آتشفشان موتنوفسکی _عجایب روسیه

۷۰ کیلومتری جنوب پتروپاولوفسک-کامچاتسکی در کمربند آتشفشانی کامچاتکای جنوبی کوه ها به نحوی قرار گرفته که محلی ها و گردشگران با تجربه می توانند به وضوح آتشفشان موتنوفسکی را ببینند. برای مردم عادی و کسانی که با جفرافیای روسیه آشنایی ندارند تشخیص دقیق آتشفشان در میان سایر کوه های رشته کوه گیج کننده است. سوپکا (Sopka) شکل یک مخروط کامل نیست و از چندین مخروط تشکیل شده که یک رشته کوه واحد را تشکلیا می دهند.

در ناحیه کامچاتکا (Kamchatka)  فعال ترین، آتشفشان موتنوفسکی است. اگر وقتی هوا صاف است به سمت آن نگاه کنید دودی را می بینید که همواره به صورت ستونی از دود وارد هوا می شود. بیشتر مواقع دهانه آتشفشان نشان دهنده میزان فعالیت آن است و در این مورد اغلب ارتفاع ستون دودی به یک کیلومتر می رسد.

کوه آتشفشانی موتنوفسکی در پارک حفاظت شده جنوب کامچاتکا قرار دارد که سال ۱۹۹۶ نام آن در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.در همسایگی آن آتشفشان های جالبی به نام های Gorely، Vilyuchinsky و Zhirovsky قرار دارند.

فاصله کم آتشفشان موتنوفسکی تا مرکز شهر و امکان دیدن فعالیت های آتشفشانی به سادگی این مکان را به یکی از محبوب ترین نقاط توریستی برای گردشگرانی از سراسر جهان تبدیل کرده است. چشم انداز منطقه نیز به حدی زیبا است که نگاه بیننده را از  دهانه آتشفشان موتنوفسکی به خود معطوف می کند و برای همیشه در ذهنش حک می شود.

آتشفشان موتنوفسکی

موتنوفسکی آتشفشانی با ساختار پیچیده و تاریخی جالب است. در حال حاظر این آتشفشان مختلط از چهار آتشفشان چینه ‌ای درهم ‌آمیخته با ساختاری عمدتا بازالتی تشکیل شده و چندین دهانه آتشفشانی بر فراز آن قرار دارند. این سختار در طی چند مرحله و انفجار شکل یافته اند و بیش از ۲ کیلومتر طول و ۴۰۰ متر عمق دارند. دهانه جنوبی با یخچال طبیعی اشغال شده است. دامنه های آتشفشان با جریان های یخ زده گدازه پوشیده شده است. در غرب دهانه اصلی، یک دهانه فعال قرار دارد که جوان ترین و فعال ترین آن ها است. آخرین فوران آن در سال ۱۹۶۰-۱۹۶۱ رخ داد.

در شمال شرقی دهانه می توانید فعالیت های آتشفشانی را به وضوح ببینید. امروزه چشمه های آب گرم، بخارات شدید و مواد جوشان از همه جا بیرون می آیند و از کیلومترها دورتر قابل رویت هستند. دی اکسید کربن، متان، دی اکسید گوگرد وبخارهای آب که از دهانه بیرون خارج می شوند می تواند به دمای بسیار زیاد برسند. در سال ۱۹۸۳ رکورد دمای آن ۵۴۰ درجه سانتی گراد بود. در لبه دهانه ها می توانید تکه های گوگرد خارج شده به رنگ زرد را مشاهده کنید که از متراکم شدن گاز سولفور شکل گرفته اند. هنگامی که آن ها را در دست می گیرید بسیار شکننده هستند.

فوران آتشفشان موتنوفسکی

این آشتفشان ها هنوز فعال هستند. فوران های اخیر عمدتا از قیف فعال رخ داده اند. در صد سال گذشته ۱۰ فوران مختلف به شدت های گوناگون روی داده است. که آخرین آن ها در ماه مارس سال ۲۰۰۰ بود. این فوران در نتیجه انفجارات زیر زمینی گازهای بسیار داغ رخ داد و باعث تشکیل دهانه ای آتشفشانی با قطر ۲۰۰ متر شد.

ارتفاع پرتاب گازها و خاکسترهای خارج  شده به وسیله انفجار از دهانه آتشفشان تا ۲٫۵ کیلومتر بالا رفت. گل داغ از دهانه آن تا ۶۰۰ متری به سمت شمال جاری شد. کمی بعد از آن دهانه با آب حاصل از ذوب شدن یخچال های طبیعی پر شد. تا به امروز، دریاچه مسدود شده است و تقریبا ذوب نمی شود، که نشان دهنده پایان فعالیت حرارتی در این محل است.

یکی از حقایق جالب آن است که مشابه این اتفاق در دهه ۱۹۶۰ میلادی نیز روی دارد. دریاچه ای با آب گرم شکل گرفت که کم کم سرد شد و تمام دهانه آتشفشان را با یخ پوشاند. این مساله می تواند روند فوران های انفجاری منطقه را تشریح کند و آن را چیزی عادی نشان دهد و حتی می توان منتظر تشکیل دریاچه ای مشابه در آینده بود. دانشمندان سرزمین های خطرناک راحوضه های رودخانه های فالشیواویا و موتانیه معرفی کرده اند. در نقشه زیر محل قرار گرفتن آن را ببینید.

آتشفشان موتنوفسکی

آبشار کوه های آتشفشانی موتنوفسکی

رود Vulcannaya با از روند آب شدن تدریجی و مداوم یخچال های طبیعی و سرزمین های برفی سرچشمه می گیرد. در حال عبور از مسیر خود مقدار زیادی از مواد معدنی، اسید سولفوریک، آرسنیک و سایر عناصر را در خود حل می کند و سرانجام به رود Mutnaya  می ریزد.

پس از عبور از دهانه، رود آتشفشانی به بستر رودخانه که از مواد مذاب سرد شده شکل گرفته هجوم می برد و از ارتفاع ۸۰ متری سرریز می شود. این دره عمیق را Dangerous Ravine می نامند. لبه های دره بسیار تیز است به گونه ای که در برخی نقاط بلافاصله به پایین سقوط می کنند.

غارهای یخی موتنوفسکی

فعالیت های آتشفشانی موجب بالا رفتن دما می شوند، آب های یخ چال های طبیعی و زمین های برفی از قله های آتشفشان موتنوفسکی جاری می شود و گاهی اوقات تشکیل دخمه های عجیب و غریب و پر پیچ و خم را شکل می دهند. اگر به یکی از این غارها بروید محصور زیبایی نوری که هنگام غروب بر سقف های یخی تابیده می شود خواهید شد. این معجزه طبیعت همیشه قابل مشاهده نیست. روی دادن آن بستگی به دمای هوا در آن زمان از سال و میزان برف موجود دارد.

صعود به کوه های آتشفشان موتنوفسکی

صعود به موتنوفسکی در میان گردشگران  و مردم محلی کامچاتکا  بسیار محبوب و رایج است. برای کوهنوردی صعود دشواری به حساب نمی آید و تنها چند ساعت برای رسیدن به آن زمان لازم است. هدف اصلی فتح قله نیست بلکه رسیدن به دهانه خاموش است. با آمدن به فلات موتنوفسکی گردشگران می توانند به یک کوه آتشفشان دیگر به نام Gorely که در همسایگی آن قرار گرفته بروند و از زیبایی های آن شگفت زده شوند.

پل معلق کاپیلانو _محبوب ترین جاذبه گردشگری ونکوور

پل معلق کاپیلانو (Capilano) در کانادا، یکی از پرطرفدارترین جاذبه‌های گردشگری ونکوور و در صدر دیدنی‌های آن به شمار می‌آید.

پل معلق کاپیلانو اولین بار در سال ۱۸۸۹ با طناب کنفی و تخته‌های چوب سرو بر فراز رود کاپیلانو ساخته شد. این پل ۱۳۷ متر طول و ۷۰ متر از سطح آب رودخانه ارتفاع دارد. پل کاپیلانو در آن زمان نه به عنوان یک جاذبه‌ی توریستی، بلکه برای دسترسی مالک کُنده‌ها به جنگل انبوه هر دو طرف رودخانه ساخته شده بود. اگرچه در ابتدا تنها این پل معلق جاذبه‌ی منطقه بود اما در ۲۵ سال اخیر امکانات تفریحی متعددی در اطراف پل احداث شد و پارک پل معلق کاپیلانو شکل گرفت.

در ورودی پارک تعدادی توتم‌های ستونی ایستاده را می‌بینید که نمادی از مردم بومی هستند که این منطقه را خانه‌ی خود می‌دانند. رود کاپیلانو بخشی از سرزمین اجدادی قوم اسکوامیش (Squamish) محسوب می‌شود که از قبایل بومی منطقه‌ی ونکوور هستند. نام اصلی رود کیاپالانو (Kia’palano) به معنی «رودخانه‌ی زیبا» و همچنین نام یکی از حاکمان اسکوامیش بود. توتم‌های موجود در پارک ابعاد و قدمت متفاوتی دارند و نمونه‌هایی برجسته از هنر و فرهنگ بومی ساحل غربی آمریکا هستند.

 

پل معلق کاپیلانو

پس از چندبار بازسازی پل در قرن بیستم، پل کنونی در سال ۱۹۵۳ پدید آمد که کابل‌های آن در ۱۳ تن بتن محکم شدند. البته تصور نکنید این حجم بتن پل را سخت و شق کرده باشد، در میانه‌ی مسیر آن را بسیار لرزان خواهید دید و با هر استانداردی صد در صد می‌توان آن را پلی معلق دانست که به لطف مهندسی مدرن، نگرانی برای سقوط از روی آن وجود ندارد. حتی گفته می‌شود پل می‌تواند وزن ۹۶ فیل بالغ را تحمل کند. عرض پل به گونه‌ای است که بتوانید بدون مزاحمت برای سایرین اندکی توقف کرده و عکس یادگاری بگیرید. پس از این پل منحصر به‌فرد، می‌توان جنگل این پارک را دیدنی‌ترین جاذبه‌ی آن دانست که هر چه از شکوه، عظمت و جلوه‌ی درختان افراشته و غول‌آسای آن گفته شود، کم است. درخت صنوبر، سدر سرخ، شوکران و کاج در این پارک فراوان هستند و عمر برخی از آن‌ها بیش از ۱۵۰۰ سال تخمین زده می‌شود. در کنار این درختان عظیم، گستره‌ی سبز زمین جنگل همراه با خروش رود، دریاچه‌ی تخم‌گذاری قزل‌آلاها و سرخس‌های بی‌پایان را هم در نظر بگیرید تا متوجه شوید در این حدود ۲۵۰۰ هکتار پارک، کل اکوسیستم بریتیش‌ کلمبیا (British Columbia) وجود دارد. بلندترین درخت پارک یک صنوبر داگلاس با حدود ۷۶ متر است که به آن مادربزرگ کاپیلانو می‌گویند.

 

راه چوبی

با پیاده‌روی در راه چوبی (Nature’s Edge Boardwalk) می‌توانید در بخش شرقی پارک گردش کنید و از آن‌جا پل و چشم‌اندازهای زیبای جنگل را تماشا کنید. در بعضی ساعت‌های روز تورهای رایگان شما را در این گردش همراهی می‌کنند تا اطلاعاتی درباره جنگل و گونه‌های گیاهی و جانوری آن به شما بدهند. پلاکاردهای نصب شده در این مسیر مرتباً به گردشگران تأکید می‌کنند که مسائل زیست محیطی نسبت به آب و زباله‌های غیرقابل بازیافت را رعایت کنند.

 

ماجراجویی در بالای درختان

اگر می‌خواهید در نزدیک‌ترین فضا به درختان پارک گردش کنید به قسمت ماجراجویی در بالای درختان (Treetops Adventure) بروید که بعد از عبور از پل معلق و در سمت شرقی رود به آن می‌رسید. این بخش از هفت پل معلق کوچک تشکیل شده که بین ۸ درخت صنوبر عظیم و در ارتفاع بیشتر از سی متر قرار دارند. این پیاده‌روی به شما نشان می‌دهد که درختان کاپیلانو واقعاً چقدر بلند هستند. دور هر درخت جایی تعبیه شده که گردشگران بتوانند توقف کنند و عکس و سلفی بگیرند. نکته مهم و جالب این است که هنگام ساخت، نصب و یا حین استفاده هیچ‌گونه آسیبی به درختان وارد نکردند و هیچ میخی به درختان فرو نرفته است و پل‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که مانع از رشد درخت هم نیستند.

 

مسیر صخره نوردی

جدیدترین بخشی که در سال ۲۰۱۱ به پارک افزوده شد، مسیر صخره‌نوردی (Cliffwalk) است. این مسیر پیاده‌روی معلق به صورت نیم‌دایره‌ای از صخره‌های سنگی سمت غربی رود بیرون آمده و اگر ترس شدید از ارتفاع نداشته باشید می‌توانید از چشم‌انداز رود، پل و جنگل حسابی لذت ببرید. مسیر صخره‌نوردی به حدی مستحکم است که ۴۵ تن وزن را می‌تواند تحمل کند، پس با خیال راحت این پیاده‌روی هیجان‌انگیز را تجربه کنید.

 

حصار پرندگان شکاری

یکی از دیدنی‌های منحصر به‌فرد کاپیلانو را می‌توان حصار پرندگان شکاری (Raptor Ridge) معرفی کرد. این حصار پرندگان در انتهای جنوبی سمت غربی پارک قرار دارد و می‌توان پرندگان شکاری را در آن دید. در این حصار از چوب افرا ۲۸ گونه‌ی توان‌بخشی و تعلیم داده شده از پرندگان شکاری وجود دارند. برنامه‌های آموزشی و پروژه‌هایی برای اقدامات محافظتی هم در این مرکز برپا می‌شود.

 

غذاخوری

چند نقطه غذاخوری در پارک کاپیلانو وجود دارد. لاگرز گریل (Logger’s Grill) که همبرگر و خوراکی‌های متنوع دیگر عرضه می‌کند؛ کاپیلانو کافی (Capilano Coffee) در نزدیکی ورودی پارک قرار دارد؛ در سمت شرقی پل، کیوسکی فعالیت می‌کند که هات‌ چاکلت و خوراکی‌های دیگر می‌فروشد؛ بریج هاوس کافه (Bridge House Cafe) در آن طرف خیابان پارک را هم می‌توانید برای ناهار خود انتخاب کنید.

 

نکاتی که باید بدانید

اگرچه پل کاپیلانو به قدر کافی مستحکم ساخته شده اما هشدارهایی روی آن وجود دارد که از گردشگران می‌خواهد عمداً پل را به لرزه در نیاورند و به این نکته وقتی با کودکان به پل می‌روید باید توجه داشته باشید. کاپیلانو به هیچ‌وجه مناسب کسانی نیست که به حد مرگ از ارتفاع وحشت دارند چون همه چیزهای جالب این پارک بالاتر از سطح زمین رخ می‌دهد. افراد ویلچر سوار نمی‌توانند به پل معلق، ماجراجویی بر بالای درختان و مسیر صخره‌نوردی دسترسی داشته باشند اما ورودی پارک برای کسانی که با ویلچر یا عصا به آن می‌روند، رایگان است. اگرچه هزینه‌ی بازدید از پارک گران است اما این پل که سالانه بیش از ۸۰۰,۰۰۰ گردشگر از سراسر جهان را به خود جذب می‌کند، حتماً ارزش دیدن را خواهد داشت.

مرتبط:

هفت شهر پیاده مدار جهان

کلیسای کازان _از بناهای پربازدید مسکو

براي دیدن یکی از کلیساهای معروف مسکو باید به شمال شرقی میدان سرخ بروید؛ جایی که میتوانید به تماشای کلیسای جامع کازان( Kazan Cathedral) بنشینید و از دیدن رنگ های سفید، قرمز و سبز در نمای آن لذت ببرید. کلیسای کازان با اسم کلیسای بانوی ما از کازان (Cathedral of Our Lady of Kazan) هم شناخته ميشود و از جمله بناهای پربازدید شهر مسکو به شمار میرود.

تاریخچه

کلیسای کازان بین سال های ۱۸۰۱ و ۱۸۱۱ ساخته شد. تمام مجموعه آن، به وسیله شخصی به اسم آندره ورونیخین( Andrey Voronikhin) طراحی شده بود تا با یک کلیسای کوچکی دیگری که در اینجا قرار داشت، جایگزین شود. کلیسای کازان بعنوان بنای مشابهی برايبنای بانوی ما کازان ساخته شده است.امپراطور پل، خواهان ساخت بنایی شبیه سنت باسیلیکای روم در روسیه شد. این پادشاه، امید داشت که بتواند سنت پترزبورگ را به رم شمال دنیا تبدیل نماید. یک مرکز قدرت دینی که بتواند تصمیم های مهم در این زمينه را بگیرد. در همین راستا هم می خواست که بنای کلیسای کازان سنت پترزبورگ دقیقا مثل به فوروم رومی در واتیکان باشد. با این وجود، این بنا هم اینک تبدیل به یکی از نماد های سنت پترزبورگ شده و خانه ای شده تا هنرمندان، معماران و امپراتوری ها آثار ارزشمند خود را در اطرافش جانمایی کنند.

پس از سقوط کمونیسم، دوباره بسياري از بناهای دینی در روسیه بازسازی شدند. در این بین به کلیساها توجه ویژه نشان داده شد و روس ها براي احیای کلیساها از جمله کلیسا کازان روسیه سعی نمودند. در پی این حادثه و تصمیم، فضاهای بیرونی و داخلی کلیسا کازان سنت پترزبورگ در بین سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۸ بازآفرینی شد. همچنين انجام اداب و مراسم های دینی در این بنا، دوباره از سال ۱۹۹۱ آغاز شد. همچنين مجسمه مشهور بانوی ما کازان در سال ۲۰۰۲ دوباره به بنا برگشت.

کلیسای کازان کجاست؟

کلیسای جامع کازان، در خیابان نوسکی، میدان« کازانسکایا»( Kazanskaya) واقع شده و با پیاده شدن در ایستگاه متروی خیابان نوسکی میتوانید به آسانی به آن دسترسی داشته باشید.

ساعتهای بازديد

ساعت بازديداز کلیسای کازان، دوشنبه تا جمعه از ساعت ۸:۳۰ صبح تا ۸:۰۰ شب، شنبه و یک شنبه از ساعت ۶:۳۰ تا ۸:۰۰ شب
بازديد از کلیسای کازان رایگان است؛ ولی توجه داشته باشید که براي وارد شدن به کلیسا بانوان باید موهایشان را بپوشانند. افرادی که داخل کلیسا هستند اغلب ارتدوکسی بوده و در مورد خانم هایی که موهایشان را نپوشانده اند کمی معذب خواهند بود. همچنين در حین خطابه اجازه وارد شدن به کلیسا وجود دارد ولی عکس برداری حین مراسم خارج از نزاکت به شمار میرود .

مرتبط:

دیدنی‌های مسکو؛ شهر پر رمز و راز

پل شادروان شوشتر _قدیمی ترین پل جهان

پل شادروان شوشتر زمانی یکی از بناهای مشهور ایران بود ولی امروزه خرابه ای از آن باقی مانده است.پيشينه ساخت پل شادروان شوشتر مربوط به دوره شاپور ساساني است و بر اساس شواهد و مداركي در زمان شاپور ساساني پي ريزي و ساخته شده است.

پل شادروان شوشتر در ۳۰۰ متري جنوب بند ميزان ـ در شمال غربي شوشتر ـ بر روي شاخه اصلي رود كارون (شطيط) ساخته شده است و در حال حاضر بقاياي آن در كنار پل آزادگان به چشم مي‌خورد.

پل بند شادروان که بنا برگفته ها،قدیمی ترین پل جهان محسوب می شود؛دارای ۴۴ دهانه بزرگ و ۴۳ دهانه كوچك است.در حال حاضر ۹ دهانه در سمت شمال و ۲۸ دهانه در ضلع جنوبی پل باقی مانده است.طول پل که حدوداً ۵۰۰ متر است،چیزی بیشتر از عرض رودخانه است.

در ساختمان این بند دو قوس محدب رو به جریان آب و به سمت شرق و یك قوس مقعر رو به جهت جریان آب قرار دارد.هر چند این قوسها معلول بستر طبیعی رودخانه هستند ولی می توان آنرا در شمار بندهای قوسی بشمار آورد.

در كنار پل بند شادروان آسیاب هایی قرار داشته كه توسط انرژی آب چرخهای این آسیابها به حركت در می آمده است و در انتهای ضلع شرقی پل-بند در جایی كه پل-بند در شهر وارد می شد،یك سر در عظیم آجری قرار داشته كه در هنگام گذشت از پل-بند افراد از زیر این سردر عظیم عبور می كرده اند. مصالح بكار رفته در ساختمان این پل بند از سنگ لاشه و ملات ساروج بهمراه خاكستر است.

عرض پی های پل ۷ متر و عرض دهانه های آبرو آن ۸ متر و ارتفاع از تاج تا كف پل ۱۰ متر است. در ساختمان این پل-بند از سنگهای تراشیده شده كه بوسیله بست های فلزی به هم مرتبط شده اند استفاده شده و ۳ سال ساختن شادروان طول كشیده است.

برای ساختن پل بند شادروان مسیر رودخانه را توسط سنگهای تراش و منظم فرش کرده و بوسیله بست های فلزی به هم محکم کرده اند. شادروان به معنی فرش و بساط گرانمایه و منقش می باشد. و چون از بند میزان تا شادروان کف رودخانه را توسط سنگ های تراش منظم فرش کرده اند به شادروان معروف می باشد. یکی از دلایل ساخت این پل بند عظیم بخاطر بالا آوردن و آرام نمودن جریان آب توسط پی و پایه های پل بند شادروان و ورود آن به نهرداریون برای آبیاری مزارع میان آب بوده است.

به موجب روایات شرقی شاپور یکم شاهنشاه ساسانی پس از اسارت والریانوس امپراتور روم او را مجبور کرد که در ساختمان سد نزدیک به شوشتر کار کند.این سد ۱۵۰۰ قدم طول داشت و هنوز هم برای برگرداندن آب کارون به مزارع بکار می رود. احتمال قوی می رود که شاهنشاه ایران اسیران رومی را در ناحیه گندی شاپور و شوشتر مستقر کرده باشد.

ایرانیان به مهارت رومیان در فنون بسیار اهمیت می دادند و بلاشک هم سد و پل بزرگ شوشتر عمل مهندسین رومی است .این پل-بند به همراه ۱۵ اثر تاریخی آبی دیگر شوشتر بصورت یکجا به عنوان دهمین اثر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

مرتبط:

ثبت مسجد تاریخی زرگران شوشتر در فهرست آثار ملی

مسجد جورجیر _قدیمی ترین مسجد اصفهان

از کوچه و پس کوچه های محله حکیم اصفهان که میگذری، روبروی یک سقاخانه و در ضلع شمال غربی مسجد حکیم،نمای آجری زیبایی مسحورتان می کند. سر در بلندی که نگاهتان را غرق پیچ و تاب نقوش با شکوهش می کند.سردر مسجد جورجیر یکی از قدیمی ترین بناهای تاریخی دوره دیلمی و نمونه بارز آجرکاری و گره سازی به سبک رازی از دوره سلجوقیان و قدیمی تر از گنبد تاج الملک در مسجد جامع عتیق اصفهان است .

با اینکه در ساخت این سردر خیال انگیز، رنگ و لعاب کاشی به کار نبرده شده است اما زیبایی نقوش و جلال و جمالش آدمی را به وجد می آورد.

این سردر زیبا روزگاری مردمان را به درون بنایی باشکوه به نام مسجد جامع جورجیر (گور گیر) یا مسجد جامع صغیر (در مقابل مسجد عتیق یا جامع کبیر) در انتهای بازار رنگرزان هدایت می کرده است؛ مافروخی در کتاب «محاسن اصفهان» در توصیف این مسجد آورده که این بنا توسط صاحب بن عباد ساخته شده و دارای شبستان ها، خانقاه ها، کتابخانه و مدارسی بوده است. وی متذکر می شود که این مسجد، از مسجد جامع اصفهان کوچک تر، ولی از آن زیباتر و مستحکم تر بوده است.

متاسفانه در پی حمله خانمان سوز مغول به ایران، بجز همین سردر، بقیه بخش های آن همچون مناره بی نظیر یک صد متری اش ویران شد و بعدها در دوران صفوی، مسجد حکیم به همت «حکیم محمد داوود» پزشک شاه عباس دوم در جای آن ساخته شد. اما این سردر با شکوه به عنوان نمونه ای عالی از هنر معماری دوران دیلمی، تنها بازمانده مسجد جورجیر است که برایمان به یادگار مانده است.

این سبک که از ری برخاسته، مبتنی بر استفاده از آجر در ابعاد کوچک برای ایجاد نقوش مختلف هندسی در کالبد بنا و تزیین چشمگیر آن بوده است. در سردر جورجیر، هنر آجرکاری در بخش های سازه ای و تزئینی به قوت و استادانه در دل یکدیگر به کار رفته است.

مسجد جورجیر توسط صاحب بن عباد ساخته شده و داراي شبستان‌ها، خانقاه‌ها، و مدارسي بوده است

نقوش یگانه به کار رفته در سردر جورجیر آمیخته ای است از طرح های خطی هفت شاخه، کتبیه های کوفی، طرح های گل و برگ، شمعدان های سه شاخه، نقوش پایه شمعدان، نقش لاله گون، طرح های هندسی، نقش هایی شبیه حروف عبری و پهلوی، شمسه هشت، درخت و  پرنده، غنچه های محدب، نقوش گیاهی بال مانند، تزیینات زنجیری، شمعدان هفت شاخه، و گل های سه پر لاله مانند که هر یک هماهنگ با دیگر نقوش در جای خود نشسته اند.

