نوشته‌ها

میراث شاهدیه یزد را شبانه می‌دزدند

سودجویان در حالی شبانه به جان تپه‌های باستانی شاهدیه افتاده و اعضای این پیکره تاریخی را قاچاق می‌کنند که با وجود ارزشمند بودن این میراث هنوز بانیان این اقدام غیرقانونی در نبود نظارت‌های کافی جولان می‌دهند. شاید «قاچاق اعضای بدن» بهترین مصداق برای پیکر زخم خورده‌ی شهر تاریخی شاهدیه یزد باشد، شهری که پیکره‌ی تاریخی آن در سال‌های اخیر با وجود افق روشن گردشگری آن بیش از پیش دستخوش تعرض سودجویان شده و هر از گاهی بخشی از وجود و پیکره‌ی آن به یغما می‌رود.

تپه‌های باستانی شاهدیه یزد یکی از اجزای این بدن زخم‌خورده است که شبانه و با بولدزرها نابود می‌شود و خاک حاصلخیزش به یغما می‌رود، البته برخی از دوستداران میراث فرهنگی این اقدام را به شهرداری نسبت می‌دهند و برخی نیز آن را کار سودجویان محلی می‌دانند.

ولی چرا خاک‌های شاهدیه این چنان مورد توجه سوداگران است؟ اینجا کشاورزی نسل در نسل در دل کویر و به شیوه‌ای متفاوت منجر به ایجاد باغات گودی در این شهر تاریخی شده و خاک‌هایی که دور تا دور این باغات همانند تپه‌ای شکل گرفته، میراث کشاورزی شاهدیه است و هرچند از منظر برخی، شاید تنها خاک باشند ولی در واقع بخشی از تاریخ شاهدیه هستند.

میراث کشاورزی؛ «تا یادی ماست»

«حسین مسرت» نویسنده و تاریخ نگار بومی یزد  در خصوص شهر تاریخی شاهدیه، تصریح می‌کند: آنچه امروز در شاهدیه با عنوان میراث کشاورزی قرار گرفته، به گفته‌ی بومیان قدیمی، «تا یادی ماست» بوده است.

وی با بیان این که تپه‌های باستانی شاهدیه به دلیل نیاز به آب و نحوه آبیاری طی سالیان متمادی روی هم انباشته شده است، می‌گوید: کشاورزان قدیمی شاهدیه به دلیل موقعیت باغات و برای این که بتوانند باغات خود را آبیاری کنند، آن را به منظور جاری شدن آب کشاورزی گود می‌کردند و خاک آنها را دورتا دور باغات روی هم انباشته می‌ساختند.

پژوهشگر یزدی: آنچه امروز در شاهدیه با عنوان میراث کشاورزی قرار گرفته، به گفته بومیان قدیمی «تا یادی ماست» بوده است.

مسرت به تاریخچه تمدن و کشاورزی این شهر اشاره و اظهار می‌کند: قدیمی‌ترین بنای این شهر، قلعه تاریخی ابرندآباد است و زندگی در انجا نیز از این قلعه بیشتر سابقه دارد.

این نویسنده یزدی در خصوص شهر تاریخی شاهدیه عنوان می‌کند: این شهر دارای سه روستا با نام‌های «اَرنوا»، «کِفله مرز» و «نصرتاوا» است که هر روستا محله‌هایی مانند محله باغستان، محله‌ی انجیرک، محلّه‌ی غفور، محلّه‌ی سیف و غیره دارد که در این محلات، همه خانه‌های خشت و گلی رها شده و به گفته یکی از بومیان این محله، سوخته‌اند.

وی به گفت‌وگوی چند سال قبل خود با شخصی به نام «احمد رسولی» اشاره می‌کند و می‌گوید: این فرد علاقمند به میراث، از تل‌هایی سخن گفته که با زحمت کشاورزان و باغداران درست شده؛ یعنی خاک را پشته پشته، از زمین جمع می‌کردند تا زمین کشاورزی به دست آید.

وی اضافه می‌کند: این تل‌ها نام‎هایی نیز داشته‌اند که به عنوان نمونه می‌توان به «تل سر»، «تل برزیا»، «تل پشک»، «تل نمکک»، «تل یادارون»، «سیف»، «تل چهل دخترون»، «تل میری»، «تل بلندی»، «تل بیه»، «تل قلعه»، «تل غفور»، «تل انجیرک»، «تل چاه گرگ»، «تل بیدراز» و «تل زیرک» اشاره کرد.

این نویسنده یزدی یادآور می‎شود: آب روستاهای شاهدیه یزد از قنات «ابرندآباد» تأمین می‌شده که سرچشمه‌اش از مهرجرد میبد بوده است.

شاهدیه که سال‌ها از تخریب بافت تاریخی، خیابان کشی و مصیبت‌های متعددی رنج می‌برد، باز هم نگرانی یکی از شهروندانش را برانگیخته است؛ شهروندی که علاوه بر  دوستدار میراث فرهنگی بودن، یکی از هنرمندان و مفاخر کشور نیز به شمار می‌رود.

شاهدیه، دستخوش ملاکین و بنگاه داران

«نرگس آبیار» کارگردان و هنرمند مطرح کشور که فرزند همین تبار است، از بی‌توجهی‌های مسئولان نسبت به ظرفیت‌های این عرصه تاریخی و فرهنگی گلایه می‌کند و می‌گوید: شاهدیه که بعضا بخش‌هایی از آن مانند ابرندآباد از قدمتی پیش‌تر از عصر ساسانیان برخوردار است، دستخوش طمع ذی‌نفعانی مانند ملاکین و بنگاه‌داران ملکی شده است.

وی که معتقد است مردم بومی این شهر خصوصا اقشار تحصیل کرده، خواستار حفظ این میراث و هویت ملی هستند، می‌گوید: افراد سودجویی که بعضاً با هدف افزایش قیمت زمین‌ها و بهبود موقعیت اقتصادی، راغب به تغییر بافت‌های تاریخی هستند، منجر به تخریب بافت تاریخی و هویت ملی این شهر می‎شوند.

آبیار از لزوم فرهنگ‌سازی و نقش‌آفرینی مسئولان دستگاه‌ها و متولیان مربوطه یاد می‌کند و می‌گوید: باید حفظ این میراث و تمدن برخلاف خواست این گروه‌ها انجام شود همانطور که در سینما نیز بعضی فیلم‌های سخیف کمدی، پر مخاطب‌تر هستند ولی آیا این مسئله به منزله‌ی ساخت بیشتر فیلم‌های سخیف کمدی است؟

آبیار: شاهدیه دستخوش طمع ذی‌نفعانی مانند ملاکین و بنگاه‌داران ملکی شده است.

وی با تاکید بر این که تاریخ شاهدیه در عین تعلق به همه مردم، به آیندگان نیز متعلق است، عنوان می‌کند: تاکنون نوع زندگی و معاش مردم قدیم شاهدیه در حوزه کشاورزی با ایجاد باغ‌های گود و به وجود آمدن این منظره بدیع در کشور، دیده نشده لذا نباید چنین میراث ارزشمندی از دست برود.

این هنرمند کشوری با بیان این که حفظ بافت تاریخی شاهدیه در کنار باغات گویای این سبک زندگی است، می‌گوید: نمی‌‎توانیم بخشی را حفظ و بخشی را تخریب کنیم چرا که تمام این داشته‌ها در کنار هم معنا گرفته‎اند.

آبیار خواستار پیگیری مسئولان در خصوص برداشتن تپه‌های کهن گرداگرد باغات شاهدیه می‌شود و در این باره تاکید می‌کند: چه کسی بانی برداشت این خاک‌هاست؟ چرا مسئولان مانع این اقدام ویرانگر تکرارشونده نمی‌شوند.

وی با تداعی رخدادهای ناگواری مانند قطع درختان شاهدیه، تخریب باغات و برداشتن خاک‌های ارزشمند این شهر به حضور همیشه پررنگ هنرمندان اشاره می‌کند و می‌گوید: صدای هنرمندان برای تک تک فجایع شهر شاهدیه بلند است، ضمن این که ماجرای این شهر نیز صرفا میراثی نیست و بخشی از محیط زیست و حیات این شهر به شمار می‌آید.

با میراث یزد شوخی نداریم

البته مسئولان یزد تاکنون بارها و بارها نسبت به فجایع میراث فرهنگی واکنش نشان داده ولی بعضاً موانع قانونی سد راه آن‍ها بوده است و این بار نیز متولی امور عمرانی استان از خلاهایی مانند مشخص نشدن مناطق باارزش یاد می‌کند.

«محسن صادقیان» معاون عمرانی استاندار یزد در مورد خاک‌برداری‌های غیرقانونی شاهدیه، اظهار می‌کند: در خصوص این خاک‌برداری‌ها، دستگاه متولی میراث فرهنگی به دلیل برخوردهایی که در این زمینه داشته، صراحتاً اعلام کند این افراد چه کسانی هستند؟

گویا سکوت مسئولان از رضایت نیست چرا که معاون عمرانی استاندار می‌گوید: با میراث یزد شوخی نداریم، در این رابطه نیز با هیچ دستگاه دولتی و نهاد غیردولتی مماشات و تعارفی نداریم و به جد برخورد می‎کنیم.

معاون عمرانی استاندار یزد: با هیچ دستگاه دولتی و نهاد غیردولتی مماشات و تعارفی نداریم.

وی با تاکید بر این که هنوز بازخورد مکتوبی در خصوص لزوم برخورد با این مسئله اعلام نشده است، می‌گوید: اگر هر دستگاه دولتی و نهاد غیردولتی اقدامی برخلاف اقدامات میراثی انجام دهد و این مسئله به ما اعلام شود، برخورد می‌کنیم.

وی بر لزوم طی شدن مراحل قانونی تمام اقدامات مربوط به شهر به منظور حفظ میراث فرهنگی استان اشاره می‌کند و می‌گوید: همه قوانین ما در راستای حفظ میراث فرهنگی است و متولیان امر(میراث فرهنگی) باید با مشخص کردن مناطق باارزش، این مسئله را شفاف کنند.

صادقیان با بیان این که در مناطق باارزش اعلام شده از سوی اداره کل میراث فرهنگی هر اقدامی باید با هماهنگی این دستگاه انجام شود، یادآوری می‌کند: حتی در خصوص طرح‌های دارای مصوبه قبلی، به خواست دستگاه‌های دولتی باید مراحل قانونی در کمیسیون ماده پنج طی شود.

تدقیق شهر تاریخی شاهدیه

«علی‌اصغر صمدیانی یزد» معاون میراث فرهنگی استان نیز با بیان این که اداره کل میراث فرهنگی در خصوص ارزش‌گذاری و محدوده‌بندی شاهدیه اقدام می‎کند،می‌گوید: تدقیق شاهدیه برای مشخص شدن محدوده‌های تاریخی در حال انجام است اما دست روی دست نیز نگذاشته‌ایم و در صورت هر نوع تخلف و کوتاهی در قبال میراث فرهنگی، یگان حفاظت ورود می‌کند.

وی با بیان این که در خصوص خاکبرداری شاهدیه بارها برخورد شده است، می‌گوید: مکاتباتی با معاونت عمرانی استانداری یزد با عنوان خاکبرداری از تپه‌های حاشیه بافت تاریخی شاهدیه انجام شده که در این باره، بر لزوم برخورد با متخلفان تاکید شده است.

این مسئول از اقدام برای ثبت بافت تاریخی شاهدیه نیز یاد می‌کند و می‌گوید: قبلا نیز به علت خیابان‌کشی و آسیب به محدوده بافت تاریخی در این زمینه ورود کرده و وزیر میراث فرهنگی دستور ثبت اضطراری این محدوده را صادر کرده و پرونده تدقیق این شهر تاریخی با پیگیری شهرداری آماده شده است.

معاون میراث فرهنگی یزد: پرونده تدقیق این شهر تاریخی با پیگیری شهرداری آماده شده است.

صمدیانی به اهمیت شهر شاهدیه در آینده گردشگری استان نیز اشاره می‌کند و آن را از مقاصد پر طرفدار گردشگری در سال‌های نه چندان دور می‌داند و می‌گوید: لازم است که ذره ذره این شهر تاریخی ارزشمند، حفظ و نگهداری شود تا بتوانیم در آینده شاهد بهره‌برداری اقتصادی و فرهنگی از این شهر باشیم.

شهرداری‌ هم پیگیر متخلفان است

البته بعضاً اشاراتی به انجام این اقدام از سوی شهرداری شده است که شهردار شاهدیه نه تنها مدعی است که این اقدام از سوی شهرداری نیست بلکه در این باره می‌گوید: شهرداری نیز در این زمینه ورود کرده و پیگیر است.

«سیدعلی میرنژاد» شهردار شاهدیه تصریح می‌کند: بعضاً برخی از افراد با لودر اقدام به خاکبرداری‌های غیرمجاز می‌کنند که یگان حفاظت شهرداری نیز همانند دیگر متولیان پیگیری می‌کند.

وی با بیان این که ادارات میراث فرهنگی و راه و شهرسازی، هر دو از متولیان رسیدگی به این موضوع هستند، می‌گوید: باید این حوزه متولی خاصی داشته باشد تا یگان حفاظت مربوطه با استقرار در مکان، مسئله را پیگیری و با متخلفان برخورد کند.

میراث فرهنگی بخشی از هویت مردم است و خوشبختانه در سال‌های اخیر برندهایی مانند جهانی شدن یزد و تعریف مسئولیت‌های سنگین‌تر در قبال حفاظت از این برندها، اهتمام بیشتر به این مواریث را به خود جلب کرده اما با وجود ارتقای آگاهی مردم و مسئولان، هنوز هم از گوشه و کنار، افرادی سودجو، میراث فرهنگی را قربانی طمع خود می‌کنند.

باید بپذیریم که در شرایط بودجه‌ای و اقتصادی کشور، توان مالی دولت برای ارتقای حفاظت از تعداد زیادی از مواریث فرهنگی، کافی نیست و باید مردم مانند همیشه پاسبان حق و حقوق خود باشند و اجازه ندهند خاک و آب و هویتشان را شبانه بدزدند، ضمن این که باید با توجه به وجود چنین اقداماتی، تدابیری محکم‌تر و برخوردهایی بازدارنده در قبال چنین میراثی را شاهد باشیم.

منبع:ایسنا

مرتبط:

گشتی در خاک شاهدیه یزد

گردشگری آسمان یزد را شلوغ‌تر کرد

سفری به کویر کاراکال یزد

گشتی در خاک شاهدیه یزد

 آدینه روزی از ماه خرداد به همت یک فعال گردشگری و بلد بومی از شهر شاهدیه یزد (گردآمده از سه روستای ابرندآباد، گرد فرامرز و نصرت آباد) در غرب شهر یزد دیدار کردیم.

هنوز هُرم گرما وجود داشت که با گروهی از علاقه مندان و بلدهای محلی و فعالان حوزۀ گردشگری یزد در کنار باغ های برزن سرچشمۀ ابرند آباد ایستادیم و به گفته های احمد رسولی، شاعر بومی یزد و باشنده ابرندآباد گوش فرادادیم.

او به زیبایی از باغ شهر شاهدیه گفت که دارای سه روستا با نام های اَرنوا، کِفله مرز و نصرتاوا است که هر روستا محله هایی دارد مانند: محلّۀ باغستان، محلۀ انجیرک، محلّۀ غفور، محلّۀ سیف و غیره که همۀ خانه های خشت و گلی  رهاشده و به گفته او سوخته اند .

سخن از تل هایی گفت که با زحمت کشاورزان و باغداران درست شده، یعنی خاک را پشته، پشته از زمین جمع می کردند تا زمین کشاورزی به دست آید. این تل ها نام هایی داشت، مانند: تل سر ، تل برزیا ، تل پشک  ، تل نمکک، تل یادارون ، تل سیف ، تل چهل دخترون ، تل میری ،تل بلندی ،تل بیه ،تل قلعه ، تل غفور، تل بلندی،تل انجیرک، تل چاه گرگ، تل بیدراز و تل زیرک؛ آب این روستاها از قنات ابرندآباد تأمین می شده که سرچشمه اش از مهرجرد میبد بوده است.

پس از آن به اقامتگاه بوم‌گردی آقای احمد میرجلیلی در برزن بید دراز رفتیم که دیگر نشانی از بیدی که گفته می شد پینه دوزی در آن مسکن داشته، نیست.

میرجلیلی این اقامتگاه را که بلندترین خانه این روستاست، با سرمایۀ شخصی و به زیبایی بازسازی کرده بود؛ پس از آن به توضیحات رسولی در باره پیشینۀ ابرند آباد و قلعۀ حاکم نشین آن و انتساب آن به ایراندخت ساسانی و دیگر باورهای بومی در بارۀ پیشینۀ و بزرگان روستا گوش دادیم که همراه با چاشنی خوانش اشعاری به گویش بومی در بارۀ اَرنوا (مردم یزد، پسوند آباد را با «وا » بیان می کنند مانند: مَندوا،مَردوا، مُریاوا) از رسولی بود.

من ارنوای خفته ز خاکی تپیده ام                      از بی کسی به غبار آرمیده ام

من دلشکسته و ویرانم از زمان                           ویرانه مانده و حسرت کشیده ام

او گفت: پیشینۀ  تاریخی این روستا مربوط به زمان ساسانیان است. ایراندخت، دختر خسرو پرویز، پادشاه ساسانی به یکی از سرهنگ های خود به نام ابرند دستور می‌دهد که باغ و ملکش را در یزد سرآوری کند. ابرند وقتی کارش در یزد تمام می شود به اینجا که در نزدیکی یزد بوده می آید و می بیند که روستایی خوش آب و هوا است، پس قلعه‌ای در آن می سازد و روستا به  ابرند آباد مشهور می شود.

نام ابرند آباد مرا به یادبوده های کودکی خود می برد که پدر تعریف می کرد: در سال ۱۳۳۲ ش کفیل دفترخانۀ ۲۵به سردفتری سیّد مهدی حاجی صدر ابرند آبادی بودم و می بایست با دوچرخه از یزد تا آن روستا بروم.

در این جا با خبر شدیم که رسولی به غیر از شاعری و حرفۀ بنّایی، نقاش زبردستی هم است و در طول جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، بیش از ۷۰۰ نگاره از شهدای یزد کشیده است . از خاطرات خود به هنگام رفتن به نزد سید مهدی چیتی نقاش نامی یزد گفت.کاش این نقاش خودساخته رها نمی شد و ناچار نبود برای گذران زندگی به بنایی بپردازد.

گوش دادن به آواز خوش مرتضی ربّانی (معروف به دایی مرتضی) همراه با نوای دف او شوری به گروه داد. عکسی به یادگار در کنار باغ ها گرفتیم. باغ های شاهدیه دست کم ۳ تا ۵  گز ازسطح روستا پایین ترند و این به دلیل دسترسی به آب قنات است. در خانه های قدیمی و چند طبقۀ این آبادی که رها شده، گه گاه مردمانی از دیار افغانستان باشنده بودند.

پس از آن از خیابان نوبنیادی که همین چند روز با ویرانی خانه های قاجاری ساخته شده، رد شدیم دربارۀ این ویرانی، نرگس آبیار، فیلمساز یزدی در رسانه ها گفتگو کرده و هشدار داده بود.

پس از آن به کنار مسجد جامع ابرند آباد رسیدیم. مسجدی که به گفتۀ رسولی، تاریخ بنیان آن با مسجد امیرچقماق یزد یک سان است و یک زرتشتی تازه مسلمان آن را ساخته چند سال پیش گنجی را از آن دزیده اند.

شهابی گفت: بربالای گنبد، جایی برای اذان گفتن و جایی برای رصد ماه و ستاره بوده است.در کنار این مسجد کهن، سه حسینیۀ بدقواره با سقف هایی بالاتر از مسجد قرار داشت .بایستگی کنار هم بودن این سه حسینیۀ بزرگ آهنی آن هم در صدمتری یک دیگر که هرکدام چند صد نفر را درخود جای می دهد ندانستم.

دیدار از خانۀ حفاظت شده و تاریخی حسن پور در کنار حسینه که در دستور ویرانی است، بخش دیگری از سفر ما بود. خانه با طاق های بلند و خشتی چپیله ای خود جلوه ای از یک خانۀ قاجاری روستایی را داشت. هرچند کارشناسان میراث گفته اند مربوط به عصر صفوی است. سپس بر فراز یکی از تل های دست ساز آبادی به نام تل سر رفتیم که همۀ این آبادی ها را زیر نگین داشت .

شهابی می گوید قدمتان ۱۴۰۰ سال است ولی مأخذی برای حرف خود ندارد. آدمی از قدرت انسان های قدیم  که بدون هیچ گونه امکانات امروزی و تنها با همت خود به حفر باغ ها و ساخت این تل ها پرداخته در شگفت می شود. ردشدن از یکی از این کوچه باغ ها که در بهار، گل انارهای زیبا و شکوفه آن رازیباترمی کند .حظّی داشت.

پس از آن به درون قلعه بلندبالای آن پای نهادیم. قلعۀ ابرند آباد در زمینی به مساحت ۵۰۰ مترمربّع بنا شده است، آنجا مهندس نجمۀ نادری از کارشنان معماری یزد ایستاده بود تا دربارۀ این قلعۀ حکومتی که زمانی برسر راه قدیم یزد به اصفهان و تهران قرارداشته، سخن بگوید.

او به خوبی از ساختارهای این قلعه ها که پس از سدۀ نهم تبدیل به قلعۀ مسکونی شده و سپس رها شده گفت. از لایه های حفاظتی، از برج های سماوری، جایگاه استقرار نگهبانان و تک تیراندازان و محلّ ریختن سرب و آب جوش که آخرین سد دفاعی ساکنان قلعه است، گفت. این قلعه تماماً از خشت و گل و در دوطبقه ساخته ‌شده است. سردر قلعۀ تاریخی ابرند آباد در سه‌ طبقه ساخته ‌شده است. از طبقۀ نخست این بنا تنها یک راهروی تنگ که در چهار بدنۀ بنا ادامه یافته و دریچه‌هایی به سمت درون قلعه دارد به‌جا مانده است. چهار برج دایره‌ای شکل در چهارگوشه این بنا ساخته ‌شده است. رسولی می گفت: در جای جای این قلعه، نشان حفاری های غیر مجاز سوداگران دیده می شود.

سپس وارد روستای گرد فرامرز (از بنیان های فرامرز کاکویی از خاندان آل بویه ) شدیم . از آب انبار کهن و مسجد روستای گرد فرامرز رد شدیم و به روبروی قلعۀ روستا رسیدیم و عکسی به یادگار گرفتیم .

باز در اینجا به یاد سندی از سال ۱۲۵۷ق  افتادم که جدّ ما حاج علی بمان نشاسته گر قناتی را دراین روستا وقف بر سوگواران امام حسین (ع) کرده است.درآنجا نام روستا گرد فلامرز آمده است.

مقصد بعدی روستای نصرت آباد بود. دمی در کنار سرو کهن سال و پانصدسالۀ آن جای گرفتیم که در مجتمع دینی فرهنگی زرتشتیان نصرت آباد جای داشت. این بنا را مهربان کیخسرو مهر شاهی  بنیان گذاشته بود.

مهداد منوچهری که از باشندگان زرتشتی و از فعان گردشگری بومی همین روستا بود، دربارۀ پیشینۀ آتشکده و آیین آتش گزاری آن گفت که که پدر بزرگش کیخسرو نمیرانیان، هیربد آن است.این آتشکده هم به سان دیگر آتشکده های روستایی در کنار نهر آب قراردارد.

نکتۀ جالب آن بود که آتشکده، درست روبروی مسجد قرارداشت و این نشان از همزیستی زیبای دو دین در کنار یک دیگر در یک روستا می داد.

برنامۀ پایانی، رفتن به اقامتگاه بومی باباخداداد از آنِ  جدّ مادری آقای منوچهری ، خدادا نمیرانیان بود. اقامتگاه مانند همۀ خانه های زردشتی ساخته شده بود، با بادگیری رفیع، همراه بوی خوش عود و کُندر. پذیرایی با چای و شیرینی، خستگی این سفر سه ساعته را از تن زدود.

پس از آن آقای مهندس رضایی، عضو شورای شهر شاهدیه از برنامه های توسعۀ گردشگری در روستا گفت و بیان داشت: آن خیابان نوبنیاد برای دسترسی به بافت کهن بنیان شده است . حاضران هم به بیان نظرات خود پرداختند که گفته های خانم نادری از همه شیواتر بود .توزیع جانمازی از دست بافت های یزد به گردشگران امروز هم با همّت شورای شهر تدارک دیده شده بود. پایان بخش برنامه ها نوای دف همراه با آواز دایی مرتضی و عکسی به یادگاری در ساعت یازده شب بود.

سروده ای از احمد رسولی، گواهی است بر نوشته های این سفرنامۀ یک روزه:

شاهدیه، شهر باغ های انار                                     شهر نسّاجی و گل های بهار

چون بهشتی خفته دامان کویر                           مانده تل های بلندش یادگار

قدمت تاریخ اینجا مستند                                   قلعه از دوران ساسان ماندگار

چون سرای کاروان  گوید سخن                                راه ابریشم دراینجا برقرار

خانه های خشتی اش تصویر عشق                            مانده بر قاب قشنگ روزگار

کلفمرز، مهد هنر، مهد تلاش                                   تار و پود ترمه هایش آشگار

ارنبایش چون نگین خاتمی                                سبز و خرّم، باغ و بستان سبزه زار

نصرت آباد چون بهاری دلنشین                             مردمانی پاک اندیش وخوش تبار

شاهدیه شهر تل های بلند                                        هدهد و قمری و آواز هزار

گفت «رسولی» نکته ای از شهر خود                             تا بماند یادگاری بر دیار

“نویسنده، پژوهشگر و یزدشناس”

مرتبط:

آشنایی با قلعه سریزد

شکافتن قلب آسمان با مناره‌های مسجد جامع یزد

فهرج روستایی فوق العاده در دل کویر یزد