خانه ۲.۵ میلیون دلاری که به هتل بوتیک تبدیل میشود
در انتهای یکی از کوچههای خیابان بهارستان منطقه «شاه گولی» تبریز، عمارت زیبایی قد برافراشته است که معماری ترکیبی اش، جلوهگری میکند و مالکش میگوید قصد دارد این بنای ۲.۵ میلیون دلاری را که در اصل برای سکونت خود و خانوادهاش ساخته بود، به هتل بوتیک تبدیل کند.
به گزارش ایرنا، با آقای کلانتری، مالک بنا، در آتلیه عکاسی استاد محمدعلی جدیدالاسلام آشنا شدم؛ عصر یکی از روزهای برفی تبریز در آتلیه نشسته بودیم که جوانی وارد شد و استاد بعد از معرفی ایشان، درخواست کرد که در صورت امکان در معیت آقایان فانی و تهرانچی، بازدیدی از هتل بوتیک آقای کلانتری داشته باشیم و او نیز با گشاده رویی تمام اجابت کرد.
در نهایت عصر روز بعد در معیت جمعی از دوستان راهی محل ملاقات شدیم؛ در طول راه با خودم فکر می کردم جایی که قرار است دیدن کنیم، چگونه جایی است؛ وقتی خودرو در انتهای یک کوچه بن بست در زیر نور کم فروغ تیر برق توقف کرد، مشاهده ساختمانی چهار طبقه با معماری ترکیبی هوش از سرم ربود.
تماشای ساختمانی به شکل گلبرگ باز شده با پنجره اُرسی عظیم الجثه در طبقه اول آن به چالشی در ذهنم تبدیل شد که این چگونه ساختمانی است که نمای کلی آن نماینده معماری مدرن و اُرسیاش تداعی کننده معماری سنتی ایران است.
وقتی میزبان در سرمای استخوان سوز شبانگاهی تبریز در را به رویمان باز کرد و از آستانه در عمارت وارد شدیم، دیدن ساختار حوضخانهای شکل ورودی با طاق ضربی دارای قرنیزهای مزین به سنگ های تراش داده شده «ایسپاراخون» حس حضور در «تبریز قدیم» را در وجودمان بیدار کرد.
از پله ها که بالا رفتیم، وارد «طنبی» – سالن پذیرایی امروزی – مستطیلی شکل بزرگی شدیم که پنجره اُرسی بزرگ آن با شیشه های هفت رنگش در ظلمات شب نیز زیبا می نمود.
من از لحظه ای که وارد هتل بوتیک آقای کلانتری شدم، مبهوت ذوق و سلیقه و هزینه صرف شده برای خلق چنین اثری بودم و وقتی در اعماق ذهنم دنبال واژگانی برای توصیف این بنای خارق العاده می گشتم، «خلق اثر» بهترین عبارت انتخابی ام بود، زیرا با تمام وجودم حس می کردم که برای اینکه چنین عمارت زیبایی قدم به عرصه وجود بگذارد، چقدر اندیشه و تفکر صرف شده است.
بازگشت به اصل خویش
مهدی کلانتری، مالک هتل بوتیک، متولد ۱۳۵۷ تبریز، دانش آموخته دانشگاه علم و صنعت در مقطع کارشناسی است که کارشناسی ارشد را با بورسیه دانشگاه های فرانسه در این کشور به پایان برده و بورسیه دکتری را نیز در انگلیس به دلیل فعالیت حرفه ای در شرکت های نفتی چندملیتی از قبیل «شل اند برگر» ناتمام رها کرده است.
کلانتری می گوید: من مهندس توسعه میادین نفتی هستم. با هفت هشت شرکت نفتی بزرگ چندملیتی دنیا کار کرده ام. تیمی داریم که دارایی های نفتی را خریداری کرده، توسعه می دهد و می فروشد.
او در پاسخ به این سوال که چرا ثروتش را صرف ساخت چنین بنایی کرده است، می گوید: من فلسفه ساده ای دارم مبنی بر اینکه شخصیت هر کس زاییده ذات و مسیر زندگی اش است؛ پدر بزرگ من نام خانوادگی اش «فنجانچی» و در پاستور ساکن، اما اهل محله چرنداب تبریز بود.
وی ادامه می دهد: ما همه جای دنیا را گشتیم و بهترین فرصت ها را تجربه کردیم، اما پاسخ به این سوال که چه چیزی ما را خوشحال می کند، باعث شد تصمیم بگیریم به شهر و دیار خودمان برگردیم؛ به این نتیجه رسیدیم که شادی ما در عناصر (المان های) به ظاهر کوچکی است که در کودکی با آنها تجربه زیستی داشته ایم؛ حوض خانه پدر بزرگ، آجرهای خام خانه های محله، سنگ های ایسپاراخون، پنجره های اُرسی، فرش های خوشرنگی که تار و پودش در مغان به دست دختربچه ها به طور طبیعی رنگرزی شده بود.
کلانتری که هم اکنون در حال ساخت کارخانه ای برای جوانان این مرز و بوم هم است، تشریح می کند: ما در غرب درس خواندیم، کار کردیم و پست و مقام گرفتیم، اما در نهایت این ریشه هایمان بود که ما را بیشتر خوشحال می کرد؛ با این نگاه و فلسفه در اواخر سال ۱۳۹۱ با مراجعه به اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی اعلام کردم که می خواهم یک خانه قدیمی را در محله پدری خریداری و احیا کنم، اما به دلیل برخورد ناشایست مسوولان آنجا، تصمیم ام عوض شد و ساخت بنایی نوساز که مبتنی بر معماری سنتی و اصیل بومی باشد، برایم اولویت یافت.
وی در تشریح دشورای های زندگی در جامعه ای با فرهنگ و سنت های متفاوت می گوید: به عنوان مثال وقتی در آمریکا، دخترم دلش پدربزرگش را می خواست، امکان دسترسی برایش میسر نبود؛ به دلیل بعد مکانی، اصلاً او شناخت درست و حسابی از پدربزرگش ندارد و سالی حداکثر یک بار او را می بیند. اغلب ایرانیانی که در غرب زندگی می کنند، حتی در صورت موفقیت در زندگی شغلی و داشتن جایگاه اجتماعی بالا، آدم های شادی نیستند.
مصالح سنتی بنا را از ۲۱ خانه تاریخی تخریب شده جمع آوری کردم
کلانتری می گوید: من عاشق خلاقیت در عین باور به ضرورت صیانت از ریشه ها هستم و با مطالعه ای که در معماری و بافت تاریخی تبریز کردم، به این نتیجه رسیدم که از قاجار به این سو، بنای شاخصی در تبریز نداشته ایم؛ حتی عمارت «میدان ساعت» که ما تبریزی ها این قدر به آن می نازیم، معماری آلمانی دارد؛ با این نگاه تصمیم گرفتم عمارت جدیدی توسط معماران و هنرمندان تبریزی و با استفاده از مصالحی که در کودکی در ساختمان های شهر دیده بودم، بنا کنم.
وی اضافه می کند: البته من در عین اینکه می خواستم بنایی با ویژگی های معماری اصیل محلی بنا کنم، علاقه مند بودم بنای نوساز با الزامات عصر جدید نیز همخوانی داشته باشد، زیرا ما هر چقدر هم دلبسته و شیفته سنت ها و گذشته خویش باشیم، چرخ زمان باز نمی ایستد و با سیر طبیعی اش، بایسته های عصر نو را به ما تحمیل می کند و ما ناگزیریم فرزند زمان خویش باشیم.
وی ادامه می دهد: برای تامین آجر به عنوان یکی از مصالح ساختمانی اصلی مورد نیاز در ساخت هتل بوتیک، آجرهای ۲۱ خانه قدیمی تبریز را که برای نوسازی تخریب شده بودند، جمع آوری کردم. ۱۲۰ هزار آجر از محلات تاریخی تبریز از قبیل «گرو»، «مقصودیه» و «ششگلان»جمع آوری شد؛ کار دشواری بود، اما انجام شد؛ روح تبریز در این ساختمان متجلی است.