شاخص ترین ویژگی سردر جورجیر یک قوس شکنج یا کنگره ای بزرگ یازده پر بر فراز آن است که در نوع خود بی نظیر است و پشت بغل های آن با نقوش چلیپای ایرانی تزئین شده است. نمونه های کوچک تری از این کمان شکنج را با پنج پر بر فراز دو تاق نمای کوچک تر در دیواره های جانبی سردر می توان دید که در بالا و پایین شبدری پنج پر آن ها، نقوش شمسه هشت و نقوش شبیه حروف الفبای پهلوی و عبری به کار رفته است که نشانه ای از توجه سازندگان بنا به نمادهای ادیان گوناگون است.

از کتیبه سردر دیلمی جورجیر که به خط کوفی گچ بری شده بود، در طرف راست فقط عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» و در طرف چپ سردر، عبارت «بالقسط لاالله الا هوالعزیز الحکیم» برجای مانده و بقیه کتیبه از بین رفته است. در نماهای خارجی طرفین سردر و در داخل تاق نماهای آجری آن عبارات «لااله الاالله»، «محمد رسول الله»، «القدره لله»، «العظمه لله»، «سبحان الله»، «الحمد لله» به خط کوفی گچ بری شده و باقی مانده است.

 از پایین تا بالای فرورفتگی دیوار سمت راست بیرونی سردر، پنج جفت نقش شمعدان مانند تکرار شده است که در بالای هر هفت نقش شمعدان، کتیبه ای مستطیل شکل دربرگیرنده عبارات قرآنی به خط کوفی دیده می شود. در هر نقش شمعدان مانند، در طرفین یک شاخه اصلی، سه جفت شاخه با زاویه شکست ۹۰ درجه بر روی هم جاگرفته و لبه بالایی شاخه های دوم و سوم با گردشی نرم به بیرون خمیده شده است.

در پایین دیوار بیرونی چپ سردر، نقش دو جفت پرنده در دو ردیف (چهار پرنده) به نشانه چهار پدیده طبیعی نماد زندگی در فلسفه ایران باستان، در زیر یک درخت به چشم می خورد که به نظر می رسد تکرار نماد درخت زندگی و الهام گرفته از معماری ایرانی پیش از اسلام به ویژه معماری دوران هخامنشی و ساسانی باشد. یکی دیگر از نقوش جالب توجه دیوارهای جانبی، نقوش گیاهی تداعی کننده بال شاهین، پرنده نماد قدرت در ایران باستان و همچنین یادآور نماد فروهر است.

در دو طرف بالای درگاه ورودی و داخل نیم گنبد، دو پیلپوش متقارن پوشیده از نقوش گیاهی و هندسی هستند. استفاده از نقوش ترازو مانند در لابه لای نقوش گیاهی که یادآور «مهر ترازو دار» نماد دادگستری در ایران باستان هستند و تاکید در به کارگیری عبارت «قسط» در کتیبه گچ بری سردر، می تواند نشانه ای از کاربری دیگر بنای جورجیر به عنوان جایگاهی برای رسیدگی به مسائل حقوقی مردمان آن زمان باشد.

به این ترتیب به نظر می رسد که آمیختگی کم نظیر این نقوش در سردر جورجیر صرفا با هدف تزئین سازه به کمک نقوش متداول در معماری ایرانی نبوده و انتخابی هدفمند و دارای پیام خاص بوده است. به سخن دیگر، با توجه به سابقه همزیستی پیروان ادیان اسلام، یهود، مسیحی و زرتشتی در اصفهان و برپایه نقش های برجای مانده در سردر جورجیر، به نظر می رسد که بنای جورجیر در زمان خود کاربری فراتر از یک مسجد داشته و به عنوان «خانه ادیان» و به نشانه صلح و همزیستی پیروان ادیان گوناگون در اصفهان ساخته شده بود.

سردر جورجیر در مردادماه سال ۱۳۳۵ به همت و راهنمایی دکتر لطف اله هنرفر که در آن زمان ریاست اداره باستان شناسی اصفهان را بر عهده داشت،از زیر قشری ضخیم از کاهگل خارج شد و در همان دوران مرمت هایی بر روی آن صورت گرفت.

متاسفانه در حال حاضر نه تنها تدابیری جدی برای حفاظت و مرمت دوره ای این میراث بی مانند اندیشیده نشده است بلکه به خاطر بی توجهی سازمانهای مسئول، اطراف این سردر یگانه به زباله دانی اهالی محل تبدیل شده است و به واسطه نفوذ رطوبت آب های سطحی،بخش های پایینی این بنا به شدت دچار نم کشیدگی شده و در حال تخریب است.امیدواریم بزودی با همت مسئولان اقدامات عاجلی برای حفظ این بنای بی نظیر صورت گیرد.

مرتبط:

مسجد جامع اصفهان

زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان

ایران را چهار راه اقوام و ادیان لقب داده‌اند؛ زیرا موقعیت جغرافیایی این سرزمین آن را بر سر راه مردمان شرق و غرب جهان قرار داده و این رفت و آمدها در طول سده‌ها و هزاره‌ها، موجب رسوب مظاهر فرهنگ و تمدن نقاط مختلف جهان در این سرزمین کهن شده است.ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، خاستگاه یا جایگاه ادیان بزرگی چون دین زرتشت، مانویت، یهودیت، مسیحیت، اسلام و حتی آیین بودا بوده است. رد پای این حضور را می‌توان در معابد کهنی یافت که در جای جای ایران به چشم می‌خورند؛ از مساجد گرفته تا انبوه آتشکده‌ها و کنیسه‌ها و کلیساها.با وجود این، شناخت ایرانیان از ادیان ایران باستان غالبا محدود به آیین زرتشت یا مانویت است؛ در حالی که در هزاره‌های پیش از میلاد ادیان زیادی در ایران رواج داشتند که برخی از آنها آثار سترگی از خود برجای گذاشتند.بهترین نمونه این آثار، زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان و در محدوده شهر باستانی شوش است. ناگفته نماند که زیگورات چغازنبیل به سبب ارزش‌های تاریخی و فرهنگی اش و به عنوان نخستین اثر ایرانی در سال ۱۹۷۸ میلادی در فهرست میراث فرهنگی جهانی به ثبت رسید.

عیلامیان که بودند؟

عیلامیان (ایلامیان) مردمانی از نژاد «آسیانی» یا «زاگرو- عیلامی»بودند که در اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد وارد دوران شهرنشینی شدند و در زمره اقوام ماقبل آریایی ایران به شمار می‌آیند.  دین شان مانند بسیاری دیگر از اقوام باستانی، مبتنی بر پرستش ارباب انواع بود.

در نظر آن‌ها جهان آفریده رب النوع مؤنثی بود كه با یك رب النوع مذكر ازدواج كرده بود و نه تنها همسر او بلكه مادرش نیز به حساب می‌آمد. به همین دلیل، نسب عیلامیان از طریق مادر منتقل می‌شد. آن‌ها  در ۲۷۰۰ پیش از میلاد  موفق به تأسیس سلسله حكومتی به مركزیت شوش شدند و دولتی را شكل دادند كه به شكل فدراتیو اداره می‌شد.

ایالت‌های عیلام مستقل از دولت مركزی بودند، اما حدود استقلال‌شان بسته به ضعف یا قدرت دولت مركزی كم و زیاد می‌شد. هسته اصلی كشور عیلام شامل خوزستان، لرستان، پشتكوه (استان ایلام كنونی) و كوههای بختیاری بود و دایره نفوذش در اوج قدرت تا مركز ایران پیش می‌رفت.

عیلام همسایگان متمدنی داشت و طی چند هزار سال بده و بستان فرهنگی با ایشان بر غنای تمدن خویش افزود. نخستین همسایگانش، آكد و آشور بودند كه گاه از در سلطه بر عیلام وارد می‌شدند و قدرت سیاسی اش را محدود می‌كردند. بعدها این دو درهم آمیختند و تمدن بابل را شكل دادند.

رابطه عیلام و بابل همیشه مسالمت‌آمیز نبود و بارها بین‌شان جنگ درگرفت. ابتدا عیلام بر بابل چیره گشت و به چنان قدرتی رسید كه نام شاهانش به تورات راه یافت اما بعدتر «نبوكدنصر» یا همان بخت النصر معروف، عیلام را شكست داد و تحت سلطه بابل درآورد.

در واقع همین جنگ‌ها بود که موجب شد بعدها در دوران جدید، بسیاری از آثار تمدن‌های بین النهرین – مانند منشور حمورابی – در شوش کشف شود و پاره ای آثار عیلامی نیز از محوطه‌های باستانی بین النهرین (عراق امروزی) بدست آیند.

