آذربایجان غربی
آذربایجان غربی از دیرباز یکی از مراکز مهم سیاسی و اقتصادي کشور محسوب می شده، علاوه بر داشتن طبیعت بی نظیر، تمدن کهن و تاریخچه ای شگرف در دل خود دارد. آذربایجان غربی استانی مرزی در شمال غرب ایران است که در منطقه ای کوهستانی واقع شده و قدمت آن به پیش از اسلام بازمی گردد.
مرکزیت آذربایجان غربی را شهر ارومیه برعهده دارد و تنها استان کشور است که با ترکیه هم مرز است. حدود ۱۰۰۰ کیلومتر راه اصلی و بزرگراه در این استان وجود دارد که از شمالی ترین نقطه استان (مرز بازرگان) تا جنوبی ترین منطقه آن (بوکان) را به هم متصل می کند و دارای امکان ارتباطات زمینی مناسبی است.
آذربایجان غربی در سال ۱۳۹۰ متشکل از ۱۷ شهرستان، ۴۰ بخش و ۱۱۳ دهستان بوده است. شهرستان های استان عبارتند از: ارومیه، خوی، میاندوآب، بوکان، مهاباد، سلماس، پیرانشهر، نقده، سردشت، ماکو، شاهین دژ، تکاب، اشنویه، شوط، چایپاره، چالدران و پلدشت.
مردمان این دیار مرزی شامل ترک های آذربایجانی و کردها می شوند و بیشتر ساکنان استان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگویند که البته اکثریت کردهای منطقه نیز با زبان ترکی آذربایجانی آشنا هستند. کردها بیشتر در بخش های مرتفع غربی و جنوبی استان نشیمن دارند و متقابلاً ترک های آذری در دشت های پیرامون دریاچه ارومیه و بخشی نیز در دشت های شمال و جنوب شرقی استان، سکونت دارند. همچنین اقلیت های آشوری و ارمنی نیز در استان ساکن هستند.
تاریخچه
تمدن کهن آذربایجان غربی صحنه ی حکمرانی حکومت های مختلفی تا قبل از زمان ماد ها بوده است. قوم مادها به تدریج منطقه ی آذربایجان و بخش های دیگر نواحی غربی کشور را تصرف کردند و در آن ساکن شدند. در آن زمان به آذربایجان، ماد کوچک گفته می شد و شامل شهرهای قدیمی همدان، ری، اصفهان و کرمانشاه نیز بود.
واژه ی آذربایجان در زبان های مختلف شکل های مختلفی دارد، در فارسی میانه آذربایجان را «آتورپاتکان» ،در آثار کهن فارسی «آذرآبادگان» یا «آذربایگان» و در یونـانی «آتروپاتنـه» می نامند. در مورد وجه تسمیه نام گذاری آذربایجان دو روایت اصلی وجود دارد. برخی آن را صورت تغییر یافته ای از آذرآبادگان به معنای سرزمین آتش می دانند؛ به این دلیل که بزرگ ترین آتشکده ی زرتشتی در این منطقه قرار داشته است و نمونه آن هنوز در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان بجا مانده است.
برخی دیگر آذربایجان را برگرفته از نام سرداری به اسم آتورپات می دانند. بعد از غلبه اسکندر مقدونی به ایران، سردار آتورپات در آذربایجان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانیان ممانعت به عمل آورد و باعث شد حکومت اشکانیان در آن برقرار بماند. بنا بر همین روایت، این سرزمین به نام آن سردار آتروباتگان نامیده شد و بعدها به آذربایجان تغییر نام داد.
بعد از آتورپات در آذربایجان در دوره اشکانی جانشینان او به حکومت رسیدند و این منطقه توانست کماکان استقلال داخلی خود را در چهارچوب دولت اشکانی حفظ کند. سرانجام اردشیر بابکان بنیان گذار سلسله ساسانی بر حکمرانان محلی آذربایجان غلبه کرد و آن را به صورت یک ایالت غیر موروثی اداره کرد.
تپه های باستانی مانند تپه حسنلو، تپه حاجی فیروز، تپه جلبر و غیره در این استان نشان از قدمت هزار ساله این سرزمین است. اشیای به جای مانده در غارها مانند غار تمتمه و غار آزیخ نشان می دهد که انسان های اولیه و غارنشین، قبل از ورود مادها در این سرزمین زندگی می کردند.
جغرافیا
آذربایجان غربی سیزدهمین استان بزرگ کشور است و از شمال با نخجوان و ترکیه، از غرب با ترکیه و عراق، از شرق با آذربایجان شرقی و زنجان و از جنوب با کردستان همسایه است. یکی از دلایل مهم اقتصادی این کشور قرار گرفتن مرز بازرگان در این استان است که به عنوان تنها مرز ترانزیتی ایران شناخته می شود با کشور ترکیه در ارتباط است.
سراسر مرز استان با ترکیه و عراق از کوه های مرتفع دیوار مانندی از شمال به جنوب کشیده شده است. در این کوهسار ها چشمه های آب فراوانی جریان دارد که از طریق ذوب برف کوه ها به وجود آمده است. این چشمه ها در دره های منطقه نیز جريان دارد و در نهایت به درياچه اروميه، گسل عظيم خوی و دره رود کلوی که پست ترین نقاط استان محسوب می شوند، سرازير می شوند. قله اورین به ارتفاع ۳۶۲۲ متر در شهرستان خوی مرتفع ترین نقطه استان است.
ناهمواری های عمده آذربایجان غربی را قسمت غربی استان یعنی نواحی مرزی ایران – ترکیه و ایران – عراق تشکیل می دهد. این ارتفاعات امتداد کوه های ارمنستان هستند که از شمال به جنوب کشیده شده و در نهایت به سلسله جبال شمالی زاگرس ختم می شوند. کوه های مرزی ماکو، قطور و خوی در شمال که عموما دارای علایم مرزی هستند و کوههای غرب ارومیه، پیرانشهر و سردشت در جنوب بیشتر ارتفاعات این منطقه را دربر می گیرند. این استان از تنوع اقلیمی خوبی برخوردار است. جنگل، کوهستان، دشت، مرتع و دریاچههای متعدد، زیستگاه گونه های گیاهی و جانوری زیادی هستند.
آب و هوا
آب و هوای استان عمدتاً تحت تأثیر جریان هوای مرطوب اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه است، البته در برخی از ماه های زمستان، توده هوای سردی از اطراف شمال، هوای مدیترانه ای آن را متأثر کرده و موجب کاهش قابل توجه دما می شود که سرما و یخبندان های شدیدی را در پی دارد.
ميانگين سالانه دمای استان نسبت به ميانگين سالانه دمای بیشتر مناطق كشور كمتر است و از مناطق سردسير كشور به شمار می آید، چرا که آذربایجان غربی در عرض های جغرافيايی بالا و ارتفاع زياد، قرار دارد.
اختلاف دمای حداقل و حداكثر مطلق در این منطقه زیاد است. با رفتن از نواحی شرقی استان به سمت كوهستان های غربی از ميزان دمای هوا کم می شود. متوسط بارندگی سالیانه نیز در استان، ۳۰۰-۴۰۰ میلی متر است. بهار و تابستان زمان مناسبی برای سفر به بیشتر شهرهای این استان به حساب می آید، با این حال بسیاری از گردشگران فصل های سرد را نیز ترجیح می دهند تا از منظره های متفاوت و برفی استان لذت ببرند.
ارومیه
ارومیه، شهری با تاریخی غنی و پرحادثه و میزبان مردمی با ادیان مختلف است و به همین خاطر ارومیه به عنوان ۱۹امین شهر تاریخی ایران در یونسکو ثبت شده. تنوع فرهنگی به ارومیه جلوه خاصی بخشیده است. مردم ارومیه به سه زبان ترکی آذری، کردی و فارسی سخن می گویند. از ویژگی های شهر ارومیه این است که در آن در طول چندین هزار سال ادیان و قومیت های مختلف با فرهنگ های خاص و مختلفی رفت و آمد کرده اند و همگی در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کرده اند.
نام شهر ارومیه با نام دریاچه ی معروفش گره خورده است و همچنین یکی از زیباترین و شاخص ترین اَبر شهرهای کشورمان است که چه از لحاظ دارا بودن جاذبه های زیبا، اهمیتی بسیار زیاد در همه ی زمینه ها می باشد. بعد از اسلام ارومیه دومین شهر مهم آذربایجان، پس از مراغه، به شمار می رفت. از قرن ۱۵ میلادي که ترکـان عثمـانی جایگزین امپراطور روم شرقی شدند، بازار ارومیه اهمیت فوق العـاده اي پیـدا کـرد و از ارج و بـاروي مهمی برخوردار شد.
شهر ارومیه نقطه ي تلاقی اقوام و ادیان پیرامون خود از قبیل آشوريها، ارمنیها، یهوديها و بالاخره مسلمانان بود . برخی مورخان ارومیه را زادگاه زردشت می دانند و در مورد اسم شهر اختلاف های زیادی هست یک سری از مورخین به این معتقدند که اسم اصلی این شهر “چی چست” است. در مورد اسم فعلی هم” اور ” در زبان آشوری به معنای شهر است و ” میه ” به معنای آب است و اورمیه یا ارومیه در زبان آشوری به معنای “شهر آب” است. اسم این شهر در شروع دوره پهلوی به دلیل علاقه رضا شاه به این شهر به رضائیه تغییر نام داد و بعد از انقلاب اسلامی دوباره به نام ارومیه برگشت، البته در بین آذربایجانی ها نام اورمی رواج دارد. دارالنشاط ، پاریس ایران ، شهر آب ، شهر ادیان، مذاهب و اقوام از القاب ارومیه است.
ارومیه در موقعیتی بسیار خوب در بین شهرهای این استان قرار گرفته است. از جهتی، ارومیه به این صورت است که در بین کوه های آذربایجان غربی و دریاچه ی ارومیه قرار گرفته است. دور تا دور ارومیه را کوه هایی به نام های جهودها، کوه قیز قلعه، کوه ماه، کوه پنجه سی، کوه چهل مر شهیدان، کوه علی ایمان و کوه سیر فرا گرفته است.
بدون شک مهم ترین جاذبه ی طبیعی منطقه، دریاچه ارومیه است. حتی با وجود خشک شدن بخش بزرگی از دریاچه و مشکلات زیست محیطی فراوان، بزرگ ترین دریاچه ی آب شور ایران هنوز هم زیبایی خود را حفظ کرده است. پارک جنگلی شیخ تپه با منظره ای از تپه ی باستانی شیخ تپه، یکی از مکان های گردشگری این شهر محسوب می شود.
مسجد جامع ارومیه یکی از مهم ترین آثار تمدن اسلامیست که از دوران صفویه به جای مانده است. بازار تاریخی ارومیه نیز یکی دیگر از آثار به جای مانده از دورهی صفوی است که هنوز سبک معماری آن دوران را حفظ کرده است. بنای سه گنبد، کلیسای پطروس پولیس و مسجد مناره نیز بعضی دیگر از جذابیتهای دیدنی این شهر و یادگارهاي عظمت تمدن اسلامی در منطقه به شمار می رود. ارومیه ی فعلی را به عنوان پایتخت والیبال ایران نیز می شناسند و این نشان از غنای ورزشی این شهر در ورزش های اصلی کل کشور دارد.
