نوشته‌ها

تاریخ از تار و پود فرش ایرانی چه می‌گوید؟

در باب قالی و قالی‌بافی که بی‌شک می‌توان آن را اوج خلاقیت و هنر در میان اقوام یک سرزمین دانست، نقل قول‌های بسیاری موجود است که همگی گواهی بر تعلق دیرینه‌ترین‌ داستان‌های تاریخ فرش ‌دست‌باف به ایران دارد.

عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص تاریخچه و اسناد موجود در چگونگی شکل‌گیری هنر قالی‌بافی اظهار کرد: بخشی از آنچه در خصوص تاریخ فرش‌بافی ایران روایت شده ‌اسنادی بوده و در شعر شعرا و نقل ‌قول‌هایی از افراد به‌نام و مشهور بیان شده ‌و بخش دیگر آن مربوط به آثاری است که به جا مانده ‌است، به عنوان مثال با توجه به اشعار فردوسی، متوجه می‌شویم که او فرش‌بافی را به ایران باستان منتسب دانسته ‌است؛‌ هم‌چنین در نقل‌قول‌های فلاسفه یونان نقل شده که دربار پادشاهان قدیم ایران با فرش تزئین بوده ‌است.

وی ادامه داد: اما در واقع آنچه از فرش به جا مانده‌، تکه فرش سالمی است که در سال ۱۹۴۸ توسط پروفسور «سرگی رودنکو» در دره «پازیریک» کشف شده که تمامی نقوش این فرش به دوره هخامنشیان برمی‌گردد. این فرش در گور یکی از فرمانروایان سکایی که طلاهای موجود در آن توسط دزدان به سرقت رفته و این فرش در آن باقی مانده‌، کشف شده‌ است.

این پژوهشگر فرش افزود: در حقیقت این فرش به دلیل سرازیر شدن و یخ زدن آب در گور فرمانروای سکایی و به تبع آن یخ زدن فرش، از سده سوم قبل از میلاد تا سال ۱۹۴۸ باقی مانده ‌است. تست کربن ۱۴، تاریخ دقیق این فرش را مربوط به دهه سوم تا پنجم قبل از میلاد مشخص کرده ‌است. ۱۰۰ درصد نقوش این فرش ایرانی است و نقل‌قول‎‌های متفاوتی در خصوص آن وجود دارد؛ اما گفته‌شده‌ این فرش احتمالاً توسط دربار هخامنشی به سردار سکایی داده ‌شده و طبق رسم آن زمان که دارایی نفیس شخص را با جسم آن دفن می‌کردند، این فرش نیز که جزء دارایی سردار سکایی محسوب می‌شده‌، پس از مرگ با جسم او دفن شده ‌است.

فرش ایرانی

چند نقل قول در باب تاریخ فرش

عضو انجمن علمی فرش ایران خاطرنشان کرد: نقل ‌قول‌های دیگری در این خصوص وجود دارد؛ مانند نقل‌ قول‌های «گزنفون» که شاگرد سقراط و هم‌کلاسی افلاطون بوده‌ و می‌گوید «در دربارهای هخامنشیان فرش‌هایی پهن می‌کردند و هرچند وقت یک‌بار به علت پوسیدگی آن‌ها را تعویض می‌کردند». در ادامه ذکر می‌کند که کارگاه‌های سلطنتی بافت این فرش‌ها در شهر «سارد» قرار داشتند و استادان این کارگاه‌ها «ماد» بودند و هخامنش‌ها بافت را از مادها یاد گرفته‌اند که نشان می‌دهد بافت در ایران دارای ریشه‌های بسیار قدیمی‌تری است.

احراری اضافه کرد: «ابن خلدون» در این زمینه معتقد است که فرش‌بافی در ایران توسط قشر متوسط جامعه انجام می‌شده‌ و هم‌چنین زمانی که اسکندر وارد پاسارگاد می‌شود، قبر کوروش را پوشیده با فرشی بسیار زیبا و ظریف می‌بیند.

