نوشته‌ها

تجلی فرهنگ قوم سکاها در فرش ایرانی در سیستان

فرش ایرانی آینه تمام‌نمای فرهنگ، اصالت و هنر ایرانی است. این هنر اصیل طی اعصار پیشین با هنر دست بافندگان و به‌ وسیله فرهنگ ایرانی زنده نگاه داشته شده و یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هنرها در میان ایرانیان است.

عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران، به ارزش قالی‌های سیستانی پرداخت و اظهار کرد: قالی‌های سیستان‌ و بلوچستان یکی از قالی‌های اصیل ایرانی است و از آنجایی که قدمت و ریشه اقوام سیستان به قوم سکاها باز می‌گردد، به نظر برخی از محققین قالی‌های این منطقه برای اولین مرتبه توسط این قوم بافته شده و به فرهنگ و زندگی آن‌ها اشاره دارد.

وی اضافه کرد: در قالی سیستان بیشتر از نقوش گیاهی همچون برگ گیاهان و از این قبیل طرح‌ها استفاده می‌شود و به ندرت شاهد به کارگیری نقوش انسانی هستیم. همچنین قالی‌بافان در بافت فرش‌های سیستان عمدتا از طرح، نقوش و اشکال هندسی بهره می‌برند.

احراری ادامه داد: در واقع بخش عمده طرح‌های قالی سیستان را اشکال متشابه و مشابه تشکیل داده و عمدتا از اعتقادات دینی به عنوان یک نماد و همچنین طبیعت استفاده فراوان می‌شود. قالی سیستان و بلوچستان از نظر طرح، نقش و رنگ‌بندی شباهت بسیاری به قالی‌های بلوچ خراسان دارد.

فرش ایرانی

 

عضو انجمن علمی فرش ایران با اشاره به اسامی خاص مورد استفاده در طرح‌ها و نقوش این فرش خاطرنشان کرد: وقتی به قالی‌های زیبای سیستانی نگاه می‌کنیم، با طرح‌ها و نقوش متفاوتی مواجه می‌شویم که هر کدام نام و اصطلاح خاص خود را دارد. قالی‌بافان این منطقه برای طرح‌های خود از اسامی خاصی همچون کارچک، پرگیلکی ، چهارشخلکی و… استفاده می‌کنند.

وی در خصوص رنگ‌های مورد استفاده در قالی‌های سیستان بیان کرد: در این قالی‌ها غالبا از رنگ سرمه‌ای برای زمینه استفاده می‌شود. همچنین رنگ‌هایی چون زرد شفاف و قرمز در این بافته‌ها کاربرد بسیار دارد و عمدتا رنگ سرمه‌ای و قرمز بر بقیه رنگ‌ها غالب است. البته قالی‌بافان این منطقه در گذشته بیشتر از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌کردند.

احراری افزود: در منطقه سیستان برای رنگ‌آمیزی قالی‌ها از گیاهان اطراف منطقه چون روناک که در اصطلاح محلی سیستانی به آن «رودنگ» می‌گویند، استفاده می‌شود. برگ بو و پوست گردو نیز از گیاهان دیگری است که در رنگ‌آمیزی قالی‌های سیستانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته امروز رنگ‌های شیمیایی جایگزین رنگ‌های طبیعی این فرش‌ها شده‌ است.

وی عنوان کرد: استان سیستان و بلوچستان علاوه بر اینکه مرکز تولید تولید قالی‌های اصیل این منطقه است، مکانی برای تولید قالی‌های آن دسته از افرادی است که به این منطقه مهاجرت نموده‌اند. برای مثال بخشی از بافندگان قالی سیستانی قالی بیرجندی نیز تولید می‌کنند؛ همچنین در این استان شاهد بافت فرش‌های خراسان و کاشان نیز هستیم. این روزها در این استان تولید تابلو فرش و گبه نیز طرفداران زیادی پیدا کرده است.

blank

 

عضو انجمن علمی فرش ایران تصریح کرد: از آنجا که یکی از بهترین مواد اولیه برای تولید فرش پشم گوسفند است و استان سیستان و بلوچستان نیز یکی از منابع این محصول به‌شمار می‌آید و به این موضوع شهرت دارد، می‌توان یکی از مرغوب‌ترین انواع قالی را در این استان پیدا کرد. پشم گوسفند به لحاظ سفیدی، ظرافت و لطافت ظرفیت خوبی برای توسعه فرش‌بافی این استان ایجاد کرده است.

احراری اضافه کرد: بخشی از پشم تولیدی مورد استفاده قالی‌بافان در منطقه‌ای ییلاقی در اطراف شهرستان سربیشه خراسان جنوبی توسط دامداران سیستانی عرضه می‌شود. این قالی‌ها عمدتا در سایزهای کوچک تولید شده و نقوش روی آن عمدتا به صورت ذهنی طراحی می‌شود. از ویژگی‌های این قالی می‌توان به نحوه انتقال آن به صورت سینه به سینه توسط مادران به فرزندان اشاره کرد.

احراری عنوان کرد: قالی سیستان در بازار داخل و خارج شناخته شده و طرفداران زیادی دارد؛ به خصوص اگر با طرح و نقش اصیل سیستانی بافته شود. متاسفانه بسیاری از قالی‌بافان این مناطق به جای استفاده از طرح‌ها و نقوش اصیل به سایر استان‌ها روی آورده‌اند که این موضوع برای یک قالی اصیل منطقه می‌تواند به مثابه یک سم مهلک باشد. با این رویکرد طرح‌ها و نقوش اصیل این منطقه به فراموشی سپرده خواهد شد.

blank

 

عضو انجمن علمی فرش ایران ادامه داد: این عمل توسط عده‌ای سودجو با استفاده از یک نیروی انسانی ارزان قیمت صورت می‌گیرد که از مناطق دیگر به این استان مهاجرت کرده‌اند؛ اصولا این طرح و نقش‌ها هیچ قرابتی با آن نقش‌مایه اصیل سیستانی ندارد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

دویدوخ پایتخت فرش دو رویه تمام ابریشم ایران اما ناآشنا

روی فرش ایرانی راه بروی، موسیقی غربی گوش نمی کنی

دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو معتقد است که کسی که روی فرش های ایرانی می‌نشیند و راه می‌رود، ناخودآگاه میل به شنیدن سنتور و موسیقی اصیل ایرانی دارد و دیگر میل به گوش‌کردن موسیقی جاز و پاپ غربی نخواهد داشت.

به نقل از روابط‌عمومی فرهنگستان هنر، دومین مراسم گرامیداشت «روز جهانی صنایع‌دستی و تجلیل از پیشکسوتان هنرهای سنتی» با حضور جمعی از استادان و هنرمندان پیشکسوت عرصه صنایع‌دستی، مسئولان و علاقه‌مندان، عصر یکشنبه (۲۳ خردادماه) در تالار ایران فرهنگستان هنر برگزار شد.

در این مراسم که با اجرای فیروز ناصری‌هرسینی (احیاگر گلیم کرمانشاه)  همراه بود، ابتدا بهروز سیف‌اللهی، نماینده تشکل‌های صنایع‌دستی و هنرهای سنتی، در سخنانی اظهار کرد: امیدوارم هنرمندان عرصه صنایع‌دستی بتوانند با فراغ بال و آسودگی خیال مشغول خلق آثار بی‌بدیل باشند که در بهترین موزه‌ها و حراجی‌ها به نمایش دربیاید.

او به آمار شاغلان این عرصه اشاره کرد و افزود: در حال حاضر نزدیک به ۷ میلیون نفر شاغل رسمی و ۱۰ میلیون نفر به‌صورت غیررسمی در این عرصه ارتزاق می‌کنند که متأسفانه هیچ‌گاه کانون توجه یا حتی در حاشیه آن قرار نداشتند. اعضای خانواده صنایع‌دستی همیشه متکی به منابع مالی و سرمایه‌های معنوی خود بوده و به‌سختی خود را سرپا نگه داشته‌اند؛ به‌ویژه در شهرهای دورافتاده که کمترین امکانات را برای کار و تولید دارند و بعد از بیماری همه‌گیر کرونا شاهد ریزش فراگیر آنها بودیم.

سیف‌اللهی به مشکلات معیشتی که برای هنرمندان این عرصه وجود دارد پرداخت و تصریح کرد: نداشتن بیمه تأمین اجتماعی مناسب، مشکلات و موانع موجود در صادرات، تأخیر چهار ساله در حمایت از استادکاران از سال ۱۳۹۶ تاکنون، بی‌توجهی به حوزه فروش و بازاریابی، ضعف در برگزاری نمایشگاه‌ها که موجب هزینه گزاف برای هنرمندان این عرصه می‌شود، پرداخت وام‌های ۶ درصد و ۱۲ درصد که فشار بسیاری به تولیدکنندگان این عرصه وارد آورده، از جمله مشکلات و موانعی‌ است که برای این قشر وجود دارد.

ما در تولید ناخالص ملی هنوز ارزش صنایع‌دستی را درک نکرده‌ایم

در ادامه، غلامرضا منتظری، نایب‌رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس خاطرنشان کرد: صنایع‌دستی از شأن و منزلت ویژه‌ای در سپهر فرهنگی و تمدنی جهان امروز برخوردار است. قدمت شکل‌گیری صنایع‌دستی به آغاز زندگی بشر برمی‌گردد و تولید آن بر اساس پاسخ به نیازهای زیستی و طبیعی بشر شکل گرفت. صنایع‌دستی در طول زمان به‌عنوان هنری ارزشمند و صنایع کاربردی در زندگی انسان جایگاه خود را پیدا کرد و تکامل یافت.

او زیباترین ضلع فرهنگ را هنر دانست و در این زمینه افزود: هنر نعمتی خدادادی است که یک طرف آن اندیشه انسان است و اگر هنرمند در راه خیر کوشش کند به سعادت و خیرمندی دست خواهد یافت. هنر زیباترین فصل فرهنگ است و هنرمندان از کشش هنر برای جذب دیگران برای سعادت و نیک‌بختی بهره می‌برند.

منتظری در همین زمینه افزود: جایگاه و منزلت صنایع‌دستی در میان هنرها بسیار ویژه است. زمانی که انسان برای زیست‌بوم خود آثاری را پدید آورد، لباس هنر به تن نداشت؛ اما امروز ارزشمندی صنایع‌دستی و هویت‌بخشی آن را شاهدیم. کارکرد صنایع‌دستی در آداب و رسوم و سنن بسیار مشهود است و مایه آرامش روح و آسایش انسان‌ها است.

او به کارکرد دیگر صنایع‌دستی اشاره کرد و افزود: پیام‌رسانی یکی از کارکردهای ویژه صنایع‌دستی است. هریک از هنرهای ما سفیری فرهنگی و پیام‎رسان به شمار می‌رود که در هیچ شرایطی از انتقال پیامش دست برنمی‌دارد. تقویت بُعد اقتصادی و معیشتی زندگی از دیگر ویژگی‌های هنرهای سنتی است که می‌تواند ما را از مشکلات عدیده اقتصادی برهاند. ما در تولید ناخالص ملی هنوز ارزش صنایع‌دستی را درک نکرده‌ایم. باید نگاهمان را به عرصه صنایع‌دستی تغییر دهیم.

او به صندوق توسعه ملی و بودجه‌ای که برای سال ۱۴۰۰ برای این حوزه در نظر گرفته شده است، اشاره و خاطرنشان کرد: برای حمایت و صیانت از تولیدات کوچک خانگی، به‌ویژه در روستا که خاستگاه اصلی هنرهای ما را تشکیل می‌دهد، اعتباراتی پیش‌بینی شده است. امیدوارم با افزایش حمایت‌ها از این هنرهای روبه‌انقراض و از یاد رفته، صیانت بیشتری صورت گیرد.

منتظری در پایان سخنان خود به ضرورت آموزش‌های فنی پرداخت و گفت: نخستین پله پیشرفت در این حوزه، توانایی و دانایی است؛ به‌ویژه جوانان مستعد می‌توانند پایه‌های خوبی در این راه باشند. با نگاه تحول‌گرا این محفل خودجوش است.

ساناز حسینمردی، کارآفرین صنایع‌دستی در حوزه سفالگری از دیگر حاضران در این نشست بود که از تجربیات خود در این حوزه صحبت کرد. این کارآفرین حوزه سفال، راز موفقیت خود را کار تیمی بیان کرد و در سخنانی بیان کرد: تخصص من فقط ساخت سفال بود و در حوزه بازاریابی و فروش هیچ اطلاعات و تجربه‌ای نداشتم؛ به همین خاطر تعداد دیگری از هنرمندان را جمع کردم و از ظرفیت‌های آنان در حوزه‌های مختلف، مثل عکاسی و طراحی و فروش، آثار استفاده کردم. من از سفالگری واقعاً درس کیمیاگری آموختم چراکه از تقریباً هیچ (خاک)، شیئی خلق می‌کنی که دارای ارزش افزوده بالایی است.

مهم‌ترین کارکرد صنایع‌دستی تغذیه جان و روح مخاطبان است

در ادامه این مراسم حجت‌الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران با بیان اینکه صنایع‌دستی بخشی از هویت و تاریخ و شناسنامه ایرانیان است، گفت: نیازمند تغییر نگاه و رویکرد به این حوزه در سطوح عالی کشور هستیم. صنایع‌دستی صرفاً کالایی لوکس و تزیینی که برای آراستن زندگی و منازل استفاده ‌شود، نیست؛ بلکه داشتن این صنایع و زندگی‌کردن با آن، آثار دیگری دارد که ما از آنها غافلیم.

او ادامه داد: اگر ما واقعاً نگران سبک زندگی اسلامی‌ایرانی و نگران تهاجم فرهنگی غرب هستیم، یکی از راه‌های رفع نگرانی و درمان آن، توجه به صنایع‌دستی ایرانی است. معتقدم وقتی در خانه‌ای گلیم، گبه ، جاجیم و فرش زیبای ایرانی پهن می‌شود، کسی که روی این فرشها می‌نشیند و راه می‌رود، ناخودآگاه میل به شنیدن سنتور و موسیقی اصیل ایرانی دارد و دیگر میل به گوش‌کردن موسیقی جاز و پاپ غربی نخواهد داشت.

