نوشته‌ها

هخامنشیان چگونه نوروز را جشن می‌گرفتند؟

برخی گمان دارند که کوروش هخامنشیان نوروز را به عنوان «جشن ملی» اعلام کرده است.

بنیاد فردوسی شاخه توس در سلسله گزارشی به آیین نوروز در دوره‌های تاریخی پرداخت است.

در بخش اول درباره نوروز و حکومت هخامنشیان آمده است:

برخی گمان دارند که کوروش هخامنشی نوروز را (سال ۵۳۸ قبل از میلاد) به عنوان «جشن ملی» اعلام کرده است.

او در این روز برنامه‌هایی برای:  ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی، نظافت خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌کرده است.

این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده است.

مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند.

«ارنست هرتسفل»(Ernst Herzfeld) که در سال‌های ۱۹۳۰ در تخت‌جمشید حفاری می‌کرد، عقیده داشت که: «تخت‌جمشید تنها در مواقع برگزاری مراسم و تشریفاتی خاص از آن استفاده می‌شده است» از جمله جشن نوروز که در یکی از کاخ‌های تخت جمشید، یعنی [کاخ آپادانا] برگزار می‌شد.

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید، به فرمان داریوش بزرگ بنا شد.

شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب کرد که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.

آن‌طور که از کتیبه‌های دوران هخامنشی برمی‌آید، زمان آغاز سال نو زمان مشخص و دقیقی نداشته، بلکه متغیر بوده و دلایل آن بسیار پیچیده است. بنا بر مدارک باقی‌مانده، در سرتاسر دوران هخامنشی، زمان آغاز سال نو از ۲۱ اسفندماه (۱۲ مارس) تا ۹ اردیبهشت (۲۹ آوریل) در نوسان بوده‌است.

در دوران هخامنشیان، ۱۱ روز اول فروردین (فرورتیشن/Farvartishn) ویژه انجام مراسم نوروز بود.

شاه در نخستین روز سال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی، فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمین‌های دیگر را می‌پذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش کارهای سال کهنه و برنامه‌های دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان می‌کرد که نصب العین قرار گیرد.

شاه سپس پیشکش‌ها را دریافت می‌کرد که نمونه آن در کنده‌کاری‌های تخت جمشید دیده می‌شود.

آنگاه مراسم سان و رژه برگزار می‌شد و افسرانی که قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش می‌گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی می‌شدند.

«گیرشمن» باستان‌شناس فرانسوی، در مورد مراسم نوروز در دربار هخامنشیان نوشته‌است: «همه چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت این جشن ملی بنا شده‌است.»

پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان حکومت شاهنشاهی و نمایندگان کشورها به تخت جمشید می‌آمدند و در دشت پهناور مرودشت – که رود «پلوار» از میان آن می‌گذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته – هزاران چادر می‌زدند. در نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شده‌اند. در این سنگ برجسته‌ها نمایندگان ۲۳ ملت پیرو شاهنشاهی ایران و درباریان پارسی و مادی به همراه اسب‌ها و گردونه‌های پادشاهی و سربازان شوشی دیده می‌شوند.

منبع: ایسنا

نقش زن در عصر هخامنشیان

تا پیش از کشف الواح بارو و خزانه‌ تخت جمشید در خلال کاوش‌های مؤسسه‌ شرق‌شناسی شیکاگو تحت سرپرستی ارنست هرتسفلد و بعدتر اریک اشمیت، اطلاعات پژوهشگران از جامعه‌ ایرانی در عصر هخامنشی به‌ویژه نقش زنان در این جامعه محدود به منابعی چون متون کلاسیک یونانی در رابطه با هخامنشیان و کتیبه‌های شاهی هخامنشی بود، با استفاده از این منابع در حقیقت کمترین اطلاعات ممکن از جامعه و زنان در دست پژوهشگران بود.

بايگانی باروی تخت جمشید علاوه‌ بر  اینکه اطلاعاتی مفصل در زمینه‌ تاريخ اجتماعی و اقتصادی در اختیار پژوهشگران و عموم علاقه‌مندان به تاریخ دوره‌ هخامنشی قرار می‌دهد، در ارتباط با زندگی شخصیت‌های تاريخی منعکس شده در ساير منابع مانند تاریخ هرودت اطلاعات ذی‌قیمتی را ارائه می‌کند.

 اهمیت این اسناد بر این اساس است که اطلاعات منعکس شده در الواح اداری، از قلب سرزمین پارس نشئت می‌گیرد و هدف از ثبت این اطلاعات نه رویکردی جانب‌دارانه به اشخاص و اتفاقات بوده آن‌چنان‌که در کتیبه‌های سلطنتی یا منابع دیگر می‌بینیم، بلکه هدف اصلی ثبت اطلاعات اقتصادی و اداری برای بایگانی در اداره‌ تخت جمشید بوده است، بنابراین الواح بایگانی تخت جمشید بهترین و دست اول‌ترین اطلاعات را از وضعیت جامعه‌ هخامنشی در سرزمین پارس و بخش‌های مهمی از قلمرو هخامنشیان را برای ما فراهم کرده‌اند.

