آرامگاه میرزا ابوالقاسم مجتهد، بنای قاجاری زنجان

استان زنجان دارای جاذبه‌های گردشگری، باستانی و طبیعی بسیاری است که مقبره سید (میرزا) ابوالقاسم مجتهد میرزایی شهرستان زنجان یکی از آثار تاریخی و دیدنی این استان است. صاحب آرامگاه یکی از روحانیون تراز اول عصر ناصری در شهر زنجان و در قلع‌وقمع عوامل ملامحمدعلی باب مؤثر بوده است. مقبره سید (میرزا) ابوالقاسم مجتهد میرزایی یکی از آثار ملی ثبت‌شده ایران در زنجان است که قدمت آن مربوط به قاجاریه است و در تاریخ ۱۳۸۲/۰۵/۱۴ به شماره ثبت ۹۴۴۵ در مجموعه آثار تاریخی ایران ثبت‌شده است. نشانی این اثر ملی ثبت‌شده زنجان شهرستان زنجان، انتهای خیابان امام نرسیده به میدان ۱۵ خرداد کوچه رضایی است.

در منتهی‌الیه سمت غربی شهر قدیمی زنجان، آرامگاه موسوم به مقبره میرزا قرارگرفته است. این همان آرامگاهی است که ادوارد براون آن را ذکر می‌کند. صاحب آرامگاه میرزا ابوالقاسم مجتهد است. ایشان یکی از روحانیون طراز اول عصر ناصری در شهر زنجان و در قلع‌وقمع عوامل ملأ محمدعلی باب مؤثر بوده است. در این آرامگاه حداقل دو شخصیت مذهبی مدفون است. آیت اله محمدکاظم، پدر میرزا و سپس در سال ۱۲۹۲ هجری قمری میرزا ابوالقاسم مجتهد پسر ایشان، در این محل دفن شده است.

آرامگاه میرزا در وسط محوطه‌ای که با استفاده از دیوار محاط گردیده قرار دارد و در مدخل این محوطه یک واحد عنصر شبیه به مناره ایجادشده است. پلان این مناره آجری در رقوم کف فعلی، هشت‌ضلعی متمایل به منتظم و سپس پلان آن به دایره تبدیل‌شده و پایان‌بخش آن مقرنس‌های آجری نسبتا زیبا آن را مزیّن کرده‌اند بنای آرامگاه در کلیات از دو قسمت تشکیل یافته، قسمت نخست، ایوان ورودی و اتاق‌های جانبی آن و قسمت دوم شبستان است. سقف ایوان با قوس‌های پنج او هفت تند مزیّن است و در بالای آن پوشش آجری یکنواختی را از ایوان سلب می‌کند. در طرفین این ایوان دو ستون نمای چسبیده به آن تعبیه‌شده است. اتاق‌های ایوان دوطبقه بوده و از سمت جنوبی راه پلّه‌ای دارد که به پشت‌بام هدایت می‌شود. قسمت دوم که محل اصلی آرامگاه است بلا واسطه پشت سر ایوان احداث‌شده و سقف شبستان را گنبدی با ساقه‌ی نسبتاً» بلند پوشش می‌دهد. ارتفاع ساقه گنبد زیاد و نسبت به ارتفاع عرقچین نامتناسب است. به هر تقدیر روشنایی شبستان از طریق شبکه‌های ساقه گنبد تأمین می‌شود. تاروپود بنا از آجر و تقریبا فاقد تزیینات است.

میرزا ابوالقاسم مجتهد (۱۹۲-۱۲۲۴ ه. ق) 

یکی از حوادث بزرگی که در تاریخ زنجان روی‌داده و بر مسیر و سرنوشت بعدی شهر تأثیر بسزایی داشته است، بی‌گفتگو قیام شخصی به نام ملامحمدعلی زنجانی (علیمردان خان) در سال ۱۲۶۷ ه. ق بر علیه حکومت وقت است. حاکم زنجان در این موقع امیر اصلان خان مجدالدوله، دایی ناصرالدین‌شاه بود که بلافاصله پس از مرگ محمدشاه قاجار (۱۲۶۵ ه. ق) به اصرار مهد علیا، مادر ناصرالدین‌شاه، جایگزین عبدالله‌میرزا فرزند یازدهم فتحعلی شاه شده بود. ملامحمدعلی به سبب فتواهایی که صادر می‌کرد اعتبار و شهرتی کسب کرده بود، از جمله روزه متوالی سه‌ماهه رجب و شعبان و رمضان – واجب نمودن نماز نافله و جعفر طیار – حرام دانستن متعه و… با توجه به اینکه دوران او مواجه با اوج‌گیری دعاوی سید علی‌محمد باب بود، روحانیون وقت (ازجمله میرزا ابوالقاسم مجتهد) او را به بابیت منتسب کردند تا نفوذ و محبوبیت او را از بین ببرند. جالب آنکه او این اتهام را تلویحا می‌پذیرد و به خویشتن لقب حجت می‌دهد تا بابیان زنجان را که تعداد کمی نبودند با خود همراه سازد. امّا دریکی از گزارش‌های نماینده سیاسی بریتانیا در ایران به وزارت خارجه آن کشور آمده استاو در نامه‌ای به امیرکبیر این اتهام را نپذیرفته است و گویا امیرکبیر پاسخ داده بود ملامحمدعلی برای اثبات ادعای خویش باید به دربار آمده و خود را تسلیم نماید. نتیجه اینکه این فتنه بیشتر ریشه‌های سیاسی و اجتماعی داشته تا مذهبی. درنهایت این اختلاف شدید می‌شود، به‌نحوی‌که هر دو طرف حکم به جهاد می‌دهند و درگیری خونینی بین طرفداران ملامحمد علی و روحانیون صورت می‌گیرد. نیروهای دولتی نیز به نفع روحانیون زنجان وارد عمل شده و پس از کشته شدن ۱۵۰۰ سرباز و هزاران نیروی مردمی پایان می‌پذیرد و ملامحمدعلی در این جنگ کشته می‌شود.

فتوای قتل و اعدام طرفداران ملامحمدعلی زنجانی (علیمردان خان) توسط دو شخص صادر می‌شود: مرحوم آقای سیدمحمد و مرحوم آقای میرزا ابوالقاسم مجتهد. به‌عنوان‌مثال یکی از طرفداران ملأ محمدعلی به نام «شیخی» که در شجاعت نامدار شهر بود، توسط ایشان اعدام گردید. آنچه می‌توان راجع به خاندان میرزایی و سایر روحانیون متنفذ شهر گفت این است که اداره شهر با موافقت ایشان صورت می‌گرفته و حاکمان همیشه در مسائل مختلف نظر آن‌ها را لحاظ می‌کردند. از میرزا ابوالقاسم بیش از پنجاه کتاب و رساله باقی‌مانده است و گویا در یکی از السنه خارجی نیز مهارت و تسلّط داشته است. او در اواسط روز دوشنبه سوم جمادی‌الاولی سنه ۱۲۹۲ در سن هفتادسالگی دارفانی را وداع می‌کند و در مقبره مخصوص به خود در خارج شهر (آن روزگار) دفن می‌گردد. ادوارد براون که در سال ۱۸۸۷ میلادی (۱۳۰۵ ه. ق) از زنجان عبور نموده در کتاب خود می‌نویسد: «ما از دروازه غربی شهر زنجان وارد شهر شدیم و از طرف راست قبرستان بزرگی که گنبد دو امامزاده در آن دیده می‌شد عبور کردیم». که منظور او همان مقبره مرحوم میرزا و مرحوم سید محمد مجتهدی در شمال شرقی گورستان پایین است.

سه فرزند ذکور از مرحوم حاج ابوالقاسم باقی می‌ماند.

آثار و بناهای به‌جامانده از خاندان میرزایی

مسجد و مدرسه میرزایی بالا و پایین در شهر زنجان توسط حاج میرزا ابوالقاسم مجتهد بنا شده است. این دو بنا در قسمتی از بازار زنجان (بین خیابان فردوسی تا ابتدای بازار پایین) که به بازار و راسته میرزایی مشهور است واقع شده است. همچنین گفته می‌شود در جبهه شمالی بازار، روبه‌روی مسجد میرزایی نجفی (پایین)، کوچه میرزایی واقع است که خانه میرزایی‌ها نزدیک به بازار، سمت شرق کوچه قرار دارد.

منبع: میراث آریا

آرامگاه حقیقی محمد غزالی کجاست؟/۲

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی در مورد آرامگاه محمد غزالی گفت: آثار و شواهد موجود در بجه‌خشتی جهت دست‌یابی به هدف مناسب بود. روایات و شایعات هم می‌توانست در اجرای تصمیم مؤثر باشد اما راهنمای عمل نبود؛ بنابراین سعی شد این موارد جدی گرفته نشود و به پیروی از اصول و روش کاوش پس از اخذ مجوز در ۲۲ مهر ۱۳۷۴ هجری شمسی کاوش باستان‌شناسی با هدف تعیین ماهیت و هویت سازه معماری مدفون در خاک آغاز شد.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: در محدوده باستان‌شناسی گودالی در ابعاد ۲۰ در ۲۰ متر تعیین و حفاری آن در محدوده انجام شد. لایه سطحی آن به ضخامت ۳۰ سانتیمتر است که بر اثر فعالیت‌های کشاورزی درهم ریخته شده و ترکیبی از خاک، قطعات آجر، گچ و کاشی بود و در عمق حدود ۲۵ سانتی‌متری نیز نخستین نشانه معماری ظاهر شد که سکویی گلی گچ‌اندود مکعب مستطیل در ابعاد ۱۸۳ در ۹۲ سانتیمتر بود.

