب ناپذیری کرد.

طبق آخرین اطلاعات وزارت بهداشت اسپانیا، این کشور اروپایی در حالی به نقطه پایان وضعیت هشدار می رسد که تا کنون بیش از ۲۹۳ هزار نفر به ویروس کرونا مبتلا شده و افزون بر ۲۸ هزار نفر جان خود را از دست داده اند.

در حالی که صنعت کلیدی گردشگری از آغاز شیوع بیماری همه گیر به عنوان آسیب دیده ترین حوزه اقتصادی در اسپانیا به شمار می رود، با پایان شرایط هشدار مرزهای این کشور به روی ۲۵ کشور از مجموع ۲۶ کشور حوزه شینگن (به استثنای پرتغال) بازگشایی خواهد شد؛ بخش گردشگری نزدیک به ۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی و اشتغال در اسپانیا را به خود اختصاص داده است.

«خوسه لوئیس آبالوس» وزیر حمل و نقل اسپانیا نیز اعلام کرد امروز یکشنبه با انجام ۱۰۰ پرواز، اولین روز بازگشایی مرزها به روی کشورهای حوزه شینگن و اتحادیه اروپا خواهد بود؛ لوئیس آبالوس دیروز شنبه به اتفاق «سالوادور ایا» وزیر بهداشت با هدف بررسی و نظارت بر اجرای پروتکل های بهداشتی و تدابیر پیشگیرانه از فرودگاه «آدولفو سوارز» مادرید بازدید کردند.

آبالوس همچنین گفت: روند انجام پروازها به صورت تدریجی افزایش خواهد یافت و زمان در نظرگرفته شده برای بازگشایی مرز به کشور همسایه پرتغال یکم ژوئیه (۱۱ تیر) خواهد بود.

اسپانیا که از نظر جذب گردشگران در میان کشورهای جهان، در رده دوم قرار دارد، در حالی به نبرد با کرونا رفته که این ویروس درآمدهای قابل تامل پیش‌بینی شده در بخش گردشگری این کشور را برای تعطیلات تابستانی نابود کرده است.

در سال ۲۰۱۹ میلادی شمار گردشگران خارجی در اسپانیا به بیش از ۸۳ میلیون نفر رسید که پس از فرانسه با جذب بیش از ۸۹ میلیون گردشگر، در رده دوم پربازدیدترین کشورهای جهان قرار گرفت.

به رغم پایان شرایط هشدار و از سرگیری کامل فعالیت های اقتصادی، «پدرو سانچز» نخست وزیر اسپانیا از وقوع احتمالی موج جدید بیماری هشدار داده و مردم را به رعایت توصیه های بهداشتی فراخواند.

منبع:ایرنا

مرتبط:

قلعه تاریخی کوکا _نگینی در دل اسپانیا

در سفر به مادرید اسپانیا چه سوغاتی هایی بخریم؟

نکات سفر با سالمندان

حتما تا بحال برایتان پیش آمده که بخواهید پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ خود را به سفر برده و آنها را خوشحال کنید، اما بخاطر شرایطشان، اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است. در سفر با سالمندان نکاتی وجود دارد که با رعایت آنها، می توانید خاطره خوشی برای خود و آنها بسازید. ما در این مقاله به بخشی از آنها می پردازیم و امید به آن است که سهم کوچکی در خوشحالی عزیزانتان داشته باشیم.

سفر با افراد مسن فوت وفن خاص خود را دارد و برنامه ریزی این نوع سفر با سایر سفر ها تا حدودی متفاوت است. اگر می خواهید در سفر بعدی پدر و مادرتان را به همراه ببرید، با چالش های متعددی روبرو خواهید شد. این جا برایتان نکاتی را یادآور می شویم که در انتخاب نوع سفر و در حین سفر با سالمندان به کار شما خواهند آمد تا در انتها، همگی شادمان و سلامت از سفر به خانه بازگردید.

سفر با سالمندان

نکات کلیدی قبل از سفر با سالمندان:

۱- برنامه ریزی و تحقیق
چه پدر مادرها تنها سفر کنند و چه خودتان هم به همراه آن ها باشید، توصیه می شود که تحقیقات رو از پیش انجام بدید؛ اتاق های هتل را رزرو کنید و هرگونه بلیت را قبل از شروع سفر تائید کنید. حتما توجه کنید که برای تمام مسیرهای هوایی، زمینی و حتی دریایی هم کوتاه ترین و مستقیم ترین راه ها را انتخاب کرده باشید.

۲- مدارک مورد نیاز
اگر والدین سالمند شما تحت نظر و درمان پزشکی هستند، حتما یک کپی از مدارک پزشکی آن ها را در چمدان بگذارید. برای اطمینان بیشتر، از همه ی مدارک آن ها ۴ کپی تهیه کنید. یکی از آن ها را در کیف دستی و دیگری را در چمدان مادر یا پدر بگذارید، سومی را برای خویشاوندی که در مقصد منتظر آن هاست پست کنید و نسخه آخر را در پیش خودتان نگه دارید.

۳-  زمان مناسب
شاید برای جوانان مساله ی مهمی نباشد که در شب سفر کنند یا روز، به برف و بوران و هوای بارانی برخورد کنند و در میان تابش نور مستقیم خورشید باشند اما این موارد برای سالمندان از نکاتی حائز اهمیت است.

باید بهترین زمان سفر را برایشان انتخاب کنید هم بهترین ساعات روز و هم بهترین فصل زیرا گاهی هوای نامناسب می توانت اوقات آن ها را تلخ کند و هیچ لذتی از سفر نبرند و یا این که در شب مسافرت بروند را دوست نداشته باشند پس از یاد نبرید که زمان مناسب از نکات مهم است.

۴- چمدان رو به دقت بسته بندی کنید
سعی کنین تا جایی که امکان داره سبک و کم حجم بسته بندی کنید. غیر از وسایل ضروری، مثل پوشاک و لوازم شخصی، وسیله ی اضافه داخل چمدان قرار ندهید. بهتر است که ساک دستیِ کوچکی هم برای قرار دادن داروها، آب معدنی، لیوان و یا تنقلات سالم، داخل هواپیما همراهشان باشد.

۵- داروهای افراد سالمند را فراموش نکنید
پزشکان می گویند که همان اندازه که مراقبت از پول و گذرنامه برای سالمندان مهم است، توجه به داروهایشان هم حائز اهمیت است. قبل از راه افتادن از وجود داروها در ساکشان مطمئن شوید. داروی اضافی همراه خود داشته باشند که اگر سفرشان به طول انجامید با مشکل مواجه نشوند. یک مقاله با عنوان داروهای ضروری تهیه و همراه خود ببرید. نام داروها را با زبان مقصدی که به آن سفر می کنید هم بنویسید.

