استان آذربایجان شرقی
آذربایجان شرقی از آن استان هایی است که همه چیز را یکجا دارد، مهد آثار عصر حجر تا سلطنت قجر. طبیعت بکر بی کران و سراسر پوشده از گل و سبزه و چمن و همچنین آثار تاریخی زیبا برای گردشگری. رسومی که از عهد باستان تا کنون بر جای مانده و زبانی که آن را از دیگر خطه های ایران متمایز می کند. موسیقی شگرف و رقص های محلی که روح نوازند و به طور کلی جامعه ای یک پارچه با کلان شهری به قاعده که آن را به یکی از برترین قطب های صنعتی و نیز گردشگری ایران بدل کرده است. تاج افتخارات این خطه چنان پر و پیمان است که زبان در وصف آن قاصر می ماند و تنها با سفر کردن و دیدن تمامی آن از نزدیک است می توان به کُنه آن پی برد.
یکی از کهن ترین ساتراپ های ایران از عهد هخامنشی تا کنون که گذشته پر بار خود را حفظ کرده و آن را پیش چشم اهالی آن به طنازی تمام کشیده، آذربایجان است. آذربایجان شرقی پرجمعیت ترین منطقه آذربایجان ایران است. در شمال غربی ایران جای گرفته و در ناحیه مرزی با کشورهایی چون آذربایجان و ارمنستان همسایه است. در قسمت داخلی هم آذربایجان غربی به مرکزیت ارومیه، اردبیل و زنجان آن را در بر گرفته اند.
دو رشته کوه اصلی ایران، زاگرس و البرز پر آوازه در این محل یگانه، به هم می رسند و سهند بلند ترین قله آذربایجان شرقی است. کوهستانی بودن این ناحیه سبب شده تا آب و هوای گرم و خشک اکثر نواحی ایران، در این خطه تا حد زیادی تعدیل یابند، یعنی در آذربایجان شرقی شاهد آب و هوایی سرد و کوهستانی هستیم. زمستان های بارش به صورت باران و برف زیاد است و تابستان هوا آنقدری گرم نمی شود که شما را کلافه کند.
با تمام این اوضاع و احوال، شاید به دلیل برف و سرمای بیش از حد سفر کردن در ماه های آبان تا اواخر اسفند و حتی اوایل فروردین به این استان جالب نباشد هر چند که برای گردشگرانی که اهل شلوغی نیستند این بازه زمانی شاید بهترین موقعیت را فراهم کند که با خیال راحت و به دور از چشم اغیار، شهر و مکان ها اطراف را بازدید کنند هر چند که تحمل سرما در برخی شهرها چون کندوان و جلفا می تواند دردسر آفرین باشد. همچنین باید به این نکته توجه داشته باشید که در ایامی که فصل گردشگری نیست دسترسی به وسایل نقلیه عمومی خاصه در شهر های اطراف که از تبریز دور هستند مشکل می شود.
در دیگر ایام سال، آذربایجان شرقی پذیرای میهمانان زیادی است، خود تبریز با جاذبه هایی که دارد می تواند تا مدت ها شما را نزد خود نگاه دارد. اگر برنامه ریزی مفصلی برای سفر به آذربایجان شرقی دارید، شهر های اطراف تبریز نیز مکان های جالبی برای دیدن دارند به خصوص که این مکان ها در دل طبعیتی بسیار زیبا جای گرفته اند که صرف دیدن همین دشت و دمن روح شما را تازه می کند.
در فصل های بهار و تابستان آفتاب در این خطه که تقریبا غربی ترین نقطه ایران است بسیار دیر غروب می کند و شما می توانید به اندازه کافی از روشنی هوا بهره ببرید، جایی که خورشید حدود نه و نیم شب یا در حدود تیرماه به ده شب هم کشیده می شود، جایی است که می توانید روی آن حساب کنید و به کلی از سایر دیاران دیگر ایران زمین، جدا باشید.
آذربایجان شرقی از زمان مادها اهمیت تاریخی و استراتژیک داشته و چنین گفته اند که نامش را از «آتروپاتکان» فرمانروای آن منطقه گرفته است. پس از حمله مغولان، این دیار تقریبا در وسط فرمانروایی مغولان فرار گرفته بود و به همین دلیل اهمیت به سزایی یافت و ساخت و سازمان هایی در آن پدیدار شد تا زمانی که در دوره دیرپای شاهنشاهی صفوی، مدتی پایتخت ایران بود. پس از آن که شاه عباس بنا به دلایل استراتژیک و نزدیکی آن به پادشاهی عثمانی، پایتخت ایران را به اصفهان که به مرکز ایران بیشتر نزدیک بود برد، تبریز همچنان اهمیت خود را به عنوان ولیعهد نشین حفظ کرد و این روالذو اهمیت تا دوره قاجار حفظ شد.
تبریز
شاید در نگاه نخست تبریز همچون دیگر شهرهای ایران به نظر بیاید اما با کمی گشت و گذار متوجه می شوید که ابدا چنین نیست. تبریز با هر کجای دیگر تفاوتی خاص دارد و این را می توانید از حال و هوای حاکم بر آن متوجه شوید. یکی از دلایل عمده این تفاوت زبانی است که مردم تبریز با آن سخن می گویند که اغلب آذری است. با اینکه فارسی زبانان زیادی در تبریز یافت می شوند اما شنیدن صحبت های معمول به زبانی دیگر آن در هم وطن مادری لطفی دیگر دارد.
شهر تبریز یکی از پر فراز و فرود ترین دوران تاریخی را در ایران تجربه کرده است و از زمان اشکانیان و ساسانیان پا برجا بوده و در بیشتر حکومت های بعد از اسلام هم پایتخت ایران محسوب شده است. در دوران کنونی نیز تبریز یکی از پنج کلان شهر ایران با جایگاه بالای اقتصادی و صنعتی است.
تبریز قطب اصلی انقلاب مشروطه ایران بود و پایگاه اساسی در تغییر سرنوشت ایران از پادشاهی محض ۲۵۰۰ ساله به سمت مشروطه و بعدها طی انقلاب اسلامی به جمهوری. خانه مشروطه در تبریز که شرح آن بعد تر خواهد رفت، این مسیر دشوار را تا حد اعلایی روشن می کند.
صنایع بی بدیل تبریز چنان چرم و فرش بافی و نیز همجواری این شهر آباد با کشورهای همسایه آن را به همین سبب پر جمعیت و در خور زیستن و جایگاه خوبی برای معیشت در آورده است. موقعیت ممتاز تبریز در دامداری و پرورش باغ های میوه به سبب رودهای پر آب و وضعیت جغرافیایی مناسب آن را به مهد تولید عسل های درجه یک ایران تبدیل کرده است.
تبریز حدودا در مرکز استان آذربایجان شرقی قرار گرفته و فاصله آن تا تهران با قطار کمتر از ۱۲ ساعت است. دور تا دور تبریز کوه و این شهر خود در دشتی که به این کوه ها منتهی است ساخته شده به همین سبب آب و هوای آن در گرمترین ایام تابستانی ۲۵ درجه و در سرد ترین فصول زمستانی منفی ۲ تا ۴ درجه است. به سبب دشت های اطراف و مزارع و همچنین باغ های خود تبریز مانند ال گلی، بهار شاید بهترین و زیباترین روی این شهر باشد که مسافران بتوانند از آن لذت ببرند.
مذهب در تبریز یکی از ویژگی های بارز میان مردمان است و این را از شور و حال و هوای آن ها در محرم می توان مشاهده کرد. در بازار های سنتی آنچه رعایت می شود عدل و داد و انصاف است. تبریز شاهد بزرگترین صحنه تغییر مذهب ایران بوده است. شاه اسماعیل صفوی هنگامی که رسما در سال ۹۰۶ هجری قمری در تبریز تاج گذاری کرد مذهب تشیع ۱۲ امامی را به عنوان دین و مذهب رسمی شاهنشاهی خود اعلام داشت و از آن پس ایرانیان همگی از تبریز تا دورترین مرزهای شاهان صفوی مذهب تشیع ۱۲ امامی را برگزیدند. صفویان به روحانیون اعتباری خاص بخشدیند و بسیاری از کتب شریعت در زمان آن ها نگاشته شد. با این حال، تبریز به دلیل نزدیکی به شهر های مسیحی در گرجستان و ارمنستان که مدام میان ایرانیان عثمانیان دست به دست می گشتند، اقلیت دینی چون مسیحی و زردشتی دارد و بناها زیارت گاه های معتقدان به این مرام ها در تبریز و اطراف آن دیده می شوند.
تبریز را باید شناخت و از تمامی مواهب آن بهره برد. به سبب خوب بودن اوضاع دامداری، محصولات لبنی آن از کیفیتی بالا بهره مدند بدین گونه که شاید در هیچ کجای ایران سرشیر، عسل و نان بربری خطه آذربایجان و اردبیل را تجربه نکنید.
شهرهای مهم استان آذربایجان شرقی
تبریز
کندوان
جلفا
مراغه
کندوان
اگر تبریز را به سمت غرب ادامه دهیم به روستای اسکو می رسیم، ۱۸ کیلومتر پس اسکو روستای کوچکی وجود دارد که آن را کندوان یا به زبان آذری گون دوقان می نامند. کندوان یکی از عجایب روزگار است. روستایی کنده شده در دل کوه که اگر از نظر علمی بخواهیم آن را بررسی کنیم، به دلیل فعل و انفعالات آتشفشانی کوه سهند که این روستا در دامنه آن قرار دارد، به وجود آمده است.
چنین طرح و شکلی در طبیعت که به معماری صخره ای معروف است فقط در دو جای دیگر دنیا ثبت شده. یکی کاپادوکیه در ترکیه و دیگری در داکوتای آمریکا. آنچه کندوان را منحصر به فرد می کند این است که این روستا همچنان محل زندگی و ممر درآمد اهالی آن است. این مردم در اتاقک هایی که به شکل کله قند هستند روز و روزگار خود را می گذرانند و محصولاتی دامی و طبیعی خود را برای فروش به شهرهای دیگر می فرستند.
صخره صخره ای بودن این سلسله کوه های به هم پیوسته و تنگی راه گذر میان آن ها قدمتی دیرینه دارد که برخی آن را تا ۷۰۰۰ سال پیش هم به عقب برده اند. قرار گرفته در دامنه کوه سهند آب و هوایی سرد و کوهستانی بدان بخشیده و چوت اغلب این دامنه ها بسیار بلند هستند بسیار طول می کشد تا خورشید از فراز آن ها به زمین روستا برسد و به همین جهت تارک این روستا را محل بر آمدن خورشید گفته اند که همان گون دوقان است.
کندوان در زمستان پوشیده از برف است و هوای آن به غایت سرد و جز خود اهالی روستا یا کسانی که به اسکو رفت و آمد دارند کسی به کندوان سر نمی زند مگر آن هایی که سرما را به جان خریده و خواهان دیدن این منظره بکر در لایه های پوشیده از برفند. طبیعتا، تابستان زمان مناسب تری برای دیدن کندوان است، با این حال باز هم برداشتن چند دست لباس گرم یا پتوهای مسافرتی دور از احتیاط نیست چرا که کوهستانی بودن دامنه های سهند نمی گذارد شما گرمای هوا را احساس کنید.
در این خانه یا اتاقک های کله قندی که کم کم به لطف گسترش فرهنگ گردشگری در میان ایرانیان شناخته می شود استراحت گاه های بومی تعبیه شده و شما می توانید فضای معیشتی مردم روستا را به عینه تجربه کنید. برخی از اهالی هم اتاق های خود را به فروشگاه های خاص خود تبدیل کرده اند. عسل و شیره انگور دو محصول مهمی است که کندوان به خوبی از پس تولید آن بر آمده و حتی آن را صادر می کند. زنان محلی هم با دست دوزی لباس های محلی یا پاپوش و جلیقه هایی که برای هوای سرد بسیار مناسب هستند به این کسب در آمد کمک می کنند.
باید بتوانید با پله های بلند روستا کنار بیاید، این پله ها که در فصل زمستان به دلیل یخ بستن گاه بسیار لیز و خطرناک می شوند تنها را دسترسی به روستا و رفتن از اتاقکی به اتاقک کله قندی دیگری است. با این حال تمام تلاش خود را به کار ببندید که از این پله های بالا بروید و از روی بام یکی از این خانه های صخره ای منظره ای که طبیعت فرا روی شما می نهد را نظاره گر شوید. شاید برای دقایقی بتوانید آن آرامش گم شده در فضا و هیاهوی شهرهای مدرن و پر دود را از به یاد بیاورید.
جلفا
جلفا را با دو دیدگاه می توان بررسی کرد. به واقع اهمیت جلفا دو بعد دارد یکی بعد اقتصادی و دیگری جنبه تاریخی و فرهنگی آن خصوصا به دلیل وجود ارامنه که در شمار اقلیت های مذهبی ایران هستند.
جلفا نقطه صفر مرزی ایران است. همسایه ارمنستان و جمهوری خود مختار نخجوان که دوران کوتاهی است که به صورت کشوری مستقل از آذربایجان در آمده است. به همین دلیل اهمیت اقتصادی و ترانزیتی جلفا بسیار بالاست. جلفا در منطقه آزاد تجاری ارس واقع شده و به دلیل عبور خط آهن سراسری و بین المللی که آن را به کشورها و جاهای دور قفقاز متصل می کند همواره در تمامی دوران های تاریخ به خصوص زمان معاصر مهم بوده است.
مرز طبیعی ایران و ارمنستان و جمهوری خود مختار نخجوان که بعد از عهد نامه های ترکمان چای، به طور کلی از ایران جدا و به روسیه تزاری پیوست رود ارس است. در تمامی خطه جلفا کاروان سراهای تاریخی زیادی را مشاهده می کنیم که همین خود اهمیت بازرگانی آن را نشان می دهد و بعد از تبریز تقریبا دومین مکان پر بیننده و پر گردشگر در آذربایجان شرقی است.