در کنار گزارش‌هايی که این الواح از کالاهای اساسی زندگی (يعنی غذا و نوشيدنی)، نحوه انتقال، ذخيره و توزيع کردن جو و گندم، ميوه، پرندگان و حيوانات اهلی برای کارگران، مسافران، پادشاه و دربار و غیره ثبت کرده‌اند، نام تعدادی از بانوان برجسته در دوران داریوش اول مانند ایرتَشدونَه، اودوسَه، ایردَبَمَه و دربارهای جداگانه‌ متعلق به آن‌ها نیز در این الواح منعکس‌شده است.

بر اساس اطلاعات استخراج شده از این متون مقادير فراوانی از غلات و حيوانات اهلی و سایر مایحتاج به دربار و تمام املاک و خدم‌وحشم زیرمجموعه‌ این بانوان قدرتمند اختصاص داده می‌شد.

تمایز بین کارگران مرد و زن

یکی دیگر از اطلاعات ارزشمند ثبت‌شده در بايگانی باروی تخت جمشید، اطلاعات مرتبط با بانوان فعال در برنامه‌های ساخت‌وساز در مناطق زیرمجموعه‌ اداره‌ تخت جمشید است. بر اساس اطلاعات استخراج‌شده از متون بایگانی تخت جمشید، می‌دانیم که بین کارگران مرد، زن، پسر و دختر تمايز وجود داشته است، جايگاه زنان در این میان دارای اهمیت بسیاری است.

طبق این اسناد، زنان از این ظرفیت و توانایی برخوردار بودند که  رهبر يک گروه کاری باشند يا در گروه‌های کاری مرکب از زنان و مردان، زنان می‌توانستند سهميه‌ای بيش از مردان دريافت کنند.

اين نکته‌ جالب‌توجه در الواح احتمالاً از این مسئله حکایت می‌کند که برخی از وظایف افراد فعال در برنامه‌های عمرانی در مناطق زیرمجموعه‌ اداره‌ تخت جمشید، حيطه‌ تخصصی زنان بوده است. در واقع زنان در برخی از امور تخصصی می‌توانستند استقلال عمل داشته باشند و حتی به جايگاه مشخصی دست یابند. بر اساس اطلاعات استخراج شده از متون اداری تخت جمشید، به مادران در دوره‌ هخامنشی به ازای هر فرزندی که به دنيا می‌آوردند، جيره‌ مازاد  اختصاص می‌یافت.

تصویری از مهرهای متعلق به ایردَبَمَه (احتمالا مادر داریوش) از زنان قدرتمند دوره داریوش هخامنشی و طرحی از مهر متعلق به ایرتشتونه (آرتیستونه) همسر داریوش

منبع تصویر
Garrison, M.B (۲۰۱۷). The Ritual Landscape at Persepolis: Glyptic Imagery from the Persepolis Fortification and Treasury Archives. Oriental Inst. Of the Univ. of Chicago p,۵۵

مهرهای متعلق به دو زن قدرتمند در دوران داریوش اول به ترتیب ایردَبَمَه (مهر PFS ۵۱) و ایرتَشدونَه (مهر PFS ۳۸)

* گزارش از مهرناز بردبار، مسئول کتابخانه تخصصی مجموعه جهانی تخت جمشید

منبع: میراث آریا

مرتبط:

جایگاه زنان در دوره‌ هخامنشیان

سازه‌های آبی دوران هخامنشیان، میراث گران‌بهای نیاکان

جایگاه زنان در دوره‌ هخامنشیان

مسئول کتابخانه تخصصی پایگاه میراث جهانی تخت‌جمشید، در یادداشتی به مناسبت روز زن، نگاهی به زنان در دوره هخامنشیان پرداخته است.

مهرناز بردبار مسئول کتابخانه تخصصی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید، به مناسبت روز زن، یادداشتی را با عنوان “زنان در دوره هخامنشیان” در اختیار ایسنا قرار داد و در آن به یافته‌های علمی و باستانشناسی پیرامون نقش و جایگاه زنان در دوره تاریخی حاکمیت هخامنشیان پرداخته است.

نویسنده یادآور شده است که در نگارش این یادداشت، از مشاوره آقای دکتر سهیل دلشاد، دکتری زبانشناسی و مشاور علمی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید، بهره برده است.

“تا پیش از یافت شدن الواح بارو و خزانۀ تخت جمشید در خلال کاوش‌های مؤسسۀ شرقی شیکاگو تحت سرپرستی ارنست هرتسفلد و بعدتر اریک اشمیت، اطلاعات پژوهشگران از جامعۀ ایرانی در عصر هخامنشی بویژه نقش زنان در این جامعه محدود به منابعی چون متون کلاسیک یونانی در رابطه با هخامنشیان و کتیبه‌های شاهی هخامنشی بود. با استفاده از این منابع در حقیقت کمترین اطلاعات ممکن از جامعه و زنان در دست پژوهشگران بود.

بایگانی باروی تخت‌جمشید علاوه‌ براینکه اطلاعاتی مفصل در زمینة تاریخ اجتماعی ـ اقتصادی در اختیار پژوهشگران و عموم علاقمندان به تاریخ دورۀ هخامنشی قرار می‌دهد، در ارتباط با زندگی شخصیت‌های تاریخی منعکس شده در سایر منابع مانند تواریخ هرودوت اطلاعات ذی قیمتی را ارائه می‌کند.

