سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران واقع شده و پس از کرمان دومین استان بزرگ ایران است. استان سیستان و بلوچستان از نظر مساحت بزرگتر از انگلستان و دو برابر پرتغال و کره جنوبی است. در روزگاری، سیستان و بلوچستان، یک منطقه بزرگ و با فرهنگ و تمدن بوده؛ که اکنون بخشی هایی از این منطقه در دو کشور افغانستان و پاکستان قرار دارد. سیستان و بلوچستان از دو ناحیه سیستان (زاهدان و شهرهای شمال استان) و بلوچستان امروزی (ایرانشهر تا چابهار) تشکیل شده‌ است. منطقه ای بکر و ناشناخته که پتانسیل های گردشگری فراوانی دارد، اما متاسفانه این نگین با ارزش از نظر بسیاری، همچنان پنهان مانده است. سیستان و بلوچستان سرزمین پیدائی که تنها کافی است باورش کنی و دلت را به سفر به سمت آن روانه کنی، آن وقت است که سفرت سرشار از خاطره های ماندگار و تجربه های بی نظیر می شود. این استان می تواند در اذهان هر گردشگری زیبایی را ترسیم کند. بسیاری از افرادی که تجربه ی سفر گردشگری به جاذبه های سیستان و بلوچستان را دارند، زبانشان از بیان حال و هوای منطقه قاصر است. وسعت جلوه های زیبا و دیدنی سیستان و بلوچستان از دریای عمان تا دریاچه هامون کشیده شده است و در فصول مختلف، تنوع دل انگیز ی را به همراه دارد. قلعه های خاکی اما مستحکم ، طبیعت سبز با قامت سر به فلک کشیده درختان خرما، سواحل بکر دریا و همچنین  تماشای بام سیستان و بلوچستان از بلندای تفتان می تواند لحظات خاطر انگیزی را برای مسافران و گردشگران به همراه داشته باشد. شاید عدم رسیدگی و اطلاع‌ رسانی در رابطه با این شهرها، آن‌ ها را بیش ‌از پیش مهجور کرده است. البته جای امیدواری است که در سال های اخیر توجه گردشگران داخلی و خارجی به جاذبه های طبیعی و دست نخورده ی سیستان و بلوچستان باعث رونق گردشگری و پیشرفت استان گردیده است. استان سیستان و بلوچستان دارای معادن بسیار متنوعی است که از مشهورترین آن‌ ها می ‌توان به معادن طلا، مس، منگنز، گرانیت، کرومیت، مرمر و آهک اشاره کرد. این استان به لحاظ کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار است و به ‌عنوان بزرگ ‌ترین پایگاه تولید نهال میوه‌ های گرمسیری استوایی شناخته می ‌شود. در این استان علاوه‌ بر میوه‌ های گرمسیری استوایی مانند خرما، موز، نارگیل و انبه، مرکبات هم تولید می ‌شود. باتوجه‌ به وجود مناطق بکر فراوان که زیستگاه گونه‌ های جانوری کم ‌یاب هستند، این استان همواره مورد توجه جانورشناسان و علاقه‌ مندان به طبیعت بوده است. یکی از جاذبه ‌های معروف سیستان و بلوچستان که نه تنها در حد ملی بلکه در سطح بین ‌المللی حائز اهمیت است، تمساح پوزه کوتاه مردابی است. در ایران محلی ‌ها به آن گاندو می‌ گویند. گاندو یک واژه بلوچی به معنی راه رفتن روی شکم است. نسل گاندو در جهان رو به انقراض است. البته اگر در ایران هم به این گونه خاص جانوری توجه نشود آینده خوبی برای این نوع از تمساح وجود ندارد.

تاریخچه:

همه ی ما از کودکی سیستان و بلوچستان را به نام رستم می شناسیم چرا که زادگاه قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می ‌باشد. یک باور قدیمی می ‌گوید سیستان و بلوچستان یازدهمین سرزمینی است که اهورامزدا آفریده است، این سرزمین باستانی در ادوار مختلف دارای اسامی گوناگون بوده که سیوستان، سکستان، سیستن، ماساژت، آریا پلیس، درانگیانا، زرنگ، زرنج، نیمروز یا نصف النهار، زاول، زابل و ده‌ها نام دیگر که تاریخ بر گواه این سرزمین گذاشته است. سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است . قوم سکا حدود ۲۵۰۰ سال پیش به نواحی حاشیه رودخانه هیرمند آمدند. بعد از هجوم سکاها به این منطقه نام قبلی زرنج یا زرنگ به سکستان تغییر یافت. اما بلوچستان را بسیاری از افراد  با نام مکران می شناسند و علت این نامگذاری وجود باتلاق های بسیار این منطقه بوده است. در فرهنگ معین درباره ی قوم بلوچ آمده ‌است: «قومی صحرانشین و مقیم مکران، طوایف خارجی در آن ناحیه نسبتا نفوذ نکرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نموده ‌اند. آنان زبان خاص خود را دارند که به مکرانی معروف است در تپه‌ های مکران آثاری به دست آمده ‌است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می ‌رساند.

جغرافیا:

درست است که سیستان و بلوچستان از نظر وسعت دومین استان کشور است اما از نظر جمعیت کم تراکم ترین استان شناخته می شود. همان طور که از نام آن پیداست این استان از دو قسمت سیستان و بلوچستان تشکیل شده است که این دو بخش از نظر شرایط طبیعی کاملا متفاوت هستند. بخش سیستان در قسمت شمالی استان و حوزه مسطحی قرار دارد که متشکل از آبرفت‌ های قدیم و جدید رود هیرمند است و بخش بلوچستان منطقه ‌ای کوهستانی است که از شمال به کویر لوت و از جنوب به دریای عمان منتهی می ‌شود. این استان از شمال به خراسان، از غرب به کرمان و هرمزگان، از جنوب به دریای عمان و از شرق به افغانستان و پاکستان محدود می ‌شود. سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشور‌های پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و همچنین به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. با توجه به کم بودن میزان بارش باران و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه ‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از بلوچستان با مشکل منابع محدود آب ‌های زیر زمینی مواجه هستیم به طوری که در بعضی نقاط استان برای دسترسی به آب باید کیلومترها راه را طی کنند.

آب و هوا:

آب و هوای غالب این استان گرم و خشک است، به طوری که بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه ‌‌های اساسی اقلیم منطقه‌ است.  اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ ای نیز برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم می‌ خورد. از دیگر پدیده‌ های هواشناسی قابل توجه استان سیستان و بلوچستان می ‌توان به بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیل آسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهی اشاره کرد. از آن‌جایی که در استان فصل گرما طولانی‌ تر از فصل سرماست و حداقل دما به ندرت به صفر درجه سانتی گراد می ‌رسد، امکان رویش گیاه در زمین‌ های آبی آن تقریبا در کل سال امکان ‌پذیر است.

زاهدان:

شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان و یکی از کلان شهر های ایران به حساب می آید که در منطقهٔ بلوچستان قرار دارد. این شهر تا پیش از وقوع جنگ جهانی دوم روستایی کوچک و دور افتاده به نام دُزداب بوده و علت این نامگذاری وجود قنات‌ ها و چشمه‌ های آب در اطراف زاهدان بود. در بخش شمالی زاهدان قلعه ‌ای وجود داشت که بر اساس اسناد این قلعه محل سکونت افراد بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم، زاهدان مورد توجه بیشتری قرار گرفت، به دلیل موقعیت حساس مرزی این شهر و نزدیکی آن به کشورهای افغانستان و پاکستان، دولت وقت تصمیم گرفت تا این محدوده را آباد کند. تا این که سرانجام  در سال ۱۳۰۸خورشیدی در زمان رضاشاه نام آن به زاهدان تغییر کرد و ادارات و ارگان ‌های دولتی در این شهر بیشتر از قبل رشد کردند. زاهدان با جمعیتی بالغ بر ۵۸۰ هزار نفر، دوازدهمین شهر پرجمعیت ایران است. این دوازدهمین شهر پر جمعیت ایران از شمال به شهرستان زابل، از جنوب به شهرستان خاش، از شرق به کشورهای افغانستان و پاکستان و از غرب به شهرستان فهرج منتهی می ‌شود. این شهر از طریق راه زمینی از سمت شمال به مشهد و از سمت جنوب به چابهار مرتبط شده و هم‌ چنین دارای ایستگاه راه ‌آهن و فرودگاه بین ‌المللی است. زاهدان در بیشتر روز های سال آب و هوایی گرم و خشک دارد و بادهای ۱۲۰ روزه تاثیر زیادی بر دمای آن می‌ گذارند، البته در شب‌ های تابستان آب و هوای این شهر رو به سردی می ‌گراید. آمار بارش برف در زاهدان بسیار پایین است. بسیاری از بازرگانان هندی، بازاریان مشهدی و یزدی و بیرجندی از شهرهای خود به زاهدان کوچ کردند تا از مزایای رونق اقتصادی در این ناحیه بهره‌ مند شوند. در این دوره بسیاری از بازرگان ‌های یزدی با سبک های هندی در عرضه محصول رقابت می ‌کردند. موقعیت اقتصادی این شهر به علت قرار گرفتن بر سر راه های پاكستان و هند و استان خراسان و استان كرمان  یك موقعیت ترانزیتی و توریستی است و یكی از مشاغل مردم تبادل كالا با مرز نشینان می باشد. شهر زاهدان از اولین شهرهایی بود که لوله ‌کشی شد، لوله‌ کشی در ابتدا به ایستگاه راه ‌آهن و در خانه کارگرها رفت و سپس به شهر رسید. برای آشنایی با فرهنگ و رسوم محلی این منطقه بد نیست سری به موزه مردم شناسی در بلوار شهید مطهری زاهدان بزنید. از میان جاذبه ‌های گردشگری زاهدان می ‌توان به بازارچه‌ ی سرپوش، ساختمان قدیمی دادگستری، انبار ملکه، خانه ایوبی، کاروانسرای نصرت آباد، مسجد زرنج زاهدان، مسجد شاه علی، موزه‌ ی منطقه ‌ای جنوب شرق ایران و موزه ‌ی پست و ارتباطات اشاره کرد.

زابل-استان سیستان و بلوچستان
ایرانشهر-استان سیستان و بلوچستان

شهرستان‌ های استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان از ۳۳ شهرستان از جمله زاهدان، زابل، ایرانشهر، چابهار، قصرقند، دوست‌ محمد و سراوان تشکیل شده است.

