نوشته‌ها

کشف سنگ قبر ۳۰۰ ساله در میناب بعد از بارندگی

معاون میراث‌فرهنگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان از کشف سنگ‌قبر ۳۰۰ ساله در میناب پس از بارندگی‌های اخیر خبر داد.

عباس نوروزی صبح امروز (چهارم بهمن ماه) بابیان این مطلب گفت: براثر بارندگی‌های اخیر، یک سنگ‌قبر با قدمت بیش از ۳۰۰ سال دریکی از روستاهای میناب نمایان شده است.

معاون میراث‌فرهنگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان افزود: سنگ‌قبر یادشده توسط مردم محلی کشف و از طریق شورای روستا به پلیس امنیت تحویل و بعدازآن در اختیار اداره میراث‌فرهنگی میناب قرارگرفته است.

وی با اشاره به اینکه بر اساس نوشته‌های روی این سنگ‌قبر، به نظر می‌رسد متعلق به دوره صفویان باشد، خاطرنشان کرد: کارشناسان میراث‌فرهنگی برای بررسی بیشتر و کارشناسی تکمیلی به منطقه اعزام‌شده‌اند و این تخته‌سنگ به‌زودی به موزه مردم‌شناسی خلیج‌فارس بندرعباس منتقل می‌شود.

کشف سنگ قبر ۳۰۰ ساله در میناب بعد از بارندگی

منبع: ایسنا

مرتبط:

ریزش بخشی از قلعه هزاره میناب براثر بارندگی‌های اخیر

ریزش بخشی از قلعه هزاره میناب براثر بارندگی‌های اخیر

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان گفت: به علت بارندگی‌های اخیر بخشی از قلعه هزاره میناب فروریخت.

سهراب بناوند صبح امروز (چهارم بهمن ماه) در حاشیه بازدید از این اثر تاریخی، افزود: بخشی از دیوار قلعه هزاره میناب بعد از بارندگی و خیس خوردگی، خشت دیواره‌ها دچار ریزش شده است.

مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان با اشاره به اینکه برای استحکام‌بخشی و مرمت اضطراری قلعه هزاره میناب مبلغ ۱۰ میلیارد ریال اعتبار موردنیاز است، عنوان کرد: با توجه به آسیب‌های بارندگی‌های ماه اخیر به آثار تاریخی استان منتظر اختصاص بودجه برای مرمت آثار هستیم.

بناوند اضافه کرد: قلعه هزاره  یکی از آثار تاریخی دورهٔ قاجاریه است که در شهر میناب قرار دارد و در سال ۱۳۸۱ به شماره ۹۵۵۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

بازی سنگ چلکا یا کوتور در هرمزگان

رودوزی های سنتی استان هرمزگان

بـرقع؛ میراثی کهـن از هویت زنـان هرمزگان

قلعه هزاره میناب، قلعه‌ای با دو دوره حیات

وجود استحکامات از نیازهای ضروری انسان بوده و است؛ چراکه بشر در طول تاریخ مصون از دشمنان داخلی و خارجی نبوده است. ایجاد استحکامات شاید از هزاران سال نیز گذشته باشد. در طول این مدت انسان با استقرار وزندگی در یک محل به روند تکاملی آن افزوده و از آن استفاده کرده است. با توجه به موقعیت خاص ایران، ساکنان سرزمین ایران در طول تاریخ چندهزارساله حیات خود، برای تأمین امنیت و استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور مجبور بودند تدابیر مختلفی اندیشیده و درصدد چاره‌جویی برآیند تا بتوانند نقش اساسی و مهم خود را در اداره جهان ایفا کنند. ازجمله این تدابیر، ایجاد بناهای دفاعی است که در نقاط مختلف و در جای‌جای این سرزمین پهناور به چشم می‌خورد.

واژه قلعه در لغت‌نامه دهخدا این‌گونه تعریف‌شده است: «حصار استوار در کوه»، «حصار و پناه جای بر کوه که از دشمن نگاه دارد.»

در فرهنگ عمید قلعه به معنای حصار بلند، پناهگاه که بر فراز کوه یا جای بلند ساخته شود، دژ، است.

فرهنگ فارسی معین قلعه را «محوطه‌ای محصور با دیوارها و برج‌های محکم که جهت اقامت سربازان یا سکنه بنا کنند تا از حملات دشمن مصون ماند، دژ تعریف کرده است.»

قلعه‌ها معمولاً بناهایی چهارگوش با برج و باروها و گاه خندق بوده که از نوعی موقعیت دفاعی برخوردار بودند. یعنی ساکنان آنان در برابر هجوم دشمنان، عوامل طبیعی چون آفتاب سوزان، بادها و شن‌های روان، هجوم حیوانات حفظ می‌کرده است و به‌نوعی امنیت را فراهم می‌ساخته است. بدین نحو می‌توان قلعه را به‌گونه‌ای، پناهگاه نظامی نیز به شمار آورد.

در اینجا به بررسی قلعه میناب (هزاره) واقع در شهر میناب استان هرمزگان می‌پردازیم.

موقعیت قلعه هزاره میناب

بنای قلعه در فاصله رودخانه میناب و خیابان اصلی شهر یعنی در فاصله ۲۳۰ متری شرق میدان استقلال قرارگرفته و راه دسترسی به آن از ضلع شرقی خیابان امام خمینی (ره) میسر است. در اطراف آن فضاهای سبز و خانه‌های مسکونی دیده می‌شود.

تاریخچه بنا

قلعه میناب در میان اهالی منطقه به نامهای دیگر چون «بی‌بی مینو»، «بی می‌نو» و «هزاره» نیز معروف است.

قلعه میناب مانند سایر قلعه‌های کوهستانی بر فراز تپه‌ای قرارگرفته و به همین علت نقشه کلی آن از شکل طبیعی تپه تأثیر گرفته است.

این قلعه در سال ۱۳۸۲ به شماره ۵۹۵۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و متعاقب آن کوشش‌هایی در جهت تعیین حریم آن صورت گرفته است.

از نوشته‌های سدید السلطنه در کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس چنین برمی‌آید:

– قلعه میناب در دوره قاجار (زمان مظفرالدین شاه) متروک و مخروب بوده است.

– این قلعه دارای حصاری که خانه ملاکین را در برمی‌گرفته بوده است.

– این قلعه در زمان حکومت امامان مسقط توسط عرب‌ها بناشده است.

از علی‌آباد مدینه میناب شروع می‌شود و مرحله اول معروف به هاموش است. بحرینی‌ها اغلب در آنجا هستند…

هاموشی طرف مشرق است. از آن محله به محله پشت قلعه آیند. ازآنجا وارد بازار شده از بازار وارد محله قلعه شده و قلعه دارای دارالحکومه است و ملاکین آنجا اغلب مقیم قلعه هستند. اوقاتی که از طرف امامان مسقط حکومت آنجا تعیین می‌کردند فراز کوهی که محله قلعه در دامنه آن قلعه از خشت و آجر عرب‌ها بنا نموده‌اند و به هزاره و قلعه موسوم داشته‌اند. هنوز آثار مخروبه آن باقی است. در آن زمان محله مزبوره جنوبا شهربند هم داشته که آثار آن هنوز هم باقی است.

علاوه بر گزارش‌های سدید السلطنه، محمدابراهیم نادری کازرونی نیز در سفری به میناب در گزارش‌های خود به محمدشاه قاجار به این قلعه اشاره‌کرده: «… قلعه میناب، ۳ مرتبه (طبقه) دارد.» او در ادامه توضیح می‌دهد که این قلعه مسکونی بوده و در آن ساخت‌وسازهایی صورت می‌گرفته است.

در اینجا لازم به ذکر است که نه ابن‌بطوطه و نه مارکوپولو، هیچ‌یک به این قلعه اشاره مستقیم ندارند. اما ابن‌بطوطه چنین آورده است که: «… سابقه کلیه قراء این جلگه صاحب قلعه‌ای بوده‌اند، چنانچه آثار اغلب آن‌ها هنوز وجود دارد…»

اما در بعضی دیگر از منابع چنین آمده که در سال ۷۹۷ هجری قمری به سرکردگی امیرزاده محمد، فرزند امیر تیمور گورکانی سپاهیان امیر تیمور به شهرهای ساحلی نزدیک هرموز کهنه یورش آورده‌اند و هفت قلعه را در آنجا تسخیر کرده، همه را می‌سوزانند و محافظین قلاع آن به جزیره جرون گریخته‌اند. شرف‌الدین علی نام این هفت قلعه را بدین قرار ذکر کرده است: «قلعه مینا در هرمز کهنه، قلعه تنگ زندان، قلعه کشگک، حصار شمیل، قلعه منوجان، قلعه تزرک، قلعه تازیان.»

درباره اینکه آیا قلعه مینا، همین قلعه هزاره است، که بعد از حمله تیمور دوباره بازسازی‌شده است، نمی‌توان نظر قطعی داد. اما وجود اسنادی ازجمله لوله یک توپ دریکی از برج‌های قلعه متعلق به دوره صفوی، از اهمیت نظامی این قلعه در دوره صفوی حکایت دارد.

اگر وجود این قلعه را در دوره حمله تیمور و تخریب آن به دست قوای او را بپذیریم، می‌توان گفت که این قلعه توانسته است مانند بعضی دیگر از قلاع هفتگانه ازجمله قلعه شمیل، بعد از دوره تیموریان حیات مجدد یافته و مورد مرمت و نوسازی قرار گیرد.

اما درباره نظر سدیدالسلطنه مبنی برساخت این قلعه توسط امامان مسقط باید افزود باآنکه این موضوع بعید به نظر می‌رسد اما با توجه به نکات بالا می‌توان پذیرفت که در دوره تسلط امامان مسقط بر منطقه، این قلعه مورد مرمت و استفاده آن‌ها قرارگرفته است تا آن‌که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری به‌فرمان طهماسب میرزا مؤید الدوله حکمران فارس، فرزندش عبد الباقی میرزا این قلعه و قلاع دیگر منطقه را از تصرف بیگانگان خارج ساخته است.

مشخصات بنا

فندانسیون بنا از سنگ‌های رودخانه‌ای و بولدر از ۲ تا ۵ متر است که در بعضی موارد آجرهای قرمز به ابعاد ۴*۲۰*۲۰ مستقیماً بر روی صخره‌های طبیعی قرار دارد.

بنا از خشت قالب‌زده شده در کنار رودخانه ساخته‌شده که این موضوع از صدف‌های موجود در داخل خشت‌ها قابل‌تشخیص است. ابعاد خشت‌ها در کلیه بقایای به‌جامانده ۴*۲۰*۲۰.۷*۲۰*۲۲.۶*۲۰*۲۰.۵*۲۰*۲۰.۵*۲۰*۲۲ سانتی‌متر و دارای شاموت کاه است. ضخامت دیوارهای باقیمانده در حدود ۴ متر است.

بنای قلعه شامل یک چهاردیواری نامنظم با چهار برج مدور دیده‌بانی است که در جهت شمال جنوب در امتداد رودخانه میناب بناشده است.

برج جنوب غرب قلعه، نسبت به سایر برج‌ها سالم‌تر مانده که امروزه در حدود ۱۵ متر از ارتفاع آن باقی‌مانده است. محیط پایه این برج حدود ۲۴ متر و قطر قسمت فوقانی آن در حدود ۶۰/۸ متر است که ضخامت دیوارهای آن یک متر است.

یکی از درگاه‌های ورودی قلعه به عرض ۸۰/۵ متر در ضلع شمال غربی قلعه وجود دارد. به‌احتمال‌زیاد دروازه دیگری نیز در ضلع غربی قلعه وجود داشته به این دلیل که از سوی این ضلع دسترسی به حاشیه رودخانه با کمترین شیب میسر می‌شده است و همچنین این قسمت، محل عبور کمترین مسیل‌های فصلی است.

درون برج شمال شرق یک لوله توپ متعلق به دوره صفوی وجود دارد. وجود این لوله توپ استفاده نظامی از این قلعه را در دوره صفوی محرز می‌سازد. کما این‌که در مستندات تاریخی به حضور امام قلی خان و انجام مذاکرات بین ایران و انگلستان درون این قلعه اشاره‌شده است.

درون محوطه درونی قلعه مقدار زیادی قطعات شکسته سفال به‌دست‌آمده که به‌طور مشخص می‌توان به دو گروه سفال‌های لعاب‌دار و بدون لعاب تقسیم کرد. سفال‌های بدون لعاب خمیره قرمز دارن استد که در برخی از آن‌ها رنگ قرمز زیرپوشش نخودی رنگ پنهان‌شده است. سفال‌های بدون لعاب غالباً با نقوش کنده ظریف با نقوش هندسی تزیین‌شده‌اند. با توجه به این قطعات می‌توان گفت این ظرف و لبه‌های ضخیم داشته‌اند. سفال‌های لعاب‌دار شامل قطعاتی با لعاب یکرنگ، قلم مشکی زیر لعاب فیروزه‌ای و قطعاتی با لعاب زردرنگ هستند. در میان قطعات جمع‌آوری‌شده همچنین چینی آبی سفید و یک‌مهره سفید سنگی نیز دیده می‌شود. سفال‌ها نشان می‌دهد که قلعه میناب، در سده‌های میانی اسلامی به‌ویژه قرون پنجم تا هفتم هجری مسکونی و مورداستفاده بوده است. چینی‌های آب سفید نشان می‌دهد که در دوره صفوی نیز بنای قلعه مورداستفاده قرار می‌گرفته است.

با توجه به وضع کنونی بنا تزیینی در آن به چشم نمی‌خورد و اگر تزییناتی داشته هم‌اکنون از بین رفته است.

بنای قلعه با توجه به محل قرارگیری آن بر روی تپه‌ای بلند و مشرف‌به دشت اطراف، احتمالاً جنبه نظامی داشته است. هم‌اکنون نیز در محدوده بنا و حریم آن خانه‌های مسکونی ساخته‌شده است.

قلعه میناب نمونه‌ای قلاع تدافعی باستانی بوده که همچون قلعه‌های تدافعی دیگر موجود در سطح کشور (نارین قلعه نایین، قلعه محمدیه، قلعه قهقهه اردبیل و…) در مواقع اضطراری مورداستفاده قرار می‌گرفته و جمعیت محدودی را برای مدتی محدود امان می‌داده است.

منبع: میراث آریا

صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری میناب

حصیربافان بیشتر در منطقه بشاگرد، و روستاهای بهمنی، محمودی، چلو و دیگر روستاهای اطراف مستقرند. شیوه کار این هنرمندان به این صورت است که ابتدا  شاخه‌های جوان و زائد درخت خرما را هرس کرده و پس از تبدیل به نوارهای باریک، مدتی آن‌ها را در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و زردرنگ شود، سپس این رشته‌ها را در آب می‌گذارند تا خوب نرم و انعطاف‌پذیر شود، محصولی که به دست می‌آید درواقع ماده اولیه واصلی تولید، ساخت و بافت انواع فرآورده‌های حصیری را تشکیل می‌دهد.

در اینجا بعضی از صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری شهرستان میناب که در پنجشنبه‌بازار به فروش می‌رسند، معرفی می‌شوند.

گوُزن

گوُزن نوعی بادبزن دستی است که آن را از برگ‌های نازک وسط درخت خرما درست می‌شود و همان‌طور که از اسمش پیداست برای باد زدن در تابستان‌ها از آن استفاده می‌شود. این بادبزن دارای دسته‌ای است که کار دمیدن را آسان می‌کند. برای زیبایی این بادبزن، برگ‌های درخت نخل را جداگانه به هر رنگی درمی‌آورند.

زحمت بافتن بادبزن بیشتر با خانم­هاست و به شکل صفحه مربعی شکل از لبه جلو شروع به بافت می‌شود. طریقه بافت بادبزن مانند تک است و شکل بافت آن به‌صورت هفت و هشت کنار هم قرار می‌گیرند به‌این‌ترتیب که اول پیش (برگ درخت خرما) را شنگ می‌زنند یعنی به رشته‌های باریک درمی‌آورند سپس این رشته‌ها را باهم می‌بافند و برگ‌های رنگی نیز در میانه به‌کاربرده می‌شود.

گوزن دارای اشکال مختلفی است که اغلب از دو گوشه شروع‌شده و در وسط به یک‌شکل لوزی می‌رسد و در آخر هم به گوشه‌ها ختم می‌شود. در قدیم بادبزن موارد استفاده بسیاری داشته است و شاید دلیل آن این بوده که وسایل موردنیاز برای ساخت بادبزن در دسترس آن‌ها بوده است و در زمان گذشته به علت نبودن وسایل خنک‌کننده مردم برای خنک نگه‌داشتن خود این صنایع‌دستی را مورداستفاده قرار می‌دادند که هم نشانه ابتکار و خلاقیت بوده و هم توجه به طبیعت اطراف خود برای ساختن وسایل آسایش بوده است.

هم‌اکنون کاربرد بادبزن نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است.

blank

کفست (قفس: مچکی mečaki)

یکی دیگر از صنایع حصیربافی که با استفاده از ساقه نخل درست می‌شود قفس نام دارد. این وسیله تقریباً به شکل بیضی و با استفاده از اسکلت چوبی ساقه نخل به نام پنگ (pang ) از پائین به بالا ساخته می‌شود. برای درست کردن این وسیله پنگ ها را از درخت نخل جدا کرده و سپس هر یک از آن‌ها را نصف کرده و یک شبانه‌روز در آب خیس می‌کنند. سپس در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و آماده بافتن شود. برای این منظور ابتدا یکی دو گُل را می‌بافند سپس بدنه آن‌که ترکه نامیده می‌شود را درست می‌کنند تا قفس چهره خود را نشان دهد. در پایان کار باقیمانده پنگ ها را به‌صورت بند چیلکی می‌پیچند و در کنار در قفس وصل می‌کنند.

برای درب قفس یک محافظی از پنگ به شکل دایره‌ای درست می‌شود تا مرغ‌ها در آن آسوده باشند. در این هنگام قفس موردنظر آماده است و برای فروش به پنجشنبه‌بازار برده می‌شود.

کاربرد قفس به این‌گونه است که شب مرغ‌ها و پرندگان را در آن می‌گذارند تا از دسترس حیوانات گوشت‌خوار در امان باشند. همچنین به‌عنوان وسایل تزئینی در منزل نیز آویزان می‌شود. این وسیله چون تنها از پنگ استفاده می‌شود، فاقد رنگ است ولی دارای شکلی خاص است که معماری مشبک آن چشم‌ها را خیره می‌کند.

blank

 تولک

تولک سبدی است گرد، دسته‌دار و کوچک که از برگ‌های نازک وسط درخت خرما به نام مرو در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود. تولک حالت زنبیل کوچک دارد که دارای دسته‌ای برای گرفتن آن است.

طریقه بافت تولک به این صورت است که اول با استفاده از برگ نخل (پیش piš) نوارهایی به عرض ۵ تا ۷ سانتی‌متر که در اصطلاح مینابی به آن «بل» گفته، آماده می‌شود. این نوارها کنار هم دوخته می‌شوند و به شکل تولک (سبد) درمی‌آیند.

برای بافت بل تولک برگ‌های درخت نخل (پیش) را در مجاورت نور خورشید قرار می‌دهند تاکمی خشک شود، آنگاه برگ‌ها را از شاخه جدا می‌کنند و آن را ریش می‌کنند، (در اصطلاح محلی میال و خوش می‌کنند)، سپس این رشته‌ها را خیس کرده و بل را می‌بافند و حاصل آن نوارهای کم‌عرضی را به وجود می‌آورند. این بل را با بندی از درخت نخل که به آن دوز گفته می‌شود به‌اندازه های مختلف درمی‌آورند.

تولک (سبد) برای جمع‌آوری محصول خرما، چیدن رطب بکار می‌رود. به این صورت که در فصل محصول هرگاه شخصی بخواهد از درخت نخل یا انبه بالا برود این سبد را همراه خود بالابرده و محصول تازه را به‌قدر مصرف درون آن ریخته و به پائین می‌آورد.

تک

تک نوعی زیرانداز  یا فرش است و یکی از مهم‌ترین صنایع‌دستی میناب به شمار می‌رود که از گذشته‌های بسیار دور در این شهر رواج داشته است. این فرش زبر و خشک بوده و از برگ درخت خرما (پیش piš=) ساخته می‌شود.

درگذشته و به دلیل وجود نخلستان‌های وسیع و رویش گیاهانی به نام «داز dāz» و پیزگ«pizg» مردمان شهر میناب به بافت انواع گوناگون محصولات حصیری بسته به نیاز مبادرت ورزیده‌اند. هم‌اینک نیز صنعت حصیربافی (تک) ازجمله رشته‌های فعال و پررونق صنایع‌دستی شهرستان میناب است.

برای ساخت تک (حصیر) ابتدا شاخه‌های جوان و اضافه درخت خرما را در هنگام چیدن میوه قطع کرده و سپس برگ‌های آن را به شکل نوارهای باریک درآورده و در نور مستقیم آفتاب خشک می‌کنند. برگ‌ها پس از خشک شدن به رنگ کرم درمی‌آیند و پس‌ازآن برگ‌ها را در آب قرار داده تا نرم و انعطاف‌پذیر شوند و هنرمند بتواند از آن‌ها در ساخت حصیر بهره گیرد.

بافنده حصیر  پیش‌ها (برگ درخت نخل) را یکی پس از دیگری در لابه‌لای هم قرار می‌دهد؛ از به هم پیوستن پیش‌ها وسیله‌ای فرش مانند به وجود می‌آید.

تک موارد استفاده زیادی دارد ازجمله: به‌عنوان زیرانداز و فرش، روپوش برای خانه‌های کپری (پوششی برای خانه‌هایی که از مصالح حصیری ساخته می‌شوند)

blank

جانمازی

جانمازی، زیرانداز و یا سجاده‌ای است که از گیاهی نرم به نام مور ساخته می‌شود. این گیاه  به‌طور خودرو در کنار جوی آب سبز می‌شود. رنگش سبزرنگ است و گاهی ارتفاعش به  چند متر می‌رسد. گیاه مور بی‌برگ و خار است و ساقه‌ای بسیار نرم  و ظریف دارد.

برای ساخت جانمازی ابتدا مور (گیاه) را از محل جوی آب جدا کرده و بر روی زمین و در مجاورت  نور خورشید قرار می‌دهند تا رنگ آن زرد شود. آنگاه بارنگ‌های مخصوصی که زنان هنرمند مینابی خود آن‌ها را درست می‌کنند مورها را بهرنگ‌های گوناگون درمی‌آورند. مورها را مدتی در آب می‌گذارند تا خیس شود، بعدازاینکه به‌خوبی نرم و آماد ه کار شد، با استفاده از نخ به‌صورت تاروپود  آن‌ها را به هم می‌بافند تا جانمازی و زیراندازی ظریف ساخته شود.

ساخت جانمازی بیشتر در روستاهای بهمنی، تالار (طالار)، محمودی مرکزی، چلو و دیگر روستاهای شهرستان میناب رواج دارد.

سواس

سواس نمونه‌ای دیگر از صنایع‌دستی نخیلاتی میناب و نوعی پاپوش و پای‌افزار بوده که به‌جای کفش استفاده می‌شود. بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز است و این سازه را از لیف درخت خرما که آن‌ها سیس (sis) می‌گویند و گیاهی به نام داز ساخته می‌شود.

طریقه ساخت این‌گونه است که‌برگ‌های کوچک پاجوش (دمیل) را جدا کرده و سر آفتاب قرار می‌دهند تا خشک شود و بعد آن را می‌کوبند تا رشته‌رشته و نرم شود. در ادامه سیس و داز را در آب گذاشته تا خیس شود و سپس آن را می‌کوبند. مقداری را برای چله و تار به‌صورت فشرده می‌تابند و مقداری را نیز نیمه تاب و درواقع به‌عنوان پود تهیه می‌کنند. بافت سواس توسط این تاروپود انجام می‌شود. برای محکم کردن سواس به پاها هم از طنابی با همین جنس استفاده می‌شود. در مرحله بعد برگ‌های رشته‌رشته را هم‌سطح کف پا می‌بافند. برای این‌که  برگ‌های بافته‌شده محکم و سفت شوند، در هنگام بافتن هر مقدار که بافته شود با دست فشار می‌دهند تا فشرده و پرس شود؛ این پاپوش هم‌سطح کف پا ساخته می‌شود و لذا هر طرف آن را بندی می‌گذارند و این بندها پشت پا جای می‌گیرد که خیلی محکم و زبر است.

بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز دارد. برای ساخت سواس برگ‌های درخت نخل را پس از کوبیدن، خشک و در موقع بافت آن را خیس کرده و شروع به ساخت سواس می‌کنند.

میناب

کپ کاپ

کپ کاپ یا کپکپو نوعی پای‌افزار چوبی است. در حقیقت این نام از آهنگ قدم برداشتن شخص با این دمپایی ایجاد می‌شده است. این سازه نوعی کفش و پاپوش بسیار ساده است که با استفاده از انواع چوب‌های ساج، چوب شاه‌تخته یا تخته شاه، تخته ملیباری، چوب کنار، چوب کهور و … تولید می‌شده است.

برای ساخت این پا افزار تولیدکنندگان در ابتدا با در نظر گرفتن طرح اولیه و اندازه موردنظر فرم اصلی را به‌وسیله اره از چوب مصرفی جدا می‌کردند و سپس به‌وسیله ابزارهای ساده دستی، قسمت‌های پاشنه و رویه آن را فرم می‌دادند. در مرحله‌های بعد به‌وسیله اره‌های ساده بر روی قسمت‌های کفی کپکاپ نقش و نگارهای ظریفی ایجاد می‌کردند و سمت تحتانی را با دو برجستگی در جلو و عقب به‌عنوان پاشنه باقی می‌گذاشتند.

در قسمت رویه کپکاپ نیز یک زائده میخی شکلی که در بین انگشتان پا و شصت قرار می‌گرفته، ایجاد می‌شده که فرد با کمترین انعطاف کفش بتواند راه برود.

درگذشته  ازیک‌طرف بر طبق عادتی که به وجود آمده بود و از طرفی دیگر چون تمامی کوچه‌ها و گذرگاه‌ها شنی و گلی بوده‌اند قسمت تحتانی این دمپایی، کمکی برای بهتر راه رفتن و ایجاد ایستایی بیشتر برای فرد بوده است.

منبع: میراث آریا

علم‌گردانی پيامبر (ص) در میناب

در جنوب ایران، در شمال شرقی تنگه هرمز، شهرستانی مرزی به‌نام میناب واقع است که در پاس داشت واقعه عاشورا، از قرون گذشته آیین‌هایی را برگزار می‌کند. بر اساس شواهد، شهرستان میناب در برپایی نمایش‌های آیینی در استان هرمزگان پیشتاز بوده است. نمونه‌هایی از آن، مراسم علم‌گردانی پیامبر (ص)، رقص پا تابوتی و شیر و کتل است که با تغییرات اندکی از دوران آل‌بویه باقی‌مانده است. این مراسم پرشورترین آیین‌های محرم در میناب است که در روزهای پنجم و دهم محرم برگزار می‌شود و جمعیت کثیری از عزاداران را از مناطق مختلف استان هرمزگان به میناب می‌کشاند. در اینجا به معرفی یکی از این آیین‌ها می‌پردازیم.

علم پیامبر (ص) 

«علم‌گردانی» آیینی است که در تمامی نقاط میناب در طول دهه محرم به اجرا درمی‌آید. تکیه‌ها، حسینیه‌ها و مساجد در میناب، هرکدام علم اختصاصی دارند. غالباً از روز اول محرم چوبه علم را در آب روان غسل داده و آن را با پارچه‌های رنگارنگ می‌پوشانند و برای عزاداری ماه محرم آماده می‌کنند.

در روزگار گذشته مراسم علم‌گردانی با قداست ویژه‌ای انجام می‌شد و حرمت آن را پاس می‌داشتند.

در روز پنجم محرم، مراسم «علم پیامبر (ص)» با تشریفات خاصی به اجرا درمی‌آید.

علم‌گردانی یکی از بزرگ‌ترین مراسم عزاداری کشورمان در دهه محرم محسوب می‌شود. در این روز جمعیت بسیاری از نقاط مختلف خود را به مکان مشخصی در شهر میناب می‌رسانند و آماده برگزاری این آیین بزرگ می‌شوند.

طبق رسم و سنتی که از روزگاران کهن در شهر میناب برجای‌مانده است، در روز پنجم محرم، همه علم‌ها از حسینیه‌ها و تکیه‌های مختلف، از شهر و روستا، در محلی به نام «ماتم قلعه»، در مرکز شهر، در کنار هم قرار می‌گیرند و هیئت‌های عزاداری دورهم جمع می‌شوند تا در مراسم «علم پیامبر (صلی‌الله علیه و آلِ و سلم)» که همه‌ساله در این روز خاص برگزار می‌شود، شرکت کنند.

نحوه برپا کردن علم و انتقال آن به مکان موردنظر به این شرح است: صبح روز پنجم محرم، پایه چوبی علم پیامبر (صلی‌الله علیه و آلِ و سلم) را که طول آن به ۶ متر می‌رسد، پس از یک سال انتظار، از درون حسینیه بیرون می‌آورند و پس از شست‌وشو در آب رودخانه شهر، آن را به سوی «حسینیه میانی» می‌برند. سپس با پارچه، خلخال‌های نقره‌ای دایره مانند و بندهای نخی تابیده آن را تزیین می‌کنند. در بعدازظهر همان روز مردم در مکان موردنظر اجتماع می‌کنند. در این هنگام مردم ذکرها و نوحه‌های مختلف سر می‌دهند و با سبک بومی، عزاداری می‌نمایند؛ زمانی که این مراسم با کثرت جمعیت در حال برگزاری است، علم حضرت صاحب زمان (عج) را از «حسینیه لب رودخانه» میناب بیرون می‌آورند و به استقبال سایر علم‌ها می‌برند. چون معتقدند به لحاظ اینکه حضرت مهدی (عج) از دیگر امامان کوچک‌تر است باید برای سلام کردن به دیگر امامان و پیامبر (ص) پیش‌قدم شود. به همین شیوه علم هر امامی را که کوچک‌تر است به استقبال علم دیگر امامان و پیامبر (ص) می‌برند و سلام می‌دهند. سپس عزاداری در مقابل حسینیه میانی، تا غروب آفتاب ادامه می‌یابد.

از روز پنجم محرم حضور مردم در حسینیه‌ها، مساجد و تکایا بیشتر می‌شود و با شور و هیجان وصف‌ناشدنی در مراسم شرکت می‌کنند و در وصف شهیدان کربلا نوحه‌سرایی کرده و بر سروصورت می‌زنند و اشک می‌ریزند.

روز نهم محرم علم پیامبر (ص) را از مجلس مردانه بیرون می‌آورند و به مجلس زنانه که در آن نزدیکی است، می‌برند. علم حضرت ابوالفضل (ع) «جریده» (علمی با پایه‌ای نیزه‌ای که بلندی آن به حدود دو متر می‌رسد) هم در مجلس زنانه است. هر دو علم (علم پیامبر (ص) و علم ابوالفضل (ع)) را در وسط حیاط مسجد قرار می‌دهند. مزدان حلقه‌وار علم‌ها را احاطه کرده و به سینه‌زنی می‌پردازند.

پس از مدتی سینه‌زنی، علم‌ها را به داخل مسجد می‌برند و روی صندلی قرار می‌دهند و روضه‌خوانی می‌کنند. بعد از پایان روضه، نخست مردها علم را زیارت کرده و از زیر آن عبور می‌کنند، سپس نوبت خانم‌ها می‌رسد، به این نحو که علم را بوسیده و از زیر آن می‌گذرند. در باور مردم زن‌های باردار مجاز نیستند از زیر علم عبور کنند، چون باعث سقط‌جنین آن‌ها می‌شود. البته چنین باورهای عامیانه‌ای در طول زمان به‌وجود آمده و منشأ و مأخذ معتبری ندارد.

* گزارش از عباس کریمی حاجی خادمی

مرتبط:

آیین‌های سنتی ماه محرم در کهگیلویه و بویراحمد

واقعه عاشورا در پرده نقاشی قهوه‌خانه‌ای موزه گرمابه پهنه سمنان

جهله، بازمانده سفالگری جنوب ایران

تولید ظروف سفالی در جنوب ایران قدمتی بیش از ۵هزار سال دارد و ابزار و ادوات به‌دست‌آمده در کاوش‌های مهروموم‌های اخیر استان، مؤید این نکته است. بر این اساس کلپورگان و میناب مهم‌ترین و قدیمی‌ترین مراکز صنعت سفال در جنوب کشور بوده اند، فرضیه‌ای که از یکی دو دهه گذشته مطرح شد و هرروز شواهد بیشتری در اثبات این مدعا به دست می‌آید.

پیشینه سفالگری در هرمزگان

در سال ۶هزار پیش از میلاد، سفالگری در فلات ایران و آناتولی خاوری و شمال عراق رواج یافته بود. در جنوب شرقی ایران منطقه کلپورگان واقع در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب ایران دریکی از تاریخی‌ترین و باستانی‌ترین شهر این مناطق یعنی میناب این رشته دارای سابقه چند هزارساله است.

شرایط آب و هوایی خاص، خاک مساعد فراوان، و تولیدکنندگان بسیار این منطقه را به یکی از قطب‌های سفالگری در جنوب کشور و کشورهای اطراف تبدیل کرده است.

طی بررسی و پژوهش‌های باستان‌شناسی در استان هرمزگان، در حال حاضر پیشینه ساخت و وجود کوره‌هایی برای پخت سفال منطقه به هزاره سوم پیش از میلاد (۵ هزار سال قبل) می‌رسد.

طی دو فصل باستان‌شناسی در این شهرستان هم‌چنین شهرستان رودان، نتایج به‌دست‌آمده حاکی از آن است که:

– استمرار شیوه ساخت سفال درگذشته در حال حاضر در بعضی از کارگاه‌های میناب به چشم می‌خورد که بعضی از نقوش این سفال‌ها مشابه نقوش سفال‌های هزار سوم پیش از میلاد است.

– ظروف سفالی به‌دست‌آمده عموماً چرخ‌ساز و تعدادی نیز دست‌ساز است.

– کشف آثار به‌جامانده از کوره سفال‌پزی در کاوش باستان‌شناسی «تم ماروم» شهرستان رودان در هزاره سوم پیش از میلاد.

– نتایج آزمایش ترمنومیسانس از گونه‌های مختلف سفال حاصل از کاوش محوطه نخل ابراهیمی میناب و تعدادی از محوطه‌های هم‌جوار آن‌که در آزمایشگاه مرمت وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی انجام شد قدمت ۲۰۹۰ تا ۳ هزار سال را از قطعات سفال‌ها به ما ارائه داده که این سفال‌ها بومی میناب هستند.

آثار به‌دست‌آمده در این منطقه، ابزار و ادوات این رشته، چرخ سفالگری که با دست به حرکت درمی‌آید و… بیانگر قدمت سفالگری این خطه است.

«در شش هزار سال پیش از میلاد مسیح، نخستین نشانه‌های استفاده از کوره در صنعت سفالگری دیده می‌شود و بازیافته‌ها حاکی است که در سه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح، چرخ سفالگری ساده‌ای که با دست حرکت می‌کرده و هم‌اینک نیز استفاده از آن در روستاهای شهوار (از توابع شهرستان میناب) و کلپورگان (از توان سراوان) رایج است به خدمت سفالگران درآمده و تحول بزرگی در این صنعت به وجود آورده است.»

جهله

جهله

جهله یا همان کوزه آبخوری باقاعده کروی و غیر ایستا (در سطوح شنی با هر وضعیتی ایستایی دارد) امروزه تنها در این منطقه کشور (میناب، روستای شهوار) تولید می‌شود. نمونه‌هایی از این فرم خاص در کشورهای واقع در شرق آفریقا و هم‌چنین در کشور هندوستان سفالینه‌هایی جون جهله دیده‌شده است.

مهاجرت دوسویه بین ایران و هند از گذشته به علل مختلف تاریخی، تداخل فرهنگی و قومی بسیار و مشترکات هنری و تشابهات بسیاری در زندگی مردم این دو تمدن کهن ایجاد کرد که نمونه‌های آن در جنوب ایران، غرب و جنوب هند بسیار است.

جهله با توجه به ویژگی، فرم خاص و سایر مواد موجود در گل سفال، در خنک نگه‌داشتن آب کارایی خارق‌العاده‌ای دارد. جهله قرن‌ها فرم باستانی خود را حفظ کرده و استفاده کاربردی از آن امروزه با توجه به پیشرفت و تغییر در نوع زندگی مردم و ورود یخچال و آب‌سردکن‌ها، به میزان قابل‌توجهی کاهش‌یافته و امروزه بیشتر به‌منظور تزیین از آن استفاده می‌شود.

ساخت این ظرف منحصربه‌فرد در دو مرحله با چرخ‌دستی و کار با دست انجام می‌شود و به‌مراتب سخت‌تر و پیچیده‌تر از ساخت یک کوزه عادی است و نیاز به مهارت و تجربه خاصی دارد.

چرخ سفالگری دستی در میناب (روستای شهوار) 

این چرخ در نوع خود در جهان کم‌نظیر است. اما مشابه آن در کشور هند نیز دیده‌شده است، در کشور ما در حال حاضر تنها در روستای شهوار میناب در حال کار است. «بازیافته‌ها حاکی است در سه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح، چرخ سفالگری ساده‌ای با دست حرکت می‌کرده و هم‌اینک نیز استفاده از آن در روستاهای شهوار (از توابع شهرستان میناب) و کلپورگان (از توان سراوان) رایج است به خدمت سفالگران درآمده و تحول بزرگی در این صنعت به وجود آورده است.»

این چرخ بازمانده‌ای از دوران باستان تلقی شده اما تاکنون تحقیق جامع و کاملی در این خصوص انجام‌نشده است. چرخی با توان بالای تولید که تداوم چرخشی خود را تنها با یک‌بار گردش سریع و به‌واسطه وزن صفحه قادر است تا حدود ۱۰ دقیقه حفظ کند و با گردش دوباره سفالگر این چرخش مجدداً در صفحه ادامه می‌یابد.

مشخصات دستگاه

– صفحه چرخ

مهم‌ترین واصلی‌ترین قسمت دستگاه، چرخ یا همان صفحه گرد آن است، به قطر یک متر و به ضخامت ۶ تا ۷ سانتی‌متر و با وزن تقریبی ۳۰ الی ۴۰ کیلوگرم. جنس آن از گل سفالگری با ترکیب درصدی از پهن الاغ است و ساخت آن نیز تخصص، مهارت و تجربه خاصی می‌خواهد تا چرخ بتواند در حین کار از عهده برآمده، استحکام و کارایی خود را داشته باشد. برای داشتن چرخی خوب و محکم بعد از ساختن آن با گل، صفحه را به مدت ۳ ماه در زیر گل و خاک و در زیرزمین مدفون می‌کنند تا فرآیند سخت شدن به‌آرامی و طی زمانی مشخص انجام شود.

قبل از قرار دادن صفحه در دل زمین، باید کلیه سوراخ‌ها و کنده‌کاری‌های لازم بر روی صفحه انجام شود. . ابتدا درروی صفحه و در حاشیه کناری نزدیک به محیط دایره به تعداد لازم سوراخ‌هایی به فاصله ۵ سانتی‌متر مانده به کناره بافاصله منظم تقریباً ۲ سانتی‌متر به قطر ۳ الی ۴ سانتی‌متر و عمق ۲ الی ۳ سانتی‌متر تعبیه می‌کنند. این سوراخ‌ها محل قرار گرفتن نوک چوب‌دستی است که سفالگر باید برای گردش درآوردن چرخ، چوب‌دستی خود را به‌سرعت و سهولت در آن قرار داده و صفحه سنگین ۴۰ کیلویی را بگرداند.

مهم‌ترین و دقیق‌ترین بخش در ساخت صفحه چرخ، تعیین دقیق نقطه کانونی مرکز صفحه در زیر چرخ به‌منظور تعبیه سوراخ برای قرار گرفتن بر روی میخ چوبی مهارشده در زمین است.

در این قسمت برای جلوگیری از فرسایش ناشی از گردش و اصطکاک بر روی میخ چوبی، صفحه سنگی کوچکی را در مرکز زیرین صفحه تعبیه می‌کنند که سوراخ درروی آن ایجادشده است.

محل این سنگ باید با دقت زیادی انتخاب شود تا تعادل صفحه ازنظر وزنی برقرار باشد به‌طوری‌که بعد از قرار گرفتن صفحه اصلی بر روی میخ چوبی، صفحه چندین ثانیه باید کاملاً متعادل بر روی چوب باقی بماند و ازیک‌طرف نیافتد.

جهله

– میخ چوبی

این چوب به‌عنوان محور چرخ عمل می‌کند. در زمین تکه چوب سر تیزی بانام محلی تج (Tej) به ضخامت ۵ الی ۷ سانتی‌متر و به ارتفاع ۲۵ الی ۳۰ سانتی‌متر در زمین کوبیده و اطراف آن را باسیمان محکم می‌کنند از این چوب باید به میزان ۱۰ الی ۱۵ سانتی‌متر آن بیرون از سطح زمین باشد تا صفحه چرخ سفال بر روی آن قرارگرفته و بچرخد.

– چوب‌دستی

چوب نسبت محکمی به طول تقریبی یک متر با سطح مقطع دایره‌ای به قطر تقریبی ۲ سانتی‌متر و از درخت خرما که سفالگر با قرار دادن نوک آن دریکی از حفره‌های ایجادشده در اطراف محیط چرخ، به حرکت دادن چرخ در حول محور وسط اقدام و چرخ را به حرکت درمی‌آورد.

مراحل ساخت جهله

سفالگر ابتدا چهارزانو بر روی چرخ خم‌شده دودست خود را به‌صورت بازبین زوایای ۹۰ الی ۱۲۰ درجه‌دو نقطه صفحه را محکم گرفته و باقدرت از چپ به راست می‌گرداند. سپس چوب‌دستی را برداشته به‌سرعت انتهای چوب را به لبه صفحه که در آن حفره‌ها به‌صورت منظم قرار دارند، نزدیک می‌کند و در یک‌لحظه چوب را داخل یکی از حفره‌ها کرده و ابتدای چوب‌دستی را که در دست دارد با این چرخش تنظیم و تا لحظات کوتاهی حرکت چوب به‌عنوان متحرک تابعی از حرکت چرخ می‌شود. از این لحظه به بعد سفالگر بامهارت خاصی، فشار وارده به چوب و چرخ را متعادل می‌کند و سپس آرام‌آرام فشار چوب‌دستی را به‌صورت دورانی بر چرخ زیاد می‌کند. از این زمان چوب‌دستی به‌صورت محرک عمل کرده و چرخ متحرک می‌شود. بدین ترتیب سفالگر هر چه در توان دارد و شرایط مکانیکی چرخ اجازه بدهد بر دور چرخ می‌افزاید و در مناسب‌ترین زمان چوب را از صفحه جدا و آماده لقمه برداری و قرار دادن گل بر روی صفحه در حال گردش و مرکز نمودن آن می‌کند.

چرخ مانند یک فرفره غول‌پیکر در حال گردش عمل می‌کند و بسته به وزن گل و فشار وارده بر آن بین ۱۵ الی ۱۰ دقیقه بدون هیچ انرژی وارده دیگری قادر است به گردش خود ادامه دهد.

جهله‌سازی دارای سه مرحله است:

مرحله اول: انگاره

در این مرحله سفالگر شروع به ساخت می‌کند بعد از لحظات کوتاهی گل را به‌صورت یک گل دراز با گردنی باریک بلند و دهانه‌ای که بتواند یکدست را داخل جای دهد، درمی‌آورد. سپس آن را از صفحه توسط نخی جدا کرده در کناری قرار می‌دهد و با برداشتن لقمه بعدی، کوزه‌ای دیگر را بدین ترتیب می‌سازد. جهله ساز در طی یک ساعت بین ۱۰ الی ۱۵ انگاره (هنوز جهله نشده است) را می‌تواند تولید کند. بعد از تولید به تعداد موردنیاز، کار متوقف و تا روز بعد انگاره‌ها در هوای آزاد رها می‌شود تا آب خود را ازدست‌داده و آماده فرم‌پذیری با دست و مرحله بعدی شوند، روز بعد زمانی که کوزه‌ها تا حدودی به حالت چرمینگی رسیدند جهله ساز کار را با ابزار و ادوات خاص خود، آغاز می‌کند.

مرحله دوم: چاپا

در این مرحله انگاره آماده‌شده در مرحله قبل باید توسط ابزارآلات خاصی تغییر شکل پیدا کنند این ابزار که بسیار ابتدایی و ساده هستند به شرح ذیل است:

– سونده: (چاله‌ای نیم‌کره در زمین که انگار در آن گرد می‌شود)

– قاشق‌های چوبی: بانام‌های کوتک ()، چاپا ()، واگر ()، ماتوم ()

– سنگ: جنس آن از گل بوده و در مشت گرفته و برای گرد کردن انگاره استفاده می‌شود.

– خار نقاشی: شبیه شانه‌ای کوچک است. تکه‌ای گل ذوزنقه‌ای شکل که تعدادی سوزن خیاطی در آن به‌صورت منظم چیده شده است و برای ایجاد خش، نقش و طرح بر روی جهله استفاده می‌شود.

در این مرحله جهله ساز یکی از ابزارهای اشاره‌شده بالا را به نام‌سنگ (از جنس سفال) در مشت خود می‌گیرد سپس دست خود را تا آرنج داخل انگاره می‌کند و مقداری خاکستر نرم که آن‌هم از بقایای سوخته هیزم کوره به دست می‌آید را بر روی انگاره می‌مالد. آنگاه یکی از قاشق‌های چوبی را در دست راست خود گرفته درحالی‌که به‌صورت منظم و آهسته ظرف را می‌گرداند، به‌آرامی شروع به ضربه زدن و کوبیدن قسمت پایین کوزه می‌کند. با این عمل، حجم پایین ظرف بزرگ و بزرگ‌تر و هم‌چنین کروی نیز می‌شود و چیزی شبیه جهله نهایی اما تا حدودی کوچک‌تر و ضخیم‌تر ساخته می‌شود. عمل خاکستر مالیدن بر قاشقک‌ها و بدنه ظرف در طول ضربه زدن به‌دفعات انجام می‌شود. جهله ساز در این مرحله از قاشق‌های مختلف استفاده می‌کند.

بعدازاین که جهله اولیه به دست آمد و سطح کروی آن آماده شد جهله ساز آن را برداشته و برای چاپا کردن اقدام می‌کند. او به‌صورت ایستاده جهله را به‌آرامی به روی زمین صاف می‌فشرد به‌طوری‌که نیمه کروی پایین جهله مجدداً صاف و تخت می‌شود، مانند گلابی‌ای که نیمه پایین آن بریده‌شده باشد. این عمل برای استحکام بیشتر جهله در مرحله بعدی است زیرا جهله به دلیل نرم بودن تحمل در آغوش گرفتن جهله ساز را ندارد. در حالت چاپا ۲ الی ۳ ساعت وقت لازم است تا ظرف رطوبت لازم را ازدست‌داده و آماده مرحله بعدی شود.

در این فرصت استاد جهله ساز ۴ الی ۶ تکه کوچک گل را به‌صورت مخروطی کوچک که «پستون» نامیده می‌شود بر گردن جهله می‌چسباند. سپس توسط خار نقاشی، نقش‌های زیبایی را با سرعت بسیار زیاد روی کوزه ایجاد می‌کند که تاکنون نزدیک به ۳۰ طرح آن شناسایی‌شده است. انواع ماهی، خورشید، ماه و ستاره، درخت و موجی تنها چند نمونه از طرح‌های جهله است.

مرحله سوم: جهله

در این مرحله با مالیدن خاکستر بر بدنه و اطراف چاپا و قاشق‌های چوبی، جهله ساز ظرف را در آغوش گرفته و مجدداً سنگ را در مشت کرده داخل ظرف فرومی‌برد و مانند مرحله قبل، با قاشق زدن اما این بار باظرافت و دقت بیشتر انجام می‌دهد و جهله را به‌اندازه‌ای که مدنظر است، می‌رساند. قاشق نهایی با دو قاشق دیگر کمی متفاوت است و استاد خود می‌گوید برای ضربه زدن باید گردش کوزه در دست، فشار سنگ و کوبش قاشقک‌ها باهم هماهنگ باشد و این مرحله مشکل‌ترین مرحله ساخت جهله است.