جلفا در واقع منطقه ای بزرگ میان کشورهای ایران و ارمنستان و آذربایجان است که ارمنی های زیادی را در خود جای داده بود و امور بازرگانی در این منطقه رونق بسیار داشت. ابریشم محصول عمده این ناحیه بود و چون در سر راه جاده ابریشم قرار داشت از پرجمعت ترین نواحی آذربایجان به حساب می آمد. بنا به فرمان شاه عباس اول صفوی، منطقه ای با خصوصیات جلفا در اصفهان ساختند و ارمنیان بسیاری را به اصفهان کوچ دادند تا صنعت و تجارت و ساخت چیزهایی که ارمنیان در آن شهره بودند در تمامی اصفهان رواج پیدا کند.
خط راه آهن سراسری جلفا در زمان جنگ های جهانی و به منظور تسریع کمک های انگلیس به روسیه ساخته شد و حتی قطار هایی که هنوز در این مسیر رفت و آمد می کنند یادگار همان دوران هستند. جلفا تا تبریز سه ساعت و نیم راه با قطار است قیمت آن به شدت ناچیز است. عبور شما در سر تا سر این مسیر از نواحی کوهستانی خواهد بود. بنا بر این هر فصلی که انتخاب کنید طبیعت برای شما شگفتی های زیبایی به همراه خواهد داشت.
با این حال تابستان های هوای جلفا تا حدی گرم گزارش شده و زمستان علی رقم این جاده های اطراف پر برف هستند بارش برف در خود شهر جلفا به اندازه اطراف نیست.
اگر از خیر مراکز خرید و بازارهای زیادی که در جلفا به دلیل منطقه آزاد تجاری بودن و دسترسی آسان به مرز و کالاهای خارجی بگذریم، جلفا و تمامی راه هایی که به آن می رسند از نظر طبیعی زیبایی بی همتایی دارند. خاصه که وجود کلیساهای متعدد آن را به زیارتگاهی امن برای معتقدان به آیین مسیح تبدیل کرده و با ترکان مسلمان همزیستی مسالمت آمیزی داشته اند.
مراغه
وجود راه آهن در استان اذربایجان شرقی نعمت است. لازم نیست حتما وسیله نقلیه شخصی به همراه داشته باشید تا به همه جای این استان سرک بکشید. شهر مراغه هم از این قاعده مستثنی نیست.
مراغه دومین شهر بعد از تبریز به لحاظ وسعت در آذربایجان شرقی است که قدمتش زیاد و پتانسیل های بالایی برای گردشگری دارد. این شهر که در میان باغ های و رودخانه های پر آب بنا شده یکی از زیبا ترین شهرهای ایران است که جدا از شهریت و بهره بردن از مزایای زندگی مدرن، لطافت طبعیت و روح روان مادر زمین را هم در خود دارد و چشم نواز است.
هرچند مراغه از زمان مادها در آذربایجان اهمیت داشته اما اوج شکوفایی آن به زمان ایلخانان مغول می رسد که گرچه تمام ایران را زیر سم اسبان خویش به خاک و خون کشیدند اما چون مراغه پایتخت آنان محسوب می شد بسیار بدان رسیدند. مراغه تحت تدابیر با فراست خواجه نصیر الدین طوسی به مهد دانش آن زمان خصوصا ستاره شناسی بدل شد و تمامی دانشمندان دنیای اسلام و حتی منجمان ارمنی برای کشف مطالب نجومی خود بدین رصد خانه می آمدند. این رصد خانه در زمان خود یکی از غنی ترین کتاب خانه های ایران بوده و مدارس متعددی از قبل آن شاگردان زیادی را تربیت کردند. مراغه هنوز هم پرچم دار نجوم ایران است.
مراغه به دلیل پتانسیل های بالای کشاورزی و وجود رودخانه های پر آب کانال های آبیاری مزارع و باغ های میوه آبادی دارد بیشتر یک شهر کشاورزی تلقی می شود که عمده محصولات آن به خارج از کشور صادر می شود. باغ های انگور مراغه از شهرت بالایی برخوردارند و دور تا دور شهر را فرا گرفته اند. عسل، کشمش و خشکبار از محصولات دیگر مراغه هستند.
آثار باستانی و تاریخی ثبت شده در مراغه هم بسیار زیادند و چنین بر می آید که پس از ارومیه، دومین شهر کهن خطه آذربایجان محسوب می شود. به قول معروف مراغه هم فال است و هم تماشا، هم برای تاریخ دوستان و آن ها که به سرنخ هایی از گذشته خود را علاقه مند نشان می دهند می تواند جالب باشد هم برای آنان که می خواهند در پناه طبیعت لختی بیاسایند.
جاذبه های گردشگری استان آذربایجان شرقی
خانه مشروطه تبریز
واقه مشروطه در کشور اتفاقی بی نظیر بود و اینکه سراسر کشور دست در دست هم به خودکامگی بی چون چرای شاهان پایان دهند و او را چونان هر انسان دیگری از ظل اللهی دور کنند و پایبند به اصول و قواعدی سازند که دست او را از جان و مال و ناموس مردم کوتاه کند در هر برهه از تاریخ هر ملت می تواند شایسته احترام باشد. این نخستین گام به سمت دموکراسی و سپردن حکومت به دست های بر حق مردم است. این اتفاق در ایران با سلسله مراتبی پی دری پی رخ داد که توضیح و تفصیل آن از حد و حدود این بخش بیرون است. اما آنچه مهم است این است که بدانیم تبریز یکی از مراکز مهم گردهمایی برای رسیدن به این منظور انسانی بوده است.
آن گونه که تاریخ روایت می کند محمد علی شاه خائن که پس از به رسمت شناخت مشروطه توسط پدر فقیدش مظفرالدین شاه به همیاری سردمداران روسی مجلس تازه تاسیس را به توپ بست، تبریز یکی از پایگاه های اصلی مقاوت در برابر شاه شد و سردارانی به نام و از جان گذشته چون ستارخان و باقر خان را به چشم خود دید. این افراد به همراه دیگر روشنفکران و طرفداران مشروطه در خانه حاج مهدی کوزه کنانی واقع در محله کوچه راسته تبریز در کنار بازار اصلی گرد هم می آمدند و برای برون رفت از این حادثه و جنگ علنی و مقاومت در برابر شاه با هم همداستان شدند. حاج مهدی یکی از تجار طرفدار مشروطه بود که به لحاظ مالی هسته مقاوت را پشتیبانی می کرد. او خانه خود را که دو طبقه داشت و به سبک معماری دوره قاجار ساخته شده بود را در اختیار مشروطه خواهان گذاشت.
پنجره های منبت و ارسی کاری شده و عمارت کلاه فرنگی از ویژگی های منحصر به فرد این خانه است. این خانه روایت گر انقلاب مشروطه است و شرح حال پیشروان و اسناد مربوط به این دوران پر افت و خیز را به نمایش گذاشته است و یکی از ارکان اصلی شهر تبریز به شمار می رود که بیانگر حال و هوای این شهر ایستاده در غبار حوادث اواخر دوران قاجار است.
خیابان تربیت تبریز
شاید در نظر اول خیابان تربیت نسبت به دیگر مکان های تبریز جلوه ای خاص نداشته باشد اما پیشنه آن بسیار زیاد است. این خیابان که امروزه به پیاده راه تبدیل گشته در زمان محمد علی خان تربیت شهردار وقت تبریز احداث شده و تقریبا مرکز اتصال بازارها و راسته های مهم بازار و مرکز شهر تبریز به همدیگر است. خیابانی که اندک حال و هوایی خارجی داشته و شما را با روی دیگری از تبریز آشنا می کندو مجسمه هایی که در خیابان تربیت واقع شده تلاش شده تا صنایع پر طرفدار آن زمان تا به امروز نظیر فرش بافی را به مردم معرفی کند. اگر هوس غذا خوردن هم به سرتان زد آبگوشت محمدی در گوشه دنجی از این خیابان پذیرای مهمان زیادی است و یکی از بهترین غذاهای خاص تبریز را پیشکش گردشگران می کند.
بازار بزرگ تبریز
بازار تبریز بزرگ ترین و مهم ترین بازار سرپوشیده کل دنیا است و این برای تبریز و ایران در عرصه معماری رکورد سترگی قلمداد می شود. مساحت این بازار بزرگ حدود یک کیلومتر مربع است و در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. این بازار از بازارچه ها، دالانها، تیمچهها سراها و کاروانسراهای متعددی تشکیل یافته است. همان طور که پیشتر در بخش معرفی شهر تبریز اشاره کردیم، تبریز به لحاظ اقتصادی و قرار گرفتن بر سر راه جاده ابریشم از اهمیت بازرگانی زیادی بر خوردار بوده و مسلمانان و ارمنیان زیادی در این بازر مشغول امرار معاش بودند و این خود در رونق تجاری شهر اثر فراوان داشته. ساخته شدن این بازار به امر کمک شایانی کرد به خصوص که وسعت آن به حدی بود که حجره داران زیادی را تحت پوشش قرا می داد و تقریبا تمام احتیاجات مردم را بر آورده می کرده است.
در منابع آمده که سیاحان و مسافران زیادی چون شاردن و مارکو پلو هم گذرشان به این بازار خورده است. وجود کاروان سراها، مساجد، حوزه های علمیه و تیمچه و سراهای فراوان در این بازار حاکی وضعیت عظیم اقتصادی این بازار است و از رونق فراوان آن می گوید. امروزه بازارهای تقریبا مدرن تری به اطراف این محله قدیمی اضافه شده اند و در مجموع این بخش از شهر شلوغ ترین جای شهر به حساب می آید و اگر کسی به دنبال خوراکی های ناب و شیرینی های خاص تبریز یا محصولات لبنی می گردد این بازار بهترین مکان برای رفع نیاز است.
موزه ملی آذربایجان تبریز
خطه آذربایحان با آن قدمت دیرینه اش می بایست همچون تهران که موزه اصلی ایران باستان در آن قرار دارد، موزه ای می داشت تا اشیایی کهن با پیشینه تاریخی غنی را به رخ بکشد. از این رو در دوران پهلوی دوم طرحی به نام موزه ملی آذربایجان توسط آندره گدار فرانسوی که خود معمار بنای یادبود حافظ نیز هست، ترسیم شد و در سال ۱۳۴۱ به بهره برداری رسید.
موزه ملی آذربایجان با مسجد کبود فاصله چندانی ندارد و در سه طبقه آن هم با توجه به معماری محلی آذربایجانی ساخته شده است. طبقه اول به تمامی به آثار پیش از تاریخ و پیش از اسلام اختصاص دارد. جایی که می توانید اشیایی با قدمتی نزدیک به ۷۰۰۰ سال پیدا کنید. حتی اجسادی که در گورستان محلی نزدیک محل احداث این موزه نیز کشف شده اند تا ۳۰۰۰ سال قدمت دارند. موزه ها راویان خوب تاریختند، هر آنچه در چنته دارند را برای عرضه نشان می دهند و قضاوت را بر عهده بیننده می گذارند.
طبقه دوم موزه ملی آذربایجان به پس از اسلام اختصاص داده شده و اشیای هنری، تزینی و یا نوشته هایی که از آن دوران تا به کنون به یادگار مانده را نشان می دهد. خوب می دانیم که تبریز دیر زمانی پایتخت و ولیعهد نشین ایران بوده است. به همین جهت است که این بخش از موزه اهمیت خاصی دارد. می توانیم از ورای اشیایی که در این محل پشت محفظه های شیشه ای گذاشته شده اند سرگذشت شهری را ببینیم که بارها توسط عثمانی، روس ها و حتی قوای محلی قاجار به هنگام مشرطه اشغال شده و پابرجا چونان پرچمی در اهتزاز باقی مانده است. غرور و افتخار و ملی گرایی آذربایجانی ها در این موزه به خوبی مشخص است.
و اما طبقه سوم که در واقع زیرزمین موزه است را آثار هنرمندی به نام احد حسینی پر کرده. این مرد با بینش خاص خود سرگذشت انسان را با مجسمه سازی به تصویر کشیده و صحنه هایی بدیع خلق کرده و نشان داده انسان امروز تا چه اندازه درگیر و بنده مدرنیت شده و از خلوص خود دور گشته است.
خانه پروین اعتصامی تبریز
برای آن دسته از ادبیات دوستان ایرانی که روند شعر و شاعری را در ایران به شدت پیگیری می کنند، محل تولد و زندگی شاعران و نامداران ایران زمین از اهمیت خاصی بر خوردار است. پروین اعتصامی را شاید بتوان پر آوازه ترین زن شاعر ایرانی دانست که زاده تبریز است و در خانواده ای که همگی اهل ادب و فرهنگ بودند زندگی کرد و تحت نظر پدرش که خود شاعر و مترجم بود علاقه اش به سرودن شعر پرورش یافت و استادانی چون ملک الشعرای بهار داشت.
پدر پروین از جمله افراد سر شناس تبریز بود به همین دلیل خانه او حاصل معماری دوره پهلوی اول است خانه ای دلباز و شایسته با حوض بزرگی در میان. در حال حاضر هر ساله در این خانه نمایشگاه های بزرگ صنایع دستی برگزار می شود و محل زیستن شاعر نامدار ایران، پروین، زیر سایه این نمایشگاه ها تا حدی کمرنگ شده است. با این حال تلاش شده تا در و دیوار آن را با اشعار پروین اعتصامی بیارایند تا در خور نام و عنوان این شاعر توانا باشد.
پروین در میان شاعران، عمر بسیار کوتاهی داشت و در سن ۳۵ سالگی بر اثر بیماری حصبه از دنیا رفت و نه در تبریز، که در قم، در جوار حرم حضرت معصومه در آرامگاه خانواده اعتصامی به خاک سپرده شد. شهرت پروین در سرودن اشعار مناظره گونه وی بوده و بسیار از احساسات عادی و شخصی شاعر دور است و بیشتر به ظلم ستیزی و طرفداری از ستم دیدگان پرداخته است.
خانه شهریار تبریز
کسی نیست شهریار را نشناسد. آن هم با شعر معروف آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ شاید در میان شهر های شاعر پرور کلاسیک ایرانی، تبریز را بعد از شیراز بتوان یکی از مهم ترین شهرها دانست و به قطع شهریار که تخلصش را از شاعر شیرازی، حافظ وام گرفته یکی از پر آوازه ترین شاعرانی است که به هر دو زبان پارسی و آذری شعر سروده. حیدر بابای او را حتی پارسی زبانان هم می شناسند که راوی غم و محنت های این شاعر درد کشیده از روزگار ناجوانمردی است که او در آن زیسته است.
اگرچه شهریار بیشتر عمر و شهرت خود را در تهران گذرانید اما پس از ازدواج به ویژه در سال های آخر خود به مهد سرزمین مادری و تبریز بازگشت و در جوار هم شهریان خود آرامشی یافت که هرگز در تهران با آن برخورد نکرد. اشعار عاشقانه او دست کمی از عاشقانه های کلاسیک زبان فارسی ندارد و او در زمینه غزل سرایی بسیار چیره دست بوده است.
خانه شهریار خانه ای به شدت ساده و عاری از زرق و برق خانه های افراد شهیر است؛ و زیبایی شخصیت او را نشان می دهد. مجموعه ای وسایل شخصی و محل نشستن و لباس های و شعرهایش به دست خط خود شاعر و حتی نقاشی هایی که گاهی به روی کاغذ می آورده تمام آن چیزهایی است که در این خانه انتظار شما را می کشد.
ساختمان قدیم شهرداری تبریز
با اینکه تهران در زمان قاجار برای اولین بار پایتخت کل ایران شد و همچنان هم تخت گاه ایران است، تبریز تا مدت ها متمدن ترین، آباد ترین و پرجمعیت ترین شهر ایران به حساب می آمد خصوصا که دار السلطنه ایران هم بود. در صدر جنبش های مشروطه یکی از نخستین جاهای ایران که ساختمان شهرداری برای حفاظت از منافع شهری و رسیدگی به امور شهری و شهروندان در آن تاسیس شد تبریز بود. ساختمان شهرداری قدیم که به بلدیه مشهور بود به همت مهندسین آلمانی ساخته شد و به بنایی با شکوه بدل شد که نمونه ای برای دیگر شهر های به حساب می آمد. جلوه این ساختمان بسیار زیباست و آن را به نام کاخ شهرداری می شناسند. طرح بنای آن شبیه عقابی در حال اهتزاز و پر گرفتن است که با آلمان پیش از جنگ جهانی یا همان آلمان حزب نازی بسیار همخوانی دارد. بارز ترین قسمت این ساختمان برج ساعت آن است که پیش تر در اواخر قاجار و پهلوی هر ۱۵ دقیقه یکبار زمان را برای مردم تبریز مشخص می کرد. این ساعت همچنان هر یک ساعت یکبار زنگ می زند. خود کاخ شهرداری به کارهای خصوصی تری رسیدگی می کند و با انتقال دم و دستگاه شهرداری به ساختمانی جدیدتر، از کارکرد آن اندکی کاسته شده است.
کلیسای سن استپانوس جلفا
در سه کیلومتری حاشیه های جنوبی رود ارس و در ۱۷ کیلومتری خود شهر جلفا، پنهان شده در پیچ و خم طبعیت زیبای منطقه، دومین کلیسای مهم ارامنه ایران قرار دارد که آن را به یاد اولین شهید راه مسیحیت که در سال ۳۶ میلادی به دست یهودیان سنگسار شد، کلیسای استپان مقدس می خوانند. بنای کلیسا و صومعه ای که در جوار آن ساخته شده و به قزل وانک یا صومعه سرخ مشهور است به لحاظ معماری بسیار چشم گیر است.
این کلیسا که راه دسترسی آسانی هم ندارد از گزند روزگار مصون نبوده و بسیاری از نقاط آن تخریب شده اما به همت شاه عباس صفوی مجددا باز سازی شده تا دل ارمنیان جلفا را به دست آورد. همه ساله در روز مشخصی ارامنه ایران به زیارت این کلیسا می آیند و مناسک خود را انجام می دهند هم چنان در حفظ و اهمیت این کلیسا که از قرن ۶ هجری قمری پا برجا بوده می کوشند.
تزینات و شیوه معماری این بنا که بعدها به سبک ارمنی شهره شد، در خور توجه است. این کلیسا سه فضای اصلی دارد، ناقوس خانه، اجاق دانیال و نمازخانه اصلی. نماز خانه که اکنون در دست مرمت و باز سازی است در قدیم تصاویری از قدیسان مسیحی داشته و کتیبه هایی از برخی شاهان ایران در دوره قاجار که در حفظ این بنا کوشیده اند. آنچه مهم است فضای آرامش بخش این کلیسا است. گویی همان گونه که خود در دل طبیعت مخفی شده بازدید کننده را نیز به سکون و آرامش دعوت می کند. این منوط به وقتی است که شما در زمانی که هیچ کس دیگری در کلیسا نیست، به بازدید آن رفته باشید. مثلا در ایام سرد سال که معمولا پرنده هم در آن حوالی پر نمی زند بهترین فرصت برای بهره برداری از سکون این کلیسا و بنای عظیم است. در سایر فصول گرما و شلوغی می تواند شما را کلافه کند.
برای دسترسی به این کلیسا، اگر با ماشین شخصی سفر نمی کنید باید گفت که در میدان اصلی جلفا تاکسی هایی به صف منتظر هستند که شما را تا کلیسا برسانند و برگردانند. در مسیر می توانید از زیبایی رود ارس و نقطه صفر مرزی ایران لذت ببرید.
مقبره الشعرای تبریز
این بنا که در ظاهر بسیار شکوهمند است همان طور که از نامش پیداست محل و آرامگاه ابدی شاعران و افراد نامداری است که به قول شاعر ژاله اصفهانی، نغمه خود خواندند از صحنه رفتند. برای آنانی که به زیارت افراد شهیر علاقه مند هستند می تواند جای جذابی باشد چرا که بسیاری از افراد مهم که هر کدام در تحکیم شعر و ادب پارسی نقشی به سزا داشتند در این مکان به خاک سپرده شده اند. کسانی چون شهریار و حکیم اسدی طوسی سراینده گرشاسپ نامه، خاقانی شروانی و سلمان ساوجی در این جای آرام گرفته اند درون این آرامگاه پر از مقابر و اثاری است که از ایشان بر جای مانده است. معماری این بنا هم اکنون یکی از نمادهای شهر تبریز است.