زابل

در فاصله ی ۲۱۵ کیلومتری زاهدان شهر تاریخی زابل قرار دارد که پیمودن این مسافت ارزش بازدید از دریاچه بزرگ هامون و تمدن ۵ هزار ساله شهر سوخته را دارد. این شهر زادگاه پهلوانان اساطیری ایران باستان مانند رستم، سام و زال در شاهنامه فردوسی بوده و از همین جهت در تاریخ ادبی ایران هم نقش پر رنگی داشته است. در گذشته زمین ‌هایی با تپه ‌هایی از سبزه زارها و رسوبات دریایی بوده که بخشی ازآن در گذرگاه رودخانه هیرمند جای داشته ‌است. با کم شدن آب رودخانه بر پهنه خشکی‌ های پیرامون آن افزوده شد و زابل را پدید آورد.هیرمند، قدیمی‌ ترین بخش زابل است که در کتیبه‌ های تاریخی به آن اشاره شده است. در دوران حکومت هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، نام‌ های مختلفی به منطقه زابل داده شده است. اما وجه تسمیه ای که از این شهر در اختیار است نام نیمروز می باشد. در برخی متون تاریخی منظور از سرزمین نیمروز، سرزمین ‌های جنوبی و دیگری به معنای نصف ‌النهار مبدأ می باشد. دانشمندان در گذشته اعتقاد داشتند که نصف النهار از سیستان عبور می‌ کرده است. زابل از لحاظ جغرافیایی در ضلع شمال شرقی این استان قرار گرفته . مساحت شهر زابل برابر با ۳۴۴ کیلومترمربع و مطابق با آمار سرشماری که در سال ۱۳۹۰ برابر با ۱۳۷ هزار نفر برآورد شده بوده است. این منطقه دارای آب و هوایی گرم و خشک است و در گرمترین روز سال دمای این شهر به ۴۰ درجه سانتی گراد و سردترین دمای ثبت شده برای آن ۶ درجه سانتی گراد بوده است. جریان باد در شهرستان در کلیه فصل‌ ها برقرار است، بادهای ۱۲۰ روزه حاصل توده‌ های پرفشار غربی است که در فصل تابستان از شمال شرق به جنوب شرق می ‌وزد. حداکثر وزش این باد در تیرماه به صد کیلومتر در ساعت هم می ‌رسد که در مسیر باعث جابجایی ریگ‌ های روان می‌ شود و طوفان‌ های شن، تپه‌ ماهور و ماسه ‌بادی‌ها را شکل می ‌دهد. این پدیده های آب و هوایی موجب شده زابل در لیست آلوده ‌ترین شهرهای جهان قرار بگیرد و دلیل آن ‌هم میزان ذرات معلق در هوای این شهر است. بهترین زمان ممکن برای سفر به زابل اوایل اسفند تا اوایل اردیبهشت و فصل دیگر اوایل مهر تا اوایل آبان است. در این ماه‌ ها دمای هوا از ۱۵ درجه تا ۲۳ درجه سانتیگراد متغیر می باشد. شهرستان زابل یکی از شهرهای مهم مرزی ایران است. موزه مردم شناسی، تخت عدالت، کوه خواجه در ۳۰ کیلومتری زابل، شهر سوخته، کاروانسرای فرنگی ، دهانه‌ ی غلامان و دریاچه هامون که زیباییش بر کسی پوشیده نیست تعدادی از جاذبه‌ های دیدنی این شهر هستند.

ایرانشهر

ایرانشهر، سومین شهر پرجمعیت ایران در مرکز منطقه بلوچستان قرار دارد و فاصله ‌ی آن تا مرکز استان، ۳۴۵ کیلومتر است. ایرانشهر به شهر ۷۲ملت معروف است و علت این معروفیت زندگی کردن قومیت های مختلف از جمله بیرجندی، سیستانی، ترک، لر، کرد، شمالی، اصفهانی، یزدی و کرمانی در کنار هم است. کهن ترین متون تاریخی که از ایرانشهر نام آورده است منابع تاریخی یونانی و لاتین می باشند، که به نام پره و فهره اشاره شده است. آثاری از اولین سکونتگاه های بشر را می توان در ایرانشهر یافت. این نشانه ها در سایت ‌های باستانی مانند بمپور و خوراب و اسپیدژ قابل مشاهده است. همچنین وجود قلعه ‌های متعدد در این شهر نشان از رونق و اهمیت آن در ادوار گوناگون می دهد، بنای قلعه بمپور به دوره ساسانیان باز می ‌گردد و قلعه ناصری در عهد قاجاریان ساخته شده است. ايرانشهر ۱۵ درصد وسعت استان را به خود اختصاص داده ‌ و از شمال به زاهدان ، از باختر به بمپور ، از خاور به مگس و از جنوب به چابهار محدود شده و در منتهی اليه قسمت خاوری با كشور پاكستان هم مرز است. آب و هوای ایرانشهر نیز مانند بقیه ی نقاط استان گرم و خشک و گاهی شرجی است که بسیار تحت تاثیر بادهای منطقه قرار دارد. میانگین دما در تابستان ۴۵ درجه و در زمستان ۲ درجه بالای صفر است. البته از دیگر شرایط اقلیمی این منطقه می توان به هجوم ماسه بادی ‌ها در غرب و جنوب غربی شهرستان اشاره کرد. پس از یک دهه خشکشالی در ایرانشهر، حاشیه نشینی در این منطقه افزایش پیدا کرد و درصد بالایی از جمعیت روستایی ایرانشهر را عشایر تشکیل می ‌دهند که عموما در سیاه چادرها و کپرهای ساخته شده از شاخ و برگ نخل خرما زندگی می‌ کنند. مردم این منطقه از کشاورزی، دامداری، صیادی، صنایع دستی و تجارت امرار معاش می ‌کنند. در ایرانشهر اکثریت مردم پیرو دین اسلام و مذهب اهل سنت می ‌باشند و تنها  ۱۰ درصد شیعه هستند. در سفر به ایرانشهر می ‌توان از گورستان اسپیدژ، بقایای تاریخی فرهنگ لادیزیان، غار ملا سلیمان، رودخانه بمپور، چشمه آب گرم بزمان یک، چشمه آب گرم مکسان، چشمه آب گرم معدنی کتوکان، چشمه آب گرم هودیان، قلعه بمپور، رودخانه دامن، قلعه ناصری ایرانشهر و بازار روز ایرانشهر و ساختمان بیت رهبری دیدن کرد.

چابهار

چابهار در کرانه دریای عمان و اقیانوس هند قرار گرفته و دسترسی ایران به آب ‌های آزاد از طریق آن امکان‌ پذیر است. شهرستان چابهار از دو شهر چابهار و نگور تشکیل شده است و خلیج چابهار یکی از بزرگترین خلیج‌ های ایران در کنار دریای عمان بوده و نزدیک ‌ترین آبراه به اقیانوس هند است. چابهار تا سال ۱۲۸۹ هجری قمری در تصرف اعراب مسقط بود و تمام تلاش خود را می‌ کردند که این شهر در تصرف آن‌ ها باقی بماند؛ انگلیس‌ ها و به ویژه شخص گلداسمید که برای حکمیت مرزی بین ایران منصوب شده بود نیز از ادعای اعراب مسقط بر چابهار پشتیبانی می ‌کرد. سرانجام دولت مرکزی ایران مداخله کرد و حکمران بمپور توانست چابهار را به تصرف درآورد؛ از آن زمان تاکنون چابهار جزئی از خاک کشورمان است. چابهار از شمال به شهرستان ‌های ایرانشهر و نیک ‌شهر از جنوب به دریای عمان از شرق به پاکستان و از غرب به استان‌ های کرمان و هرمزگان ختم می ‌شود و حدودا ۳۰۰ کیلومتر با دریای عمان مرز آبی دارد. این شهر در فصول چهارگانه سال کمترین میزان تغییر دما را دارد و در بیشتر ایام سال هوایی بهاری دارد؛ رطوبت هوای این شهر در ماه‌ های اردیبهشت و خرداد به بیشترین میزان خود می‌ رسد. چابهار در زمستان گرم‌ ترین نقطه ایران و در تابستان خنک ‌ترین بندر جنوبی است. البته سفر به این بندر در خنکی پاییز، زمستان و اوایل بهار مناسب است. چابهار از لحاظ اقتصادی از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار و در یکی از نقاط استراتژیک ایران قرار گرفته است. این بندر تنها راه دسترسی به کشورهای مختلفی از جمله افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان به آب‌ های آزاد است در بندرگاه آن امکان پهلوگیری کشتی ‌های اقیانوس‌ پیما وجود دارد، به همین دلیل سرمایه‌ گذاری‌ های عظیمی در آن انجام شده است که می ‌توان به ساخت فرودگاه بین ‌المللی، اسکله و راه‌ آهن به سوی آسیای میانه اشاره کرد. از جاذبه ‌های چابهار جاده چابهار-گواتر است که در مسیر آن از روستای رمین و اسکله آن، تالاب لیپار یا تالاب صورتی، کوه‌ های مریخی یا کوه‌ های مینیاتوری، ساحل و اسکله بریس می توان دیدن کرد. این جاده به اسکله بندر گواتر ختم می ‌شود که هم ساحل زیبایی دارد و هم می ‌توانید از جنگل ‌های زیبای حرای آن لذت ببرید. کوه های مریخی با عمری حدود ۵ میلیون سال- از عجایب ایران هستند. این کوه ‌های سفید و طوسی از دور به تصویرهای مریخ شباهت دارند. ساحل صورتی که به‌ خاطر وجود پلانکتون ‌ها و جریان‌ های دریایی عمان به این رنگ درآمده نیز جزء جاذبه‌ های طبیعی شهرستان چابهار است. در سفر به چابهار بازدید از کوه گل ‌افشان، روستای تیس و قلعه ‌ی پرتغالی  ‌ها، اسکله ‌ی صیادی بریس و تماشای لنج ‌ها در غروب و لذت ماهیگیری را هم نباید فراموش کرد. از دیگر جاذبه های چابهار می توان به روستای باهوکلات یا گاندو، شهر کنارک که در نزدیکی چابهار واقع شده و دارای اسکله کنارک، بازار محلی (تله بازار) و دماغه پزم بوده، روستای کهن تیس که دارای چندین جاذبه از جمله غارهای سه‌ گانه بان مسیتی، مسجد جامع تیس، باغ گیاه‌ شناسی تیس،اسکله تیس و پلاژ ساحلی تیس، موزه محلی چابهار، ساختمان تلگراف‌ خانه، کلبه غواصی، امامزاده سید غلام رسول، زیارتگاه خضر نبی و تفرجگاه دریا کوچک و تفرجگاه دریا بزرگ اشاره کرد.

قصرقند

شهرستان قصرقند در جنوب بلوچستان قرار دارد  که از چشم اندازهای طبیعی فراوانی برخوردار است كه می تواند خاطره و سفری خوش و به یاد ماندنی برای گردشگران به همراه داشته باشد. قصرقند با توجه به پیشینه تاریخی كه دارد از قدیمی ترین شهرهای جنوب شرقی سیستان و بلوچستان است به طوری كه آن را به عنوان پایتخت مكران می شناسند. شهرستان قصرقند در زمان گذشته به گنداوک معروف بوده و به مرور زمان به گنج آور تغییر نام داده است ؛ در زمان هجوم استعمارگران پرتغالی کشت نیشکر رواج داده شد و بعلت وضعیت آب و هوایی خاص منطقه که بیشترین تولید نیشکر را داشته است و از آنجایی که نیشکر ماده اولیه تولید قند بوده نام گنج آور به قصرقند تبدیل شده است . جهانگرد بزرگ مارکوپولو نیز در سفرنامه خود از این سرزمین و نحوه امرار معاش مردم قصرقند یاد کرده است. آنچه كه قصرقند را از دیگر شهرهای سیستان و بلوچستان متمایز كرده فراوانی آب با وجود رودخانه های دایمی چون كاجو و قنات هاست. شهرستان قصرقند دارای شرایط اقلیمی گرم و نیمه مرطوبی است و رطوبت هوا باعث می شود که در اغلب ایام سال  هوای مطبوعی در سطح شهرستان حاکم باشد. در بین ماه های آبان تا فروردین که در غالب نواحی کشور سرما و بارش برف و باران حاکم است این شهرستان از شرایط بسیار ایده آل آب و هوایی برای گردشگران برخوردار است. شهرستان قصرقند از شمال به بخش آهوران، از جنوب به چابهار، از خاور به شهرستان سرباز و از غرب با نیكشهر همسایه است. به دلیل تنوع اقلیمی منطقه، گونه های متفاوتی از حیوانات وحشی نایاب در این شهرستان زندگی می کنند که مشاهده رفتار و شیوه زندگی این حیوانات از نزدیک تجربه ای بی نظیر است. تمساح پوزه کوتاه (گاندو)، خرس سیاه آسیائی، یوزپلنگ، گراز وحشی، خوک  و … نمونه هایی از این حیوانات می باشند. جنگل های طبیعی منطقه  در کنار جلوه زیبای کوهستان و چشمه ها، محیطی بکر و زیبا برای تفرج و گذران اوقات فراغت فراهم کرده است. از جمله این جنگل های طبیعی می توان به جنگل چات سر، جنگل کمر پشت، جنگل کاشیک و مچ جنگل اشاره کرد که همه ساله افراد زیادی را جهت تفریح و گذران اوغات فراغت به سمت خود جذب می کند. در کنار پوشش گیاهی غنی، انواع گیاهان داروئی همچون آویشن، بید وحشی، گز روغن، آلوورای وحشی، نوشاتر، جِک، پیر، آویشن، حنا، وسمه، زیره، چای ترش و … در شهرستان قصرقند می رویند. مهمترین آثار تاریخی  در شهرستان قصرقند شامل نقاشی های بسیار زیبا روی سنگ، قلعه های تاریخی، قبرستان های تاریخی، اماکن مقدس قدیمی و قنات های کهن می باشند.