سفر با سالمندان

نکات کلیدی در حین سفر با سالمندان:

۱- زمانی را به استراحت اختصاص بدهید
اگر سفر خود را با استفاده از خودرو شخصی انجام می دهید و فردی سالمند نیز به همراه دراید، بهتر است به مدت طولانی حرکت نکرده و پس از هر چند ساعت کوتاه رانندگی زمانی را برای استراحت آن ها اختصاص بدهید. این موضوع به این علت است که یک جا نشستن و بی تحرکی ممکن است موجب بوجود آمدن درد در افراد سالمند شده آنها را در ادامه سفر با مشکلاتی مواجه کند.

۲- نزدیک تر به طبقات همکف باشید
در سفر با سالمندان همواره باید برای موقعیت های اضطراری مختلف آماده باشید. توصیه می شود که در هتل ها و سایر مکان های اقامتی در دو طبقه ی بالای لابی اقامت کنید تا در شرایطی که آسانسور از کار می افتد دسترسی راحتی به بیرون داشته باشید. حتی می توانید درخواست اقامت در اتاق های نزدیک به آسانسور را بدهید. اگر با اتوبوس سفر می کنید حتما توجه داشته باشید که یک پله کمکی برای سوار و پیاده شدن سالمندان موجود باشد و بعلاوه خودتان یا راننده در سوار و پیاده شدن به وسیله نقلیه آن ها را یاری نمایید.

۳- غذاهای فست فود ممنوع
به دلیل وجود مشکلات بهداشتی و همچنین سخت هضم بودن فست فودها توصیه می‌شود ازاین‌گونه غذاها در برنامه غذایی سالمندان، به‌ویژه در سفر قرار ندهید.

۴- رعایت حوصله سالمندان
براثر کهولت سن ممکن است افراد کم‌حوصله شوند و نتوانند مدت زیادی صرف گردش و تفریح کنند. افراد سالمند ممکن است دردهای کوچک بدنی تحمل کمتری نسبت به افراد عادی داشته باشند و از محیطی که در آن هستند زود خسته شوند و تمایل به تغییر مکان داشته باشند. بهتر است در این‌گونه موارد سالمندان را به محل اقامت بازگردانید تا با استراحت کردن آرامش یابند.

۵- مشکل حرکتی سالمندان
اگر سالمند شما با ویلچر و یا واکر توانایی راه رفتن دارد باید در برنامه‌ریزی‌های خود حتماً وضعیت جسمی آن‌ها را در نظر داشته باشید. بیشتر سالمندان آهسته حرکت می‌کنند بهتر است مراعات حال آن‌ها را بکنید و برای بازدید از مکان‌هایی که زمان خاصی سرویس می‌دهند زودتر در محل حضورداشته باشید.

۶- بار سالمندان را خود حمل کنید
افراد سالمند دیگر توان دوران جوانی خود را نداشته و نمی توانند به راحتی بار های خود را جابجا کنند. به همین منظور بهتر است که برای حمل ساک و لوازم سالمندان به آنها کمک کرده و برای اینکه از بروز مشکل در طی سفر جلوگیری کنید، بارهای آنها را شما حمل کنید.

مرتبط:

باید و نباید سفر های تک نفره

راهکارهای پیشگیری از کرونا در سفر

راهنمای بازدید از پارک ملی گلستان

پارک ملی گلستان یکی از جاذبه های بسیار دیدنی ایران است که با آبشارها و رودخانه ها و گونه های گیاهی و جانوری فراوانی احاطه شده است.

پارک ملی گلستان بهشت گمشده ایران

پارک گلستان، قدیمی ترین پارک ملی ثبت شده در کشور ایران و پناهگاهی کم نظیر برای حیات وحش است که در شرق استان گلستان و غرب استان خراسان شمالی قرار دارد. وجود آبشارهای زیبا و دیدنی در حوالی پارک ملی گلستان منجر شده مسافران و گردشگران فراوانی از این آبشارها دیدن کنند و در کنار آنها لحظاتی به تفریح و استراحت بپردازند.

پارک ملی گلستان

 

پارک ملی گلستان
پارک ملی گلستان در کجا قرار دارد؟

در ۱۱۵ کیلومتری غرب بجنورد و ۳۰ کیلومتری شرق شهر گالکیش از توابع مینودشت این پارک به عنوان گلوگاه استان گلستان محسوب می شود. در واقع شما تکه ای از بهشت روی زمین را در پارک ملی گلستان با چهار فصل می توانید نظاره گر باشید که در تمامی روزها میزبان میهمانان و طبیعت گردان خوش دوق می باشد.

این بهشت گمشده به دلیل این که دارای تنوع بیشتری از درختان در حاشیه جاده بین المللی تهران-مشهد می باشد که یکی از تفرجگاه های مناسب برای گردشگران نوروزی محسوب می شود.

تاریخچه پارک ملی گلستان

۱۹ مرداد ۱۳۳۶ این پارک ملی به اسم منطقه حفاظت شده “آلمه وایشکی” مورد حفاظت کانون شکار واقع شده و در ۲۲ فروردین ماه ۱۳۴۳ به اسم پارک وحش معرفی و نامگذاری شد.

اما باز هم به همین منوال ادامه پیدا نکرد و پس از اصلاح قانون شکار و صید ارسال ۱۳۵۳ عنوان آن از پارک وحشت پارک ملی تغییر کرد و به علت جاذبه های فراوان زیستی و موقعیت ممتازی که دارا بود در سال ۱۹۷۷ از طرف سازمان یونسکو عنوان ” ذخیره گاه کره مسکون” را کسب کرد.

در میان جاذبه های توریستی و طبیعی استان گلستان این پارک یکی از منحصر به فردترین مکان هایی برای لذت بردن مسافران نوروزی و زائران حرم امام رضا علیه السلام می باشد که بعد از عبور از منطقه کویری استان خراسان شمالی گردشگران دیدن این منطقه را به هر چیزی ترجیح می دهند.

پارک ملی گلستان

محل قرار گیری و جغرافیای جنگل گلستان

مساحت جنگل در برخی منابع بیش از ۹۱ هزار هکتار و در برخی منابع ۸۷۴۰۲ هکتار ذکر شده است. محیط پارک حدود ۱۹۸ کیلومتر است. حد غربی پارک ملی گلستان از روستای تنگراه در استان گلستان شروع می شود و حد شرقی آن در روستای رباط قره بیل واقع در استان خراسان شمالی پایان می یابد.

بیشتر پارک در استان گلستان، حدود ۳۴ درصد آن در استان خراسان شمالی و بخش کمی از آن در استان سمنان قرار دارد.اختلاف ارتفاع در پارک حدود ۲۰۰۰ متر است (از ۲۴۱۱ متر تا ۴۰۰ متر از سطح دریا) که همین طیف ارتفاعی تنوع زیستگاه ها و ریزبوم های متعددی را ایجاد کرده است.

از نظر اقلیمی

این پارک تفریحی در بخش های شرقی و جنوبی دارای آب و هوای سرد و خشک و سرد و نیمه خشک ودر قسمت های غربی دارای آب و هوای نیمه مرطوب و معتدل می باشد.میانگین بارندگی در مناطق مختلف این جنگل هم از حدود ۷۰۰ میلیمتر تا ۱۵۰ میلیمتر در سال متغیر است.