استادکار در این مرحله چندین بار جهله را به داخل چالهِ سونده که به خاکستر آغشته است می‌برد تا به کروی شدن بیشتر جهله کمک کند.

آخرین مرحله قاشق کاری یا عمل کتک بسیار نرم، ظریف و اصطلاحاً مخملی است به‌طوری‌که احساس می‌شود جهله در دست فقط گردش می‌کند و قاشقک تنها اشاره‌ای کوتاه و در حد لمس کردن دارد. در پایان بدنه جهله به‌قدری نرم و یکدست می‌شود که محال است اثری از ضربه‌های قاشق را مشاهده کرد. به نظر می‌آید یک دستگاه تراش مجهز این ظرف را پرداخت کرده است.

جهله

آب چگونه در جهله خنک می‌شود؟ 

نظرات بسیاری در این خصوص عنوان‌شده از قبیل فرم خاص و منحصربه‌فرد جهله، نوع خاک منطقه و… اما یک فرضیه از سایر نظریات منطقی‌تر است و آن این‌که وجود خاکستر نرم در کوبش‌های مراحل ساخت، فضاهای بسیار ریزی را در کنار گل سفال به خود اختصاص می‌دهد که بعد از خشک شدن و یک‌بار شست‌وشو، خاکسترها خارج‌شده و منفذهای بسیار ریزی از خود به‌جا می‌گذارند که در جریان گذار هوا از اطراف ظرف، آب درون ظرف خنک می‌شود.

کوره

جهله سازان برای پختن جهله‌های خود ابتدا تولیدات خود را یک روز در سایه و چند روز در آفتاب خشک می‌کنند و غال با در آخر هفته در کوره قرار می‌دهند.

کوره جهله بسیار ساده، ابتدایی و بازمانده‌ای از هزاره‌های گذشته است که در کشفیات باستان‌شناسی اشاره‌شده در منطقه، غالب کوره‌های کشف‌شده به این صورت بوده است.

کوره‌های پخت سفال در روستاهای استان هرمزگان شکل بسیار ساده و ابتدایی دارد و ساختمان آن از یک حفره حلقوی به قطر تقریبی ۲۰۰ سانتی‌متر و عمق ۱۵۰ سانتی‌متر که در زیر دارای آتشخانه‌ای جهت سوزاندن هیزم است، تجاوز نمی‌کند. کوره به‌مانند دو فنجان است که از قاعده به هم چسبیده و بر روی زمین گذاشته‌شده‌اند. (در حالت عادی کوره‌ها سر باز هستند) در بالا حوضچه‌ای قرار دارد که جهله‌ها در آن قرار داده می‌شود و در پایین حفره‌ای وجود دارد که برای ریختن هیزم در نظر گرفته‌شده است. برای پوشاندن سقف کوره از روش بدیع و جالب پر کردن بالای کوره از جهله شکسته‌ها و تکه سفال‌های استفاده‌شده و تمام جهله‌های خام در زیر تکه سفال‌ها قرار داده می‌شود.

سوخت کوره فقط باید هیزم و شاخه‌های خشک درخت نخل باشد. زمان پخت در این کوره‌ها حدود ۴ ساعت است. به دلیل ابتدایی بودن ساختمان کوره وعدم امکان کنترل درجه حرارت از یک‌سو و ناخالصی خاک پاره‌ای نقاط از سوی دیگر در بیشتر موارد میزان ضایعات بالا است. جهله‌ها بعد از چیده شدن در دهان بالای این کوره، توسط انبوهی از ضایعات کوره قبلی و ظروف شکسته سفالی پوشیده می‌شود. بعد از ۴ الی ۵ ساعت کوره را خاموش و یک روزبه همان شکل رها می‌کنند و سپس جهله‌ها را بیرون می‌آورند.

انواع جهله

نظر به وسعت منطقه و فراوانی کارگاه‌ها درگذشته و همچنین کاربردهای مختلف، جهله‌ها ازنظر اندازه و فرم، تفاوت‌هایی باهم داشته‌اند:

۱– بزرگ‌ترین جهله که شاخص‌ترین آن نیز محسوب می‌شود به جهله جمالی معروف بود. ساخت این جهله نیاز به مهارت زیادی داشت که غال با توسط باتجربه‌ترین جهله سازان ساخته می‌شد.

۲– جهله (اندازه عادی)

۳– نیم جهله (از اندازه اصلی کوچک‌تر و گاهی هم قاعده آن صاف بود)

۴– گدوک (ربع اندازه جهله عادی) که آن‌هم در دو فرم گردن کوتاه و گردن بلند ساخته می‌شد.

۵– خرکی (از گدوک کوچک‌تر و گردن آن نیز کمی بلندتر بود.)

جهله ازنظر فرم و رنگ

جهله شهواری: این جهله با اندازه متوسط و معمولی ساخته می‌شد و به‌واسطه نوع خاک منطقه شهوار بعد از پخت به رنگ سفید و کرم روشن درمی‌آمد.

جهله حکمی: ازنظر فرم و اندازه شبیه جهله شهواری اما به دلیل نوع خاک، رنگ آن قهوه‌ای بود.

کاربردهای دیگر جهله

حمل آب، خنک کردن آب، آبیاری درختان، نگهداری حبوبات، اجرای موسیقی (جهله نوازی)

جهله‌های نو معمولاً برای نگهداری آب استفاده می‌شده است چراکه به دلیل تازگی سفال آن و وجود خلل و فرج بسیار، کارایی خوبی در خنک کردن آب داشتند.

جهله‌های باقی‌مانده از سال‌های قبل برای سایر موارد همچون حمل آب از چشمه یا نگهداری حبوبات، خرما و حتی آبیاری درختان (جهله‌های پرآب را در زیر درختان قرار می‌دادند و به‌این‌ترتیب به‌آرامی در مدت‌زمان طولانی درخت رطوبت لازم را از جهله دریافت می‌کرد.) استفاده می‌کردند.

از کوچک‌ترین مدل جهله یعنی گدوک خرکی، برای نگهداری خرمایی که هسته و پوست آن را درآورده بودند استفاده می‌کردند.

* گزارش: حسن ولی زاده / کارشناس ارشد صنایع‌دستی

منبع: میراث آریا

کرونا و محدودیت سنت آردگیز گردانی درهرمزگان

آیین آردگیز گردانی یکی از سنت‌های به جا مانده از قدیم درهرمزگان بویژه شهرستان میناب است که هرساله درشب نیمه شعبان همزمان با میلاد امام زمان(عج)، مردم آن را پاس می‌دارند اما این آیین ۲ سالی است که بواسطه ویروس کرونا متوقف شده و یا با محدودیت و پروتکل‌های بهداشتی برگزار می‌شود.

 سنت قدیمی آردگیز گردانی که از آن به عنوان «هارگیس گردون»، «هارگیز گردون» و «حک یا حق لیلی» نیز یاد می‌شود، در سال ۱۳۹۱ با شماره ۱۰۲۷ به ثبت آثار ملی رسیده و جزو میراث ناملموس استان هرمزگان است.

آردگیز در گویش بندری و محلی به «الک» گفته می‌شود اما امروزه جای خود را به کیسه‌های پلاستیکی داده است. این میراث کهن به جامانده از نیاکان و پیشینیان هرمزگانی هرچند با گذشت زمان در برخی از نقاط استان هرمزگان کمرنگ شده اما هنوز رنگ نباخته و علاوه بر شهرستان میناب در بیشتر محله‌های قدیمی روستایی و شهری بندرعباس، قشم، بندرلنگه، بندرکنگ و حتی جزایر استان نیز رواج دارد.

این مراسم درمحله‌های قدیمی شهر بندرعباس همچون نایبند، شمیلی‌ها، خواجه عطا، پشت شهر، شاه حسینی، کمربندی و سیم بالا نیز برگزارمی‌شود.

خانواده‌های هرمزگانی برای گرامیداشت این آیین مبارک، سه روز مانده به نیمه شعبان و یا در غروب همان روز، روانه بازار و مغازه‌ها شده و خود را با خرید و تهیه انواع شیرینی، شکلات، حلوا، خرما، نخود و کشمش، سکه و غیره آماده پذیرایی از آردگیزگردانان می کنند.
حوالی غروب نیمه شعبان و یا بعد از نماز مغرب و عشا تعدادی از ساکنان محله‌های قدیمی پایبند به این سنت که بیشتر کودک و نوجوان زیر ۲۰ سال هستند، در گروه‌های ۲ تا ۱۰ نفره و یا بیشتر با رفتن به در خانه اقوام و همسایه‌ها، آردگیز را انداخته و با پنهان شدن و خواندن شعرهایی در ستایش خداوند و تبریک میلاد امام زمان(عج)، هدیه می‌گیرند.

آردگیز گردانی با سردادن آوای «حق لیلی که وقتیشن» و یا «نیمه شعبان امشب آردگیز کَردُنن امشب» ضمن خبر دادن به اهل خانه از صاحبخانه درخواست می‌کنند که پذیرایی و شیرینی ویژه این شب را که از قبل تهیه کرده است برایشان بیاورد و صاحبخانه نیز با در دست داشتن شیرینی، شربت، سکه و یا کلوچه محلی از آن‌ها پذیرایی می‌کند.

آیین آردگیز گردانی بویژه در میناب تا نیمه‌های شب ادامه دارد و کوچه‌ها و محله‌ها تا پاسی از شب شلوغ‌ هستند و پس از آن همگی با رفتن به حسینیه‌ها و مساجد محل، جشن مولود خوانی امام زمان(عج) را برگزار می‌کنند.

البته ستاد مدیریت بیماری کرونا شهرستان میناب امسال هم طبق سال گذشته اعلام کرده است که باتوجه به شیوع گسترده ویروس کرونا بویژه کرونای جهش یافته انگلیسی و اهمیت سلامتی مردم، مراسم آیینی آردگیز گردانی درهیچ نقطه ای از این شهرستان برگزار نمی‌شود و از همشهریان خواسته  شده که جهت حفظ سلامتی خود و جامعه از برگزاری هرگونه تجمع خودداری نموده و همچنان نسبت به استفاده از ماسک و رعایت پروتکل های بهداشتی اهتمام ویژه د اشته باشند.

میناب به عنوان دومین شهرستان بزرگ هرمزگان یکی از مناطقی است که مردم آن در ایام و مناسبت‌های گوناگون دارای آداب و رسوم خاص، ویژه و مختلفی هستند و با فرا رسیدن ماه شعبان، روستاها و بخش‌های آن حال و هوایی دیگری به خود می‌گیرد به گونه‌ای که جنب و جوش خاصی در بین مردم این منطقه در اعیاد این ماه عزیز بویژه در آستانه ولادت حضرت مهدی (عج) به وجود می‌آید

در زمان‌های بسیار قدیم برخی براین عقیده بودند که در این شب سکه‌هایی بر روی زمین افتاده که متبرک به دستان امام زمان (عج) است و تنها کسی که لیاقت داشته باشد آن را پیدا می‌کند و زندگی‌اش رونق می‌گیرد.

باور مردم میناب نیز براین است که با نیت سلامتی امام زمان(عج) حداقل باید با مراجعه حداقل به هفت خانه در این شب خجسته و مبارک از آن «حق لیلی» (حق شب) که به طور معمول شیرینی، نخود آب‌پز، نخود و کشمش، کلوچه، سکه(پول نقد) و یا شکلات است را دریافت کنند.

مراسم آردگیز گردانی به معنای این است که در شب نیمه شعبان حاجت‌ها روا و کینه‌ها در الک ریخته و دل‌ها جلا داده می‌شود.

منبع:ایرنا

مرتبط:

پیدایش محوطه تاریخی هزاره سوم پیش از میلاد در میناب

معرفی شهر بندرعباس ‌به عنوان پایتخت گردشگری دریایی ایران

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان از برگزاری جشنواره ملی غذاهای دریایی در بندرعباس خبر داد و گفت: ‌قصد داریم از همین رهگذر شهر بندرعباس را به عنوان پایتخت گردشگری دریایی کشور معرفی کنیم.‌

رضا برومند در جلسه شورای اسلامی شهر بندرعباس که به منظور تعامل و هم‌اندیشی میان شورا و اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد اظهار داشت: در یک سال گذشته توجه خاصی به صنایع دستی داشتیم چرا که بیشترین تناسب را با اقتصاد مقاومتی مورد تاکید رهبری دارد و از طرف دیگر این صنایع به عنوان بنگاه های زودبازده معروف هستند.

وی افزود: در ثبت آثار ملی از سال گذشته تا کنون  ۶ اثر طبیعی استان از جمله گنبدهای نمکی بستک ثبت کرده ایم.

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان گفت: در باقی حوزه‌ها نیز رشد قابل قبولی داشته‌ایم از جمله ثبت ملی ۱۰ اثر ناملموس، ثبت ملی ۷ اثر منقول و ۱۹ مورد نیز تعمیر و مرمت آثار تاریخی را در یک سال گذشته شاهد بوده ایم.

وی با اشاره به مرمت اشیا تاریخی و رشد چشمگیر این مسئله در یکسال گذشته گفت: مرمت اشیا تاریخی تا پیش از مهرماه ۹۷ تنها ۵۰ مورد بوده که این رقم در یکسال گذشته به ۲۰۰ مورد رسیده است.

برومند با اشاره به تسهیل امور مربوط به جذب سرمایه‌گذار در حوزه گردشگری استان گفت: در حوزه سرمایه‌گذاری و گردشگری در یکسال گذشته ۱۳ صدور مجوز ایجاد داشته‌ایم و صدور موافقت اصولی نیز به حدود ۸۲ مورد رسیده است، در این حوزه با کاهش استعلام‌ها امور مربوط به سرمایه‌گذاری تسهیل شده است.

وی برگزاری جشنواره استانی هرمزگان من را یکی از کارهای خوب در حوزه شناسایی اماکن دارای ظرفیت گردشگری در استان برشمرد و افزود: در یکسال گذشته علی‌رغم هجمه‌های فراوان توانستیم جشنواره انبه و یاسمین گل میناب را برگزار کنیم، در سال جاری ۷ رویداد ملی در کشور برگزار می‌شود که جشنواره ملی غذاهای دریایی نیز به میزبانی هرمزگان و شهر بندرعباس برگزار می‌شود و قصد داریم از همین رهگذر شهر بندرعباس را به عنوان پایتخت گردشگری دریایی کشور معرفی کنیم.

وی ادامه داد: بندرعباس از مبدا گردشگری به مقصد گردشگری تبدیل شده و رشد ۲۸ درصدی جذب گردشگر در سال جاری این ادعا را اثبات می کند.

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان با اشاره به افتتاح ۲ هتل و ۱۶ اقامتگاه بوم گردی در سال جاری اظهار داشت: امسال یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان جذب اعتبار برای مرمت اثار تاریخی داشتیم و امسال نیز می خواهیم ۶ میلیارد دیگر جذب کنیم.

برومند تصریح کرد: از شورای شهر و شهرداری می خواهیم با توجه به جابه جایی محل فروش ماهی، بازار ماهی فروشان فعلی را به بازارچه صنایع دستی و هنرهای بومی اختصاص دهند.

وی افزود: بندرعباس در لیست شهرهای خلاق قرار دارد و این بازارچه می تواند به عنوان برند حوزه صنایع دستی استان باشد.

برومند گفت: جهت ایجاد کیوسک های اطلاع رسانی گردشگری و صنایع دستی به اختصاص ۵ نقطه در شهر بندرعباس و برای نصب بیلبوردهای تبلیغاتی نیز به اختصاص ۵ نقطه در مبادی ورودی شهر بندرعباس (در مسیرهای حاجی آباد، میناب، بندر خمیر، فرودگاه و اسکله) نیاز داریم و امیدواریم شهرداری و شورای شهر با ما همکاری کنند.

وی در ادامه افزود: ساختمان کلاه فرنگی نیاز به مرمت و تعمیرات اساسی دارد ما در مجموعه میراث فرهنگی به دنبال تملک و تصاحب این ساختمان نیستیم تنها می خواهیم با مشارکت شهرداری و حوزه علمیه این ساختمان قدیمی و اثر تاریخی حفظ شود.

منبع:تسنیم