خانه امیر نظام گروسی تبریز
خانه امیر نظام گروسی که با مقبره الشعرای تبریز فاصله چندانی ندارد را موزه قاجار هم می نامند. این شخصیت که از برجستگان عصر ناصری است به همت امیر کبیر موقعیت دیرینه خاندان خود را باز پس گرفت و در آن راه به رای مردی تمام همت گماشت. او از جمله روشنفکران عصر خویش است که علاوه بر خدمات دیپلماتیک و رایزنی های خارجی به مسائل فرهنگی هم روی خوش نشان داد و در چاپ کتب نفیس فارسی تمام تلاش خود را به کار گرفت.
خانه او در محله ششگلان تبریز با دو طبقه به ثبت آثار ملی ایران رسید و پس از مرمت با عنوان موزه قاجار که هر تالار آن به موضوعی خاص می پردازد بازگشایی شد. از جمله نقاط قوت این خانه حوض خانه آن است که به زیبایی تمام آراسته شده و در و پنجره های ارسی طبقات بالاتر است.
مسجد کبود تبریز
شهرت این مسجد نه به دلیل ویژگی های خاص معماری آن است بلکه به جهت سادگی و استفاده زیاد از کاشی های معرق آبی است که به آن رنگی خاص بخشیده.
پس از آن که ایلخانان مغول کم کم به دوران زوال خود نزدیک شدند، ایران از آن یکپارچگی بیرون آمد و حکومت های محلی هر کدام گوشه ای از این آب و خاک را به دست گرفتند و بر سر همان تکه زمین هم بارها به جان هم افتادند و سرزمین آذربایجان میان دو حکومت آق قویونلو و قرا قویونلو مدام دست به دست می چرخیده. جهانشاه فرمان روای قرا قویونلو تبریز را به عنوان مرکز حکومت خود مستقل می کند. مسجد کبود ارزشمند ترین یادگار زمان اوست که بنا به خواست دخترش صالحه خانم بنا می شود. طرح بنا به طور کلی آذری است اما اصرار در استفاده ار رنگ آبی تیره برای نماهای بیرونی و کاشی کاری های درونی آن را از دیگر سازه های ممتاز کرده و حالتی عرفانی به آن بخشیده خصوصا که پنجره های شباک در بالاترین جای دیوار های نصب شده و نور کمی را وارد فضا می کند. به همین دلیل برای عبادت کنندگان و معتکفین جایگاه مناسبی پدید می آورده.
در انتهای فضای داخلی شبستان این مسجد چندین مقبره به چشم می خورد که به احتمال زیاد آرامگاه جهانشان و همسر اوست. هرچند که به دلیل زلزله هایی که مکرر در تبریز اتفاق افتاده بخش های اعظمی از این سازه به خصوص مقبره و محراب و گنبد آن تخریب شد. کتیبه های سر در مسجد سال ساخت آن را به ۸۷۰ هجری قمری نسبت می دهند و دوره مرمت و باز سازی آن از سال ۱۳۱۸ خورشیدی شروع شد.
ایل گلی تبریز
یکی از نمادهای زنده شهر تبریز ایل گلی است یا آنگونه که به نام قدیم آن را می خوانند شاه گلی. دریاچه ایل گلی از زمان آق قویونلوها یکی از آن انبارهای عظیم شهر تبریز بوده و از آب آن برای آبیاری باغ های شرقی شهر تبریز استفاده می کردند. در زمان صفویان بناهای اطراف آن و نیز خود دریاچه ترمیم شده تا کار آبیاری با سهولت سلسله مراتب بهتری انجام گیرد.
در زمان قاجار که تبریز ولیعهد نشین ایران بوده اطراف ایل گلی را چنان تزیین کردند که بتواند به یکی از تفرج گاه های مردم تبدیل شود. شهردار وقت تبریز در زمان پهلوی عمارت کلاه فرنگی میان دریاچه را از نو بازسازی کرد تا به زیبایی منطقه بیافزاید. در حال حاضر با توجه به درختان سر به فلک کشیده اطراف ایل گلی و گل کاری های متعدد و وجود پارک بازی و دفتر جهانگردی، این مکان از نظر توریستی اهمیت بیشتری یافته و روی دریاچه آن قایق سواری می کنند. هوای این منطقه از شهر به دلیل وفور درختان و منابع آبی چندین درجه خنک تر است.
رصد خانه مراغه
مراغه خانه نجوم ایران است. خواجه نصیر الدین طوسی سنگ بنای ساخت عظیم ترین رصد خانه ایران را در زمان هلاکوخان نوه چنگیز در این مکان بنیان نهاد و از آن پس مراغه بدین موضوع شهره شد.
باید بدانیم چیز خاصی جز چند سنگ بنا از اصل رصد خانه بیشتر باقی نمانده است اما شرح بنا و کارکرد آن، حتی کسانی که در انجام آن با خواجه نصیر الدین طوسی همکاری داشته اند و اینکه هر کس چه مقدار دستمزد می گرفته در بسیاری از کتاب ها آمده است.
رصد خانه تنها مکانی برای شناسایی ستارگان و بررسی علم نجوم نبوده بلکه دانشگاهی بوه که علوم دیگر و دانشمندان دیگر از اقصا نقاط دنیا برای مباحثات علمی در این مکان جمع می شدند و کتاب های بسیاری داشته است. از آن جا که مراغه در آن زمان تحت فرمان روایی هلاکوخان بوده و قلمرو فرمان روایی او از چین تا عراق گسترش داشته دانشمندان چینی و ارمنی زیادی نیز به مراغه می آمدند و در آنجا زندگی می کردند.
در حال حاضر برای محافظت از همان چند سنگ بنای برجا مانده از دوران خواجه نصیر، گنبدی نجومی ساخته اند تا آن را از گزند بیشتر روزگار مصون بدارد. این رصد خانه که بر روی یکی از بلند ترین تپه های مراغه ساخته شده تا به امروز محلی است برای تجمع اختر دوستان و آن ها که اتفاقات آسمان را رصد می کنند. بنابراین هرگاه که طبق محاسبات فیزیکی واقعه ای بدیع در آسمان در حال شکل گیری باشد این تپه یکی از شلوغ ترین مکان های ایران می شود.
مزارهای پنج گانه مراغه
یک از دیدنی های عجیب مراغه که در این شهر وجود دارد وجود ۵ گنبد یا برج است که با فواصلی در کنار هم در مرکز شهر احداث شده اند. این برج ها در نوع خود پر رمز و رازند و هنوز برای برخی از آن های هیچ دلیلی برای احداث پیدا نشده است. زمان ساخت این برج ها هم تقریبا با هم متفاوت است و هر کدام به دوره ای خاص بر می گردد. آن چه اهمیت دارد معماری این برج های یا مزار هاست. از این رو به آن ها مزار می گویند که نزدیک ترین دلیل برای ساخته شدن آن ها بوده است. بسیاری از این برج ها تاریخ ساخت و حتی نام معمار را به صورت کتیبه ای بر تارک خود دارند و به همین دلیل منسوب کردن آن به سلسله ای راحت تر است.