این مهندس علاقه مند به معماری در تبیین دشواری های ساخت عمارتی با معماری ترکیبی می گوید: به عنوان مثال وقتی برای تامین سنگ «ایسپاراخون» به محل معدن در روستایی به همین نام رفتم، دیدم که سنگ معدن تمام شده است و مجبور شدم برای تامین این نوع سنگ، سراغ حوضخانه ها و سنگ قرنیزهای حیاط ساختمان های قدیمی تخریب شده برای ساخت و ساز بروم؛ البته بخش عمده ای از سنگ های «ایسپاراخون» هم شکسته بودند و ما ناگزیر بودیم آنها را دسته بندی، جدا و در نهایت مرمت کنیم؛ تنها تامین سنگ ها و آجرهای مورد نیاز ساختمان سه سال و نیم زمان برد.
وی یادآوری می کند: برای معماری سنتی بنا نیز با چند تن از معماران همکار با اداره کل میراث فرهنگی استان گفت و گو کردم، اما در نهایت آقای محمد مولازاده را علاقه مند و عاشق به کار دیدم؛ من معمار نیستم، اما علاقه ذاتی به آن دارم و برای تماشای آثار معماری به ۷۰ کشور جهان سفر کرده ام و به عنوان مستمع آزاد در کلاس های درس یا کارگاه های آموزشی معماران بزرگ حضور یافته ام.
کلانتری با اشاره به اینکه بارها پیش آمد که بخشی از بنا را چند بار ساختیم و به دلیل اینکه به دلم ننشست، خراب کردیم، توضیح می دهد: درختان گردوی مورد نیاز پنجره اروسی و سایر بخش های بنا را ۱۰ سال قبل از روستاهای واقع در ارتفاعات شمالی رشته های کوه «سهند» خریداری کرده، ۲ سال در پِهِن خواباندیم؛ همه عناصر به کار رفته در ساخت این بنا دست ساز هستند و حتی لولای درها و پنجره های چوبی نیز به شکل سفارشی ریخته گری شده اند؛ ۶ سال در این بنا کار نجاری انجام شده است و برای تراش سنگ های آن از یک نفر سنگراش دعوت به همکاری شده که ۶ نسل در این کار بوده اند.
صرف ۵ سال زمان برای ساخت بنا
کلانتری می گوید: به مدت ۲ سال متوالی طرح هایم را در شرکت های خارجی رها کرده و در قامت در یک کارگر در ساخت این بنا همکاری کرده ام؛ این بنا سانتی متر به سانتی متر بالا آمده است؛ در اصل این بنا را برای خودمان ساخته بودیم، اما چون خانواده کم جمعیتی هستیم، به این فکر افتادم که اینجا را به هتل بوتیک تبدیل کنم تا هم میهمانان با حضور در آن با معماری اصیل و به روز ایرانی آشنا شوند و هم نیازی به گشتن هتل برای اسکان مهمانان خارجی نداشته باشیم.
وی درباره همکاری نهادهای مسوول نیز یادآوری می کند: شهرداری هم سنگ تمام گذاشت و گرفتن پروانه و پایان کار حداقل ۲ سال زمان برد؛ یک نفر را فقط برای پیگیری کارهای شهرداری استخدام کرده بودم؛ بنا به گونه طراحی و ساخته شد که در عین رعایت اصول معماری اصیل در مقابل زمین لرزه هایی با هشت درجه ریشتر مقاوم باشد؛ تکمیل فیزیکی بنا ۵ سال زمان برد و در تزیینات آن یک قطعه پلاستیک نیز دیده نمی شود، زیرا پلاستیک یک فرآورده مصنوعی و من درآوردی است، ولی چوب و آجر با ما و از ماست.
وی در مورد نگهداری درخت چنار بلند واقع در حیاط بنا نیز می گوید: نگهداری این درخت برای من چند صد میلیون تومان آب خورده است، زیرا با وجود آن، استفاده از لودر بزرگ برای خاکبرداری و گودبرداری ممکن نبود و بکارگیری لودر کوچک نیز هزینه کار را چندین برابر افزایش داد. در این بنا تلاش کردیم نماد و نمود معماری اصیل محلی مان را به خوبی بازنمایی کنیم.
وی با اشاره به قالی های ۸۰ ساله پهن شده بر کف عمارت، فرشی با زمینه آبی کمرنگ را نشان می دهد و اضافه می کند: طرح این فرش، «فتانه» نام دارد و صمیمیت با آن برای ما تبریزی ها به یک خصوصیت رفتاری و حتی ژنتیکی تبدیل شده است. انسان هر چه سنش بالاتر می رود، بیشتر به اصل و ذاتش خود گرایش پیدا می کند و دلیل دلباختگی من به ساخت بنایی با خصوصیات معماری تماماً بومی و محلی نیز همین است.
کلانتری تشریح می کند: پنجره های اتاق های گوشواره بنا، سفالی است و خانم مقدم، هنرمندی که چهره ماندگار کشور نیز شده است، به مدت ۱۸ ماه برای خلق آثار تصویر شده روی آنها تلاش کرده است؛ ۲ عدد پنجره اتاق های گوشواره در طبقه دوم از ۱۹۲ عدد کاشی سرامیک تشکیل شده اند که خانم مقدم ۶ ماه برای طراحی اولیه آنها زمان صرف کرده است؛ وقتی خانم مقدم در ابتدای کار این پنجره ها از من پرسید که چه میخواهی، من پاسخ دادم که بر روی این کاشی های سرامیک، فضای بهشتی ایران را برایم نقاشی کن؛ بر این اساس تصاویر نقش بسته بر روی کاشی های این ۲ پنجره تداعی کننده تصور ایرانی از بهشت است. الهه های آب و خاک، ماهی، انار، سرو ایرانی و دیگر عناصر تشکیل دهنده انگاره های ذهنی ایرانیان از بهشت در این نقاشی ها به چشم می خورند.
نصب بزرگترین پنجره اُرسی ایران
به گزارش ایرنا، هتل بوتیک آقای کلانتری یک پنجره اروسی بسیار بزرگ و زیبایی نیز دارد که شناسنامه ساختمان از نگاه بیرونی محسوب می شود و به گفته کلانتری “این پنجره با ابعاد ۴.۴ متر در ۵.۴ متر و با وسعت حدود ۴۵ متر مربع بزرگ ترین پنجره اروسی نصب شده در بناهای ایرانی است” که شیشه های رنگی آن از اوکراین وارد شده و در روزهای آفتابی منظره بدیعی را در «طنبی» ایجاد می کند.
تنها برای ساخت این پنجره اُرسی ۲.۵ سال زمان صرف شده است و در وصف زیبایی اش، می توان آن را با پرهای طاووس به هنگام باز شدن مقایسه کرد؛ هر چند همه عناصر به کار رفته در این بنا به دلیل اصالت و دست ساز بودن شان، چشم نواز و دلفریب هستند، اما بدون شک هیچ یک از آنها شانه به شانه پنجره اُرسی ۴۵ متر مربعی نمی زنند.
در هتل بوتیک آقای کلانتری همچنین برشی از یک کبوتر خانه به چشم می خورد که در کنار نمایی از طاق بستان به طرز جذابی خودنمایی می کند؛ طرح سرمه دان جا خوش کرده در دیوار اتاق پذیرایی مستطیلی شکل و مرتفع بنا نیز از گنبد سرخ مراغه الهام گرفته شده است؛ طرح شمسه ای نیز بر دیوار پذیرایی جلوه گر است؛ هر چند شاید در نگاه نخست، این طرح ها ساده به نظر برسند، اما برای تامین مصالح و طراحی و ساخت هر کدام از آنها به طور متوسط حداقل ۶ ماه زمان و هزینه بالایی صرف شده است.
