نوشته‌ها

گهرشاهی ؛ قلعه‌ای در دست یاغی عاشق

هرچند در جای جای گهرشاهی ، ردّ پای بی مهری ایام به چشم می‌خورد، اما هنوز هم می‌توان تاریخی به درازای بیش از ۱۳ قرن را که بر خاک و گل آن نگاشته شده است، دید و لذت برد.

به گزارش ایمنا، سکوت کویر که گاه زیبا و گاه هول‌انگیز است، بعضی اوقات دالانی می‌شود به دل‌ هزار توی تاریخ تا دل‌های رمیده از جنجال شهر و صدای ماشین‌ها را به سفری دل‌انگیز ببرد؛ پس بار سفر می‌بندیم و به مقصد کویر «بادرود»، جلای وطن می‌کنیم.

در دل این کویر بنایی آرمیده به عظمت تاریخ که از شکوه ایران باستان تا غارت ایلخان مغول و دوران سرکشی یاغیان عهد قاجار، هزار حکایت ناگفته دارد. «کرشاهی» یا «گهرشاهی» یا «قلعه دزدها»، نام دژی است که بُن‌مایه آن، نسب از دوران ایران باستان دارد.

گرد ایام که رهگذری است از خاک گرم کویر بر گهرشاهی نشسته است. هرچند در جای جای آن، ردّ پای بی مهری ایام به چشم می‌خورد، اما هنوز هم می‌توان، تاریخی به درازای بیش از ۱۳ قرن را که بر خاک و گل آن نگاشته شده است، دید و لذت برد.

سدی در برابر مغولان

«چنگیز خان مغول» در عهد «خوارزمشاهیان»، خاک ایران را عرصه تاخت و تاز قرار داد و به گفته مورخان: «نماند از خانه‌ای که ویران نکرد و جنبنده‌ای که نکشت و مالی که به یغما نبرد.»

ایرانیان در هر شهر و ایالتی با آخرین بضاعت به مصاف با خصم مهاجم پرداختند؛ مردمان کویر نیز در آن ایام به نام خود حماسه‌ها بر سینه گرم کویر، ثبت کردند.

مغولان چون به این منطقه رسیدند، مردمان کویر با آنان پیکار کردند و هر بار پس از نبردی نمایان، به داخل قلعه عقب می‌نشستند؛ مغولان گمان می‌کردند که گریختگان شکست خورده‌اند و پس از مدتی در داخل قلعه از تشنگی هلاک می‌شوند، پس به این امید دژ گهرشاهی را محاصره می‌کردند، غافل از اینکه معماران باهوش ایرانی، بنای قلعه گهرشاهی را در نزدیک ترین محل به آب گذاشته بودند.

در بیرون قلعه آبگیری وجود دارد که با ذخیره  آب ناشی از قنات کره شاهی، آن را از  قلعه عبور می‌دهد؛ آب مورد نیاز ساکنان کرشاهی نیز از طریق همین آبگیر تأمین می‌شده است؛ به دلیل نوع خاک، ضخامت کم پوسته زمین و نزدیکی به سفره‌های آب زیرزمینی، حوض بزرگ میانی قلعه نیز همیشه مرطوب است. به همین دلیل مدافعان کویرنشین ایران، نه تنها در این قلعه از کمی آب و آذوقه نمی‌مردند، بلکه از راه‌های مخفی آن به خارج، بر مغولان شبیخون می‌زدند.

قلعه‌ای در دستان یاغی عاشق

«نایب حسین کاشی» از راهزنانی بود که عهد پهلوی اول کشته شد. او ابتدا شیفته «تاج»، دختری از نزدیکان خود شد و با کوشش فراوان به وصال یار رسید؛ اما از بدعهدی زمانه، وصال عاشقان دیر زمانی نپایید و نایب حسین، زن و فرزندش را در زمان زایمان از دست داد.

پریشان حالی سبب شد که نایب حسین، سر بر بیابان گذارد و غمگین از فراغ زن و همسر، ژولیده‌ای شود در دل صحرا؛ او در همین زمان با «مهدی قلی قوچانی» آشنا می‌شود و این آشنایی، بر دل نایب حسین مرحمی می‌شود . اندکی می‌گذرد، اما مهدی قلی قوچانی نیز در سفری بیمار می‌شود و جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند و این بار غمی مضاعف بر دل نایب حسین می‌نشیند.

زندگی پرماجرای نایب حسین کاشی به شوریدگی ختم نشد، او سردسته یاغیان و راهزنان شد و در حدود ۱۳۰ سال قبل، پس از مرمت قلعه دژشاهی، از آن به عنوان جایگاه طراران و دزدان استفاده کرد. روزگاری، هیچ نقطه‌ای از «نطنز» تا «ساوه» در منطقه «کاشان»، از حمله نایب حسین یاغی و یارانش در امان نبود، اما دژ استوار دزدان، پس از سه بار حمله نیروهای توپخانه دولتی گشوده شد و سردسته یاغیان پس از دستگیری در «نشلج» کاشان، در تهران اعدام شد.

blank

قلعه‌ای نظامی

دژی که اکنون با مساحت هشت هزار مترمربع در فاصله ۲۳ کیلومتری روستای «متین‌آباد» در شمالی‌ترین نقطه شهرستان بادرود و در آغاز بخش «ابوزیدآباد» کاشان قرار دارد، کاربردی نظامی داشته است. در ورودی و خروجی قلعه در قسمت جنوب، اما گریزگاهی نیز در قسمت شمالی آن ساخته‌اند. در قسمت ورودی، یک هشتی با چهار اتاق زمستانی قرار دارد، سه اتاق مخصوص غلامان بوده است و ۱۰ اتاق تابستانی نیز با مساحت هر یک ۱۰ متر در سایر بخش‌ها وجود دارد.

blank

اطراف قلعه، دو دیوار قطور با فاصله پنج متر از یکدیگر قرار دارد که حد فاصل آن‌ها خندقی نسبتاً عمیق حفر شده است تا در صورت هجوم دشمن و عبور از دیوار نخست، خندق پر از آب شده و مانعی برای پیشروی آنها به داخل قلعه شود. در فاصله هر ۱۰  متر هم یک برجک وجود دارد که محل استقرار تیراندازها بوده است. در ساخت این قلعه مربع شکل که طول هر ضلع آن ۱۲۰ متر است، از خاک شن‌دار استفاده شده و هیچ نوع تزیینی به جز رج چینی خشتی برج و باروها ندارد.

این قلعه در سال ۱۳۸۱ با شماره ۵۸۱۹ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است.