اهمیت این اسناد بر این اساس است که اطلاعات منعکس شده در الواح اداری، از قلب سرزمین پارس نشأت می‌گیرد و هدف از ثبت این اطلاعات نه رویکردی جانبدارانه به اشخاص و اتفاقات بوده (آنچنان که در کتیبه‌های سلطنتی یا منابع دیگر می‌بینیم)، بلکه هدف اصلی ثبت اطلاعات اقتصادی و اداری جهت بایگانی در ادارۀ تخت جمشید بوده و بنابراین الواح بایگانی تخت جمشید بهترین و دست اول‌ترین اطلاعات را از وضعیت جامعۀ هخامنشی در سرزمین پارس و بخش‌های مهمی از قلمرو هخامنشیان را برایمان فراهم کرده‌اند.

در کنار گزارش‌هایی که این الواح از کالاهای اساسی زندگی (یعنی غذا و نوشیدنی)، نحوه انتقال، ذخیره و توزیع نمودن جو و گندم، میوه، پرندگان و حیوانات اهلی برای کارگران، مسافران، پادشاه و دربار و غیره ثبت کرده‌اند، نام تعدادی از بانوان برجسته در دوران داریوش اول مانند ایرتَشدونَه، اودوسَه، و ایردَبَمَه و دربارهای جداگانة متعلق به آن‌ها نیز در این الواح نیز منعکس شده است.

بر اساس اطلاعات استخراج شده از این متون مقادیر فراوانی از غلات و حیوانات اهلی و سایر مایحتاج به دربار و تمامی املاک و خدم و حشم زیر مجموعۀ این بانوان قدرتمند اختصاص داده می‌شد.

یکی دیگر از اطلاعات ارزشمند ثبت شده در بایگانی باروی تخت‌جمشید، اطلاعات مرتبط با بانوان فعال در برنامه‌های ساخت و ساز در مناطق زیر مجموعۀ ادارۀ تخت جمشید است. بر اساس اطلاعات استخراج شده از متون بایگانی تخت جمشید، می‌دانیم که بین کارگران مرد، زن، پسر و دختر تمایز وجود داشته است. جایگاه زنان در این میان دارای اهمیت بسیاری است.

بر طبق این اسناد زنان از این ظرفیت و توانایی برخوردار بودند که  رهبر یک گروه کاری باشند یا در گروه‌های کاری مرکب از زنان و مردان، زنان می‌توانستند سهمیه‌ای بیش از مردان دریافت کنند.

این نکتۀ جالب توجه در الواح احتمالاً از این مسئله حکایت می‌نماید که برخی از وظایف افراد فعال در برنامه‌های عمرانی در مناطق زیرمجموعۀ ادارۀ تخت جمشید حیطة تخصصی زنان بوده است.

در واقع زنان در برخی از امور تخصصی می‌توانستند استقلال عمل داشته باشند و حتی به جایگاه مشخصی دست یابند. براساس اطلاعات استخراج شده از متون اداری تخت جمشید، به مادران در دورۀ هخامنشی به‌ازای هر فرزندی که به دنیا می‌آوردند، جیرۀ مازاد  اختصاص می‌یافت.”

منبع:ایسنا

مرتبط:

مکتب هخامنشیان ؛ نخستین نظام علمی

سازه‌های آبی دوران هخامنشیان، میراث گران‌بهای نیاکان

تخت جمشید خشت و گلی هخامنشیان در سیستان

مکتب هخامنشیان ؛ نخستین نظام علمی

رسالت امروز مورخان شناخت پیوندهای فرهنگی بین ملت‌های خاورمیانه با اتکا بر عناصر و هویت فرهنگی مشترک در عصر باستان و تمدن اسلامی است که می‌تواند فرهنگ‌ها را به‌هم پیوند زند.

انتشار مطلبی در فضای مجازی و برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری درباره نفی تاریخ و تمدن کشور به‌ویژه تمدن هخامنشی نه‌تنها نقد تاریخ فرهنگ و تمدن ایران‌زمین نیست، بلکه بر مبنای روش علمی و منطق، خرد و استدلال بیان نشده است و پشتوانه علمی ندارد.
گفته‌های برخی افراد که به عنوان پژوهشگر و نویسنده شناخته می‌شوند، به‌نقل از کتاب هخامنشی داندامایف در نفی تمدن هخامنشی صورت خوشی نداشت؛ اینکه یک خبرگزاری یا پایگاه علمی ۱۴هزار عنوان مقاله و کتاب منتشرشده درخصوص هخامنشیان را نبیند، جای گله ندارد؛ اما چگونه می‌توان چشم خود را بر وجود واقعی میراث جهانی تخت‌جمشید، پاسارگاد، شوش، هگمتانه، میراث هخامنشی بابل و صدها شهر و ولایت میراث هخامنشی از هند تا ترکیه و مصر بست.