ایوان های بنا نیز به دلیل استفاده از هزاران کاشی معرق مشابه کاشی های لاجوردی مسجد کبود در ستوان های آن، بسیار زیبا و استوار می نمایند، ضمن اینکه حکاکی روی ستون های ایوان نیز آنها را جذاب تر و تماشایی تر کرده است؛ در تبیین ظرافت و سلقه مالک بنا، اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که حتی وسایل روشنایی نیز قدیمی اند و آسانسور نیز برای اجتناب از بهم خوردن نمای سنتی بنا به گونه ای طراحی شده که در جلوی چشم نباشد.
کلانتری می گوید: سه سال در این بنا آجر کاری کرده ایم؛ البته همه کارها به موازات هم پیش می رفت و الا اگر قرار بود بخش های مختلف به صورت مجزا ساخته شوند، به جای ۵ سال باید ۵۰ سال برای ساخت قطعات پازل مانند آن زمان صرف می شد. خوشبختانه همه کارهای این بنا از آغاز تا پایان مستندسازی شده است.
وی تشریح می کند: حتی نرده های بنا نیز به شیوه سنتی ریخته گری با ماسه تهیه شده اند؛ همه دستگیره ها و یراق آلات سفارشی و دست ساز هستند؛ حمام بنا نیز با سنگ های مرمر معادن مناطق مختلف آذربایجان شرقی ساخته شده است.
وی اضافه می کند: بنا برای انطباق با معماری اصیل ایرانی، علاوه بر گوشواره و شاه نشین اصلی، شاه نشین دوم نیز دارد که برای رفاه ساکنان و میهمانان در نظر گرفته شده است؛ بخش های طاقی شکل آن نیز به دلیل استفاده از سیمان به جای گچ – سیمان خیلی دیرتر از گچ خشک می شود – ۶ ماه زمان برده است؛ زاویه طاق ها آجری این بنا بر خلاف معماری سنتی از نوع جناغی نیست و زاویه آنها بازتر و در نتیجه رسیدن دو طرف طاق به همدیگر بسیار دشوارتر و نیازمند محاسبات مهندسی دقیق بوده است.
هتل بوتیک به محلی برای عرضه آثار هنرمندان تبدیل می شود
کلانتری می گوید: چون این هتل بوتیک در مجموع ۵ اتاق و امکان پذیرایی همزمان حداکثر ۱۰ نفر را دارد، ما می خواهیم از فضای موجود در آن برای عرضه آثار هنرمندان تبریز استفاده کنیم و به همین دلیل نیز با خانواده مرحوم محمدرضا ایرانی برای برپایی نمایشگاه آثار آن فقید در این محل گفت و گو کرده ایم.
وی اضافه می کند: نمی خواهم در این بنا را به عنوان یک خانه مسکونی ببندم و بعد از مرگم به روی عموم گشوده شود؛ علاقه مندم که در قبال هزینه بالای صرف شده برای ساخت بنا، استفاده عمومی خوبی نیز از آن بشود.
وی ادامه می دهد: با ساخت این بنا به دنبال آن هستیم که بخشی از داشته های معماری اصیل و محلی را در وهله اول به میهمانان خارجی و در مرحله بعد به گردشگران داخلی عرضه کنیم.
کلانتری توضیح می دهد: سالن پذیرایی و شاه نشین و گوشواره های بنا به گونه ای طراحی شده اند که امکان برگزاری کنسرتی با حضور حداقل ۱۵۰ میهمان در آن وجود دارد و این ویژگی، تالار تاریخی «شیر و خورشید» ارک تبریز را در ذهن تداعی می کند.
وی یادآوری می کند: این هتل بوتیک تنها ۵ اتاق دارد و سعی می کنیم کادر آن را نیز از میان هنرمندان انتخاب کنیم تا فضایی دنج و دلنشین با عناصر انسانی فرهیخته برای میهمانان مهیا کنیم.