ارومیه به عنوان شهر دارای اولین بیمارستان به شیوه نوین، اولین مرکز آموزش پزشکی(نخستین مرکز آموزش پزشکی در ایران در سال ۱۳۰۰ قمری توسط آمریکایی ها در شهر ارومیه ایجاد شد )، اولین مدرسه به شیوه نوین، اولین شبکه تلویزیون محلی، اولین نشریه محلی در ایران و دومین شهر پرترافیک ایران شناخته شده است.
ارومیه همچنان یکی از شهرهای بسیار خوش آب و هوای ایران است و از وضعیت معتدلی از لحاظ دمای هوا به سر می برد. زمستان های این شهر سرد و تابستان هایش گرم است ولی در کل آب و هوای فوق العاده ای ارومیه، این شهر را به یک شهر چهار فصل تبدیل کرده است.
شهر های مهم استان آذربایجان غربی:
خوی، شاهین دژ، ماکو، مهاباد، سلماس، جلفا
خوی
خوی از شهرهای آذربایجان غربی است که در شمال غربی ترین نقطه ی ایران واقع شده است. خوی مهد تمدن چند هزار ساله و از کهن ترین مراکز تمدن در ایران است که حوادث تاریخی زیادی را به خود دیده است.
حاصل خیزی، شهرستان خوی را از دیرباز به کانون مرزی مهمی تبدیل کرده است. نامهربانی های طبیعی چون زلزله و جنگ های منطقه ای در مقاطعی روی خوش را از مردمان ربود اما همین مزیت و استعدادهای بالای کشاورزی و ظرفیت های بالقوه زندگی موجب شد تا این شهر غبار ملال از چهره خود بزداید.
خوی از سه جهت با شهرهای سلماس، ماکو و مرند دارای مرز مشترک است. هم مرز بودن با کشور ترکیه به همراه قرارگیری در مسیر جاده ابریشم از دیرباز اهمیت استراتژیکی بالایی به این شهر داده است. خوی با پیشینه ای کهن، شهر گل های آفتابگردان نام گرفته است زیرا بزرگ ترین مرکز تولید دانه های آفتابگردان و کدو است. در زبان کردي خوی به معناي نمک است و به واسطه وجود معادن نمک در منطقه، به خـوي معـروف شـده اسـت.
آبشار بدلان، دره بریس، کارونسرای شاه عباسی و جاده خوی قطور، تالاب روستای امیربیک و قلعه کوراغلی و زیبایی های حاشیه قطور برای گردشگران چشم نواز است. آثار تاریخی دروازه سنگی، ساختمان قدیم شهرداری و مسجد مطلب خان که بزرگ ترین مسجد روباز به شمار می آید و آرامگاه شمس نیز بر تارک شهرستان خوی می درخشد و این شهر توانسته میزبان همایش های ملی و فراملی باشد تا بتوان جایگاه مزار شمس را احیا کرد. خوی دارای آب و هوایی کوهستانی است و تابستان هایی گرم و زمستان هایی بسیار سرد دارد. تخمه آفتابگردان و عسل مرغوب از محصولات اصلی خوی است که می تواند ره آورد شهر باشد.
شاهین دژ
شاهین دژ یکی از شهرستان استان آذربایجان غربی است که در قسمت جنوب شرقی این استان قرار دارد. شاهین دژ که از شمال به آذربایجان شرقی و از جنوب به کردستان میرسد، محل زندگی اقوام مختلفی است. اقوام ترک و کرد، عشایر و اقلیت های ارمنی، زرتشتی و کلیمی در این استان زندگی می کنند.
تمامی مردمانی که در این ناحیه سکنی گزیده اند، از قبایل چادرنشین، عشایر، و روستائیان حافظ سنت ها و عادات دیرین گرفته تا شهر نشینان و اقلیت های مذهبی و نژادی مانند (زرتشتیان، ارامنه، کرد و ترک) هر یک فرهنگ مخصوص به خود را دارند اما شاهین دژ در ابتدا قلعه ای بوده است که زائران آتشکده ی آذرگشسب ساخته بودند. بزرگان زرتشتی که به آتشکده سفر می کردند، قلعه ای را به عنوان استراحتگاه در مسیر ساختند. در آن زمان شاهین و عقاب های دست آموز به عنوان نگهبانان قلعه استفاده می شدند. در نهایت قلعه بزرگ تر و به شهر تبدیل شد. در دوران پس از اسلام این شهر به نام صائین قلعه خوانده می شد اما در دوران پهلوی به نام باستانی خود بازگشت.
شاهين دژ يا صائين دژ از قديمي ترين و پرسابقه ترين شهرهاي استان آذربايجان غربي است در اين شهرستان و روستاهاي اطراف آن در حدود ۱۰۰۰ خانوار و در هر خانوار حدود ۵ نفر به فعاليت در توليد صنايع دستي مشغولند علاوه بر اين تعدادي كارگاه فرش بافي نيز در اين شهرستان وجود دارد. دخمه ی بی بی کند از جمله آثار باستانی این شهر است که قدمتی چندهزارساله دارد. کوه پیرمحمد منطقه ی ییلاقی زیبا و یکی دیگر از جاذبه های طبیعی شاهین دژ است. آثار و نقوش کنده متلعق به هزاره هشتم قبل از میلاد در روستای عقربلو در ۱۰ کیلومتری غرب شاهین دژ که از منحصرترین آثار و نقوش کنده صخره ای به شمار می رود.
ماکو
ماکو، در نزدیکی مرز ایران و ترکیه، در یک دره واقع شده است و رودخانه ی زنگمار از این دره عبور می کند. این شهر به داش ماکو به معنای ماکوی سنگی معروف است چرا که دو طرف شهر را دیواره های سنگی عظیم احاطه کرده اند. بزرگترین کلاهک سنگی شهری ایران به شکل طبیعی در این شهر قرار گرفته است و شما را شگفت زده می کند.
شهر ماکو به همراه بازرگان، شوط و پلدشت بزرگترین منطقه آزاد کشور و دومین منطقه آزاد از نظر وسعت، بعد از شانگهای چین در جهان می باشد. بنابراین تجارت و بازارهای مرزی در این منطقه رونق فراوانی دارند. ماکو در دره ای بنا شده که رودخانه” زنگمار” ،آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می کند.این شهر یک شهر طولی است یعنی طول شهر ۱۲ کیلومتر و عرض آن بین ۲ کیلومتر تا ۲۰۰ متر است.
ماکو شهری سنگی و تاریخی است که در دوره های مختلف تاریخی دروازه ایران به اروپا بوده است. مردم این شهر بسیار مهربان مهمان نواز هستند که شاید به خاطر طبیعت بکرش باشد. اکثر ساکنین مسلمان هستند و به زبان آذری و گاهی کردی کرمانجی سخن می گویند.
جاذبه های طبیعی و تاریخی زیبایی در ماکو و اطراف آن وجود دارد که برخی از آن ها عبارتند از: منشورهای بازالتی، کوه قیه و کلاهک سنگی، عمارت کلاه فرنگی، عمارت شیروخورشید، عمارت سردار ماکو، چشمه ثریا، زیباترین نمای قلل آرارات، بام ماکو، پل قلعه جوق، کلیسای زُر زُر و دریاچه سد بارون برخی از این جاذبه ها را تشکیل می دهند.
از مهم ترین شاخصه های اين شهرستان می توان به وجود تنها گمرك زمينی كشور در مرز بازرگان و جاده ارتباطی با اروپا اشاره کرد. مبادلات مرزی بین ایران و ترکیه در بازارچه مشترک مرزی ماکو، ساریسو، صورت می گیرد. اقتصاد مردم این شهر بر پایه تجارت مرزی، کشاورزی و دامداری استوار است. شهرک صنعتی ماکو در محور ماکو- بازرگان نیز در اقتصاد ماکو سهم دارد.
شهر ماکو با توجه به شرایط جغرافیایی که دارد و نزدیکی آن به کشور ترکیه به طور نسبی آب و هوای سرد و خشکی دارد، هوای این شهر در تابستان ها گرم خشک برآورد می شود و در زمستان همراه با بارش برف و سرمای زیاد می باشد؛ بیشترین بارش ناشی از رگبارهای بهاری است. با توجه به شرایط آب و هوایی که این شهر دارا هست بهترین زمان برای سفر به سمت آن اواخر اسفند تا اواسط فروردین می باشد.
در راهنمای سفر به ماکو به حدودی از فاصله ها و همینطور مسیر دسترسی به این شهر مرزی اشاره خواهیم کرد. برای رسیدن به شهر ماکو از تهران حدود ۸۷۶ کیلومتر راه است که حدود ۹ الی ۱۰ ساعت طول خواهد کشید. زمانی که به این شهر رسیدید شهرهای خوی، مرند، شوط و بازرگان از دیگر مقاصدی هستند که می توانید از آن ها دیدن فرمایید.
مهاباد
مهاباد سرزمین رنگ ها و دیار هیمن و هژار، شاعران برجستهٔ کرد است. این شهر سرسبز در میان چندین کوه قرار گرفته و موقعیت جغرافیایی آن به گونه ای است که زمستان هایی سوزناک و تابستان هایی معتدل و خنک دارد. این شهر کردنشین در دامنه رشته کوه لندشیخان آرام گرفته است.
مهاباد از دوره رضا شاه به بعد به این نام خوانده می شود و پیش از آن ساوج یا ساوجبلاغ نام داشت. سووق بلاغ یا سوخ بلاق به ترکی سردچشمه معنا می دهد. این روزها «بە خێرهاتن بۆ مەهاباد» تابلویی است که در ورودی شهر مهاباد به گردشگران و مهمانان این شهر خوش آمد می گوید. مردم مهاباد به زبان کردی سورانی با لهجه مُکری یا مکریانی از زبان کردی تکلم می کنند.
مهاباد از گزینه های مناسب طبیعت گردی و نیز گردشگری درمانی است. از جمله جاذبه های تاریخ مهاباد می توان به مسجد جامع سرخ، مقبره بداق سلطان، حمام تاریخی میرزا رسول و فقرگاه مهاباد اشاره کرد. شهر مهاباد به خاطر پیشینه ای که در تاریخ داشته از اولین سکونتگاه های بشر به شمار می رفته است و آثار باستانی زیادی نیز دارد. گوردخمه سنگی فخریگاه، غار آبی تاریخی سهولان و برده کنته از جمله این آثار است.
جاذبه های طبیعی مهاباد یکی دو تا نیست و به همین دلیل می توان از آن به عنوان بهشت طبیعت گردان آذربایجان غربی یاد کرد. تالاب کانی برازان، دریاچه و جزیره سد مهاباد و گلزار کانی رهش از جاذبه های طبیعی این منطقه به شمار می رود. از جاذبه های دیگر شهر که باعث جذب مسافران زیادی است بازارهای مهاباد چون بازار تاناکورا می باشد که می توانید در آن اجناس مختلف با قیمت های مناسب پیدا کنید.
در باب قدمت مهاباد گفته می شود این شهر از مناطق مسکونی ایران باستان بوده است و آثار باستانی مسجد جامع، مقبره سنگی فقرقا و شهر دخمه فخریگاه یادگار پیشینه ی طولانی آن می باشد که می توانید زمانی را به بازدید از آن ها اختصاص دهید.
جاذبه های دیدنی آذربایجان غربی:
مقبره شمس تبریزی، تخت سلیمان، کلیسای تادئوس مقدس (قره کلیسا)، غار سهولان، چشمه کانی گراوانی، تپه حسنلو، دخمه سنگی فخریگاه، روستای کندوان، چمن متحرک چملی، دریاچه ارومیه
مقبره شمس تبریزی
در استان آذربایجان غربی در شهر خوی مقبره شخصی وجود دارد که به جرات می توان گفت خواستگاه عشق و عرفان بوده است. شمس تبریزی، یکی از صوفیان مشهور جهان و همچنین مراد و مرشد شاعر بزرگ مولوی بوده است که در طریقه عشق (مولوی) این شاعر بزرگ ایرانی را به عرش برین رسانده است. به اعتقاد و اندیشه بسیاری مدفن شمس تبریزی در آن مکان قرار گرفته است.
نقل قول هایی در مورد اینکه آیا واقعا قبر شمس تبریزی در خوی بوده است وجود دارد که می توان به تعدادی از آنها اشاره کنیم یکی از قدیمی ترین جایی که از وجود مدفن شمس تبریزی در خوی ذکر شده و در مجمل فصیحی تالیف شده در سال ۸۴۵ هجری قمری بوده است و یکی دیگر از معتبر ترین کتب که اشاره به این موضوع دارد منشات السلاطین فریدون بیک است.
و اما محمد علی موحد نیز مدفون بودن شمس در خوی را به دلیل مقبره ای با یک مناره در خارج شهر خوی که از آغاز سده پانزدهم میلادی به مناره شمس تبریزی معروف بوده است.
در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر خوی استان آذربایجان غربی، در بین خانههای کوچه شمس تبریزی در محله امامزاده، برجی از شاخهای قوچ به بلندی تقریبی ۱۴ الی ۱۵ متر قرار گرفته که به منار شمس تبریزی معروف است؛ آرامگاه شمس در فاصله ۱۰ متری از مقبره قرار دارد. این برج به دستور شاه اسماعیل صفوی ساخته شده است که ارادتی خاص نسبت به شمس تبریزی داشته است. این برجِ میان تهی از بناهای منحصر به فرد منطقه است. بنا از نظر فرم ظاهری به سه قسمت تقسيم میشود.
قسمت تحتانی و انتهای مناره که كوچك تر از قسمت ميانی و عاری از تزئینات است و قسمت ميانی نمای بنا در وسطِ آجرها مزیّن به شاخ قوچ همراه با جمجمه حيواناتی که شاه شکار می کرد (به عنوان یاد بودی از نمايش قدرت و مهارت وی در شكار). پلّكان مارپيچي از ورودی مناره که در قسمت پايين آن قرار دارد به انتهای مناره به قسمت مؤذن که رو به طرف قبله دارد منتهي می شود.
پي و حدود ۵۰ سانتی متر از بنای قسمت تحتانی از سنگ است و ما بقی مناره از آجر ساخته شده است. در ابتدا سه مناره اطراف مقبره شمس وجود داشته كه به دلايل طبيعی اكنون تنها يكی از آنها باقی مانده است. در سال ۱۳۸۶ با همكاری تیم كارشناسان ايتاليايی مقبره و برج شمس تبريزی مورد مرمت قرار گرفت. بر سر مقبره ایشان هر سال کنگره بین المللی شمس تبریزی در شهر خوی بر پا می شود و هر ساله محلی است برای گردهمایی های ادبی که از سراسر دنیا گرد هم جمع می شوند.
تخت سلیمان
مجموعه فرهنگی تاریخی تخت سلیمان ناحیه ای است که در ادوار مختلف محل سکونت اقوامی نظیر مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده است. تخت سلیمان بزرگترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و مهم ترین عبادتگاه ایرانیان در قبل از اسلام به شمار می رفت و به روایتی زادگاه زرتشت پیامبر بوده است.
اگر در شاهنامه نام چیچست به چشم تان خورد، بدانید همان تخت سلیمان است. اما اسم تخت سلیمان از آن جا آمده که بعضیها باور دارند این مکان را حضرت سلیمان ساخته و در همین جا هم زندگی می کرده. البته بعضی دیگر می گویند از ترس حمله اعراب به عبادتگاه های زرتشتی، نام سلیمان را بر این منطقه گذاشتند.
منطقه ی تخت سلیمان بر بقایای مجموعه ی تاریخی آتشکده ی آذرگُشنَسب که در درون حصاری بیضی شکل قرار دارد واقع شده است. پیرامون این آتشکده دریاچه ای سحرانگیز و همیشه جوشان به عمق ۱۱۲ متر قرار دارد که درجه حرارت آب آن در تابستان و زمستان یکسان و در حدود ۲۱ درجه است. در وسط این مجموعه ۳۸ برج و بارو و دو دروازه ی بزرگ وجود دارد که بر روی صفحه های سنگی و طبیعی که از رسوبات آب دریاچه به وجود آمده است قرار گرفته اند.
در پیرامون این مجموعه ی باستانی پدیده هایی طبیعی مانند کوه میان تهی کله قندی شکل (کوه زندان سلیمان)، چشمه های آب گرم، دیواره ی سنگی ناشی از رسوبات آب دریاچه، رودخانه ها، چمن متحرک، دریاچه های مختلف، معادن گوناگون، مناظر زیبای کوهستانی قلاع (قلعه ی بلقیس) و آثاری چون برج های دیده بانی، بقایای معابد (معبد آناهیتا)، تالارها، آثار مربوط به هزاره ی اول ق.م، معادن استخراج سنگ قدیمی و غیره وجود دارد.
آتشکده ی آذر گشسب، آتشکده ی شاهی و جنگ آوران، ایوان خسرو، دروازه ها و دیوارهای مستحکمی در خود دارد و از مهم ترین آثار تاریخی جهان است. همه ی آثار این مجموعه در داخل یک حصار بیضی شکل ساخته شده اند و دشتی گسترده دور تا دور آن را در بر گرفته است. در داخل این حصار بیضی شکل، دو مربع هم محور ولی مختلف المرکز وجود دارد که دریاچه ای در مرکز مربع جنوبی و آتشکده ای در مرکز مربع شمالی قرار گرفته و دورتادور مربع را حصار مستطیلی به همراه برج های مدور احاطه کرده است. در سمت شمال غربی دریاچه ی تخت سلیمان، ایوان رفیع قرار گرفته است که از آجر قرمز و ملاط ساروج ساخته شده است و به ایوان خسرو معروف است. ایوان به دو اتاق یا حوض خانه ی هفت گوش راه پیدا می کند که متعلق به دوره ی ایلخانیان است. در بیرون تخت سلیمان در قسمت جنوب غربی یک جوی سنگی به طول ۳۰۰ متر و ارتفاع ۴ متری وجود دارد که محلی ها به آن اژدهای سنگی نیز می گویند.
به کارگیری سنگ های تراشدار و آجرهای بزرگ در ساخت این بنای تاریخی جلوه ی زیبا و خاصی به این مکان تاریخی بخشیده است. این منطقه از جاهای خیلی دیدنی و کمتر شناخته شده ایران است و چهارمین اثری ست که از ایران در یونسکو به ثبت رسیده است. اگر از تهران به سمت این منطقه حرکت کنید کمتر از ۶ ساعت و نیم تا تکاب راه است، یعنی ۵۱۵ کیلومتر. از تکاب تا تخت سلیمان هم ۵۰ دقیقه با ماشین در پیش دارید.
برای ورود به مجموعه تخت سلیمان باید بلیت بخرید. قیمت بلیت آن ۳هزار تومان است و اگر مهمان خارجی همراهتان بود، باید ۲۰ هزار تومان برای ورود بپردازد. این مجموعه در مناسبتهای رسمی عزاداری مثل عاشورا، ۲۱ رمضان و ۱۴ خرداد تعطیل است.
کلیسای تادئوس مقدس (قره کلیسا)
کلیسای تادئوس مقدس یا قره کلیسا در ۲۰ کیلومتری شهرستان چالدران، در بلندترین بخش استان آذربایجان غربیو در جنوب ماکو واقع شده است.
قرا در زبان ترکی به معنای سیاه است. بعضی مورخان دلیل نام گذاری این کلیسا را استفاده از رنگ سیاه در قسمت شرقی بنای آن دانسته اند. بههمین منظور به آن قره کلیسا می گویند ولی باید به این نکته تاریخی توجه داشت که زبان مردم آذربایجان تا قبل از نفوذ زبان ترکی، زبان آذری باستانی بوده است بین مردم آذربایجان این کلیسا به نام کاراکلیسا شهرت دارد. کارا هم در زبان آذری به معنای بزرگ و جامع است.
تادئوس یکی از حواریون مسیح بود که در تبلیغ آیین مسیحیت به کشورهای مختلف سفر می کرد. زمانی که وی به منطقه جنوب فلات ارمنستان رفت، پادشاه ارمنستان و دخترش را به همراه چندین هزار نفر دیگر به آیین مسیحیت دعوت کرد. در ابتدا پادشاه به مسیحیت پیوست اما پس از مدتی از آیین مسیحیت روی برگرداند و دستور داد هر کسی که این دین را پذیرفته است به قتل برسانند. در این میان وی دختر خود را نیز به قتل رساند و تادئوس نیز، به شهادت رسید. اکنون مقبره تادئوس مقدس و یارانش در قره کلیسا قرار گرفته و مسیحیان ایرانی برای ادای احترام به تادئوس، قره کلیسا را کلیسای تادئوس نامیده اند.
از آن جایی که قره کلیسا قدیمی ترین کلیسای به جای مانده در جهان است، پس قدمتی طولانی دارد. این کلیسا در سال ۴۳ میلادی توسط تادئوس و بارتقیموس ساخته شد. تادئوس پیش از شهادتش، ۳۵۰۰ نفر را به آیین مسیحیت دعوت کرد و بعد از تلاش های فراوان، به شهادت رسید. در روز ۲۶ ژوئن هر سال که مصادف با ۱۴ مرداد است، مراسم بزرگداشت تادئوس برگزار می شود. در این روز که تادئوس به قتل رسیده، ارامنه به مدت سه روز در قره کلیسا می مانند و سوگواری می کنند.
سازه این کلیسا به دست معماری به نام گریگور روشنگر انجام یافته و ارزش تاریخی آن همانا نخستین کلیسای جامع جهان است که به باور مسیحیان نخستین بار یاران مسیح در جهان ساخته اند.
ساختارِ سازه چهارگوشی به درازای ۲۰۰ متر و پهنای ۱۵۰ متر است و از دو بخش سیاه و سپید، کهنساخت و تازه ساخت، تشکیل شده است. بخش های گوناگونی همچون درگاه، ۲ گنبد نوک تیز با ۱۲ ترک، برج ناقوس، ۵ برج دیدبانی، ۴۷ اتاق، کتابخانه، زیرزمین، انبار، ۲ میانسرای شرقی و غربی، آرامگاه و آب سنگ دارد. گنبد کلیسا نیز از سنگ مرمر سیاه و سپید است و دیوارهای آن برجسته کاری هایی از چهره یاران مسیح، گل بوته، جانداران، داستان های شاهنامه و دیگر بن مایه ها دارد. شیوه معماری قره کلیسا «بازلیک» است. در بازسازی های پسین، برای نمونه در دوران عباس میرزا، نیز از سنگ های آهکین برای زیباسازی بهره برده شده است. در بخش هایی از آرایش بیرونیِ سازه نشان گردونه خورشید که نمادی از مهرپرستی در دوران باستان بوده، دیده می شود.
کلیسای تادئوس در طول تاریخ از یورشها و زمین لرزه ها آسیب های فراوانی دیده است، تا آنجا که هنوز هم میتوان آثار گلوله های نبردهای تاریخ را بر چهره سنگ های سخت آن دید. این کلیسا یک بار به دست کشیشی به نام «زاکاریا»، یک بار به یاری خواجه نصیر الدین توسی و یک بار نیز به دستور پادشاه صفوی، شاه عباس بازسازی شد تا اینکه در سال ۲۰۰۸ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت.
باتوجه به آیین های بزرگداشت شهادت حواریون و پیروان در روزهای آخر تیرماه و هفته اول مردادماه مراسمی در کلیسای تادئوس مقدس برگزار می شود. بسیاری از سفرای کشورهای مسیحی ساکن ایران در این مراسم حضور پیدا می کنند. براساس رسم دیرین مسیحیان، ارامنه از یک تا سه روز در این کلیسا توقف کرده و اطراف آن م مانند. سپس به شهر و خانه هایشان برمی گردند. ارامنه به همراه آشوریان و مسیحیان کاتولیک با وسایل و لوازم موردنیاز از جمله چادر و تجهیزات اقامتی دورتادور کلیسا اتراق می کنند.
ازآنجاکه شرکت در این مراسم اجباری نیست، بعضی فقط به منظور دید وبازدید آشنایان در این مراسم شرکت می کنند. این مراسم در روز اول و دوم در نوبت صبح و عصر و روز سوم توسط اسقف اعظم با آیین ویژه عید اجرا می شود. در جشن های مختلف کلیسای تادئوس آیین غسل تعمید کودکان هم برگزار می شود. برای برگزاری این آیین، محرابی سمت شرقی کلیسا ساخته شده است. بنابر اعتقادات مسیحیان غسل تعمید کودکان در این مکان مقدس خیر و برکت را در زندگی فرزندانشان جاری می کند. بعضی والدین برای نذر و نیت فرزندانشان را در این کلیسا غسل می دهند.
از اردیبهشت تا پایان مهرماه بهترین زمان سفر به این منطقه است. بازدید از این بنا به جز در زمان برگزاری مراسمات خاص امکان پذیر است. همچنین در هفته اول مردادماه به دلیل اجرای مراسمات مذهبی ورود افراد غیرمسیحی در این کلیسا ممنوع است.
غار سهولان
غار سهولان با ساختارِ زمینشناسیِ آبی- خاکی- سنگ آهک، یکی از شگفت انگیزترین و کم نظیرترین غارهاى طبیعی ایران است که در ارتفاع ۱۷۵۱ متری از سطح دریاهای آزاد واقع شده است. غار سهولان بعد از غار عليصدر همدان دومين غار آبی ايران به شمار می رود.
معنی کلمه سهولان به زبان کردی یخبندان است. شاید این واژه به اختلاف دمای ۱۰ تا ۱۵ درجهای غار با محیط بیرون اشاره دارد که در زمستان ها حسابی سرد می شود. البته محلی ها در گذشته به علت وجود کبوتر در غار به آن کونه کوتر میگویند، یعنی لانه کبوتر
این غار بر اثر فعاليت های زمين شناسی در اواخر دوره كرتاسه یعنی ۷۰ ميليون سال قبل شکل گرفته است و از هزاره هاى دوم و اول قبل از میلاد و دوره های بعد از آن مورد سکونت و پناه انسان ها قرار گرفته است. اولين بار ۱۰۰ سال پيش ژاك دمرگان فرانسوی و پس از آن در سال های جنگ جهانی دوم هيئت انگليسی و در مهر سال ۱۳۷۳ غارشناسان ايرانی غار سهولان را مورد مطالعه و شناسايی قرار دادهاند و حفاظت آن از سال ۱۳۷۹پیگیری شده است.
این غار از چند حوضچه بزرگ تشکیل گردیده است که به وسیله دالان های آبی به هم متصل شده اند. نخستین دریاچه پیش روی گردشگران حدود ۲۰۰ متر وسعت دارد که دارای آبی زلال و صاف است. دالان بالای سر این دریاچه افزون بر ۵۰ متر ارتفاع دارد و در انتهای آن دو دالان باریک به عرض دو متر دیده میشود که به دریاچهها و دالانهای بعدی باز میشوند.
تاكنون ۳۰۰ متر از مسير آبى و ۲۵۰ متر از مسير خشكى آن كشف و ساماندهى شده است. غار سهولان دارای دو در اصلی است که به هم راه دارند و می توان از هر یک از آنها وارد غار و از در دیگر خارج شد. ارتفاع سقف غار تا سطح درياچه به ۵۰ متر و عمق آب در برخی نقاط به ۳۰ متر می رسد. اختلاف دمای درون و بيرون غار نیز بين ۱۰ الي ۱۵ درجه و رطوبت حاكم بر غار بين ۷۰ تا ۸۰ درصد متغير است.
انواع اشکال آهکی بسیار زیبا در کنار چکیده ها و چکنده هایی که طی میلیون ها سال تشکیل شده اند از جاذبه های دیدنی این غار است. برخی از این اشکال نیز نامگذاری شده اند که از میان آن ها می توان به هشت پا، عروس دریایی، خوشه انگور، پای فیل و روانه اشاره کرد. این غار از گذشته های دور محلی برای پناه گرفتن مردمان ساکن در این دیار بوده است. از سال ۱۳۷۹ گردشگران از این غار بازدید می کنند و از قایق سواری نیز لذت می برند.
در اثر رطوبت بالا روی سنگ ها و صخره ها با خزه پوشيده شده است. تنها موجودات زنده اين غار كبوتر چاهی و خفاش هستند. به سبب تاريكی و نبود نور هيچ نوع جلبكی در آب درياچه اين غار رشد نكرده و به غير از جانداران ميكروسكوپی هيچ موجود ديگری در آن زيست نمی كند. رسوبات آهکی داخل غار به اشکال گوناگون به همراه قندیل های زیبا از مناظر زیبای این غار به شمار می روند. امکانات رفاهی نیز درون و اطراف غار جهت رفاه حال گردشگران در نظر گرفته شده است.
هزینه بلیت ورودی غار سهولان ۷ هزار تومان است. از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر هم امکان بازدید وجود دارد.
دخمه سنگی فخریگاه
با نزدیک شدن به دخمه فخریگاه، تابلوی راهنمایی باعث شگفتی گردشگران می شود. قدمت: هزاره اول پیش از میلاد و پس از آن، دخمه ای در دل کوه خودنمایی می کنند که دو ستون سنگی، دهانه آن را از پس سالیان دور و دراز استوار کرده اند. به جز حفره ای که به چشم می آید، راه ورودی دیگری به داخل دخمه وجود ندارد و باید از کوه بالا رفت تا به دهانه آن رسید.
بسیاری از مورخان ساخت فخریگاه را به فرآتیس پدر دیاکو اولین پادشاه ماد نسبت داده اند. گور دخمه ای که با ته ستون های مقبره آناهیتا یکسانی دارد و شیوه معماری یونانی را در ذهن تداعی می کند و از نظر حجاری و ستون بندی در رده مقبره های مهم دوره ماد به شمار می رود که در گذر زمان و زیر بارش باران، تابش آفتاب و وزش باد به تدریج فرسایش یافته اند و تنها پای ستون ها و سرستون های آن باقی مانده است. قطر ستون ها یکسان نبوده و در بخش پایینی قطورتر از بالای آن است به طوری که ستون ها بیشتر شبیه به گلدانی وارونه طراحی شده اند.
با عبور از میان ستون ها و وارد شدن به داخل تالار، سالن اصلی دخمه پیش چشم ها نمایان می شود. سالنی نه بسیار بزرگ که با دو پله از ایوان جدا می شود. گفتنی است که ارتفاع گوردخمه از لب ایوان تا پایین ترین قسمت تر اشیده شده ۵۳۰ سانتی متر است و از دامنه کوه نیز حدود ۱۰ متر ارتفاع دارد. البته ورود به گوردخمه نیاز به مهارت سنگ نوردی دارد و راه دسترسی عمومی به آن وجود ندارد.
احتمال می رود بخش جلویی دخمه مخصوص انجام مراسم تدفین باشد چرا که قبرها در قسمت پشتی آن قرار دارند. در این بخش ۳ قبر به شکل مستطیل وجود دارد که یکی از آنها بزرگ تر از دو تای دیگر است. قبر بزرگ در وضعیت موازی با ایوان و قبرهای کوچک عمود بر ایوان ساخته شده اند. قبرها در دل سنگ تراشیده شده و تقریباً ۵۰ سانتیمتر عمق دارند. در داخل دخمه نیز چهار ستون قرار دارد. ستونهای داخلی نسبت به ستونهای موجود بر روی نمای بنا، نازک تر هستند. هر چهار ستون، پایه و سرستون هایی مربع شکل دارند.
لازم به ذکر است که این دخمه سنگی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به وسیله وزارت فرهنگ و هنر وقت با شماره ۲۸۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. ژاک دو مورکان فرانسوی تاریخ شناسان برجسته دنیا می گوید:بدنه این دخمه را کتیبه ای در بر گرفته و می توان آن را یکی از آثار با ارزش دوران ماد یا هخامنشی در این منطقه دانست. متاسفانه امروزه گذر زمان و یک سری بی توجهی ها اثری از این کتیبه به چشم نمی آید.
چشمه کانی گراوان
در میان مراتع و جنگل های سرسبز، یک تپه با شکلی عجیب و غریب و رنگی خاص و متفاوت، خودنمایی می کند. این تپه در واقع حاصل فعالیت چشمه ای معدنی است که به واسطه املاح موجود در آن، رسوباتی زیبا و جالب پدید آورده است.
چشمه معدنی کانی گراوان در نزدیکی روستای کانی گویز از توابع شهرستان ربط قرار دارد که حدود ۱۲ کیلومتر از شهرستان سردشت فاصله دارد. برای رسیدن به این پدیده منحصربه فرد زمین شناختی، باید به سمت شمال شرقی شهرستان سردشت سفر کرد. سردشت نگینی در دل استان آذربایجان غربی است که مرکز آن شهرستان سردشت است و در جنوب غربی این استان در امتداد جنوبی ارومیه قرار دارد. سردشت در پای کوه گرده سور بر روی دشتی در ارتفاع ۵.۲ کیلومترمربع و با ارتفاع ۱۴۸۰ متر از سطح دریا قرار دارد.
علت نام گذاری این چشمه مشخص نیست، بسیاری از افراد محلی نام آن را اصطلاحی در زبان کردی تفسیر می کنند، در زبان کردی گراوان به معنی آبی سخت و سنگین است و شاید به دلیل وجود املاح زیاد در آب این چشمه آن را چشمه گراوان می نامند.
شکل عجیب و غریب تپه ای که بر فراز چشمه تشکیل شده است، به واسطه املاح موجود در آب گازداری است که از دل زمین می جوشد. گفته می شود میزان املاح موجود در آب چیزی حدود یک گرم در هر لیتر است. با جاری شدن آب بر سطح زمین، املاح آب رسوبگذاری می شوند و به علت ترکیبات زیبای موجود در آن، به رنگ های گوناگون ته نشین می شوند. فرآیند رسوب گذاری و نشست رسوبات در طی سالیان دور و دراز، منجر به تشکیل سازه آهکی بزرگی شده است که اطراف چشمه را در بر گرفته. این سازه عظیم و طبیعی، حدود بیست متر ارتفاع دارد و مدت زمان زیادی از تشکیل آن گذشته است.
کانی گراوان در ارتفاع ۱۲۰۶ متر از سطح دریا قرار دارد. از بالای این تپه طبیعی فعالیت چشمه و همچنین جاری شدن آب از میان رسوبات به خوبی قابل مشاهده است. آبی که از دل این چشمه می جوشد، بعد از طی مسیری به رودخانه زاب کوچک می ریزد. اگر به بالاترین قسمت این چشمه برسید صدای جوشیدن آب را به وضوح احساس می کنید. رودخانه کوچک زاب از کنار این چشمه میگذرد که در فصل بهار یکی از پرآب ترین رودخانه های منطقه است. آب این چشمه به رودخانه زاب می ریزد.
وجود املاح معدنی و طبیعی در آب چشمه کانی گراوان، باعث گسترش گردشگری درمانی در منطقه شده و همه ساله گردشگران بسیاری را برای درمان بیماری های پوستی، دردهای استخوانی و همچنین بیماری هایی چون روماتیسم و دردهای عضلانی به شهرستان سردشت و روستای کانی گویز هدایت می کند.
برای بازدید از چشمه کانی گراوان کافی است در مسیر جاده سردشت، مهاباد حرکت کنید و ۳۰ الی ۳۵ دقیقه در این جاده برانید. پس از عبور از شهر راور از جاده خاکی عبور میکنید و از میان گندمزارها و جنگل های بلوط رد شده و به سمت غرب بروید. پس از چند دقیقه رانندگی در این جاده خاکی به چشمه زیبای کرم رنگ کانی گراوان میرسید.
رفتن به چشمه کانی گراوان از آن دسته سفرهایی است که نه تنها مقصد زیباست بلکه مسیر نیز خود بخشی از سفر است. مسیری که به چشمه کانی گراوان می رسد, از میان درختان و تپه های سرسبز می گذرد. چشم انداز زیبای بهاری کانی گروان و رودخانه پر آب هرمز در این فصل, استفاده از آبی که دارای املاح معدنی است, صدای دلنشین جوشش آب چشمه, دشت های مجاور و جنگل های زیبای منطقه همه و همه دلیل هایی هستند که باید این جاذبه بی نظیر را دید.
پرآب شدن رود هرمز آباد و سرسبزی پیرامون چشمه گراوان در فصل بهار، گردشگران بسیاری را به این محل جذب می کند و شاید بتوان گفت که بهترین زمان برای بازدید از این مکان تفریحی و طبیعی بهار و تابستان باشد. البته در سرمای زمستان و یخ زدن آب و سفید پوش شدن تپه آهکی، گردشگران و طبیعت دوستان با منظره ای بینظیر و تماشایی روبه رو می شوند.
تپه حسنلو
تپه های باستانی با تپه های معمولی تفاوت بسیار دارند. لایه های مختلف باستانی در درازای تاریخ بر روی یکدیگر ساخته شده و در طول سالیان بعد جایشان را به تمدن بعدی می دهند. تپه حسنلو در نقده نیز یکی از تپه های باستانی ایران است که آثار منحصربه فرد تاریخی مانند جام زرین حسنلو را در دل خود جای داده است. حسنلو بقایای باستانی تمدنی کهن، بر روی تپه ای با قطر متوسط ۲۶۵ متر است که در ارتفاع ۲۰ متری قرار دارد.
نقده شهری در ۹۵ کیلومتری جنوب شرقی ارومیه در استان آذربایجان غربی است. این شهر که یکی از قدیمی ترین شهرهای آذربایجان است، دارای جاذبه های تاریخی فراوانی است که شاید مهم ترین آن ها، تپه باستانی حسنلو باشد که یک میراث تاریخی ارزشمند در این منطقه از کشورمان به حساب می آید.
پیشینه زندگی در منطقه حسنلو به اقوام مانا می رسد. اقوامی که اشیای مفرغی آن ها همتراز با مفرغ های مشهور لرستان است. کارشناسان ده دوره مختلف سکونت در تپه حسنلو را شناسایی کردند. قدیمی ترین دوره سکونت در این تپه به ۶ هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد و دوره نهم تا هفتم را بین ۶ هزار و ۳ هزار پیش از میلاد می دانند.
تاریخچه نخستین پژوهش های باستان شناسی در تپه حسنلو به سال ۱۳۱۳ خورشیدی بازمی گردد. دو سال بعد سر اورل اشتین دانشمند انگلیسی با انجام چندین گمانه در تپه حسنلو، باعث کشف اشیایی در آن شد. سپس در سال ۱۳۲۶ و ۱۳۲۸ هم کاوشهایی بر روی تپه صورت پذیرفت. درنهایت از طرف اداره کل باستان شناسی، کاوش علمی در این تپه باستانی آغاز شد. لازم به ذکر است اشیایی که امروزه در موزه ایران باستان از تپه حسنلو در معرض نمایش قرار دارد، حاصل کاوش های این دوره است. در نهایت در سال ۱۳۳۷ خورشیدی، هیئت حفاری با حضور باستان شناسان مشترک ایران و آمریکا موفق به کشف جام بزرگ طلای حسنلو شدند.
جام طلای حسنلو یکی از آثار باستانی برجسته ملی به شمار میرود که در پی پژوهشهای «رابرت دایسون» آمریکایی در تپه حسنلو در سال ۱۳۳۶ کشف شد. عمر جام زرین حسنلو حدود ۳۲۰۰ سال تخمین زده شده است. بر روی این جام نقوش حکاکی شده ای وجود دارد که گویی روایتگر یک داستان حماسی است. این جام نیز در کنار سایر آثار کشف شده از تپه حسنلو در موزه ایران باستان نگهداری می شود.
وقتی حسنلو مورد حمله قرار میگیرد اهالی غافلگیر می شوند. سه نفر از آنها به اتاقی میروند كه جام طلای مورد بحث در آن قرار داشته است و آنرا كه میراث قوم آنها بوده است برمیدارند تا از دست مهاجمان رهایی دهند. در همین لحظه شهر در آتش گرفتار میشود و سقف چوبی اتاق جام آتش گرفته و بر سر این سه نفر فرو میریزد و آن سه را به همان حالتی كه بودند مدفون می كند. تا اینكه در روز ۲۹ مرداد ماه سال۱۳۳۷ كارگران حفاری در طی كاوش سه سرباز مانایی را با لباس رزم،كلاه خود مسی ومسلح از زیر خاكستروخاك بیرون می كشند و پس از حدود ۲۸۳۳ سال جام طلا را از دست مرد سوخته جدا می كنند. جام به ارتفاع ۲۵سانت و قطر دهانه۶سانت و به وزن۹۵۰گرم از طلای خالص است و توسط قلم زنی روی آن نقشهایی شكل گرفته است كه باورهای مذهبی و آیینی قوم ماننایی را روایت میكند.
جام طلای حسنلو زیبا در آغوش انسانی قرار گرفته بود که بر روی زمین افتاده و بر پشت این شخص، خنجری فرو کرده بودند. این جام زیبا دارای نقش و نگارهای متفاوتی است و به همین دلیل ارزش هنری بالایی نیز دارد. به نظر میآید که در ایجاد نقوش این جام، هنرمند مربوطه از داستان های حماسی الهام گرفته باشد.
قسمت جنوبی
در قسمت جنوبی، دومین تالار بزرگ ستوندار دیده می شود. احتمال میرود که پس از متروک شدن اولین تالار که در قسمت شرقی بنا بود، از این تالار دوم بهعنوان معبد استفاده میشده است. این تالار نسبت به تالار اول بزرگتر نیز است و دارای سقف چوبی نیز بوده است. سکویی در میان این تالار دیده میشود که احتمالا جهت انجام تشریفات مذهبی ویژهای ساخته شده بود. ضمن اینکه هشت ستون در وسط تالار و ستونهای دیگری نیز در کنار دیوارها به چشم میخورند. همچنین اتاقهایی همچون انبارها، آشپزخانه و اسلح قسمت شمالی
در بخش شمالی حیاط مرکزی نیز حدود ۱۵ اتاق در اکتشافات یافت شده اند که احتمالا محل اسکان بانوان یا شاید کنیزان کاخ بوده باشد. جالب اینجا است که در اکتشافاتی که در این قسمت انجام شد، چندین اسکلت نیز یافت شد که هر کدام در حالت و جهت متفاوتی دفن شده اند. در میان حیاط مرکزی نیز اسکلت های فراوانی یافت شده است.ه خانه در سمت جنوب هستند که به تالار بزرگ راه داشتهاند.
قسمت غربی
در بخش غربی حیاط مرکزی دری به سمت تالار بزرگ ستوندار وجود دارد. همچنین راهرویی نیز به چشم میخورد که به سومین تالار ستوندار که در واقع جدیدترین تالار است، منتهی می شود. جام طلایی حسنلو که از مهمترین اشیای یافت شده در این تپه است و در ادامه نیز به آن اشاره خواهیم کرد، در همین راهرو یافت شده است.
قسمت شرقی
در سمت شرقی حیاط مرکزی، یک تالار بزرگ به همراه چند عدد انبار به چشم میخورد. در درون این تالار خمرههای بزرگی یافت میشود که احتمالا برای ذخیرهسازی آب استفاده میشدهاند. تالار سمت شرقی اولین تالار ساخته شده در دژ است و طول و عرضش به ترتیب ۱۶ و ۴ متر است. همچنین در وسط این تالار ۴ ستون در دو ردیف قرار دارند که با فاصله ۵ متر از هم قرار گرفتهاند. دور تا دور قلعه را دیواری با ارتفاع ۷ متر و قطر ۳ متر احاطه کرده است. در سراسر این دیوار نیز برج هایی ساخته شده بود که از آنها برای حفاظت قلعه استفاده می شد.
هیئت باستان شناسی ایران و آمریکا به سرپرستی دکتر دایسون در سال ۱۳۵۱ در حین کاوش در تپه حسنلو با اسکلتی جالب مواجه شدند. این اسکلت حکایت از یک معاشقه پیش از مرگ را دارد که زوج تپه حسنلو را ابدی ساخت. این اسکلت ها مرد و زنی را نشان می دهد که لحظه پیش از فرا رسیدن مرگشان، در حال بوسیدن هم بودند.
تحقیقات دانشمندان در دانشگاه پنسیلوانیا قدمت این اسکلت را ۸۰۰ پیش از میلاد تخمین زده اند. در مورد ماهیت اسکلت، برخی افراد غیر متخصص بر این باور بودند که هر دو اسکلت مرد هستند اما منابع و محققین دانشگاهی بعد از انجام بررسی ها، اسکلت ها را متعلق به یک زن و یک مرد دانستند.
در قبر زوج عاشق حسنلو که از مرگ خود آگاه نبودند، تنها تخته سنگی بالای سر شخص سمت چپ پیدا شد. بعدها با انتشار اخبار آن، لقب عشاق را به خود اختصاص دادند.لقبی دیگر چون بوسه ۶۰۰۰ ساله را برخی به این اسکلت ها داده اند اما باید این نکته را در نظر گرفت که قدمت آن در حدود سه هزار سال می باشد.
روستای حسنلو در ۱۰ کیلومتری شهر نقده قرار دارد. هنگامی که از شهر نقده به سمت روستای نقده حرکت می کنید تپه های تاریخی آن را مشاهده خواهید کرد. درواقع این تپه ها به دلیل مجاورت این روستا اینگونه نامیده شده اند. در اطراف حسنلو، دریاچه سدی نیز به همین نام قرار دارد.
روستای کندوان
روستای کندوان در دامنه ی کوه سلطان داغی، به همراه دو روستای موجود در ترکیه و آمریکا، یکی از سه روستای صخره ای جهان است، با این تفاوت که برخلاف دو روستای دیگر زندگی عادی در این منطقه ی ییلاقی از رشته کوه های سهند جاری است.
توده های هرمی شکلِ نوک تیز کندوان که در سطوح غیرمنظم آنها سوراخ هایی وجود دارد، بر اثر فعل و انفعالات آتشفشانی ایجاد شده اند. این توده ها که مانند سلول های کندوی زنبور عسل هستند و به آن ها کران نیز گفته می شود به قرن هفتم هجری و در بعضی موارد حتی به دوران قبل از اسلام مربوط می شود.
بناهایی که در کندوان به عنوان خانه و مسجد و مدرسه و آغل و انبار ساخته شده همگی مانند یک کندوی زنبور عسل در دل کوه کنده کاری شده و از جذابیت بسیار بالایی برخوردار است. از طرفی زمانی که تصویر کل روستا را یکجا مشاهده می کنید گویی چندین کله قند سنگی در یک مکان وسیع و سرسبز گرد هم آمده تا نمای با مزه ای از طبیعت را به نمایش بگذارد. البته جنس این صخره ها از سنگ نیست بلکه از ماسه های فشرده ای است که باعث شده درصد نرمی آن از سنگ سخت تا حدی کمتر باشد.
روستای کندوان دارای زمستان سرد و طولانی است و به همین دلیل نقش پناهگاهی مناسب در مقابله با سرما و گرما و همچنین حجوم بیگانگان را دارد. اغلب این کران ها دو طبقه و در بعضی موارد سه و حتی چهار طبقه هستند که از داخل با یکدیگر ارتباط ندارند و براساس فرایند پیروی اجباری از طبیعت و فُرم ایجاد شده اند. روستاییان درون این توده ها برای خود خانه ی مسکونی، آغل، انبار و کارگاه ایجاد کرده اند. خانه های عموماً چندطبقه ی روستا به صورت پلکانی با کوچه های باریکی به هم متصل می شوند که شیب تندی دارند.
این روستا دارای مسجد، حمام، مدرسه و آسیاب است و کران مسجد یکی از بزرگ ترین کران های روستا را تشکیل می دهد. علاوه بر معماری خاص و منحصربه فرد خانه ها، جاذبه ی بعدی که روستای کندوان را به یک مکان گردشگری پرطرفدار تبدیل می کند چشمه های آب معدنی آن است که آبی بسیار گوارا دارد. این اب به دلیل نوع خاک کندوان نسبت به سایر آب های آشامیدنی از درصد سختی و آهک بسیار کمتری برخوردار است لذا برای درمان بیماری هایی مانند سنگ کلیه مفید می باشد. این آب در کنار رود خانه و در ساحل سمت چپ ان از دل یک تپه خارج می شود و یک آب انبار روی آن ساخته شده است این اب معدنی از گذشته های دور تا به امروز در این روستا وجود داشته و همواره عده ی زیادی را به طرف روستا می کشاند.
در کندوان می توان برای وعده ی صبحانه از انواع مواد لبنی تازه و برای وعده ی نهار و شام از خوردن غذاهای محلی خوشمزه مانند آبگوشت، کوفته تبریزی مخصوص و کباب کوبیده لذت برد. عمده ترین سوغاتی هایی نیز که در روستای کندوان یافت می شود و می توان برای عزیزان یا حتی به منظور یادگاری خود تهیه کرد انواع صنایع دستی اهالی روستا شامل قالیچه، گلیم، جاجیم، ورنی و خوراکی هایی مانند عسل، گردو، بادام و میوه های خشک و گیاهان دارویی است که هر یک در جای خود خالص و خواستنی است.
اردیبهشت و اوایل خرداد هنوز این منطقه به دلیل کوهستانی بودنش سرد است، بنابراین بهترین فصل سفر تابستان تا اواخر شهریور است. پاییز و زمستانهای این منطقه به سرد و سخت بودن مشهور است.
دریاچه ارومیه
دریاچه ی ارومیه با نام سابق دریاچه ی رضاییه ، در شمال غربی ایران و در منطقه ی آذربایجان واقع شده است. این دریاچه طبق آخرین تقسیمات کشوری، بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی قرار گرفته است .
پارک ملی دریاچه ی ارومیه پس از مرداب انزلی، از جالب ترین زیستگاه های طبیعی جانوران در ایران به شمار می رود. این زیست بوم بصورت بین المللی توسط یونسکو به عنوان منطقه تحت حفاظت به ثبت رسیده است. سازمان محیط زیست ایران اکثر نقاط این دریاچه را به عنوان پارک ملی شناسایی نموده است.
دریاچه ی ارومیه ، بزرگ ترین دریاچه ی داخلی ایران و دومین دریاچه ی آب شور دنیا است. این دریاچه، بزرگ ترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار دارد. آب این دریاچه بسیار شور بوده و بیشتر از رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه می شود.
اولین جذابیت این دریاچه وجود جزایری زییا و جالب است که هر کدام جذابیت های مربوط به خود را دارند. مثلاً جزیره کبودان که چشمه و قناتی کوچک دارد. وسعت آن ۳۱۷۵ هکتار و ارتفاع ۱۵۲۱ متر از سطح دریا را دارا است. ساحل آن سنگی است و برای شنا و ورزش های آبی امکانات خوبی داشته است. در گذشته نیز مأمن هزار گونه ی جانوری از جمله قوچ و میش بوده است.
جزیره اشک نیز با ۲۱۱۵ هکتار یکی از جزایر بزرگ این دریاچه محسوب می شود که یکی از زیستگاههای پرندگان مهاجر مثل پرندهی زیبای فلامینگو بوده است. حالا هم گوزن زرد ایرانی یکی از نادرترین گونه های گوزن در آن جا زندگی می کند. جزیره اسپیر نیز ۱۱۵۱ هکتار وسعت دارد و پناهگاه بسیاری از پرندگان مهاجر است. در نهایت از دیگر جزایر قابل توجه میتوان جزایر نه گانه و جزیره بسیار کوچک و اما زیبا و بی نظیر عثمان نام برد.
خواص موجود در کانی های جزیره عثمان همواره گردشگران زیادی را در فصول گرم سال به خود جذب می کند و مردم بومی از گذشته برای لجن درمانی و نمک درمانی به این منطقه می رفتند. حتی در بین سال های ۴۰ تا ۵۰ بیمارستان شوروی با استفاده از لجن مریضان را مداوا می کرد. گفته می شود این متد درمانی برای بیماران پوستی استفاده می شد.
دریاچه زیبای ارومیه بعد از بارندگی های خوب و مناسب سال جاری ۱۳۹۵ با افزایش سطحی قابل توجهی برابر با ۵۶ سانتی متر برخوردار شد و این امر باعث افزایش فعالیت ارتیماهای دریاچه شده و تغییر رنگ این دریاچه را به دنبال داشت. که رنگ آبی این دریاچه را به رنگ قرمز در آورد و زیبایی آن را دوچندان کرد.
جلگه ی این دریاچه به لحاظ کشاورزی بسیار حایز اهمیت است، چرا که حدود ۶/۴ میلیون نفر وابسته به آن هستند. اما طی دو دهه ی گذشته تاکنون، دریاچه ی ارومیه به طرز چشمگیری در حال خشک شدن است. قسمت جنوبی این دریاچه تقریبا خشک و از اندازه ی آن، چیزی حدود ۲۰۰۰ کیلومتر مربع کاسته شده است. همچنین میزان آب دریاچه تا ۹۵درصد کاهش یافته است. طبق گفته ی کارشناسان، تغییر مسیر آب برای آبیاری مزارع و نیز خشکسالی طولانی مدت، از دلایل اصلی خشکی دریاچه ارومیه است.
چمن متحرک چملی
قطعه چمن متحرک به صورت یک نیم قوس کمانی که از پیرامون برکه جداست هنگام حرکت جاذبهٔ فوق العاده ای را ایجاد می کند و از این لحاظ یکی از مناطق مهم طبیعی و گردشگری آذربایجان غربی محسوب می شود. عمق این برکه زیاد بوده و ماهی و مرغابی های وحشی در اطراف این چمنزار جلوه و زیبایی خاصی را پدید می آورد.
این جاذبه طبیعی که در بین مردم با نام چملی گول شناخته می شود در ۱۵ کیلومتری شهر تکاب و در نزدیکی روستای بدرلو قرار گرفته است. چملی گول در زبان محلی این منطقه یعنی جزیره ای از چمن بر روی برکه،چمن متحرک چملی، قطعه بزرگی از نی هایی است که از به هم چسبیدن ریشه آنها بدون ارتباط با زمین بر روی آب شناور مانده، تشکیل شده است.
این پدیده جالب طبیعی در واقع از مجموعه ای از نی های سرسبز تشکیل شده است که در یکدیگر تنیده شده اند و ریشه شان بر روی آب یک برکه باتلاقی شناور است. همین شناور بودن و عدم اتصال به خاک سبب شده تا با هر وزش باد و حرکت آب چمن ها بر روی آب حرکت کنند و هر بار سر و شکل و جایگاهی جدید پیدا کنند.
از علت حرکت و شناور بودن این چمن شگفت انگیز اطلاعات دقیقی در دست نیست اما برخی کارشناسان علت آن را منطبق و متناسب با حرکت وضعی زمین و عدهای دیگر ناشی از عوامل طبیعی و وزش باد میدانند. اگر چمن در صورت حرکت به سواحل نزدیک شد انسان می تواند بر روی این چمن بایستد اما اگر بر اثر وزش باد حرکت کرد باید یا منتظر ماند دوباره چمن به سواحل نزدیک شود یا مجبور به شنا کردن می شوید.
اما برخی دیگر هم حرکت این نیزارهای سرسبز را به حرکت وضعی زمین نسبت می دهند که در نع خود جالب توجه است. برکه باتلاقی مساحتی برابر با یک هکتار داشته و چمن متحرک نیز یکصد متر مربع وسعت دارد. بخش متحرک این باتلاق بیضی شکل بوده و بیشینه قطر آن ۷۰ متر و کمینه قطرش به ۳۰ متر می رسد. نکته جذاب تر این پدیده طبیعی سبز بودن نسبی آن در تمام فصول سال است به طوریکه در فصل سرد زمستان نیز چملی گول یا همان چمن متحرک را سرسبز و بانشاط خواهید یافت. اطراف برکه که در میان دره ای چشم نواز قرار گرفته است با انبوهی از گیاهان و نیزارهای سرسبز پوشیده شده است که گاهی ارتفاعشان به دو متر می رسد.
درختان چنار و بید دره نیز در کنار این برکه باتلاقی و نیزارها و انبوه گل های بهاره اطراف آن چشم انداز زیبایی را بوجود اورده اند. آب این دریاچه از بارش های فصلی و جوشش چشمه های موجود در کف دریاچعه تامین میشود. در آب این دریاچه گاه ماهی هایی نیز به چشم می خورد. حضور پرندگان وحشی در اطراف این برکه باتلاقی نیز بر زیبایی و جذابیت آن افزوده است. درباره عمق این دریاچه اطلاع دقیق در دست نیست اما برخی کارشناسان معتقدند که این برکه کوچک از عمق زیادی برخوردار است. اینکه این جزیره سرسبز و متحرک چطور به وجود آمده است نیز به طور دقیق مشخص نیست و بر رازآلود بودن این پدیده طبیعی افزوده است.
این جاذبه طبیعی هرساله با آغاز فصل بهار میزبان بسیاری از اهالی تکاب، شهرهای جنوبی آذربایجان غربی و شهرستان های استان های زنجان، کردستان و آذربایجان شرقی است.
می توانید با کمی تحمل در صورت نزدیکی جزیره سبز به لبه برکه بر روی آن قدم بگذارید و حرکت بر روی آب را تجربه کنید. اما ممکن است با حرکت جزیره حالا حالاها با لبه ساحل برکه نزدیک نشود و مجبور شوید مسیر را به شیوه ای دیگر بازگریدید. برای رسیدن به این جزیره متحرک از شهر تکاب عازم روستای بدرلو می شویم. مسسیر دسترسی به روستا آسفالته است اما دسترسی به دریاچه مستلزم پیاده روی در جاده باریک و خاکی است.
صنایع دستی استان آذربایجان غربی
آذربایجان غربی از صنایع دستی هنرمندانه و و با ارزشی برخوردار است. وجود قومیت های مختلف ترک، کرد، ایلات و عشایر و روستاهای متعدد در این استان سبب شده که صنایع دستی شهری و روستایی از گذشته های بسیار دور در این منطقه متداول باشد.
فرش دستباف از صنایع دستی مهم استان است. فرش ریزماهی خوی به دلیل ظرافت بافت و قالی افشار تکاب که به فرش آهنین معروف است، به دلیل استحکام و دوام، شهرت جهانی داشته و از صادرات فرش دستباف ایران هستند.
از این میان، بافته های دستی و صنایع چوبی مانند: انواع مجسمه های حیوانات، وسایل شطرنج ، جعبه و میز آرایش بانوان و نقاشی روی چرم دارای شهرت ملی است. صنایع دستی این استان عبارتند از: بافت انواع قالی، گلیم، جاجیم، سجاده، چادرهای کتانی و شال گردن، ریسندگی و بافندگی به شیوه سنتی و تولید جوراب های پشمی، عرقچین، کلاه و دستکش، حصیربافی، سبدبافی، کوزه گری
همچنین منبت کاری و پیکرتراشی با چوب نیز از جمله دیگر صنایع دستی معروف این استان است. رودوزی، چاپ سنتی و سفالگری نیز به عنوان بخشی از هنرها و صنایع دستی این استان شناخته می شوند.
قالی بافی و گلیم بافی:
درمورد قالی های استان آذربایجان غربی، تاریخ دقیقی در دسترس نیست و نقشه خاصی که مربوط به استان باشد نیز وجود ندارد. ولی هم اکنون تقریباً نقشه سایر مناطق را می بافند.در آذربایجان غربی، به دلیل نزدیکی و همجواریش با استان آذربایجان شرقی که یکی از مراکز عمده قالی بافی در دنیا است، قالی بافی متداول می باشد.
فرش تکاب، خوى و ارومیه با ویژگی هاى برجسته خود موجب رونق نمایشگاهى فرش داخل و خارج کشور شده است.جذابیت و نوآورى صنایع دستى آذربایجان غربى زمینه صدور حدود ۸۰ درصد آن را فراهم آورده است.
ظرافت و دوام در این فرشها، مربوطبه روش بافت آنها است که به گره ترکی معروف است. ظرافت از مزایای بافت با قلاب است و دوام، نتیجهی استفاده از گرههای متقارن.
درگذشته در روستاهای استان آذربایجان غربی همانند سایر نقاط ایران، مواد اولیه بافت گلیم به روش سنتی تهیه می شد؛ اما با ورود نخ های شیمیایی و آسان تر بودن دسترسی به آن، این نخ ها جایگزین نخ های طبیعی در مراحل بافت گلیم شدند.
در بخش هایی از استان، گلیم سوماک نیز بافته می شود. سوماک یکی از انواع گلیم می باشد که در بافت آن از پود ضخیم (و گاهی پود نازک) استفاده میشود. بر خلاف گلیم ساده که در آن از پود برای ایجاد نقش استفاده میشود، در سوماک، پود غیرقابل مشاهده بوده و نقش اتصال تارها را به عهده دارد.
همچنین در گذشته بافت گلیم بیشتر مصرف خانگی داشته و به ندرت برای فروش تولید میشد و ابعاد آن نیز بسته به دلخواه بافنده صورت می گرفته ولی ابعاد گلیم های این استان از نظر بافت و نقوش متنوع بوده و هر منطقه بافت و نقوش مخصوص به خود را دارا بوده است.
رودوزی:
رودوزی های استان آذربایجان غربی عمدتاً در زمینه (ممقان دوزی) انجام می شود. تولید این هنر- صنعت در انحصار زنان و دختران خانه دار است. مواده اولیه مورد نیازش نخ ابریشم رنگین و پارچه است. بیشتر محصولات این رشته در تهیه کلاه است. البته در حال حاضر زیرلیوانی، کمربند، کفش، جلیقه و رومیزی نیز تهیه می شود. این رشته از سوزن دوزی از بخش هایی است که طی آن ، زمینه اساسی پارچه را از بخیه می پوشانند و زمینه تازه ای از نقش و نگارایجاد می کنند. طرح های سوزن دوزی عمدتاً ذهنی و ملهم از برداشت های شخصی هنرمند است.
رنگرزی و چاپ های سنتی:
کلیه فرآورده هایی که بوسیله قلم مو، قالب و شابلون رنگ آمیزی می شود و پذیرای نقش می شود جزو چاپ های سنتی به حساب می آیند. البته در آذربایجان غربی عمدتاً در زمینه رنگرزی فعالیت می کند. چاپ سنتی روی پارچه یکی از هنرهای جذاب مردم ایران زمین بوده که از قدیم و تا به همین امروز برای تزیینات پارچههای مختلف از آن استفاده می کردند. هرچند که استفاده از این روش دیگر مانند سابق نیست اما هنوز هم دربازارهای سنتی شهرهای استان آذربایجان غربی میتوانید محصولات آن را خریداری کنید.
منبت کاری و ظریف کاری بر روی چوب:
اگر بخواهیم هنرهای چوب را بهتر بشناسیم باید با قطب این هنر ظریف و اصیل ارومیه نیز آشنا باشیم، کهن شهری که از دیرباز با هنرمندان نامی اش به عنوان مهد هنرهای چوب ایران شناخته می شود و امروز آثار بی نظیر این هنر نه تنها در خانه های مردم آذربایجان غربی بلکه سایر استان ها و حتی خارج از کشور زبانزد خاص و عام است.
یکی از آثار هنری منحصر به فرد در شهر ارومیه هنر نازک کاری و ظریف کاری بر روی چوب است. شهرت این شهر در زمینه نازک کاری بر روی چوب تا حدی است که این حرفه را بهعنوان پدر هنرهای چوب ارومیه می شناسند. چوب استفاده شده در این رشته از چوب درختانی همچون گردو، صنوبر، سرو، سنجد و … تهیه می شود و وسایل تزئینی زیبایی نظیر جعبه های آرایشی، دستبند و گردنبند، انواع مجسمه های حیوانات، وسایل بازی شطرنج، تخته نرد و… درنهایت ظرافت و دقت ساخته می شود.
از دیگر صنایع دستی استان آذربایجان غربی می توان به کارگاه هاى صابون سازى، شمع سازى و چاقوسازى نیز اشاره کرد که در سطح استان فعالیت گسترده ای دارند. همچنین در شهرهای مختلف استان برخی از رشته های صنایع دستی فعال ترند به طور مثال در شهرستان میاندوآب قالی بافی، حصیربافی و کوزه گری از رونق بیشتری برخوردار است. همچنین در شهرستان خوی بافت گلیم، شال گردن، پیراهن، جاجیم و تبدیل پشم به نخ در حوزه صنایع دستی شاخص ترند.
سفال
سفال نیز جز آن دسته از محصولاتی است که در بیشتر استان های ایران به صورت سنتی تولید میشود و این استان هم از این صنعت دور نبوده و محصولات ویژه فرهنگ بومی این خطه را تولید میکردند. در بازارهای سنتی استان میتوانید به راحتی انواع مختلف محصولات سفالی را تهیه کنید.
آداب و رسوم مردم استان آذربایجان غربی:
تنوع اقوام و ادیان باعث شده است آداب و رسوم نیز در آذربایجان غربی بسیار متنوع باشد.
مردم این استان چهارشنبه سوری را بسیار باشکوه جشن می گیرند. این روز به ویژه در روستاها سنت های خاصی دارد که از جمله ی آن ها می توان به شال اندازی اشاره کرد. در این مراسم جوانان به بام خانه های آشنایان می روند و دستمالی را از پنجره آویزان می کنند. صاحبخانه دستمال را پر از آجیل و میوه می کند و برای جوانها دعای خیر می کند.
موسیقی:
مردم آذربايجان خالق يکى از غنى ترين گنجينه ٔ ادبيات شفاهى ملل خاورميانه و ايران مى باشند. چنانکه هر سياح و جهانگردى که از آذربايجان گذشته، اين ديار را سرزمين شعر و هنر نام نهاده است .
موسیقی در آذربایجان غربی با توجه به وجود قومیت های مختلف دارای انواع مختلفی است. موسیقی سنتی در آذربایجان در وجود عاشیق ها خلاصه می شود، عاشیق ها نوازندگانی هستند خوش ذوق و بیان، خوش صدا، شعر را می فهمند و به زیبایی آواز می خوانند و بر ساز چنان زخمه می زنند که روح هر شنونده ای به وجد می آید. از مهم ترین ویژگیهای موسیقی در آذربایجان غربی، بدیهه خواندن و نواختن عاشیق هاست که جذابیت اجرایشان را چندین برابر می کند. موسیقی عاشیقها در این استان بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت دارد. شنیدن موسیقی و اشعار آذری یکی از جاذبه های فرهنگی استان آذربایجان غربی است.
مردم آذربايجان، مردمان شاعر مسلکى هستند که هرگاه با پديده هاى طبيعي، رخدادهاى اجتماعى و پيشامدهاى ناگوار و يا خوشايند مواجه شده اند، احساسات خود را با زبان شعر بيان کرده و براى هر مناسبت ‘باياتي’ سرودهاند. از عادى ترين کار روزانه تا عالىترين احساسات و عواطف بشري، شعر و باياتى هميشه حضور داشته است.
بایاتی ها: معادل فارسی بایاتی دوبیتی است که قسمت اعظم ادبیات فولکلوریک آذربایجان را تشکیل می دهد. بایاتیها به دلیل گستردگی و مضمون های رنگارنگ، ایجاز و قالبهای زیبا و دلنشین مقام اول را در فرهنگ شفاهی مردم این سرزمین دارند.
مراسم باران خواهی:
از اعتقادات و باورهای مردم آذربایجان غربی است که با مراسمی به هنگام خشکسالی بزرگی را که به آن به زبان محلی چمچه میگویند، با پارچه رنگی مالقه از خداوند درخواست باران می کنند. معموال تزیین می کنند و آن را به دست بچه ها می دهند. بچه ها نیز به در خانه های مردم روستا یا محله می روند و شعر باران را می خوانند. صاحب خانه نیز با دادن مقداری برنج یا لوبیا و پاشیدن آب بچه ها را بدرقه می کند. سرانجام با حبوبات جمع آوری شده، آش می پزند و بین مردم پخش می کنند تا حاجتشان برآورده شود.
بازیهای محلی:
ورزش و بازی هایی که بین اقشار مختلف جامعه رایج است، برگرفته از فرهنگ و آداب و سنن، علایق ملی و ذوق و همت مردم هرجامعه است. در آذربایجان غربی نیز به سبب تنوع قومی و نژادی، بازیهای مختلف رایج است. از جمله بازی های بومی میتوان به شعبه شعبه ،پیل دسته، هفت سنگ ،آراداقالدی (وسطی)، چوب و گوی، چوگان بازی، سوت زدن همراه گُرز و برج و سوت اشاره کرد.
لباس محلی:
گوناگونی لباس محلی استان آذربایجان غربی به خاطر سکونت دو قوم بزرگ آذری و کرد در این استان است. ایلات و عشایر در این استان پایبندترین افرادی هستند که هنوز هم از لباسهای محلی استفاده می کنند. کراس، الک، پشت بند، درپا، شلمه و تاس کلا لباس محلی بانوان را تشکیل می دهد. درپا، شاله کیل، کراس، ستر و پوشی لباس محلی مردان را شامل می شود. قوم کرد نیز در این استان معمولا از لباس های محلی خود بهره می برند. تن پوش، سرپوش و پاپوش پوشاک مردان و بانوان کرد را تشکیل می دهد، این پوشاک بسته به مراسم های گوناگون کار، جشن، سوگواری و… با هم فرق دارد.
مردان کرد عموما لباس هایی به رنگ سفید، طوسی، قهوهای و مشگی می پوشند. مردان کرد از فقیان (مچ پیچ)، چوخه، پانتول، پیراهنی با آستین های بلند، شال و دستار یا کلاغه (که به آن دشلمه، مندلی، رشتی، سروین و سربند نیز گفته می شود) استفاده می کنند. زیباترین لباس های محلی متعلق به بانوان کرد این منطقه است که در رنگ های شاد قرمز، آبی، سبز و… تهیه می شود. ماشته، شلوار، کلنجه، کلاه و کلکه نیز پوشاک محلی زنان کرد است.
سوغات آذربایجان غربی:
آذربایجان غربی سوغات متنوعی دارد. نقل و حلوای هویج و گردو معروف ترین سوغات استان به ویژه ارومیه هستند. باستخ یا لوزانک نیز یکی دیگر از شیرینی های مشهور این شهر است که بر پایه ی نشاسته تهیه می شود. عسل و تخمه آفتاب گردان این منطقه نیز کیفیت بالایی دارد و به عنوان سوغات شناخته می شود. همچنین عرقیجات به ویژه عرق بیدمشک و بادرنجبویه، شهرت خوبی دارند.
نقل
معروف ترین سوغات آذربایجان شرقی، به ویژه شهر ارومیه، نقل است که تولید آن در استان، سابقه ای دیرینه دارد. نقل نوعی شیرینی مغزدار است که روکش بیرونی آن از شیره ی شکر که با جوشاندن شکر در آب به دست می آید، تهیه می شود. نقل ها براساس مغز به کار رفته در آن ها و همچنین طعم دهنده ی روکش بیرونی، انواع گوناگونی دارند. مشهورترین نقل ارومیه، نقل بیدمشکی یا ابریشمی است. در این نوع نقل، مغز داخلی خلال های بادامی است که با گل های بیدمشک معطر شده است و طعم دهنده ی روکش آن نیز عرق بیدمشک است.
یکی دیگر از نقل های مشهور ارومیه، نقل زعفرانی است که مغز داخلی آن، گردوی خردشده است. امروزه مراکز تولید و عرضه ی نقل در ارومیه برای تأمین سلیقه ی مشتریان، نقل های بسیار متنوعی تولید می کنند. در این نقل ها از طعم دهنده های طبیعی متفاوتی مانند دارچین، هل، گل محمدی، بذرهای گیاهی مانند زیره و تخم گشنیز و مغزهای گوناگون مانند پسته، بادام زمینی و فندق استفاده می شود.
حلوای هویج
حلوای هویج را می توان خاص ترین و شاید هم محبوب ترین سوغاتی استان آذربایجان غربی و مرکز آن یعنی شهر ارومیه دانست.برای تهیه کردن این حلوا از شیره انگور، هویج رنده شده، هل و مغز گردو استفاده می شود. یکی از عناصر جدا نشدنی سفره های شب یلدا در میان مردم ارومیه است. فرقی نمی کند که طرفدار هویج باشید یا خیر، چرا که طعم حلوای هویج به هرحال شما را شگفت زده خواهد کرد و قطعاً طرفدار آن خواهد شد. بنابراین، این توصیه می کنیم تا مقداری از این حلوا را برای دوستان و آشنایان خود به عنوان سوغاتی تحلیل کنید.
حلوای گردو
اگر قرار باشد یکی دیگر از سوغاتی های استان آذربایجان غربی ایران رقیب حلوای هویج بدانیم، این سوغاتی چیزی نخواهد بود به جز حلوای گردو. بسیاری از اهالی شهر ارومیه و همچنین گردشگران بر این باور هستند که حلوای گردو لذیذترین خوراکی در تمام آذربایجان غربی و شهر ارومیه است. همانطور که از نام این نوع حلوا نیز می توان حدس زد، برای تهیه کردن آن از گردو استفاده می شود. علاوه بر گردو، این شیره انگور نیز نقش بسیار برجسته در پخت و تولید این حلوا دارد. حلوای گردویی شهر ارومیه به قدری محبوب و پرتقاضا است است که بسیاری از کارگاه ها این نوع حلوا را در مقیاس بزرگ تولید کرده و آن را به سایر استان های کشور توزیع می کنند.
باستخ (لوزانک)
در میان سایر سوغاتی های آذربایجان غربی، می توان به لوزانک اشاره کرد. لوزانک یکی از شیرینی های خاص محلی در ارومیه است. این شیرینی در میان مردم محلی ارومیه به عنوان باستخ نیز شناخته می شود. برای تهیه کردن باستخ از مواد مختلفی مانند شیره انگور، نشاسته، گلاب و آب استفاده می شود و بعد از برش به قطعات دلخواه، با گردوی خردشده تزیین می کنند. باستخ ارومیه از لحاظ ظاهری شباهت بسیار زیادی به مسقطی دارد.
سوجوق
طرفداران انواع شیرینی مطمئناً دست خالی از استان آذربایجان غربی خارج نخواهند شد. انواع مختلفی از شیرینی های سنتی خوشمزه در این استان تهیه می شود که بیشتر آنها به عنوان سوغاتی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. شیرینی سوجوق یکی دیگر از همین موارد است که امروزه در بسیاری از استان های دیگر ایران نیز تولید و عرضه می شوند. ظاهر زیبای این نوع شیرینی باعث شده است تا بسیاری از افراد آن را برای پذیرایی از مهمانان نوروزی خود استفاده کنند. تهیه کردن سوجوق چندان دشوار نیست. این شیرینی با استفاده از نشاسته و گلاب تهیه می شود و وسط آن را توسط مغز گردو پر می کنند و در نهایت روی آن را با استفاده از از پودر نارگیل تزیین می کند. جالب است بدانید سوجوق به عنوان یکی از سوغاتی های شهر تبریز نیز شناخته می شود.
نان های سنتی
تا سالیان نه چندان دور، پخت انواع نان سنتی در تمام شهرها و استان های ایران رواج داشته است. است در آن زمان نانوایی ها وجود نداشتند تا نان را به صورت انبوه نحوه پخت کنند و به فروش برساند. بنابراین هر خانوار مسئول تهیه کردن و پخت نان مورد نیاز خود بوده است. همین امر باعث شده این بود که طیف مختلفی از نان های سنتی را در هر کدام از شهرها و استانها شاهد باشیم. استان آذربایجان غربی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نان های مختلفی مانند نان تنور چره، یخاچره، ارده، جزلد چره و تاواچره در این استان مرسوم بوده اند. امروزه برخی از از سوغاتی فروشی ها، کارگاه ها و یا مردم بومی همچنان این نوع نان ها را پخت می کنند، ولی استفاده روزانه و ثابت از آنها در میان مردم این استان دیگر رواج ندارد و تنها به عنوان سوغاتی و یا برای جنبه های تفننی مورد استفاده قرار می گیرند.
تنورشیرینی سی
در تهیه ی شیرینی سی از ماست و آرد استفاده می شود. شیرینی سی از بهترین سوغات ارومیه است که می توانید آن را برای سفر نزدیکان خودتان تهیه کنید. پس از مخلوط کردن ماست و آرد به شیرینی شکر اضافه می شود و بعد از فرم دادن به خمیر روی آن تخم مرغ زده و در تنور می گذارند، این شیرینی انتخاب خوبی به عنوان سوغات است.
انواع عرقیجات
شرایط آب و هوایی در استان آذربایجان غربی و شهرستان ارومیه باعث شده است که این منطقه تبدیل به مرکزی برای پرورش و کاشت گیاهان دارویی شود. همین امر سبب شده تا بازار عرقیجات نیز در این منطقه بسیار داغ باشد و بازار آن ها به عنوان سوغاتی های آذربایجان غربی بسیار داغ باشد. استفاده از این عرقیات گیاهی بسیار مفید است چرا که خواص درمانی بسیار زیادی دارند. در میان انواع مختلف این عرقیات می توان به عرق بیدمشک، عرق بهارنارنج، بابونه، پونه، ترخون، گلاب، بومادران، برگ بید، برگ گردو، پیچک، خاکشیر، شاتره، شوید، نسترن، کاهو، هندوانه کوهی، شنبلیله، هفت گیاه، کلپوره، کیالک، کاکوتی، کاسنی، کرفس، مرزه، یونجه و گلگاوزبان اشاره کرد.
عسل
شهرستان خوی با داشتن بیش از ۳۶۰ هزار کندو و تولید ۲۰ درصد از عسل کشور، قطب تولید این محصول است. استقرار کندوها در دل طبیعت غنی منطقه، یکی از دلایل مرغوبیت عسل خوی است.
تخمه
شهرستان خوی، بزرگ ترین تولید کننده و صادرکننده ی تخمه های آفتابگردان و کدو در کشور است و ۷۰ درصد اراضی آبی این شهرستان، به کشت این محصولات اختصاص دارد. بازار تخمه و خشکبار خوی یکی از معروف ترین بازارهای اقتصادی ایران است و به عنوان بزرگ ترین بازار این محصولات در خاورمیانه، شناخته می شود. مشاغل مرتبط با تولید و فروش تخمه های آجیلی، منبع درآمد تعداد زیادی از اهالی شهرستان خوی است. در این شهرستان، انواع تخمه آفتابگردان مانند شمشیری و دورسفید و انواع تخمه کدو مانند قلمی و گوشتی تولید می شود.