دانشگاه‌های دنیا در رقابت برای ایجاد کرسی ایران‌شناسی
چنین مطالبی درست وقتی در رد تمدن هخامنشی منتشر می‌شود که معتبرترین دانشگاه‌های دنیا نظیر دانشگاه شیکاگوی آمریکا افتخار می‌کند که تخت‌جمشید را کاوش کرده است. دانشگاه‌های کالیفرنیا، سوربن و موسسه تحقیقاتی فرانسه، لندن، بولونیا، ناپل، سیدنی، برلین، کیل آلمان، وین، آکادمی علوم اتریش و دانشگاه‌های داخلی همه در رقابت علمی هستند تا بتوانند کرسی‌های “ایران‌شناسی” و به‌ویژه “هخامنشیان” را
تاسیس و درباره فرهنگ کهن ایران‌زمین تحقیق و پژوهش کنند.
این دانشگاه‌ها هر ساله کنگره‌های بزرگ بین‌المللی درخصوص تمدن هخامنشی برگزار می‌کنند و مجله‌های علمی گوناگون با یکدیگر در رقابت هستند تا پذیرای مطالب فرهنگ و تمدن هخامنشی باشند.
در همین زمان در کشور ایران، برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها به‌جای استفاده از مطالب متخصصان دوره هخامنشی نظیر پروفسور “پی‌یر بریان” صاحب دو جلد کتاب تاریخ هخامنشی از دانشگاه سوربن و ده‌ها متخصص داخلی و بین‌المللی سعی می‌کند دیدگاه‌های غیرعلمی شخصی غیرمتخصص را درباره دوره هخامنشی بازنشر کنند و این، نشان از بسی خُسران است.
بازتاب این گونه مطالب نشان می‌دهد به فرهنگ و تمدن هخامنشی اعتقادی وجود ندارد یا اینکه آن را نشناخته‌ایم و اهمیتی ندارد که تاریخ پدران و سلسله‌ای نسَبی را بشناسیم که هویت فرهنگی جامعه انسانی هزاره یکم پیش از میلاد را در جهان آن روز رقم زدند.

تخت جمشید
مطالب یادشده در گفته‌های فرد نام‌برده، درخصوص کوروش هخامنشی، فتح بابل، برده‌داری، فتح لیدیه، سیستم مالیات و خراج، برده‌داری، فتح مصر و اسارت معماران در تخت‌جمشید نه تنها نسنجیده و نادرست بلکه کذب است.

استاد دانشگاه شیراز: مفسر اخیر نظرات “داندامایف” تخصصی در زمینه هخامنشی ندارد و حتی یک مقاله علمی پژوهشی در مورد هخامنشیان منتشر نکرده است؛ بنابراین طرح دیدگاه‌های آن و مجال دادن به آن‌ها در رسانه‌ها بنیان و منطقی ندارد

در حقیقت بسیاری از مطالب کتاب داندامایف تحریف و نظر گوینده بر مطالب کتاب اعمال شده است. طبیعی است که برداشت این فرد از کتاب هخامنشی داندامایف نفی تاریخ هخامنشی باشد؛ زیرا او تخصصی در زمینه هخامنشی ندارد و حتی یک مقاله علمی پژوهشی در مورد هخامنشیان منتشر نکرده است و بنابراین طرح دیدگاه‌های آن و مجال دادن به آن‌ها در رسانه‌ها بنیان و منطقی ندارد.
در همین راستا، ضروری است که ذهن جامعه امروز و نسل جوان با فرهنگ و پیشینه پدرانشان آگاه شود و قضاوتی منطقی درباره تمدن کهن پارسیان یابند.
هخامنشیان از حدود سال ۷۰۰ پیش از میلاد در جنوب غربی ایران بنیان اولیه حکومت خود را در ارتباط با مادها و ایلامی‌ها شکل دادند. در سال ۵۵۹ پیش از میلاد کوروش بزرگ سیستم حکومت را رسمیت بخشید و سپس این حکومت با پادشاهی داریوش یکم تا اردشیر سوم تداوم یافت و پس از آنها سر انجام با داریوش سوم و اردشیر چهارم در سال ۳۲۸ پیش از میلاد پایان یافت؛ یعنی مرحله شکل‌گیری، تکوین و تکامل این سیستم بزرگ حکومتی حدود چهار قرن به طول انجامید.

هخامنشیان در این مدت، بر ۱۲۷ ولایت در محدوده ۳۴ ساتراپی از مصر تا هند حکومت راندند و هسته اولیه سرزمین ایران را بنیان نهادند. این ساتراپی‌ها ماد، خوزستان، پارس، پارت، بابل، هرات، بلخ، خوارزم، سُغد، قندهار، سوریه (آشور)، عربستان، اتیوپی (حبشه)، مصر، لیبی، دریای مدیترانه، فلسطین، غزه، لبنان، ترکیه، کاپادوکیه، لیدیه، آتن، لیکیه، کاریه، فریژیه، ایونیه، ارمنستان، قفقاز (آذربایجان)، ایبریا، گرجستان و ارمنستان، تمام سرحدات شمالی فرات، کوماژان، سارد، خلیج فارس و هند را در برمی‌گرفت و این سرزمین‌ها را تسلط و فرمانروایی ایرانیان قرار می‌داد.