وی عنوان کرد: «بطلمیوس» نیز که منجم، ریاضی‌دان و فیلسوف یونانی است، از جشن‌های بسیار بزرگ «اسکندریه» سخن می‌گوید که با قالی‌های پارسی و هخامنشی تزئین می‌شده است. «کنت کورشا»، محقق و باستان‌شناس اروپایی نیز در تاریخ عهد باستان می‌نویسد وقتی اسکندریون تخت جمشید را به آتش کشیدند، فرش‌های زیبا و مجلل هخامنشی در آتش می‌سوختند و از بین می‌رفتند و «پروفسور رودنکو» می‌گوید اسکندر در پای تخت‌گاهش فرش‌هایی ظریف و پرگوشت پهن می‌کرده ‌است. به علاوه بزرگ‌ترین سند مکشوف فرش‌بافی در این دوره پازیریک و باشادار است.

این پژوهشگر فرش تصریح کرد: فرش دیگری که از آن نقل ‌قول می‌شود، فرشی به نام فرش «بهارستان» است. نقل‌های متفاوتی در مورد ابعاد این فرش وجود دارد؛ به طوری که ابعاد آن بین ۴، ۱۶، ۴۰۰ و ۱۶۰۰ متر متغیر است. گفته شده‌ که این فرش توسط سپاهیان عرب در صدر اسلام و زمانی که ایرانیان اسلام را پذیرفته‌اند، از ایران به مدینه منتقل و در آن‌جا قطعه‌قطعه شده و در بین افراد به عنوان غنیمت توزیع شده ‌است.

عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: برخی افراد بیان کرده‌اند که الیاف این فرش طبیعی نبوده؛ بلکه از طلا و نقره بافته ‌شده ‌است و نقل ‌قول‌های گوناگون دیگری نیز در این خصوص وجود دارد. به هر حال فرشی با نام بهارستان در دربار خسروپرویز بوده‌ که چهار فصل سال را به تصویر کشیده ‌است.

فرش ایرانی

حکومت صفویان، دوران اوج هنر قالی‌بافی

احراری بیان کرد: پس از آن که ایرانیان اسلام را می‌پذیرند، هنرهایی مانند سفال و… رشد پیدا می‌کند و فرش و هنر فرش‌بافی، تا زمان حکومت و دوره صفویان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. دوره صفوی دوره‌ای است که هنر فرش‌بافی اوج گرفته و در واقع هنر قالی‌بافی و فرش دست‌باف، جامع همه هنرها می‌شود. به طوری که در شهرهایی مانند مشهد، اصفهان، کاشان و کرمان، کارگاه‌های وابسته به دربار تأسیس می‌شود که در این کارگاه‌ها اغلب هنرمندان، نقاشان و طراحان گرد هم آمده و در این زمان قالی‌بافی، به عنوان شغلی محبوب در جامعه شناخته می‌شود.

وی اظهار کرد: پادشاهان صفوی نیز در ابتدا با ارسال هدایا، قالی ایرانی را به کشورهای دیگر مانند پرتغال و عثمانی آن دوران که به عنوان بلوک قدرت شناخته شده‌ بودند و رقیب پادشاهان صفوی نیز محسوب می‌شدند، معرفی کرده‌اند و پس از آن سلاطین این کشورها به مشتری بالقوه این فرش‌ها تبدیل شدند. در این دوره در هر منطقه کشور، طرح، نقش و در واقع سبک خاصی در فرش به وجود آمد؛ به شکلی که در کاشان سبکی متفاوت از مشهد رایج می‌شود؛ به عبارتی در این دوره سبک‌های طرح، نقش و بافت فرش در مناطق مختلف قالی‌بافی ایران، از یکدیگر متمایز می‌شود.

این پژوهشگر فرش ادامه داد: به عنوان مثال در کاشان قالی‌های زربافت رواج پیدا کرده‌ و مدت زیادی به دلیل این که این فرش‌ها به سفارش سلاطین وقت پرتغال بافته می‌شدند، تصور بر این بود این قالی‌ها در پرتغال بافته می‌شوند. در اصفهان نیز که مرکز حکوت پادشاهان صفوی و به ویژه سه پادشاه اول این حکومت بوده ‌است، قالی‌بافی بسیار رشد یافته و هم‌چنین در تبریز، مشهد و برخی دیگر از شهرهای کشور نیز گونه خاصی از قالی‌بافی رایج می‌شود.

عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: با توجه و استناد به نظر اغلب محققان، فرش‌شناسان و کسانی که روی فرش تحقیق کرده‌اند و اسناد مکتوب و آنچه از تاریخ به جا مانده و هم‌چنین داستان‌ها و افسانه‌هایی که درباره فرش وجود دارد، به علاوه آنچه به طور واقعی به جا مانده‌، این مطالب بیانگر آن است که هنر قالی‌بافی از ایران آغاز شده ‌است. به طوری که نقوش مهم‌ترین سند واقعی یعنی سند «فرش پازیریک»، همان نقوشی است که در حجاری‌های تخت جمشید وجود دارد. به صورتی که سواره‌نظام و پیاده‌نظام دوره هخامنشی در آن مشاهده می‌شود.

احراری اضافه کرد: البته مناطقی که به مرور زمان از ایران جداشده‌اند، ممکن است منطقه تاریخی فرش‌بافی باشند. از جمله این مناطق می‌توان «قفقاز» را نام برد که در گذشته جزئی از ایران بوده و برخی از محققان این منطقه را یکی از مهدهای هنر فرش‌بافی می‌دانند.

فرش ایرانی

فرش‌بافی و قالی‌بافی در عشایر متولد شده‌ است

وی عنوان کرد: در واقع این که فرش‌بافی و قالی‌بافی از بین مردم عشایر برخاسته‌، مسلم است. به دلیل سرمای زیادی که در کوهستان‌ها در مقایسه با دشت وجود دارد، فرش‌بافی بیشتر در کوهستان متولد شده‌ است. فرش‌بافی با دامداری ارتباط زیادی دارد به طوری که عشایر الیاف فرش‌ها را با استفاده از پشم دام‌های خود تولید می‌کردند و در منطقه‌ای که هوای سردتری داشته، فرش‌های درشت‌تری بافته می‌شده ‌است.

این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: فنون قالی‌بافی در عشایر متولد شده و به روستاها آمده و مقداری تکامل می‎‌یابد، پس از آن به کارگاه‌های شهری آمده و در نهایت زمانی که به دربار می‌رسد، اوج هنری خود را پیدا می‌کند. برخی افراد «گبه» قشقایی و یا دست‌بافته قالیچه ترکمن را شاهکار می‌دانند و برخی نیز فرش‌های مشهوری که از دوره صفوی باقی‌مانده ‌است مانند «قالی شیخ صفی» را شاهکار می‌دانند. بنابراین هریک از سبک‌های مناطق مختلف ایران، زیبایی خاص خود را داشته و بستگی به زاویه دید افراد دارد.

عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: به عنوان نمونه، زیباترین دست‌بافته‌ها از نظر سادگی و انتقال مستقیم طرح به بافت، مربوط به دست‌بافته‌های عشایری مانند ترکمن، بلوچ، کرد، بختیاری و… است. اما تنوع رنگی و ریزنقشی را بیشتر در کارگاه قالی‌بافی وابسته به دربار صفوی، قاجار و پهلوی مشاهده می‌کنیم.

احراری با بیان این که نگاه به فرش از دوره قاجاریه به بعد، نگاهی تجاری بوده ‌است، ادامه داد: برخی از فرش‌ها تکراری بوده و از طرحی تعداد ۱۰۰، ۲۰۰ و یا بیشتر از این ارقام بافته می‌شود و همه آن‌ها قیمت مشخصی نیز دارند؛ اما بعضی از فرش‌ها جنبه و بار هنری بیشتری داشته و ممکن است پس از دو یا سه سال کار و تلاش طراح بر روی طرح فرش، تنها یک نمونه از آن بافته شود. به این ترتیب قیمت‌گذاری برروی این فرش متفاوت خواهد بود.

آنچه امروز فرش ایرانی را تهدید می‌کند

وی افزود: طرح‌ها و نقوش فرش‌های ایرانی در بسیاری از فرش‌های جهان تقلید شده‌ است؛ در واقع برخی کشورها مانند ترکیه، پاکستان، هندوستان و… از فرش‌های ایرانی کپی‌برداری و از برند ایران سوء‌استفاده می‌کنند. هم‌چنین بعضی افراد ایرانی با توجه به اینکه هزینه‌های تولید در این کشورها کمتر است، در این کشورها فرش تولید کرده و به عنوان فرش ایرانی به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند. امروزه یکی از تهدیداتی که برای کارهای ایرانی وجود دارد، قیمت تمام‌شده بالا به دلایل مختلف است.