وی ادامه داد: سطح فوقانی آن سکو حین خاک‌برداری و تسطیح زمین از میان رفته است. همچنین در ادامه خاک‌برداری ۲ سکوی گلی گچ‌اندود دیگر در جنوب‌ غرب سکوی اول ظاهر شد که آن‌ نیز توسط حفاران غیرمجاز به شدت آسیب دیده بود.

لباف خانیکی تصریح کرد: با برداشت تمام خاک‌ها در عمق حدود ۷۰ سانتیمتری از زمین‌های اطراف یک کف گچ‌اندود به مساحت ۱۳ متر مربع ظاهر شد. آن کف را دیواری آجری به ضخامت ۲۲۰ تا ۲۴۰ سانتیمتر محصور می‌کرده که پس از انهدام بنا احتمالا بقایای دیوارها هم به منظور استفاده از آجرها و نیز تسطیح زمین از میان برداشته شده و از شالوده دیوارها تنها یک رج آجر بر جای مانده که از همان باقی‌ مانده اندک اطلاعات زیادی در ارتباط با فرم، ابعاد، ماهیت، مراحل شکل‌گیری، مصالح ساختمانی، تاسیسات برودتی و حرارتی و تزئینات معماری بنا قابل درک است.

این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: در زمین وسیع سه ضلع جنوب‌ غرب، جنوب‌ شرق و شمال‌ شرق سه کانال با ابعاد متفاوت تعبیه شده است. کانال‌هایی که به سمت بالا پیش رفته، می‌توانست به عنوان دودکش یا هواکش(تهویه) برای فضای زیرزمین کاربرد داشته باشد. با توجه به شالوده دیوارها پلان بنای منهدم شده از درون هشت ضلعی و در نمای بیرونی دایره بوده است.

لباف‌ خانیکی افزود: شالوده دیوار بر فراز سکوی سنگی ایجاد شده که در اصل پوشش یا بام فضای زیر زمین بوده است. حدود ۳۰ سانتیمتر از بالای رویه بدنه سکو که احتمالا در گذشته از سطح زمین‌های اطراف بلندتر بوده با اندود گچ آراسته شده و بر جانب شمال‌ غرب آن ورودی زیرزمین در درون یک قاب مستطیل ایجاد شده و امکان ورود به فضای زیرزمین را فراهم کرده است.

وی گفت: یافته‌ها به اضافه قطعات متعدد آجر، آجرهای منقوش قالب زده، قطعات کاشی منقوش قالب زده، کاشی‌های نره، قطعاتی از تزئینات و کتیبه‌های گچی که قابل مقایسه با تزیینات معماری میل اخنگان، گنبد سلطانیه و فضاهای معماری عصر ایلخانی تخت سلیمان بود، می‌توانست متعلق به یک برج مقبره مربوط به اواخر قرن هشتم هجری قمری باشند که ظاهرا ارتباط مستقیم با آرامگاه غزالی نداشته است.

این باستان‌شناس خراسانی ادامه داد: اما فضای زیرزمین نیز به لحاظ پلان، ساختار، کارکرد و تزئینات معماری با برج مقبره مذکور که بعدها بر فراز آن ساخته شده بود، کاملا متفاوت بود.

 

لباف‌خانیکی اظهار کرد: پس از شناسایی نسبی برج مقبره وارد زیرزمین شدیم. کلیت بنای زیرزمین عبارت بود از یک فضای چلیپایی(صلیبی شکل) با دیوارهای سنگی که میانه آن انباشته از خاک‌ها و ضایعاتی بود که از طریق حفره‌ای که حفاران غیرمجاز ایجاد کرده بودند، به درون ریخته بود. حفاران غیرمجاز از طریق همان منفذی که ایجاد کرده بودند به درون راه یافته و خاک‌ها و دیگر اشیا و آثار موجود در آن مکان را زیر و رو و دگرگون کرده بودند و حتی بر بدنه و کف طاقچه‌ها نیز شاید به طمع گنج، حفره‌هایی ایجاد کرده بودند.

لباف خانیکی تصریح کرد: پس از عکسبرداری از وضع موجود با هدف آگاهی از هویت بنا و آثار احتمالی موجود در آن اقدام به خاک‌برداری با ملاحظات خاص علمی شد. تمام یافته‌ها عکس‌برداری و مستندسازی شد و حتی‌الامکان تلاش شد پدیده‌های یافت‌ شده تا پایان خاک‌برداری در جای خود باقی بماند تا ارتباط احتمالی آن‌ با یکدیگر قابل تشخیص باشد.

وی اظهار کرد: موارد یافت شده شامل چند قطعه بزرگ گچ با رویه صاف در کنار دیوار، کاشی‌های نصب شده بر دیوار و بخشی از یک جمجمه که در میان سنگ و خشت قبل از رسیدن به کف بود. روی کف نیز قطعات در هم ریخته گچ، سنگ، کاشی، آجر، چوب پوسیده و اسکلت انسان حکایت از ورود اشخاصی به درون آن فضا در گذشته و ایجاد آشفتگی و جابه‌جایی و در هم‌ ریختگی داشت.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: فضای چلیپایی و چهارایوانی داخلی آرامگاه محمد غزالی نسبتا سالم بود. بر سقف آن بعدها کتیبه‌ای نصب شده و در طاقچه‌های انتهای ایوان‌ها به تناسب مراحل کاربری آن فضا تغییراتی داده شده بود. همان تغییرات و یافته‌های روی کف این امکان را به گروه داد تا در مورد فلسفه وجودی بنا و نیز کاربری آن در مراحل مختلف و تغییر و تحولاتی که به آن داده شده، اظهار نظر شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

آرامگاه حقیقی محمد غزالی کجاست؟/۱

کاوشی برای شناخت فرهنگ دالما

اولین کاوش‌های هدفمندی که در منطقه شمال‌غرب ایران انجام شد بدون شک کاوش‌های انجام شده در تپه حسنلو نقده بود، سابقه کاوش‌ها در تپه حسنلو به سال ۱۳۱۳ شمسی برمی‌گردد، در آن سال شخصی به نام فرهادی مجوز حفاری تجارتی در تپه حسنلو را اخذ کرده بود و حفاری در این تپه به سرپرستی محمود راد، باستان‌شناس اداره‌کل باستان‌شناسی ایران، انجام شده بود.

در سال ۱۹۳۶ میلادی نیز سر اورل استاین گمانه‌ای در تپه حسنلو حفر کرده بود، در سال‌های ۱۳۲۶ و ۱۳۲۸ شمسی اداره‌کل باستان‌شناسی ایران به صورت مستقیم حفاری در تپه حسنلو را به سرپرستی مشترک محمود راد و مهندس علی حاکمی به عهده گرفت.

بعد از این بود که دایسون که در سال ۱۹۵۴ از دانشگاه هاروارد به هیأت علمی دانشگاه پنسیلوانیا ملحق شده بود، به پیشنهاد مرحوم مصطفوی برای امکان‌سنجی محوطه حسنلو به ایران سفر کرد.

او پس از دریافت این پیشنهاد به منطقه رفت و به مدت ده روز در آنجا به بررسی موقعیت محل پرداخت، در بازگشت دوم طرح حسنلو تنظیم و در سال ۱۹۵۷ میلادی این طرح به اجرا در آمد و تا سال ۱۹۷۷ به طور مستمر و به مدت ۲۰ سال پژوهش‌های میدانی باستان‌شناسی در دره سولدوز، اعم از بررسی و کاوش به سرپرستی رابرت دایسون انجام شد.

تیم باستان‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا علاوه بر تپه حسنلو کاوش‌هایی را نیز در سایر محوطه‌های دشت سولدوز از جمله در حاجی فیروز، دالما، پیزدلی، عقرب تپه و دینخواه انجام دادند که بیست سال کاوش و بررسی‌های مختلف در این منطقه بالطبع نتایجی درخوری داشت که تکمیل جدول گاه‌نگاری و شناخت فرهنگ‌های پیش از تاریخ و آغاز تاریخی شمال‌غرب ایران یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این پروژه‌ها بود.

در راستای مطالعات پیش از تاریخی شمال‌غرب ایران و حوضه دریاچه ارومیه، اولین فصل کاوش باستان‌شناسی تپه دالما با مجوز رسمی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری و پژوهشکده باستان‌شناسی و زیر نظر اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان غربی و با همکاری دانشگاه هنر اسلامی تبریز به سرپرستی دکتر اکبر عابدی عضو هیات علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز و مهناز شریفی از پژوهشکده باستان‌شناسی، پس از شش دهه وقفه در مطالعات آن از مورخه ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ آغاز شده است.

موقعیت جغرافیایی تپه دالما

تپه دالما در شهرستان نقده، بخش محمدیار، دهستان حسنلو و در روستای اسلام‌آباد (دالما) واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۸۷ با شماره ثبت ۲۲۸۷۰ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، تپه دالما در جنوب‌غربی‌ترین بخش دریاچه ارومیه و در فاصله ۵ کیلومتری جنوب غرب تپه حسنلو و ۴ کیلومتری شمال رودخانه گدارچای واقع شده است.

کاوش‌های انجام گرفته در تپه دالما در راستای پروژه حسنلو و برای یک دوره کوتاه‌مدت در طی سال‌های ۱۹۵۸ و ۱۹۵۹ توسط چارلز برنی و در سال ۱۹۶۱ توسط کایلر یانگ به انجام رسید.

پروژه حسنلو که به سرپرستی رابرت دایسون انجام می‌گرفت در بازه‌ای که کاوش‌ها در تپه دالما آغاز شد به صورت مشترک و مابین موزه دانشگاه پنسیلوانیا، موزه هنری متروپولیتن و مرکز عتیقات اداره باستان‌شناسی ایران به انجام رسید.

فرهنگ دالما از جمله فرهنگ‌های کمتر شناخته شده در شمال‌غرب و غرب ایران محسوب می‌شود که یک فرهنگ مبتنی بر سنت‌های سفال بوده است و به دلیل اطلاعات بسیار کم برای گاه‌نگاری فرهنگ دالما در جنوب دریاچه ارومیه، این فرهنگ همچنان یکی از مبهم‌ترین فرهنگ‌ها است.

همچنین با توجه به اینکه اساس این فرهنگ و سنت سفالی بر مبنای خود تپه دالما پایه‌گذاری شده است و با توجه به زمان اندک و کاوش‌های سریع (حدود یک ماه در مجموع سه فصل) و با متدهای کاوش دهه ۱۹۵۰ در تپه دالما، مطمئناً اطلاعات دقیقی از این کاوش‌ها در تپه دالما در اختیار باستان‌شناسان قرار نگرفته است و نیازمند بازنگری کلی در داده‌های فرهنگی و همچنین گاه‌نگاری این تپه است تا بتوان با اطلاعات علمی و به‌روز از کاوش‌های خود محوطه دالما بازنگری اساسی هم در گاه‌نگاری و هم مواد فرهنگی آن صورت پذیرد.

از سوی دیگر با توجه به اینکه در خود محوطه دالما نیز کاوش‌های بسیار سریع و ضرب‌الاجلی صورت گرفته است و با توجه به سطح بالای آب در دشت سولدوز کاوش‌ها به خاک بکر نرسیده است همچنان وضعیت لایه‌های شکل گرفته بر روی خاک بکر و اولیه این دشت در تپه دالما با ابهامات زیادی روبه‌رو است.

در همین راستا پروژه باستان‌شناسی تپه دالما در راستای پاسخ به سوالات اشاره شده طرح‌ریزی و شروع شد تا به ابهامات اساسی هزاره پنجم پیش از میلاد جنوب دریاچه ارومیه و دشت سولدوز پاسخ دهد، لازم به ذکر است که پروژه کاوش باستان‌شناسی تپه دالما با همکاری موسسه باستان‌شناسی آلمان در این بخش از شمال‌غرب ایران در حال انجام است.

* گزارش از اکبر عابدی، عضو هیات علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز

منبع: میراث آریا

«پشت به سیتی‌سنتر کرمان، رو به گنجعلی‌خان»

در حالی ارزیابان یونسکو شهر به شهر کاروانسراهای معرفی‌شده در پرونده «کاروانسراهای ایران» را به عنوان کاندیدای جدید ایران برای ارائه در اجلاسِ جهانی سال آینده بررسی می‌کنند که فعالان میراث فرهنگی برخی از استان‌ها نسبت به ساخت‌وسازهای اطرافِ گنجعلی‌خان هشدار می‌دهند.

دو روز گذشته ارزیابان یونسکو همراه با محمدحسن طالبیان که تا پیش از شروع کار دولت جدید بیش از پنج سال معاون میراث فرهنگیِ سازمان و وزارتخانه میراث فرهنگی بود، از دو کاروانسرای تاریخی «چاه کوران» راور و «گنجعلی‌خان» کرمان دیدن کردند. این بازدید بین فعالان میراثی کرمان با این ضرب‌المثل همراه شد؛ ارزیاب یونسکو «پشت به سیتی سنتر، رو به گنجعلی‌خان» ایستاد، تا بافت تاریخی و تخریب‌ها را نبیند و برای ثبت جهانی کاروانسرای قرارگرفته در حریمش یعنی مجموعه گنجعلی‌خان رای بدهد.

حضور مهدی حُسام همراه با طالبیان در کرمان و در مجموعه گنجعلی‌خان، علاوه بر یادآوری اعتراضات فعالانِ میراثی این استان در زمان آغاز به کارِ ساختِ سیتی‌سنتر در وسط بافت تاریخی کرمان که طالبیان در زمانِ حضورش در سمت معاونتِ این وزارتخانه، بارها گوشِ شنوایِ این هشدارها بود، حالا ارزیاب یونسکو را تا بیخِ گوشِ همان ساخت‌وسازها در بافتِ تاریخی کرمان برد، اما پشت به تخریب‌های رخ‌داده در بافتِ تاریخی خشت‌مال‌ها و سیتی سنتری که آرزوهای یک بافت تاریخی را چال کرده است.

blank

 

امید ابراهیمی – فعال میراث فرهنگی کرمان – در گفت‌وگو به بازدیدهای انجام‌شده توسط نماینده یونسکو و تیم میراث فرهنگی در کرمان اشاره می‌کند و می‌گوید: در مجموعه گنجعلی‌خان حمام، موزه سکه و ضرابخانه و مسجد را بازدید کردند اما سراغی از مجموعه‌های کاروانسرای وکیل و حاج آقاعلی و ابراهیم‌خان که در هر کدام به صورت جداگانه مدرسه، کاروانسرا، حمام و مسجد قرار دارد، نگرفتند؛ مجموعه بناهایی که هر کدام شاخصه‌های خاص خود را دارند و در کنار یکدگیر شگفتی‌آفرین‌اند.

او با تاکید بر قرارگیری این مجموعه در کنار بافت تاریخی کرمان که از زمانِ ساختِ سیتی‌سنتر تحت‌الشعاعِ آن قرار گرفته است، اظهار می‌کند: با توجه به فاصلۀ ۳۰۰ متری این کاروانسرا و بافتِ تاریخی و سیتی‌سنتر در حال ساخت، احتمالِ وجود مواردِ ایهام یا مطرح شدن ایراداتی در زمان بررسی پرونده در یونسکو وجود دارد، چون این ساخت و ساز در حریمِ منظریِ کاروانسرا قرار دارد.

این کارشناسِ مرمت بناهای تاریخی با اشاره به ارزشمند بودنِ این مجموعه در کنار یکدیگر و ثبت جهانیِ آن‌ها، ادامه می‌دهد: در شرایطِ کنونی امکانِ مخالفت با قرارگیری کاروانسرای گنجعلی‌خان در پروندۀ زنجیره‌ای کاروانسراهای ایران وجود دارد.

وی به وجود حدود هفت اثرِ ثبت جهانی‌شده در استان کرمان اشاره می‌کند و می‌گوید: در صورتی‌که کاروانسرای گنجعلی‌خان شانسِ ثبتِ جهانی را داشته باشد، آن قطعا نخستین اثر جهانی داخلِ شهر کرمان خواهد بود.

گنجعلی‌خان

او معتقد است: بناهایی که در حال حاضر در بافت تاریخی کرمان در حال از دست رفتن هستند، ارزش‌های واقعی این شهر هستند اما از دید متولیان شهری پنهان مانده و در حال حاضر سرمایه‌گذاری‌های بی‌هدف که هویت و تاریخِ این منطقه را نابود می‌کنند و چند ده شغل مرتبط با میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی را از بین می‌برند، در اولویت هستند.

ابراهیمی وضعیت امروز این کاروانسرا را بر اساس ضوابط موجود یک معضل بزرگ می‌داند و ادامه می‌دهد: وضعیتِ کنونی بافت تاریخی کرمان و ساخت‌وسازهای در حال انجام در داخلِ آن بر اساس قانون حمایت از مرمت و بناهای تاریخی در سال ۹۸، خلاف قوانین موجود کشور است، اما به نظر می‌رسد هیچ کس به آن توجهی ندارد.

 

مجموعه گنجعلی خان در کنار بازار بزرگ کرمان به دستور حاکمان مشهور زمان شاه عباس ساخته شد. این مجموعه در داخل شهر کرمان و در راه یزد – کرمان ساخته شده است که سهمی از درآمد مجموعه و قنات‌ها به آستان قدس رضوی داده می‌شود. این بناها که سبک معماری آن‌ها به شیوه اصفهانی است، در لشکرکشی‌های آغا محمدخان آسیب‌های زیادی دید.

کاروانسرای چاه کوران نیز متعلق به اواخر قاجار است و در شهرستان راور و در مسیر جاده خراسان قرار گرفته است.

منبع: ایسنا

تاریخچه و افسانه های مربوط به بقایای فانوس اسکندریه

بقایای فانوس اسکندریه از عجایب باستانی شناخته شده در جهان است و سالانه بازدید کنندگان زیادی را به خود جذب می کنند. این فانوس، در جزیره فاروس قرار گرفته است. فاروس، یکی از جزیره های موجود در کشور مصر است و به سبب وجود این فانوس، محبوبیت زیادی پیدا کرده است.

محل قرار گیری فانوس اسکندریه

فانوس اسکندریه، یکی از سازه های تاریخی کشور مصر است که در جزیره ی فاروس قرار گرفته است. مصر، یکی از دیدنی ترین کشور های جهان است و آثار باستانی موجود در مصر، به اندازه ای طرفدار دارند که سالانه حجم انبوهی از گردشگران را به خودشان جذب می کنند. فانوس اسکندریه، تنها یکی از آثار باستانی مشهور و دیدنی است که در مصر قرار دارد.

افرادی که به کشور مصر سفر می کنند، علاوه بر دیدن کردن از بقایای فانوس اسکندریه، از اهرام مصر نیز دیدن می کنند. جزیره فاروس، جزیره ای به نسبت کوچک بود که فانوس اسکندریه در آن ساخته شد. در گذشته، از فانوس اسکندریه برای راهنمایی کشتی ها به شهر اسکندریه استفاده می شده است. شهر اسکندریه، یک شهر باستانی است و امروزه، شهری به این نام وجود ندارد.

بقایای به جا مانده از فانوس اسکندریه

شاید برخی از افراد گمان کنند که بقایای فانوس اسکندریه پس از گذشت بیش از دو هزار سال، هنوز پا برجا است. اما متأسفانه اینگونه نیست و در اثر وقایع زمین شناختی مانند زمین لرزه، و همچنین موج های سهمگین، فانوس اسکندریه نابود شد و تقریبا هیچ اثری از آن باقی نماند.

پس از گذشت سال ها، باستان شناسان فرانسوی دریافتند که بقایای فانوس اسکندریه هنوز در دریا وجود دارند و می توان آنها را از دل دریا بیرون کشید. از آنجایی که فانوس اسکندریه از جنس سنگ بود، مقاومت به نسبت بالایی داشت و قطعاتی از این فانوس، تا کنون به جا مانده اند. سر انجام، در سال ۱۹۹۰ میلادی، باستان شناسان توانستند که قطعاتی از فانوس اسکندریه را در قسمت شرقی بندرگاه اسکندریه بیابند و آن را در معرض عموم قرار دهند.

نکته ی مهم این است که تمام قطعات مربوط به فانوس اسکندریه، از آب بیرون کشیده نشده اند و هنوز برخی از قطعات آن در دل دریا هستند. با استفاده از تکنولوژی های امروزی نظیر ماهواره ها، باستان شناسان توانسته اند که قطعات دیگر فانوس اسکندریه را در آب دریا شناسایی کنند و به مختصات آنها دست پیدا کنند.

پس از پیدا شدن تمام قطعات به جا مانده از فانوس اسکندریه، ابتدا تصمیم گرفته شد که این قطعات نیز از آب بیرون بیایند و در معرض دید عموم قرار بگیرند. اما دولت مصر به فکر عملی کردن یک ایده ی بهتر بود. دولت مصر تصمیم گرفت که در منطقه فانوس اسکندریه، یک پارک آبی بسازد. در این پارک آبی، گردشگران می توانند با پوشیدن لباس های غواصی، وارد آب بشوند و بقایای باقی مانده از فانوس اسکندریه را داخل آب مشاهده کنند.

با وجود اینکه فانوس اسکندریه متلاشی شده است و تنها قطعاتی از آن به جا مانده است، اما گردشگران زیادی از آثار به جا مانده از فانوس اسکندریه دیدن می کنند.

بقایا فانوس اسکندریه

تاریخچه فانوس اسکندریه

جالب است بدانید که فانوس دریایی اسکندریه، اولین فانوس دریایی ساخته شده به دست انسان است. این فانوس به دستور بطلمیوس و در دوره فرمانروایی پادشاهی بطلمیوسی ساخته شد. شاید برخی از افراد گمان کنند که علت نامگذاری این فانوس، ساخته شدن آن توسط اسکندر است، در حالی که اینگونه نیست. فانوس اسکندریه، سال ها پس از مرگ اسکندر ساخته شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که شهر اسکندریه، توسط اسکندر ساخته شده است.

فانوس اسکندریه، در قرن سوم پیش از میلاد توسط معماری به نام سستراتوس ساخته شد. سستراتوس، یکی از معماران خبره یونانی بوده است که توانست فانوس اسکندریه را به بهترین شکل بنا کند.

فانوس اسکندریه، در قرن سوم قبل از میلاد ساخته شده است. همانطور که پیش تر به آن اشاره کردیم، نخستین پادشاه بطلمیوس، دستور ساخت فانوس اسکندریه را در قرن سوم پیش از میلاد صادر کرد. سستراتوس، معمار این بنای باستانی و بزرگ، از سنگ مرمر برای ساختن فانوس اسکندریه استفاده کرد. البته باید به این نکته توجه کرد که سنگ مرمر به تنهایی نمی تواند در سازه هایی به بزرگی فانوس اسکندریه استفاده شود. در نتیجه، سستراتوس تصمیم گرفت که ساختمان فانوس اسکندریه را با سرب و ساروج تقویت کند.

فانوس اسکندریه بر روی جزیره ی فاروس ساخته شده بود. این جزیره هم اکنون مانند گذشته نیست و مکان فانوس اسکندریه در طول زمان از بین رفته است. علت از بین رفتن بخش های بسیاری از جزیره فاروس، جنس این جزیره است. جزیره ها، ممکن است از جنس های متفاوتی مانند سنگی، شنی، مرجانی و… باشند. جنس جزیره فاروس، سنگ آهک بوده است، و به همین دلیل از مقاومت بسیار بالایی برخوردار نبوده و در طول زمان بخش هایی از آن، از جمله محل قرار گیری فانوس اسکندریه، از بین رفته است.

ویژگی های فانوس اسکندریه

با اینکه امروزه تنها آثار به جا مانده از فانوس اسکندریه، قطعات سنگ مرمری هستند که در دل دریا بیرون کشیده شده یا هنوز در آن قرار دارند، اما فانوس اسکندریه در دوران باستان، به عنوان یکی از بلند ترین سازه ها شناخته می شده است. فانوس اسکندریه، قدمتی نزدیک به بیش از ۲۳۰۰ سال دارد و از این رو، به عنوان یکی از کهن ترین آثار باستانی جهان شناخته می شود.

قدمت فانوس اسکندریه، به اندازه ای است که گردشگران بسیاری از نقاط مختلف جهان، به مصر سفر می کنند تا بقایای آن را پس از دو هزاره مشاهده کنند. با اینکه فانوس اسکندریه از بین رفته است و تنها بقایای آن به جا مانده است، اما با این حال به عنوان یکی از عجایب هفت گانه جهان باستان شناخته می شود و بسیاری از باستان شناسان، با دیدن بقایای این فانوس، به شگفت می آیند.

ساختار فانوس اسکندریه، بسیار پیچیده نبود. این فانوس، بر روی یک پایه سنگی قرار داشت. این پایه سنگی، حدود شش متر ارتفاع داشته است. فانوس اسکندریه از سه بخش اصلی تشکیل شده است. پایین ترین بخش آن که با پایه سنگی تماس دارد، یک بخش مکعبی است که ارتفاع آن ۷۳ متر است.

بخش میانی فانوس اسکندریه، یک هشت وجهی به ارتفاع ۳۵ متر بوده است. بخش بالایی فانوس اسکندریه حالت استوانه ای داشته و ارتفاع آن ۱۸ متر بوده است. سه بخش ذکر شده، در کنار هم فانوس اسکندریه را تشکیل می دهند. شاید برخی از افراد گمان کنند که ورودی فانوس اسکندریه در بخش پایینی فانوس قرار دارد، در حالی که اینگونه نیست.

شاید تصورش برای برخی ها سخت باشد، اما فانوس اسکندریه می توانست نور آتش بازتاب شده از آینه ها را تا فاصله ۱۶۰ کیلومتری بفرستد. این پدیده، باعث می شد که کشتی های تجاری، بتوانند از دوردست، محل قرارگیری شهر اسکندریه را شناسایی و به سمت آن جهت گیری کنند. آینه ها، مهم ترین بخش های فانوس اسکندریه بودند. وجود آینه های منحنی و بزرگ در فانوس اسکندریه، باعث می شد که نور ایجاد شده از آتش، به فواصل دور تری برسد.

نام فانوس، از جزیره فاروس آمده است. از آنجایی که فانوس اسکندریه، اولین فانوس ساخته شده به دست انسان است، در نتیجه انتظار می رود که نام فانوس نیز مربوط به مکان آن باشد. در نتیجه، در زبان فارسی، به برجی که می تواند کشتی ها را به سمت بندر راهنمایی کند، فانوس گفته می شود.

بقایای فانوس اسکندریه

افسانه های مربوط به فانوس اسکندریه

یکی از داستان هایی که در مورد فانوس اسکندریه وجود دارد، این است که در قسمت پایه ی این فانوس، بازاری وجود داشته است که مردم می توانستند در این بازار، خوراکی تهیه کنند و از منظره دریا لذت ببرند.

یکی از افسانه های جالب در مورد فانوس اسکندریه، این بوده است که فانوس اسکندریه، علاوه بر راهنمایی کشتی ها، نقش دفاعی نیز داشته است. برخی از افراد می گویند که فانوس اسکندریه، می توانست نور را به اندازه ای در یک نقطه متمرکز کند که باعث آتش گرفتن کشتی های دشمن شود. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که دانشمندان این داستان را رد کرده اند و گفته اند امکان رخ دادن این اتفاق بسیار کم است و می توان گفت که تقریبا غیر ممکن است. با این حال، برخی از تحقیقات نشان داده اند که چنین چیزی ممکن بوده است.

یکی دیگر از افسانه هایی که در مورد فانوس اسکندریه وجود دارد، این است که در دوران باستان، مردم و مقام های شهر اسکندریه، برای اینکه از وضعیت شهر قسطنطنیه با خبر شوند، از آینه های فانوس اسکندریه کمک می گرفتند و می توانستند با استفاده از این آینه ها، شهر قسطنطنیه را بزرگ نمایی کنند و سپس به مشاهده آن بپردازند.

دانشمندان، این مورد را نیز تا حدودی رد کرده اند و گفته اند که امکان پیش آمدن چنین حالتی بسیار پایین است.

به طور کلی، افسانه های بسیار زیادی در مورد فانوس اسکندریه وجود دارد که بسیاری از آنها حقیقت ندارند، اما امکان حقیقی بودن برخی از این افسانه ها وجود دارد.

مرتبط:

آشنایی با بندر باستانی پرین ، جاذبه گردشگری ترکیه

محوطه باستانی سیبه، یادگار پیش از تاریخ

پراکندگی آثاری از دوران پیش‌ازتاریخ تا دوران متأخر اسلامی در اطراف منطقه کوخرد، وجود نقاشی‌های صخره‌ای از دوران پیش‌ازتاریخ تا اسلامی، سازه آبی ترنه (از سازه‌های ساخته‌شده در دوره ساسانی) آرامگاه دوگنبدان و حمام دوره اسلامی، همگی از غنای این خطه خبر می‌دهند.

روستای کوخرد در فاصله ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر بستک و در ۲۳ کیلومتری شهر جناح و بر سر راه آسفالت سراسری و ارتباطی شهرستان بندرلنگه با شهرستان لارستان واقع‌شده است. فاصله کوخرد تا بندرلنگه ۱۲۵ کیلومتر و تا شهر لار ۱۵۵ کیلومتر است. زبان اهالی منطقه کوخرد همچون مردم شهر بستک و بخش‌های جناح و مرکزی، فارسی با گویش محلی است. دو روستا نیز در منطقه وجود دارد که ساکنان آن به زبان هندی و یا سندی صحبت می‌کنند. این دو روستا عبارت‌اند از خلوص و گتاو. همه ساکنان شهرستان بستک و بخش‌های آن یعنی کوخرد، جناح و مرکزی، مسلمان و اهل سنت از شاخه شافعی هستند. دین مردم منطقه پیش از ورود به اسلام دین زرتشتی بوده و آثار زیادی از آن زمان به‌جای مانده است.

محوطه باستانی شهر سیبه در روستای امروزی کوخرد از توابع شهرستان بستک در شمال غربی استان هرمزگان قرار دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ۲۹۰ متر است و در کنار جاده آسفالته اصلی کوخرد به هرنگ و بستک قرارگرفته و راه دسترسی آن از طریق همین جاده آسفالته است. سطح محوطه را زمین‌های کشاورزی پوشانده و چند ساختمان برای دام و احشام نیز در اطراف آن ساخته‌شده است. غرب محوطه را گورستان باستانی دوگنبدان و آرامگاه سه تن از علما و مشایخ کوخرد تشکیل می‌دهد. در حدود ۷۰۰ متری جنوب محوطه رودخانه مهران جریان دارد.

پیشینه محوطه

ظاهراً ساکنان اولیه کوخرد، زرتشتی بوده‌اند و نام قدیم کوخرد سیبه بوده است. سیبه یا سیبا واژه‌ای مهجور در فارسی به معنی شهر دارای حصار و بارو است. برخی نقل‌قول کرده‌اند که این واژه از زبان ترکی آمده است. همچنین سیبه را به معنای قلعه یا دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر، سنگر دور شهر و قلعه نیز گفته‌اند. حاکمان این محل، مناطق بسیاری را زیر نظر داشته‌اند؛ به‌طوری‌که خرما و محصولات کشاورزی از بستک و روستاهای اطراف آن‌که تحت تصرف آن‌ها بوده به سیبه (کوخرد) انتقال داده می‌شده است. مردم سیبه پس از ورود دین اسلام در عهد خلیفه دوم عمر بن خطاب، مسلمان می‌شوند و نام سیبه را به «کوی خرد» تغییر می‌دهند که به معنای دیار عاقلان و دانایان و خردمندان و هوشیاران است که در اثر کثرت استعمال و باگذشت زمان به کوخرد تبدیل می‌شود.

بقایای آثار گوناگون از قدیمی بودن این مکان سخن می‌گوید. آرامگاه مجموعه دو گنبدان (بقعه شیخ عبدالرحمن بزرگ، ملا اسماعیل و ملا عبدالواحد)، آرامگاه سید مظفر سید منصور، مسجد جامع قبله، پاراو کوخرد، کانال آب معروف به ترنه، کاروان‌سرا، قلعه سیبه، قلعه توصیله، قلعه آماج و حمام سیبه از آن جمله‌اند.

آرامگاه دوگنبدان

یکی آز آثار به‌جای مانده در محوطه سیبه، مجموعه دو گنبدان است. دو گنبدان آرامگاه سه تن از بزرگان و مشاهیر کوخرد، «حاج شیخ عبدالرحمان بزرگ»، «قاضی حاج ملا اسماعیل» و «حاج ملا عبدالواحد» است. این بزرگان در دوره خود به علم و فقه و حدیث و دانایی شهرت فراوان داشته‌اند. این آرامگاه‌ها در میان گورستان کوخرد و در هزار متری غرب کوخرد واقع‌شده است. بنا توسط یکی از مشهورترین معماران شهرستان بستک، حاج محمد شری کاظم معمار، بنیادگذاری شده است و به‌عنوان یکی از آثار ملی توسط وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور بانام «مجموعه دو گنبدان» به ثبت رسیده است. این اثر بین سال‌های ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۱ هجری قمری ساخته‌شده است.

حمام سیبه

یکی دیگر از آثار محوطه، حمام شهر باستانی سیبه است که در اثر سیلاب آشکارشده است. حمام در سال ۱۳۹۱، توسط هیئت باستان‌شناسی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان به سرپرستی مجید طائفی مورد آواربرداری و کاوش قرار گرفت. حمام سیبه نیز ازجمله حمام‌های زیرزمینی است، چراکه با توجه به آثار باقیمانده، زمین در ابعاد مختلف گود شده و بنای حمام در داخل زمین ایجادشده است. این کار سبب می‌شود که هم استحکام و طول عمر دیوارهای آن بیشتر باشد و هم گرمای بیشتری را در روزهای سرد زمستان در خود نگه دارد.

سیستم تنظیم شرایط محیطی در حمام سیبه مانند دیگر حمام‌های سنتی ایران به‌گونه‌ای بوده که حرارت و رطوبت به ترتیب از هشتی ورودی و بینه (نیمه گرم و نیمه مرطوب) به صحن حمام و گرم‌خانه (گرم و مرطوب) و نهایتاً به خزینه حمام (بسیار گرم و بسیار مرطوب) بیشتر می‌شده است. این فضاها هر یک مستقل بوده و از طریق دالان‌های باریک با یکدیگر ارتباط داشته‌اند.

* گزارش از سمانه نظیف

گردشگری چه زمانی عادی می‌شود؟

در حالی که کارشناسان بهبود کامل شرایط گردشگری در اکثر نقاط جهان را در سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ متصور هستند، معتقدند خاورمیانه تا سال ۲۰۲۲ به طور کلی به شرایط پیش از کرونا در عرصه گردشگری بازخواهد گشت.

گردشگری بین‌المللی با کاهش محدودیت‌های سفر در برخی از مقاصد  و گسترش جهانی واکسیناسیون در بسیاری از نقاط جهان، در ماه ژوئن و جولای ۲۰۲۱ نشانه‌هایی از بازگشت مجدد را تجربه کرد.

بر اساس آخرین نسخه گزارش سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) برآورد می‌شود ۵۴ میلیون گردشگر در جولای ۲۰۲۱ از مرزهای بین‌المللی عبور کردند که ۶۷ درصد نسبت به ماه مشابه در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته اما این بهترین نتایج از آوریل ۲۰۲۰ است. این در حالی است که در جولای ۲۰۲۰ میلادی در مجموع ۳۴ میلیون نفر گردشگر بین‌المللی اقدام به سفر کردند، گرچه هنور اختلاف چشم‌گیر ۱۶۴ میلیون نفری با آمار ثبت‌شده در سال ۲۰۱۹ وجود دارد.

اکثر مقاصد در ماه ژوئن و جولای ۲۰۲۱ نسبت به سال ۲۰۲۰، شاهد افزایش متوسطی در ورودی گردشگران خارجی بوده‌اند، با این وجود، سال ۲۰۲۱ همچنان سالی چالش‌برانگیز برای گردشگری جهانی خواهد بود زیرا ورودهای بین‌المللی در حد فاصل ژانویه تا جولای در مقایسه با سال ۲۰۱۹ تا ۸۰ درصد نزول یافته است.

منطقه آسیا-پاسیفیک همچنان ضعیف‌ترین نتایج را در بازه زمانی ژانویه تا جولای تجربه کرد و شاهد کاهش ۹۵ درصدی ورود مسافران بین‌المللی نسبت به سال ۲۰۱۹ بوده است. خاورمیانه (۸۲- درصد) دومین کاهش بزرگ را ثبت کرد و پس از آن اروپا و آفریقا (هر دو ۷۷- درصد) کاهش داشته‌اند و  قاره آمریکا با (۶۸- درصد) کاهش کمتری را تجربه کرده است.

در همین حال، برخی از جزایر کوچک در دریای کارائیب، آفریقا، آسیا و اقیانوسیه به همراه چند مقصد کوچک اروپایی، بهترین عملکرد را در ماه‌های ژوئن و جولای به ثبت رسانده‌اند به طوری که ورود گردشگران در این مناطق به سطحی نزدیک یا در برخی موارد فراتر از آمار قبل از همه‌گیری رفته است.

رشد آهسته اعتماد گردشگران

این بهبود شرایط ماحصل بازگشایی بسیاری از مقاصد برای سفرهای بین‌المللی بویژه در اروپا و آمریکاست. کاهش محدودیت‌های سفر برای مسافران واکسینه‌شده همراه با افزیش واکسیناسیون کووید ۱۹، به افزایش اعتماد گردشگران و بازگرداندن تدریجی سفر ایمن در اروپا و دیگر نقاط جهان کمک کرده است. در مقابل، اکثر مقاصد در آسیا همچنان برای سفرهای غیرضروری بسته هستند.

«زوراب پولولیکاشویلی» دبیرکل سازمان جهانی گردشگری در این‌باره گفت: «به وضوح تقاضای زیادی برای گردشگری بین‌المللی وجود دارد و بسیاری از مقاصد با خیال راحت و مسئولانه از بازدیدکنندگان استقبال کرده‌اند. با این حال، شروع مجدد واقعی گردشگری و مزایای آن همچنان متوقف است زیرا قوانین و مقررات ناهماهنگ و نرخ نامتوازن واکسیناسیون در مناطق مختلف، همچنان بر اعتماد به نفس افراد در سفر تأثیر می‌گذارد».

درآمدهای گردشگری

اگرچه مقاصد گردشگری همچنان در هفت ماه نخست سال ۲۰۲۱، درآمدهای ضعیفی را گزارش کرده‌اند، اما در ماه‌های ژوئن و جولای تعدادی از آن‌ها پیشرفت نسبتاً کمی را ثبت کردند و برخی حتی از درآمد سال ۲۰۱۹ نیز پیشی گرفتند. در میان مقاصد بزرگ‌تر، مکزیک در سال ۲۰۲۱ تقریباً همان درآمد گردشگری مانند سال ۲۰۱۹ را داشته و حتی در ماه جولای افزایش ۲ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹ را به ثبت رسانده است.

همین امر در مورد سفرهای خروجی نیز صادق است. در بین بازارهای بزرگ‌تر، فرانسه (۳۵-) و ایالات متحده (۴۹-) در ماه جولای بهبود چشم‌گیری را تجربه کردند، اگرچه هزینه‌های گردشگری هنوز بسیار پایین‌تر از سطح سال ۲۰۱۹ بود.

چشم‌انداز آینده

بر اساس آخرین نظرسنجی از کارشناسان سازمان جهانی گردشگری، چشم‌اندازهای سپتامبر تا دسامبر ۲۰۲۱ همچنان نامشخص است و ۵۳ درصد از پاسخ‌دهندگان معتقدند این دوره بدتر از حد انتظار خواهد بود. تنها ۳۱ درصد از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند آمار بهتری در پایان سال حاصل خواهد شد. این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد اکثر متخصصان گردشگری همچنان انتظار دارند تقاضا برای سفرهای بین‌المللی در سال ۲۰۲۲ عمدتا در سه‌ماهه دوم و سوم افزایش یابد.

تقریباً نیمی از همه کارشناسان (۴۵ درصد) همچنان معتقدند بازگشت گردشگری بین‌المللی به سطح ۲۰۱۹ در سال ۲۰۲۴ یا بعد از آن روی خواهد داد، در حالی که ۴۳ درصد نیز به بهبود در ۲۰۲۳ اشاره می‌کنند. همچنین نیمی از این کارشناسان بر این باروند که شرایط گردشگری در اروپا در سال ۲۰۲۳ به شرایط پیش از همه‌گیری بازخواهد گشت و خاورمیانه نیز با پیش‌بینی بازگشت کامل در سال ۲۰۲۲، خوش‌بینانه‌ترین چشم‌انداز را برای بهبود سریع‌تر صنعت گردشگری دارد.

منبع: ایسنا

در «اکسپو دوبی» چه می‌گذرد؟

نمایشگاه «اکسپو ۲۰۲۰» پس از مدت‌ها تاخیر از چند روز پیش در امارات متحده عربی آغاز به کار کرده تا کشورهای مختلف جهان با غرفه‌ها و طراحی‌های منحصربه‌فرد فرصت قدرت‌نمایی پیدا کنند.

«اکسپوهای جهانی» رویدادهای بزرگی به شمار می‌روند که میلیون‌ها بازدیدکننده از سراسر جهان را جذب می‌کنند و آن‌ها را از طریق غرفه‌ها و طراحی‌های معماری به تجربه جهان از نگاه هویت‌ها و ملیت‌های مختلف دعوت می‌کنند.

فعالیت «اکسپو ۲۰۲۰ دوبی» از روز جمعه، یکم اکتبر آغاز شد تا انتظار برای برپایی این نمایشگاه بزرگ که به دلیل همه‌گیری کرونا به تعویق افتاده بود به پایان برسد. این رویداد تا ۳۱ مارس سال  ۲۰۲۲  یعنی به مدت شش ماه با حضور بیش از ۱۹۰ کشور از جمله ایران ادامه خواهد داشت.

در سال ۲۰۱۳، امارات متحده عربی توانست میزبانی «اکسپو ۲۰۲۰» را در رقابت با «سائوپائولو» در برزیل و «یکاترینبورگ» در روسیه از آن خود کند.

امارات متحده عربی که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار می‌رود به امید جذب گردشگران و سرمایه‌گذاران برای این رویداد بیش از ۷ میلیارد دلار هزینه کرده و برای برپایی آن، یک فضای ۴۳۸ هکتاری در جنوب غربی «دوبی» در نزدیکی فرودگاه «آل مکتوم» اختصاص داده است. این فضا به سه بخش که هر یک برای نمایش سه مضمون اصلی این رویداد طراحی شده‌اند، تقسیم می‌شوند.

حالا می‌توان از «اکسپو ۲۰۲۰» به عنوان بزرگ‌ترین رویداد حضوری جهان از زمان شیوع ویروس کرونا تاکنون نام برد. انتظار می‌رود پیش از به پایان رسیدن این نمایشگاه حدود ۲۵ میلیون نفر از آن بازدید کنند.

هم‌اکنون فعالیت غرفه‌های گوناگونی در این رویداد آغاز شده است که در ادامه به چند مورد از قابل‌توجه‌ترین آن‌ها نگاهی داریم.

پاویون بریتانیا (پاویون شعر)

blank

 

این پاویون طبقه‌طبقه نماینده بریتانیا در «اکسپو ۲۰۲۰ در دوبی» است. طراحی این پاویون با هدف خلق ساختاری صورت گرفته که نمایانگر هویت بریتانیا در قالب ملتی که فرهنگ‌های گوناگونی را در خود جای داده است، باشد. این پاویون نتیجه تعامل این اندیشه‌های گوناگون و تلفیق آن‌ با تکنولوژی را به تصویر می‌کشد. بر روی نمای بیرونی این پاویون شعرهایی به نمایش گذاشته می‌شود که فضای خارجی پاویون را به یک نمایشگاه بدل می‌کند.

پاویون کانادا (نشانه‌ها)

blank

 

پاویون کانادا در «اکسپو ۲۰۲۰ دوبی» طوری طراحی شده است تا پلی باشد میان فرهنگ‌های کانادا و امارات متحده عربی. به عبارت دیگر،  این پاویون مناظر کانادا را از طریق مشخصه‌های بارز معماری امارات متحده عربی به نمایش می‌گذارد. نمای مشبک و چوبی این پاویون با الهام از شناشیل‌های سنتی معماری اسلامی ساخته شده است.

پاویون بلژیک (معماری سبز)

اکسپو دبی

 

پاویون بلژیک شهرهای سبز را مرکز توجه قرار داده است و ساختاری قوس‌دار، سبز و گلدار را به نمایش می‌گذارد. این پاویون که ۵۰۰ مترمربع فضا در اختیار دارد درحقیقت نمایانگر چشم‌انداز بلژیک برای آینده است.

پاویون امارات متحده عربی

اکسپو دبی

 

نمای این پاویون را می‌توان تجسمی از «تفسیر نمادین جریان حرکت» در نظر گرفت که با وجود ویژگی‌هایی همچون فضاهای سبز، سازه‌های شبیه به بال و طاق‌های مختلف از پیشرفت و ابتکارهای امارات متحده عربی سخن می‌گوید.

پاویون سنگاپور (طبیعت، پرورش، آینده)

اکسپو دبی

 

این پاویون نماینده سنگاپور در «اکسپو ۲۰۲۰ دوبی» است و بیانگر چشم‌انداز سنگاپور برای آینده‌ای سبز و پایدار است که با ادغام فرهنگ، معماری، طبیعت و فناوری حاصل می‌شود. این پاویون در حقیقت نمونه‌ای از محیط شهری سنگاپور است. در ساختار این پاویون، ۱۷۰ نوع مختلف از گیاهان از نقاط گوناگون سنگاپور به نمایش گذاشته شده‌اند.

پاویون مراکش

اکسپو دبی

 

 

پاویون مراکش در «اکسپو ۲۰۲۰ دوبی» نشان می‌دهد چطور تکنیک‌های طراحی و ساخت و ساز سنتی مراکش می‌توانند در طراحی‌های معاصر و ساخت‌ و سازهای شهری نمود پیدا کنند.

منبع: ایسنا

ذائقه خوش ایرانی با چلو کباب سنتی خوی

امروزه غذا به عنوان یکی ازعوامل ایجاد انگیزه سفر و حامل اصلی فرهنگ هر جامعه محسوب می‌شود، گردشگری غذا نوعی از گردشگری است که با هویت، جعرافیا و آداب رسوم در ارتباط بوده و از این رو مورد توجه فعالان صنعت گردشگری به عنوان یکی از عوامل جذب گردشگر است.

موقعیت استراتژیکی ایران به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب از قدیم‌الایام و تنوع اقوام و مذاهب باعث ایجاد غذاهای مختلف ایرانی شده و این تنوع به بیش از ۲۵۰۰ نوع غذا و ۱۰۹ نوشیدنی و انواع نان و شیرینی‌ها می‌رسد که نشان از ظرفیت بالای کشور برای جذب گردشگری غذا و خوراک دارد.

استان آذربایجان غربی به دلیل تنوع قومیتی از تنوع غذاهای محلی زیادی برخوردار است که از جمله آن‌ها می‌توان به انواع کباب‌ها، سوپ بلغور (یارما اشی)، آش الگز، آش چوبان، آش کلم، آش دوغ (ایران آشی)، آش برگ مو، خورش گنگر، ساج قوورماسی، خورشت آقماش، گوزلمه، یرآلما کبابی (سیب زمینی تنوری)، یتیمچه، گیزاتما، انواع دلمه، انواع کوفته، انواع شیرینی‌های از جمله باستیخ (لوزانک)، انواع نقل، انواع حلواها (حلوای گردو و هویچ و…)، سوجوق، انواع نان‌های سنتی، انواع ترشی‌ها و مرباها و غیره اشاره کرد که از عمده جاذبه‌های گردشگری غذا و خوراک این استان به شمار می‌روند و امروزه اغلب واحدهای اقامتی بوم‌گردی استان آماده سرو این نوع غذاها هستند.

در این میان خوی، علاوه بر غذاها و شیرینی‌های محلی یاده شده کباب مخصوصی به نام کباب خوی دارد که در فهرست میراث نامملوس ملی کشور نیز به ثبت رسیده است و درواقع بهترین کباب سنتی ایران در خوی پخته می‌شود.

آنچه که موجب شهرت کباب خوی شده ابتدا به دلیل قدمت و پیشنیه پخت کباب در مجموعه بازار تاریخی و وجود بازار مخصوص کباب پزان (کبابچی بازار) و علاوه بر آن متمرکز شدن کباب‌پزان در یک خیابان بنام صمدزاده و در سطح شهر است و عامل دیگر وجود دو چلو کبابی بنام‌های «حاج‌علی» و «حاج‌حسین» در مجموعه بازار تاریخی خوی است که نقش مهمی در توسعه و رواج کباب‌پزی در این شهر داشتند و این دو نام برند شناخته شده کباب در خوی هستند که در این نوشتار به پیشنه و نحوه درست چلو کباب «حاج‌علی» و «حاج‌حسین» اشاره می‌کنیم:

تاریخچه و قدمت چلوکبابی حاج‌حسین

تاریخچه این چلوکبابی به سال ۱۲۷۵ برمی‌گردد زمانی که پدر مرحوم «حاج‌حسین» یعنی «کربلا ابراهیم» درسال‌های ۱۲۷۴ در بازار خوی در محل کنونی انبار چلوکبابی مشغول به دیزی‌فروشی بود، «کربلا ابراهیم» دو پسر به‌نام‌های «حسین» و «حسن» داشت که «حسن» آن زمان به قُشون «میزا کوچک‌خان جنگلی» می‌پیوندد و خبری از آن پیدا نمی‌شود و «حسین» فرزند بزرگ «کربلا ابراهیم» به دنبال برادر گم‌شده سر از قفقاز در می‌آورد و سرانجام پس از ناامیدی از پیدا شدن برادرش در قفقاز، پخت چلوکباب را در آنجا یاد می‌گیرد و بعد از برگشت از قفقاز در دیزی‌فروشی پدرش مشغول به‌کار می‌شود.

وی بعد از اجاره کردن مغازه فعلی، آن را به چلوکبابی تبدیل می‌کند و از سال ۱۲۷۵ شمسی در این مکان چلوکبابی را دایر می‌کند و در نهایت در سال ۱۳۴۲ مغازه را از مالکش خریداری کرده و در سال ۱۳۴۵ اقدام به بازسازی آن مغازه می‌کند و به پخت و فروش کباب در آن مکان ادامه می‌دهند تا اینکه مرحوم حاج‌حسین درسال ۱۳۵۴ فوت می‌کند و بعد از او دو پسرش حاج علی‌اصغر و حاج علی‌اکبر اداره چلوکبابی را به‌عهده می‌گیرند؛ دومین بازسازی چلوکبابی «حاج‌حسین» نیز در سال ۱۳۹۳ توسط پسران حاج علی‌اکبر انجام گرفته و به‌حالت ساخت و نمای کنونی درمی‌آید و در حال حاضر پسران مرحوم حاج علی‌اکبر که نوادگان حاج حسین هستند چلوکبابی را اداره می‌کنند.

تاریخچه و قدمت چلوکبابی حاج‌علی

چلوکبابی حاج علی از سال ۱۲۹۲ شمسی توسط مرحوم حاج علی آغاز به کرده است و در حال حاضر توسط نعمت‌الله نعمت‌زاده فرزند حاج‌علی متولد ۱۳۲۴ شمسی در داخل بازار قدیمی خوی این شغل را به همراه فرزندان خود ادامه می‌دهد، وی بیش از ۶۰ سال در زمینه کباب و چلو فعال بوده و این رشته آشپزی سنتی توسط پسران وی که از ۱۳ سالگی در نزد پدر خود به شاگردی مشغول بودند به ارث رسیده و هم‌اکنون در چلوکبابی حاج‌علی بیش از ۱۰ نفر مشغول به کار هستند.

 

* گزارش از عزیز میرزایی رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوی

تهران هنوز چشم‌نواز است

تهران شهر باغ‌ها و شهره به چنارستان بود و بزرگترین خیابان آن ولیعصر مملو از درختان و سایه آنها و جویی که زیرشان جاری می‌شد، لطافت و شادابی به مردم هدیه می‌داد و همچون نگینی در این کلانشهر خودنمایی می‌کرد؛ این گوشه‌ای کوچک از قلب تپنده پایتختی است که امروز در حصار برج‌ها پنهان است.

به گزارش ایرنا، اگرچه طی سالهای اخیر بسیاری از چنارهای خیابان ولیعصر به بهانه های  مختلف بی رحمانه سر بریده شدند ولی باز هم مردم به همان چنارهای کم دلبسته اند و حس نوستالژی را برایشان زنده می شود، مردمان تهران از سایه درختان چنار و صدای خوش جوی های آب زلال زیر درختان محروم شده اند و آرامش آنها در حصار ساختمان ها و ازدیاد خودروها گم شده و همیشه از آلودگی هوا شکایت دارند اما هنوز هم در این شهر زیبایی هایی وجود دارد که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد.

کلانشهر تهران که از سال ۱۲۱۸قمری بیش از دو قرن قلب تپنده سیاست و اقتصاد، فرهنگ و هنر و مدنیت ایرانی بوده است دارای میراث گرانبها و کم نظیر در عرصه های فرهنگ و هنر، تاریخ، طبیعت و معماری و تنوع قومی و گردشگری است.

کلان‌شهر تهران بناهای تاریخی، جاهای دیدنی و مکان‌های تفریحی بسیاری دارد؛ آن‌قدر که ممکن است بعضی نقطه‌های مهم توریستی‌ آن از چشم پنهان بماند یا در شلوغی‌های خیابان‌هایش گم شود. بیشتر مسافرهای تهران، برای انجام کارهای تجاری و اداری به این شهر سفر می‌کنند و بیشترشان نمی‌دانند، جاهای دیدنی تهران مانند گنجینه‌ای در این شهر جا گرفته‌اند گنجینه‌هایی که قطعاً دیدن‌شان بعد از یک روز شلوغ کاری، حسابی آدم را سر ذوق می‌آورد.

اگر از کوچه های قدیمی با معماری منحصر به فرد که حس نوستالژی را در آدمی زنده می کنند و مهم‌ترین و بلندترین خیابان تهران یعنی خیابان ولیعصر با طول ۱۸ کیلومتر که البته یکی از زیباترین خیابان‌های دنیا هم به شمار می‌آید و در دوره‌های مختلف تاریخ همیشه در میان لیست اولین دیدنی‌های تهران قرار می گیرد بگذریم، به پارک های محبوب این خیابان بخصوص پارک ملت می رسیم  این پارک قدیمی از مهم ترین جاهای دیدنی تهران است که در تقاطع اتوبان نیایش و ولیعصر قرار دارد شگفتی های پارک از همان ابتدا پیش روی شماست درب ورودی با المان‌های شهری و مجسمه‌های مختلف تزئین شده، فضای پارک به ویژه در فصل پاییز و در اوج برگریزان بهترین لوکیشن برای عکاسی است.

با رفتن به پل طبیعت علاوه بر لذت بردن از طبیعت بکر و منحصر به فرد می توان از نمایی متفاوت به پایتخت نگریست، اگر به تاریخ و معماری علاقه دارید می توانید با رفتن به عمارت مسعودیه، کاخ نیاوران و کاخ گلستان با دیدین معماری های خاص کمی در تاریخ قاجار تا پهلوی و دوران صفوی سیر کنید. اگر هم قصد رفتن به مکانی خوش آب و هوا و ییلاق را دارید رفتن به دربند و درکه بهترین گزینه است.

موزه آبگینه تهران-واکسن کرونا

تاریخچه تهران یا طهران 

طبق شواهد تاریخی قدمت تهران به هفت هزار سال قبل می‌رسد در این رابطه، کشف اسکلت زنی ۳۰ ساله در منطقه مولوی و نیز وجود تپه‌های باستانی در تهران مانند تپه باستانی قیطریه گواه این مدعی است.

در دور صفوی تهران  همچنان به‌عنوان یکی از آبادی‌های ری محسوب می‌شد تا اینکه در این دوره به‌ دلیل ارادت ویژه شاه طهماسب به امام‌زاده حمزه (ع)، جد اعلای صفویان، مورد توجه وی قرار می‌گیرد و دستور می‌دهد در تهران که نسبت به ری خوش آب و هواتر بوده، برایش اقامتگاه و برج و بارویی درخور شاه‌نشین صفوی، گرداگرد تهران ساخته شود.

در اصل  این دوره را آغاز تبدیل تهران از آبادی به شهر نامید؛ تا اینکه طبق شواهد تاریخی ٢٣٠ سال قبل، آقا محمد خان قاجار، روز یکشنبه ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۱۶۴ خورشیدی، هم‌زمان با عید نوروز در کاخ گلستان تاج سلطنت ایران را بر سر گذاشت و تهران را مرکز پادشاهی خود قرار داد اگرچه آن روزها، وی حتی تصورش را هم نمی‌کرد که این تصمیم، روزی کلانشهری با این عظمت را به وجود آورد.

تا انقلاب مشروطه، طهران عمدتاً با عنوان دارالخلافه شناخته می‌شده به‌ویژه اینکه در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، مرکز پادشاهی ممالک محروسه ایران به «دارالخلافه ناصری» و «دارالخلافه مظفری» شهرت داشت.

تا اینکه در مردادماه ۱۲۸۵ فرمان برپایی مشروطیت به امضای مظفرالدین شاه قاجار می‌رسد و اولین جلسه مجلس شورای ملی در ۱۴ مهر همان سال در کاخ گلستان و در حضور شاه قاجار تشکیل می‌شود به‌دنبال تشکیل نخستین دوره مجلس شورای ملی، قانون اساسی ایران نیز تصویب و طهران رسماً و به‌طور قانونی به پایتختی ایران انتخاب می‌شود.

blank

دلایل انتخاب تهران به عنوان پایتخت

تهران به دلیل اینکه مشرف به سراسر فلات ایران بود، یعنی از این نقطه کانونی می‌شد تا کرانه‏‌های شمالی خلیج فارس و دریای مکران را زیر نظر داشت و البته سواحل دریای خزر نیز پشت سر او بود به عنوان پایتخت انتخاب شد از  سوی دیگر آقا محمدخان در عین حال برآمده از ایل قاجار بود، که در دو سوی رودخانه گرگان به سر می بردند. جایگاه ایل در پشت سر او موجب اطمینان و دلگرمی‌اش می‌شد و در روزهای دشوار می‌توانست به میان ایل خود بگریزد.

وجه تسمیه نام تهران

درباره ریشه نام تهران نظرهای متفاوتی وجود دارد به اعتقاد برخی تهران یعنی دامنه گرم در مقابل شمران که دامنه سرد است برخی نیز بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده می‌شود، در میان کوه‌های اطراف، گود به نظر می‌رسید و بدین سبب «تَهِ ران» نامیده شد. تعدادی نیز تهران را (تَهِ ران) می‌دانند چون در گذشته به هنگام حمله دزدان و دشمنان، مردم به انتهای خانه‌های مانند غارشان (زیرزمین‌ها) پناه می‌بردند.

مهرالزمان نوبان صاحب نظر در ریشه نام شهرها و روستاها می‌گوید: برخی گفته اند در گذشته دور تیره‌ای از خاندان طاهری خراسان در اینجا زندگی می‌کردند از این‌رو به این شهر «طاهِران» گفتند، طرفداران این نظریه می‌گویند «طاهران» بعدها به «طِهران» تبدیل شد.

حسین کریمان در کتاب قصران می نویسد: تهران در اصل گِهران بوده به‌معنی جای گرم (گِه: گرم + ران: جا) در برابرِ شِمیران که جای سرد است. شِم و سِم به‌معنی سرد است و شمیران و سِمیرُم به‌معنی جای سرد است. تبدیل «گ» در «گِهران» به «ت» در گویش مردم قصران و آبادی‌های پیرامون طبیعی است. همان گونه که «گِل» را «تیل» یا «تِوِل» تلفظ می‌کنند.

هم‌زمان با جنبش مشروطه که تغییرات بسیاری در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، کم‌کم املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دوره پهلوی اول، طهران به تهران تغییر کرد.

بازار سنتی تهران

۱۴ مهر روز تهران

اعضای شورای اسلامی شهر در دویست‌ و هفتاد و سومین جلسه رسمی چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران در سال ۱۳۹۵ یک فوریت طرح پیشنهادی به شورای فرهنگ عمومی کشور برای تعیین روز تهران در تقویم عمومی کشور را تصویب کردند و بالاخره «تهران» هم صاحب روزی شد و به مناسبت دویست و سی و امین سالگرد اعلام تهران به‌عنوان پایتخت، از این پس هرسال ١٤ مهر به نام روز «تهران» سند خورد.

گفتنی است شهرداری تهرانبه منظور اهمیت بازشناسی هویت پایتخت ایران اسلامی،همه ساله هفته تهران را از ۱۲ تا ۱۸ مهرماه برگزار می کند و با ویژه برنامه هایی این روز را گرامی می دارد.

تهران در اصل گِهران بوده به‌معنی جای گرم (گِه: گرم + ران: جا) در برابرِ شِمیران که جای سرد است. شِم و سِم به‌معنی سرد است و شمیران و سِمیرُم به‌معنی جای سرد است. تبدیل «گ» در «گِهران» به «ت» در گویش مردم قصران و آبادی‌های پیرامون طبیعی است. همان گونه که «گِل» را «تیل» یا «تِوِل» تلفّظ می‌کنند.

هم‌زمان با جنبش مشروطه که تغییرات بسیاری در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، کم‌کم املای آن رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دوره پهلوی اول، طهران به تهران تغییر کرد.

منبع: ایرنا