هخامنشیان

دانشمندان جهان باستان به گستردگی حکومت هخامنشی اعتراف می‌کنند
اهمیت هخامنشیان در تاریخ بنابر روایات مورخان غربی عصر باستان نظیر پلوتارک، هرودت، گزنفون، کتزیاس، دیودورسیسلی و دیگران نشان می‌دهد همه دانشمندان جهان باستان بر این باورند که حکومت هخامنشی نخستین سازمان بزرگ حکومتی جهان بود که در هزاره یکم پیش از میلاد متولد شد.
در درک اهمیت این مطلب باید اذعان داشت که حکومت هخامنشی محصول ۶هزار سال دستاورد حکومت‌های پیش از تاریخ تا دوره تاریخی در ایران بود؛ در حقیقت، هخامنشیان در فرایند خان‌سالارهای هزاره ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد در مناطق نُه‌گانه فلات ایران تا دولت‌های منطقه‌ای سومر، آکد، بابل، آشور، ماد و ایلام در هزاره‌های سوم و دوم پیش از میلاد سرانجام در میانه هزاره یکم پیش از میلاد متولد شدند؛ یعنی در فرایند ۶هزار سال توسعه تکنولوژی، سیستم‌های حکومتی و مدیریتی در هزاره یکم.
از همین رو، ‌تخت‌جمشید میراث‌دار تمام تمدن‌های پیش از خود و هم‌عصر خود است و اتفاقا ارزش تخت‌جمشید در همین است.
تخت‌جمشید اثری تقلیدی نیست، بلکه آفرینش، نوزایی و خلق اندیشه دیرپای سرزمین‌هایی است که ریشه در چند هزار سال تجربه و مهارت در تمام فرهنگ‌های خاورمیانه باستان دارد.
تخت‌جمشید پیوند دهنده ملت‌ها، نماد اندیشه صلح، مدارا و پایداری فرهنگ ایران زمین و نیز نماد تسلط اندیشه فرهنگی و هنری شرق بر غرب است که مردمان تمام خاورمیانه باستان در رقابت هنری سالیانه بهترین آثار هنری خود را در تالار تخت و صد ستون، این تختگاه به نمایش می‌گذاشتند و خود را در آینه فرهنگ و تمدن ایران زمین فرهیخته نگه می‌داشتند.

نخستین مکتب علمی ایران در دوره هخامنشی بنیان نهاده شد؛ درحقیقت، اختراع خط در دوره داریوش بزرگ رقم خورد، تقویم خورشیدی با ماه‌های فروردین تا اسفند در سال ۵۰۲ قبل از میلاد در دوره داریوش اختراع شد. نخستین نهادهای مدنی و حقوقی در این دوره نظام‌مند شد. در این دوره بود که به زنان باردار دو برابر حقوق پرداخت می‌شد، در این دوره به استناد ۳۵هزار لوح نوشته شده نظام حسابداری وسیع و گسترده، ضرب سکه و سازماندهی اداری، دیوان و دولت اختراع شد. نظام مهندسی معماری ایران، نظام کشاورزی، مدیریت علمی منابع آب، شبکه راه‌ها و کاروانسراها، شبکه پست و چاپارخانه ها، تخصصی ساختن واحدهای نظامی ارتش و بسیاری دیگر، همه، در این دوره اختراع و پایه‌گذاری شد.

هخامنشیان

اساساً، تفکر پایتخت و اینکه پایتخت باید نمادی از مردمان تمام سرزمین‌های تابعه باشد و تعریف معنای کلمه “شاهنشاه” به داور و حکیم و فرماندار در این دوره با پایه‌گذاری پایتخت فرهنگی جهان باستان یعنی تخت‌جمشید برای مردم معنا و مفهوم پیدا کرد که همه مردمان در ساخت پایتخت سهیم هستند.
در این دوران، حکومت اگر وجود دارد پایه‌های آن بر دوش مردم است و مردم در تمام صحنه‌های نیایش پادشاه با خداوند و هم صحنه‌های قدرت حضور دارند.
سیستم مالیاتی هخامنشی به پاس خدمات حکومت به مردمان سرزمین تنظیم شده بود و از کلمه هدیه به‌جای خراج و مالیات نام برده شده است. سربازان پارسی با دستان پر از گل از نمایندگان ملل مختلف پذیرایی می‌کردند و همه این مدارک در پلکان شرقی آپادانای تخت‌جمشید وجود دارد. ده‌ها سند مکتوب و صدها لوحه و نوشته از دوره هخامنشی وجود دارد که در آن‌ها آرزوی پادشاه هخامنشی شادی مردمان سرزمینان بود.
اگر کوروش و داریوش به فتح سرزمین‌هایی اقدام کردند به‌ این خاطر بود که بتوانند امنیت راه‌ها را برای توسعه اقتصادی و بازرگانی تامین کنند؛ به‌یقین، اگر امنیت و آرامش دوره هخامنشی نبود این همه علم و دانش بشر در سرزمین های مختلف رشد نمی‌کرد.
سازمان میراث جهانی یونسکو، تمدن هخامنشی را در شهر کهن بابل، پاسارگاد، تخت‌جمشید و شوش به‌دلیل اندیشه‌های علمی و خدمات انسانی این تمدن به ثبت جهانی رسانده است.
مهم‌تر از همه، نباید فراموش کنیم تاثیر تمدن هخامنشی تا یک هزار سال بعد بر تمام خاورمیانه سایه افکنده بود و اگر هخامنشیان نبودند اندیشه “هلنیسم” بر شرق مستولی می‌شد.

هخامنشیان

سلسله هخامنشی زمینه‌ساز پیوندهای فراسرزمینی امروز
بسیاری از پیوندهای خویشاوندی بین مردمان خاورمیانه امروز مدیون دوره هخامنشی است؛ زیرا این بستر ارضی و پیوند فرهنگی را هخامنشیان برای دوره‌های پس از خود فراهم ساختند. ارتباط خویشاوندی بین مردم فلسطین، غزه، لبنان، سوریه، ترکیه و عراق در قلمرو غربی و احساس و درک متقابل با افغانستان، پاکستان، هندوستان، آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در شرق و شمال و پیوند با اعراب و یمن را با ایرانیان مدیون دوره هخامنشی هستیم.
زمینه تمام این روابط در دوره هخامنشی شکل گرفت و سپس در دوره های بعد به ویژه عصر ساسانی تکوین شد و در عصر اسلامی در چارچوب امت اسلامی نهادینه شد؛ یعنی اندیشه علمی شرق در دوره اسلامی با نظامیه علمی بغداد باعنوان دومین مکتب علمی خاورمیانه با پشتوانه‌های علمی ایران باستان شکل گرفت و بخشی از گسترش قلمرو ارضی و تکوین فرهنگ و تمدن اسلامی در همین مسیر و بستر تاریخی عصر باستان شکوفا شد؛ در حقیقت عصر زرین فرهنگ و تمدن اسلامی در بستر علمی جهان کهن ایرانی شکل گرفت و نزج یافت و پیشینه تحقق رشد و فرهنگ تمدن اسلامی به فرهیختگی دانشمندانی ایرانی باز می‌گردد که فلسفه و منطق دنیای هخامنشی را در ایران و یونان تجربه کرده بودند.

شناخت این هویت فرهنگی مشترک کامل نمی‌شود مگر اینکه سیر فرایندی آن را از عصر هخامنشی تا عصر اسلامی در پیوند با هم و در سیر زمانی تمدن‌ها درک و معرفی کنیم؛ از این دیدگاه، بررسی تاریخ کهن این سرزمین ارزشمند است زیرا با شناخت علمی گذشته زمینه رشد و توسعه حال و آینده فراهم می‌شود.

دکتر علیرضا عسکری چاوردی*

* باستان‌شناس و استاد دانشگاه شیراز، مدیر میراث جهانی منظر باستان‌شناسی‌ساسانی فارس

فارس _خاستگاه ایدئولوژیک هنر هخامنشی

فرمانروایی واپسین ایلامی‌های حاکم در منطقه جنوب ایران در سده ششم هجری به سازمان حکومتی بزرگی تبدیل‌شده بود که ناگزیر از ایجاد بناهایی عظیم و به‌کارگیری هنرمندانه‌ترین اسلوب‌های معماری روزگار خویش بود. در همین مرحله، کوروش دوم در شهر کُهن اَنشان ساختار مدیریتی به ارث برده بود که باید این نظام مدیریتی، در ساخت بزرگ‌ترین بناهای سنگی دوره باستان، پاسارگاد و سپس تخت جمشید تجلّی می‌یافت.

 در مرحله دیگر، ساختار سازمان حکومتی ایجاب می‌کرد تا شکوه و عظمت در ساخت بناهای حکومتی همراه با بهترین تزئینات هنری و ساخت اشیای هنری به نمایش گذاشته شود.

 همه این هنرها در محدوده جنوب و جنوب غربی سرزمینی که با نام بومی ایران می‌شناسیم در منطقه پارس در کنار دریایی به همین نام به‌عنوان خاستگاه این امپراتوری طی دو سده آفریده شد.

در همین منطقه فارس بیش از صدها کتیبه رسمی به خط میخی پارسی باستان در بناهای حکومتی این دوره به یادگار گذاشته‌شده است. با پی افکندن بناهای سلطنتی، پادشاهان این حکومت درصدد برآمدند تا علاوه بر بسط و توسعه ارضی سرزمین خود سند محکمی بر بنیان‌گذاری شالوده رسمی سرزمین پارس و محدوده قلمرویی خود در بنیان کاخ‌های خود برای روزگار آینده این سرزمین از سیم و زر به یادگار گذارند.

ساختار شهری پایتخت‌های این امپراتوری در منطقه فارس بر دو منطقه پارسه و پاسارگاد متکی بود که در یک محور شمالی – جنوبی در یک بستر زیستی در محدوده‌ای به طول ۷۰ کیلومتر شکل‌گرفته بود. بافت جغرافیای زیستی این محدوده در یک منظر فرهنگی واحد قابل‌تعریف است. در این محور فرهنگی، رودخانه سیوند از شمال به جنوب در جریان است. سرچشمه‌های این رود در منطقه پاسارگاد پس از جاری شدن در باغ‌های اطراف کاخ‌های سلطنتی پاسارگاد، از شهر پارسه در دشت پهناور تخت جمشید می‌گذشته و صدها هکتار از اراضی کشاورزی این شهر را آبیاری می‌کرده است. در محدوده اطراف همین رودخانه در این دشت، بیش از ۳۴ محوطه دوره هخامنشی وجود دارد.

در بخش‌های مرکزی این رود و در حدفاصل دو منطقه شهری بزرگ دوره هخامنشی، آب این رود با هدایت از طریق آبراهه‌هایی برای استفاده‌های صنعتی گسترده این دو مرکز سیاسی، در درّه بلاغی بکار گرفته می‌شده است؛ بنابراین در یک مفهوم کارکردی می‌توان بستر زیستی یک رودخانه را در چشم‌انداز فرهنگی مهم‌ترین مراکز سیاسی یک حکومت در محدوده رسمی جغرافیایی فرهنگی آن حکومت تعریف و درک کرد. در این منطقه جغرافیایی که با نام پارس می‌شناسیم، در اطراف هسته مرکزی و رسمی فرهنگ، در محدوده‌ای به شعاع یک‌صد کیلومتر بیش از یک‌صد استقرار در ابعاد و کارکردهای مختلف شناسایی‌شده است.

جشن‌های نمادین سالیانه در مرکز بر توان مدیریتی و تدابیر شاهانه افزود و در مقابل، امنیت لازم برای مناطق گسترده تحت فرمانروایی فراهم شد.

تأمین امنیت لازم و تولید ثروت در محدوده امپراتوری منجر شد تا ارتش عظیمی از تمام مناطق فراهم شود و در همین فرآیند توسعه، بخش‌های ارضی سرزمینی وسیع در چارچوب یک حکومت منسجم سازمان‌دهی بیابند.

 در تمام طول دوره فرآیند شکل‌گیری قلمرو جغرافیایی هخامنشیان، منطقه جنوب غرب ایران به‌عنوان مهم‌ترین بخش منحصربه‌فرد جامعه هخامنشیان باقی ماند و پایتخت‌های سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی جامعه هخامنشی در این محدوده قرار داشت. منطقه‌ای که به دلایل ساختار طبیعی، هسته مرکزی حکومت‌های یکپارچه ایران باستان در این محدوده شکل گرفت و از این محل، قلمروی حکومتی خود را گسترش دادند.

وجود دریای پارس در سرتاسر محدوده جنوبی و بیابان‌های خشک عربستان هر دو مانع طبیعی عظیمی علیه هرگونه تهاجم به منطقه جنوب غرب ایران بودند. دو کویر بزرگ مرکزی در بخش‌های داخلی کشور ایران، به منطقه فارس و خوزستان اجازه می‌داد تا بتوانند سیستم‌های دفاعی خود را در بخش‌های حساس‌تر برگزینند.

بنابراین، مآمن امن سرزمین فارس و حاصلخیزی دشت‌های گسترده جنوب غرب ایران، این محدوده را به پناهگاهی امن برای شکل‌گیری و توسعه هسته‌های مرکزی ایران باستان تبدیل کرده بود. به این دلایل، فارس و خوزستان به‌عنوان خاستگاه سیاسی و قلب ایدئولوژیک حکومت‌های ایران باستان رسمیت یافت.

در سرتاسر گستره امپراتوری هخامنشی و در نقاط دوردست از مرکز این حکومت، ساتراپ‌ها و پایتخت‌های منطقه‌ای قرار داشت. تشکیلات سیاسی، اقتصادی، اداری هر ساتراپ به تبعیت از مرکز دارای همان ویژگی‌های شاهانه بود. ساتراپ‌ها، خراج سالیانه به حکومت مرکزی می‌پرداختند و در زمانی که شاه بزرگ به محدوده یک ساتراپی مسافرت می‌کرد، حاکم محلّی باید در مکانی مناسب با شأن شاهانه از او پذیرایی می‌کرد.

 تمام پایتخت‌های ساتراپی‌ها با مرکز حکومت هخامنشی یعنی جنوب غرب ایران در ارتباط بودند و ملزم به ارسال گزارش‌های سالیانه به مرکز بودند.

 به همین دلیل، شاهراه بزرگی در محدوده این حکومت تشکیل‌شده بود که پیک‌های تیزرو تمام اخبار بَلاد مختلف را به مرکز گزارش می‌کردند.

در سرتاسر این راه، ایستگاه‌هایی وجود داشت و بین هر دو ایستگاه یک روز فاصله بود. در ایستگاه‌های بین راه، آب و غذای مسافران و اسب‌های تازه‌نفس تأمین می‌شد. شبکه راه‌ها تحت کنترل بود و در نقاط استراتژیک و پرخطر سربازانی گماشته شده بود. پادشاهان هخامنشی، برای سنّت‌ها و عقاید مذهبی بومی هر منطقه احترام قائل بودند و ساختار جامعه خود را بر تنوع فکری و فرهنگی انسجام داده بودند.

امپراتوری هخامنشی حکومتی چندزبانه و چند فرهنگی بود. این امپراتوری تحت فرمانروایی پادشاهانی مقتدر اداره می‌شد و در چارچوب این اقتدار بود که زبان‌های محلّی، ساخت معابد و سنّت‌های مختلف در قلمرو وسیع هخامنشیان جریان داشت.

در این حوزه وسیع، مجموعه قوانینی وجود نداشت که در مورد تمام نقاط یکسان اجرا شود.

مفهوم «قانون شاه» نیز نه به ایدئولوژی سیاسی – مذهبی حکومت «به نیروی اهورامزدا، این اقوام قانون مرا محترم شمردند» و نه به تشکیلات قضایی مردم مناطق مختلف امپراتوری تعلق داشت (همان). بلکه در حوزه قضایی، مردم هر سرزمین در چارچوب حقوق و قوانین همان محل دادرسی می‌شدند و مفهوم محترم شمردن قانون شاه، در واقع احترام به ساختار مدیریتی حکومتی بود که به پشتوانه آن، اجرای حقوق قضایی محلی در مناطق مختلف و پای بندی به مقررات در سطوح مختلف ضمانت می‌شد.

بیش از ۳۰ ایالت تحت قلمرو این امپراتوری، اگرچه از نظر فرهنگی با ناحیه فرهنگ رسمی در مرکز حکومت تا حدودی تفاوت داشتند امّا، با توسعه توان ارتباطی و ایجاد نُمادهای سمبلیک در خاستگاه ایدئولوژیک، حکومت تلاش می‌کرد تا جنبه‌های همگرایی و قرابت‌های فرهنگی برای انسجام ارضی و سیاسی در ساختار حکومتی خود پدید آورد. عینی‌ترین جنبه‌ها، بر وحدت، یگانگی و یکتاپرستی در پیوند دین و دنیا در خاستگاه ایدئولوژیک این مرکز در بنای تخت جمشید تجلی یافت و تنوّع و کثرت فرهنگ‌ها با حفظ آداب‌ و رسوم و سُنن ملل مختلف در ساختار سیاسی، اداری نظام مدیریتی حکومت انسجام داده شد. تمام ساتراپی‌ها، اگرچه از نظر فرهنگی باهم متجانس نبودند اما از نظر کارکردی با هسته مرکزی در ارتباط مستقیم بودند و با دیگر ساتراپی‌ها در چارچوب ساختار رسمی و تضمین امنیت قوانین وضع‌شده در مرکز باهم ارتباط داشتند.

* گزارش از دکتر علیرضا عسکری چاوردی، مدیر پایگاه میراث جهانی منظر باستان‌شناسی ساسانی فارس (فیروزآباد و سروستان)

مرتبط:

چرا داریوش تخت جمشید را ساخت؟

سازه‌های آبی دوران هخامنشیان، میراث گران‌بهای نیاکان

بند بهمن _جاذبه ی گردشگری استان فارس

شکوه و عظمت تاریخ ایران در تخت جمشید

برای دیدن این اثر باعظمت باید به مرکز استان فارس، ۱۰ کیلومتری شمال مرودشت و ۵۷ کیلومتری شیراز بروید. تخت جمشید در واقع شهر باستانی ایران است که پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهان هخامنشینی بوده است. این شهر یکی از سه پایتخت اصلی هخامنشیان بوده اما بیشتر جنبه تشریفاتی داشته و کارهای سیاسی در دو پایتخت شوش و هگمتانه انجام می شده است.

در این شهر باستانی به دستور داریوش، پادشاه هخامنشیان کاخی به نام تخت جمشید درست شد که به مدت ۲۰۰ سال در آن مراسم مختلف برگزار می شد، در مراسم سال نو نماینده هایی از کشورهای مختلف با هدایایی ارزشمند خود را به تخت جمشید می رسانند تا آغاز سال نو را به شاه ایران تبریک بگویند.

این شهر باستانی بر روی دامنه کوه رحمت قرار دارد و در آن کاخ ها و ساختمان های زیادی مثل کاخ آپادانا، کاخ تچر، کاخ هدیش، کاخ ملکه، کاخ صدستون و …ساخته شده است. این مجموعه ستون ها و سرستون های زیبایی دارد که بخشی از معروفیتش را مدیون آن هاست، در آن زمان در این مکان حدود ۵۵۰ ستون وجود داشت که امروز تعدادی از آن ها باقی مانده است.

شاید کنجکاو شدید که بدانید این بنا دقیقا چه زمانی ساخته شد، ساخت آن به سال ۵۱۸ قبل از میلاد مسیح برمی گردد. درست است که بنیادنگذار این بنا داریوش بزرگ بوده اما بعد از او پسرش خشایار شاه و نوه اش اردشیر یکم هر کدام بخش هایی را به این بنا اضافه کرده و آن را باشکوه تر از قبلش کردند. اینکه ما الان اطلاعاتی درباره فرهنگ و تاریخ هخمنشیان داریم همه آن ها را مدیون سنگ نوشته های تخت جمشید هستیم، تعداد ۱۶ کتیبه مختلف از زمان هخامنشیان در این مجموعه به یادگار مانده که به زبان میخی هستند و یکی از معروف ترین آن ها کتیبه داریوش اول است .

در آن زمان ۳۹ جای مسکونی مختلف در تخت جمشید وجود داشت و جمعیت آن حدود ۴۳۶۰۰ نفر تخمین زده شده است. به گفته تاریخ دانان اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح در حمله به ایران تخت جمشید را به آتش می کشد و با این کار کتاب ها و هنرهای بسیاری از مردمان آن زمان را هم به خاکستر تبدیل کرد. این اثر تاریخی ایران آنقدر باشکوست که در سال ۱۹۷۹ از نخستین آثار تاریخی ایرانی بود که در لیست میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسید.

بعد از هخامنشیان پادشاهان ساسانی هم کتیبه های مختلفی را در تخت جمشید به جا گذاشتند و به شکوه و عظمتش اضافه کردند. اگر می خواهید سری به آرامگاه پادشاهان بزرگ ایرانی مثل داریوش بزرگ، خشایار شاه، اردشیر یک و داریوش دوم بزنید باید به نقش رستم در ۶/۵ کیلومتری تخت جمشید بروید و در گذر زمان به چندین هزار سال قبل سفر کنید.

مرتبط:تخت جمشید خشتی کجاست؟