مدتی بعد بابل به دست دولت آشور برافتاد و آشور و عیلام با یكدیگر همسایه شدند. این، سرآغاز نگون بختی عیلامیان بود. پس از چند رشته جنگ بی حاصل، آشور بانی پال به خاك عیلام حمله برد و ضمن غارت معابد و خزاین ثروتمند عیلام، خاكش را به توبره كشید. بدین سان دولت عیلام در ۶۴۰ پیش از میلاد برافتاد.

بخش جنوبی آن به مركزیت شوش ضمیمه قلمرو آشور شد و بخش‌های شمالی به پارس‌ها رسید. ۸۰ سال بعد، پارس‌ها سلسله هخامنشی را بنیان نهادند و پایتخت زمستانی خود- شوش- را بر بقایای تمدن عیلام بنا كردند.

بنابراین، تمدن هخامنشی تاثیرات زیادی را از تمدن عیلام پذیرفت و خط و زبان عیلامی یکی از خطوط مهم اداری در دستگاه حکومت هخامنشیان بود. برای نمونه، بسیاری از گل نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید به خط میخی و به زبان عیلامی نوشته شده اند.

عیلامیان گرچه در زوایای تاریك تاریخ گم شدند، لیكن میراثی را از خود برجای نهادند كه رد پایش را می‌توان تا دوران ساسانی در فرهنگ و تمدن ایران باستان به روشنی تعقیب كرد. تمدن آنان تا هفتاد سال پیش كه كاوش‌های باستان شناسی در جنوب و جنوب غرب ایران آغاز شد، ناشناخته بود. اما به زودی آثار شگرفی از دل خاك بیرون آمد و تصویری از یك تمدن بسیار پیشرفته را پیش چشم انسان معاصر قرار داد.

متاسفانه در سه دهه گذشته بسیاری از محوطه‌های باستانی مربوط به تمدن عیلام در عملیات تسطیح اراضی کشاورزی از میان رفتند اما هنوز هم محوطه‌های مهمی از این تمدن کهن باقی مانده که هر یک می‌توانند زوایای تازه ای از فرهنگ و تمدن عیلامیان را نمودار سازند.

blank

چغازنبیل

«ذیقَورَّت» با تشدید بر روی «ق» و«ر» واژه ای اكدی است. این واژه كه ایرانیان آن را زیگورات تلفظ می‌كنند از فعل  zaqāru به معنای ” بلند و برافراشته ساختن ” گرفته شده است. چغازنبیل نیز واژه ای مركب است. چغا به معنای بلندی (تپه) است و زنبیل به معنای سبد.

از آنجا كه این معبد تا چند دهه پیش زیر خاك بود و مثل یك سبد واژگون به نظر می‌رسید، محلی‌ها آن را چغازنبیل می‌خواندند؛ یعنی تپه ای كه شبیه سبد واژگونه است. در واقع همین شکل سبدگونه که وجودش در یک دشت نسبتا هموار عجیب به نظر می‌رسید، موجب جلب توجه باستان شناسان شد و نشانه‌هایی از وجود بناهای کهن در این محدوده را نمودار ساخت.

زیگورات چغازنبیل در نیمه اول سده بیستم میلادی شناسایی و از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۱ خورشیدی بوسیله رومان گیرشمن، باستان شناس فرانسوی، از زیر خاك بیرون كشیده شد. گیرشمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه زیگورات چغازنبیل در اصل ساختمانی پنج طبقه با حدود ۵۲ متر ارتفاع بوده که در گذر ایام سه طبقه آن فروریخته و اكنون فقط طبقات اول و دوم به ارتفاع ۲۵ متر باقی است. آوار سه طبقه فروریخته نیز به شكل تلی از خاك بر فراز دو طبقه باقیمانده دیده می‌شوند.

مهم‌ترین شهر عیلامی

زیگورات در شهر «دور- اونتاش» جای داشت که از مهمترین شهرهای عیلامی به حساب می‌آمد و دورادورش را حصاری با هفت دروازه فراگرفته بود.

این حصار خود نیز با چند معبد كوچك تر، درون حصار دیگری بود و هردوی آنها درون حصار سومی به طول چهار كیلومتر جا گرفته بودند.

شهر دور – اونتاش خود میان دو رود پرخروش خوزستان -یعنی کرخه و دز- قرار گرفته که وجودشان موجب حاصلخیزی خاک‌های این منطقه شده بود و زمینه شکل‌گیری تمدن‌های کهنی مانند تمدن عیلام را فراهم آورد.

كتیبه‌های زیگورات

روی دیواره‌های زیگورات و به فواصل مشخص كتیبه‌هایی به دو خط میخی و با دو زبان عیلامی و آكدی نوشته شده است. در برخی از این كتیبه‌ها شاه عیلام مقصود خود از ساخت زیگورات را شرح می‌دهد و می‌گوید: «من اونتاش – گال پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش.

همین كه محل شهر محصور شد، در آنجا شهر اونتاش ـ گال و مكان مقدس را ساخته‌ام؛ در آنجا یك Kukunnum  طلائی ساختم؛ آن را در یك حصار بیرونی و درونی محصور كردم. شاهان قدیم Kukunnum  نساخته بودند، من آن را ساختم.» بی شک اگر این کتیبه‌ها نبودند، فلسفه و چگونگی ساخت زیگورات تا حد زیادی برای ما مجهول می‌ماند.

زیگورات چغازنبیل

 

۳ سكوی مدور

درون حصار اصلی و مقابل سه ضلع از چهار ضلع زیگورات، سه سكوی مدور با كتیبه‌هایی به خط میخی دیده می‌شود. باستان شناسان حدس می‌زنند كه این سكوها پایه مجسمه‌های بزرگ شاه عیلام بوده اند.

همچنین در برابر شش دروازه از دروازه‌های هفت گانه زیگورات، آثار معابد كوچك نمایان است. این معابد به دیگر خدایان عیلامی اختصاص داشتند و زیارت آن‌ها مقدمه ای بود برای عبادت اینشوشیناك که بزرگتر و نیرومندتر از دیگر خدایان عیلامی به شمار می‌آمد.

راه و چاه سفر

با توجه به گرمای خوزستان، فصل سفر به این استان و دیدن زیگورات چغازنبیل، از اواسط پاییز تا اوایل بهار است. زیگورات چغازنبیل بین دو شهر شوش و شوشتر قرار گرفته، به گونه ای که فاصله‌اش با شوش ۴۲ کیلومتر و با شوشتر کمتر از این مقدار است.

این راه را یا باید با خودروی شخصی بروید یا با خودروی کرایه‌ای. هتل دو ستاره نصر شوش و مهمانسرای جهانگردی شوشتر با یک ستاره، تنها امکانات اقامتی نزدیک زیگورات هستند.

ساختار پلكانی

ساختمان زیگورات را به شكل مكعب‌های توپر و متداخل ساخته اند و درون آن فقط پله‌هایی برای رفتن به طبقات بالا وجود دارد. این نظام پلكانی نماد عروج به آسمان است که نمونه‌های قدیمی تر آن را می‌توان در تمدن‌های بین النهرین مشاهده کرد. به عقیده گیرشمن بالاترین طبقه زیگورات جایگاه زندگی خدای عیلام بوده است.

پلكان‌های زیگورات درهای چوبی داشته اند. اگرچه اكنون اثری از آن‌ها باقی نیست، اما پاشنه‌های سنگی نشان می‌دهد كه ابعادشان چگونه بوده است. دو تا از پلكان‌ها فقط تا طبقه اول بالا می‌روند و مخصوص درباریان و كاهنان دون رتبه ای بوده اند كه اجازه دسترسی به طبقات بالاتر را نداشته اند. دو پلكان دیگر كه می‌توانیم به آن‌ها پلكان‌های شاه بگوییم، تا طبقه چهارم امتداد داشته اند.

پلكان ضلع جنوب شرقی شكوهمندتر است و می‌توان آن را محل بالارفتن شاه به حساب آورد. شاه و معدودی از همراهانش تا طبقه چهارم بالا می‌رفته اند، سپس همراهان می‌ایستادند و شاه با هدایت كاهن اعظم وارد معبد اصلی در طبقه پنجم می‌شد. او تنها كسی بود كه می‌توانست منظره بی‌نظیری از قلمرو خویش را از فراز آن ببیند.

تندیس‌های غول‌پیكر

از درهای چوبی معبد كه با میله‌های شیشه ای تزئین می‌شدند، چیزی باقی نمانده، اما پاشنه سنگی درها در گوشه ای از محوطه به چشم می‌خورند. شواهد باستان شناختی نشان می‌دهند که کنار این درها مجسمه‌های غول پیکری به شکل گاو نر وجود داشتند که وظیفه‌شان حفاظت از زیگورات بود. در واقع، قطعاتی از این گاوهای سفالین از محوطه زیگورات بدست آمده اند. بعدتر قرار دادن تندیس حیوانات واقعی یا افسانه ای – مثل گاو بالدار – برای محافظت از یک مکان در تخت جمشید نیز دیده می‌شود.