گونه های جانوری پارک ملی گلستان

خزندگان و دوزیستان بسیار فراوانی در این زیست کره که پیشینه زیستی بالایی دارند وجود دارد که تا به حال آن طور که باید به آنها پرداخت نشده است.

طبق مطالعات میدانی که در این منطقه صورت گرفته است ثابت کرده ۲۴ گونه از خزندگان و سه گونه دوزیست از جمله مارمولک بی پا ، وزغ سبز ، لاک پشت چهار چنگالی ، جکوی کاسپی ، مار آبی و قورباغه جنگی در پارک ملی گلستان شناسایی شده است.

به غیر از وجود یک سوم پرندگان و یک هشتم گونه های گیاهی این پارک محل زندگی بیش از ۵۰ درصد پستانداران کشور نیز به خاطر برخورداری از منابع آبی مختلف همچون رودخانه ها ، چشمه ها ،نهرها و آبشارهای متعدد می باشد.

تا به این حال در این پارک ۶۸ گونه پستاندار ، ۳۰۴ گونه پرنده ، نه گونه دوزیست و ۱۷۰۴ گونه گیاهی در استان گلستان شناسایی شده که درصد بالایی از آنها به پارک ملی اختصاص داشته وزارت داوری می شود.

متاسفانه یکی از پدیده هایی که زیاد در این پارک دیده شده شکار غیر مجاز این حیوانات است که همین باعث شده تا بسیاری از آن ها مثل هما و یا قوچ ها در خطر انقراض کامل قرار بگیرند.

پارک ملی گلستان

پرندگان پارک ملی گلستان

در این پارک ملی ۶۷ گونه پرنده بومی وجود دارد که در مجموع می توان گفت صد و ده گونه پرنده در این منطقه به زاد و ولد می پردازند.

در زمستان ۲۱ نوع پرنده دیده شده و ۱۹ گونه نیز از جمله شاهین ، سار صورتی و بحری در مسیر مهاجرت خود در این پارک متوقف می شوند. قرقی ، عقاب ، قرقاول ، دال سیاه ، بالابان ، سارگپه ، تیهو ، زنگوله بال ، کبک ، دلیجه ، کولر سفید و سیاه ، دو برادر ، آبی وبلدرچین و طرلان از دیگر گونه های حاضر در این پارک می باشند.

زیستگاه گنجشکان و پرندگان زیبا و پرتحرک آوازه خوان همچون زرد پره ها ، بلبل ، زنبور خورک ها ، انواع سهره ها ، مگس گیر ها توکای باغی ، دارکوب سیاه و دم سرخ ها در این پارک می باشد.

تنوع گیاهی پارک ملی گلستان

این پارک ملی جدا از برخورداری از زیستگاه های حیات وحش به علت حفظ بخش تنوع زیستی کشور جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده و همه ساله میزبان گردشگران نوروزی و خارجی می باشد.

گونه های جنگلی از مهمترین گونه های جنگلی در این منطقه می توان از درختان سوزنی برگ ، افرا ، بلند مازو ، شیردار ، بارانگ ، توسکا ، ملچ و ممرز نام برد.

دیدنی های پارک ملی گلستان

آبشار های زیبا ، وجود مناطق جنگلی و استپی ، طبیعت بکر در این منطقه خیلی وقته بی بدیل خداوند را به رخ تمام جهانیان می کشد.

blank

آبشار های زیبای پارک ملی گلستان

آبشارهای زیبایی همچون آبشار جنگل گلستان با ارتفاع ۷۰ متر و آبدهی ۳۰ لیتر در ثانیه در ۴۰ کیلومتری شهر گالکیش و آبشار زیبای آق سو در این پارک وجود دارد که مسافران را ترغیب به دست کم یک شب استراحت و ماندن در آنجا می کند.

رودخانه های مختلفی در این پارک می باشد که از مهمترین آن ها می توان به جانو ،دوشان ، قرتو ، زاو ، چشمه های گلشن ، مادرسو ، گلستان و کرکولی اشاره کرد.

آبشار اوچر از دیگر دیدنی های این پارک است که آبشاری مرتفع به ارتفاع ۱۱۰ متر است.

وجود دره ها و کوه های متنوع در این پارک زیبایی آن را دو چندان کرده است که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره می کنیم(شاخا ، آدنس ، قره قاشلی ، یکه قدم ، آلو باغ ، قره قون ، آلی دالی ، جمشید آباد ،المه ، آق سو)

جنگل های انبوه و به هم فشرده واقع در دامنه کوه ها وبستر دره ها به عنوان پدیده های طبیعی موجود در این منطقه معروف هستند و همچنین حلقه جلوه های بی نظیر آفرینش با وجود چشمه های فصلی و دائمی هیجان مشتاقان طبیعت را بر می انگیزاند.

در کدام فصل به پارک ملی گلستان برویم ؟

در هر فصلی که بخواهید از این پارک دیدن کنید به زیبایی وصف ناپذیری از طبیعت روبرو خواهید شد . اگر در فصل بهار به آن جا بروید می توانید طبیعت تازه و گل های خوش رنگ را تماشا کنید.

اگر در فصل تابستان به آنجا سفر کنید ، حیات مختلفی مثل مرال ها را خواهید دید و در فصل پاییز هم قارچ ها در این منطقه رشد می کنند و فصل زمستان هم زیبایی های خود را دارد.

عوامل طبیعی و غیر طبیعی زیادی این منطقه را تهدید می کند که عبارتند از :

وجود شکارچیان غیر مجازی که حیوانات پارک را شکار می کنند که خطری جدی برای گونه های کمیاب محسوب می شوند.

رفت و آمد های زیاد که سبب تصادف های زیاد و کشته شدن حیوانات به خصوص گرازها در جاده می شود.

آتش سوزی و سیل که باعث از بین رفتن گونه های گیاهی و جانوری زیادی می شود.

مرتبط:

دشت لاله‌های واژگون گلستان کوه _خوانسار

سفر به استان گلستان

حقایق جالب و خواندنی در مورد کوه دماوند

کوه زیبای دماوند بلند ترین کوه کشور ایران است، حقایق و رازهای بسیار جالب و خواندنی درباره کوه دماوند وجود دارد که بهتر است بدانید.

حقایق خواندنی و رازهای جالب درباره کوه دماوند

نقش پررنگ تاریخ و ادبیات کشور از گذشته همواره عظمت و شکوه آن را نمایان می کند و همواره از این کوه در افسانه های پارسی یاد شده است. نام دماوند برایمان آشناست و آن را می توان مظهر پایداری و استواری در فرهنگ کشور ایران دانست و همچنین یک نماد ارزشمند و ملی بشمار می رود. این کوه که بلند ترین کوه ایران و خاور میانه می باشد در بخش مرکزی رشته کوه البرز جای دارد. در این بخش از گوناگون از همه جای دنیا  درباره کوه دماوند حقایق جذابی آماده کرده ایم که شاید از آنها اطلاعی ندارید.