او در ادامه با ذکر اینکه ایرانی‌ها در روز بیش از یک ساعت و نیم مصرف موسیقی دارند، گفت: اگر بخواهیم ذائقه افراد جامعه به سمت موسیقی ایرانی باشد، باید فضای زندگی فرزندانمان را ایرانی طراحی کنیم. برای تغییر ذائقه مردم کشورمان باید به سمت صنایع‌دستی ایرانی برویم. اگر دیوارهای اتاق‌های مدیران ما مملو از تابلوهایی و فرش هایی باشد که هنرمندان ما با جان و دل خلق کرده‌اند، قطعاً در رفتار مدیران تأثیر خواهد گذاشت و سبک زندگی متفاوت خواهد شد.

دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو کارکرد دیگر صنایع‌دستی را درمان بیماری‌های روحی و جسمی بیان کرد و گفت: امروزه در بیمارستان‌های بزرگ جهان، در کنار مباحث پزشکی و درمانی، نگارخانه راه‌اندازی می‌کنند؛ چراکه آثار آن را دیده‌اند. نقش صنایع‌دستی در اقتصاد هنر و ارزآوری برای کشور مهم است، ولی مهم‌ترین کارکرد آن تغذیه جان و روح مخاطبان است که مستقیماً در ذائقه و سبک زندگی او اثر می‌گذارد.

گفتمانی جدید در حوزه صنایع‌دستی در راه است

بهمن نامورمطلق، رئیس فرهنگستان هنر، از دیگر سخنرانان این مراسم بود که سخنان خود را با تبریک روز جهانی هنرهای سنتی و صنایع‌دستی آغاز کرد و هنرمندان این عرصه را هویت‌ساز دانست و گفت: سخنان آقای منتظری امیدی در هنرمندان صنایع‌دستی ایجاد کرد که امیدوارم مستمر باشد. مراسم این روز را تشکل‌های صنایع‌دستی به‌خوبی برگزار کردند و ما امکاناتی که متعلق به خودشان بود در اختیارشان قرار دادیم و امیدواریم بتوانیم امکانات و اوضاع بهتری برایشان ایجاد کنیم. ما مسئولان باید آنها را از نگرانی دربیاوریم.

او به تغییرات بنیادینی که در این عرصه در حال رخ‌دادن است، اشاره و تصریح کرد: گفتمانی جدید در راه است. زمانی که معاون صنایع‌دستی میراث بودم، تلاش کردم که این گفتمان صورت بگیرد. در آن زمان هم بسیار دردمند بودم که چرا در همه‌جا به این حوزه بی‌توجهی می‌شود. امروز کمیته‌ها و تشکل‌های مردم‌نهاد خوبی ایجاد شده است؛ همچنین باشگاهی در یونسکو برای پیگیری امور هنرمندان این عرصه فعالیت دارد.

او با اشاره به تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جدی‌گرفتن صنایع‌دستی اظهار کرد: صنایع‌دستی را اول باید خود ما هنرمندان و فعالان جدی بگیریم؛ وقتی مسئولان و هنرمندان این حوزه را جدی نگیرند، دیگران هم اهمیت نخواهند داد و آنها را باور نمی‌کنند.

رئیس فرهنگستان هنر به توجهی‌ای که کشورها در گذشته به صنایع‌دستی ایران داشتند، اشاره کرد و افزود: زمانی داشتن هنرهای ایرانی و صنایع‌دستی و فرش ما برای سران و رؤسای جمهور کشورها مایه فخر و مباهات بود و آنها داشتن دست‌بافته‌ها و منسوجات و … را عاملی برای برتری خود می‌شمردند. هنوز هم بضاعت‌ها و قابلیت‌های فراوانی در این حوزه داریم، اما هنرمند ما گاه مجبور است با برند دیگری غیر از برند کشور خود وارد عرصه رقابتی شود و اجناس ایرانی را صادر کند.

او با اشاره به نهادسازی‌ها و شبکه‌سازی‌ها در حوزه صنایع‌دستی در این فرهنگستان و کمیسیون ملی یونسکو، گفت: این نهادسازی‌ها بالاخره جواب می‌دهد، به آن شرط که همراه و همدل باشیم تا همه جایگاه و منزلت بی‌نظیر صنایع‌دستی را متوجه شوند. ما بیشترین دانشجویان تحصیلات تکمیلی صنایع‌دستی در جهان را داریم، ما بیشترین شهرهای صنایع‌دستی جهان را داریم؛ اینها امتیازهایی است که با زحمت به دست آمده است. در ابتدای ثبت آثار از هند و چین عقب بودیم، اما اکنون سردَمداریم و از این کشورها پیش افتاده‌ایم.

نامورمطلق افزود: قانون حمایت از فعالان و هنرمندان صنایع‌دستی در مجلس تصویب شد، اما باید پیگیری شود که چرا این قانون اجرایی نشد.

او در ادامه به راهکارها و راهبردهایی برای برون‌رفت از وضعیت موجود پرداخت و گفت: اگر می‌خواهیم از صنایع‌دستی حمایت کنیم، باید خودمان را باور کنیم و صنایع‌دستی را جدی بگیریم. این نهادینه‌سازی در حال انجام است و امروز ما در صنایع‌دستی بیشترین شهرهای صنعتی را در دنیا داریم. تلاش کردیم که در برنامه ششم توسعه توجه به حوزه صنایع‌دستی مصوب و امکانات ویژه برای آن فراهم شود. این حوزه بدون باور، بارور نمی‌شود. همه باید به این بخش اعتقاد داشته باشیم و به آن افتخار کنیم تا دوباره شاهد رشد و توسعه آن باشیم.

او به جایگاه و کارکرد فرهنگستان هنر اشاره کرد و افزود: فرهنگستان هنر جایگاه سیاست‌گذاری و سیاست‌پردازی دارد. ما برای هم‌اندیشی با مجلس و وزارتخانه‌ها و تشکل‌های مردمی به‌منظور تدوین نقشه راه آماده‌ایم. فرهنگستان هم بضاعت لازم و هم جایگاه تشکیلاتی دارد.

نامورمطلق ساختارسازی و یکپارچه‌شدن را عاملی دیگر برای رشد و توسعه در هنرهای سنتی برشمرد و افزود: باید به تفکیک‌کردن بخش‌های مختلف صنایع‌دستی و فرش که هریک در وزارتخانه‌ای جدا هستند، پایان داد. تا ساختار تغییر نکند و این پیکره مثله‌شده یکپارچه نشود، بسیاری از زحمات بی‌فایده خواهد بود.

بهمن نامورمطلق در ادامه به ضعف قوانین در بخش‌های تولیدی و تجاری، ضرورت توجه به شیوه‌های آموزشی، به‌روزآوری و توجه جدی به زیبایی‌شناسی این هنرْصنایع متناسب با نیازهای جامعه، فرهنگ‌سازی در آموزش و پرورش و رسانه‌ها، به‌کارگیری مدیران متخصص در این حوزه، ایجاد فضاهای مناسب و توجه به زنجیره تولید تا صادرات، پرداخت.

این مراسم با تجلیل از هنرمندان حوزه هنرهای سنتی و صنایع‌دستی کشور ادامه یافت. رسول مجدی در رشته نگارگری؛ کبری حیدری، در رشته دوخت‌های سنتی؛ مجتبی احمدخان، در رشته آبگینه؛ بهروز سیف‌اللهی، در رشته نگارگری و نگارگری روی چرم؛ شیرین مهدی‌قلی‌خانی، در رشته منبت چوب؛ حسن جوان‌شاهی، در رشته بافت‌های داری؛ یدالله احمدرضایی، در رشته قطاعی؛ علیرضا باوندپور در رشته منبت و پیکرتراشی؛ احمد صومی، در رشته گچ‌بری سنتی؛ و امرالله باقری، در رشته نقاشی روی شیشه؛ از هنرمندان این حوزه بودند که از آنها تجلیل شد.

در این مراسم، از سه نفر منتخب از اهالی کادر سلامت و درمان: مهرانگیز زنگنه (مدیرگروه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم پزشکی)، فاطمه سالاری (مدیر پرستاران بیمارستان بوعلی) و حمیدرضا غلام‌رضایی (رئیس بیمارستان فرهیختگان) نیز تجلیل شد.

این مراسم همچنین با اجرای موسیقی زنده توسط عظیم شمیسا، عبدالعلی باقری‌نژاد و غلام شیرازی، که خود سازنده سازهای سنتی و از هنرمندان این عرصه به شمار می‌روند، همراه بود. همچنین حسین بختیاری، رئیس مجمع هنرمندان و صنعتگران صنایع‌دستی و هنرمندان پیش‌کسوت، در این مراسم بیانیه‌ای را در ضرورت حمایت همه‌جانبه از صنایع‌دستی و هنرمندان این عرصه قرائت کرد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

فرش های ایرانی در بازار جهانی از محبوبیت بالایی برخوردارند

در شهر گلیم نقش برجسته‌ پشم به فرش می‌رسد؟

فرش های ایرانی در بازار جهانی از محبوبیت بالایی برخوردارند

فرش در میان خانواده‌های ایرانی به عنوان هنر و یک صنعت جایگاه ویژه‌ای دارد و می‌توان هنر فرش‌بافی را اوج خلاقیت و هنر در میان اقوام یک سرزمین دانست، نقوش فرش ایرانی و مفاهیمی که در طرح‌های بافته شده آن پنهان شده، از جمله مباحث تخصصی بوده که پرداختن به آن جالب توجه است.

عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص جایگاه برجسته فرش‌های چهارمحال بختیاری، اظهار کرد: استان چهارمحال وبختیاری یکی از قطب‌های تولید فرش است و یکی از بهترین فرش‌های کشور را در این منطقه می‌بینیم.

وی ادامه داد: فرش‌هایی که در این منطقه بافته می‌شوند دارای سبک‌های مختلفی هستند و یکی از بهترین فرش‌های این منطقه، فرش‌های «بی‌بی باف» نامیده می‌شود.

عضو انجمن فرش ایران گفت: دلیل نام‌گذاری فرش بی‌بی باف، این است که در این منطقه همسران خوانین را بی بی صدا می‌کنند که کار آن‌ها نظارت بر کیفیت این قالی‌های ارزشمند است.

احراری تصریح کرد: این قالی‌ها عمدتا بزرگ پارچه و در اندازه‌های ۶ متر، ۹ متر و ۱۲ متر بافته می‌شوند که بسیار قابل توجه است.

وی بیان کرد: نقشه‌ قالبی که در این منطقه  بافته می‎‌شود طرح «خشتی» است و به قالی‌های خشتی شهرت دارند. قالی‌های خشتی بسیار قالی‌های خوش‌رنگی هستند که با استفاده از رنگ‌های طبیعی بافته می‌شوند.

عضو انجمن فرش ایران خاطرنشان کرد: از ویژگی‌های بافت فرش در این منطقه که هنوز هم اجرا می‌شود می‌توان به سنت رنگی زنده بافت اشاره کرد؛ در بافت این قالی‌ها اکثرا از پشم دست‌ریز استفاده شده که از همین منطقه و یا استان‌های مجاور جمع‌آوری شده و با دست ریسیده می‌شود.

احراری اضافه کرد: هر چند که در سال‌های اخیر استفاده از پشم ماشینی یا کارخانه‌ای رواج داشته است اما سنت گفته شده هنوز هم در برخی از مناطق استان چهارمحال بختیاری اجرا می‌شود  دست‌‎بافته‌های آن‌ها طرفداران خاص خود را دارد.

وی در خصوص رنگ‌ قالی‌های این منطقه عنوان کرد: تعداد رنگ‌های این نوع قالی در این منطقه محدود است و معمولا کمتر از ۲۰ رنگ در بافت فرش‌ها به کار می‌رود، اما رنگ‌های استفاده شده  بسیار شاد هستند و بیشتر از تضاد ته رنگ در بافت آن‌ها استفاده می‌شود.

عضو انجمن فرش ایران ادامه داد: قرمز خوش رنگ، قرمز گل اناری، سرمه‌ای و آبی رنگ‌هایی هستند که به طور عمده در بافت این قالی‌ها به کار گرفته می‌شوند.

 

احراری عنوان کرد: از مناطق مهم قالی‌بافی چهارمحال بختیاری می‌توان به «چالشتر» و «فرادنبه » اشاره کرد که قالی‌های بافته شده در آن‌ها زبانزد خاص و عام بوده و در بازار جهانی کاملا شناخته شده است.

وی ادامه داد: همچنین از قالی‌های معروف دیگر می‌توان به دست‌بافته‌های طایفه‌ «یلمه» در استان چهارمحال و بختیاری اشاره کرد که بافته‌های آن‌ها با همین نام در بازار جهانی عرضه می‌شوند.

عضو انجمن فرش ایران اظهار کرد: این قالی‌ها از نظر ضخامت مانند گبه هستند، اما از نظر اصول طراحی و بافت از سبک قالی پیروی می‌کنند؛ معمولا این بافته‌ها در ابعاد قالیچه و کناره و حداکثر ۶ متر بافته می‌شوند.

احراری تاکید کرد: امروزه قالی‌بافی در استان چهارمحال بختیاری همچنان زنده است و دست‌بافته‌های آن‌ها در بازار جهانی و بازارهای داخلی بسیار حائز اهمیت بوده و طالب زیادی دارد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

فرش دستباف تبریز ، شکوه هنر ایرانی

تاریخ از تار و پود فرش ایرانی چه می‌گوید؟

تاریخ از تار و پود فرش ایرانی چه می‌گوید؟

در باب قالی و قالی‌بافی که بی‌شک می‌توان آن را اوج خلاقیت و هنر در میان اقوام یک سرزمین دانست، نقل قول‌های بسیاری موجود است که همگی گواهی بر تعلق دیرینه‌ترین‌ داستان‌های تاریخ فرش ‌دست‌باف به ایران دارد.

عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص تاریخچه و اسناد موجود در چگونگی شکل‌گیری هنر قالی‌بافی اظهار کرد: بخشی از آنچه در خصوص تاریخ فرش‌بافی ایران روایت شده ‌اسنادی بوده و در شعر شعرا و نقل ‌قول‌هایی از افراد به‌نام و مشهور بیان شده ‌و بخش دیگر آن مربوط به آثاری است که به جا مانده ‌است، به عنوان مثال با توجه به اشعار فردوسی، متوجه می‌شویم که او فرش‌بافی را به ایران باستان منتسب دانسته ‌است؛‌ هم‌چنین در نقل‌قول‌های فلاسفه یونان نقل شده که دربار پادشاهان قدیم ایران با فرش تزئین بوده ‌است.

وی ادامه داد: اما در واقع آنچه از فرش به جا مانده‌، تکه فرش سالمی است که در سال ۱۹۴۸ توسط پروفسور «سرگی رودنکو» در دره «پازیریک» کشف شده که تمامی نقوش این فرش به دوره هخامنشیان برمی‌گردد. این فرش در گور یکی از فرمانروایان سکایی که طلاهای موجود در آن توسط دزدان به سرقت رفته و این فرش در آن باقی مانده‌، کشف شده‌ است.

این پژوهشگر فرش افزود: در حقیقت این فرش به دلیل سرازیر شدن و یخ زدن آب در گور فرمانروای سکایی و به تبع آن یخ زدن فرش، از سده سوم قبل از میلاد تا سال ۱۹۴۸ باقی مانده ‌است. تست کربن ۱۴، تاریخ دقیق این فرش را مربوط به دهه سوم تا پنجم قبل از میلاد مشخص کرده ‌است. ۱۰۰ درصد نقوش این فرش ایرانی است و نقل‌قول‎‌های متفاوتی در خصوص آن وجود دارد؛ اما گفته‌شده‌ این فرش احتمالاً توسط دربار هخامنشی به سردار سکایی داده ‌شده و طبق رسم آن زمان که دارایی نفیس شخص را با جسم آن دفن می‌کردند، این فرش نیز که جزء دارایی سردار سکایی محسوب می‌شده‌، پس از مرگ با جسم او دفن شده ‌است.

فرش ایرانی

چند نقل قول در باب تاریخ فرش

عضو انجمن علمی فرش ایران خاطرنشان کرد: نقل ‌قول‌های دیگری در این خصوص وجود دارد؛ مانند نقل‌ قول‌های «گزنفون» که شاگرد سقراط و هم‌کلاسی افلاطون بوده‌ و می‌گوید «در دربارهای هخامنشیان فرش‌هایی پهن می‌کردند و هرچند وقت یک‌بار به علت پوسیدگی آن‌ها را تعویض می‌کردند». در ادامه ذکر می‌کند که کارگاه‌های سلطنتی بافت این فرش‌ها در شهر «سارد» قرار داشتند و استادان این کارگاه‌ها «ماد» بودند و هخامنش‌ها بافت را از مادها یاد گرفته‌اند که نشان می‌دهد بافت در ایران دارای ریشه‌های بسیار قدیمی‌تری است.

احراری اضافه کرد: «ابن خلدون» در این زمینه معتقد است که فرش‌بافی در ایران توسط قشر متوسط جامعه انجام می‌شده‌ و هم‌چنین زمانی که اسکندر وارد پاسارگاد می‌شود، قبر کوروش را پوشیده با فرشی بسیار زیبا و ظریف می‌بیند.

وی عنوان کرد: «بطلمیوس» نیز که منجم، ریاضی‌دان و فیلسوف یونانی است، از جشن‌های بسیار بزرگ «اسکندریه» سخن می‌گوید که با قالی‌های پارسی و هخامنشی تزئین می‌شده است. «کنت کورشا»، محقق و باستان‌شناس اروپایی نیز در تاریخ عهد باستان می‌نویسد وقتی اسکندریون تخت جمشید را به آتش کشیدند، فرش‌های زیبا و مجلل هخامنشی در آتش می‌سوختند و از بین می‌رفتند و «پروفسور رودنکو» می‌گوید اسکندر در پای تخت‌گاهش فرش‌هایی ظریف و پرگوشت پهن می‌کرده ‌است. به علاوه بزرگ‌ترین سند مکشوف فرش‌بافی در این دوره پازیریک و باشادار است.

این پژوهشگر فرش تصریح کرد: فرش دیگری که از آن نقل ‌قول می‌شود، فرشی به نام فرش «بهارستان» است. نقل‌های متفاوتی در مورد ابعاد این فرش وجود دارد؛ به طوری که ابعاد آن بین ۴، ۱۶، ۴۰۰ و ۱۶۰۰ متر متغیر است. گفته شده‌ که این فرش توسط سپاهیان عرب در صدر اسلام و زمانی که ایرانیان اسلام را پذیرفته‌اند، از ایران به مدینه منتقل و در آن‌جا قطعه‌قطعه شده و در بین افراد به عنوان غنیمت توزیع شده ‌است.

عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: برخی افراد بیان کرده‌اند که الیاف این فرش طبیعی نبوده؛ بلکه از طلا و نقره بافته ‌شده ‌است و نقل ‌قول‌های گوناگون دیگری نیز در این خصوص وجود دارد. به هر حال فرشی با نام بهارستان در دربار خسروپرویز بوده‌ که چهار فصل سال را به تصویر کشیده ‌است.

فرش ایرانی

حکومت صفویان، دوران اوج هنر قالی‌بافی

احراری بیان کرد: پس از آن که ایرانیان اسلام را می‌پذیرند، هنرهایی مانند سفال و… رشد پیدا می‌کند و فرش و هنر فرش‌بافی، تا زمان حکومت و دوره صفویان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. دوره صفوی دوره‌ای است که هنر فرش‌بافی اوج گرفته و در واقع هنر قالی‌بافی و فرش دست‌باف، جامع همه هنرها می‌شود. به طوری که در شهرهایی مانند مشهد، اصفهان، کاشان و کرمان، کارگاه‌های وابسته به دربار تأسیس می‌شود که در این کارگاه‌ها اغلب هنرمندان، نقاشان و طراحان گرد هم آمده و در این زمان قالی‌بافی، به عنوان شغلی محبوب در جامعه شناخته می‌شود.

وی اظهار کرد: پادشاهان صفوی نیز در ابتدا با ارسال هدایا، قالی ایرانی را به کشورهای دیگر مانند پرتغال و عثمانی آن دوران که به عنوان بلوک قدرت شناخته شده‌ بودند و رقیب پادشاهان صفوی نیز محسوب می‌شدند، معرفی کرده‌اند و پس از آن سلاطین این کشورها به مشتری بالقوه این فرش‌ها تبدیل شدند. در این دوره در هر منطقه کشور، طرح، نقش و در واقع سبک خاصی در فرش به وجود آمد؛ به شکلی که در کاشان سبکی متفاوت از مشهد رایج می‌شود؛ به عبارتی در این دوره سبک‌های طرح، نقش و بافت فرش در مناطق مختلف قالی‌بافی ایران، از یکدیگر متمایز می‌شود.

این پژوهشگر فرش ادامه داد: به عنوان مثال در کاشان قالی‌های زربافت رواج پیدا کرده‌ و مدت زیادی به دلیل این که این فرش‌ها به سفارش سلاطین وقت پرتغال بافته می‌شدند، تصور بر این بود این قالی‌ها در پرتغال بافته می‌شوند. در اصفهان نیز که مرکز حکوت پادشاهان صفوی و به ویژه سه پادشاه اول این حکومت بوده ‌است، قالی‌بافی بسیار رشد یافته و هم‌چنین در تبریز، مشهد و برخی دیگر از شهرهای کشور نیز گونه خاصی از قالی‌بافی رایج می‌شود.

عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: با توجه و استناد به نظر اغلب محققان، فرش‌شناسان و کسانی که روی فرش تحقیق کرده‌اند و اسناد مکتوب و آنچه از تاریخ به جا مانده و هم‌چنین داستان‌ها و افسانه‌هایی که درباره فرش وجود دارد، به علاوه آنچه به طور واقعی به جا مانده‌، این مطالب بیانگر آن است که هنر قالی‌بافی از ایران آغاز شده ‌است. به طوری که نقوش مهم‌ترین سند واقعی یعنی سند «فرش پازیریک»، همان نقوشی است که در حجاری‌های تخت جمشید وجود دارد. به صورتی که سواره‌نظام و پیاده‌نظام دوره هخامنشی در آن مشاهده می‌شود.

احراری اضافه کرد: البته مناطقی که به مرور زمان از ایران جداشده‌اند، ممکن است منطقه تاریخی فرش‌بافی باشند. از جمله این مناطق می‌توان «قفقاز» را نام برد که در گذشته جزئی از ایران بوده و برخی از محققان این منطقه را یکی از مهدهای هنر فرش‌بافی می‌دانند.

فرش ایرانی

فرش‌بافی و قالی‌بافی در عشایر متولد شده‌ است

وی عنوان کرد: در واقع این که فرش‌بافی و قالی‌بافی از بین مردم عشایر برخاسته‌، مسلم است. به دلیل سرمای زیادی که در کوهستان‌ها در مقایسه با دشت وجود دارد، فرش‌بافی بیشتر در کوهستان متولد شده‌ است. فرش‌بافی با دامداری ارتباط زیادی دارد به طوری که عشایر الیاف فرش‌ها را با استفاده از پشم دام‌های خود تولید می‌کردند و در منطقه‌ای که هوای سردتری داشته، فرش‌های درشت‌تری بافته می‌شده ‌است.

این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: فنون قالی‌بافی در عشایر متولد شده و به روستاها آمده و مقداری تکامل می‎‌یابد، پس از آن به کارگاه‌های شهری آمده و در نهایت زمانی که به دربار می‌رسد، اوج هنری خود را پیدا می‌کند. برخی افراد «گبه» قشقایی و یا دست‌بافته قالیچه ترکمن را شاهکار می‌دانند و برخی نیز فرش‌های مشهوری که از دوره صفوی باقی‌مانده ‌است مانند «قالی شیخ صفی» را شاهکار می‌دانند. بنابراین هریک از سبک‌های مناطق مختلف ایران، زیبایی خاص خود را داشته و بستگی به زاویه دید افراد دارد.

عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: به عنوان نمونه، زیباترین دست‌بافته‌ها از نظر سادگی و انتقال مستقیم طرح به بافت، مربوط به دست‌بافته‌های عشایری مانند ترکمن، بلوچ، کرد، بختیاری و… است. اما تنوع رنگی و ریزنقشی را بیشتر در کارگاه قالی‌بافی وابسته به دربار صفوی، قاجار و پهلوی مشاهده می‌کنیم.

احراری با بیان این که نگاه به فرش از دوره قاجاریه به بعد، نگاهی تجاری بوده ‌است، ادامه داد: برخی از فرش‌ها تکراری بوده و از طرحی تعداد ۱۰۰، ۲۰۰ و یا بیشتر از این ارقام بافته می‌شود و همه آن‌ها قیمت مشخصی نیز دارند؛ اما بعضی از فرش‌ها جنبه و بار هنری بیشتری داشته و ممکن است پس از دو یا سه سال کار و تلاش طراح بر روی طرح فرش، تنها یک نمونه از آن بافته شود. به این ترتیب قیمت‌گذاری برروی این فرش متفاوت خواهد بود.

آنچه امروز فرش ایرانی را تهدید می‌کند

وی افزود: طرح‌ها و نقوش فرش‌های ایرانی در بسیاری از فرش‌های جهان تقلید شده‌ است؛ در واقع برخی کشورها مانند ترکیه، پاکستان، هندوستان و… از فرش‌های ایرانی کپی‌برداری و از برند ایران سوء‌استفاده می‌کنند. هم‌چنین بعضی افراد ایرانی با توجه به اینکه هزینه‌های تولید در این کشورها کمتر است، در این کشورها فرش تولید کرده و به عنوان فرش ایرانی به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند. امروزه یکی از تهدیداتی که برای کارهای ایرانی وجود دارد، قیمت تمام‌شده بالا به دلایل مختلف است.

این پژوهشگر فرش اضافه کرد: به این ترتیب از طرفی تورم افسارگسیخته و از طرف دیگر عدم نگرش ملی به فرش توسط برخی از تولیدکنندگان و هم‌چنین سوء ‌استفاده فعالان اقتصادی کشورها از طرح‌ها و نقوش ایرانی به علاوه سوء ‌استفاده مدیران فرش ماشینی از نقوش ایرانی، باعث آسیب رسیدن به فرش دست‌باف ایرانی می‌شوند.

فرش ایرانی

نقش خراسان در صنعت فرش ایران

عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: خراسان، منطقه‌ای با اقوام مختلفی است که از قسمت‌های مختلف کشور مهاجرت کرده و به خراسان آمده‌ و در طول تاریخ تعدادی از طرح‌ها، نقش‌ها و تکنیک‌های خاصی را با خود به همراه آورده‌اند؛ به همین دلیل طبیعتاً خراسان یکی از مهدهای فرش است. به طوری که سبک‌های مختلفی مانند بلوچ در نوار مرزی خراسان، قالی ترکمن در قسمتی دیگر از خراسان و مشهد، قالی سبک کاشمر، سبزوار، نیشابور و سبک مشهد را در خراسان مشاهده می‌کنیم.

احراری تصریح کرد: از اواخر دوره قاجار تعدادی از هنرمندان از شهرهای مختلف مانند تبریز و… به مشهد مهاجرت کرده‌ و بر سبک فرش‌های مشهد تأثیرگذار بوده‌اند و قالی‌های زیبای «مرحوم خامنه‌ای» و «عمواوغلی» که امروزه در موزه‌های داخل و خارج کشور می‌درخشند را تولید کرده‌اند. بیشترین تولید فرش در خراسان صورت می‌گیرد به طوری که خراسان حدود ۲۰ درصد کمیت تولید فرش را در اختیار دارد.

گردشگری برای معرفی هنر قالی‌ ایرانی چه می‌کند؟

وی با اشاره به این که یکی از بخش‌هایی که می‌تواند به توسعه فرش کمک کند، گردشگری است، اظهار کرد: اقامتگاه‌های بوم‌گردی که در اغلب مناطق خراسان وجود دارد؛ می‌توانند مهم‌ترین مراکز برای معرفی دست‌بافته‌های ایرانی باشند. مشهد به دلیل پتانسیل و ظرفیت‌های زیارتی و سیاحتی که دارد، می‌تواند با ایجاد و بازسازی بازار فرش، برای فروش فرش به عنوان سوغات، به صنعت گردشگری کمک کند و هم‌چنین بسیاری از مناطق سیاحتی و تفریحی مانند طرقبه، شاندیز، فردوسی و…  و روستاهایی مانند کلات نادری و دررود نیشابور که جنبه گردشگری دارند، می‌توانند برای معرفی فرش دست‌باف و توسعه گردشگری تأثیرگذار باشند.

این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: اما متأسفانه تورلیدرهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، اطلاعات زیادی در خصوص دست‌بافته‌های ایرانی و خراسانی نداشته و نیز مدیران اقامتگاه‌های بوم‌گردی اشراف چندانی در این زمینه ندارند. در حالی که می‌توان با ایجاد کارگاه‌های نمادین این آثار، گردشگران را با روش تولید آن‌ها آشنا کرد که در نهایت ممکن است منجر به خرید این آثار شود. به هر حال فعالیت در زمینه گردشگری فرش پتانسیل زیادی دارد که متأسفانه تاکنون خیلی کم از آن استفاده کرده‌ایم.

منبع:ایسنا

مرتبط:

تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

لیسبون گنجینه فرش های ایرانی

تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

هنگامی كه ناصرالدین شاه به حكومت رسید، در ایام حكومت این به اصطلاح قبله عالم، هیچ كس فكر نمی‌كرد چگونه فرش به داد ایران برسد و چرخه روزگار برای آینده مردم ایران از راهی دیگر بچرخد. وام‌ها و قروض بی‌حد و حصر ناصرالدین شاه برای سفرهای فرنگ و… از دولت‌های دوست و همسایه نظیر روسیه و انگلیس پس ازوی نیز ادامه یافت.

در این حال چیزی به سقوط و سرنگونی قاجار نمانده بود كه ‌یكباره با آغاز صدور اولین محموله‌های فرش از تبریز سپس همدان و كرمان و درآمد قابل توجه حاصل از عوارض و مالیات آن، شاه و دولت متوجه اهمیت این محصول شدند. درآمدی كه می‌توانست اوضاع اقتصادی دولت را متحول و از سقوط قاجار جلوگیری كند و چنین نیز شد. به این ترتیب بود كه ارزش حیاتی و بقایی این كالا بویژه صادرات آن بر شاه آشكار شد واین بود كه صدور قوانین و دستورالعمل‌های مختلف كه می‌توانست بقای فرش و درآمد آن را تضمین كند، آغاز شد.
در واقع اگر فرش ایران نبود، پایه‌های متزلزل حكومت قاجار خیلی زود از هم می‌پاشید و شاید تاریخ به شكلی دیگر برای ایران رقم می‌خورد. در پی صادرات چشمگیر و رونق روزافزون فرش دستباف و از حدود سال‌های ۱۲۸۰ توجه شركت‌های اروپایی و آمریكایی به این محصول آنان را به سرمایه‌گذاری و حضور در این عرصه چنان تشویق كرد كه بتدریج اما مستمر طی حدود ۴۰ سال نزدیك به ۶۰ شركت بزرگ و كوچك كه مالكیت خارجی و گاه مشترك داشتند، در ایران تاسیس شد و تقریبا عمده فعالیت تولیدی و اقتصادی این محصول در ید قدرت آنان قرار گرفت.
از میان این شركت‌ها ، بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها عبارت بودند از‌ شركت آمریكایی عطیه بوروس، شركت سوئیسی‌‌/ ‌‌انگلیسی زیگلر، كمپانی ایتالیایی برادران نیركوكاستلی، تاوسهند چیان، پتاك، قازان كارپت و شركا و بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها ‌كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی‌ مشهور به OCM كه در ایران به شركت شرق لندن نیز شهرت دارد و مالكیت انگلیسی داشت و صاحب آن كسی نبود جز سیسیل ادواردز ، فرش‌شناس مشهور كه كتاب وی به نام قالی ایران اوایل دهه ۵۰ توسط خانم مهین دُخت صبا به فارسی ترجمه و تا اواخر دهه ۶۰ بارها در ایران چاپ و منتشر شد.
اما حضور این شركت‌ها و اوضاع نابسامان كارگاه‌های تولید فرش كه با توجه به سرمایه‌گذاران هیچ هدفی جز سوددهی نداشتند، چنان شرایطی را در كارگاه‌های فرشبافی حاكم كرد كه سرانجام مسئولان و دولتمردان كشور برای اولین بار در تاریخ بافندگی، عكس‌العمل مناسبی ‌ نشان دادند و در بیست‌وپنجم آذرماه ۱۳۰۲ از سوی رضا شاه كه در آن ایام در مقام نخست وزیری كشور قرار داشت، دستوری به والی كرمان و بلوچستان كه در آن روزگار بزرگ‌ترین مركز بافندگی كشور و تجمع شركت‌های خارجی بود، صادر شد كه عینا در نشریه بین‌المللی كار نیز به چاپ رسید.
این دستور بی‌هیچ چون و چرا اولین اقدام رسمی و مهم در اصلاح امور قالیبافی بخصوص شرایط كار تا آن زمان محسوب می‌شود. در متن این فرمان آمده بود ‌ساعات كار تمام كارگران كارگاه‌های قالیباف روزی هشت ساعت است و كارفرمایان این كارگاه‌ها حق ندارند بیشتر از هشت ساعت در روز كارگران را به كار وادارند. همچنین در روز جمعه و ایام تعطیل رسمی، كارگران كار نخواهند كرد ولی دستمزد آن را مطابق یك روز كار دریافت می‌كنند.
در این متن آمده بود كه پسران كمتر از هشت سال و دختران كمتر از ده سال نمی‌توانند در این كارگاه‌ها به كار مشغول شوند و كارگاه پسران از كارگاه دختران باید مجزا باشد. تشكیل كارگاه مختلط اكیدا ممنوع است. همچنین در ماده دیگری از این آیین‌نامه آمده بود كه كارگاه (دار قالی) نباید در زیرزمین یا اتاق‌های مرطوب و نمناك قرارگیرد. ضمنا باید دارای دریچه‌ای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد.
همچنین كارگاه (دار قالی) باید حدود یك ذرع از كف اتاق بالاتر باشد و جایگاه كارگران به نحوی تعبیه شود كه همه بتوانند براحتی كار كنند. كارفرمایی كه مفاد موارد بالا را رعایت نكند به پرداخت جریمه‌ای بین ده تا ۵۰ تومان محكوم می‌شود. همچنین در جهت سامان بخشیدن به اوضاع تولید، بویژه تهیه نقشه‌های مناسب و رسیدگی به اموری این چنین، سال ۱۳۰۹ موسسه قالی ایران تاسیس شد كه ریاست آن به عهده طاهرزاده بهزاد نقاش و طراح نامی آن زمان گذاشته شد.
اما به دلایل مختلف این موسسه نتوانست بیش از دو سال به فعالیت خود ادامه دهد و تعطیل شد. سرانجام اوضاع حاكم بر تمامی امور فرش و مهم‌تر از آن رونق و درآمد حاصل از صادرات آن و حضور جدی و قدرتمندانه شركت‌های خارجی و درآمدهای آنها به حدی رسید كه دولت تصمیم جدی و بزرگی برای تعطیلی آنها اتخاذ كرد و در نهایت با تصویب هیات وزیران فعالیت تمامی شركت‌های خارجی در عرصه فرش ایران ممنوع و مقرر شد اموال و دارایی‌های بزرگ‌ترین آنها خریداری و به تملك دولت درآید.
متعاقبا به دستور دولت در بهمن ۱۳۱۴، شركتی جدید و دولتی به نام «شركت سهامی فرش ایران» تاسیس و تمام‌ اموال و دارایی‌های «كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی» خریداری و به این شركت جدید واگذار شد. شركتی كه هم‌اكنون نیز پس از نزدیك به ۸۰ سال فعالیت مستمر هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد و اوج و حضیض‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است اما هنوز معلوم نیست چرا مقامات مختلف دولتی و حتی مقامات این شركت پس از گذشت نزدیك به ۸۰سال از تاسیس آن، در گفت‌وگوها، نام عجیب «كمپانی هند شرقی» را كه هیچ ربطی به این ماجرا ندارد به زبان می‌آورند و خود را وارث چنین كمپانی می‌دانند؟
حتما حكمتی در آن است كه هیچ كس نمی‌داند! به هر ترتیب شركت سهامی فرش ایران تاسیس شد و مسئولیت‌های بزرگی نظیر نظارت و رسیدگی بر صادرات فرش دستباف و تهیه و توزیع مواد اولیه مناسب در فرشبافی و ترویج نقشه‌های مناسب و خلاصه ساماندهی به اوضاع فرش مملكت، با حمایت دولت و به طور انحصاری به‌عهده آن گذاشته شد. باید به خاطر داشت بررسی موضوعی همچون فرش كه برخاسته از توده‌هاست و به قولی مردمی‌ترین و عام‌ترین هنر این سرزمین شناخته می‌شود، موضوعی است چند وجهی كه نیاز به مطالعات جانبی دیگری نیز دارد.
مهم‌ترین آن، تحلیل‌های جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه‌ای است كه اصلی‌ترین چالش پژوهش‌ها و بررسی‌های این چنینی است. به همین دلیل در همین جا به نكته‌ای مهم كه مطالعه فرش ایران بدون آن مبهم و ناشناخته باقی خواهد ماند، اشاره می‌كنیم. در طول تاریخ ایران همواره اقوام، طوایف و عشایر نقطه اتكای دولت‌ها و حكومت‌های مركزی بوده‌اند و به همین دلیل می‌بینیم در تصدی مقامات و مسئولیت‌های مختلف كشوری نظیر تعیین حاكمان شهر‌ها و حتی حاكمان ایلات، ریاست فوج‌های نظامی و…، سران ایلات همواره نقش مهم بلكه كلیدی داشته‌اند و این موضوع از ایام حكومت صفویان و حتی پیش از آن بخوبی قابل بررسی است و تا پایان دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
اما با به قدرت رسیدن پهلوی و برای اولین بار به دلیل بی‌اعتمادی شاه به عشایر، بتدریج دست بزرگان و سران طوایف و ایلات مختلف از مناصب حكومتی كوتاه و حتی برای كنترل بیشتر عشایر و جلوگیری از تحركات احتمالی آنها ضمن قلع و قمع تعداد زیادی از سران عشایر و مخالف، سال ۱۳۰۹ طرح اسكان عشایر برای اولین بار در كشور به اجرا درآمد كه در اصطلاح جامعه‌شناسی به تخته قاپو شدن مشهور است. بیان این موضوع از آن جهت اهمیت و نیاز به تحلیل‌های بیشتر و جانبی دارد كه با اجرای تدریجی این قانون و طرح‌های دیگری كه بعد‌ها تحت عناوینی نظیر رسیدگی به بهداشت بیشتر، خدمت‌رسانی و… به اجرا درآمد، پایه‌های نابودی یك سنت و تمام‌ عوامل و دستاوردهای چنین سنتی پی‌ریزی شد.
در واقع با از بین رفتن زندگی عشایری و هرآنچه محصول چنین زندگی بود، مهم‌ترین محصول این جامعه تاریخی و كهن یعنی سنت بافندگی عشایری بتدریج از میان رفت و این رخداد چنان ادامه یافت كه می‌توان مدعی بود در این زمان از میان ده‌ها سبك بافندگی عشایری در ایران، تنها دو یا سه سبك با شیوه و رسم تاریخی پابرجاست و الباقی یا از میان رفته‌اند یا چنان تغییر یافته‌اند كه جز اسم، چیزی به عنوان بافندگی عشایری قابل شناسایی نیست. متعاقبا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم، اقدامات و مصوبات دیگری به كاربسته شد كه تیشه دیگری بود بر پیكر گروهی دیگر از سبك‌های فرش ایران. با به اجرا گذاشته شدن طرح اصلاحات ارضی در اواخر دهه ۴۰ پایه‌های نابودی روستا و فرهنگ روستانشینی گذاشته شد.
با اجرای این فرمان و تبعات آن كه به تحلیل و بررسی‌های جامعه‌شناسانه از سوی متخصصان ذی‌ربط نیاز دارد، پایه‌های مهاجرت از روستا به شهر و حاشیه‌نشینی چنان گذاشته شد كه از پی آن هر آنچه می‌توانست محصول روستا و فرهنگ مستقل روستانشینی باشد از جمله قالیبافی ، همه از میان رفت. البته عشایر و روستانشینان هنوز هم پابرجایند و هنوز هم می‌بافند و خواهند بافت، اما جای تعجب ندارد كه مثلا كردهای شمال خراسان و لرهای جنوب چهار‌‌محال و بختیاری قالی نائین ببافند!‌ یا چه اهمیتی دارد روستاییان جیرفت قالی افشار ببافند یا كرمانی؟ چه اهمیتی دارد گبه فارس در تهران بافته شود؟ یا بافندگان نجیب مراغه نقشه فرش قم را ببافند و … با پیروزی انقلاب اسلامی و راه‌اندازی نمایشگاه بین‌المللی فرش در تهران و ده‌ها نمایشگاه منطقه‌ای، تاسیس رشته فرش در دبیرستان و دانشگاه تا مقطع كارشناسی ارشد و مهم‌تر از همه تاسیس مركز ملی فرش ایران در وزارت بازرگانی و گماشتن افراد متعهد و متخصص در راس امور فرش ـ كه حقیقتا در تعهد برخی از آنها تردیدی نیست ـ و دستاوردهای این اقدامات، نیاز به بررسی و تحلیل‌های ویژه و مهمی دارد كه شرح آن طولانی است و ان‌شاءالله در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
بی‌تردید همان گونه كه شرح آن رفت، دولت‌ها در توسعه، سقوط یا نزول فرش ایران نقش تعیین‌كننده‌ای داشته و دارند، در این زمان تحلیل اقدامات و تاثیرات آنها برای آیندگان از ضروریات است. نه نگارنده این سطور و نه هیچ كس دیگر در دلسوزی و توجهات دولتمردان امروز كشور در موضوع فرش تردیدی ندارد. اما اقدامات و دستاوردهای دولت و مدیران آن در امور فرش باید بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا برای آینده و خروج از شرایط فعلی كه فقط آگاهان برآن واقفند، چاره‌اندیشی مناسب اندیشیده شود.
تورج ژوله ‌- پژوهشگر فرش
مرتبط: