دوفر _بازی محلی در روستای تاریخی فارسیان گلستان

بسیاری از افراد جامعه بازی را نوعی سرگرمی و تفریح می‌پندارند و هیچ رویکرد تربیتی یا علمی برای آن قائل نیستند؛ اما به باور بسیاری از کارشناسان و متخصصان حوزه‌های علوم انسانی و تربیتی، «بازی» یک رفتار ساده و تنها برای سرگرم ساختن افراد نیست؛ چراکه بازی در عین سادگی وعدم جدیت، مفاهیم و مضامین دقیقی به همراه خواهد داشت و نوعی آموزش پیشرفته و مدرن است که آثار مثبت و کارکردهای اجتماعی فراوانی دارد.

در حقیقت «بازی» را می‌توان الفبای یادگیری بسیاری از مهارت‌های اجتماعی و مدل مینیاتوری تعامل‌های بشری، در سنین کودکی تا سنین بزرگ‌سالی قلمداد کرد؛ بازی در فرهنگ ایرانی، به معنی غفلت و بیکاری نیست، بلکه بازی نوعی تمرین تعاون و کار گروهی قلمداد می‌شود.

با نگاهی به محتوای بازی‌های بومی و محلی، مفاهیم درخشانی از قبیل تمرین کار گروهی، همگرایی، همدلی، تلاش جمعی برای رسیدن به موفقیت، کمک به دیگران برای فتح قله‌های موفقیت، پرهیز از تک‌روی و خودمحوری، تلاش برای جبران شکست و امید به پیروزی، دستگیری از افتادگان و ده‌ها تصویر زیبا از مفاهیم انسانی و توصیه‌های دینی را از لابلای بازی‌های بومی و محلی می‌توان مشاهده کرد. امروز بیش از ۴۰۰ بازی بومی و محلی از دل تاریخ کهن کشور عزیزمان به ثبت رسیده است که هرکدام نمادی از هویت تاریخی ایران اسلامی است و استان گلستان نیز با برخورداری از بازی‌های سنتی و محلی بومی و غیربومی اقوام متنوع حاضر در استان در تلاش است تا این آثار ناملموس فرهنگی را حفظ و احیا کند.

بازی دوفر ازجمله بازی‌های محلی در روستای فارسیان شهرستان گالیکش است که در حال حاضر در ایام نوروز یا تابستان که غالباً افراد جوان در روستا حضور دارند و جمعیت روستا افزایش می‌یابد، اجرا می‌شود. ماهیت این بازی به‌نوعی دفاع از سرزمین است، به همین دلیل مختص مردان طراحی‌شده است. واژه «دوفر» از دو کلمه «دو» و «فر» تشکیل‌شده است که «دو» به معنی قلعه و «فر» یعنی قیچی کردن و به‌اصطلاح به بریدن راه و خارج کردن رقیب از دور بازی اشاره دارد. به این شکل که کسانی که «دو» را انجام می‌دهند، مهاجمینی هستند که به آن سرزمین حمله می‌برند و کسانی که «فر» را انجام می‌دهند، گروهی هستند که سرزمینشان موردحمله قرارگرفته است.

بازی محلی دوفر روستای فارسیان شهرستان گالیکش در شهریور سال ۹۷ به شماره ۱۶۴۲ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسید که در ادامه با مراحل و شیوه این بازی بیشتر آشنا می‌شویم.

مراحل بازی

این بازی در مرحله اول، با یارگیری و تعیین افراد گروه شروع می‌شود. به این منظور دو نفر به‌عنوان سرگروه که به آن‌ها «اوسا» (استاد) گفته می‌شود در کنار زمین ایستاده و بقیه بازیکنان هم دوبه‌دو یارشان را انتخاب کرده و مقابل استاد قرار می‌گیرند. افراد، اسامی را که برای خود به‌طور فرضی انتخاب کرده‌اند (به‌عنوان‌مثال: جو و گندم، درخت مازی و درخت تَقَر، تقی و نقی و…) را به سرگروه به این شکل اعلام می‌کنند: «اوسا عالی عالی» به این معنا که: ای استاد عالی‌مرتبه اجازه می‌دهید که ما در گروه شما بازی کنیم؟ استاد هم در جواب می‌گوید: «عالی عالی» به این معنا که: من شمارا می‌پذیرم. آنگاه افراد خود را به این شکل که «من جوام» و یا دیگری می‌گوید «من گندمم» به سرگروه‌ها معرفی کرده و هر استاد یکی از آن‌ها را برای گروه خود انتخاب می‌کند و این مرحله به پایان می‌رسد.

پس از یارگیری دوفر، مرحله تعیین گروه مهاجم و مدافع با انجام شیر یا خط انجام می‌شود که به زبان محلی به آن «تَر و خشک» کردن می‌گویند. در مرحله تَر و خشک، تعیین می‌شود که کدام گروه «میدان» یا «دو» و کدام گروه «دور» را بگیرند. در این هنگام، گروهی که روی «خشک» سنگ برایشان بیاید، باید روی «دو» یا قلعه بایستند و آن‌هایی که «تَر» برایشان بیاید، باید در «دور میدان» قرار بگیرند و نقش مهاجمین را در بازی ایفا کنند.

درگذشته کفش‌های بازیکنان به‌عنوان «دو» یا نمادی از «تپه یا قلعه» در وسط میدان بازی قرار می‌گرفت اما امروزه هر عنصری که در دسترس باشد این نقش را ایفاء می‌کند. پس از مشخص کردن موقعیت قلعه، افرادی که روی «دو» خواهند ایستاد درواقع همان نگهبانان قلعه هستند که وظیفه‌شان مبارزه با مهاجمان است و می‌بایست اجازه ندهند تا گروه مقابل قلعه را فتح کنند. به همین منظور این گروه با پا مهاجمان را از قلعه دور کرده تا مانع هجوم آن‌ها شوند. کسانی هم که در «دور» یعنی به شکل دایره‌وار دور میدان یا قلعه می‌ایستند درواقع مهاجمانی هستند که باید به سمت نگهبانان قلعه رفته و آن‌ها را «فِر» کنند، یعنی قیچی‌شان کنند و آنان را از محل پستشان (دور قلعه) به در کنند. هنگامی‌که نگهبانان قلعه با پا رقیب را می‌زنند، رقبا باید پای نگهبانان را بگیرند و دورشان بچرخند یا آن‌ها را قیچی‌شان کنند. درنهایت یا گروه مهاجم قادر به فتح قلعه شده و یا نگهبانان موفق به حفظ قلعه می‌شوند.

امروزه با رشد فزاینده بازی‌های رایانه‌ای، میلیون‌ها کودک و نوجوان در سراسر جهان با روی گرداندن از بازی‌های پرتحرک و شادی‌آفرین بومی و محلی، ساعت‌ها بی‌هیچ همراهی، وارد دنیای بازی‌های بی‌انتهای رایانهای شده و درنهایت با واردکردن آسیبهای جدی به جسم، روح و روان و… آن را رها می‌کنند؛ امید است با تغییر نگاه و توجه بیشتر دستگاه‌های فرهنگی و مرتبط با این حوزه شاهد احیا و اجرای دوباره این بازی‌های بومی و محلی در شهرها و روستاهای استان گلستان و سایر استان‌های کشور عزیزمان باشیم.

* گزارش از مریم منصوری، کارشناس ثبت میراث ناملموس استان گلستان

مرتبط:

بازی‌های محلی میراث مشترک اقوام در کهگیلویه و بویراحمد

در فراق شهریار

شهریار بی‌گمان یکی از پرآوازه‌ترین شاعران روزگار ماست. اگر امروز یک خبرنگار، میکروفون به دست بگیرد و در خیابان از مردم بخواهد که از چند شاعر صدسال اخیر ایران نام ببرند بی‌تردید یکی از نام‌هایی که بسیار خواهد شنید شهریار است.

شهریار شاعری است که از زبان مردم حرف می‌زند و به زبان مردم شعر می‌گوید و این خصوصیت شعرهایش را مردمی و آوازه نامش را به فراتر از مرزهای ایران برده و جهانی ساخته است.

او با مجموعه «حیدربابایه سلام» نگاه ملت‌های جهان را به‌سوی خود متوجه کرد و توانست دروازه‌های جهان را از منظر این شاهکار ادبی به روی هنر خویش بگشاید.

به مناسبت سی‌وسومین سالگرد ارتحال شاعر عالی‌قدر و شیرین‌سخن آذربایجان در ادامه این گزارش به شرح مختصری از زندگی و اوصاف ماندگار او از حوزه شعر و ادب می‌پردازیم.

تولد استاد شهریار

استاد سیّدمحمدحسین بهجت تبریزی، متخلّص به «شهریار»، فرزند حاج میرآقا خُشْگِنابی، در سال ۱۲۸۵ ش در تبریز چشم به جهان گشود. استاد شهریار خود در این باره می‌گوید: «تولد من تحقیقا معلوم نیست، ولی اواخر ۲۴ یا اوایل ۲۵ قمری است. در سال ۱۳۰۲ در تهران اداره آمار تشکیل شده بود که رفتیم شناسنامه گرفتیم. آن روز هم نمی‌شد تحقیقا سال قمری را با شمسی تطبیق کرد که ۲۵ قمری به چه سال شمسی مطابق می‌شود. بعدها فهمیدیم ۱۲۸۵ است و من تولدم را ۸۳ گرفتم در صورتی که ۸۵ شمسی بود. مخصوصا دو سال بیشتر می‌گرفتیم که بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم».

ایام کودکی شهریار

چون دوره کودکی شهریار مصادف با انقلاب تبریز علیه حکومت استبدادی محمدعلی شاه و طرف‌داری از مشروطه بود در نتیجه در شهر تبریز درگیری‌هایی به وقوع می‌پیوست. پدر استاد شهریار برای در امان ماندن جان خانواده‌اش فرزند خود را به همراه مادر و سایر افراد خانواده، به زادگاه خودش خشگناب فرستاد. بدین ترتیب شهریار دوره کودکی را بیشتر در روستاهای: «شَنْگُولْ آباد»، «قِیشْ قُرشاقْ» و «خُشْگِنابْ» سپری کرد. او تحصیلات مقدماتی را با قرائت گلستان سعدی و نِصابُ الصِبْیان در مکتب‌خانه روستا، یا در نزد پدر فرزانه‌اش شروع کرد. استاد شهریار در این باره می‌گوید: «اولین استاد و مربی من پدرم بود. او طلبه‌ای بود خیلی نورانی… که نجف هم رفته بود و اجتهاد داشت».

تحصیلات رسمی استاد شهریار

سید محمدحسین شهریار پس از به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی در مکتب، دوره متوسطه را در مدارسِ «متحده» و «فیوضات» طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۰۰ به تهران رفت و دنباله تحصیلات خود را در دارالفنون ادامه داد و در سال ۱۳۰۳ وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل در رشته پزشکی، یک سال قبل از دریافت درجه دکتریِ پزشکی به جهت تألمات روحی ویژه‌ای که پیدا کرده بود، به طور کلی رشته پزشکی را رها کرد. اصولاً تحصیل در این رشته با روحیات شهریار همخوانی نداشته است. خود او در این باره می‌گوید: «بعد از هر عمل جراحی که انجام می‌دادم، احساس ضعف می‌کردم و حالم به هم می‌خورد».

وقایع بعد از ترک تحصیل

پس از ترک تحصیل در رشته طب، به سال ۱۳۱۰ استاد شهریار در اداره ثبت اسناد تهران مشغول به کار شد و بعد به نیشابور و از آنجا به مشهد مقدس منتقل شد و تا سال ۱۳۱۴ در خراسان بود. آنگاه دوباره به تهران بازگشت و این بار در بانک کشاورزی مشغول به کار شد و در سال ۱۳۳۲ به زادگاهش تبریز مراجعت، و درست یک سال پس از آن ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند به نام‌های شهرزاد، مریم و هادی است. پس از آن‌هم بارها استاد شهریار به دعوت دوستانش به تهران آمد، امّا هرگز حاضر به اقامت دائم در این شهر نشد. سرانجام به دنبال کسالتی، از بیستم آذر ۱۳۶۶ در بیمارستان بستری شد. با وجود معالجه موقت سرانجام روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۷ ش، شهریار کشور شعر و ادب به ابدیت پیوست و در روز دوشنبه ۲۸ شهریورماه جنازه شهریار در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

تخلّص شهریار

استاد محمدحسین بهجت تبریزی در اوایل شاعری، از تخلص «بهجت» در اشعار خود استفاده می‌کرد. روزی به این فکر می‌افتد که تخلّص شعری جدیدی برگزیند. از آنجا که از دوره کودکی به حافظ شیرین‌سخن ارادت خاصی داشت، در این کار از او استمداد می‌کند. پس از اهدای حمد و سوره‌ای به روان خواجه شیراز، به دیوان ایشان مراجعه می‌کند و این مصرع در جلو چشمش نمایان می‌شود: «که چرخ سکه دولت به نام شهریاران زد». سیدمحمّد حسین از دیدن این مصرع ابرو در هم می‌کشد و خطاب به خواجه شیراز می‌گوید: «اگر نمی‌شناختمت، می‌گفتم مسخره‌ام می‌کنی این کلاه برای سرما بسیار گشاد است! شاعر جوانی چون من کجا و تخلّصی مثل شهریار کجا؟» آن گاه دوباره پس از تکرار حمد و سوره‌ای تفألی به دیوان حافظ می‌زند. این بار نیز این مصرع می‌آید: «روم به شهر خود و شهریار خود باشم». شهریار لبخندی می‌زند و می‌گوید: «لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی»! از آن تاریخ استاد محمدحسین بهجت تبریزی، تخلّص «شهریار» را برای خود برمی‌گزیند.

اولین شعرهای شهریار

استاد محمدحسین شهریار اولین شعر خود را در سن چهارسالگی سروده است. فرزند بزرگ او در این باره می‌گوید: «پدرم اولین شعرش را در چهارسالگی سروده و آن موقعی بوده که کمک‌کار مادرشان رویّه (رقیه) خانم، برای ناهار ایشان آب‌گوشت تهیه کرده بود، ولی پدرم چون برنج را بیشتر دوست می‌داشت به او گفته بود:

روّیه باجی باشمین تاجی اَتی آت اِیته منه وئر کَتَه

یعنی خواهر رقیّه، ای تاج سر من، گوشت را به سگ بده. برای من کَتِه درست کن».

بنا بر نقل دیگر استاد شهریار در دوره طفولیت، پس از یک دعوای کودکانه با مادر خود، وقتی از کار خود پشیمان می‌شود، اولین شعر فارسی خود را با این مطلع می‌سراید:

من گنه‌کار شدم وای به من مردم‌آزار شدم وای به من

شهریار

خاطره‌ای از اولین شعرخوانی

خانم شهرزاد بهجت تبریزی، دختر استاد شهریار، می‌گوید: «پدرم در ضمن خاطرات کودکی‌اش درباره اولین سال‌های آغاز شعرسرایی خود می‌گفتند: روزی با بچه‌های محل مشغول بازی بودم بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیات خانه بود خیره شدم و شروع به خواندن شعر کردم؛ سخنان موزونی که نمی‌دانستم چگونه به مغز و زبان من می‌آمدند. ناگهان پدرم مرا صدا کرد. وقتی با صدای پدر به طرف او برگشتم، با حالتی تعجب‌آمیز پرسید: این اشعار را کجا یاد گرفتی؟ گفتم: «کسی این‌ها را به من یاد نداده. خودم می‌گویم.» اول باور نکرد، ولی بعد از این‌که مطمئن شد، درحالی‌که صدایش از شوق می‌لرزید، با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: «کوکب بیا ببین چه پسری دارم….»

اولین مجموعه شعر شهریار

نخستین منظومه‌ای که از شهریار به چاپ رسیده است مثنوی «روح پروانه» است که به دنبال آن در سال ۱۳۱۰ بخشی از اشعار او با مقدمه بزرگانِ ادبِ آن روزگار، نظیر ملک‌الشعرای بهار و سعید نفیسی، به همت کتابخانه خیام چاپ و منتشر شد. ملک‌الشعرای بهار که خود شاعری زبردست بود، درباره شعر شهریار گفته است: «او نه‌تنها افتخار ایران، بلکه افتخار شرق است». نقل می‌کنند روزی در مجلسی که جمعی از شاعران و فرزانگان در آن حضور داشتند، ملک‌الشعرای بهار می‌گوید: «من از وقتی‌که این کتابچه شهریار را به دست آوردم، هر وقت می‌خواهم شعر بگویم، آن را باز می‌کنم و چند غزل از آن را می‌خوانم طبعم را تشحیذ می‌کنم.» این در حالی بود که بیش از ۲۳ بهار از عمر شهریار سپری نمی‌شد.

چاپ دیوان شهریار

کلیات اشعار شهریار در سه مجلد به چاپ رسیده است و مجموعه اشعار او را بالغ‌بر پانزده هزار بیت ذکر کرده‌اند. استاد شهریار خود درباره چاپ کلیات اشعارشان می‌گوید: «بعد گرفتار شهریور ۱۳۲۰ شدم من اصلاً حقّ حیات نداشتم. نه اسمی از من گذاشتند، نه شعری چاپ می‌کردند. امّا خود شعر پا می‌گرفت و جلو می‌رفت. هرچه خواستند آن را بپوشانند ممکن نشد». چاپ مجموعه اوّل آثار شهریار در سال ۱۳۲۵ شروع شد، ولی مدت‌ها در چاپخانه ماند و سرانجام در سال ۱۳۲۹ منتشر شد. استاد شهریار به دوستان خود که درصدد برآمده بودند دیوان او را به چاپ برسانند، می‌نویسد: «اشعاری که گفته‌ام خوب دارد، بد هم دارد. همه این‌ها محتاج رسیدگی و مرور است. باید آنچه قابل و ناقابل است از یکدیگر تفکیک شود. خیلی‌ها شعر می‌گویند و چاپ می‌کنند ولی شاعر و نویسنده‌ای احترام خود را مرعی می‌دارد که برای خواننده‌اش احترامی قائل شود. همه‌چیز را نمی‌شود چاپ کرد».

ویژگی شعر شهریار

بیشتر اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این‌روست که شاعر همه‌جا، حتی در بلندترین غزل‌های خود که با سخن استادان بزرگ شعر پارسی برابری می‌کند، از آوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی‌کند و تنها صبغه زمان است که شعر او را از سخنِ گویندگانِ قدیم جدا می‌سازد. طبع شهریار در قالب‌گیری بسیار قوی است. کلمات زیبا و قافیه‌های سنگین را با تردستی و چالاکی شکار می‌کند. فکر و اندیشه و مضامین نو را با مصالحی که غالباً از استادان قدیم به عاریه گرفته، کار می‌گذارد. شمع و شاهد و اشک و چاه و غم کار او هستند، ولی شهریار در این لباس فاخر کهنه دیگران، آزاد و مستقل است.

شعر شهریار در نگاه صاحب‌نظران

مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای عالی‌رتبه فرهنگی جمهوری آذربایجان و برگزارکنندگان کنگره بزرگداشت استاد شهریار فرمودند: «شهریار یکی از بزرگ‌ترین شاعران معاصر ما، هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی، است…. شعر فارسی شهریار، اوج بیشتری از شعر ترکی او دارد. در شعر فارسیِ شهریار، خصوصیت عمده‌ای که وجود دارد این است که شعر به معنای واقعی و حقیقی کلمه است؛ یعنی فقط نظم کلمات نیست؛ لب احساس و خیال است. گاهی این زبان تا آنجا اوج می‌گیرد که ما غزل‌هایی را در اشعار فارسی شهریار می‌بینیم که در ردیف غزل‌های درجه‌یک اشعار فارسی است. البته زیاد نیستند، ولی هستند. گاهی هم این زبان تنزل می‌کند. البتّه ما از شاعری که در یک منطقه غیرفارسی متولد شده است، توقعی غیر از این هم نداریم. ولی آنچه از شهریار در شعر فارسی می‌بینیم او را در ردیف بزرگ‌ترین شاعرانِ زمانِ ما قرار می‌دهد».

استعداد درخشان

ذوق نوجویی و نواندیشی در بسیاری از شعرهای شهریار منعکس است، تازگیِ مضمون و صور خیال، حتی قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران نسل او متمایز کرده است. در سراسر اشعار او روحی حساس و شاعرانه موج می‌زند که بر بال تخیّلِ پوینده و آفریننده در پرواز است و شعر او در هر زمینه که باشد، از این خصیصه بهره‌ور است و به تجدّد و نوآوری گرایش محسوس دارد. شهریار شاعری است نامور و پر اثر که گزیده آثار او نیز کافی است تا جایگاه او را در شعر فارسی معاصر معتبر بدارد. با همه گوشه‌گیری و انزواجویی که شهریار داشت، دستگاه‌های فرهنگی کشور در ادوار مختلف به گرامی داشت او توجّه داشتند. بدیهی است شهرت و اعتبار او بیش از آن، و بیش از آن، در پرتو شعر و شاعری بود.

هنر بزرگ شهریار

منوچهر مرتضوی در مقدمه جلد اول دیوان استاد شهریار در توصیف شعر او می‌گوید:

«هنر بزرگ شهریار، گذشته از استادی در سرودن انواع شعر، از غزل و قصیده و مثنوی و قطعه و غیره، در چهار مورد است:

نخست: در غزل‌های ازدل‌برآمده، ساده و با شیوه مخصوص او نظیر: «علی‌ای همای رحمت»، «وداع جوانی» و…؛

دوّم: در ابداع تابلوهای رنگین و توصیف دقیق شاعرانه نظیر آنچه در اشعاری چون «افسانه شب» و «هذیان دل» به چشم می‌خورد؛

سوم: در استخدام استادانه زبان و مصطلحات و تعبیرات عامیانه و زبان محاوره در شعر به ویژه در منظومه «حیدربابایه سلام»؛

چهارم: در ابداع و آفرینش آثار عاطفی بسیار عمیق مانند «ای وای مادرم» و «پیام به انیشتین» و…

حیرت بزرگان

در یکی از سفرهای استاد شهریار به تهران، به دیدن استاد جلال‌الدین همایی می‌رود. استاد همایی پس از استقبال گرمی که از شهریار می‌کنند از گذشته‌ها یاد کرده به همراهان استاد شهریار در آن مجلس می‌گوید: وقتی استاد شهریار این شعر «جویبار دیده» را منتشر کرد، استادان بزرگ شعر و ادبیات انگشت حیرت به دندان گرفتند؛ زیرا در آن موقع سنّشان خیلی کم بود و باور نمی‌شد که این شعر از شهریار جوان باشد.

عمرم به هجرِ آن مهِ نامهربان گذشت/ دل پایبند اوست، مگر می‌توان گذشت؟

عمری گذاشتم به آه و به فغان، ولی/ آخر گذشت گرچه به آه و فغان گذشت

خون می‌خورم چو نرگس مستش که آن حریف/ سرمست ناز بود و ز من سرگران گذشت

طبعی سرشتم از تن و جان تا به این جهان/ هم دل توان سپرد، هم از او توان گذشت

از جویبار دیده مددی جوی «شهریار»/ دیگر صفای چشمه طبع روان گذشت

توصیه به جوانان

وقتی از استاد شهریار درخواست می‌شود که چندکلمه‌ای به عنوان اندرز برای جوانان بیان کنند، در پاسخ می‌گویند: «قرآن می‌فرماید: وَ أعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جمیعا؛ همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید. توسل به حبل الهی در مقابل قضا و قدر. باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم که جهاد دائمی است و صبر هم بکنیم که ناملایمات برطرف بشود ولی وجود خود شیطان هم واجب است. اگر شیطان نباشد همه می‌روند قبرشان را می‌کنند و می‌نشینند و اشک می‌ریزند که خدایا ما را ببخش…. شیطان… باید باشد و دنیا را زینت بدهد…. خدا هم منظورش این است که امتحان بدهیم…. باید سربزنگاه برسد و رشوه را بیاورند تا معلوم شود که شما رشوه را می‌گیرید یا نمی‌گیرید. و الاّ خدا که خودش می‌داند. شما باید عملاً نشان بدهید. میدان باید برای بدکار و افراد سالم باشد تا عملاً امتحان بدهند.»

شهریار

سفارش به شاعران

استاد شهریار به شاعران و اهل ادب می‌گوید: «به شما توصیه می‌کنم شعر متوسط را نخوانید. شعر متوسط آدم را متوسط می‌کند…. انسان باید از خدا نَبُرَد. وقتی از خدا نبرید، خدا خودش تلقین می‌کند: الرّحمان علَّم القرآن؛ یعنی خداست معلّم قرآن. شاعر هم همین‌جور است. شاعر یک درجه پایین‌تر از پیغمبر است. شعر خوب و کامل و عرفانی از روحِ مجرّد است. منت‌ها به انبیا وحی می‌شود ولی به شاعر الهام. امّا بالاخره باید شعر همه‌اش یک موضوع باشد؛ همه‌اش بیان توحید باشد…. شعر باید به مقام ذکر برسد و جزو عبادت بشود.»

و درباره صناعات ادبی می‌فرماید: «اوّل این‌که صنعت شعر بسیار صنعت ظریفی است. باید تمرین کرد باید شعرهای خوب خواند، باید شاهکار بخوانند. شعر فنی را تمرین کنند. تا واقعاً شعر نشده، اصلاً چاپ نکنند که بعد پشیمان می‌شوند. شعر متوسط فایده‌اش چیست؟ کم‌گوی و گزیده گوی چون دُرّ. بی‌خود در چاپ کتاب عجله نکنید.»

شخصیت شهریار در کلام رهبری

مقام معظم رهبری درباره مقام شهریار می‌فرمایند: «بیش از نیم‌قرن، شهریار، زمین و دل دوستدارانِ ادبیات و هنر را با شعر خود و با صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می‌تراوید، نورباران می‌کرد و با زبانی که اگر نه زبان مادری او، امّا زبان دل و روح و احساس او بود، به دل‌های شیدا، شور و حال می‌بخشید…. در ده سال آخر عمر، این مرد بزرگ و این شاعر کهن با دلی جوان و لبالب از شوق و احساس و با درک وظیفه بزرگِ شاعر دوران انقلاب، همه سرمایه عظیم ذوق و هنر خود را در خدمت هدف و راهی گذاشت که کشور او و مردم او برگزیده و برای آن تن به فداکاری داده بودند. او پیام انقلاب اسلامی را با دلی شنید که از کودکی به پیام قرآن گوش سپرده و در همه آخر عمر، در اسرار و معارف آن به غور و تدبّر پرداخته بود. درخشان‌ترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را شناخت و با همه وجود و با کمال خلوص به آن عمل کرد.»

لحظه رحلت

به دنبال تشدید بیماری، وقتی استاد شهریار امید به بهبود را از دست می‌دهد، به دوستانش می‌گوید: «بیش از هشتاد سال زندگی کرده‌ام. آثار و اولادی دارم که آن‌ها باقیات‌الصالحات من هستند… تمایل من چنین است که بعد از مرگم اگر در تهران خواستند مدفونم سازند، مرا در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپارند و اگر در موطنم آذربایجان خواستند دفنم کنند، یا در دامن کوه «حیدربابا» که آن‌قدر آن را دوست داشته‌ام، یا در مقبره الشعرای تبریز در «سُرخاب» مدفونم سازند. »

چند روزی بعد از این سخنان شاعر محبوب ایران اسلامی، در حالی که این ابیات از شعر «یاعلی» را زیر لب زمزمه می‌کردند، جان به جان‌آفرین سپردند:

ای جلوه جلال و جمال خدا علی/ در هرچه جز خدا به جلالت جُدا علی

در تو جمالی از ابدیّت نموده‌اند/ ‌ای آبگینه ابدیت‌نما علی

ای مظهر جمال و جلال خدا، علی/ یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

از شهریارِ پیرِ زمین‌گیر دست‌گیر/ ‌ای دست‌گیر مردم بی‌دست‌وپا علی

* گزارش از نویده رئوف فرد

مرتبط:

برج پیر شهریار _ برج اسرارآمیز لمرز

طعم و عطر آیراننی آش، زبانزد گردشگران اردبیل

آیراننی آش (آش دوغ) یکی از غذاهای سنتی اردبیل است که با حبوباتی همچون نخود، تره و سبزی‌های محلی و کوهی و دوغ پخته می‌شود و به دلیل خوشمزه بودن و پرطرفدار بودن همچنان در سفره‌های مردم دیده می‌شود.

این آش اکثرا در مناطق مختلف شهر و روستا پخته شده و به صورت ارثی دستور پخت این غذا از مادر به دختر انتقال داده می‌شود، آیراننی آش بیشتر در بین عشایر شاهسون و روستاییان استان اردبیل که دسترسی به لبینات در آن‌ها به‌راحتی امکان‌پذیر است پخته می‌شد اما امروزه در همه جای استان در مراکز شهری هم این آش پخته می‌شود.

عموما این آش در مناطق مختلف استان دستور پخت مشترکی دارد و در برخی مناطق ممکن است کمی متفاوت باشد، برای مثال در خلخال در برخی مناطق اریشته (رشته‌ای که به‌صورت سنتی در خلخال در خانه‌ها آماده می‌شود) نیز به این آش اضافه می‌کنند ولی مواد اولیه آن عموما شامل دوغ، تره، سبزی‌های محلی و کوهی، نخود، آرد، تخم‌مرغ، سیر، نعنا، برنج، نمک و کوفته قلقلی است.

برای تهیه این آش خوشمزه دوغ را در قابلمه‌ای ریخته و روی حرارت گاز قرار می‌دهند، در داخل یک ظرف جداگانه یک عدد تخم‌مرغ و آرد و کمی دوغ ریخته و خوب هم می‌زنند تا مخلوط شوند، سپس مخلوط را به دوغ اضافه کرده و مدام هم می‌زنند تا زمانی که دوغ بجوشد اما بعد از جوش آمدن نیازی به هم زدن نیست ولی تا زمان جوش آمدن دوغ مدام باید هم زد تا دوغ نبرد.

البته در مواقعی که تخم مرغ اضافه می‌شود نیازی به هم زدن مدام نیست و تا زمان جوش آمدن دوغ چند باری آش را هم می‌زنند ولی اگر تخم‌مرغ زده شود باید تا زمان به جوش آمدن دوغ مدام آش را هم زد تا دوغ نبرد؛ بعد از جوش آمدن دوغ حرارت شعله را کم می‌کنند تا دوغ به آرامی بجوشد و بعد از جوش آمدن دوغ نخود پخته‌شده را به آن اضافه می‌کنند.

در این فاصله گوشت چرخ‌کرده را به همراه پیاز رنده شده و کمی نمک به صورت توپ‌های قلقلی به اندازه یک فندق در آورده و در داخل آش می‌ریزند، به اندازه یک دقیقه بعد از اضافه کردن گوشت‌ها آش را هم نمیزنند تا گوشت خودش را بگیرد و بعد به آرامی آش را هم می‌زنند.

بعد از پنج تا شش دقیقه پختن گوشت قلقلی‌ها، یعنی زمانی که گوشت‌ها به سطح بالای قابلمه آمدند سیر و بقیه سبزی آش و نمک را اضافه کرده و شعله گاز را کم می‌کنند تا با حرارت کم آش پخته شود، بعد از پختن سبزی و برنج آش ۲۰ دقیقه بعد آش پخته شده و آماده سرو است و بعد از پختن آش نعنا داغ را آماده کرده و روی آش می‌ریزند.

برای پخت آش دوغ عموما از دوغ محلی یا همان آیران استفاده می‌شود و در برخی مواقع نیز از ماست به‌جای دوغ استفاده می‌کنند، به این ترتیب که ماست را در میزان مناسب آب حل کرده و سپس به همان ترتیب پخت آش دوغ عمل می‌کنند؛ البته در برخی مناطق به این آش که با ماست تهیه می‌شود «قاتیخ آشی» نیز اطلاق می‌شود.

یکی از مواردی که باعث طعم خاص و متقاوت آیران آشی در مناطق مختلف می‌شود استفاده از انواع مختلف تره در مناطق مختلف است، در حالت کلی سبزی‌ها شامل ترکیبی از گشنیز، شوید، تره و قسمت سبز پیازچه است، در خلخال قسمت ریشه چقندر سفید و ساقه آن محبوبیت فراوانی دارد. از جمله دیگر سبزی‌ها می‌توان به اَوَلیگ که نوعی سبزی کوهی است نیز اشاره کرد که در طعم‌دهی به آش دوغ بسیار تاثیر مثبتی دارد.

با توجه با اینکه مواد اصلی پخت آش دوغ محصولات کشتی و دامی خود محل بوده پس از زمانی که این محصولات (دوغ و نخود و سبزی‌های کوهی و محلی) در این منطقه به خصوص بین عشایر شاهسون و جوامع روستایی بوده، پخت این آش هم رایج بوده است.

از زمان قدیم این آش در مراسماتی مثل مراسم روز سیزده بدر دیده شده است و همیشه در گفته‌های پدربزرگ و مادربزرگ‌ها شنیده می‌شود که در مراسم روز سیزده بدر آش دوغ پخته می‌شود. این آش علاوه بر مصارف خانگی در مراسمات آیینی و دینی نیز به‌صورت عمومی پخش می‌شود.

استان‌های دیگر نیز مشابه آش دوغ اردبیل را دارند ولی مواد پخت آن‌ها با آش دوغ اردبیل متفاوت است چرا که آش دوغ اردبیل سبک و ساده بوده و با کمترین مواد موجود پخته می‌شود.

علاوه بر این مزیت، آش دوغ اردبیل به‌خاطر داشتن دوغ خوشمزه به دلیل وجود مراتع درجه یک و به تبع آن کیفیت بالای لبنیات تولیدی استان و همچنین گیاهان کوهی با طعم و عطر منحصر به‌فرد در مقایسه با نمونه آش‌های رایج در استان‌های دیگر از جایگاه بالاتری برخوردار است.

همچنین آش دوغ یک آش سنتی بوده که با فرهنگ و آیین مردم اردبیل عجین بوده و مردم اردبیل در مراسمات خود از این آش استفاده می‌کنند. برخی از مردم اردبیل هر سال، در ساعت تحویل سال آش دوغ می‌پزند تا با جوش آمدن آش در ساعت تحویل سال، سال پر خیر و برکتی داشته باشند یا در مراسم روز سیزده بدر اکثر مردم اردبیل آش دوغ می‌پزند.

با توجه به شرایط اقلیمی سرد و کوهستانی اردبیل و قابل رویش بودن حبوباتی مثل نخود که در این محیط به عمل می‌آید و همچنین تنوع سبزی‌ها در این منطقه و فراوانی لبنیات این آش با شرایط اقلیمی و جغرافیایی اردبیل سازگاری مناسبی دارد.

به دلیل پرطرفدار بودن این غذا در بین مسافران و گردشگران همه‌ساله درآمد زیادی از پخت و فروش این غذا عاید بوم‌گردی‌ها و سفره‌خانه‌ها و رستوران‌های فروش آش دوغ می‌شود.

در راستای معرفی این آش همه‌ساله در روزهای ۲۷ تا ۲۹ مرداد ماه مراسم جشنواره آش‌ها در شهرستان نیر برگزار می‌شود که در این مراسم ۲۲ استان شرکت می‌کنند و هر استانی آش‌های سنتی منطقه خود را معرفی می‌کنند که در بخشی از این مراسم آیراننی آشی اردبیل پخت می‌شود.

برگزاری این مراسم هرساله باعث حفظ آیین و سنت و حفظ دستور پخت غذاهای سنتی و معرفی الگوهای گردشگری غذایی، گردشگری سلامت و گردشگری عشایری می‌شود که در کنار این اقدامات در راستای حفظ آش دوغ سنتی اردبیل، با ثبت ملی این اثر در سال گذشته برای معرفی و ماندگاری آن نیز گام اساسی برداشته شده است.

منبع: میراث آریا

خوی، ‌مهد کهن تولید زین و یراق اسب

در بازار تاریخی خوی که قدمت آن به دوره صفوی برمی‌گردد راسته‌ای به نام «سراجان» وجود دارد که سال‌هاست صنایع چرم‌دوزی در آن تولید می‌شود و به فروش می‌رسد و از آنجا که خوی یک شهرستان مرزی بوده و پادگان‌های نظامی زیادی در این منطقه وجود داشته است به دلیل استفاده ارتش از لوازم سوارکاری در رسته سوارکاران این راسته، تا اوایل پهلوی یکی از فعال‌ترین راسته‌های بازار تاریخی خوی بود.

اما بعد از ورود خودرو و تغییر زندگی مردم و حذف رشته سوارکاری از ارتش، تولید یراق و لوازم سوارکاری نیز کمتر شد و گرچه با تغییر حرفه و کاربری در این راسته مغازه‌داران آن در تولید و فروش لوازم چرمی و به ویژه کیف و کمر فعالیت می‌کنند اما همچنان تولید و فروش یراق و زین در راسته ادامه دارد و امروزه زین اسب یکی از تولیدات اصلی هنرمندان رشته چرم‌دوزی است که مردم محلی به آن «یهر» نیز می‌گویند.

هنرمندان این رشته بعد از تهیه چرم و شاسی چوبی توسط نجاران و قالب‌گیری چرم و دوخت و دوز دستی اقدام به نصب چرم بر روی آن می‌کنند از دیگر تولیدات لوازم سوارکاری در خوی می‌توان به تولید سینه‌بند، کمر زیر دم، بند رکاب شلاق، دهنی اسب، کمر سوارکاری و غیره نیز اشاره کرد که تولید آن در هر کارگاه به طور متوسط هر هفته ۱۰ زین و لوازم متعلق به آن بوده که تولید سالانه کارگاه‌های چرم‌دوزی در حدود ۲هزار زین است.

میزان اشتغال‌زایی در این واحدها در هر کارگاه چهار نفر بوده و اکثر کارگاه‌ها از ظرفیت‌های مشاغل خانگی در تولید لوازم سوارکاری نیز استفاده می‌کنند.

در حال حاضر از ۳۰ مغازه راسته سراجان دو مغازه در امر تولید زین و یراق و بقیه در فروش لوازم چرمی شامل کیف و کمر فعال هستند، بقیه واحدهای تولیدی نیز در سطح شهر پراکنده هستند.

ویژگی‌های زین تولیدی این شهرستان ساده و بادوام بون، استفاده از مرغوب‌ترین چرم ایرانی، استفاده از شاسی استاندارد و متناسب با پشت اسب و زیبایی خاص و از همه مهم‌تر ارزان‌تر بودن آن هستند به طوری که اکثر هنرمندان سایر شهرها با خرید زین خوی اقدام به انجام حکاکی بر روی چرم و زین‌های آماده کرده و با ایجاد ارزش افزوده زین خریداری شده به مبلغ ۳۰ میلیون ریال همان زین‌ها را به قیمت ۸۰ میلیون ریال به فروش می‌رسانند.

۶۰ درصد تولیدات این رشته مصرف داخلی داشته و بقیه به کشورهای خارجی به ویژه کشورهای همسایه ترکیه، عراق، ارمنستان و آذربایجان به صورت بار مسافر و قاچاقی صادر می‌شود و این یکی از مشکلات مهم هنرمندان این رشته است.

همچنین عمده مشکلات هنرمندان این حوزه مشکلات مربوط به بازاریابی است به طوری که دلالان با نازل‌ترین قیمت از تولیدکنندگان خرید کرده و با قیمت‌های گزاف آن‌ها را به فروش می‌رسانند.

نبود تسهیلات گمرکی نیز از دیگر مشکلات این حوزه است به طور مثال کشور ترکیه از ورود زین اسب جلوگیری می‌کند و در نتیجه صادرات به این کشور از طریق قاچاق صورت می‌گیرد.

همچنین واردات بی‌رویه زین و یراق از کشورهای خارجی و نبود بیمه هنرمندان این رسته از دیگر مشکلات است.

در حال حاضر با توجه به اینکه رشته سوارکاری در اکثر شهرهای ایران راه‌اندازی شده و تولید زین و یراق پس از سال‌ها رونق دوباره‌ای گرفته برای حمایت از هنرمندان این رشته نیاز است که حمایت‌های جدی از سوی مسئولان صورت بگیرد تا تولیدات ایرانی در رشته‌های سوارکاری و سایر رشته‌های ورزشی مرتبط با اسب مورد استفاده قرار بگیرد.

* گزارش از عزیز میرزایی، رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوی

فاروج، دروازه شرقی خراسان شمالی با جاذبه‌های تاریخی و گردشگری بی‌نظیر

شهرستان فاروج در درۀ وسیع و دشت پیرامون رود اترک و بین رشته‌کوه‌های کپه داغ در شمال و آلاداغ در جنوب شکل گرفته است. به دلیل وجود منابع آب کافی و ازجمله رودخانه اترک، کشاورزی در منطقه رونق بسزایی دارد. شهرستان فاروج امروزه به یکی از مراکز مهم کشت غلات، انگور، زعفران، گل محمدی و نیز تولید و عرضه آجیل تبدیل شده است.

کوه شاه جهان با ارتفاع ۳۰۵۱ متر به‌عنوان بلندترین قلۀ خراسان شمالی در جنوب شهرستان فاروج قرار دارد. ارتفاعات و دامنه‌های کپه داغ و آلاداغ یکی از کانون‌های رونق زندگی عشایری است.

پیشینه

دشت فاروج از دیرباز موردتوجه جوامع انسانی بوده است. تپه باستانی یام واقع در ۵ کیلومتری شهر فاروج، تپه زوبار، گلو تپه تیتکانلو، تپه خیر آباد، تپه طویل و وجود مراکز سکونتی و قلعه‌های نظامی- تجاری عظیم دورۀ اشکانی و ساسانی نظیر محوطۀ باستانی ویرانشهر واقع در تیتکانلو حاکی از غنای تاریخی و به‌ویژه حضور پررونق اشکانیان و ساسانیان در پهنه دشت فاروج است. برخی مورخین، بخش خبوشان فاروج را همان استوا یا آستائوین، تختگاه اولیه اشکانیان می‌دانند.

وجود آرامگاه بسیار زیبای «بابا و بی‌بی» و نیز گورستان تاریخی خسرویه با سنگ قبور صندوقی بسیار زیبا و پرتکلف (دارای تاریخ نیمه قرن هشتم هجری) نشانه‌ای از تاریخ باشکوه دوران اسلامی این خطه است.

فرهنگ و هنر

تات‌های خسرویه، مایوان و استاد بی‌تردید کهن‌ترین ساکنان فاروج بشمار می‌آیند. پیشینه آن‌ها ریشه در دوران تاریخی و شاید عصر اشکانی دارد. در خسرویه سنگ قبور صندوقی مجلل قرون میانه اسلامی سند محکمی از تاریخ دیرین تات‌های فاروج بشمار می‌روند.

از نگاه فرهنگ سنتی و مردم‌شناسی فاروج کانون پررونق و متنوع زندگی سه قوم تات، کرد و ترک است. تات‌ها در گوشه جنوب غربی (روستاهای مایوان، سه گنبد، استاد و خسرویه)، کردها در مرکز و اکثر نقاط شهرستان و ترک‌ها بیشتر در شهر فاروج و روستاهایی چون اسفجیر، نجف‌آباد، کورانِ ترکیه تمرکز دارند.

موسیقی مقامی و کشتی چوخه را باید شاخص‌ترین نماد فرهنگ سنتی این شهرستان دانست و کشتی‌گیرانی چون پهلوان بهادری (مایوان) و پهلوان رستمی تیتکانلو شهرتی درخور دارند. گود کشتی امام مرشد تیتکانلو امروزه یکی از مهم‌ترین گودهای کشتی سنتی خراسان شمالی بشمار می‌رود. روستاهای خسرویه و استاد و سایر نقاط تات نشین، کانون‌های مهم مذهبی تاریخی فاروج هستند و آئین‌های مذهبی به‌ویژه در ایام محرم در این مناطق بسیار پررونق به نظر می‌رسند.

جاذبه‌های گردشگری و تاریخی شهرستان

تپه باستانی یام

شماره ثبت ملی: ۱۶۵۸۶

تپه یام بزرگ‌ترین محوطه شناسایی‌شده در دره رود اترک علیا در خراسان شمالی است که آثار چندین هزاره استقرار، از دوره پیش‌ازتاریخ تا دوره اسلامی را در خود جای داده است. کاوش‌های علمی تیم باستان‌شناسی دانشگاه تورین ایتالیا در این تپه نشان‌دهنده شباهت فراوان فرهنگ‌های این منطقه با فرهنگ‌های پیشرفته دورۀ مس و سنگ و مفرغ در آسیای مرکزی است.

آرامگاه بابا و بی‌بی

شماره ثبت ملی: ۵۹۴۵

آرامگاه تاریخی بابا و بی‌بی از آثار ارزشمند تاریخی دوره تیموری، در روستای خسرویه قرار دارد. این بنا متشکل از دو اتاق در ضلع شمالی و جنوبی و یک ایوان بزرگ در ضلع شرقی است. بر روی مقبره اصلی یک صندوقچه چوبی منبت کاری شده با تزئین نقوش گیاهی و کتیبه‌هایی به خط ثلث، قرار دارد.

گرمابه تاریخی و موزه مردم‌شناسی فاروج

شماره ثبت ملی: ۲۳۱۰۷

گرمابه یا حمام تاریخی فاروج در جنوب شرقی شهر فاروج، در خیابان شهید مقیم، کوچه حمام قرار دارد. این حمام تاریخی در بین عموم به «حمام اسماعیل‌زاده» که نام بانی حمام است نیز معروف است و در دوره قاجاریه ساخته شده و معمار آن «کریم اقبال» است. آب موردنیاز حمام از قنات جعفرآباد تأمین می‌شده است. در سال ۱۳۴۰ هنگام تعمیر حمام نمای دیوارهای آن با نقوش هندسی تزئین گردیده است. این بنای تاریخی ارزشمند توسط میراث فرهنگی مرمت‌شده و از سال ۱۳۹۰ به‌عنوان موزه مردم‌شناسی فاروج مورد بهره‌برداری قرارگرفته است.

روستای هدف گردشگری استاد

روستای زیبای استاد در فاصله ۱۷ کیلومتری جنوب غربی شهر فاروج واقع شده است. اهالی این روستای تاریخی تات هستند. وجود آثار قلعه‌ای تاریخی، مسجد جامع پانصدساله، گورستان تاریخی، حمام عصر قاجاری و… نشانه ریشه‌های کهن این روستا است. موقعیت مناسب اقلیمی و قرارگیری در مجاورت دره‌ای پر آب و شکل‌گیری باغات سرسبز در پیرامون این روستای تاریخی موجبات شکل‌گیری یک منطقه گردشگری جذاب و کم‌نظیر را فراهم نموده است.

مسجد جامع استاد

شماره ثبت ملی: ۱۸۷۳۹

مسجد جامع روستای استاد واقع در مرکز روستا، از آثار تاریخی- مذهبی مهم شهرستان فاروج است و ازنظر تاریخی احتمالاً به دوران تیموری تعلق دارد. این مسجد از نوع مساجد شبستانی ساده است و پلان آن به‌صورت مستطیل و دارای ستون‌های حجیم چهارضلعی است که پوشش آن به‌صورت گنبدهای کوچک در فاصله مابین هر چهارستون اجرا شده است.

حمام قدیمی روستای استاد

شماره ثبت ملی: ۲۲۲۰۳

در روستای استاد حمام قدیمی از نمونه حمام‌های دورۀ قاجار-پهلوی باقیمانده که در عمق زمین قرارگرفته و با مصالح سنگ و ساروج ساخته شده است. طرح کلی حمام از یک راهروی ورودی، یک سربینه با پلان هشت‌ضلعی، گرمخانه و مخازن آب تشکیل شده است. حمام دارای پوششی گنبدی با نورگیرهایی برای تأمین روشنایی داخل است.

منطقه نمونه و روستای هدف گردشگری خسرویه

روستای خسرویه در دامنه شمالی رشته‌کوه زیبای شاه جهان و در فاصله ۲۲ کیلومتری جنوب غربی فاروج، در دل دره‌ای زیبا و پر آب جای گرفته است. اهالی خسرویه تات هستند. خسرویه زادگاه عالم ربانی آیت‌الله آقا نجفی قوچانی است. بافت معماری سنتی، کوهستان و باغات سرسبز، آرامگاه تاریخی بابا و بی‌بی، گورستان تاریخی و سنگ قبور صندوقی، خانه آقا نجفی قوچانی و… از جاذبه‌های مهم گردشگری این روستا است.

روستای اسفجیر

در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال شهر فاروج و در بخش خبوشان، روستای زیبای اسفجیر در دل کوهستانی چشم‌نواز واقع شده است. رودخانه‌ای روستا را به دو پاره تقسیم کرده و باغات انبوه و سرسبز آن، تفرجگاه دربند و آبشار اسفجیر و درخت چنار کهن‌سال (ثبت میراث طبیعی ایران) آن جزو جاذبه‌های اصلی روستا بشمار می‌روند. در کوهستان بالادست شمال اسفجیر طبیعت زیبا و ییلاقات و چشمه‌های پر آب زیادی وجود دارد.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

تاروپود زرینِ هنر در مجموعه بافته‌های سنتی خراسان شمالی

تل باکون، گسترده‌ترین کاوش یک محوطه پیش‌ازتاریخی فارس

این محوطه ابتدا توسط ارنست هرتسفلد در سال ۱۹۲۸ به‌عنوان بخشی از پروژه تخت جمشید مؤسسه شرق‌شناسی شیکاگو کاوش شد و از آن زمان به‌عنوان کانون توجه باقی‌مانده است.

هرتسفلد تشابهات زیادی بین سفال‌های سطحی تل باکون الف و محوطه‌های پیش‌ازتاریخ سامرا در بین‌النهرین که خود او نیز آن‌ها را حفاری کرده بود، مشاهده کرد. می‌توان گفت که هرتسفلد، اولین شخص در جهت کشف پیش‌ازتاریخ حوضه رودخانه کر است.

ارنست هرتسفلد از آن زمان که سفال‌های پیش‌ازتاریخ فراوانی در سطح این تپه‌ها پیدا شد، تصمیم به حفاری آزمایشی در تپه غربی، تل باکون الف گرفت. بعد از هرتسفلد، لانگسدورف و مک کان بیشترین کاوش‌ها را در سال ۱۹۳۲ از سوی مؤسسه شرق‌شناسی و چاپ مجلات بعدOIP، (جامع‌ترین انتشارات در مورد محوطه) را رهبری کردند چندین ترانشه کوچک توسط مک کان و اشمیت در سال ۱۹۳۷ حفاری شدند لانگسدروف و مک‌کان تل باکون الف را نیز در سال ۱۹۳۲ کاوش کردند در این فصل تنها بخش شمالی تپه (بلندترین بخش) تا خاک بکر کاوش شد در اینجا مجموعه‌ای از خانه‌ها، کوچه‌ها، فضاهای باز و ساختارهای دیگر آشکار شد.

نتایج کاوش این فصل به شماره ۵۹ در سری انتشارات موسسه شرق‌شناسی در سال ۱۹۴۲ منتشر شد.

لانگسدروف و مک‌کان قصد داشتند تا آنجا که ممکن است سطح بیشتری از تل باکون الف را کاوش کنند؛ اما این کار تا سال ۱۹۳۷ که اریک اشمیت به‌جای هرتسفلد سرپرست پروژه تخت جمشید شد، به تعویق افتاد.

blank

فعالیت باستان‌شناسان ژاپنی با کاوش ترانشه‌های کوچکی در تل باکون الف و ب در سال ۱۹۵۶ آغاز شد.

سرانجام عباس علیزاده سه ترانشه کوچک را در سال ۲۰۰۴ به‌عنوان بخشی از پروژه مشترک موسسه شرق‌شناسی و سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری ایران کاوش کرد. درنتیجه این پژوهش‌ها، تل باکون الف، گسترده‌ترین حفاری یک محوطه پیش‌ازتاریخی در فارس رادار است.

تل باکون، منبع اصلی اطلاعات درباره کهن‌ترین شواهد عینی از نهادهای حکومتی است که بعداً در مراکز شهری بزرگ اواخر هزاره چهارم ق. م دیده می‌شود. تا پیش از پژوهش‌های عباس علیزاده، فرهنگ باکون الف بیش از هر چیزی با سفال‌های منقوش پرکار و دست‌ساز آن شناخته می‌شد.

اما شواهد و مدارک به‌دست‌آمده از آن درباره فلز گری، بازرگانی فرا منطقه‌ای، تخصصی شدن پیشه‌ها، معماری طراحی‌شده، مجزا بودن بخش‌های اداری، مسکونی و صنعتی از یکدیگر و مهم‌تر از همه؛ استفاده از مهروموم گِلی، به‌ویژه قفل‌های گلی در پژوهش‌های مرتبط با توسعه نهادهای حکومتی اولیه نادیده گرفته‌شده بود، نام باکون برای طبقه‌بندی استقرارهای دیگر فارس که به هزاره پنجم پ. م تاریخ‌گذاری می‌شوند و سفال‌های شاخص نخودی منقوش باکون، استفاده‌شده است. درنتیجه، محوطه باکون، دید اصلی برای آنچه ما شکل‌گیری جوامع پیش حکومتی در ارتفاعات تلقی کرده‌ایم؛ شده است و ما روزبه‌روز بیشتر از بافت ناحیه‌ای که تل باکون الف در آن قرار داشت، آگاه می‌شویم.

در تل باکون ب در نهشته‌های زیری، یعنی باکون ب ۱، بقایای معماری به دست نیامد؛ اما متشکل از لایه‌های خاکستری و دورریز همراه با سفال قرمز خشن بود این نهشته به حدود ۵۰۰۰ ق. م. تاریخ‌گذاری شده است.

نهشته‌های بالایی، یعنی باکون ب ۲ حدود ۴۵۰۰ ق. م نیز بدون بقایای معماری، اما شامل مخلوطی از سفال نخودی منقوش و سفال قرمز خشن باکون ب ۱ بود. اگر لایه‌های باکون ب ۲ در اصل دارای بقایای معماری بوده، این بقایا

شاید توسط تعدادی گور دوره اسامی که تا عمق ۵/۱ متری از سطح تپه شده، نابودشده‌اند. نتایج کاوش تل باکون ب هیچ‌گاه منتشر نشد، چون کشتی حامل مواد فرهنگی به‌دست‌آمده از آن در حین سفر به‌سوی آمریکا توسط زیردریایی‌های آلمانی غرق شد.

محوطه باستانی تل باکون الف تنها محوطه‌ای از دوره پیش‌ازتاریخ در فارس مربوط به دوره روستانشینی پیشرفته است؛ که در اندازه بسیار بزرگ کاوش شده است. درنتیجه این کاوش‌ها مشخص شد که فضاهای معماری از یکدیگر تفکیک‌شده بودند. بخش جنوبی محوطه به فعالیت‌های کارگاهی و افراد با رتبه‌بندی بالاتر اجتماعی در سوی شمالی محوطه متمرکز بودند وجود رتبه‌بندی در استقرار باکون الف تنها محدود به مورد بالا نمی‌شد.

شمار زیادی مهر و مهم‌تر از همه، قفل‌های گلی در سوی شمالی محوطه یافت شدند که نشان می‌داد، باکون، مکانی مرکزی برای کنترل مبادلات منطقه‌ای به شمار می‌آمد. موضوعی که تاکنون از هیچ‌یک از محوطه‌های هم‌زمان در منطقه فارس گزارش نشده است. البته این موضوع به حجم بسیار بزرگ کاوش این محوطه (تقریباً ۳۲۰۰ مترمربع) نیز مرتبط است.

اما به هر ترتیب باوجود به دست آمدن شماری مهر از محوطه‌های مختلف هزاره پنجم پیش از میلاد فارس، قفل‌های گلی تاکنون از این محوطه‌ها گزارش نشده‌اند.

ازآنجاکه اولین بار سفال‌های باکون از این محوطه شناسایی‌شده، نام دوره فرهنگی پیش‌ازتاریخ فارس را به خود اختصاص داد. دوره باکون در باستان‌شناسی پیش‌ازتاریخ فارس به سه دوره کوتاه‌تر تقسیم‌شده که هنوز مرز این سه دوره به‌طور کامل مشخص نیست. دایسون و وویت، بر اساس نوع نقوش به‌کاررفته در سفال‌های این دوره، سه زیر دوره قدیم، میانه و جدید را پیشنهاد کردند.

سپس سامنر با استفاده از داده‌های سطحی، محوطه‌هایی که دارای استقرار باکونی بودند را به سه دوره کوتاه‌تر تقسیم کرد:

باکون قدیم، شامل استقرارهایی بودند که سفال‌های شمس‌آباد و باکون داشتند؛ باکون میانی شامل دو گروه بود: گروه اول، محوطه‌هایی بودند که فقط سفال باکونی داشتند و سفال شمس‌آباد و لپویی در آن‌ها دیده نمی‌شد، گروه دوم، محوطه‌هایی بودند که سفال شمس‌آباد، باکون و لپویی را داشتند که این محوطه‌ها در زمره باکون قدیم و جدید نیز قرارگرفته‌اند؛ باکون جدید هم شامل محوطه‌هایی بود که فقط سفال‌های باکون و لپویی داشتند.

بررسی‌ها درزمینه گاه نگاری مطلق دوره باکون در فارس اندک بوده و محدود به تاریخ‌گذاری‌های علیزاده از محوطه‌های دره رود کر و پروژه ممسنی در تل نورآباد است. به‌طورکلی مدارک موجود از توالی دوره باکون در ممسنی، تاریخی تقریبی از ۴۸۰۰ تا ۴۰۰۰ ق. م را ارائه می‌دهد.

از شاخصه‌های مهم فرهنگ باکون ظروف منقوش باکون الف یا باکون جدید است که به‌طور ماهرانه‌ای با طرح‌های هندسی و تصاویر نمایشی تزیین یافته‌اند که اغلب تمام بخش‌های ظروف را پوشانده است و گاهی دارای طرح‌های منفی هستند. این ظروف در برخی مورد دارای بدنه نازک هستند.

و تقریباً تمام ظروف این‌گونه، از گل رس ریزدانه‌ای نخودی رنگی ساخته‌شده که شاموت قابل مشخصی در آن دیده نمی‌شود. سفال دوره باکون الف دارای سطحی به رنگ نخودی بوده، ولی از نخودی مایل به زرد/ کرمی تا نخودی مایل به صورتی و گاهی حتی قرمز روشن متغیر است. بیشتر ظروف بارنگ قهوه‌ای نقش شده‌اند، اما رنگ‌های قهوه‌ای مایل به قرمز، خرمایی و حتی بنفش روشن نیز ممکن است به‌کاررفته باشد. نقوش بکار گرفته‌شده در این سفال‌ها شامل: نقوش هندسی پیچیده، گیاهی، حیوانی و انسانی است، نقوش حیوانی و انسانی این دوره کاملاً انتزاعی است.

منبع: میراث آریا

کاوش گورستان تاریخی بوشهر

فاز نخست پروژه کاوش گورستان تاریخی «شُغاب» بوشهر با هدف آن‌چه ایجاد سایت موزه پویا و معرفی شایسته میراث ارزشمند کرانه‌های خلیج فارس عنوان شده انجام شد.

به نقل از روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، مصطفی ده‌پهلوان ـ سرپرست هیأت باستان‌شناسی این گورستان تاریخی ـ گفت: گورستان تاریخی شغاب با پهنه‌ای در حدود ۵ هکتار در شهر بوشهر واقع شده که با توجه به همجواری با محوطه ایلامی تَل پِی‌تُل و محوطه‌های ساسانی در بخش کرانه‌ای شهر بوشهر و ریشهر، به گورستان ایلامی نیز مشهور است.

او افزود: پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران، بررسی‌ و کاوش‌های محدودی در گورستان شغاب توسط استادان اسماعیل یغمایی (۱۳۶۲)، علی‌اصغر میرفتاح (۱۳۶۹)، مهدی رهبر (۱۳۷۶) و علی‌اکبر سرفراز (۱۳۸۳) انجام گرفته است.

این باستان‌شناس اظهارکرد: با توجه به کاوش‌های صورت‌گرفته، سه نوع تدفین شامل گورهای سنگ‌چین مستطیلی، گورهای چاله‌سنگی مستطیلی و خمره‌های اژدری در جهت شرقی ـ غربی این محوطه به‌دست آمده و با توجه به پژوهش‌هایی که تا کنون انجام شده است، تمام باستان‌شناسان اتفاق نظر دارند بیشتر این تدفین‌ها در بازه زمانی از اواخر دوره اشکانی تا پایان دوره ساسانی قرار می‌گیرند.

ده‌پهلوان گفت: در تفسیرهای مختلف آمده است ابتدا جسد به صورت تاق‌باز در گورهای مستطیلی سنگ‌چین یا چاله‌های مستطیلی قرار می‌گرفته است. دسته‌ای از این گورها در سنگ‌های صخره‌ای و ساحلی از جنس صدف و ماسه با نام محلی «لوماشل» یا بوشهری، حفر و پس از تجزیه جسد، استخوان‌ها به خمره‌های اژدری ـ بسیار رایج در تجارت دریایی و سرزمین‌های ساحلی جنوب ایران ـ منتقل و خمره‌ها نیز در موازات جهت گورهای سنگی و در پیرامون آن‌ها در میان لایه‌های ماسه بادی (سیلت) ساحل دفن می‌شده‌اند که در تمام این گورها سر جسد و حتی دهانه خمره‌ها به سمت غرب است.

blank

 

به گفته سرپرست هیأت کاوش مستقر در این گورستان تاریخی، این محوطه در دهه‌های گذشته محل دپو نخاله‌های شهری بوده و به کرّات توسط شهرداری مورد خاکریزی و تسطیح قرار گرفته، بخشی از آن به پارک تبدیل شده و بخش‌هایی نیز در زیر سازه‌های اداری، تفریحی و اقامتی شهری مدفون شده است، اما در ماه‌های گذشته مدیران شهری و اداره کل میراث‌فرهنگی استان بوشهر اقدامات و تمهیداتی برای نجات این گورستان تاریخی در دستور کار خود قرار دادند.

ده‌پهلوان افزود: نظر به تخریب، محو و آشفته‌سازی شدید عرصه گورستان شغاب توسط شهرداری، مردم محلی و سایر ارگان‌های نظامی و شهری و عدم ارائه اطلاعات دقیق و شفاف از محدوده اصلی گورستان در کاوش‌های پیشین، هدف اصلی در پروژه کاوش گورستان شغاب پیگردی بخش‌هایی از این گورستان برای جلوگیری از اقدامات ساخت و سازهای شهری و عمرانی و اجرای سایت موزه بود.

blank

 

او با بیان این‌که در این پروژه ۱۹ گمانه و ترانشه در ابعاد مختلف تعیین شد و مورد کاوش قرار گرفت و در روزهای اولیه کاوش در بخش‌های زیادی از محوطه برداشت‌های الکترومغناطیس توسط ایمان خسروی انجام شد، گفت: برخی از ترانشه‌ها با توجه به نتایج این عملیات تعیین شدند، در برخی ترانشه‌ها شواهد مهمی از این گورستان به دست آمد که حاوی سبک‌های مختلف تدفینی و رایج در این محوطه است.

او بیان کرد: با توجه به این‌که هدف اصلی کاوش فاز نخست گورستان تاریخی شغاب ایجاد سایت موزه است، ادامه کاوش در این گورستان و انجام امور حفاظتی و موزه‌ای به فاز ۲ کاوش موکول شد.

blank

 

ده‌پهلوان اهداف اصلی و مهم در نظر گرفته‌شده برای ادامه کاوش در این گورستان را تعیین عرصه و حریم محوطه گورستان شغاب و حفاظت و صیانت از آن با حمایت و همکاری مستقیم دستگاه‌های متولی با رویکردی علمی، کاوش بخشی از گورستان و ایجاد سایت موزه پویا، انجام پژوهش‌های انسان‌شناسی و باستان‌سنجی روی بقایای گورستان در صورت پشتیبانی و حمایت مالی، معرفی شایسته میراث ارزشمند کرانه‌های خلیج فارس و… ذکر کرد.

منبع: ایسنا

اژدهاگولی، منطقه بکر گردشگری نیر

تپه اژدهاگولی در ۳۱ کیلومتری جنوب شرق کوه آتشفشان سبلان، ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر اردبیل و ۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر نیر در حوالی روستای سقزچی واقع شده است. این اثر بقایای چشمه آبگرمی است که در آنجا واقع بوده و سپس از مجرای دیگر خارج شده و این دهانه که بین اهالی با نام اژدهاگولی معروف است به صورت یک گودال خشک شده تراورتی باقی ماند.

در فاصله ۳۰ متری این گودال خشک مجرای جدید چشمه آبگرم واقع شده که توسط اهالی با یک بنای کوچک پوشانده شده است، این گودال در یک ناحیه بکر و دست نخورده واقع شده و مصون از هر دستکاری است.

این گودال تقریبا در ارتفاع ۱۶۵۹ متری از سطح دریا قرار داشته و طول آن ۹ متر و عرض آن ۸ متر بوده و از عمقی در حدود ۳/۵ متر برخوردار است، در منطقه اژدهاگولی به دلیل وجود سنگ‌های آهکی و انحلال آن‌ها در آب و ظاهر شدن به صورت چشمه‌های آهکی ناهمواری‌های کارستی در مقیاس‌های مختلفی به وجود آمده است.

آبگرم‌های موجود در اطراف این تپه از جمله سقزچی و دیپ‌سیز گول دارای کاتیون‌های سدیم و کلسیم و آنیون‌های کلر و بی‌کربنات در ردیف آب‌های کلروبیکربنات سدیم هستند، در یک نمونه حفاری که در این منطقه انجام شده است پس از رسیدن به عمق ۷۱ متری به مخزن بخار و آب داغ فشرده برخورد شد که این بخار و آب داغ بیش از ۱۵ متر از زمین فوران کرد که دمای مخزن آن حدود ۱۱۰ درجه سانتیگراد گزارش شده است.

مطالعات ژئوفیزیکی و زمین‌شناسی نشان داده که مخزن آهکی این محدوده بیش از ۱۰۰ کیلومتر مربع در زیر زمین گسترش داشته و ریشه تمام آبگرم‌های منطقه در این مخزن آهکی است.

جنس تپه اژدهاگولی از سنگ تراورتن بوده و شکل و جنس آن می‌رساند که قبلا آنجا چشمه آب گرم بزرگی بوده که بعدها خشک شده است. تراس‌هایی که در دیواره حوض وجود دارد بیانگر این است که چشمه چند بار خشک شده و دوباره جوشیده است؛ هم اکنون نیز که چشمه خشک شده اطراف آن در اثر انباشته شدن رسوبات کارستی به صورت تپه کوچکی با سطحی صاف درآمده است.

تپه اژدهاگولی در دامنه جنوبی کوه آتشفشان سبلان واقع شده و از این منطقه می‌توان این کوه آتشفشانی را به وضوح مشاهده کرد که دسترسی به آن از طریق جاده خاکی امکان‌پذیر است.

در درون این گودال که روزگاری چشمه آب گرم از آن خارج می‌شده الان هیچ چشمه و جریان آبی را نمی‌توان مشاهده کرد و کلا خشک است و ظاهرا چشمه مسیر خود را عوض کرده و از مجرایی جدید جاری شده است.

در مورد چشمه آب گرم اژدهاگولی عقیده بر این بوده که اژدهایی خفته در زیر زمین با آتش خود آب این چشمه را گرم کرده است، گرچه این گودال فاقد آب بوده ولی در جوار آن چشمه آبگرمی قرار داشته و تصور می‌شده که این گودال آشیانه این اژدهاست.

منطقه اژدهاگولی که در جوار آن چشمه آبگرم سقزچی واقع شده است با وجود منطقه زیبای بولاخلار در مجاورت شهر نیر، آب و هوای خنک و طبیعت سبز و دلچسب فصول بهار و تابستان در صورت معرفی مطلوب و بهینه می‌تواند یکی از اهداف گردشگری در استان و کشور باشد.

با توجه به ظرفیت بالای این منطقه و قابلیت‌های آن با تشکیل پرونده و جمع‌آوری اطلاعات لازم زمینه برای ثبت ملی این اثر فراهم و امسال در ردیف آثار ملی جای گرفت تا این امر در کنار حفاظت از این اثر زمینه برای معرفی آن را نیز فراهم کند.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

کوه پدری یا پردیس کجاست؟ شایعات و واقعیات کوه پدری

موزه علم و فناوری ارومیه، یک موزه دانشگاهی

موزه‌های دانشگاهی مجموعه‌هایی هستند که از سوی یک دانشگاه اداره می‌شوند، این موزه‌ها که محلی برای تحقیق و پژوهش هستند، مجموعه‌های دارای جنبه یادبود، مجموعه‌های تشریفاتی، تزئینی و آموزشی را دربر می‌گیرند.

مجموعه‌های فوق برای دانشگاهیان نقش یک منبع ارزشمند تحقیقاتی را بازی می‌کنند، در عین حال که برای دانشجویان کاربرد آموزشی و تفریحی دارند و موجب بالا بردن سواد بصری آن‌ها، بهبود تفکر انتقادی و افزایش مهارت‌های خلاقانه می‌شوند.

به طور معمول هدف از تأسیس موزه‌های دانشگاهی، کمک به تدریس و پژوهش در نهادی است که به واسطه اشیا و امکانات موجود در آن، سطح بالاتری از یادگیری را محقق می‌کند.

از جمله موزه‌های دانشگاهی استان آذربایجان غربی می‌توان به موزه علم و فناوری دانشگاه ارومیه اشاره کرد.

این موزه در محل خانه تاریخی پزشک آمریکایی تبار، دکتر ژوزف پلمب کاکران در داخل محوطه پردیس دانشگاه ارومیه به متراژ حدود ۱۳۰۰ مترمربع در دو طبقه و یک زیرزمین دایر شده است.

دکتر کاکران بنیان‌گذار اولین مدرسه پزشکی به سبک مدرن در ایران بوده و قدمت خانه ایشان که در نزدیکی مدرسه مذکور بنا نهاده شده و قدیمی‌ترین ساختمان دانشگاه ارومیه است به حدود ۱۵۰ سال می‌رسد.

این بنا پس از مرمت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان غربی، با عنوان موزه علم و فناوری دانشگاه ارومیه با هدف صیانت از بناهای تاریخی و معرفی تاریخ و چگونگی احداث این بنا، به نمایش گذاردن ابزار، اشیا و اسناد مربوط به علم در گذشته و نیز دستاوردها و فناوری‌های اخیر در استان و نمایش ابزار پزشکی اهدایی اطبا قدیمی ارومیه، ابزار مربوط به علم که در گذشته استفاده می‌شده و نیز نمایش عکس‌ها و اسناد مرتبط با پیشینه ساختمان راه‌اندازی شده است.

در طبقه اول این موزه عکس‌های قدیمی گردآوری شده دکتر کاکران به نمایش گذاشته شده و اشیا اهدایی پزشکان حاذق و قدیمی شهر ارومیه مانند اشیا متعلق به دکتر نجف‌قلی صولتی، دکتر بهمن خسروی، دکتر اسماعیل همدانچی و… و برخی اشیا مرتبط با پزشکی قدیمی که اغلب خریداری شده‌اند به نمایش گذاشته شده است.

همچنین اسناد قدیمی مرتبط با پزشکی ایرانی و اسلامی در قالب اسناد اسکن شده و گردآوری شده از کتابخانه ملی ایران و موزه‌های فرانسه به نمایش گذاشته شده است از جمله صفحاتی از کتاب التصریف زهراوی و نیز کتاب جواهر التشریح و….

ماکت‌های ابزار جراحی طراحی شده بر مبنای کتاب زهراوی نیز در بخش دیگر این سالن به نمایش درآمده است.

در بخش دیگر این طبقه برخی مشاهیر تاثیرگذار در تاریخ علم ارومیه معرفی شده و همچنین برخی ابزار سنجش قدیمی مانند ماشین حساب هندلی، تلسکوپ و دوربین قدیمی، میکرومتر قدیمی و… که به طور شاخص در پیشبرد جنبه‌های مختلف علم از گذشته تا حال نقش ایفا کرده‌اند به نمایش درآمده‌اند.

البته در بخشی از این سالن به تاریخچه دانشگاه ارومیه به عنوان اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین ارگان متولی تولید علم در استان پرداخته شده است.

در این بخش به معرفی زندگی‌نامه روسای دانشگاه ارومیه به عنوان افراد تاثیرگذار علمی دانشگاه ارومیه از ابتدا تا حال پرداخته شده و احکام کارگزینی انتصابات ایشان به نمایش گذاشته شده است.

در طبقه دوم آن نیز در یک سالن، ابزار آزمایشگاهی قدیمی که در مکان‌های علمی گذشته از جمله دانشگاه به عنوان ابزار سنجش و آنالیز دستگاهی مورد استفاده بوده به نمایش گذاشته شده است.

میکروسکوپ‌ها، اسیلوسکوپ‌ها، ابزار استریلیزاسیون و پمپ‌های خلاء قدیمی و نیز دستگاه اسپکتروسکوپ قدیمی به نمایش در آمده است و سالن بعدی با هدف نمایش دستاوردهای حال دانشگاه ارومیه در بخش فناوری در حال راه‌اندازی هستند.

در حال حاضرحدود ۲۰۰ قطعه شامل اسناد قدیمی_ابزارالات پزشکی و ابزار مربوط به علم مانند میکروسکوپ‌های قدیمی ابزار سنجش قدیمی مانند ماشین حساب هندلی، تلسکوپ و دوربین قدیمی، میکرومتر قدیمی موجود بوده و شایان ذکر است دانشگاه در حال جمع‌آوری اشیا بیشتر مرتبط با موضوع موزه هستند.

* گزارش فرزانه ولی‌پور، کارشناس امور موزه‌های آذربایجان غربی

مرتبط:

آشنایی با آبشار سوله دوکل ارومیه

دهستان مرگور _ طبیعت کوهستانی ارومیه

گیاهان دارویی فرصتی برای رونق گردشگری کهگیلویه و بویراحمد

نقش و اهمیت گیاهان دارویی در بهبود سطح سلامت و ارتقای کیفیت زندگی مردم و همچنین ایجاد فرصت شغلی از طریق تولید اقتصادی گیاهان دارویی و فرآورده‌های آن ایجاب می‌کند، مسائل جذب افراد مریض و نیازمند به مداوا برای درمان و گذراندن اوقات نقاهت به عنوان گردشگر در قالب توریسم درمانی مورد توجه قرار گیرد.

با در نظرگرفتن این واقعیت که مزارع و محل پرورش و رویشی اکثر گیاهان دارویی در سطح جهان در روستاها قرار دارد و با توجه به اثرات مفید گردشگر درمانی با استفاده از طب سنتی-گیاهان داوریی، برای جذب گردشگران خاص (افراد مریض) در نواحی روستایی می‌تواند زمینه توسعه روستایی را فراهم کند.

در این میان کهگیلویه و بویراحمد با دارا بودن بیش از ۴۰۰ گونه گیاه دارویی از مجموع ۲ هزار گونه گیاهی موجود یکی از متنوع‌ترین استان‌های کشور است.

در این بین ۴۶ گونه گیاهی آندومیک و سه گیاه دارویی کمیاب دنیا شامل باریجه، آنغوزه و گزانگبین به وفور در ارتفاعات این استان یافت می‌شوند.

بومادران، بیلهر، جاشیر خوراکی، تره کوهی، کلوس، بن سرخ، کارده، آویشن، لاله واژگون، ترنجبین، خارو، خشت، چوش، درمه، برنجاس، کاسنی و سیاهدانه از جمله گیاهان دارویی و خوراکی در کهگیلویه وبویراحمد هستند که تا قبل از بیماری کرونا میزبان گردشگران زیاد داخلی و خارجی علاقه‌مند به طب سنتی بوده است.

از گیاهان دارویی با خواص بی‌شمار صنعتی و خوراکی در ارتفاعات مناطق روستایی استان وجود دارد که با برنامه ریزی اصولی و علمی مسئولان می‌تواند تجارت پرسودی در زمینه جذب گردشگری روستایی برای مردم استان رقم بزند.

از انجا که توسعه گردشگری در یک منطقه همواره متاثر از توان‌ها و قابلیت‌های محلی است بنا براین وجود گیاهان دارویی در مناطق روستایی این دیار می‌تواند یکی از راههای توسعه صنعت گردشگری همراه با ایجاد درامدزایی برای مردم کهگیلویه و بویراحمد باشد.

برنامه‌ریزی برای بهره برداری مناسب و علمی از گیاهان دارویی مانند آویشن، بومادران، پونه، موسیر کوهی و لاله های واژگون یکی از دیگر از قابلیت‌های گردشگری درشهرستان‌های استان است.

بنابراین با توجه اینکه گردشگری یکی از صنایعی است که به سرعت در حال رشد است. با رشد و رونق گردشگری نیازها و تقاضاهای جدید پیش می‌آید و میزان تقاضا نسبت به کالاها، خدمات وامکانات موجود افزایش می‌یابد. گیاهان دارویی در مناطق روستایی کهگیلویه و بویراحمد می‌تواند محیطی برای ایجاد کسب وکارهای جدید را فراهم کرده و موجب افزایش روحیه کارآفرینی در بین روستاییان شود بنابراین، رونق گردشگری محیط روستا را از نظر اقتصادی، به محیطی پویا تبدیل می‌کند و در واقع، محیط روستا به محیطی انگیزشی و محرک برای کارآفرینی تبدیل می‌شود.

ظرفیت‌های شناسایی‌شده پرورش گیاهان دارویی

معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به اینکه براساس بررسی‌های کارشناسی انجام شده ۲۰۰ هزار هکتار از مراتع استان مستعد توسعه گیاهان دارویی هستند گفت: «این حوزه یکی از ظرفیت‌های جدی توسعه گردشگری روستایی و جهش تولید است.»

گودرز باقری فرد افزود: «حفظ مراتع به عنوان ثروت ملی، ایجاد اشتغال برای جوامع محلی و ارزآوری با توجه به صادراتی بودن گیاه دارویی از مزایای کشت این محصولات است.»

معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد عنوان کرد: «سند جامع توسعه گیاهان دارویی در استان تدوین شده است و تحقق رونق تولید در این حوزه مستلزم مشارکت دستگاه‌های اجرایی متولی است.»

او بیان کرد: «ایجاد زیرساخت‌های فراوری گیاه دارویی از راهکارهای افزایش انگیزه بهره برداران برای رونق تولید است.»

باقری فرد با اشاره به اینکه محصولات تولیدی استان در زمینه کشت گیاه دارویی هم اکنون به صورت خام فروخته می‌شود، گفت: «در صورت فراهم شدن زیرساخت‌های صادرات گیاه دارویی ظرفیت خوبی برای ارزآوری و درآمدزایی با محصولات غیرنفتی دارد.»

اقدام‌های انجام‌شده برای توسعه گیاهان دارویی

معاون فنی اداره‌کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد بیان کرد: «از ابتدای سال۱۳۹۲ تاکنون ۲۸ هزار هکتار توسعه گیاهان دارویی در مراتع استان انجام شده است.»

گودرز باقری‌فرد اظهار داشت: «۴۰هزار از مراتع کهگیلویه وبویراحمد از سال ۱۳۸۳ تاکنون با استفاده از کشت گیاه دارویی احیا شده است.»

باقری‌فرد بیان کرد: «امسال نیز براساس برنامه ریزی انجام شده قرار است سه هزار هکتار از مراتع استان زیرکشت گیاهان دارویی برود.»

معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد تصریح کرد: «۲۰ تن بذر گیاه دارویی شامل آنغوزه، باریجه وکلوس خریداری و برای طرح توسعه گیاه دارویی درسال ۱۴۰۰ ذخیره‌سازی شده است.»

معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد گفت: پدر سال ۹۹نیز حدود ۱۹ تن شیرابه گیاه دارویی آنغوزه در این استان برداشت شد که درآمدی حدود ۴۶ میلیارد ریال را عاید کشاورزان در مناطق روستایی کرده است. »

پرداخت تسهیلات

معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد هم گفت: «جهاد کشاورزی استان با پرداخت تسهیلات بانکی ارزان قیمت از ایجاد مزارع گردشگری کشاورزی با اولویت کشت گیاه دارویی چون به لیمو، آلوئه ورا، نعناع فلفلی و گل محمدی حمایت می‌کند.»

شهرام عسکری با اشاره به اشتغال‌زایی بالای تولید گیاهان دارویی، امکان صادرات، جذب گردشگر روستایی علاقه‌مند به طب سنتی و ظرفیت‌های خوب کهگیلویه و بویراحمد برای کشت گیاهان دارویی اظهار داشت: «به متقاضیان کشت گیاهان دارویی برای کشت هر هکتار زمین کشاورزی براساس نوع محصول تسهیلات بانکی ارزان قیمت با کارمزد ۶ درصد پرداخت می‌شود.»

اوبیان کرد: «با توجه به در دست ساخت بودن کارخانه فراوری گیاهان دارویی شهرستان گچساران که قرار است تا پایان سال ۱۴۰۰بهره برداری شود ظرفیت کشت گیاهان دارویی در یک هزار و ۵۰۰ هکتار از زمین‌های کشاورزی استان وجود دارد.»

معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد تاکید کرد: «در سال ۹۹.۳۰تن از محصولات گیاه دارویی تولید شده در استان به کشورهای خارجی صادر شده است.»

او افزود: «در سال ۹۹ کشت گیاه دارویی در ۲۰۵ هکتار از مزارع‌های کشاورزی مناطق روستایی استان انجام شد که باعث ایجاد ۵۰۰ فرصت شغلی جدید شده است.»

* گزارش از علی‌اکبر پاک