این پژوهشگر فرش اضافه کرد: به این ترتیب از طرفی تورم افسارگسیخته و از طرف دیگر عدم نگرش ملی به فرش توسط برخی از تولیدکنندگان و هم‌چنین سوء ‌استفاده فعالان اقتصادی کشورها از طرح‌ها و نقوش ایرانی به علاوه سوء ‌استفاده مدیران فرش ماشینی از نقوش ایرانی، باعث آسیب رسیدن به فرش دست‌باف ایرانی می‌شوند.

فرش ایرانی

نقش خراسان در صنعت فرش ایران

عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: خراسان، منطقه‌ای با اقوام مختلفی است که از قسمت‌های مختلف کشور مهاجرت کرده و به خراسان آمده‌ و در طول تاریخ تعدادی از طرح‌ها، نقش‌ها و تکنیک‌های خاصی را با خود به همراه آورده‌اند؛ به همین دلیل طبیعتاً خراسان یکی از مهدهای فرش است. به طوری که سبک‌های مختلفی مانند بلوچ در نوار مرزی خراسان، قالی ترکمن در قسمتی دیگر از خراسان و مشهد، قالی سبک کاشمر، سبزوار، نیشابور و سبک مشهد را در خراسان مشاهده می‌کنیم.

احراری تصریح کرد: از اواخر دوره قاجار تعدادی از هنرمندان از شهرهای مختلف مانند تبریز و… به مشهد مهاجرت کرده‌ و بر سبک فرش‌های مشهد تأثیرگذار بوده‌اند و قالی‌های زیبای «مرحوم خامنه‌ای» و «عمواوغلی» که امروزه در موزه‌های داخل و خارج کشور می‌درخشند را تولید کرده‌اند. بیشترین تولید فرش در خراسان صورت می‌گیرد به طوری که خراسان حدود ۲۰ درصد کمیت تولید فرش را در اختیار دارد.

گردشگری برای معرفی هنر قالی‌ ایرانی چه می‌کند؟

وی با اشاره به این که یکی از بخش‌هایی که می‌تواند به توسعه فرش کمک کند، گردشگری است، اظهار کرد: اقامتگاه‌های بوم‌گردی که در اغلب مناطق خراسان وجود دارد؛ می‌توانند مهم‌ترین مراکز برای معرفی دست‌بافته‌های ایرانی باشند. مشهد به دلیل پتانسیل و ظرفیت‌های زیارتی و سیاحتی که دارد، می‌تواند با ایجاد و بازسازی بازار فرش، برای فروش فرش به عنوان سوغات، به صنعت گردشگری کمک کند و هم‌چنین بسیاری از مناطق سیاحتی و تفریحی مانند طرقبه، شاندیز، فردوسی و…  و روستاهایی مانند کلات نادری و دررود نیشابور که جنبه گردشگری دارند، می‌توانند برای معرفی فرش دست‌باف و توسعه گردشگری تأثیرگذار باشند.

این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: اما متأسفانه تورلیدرهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، اطلاعات زیادی در خصوص دست‌بافته‌های ایرانی و خراسانی نداشته و نیز مدیران اقامتگاه‌های بوم‌گردی اشراف چندانی در این زمینه ندارند. در حالی که می‌توان با ایجاد کارگاه‌های نمادین این آثار، گردشگران را با روش تولید آن‌ها آشنا کرد که در نهایت ممکن است منجر به خرید این آثار شود. به هر حال فعالیت در زمینه گردشگری فرش پتانسیل زیادی دارد که متأسفانه تاکنون خیلی کم از آن استفاده کرده‌ایم.

منبع:ایسنا

مرتبط:

تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

لیسبون گنجینه فرش های ایرانی

تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

هنگامی كه ناصرالدین شاه به حكومت رسید، در ایام حكومت این به اصطلاح قبله عالم، هیچ كس فكر نمی‌كرد چگونه فرش به داد ایران برسد و چرخه روزگار برای آینده مردم ایران از راهی دیگر بچرخد. وام‌ها و قروض بی‌حد و حصر ناصرالدین شاه برای سفرهای فرنگ و… از دولت‌های دوست و همسایه نظیر روسیه و انگلیس پس ازوی نیز ادامه یافت.

در این حال چیزی به سقوط و سرنگونی قاجار نمانده بود كه ‌یكباره با آغاز صدور اولین محموله‌های فرش از تبریز سپس همدان و كرمان و درآمد قابل توجه حاصل از عوارض و مالیات آن، شاه و دولت متوجه اهمیت این محصول شدند. درآمدی كه می‌توانست اوضاع اقتصادی دولت را متحول و از سقوط قاجار جلوگیری كند و چنین نیز شد. به این ترتیب بود كه ارزش حیاتی و بقایی این كالا بویژه صادرات آن بر شاه آشكار شد واین بود كه صدور قوانین و دستورالعمل‌های مختلف كه می‌توانست بقای فرش و درآمد آن را تضمین كند، آغاز شد.
در واقع اگر فرش ایران نبود، پایه‌های متزلزل حكومت قاجار خیلی زود از هم می‌پاشید و شاید تاریخ به شكلی دیگر برای ایران رقم می‌خورد. در پی صادرات چشمگیر و رونق روزافزون فرش دستباف و از حدود سال‌های ۱۲۸۰ توجه شركت‌های اروپایی و آمریكایی به این محصول آنان را به سرمایه‌گذاری و حضور در این عرصه چنان تشویق كرد كه بتدریج اما مستمر طی حدود ۴۰ سال نزدیك به ۶۰ شركت بزرگ و كوچك كه مالكیت خارجی و گاه مشترك داشتند، در ایران تاسیس شد و تقریبا عمده فعالیت تولیدی و اقتصادی این محصول در ید قدرت آنان قرار گرفت.
از میان این شركت‌ها ، بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها عبارت بودند از‌ شركت آمریكایی عطیه بوروس، شركت سوئیسی‌‌/ ‌‌انگلیسی زیگلر، كمپانی ایتالیایی برادران نیركوكاستلی، تاوسهند چیان، پتاك، قازان كارپت و شركا و بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها ‌كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی‌ مشهور به OCM كه در ایران به شركت شرق لندن نیز شهرت دارد و مالكیت انگلیسی داشت و صاحب آن كسی نبود جز سیسیل ادواردز ، فرش‌شناس مشهور كه كتاب وی به نام قالی ایران اوایل دهه ۵۰ توسط خانم مهین دُخت صبا به فارسی ترجمه و تا اواخر دهه ۶۰ بارها در ایران چاپ و منتشر شد.
اما حضور این شركت‌ها و اوضاع نابسامان كارگاه‌های تولید فرش كه با توجه به سرمایه‌گذاران هیچ هدفی جز سوددهی نداشتند، چنان شرایطی را در كارگاه‌های فرشبافی حاكم كرد كه سرانجام مسئولان و دولتمردان كشور برای اولین بار در تاریخ بافندگی، عكس‌العمل مناسبی ‌ نشان دادند و در بیست‌وپنجم آذرماه ۱۳۰۲ از سوی رضا شاه كه در آن ایام در مقام نخست وزیری كشور قرار داشت، دستوری به والی كرمان و بلوچستان كه در آن روزگار بزرگ‌ترین مركز بافندگی كشور و تجمع شركت‌های خارجی بود، صادر شد كه عینا در نشریه بین‌المللی كار نیز به چاپ رسید.
این دستور بی‌هیچ چون و چرا اولین اقدام رسمی و مهم در اصلاح امور قالیبافی بخصوص شرایط كار تا آن زمان محسوب می‌شود. در متن این فرمان آمده بود ‌ساعات كار تمام كارگران كارگاه‌های قالیباف روزی هشت ساعت است و كارفرمایان این كارگاه‌ها حق ندارند بیشتر از هشت ساعت در روز كارگران را به كار وادارند. همچنین در روز جمعه و ایام تعطیل رسمی، كارگران كار نخواهند كرد ولی دستمزد آن را مطابق یك روز كار دریافت می‌كنند.
در این متن آمده بود كه پسران كمتر از هشت سال و دختران كمتر از ده سال نمی‌توانند در این كارگاه‌ها به كار مشغول شوند و كارگاه پسران از كارگاه دختران باید مجزا باشد. تشكیل كارگاه مختلط اكیدا ممنوع است. همچنین در ماده دیگری از این آیین‌نامه آمده بود كه كارگاه (دار قالی) نباید در زیرزمین یا اتاق‌های مرطوب و نمناك قرارگیرد. ضمنا باید دارای دریچه‌ای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد.
همچنین كارگاه (دار قالی) باید حدود یك ذرع از كف اتاق بالاتر باشد و جایگاه كارگران به نحوی تعبیه شود كه همه بتوانند براحتی كار كنند. كارفرمایی كه مفاد موارد بالا را رعایت نكند به پرداخت جریمه‌ای بین ده تا ۵۰ تومان محكوم می‌شود. همچنین در جهت سامان بخشیدن به اوضاع تولید، بویژه تهیه نقشه‌های مناسب و رسیدگی به اموری این چنین، سال ۱۳۰۹ موسسه قالی ایران تاسیس شد كه ریاست آن به عهده طاهرزاده بهزاد نقاش و طراح نامی آن زمان گذاشته شد.
اما به دلایل مختلف این موسسه نتوانست بیش از دو سال به فعالیت خود ادامه دهد و تعطیل شد. سرانجام اوضاع حاكم بر تمامی امور فرش و مهم‌تر از آن رونق و درآمد حاصل از صادرات آن و حضور جدی و قدرتمندانه شركت‌های خارجی و درآمدهای آنها به حدی رسید كه دولت تصمیم جدی و بزرگی برای تعطیلی آنها اتخاذ كرد و در نهایت با تصویب هیات وزیران فعالیت تمامی شركت‌های خارجی در عرصه فرش ایران ممنوع و مقرر شد اموال و دارایی‌های بزرگ‌ترین آنها خریداری و به تملك دولت درآید.
متعاقبا به دستور دولت در بهمن ۱۳۱۴، شركتی جدید و دولتی به نام «شركت سهامی فرش ایران» تاسیس و تمام‌ اموال و دارایی‌های «كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی» خریداری و به این شركت جدید واگذار شد. شركتی كه هم‌اكنون نیز پس از نزدیك به ۸۰ سال فعالیت مستمر هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد و اوج و حضیض‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است اما هنوز معلوم نیست چرا مقامات مختلف دولتی و حتی مقامات این شركت پس از گذشت نزدیك به ۸۰سال از تاسیس آن، در گفت‌وگوها، نام عجیب «كمپانی هند شرقی» را كه هیچ ربطی به این ماجرا ندارد به زبان می‌آورند و خود را وارث چنین كمپانی می‌دانند؟
حتما حكمتی در آن است كه هیچ كس نمی‌داند! به هر ترتیب شركت سهامی فرش ایران تاسیس شد و مسئولیت‌های بزرگی نظیر نظارت و رسیدگی بر صادرات فرش دستباف و تهیه و توزیع مواد اولیه مناسب در فرشبافی و ترویج نقشه‌های مناسب و خلاصه ساماندهی به اوضاع فرش مملكت، با حمایت دولت و به طور انحصاری به‌عهده آن گذاشته شد. باید به خاطر داشت بررسی موضوعی همچون فرش كه برخاسته از توده‌هاست و به قولی مردمی‌ترین و عام‌ترین هنر این سرزمین شناخته می‌شود، موضوعی است چند وجهی كه نیاز به مطالعات جانبی دیگری نیز دارد.
مهم‌ترین آن، تحلیل‌های جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه‌ای است كه اصلی‌ترین چالش پژوهش‌ها و بررسی‌های این چنینی است. به همین دلیل در همین جا به نكته‌ای مهم كه مطالعه فرش ایران بدون آن مبهم و ناشناخته باقی خواهد ماند، اشاره می‌كنیم. در طول تاریخ ایران همواره اقوام، طوایف و عشایر نقطه اتكای دولت‌ها و حكومت‌های مركزی بوده‌اند و به همین دلیل می‌بینیم در تصدی مقامات و مسئولیت‌های مختلف كشوری نظیر تعیین حاكمان شهر‌ها و حتی حاكمان ایلات، ریاست فوج‌های نظامی و…، سران ایلات همواره نقش مهم بلكه كلیدی داشته‌اند و این موضوع از ایام حكومت صفویان و حتی پیش از آن بخوبی قابل بررسی است و تا پایان دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
اما با به قدرت رسیدن پهلوی و برای اولین بار به دلیل بی‌اعتمادی شاه به عشایر، بتدریج دست بزرگان و سران طوایف و ایلات مختلف از مناصب حكومتی كوتاه و حتی برای كنترل بیشتر عشایر و جلوگیری از تحركات احتمالی آنها ضمن قلع و قمع تعداد زیادی از سران عشایر و مخالف، سال ۱۳۰۹ طرح اسكان عشایر برای اولین بار در كشور به اجرا درآمد كه در اصطلاح جامعه‌شناسی به تخته قاپو شدن مشهور است. بیان این موضوع از آن جهت اهمیت و نیاز به تحلیل‌های بیشتر و جانبی دارد كه با اجرای تدریجی این قانون و طرح‌های دیگری كه بعد‌ها تحت عناوینی نظیر رسیدگی به بهداشت بیشتر، خدمت‌رسانی و… به اجرا درآمد، پایه‌های نابودی یك سنت و تمام‌ عوامل و دستاوردهای چنین سنتی پی‌ریزی شد.
در واقع با از بین رفتن زندگی عشایری و هرآنچه محصول چنین زندگی بود، مهم‌ترین محصول این جامعه تاریخی و كهن یعنی سنت بافندگی عشایری بتدریج از میان رفت و این رخداد چنان ادامه یافت كه می‌توان مدعی بود در این زمان از میان ده‌ها سبك بافندگی عشایری در ایران، تنها دو یا سه سبك با شیوه و رسم تاریخی پابرجاست و الباقی یا از میان رفته‌اند یا چنان تغییر یافته‌اند كه جز اسم، چیزی به عنوان بافندگی عشایری قابل شناسایی نیست. متعاقبا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم، اقدامات و مصوبات دیگری به كاربسته شد كه تیشه دیگری بود بر پیكر گروهی دیگر از سبك‌های فرش ایران. با به اجرا گذاشته شدن طرح اصلاحات ارضی در اواخر دهه ۴۰ پایه‌های نابودی روستا و فرهنگ روستانشینی گذاشته شد.
با اجرای این فرمان و تبعات آن كه به تحلیل و بررسی‌های جامعه‌شناسانه از سوی متخصصان ذی‌ربط نیاز دارد، پایه‌های مهاجرت از روستا به شهر و حاشیه‌نشینی چنان گذاشته شد كه از پی آن هر آنچه می‌توانست محصول روستا و فرهنگ مستقل روستانشینی باشد از جمله قالیبافی ، همه از میان رفت. البته عشایر و روستانشینان هنوز هم پابرجایند و هنوز هم می‌بافند و خواهند بافت، اما جای تعجب ندارد كه مثلا كردهای شمال خراسان و لرهای جنوب چهار‌‌محال و بختیاری قالی نائین ببافند!‌ یا چه اهمیتی دارد روستاییان جیرفت قالی افشار ببافند یا كرمانی؟ چه اهمیتی دارد گبه فارس در تهران بافته شود؟ یا بافندگان نجیب مراغه نقشه فرش قم را ببافند و … با پیروزی انقلاب اسلامی و راه‌اندازی نمایشگاه بین‌المللی فرش در تهران و ده‌ها نمایشگاه منطقه‌ای، تاسیس رشته فرش در دبیرستان و دانشگاه تا مقطع كارشناسی ارشد و مهم‌تر از همه تاسیس مركز ملی فرش ایران در وزارت بازرگانی و گماشتن افراد متعهد و متخصص در راس امور فرش ـ كه حقیقتا در تعهد برخی از آنها تردیدی نیست ـ و دستاوردهای این اقدامات، نیاز به بررسی و تحلیل‌های ویژه و مهمی دارد كه شرح آن طولانی است و ان‌شاءالله در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
بی‌تردید همان گونه كه شرح آن رفت، دولت‌ها در توسعه، سقوط یا نزول فرش ایران نقش تعیین‌كننده‌ای داشته و دارند، در این زمان تحلیل اقدامات و تاثیرات آنها برای آیندگان از ضروریات است. نه نگارنده این سطور و نه هیچ كس دیگر در دلسوزی و توجهات دولتمردان امروز كشور در موضوع فرش تردیدی ندارد. اما اقدامات و دستاوردهای دولت و مدیران آن در امور فرش باید بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا برای آینده و خروج از شرایط فعلی كه فقط آگاهان برآن واقفند، چاره‌اندیشی مناسب اندیشیده شود.
تورج ژوله ‌- پژوهشگر فرش
مرتبط: