در طول چند سال گذشته باستانشناسان ملی و بینالمللی در نامههای جداگانه سعی کردند تا برای نجاتِ چگاسفلی تاریخی در شوش، با ارائهی راهکارهایی علمی از تخریبِ این محوطهی تاریخی جلوگیری کنند؛ محوطهای تاریخی که هر از چندگاهی با تهدید یا عملکردِ شخص یا مسولِ شهری لرزه به تن باستانشناسان میاندازد.
به همین دلیل علاوه بر تلاشهایی که باستان شناسانِ داخلی برای نجاتِ این محوطه تاریخی کردهاند، در طول چند سال گذشته نیز باستانشناسان بینالمللی از یوسف مجیدزاده گرفته تا باستانشناسانِ خارجی که کاوش در محوطههای تاریخی کشور را در رزومه کاری خود دارند، نسبت به لزوم حفاظت از این محوطهی تاریخی تاکید میکنند.
آنها در نامههای خود خطاب از معاون میراث فرهنگی گرفته تا مسوولان پژوهشگاه میراث و پژوهشکده باستانشناسی، درخواست ثبت جهانی این محوطه را با هدف حفاظت از آن و امکان تحقیق و پژوهش مستمر روی آن را کردهاند.
چگاسفلی، همتراز و حتی برتر از محوطه شوش
نمونهی بارز این درخواستها از سوی باربارا هلوینگ – استاد دانشگاه سیدنی و باستانشناس متخصص دوره پیش از تاریخ – بود، وی در نامهای خطاب به محمدحسن طالبیان – معاون میراث فرهنگی وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی – درخواست حفاظت از محوطه تاریخی چگاسفلی را با راهکارهایی مشخص مطرح کرد.
او در نامه خود اینطور نوشت: «میراث فرهنگی ایران از اهمیت جهانی برخوردار است و همانطور که به خوبی میدانید همچنان به ارائهی یافتهها و بینشهای شگفتانگیز در فرهنگ باستان ادامه میدهد. این همچنین موضوع نمایشگاه «ایران. فرهنگهای اولیه بین کویر و آب» بود که در سال ۲۰۱۷ در شهر بُن و به لطف حمایت ارزشمند شما انجام شد. امروز با نگارش این نامه از شما میخواهم یکی دیگر از محوطههای مهم را نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو کنید تا امکان حفاظت جدی و فعالیت های تحقیقی در آن محقق شود: «تل چگاسفلی»
برای ذکر چند مورد، محوطههای ایرانی کمک بسیار بزرگی به درک بهتر مطالب مرتبط با یکجانشینی، شکلگیری تمدنهای اولیه و نخستین امپراتوریها کرده است. در همین راستا، به تازگی کشف جدید گورستان تل چگاسفلی یافتههای بسیار مهمی را برای درک نقل مکان از روستاها به جامعه شهری به دست داده است.
به لطف کاوشهای دقیق و حرفهای و پژوهشهای تحلیلی به سرپرستی عباس مقدم، این محوطه اکنون در حال پر کردن خلاءهای علمی است که از کاوشهای اولیه شوش به جای مانده بود. زمانی که در اوایل قرن بیستم میلادی هزاران گور کشف شد اما به درستی مستندنگاری نشد. اهمیت محوطه چگاسفلی را نمیتوان نادیده گرفت، این محوطه به خوبی سزاوار شناخت از طریق ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو است. این نامه را در حمایت از محافظت از این محوطه و ایجاد امکان تحقیق مستمر در آن نوشتم.
حفاظت از این محوطه در آینده به سبب فعالیتهای مسکنسازی مدرن تهدید میشود. متاسفانه ثبت محوطه تل چگاسفلی نیز موجب بروز تهدیدی شود. اما دسترسی به معماری سکونتگاه و گورها با یافتههای غنی ساده است و در نزدیکی سطح زمین قرار دارد و این امر آن را به هدفی جذاب برای غارتگران تبدیل میکند. روستائیان که در ابتدا به صورت تصادفی به گورها برخوردند به خوبی از گنجینهای که زیر پای آنها قرار دارد آگاه هستند. کافی است به نمونه اکتشافات در جیرفت اشاره کنیم که به صورت تصادفی کشف شد و پس از آن آثار سر از بازارهای هنری غیرقانونی و بین المللی درآوردند، شرایطی که بسیار مایه تاسف بود و بازگشت آثار را پیچیده کرد.
اگر این شرایط بار دیگر در تل چاگاسفلی تکرار شود، آسیب و فقدان وارده به میراث ایران – میراث جهانی – بزرگ خواهد بود. هیچ محوطهای با قدمت و پیچیدگی قابل قیاس، دارای ارزش گورها و آثار کشف شده در محوطه تل چگاسفلی نیستند. شکی نیست که این محوطه سزاوار ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو است.
یافتههای غنی از این محوطه حاکی از ارتباطات فرامنطقهای آن دارد و بسیاری از این اکتشافات برای نخستینبار در ایران روی میدهد، به ویژه کشف طلا و نقره که قدمت آن به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد بازمیگردد. ساکنان تل چگاسفلی همگی با همتایان خود در بینالنهرین، شبه جزیره عربی و دیگر مناطق دور در ارتباط بودند.
جامعه علمی بیصبرانه در انتظار نتایج جدید از محوطه تل چگاسفلی است چرا که هر فصل از کاوشها با اطلاعات جدید و کاملا غیرقابل پیش بینی همراه است. این محوطه از لحاظ ارزش، پیچیدگی و اطلاعات به دست آمده به لطف فعالیتهای تحقیقی، همتراز و حتی برتر از محوطه شوش است. هدف از نگارش این نامه تاکید بر اهمیت محوطه تل چگاسفلی و درخواست برای انجام اقداماتی سریع در راستای محافظت از آن در مقابل توسعه و غارتگری و همچنین نامزد کردن این محوطه برای ثبت به عنوان یکی از میراث جهانی یونسکو است. پژوهش، حفاظت و انتشار این مکان، همگی از اهمیت برابر و بالایی برخوردار هستند.»
احتمال قاچاق آثار چگاسفلی در وضعیت کنونیاش
از سوی دیگر فرانک هول – رییس دپارتمان انسانشناسی دانشگاه ییل امریکا – نیز در نامهای جداگانه خطاب به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری آورده است: «یکصد سال پیش، گروهی فرانسوی حفریات گستردهای در شوش انجام داد، جایی که از گورهای اواخر هزارهی پنجم پیش از میلاد آن ظروف سفالی فاخر به وفور به دست آمد. گرچه تعداد کمی از موزههای مهم دنیا آن ظروف زیبا رادر خود دارند اما آنها به خوبی در بسیاری از کتب و نمایشگاهها معرفی شده است. گورستان شوش در جوار هِرم پلهای یادمانیاش، یکی از پیشگامان زیگوراتها در اولین تمدنهای دنیای باستان، قرار گرفته است. متاسفانه، (به خاطر نقصهایی که در کاوش و ثبت یافتهها در آن زمان به کار گرفته شده)، بسیاری از بسترهای باستانشناختی که میتوانست زوایای تاریک جامعهای که به چنین دستاوردهای مهمی دست یافته بود را روشن سازد ناقص است.
تنها، روشهای علمی روزآمد کاوش و تفسیر یافتهها، به مانند آنچه در حال حاضر در تل چگاسفلی در جریان است، میتواند آن نواقص را برطرف سازد. محوطهی تل چگاسفلی، که به مانند شوش مشهور خواهد شد، در حال کاوش است، اما ایمنی آیندهاش به خاطر قرار گرفتن در جوار روستای امروزی در معرض خطر است چرا که این احتمال میتواند وجود داشته باشد که سفالها، اشیای فلزی و دست ساختههایش برای عرضه به بازار قاچاق هنری اغوا کننده جلوه کند. علاوه بر این، برخلاف شوش، که گورستان آن در زیر ده متر از بقایای دورههای دیگر قرار گرفته، گورهای تل چگاسفلی و بقایای معماری آن در عمق کمی از سطح زمین قرار داشته و به راحتی نمایان میشود. نمونههای اهدا شده توسط روستاییان (به موزه ملی ایران)، سهولت دسترسی به بقایای باستانشناختی را گواهی میدهد. شاید بتوان تصور کرد که وضعیتی به مانند جیرفت پیش از آن که باستانشناسان بتوانند کاوشهای علمی در آن صورت دهند صدها گور در آن غارت شده بود در چگاسفلی هم تکرار شود. در نتیجه این امکان وجود دارد که غارت میراث فرهنگی ایران در مقیاسی وسیع صورت گیرد.
نمایشگاه خیره کننده از یافتههای تل چگاسفلی در گردهمایی پانزدهم باستانشناسی ایران، یافتههای بینظیر و در سطح کلاس جهانی را عرضه داشته است، و بیان میدارد که حتی کاوشهای آینده میتواند اطلاعات بسیار مهمی از ظهور تمدن ایرانی از منطقهای که پیش از این ناشناخته بوده به دست دهد. در خاور نزدیک هیچ محوطهی دیگری که غنای گورنهادههای تل چگاسفلی را داشته باشد وجود ندارد. شکی نیست که محوطه سزاوار قرارگیری در فهرست میراث جهانی است.
چگاسفلی محوطهای منزوی نبوده است، این واقعیت در وجود ابسیدین از آناتولی، استخوان کوسه از خلیج فارس و ابرازهای مسی که از منابع فلات ایران برای ساخت آنها به دست آمده است به خوبی نشان داده شده است. مقادیر مس خالصی که در ساخت کاسهها، میلهها و حتی شمشیر به کار گرفته شده نشان از ثروت باورنکردنی و مهارتهای هنری موجود در چگاسفلی دارد که ساکنان آن باید مجذوب آن شده باشند. حتی شگفت آورتر وجود طلا و نقره است که کیفیت و منشاء یابی آن محل پژوهشهای آینده است. چیزی که روشن است، این است که یافتههای به دست آمده از چگاسفلی قدیمی ترین نمونه از مدارکی است که از اواخر هزارهی پنجم و اوایل هزارهی چهارم در دست است. این یافتهها، در کنار مدارک اخیر که یک نیایشگاه با سنگهای افراشتهی معماگونه و هدایای حیوانی، کاملا انتظارات اولیه مبنی بر وجود کیفیتی بینظیر و اهمیت والای محوطه را برآورده ساخته است. به نظر میرسد که هر فصل از کاوش کاملا اطلاعات تازهی غیر منتظره در خصوص پیچیدگی قابل ملاحظۀ زندگی در دشت زهره در ۶۰۰۰ سال پیش را آشکار میکند، دیگر نیازی نیست که ما پلههای ترقی به طرف تمدن در بیش از ۶۰۰۰ سال پیش را تنها بر مدارک به دست آمده از دشت شوشان استوار سازیم.
از منظر اهمیتِ تل چگاسفلی برای میراث فرهنگی ایران و نیز آسیب پذیریاش در برابر غارت سودجویانه، به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران توصیه میشود که محوطه را در فهرست میراث جهانی قرار داده و حفاظت از آن را در اولویت قرار دهد. علاوه برآن، به پژوهشگاه توصیه میکنم به ادامۀ حمایتهایش، هم برای کاوشهای بعدی در محوطه و هم برای انتشار دستاوردهای آن.»
چگاسفلی یکی از مهیجترین محوطههای تاریخی ایران
از سوی دیگر دنیل توماس پاتس – باستانشناس خاورمیانه دانشگاه سیدنی – نیز در نامهای جداگانه خطاب به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، درخواست ثبت جهانی این محوطه تاریخی را مطرح کرد.
او نیز در نامهی خود نوشت: «به واسطهی شمار متعدد کاوشهای جدید در سالهای اخیر و انتشار سریع یافتههای حاصل از آن، درک ما از مراحل پایانی پیش از تاریخ ایران متحول شده است. زمانی که به مبحث کارهای میدانی در یکی دو دههی گذشته توجه کنیم، تقریبا حجم عظیم یافتهها در سراسر کشور باورنکردنی است. یقینا این مسئله گواهی است بر فعالیت مجموعهی باستانشناسانی که هم در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و هم در بخش دانشگاهی فهم ما را در خصوص پیش از تاریخ ایران از جنبههای مختلف عمق بخشیدهاند.
بدون هیچ پرسشی، یکی از مهیجترین محوطههای جدید در این زمره تلچگاسفلی است. کشفیاتی که در آنجا توسط عباس مقدم صورت گرفته به شدت مهم است. کمیت و کیفیت یافتهها، خصوصا سفالهای منقوش، اشیای مسی و ظروف سنگی آن خیره کننده است. حتی با یک نگاه سطحی بر روی مواد به دست آمده برابری آشکار با نمونههای به دست آمده از محوطههایی چون «تلالسوان» در عراق و شوش در خوزستان در آن مشهود است.
کاوشها در چگاسفلی مدلی نوین از فصلی نو در مطالعات اواخر پیش از تاریخ ایران را عرضه داشته است. در حال حاضر، تنها تعداد اندکی از متخصصین در خارج از ایران هستند که می دانند این کشفیات چه میزان اهمیت دارد.
برای حفظ ارزشهای محوطه، من قویا پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری را تشویق میکنم تا روند ثبت در فهرست میراث جهانی تلچگاسفلی را در دستور کار قرار دهد. این کار میتواند ما را مطمئن کند که محوطه به خوبی حفظ شده و توجه گستردهتر جهانی را به همراه خواهد داشت که البته سزاوار آن هست. پژوهشگاه میراث فرهنگی و دکتر مقدم با کاوش در تل چگاسفلی تلاش فراوانی برای انجام پژوهش به خرج دادهاند، اما در هر مرحله باید حفاظت از این اثر مهم برای نسلهای آینده مد نظر قرار گیرد.»
منبع:ایسنا