کوه دماوند

کوه دماوند
همه چیز درباره کوه دماوند

کوه ها نیمی از آب شیرین مردم جهان را تامین می کنند که با وجود عظمت و شکوهشان زیبایی سیاره ما را دو چندان کرده اند و نکته ی قابل توجه این است که یک دهم مردم دنیا در کوه ها زندگی میکنند. با توجه به اکولوژی در میابیم که هر چقدر پستی و بلندی ناحیه ای بیشتر باشد در آن منطقه تنوع گیاهی و جانوری هم بیشتر است.به همین دلیل مناطق کوهستانی نقش بسزایی در تامین چوب و غذای مردم جهان دارند.

هنگامی که آسمان رو به صافی میگذارد، این کوه از شهر های قم، تهران، سواحل جنوبی دریای خزر و ورامین قابل رویت است. دماوند در تیر ماه سال ۱۳۸۷ صاحب ثبت اثر ملی شد.قله ی دماوند طبق تقسیمات کشوری، در لاریجان شهرستان آمل در مازندران استقرار یافته است.

طبق بررسی های بعضی از آتشفشان شناس های ایرانی و بنا به سن سنگ های حاصل از فوران آتشفشان های مختلف می توان گفت آخرین فعالیت های آتشفشانی این کوه به ۷ هزار سال پیش و ۴ هزار سال قبل تعلق دارد.

بعد از اینکه در ۴ هزار سال پیش آخرین فعالیت به پایان رسید سنگ هایی یافت نشد که بتوان ثابت کرد فعالیت جدید آتشفشانی در طول این ۴ هزار سال اخیر به وقوع نپیوسته است.

اتاقک و مخزن مواد مذاب مخصوصی در هر آتشفشان وجود دارد که مواد مذاب و گازها به آن نفوذ کرده و زمانی که آتشفشان شروع به فعالیت کرد این مواد و گازها از دهانه آن به بیرون ریخته میشوند.

کدام شهرها به کوه دماوند نزدیک هستند؟

سه شهر دماوند، آمل و تهران نزدیکترین شهر ها به کوه دماوند می باشند موقعیت این کوه عظیم در ۶۹ کیلو متری شمال شرقی پایتخت ایران و ۶۲ کیلمتری غرب آمل و همچنین در ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند می باشد.

رودخانه های اطراف قله دماوند

پنج رودخانه در حوالی کوه دماوند جاری هستند که می توان از آن ها با نام های رودخانه لار و دیو آسیاب در غرب قله دماوند،رودخانه هراز در جنوب و شرق کوه دماوند،رودخانه پنج آب یا پنج او در شرق کوه دماوند و همچنین رودخانه تینه در شمال این کوه یاد کرد.

کوه دماوند

کوهنوردی در دماوند

قدمت کوهنوردی در دماوند به سالیان بسیار دیرینه بر می گردد که چنانچه کمی بررسی کنید متوجه خواهید شد که در زمان های گذشته عده ای با ترفند های متفاوتی این قله را فتح می کردند.

طبق سفر ناصر خسرو که آمده بر سر دماوند چاهی وجود دارد که از آن نوشادر و کبریت یعنی همان گوگرد استخراج می کنند و نیز در کتاب اخبار العباد و آثارالبلاد آمده که ساکنان منطقه ادعا داشتند در طول ۵ روز و ۵ شب به قله دماوند صعود کرده اند و قله آن را مسطح با مساحت صد جریب کشف کرده اند هر چند از مسافت طولانی شباهت زیادی به مخروط دارد. کوهنوردی در این کوه از جاذبه های مهم و هیجان انگیز گردشگری تهران است.

در سال ۱۸۳۷ اروپاییان موفق شدند به قله دماوند صعود کنند که توسط تیلر تامسن انجام شده است. و نیز نخستین مستند صعود ایرانیان به این قله مرتفع به سال ۱۸۵۷ تعلق دارد که ارتفاع و بلندی آن را در این صعود ۶۶۱۳ ذرع تعیین کرده اند.

وضعیت سرعت باد در قله دماوند

مسئله جالبی که وجود دارد این است که معمولا در کوه دماوند سرعت طوفان و باد بیش از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت است که در کوهپایه دماوند این سرعت به ۷۰ کیلومتر بر ساعت کمتر می شود و اکثر مواقع مسیر بادها از طرف غرب به شمال غربی دماوند در حرکت است و همچنین در قله دماوند فشار هوا نصف فشار هوا در سطح دریا می باشد.

بارندگی های کوه دماوند

تقریبا ۱۴۰۰ میلی لیتر بارندگی در طول سال در ارتفاعات قله دماوند شاهد هستیم که بیشتر مواقع در قسمت بالاتر کوه این بارندگی ها خود را به شکل برف نشان می دهند که این امر باعث می شود قله های سر به فلک کشیده پوشیده از برف شوند.

در ادامه ی مطلب با مطالعه ی این مقاله از وجود واقعیت های جالبی باخبر می شوید که شاید از آنها چیزی نمیدانستید.

blank

واقعیت هایی جالب در مورد کوه دماوند

۱- نام تاریخی دماوند (دنباوند) بوده است

با اینکه در بسیاری از اسناد تاریخی این قله نام های بسیار متفاوتی مانند (بیکنی) یا (جبل لاجورد)نامیده شده است اما نام این کوه در بسیاری از منابع تاریخی به دو صورت (دنباوند) و (دماوند) ذکر شده است.همچنین دارای نام های باستانی دیگری است که میتوان از آنها به (دباوند)اشاره کرد.در لغت نام دماوند به معنای دم و دود و بخار می باشد.

۲- ارتفاع دماوند

با اینکه ارتفاع قله ی دماوند از بالا ترین تا پایین ترین نقطه،۴۶۶۱ متر اعلام شده است اما ارتفاع این کوه آتشفشانی توسط ناسا، ۵۶۷۰ و انجمن ملی آمار ایران، ۵۶۱۰ متر ذکر شده است که در رده ی دوازدهم دنیا بین بلند ترین کوه ها قرار گرفته است.

۳- نماد ملی ایران

از آنجایی که در قرن اخیر بر روی اسکناس های رسمی عکس دماوند به چاپ رسیده است می توان گفت که این کوه یکی از نماد های ملی ایران نامیده می شود.

۴- سرمای شدید

دمای این قله بسیار پایین است به طوری که هر زمان از سال به این قله بروید، هوای نسبتا سردی را دریافت میکنید. این گونه که که در روز های سرد زمستان کمترین دما در ارتفاعات این کوه ۶۰ درجه سانتی گراد گزارش شده است و در تابستان دمای آن به منفی یک یا دو درجه سانتی گراد می رسد.

۵- پیشینه ی ادبی

می توان در آثار ادبی فارسی نام دماوند را به طور معمول مشاهده کرد.از آنجا که دماوند در ادبیات و افسانه های تاریخی ایران جایگاه بخصوصی دارد می توان قصیده ای از ناصر خسرو، شاهنامه ی فردوسی، گرشاسپ نامه از اسدی طوسی، قصیده ای از خاقانی و منظومه ی ویس و رامین از فخرالدین اسعد گرگانی را نام برد.

می توان به نقش دماوند در اسطوره های ایرانی هم پی برد. همانطور که در تاریخ بلعمی محل زندگی کیومرث دماوند شناخته شده است و از آنجا که گفته می شود فریدون (یکی از شخضیت های اساطیری ایران) ،که ضحاک را در آن محل در غاری زندانی کرده است. طبق گفته ی برخی مردم زمین در قله ی دماوند هموار است و از چاهی که بر فراز آن دیده میشود ، روشنی خارج می شود.

۶- یکی از قله های خطرناک دنیا

مجله ی نشنال جئو گرافی با تشخیص و اعلام ۱۰کوه و قله ی خطرناک جهان،در سال ۱۳۹۰ شمسی اعلام کرد که دماوند در رتبه ی دهم در این فهرست قرار دارد.

۷- اولین صعود به دماوند در سال ۲۹۲ هجری بوده

اولین فردی که مدعی شد به کوه دماوند صعود کرده است ابودلف خزرجی بود چراکه او در سفرنامه خود قله دماوند را به خوبی توصیف کرده و به صعودش به قله دماوند در سال ۲۹۲ اشاره ای کرده است.

۸- کوهی مملو از یخچال های طبیعی

کوه دماوند سرشار از یخچالهای طبیعی میباشد که می توان به خورتاب سر ، دوبی سل (جبهه شمالی) ، دره یخار (شمال شرقی) ، سیوله (جبهه شمالی) ، عروسک ها (جبهه شمالی) اشاره کرد.

۹- اولین فوران آتشفشانی دماوند

جالب است بدانید قله دماوند به عنوان یک کوه آتشفشان نیمه فعال شناخته شده است و طبق گفته ها قریب به دو میلیون سال قبل نخستین پروران در آن اتفاق افتاده است عمری که برای این که تخمین زدند تقریباً سی و هشت هزار و پانصد سال می باشد.

البته ناگفته نماند فعالیت آتشفشانی گسترده ای که منجر به تشکیل این آتشفشان شده است به حدود ده هزار سال قبل بر می گردد. نیمه فعال بودن این آتشفشان را چشمه های گوگردی و آبگرم شاهد هستند.

۱۰- جشن روز ملی دماوند

و در نهایت نکته جالبی که به سمع و نظرتان می رسانیم این است که بدانید در شب سیزدهم آبان ماه هر سال استان مازندران جشنی به نام روز ملی دماوند برگزار می شود که این جشن در فهرست ملی به ثبت رسیده است.

مرتبط:

غار رودافشان _غاری پر از پرتگاه در دماوند

دریاچه تار _تاریک و ماندگار در دل کوه دماوند

سفری از روستای خان زنیان تا دریاچه پریشان

دریاچه پریشان از جاذبه های طبیعی شهر کازرون فارس می باشد که محل زندگی پرندگان نایابی همچون درنا و چنگر می باشد همچنین تنها دریاچه آب شیرین فلات ایران است.

روستای خان زنیان تا دریاچه پریشان

تاریخ:     ۹/۱/۱۳۷۰

ساعت ۶:۰۰ ۰  بودکه اعضا با تجهیزات کامل و کوله پشتی های سنگین در فلکه فرودگاه قدیم یکی یکی جمع شدند. در ساعت  ۰۶:۳۰  بود که اعضا به ۹ نفر رسیدند، همه ی آن هایی که قول آمدن داده بودند جمع شدند و آماده حرکت شدیم.  پس از سوار شدن در مینی بوس های کازرون حرکت خود را شروع کردیم، ۴ الی ۵  روز در کوه همه بایک اشتیاق خاصی برنامه را شروع می کردند. ساعت ۰۷:۳۰  بود که به خان زنیان رسیدیم در کنار گروهان ژاندارمری پیاده شدیم و از جاده پیراشکفت . که در آن طرف رودخانه قره قاج شروع می شد و به طرف روستای پیراشکفت می رفت برنامه آغاز شد.

رودخانه بسیارآب سردی داشت و باید حتما” از رودخانه عبور می کردیم؛ بچه ها کفش و جوراب های خود را در آوردند و سپس به آب زدند، پاها بی حس شده بود. پس از رسیدن به وسط رودخانه پاها شروع به درد گرفتن کرد، پس از رسیدن به آن طرف واقعا” احساس خوبی به همگی دست داد زیرا پس از گذشتن از چنین آب سردی زمین برای ما خیلی لذت بخش شد.

بساط صبحانه را پهن کرده و مشغول خوردن اولین صبحانه در کوه شدیم. در کنار رودخانه و هوای بسیار خوب منطقه صبحانه بسیار دلچسب بود. ساعت ۸:۴۵ ۰ حرکت خود را به سمت روستای پیراشکفت شروع کردیم. جاده بسیار خراب شده بود و امکان رفت و آمد به وسیله ماشین امکان نداشت. پس از گذشتن از یک سربالایی که سردی آب رودخانه را از یادمان برد یک استراحت کوچکی را انجام دادیم( ۹:۳۵ ۰ ) و سپس جاده را ادامه دادیم. مسیر کاملا” سربالایی است ( ۱۰:۱۵ استراحت ) پس از رسیدن به یک سربالیی روستای پیراشکفت با باغ ها و خانه های گلی پدیدار شد. در انتهای سرازیری رودخانه از داخل یک دره بیرون می آمدکه پس از استراحت و برداشتن آب مسیر را از طرف داخل دره و رودخانه ادامه دادیم. پس از طی کردن سربالایی به روی یال رسیدیم و یال را ادامه دادیم ( ۱۱:۰۰ ). پس از ادامه یال که روستای پیراشکفت هم در حوزه دیدمان بود به انتهای سربالایی رسیدیم که جاده ای مالرو در مسیر سمت راست دیدیم که به نظر من راه اصلی بود که به علت اسرار بقیه از سمت چپ به سمت بالا حرکت را ادامه دادیم. مسیر به سمت دکل مخابراتی کمی مایل به راست آن بود. در ساعت ۱۳:۱۵ به چشمه ای سرسبز رسسیدیم که مکان مناسبی بود برای زدن کمپ، بچه ها به علت داشتن کوله های سنگین بلافاصله موافقت خود را با خوابیدن شب در این مکان اعلام کردند و بلافاصله ظرف های غذا به روی چراغ ها گذاشته شد و نهار را حاضر کردیم پس از صرف نهار، روش زدن چادر را به بچه ها یاد داده و دو چادر که یکی دوپوش و دیگری یک پوش دونفره برپا کردیم  در کنار چادرها نیز به علت امکان باران کانال هایی کندیم پس از مرتب کردن چادرها به جمع آوری هیزم پرداختیم هیزم به اندازه کافی در اطراف بود و جمع کردن آن ها راحت بود. پس از برپایی آتش که در کنار آن به علت هوای سرد لذت زیادی داشت دونفر نیز با تلاش زیاد سعی داشتند که برنج خوبی را برای شام حاضر کنند.

برنج خوبی در آن مکان با آن امکانات کم طبخ کردند و شام را صرف کردیم پس از شام تعدادی از بچه ها به خواب رفتند و دو نفر دیگر با من در کنار آتش تا ساعت ۲۲:۰۰ مشغول صحبت بودیم در اطراف صدای حیوان می آمد و یکی از بچه ها هم گفت که حیوان بزرگی را دیده که احتمالا” گراز بوده است.  من در بیرون خوابیدم زیرا کیسه خواب خوبی داشتم ولی شب چندان به من نچسبید و خواب خوبی نداشتم پس از آفتاب زدن بچه ها بیدار شدند صبحانه را خوردیم (۰۷:۰۰ ) و پس از خشک کردن وسایل که ناشی از شبنم شب گذشته بود وسایل را جمع کرده و به سمت  دکل مخابراتی و به سمت مغرب حرکت خود را ادامه دادیم (۰۷:۴۵ ) پس از رسیدن به روی یال سمت راست دشت ارژن از دور پدیدار شد و مسیر را به سمت دشت ارژن و به طرف پائین ادامه دادیم  پس از یک دور اضافی متوجه شدیم که ما به پشت دکل مخابراتی رسیدیم و باید از سمت چپ دکل مخابراتی به طرف دشت ارژن می رفتیم به هر حال در جاده ای در بالای دریاچه به سمت کوه بیل در حرکت بودیم که استراحتی در حدود روبروی دشت ارژن کردیم پس از  راه پیمایی در ادامه جاده بالایی دریاچه و گذشتن از یک رودخانه  که آبشار کوچک را درست می کرد به رودخانه آبشار بزرگ رسیدیم و در کنار سرچشمه آبشار نهار را صرف کردیم (۱۲:۳۰ ) پس از نهار استراحت کمی کرده و ساعت ۱۴:۰۰ به سمت پائین حرکت کردیم مسیر همیشگی را پیدا نکردیم و از کنار مکانی که دریاچه عمیق می شود به پائین رسیدیم. پس از رسیدن به دریاچه به طرف آخر دریاچه و جنوب حرکت کردیم؛ دریاچه بسیار بزرگ شده بود و یکی  دو چشمه اطراف دریاچه را به زیر آب برده بود ولی یکی دوچشمه پیدا کردیم و بهتر دیدیم که شب را در جزیره ی دریاچه بسر بریم چون چشمه خوبی هم در کنار دریاچه بود (۱۶:۰۰ ).

به دنبال هیزم و برپا کردن چادر به صورت دو گروه اقدام کردیم پس از جمع کردن هیزم و برپایی چادر آشپزها  به سراغ پختن غذا رفتند و در ساعت ۲۰:۰۰ برنج گرم و پخته را صرف کرده و پس از مدتی در کنار آتش ماندن و خواندن شعرهای خوب  به کیسه خواب ها خزیدیم ( ۲۳:۰۰ ) . هوا خوب و خنک بود. من سنگ داغی را در داخل ظرف غذا گذاشته و پارچه ای را بدور آن بستم و به داخل کیسه خواب خود بردم و شب را با یکی دیگر از بچه ها بیرون خوابیدم. به علت گرمای مطبوع و نخوابیدن در شب قبل، خواب نسبتا” خوبی داشتم. ساعت ۰۶:۰۰ بود که بچه ها بیدار شدند و بساط صبحانه را حاضر کردند. پس از جمع کردن وسایل مسیر خود را به سمت جنوب و از روی یال روبروی جزیره به طرف بالا شروع کردیم ( ۰۸:۰۰ ).

پس از طی مسافتی در داخل جنگل انبوهی و دشت گل اشک که مناظر طبیعی و زیبایی را بوجود آورده بودند به سمت بالا راه خود را ادامه دادیم تا به جاده ای رسیدیم که خط لوله شرکت نفت از این مسیر حرکت کرده بود و پس از رسیدن به گردنه نهایی آن به سمت بهار در منطقه دشت برم حرکت کردیم.  جاده ، مسیر را مشخص و راحت کرده بود. جاده ای از این جاده جدا می شد که به دکل مخابراتی می رفت ( ۱۱:۰۰ )، مسیر سرسبز بود.  در منطقه دشت ارژن بهار هنوز نبودو درختان شکوفه ی چندانی نداشتند، حال آنکه در این مکان درختان کامل شکوفه کرده بودند. مسیر سرازیری بود و تا روستای ورک ( خرک ) ساعت ۱۲:۳۰ به روستا رسیدیم. پس از کمی نشستن و گرفتن کمی نان و تخم مرغ از روستا از طریق جاده نسبتا” ماشین رو به طرف دشت برم حرکت کردیم. اسم تنگی که لوله شرکت نفت از داخل آن حرکت کرده بود و مسیر ما از جاده کنار آن تا روستای  ورک را تامین می کرد تنگ روئین بود، در ادامه مسیر به دشت برم و روستای کوچکی را رد کردیم به نام روستای تنگ زرد، در ادامه جاده ماشین رو به کنار چشمه ای رسیدیم با آب بسیار خوب که حد فاصل بین روستای تنگ زرد و دشت برم بود مکانی مناسبی بود جهت صرف نهار ( ۱۴:۰۰ ). پس از صرف نهار به سمت روستای بعدی حرکت کردیم. دریاچه در سمت چپ ما بود و دو مسیر داشت یکی از طرف جاده و دیگری از طرف کوه ( ۱۶:۰۰ ). در ادامه مسیر به سمت دشت برم هوا به علت بودن جنگل انبوه و پوشش گیاهی زیاد خیلی خوب و دلپذیر بود. پس از نیم ساعت راهپیمایی به دشت برم رسیدیم و پس از گرفتن آب از پاسگاه دشت برم ساعت ۱۶:۳۰ به طرف جاده حرکت کردیم.

عده ای از بچه ها دوست داشتند که در کنار روستا بمانیم و فردا صبح به حرکت ادامه دهیم و عده ای دیگر نیز علاقه داشتند که به طرف دریاچه حرکت کنیم. به هرحال توافق کردیم که در کنار جاده حرکت کنیم  و به دره ای که مسیر از داخل آن می باشد برسیم و شب را در داخل آن بمانیم. به علت کمبود آب، در پاسگاه دشت برم تمام قمقمه هارا آب کردیم و دو ظرف غذا نیز آب برداشتیم و حرکت کردیم. در ساعت ۱۸:۰۰ به دره ای رسیدیم که یک جاده فرعی به داخل تنگ می رفت، به نظر همه همین دره باید باشد. پس از داخل شدن در درون دره که آب و هوای شمال را بیاد می آورد مکانی مناسب پیدا کرده و چادرها را برپا کردیم. پس از آمادگی کامل به سراغ غذا رفته و پس از آماده کردن غذا به وسیله آشپزها که دستشان واقعا” درد نکند در آن مکان دور از هرگونه امکاناتی غذا ی گرم ( پلو ) بسیار دلچسب بود. بعد از شام هم طبق روال همیشگی دور آتش به پایکوبی و خواندن آواز مشغول شدیم که در ساعت ۲۲:۰۰ بود که همگی به خواب رفتند تنها من در کنار آتش تا حدود ساعت ۲۳:۰۰ بیدار ماندم، واقعا” حیف بود که شببه پایان برسد با آن هوای خوب ولی خوب ناچار بودم که من هم بروم  و بخوابم چون تنهایی برایم دلگیر بود.

صبح روز بعد از کیسه خواب بیرون آمدیم و هوا بسیار خوب بود اما حال من جالب نبود زیرا شب چندان راحت نخوابیدم. پس از آماده کردن صبحانه مثل همیشه و جمع کردن وسایل ساعت ۰۸:۳۰ از روی یال سمت راست رفته و به طرف قله حرکت کردیم به احتمال قوی تمام دره ها راه دارند ولی راه خوب و مالرو از درون چند دره قبل بود که ما اشتباها” از آن گذشته بودیم. این دره تقریبا” روبروی روستای کلانی بود. ساعت ۰۹:۴۰ به روی قله رسیدیم، ناگهان جنگل انبوه تمام شد و درختان بلوط درهم به درختان بادام کوهی و تنک تبدیل شدند ولی به جای آن دریاچه فامور ( پریشان ) پدیدار شد. دریاچه بسیار بزرگ بود و ما باید برای رسیدن به آن از یک سرازیری که شباهت زیادی به سرازیری غار شاهپور داشت پائین برویم مسیر باید از طرف دست چپ باشد چون که از راه آن دو سه دره دور شده بودیم. پس از مقداری راهپیمایی به طرف چپ به بالای دره ای رسیدیم ( ۱۰:۲۰ ) که مسیر اصلی دشت برم از داخل آن بود.

پس از استراحت به طرف پائین حرکت کردیم؛ سرازیری زشتی از نظر بچه ها بود چرا که آب کم داشتیم هوا گرم شده بود کوله ها سنگین و خستگی مسافت راه تا اینجا. پس از کمی پائین رفتن به داخل جاده مالرویی افتادیم که مستقیم ما را به پائین هدایت می کرد. ساعت حدود ۱۳:۰۰ بود که به روستای مکت رسیدیم این روستا آخر جاده آسفالت است و مردم آن به وسیه ماهیگیری و کشاورزی روزگار را می گذراندند. مردم بسیار خوب و بیچاره ای داشت. یکی از اهالی روستا به نام آقای جعفری که تلمبه ای داشت ما را به کنار تلمبه برد و برای ما مقداری نان و چای آورد. ساعت ۱۴:۰۰ نهار را خوردیم و پس از استراحت کمی برای ساختن مکان مناسب به کنار دریاچه رفتیم. در کنار دریاچه چشمه ای بود که به علت عدم رسیدگی اقراد روستا بوی خیلی بدی گرفته بود، البته مزه آن تغییری نکرده بود ولی بوی بسیار بدی می داد.

جهت شنا و تمیز کردن خود به طرف صخره های سمت چپ دریاچه حرکت کردیم که مکانی مناسب و استخر مانندی را برای شنا پیدا کردیم. پس از ۴ روز راهپیمایی یک آب تنی بسیار جالب بود و تمام بچه ها را چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی آماده کرد.

پس از آب تنی و شنا و تمیز کردن خودمان در کنار چشمه کنار دریاچه شب را ماندیم و با هماهنگی که با افراد روستا کردیم قرار بر این شد که یکی از صاحبان قایق ها ما را تا ایستگاه شکاربانی ببرد، مبلغ گذرانده شده نیز ۴۰۰ تومان بود. صبح پس از بلند شدن و جمع کردن وسایل و خشک کردن چادرها  بخاطر شبنم ساعت ۰۸:۰۰ سوار قایق شدیم و به طرف پاسگاه حرکت کردیم، البته بک راه دیگر هم بود که می شد از آن جاده اسفالتی رفت ولی به علت بودن روز سیزده  احتمال کمی می رفت که وسیله نقلیه گیر بیاوریم و همین طور با قایق بر روی دریاچه لذت زیادی را در بر داشت.

پس از حدود یک ساعت قایق سواری به پاسگاه رسیدیم ( این دریاچه ماهی بسیار خوبی دارد که یک نمونه آن به نام پریشان است. فصل ماهیگیری در اینجا مهر و آبان می باشد. آب آن تقریبا کمی مزه تلخ و شور دارد ولی مشروب است.) اعضای پاسگاه یکی دونفر از بچه ها را شناختند و ما را بسیار تحویل  گرفتند یکی از اعضا به نام آقای زحمتکش بود که واقعا” زحمت می کشید. در حالی که بچه ها داشتند شنا می کردند رئیس سازمان محیط زیست کازرون ( آقای دهقان ) نیز از راه رسید و پس از کمی صحبت با ایشان که به نظر من ما را بسیار افراد حوبی جهت تبلیغات محیط زیست می دانست. یکی از افراد پاسگاه برای ما ماشینی گرفت که ما را به کازرون برساند. پس از سوار شدن با وانت به سمت کازرون حرکت کردیم در راه همه برای در کردن سیزده به بیرون می آمدند حال که ما پنج روز سیزده را در کرده بودیم.

پس از طی مسافت حاکی جاده به کازرون رسیدیم و پس از پیاده کردن وسایل به طرف یک ساندویجی رفته و مقداری غذا و نوشابه را صرف کردیم. حدود ساعت ۱۲:۰۰ توسط یک اتوبوس به سمت شیراز حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۹ مفر بودند.

مرتبط:

موج سرسبزی و پرواز میان درختان در دشت برم کازرون

تاریخچه شهر تاریخی بیشابور کازرون

تاریخچه قلعه شوش

یکی از جذاب ترین جاذبه های تاریخی و تماشایی ایران و استان خوزستان قلعه شوش است که بر روی تپه باستانی شوش و در کنار کاخ آکروپل قرار گرفته است. در این مقاله درباره تاریخچه این قلعه تاریخی و زیبا بیشتر میخوانید.

قلعه شوش کجاست؟

قلعه شوش در شهر شوش قرار دارد شوش شهری است که در نزدیکی دزفول قرار دارد و تنها با ۴۵ دقیقه رانندگی از مرکز شهر دزفول میتوانید به این شهر پر از رمز و راز برسید.

blank

تاریخچه قلعه شوش:

قلعه شوش در زمان قاجار ساخته شد. قلعه شوش قلعه ای است که توسط ژاک دمورگان فرانسوی برای سکونت باستان شناسان فرانسوی در نزدیکی آرامگاه دانیال نبی در شوش بر روی تپه ای تاریخی بنا شده است. چیزی که قلعه شوش را در بین گردشگران مشهور نموده به جز طراحی خیره کننده و منظره های منحصربه فرد قلعه، آجرهای آن است، آجرهایی که از کاخ داریوش گرفته شده و برای بنای این قلعه بکار رفته اند. در برخی از آجرهایی که برای ساخت قلعه استفاده شده آجرهایی می بینید که به خط میخی زیگورات چغازنبیل منقوش شده اند.

هدف از ساخت قلعه شوش:

مقصود از ساخت این قلعه فی الواقع مکانی برای نگهداری از آثار تاریخی بود که در منطقه شوش پیدا می شد. یک گروه باستان شناس فرانسوی پس از تحقیق در منطقه شوش و بدست امدن اثرهای با ارزشی که هیچگونه تدابیر امنیتی برای آن لحاط نشده است، اینجا را برای محافظت از اثرهای به دست آمده ایجاد کردند.

قلعه شوش

معماری قلعه شوش:

قلعه ها معمولاً بر روی بلندي و ارتفاع ساخته میشوند تا کاملاً مشرف به اطراف باشند قلعه شوش هم از این قانون مستثنی نیست و بر روی بلندترین نقطه شهر بنا شده است.

پلان قلعه شوش به صورت ذوزنقه ساخته شده است. این ذوزنقه قاعده ای کوچک در سمت شمال دارد و از نظر معماری شبیه به زندان باستیل در فرانسه است. تقسیم بندی کلی قلعه با دو حیاط و فضای اطراف آن شکل گرفته است و سه راه ورودی برای رسیدن به قلعه موجود است که یکی از راه‌های ورودی بسته شده است.

در قسمت زیرین حیاط مرتفع تر دوم، دو زیرزمین قرار دارد. مصالح اصلی بکار رفته در این قلعه خشت است ولی روی آنها با آجرهایی که برای دوره های گوناگون تاریخی هستند پوشیده شده است.

در این قلعه تزئینات چشم نوازی بکار رفته که تماشای آنها جالب توجه است تزئیناتی که حاوی درگاه های قوسی، نماهای تزیینی با آجر، نقاشی هایی به سبک تلفیقی اروپایی و شرقی و آجرهای کتیبه دار هستند.

این قلعه که در مهر ماه سال ۱۳۸۰ خورشیدی در لیست آثار ملی ایران قرار گرفته از سال ۱۳۷۱ بعنوان پایگاه باستان شناسی و انبار نگهداری اشیای تاریخی استفاده می شود.

این قلعه از سال ۱۳۷۱ تبدیل به موزه و محل نگهداری اشیای تاریخی شده و کسانی که به تماشای آثار تاریخی علاقه دارند با تماشای آثار آن غافلگیر می شوند. در این قلعه اتاقکی شیشه ای به چشم می خورد که به کلاه فرنگی معروف است از طرفی در ضلع غربی بنا برجی استوانه ای را می بینید که در گذشته کبوتر خانه بوده است. برجی دیگر هم درست در مرکز حیاط واقع شده، که با ظاهری دایره ای به برج شمالی معروف است.

در این قلعه تزئینات چشم نوازی به کار رفته که تماشای آن ها جالب توجه است تزئیناتی که شامل درگاه‌های قوسی، نماهای تزیینی با آجر، نقاشی‌هایی به سبک تلفیقی اروپایی و شرقی و آجرهای کتیبه ‌دار هستند. انواع آجرهای به کار رفته در این قلعه مثل آجرهای کتیبه دار باعث شده تا قلعه شوش به قلعه آجر هم معروف شود. این قلعه در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق صدمات زیادی دید اما در اوایل دهه ۷۰ مورد مرمت قرار گرفت، با این حال با رنگ آمیزی هایی که در سال ۱۳۷۵ بر روی راهروها و اتاق های آن انجام شد کمی از اصالت بنا از دست رفت.

فرانسوی‌ها و قلعه شوش

اولین حرکت‌های باستان‌شناسی در محوطه تاریخی شوش در سال ۱۸۵۱ توسط کنت لفتوس انگلیسی آغاز شد. مدتی بعد، ژان و مارسل دیولافوای فرانسوی فعالیت‌های او را ادامه داده و کارشان توسعه پیدا کرد. تپه‌های شوش نظر دمورگان را بسیار به خود جلب کرد و با هدف یک تحقیق دراز مدت کار خود را شروع کرد.

چون در این زمان آثار ارزشمندی از این منطقه کشف شد و امنیتی برای حفظ این آثار وجود نداشت، هیئت فرانسوی تصمیم به ساخت مکانی در این محوطه تاریخی برای نگهداری آثار تاریخی گرفت. در سال ۱۸۹۸ میلادی ژان ژاک دومورگان قلعه شوش را از آجرها و آثار بازمانده از بنای کاخ داریوش ساخت.

قلعه شوش

آثار موجود در قلعه شوش:

از آنجایی که قلعه شوش محل استقرار باستان شناسان فرانسوی و ابزارآلات آنان بود، یادگارهایی از کارها و فعالیت های آنان بین سالها ۱۸۹۵ میلادی تا بعد از انقلاب اسلامی در قلعه موجود است که برای بسياري از بازدیدکنندگان به خصوص افردی که به باستان شناسی و تاریخ علاقه مندند، بسیار جذاب است. من جمله این اشیاء و وسیله میتوان به موارد زیر اشاره نمود :

دستگاه تقطیر آب، به احتمال زیاد از آب تقطیر شده توسط این دستگاه، برای ظهور و چاپ عکس های آنالوگ استفاده می کردند.

– دستگاه پرس و مته دستی برای استفاده های متفرقه
– یک دستگاه ماشین لندروور
– جک دستی برای بالابردن اشیا سنگین در محوطه باستانی شوش
– دمنده ذغال سنگ برای افزایش حرارت ذغال سنگ
– گاری چهارچرخ
– بالابر دستی و …

امروز این قلعه تاریخی به خاطر عوامل طبیعی از جمله فرسایش و نم صدمات زیادی دیده و حتی شکاف هایی هم بر روی ساختمان آن دیده می شود. از آن جایی که برای ساخت این قلعه از پی استفاده نشده ممکن است که به خاطر آسیب ها ریزش پیدا کند. در روزهایی درهای این اثر تاریخی به روی گردشگران بسته است که شاید یکی از دلایلش همین احتمال ریزش باشد. پس به نظر می آید که باید بر روی قلعه مرمت های بیشتری صورت بگیرد تا گردشگران بتوانند بازدیدی ایمن از این اثر تاریخی داشته باشند.

هتل های اطراف قلعه شوش

هتل و رستوران آپادانا
هتل آپارتمان امیران

مرتبط:

قلعه شوش _شباهتی بی نظیر با قلعه اکروپل