گنبد سرخ قدیمی ترین این بناها است که با توجه به معماری عهد سلجوقی در سال ۵۴۲ ساخته شده و به صورت مکعب مستطیل است. گنبد مدور، ساخته شده در سال ۵۶۳ هجری قمری با سه طبقه سرداب و نمازخانه رمز و رازی جدا دارد. بررسی ها نشان داده که کس خاصی در این برج دفن شده اما هویت آن هنوز مشخص نشده است. به لحاظ معماری و نقش و نقوشی که تزینات دورتا دور این گنبد وجود دارد و همچنین نزدیکی زمان ساختش به گنبد سرخ، آن را بر گرفته و تحت تاثیر معماری آن می دانند. هرچند که وجود چنین بناهایی در مرکز شهر تا حدی عجیب به نظر می رسیده است.
گنبد یا مزار بعدی که به کمی فاصله از گنبد مدور واقع شده، گنبد کبود یا قبر مادر هلاکوخان است. تزئینات اطراف این برج که یه شکل منشور ده وجهی زیبایی ساخته شده آن را از سایر برج های این منطقه متمایز می کند. کاشفکاری های به عمل آمده قدمت این برج را همانند دیگر برج های به دوره سلجوقی می رسانند و این که مادرهلاکو که مسیحی بوده در مقبره ای که بر آن آیه های قرآن حکاکی شده دفن شده باشد، بعید به نظر می رسد.
تکه های کاشی هایی همچون نگینی بر انگشتر بیشتر نمای آجری این برج را پوشانده اند و به دلیل رنگ آبی به کار رفته در بنای آن، به گنبد کبود شهره شده است.
آخرین برج که به گنبد غفاریه معروف است مربوط به قرون هفتم هجری و مقبره یکی از حاکمان وقت مراغه است. معماری این مزار به صورت مربع است و دور تا دور آن حکاکی های زیبایی دارد. هرچند این برج های و مزار ها به مزار های پنج گانه مراغه معروفند اما از آخرین گنبد که گوی برج نام داشته و مدور بوده چیزی جز ویرانه ای باقی نمانده است.
نیایشگاه مهری مراغه
پیشینه مراغه به دوران پیش از اسلام می رسد و آثاری که در این محوطه پیدا کرده اند به دوران های بسیار کهن بر می گردد و بر غنای تاریخی مراغه می افزاید.
پیش از آنکه دین زردشتی در ایران رسمت پیدا کند، حتی پیش از آنکه زردشت با پیامبری خود این دین را به جهان آن روزگار معرفی کند، اغلب ایرانیان مهر پرست بوده اند. آیینی که اسطوره و مراسم خاص خود را داشت و در واقع خدای یکتای آن ها ایزدی بوده که به سبب همراهی با خورشید آن را مهر می نامیدند. جای جای ایران در گذشته نیایشگاه هایی داشته که اغلب به صورت طبیعی برای پاسداشت آیین مهر و انجام مراسم های مذهبی آن بر پا می شده و امروزه تنها در حد نام از آن ها باقی مانده است. مثلا می دانیم که تخت جمشید در دامنه کوه مهر ساخته شده که به احتمال زیاد در دورانی بسیار کهن تر از هخامنشیان، نیایشگاهی مهری بوده است.
در مراغه ویرانه های به نسبت سرپایی از ورودی های معبد و فضایی گرد در زیر زمین وجود دارد که با توجه به یافته های اطراف آن، آن را به مکانی برای برپایی آیین مهری نسبت داده اند. البته که در دوران های اسلامی تلاش هایی شده تااین مکان را به جایی چونان مسجد تبدیل کنند، اما خاصیت بنا و شکل آن مشخصا مهری بوده و حتی آن را ساخته شده به دست اشکانیان می دانند. آیین مهر در زمان اشکانیان به امپراتوری روم وارد شد و با شکل و شمایلی تازه با آیین های خاص تا مدت های مدید و قبل از مسیحیت روم، دین رسمی این امپراتوری بوده است اما در ایرانی بودن خاستگاه این آیین هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد.
چشمه های آب معدنی مراغه
در مراغه جدا از جاذبه های تاریخی که می تواند برای علاقه مندان جذاب باشد زیبایی های طبیعی چشم گیر و روح نواز بسیاری هم وجود دارد که این شهر را برای گردشگری گزینه ای شایسته معرفی می کند. باغ های میوه و درختان انبوه و و منابع متعدد آب و هم چنین آب و هوایی به غایت دلپذیر علت چنین گزینشی است. مراغه نیز همانند سرعین منبع چشمه ها آب معدنی زیادی است که برای درمان بسیاری از دردها موثرند. شور سو، چشمه گشایش که از لحاظ طبیعی هم فوق العاده دیدنی است، چشمه سنگ صفرا، ایستی بلاغ، ساری سو و قره پالچیق از معروف ترین این چشمه ها هستند که برخی از مردم برای درمان های سنتی و بیماری های پوستی و رماتیسم به آن مراجعه می کنند و حتی آن گونه که می گویند برای بیماران روانی مبتلا به افسردگی هم می تواند درمان خوبی باشد. این چشمه ها در مسیر های خود مناظر شگرفی را پدید آورده اند و دور تا دور مراغه را با برکت خود پوشش داده اند.
صنایع دستی استان آذربایجان شرقی
با استانی سر و کار داریم که هر قسمت از آن ویژگی های خارق العاده دارد، درباره تاریخ و طبیعت آن تا آن جا که می شد سخن گفتیم و در این بخش به هنرنمایی خاص زنان و مردان این خطه می پردازیم.
صنایع دستی چیزی نیست که لزوما از یک شهر تا شهر دیگر متفاوت باشد اما تکنیک های به کار رفته در هر شهر و دیار و تاریخچه تداوم آن است که موجودی بی جان را بدل به شیئی ارزشمند می کند.
آذربایجان شرقی خاصه تبریز به صنعت فرش بافی بسیار شهره است و فرش هایش شهرت جهانی دارند و به کشورهای مختلف صادر می شوند. طبق منابعی که در دسترس است، در قرن سوم هجری قمری، خطه آذربایجان از جمله بزرگترین مراکز بافت قالی و در ایران آن روزگار بود. بعدها در دوره سلجوقیان و ایلخانیان مغول هنر قالی بافی در آذربایجان به شدت رواج گرفت و بر مبنای اسناد موجود نظیر مینیاتورها و برخی آثار دیگر مشخص می شود که قالی بافی در دوره تیموریان و سپس در دوره صفویه سیر تکاملی خود را طی می نماید و نقوش جدیدی به خود می پذیرد. نقش گل شاه عباسی ویژه دوران صفوی و نشان از اهمیت بافت فرش در آن دوره بوده است. استفاده از ابریشم، ظرافت و زیبایی و کیفیت قالی ها را تا حد قالی پرده نما هم در این زمان بالا می رود. بسیاری از این فرش ها زینت بخش موزه های جهان هستند.
تبریز از مراکز عمده قالی بافی در ایران است و خاصه از زمان صفویه که تشکیلات حکومتی به ایرانی یکپارچه می انجامد و از جمله شاهان آن عصر، شاه عباس به امر رونق اقتصادی ایران بسیار اهمیت می داده تبریز مرکز داد و ستد قالی بوده است و بسیاری از قالی های بسیار نفیس در آذربایجان بافته شدند. از این رو می توان گفت که حفظ و احیای هنر قالی بافی در ایران مرهون هنرمندان قالیباف و بازرگانان آذربایجان است. امروز هم آذربایجان یکی از مراکز مهم تولید انواع قالی در ایران است و بافتن انواع قالی در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان رواج کامل دارد و قالیبافی از صنایع دستی مهم استان محسوب می شود و نیروی انسانی زیادی را در این صنعت به خدمت گرفته است.
پارچه بافی، سوزن دوزی، سبد بافی و حتی کارهای سرامیکی هم از صنایع دستی استان آذربایجان شرقی محسوب می شوند.
اما یکی دیگر از مهم ترین صنایع رایج در تبریز صنعت چرم است. طبیعت آذربایحان شرقی محیطی مناسب برای دامداری پدید آورده و به همین دلیل، محصولات دامی خاصه چرم در این خطه با کیفیتی بالا تولید و صادر می شوند. قدمت نخستین کارخانه های چرم به ویژه کفش سازی در تبریز به ۹۰سال پیش می رسند و از آن زمان تاکنون کیفیت تولید کفش های چرمی در تبریز قابل رقابت با بزرگ ترین بازارهای کفش جهان بوده است و از زمانی که پویش حمایت از کالاهای ایرانی به راه افتاد خریداران کفش و دیگر محصولات چرمی تبریز افزایش یافته اند.
آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی
مردم آذربایجان مردمی هستند نژاده و اصیل. از جمله خصلت های این مردم مهمان نوازی، سلحشوری، آزادمنشی، راستگویی، مرزداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است. در وصف مهمان نوازی آن ها همین را بگوییم که اگر غریبی پای به خطه آنان بگذارد از دل و جان برای او مایه می گذارند، مهمان را بر خوان خود می نشانند و از هیچ کمکی دریغ نمی ورزند. مردمی ساده دل که برای شما احترام قائلند و شما را در اعیاد خود شریک می سازند. در شب های یلدا که یکی از رسومی است همواره همه ایرانیان به جای می آورند در کافه ها و مهمانی های خود برای شما هندوانه، پشمک و خشکبار می آورند و به گرمی از شما پذیرایی می کنند.
اهالی آذربایجان شرقی خاصه مردم تبریز در رسوم دینی نیز چون آداب و سنن ایرانی به همان میزان پایبند بوده و متعصب هستد. شور عزاداری های آن ها و نحوه موسیقایی نوحه خوانی آن ها بسیار معروف است و در این راه نذری بسیار می دهند.
قیام های مکرر اهالی تبریز در هنگام جنگ های عثمانی و نیز روسیه تزاری که با بی تدبری شاهان قاجاری منجر به از دست رفتن قطعات عظیم و گران بهایی از این خاک شد سرشار از فداکاری ها و جانبازی های شگفت انگیزی است که در تاریخ، جاودان خواهد ماند. این شور ایرانی دوستی همچنان در دل اهالی این شهر هویدا است تاریخ ایران در عصر مشروطه و جنگ های یاد شده تا ابد وام دارد تبریزیان خواهد بود.
اهالی آذربایجان شرقی به مراسم های ایرانی کهن نظیر نوروز و چهارشنبه سوری، سیزده به در، شب یلدا و اعیاد مذهبی چون عید غدیرخم، میلاد علی (ع)، جشن میلاد پیامبر و بعثت او، همانند دیگر ایرانیان علاقه نشان می دهند و رسوم آن را به جای می آورند.
باید به این خطه سفر کنید تا به تمامی مواهب طبیعی، تاریخی و سلوک مردمان این دیار را دریابید. سفر به آذربایجان شرقی با اینکه سفری درون مرزی است اما فراز و فرود حال و هوای آن شما را از گذشته های بسیار دور تا دوران معصار چنان تغییر می دهد که گویی در ایران دیگری سیر می کنید. شاید به جرئت بتوان گفت که در عین ایرانی بودن کشوری منحصر به خود است. سرزمینی که حوادثی عظیم را پشت سر گذاشته و دامنه های فراخ و سر تا سر سبزش شما را به سفری بیرونی و درونی، توامان می برد.
سوغاتی های استان آذربایجان شرقی
تبریز شهر خوردنی های دلپذیر است. شاید نتوانید این خوردنی ها را با خود به همراه ببرید و به عنوان سوغاتی برای خود نگاه دارید یا به بستگان خود هدیه دهید. اما تا زمانی در این شهر هستید می توانید از این مواهب خدادادی بهره ببرید. محصولات لبنی در درجه اول اهمیت قرار دارند چرا که به لطف چراگاه های سرسبز سرتاسری در زمین آذربایجان شرقی، دام ها غذای خوبی داشته و در نتیجه محصولات لبنی درخور توجهی تولید می کنند. پنیر لیقوان یا پنیر تبریزی، سرشیر، شیر تازه، کشک، ماست، دوغ و کره محلی هرچند سوغاتی های قابل حمل به نقاط دیگر نیستند اما تجربه از اصالت به همراه دارند و آن جاست که می توانید محصول لبنی خالص را از آنچه کارخانه ها تحویل شما می دهند، متمایز کنید.
دیگر سوغاتی معروف آذربایجان عسل است. دشت های پرورش زنبور عسل به وفور در این استان یافت می شوند که عسل هایی با کیفیاتی گوناگون تولید می کنند که می توانند در شمار سوغاتی های رایج این خطه قرار بگیرند.
یکی دیگر از خوردنی های تبریز که کم کم به لطف هواخواه داشتن آن در سراسر ایران یافت می شود، باقلوای تبریزی است. این شیرینی خوشمزه که با شکر، هل و آرد و عسل تولید می شود در طعم ها و صورت های مختلف وجود دارند و درواقع یکی از محبوب ترین خوردنی های آسیای میانه است. باقلواهای تبریز را باقلواهای استانبولی هم می گویند چرا که شیوه پخت و شکل آن به باقلواهای ترکیه شباهت زیادی دارد.
فرش تبریز و کفش های چرمی آن هم می توانند در نوع خود سوغاتی به شمار آیند. تبریز هم در صنعت فرش بافی و هم در صنعت چرم یکی از پیشتازان این عرصه است که محصولاتش کیفیتی بالا دارند.