ساحل درک
ساحل درک-استان سیستان و بلوچستان

جاذبه های گردشگری سیستان و بلوچستان:

ساحل درک، شهر سوخته، موزه شهر سوخته، دریاچه هامون، کوه های مریخی، تالاب لیپار، قلعه ناصری، مسجد جامع تیس، ریگ یلان، خلیج گواتر، قلعه بمپور

ساحل درک

ساحل درک، یکی از شگفت انگیزترین سواحل ایران و حتی می توان گفت جهان است که در آن دریا و کویر با هم ملاقات می کنند. پارادوکس دریا و کویر یکی از زیباترین سایت های گردشگری ایران را ایجاد کرده است. در جهان فقط چند نقطه وجود دارد که دارای ویژگی هایی مشابه با این ساحل دیدنی هستند. بیشتر آن ها در آفریقا، جنوب استرالیا و غرب آسیا واقع شده اند. بنابراین، لازم است در بین برنامه های ایرانگردی خود، حتما فرصتی را برای بازدید از روستای درک، نقطه ای که صحرا به دریا می پیوندد بگذارید.

روستای درک زرآباد  که در استان سیستان و بلوچستان و در سواحل مکران قرار دارد و از توابع شهرستان کنارک می باشد، در فاصله حدوداً ۱۷۰ کیلومتری غرب منطقه آزاد چابهار و ۱۲۰ کیلومتری مرکز شهرستان کنارک قرار دارد. این روستای بکر و زیبا از چهار نمونه ساحل صخره ای، ساحل ماسه ای، ساحل شنی و ساحل مرجانی در فاصله نزدیک به هم برخوردار است که باعث شگفت انگیزتر شدن این منطقه گردشگری کشور شده است.

از آنجا که تعداد بازدید کنندگان از این سایت فوق العاده ایرانگردی بسیار کم است، می توانیم بگوییم این منطقه کاملا دست نخورده و مناسب برای دوست داران طبیعت می باشد. توصیه می کنیم که در نزدیکی ساحل کمپ بزنید یا از محلی ها سوال کنید که آیا امکان اقامت و اسکان در منزل بومیان منطقه وجود دارد یا خیر، البته مهمان ‎نوازی اهالی روستا زبانزد است و گردشگران که به این منطقه سفر کرده اند از سفره بلوچی با غذاهای پرادویه آن بهره برده ‎اند.

یکی از عجایب روستای درک وجود چاه های با آب شیرین و زلال در این روستا است که وجود این چاه های آب شیرین در نزدیکی دریا، شما را به تعجب وا می دارد. در روستای درک انواع درختان گرمسیری را شما می توانید مشاهده کنید که همه این درختان از آب شیرین همین چاه های شگفت انگیز، آبیاری می شوند.

فعالیت های زیادی وجود دارد که می توانید در زمان بازدید از این صحرا و روستای شگفت انگیز انجام دهید. شنا و استراحت در ساحل، عکاسی، دوچرخه سواری در امتداد خط ساحلی. در صورت داشتن ماشین آفرود، مطمئن باشید صحرا درک مناسب برای خلق آفرودی هیجان انگیز است. همچنین شما می توانید از خاصیت درمانی شن های کنار ساحل درک و تپه های ماسه ای و رمل های سفید برای درمان دردهای عضلانی و استخوانی استفاده کنید و برای این کار پیشنهاد می کنیم که صبح زود و زمانی که آفتاب می تابد، به ساحل رفته و بدن خود را روی شن های این ساحل قرار دهید و یا اینکه خود را در چاله های شنی قرار دهید تا دردهای عضلانی و استخوانی شما بهبود یابد.

توجه داشته باشید که سیستان و بلوچستان یکی از گرم ترین استان های ایران است و بهترین زمان و فصل ها برای بازدید از ساحل درک، اوایل بهار، اواسط پاییز و یا زمستان می باشد؛ چراکه در این فصول می توانید از یک آب و هوای معتدل و لذت بخش بهره مند شوید. شما می توانید برای سفر به روستای زیبا و بکر درک از دو طریق زمینی و هوایی سفر کنید. اگر از مسیر هوایی بخواهید به این منطقه سفر داشته باشید، لازم به ذکر است که فرودگاه کنارک چابهار در فاصله ۱۳۵ کیلومتری این روستا واقع شده است. البته کیفیت جاده های این منطقه معمولی است و با وسیله نقلیه سواری به راحتی می توانید به این منطقه از کشور سفر کنید. برای رسیدن به منطقه مسیر خود به سمت غرب چابهار ( روستای زرآباد ) ادامه دهید. روستا درک، در واقع بین چابهار و بندرعباس، قرار گرفته؛ و حدود ۱۳۵ کیلومتر با چابهار فاصله دارد.

شهر سوخته

شهر سوخته منطقه ای است در زابل  که شاید معروف ترین جاذبه تاریخی این استان به حساب می آید. این شهر هفدهمین اثر تاریخی ایران و یکی از پیشرفته ‌ترین شهرهای تاریخی دنیا است. از زمان پیدایش انسان تاکنون تمدن‌ های زیادی به وجود آمده‌ اند تمدن‌ هایی که تاریخ خاص خود را آفریدند و پس از مدتی هم از صفحه روزگار محو شدند و فقط آثار تاریخی خود را به‌ جای گذاشتند. ایران به‌ عنوان یکی از قدیمی‌ ترین تمدن ‌های دنیا زادگاه تمدن‌ های مختلفی بوده است.ممکن است عجیب باشد که ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد، در دوران عصر برنز و تمدن جیرفت، مردم ایران یکی از بزرگترین و پیشرفته ترین شهرهای دنیا را ساختند. شهری که ۲۸۰ هکتار مساحت داشت و باستان شناسان اشیائی را کشف کردند که بشر صدها سال بعد توانست آن ها را بسازد. شهر سوخته دارای تشکیلات مرتب و منظمی بوده و از بعد سازمان ‌دهی اجتماعی نیز جزو شهر‌های پیشرفته ‌ی زمان خود بوده است. وجود نظام مرتب و منظم آب ‌رسانی و تخلیه ‌ی فاضلاب، دانش پزشکی پیشرفته و صدها عامل دیگر بر اهمیت این منطقه افزوده است. این شهر از نادر ترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده دار امور مالی خانواده‌ شان بوده ‌اند. این محوطه برخلاف امروزه که محیطی بیابانی است و فقط درختان گز در آنجا می ‌روید، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه ‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار بسیاری در آنجا وجود داشته است. شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل و مابین رود هیرمند و دریاچه هاموند قرار دارد. این شهر ۵۰۰۰ ساله فقط یک منطقه مسکونی نبود بلکه شامل قسمت صنعتی، قبرستان و بخش هم برای قرار دادن بناهای یادگاری می شد. جالب است بدانید تنها ۸۰ هکتار از شهر، مسکونی بود.

علت نامگذاری شهر سوخته زابل

با توجه به آثار سوخته و خاکسترهایی که در شهر کشف شده، باستان شناسان گفتند این شهر چند هزار سال قبل از میلاد در آتش سوخته است لذا نام شهر سوخته را بر رویش گذاشتند. اما باستان شناسان ایتالیایی که در سال ۱۳۵۷، به مدت ۱۱ سال در حال بررسی شهر بودند، آب و باد را علت اصلی خالی از سکنه و ویران شدن شهر سوخته نامیدند چرا که به دلیل حمله های صورت گرفته از جانب قوم های مختلف، مسیر رود هیرمند تغییر یافت و چون صنعت، مهم ترین منبع درآمد مردم شهر بود و در اطراف شهر، کوره های زیادی وجود داشته است، خاکسترها مربوط به آن کوره ها بودند. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد دریاچه ‌ای بزرگ و پرآب بوده و چندین رودخانه دائمی مانند هیرمند آن‌ را تغذیه می ‌کردند و هم ‌اکنون نیز کم ‌وبیش هیرمند و رودخانه ‌های دیگر این دریاچه را غالبا به‌ صورت فصلی تغذیه می ‌کنند. ولی افت بیش ‌ازاندازه آب در این رودخانه ‌ها به علت عدم رعایت پروتکل‌ های فی ‌مابین دو کشور همسایه، ایران و افغانستان و برداشت بی‌ رویه آب درون خاک افغانستان سبب خشکی دریاچه هامون و مناطق اطراف آن شده است. در آن زمان در اطراف دریاچه هامون نیزارهای وسیعی وجود داشته. همچنین پژوهش‌ ها نشان می ‌دهند که نهرها و شاخه‌ های قوی آبیاری از آن منشعب می ‌شده است. در بررسی ‌های منطقه ‌ای در اطراف شهر سوخته بستر نهرها و آبراه‌ های گوناگونی پیدا شده که می‌ توان گمان برد به مزارع کشاورزی آن شهر آب می ‌رسانده ‌اند.

چرا شهر سوخته مدرن ترین شهر آن زمان بود

سال های پیش، هنگامی که باستان شناسان در حال بررسی شهر سوخته بودند، نکات جالبی را راجع به شهر یافتند :

شهر سوخته در آن زمان، یکی از بهترین صنعت های نساجی را داشت چرا که باستان شناسان توانستند ۱۲ نوع بافت پارچه را پیدا کنند. این پارچه ها در واقع هنگامی که باستان شناسان در حال بررسی قبرها بودند، بر تن اجساد یافتند. همچنین صنعت های موفق دیگری هم در شهر سوخته زابل بود که به جواهرسازی و سنگ تراشی می توان اشاره نمود که این ها هم با توجه به جواهرات و اشیائی که در قبرها کشف شدند مشخص گردید. جالب است بدانید جهت آبرسانی و سیستم فاضلاب شهری، از سامانه های سفالی استفاده می شد که کاملا هم مدیریت شده بوده و در آن زمان، منظم ترین و پیشرفته ترین سامانه آبرسانی و فاضلاب شهری به حساب می آمدند. اما پیشرفته بودن شهر اینجا جالب می شود که باستان شناسان توانستند تخته نرد به همراه تاس های سنگی و از همه مهم تر، چشم مصنوعی کشف کنند. ولی چرا چشم مصنوعی همه را شگفت زده کرد؟ هنگامی که باستان شناسان قبرها را بررسی می کردند، در قبرشماره ۶۷۰۵، جسد زنی را دیدند که چشم سمت چپش مصنوعی بود. اما این چشم مصنوعی با چیزی که ما فکر می کنیم متفاوت است. چشم مصنوعی آن زن در واقع نوعی چربی جانوری است که با موادی ترکیب شده و از همه جالب تر، مویرگ های چشم هم که ضخامتی کمتر از نیم میلیمتر دارد توسط مفتول های طلایی بر روی آن ترسیم شده است. یکی از شگفت ‌انگیزترین یافته ‌‌های شهر سوخته، یافتن نشانه‌ های کهن ‌ترین جراحی مغز در شهر سوخته است. در اکتشافات شهر سوخته جمجمه‌ ای از دختری حدودا دوازده یا سیزده ‌ساله پیدا شد. این دختر در ۴۸۰۰ سال پیش، توسط پزشکان آن برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع در جمجمه) تحت عمل جراحی مغز قرارگرفته و بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته‌ شده و مدت ‌ها بعد از این عمل زنده مانده است. باستان شناسان هنگام کاوش جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می ‌شود. آن‌ ها پس از بررسی  دریافتند نقش موجود بر روی این جام برخلاف دیگر آثار به ‌دست ‌آمده از محوطه ‌های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به‌ گونه ‌ای که حرکت بز به‌ سوی درخت را نشان می ‌دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته‌ است در ۵ حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکت و از برگ آن تغذیه می ‌کند.