نزدیك حصار سوم زیگورات و در سمت جنوب شرقی آن بقایای كاخ‌های شاهان عیلامی و مقابرشان به چشم می‌خورد. در این بخش پنج آرامگاه زیرزمینی به همراه آثاری چون تزیینات شیشه ای و گل میخ‌های لعابدار كشف شده است. این جا را می‌توان جایگاه ابدی شاهان عیلام دانست. متاسفانه فرانسوی‌ها طبق توافقی که با دولت ایران صورت داده بودند، بخشی از آثار بدست آمده در این مقابر را به کشور خود بردند.

میراث جهانی

از آنجا که زیگورات چغازنبیل در فهرست میراث فرهنگی جهانی ثبت شده و تحت حفاظت بین المللی قرار گرفته است، مسوولان سازمان میراث فرهنگی موفق شده اند از مساعدت‌های داوطلبانه بین المللی برای شناسایی بهتر، حفاظت و معرفی این اثر بهره ببرند.

برای نمونه، در سال ۱۳۷۸ طی توافقی که میان  سازمان میراث فرهنگی ایران و سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به امضا رسید، بنیاد اعتباری ژاپن و موسسه کراتره فرانسه (موسسه بین المللی حفاظت از بناهای خشتی) طرحی را برای حفاظت و مرمت محوطه تاریخی چغازنبیل تدوین کردند که در قالب تأسیس  مركز مطالعات پروژه حفاظت و مرمت چغازنبیل شکل اجرایی به خود گرفت. هفت تپه از دیگر محوطه‌های پراهمیت عیلامی است كه در ۱۷ كیلومتری چغازنبیل قرار گرفته است .

این مركز که در کنار موزه هفت تپه قرار دارد، دارای بخش‌هایی مانند كتابخانه ، آزمایشگاه ، كارگاه مرمت ، تالار كتیبه‌ها ، بخش رایانه و بخش اداری و آرشیو است و بسیاری از آثار و مواد فرهنگی بدست آمده از چغازنبیل در آن نگهداری می‌شود.

مرتبط:

چغازنبیل،میراث یونسکو

 

باغ هفت تن _قدیمی‌ترین اماکن تاریخی شیراز

باغ تکیه هفت‌تنان، باغ هفت تن یا موزه سنگ های تاریخی، یکی از قدیمی‌ترین اماکن تاریخی شیراز است.

باغ هفت تن به سده‌های پیش از عهد زندیه و عمارت آن از بناهای دورهٔ کریم خان زند است. این باغ در پای کوه چهل مقام و در شمال آرامگاه حافظ قرار گرفته‌است. بیشتر جهانگردانی که در چند سدهٔ اخیر به شیراز سفر کرده‌اند باغ تکیه هفت تنان و عمارت زیبای آن را وصف کرده‌اند. مردم شیراز نیز به این مکان دلبستگی خاص دارند و سابقاً گاه در طلب باران و استجابت دعا روی بدین مکان می‌آورده‌اند.

 باغ هفت‌تن (بقعه‌ی هفت‌تنان، تکیه‌ی هفت‌تنان) که یکی از سازه‌های کریم خان زند در شیراز است؛ باغ زیبایی است که در شمال آرامگاه حافظ و باغ جهان نما در دامنه‌ی کوه تخت ضرابی (کوه چهل مقام) جای گرفته و علت نام گذاری این سازه به هفت تنان، وجود هفت گور از هفت عارف در این باغ است که کریم خان زند روی هر کدام، سنگ بزرگ بدون کتیبه‌ای نصب کرده‌است.

از دیدنی‌های این عمارت تالاری است که سقف آن بر دو ستون بزرگ یکپارچه استوار شده و در طاقچه‌های بالایی آن، پنج مجلس روی گچ نقاشی شده و از شاهکارهای نقاشی دوران زندیه محسوب می‌شود. این مجموعه در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ شمسی توسط نقاش و هنرمند محمد باقرجهان میری تعمیر و تجدید شد.

 این پنج مجلس به ترتیب عبارتند از: درویشی با تبرزین و کشکول، نقش موسی در حال شبانی، منظرهٔ شیخ صنعان و دختر ترسا، نقش ابراهیم و نقش درویش جوان. سنگ‌های موجود دراین موزه متعلق به سده‌های سوم تا یازدهم هجری قمری است که با انواع خطوط کوفی، ثلث، نستعلیق دیوانی، توقیع، تعلیق، نسخ و… به طرز زیبایی تزیین شده‌است.

حوض بزرگی هم در وسط عمارت اصلی به چشم می‌خورد که در گذشته از آب رکن‌آباد پر می‌شده‌است. باغ تکیه هفت‌تنان در انتهای بلوار هفت تنان، روبروی خیابان چهل مقام قرار دارد. هم اکنون از این ساختمان و باغ به عنوان گنجینه‌ی سنگ‌های کهن بهره برده می‌شود.

قلعه بابک بر فراز قله کوهستانی

حتما اسم قلعه بابک را شنیده‌اید. این قلعه یکی از دیدنی‌های آذربایجان شرقی‌ست که با تبریز سه ساعت فاصله دارد و در ۱۳ کیلومتری کلیبر واقع شده. خیلی‌ها میگویند برای رسیدن به قلعه باید زحمت زیادی را به جان بخرید. اگرچه قشنگی‌های مسیر و منظره‌ای که از آن بالا می‌بینید به زحمت رفتنش می‌ارزد.

قلعه بابک کجاست؟

قلعه بابک در فاصله‌ یک ساعت و نیمه از اهر و سه ساعته از تبریز قرار دارد.، اما نزدیکترین شهر به آن کلیبر است، بروید تبریز و از آنجا راهی کلیبر شوید. از جاده‌ کلیبر تا قلعه بابک حدود سه کیلومتر فاصله است.

کلیبر شهریست سرسبز، در دامنه‌ کوه و کنار جنگل. از کلیبر که بروید به جاده‌ای می‌رسید که به جاده قلعه بابک معروف است این جاده آسفالت است. وسط راه یک جاده خاکی‌ست برای طبیعت گردانی که می‌خواهند کل مسیر را پیاده تا قلعه بروند. اما همان راه آسفالت را با ماشین هم می‌توانید بروید تا جایی که جاده خاکی و جاده آسفالته یکی می‌شوند و چه بخواهید و چه نخواهید باید بقیه راه را پیاده بروید. در صورتی که باتوم همراهتان باشد کارتان راحت‌تر است.

در مسیرتان محلی‌ها نوشابه و آب خنک می‌فروشند و آنقدر پیاده می‌روید تا به جایی برسید که به چشمه معروف است. البته چشمه‌ای در کار نیست و تنها آب باریکی‌ وجود دارد که میتوان در کنارش قدری استراحت کرد.

از اینجا به بعد مسیر اصلی شروع می‌شود. چند وقتی‌ست که در این قسمت پله‌های سیمانی ساخته‌اند و این باعث شده هر کسی با هر توان جسمانی‌‍ای بتواند به دیدن قلعه برود. بعد به کافه‌ای می‌رسید که نیمکت و سایه بان رو به منظره فوق العاده‌ای دارد و نوشیدنی خنک و چای می‌فروشد. بعد از کافه، آخرین پله‌ها را هم می‌روید تا به پای قلعه برسید.

بابک خرمدین

قلعه یا دژ بابک، به قلعه جمهور و بذ هم معروف است. این قلعه اسمش را از بابک خرمدین گرفته است. شخصیت بابک برای آنهایی که تاریخ می‌خوانند جذاب و قابل‌احترام است و هرساله در سالروز تولدش که ۱۵ تیرماه است دوستدارانش پای قلعه مراسم بزرگ‌داشتی می‌گیرند که اغلب با دخالت نیروهای فشار برهم می‌خورد.

بابک خرمدین، متولد آذربایجان بوده و در دوره‌ جوانی به خرمدینان ملحق می‌شود. خرمدینان در شهرهای مختلف پراکنده بودند و پیش از بابک هم علیه دولت عباسی شورش کرده بودند.

بابک وطن‌دوستی بود که ۲۰ سال با عباسیان مبارزه کرد، از دوران مامون تا معتصم. در زمان معتصم، افشین طی نبردی طولانی بابک و یارانش را شکست داد. افشین از سرداران ایرانی تحت فرمان معتصم عباسی بود و نامش در تاریخ با خیانت به ایران گره خورده است. در نهایت بابک کشته شد، اما خرمدینان با از بین رفتن بابک، نابود نشدند.

این دژ تاریخی روی کوهی در ارتفاع ۲۳۰۰ متری ساخته شده. دره‌هایی هم که دور دژ هستند حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر عمق دارند.

