نوشته‌ها

سفیدی ورزنه در دل مدرنیته

باورش سخت می شود که چادرسفیدها، روزی، روزگاری در ورزنه خاطره شوند چرا که مدرنیته رنگ از رخ سنتها شسته اما سفیدی چادرهای ورزنه هنوز سفید است.

مجله خبری ایمنا: اصفهان را که به سمت جنوبِ شرقی بروی، چند کیلومتر مانده به تالاب گاوخونی، خانه‌های کوتاه‌قد کویری پیدا می‌شوند با سقف‌های گنبدی و دیوارهای خشت و گلی که یک جا کنار هم، شانه به شانه، دیوار به دیوار بالا آمده‌اند و یک شهر را در میانه کویر ساخته‌اند؛ «ورزنه» را در میان شن‌های روان کویر لوت. شهرِ کوچکی با زنان سفیدپوش و مزارع پنبه و گل‌های آفتابگردان.

ورزنه را اما نه به خاطر پنبه‌هایش و گل‌های آفتابگردان، بلکه به نشانی زنانی می‌شناسند با چادرهای سفید. اصلا به خاطر همین چادرهاست که نام دیگرِ ورزنه، «شهرِ سفید ایران» است، به خاطر نوع پوشش همین زنانی که سراپا سفید می‌پوشند و چادر را چنان می‌گیرند که گاهی از تمام اجزای صورت‌شان جز یک چشم پیدا نیست.

در ورزنه کسی نمی‌داند که از چند ‌سال پیش یا از چند نسل قبل زنان چادر سفید بر سر می‌کردند. خیلی از آنها، همین زنان سفیدپوش، حتی نمی‌دانند که چرا مادرها و مادربزرگ‌های‌شان را از وقتی دیده‌ و شناخته‌اند، چادر سفید بر سر داشتند، در خانه‌های‌شان، در کوچه و خیابان، وقتی برای نماز به مسجد کوچک شهر می‌روند و در همه احوال زندگی روزمره. چرا و چطور چادرِ سفید بخشی از زندگی، بخشی از هویت و بخشی از فرهنگ آدم‌های ورزنه‌ای شد؟ خودشان می‌گویند: «چرا ندارد این سنت است، سنت…»

«زهرا»، دو ساعت مانده به ظهر در میدانی کوچک در ورزنه پیاده تند تند راه می‌رود، با چادر سفید و قدم‌هایی با فاصله‌های کوتاه. مادر سه فرزند است و پا به سن گذاشته، آن‌قدر که رد و نشان پیری روی پیشانی‌اش پیداست و وقتی می‌خندد چروک‌های ریز به چشم‌‎هایش حمله می‌کند، اوست که می‌گوید: «چادر سفید سنت ماست؛ سنتِ مادری. تا بوده همین بوده. من که ۵۰ سالمه از وقتی یادم هست، چادرم سفید بوده، وقتی دخترِ خانه بودیم که فقط سفید می‌پوشیدیم. نه فقط هم چادر سفید، لباس سفید. مادرم پارچه لباس را خودش می‌بافت و می‌دوخت.»

سفید، رنگ ورزنه است. نه فقط رنگ چادرِ زن‌ها، دورتا دور این شهر پر است از زمین‌هایی که انگار دست‌هایی ناشیانه روی آنها رنگ سفید پاشیده است. ورزنه‌ای‌ها، این زمین‌ها را پنبه کاشته‌اند و زن‌ها پنبه همین کشتزارها را می‌کشند به جان دوک‌ها و می‌ریسند پنبه‌ها را تا نخ شوند و نخ‌ها را می‌بافند و می‌بافند و می‌بافند…«زهرا»، درهای یک خانه در میدان اصلی ورزنه را می‌کوبد، جایی که می‌گوید زنِ خانه پارچه‌بافی می‌کند، به شیوه سنتی. زنِ خانه، نامش«فاطمه» است.

دوک نخ‌ را از چرخ پنبه‌ریسی بیرون می‌کشد، چند پله را پایین می‌رود و از در کوچکی در انتهای حیاط وارد حیاط‌خلوتی می‌شود که سقفش را با یونولیت پوشانده‌اند، کف حیاط گودالی به عمق نیم متر و شعاع یک متر کنده‌اند و بالای این گودال دستگاهی هست که زنان ورزنه‎‌ای به آن می‌گویند: «کارگاه». فاطمه پایش را در گودال می‌گذارد و روی لبه آن می‌نشیند، سبد نخ‌هایش را می‌آورد، نخ را از داخل «ماکو» رد می‌کند و می‌غلتاند لابه‌لای تارو پود «کارگاه». فاطمه «شانه» را روی تارهای پارچه می‌کشد تا پودها را محکم کند و بعد نوبت «جیغو» است، اهرم پر سر و صدای «کارگاه» که با کمک آن فاطمه خواب تارها را جابه‌جا می‌کند تا کار بافتن را از سر بگیرد، حالا ۶۰ سالش است. از ۱۰ سالگی پارچه می‌بافد، پارچه برای لباس، برای سفره نان، جهیزیه و چادر سفید: «جوان‌تر که بودم روزی چهار متر پارچه می‌بافتم، الان روزی دو متر. هر ۱۰ مترش می‌شود یک قواره. رنگ‌ها آن رنگ‌های قدیم نیست. نخ‌‎ها هم آن نخ‌های قدیم نیست.» وقتی می‌فهمد سوال‌ها درباره چادر سفید است، می‌رود و با یک چادر سفید از اتاق خانه روستایی‌شان بیرون می‌آید: «بچه که بودیم تمام ورزنه را پنبه می‌کاشتند. این چادر را کلا خودم بافتم و دوختم، ببین چقدر سبک است… قبلا در همه خانه‌ها از همین کارگاه‌ها بود. بچه‌های الان کار با «کارگاه» را بلد نمی‌شوند. پنج دختر دارم هیچ‌کدام بلد نیستند. می‌گویند خوش شان نمی‌آید. ما آن وقت‌ها چادر بندری هم می‌بافتیم، هیچ وقت پول نمی‌دادیم چیزی بخریم. خودمان می‌بافتیم…»

پارچه‌بافی از قدیم شغل خانگی رایج برای خیلی از زنان ورزنه بوده است، هنوز هم هست اما در این شهر کوچک که شرقی‌ترین شهر استان اصفهان است، تنها حدود ۱۰ نفر مانده‌اند که هنوز پارچه‌ها را به شیوه کاملا سنتی و با استفاده از همین «کارگاه» می‌بافند و در سایر خانه‌ها کارگاه‌های پارچه‌بافی یا به انبارها تبعید شدند یا در حیاط خانه‌ها زیر آفتاب تند کویر تنها مانده‌اند. با همه اینها سنت بافندگی در کارگاه‌هایی که از دستگاه‌های جدیدتر استفاده می‌کنند، همچنان ادامه دارد اما کسی نمی‌‎داند که تا چند ‌سال دیگر دستگاه‌های سنتی پارچه‌بافی در ورزنه برپاست، به‌ویژه آن‌که آنها که ادامه‌دهنده این سنت هستند، همه سن و سالی ازشان گذشته است و آفتابِ لب بام‌اند.

دستگاه پارچه‌بافی «فاطمه» خانم، ۱۰۰ سال عمر دارد از مادربزرگش به او رسیده، حالا او خودش مادربزرگ است و چادر سفید سرکردن هنوز برایش یک سنت اما برای بچه‌هایش: « نه… چادر سفید سر نمی‌کنند. من خودم قدیمی‌ام و عادت‌هایم هم قدیمی است. از وقتی بچه‌ها دانشگاه رفتند، دیگر رفتند دنبال چادر سیاه. برای همه‌شان بافته‌‎ام به جز دختر اولم که دنبال چادر سفید است، بقیه می‌گویند اصلا چرا می‌گویی؟»

دختران ورزنه، بچه‌های نسل تلویزیون و ماهواره‌اند. خیلی از آنها در ورزنه به دنیا آمده‌اند و در شهرهای دیگری در اصفهان و تهران دانشگاه رفته‌‎اند و بعد برگشته‌اند و از وقتی رفته‌اند و آمده‌اند دیگر چادر سفید سر کردن را کنار گذاشته‌اند.

«نرگس» دهه پنجاهی است و همان‌طور که چادر سفید را روی سرش محکم می‌کند،‌ می‌گوید: «من خودم دوست دارم به‌ هر حال سنت است، سنتِ خوب، خوب است اما دوستانم همه می‌گویند قدیمی است، می‌گویند که چادر سفید مال پیرزن‌هاست.»

«زهرا»، هم یکی از همین دختران نسلِ جدید است، زن سی و چند ساله‌ که یک چادر سفید بیشتر ندارد، همان چادری که مادرش در جهیزیه‌اش گذاشته و در بعضی مراسم آن را سر کرده و کنار گذاشته: «بچه بودم چادر سفید دوست داشتم الان دوست ندارم. خیلی زود کثیف می‌شود و آن وقار و زیبایی چادر سیاه را ندارد. البته چند ‌سال است خیلی به ما می‌گویند که سفید سر کنید. در مدارس حتی به دخترانی که چادر سفید سر کنند، جایزه می‌دهند، تشویق می‌کنند اما شوهرم اصلا دوست ندارد. اصلا مردان جوان ورزنه چادر سفید دوست ندارند. من خیلی‌ها را دیدم که به خاطر شوهرشان چادر سفید نمی‌پوشند. خیلی کمند مردانی که زنانشان را تشویق کنند سفید سر کنند.»

فرهنگ مردم در ورزنه در حال تغییر است: «خیلی چیزها تغییر کرده البته جوامع محلی نسبت به جوامع شهری نسبت به تغییرات فرهنگی مقاوم‌تر هستند اما چون در ورزنه سطح تحصیلات بالا رفته و دانشگاه آمده، سرعت تغییرات اجتماعی هم بیشتر شده. تا چند ‌سال پیش در شهر همه زنان بدون استثنا سفید می‌پوشیدند، الان اما زنان تحصیل‌کرده‌اند، فرهنگ‌های جدید را سریع‌تر قبول می‌کنند و در سبک ‌زندگی و انتخاب‌هایشان الزاما تابع سنت نیست و بیشتر از الگوهای شهری پیروی می‌کنند.»

شاید همه اینها درباره این‌که چرا زنان در ورزنه از پارچه چلوار ساده، چادر می‌دوزند و این چادرهای سفید را سر می‌کنند و این‌که چطور زنان در این منطقه پوششی کاملا متفاوت و منحصربه‌فرد دارند، پوششی که در هیچ جای جهان مشابه آن وجود ندارد، جواب‌ها و درواقع باید گفت روایت‌های زیادی وجود دارد، عده‌ای می‌گویند که این پوشش یعنی سفیدپوشی، به اندازه تاریخ ورزنه قدمت دارد و عده دیگر گرمای هوا را دلیل اصلی رواج این رنگ و غلبه آن در پوشش زنان این شهر می‌دانند. شهری که دمای هوا تابستان‌ها تا ۴۵ درجه هم می‌‎رسد. به نوشته سیروس شفق، نویسنده کتاب جغرافیای اصفهان: «این‌که زنان ورزنه بدون استثنا چادر سفید به سر می‌کنند به دلیل گرمای شدید تابستانی است. عقیده بعضی بر این است که چون از زمان‌های گذشته ورزنه محل کشاورزی و کشت پنبه بوده ‌است، چادر و لباس سفید از نخ پنبه بین مردم این شهر رایج است.»

به روایت دیگری زنان با هدف شناخته نشدن توسط افراد غریبه و به قولی نامحرم یکپارچه از چادر سفید استفاده می‌کردند و این یک‌دستی در پوشش سفید به آنها کمک می‌کرده که یکسان به نظر برسند.

علاوه بر اینها عده‌‎ای گفته و نوشته‌اند ورزنه در گذشته دیار روحانیون زرتشتیان بوده‌ است و روحانیون زرتشتی لباسی از پنبه می‌پوشیدند و نوار مقدسی در تشریفات مذهبی به گردن می‌آویختند که از جنس پنبه بوده ‌است و رسم چادرسفیدان ورزنه هم میراث همان دوران است.»

همه اینها اما گمانه‌زنی بیش نیست، چون درواقع هیچ مستنداتی درباره این‌که ورزنه از چه زمانی چادر سفید شده وجود ندارد. به همین دلیل است که رسم چادر سفید بر سر کردن در ورزنه می‌تواند ناشی از مجموعه‌ای از عوامل تاریخی، مذهبی و اقلیمی باشد.

کاوش‌های باستان‌شناسی، در ورزنه نشان می‌دهد که قدمت این شهر تا هزاره سوم قبل از میلاد می‌رسد و با توجه به این‌که در ادیان قبل از اسلام به‌خصوص در دین زرتشت بر رنگ سفید زیاد تأکید می‎شده می‌توان چادرسفیدها را به نوعی بازماندگانی از سنت‌های مذهبی باستانی ایران دانست.

«اصولا شهرهای شرقی اصفهان و از جمله ورزنه پس از ورود اسلام به اصفهان به منطقه‌ای مهاجرپذیر تبدیل شدند و بسیاری زرتشتیان از اصفهان به این منطقه مهاجرت کردند و این‌طور به نظر می‎‌رسد که ورزنه تا مدت‌ها یکی از نقاطی بوده که فرهنگ و مذهب زرتشتی را حفظ کرده بود.» به اعتقاد او شاهد دیگر این ادعا گویش مردم ورزنه است. گویشی که در آن کلمات و عباراتی بازمانده از زبان اوستایی هنوز هم رایج است و نشان‌دهنده قدرت و نفوذ فرهنگ ایران باستان در زندگی مردم این منطقه می‌باشد.

زنان چادرسفید ورزنه آن‌قدر منحصربه‌فرد هستند و این چادرِ سفیدِ یک‌دست آنها آن‌قدر متفاوت هست که چند سالی است که به یکی از جاذبه‌های گردشگری ورزنه تبدیل شده است. کم نیستند گردشگرانی که پس از دیدار از اصفهان در مسیری که به کویر مرنجاب می‌رسد، در این شهر توقف می‌کنند تا زنان چادرسفید را که پیش از این در تصاویر و عکس‌ها دیده‌اند، این بار در دنیای واقعی ببینند. به همین دلیل هم هست که برای بسیاری از مردم ورزنه، چادر سفید تنها پوششی برای زنان این شهر نیست، هویت فرهنگی است؛ سنتی است که روی آن تعصب دارند، تعصب به‌عنوان «میراث فرهنگی زنده».

«محمد»، یکی از آنهاست او را همسر و دخترش در راه مسجد ورزنه همراهی می‌کنند. «محمد» می‌گوید: «من واقعا امیدوارم روزی برسد که زنان ورزنه چادر سیاه را کنار بگذارند. البته در زندگی رسمی مخصوصا دانشگاه و مدرسه واقعا برایشان سخت است، من می‌فهمم که نمی‌توانند با چادر سفید دانشگاه بروند اما داخل شهر ورزنه که می‌توانند، سفید بپوشند … زمانی بود که اصلا در ورزنه چادر سیاه سر کردن بد بود، مردم بد می‌دانستند کسی که سیاه می‌پوشید، انگشت‌نمای شهر می‌شد، الان اما نه آن‌قدر چادرسیاه‌ها زیاد شده‌اند که آدم نگران می‌شود که اصلا تا چند سال دیگر، سفید پوشیدن ور بیفتد.»

این روزها در ورزنه اکثریت سفیدپوش این شهر را زنان میانسال و سالخورده تشکیل می‌دهند و جوانترها تنها در برخی مناسبت‌ها و مراسم رسمی مثل همایش چادر سفیدها، چادر سفید سر می‌کنند، در زندگی روزمره زنان جوان اما چادر سفید سر کردن جایی ندارد. «محمدعلی کوشا»، مردم‌شناس و متخصص مطالعات فرهنگی معتقد است که نابودی خرده‌فرهنگ‌ها و همچنین آداب و رسوم سنتی در پوشش و سبک زندگی در شهر کوچکی مثل ورزنه ناشی از تأثیر فرهنگ غالب زندگی شهری و همچنین نتیجه نفوذ گسترده رسانه‌هاست: «رسانه‌ها در این نابودی خرده‌فرهنگ‌ها و همچنین تغییر سبک زندگی و همچنین پوشش بسیار مؤثر است. رسانه‌های داخلی که اصولا در فیلم‌ها و سریال‌ها مشخصا سبک زندگی شهری آن هم زندگی در کلانشهرها را بازنمایی می‌کنند و ماهواره‌ها و سریال‌ها و برنامه‌های خارجی هم که سبک زندگی آمریکایی و اروپایی را. الان شما وقتی وارد روستاهای کوچک هم می‌‎شوید، می‌بینید که دیش ماهواره روی بام‌ها نصب است، طبیعی است که جوان‌ترها تحت‌تأثیر رسانه‌ها هم سبک زندگی‌شان را به‌طور تدریجی و تا جایی که عرف جوامع کوچک محلی کشش دارد، تغییر می‌دهند یا از شهرهای کوچک و روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند.»

به گفته «کوشا»، با توجه به این‌که الان در ورزنه بیشتر زنان سالخورده، چادر سفید سر می‌کنند، این خطر وجود دارد که سفیدپوشی در این شهر در آینده به تدریج رو به زوال بگذارد و پوشش مدرن و نزدیک‌تر به سبک زندگی شهری جایگزین پوشش سنتی زنان این شهر شود.

در ورزنه اما با وجود این‌که تعداد چادرسفیدها و چادرسیاه‌ها در جریان زندگی روزمره تقریبا برابر شده، هنوز کمتر کسی حاضر است باور کند که روزی شهرِ ورزنه، شهرِ پنبه و آفتابگردان از حضور زنان چادرسفید خالی شده باشد…که روزی ورزنه دیگر سفیدترین شهر ایران نباشد… آنها باور نمی‌کنند که چادرسفیدها، روزی، روزگاری در ورزنه خاطره شوند …

منبع:ایمنا

ورزنه ،سفیدترین سرزمین ایران

شاید یکی از راه‌های گریز از زندگی یکنواخت شهری دل سپردن به سفر باشد و تلفیق آرامش کویری با هیجان می‌تواند یکی از اهداف سفرهای ماجراجویانه و مهیج باشد از سوی دیگر تماشای تپه های شنی، لمس آرامش کویر، قدم زدن در شن‌های نرم و دیدن جاذبه‌ای همچون دریاچه نمک خارا، گوشه‌ای از تجربه در سرزمین افسونگر است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، این بار به سفیدترین سرزمین ایران پای خواهیم گذاشت جایی که سفیدی چادرهای زنانش همچون مرواریدی می‌درخشد، جایی که سختی کویر مردانی از جنس فولاد ساخته تا با دستانی زحمتکش بر سر مزارعی سخت کار کنند، اما در زندگی مردمانش تنها صفا و مهربانی است.

شهری کوچک درست در قلب ایران زمین جای گرفته است با طبیعتی بی‌نظیر، جذاب و متنوع، شهری که همه خیابان‌های آن به زاینده‌رود راه دارد. در بدو ورود، هم‌نشینی بناهای خشتی و آجری و سفیدی چادر زنان هنرمند آن، به دل  هر گردشگری می‌نشیند.

با اتومبیل شخصی یک ساعت از نایین تا ورودی اصلی شهر ورزنه و رسیدن به آخرین پل تاریخی زاینده‌رود راه است. درباره اینکه پل تاریخی دقیقا در چه زمانی ساخته شده، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ عده‌ای آن را متعلق به زمان سلجوقیان و برخی هم متعلق به دوره صفویه می‌دانند. این پل که در لیست آثار ملی قرار دارد از سنگ، آجر و ساروج ساخته شده است.

کویر ورزنه: بیابان ‌های ورزنه، واقع در کویر شرقی اصفهان با وسعتی در حدود ۱۷ هزار مترمربع، با تپه ماسه‌های باشکوهش، هر بیننده‌ای را میخ‌کوب می‌کند تا از این پهنه زیبایی لذت ببرد. این برهوت بی‌پایان به دو بخش کویر ورزنه و کویر خارا تقسیم می‌شود که در بخش دوم، امکانات زیادی ندارد، اما بخش نخست مقصدی مناسب برای گذران ایام تعطیل و مسافرت است چراکه تفریحات مختلفی را در اختیار مشتاقان هیجان از جمله موتورسواری چهارچرخ، باگی‌سواری، زیپ‌لاین، کویرنوردی با ماشین‌های آفرود، شترسواری، رصد آسمان و کمپینگ قرار می‌دهد.

ورزنه

به واسطه‌ی پوشش گیاهی متنوع کویر ورزنه، گونه‌های جانوری مختلفی هم در اینجا زندگی می‌کنند که ممکن است در سفرتان به راحتی به آن‌ها بربخورید. فرصتی که ممکن است هیچ‌وقت دیگر نصیبتان نشود. گونه‌های جانوری این کویر حیواناتی نظیر شتر، شغال، خرگوش، شاهین، مار افعی شاخدار و مارشتری است.

ورزنه

گاوچاه: بعد از پیاده‌روی روی شن‌ها و تماشای تپه‌های ماسه‌ای زیبای، می‌توانید به شهر ورزنه سر بزنید. یکی از جالب‌ترین مکان‌های دیدنی ورزنه، گاو چاه حاج ابراهیم است که نمادی از زندگی سنتی و قدیمی منطقه محسوب می‌شود ، چراکه سال‌ها پیش، گاوها از چاه آب بیرون می‌کشیدند.

این گاوها در هر دور رفت‌وبرگشت، بیشتر از ۲۰۰ لیتر آب از چاه بیرون می‌آورند، اما با پیشرفت فناوری همه چیز تغییر کرد و این روزها فقط به صورت نمادین برای گردشگران اجرا می‌شود.

ورزنه

خانه قدیمی میرمیران: این خانه با قدمت ۴۰۰ سال مربوط به عهد صفوی است که متعلق به ارباب ورزنه یا کدخدای ده بوده و از رجال شهر و سادات میرمیران محسوب می‌شده اند. خانه میرمیران از نقاشی‌های بسیار زیبایی و همچنین گچ بری هایی نادر و نفیس برخوردار است از آن جمله می‌توان به مضامین عرفانی و داستان‌های نقاشی شده خسرو و شیرین، میدان کارزار نقش جهان و سپاهیان صفوی اشاره کرد همچنین نقش سیمرغی با طوق سبز که روی سر اژدهایی دو سر ایستاده و فرشته هایی که بسیار زیبا طراحی شده‌اند از جمله نقاشی‌های زیبای این خانه هستند. عقیده بسیاری از کارشناسان معماری این خانه یکی از آثار منحصر به فرد استان اصفهان است.

ورزنه

قلعه قورتان: این قلعه در فاصله ۱۰ کیلومتری جاده ورزنه به اصفهان، نزدیک روستای قورتان قرار گرفته. ارگ قورتان از دوره دیلمیان به‌جا مانده. اینطور معروف است که بعد از ارگ بم، این قلعه بزرگ‌ترین قلعه خشتی ایران به‌حساب می‌آید. بیرون قلعه هم باقی‌مانده مسجد دوطبقه و وسیعی را می‌شود دید که در دوره ایلخانیان ساخته شده.

ورزنه

کبوترخانه: حیف است که تا روستای قورتان برویم و دیدن کبوترخانه را از دست بدهیم. این برج، ۱۵ متر بلندی دارد و نزدیک زاینده‌رود در شمال غربی ارگ قورتان قرار گرفته. برج کبوترخانه به‌سبک معماری سنتی این منطقه ساخته شده و خیلی تماشایی‌ست. این برج ۱۲ سیلو دارد که هر کدام پایه بنا درنظر گرفته می‌شوند و کبوترها در حفره‌های آن لانه می‌سازند و زندگی می‌کنند.

ورزنه

دریاچه نمک خارا: ۵۰ متر که از ورزنه به‌سمت روستای خارا برانیم، در جنوب تالاب گاوخونی، یکی از بزرگ‌ترین نمک‌زارهای را می‌بینیم. دریاچه نمک خارا پر از بلورهای نمک است که میان‌شان جلبک‌های قرمز دیده می‌شود. اینجا معدن نمک است و روزانه برای مصرف صنعتی، از آن نمک استخراج می‌کنند.

ورزنه

آب انبارها: یکی از ویژگی‌های مناطق صحرایی، کویری و دشت‌های پهناور و خشک مخازن سر پوشیده ای با ظرفیت‌های قابل ملاحظه ای برای ذخیره آب مورد نیاز مردم قراء و قصبات است. از روزگاران باستان در اکثر روستاها آب انبارهایی ساخته شده که بعضی از آنها هنوز هم موجود است. آب انبارهای ورزنه عبارتند از آب انبار حاج محمد جعفر در ورودی شهر ورزنه که دارای برج خنک کننده(بادگیر)است، آب انبار حاج میرزا که در حاشیه شمالی ورزنه قرار دارد، آب انبار میرزا علی که مخروبه است، آب انبار حاج غفور که در محله عسگریه قرارداشته و تخریب شده، آب انبار حاج کریم که در محله قدیمی کریم واقع شده و ۴۰۰سال قدمت دارد و تخریب شده است، آب انبار کوده و آب انبار مسجد که در کنار مسجد جامع قرار دارد.

ورزنه

رباط‌ها و کاروانسراها: در زمان صفویه رباط و مکان‌هایی از این قبیل برای اهداف مختلفی ساخته شد که نمونه آن رباط شاه عباسی ورزنه است. در ورزنه یکی از مهمترین و آخرین آثار کاروانسراهای قدیم روبه روی در شمالی مسجد واقع بود که چند سال پیش آن هم از بین رفت.

ورزنه

تالاب گاوخونی: این تالاب بکر در پست‌ترین ناحیه دشت اصفهان قرار دارد و از نظر جغرافیایی در منطقه وسیع مسطح و یکی از باارزش‌ترین اکوسیستم‌های کشور در فلات مرکزی ایران و در خشک‌ترین منطقه و با گونه‌های نادر گیاهی و جانوری خاص خود، چون گوهری در کویر مرکزی ایران می‌درخشد و از نظر علمی برای محققان زیست محیطی حائز اهمیت فراوان است. همچنین دو رودخانه فصلی به جز رودخانه دائمی زاینده‌رود به تالاب می‌ریزد، در جنوب تالاب، جرقویه و معادن نمک واقع شده است، از بالا که باتلاق را بنگری مانند یک گلابی یا یک مثلث به نظر می‌رسد.

ورزنه

امامزاده شاه زین العابدین: این امامزاده در یک کیلومتری شرق ورزنه مدفون شده است و دارای دو نوع ساختمان است؛ ساختمان این زیارتگاه قدمتی ۶۰۰ ساله دارد. دارای دو منار فلزی کوچک است. سر در آن کاشی‌کاری شده است. ساختمان گنبدی و دایره مانندی که ضریح در گوشه شمال شرقی آن قرار گرفته است.

ورزنه

مسجد جامع تاریخی: بر اساس مدارک موجود بنای اولیه مسجد جامع ورزنه بر روی بقایای یک آتشگاه قدیمی بوده‌است که از تاریخ دقیق آن اطلاعی در دست نیست، اما ساختمان مسجد جامع به صورت کنونی را بر اساس نوشته‌های سردر مسجد به زمان تیموریان منسوب می‌دانند. محراب مسجد از کاشی‌کاری زیبایی ساخته شده و در مجاورت آن منبری بنا شده‌است.

ورزنه

سوغات محلی: از صنایع دستی آن که هنوز باقی مانده می توان سفره بافی سنتی را نام برد که برای نگهداری نان استفاده می شود همچنین نان سنتی ورزنه نیز زبان زد خاص و عام است و قالی صادراتی ورزنه و پارچه مدور کوچکی به نام نظر قربونی یا چشم را می توان از صنایع دستی آن نام برد که با نقش خورشیدی رنگارنگ بافته شده است و در اکثر خانه ها که صاحب آن دوست دارد آویزان می کنند و شاید یکی از قدیمی ترین نمادهای آیین میتراییسم (خورشید پرستی) هست که در ورزنه هنوز باقی مانده و نیاز به تحقیق بیشتر دارد و همچنین آبگوشت محلی با نان خشک و کالجوش با روغن حیوانی و گداخته یا هفت مغز و ماستینه را می توان از غذاهای محلی عنوان کرد.

منبع:ایمنا

ورزنه

کویر ،راهی برای رهایی از سرمای شهر

شاید خیلی از ما با نزدیک‌ شدن به فصل‌های سرد سال، قید طبیعت‌گردی را بزنیم و دوست نداشته باشیم در فصلی سفر کنیم که سرما، مانعِ لذت بردن‌مان از طبیعت شود. از آن‌طرف مقصدِ اول بسیاری از مردم برای سفر، محدود به شهرهای شمال ایران شده است. این موضوعی‌ست که که نمی گذارد چشم‌انداز درستی از دیگر مناطق گردشگری کشورمان داشته باشیم و بدانیم مناطقی هستند که در فصل‌های سرد هم می‌شود به آن‌ها سفر کرد و لذت برد.

کویرهای ایران همان مناطقی هستند که در پاییز و زمستان می‌توانند تجربه شیرینی از سفر به ما بدهند. روزهای کویری گرم و شب‌هایش سرد است. شب‌های کویری معروفند به اغواگریِ نور ستاره‌ها و رقص شهاب‌سنگ‌ها. هرکسی به آن سفر کند، حتما بعد از بازگشت از جادوی شب‌هایش خواهد گفت. روزهای کویر جان می‌دهند برای راه رفتن روی رمل‌هایی که گرما را در ذرات‌شان محبوس کرده‌اند و انگشتان پای آدم را می‌فشارند.

در فصل‌های سرد همیشه می‌توان روی سفر به کویر حساب کرد و تصویر قدیمی سرما و سفر را در ذهن تغییر داد. در ادامه بهترین کویرهای ایران را به شما معرفی می‌کنیم تا بتوانید در فرصت باقی مانده از فصل‌های سرد، به آن‌ها سفر کنید.

مرنجاب، لذتِ غلت خوردن روی رمل‌های شنی

blank

یکی از کویرهای نام‌آشنای ایران، کویر مرنجاب است. این کویر زیبا در نزدیکی اصفهان قرار دارد و فاصله‌ی آن تا شهر کاشان حدود ۵۳ کیلومتر است. این منطقه در زمان صفویان در مسیر جاده‌ی ابریشم قرار گرفته و یکی از محل‌های محبوب شاه عباس صفوی بوده است. آفرود سواری، شترسواری، و کویرپیمایی با موتورهای چهار چرخ، از محبوب‌ترین تفریحات کویر مرنجاب است. روی رمل‌های شنی این کویر می‌توان غلت خورد و به پایین آمد و داغی شن‌ها را با دست حس کرد.

مرنجاب یکی از زیباترین آسمان‌ها را دارد و در بعضی از شب‌هایش می‌توان بارش شهاب سنگ و نورِ ستاره‌های دنباله‌دار را دید.

ورزنه، بزرگترین سایت تفریحیِ کویری ایران

blank

کویر ورزنه یکی از کویرهای نزدیک به تهران است و با پایتخت حدود ۲ تا ۳ ساعت فاصله دارد. کویر ورزنه نزدیک روستای ورزنه قرار و نام خود را از این منطقه گرفته است. بزرگترین سایت تفریحی کویری ایران در این کویر وجود دارد و حیواناتی مانند روباه شنی و سارگپه در کنار گیاهانی چون اسکبیل و تق تقو، وضعیت زیست بومی این منطقه را غنی کرده است. در کویر ورزنه دست‌تان برای تفریح کردن باز است و گزینه‌های تفریحی زیادی دارید که می‌توانید هرکدام را که باب سلیقه‌تان است امتحان کنید.

شترسواری، زیپ لاین، پاراگلایدر، باگی‌سواری و آفرودسوری از جمله گزینه‌های تفریحی این کویر است. عکاسی در شب و رصد ستارگان نیز لذت دیگری‌ست که در سفرتان به کویر ورزنه می‌توانید امتحان کنید. در سفرزون می‌توانید با گزینه‌های تفریحی و هزینه تفریحات در کویر ورزنه آشنا شوید.

ابوزیدآباد، بازدید از جاذبه‌های تاریخی در کنار شن‌سواری

blank

ابوزیدآباد یکی دیگر از کویرهای نزدیک به استان اصفهان است که در فاصله چند کیلومتری کاشان قرار گرفته. در این کویر نیز می‌توان تفریحاتی مانند شن‌سواری و پیاده‌روی روی رمل‌های شنی را تجربه کرد، اما شاید این تنها توصیف کافی درمورد ابوزیدآباد نباشد؛ زیرا این کویر جاذبه‌های تاریخی فراوانی نیز دارد که به محبوبیتش افزوده است. بعد از آن‌که با قدم زدن روی رمل‌های شنتی کویر آرامش گرفتید و گرمای شن‌ها زیر پوست‌تان رفت، وقت آن است که از جاذبه‌های آنجا مانند قلعه کرشاهی، شهر زیرزمینی نوش آباد و کاروانسرای صفوی دیدن کنید.

جالب است که ابوزیدآباد پایتخت گویش‌های کهن ایران محسوب می‌شود. گویش «بیذوی» و فرهنگ مردم آنجا به اهمیت این منطقه افزوده است.

منبع:مشرق نیوز