موزه شهر سوخته

موزه‌ ی شهر سوخته یک موزه کاملا تخصصی و باستانی در ۵۶ کیلومتری زابل است که در زمینی به مساحت ۲۰ هکتار مقابل شهر سوخته واقع شده است و در سال ۱۳۸۲ گشایش یافت. در این موزه منطقه ‌ای می‌ توان آثاری از یافته ‌های باستان شناسی کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی را مشاهده کرد. معماری داخلی موزه شامل بخش‌ های اداری، پژوهشی، سالن پذیرایی، سالن آمفی تئاتر، موزه و کتابخانه است.   دیدنی های موزه به سه قسمت تفکیک شده است که در بخش باستان شناسی اطلاعاتی شامل مشخصات سایت، محوطه باستانی شهر سوخته، کوه خواجه، دهانه غلامان، اسپیدژ، جیرفت، جنوب خراسان و سایر آثار باستانی–تاریخی منطقه جنوب شرق برای بازدید علاقه ‌مندان جمع آوری شده است. بسیاری از اشیاء کشف شده از شهر سوخته همچون مهره ‌ها، اشیای سفالی و سنگی، نمونه بازسازی شده گورهای پیدا شده با اسکلت، پیکرک ‌ها و غیره در موزه ی شهر سوخته در معرض دید پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ قرار گرفته است تا آن ها این شهر را بیشتر و بهتر بشناسند. بخش دوم موزه مردم شناسی است که در رابطه با مناطق سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان مضامینی چون ادبیات شفاهی، مشاهیر، فرهنگ و آداب و رسوم، لباس، خوراک، صنایع دستی و … معرفی می‌ شود. در بخش سوم که در همکف رمپ قرار دارد، بوم شناسی سیستان و بلوچستان و منطقه جنوب شرق کشور معرفی می ‌شود به همین منظور ویترین‌ هایی برای نمایش تاکسیدرمی از گونه‌ های حیوانی و گیاهی منطقه در کنار آکواریوم بزرگی (آبزیان آب شور استان) تعبیه شده است. این بخش، جزو بخش‌ های جذاب موزه برای کودکان و نوجوانان است. بیرون ساختمان به مساحت سه هکتار محوطه سازی شده است که مجموعه ای از ۲۰  آلاچیق، بلوک زنی و مسیر دستیابی آسان، پارکینگ عمومی و مسقف، فضای سبز، پارک بازی و لوازم ورزشی و سرویس بهداشتی عمومی را پوشش می دهد.

شهر سوخته
شهر سوخته-استان سیستان و بلوچستان
شهر سوخته
blank
blank

دریاچه هامون

دریاچه و تالاب بین ‌المللی هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه و هفتمین تالاب بین‌المللی جهان است. دریاچه هامون متشکل از سه دریاچه کوچک به نام ‌های هامون پوزک، هامون سابوری و هامون هیرمند ‌است که در زمان فراوانی آب به هم می ‌پیوندند و دریاچه مشترک هامون را تشکیل می ‌دهند. محل قرارگیری دریاچه هامون در استان سیستان و بلوچستان و در مجاورت مرز کشور افغانستان قرار دارد.

مالکیت دریاچه هامون بین دو کشور ایران و افغانستان مشترک بوده و سهم ایران از این دریاچه حدود ۳۸۲۰ متر مربع است. با این ‎حال در طول تاریخ همواره درگیری‎ ها و کشمکش‎ های سیاسی بر سر حق‎ آبه هیرمند بین ایران و افغانستان در جریان بوده است. رودخانه هیرمند اصلی ترین منبع تامین کننده آب دریاچه هامون است که در افغانستان قرار دارد.

دولت افغانستان جلوی ورود آب رود هیرمند به ایران را گرفت و همین موضوع سرآغاز مشکلات زیست ‎محیطی بسیاری در هامون شد. اما درنهایت به موجب قراردادی، مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب، معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال، سهم ایران از رود هیرمند باشد. با آغاز خشکسالی‎ها از سال ۱۳۷۰ دسترسی ایران به آب رود هیرمند کم ‎تر و کم ‎تر شد.

خشک شدن هامون تبعات جبران ناپذیری را برای منطقه در پی داشت. زندگی بیشتر ساکنین مناطق اطراف دریاچه با خشک شدن هامون مختل شد زیرا که ماهیگیری و کشاورزی با استفاده از آب دریاچه شغل اصلی مردمان این ناحیه بود. همچنین طوفان های گرد و خاک نیز از زمین خشک دریاچه بلند شده، به مناطق مسکونی حرکت کرده و موجب آلودگی آب و هوا شده است.

البته بارندگی های خوب سال گذشته در حوضه آبریز هیرمند و تالاب بین المللی هامون سبب جاری شدن سیلاب در رودخانه هیرمند تنها شاهرگ حیاتی سیستان و آبگیری بخش هایی از تالاب شد که این امر خوشحالی صیادان و کشاورزان و دامداران را در پی داشت.  ولی نباید فراموش کرد که علاوه بر سد بندی بر روی رودخانه هایی که به هامون می ریزند،  افزایش جمعیت و نیاز به آب و غذای بیشتر، هدر رفت آب در آبیاری های غیر مدرن و غیر اصولی موجب خشک شدن هامون شد.اکنون که حیات تازه به جان دریاچه هامون افتاده بیشتر مراقب این ذخیرگاه زیست کره باشیم.

هامون یکی از باارزش ‎ترین دارایی ‎های طبیعی ایران به شمار می ‎رود. این دریاچه در چهارمین کنگره جهانی «ذخیره ‌گاه‌های زیست‌کره» که سال ۱۳۹۴  در پایتخت پرو برگزار شد، توسط یونسکو به ‌عنوان یک ذخیره‌ گاه طبیعی منحصربه ‎فرد ثبت شد. ذخیره‎ گاه‎ های زیست ‎کره به مناطقی در سطح زمین گفته می ‎شود که حفاظت و نگهداری از آن‎ ها برای ادامه حیات سایر بخش‎ های کره زمین ضروری است.

کوه های مریخی

رشته  کوه های مریخی یا مینیاتوری به دلیل شکل غیرعادی، مناظری از کوه های کره ماه را برای انسان تداعی می کنند و شیارهایی که روی اون دیده می شود این تصور را ایجاد می کند که  نقاش با دست  آن ها را تراشیده است. این شیارهای ریز و یکدست روی این کوه‌ ها سبب شده تا نام مینیاتوری به خود بگیرند و جلوه ‌ای به واقع فرازمینی داشته باشند. رنگ این کوه ها غیرمعمولی سفید و طوسی است که موجب می شود شب ها منظرهای باورنکردنی به ارمغان بیاورد. این کوه ها چاک چاک هستند و اشکالی نامانوس دارند. به خاطر همین غیرعادی بودنشان، در سال های اخیر و در میان گردشگران، به کوه های مریخی شهرت یافته اند. کوه های  مریخی به عنوان یکی از عجیب ترین عارضه های طبیعی از زیباترین قطب های طبیعت گردی ایران به شمار می روند.

ویژگی مشترک این مناطق عدم وجود پوشش گیاهی و نداشتن ارزش چراگاهی است. کوه‌ های مینیاتوری از نوع رسوبی هستند و طبق نظر کارشناسان در گذشته‌ های دور مدفون بوده و بر اثر گذشت زمان و بارش باران‌ های موسمی از زیر خاک سر برآورده ‌اند. فرورانش پوسته عمان به زیر مکران و فرسایش آبی و بادی از جمله مهم ‌ترین دلایل شکل گیری این کوه‌ ها بوده است. عمر این کوه‌ ها را بالغ بر ۵ میلیون سال برآورد کرده‌ اند. کوه‌ های مینیاتوری یا مریخی ادامه‌ رشته کوه‌ های زاگرس هستند که تا پاکستان ادامه دارند. ارتفاع این کوه‌ ها متغییر بوده و از پنج متر تا بیش از صد متر در میان آن‌ها پیدا می‌ شود.

نکته ‌ی جالب پیدا شدن انواع فسیل ماهی و آبزی در این کوه‌ ها است که ثابت می ‌کند کوه‌ های مینیاتوری در گذشته زیر آب قرار داشته ‌اند. همچنین از آنجایی که کوه ‌ها در نزدیکی دریا قرار دارند نمی‌ توان اثر جزر و مد را روی آن‌ها نادیده گرفت. کوه های مینیاتوری یکی از جاذبه های منحصر به فرد و بسیار زیبای منطقه چابهار است که آسمان این نقطه قابلیت رصد همزمان چهارده صور فلکی را دارد.

جاده ی منتهی به کوه های مریخی از زیبایی وصف ناپذیری یرخوردار است، در یک سمت جاده چشم ‌تان به منظره دریای عمان بخورد و در سمت دیگر کوه های مینیاتوری. آسمان آبی در بالا، کوه‌ های چین‌ خورده خارق ‌العاده در یک طرف و آب‌ های آبی دریای عمان در سمت دیگر جاده، کاری می ‌کنند که هیچگاه نتوانید این منطقه را ترک کنید. از جمله فعالیت هایی که در سفر به کوه های مریخی می توانید انجام دهید شامل صخره نوردی، رصد ستارگان و عکاسی است.

در فاصله کمی از کوه های مریخی چابهار مجموعه توریستی به مساحت ۷ هکتار ساخته شده است که دارای امکاناتی نظیر دو سالن ويژه اردوهاي دانش آموزي، فضاي سبز، سرويس هاي بهداشتي، ۶ سوئيت، آلاچيق، سکوي ويژه رصد ستارگان می ‌باشد. متاسفانه تاکنون اقدام مهمی برای ثبت این اثر طبیعی به‌عنوان یک ژئوپارک ملی در سطح جهان صورت نگرفته است که امیدواریم این اتفاق در آینده ‌ای نزدیک به وقوع بپیوندد. بهترین زمان سفر پاییز و زمستان‌ هاست که هوا بهاری می ‌شود، آفتاب ملایم است و از داغی جنوب خبری نیست.

کوه های مریخی-استان سیستان و بلوچستان
کوه های مریخی

مسجد جامع تیس

مسجد جامع تیس یا مسجد طوبی در روستای تیس شهرستان چابهار قرار دارد. پیشینه این مسجد زیبا به صدر اسلام باز می‌ گردد و قدمت آن  ۱۲۵۰ سال است و به روایتی دومین مسجد بعد از اسلام در ایران است. این مسجد مانند اکثر مساجد اهل تسنن دارای یک مناره است به همین دلیل این مسجد قدیمی به مسجد تک مناره نیز شهرت دارد. به دلیل افزایش جمعیت، مردم روستا مسجد را گسترش داده اند.

مسجدی که شکل و شمایل متفاوت ‎اش آدم را یاد بناهای مذهبی هندوستان می‎ اندازد. فرم های زیبا و رنگارنگ که علاوه بر دست ‎بافت‎ ها، در لنج‎ های بلوچستان، هرمزگان، بوشهر  و همین ‎طور مسجد جامع روستای تیس قابل مشاهده است. صحن این مسجد هر زائری را ولو برای اولین بار، به یاد تابلوهای پر از رنگ و نقش های زیبا می اندازد. مناره و گنبدهای این مسجد با رنگ ‌های سبز و قرمز رنگ ‌آمیزی شده ‌اند و درب‌ های آن با شیشه ‌کاری ‌های منظم و نامنظم رنگارنگ جلوه می ‌کنند و نمایی چشم ‌نواز به مسجد داده‌ اند. در گذشته تیس بندری مهم در حاشیه دریای جنوب شرقی ایران به شمار می‎ آمده است. امروزه چابهار تبدیل به تنها بندر اقیانوسی ایران شده اما همچنان روستای تیس را به عنوان یکی از روستاهای مهم خود در نزدیکی اقیانوس هند دارد. پیش ‎تر اهمیت تیس در آن بوده است که کالاها از آسیای شرقی و هند به بندر تیس می‌ آمده‌اند و به مناطق مختلف خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز فرستاده می ‌شدند.

روستای تیس در کوهپایه واقع شده و در ۵ کیلومتری شمال غربی شهر چابهار قرار دارد. آثار تاریخی متعلق به این روستا بازه زمانی گسترده ‎ای از دوره حکومت هخامنشیان تا دوره‎ های بعدتر را شامل می‎ شود. تا جایی که این منطقه در سده‌های اولیه اسلامی نیز بندری مهم به شمار می ‎رفته است که مسجد یادگای از همان دوران است. از طرفی بازمانده‌ های قلعه تیس که بر روی ارتفاع و مشرف به منطقه برپا شده است گواهی بر اهمیت استراتژیک تیس پیش از چابهار است. اگر در دیدن مسجد جامع تیس چابهار شک داری این را هم بدان که مساجد و معابد به علت  روح ستایش گری و حالت معنوی که در آن ها جاری است. مکان های آرامش بخش و مهربانی هستند. مهربانی به دین و مسلک و مذهب ربطی ندارد و فقط در روح تمام انسان ها جریان دارد.

لیپار

تالاب لیپار

تالاب لیپاردر استان سیستان و بلوچستان، با رنگ صورتی ‎اش مشهور است. از همین‎ رو به آن تالاب صورتی هم می ‎گویند. در میان دو کوه که فاصل چندانی با هم ندارند، آب بندی ایجاد شده که آب های سرگردان اطراف را در خود جمع کرده و به آبگیری به طول ۱۴ کیلومتر تبدیل شده است. این تالاب در کرانه دریای عمان قرار دارد و فقط چهار نمونه مشابه از آن در جهان وجود دارد.

دلیل وجود این رنگ در تالاب، حاصل حضور پلانکتون های گیاهی است که رنگ صورتی متمایل به سرخ ایجاد می ‎کنند و تالاب های صورتی جزو شورترین آبگیرهای جهان هستند.توصیه می شود از نوشیدن آب این تالاب خودداری کنید. به دلیل موقعیت جرافیایی منطقه شرایط مناسبی را برای رویش و پرورش گونه های مختلفی از بلوط و گزنه فراهم است به طوری که  رویش این گونه ‌های بلوط و گزنه در آب صحنه فوق ‌العاده زیبایی خلق کرده که نمونه آن در ایران کمتر دیده می ‌شود.

نحوه ی اکوسیستم تالاب در چابهار به صورت جذر و مد قرمز انجام می شود که همین خود یکی از دیدنی های سواحل جنوبی استان سیستان و بلوچستان به شمار می رود و برای بازدیدکنندگان بسیار تعجب آور است. در کنار این تالاب محلی‌ هایی را می‌بینید که چادر زده‌ اند و صدف و نمک دریایی می‌ فروشند. اگر فکر کردید که ساحل لیپار طبیعی‌ است سخت در اشتباهید. در سال ۱۳۶۲ دادکریم شیخ ‌زاده، یکی از اهالی روستای دمبدف، پیشنهاد ایجاد این تالاب را مطرح کرد. او از بودجه شخصی ‌اش هزینه‌ می‌ کند، از اهالی منطقه کمک  می ‌گیرد و از دستگاه‌ های کشاورزی وزارت نیرو هم استفاده می ‌کند. طولی نمی ‌کشد که پرنده‌ های مهاجر غیر بومی هم به اینجا می ‌آیند و تالاب را تماشایی ‌تر می ‌کنند.

هرچند در طول این سال‌ها، ساخت‌ و سازهایی هم در حاشیه اینجا صورت گرفته که چهره‌ اش را نازیبا کرده است. برای مثال در سال ۱۳۸۸ نیروگاه گازی ساخته شده که به طبیعت این منطقه لطمه زده است. وجود پرندگانی چون چنگر، فلامینگو، کشیم، انواع حواصیل، طاووسکن، باقرقره، تیهو، عقاب دشتی، زیبایی این منطقه را دوچندان کرده است. علاوه بر این در این منطقه پنبه‌ های وحشی می ‌روید که مردم منطقه از آن تشک و بالشت تهیه می ‌کنند.

تحقیقات زیست محیطی بر روی این منطقه نتایج جالبی از تعداد گونه های تالاب لیپار به دست آورده است: ۹۳ گونه پلانکتون گیاهی، ۳۱ گروه پلانکتون جانوری، ۶۴ گونه از انواع نرم ‌تنان، ۸۵ گونه انواع ماهی، ۲۴ گونه از سخت پوستان، ۱۴ گونه مایوبنتوز و ۴۶ گونه مختلف از جلبک‌ ها در آن شناسایی شده‌ اند.

دشتی در کنار این تالاب قرار دارد که اهالی این منطقه به آن عروس چابهار نیز می گویند. در زبان بلوچستانی دشتان به معنای دختران جوانی است که هنوز ازدواج نکرده اند. دلیل نام گذاری این منطقه هم به این نام درختان سرسبز و جوانی است که در آن وجود دارد. اگر بخواهیم درباره امکانات رفاهی که در این منطقه توریستی وجود دارد صحبت کنیم باید بگوییم که مجتمعی در این منطقه وجود دارد که مجهز به دو سالن ویژه اردو های دانش آموزی، فضای سبز، سرویس های بهداشتی، ۶ سوئیت، آلاچیق، سکوی ویژه رصد ستارگان و دیگر امکانات تفریحی و گردشگری است. این مجتمع در زمینی به مساحت ۷ هکتار در بین کوه های مریخی (مینیاتوری) مشرف به سواحل دریای عمان ساخته شده است. این تالاب صورتی در تنگه و دره ‌ای صخره ‌ای مشرف به کوه، در مسیر جاده ساحلی چابهار به گواتر در ساحل دریای عمان (۱۵ کیلومتری شرق چابهار در نزدیکی روستای رمین و در مسیر جاده ساحلی چابهار- گواتر) قرار دارد.

قلعه ناصری

قلعه ایرانشهر از بناهای دیدنی ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان است که به دستور ناصرالدین شاه قاجار احداث شده است. ناصرالدوله، حاکم کرمان و بلوچستان در زمان قاجار، دستور ساخت قلعه‌‎ ای نظامی را در ایرانشهر صادر کرد و نام خود را نیز بر آن جاودان ساخت. با موافقت ناصرالدین‌ شاه قاجار با پیشنهاد ناصرالدوله برای ساخت قلعه ‎ای در ایرانشهر، در سال ۱۲۶۴ خورشیدی، استاد حسین معمارباشی از کرمان به ایرانشهر فراخوانده می‎ شود تا کار ساخت این قلعه را آغاز کند. ساخت قلعه هفت سال به طول می‎ انجامد و پس از آن، تبدیل به مقر حکومت بلوچستان می ‎شود.

این قلعه بعد از اتمام ساخت، مقر حکمرانی بلوچستان می ‌شود که تا قبل از آن، قلعه بمپور این وظیفه را داشته است. اما ماجرای این قلعه، همین ‌جا تمام نمی ‌شود! بعد از ضعف حکومت قاجار، فردی به نام دوست محمد خان بازکزایی حکومت منطقه بلوچستان را در اختیار خود می ‌گیرد. این قلعه که در این زمان به نام قلعه دوست محمدخان معروف می ‌شود، یکبار دیگر به شکل مقر حکومتی درمی‌آید. با قدرت گرفتن رضاخان و استقرار حکومت مرکزی، قشون دولتی رضاخان پهلوی به فرماندهی تیمسار امان الله جهانبانی به بلوچستان حمله و این قلعه را تصرف می کنند.

با روی کار آمدن حکومت پهلوی و حتی در دوره حکومت محمدرضا شاه، این قلعه به عنوان پادگان نظامی و بعدها به عنوان مدرسه به کار گرفته شد. بعد از انقلاب اسلامی، مدتی قلعه متروکه بود و به تدریج رو به ویرانی می ‌رفت که متاسفانه در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی بخش گسترده ‌ای از بنا تخریب می ‌شود و فقط سردر و حصار آن باقی می ‌ماند. با اینکه از معماری داخلی چیزی باقی نمانده است اما آجرهای تزیینی سردر ورودی و برج‌ های کناری آن که در دو طرف سردر همچنان قرار دارند.

به همین دلیل قسمت باقیمانده‌ ی قلعه ناصری در سال ۱۳۷۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. معمار باشی برای ساخت قلعه از خشت و گل و آجر استفاده کرده است. زمین این قلعه در زمان ساخت حدودا هفت هزار و پانصد متر بوده است و بیش از ۱۵۰ اتاق شامل مال بند، حوضخانه، انبار، اصطبل، حمام، سرباز خانه و حاکم نشین داشته است.

در قسمت بالایی دیوارهای برج طرح های هندسی، لوزی و دندان موشی دیده می شود و همچنین در سردر برج نیز از آجرهای تزیینی استفاده شده است. این نوع آراستگی دیوارها و سردر ورودی ما را به یاد سبک معماری برج ‌های ارگ بم می اندازد. این حصار به صورت کلی ۹ برج دیدبانی داشته است که در قسمت بالای برج‌ های دیدبانی نیز تزیینات آجرکاری به صورت ساده و طرح‌ های هندسی دیده می ‌شود. البته تلاش برای مرمت معماری داخلی قلعه ناصری ایرانشهر در حال انجام است و امیدواریم که این قلعه بتواند تا حد ممکن بازسازی شده و از این اثر ملی حفاظت شود.

قلعه ناصری

ریگ یلان

کویر لوت یکی از باعظمت ‌ترین جاذبه‌ های گردشگری طبیعی کشورمان است. منطقه‌ ای گسترده که به عنوان اولین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. کویر لوت مجموعه‌ ای از نقاط دیدنی را در خود جای داده است؛ از کلوت‌ ها و نبکاها گرفته تا گندم بریان و تنگ رطیل اما بدون شک ریگ یلان یا بزرگ ریگ یکی از باشکوه ‌ترین آن ‌هاست.

منطقه‌ای ده هزار هکتاری که در محل تلاقی سه استان پهناور ایران: خراسان جنوبی، کرمان و سیستان و بلوچستان قرار گرفته و چشم ‌اندازهایی بدیع و زیبا از ساخت‌ های ماسه بادی و تپه ‌های ماسه ‌ای را در دل خود همچون گنجی پنهان کرده است. وسعت این منطقه ۱۰ هزار مترمربع است که به زبان محلی ریگ یلان خوانده می ‌شود.

گفته می ‌شود بلندترین هرم‌ های ماسه ‌ای ایران با ۳۵۰ متر و حتی تا ۵۰۰ متر ارتفاع در این منطقه وجود دارند. علاوه بر آن بلندترین تپه های ماسه ای، بلندترین و طویل ترین کلوت ها و نبکاهایی که در زمره بلندترین های جهان هستند در بیابان لوت واقع شده اند. راهکار مردمان محلی برای بالارفتن از تپه های ماسه ای ریگ یلان قدم برداشتن بدون کفش است. این کار لذت ماساژ کف پا توسط ماسه های ریز را بیشتر می کند. برخلاف تصور عمومی، ریگ یلان خالی از پوشش گیاهی نیست و گونه‌ های گیاهی متنوعی به صورت پراکنده‌ در برخی از نقاط آن قابل مشاهده است. جالب این جاست که گونه ‌های جانوری مختلفی نیز در این منطقه از کویر لوت زندگی می ‌کنند. گونه‌ هایی هم‌ چون گربه شنی و انواع خزندگان و نیز پرندگانی مانند زاغی و پرندگان شکاری هم‌چون کرکس در ریگ یلان مشاهده شده‌ است.

سفر به ریگ یلان با توجه به وسعت منطقه و نبود هیچ شهر و روستایی در میان آن نیازمند همراهی با گروهی حرفه‌ ای و آشنا با منطقه است. تنها راه بازدید از این منطقه نیز، استفاده از شتر یا خودروهای شاسی بلند مجهز است. برای سفر به آن باید مواد غذایی، آب، بنزین و به طور کلی تمام مایجتاج سفر را -به مقدار کافی- به همراه برد. بدون شک نظاره‌ ی عظمت و شکوه کویر لوت و ریگ یلان ارزش سختی‌های سفر به این منطقه را دارد.

بهترین زمان برای سفر به کویر لوت و ریگ یلان فصل پاییز و زمستان است. در فصل تابستان بیابان لوت نه تنها جز گرم ‌ترین نقاط ایران است بلکه بر اساس داده‌ های ماهواره‌ های ناسا، این منطقه یکی از گرم‌ ترین نقاط ثبت ‌شده در کره زمین محسوب می‌ شود. هر چند که ریگ یلان منطقه‌ ای کویری و پست است اما شب‌ های سردی دارد. بنابراین به همراه داشتن لباس گرم و کیسه خواب از ضروریات سفر است. تنها راه اقامت در این منطقه کمپینگ است و قطعا سفری ماجراجویانه محسوب می ‌شود.

بهترین مسیر برای دیدن این شاهکار طبیعی از روستای ده سلم در جنوب غرب شهر نهبندان در ۳۵ کیلومتری ریگ یلان می‌ گذرد، روستایی با نخل‌ های سر به فلک کشیده و سرسبز که خود چشم‌ اندازهایی زیبا به وجود آورده است. برای اقامت نیز می توانید در روستای ده سلم بمانید زیرا که اکنون سه خانه بوم گردی و یک کمپ گردشگری در ده سلم آماده پذیرایی از گردشگران است.

خلیج گواتر

بندر گواتر که با نام خلیج گواتر نیز شناخته می ‌شود، یک بندر کوچک و قدیمی است. این بندر که در منتهی الیه جنوب شرقی ایران و در آخرین نقطه ‌ی مرزی شهرستان چابهار قرار دارد، چون گوهر بهشتی در ساحل دریای عمان می ‌درخشد.

از دیگر نکات جالب در مورد بندر گواتر، همسایگی آن با پاکستان است به طوری که بخشی از کوه‌ های آن را می ‌توان در فاصله‌ ای نه چندان دور دید. آب و هوای بی نظیز و معتدل این منطقه سبب شده تا امکان سفر و بهره مندی از زیبایی‌ های آن حتی در فصول گرم سال نیز وجود داشته و گردشگران می ‌توانند در تمام روز‌های سال به بندر گواتر سفر کنند. این منطقه در جوار منطقه حفاظت شده جنگل‌ های حرا قرار گرفته و این منطقه حفاظت شده یکی از چشم انداز‌های زیبا و جاذبه ‌های این بندر بشمار می ‌آید.

نزدیکی و قرار گرفتن در مجاورت دریای عمان یکی دیگر از جذابیت‌ های بندر گواتر بوده و چشم انداز زیبایی به این بندر بخشیده است. دریای آبی و آرام و ساحلی بکر و زیبا از یک سو و حرکت خرچنگ ‌ها بر روی شن ‌های این ساحل از سود دیگر زیبایی دو چندانی به این بندر بخشیده و می ‌توان در بند و خلیج گواتر زیباترین مناظر را شاهد بود.

این بندر از گذشته تا کنون مرکز تجارت و صادرات کالا به کشور‌های دیگر بوده و تجار این منطقه با استفاده از کشتیرانی در آب ‌های گواتر مسیر میان هند و آفریقا را سپری می ‌کردند که متاسفانه امروزه کمی از رونق آن کاسته شده است. مردمان بومی گواتر امروزه بیشتر از طریق ماهیگری و حصیر بافی زندگی خود را تامین کرده و به نوعی شغل اصلی این مردم بشمار می ‌آید. همچنین بندر گواتر یکی از اصلی‌ ترین مراکز پرورش و صادرات میگو در کشور بشمار آمده که متاسفانه هر روزه نیز شاهد کاسته شدن از رونق این صنعت در گواتر هستیم.

خلیج گواتر-استان سیستان و بلوچستان
blank

قلعه بمپور

قلعه بمپور به عنوان استوارترين پناهگاه مردم بلوچستان در قرون گذشته بر فراز تپه‌ اي مصنوعي در شهرستان ايرانشهر در جنوب سيستان و بلوچستان بنا شده است. براساس منابع، قلعه بمپور در طول تاريخ يكي از قلعه هاي نظامي و مهم آسيا و خاورميانه محسوب مي شده است. در برخی از افسانه‌ های محلی بمپور را مربوط به بهمن (پسر اسفندیار) می ‌دانند که اول بهمن پور بوده و به مرور زمان به بمپور تبدیل شده است و همچنین بر طبق اظهار نظر بسیاری از فضلای ایران و به استناد کتب تاریخی در قدیم الایام این محل را بن پهل می ‌نامیده‌ اند که به معنی شهر آخر است.

مردم بلوچستان بر این باورند که این قلعه توسط نادرشاه افشار ساخته شده و با وجود اینکه نادر اجازه ساخت قلعه ‌ایی را در منطقه بمپور به نصیرخان براهویی داد، اما بنای قلعه بمپور بسیار کهن ‌تر از آن است و در سال ۱۹۶۰ میلادی خانم بئاتریس، دیرینه‌ شناس انگلیسی، بخشی از سراشیبی تپه زیر قلعه بمپور را مورد کاوش قرار داد و آثاری از دوران آغازین تاریخ به دست آورد.

قلعه بمپور با عمري به بلنداي حدود ۲ هزار سال با وجودي كه زخم‌ هاي زيادي در طول تاريخ بر اثر جنگ‌ ها، بلاياي طبيعي و شن‌ هاي روان برداشته، همچنان پايدار بر فراز تپه‌ اي مصنوعي چشم بينندگان را حتي از فرسنگ ها راه دور به خود خيره مي‌ سازد. این قلعه از سه قسمت تشكيل شده است: بخش انتهایی، بخش میانی و بخش بالایی. قسمت انتهايى كه از ديوارهاى اصلى و درب‏ هاى ورودى و خروجى به همراه چندین برج براى حفاظت قلعه تشكيل شده است. خانه‎ های مسکونی در بخش میانی قرار داشته و در قسمت بالایی قلعه، فرماندهان حضور داشته‎ اند. در قسمت بالایی قلعه، چاهى عميق ديده می ‏شود. در گذشته در داخل این چاه فضای سنگ فرشی قرار داشته كه داراى حفره‎ ای براى تردد نيروهاى قلعه و فرار آن‎ ها به هنگام محاصره بوده است. اما در حال حاضر با حركت شن و خاک و در گذر زمان مسدود شده، اما چاه همچنان به چشم می ‎آید.

قلعه تاريخي بمپور كه شناسنامه و موجوديت خطه بلوچستان محسوب مي شود، بارها در زمان‌هاي مختلف و به ويژه در دوره قاجاريه محاصره و به توپ بسته شد. جدای از آسیب هایی که به خاطر این حمله ها به قلعه وارد شده، سهل انگاری مسئولین در طول سال ها هم باعث تخریب قسمت های بسیاری از این اثر ارزشمند ملی شده است. البته در سال های اخیر، بخش ورودی این بنا مورد مرمت قرار گرفته و مسیرهایی نیز برای تردد گردشگران در آن تدارک دیده شده است.

کوه تفتان

تفتان، یک قله آتشفشانی است که در جنوب شرقی ایران، در استان سیستان و بلوچستان و در مجاورت بلوچستان در شهرستان خاش جای دارد. این کوهستان با ارتفاع بیش از ۳ هزار متری از سطح دریا دارای قلل متعددی است. این کوه‌ قله ‌های زیادی دارد که نام مهمترین آن چهل تن  است که ارتفاعی ۴۰۳۶ متری دارد. تقریبا در همه حال از این قله که در ۱۰۰ کیلومتری زاهدان واقع شده غبارهای آتشفشانی ناشی از گوگرد خارج می ‌شود.

ناگفته نماند که از سه دهانه آتشفشانی این کوه همواره بخار گوگرد خارج می ‌شود. در ورودی حفره‌ های آتشفشانی تخته‌ های گوگردی به چشم می‎ آیند. این قله دو شاخک دارد: شاخک مرتفع در سمت شمال و شاخک کوتاه‎ تر در سمت جنوب. در ارتفاعات تفتان می‌توان ۳ دریاچه مشهور به نام دریا سر را مشاهده نمود که یکی از این دریاچه ‌ها نسبتا بزرگ و آب شور است دو دریاچه دیگر در بخش شمالی تفتان قرار دارند و آب آن‌ ها کم عمق و شیرین است.

همچنین رودخانه‌ های مختلفی از جمله لادیز و گزد از این کوه سرچشمه می‌ گیرد. در این مسیر هم چشمه آب گرم گوگردی هم چشمه آب شیرین وجود دارد. یکی دیگر از جذابیت‌ های تفتان وجود دو دیواره به نام های گراش خان و شصت خدا برای سنگنوردان است. گراش خان در جاده زاهدان به خاش و شصت خدا در جمچین قرار دارد. از جمله پوشش گیاهی منطقه می ‌توان به درختانی همچون بنه، بادام کوهی، گز، سیه چوب، درمنه، ارژن و پوشش گیاهی مانند آویشن، پیاز کوهی، خارگلک، گرمونه، کاسنی، ریواس و پونه اشاره کرد.

روباه، شغال و گرگ نیز پوشش جانوری منطقه را تشکیل می ‌دهند. برای رسیدن به تفتان باید در جاده خاش به زاهدان، یعنی به سمت شمال پیش رفت. پس از حدود ۲۰ کیلومتر تابلوی بزرگی مسیر دسترسی به قله تفتان را نشان می ‌دهد. از زاهدان به سمت خاش حدود کیلومتر ۱۳۰ می‎توان به خروجی روستاهای تمندان و کوشه رسید. از سر جاده تا دو راهی که سمت راست آن تابلوی اردوگاه را نشان می‎دهد حدود ۲۰ کیلومتر، و از دو راهی تا اردوگاه ۸ کیلومتر راه پیش رو است. به دلیل وزش بادهای سنگین و سرد در فصل زمستان عموماً صعود به این قله بسیار دشوار است. یعنی مسیری که عادی تا پناهگاه ۳ ساعته طی می‎شود، به بیش از ۸ ساعت زمان نیاز دارد. تفتان در تمام فصول سال قله برف‌ گیری نیست، اما اگر قصد دارید در فصول پاییز و زمستان به این قله صعود کنید برای مقابله با بادهای سرد حتما لایه ‌های مختلف لباس را همراه خود بردارید. برای آنکه گازهای گوگردی قله اذیت ‌تان نکند می ‎توانید از شال برای بستن دهان و بینی‌تان استفاده کنید.

با توجه به اینکه لباس‌ هایتان بوی گوگرد (بویی شبیه به تخم مرغ گندیده) می‎گیرد برای برگشت همراه داشتن یک دست لباس اضافه پیشنهاد می ‌شود. در آخر یادمان باشد مراقب این میراث طبیعی ماندگار باشد و با ریختن زباله، عمر بقای آن را کوتاه نکنیم.

صنایع دستی سیستان و بلوچستان:

شاید تا سخن از صنایع دستی به میان بیاید ذهن شما به صنایع دستی اصفهان و شیراز برود و هنرهای قلم کاری، میناکاری و خاتم کاری و مانند آن. اما تمامی مردمان ایران در اقصی نقاط کشور، همگی هنر و صنعت دستی ایران را حفظ کرده اند، یکی از آن ها سیستان و بلوچستان است که هنر دست زنان و مردان خون گرم این سرزمین اصیل هستند وبیشتر آن ها ثبت ملی و جهانی شده اند. صنایع دستی سیستان و بلوچستان از اصیل ترین و قدیمی ترین صنایع دستی ها به حساب می آید که قدمت برخی از آن ها مانند سفال کلپورگان به چند هزار سال قبل بر می گردد.

بلوچی دوزی

بلوچی دوزی یا سوزن دوزی بلوچ از هنر های دستی و تزئینی  پارچه است، که توسط بانوان بلوچستان به شهرت رسیده است. هیچکس به درستی نمی ‌داند از چه زمان در ایران شروع شده و تمام دختران و زنان بلوچ از کودکی تا میانسالی و حتی کهنسالی دست اندر کار آن به حساب می ‌آیند و آن را میراث و وصیت پدران خود می‌ دانند. در گذشته اکثر سوزن دوزی ها با نخ ابریشم و یا با نخ پشمی صورت می گرفت اما امروزه الیاف صنعتی نیز در این هنر کاربرد پیدا کرده است. هنرمندان روی پارچه‌ های ساده با نخ ‌های رنگی و به کمک قلاب و سوزن طرح ‌هایی می ‌زنند. طرح ها در سوزن ‌دوزی ذهنی هستند و از رویاها الهام می‌ گیرند و به همین جهت سوزن‌ دوزی را بازتاب دردها، آمال و آرزوهای زنان بلوچ می‌ دانند و بسیار از آن ها از این طریق امرار معاش می کنند. سوزن ‌دوزی  را بر روی لباس، سفره عقد، روتختی، کوسن، سجاده، رومیزی، پشتی و یا حتی لباس و … انجام می ‌دهند. لباس هایی که با بلوچی دوزی مزین می شوند اکثرا به دلیل وقت زیادی که هنرمند برای آن می گذارد علاوه بر قیمت نسبتا بالا، جلوه‌ ای دیدنی و خیره‌ کننده دارد.

خامه دوزی

سوزن دوزی با نخ ابریشم را خامه دوزی می گویند این هنر را می‌ توان زیرمجموعه هنر سوزن دوزی دانست که در آن فقط از نخ سفید استفاده می‌ شود. خامه دوزی که به خمک دوزی یا سفید دوزی نیز معروف است، در میان مردم سیستان رواج دارد. در گذشته ابریشم به صورت خام یعنی بدون هیچ اعمالی از قبیل رنگرزی مورد استفاده قرار می ‌گرفت و همین امر دلیلی بر نامیدن این هنر زیبای اصیل سیستانی به این نام است. محصولات خامه دوزی از جمله عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز و رومیزی است که اکثراً برای افراد مسن تهیه می ‌شوند.

پریواردوزی

پریواردوزی یا پلیواردوزی، نوعی سوزن ‌دوزی یا گلدوزی روی پارچه است. جلوه این هنر بیشتر در قسمت حاشیه روسری و اشارپ زنان بلوچی دیده می ‌شود؛ اما در بخش‌ هایی از استان این هنر را برای تزئین قسمت‌ های پیش سینه، سرشلوار و دورآستین، کلاه، عرقچین، سرمه‌دان، بازوبند، جلد دعا و … هم به کار می‌ برند. بیشتر اهالی بومی سیستان و بلوچستان و روستاهای شهرستان سراوان و ایرانشهر به این هنر مشغول هستند و از آن کسب درآمد می‌ کنند.

سیاه دوزی

سیاه‌ دوزی نوع دیگری از سوزن ‌دوزی است که با استفاده از نخ سیاه رنگ ابریشمی است که برای تزیین سرآستین و پیش سینه لباس‌ها به کار می ‌رود. در این هنر با دوخت دندان ‌موشی ِ بهم چسبیده نقش‌ هایی مثلثی شکل روی لباس می ‌زنند و گاهی بین دوخت دندان ‌موشی از دوخت زنجیره هم استفاده می‌ کنند.

سکه دوزی و آینه دوزی

آینه‌ دوزی و سکه ‌دوزی به هنر دوختن آینه و سکه در سایزهای مختلف در کنار پولک در لباس ‌های محلی، جلیقه، روتختی و … گفته می‌ شود. این هنر دومین هنر محبوب سیستان و بلوچستان بعد از سوزن ‌دوزی است و گاهی در کنار ابریشم‌ دوزی، قیطان ‌دوزی و بخیه ‌های تزئینی مورد استفاده قرار می ‌گیرد. این هنر در مراسم عروسی کاربرد زیادی دارد و در رختخواب و جهیزیه عروس یا حتی گردنبند شتر برای تزئین در عروسی به کار می ‌رود. به جز سکه و آینه از منجوق و مروارید، پولک، خرمهره، دکمه صدفی، نوار یراق و پارچه وسایل مورد نیاز برای این هنر هستند.

سفالگری، صنایع دستی جهانی سیستان و بلوچستان

سفالگری از هنرهای بسیاری قدیمی در سیستان و بلوچستان است و سفال‌های کشف شده در شهر سوخته به خوبی قدمت این هنر را نشان می‌دهند. روستای کلپورگان از توابع شهرستان سراوان مهم ‌ترین مرکز تولید سفال به شمار می ‌رود و با عنوان موزه زنده سفال کلپورگان از سال ۱۳۹۶ ثبت جهانی شده است. این روستا تنها موزه زنده سفال در جهان است و این هنر بیش از ۳۰۰۰ سال در آن قدمت دارد. کلپورگان نام روستایی است که در ۲۵ کیلومتری سراوان و در ۳۹۰ کیلومتری جنوب زاهدان واقع شده است. زنان بلوچ تمام کارهای ظریف ساخت سفال‌ های کلپورگان را انجام می ‌دهند و مردان فقط در کارهای طاقت فرسا مانند پخت سفال به زنان روستا کمک می ‌کنند. برای تزیین و نقاشی سفال از سنگ تیتوک استفاده می ‌کنند؛ این سنگ نوعی سنگ منگنز دارای رنگی قهوه ‌ای یا سیاه است. با ساییدن سنگ تیتوک بر روی تخته سنگی بزرگ که مقداری آب روی آن ریخته شده، دوغابی تهیه می ‌شود که رنگ مورد نیاز برای نقاشی سفالینه‌ ها را فراهم می ‌کند. سفالینه ‌های کلپورگان اشکال و کاربردهای متنوعی مانند کوزه، قلیان، انواع ظروف مانند کاسه و بشقاب و پارچ، قندان و اسپند دودکن دارد. سفال کلپورگان اگرچه آنطور که شایسته آن است به دنیا شناسانده نشده، اما اصالت و زیبایی این هنر دست، چشم هر بیننده ‌ای را خیره می ‌کند.

دودنی بافی

دودنی ‌بافی یکی از هنرهای تاریخی و دانش ساختن تورهای تزئینی با گیاه علفی است؛ گیاهی با برگ ‌های ساده منقسم و گل ‌های زرد متمایل به سفید که در اکثر نقاط استان رویش دارد که البته هم اکنون از محبوبیت این هنر کاسته شد و تقریبا رو به فراموشی رفته است. دودنی از آن دست دست سازه های زیبا است که دو کاربرد دارد. هم برای تزئین و هم حفاظت از چشم زخم. این دیوارآویز سنتی توسط زنان سیستانی با کمک گیاهان علفی و گل های زرد وحشی بافته می شود.

سیس بافی و خولک بافی

استفاده از منابع طبیعی یکی از اصول اولیه زندگی در گذشته بوده است. مردمان هر سرزمینی با توجه  به محیطی که در آن متولد شده و زندگی می کنند نهایت استفاده  را می برند. در استان سیستان و بلوچستان با توجه به وجود دریاچه هامون و نخلستان ها حصیر بافی، سیس بافی و خولک بافی به خوبی رواج پیدا کرده است. برای خولک ‌بافی از ساقه ‌های نی استفاده می ‌شود و سایه ‌بان، پرده و توتن (نوعی قایق حصیری) را با استفاده از این هنر تهیه می ‌کنند. روستاهای حاشیه خواجه و شهرستان زابل از مهم ‌‌ترین مراکز تولید محصولات خولک ‌بافی هستند. سیس رشته‌ هایی از الیاف است که در اطراف تنه درخت خرما می ‌روید و به آن گیس درخت خرما گفته می ‌شود. در سیس ‌بافی از الیاف کناره تنه ی درخت خرما استفاده می شود. در سیس بافی این الیاف را در هم تنیده و به کمک آن رشته الیاف های کلفت تری پدید می آید که به وسیله آن وسایلی مختلفی می سازند. از میان آن ها می ‌توان موارد زیر را نام برد:

تک: نوعی زیرانداز حصیری

نولک: نوعی سبد دسته ‌دار برای حمل علوفه و ماهی

سوند: نوعی حصیر برای ایجاد حصار و محدود کردن فضا

کتل : نوعی زنبیل

قفس برای نگهداری مرغ

انواع طناب

کلاهک آباژور

قالی سیستان با شهرت جهانی

بافته‌ های سیستانی سابقه‌ ای طولانی و درخشان و همچنین شهرتی جهانی دارند. با سکونت اقوام سکایی در دشت زرخیز سیستان در ۲ هزار سال پیش، تحولی در منطقه رخ داد. این قوم با سکونت در این منطقه به کشاورزی و بافندگی پرداختند و بافته‌ های منطقه را تحت تاثیر تجربه و هنر خویش قرار دادند. در گذشته برای بافت فرش سیستانی از پشم گوسفندان، رنگرزی گیاهی و به دلیل  زندگی غیرساکن، از دارهای افقی استفاده می ‌شد  اما هم اکنون دارها به حالت عمودی تغییر شکل داده و قالی بافان از  رنگ‌ های شیمیایی بهره می‌ گیرند. طرح‌ های قالی سیستان شبیه به نقش‌ های ترکمن است و نقش‌ های اصیلی چون “فتح ‌اللهی، مددخانی، هراتی، گلدانی یا گنبدی” بافته می ‌شوند. فرش این منطقه در اکثر نقاط ایران شناخته شده است.

لنج سازی

لنج، کشتی کوچک یا قایقی بزرگ گفته می ‌شود که بیشتر در خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند به چشم می‌ خورد. در لغت، لنج یعنی حرکت کردن با کبر و ناز که به خوبی حرکت آهسته این کشتی کوچک را وصف می ‌کند. این هنر که بیشتر جنبه صنعتی دارد، بیشتر در بندر کنارک و چابهار رواج دارد. دانش لنج‌ سازی ایرانیان به عنوان یک میراث معنوی در یونسکو ثبت شده و میراثی جهانی به شمار می‌ رود.

بلوچی دوزی
خامه دوزی-استان سیستان و بلوچستان
پریوار دوزی
سکه دوزی و آینه دوزی
صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان
blank
blank
blank

آداب و رسوم مردم استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان همانند هر استان دیگری دارای فرهنگ و آداب رسومی خاص است که هویت مردم آن منطقه را شکل می دهد. همسایگی آن با همسایه های شرقی ایران موجب شده تا آداب و رسومی ویژه و متفاوت با سایر مناطق بر زندگی مردم استان سیستان و بلوچستان حاکم گردد. فرهنگ و رسم و رسومات در این استان دارای قدمتی طولانی است و آن چه که در این خصوص اهمیت بالایی دارد این است که  بسیار پایبند به آداب و رسوم پیشینیان خود بوده و مراسم های مختلفی در قالب رویداد های فرهنگی و بومی و اسلامی در این استان برگزار می گردد. یکی از رسوم جالبی که نزد مردم استان سیستان و بلوچستان دیده می شود این است که در رویداد های مختلف مانند جشن ها و مراسم گوناگون شتر سواری می کنند. در این استان بازی های محلی نظیر هلاری و کودی وجود دارد که اگر چه بازی هایی ساده و محلی هستند اما تجربه آن ها می توانند بسیار لذت بخش باشد. اغلب بازی های محلی و سنتی در تمام مناطق به صورت گروهی بوده و فرصتی برای در کنار هم بودن کودکان و حتی بزرگسالان به شمار می آید.

لباس هاى محلى:

شكل پوشش گروه هاى انسانى ارتباط مستقيمى با شرايط اقليمى، فرهنگى و قومى هر منطقه دارد. همچنين پوشاك معرف ذوق و هنر، آداب و سنت هاى جوامع بشرى بوده است. پوشش مردم استان سیستان و بلوچستان نیز می تواند نشان دهنده آداب و رسوم و فرهنگ مردم در این استان باشد. يكى از موضوعاتى كه پيش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سيستان و بلوچستان جلب مى كند، تنوع رنگ در پوشاك است. البته اين تنوع رنگ در بسيارى از نقاط ايران به ويژه در ميان ايل قشقائى، شاهسون و كرد نيز مشهود است. لباس مردان از دستار، سرپوش و پیراهن های مردانه بلند تشکیل شده است. كفش مردها از كفش هاى مخصوصى به نام چپلی است كه  نوك آن به طرف بالا برگشته است و عقيده دارند كه اين كفش ها آن ها را در راه رفتن چابك كرده و در حركت موجب زحمت آن ها نمى شود. چپلی از از لاستیک های فرسوده تهیه می شود. نوع دیگری از پاپوش نیز برای مردان وجود دارد که تارقی نام داشته و از چرم گاو تهیه می شود. لباس زنان بلوچ، پيراهن بلند با يقه باز است و آن را با دستار بزرگى مى پوشانند. معمولا لباس زنان در این استان به سوزن دوزی های سنتی مزین می شود. كفش زن ها شبيه به كفش تارق مردها است، ولى بيشتر آن ها پاى برهنه راه مى روند و بعضى هم با جوراب رفت وآمد مى كنند. زنان استان سیستان و بلوچستان برای حضور در مراسم و رویداد های فرهنگی و سنتی از لباس های زیبا تری استفاده می کنند. دامن های پر چین و بلند که رنگ های متنوع و زیبایی دارد از جمله این لباس ها به شمار می آید

موسيقى و ادبيات بومى:

ساکنان سیستان و بلوچستان تعلق خاطر شدیدی به موسیقی دارند. مردمان این منطقه با موسیقی متولد می شود و به هنگام مرگ نیز از آن ها جدایی ندارد. موسيقى بومى و ترانه هاى فولك مردم سيستان و بلوچستان ظرافت ويژه اى دارند. اين لطافت شايد به دليل طبيعت خشن و شيوه سخت گذران انسان در اين خطه، اندكى غيرعادى به نظر برسد، زیبا ترین احساس و عمیق ترین دردها و شورانگیزترین داستانهای عشقی و حماسی را به زبان موسیقی بیان می کند. ترانه هاى محلى بلوچ بيشتر در مراسم جشن عروسى و مخصوصاعيد فطر خوانده مى شود. ترانه هاى محلى سيستان نمايانگر زندگى مادى و معنوى مردم اين سرزمين است. اكثر اين ترانه ها ارتباط مستقيمى با محيط طبيعى، شيوه زندگى و باورهاى دينى و اعتقادى مردم منطقه دارند. اشعار محلى بلوچ غالبا در مراسم اعياد و مخصوصا عيد فطر خوانده مى شود و موزيک محلى كه عبارت از سرنا، دهل، قيچك، رباب، بنجو، تنبورك، دهلك و سازهاي ضربي مانند تشت و كوزه كه خاص منطقه است. از انواع موسيقي در استان مي توان موسيقي هاي رزمي، مجلسي، عرفاني و بزمي را نام برد كه بيان كننده غم ها، شادي ها، حماسه ها و روحيه فداكاري، تقوا، وفاي به عهد، حب وطن و ميهمان نوازي مردم اين منطقه است.

جشن ها و اعياد ملى و مذهبى:

یکی از مهم ترین رسومی که نزد مردم استان سیستان و بلوچستان بسیار محترم شمرده می شود برگزاری اعیاد مذهبی می باشد. در استان سيستان و بلوچستان برخى از اعياد و جشن هاى ملى و مذهبى بسيار با شكوه و برخى ديگر به شكل معمولى برگزار مى شود. از اعياد ملى، عيدنوروز در منطقه رونق زيادى ندارد، ولى اعياد مذهبى نظير عيد فطر و قربان بسيار باشكوه و با مراسم خاصى برگزار مى گردد. به طور اجمال به چگونگى برگزارى اين اعياد اشاره مى شود:

عيد نوروز:

برگزارى عيد نوروز در گذشته چندان مورد توجه مردم منطقه قرار نمى گرفت. در سالهاى اخير براثر تماس با مردم ديگر نقاط، عيد نوروز بيشتر در نقاط شهرى جشن گرفته مى شود. مردم در ايام نوروز لباس نو مى پوشند و به ديدار يكديگر مى روند. مردم سيستان روز عيد به كوه خواجه مى روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادى مى كنند. خصومت ها را در روزهاى عيد ناديده مى گيرند و صلح و آشتى مى كنند.

عيد سعيد فطر:

يكى از اعياد بزرگ استان، عيد فطر است. در اين روز مردم لباس نو مى پوشند و پس از ۳۰ روز روزه داربودن در محل هايى به نام عيدگاه جمع مى شوند و نماز عيدفطر برپا مى دارند و فطريه مى دهند و پس از آن به خانه مراجعت مى كنند و سپس به خانه  خويشان و اقوام خود مى روند و عيد را تبريك مى گويند. روز عيد سعيد فطر يكى از روزهاى مهم در نواحى مختلف استان سيستان و بلوچستان به ويژه ناحيه بلوچستان به شمار مى رود.

عيد قربان:

يكى ديگر از اعياد بزرگ مردم استان، عيد قربان است. در اين عيد مردم لباس نو مى پوشند و در محل عيدگاه چند خانوار باهم جمع مى شوند. در اين روز معمولا  شترى را قربانى مى كنند و سنت خوبی که در این منطقه رواج دارد این است که گوشت قربانی تنها بین افراد نیازمند توزیع می گردد. پس از خاتمه مراسم قربانى ديد و بازديد شروع مى شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنايان مى روند و حلاليت مى طلبند. نکته جالب در خصوص برگزاری عید قربان در استان سیستان و بلوچستان این است که تا سه روز حال و هوای عید بر زندگی مردم حاکم است. از دیگر مراسم های قابل تامل سیستان و بلوچستان، مراسم حشر کردن است که به مشارکت گروهی مردان سیستان برای لایروبی بستر دریاچه هامون گفته می‌ شود که خود بزرگترین تبلور همبستگی و اشتراک مساعی در این خطه می ‌باشد .

سوغات سیستان و بلوچستان

مانند همه شهر هایی که مسافران زیادی را میزبانی می کنند موضوع سوغات و صنایع دستی در این استان نیز اهمیت بالایی پیدا کرده است. استان سیستان و بلوچستان دارای سوغات متعددی است که در صورت سفر به این منطقه می توانید آن ها را از بازار های محلی و مغازه ها تهیه نمایید. همان طور که گفته شد سیستان و بلوچستان یکی از بزرگ ‌ترین مراکز صید ماهی است و ماهی و میگو را می ‌توان به عنوان سوغات خریداری کرد.

شیرینی لندو

یکی از شیرینی های سنتی که توسط افراد بومی در استان سیستان و بلوچستان تهیه می شود شیرینی لندو نام دارد. تهیه ‌ی این شیرینی سنتی و بومی، برای پذیرایی از مهمانان در مناطق مختلف استان رواج دارد. لندو، از ترکیب خرما، گندم و کنجد تهیه می ‌شود به این صورت که پس از مخلوط کردن خرمای هسته گرفته شده، گندم داغ (برشته) و کنجد، مواد را زیر بار سنگین می ‌گذارند تا سفت شوند و حالت چسبندگی پیدا کنند. به طور کلی تولید این نوع شیرینی زمان بر بوده و گاهی اوقات ممکن است بیش از یک نصفه روز برای چسبیدن مواد آن به هم زمان لازم باشد. معمولا شیرینی لندو به صورت توپی در آمده و می تواند به عنوان یکی از پر طرفدار ترین سوغات استان سیستان و بلوچستان شناخته شود.

انبه

انبه از میوه‌ های گرمسیری این منطقه است که باتوجه به شرایط آب و هوایی آن از محصول ‌های اصلی کشاورزی به‌ شمار می ‌رود. میوه انبه علاوه بر مصرف خوراکی، آشپزی به‌عنوان طعم‌ دهنده، رنگ ‌دهنده و عطر کاربرد دارد. میوه ‌هایی همچون انار و مرکبات نیز از دیگر میوه ‌های اصلی این منطقه به ‌شمار می‌ رود.

ادویه

در زاهدان ادویه نقش مهمی در پخت و پز دارد. زاهدان به دلیل همسایه بودن با پاکستان، افغانستان و همچنین داشتن یک بندر که میزبان کشتی‌ های تجار شرقی مانند هندی ‌ها بوده، یک فرهنگ غذایی خاص در آن به وجود آمده که بخش مهمش را ادویه‌ ها تشکیل می ‌دهند. ادویه آچار گوشت که نام آن از هند و پاکستان آمده، یکی از ادویه‌ های منحصر به فرد این منطقه است. این ادویه از تخمه شنبلیله، فلفل قرمز، زرد چوبه، نمک، تخم گشنیز و سیاه دانه تهیه می ‌شود که مردم در بیشتر غذاهای خود از آن استفاده می ‌کنند. آچار گوشت زیاد تند نیست و هر ذائقه ‌ای را به خود جذب می ‌کند. این ادویه را در بسته‌ بندی‌ های ۵۰ گرمی تا ۱۰۰ گرمی در دسترس است. اوچیزک و تنوری دو غذای معروف زاهدان است که با این ادویه به ‌خصوص تهیه می ‌شوند.

کلوچه خرمایی

کلوچه خرمایی در ماه اسفند پخت می‌شود و در ایام نوروز مورد استفاده قرار می ‌گیرد. بعضی از این کلوچه ‌ها خرمایی و بعضی نیز بدون خرما با سیاه دانه و رازیانه تهیه می ‌شود. در قدیم این کلوچه در تنور پخت می ‌شد، اما امروزه در تنور گازی یا فر پخت می‌ شود.

چای زاهدان

با قدم زدن در بازارهای زاهدان، ظروفی پر از چای در داخل مغازه ها به چشم می خورد که هر کسی را برای خرید وسوسه می کند و طعم بسیار عالی دارد. این چای یکی از محصولاتی است که از کشورهایی همچون هند وارد زاهدان می شود و کیفیت خوبی دارد. علاه بر چای سیاه، چای سبز و چای سرخ هم برای خرید موجود است. چای دیگری که شاید اسم آن به گوشتان نخورده باشد چای سفید است که می توانید آن را در زاهدان بیابید چای سفید کمیاب و گران قیمت است. از نظر شکل ظاهری هم برگ های بلند دارد. دم کرده چای سفید شبیه به چای سبز است و خواص ضد سرطانی آن بیشتر می باشد. چای سرخ بلوچستان هم در واقع همان چای ترش است که در بلوچستان کشت می‌ شود. ۷۳۲ هکتار از زمین‌ های کشاورزی این منطقه زیر کشت چای ترش قرار دارند و این چای از محصولات مرغوب استان به شمار می ‌رود. چای زاهدان طرفدران بسیاری دارد و سوغاتی مناسبی از شهر زاهدان است.

خرما زاهدان

یکی دیگر از محصولات استان های گرمسیری خرما است که طبعی گرم دارد. شما می توانید این محصول ارزشمند و پرفایده را به عنوان سوغات به شهر خود ببرید. مرغوبترین خرمای زاهدان همان خرمای مضافتی است که در برابر خرمای عراقی وزنی دو برابر دارد و کشاورزان از ارزش زیاد این محصول می گویند. تولید انبوه این محصول در شهرهای ایرانشهر و سراوان صورت می پذیرد و خرمای ربی فقط در زاهدان کشت و برداشت می شود. خرمای زاهدان با وجود مرغوبیت و کیفیت بالا از توجه بسیار کمی برخوردار شده است.

بورک

بورک نوعی نان محلی سیستانی است که در پخت آن از اسفناج یا سبزی های محلی مانند سوزی که به صورت خودرو در منطقه سیستان در فصلی که گندم رشد می کند در کنار آن خود را نشان می دهد، استفاده می شود و در سفره افطار مردمان این منطقه جایگاه ویژه ای دارد. بازار بورک هم اکنون در منطقه سیستان داغ داغ است، فصل برداشت سبزی های محلی اسفند ماه است و برای پخت بورک آماده هستند، در سفر به سیستان از این خوراکی خوشمزه استقبال کنید.

blank
blank
blank