معماری قلعه

از قلعه بابک چیز زیادی باقی نمانده است و جاذبه بیشتر ابهت قلعه و مسیر پیج در پیچ رسیدن به آن است.  بخشی را از آن را بازسازی کرده‌اند و بخشی دست نخورده باقی مانده است. در دو طرف دروازه دو برج ساخته شده که زمانی جایگاه دژبان بوده. در چهار طرف قلعه هم چهار برج دیده‌بانی ساخته بودند، برج‌هایی به‌شکل نیمه‌استوانه.

دژ بابک تنها یک راه ورودی دارد که البته برای دژی با این ویژگی‌ها طبیعی‌ست که باید راه دسترسی محدودی داشته باشد. از دروازه که رد شوید، باید از دالانی باریک بگذرید که یک طرف آن دره است.

بنای دژ دو طبقه بوده که در بعضی جاها سه طبقه شده. پله‌هایی که به طبقه‌ سوم می‌رسیدند، حالا از بین رفته‌اند. دور تالار اصلی، هفت اتاق قرار گرفته که به تالار مرکزی قلعه راه دارند.

در بخش شرقی علاوه بر اتاق‌ها، آب‌انبارها هستند. بیشتر بخش غربی حالا ویران شده، اما به‌نظر می‌رسد در این بخش که ارتفاع بیشتری داشته، سربازان نگهبانی می‌دادند و همه چیز را زیر نظر داشتند. دژ بابک در طول سالیان گذشته، بارها مرمت شده، ولی بازسازی کامل آن باتوجه به مکان جغرافیایی و شرایطی که دارد ساده نیست.

 

قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ‌های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور۱ نفر را دارد و دو نفر به سختی می‌توانند از آن بگذرند.

فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود ۲۰۰ متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن بیننده را به اعجاب وا می دارد.

امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم می‌شود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث می‌شود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیده بانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد.

برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد.

با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود ۱۰۰ متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره‌ای است با جنگل‌های تنک و ژرفایی در حدود ۴۰۰ متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.

در تکیه گا‌ه‌های طبیعی این دیواره‌ها و ۴ جهت بنا ۴ جایگاه برای دیده‌بان‌ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده‌ است. اینها مقر کوه بانیه‌ها و سربازانی است که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌گرفتند.

پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان‌هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده است.

بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است، پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را ۷ اتاق فرا گرفته است، اتاق‌هایی که به تالار مرکزی را دارند.

در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اتاق‌ها و آب انبارها ساخته شده است؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره‌ای استوار شده‌اند.

محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره‌ها از آب آنها استفاده می‌شده است.

در سمت شمال غربی دژ پلکان‌هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت‌هایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع تر بناست.

از آثار معماری و برخی از سنگ‌های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می‌توان دریافت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است.

این دژ در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است.

اشیا و ابزاری که از قلعه بابک به دست آمده، سفالینه‌های منقوش و لعاب خورده است که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش می‌داد.

همچنین تعدادی سکه مسی کشف شده که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان غیرقابل خواندن است و در بین این سکه‌ها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند.

به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه‌ای ست که ۲۰ نفر سپاهی قادر بودند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند. چون تیر و کمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می‌گرفتند به جهت بعد مسافت بی تاثیر بودند.

قلعه بابک در سال ۱۳۴۵ با شماره ۶۲۳ در لیست آثار ملی، تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شد و مرمت آن از سال ۱۳۷۶ توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز شد.

سفر به آبشار آیینه رود

آبشار «آیینه رود» در تنگه «روح افزا» که در نزدیکی شهر دماوند است، از آبشارهای زیبای منطقه به شمار می رود که گردشگران خسته از هوای تابستان را به ویژه در آخر هفته ها به سوی خود می کشاند. این آبشار که هم فاصله اش از تهران کم است و هم پیاده روی کوتاه و راحتی دارد، می تواند مقصد یکی از سفرهای یک روزه ساکنان تهران و شهرهای اطراف باشد.

راحتی دسترسی با وسایل نقلیه عمومی هم، از دیگر مزیت های این منطقه است. قدم زدن در تنگه روح افزا و تماشای فرود آب و لمس خنکای رودخانه در مرداد واقعا روح افزاست.

در کناب آب و آیینه

آبشار آیینه رود که به زلالی آبش شهره است، در ارتفاعات البرز قرار گرفته؛ جایی خوش آب و هوا که سفر به آن ناحیه در تابستان، بسیار لذت بخش خواهدبود. این آبشار زیبا با ۳۰ متر ارتفاع، آبی بسیار خنک دارد و می توانید با رعایت جوانب احتیاط خود را تا زیر آن هم برسانید.

از دست ندهید

چشمه اعلا: اگر از شهر دماوند وارد جاده «مُشا» شوید که به طرف جاده هراز می رود، همین که از دماوند خارج می شوید منطقه توریستی «چشمه اعلا» در سمت چپ تان است و می توانید لحظاتی را هم در آنجا بگذرانید؛ آب این چشمه که از دل صخره ای می جوشد، حاصل انباشت برف های زمستانی منطقه دماوند است.

چطور برسیم؟

گذر از شهر دماوند: آبشار آیینه رود در دو کیلومتری شمال شرق شهر دماوند است. از تهران که خارج شوید کمتر از ۶۰ کیلومتر با آن فاصله خواهیدداشت.

از تهران: وارد آزادراه تهران- پردیس شوید و کمربندی بومهن را هم رد کنید تا به «گیلاوند» و سپس شهر دماوند برسید. در آن جا باید وارد بلوار شهید بهشتی در سمت چپ تان شوید.

از سمنان و گرمسار: ساکنان استان سمنان هم می توانند از جاده سمنان- فیروزکوه یا جاده ایوانکی- آبسرد- دماوند، خود را به شهر دماوند رسانده، در همان ابتدا، وارد بلوار شهید بهشتی در سمت راست شان شوند.

وسایل نقلیه عمومی: اگر سوار خط دو مترو شوید و در ایستگاه انتهایی اش (ایستگاه فرهنگسرا) پیاده شوید، می توانید سوار تاکسی های شهر دماوند شده، آن جا هم تاکسی دربست به مقصد آبشار بگیرید و برای ساعت برگشت تان هم با راننده هماهنگ کنید.

چطور برگردیم؟

مسیر روح افزا: برای رسیدن به آبشار آیینه رود باید به محله روح افزا در شهر دماوند بروید و سپس خود را به تنگه روح افزا برسانید.

مسیر رسیدن به آبشار آیینه رود هم طبیعتی بسیار دیدنی دارد.

رسیدن به پای آبشار: وارد بلوار بهشتی که شدید، چهار میدان را که سر راه تان است، مستقیم رد کنید تا در نهایت وارد بلوار شهرداری شوید. در انتهای این بلوار باید خیابان روح افزار ار در سمت راست تان انتخاب کنید و وقتی هم به خانه های مسکونی محله روح افزا، در دامنه کوه رسیدید باید وارد خیابان سمت راست تان شوید که از شهر خارج می شود و به طرف آبشار می رود. این مسیر خاکی، دو کیلومتر است، از اواسطش به بعد، رودخانه را در سمت راست جاده خواهیددید. در انتهای این مسیر باید خودرو را پارک کرده و یک پیاده روی یک کیلومتری در سمت چپ تان و به طرف شمال داشته باشید تا در تنگه روح افزا و از کنار مسیر آب، به آبشار آیینه رود برسید. موقعیت آبشار E52.0920 و N35.7357 است.

مسیر پیاده روی: در محلی که از خودرو پیاده می شوید، مسیر رو به رویتان که به طرف شرق می رود، تنگه «گروبار» نام دارد که رودخانه ای در کف آن جاری است و یکی از مسیرهای کوهپیمایی به طرف دریاچه های «تار» و «هَویر» است، اما تنگه ای که در سمت چپ تان به طرف شمال می رود، درختان بید و گردو و اُرس را خواهید دید که برخی از آن ها بسیار بزرگ و کهنسال هستند. این تنگه در مجاورت دشت «مزار» است و آب جاری در آن، از کوه «میان رود» سرازیر است که پلکان های ایجاد شده در مسیر، این آبشار زیبا را خلق کرده اند.

آبشار: آبشار آیینه رود تقریبا ۳۰ متر ارتفاع دارد و در منطقه ای مرتفع، که حدود دو هزار و ۱۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد، واقع شده است. آب آبشار بسیار خنک است و با توجه به زلالی آّش، نام آیینه رود برازنده اش است. هوای خنک منطقه هم به شما کمک می کند که کوهپیمایی راحتی داشته باشید.

در انتخاب کفش برای این سفر یک روزه، حواس تان باشد که بعضی جاها شاید لازم باشید درون آب راه بروید. علاوه بر این، یک کوله پشتی کوچک و سبک هم با خود ببرید که بتوانید غذا و لباس اضافه و… با خود حمل کنید.

سوغاتی دماوند: علاوه بر سیب دماوند که معروف است، در این فصل می توانید گیلاس، زردآلو، آلبالو و گردوی محلی هم از باغداران منطقه بخرید. همچنین عسل دماوند هم مرغوب است و بسیاری از کندوداران، عسل های خود را در حاشیه جاده به مسافران و گردشگران می فروشند.

منبع: ماهنامه همشهری سرزمین من / برترین ها

مرتبط:سفر پاییزی، از قله دماوند تا دریاچه ارواح

برگ جهان _روستایی زیبا و دیدنی

برگ جهان روستايي زيبا نزديك تهران كه خوراك يك سفر يك روزه براي تعطيلات آخر هفته است.

تنفس هواي پاک و ديدن آسمان آبي غنيمتي است که شما مي توانيد طي مدت يک ساعت و در فاصله حدود ۵۰ کيلومتري هر کجاي اطراف تهران به آن برسيد. آب و هواي برگ جهان در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در پاييز و زمستان سرد است.

البته درست است که هواي روستا در پاييز سرد است، اما ديدن اين روستا را در پاييز به شما توصيه مي‌کنيم. زيبا‌ترين مناظر ممکن را در پاييز برگ جهان مي‌بينيد نه تابستان و بهار. درختان روستا در اين فصل ترکيبي از رنگ‌هاي گرم نارنجي و زرد و قرمز و قهوه‌اي مي‌شوند و ناخودآگاه گرما را مهمان وجودتان مي‌کنند.

اما رودخانه برگ جهان، از ارتفاعات اطراف روستای برگ جهان سرچشمه می‌گیرد و پس از پیوستن به رودخانه رودبار به سد لتیان می‌ریزد. نمایی از روستای برگ جهان روستای با چشم‌اندازهای جذاب ارتفاعات اطراف گسترده باغات سرسبز و مزارع پیرامون حواشی رودخانه برگ جهان و مسیرهای زیبای کوچه باغ‌های روستا یکی از زیباترین و جذاب‌ترین روستاهای استان تهران به شمار می‌آید که در مسیر رودخانه اش ۲۰ آبشار  است این روستای زیبا با مناظر دلفریب و جلوه‌های کم‌نظیر به ویژه در بهار و تابستان هزاران گردشگر شهری را به سوی خود جلب می‌کند.

روستاي برگ جهان، از توابع لواسانات داراي آبشاري زيبا است که با يک کوهپيمايي يک ساعته به آن خواهيد رسيد. بعد از رسيدن به لواسان به سمت افجه و سپس روستاي برگ جهان ادامه مسير دهيد تا آبشار برگ جهان در شمال شرقی روستا یکی از جاذبه‌های گردشگری برگ جهان را ببينيد. این آبشار در مسیر صعود به قله‌های سرسیاه غار (سیاه چال‌ها) قرار گرفته و همچنین مقصد طبیعت‌گردانی است که به قصد پیاده روی و کوهپیمایی به این روستا عزیمت می‌کنند.

بعد از گذشت تقریبا پنج دقیقه پیاده روی از داخل روستا از یک پل ماشین رو که در طرف راست قرار دارد عبور کرده ، بعد از قرار گرفتن در مسیر باغ‌ها راه اصلی را ادامه داده و بعد از گذشتن ۱۰ دقیقه به دو راهی رسیده که سمت راست آن به رودخانه می‌رسد در صورت کم آب بودن رودخانه از آن گذشته و با حرکت در جهت خلاف جریان آب به سمت محل تلاقی رودخانه‌ها و بعد به سمت آبشار می‌رسيد.اما راه سمت چپ کمی بالاتر از پای کوه گذشته و به همان محل تلاقی رودخانه‌ها می‌رسد.

روستاگردي

اگر مي‌خواهيد روستاگردي کنيد مي‌توانيد در ادامه روستاي برگ جهان، به روستاي نيکنام ده برويد و باز در ادامه به يک سه‌راهي خواهيد رسيد که سمت راست شما را به سد لتيان و جاجرود مي‌رساند و سمت چپ به روستا‌هاي هنزک، رسنان، چهارباغ، لواسان بزرگ، کلان، علائين، ايرا، جورد، سنگ دروازه، آردينه، وسگاره، مندانک و در نهايت به شهرستان رودهن.

بد نيست بدانيد که در زمان‌هاي قديم روستاي برگ جهان، از چهار محله سردره، پادره، رودبار و شاهان تشکيل شده بوده ولي امروزه هويت پيشين خود را از دست داده که متاسفانه از نظر معماری هویت آنها دگرگون شده ‌است. فقط در محله سردره بقایای معماری (بنای یک مسجد) سال‌های میانی دوره پهلوی به جا مانده‌ است. برگ جهان از جمله روستاهای قدیمی منطقه لواسانات است. سفال‌های به دست آمده از لایه زیرین این روستای کوهستانی نشانگر قدمت تاریخی این روستاست.

طی چند دهه اخیر بناهای قدیمی این روستا تخریب و به جای آنها ساختمان‌های جدیدی احداث شده و بافت قدیمی روستا دگرگون شده‌ است. از بالاي روستا و به دره اي که در شمال روستا ختم مي‌شود هدايت مي‌شويد.  بعد از مدتي کوتاه به کنار نهر آبي مي‌رسيد که چشم‌اندازي جذاب به همراه دورنمايي از ارتفاعات قلل سرسياه غار‌ها را به نمايش مي‌گذارد، گستره باغ‌ها و مزارع پيرامون و حواشي رودخانه برگ جهان همگي باعث شده تا روستاي کوهستاني برگ جهان يکي از زيبا‌ترين و جذاب‌ترين روستا‌هاي استان تهران به شمار بيايد.

قلعه دختر: در فاصله سه کيلومتري شمال روستاي برگ جهان و در ارتفاع ۲۷۲۰ متري نيز بقاياي قلعه اي به جا مانده است که به قلعه دختر يا قلعه بند معروف است. اين قلعه طي دهه‌هاي اخير تخريب شده و مصالح آن در ساير بنا‌هاي روستا مورد استفاده قرار گرفته است.زندانخانه لار  :همچنين در ارتفاعات شمال غربي اين روستا غاري وجود دارد که به زندانخانه لار معروف است. ظاهراً در گذشته اين غار به عنوان زندان مورد استفاده قرار مي‌گرفته است.

 غار خميره : يا همان زندانخانه لار در منطقه لواسان و در سمت شمال غربي روستاي برگ جهان واقع شده است. غار ابعادي در حدود دو متر در دو متر دارد و طول آن نيز حدود ۳۰ متر برآورد شده است.

آرامگاه امامزاده اسماعیل: در ضلع غربی روستا و در دامنه شرقی تپه‌ای معروف به تنگل‌خانه واقع شده ‌است. بنای اولیه این امامزاده گنبد مخروط زیبایی داشت که امروزه به بنای جدیدالاحداثی تبدیل شده ‌است. این امامزاده مورد احترام مردم روستای برگ جهان و روستاهای مجاور است.

چطور برويم؟

فاصله تهران تا برگ جهان، ۴۰کيلومتر است اما براي رفتن به برگ جهان از دو راه مي‌توان استفاده کرد. يکي مسير تهران، لواسان، نارون، هنرک، افجه و سپس برگ جهان و ديگري تهران، جاجرود، سد لتيان، نيکنامده و برگ جهان. هردو اين مسير‌ها آسفالته است. اگر قصد داريد از تهران به سمت برگ جهان برويد، مي‌توانيد از مسير بزرگراه شهيد بابايي، جاده لشگرك، لواسان بزرگ رفته و از آنجا راه روستای افجه را در پيش بگيريد و به روستا برسيد.

فراموش نكنيد از دوراهي لواسان- فشم تا برگ جهان حدود ۲۰ كيلومتر راه در پيش داريد.براي مسير برگشت از برگ جهان مي‌توانيد با ادامه راه به سمت جاده جاجرود رفته و در اين مسير از طبيعت زيباي اطراف سد لتيان نيز لذت ببريد. از برگ جهان تا سد لتيان هفت كيلومتر، از سد تا جاده جاجرود حدود هفت كيلومتر و از آنجا تا بزرگراه بابايي حدود ۱۵ كيلومتر راه در پيش خواهيد داشت.

سوغات

گندم، جو و بنشن عمده‌ترین محصولات زراعی و گردو، سیب، زردآلو، ازگیل گیلاس، آلبالو و هلو، خرمالو، آلو، گلابی توت از محصولات باغی و سردرختی‌های این روستاست. فرآورده‌های لبنی از قبیل شیر، ماست، کره و تولید عسل نیز  رواج دارد.

منبع: روزنامه هفت صبح / برترین ها

مرتبط:سفرهای یک روزه اطراف تهران