نوشته‌ها

از لی لی پوت ایرانی تا دهکده بدون زمان

امروز قصد داریم شما را با عجیب ترین روستاهای ایران آشنا کنیم.

امروز قصد کردیم تا شما را با چند روستای ایران که یا از نظر اسمی دارای نام هایی عجیب هستند و یا ساکنان آنها حالت خاصی را دارند آشنا کنیم.

لی‌لی‌پوت ایران

ماخونیک نام روستایی است از توابع بیرجند در استان خراسان‌جنوبی؛ این نقطه از ایران به‌ واسطه کوتاه قد بودن بیشتر ساکنانش به لی‌لی پوت ایران مشهور است. ماخونیک یکی از هفت روستای شگفت‌انگیز جهان است. روستای لی‌لی‌پوتی ایران شهرت و آوازه‌اش را از زنان و مردان کوتاه قامت خود دارد که شب‌ها، زیر سقفی کوتاه‌تر از سقف خانه‌های ما چشم می‌بندند و صبح‌ها، از چهارچوب‌هایی کوتاه‌تر از چهارچوب‌های خانه‌های ما پا بیرون می‌گذارند.
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان

روستای نابینایان

این روستا که از توابع اسفراین است، اکثریت افراد در این روستا مادرزادی نابینا به دنیا آمده‌اند.‌ اما نکته عجیب در این بین این‌ است که حیوانات اهلی نیز همانند گاو و گوسفند و حتی گربه‌ها در این روستا نابینا به دنیا می‌آیند.
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان

روستای بی‌زمان

روستای ایستا از توابع طالقان یکی از روستاهای  ایران است؛ روستایی که در آن زمان ایستاده است. این روستا جایی است که هیچ‌گونه امکانات دنیای جدید را نمی‌پذیرند و بدون آب لوله‌کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و… زندگی می‌کنند.

ساعت مچی و دیواری در محل زندگی اهالی این روستا وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانه‌های آنان به کار نرفته است. آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می‌گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می‌دهند. حتی شایع است که می‌گویند اهالی این روستا شناسنامه ندارند و جزو جمعیت آماری ایران هم محسوب نمی‌شوند.
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان

روستایی که به لاتین می‌نویسند

اما بدون شک عجیب‌ترین روستای ایران روستای زرگر است. اهالی این روستا هم ‌ایرانی‌اند هم اروپایی، مردم روستای «زرگر» زبان مادری‌شان «رومانو» است؛ داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است، این مردم همه‌شان به زبان رومانو حرف می‌زنند و به لاتین می‌نویسند.
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان

روستای مرگ

اشتباه نکنید! نام این روستا “مَرگ” نیست. بلکه این روستا “مِرگ” نام دارد. که به اشتباه مَرگ نیز تلفظ می‌شود، از جمله اولین روستاهای بخش الموت قزوین است و در مسیر قزوین – معلم کلایه قرار دارد.

این روستا در نزدیکی گردنه قسطین لار که در اکثر ایام سال پوشیده از گیاهان و مه سنگین است، واقع شده است. ارتفاعات این روستا به دره الموت و رودخانه زیباى شاهرود مشرف است و با رفتن به بالاترین نقطه روستا تمام دره الموت در یک چشم انداز زیبا نمایان می‌شود.قلعه‌هاى باستانى متعدد در این منطقه از جمله جاذبه‌هاى گردشگرى روستای مرگ به شمار می‌آیند.

شرق این روستا «رودبار الموت» و غرب آن «رودبار شهرستان» نام دارد. قلعه الموت در شرق و قلعه «لمبه‌سر» در رودبار غربی قرار دارد. روستاى مرگ مملو از باغ‌هاى میوه و بیدهاى بلند است که وزش نسیم دایمى در میان مه، تجسم یک تصویر رویایى از روستاهاى نقاشى شده بر بوم نقاشان بزرگ را تداعى مى‌کند.عقاب، کرکس و انواع شاهین‌ها، پلنگ، سیاهگوش، خرس و انواع دیگر حیوانات وحشى که زیستگاه آنها قسمت‌هاى غربى البرز است در اطراف روستای مرگ وجود دارند.در فاصله ۵ کیلومتری روستا به طرف دره الموت چشمه‌ زلال و پرآبی وجود دارد که اطراف آن همیشه مملو از گردشگرانی است که به این منطقه سفر می‌کنند.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان
از لی لی پوت ایران تا روستای بدون زمان

سفر به قرون گذشته در روستای «آبشیمو»

زندگی مردمان روستایی آبشیمو همانند قرون گذشته است و چراغ منزلشان با گردسوز و غذایشان از دل طبیعت گرفته می‌شود.

با پیشرفت علم بشریت و بالا رفتن سطح تکنولوژی شاید دیدن روستاهایی که برق منزلشان با گردسوز روشن شود، در خواب و خیال ها ممکن باشد اما باید گفت که چنین روستاهایی هنوز وجود دارند و از قضا یکی از آنها که پل ارتباطی اش یک جاده خاکی بوده در اثر بارندگی از بین رفته و به همین دلیل گردشگران مسیر دسترسی را به سختی پیدا می کنند.

زندگی در قرون گذشته با «آبشیمو»

آبشیمو روستایی در دل تاریکی ها
در شهرستان دشتستان روستایی وجود دارد که ساکنین آن در زمستان با ذغال خود را گرم نگه می دارند و چراغ سه فیتله ای تنها نور خانه شان است.

دزآمد اهالی این روستا از دامداری بوده زیراکه هیچ زمین حاصلخیزی برای کشاورزی ندارند. زمانیکه پا به این روستا می گذارید  گویا زندگی کردن آدم ها را در قرن های گذشته  می بینید ، انسان هایی که برای غذا خوردن حیوان ها را شکار می کردند و با هیزم برای خود اجاق گاز درست می کردند. دیدن همچین زندگی هایی از نزدیک و دست و پنجه نرم کردن با این  سبک زندگی ها برای مدت کوتاهی هم که شده ما را از دنیای تکنولوژی و لوکس دور می کند که خالی از لطف نیست. زیراکه تکرار مکررات آدمی را خسته و به  روزمره گی نزدیک می کند اما یک تغییر و تحول چندروزه در طول روند زندگی می تواند جذابیت های خودش را داشته باشد.
زمانیکه پا به این روستا می گذارید و زندگی  خانواده های اهالی این روستا را می بینید تنورهای نانوایی به چشم می خورد که زنان خانواده در حال پخت نان و از طرفی افراد دیگر در حال تهیه مواد اولیه غذای روزانه هستند . این همدلی و هماهنگی باعث انسجام خانواده ها شده که بطور واضح می توان در کانون گرم  خانه هایشان دید.

به دلیل عدم رسیدگی مسئولان به این روستا متاسفانه تعداد خانواده ها کم شده و به روستاهای اطراف کوچ کرده اند اما با این تفاسیر هنوز چراغ این خانه ها روشن مانده و گردشگران می توانند سری به این جاده بزنند تا به سمت خانه های با چراغ  از نوع گردسوز سری بزنند.

صبح ها بیدار شدن با بوی تازه نان، صدای قوقولی قوقول خروس ها به جای صدای زنگ ساعت می تواند برای مدت کمی زندگی را به سمت و سوی قرن های گذشته ببرد.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان