برخی از ایرانیان آداب شهر قونیه و سماع عرفانی را رعایت نمیکنند
عضو ایرانی بنیاد مولانا گفت: متاسفانه برخی از ایرانیها بهدلیل عدم آگاهی از عرف و آداب و رسوم قونیه ، آنها را رعایت نمیکنند و دیده شده برخی زنان ایرانی وارد مراسم عرفانی سماع شدهاند.
فروزنده اربابی تنها عضو ایرانی بنیاد مولانا در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره حضور ایرانیها در قونیه گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر حضور ایرانیها در مراسم بزرگداشت مولانا زیاد شده اما متاسفانه برخی از آنها به واسطه عدم شناخت، رفتارهایی دارند که نشان میدهد دانش آنها نسبت به این شهر و فرهنگ آن کم است.
وی افزود: سماع کنندگان در میان مردم حرمت دارند و اکنون حدود ۲۰۰ سماعکننده در قونیه بهصورت رسمی با وزارت فرهنگ قونیه کار میکنند. آنها باید هنگام سماع وضو داشته باشند و هیچکس جز زن و مادرشان نمیتواند به سکه (کلاه درویشی) آنها دست بزند. کسی که به آنها سماع یاد میدهد میگوید اگر شراب بنوشی، یا سکهات را نامحرم به دست بگیرد و یا از چهارچوب اسلام خارج شوی، آن سماعی که به تو یاد دادم حرامت باشد! این تأکیدات نشان میدهد چقدر سماع کننده جایگاه ویژهای دارد و این مراسم هم چهقدر برای آنها مهم و دارای حرمت است. اما متأسفانه شاهد برخی رفتارهای نادرست توسط ایرانیها در قونیه هستیم. به عنوان مثال برخی از زنان، در سماعهای دستهجمعی شرکت میکنند. اساساً بعد از مولویه طریقتی نداریم ولی آنها معتقدند سماع آئینی است که ۷۰۰ سال قدمت دارد و باید به صورت سمبلیک حفظ شود. آنها حضور زنان را برای سماع حرام میدانند اما متأسفانه برخی از بانوان ایرانی سماع انجام میدهند این بهدلیل عدم دانش است که سماع را رقص فرض کردهاند.
این عضو بنیاد مولانا ادامه داد: برخی از مولانا این برداشت را دارند که به زنها سماع یاد داده است. درصورتی که اصلاً چنین نیست. مولانا مسلمان بوده است. اوراد شریف دارد که شامل دعاها و ذکرهایی است که در خلوت خود میخوانده و مردم هم سر مزار او قرآن میخوانند. به احترام مولانا بعد از پایان هر مراسم سماع که با کلامالله شروع میشود، به شهدای کربلا درود میفرستند. در دفتر ششم مثنوی هم به واقعه عاشورا پرداخته شده است. اما برخی از ایرانیها با پوشش نامناسب در خیابانهای قونیه تردد میکنند درحالی که مردم قونیه همه پوشش مناسب دارند و حتی یکنفر از آنها نیست که بدون حجاب وارد آرامگاه شود.
اربابی گفت: حتی گردشگران خارجی کشورهای دیگر نیز این موضوع را رعایت میکنند. مگر چند آژانس گردشگری هستند که تور به قونیه میآورند؟ این آژانسها باید توسط متولیان آموزش داده شوند تا آنها هم به گردشگران خود یاد بدهند چهطور باید در قونیه رفتار کنند. چهطور در عربستان قبل از اعزام کاروان چنین جلسات توجیهی گذاشته میشود؛ پس باید این گردشگران را هم توجیه کنند که نباید نصف شب در خیابانهای شهر دف زد. دولت ترکیه اینموارد را به گردشگران نمیگوید چون گردشگران کشورهای دیگر این موارد را رعایت میکنند. حتی دولت ترکیه میگوید که وقتی در شهر قونیه شرابفروشی ندارم، به اینمعنی است که نباید در اینشهر مشروب خورد. این یک عرف است که جا افتاده ولی برخی ایرانیها رعایتش نمیکنند.البته همه ایرانیها هم نابه هنجار نیستند ولی تعداد افرادی که این ناهنجاریها را به وجود میآورند در حال افزایش است. اخیراً درگیر پروندههای قضائی هستیم؛ پیرو این موضوع که آژانس گردشگری پول مسافران را به هتل نداده و هتلدار هم در را به روی مسافران قفل کرده بود. در حالیکه آژانس ایرانی پیش از سفر، هزینه را بهطور کامل از مسافر میگیرد. اما اینجا پول هتل را نداده و یک آبروریزی برای ایرانیها بوجود آورده است.
وی گفت: در قونیه مردمی با فرهنگ عمیق مذهبی زندگی میکنند. به خاطر دارم زمانی که مجید مجیدی برای فستیوال صوفی سین به قونیه آمد، پسر جوانی ۵ ساعت منتظر مانده بود تا جلسه ما تمام شود و با او گفتگو کند. وقتی هم که جلو آمد گفت دو درخواست دارد؛ یک اینکه درباره سوریه فیلمی ساخته شود و دیگر اینکه برای جهاد نفس دعا کند. قونیه چنین مردمی دارد. زمانی را به یاد دارم که کنگره شمس تبریزی برگزار شد و خانم چلبی نواده مولانا همراه چندتن از اساتید دانشگاههای مختلف ترکیه به خوی آمده بود. پس از پایان برنامه ایشان خواست به تبریز برود و مقبره الشعرا و موزه تبریز را ببیند. من همراهشان نرفتم و متاسفانه رانندهای که قرار بود آنها را از خوی به تبریز ببرد، همه آنها را در ورودی تبریز با چمدان رها کرده بود و گفته بود که پولم را ندادند من هم شما را نمیبرم. وقتی به یاد ایناتفاقات میافتم، تنم میلرزد چون اضطراب آنلحظات سراغم میآید که دبیر کنگره هم اصلاً پیدا نمیشد تا آنها را که کنار جاده، بدون پول ایرانی در حالی که شب هم به سمت قونیه پرواز داشتند، تحویل بگیرد. تا اینکه یکنفر از اهالی تبریز که به قونیه رفت وآمد داشته، خانم چلبی را دیده و متوجه شده نوه مولانا گوشه خیابان معطل مانده است. او آنها را سوار میکند و به مقصد میرساند. من هم برای معذرتخواهی با معاون وقت استاندار ارومیه و همسرش به فرودگاه رفتم. معاون استاندار میگفت که ناراحت نباشید عذرخواهی میکنیم. من هم گفتم برای خودم ناراحت نیستم چون آنها هر زمان به ایران بیایند خانه من در اختیارشان است اما اینراننده به آبروی کشورمان لطمه بزرگی زد.
اربابی در پایان گفت: اینها نشان میدهد ما نمیتوانیم حتی در بدرقه و یا هماهنگکردن مهمانهای خارجی خودمان هم، بهخوبی عمل کنیم. این درحالی است که هر زمان هنرمندان ما به قونیه میروند، با استقبال خوبی مواجه میشوند. یکبار دیگر که آقای مجیدی به قونیه آمده بود، معاون وزیر نصفهشب با شاخه گل او را تا هتل همراهی کرد و گفت که هتل را ببینید اگر مورد پسند واقع نشد، آن را تغییر دهیم! میخواهم بگویم که آنها با هنرمندان ما اینگونه با احترام برخورد میکنند اما ما چطور؟
منبع:خبرگزاری مهر