نوشته‌ها

هشدار درباره وقوع احتمالی یک ویرانی

«امروز تنها کوره‌ای که در سال‌های ۵۰ با ساختمانی زیبا و کیفیتی مطابق با استانداردهای روز برای معرفی سفال و سوزن‌دوزی زنان بلوچ در سراوان ساخته شده بود و تا چند سال پیش همچنان روشن و دایر بود، به متروکه‌ای می‌ماند که به علت بی‌توجهی و نداشتن متولی کارآمد رو به ویرانی است.»

این هشدار را علی مغازه‌ای، پژوهشگر هنر اقوام مطرح می کند. او در یادداشتی، از بی‌توجهی‌هایی نوشته که پس از ثبت جهانی سفال کلپورگان به آن واقع شده است.

مغازه‌ای در یادداشت خود آورده است:

«آذرماه ۱۳۹۶ مقاماتی از میراث فرهنگی، استانداری و فرمانداران بلوچستان و مقامات محلی لشکری و کشوری با هزار تمهید و لطایف‌الحیل، سازمان یونسکو را مجاب کردند که با حضور در بلوچستان ایران، برای نخستین بار یک روستا را به ثبت جهانی برسانند.

در آن روز معاون میراث فرهنگی در جمع مهمانان و در حضور خبرنگارانی از رسانه‌های رسمی کشور که به سراوان رفته بودند، گفت: «وقتی می‌گوییم ثبتی انجام می‌شود آغاز یک ماجرا است. امروز ثبت جهانی متولد می‌شود و از این به بعد باید پویایی داشته باشد، دیده و شنیده شود. نامگذاری یعنی هویت داشتن و زمانی که به آن لقب می‌دهیم تولدی دوباره می‌دهیم. کلپورگان از امروز با هویت تازه و گسترده متولد می‌شود بنابراین آغاز یک تحول بزرگ برای این خطه خواهد بود.»

به تاریخ ۲۱ آذر ۹۶، نامور مطلق در مراسم ثبت جهانی افزود: «خوشبختانه زیرساخت‌های جهانی شدن نیز فراوان است. ما در جلسه‌ای که با اعضای شورای جهانی در کویت داشتیم مباحثی درباره روستای جهانی مطرح و اعلام کردم که در جمهوری اسلامی ایران در برنامه ششم توسعه مصوب شده است که هر نقطه‌ای جهانی شود دولت موظف است زیرساخت‌های آن را فراهم کند. صحبت‌های من با استقبال نماینده کشور هند روبرو شد و گفت: ما نیز باید این موضوع را در کشورمان پیگیری کنیم.»

بماند که سایر مقامات محلی چه‌ها که از آینده‌ی درخشان کلپورگان نگفتند و نبافتند اما مردان و زنان کلپورگان در آن روز تماشاچیانی بیش نبودند. مردانی که به دستور مقامات‌ محلی با هزینه‌ی خود اقدام به بهسازی فضای تنها کوره‌ی پخت سفال در روستایشان کردند ولی نه پول هفته‌ها کارگری خود را دریافت کردند و نه توانستند بهای مواد و مصالحی را که از جیبشان برای تعمیر و مرمت و محوطه‌سازی ساختمان کوره تهیه کرده بودند از مسئولان میراث بستانند.

همچنین زنانی که در تمام مراحل روزها و شب‌ها پوشیده در میان چادرهای سیاهشان به امید آینده‌ی روشن برای فرزندانشان سفال ساختند و باز به دستور مقامات وقت میراث به مهمانان هدیه کردند ولی مهمانان و مدیران و مسئولان با سند ثبت جهانی رفتند و پشت سرشان را هم‌ نگاه نکردند.

امروز تنها کوره‌ای که در سال‌های ۵۰ با ساختمانی زیبا و کیفیتی مطابق با استانداردهای روز برای معرفی سفال و سوزن‌دوزی زنان بلوچ در سراوان ساخته شده بود و تا چند سال پیش همچنان روشن و دایر بود، به متروکه‌ای می‌ماند که به علت بی‌توجهی و نداشتن متولی کارآمد رو به ویرانی است و اگر هر از چندی زنان کلپورگان سفالینه‌های خود را در کوره می‌چینند، در اثر نبود نظارت بر کیفیت سوخت و حرارت و نیاز به ترمیم و نگهداری و مدیریت کوره، بیش از ۷۰ درصد تلفات و ضایعات تحویل می‌گیرند.

حتی نخل‌هایی که برای خودنمایی در چند روز مراسم ثبت جهانی از بم با میلیون‌ها هزینه به سراوان آوردند و در محوطه‌ی کوره کاشتند همه خشکیدند و مردند. امروز دیگر آن زنانی که در خانه‌های خود ظروف سفال می‌سازند امیدی به پخته شدن دست‌سازهای خود ندارند. همان سفالینه‌هایی که درست چهار سال پیش، مردانی به عنوان مدیران میراث فرهنگی ایران و استاندار و فرماندار و رییس‌کل و غیره با افتخار در دست گرفتند و فاتحانه عکس‌های یادگاری انداختند و در ثنایش داد سخن سر دادند.

آن مهمان عالی رتبه «غدا هیجاوی» رییس منطقه آسیا و اقیانوسیه شورای جهانی صنایع دستی را بگویید که چه خوش‌باورانه در این شو و بازی خودنمایی مدیران وقت ما شرکت داشت و سرخوشانه با ابراز خوشنودی از تلاشش برای اقناع یونسکو برای ثبت کلپورگان گفت: «به عنوان عضوی از شورای جهانی خوشحالم که در این جشن بین شما هستم. کلپورگان نخستین روستای آسیا و اقیانوسیه در جهان است که ثبت شد.»

راستی آقایان، بزرگان و عالی‌جنابان، امروز از کلپورگان خبری دارید؟ اصلاً می‌دانید با این کارتان همان اندک رونق سفالگری و زندگی عادی مردم آن شرقی‌ترین دیار این کشور را هم به باد دادید؟»

منبع: ایسنا

مرتبط:

جهله، بازمانده سفالگری جنوب ایران

سفال کلپورگان _نماد هنر و ظرافت دستان زنان بلوچ

شهر ملی سفال در انتظار جایگاه واقعی خود

از سفال و سفالگری که سخن به میان می‌آید در ذهن‌ها نقش کاسه و کوزه حک می‌شود و دستان هنرمندی به خاطرمان می‌آید که با خاک و آب رنگ هنر گرفته و پاهایش چرخ سفالگری را می‌چرخاند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سفالگری یکی از کهن‌ترین هنرهای بشری است و در گذشته پیشه‌ای پررونق بوده است. شهرها و روستاهای فلات مرکزی ایران به واسطه موقعیت جغرافیایی و دسترسی به ماده اولیه مرغوب‌تر، بیشتر به این حرفه اشتغال داشتند، اما امروزه با رواج زندگی مدرن شهری و فاصله گرفتن از سنت‌ها، سفال بیشتر به ابزاری تزیینی تبدیل شده که در انواع مختلف، زینت بخش منازل و موزه‌ها و گالری‌ها است.

شهرستان شهرضا در استان اصفهان با ۳۰ کارگاه فعال سفال‌گری یکی از مراکز تولید سفال در کشور است که ۷۰ درصد از خاک زمین‌های آن برای ساخت سفال مناسب و به همین جهت موفق شد عنوان «شهر ملی سفال» را به خود اختصاص دهد. سفال این شهر سابقه ۷۰۰ ساله دارد که از دوران صفویه آغاز شده و تولید آن از خاک رس و خاک سفیدپخت (گل سنگ) انجام می‌شود. لعاب و رنگ آبی فیروزه‌ای سفال شهرضا مختص به خود بوده و آن هم از جهت سبز ـ آبی بودن آن که به صورت طبیعی ساخته می‌شود و پس از ترکیب انگوپ بر روی کایولن موجود روی سفال، این رنگ خاص به وجود می‌آید که آن را از سفال همدان جدا و برجسته می‌کند.

شهر-ملی-سفال

این انتخاب با توجه به ظرفیت گردشگری، پیشینه طولانی اشتغال به امر سفال و … در شهرضا، انتخاب صحیح و به جایی بود و قرار بر این بود که در سپهرآباد شهرضا اولین شهرک صنایع دستی کشور در مساحتی نزدیک ۱۰ هکتار به بهره برداری برسد، اما اکنون که نزدیک به سه سال از قول ها و قرار ها می‌گذرد، از آن همه شور و شوق تنها کسب نامی باقی مانده است.

مهدی سهیلی در گفت و گو با خبرنگارایمنا می‌گوید: تقریبا سه سال است که شهرضا شهرملی سفال شده ولی تاکنون هیچ اتفاقی نیافتاده حتی در لالجین همدان که شهر جهانی سفال است هیچ اتفاقی نیافتاده است.

این هنرمند سفالگر ادامه می‌دهد: شاید اسم ملی به صادرات کمک کند اما با شرایط موجود وضعیت صادرات زیر صفر است همچنین قرار بوده بازارچه صنایع دستی ساخته شود اما نشده و به فروش مستقیم سفال کمک نکرده است.

وی می‌افزاید: قبل از اینکه شهرضا شهرملی سفال شود بیمه بودیم اما بعد از اینکه شهرملی نام گرفت بیمه ما نیز قطع شد که تنها اتفاق مهم پس از ملی شدن شهرضا را می‌توان همین مسئله نام برد.

سهیلی با بیان اینکه مسئولان با ارقام و اسامی برای سرگرمی بازی می‌کنند تا هنرمندان را سرگرم کنند، می‌گوید: شرایطی که باید وجود داشته باشد تا شهری ملی یا جهانی شود در شهرضا وجود ندارد لالجین همدان که شهر جهانی است، نزدیک به هزار کارگاه، نمایشگاه و مغازه سفال و سفالگری؛ آزمایشگاه و دانشکده و هنرستان و اتحادیه دارد.

شهر-ملی-سفال

این هنرمند وجود واردات سفال از چین در بازار را مسئله‌ای عادی می‌داند و معتقد است که در بازار شهرضا سفال لاجین نیز دیده می‌شود همانگونه که در لاجین سفال شهرضا وجود دارد چرا که میان لالجین و شهرضا تبادل سفال وجود دارد.

سهیلی با اشاره به وضعیت معیشتی مردم، می‌گوید: با این شرایط اقتصادی مردم از سفال استقبال نمی‌کنند سال به سال روز به روز توان و خرید مردم درحال کم شدن است نه تنها سفال، بلکه صنایع دستی از سبد خانوار حذف می‌شود.