نوشته‌ها

قدمت آتشگاه اصفهان گمانه‌زنی شد

مطالعات روی حدود دوهزار قطعه سفال جمع‌آوری‌شده از محوطه آتشگاه اصفهان نشان داد که این محوطه از دوران تاریخی تا قرون اولیه اسلامی مورد استفاده و بهره‌برداری بوده است.

به نقل از روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، هادی الهیاری، سرپرست هیأت باستان‌شناسی مستقر در این محوطه، گفت: در این بررسی ابتدا به مستندنگاری و نقشه‌برداری میکروتوپوگرافیک از محوطه با کمک پهپاد در آتشگاه پرداخته شد. در نقشه‌برداری صورت‌گرفته علاوه‌بر توپوگرافی، تقسیم‌بندی فضایی معماری حاضر در محوطه و پلان دقیق ساختمان آتشگاه نیز مشخص شد.

او افزود: در این مستندنگاری علاوه‌بر ایجاد بستری برای انجام بررسی باستان‌شناختی بعدی، شناخت بهتر پلان معماری بنا نیز میسر شده تا بتوان درباره کارکرد آن اظهارنظر دقیق‌تری کرد.

او ادامه داد: در مرحله دوم پژوهش به بررسی باستان‌شناسانه روشمند فراگیر بر اساس نقشه تهیه‌شده در محوطه آتشگاه پرداخته شد که بعد از شبکه‌بندی محوطه، داده‌های هر شبکه جداگانه جمع‌آوری شد و مورد مطالعات قرار گرفت.

 

سرپرست هیأت باستان‌شناسی گفت: طبق مطالعاتی که در مرحله اولیه روی حدود دوهزار قطعه سفال جمع‌آوری‌شده انجام شد، این محوطه از دوران تاریخی تا قرون اولیه اسلامی مورد استفاده و بهره‌برداری بوده است.

وی یادآور شد: بررسی باستان‌شناسی پیش رو می‌تواند تا حدودی تاریخ‌گذاری و همچنین کاربرد این بنای مهم در غرب اصفهان را مشخص کند.

الهیاری گفت: در تاریخ، گزارش‌ها و سفرنامه‌ها توصیفات بسیاری درباره محوطه آتشگاه اصفهان، واقع در جانب غربی شهر و در ساحل شمالی زاینده‌رود شده است، ولی با وجود اهمیت این محوطه، تاکنون مطالعه باستان‌شناسانه روشمندی در آن صورت نگرفته و بیشتر مطالعات محدود به انجام اقدامات مرمتی روی بنا بوده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

آشنایی با حمام قاضی، گرمابه سنتی اصفهان

آتشگاه ، این کوه با شکوه دور از دست…

فرض کنیم نویسندۀ «اصفهان، نصف جهان» هنوز زنده است و در آینده، قصد سفر به اصفهان را دارد؛ به شهری که بی‌اعتنا به اعتراض دوستداران میراث فرهنگی آن، بین دو کوه آتشگاه و قائمیه اتصال فضایی برقرار کرده اند و سازه‌هایی برای فروش بلیت و پر و خالی کردن مردم روی لایه‌های تاریخی آتشگاه احداث شده است؛ در این صورت، او سفرنامه‌اش را با کدام جمله دربارۀ این کوه تمام می‌کند؟

صادق هدایت، در چهارمین صفحه از سفرنامۀ ۵۱ صفحه‌ای خود که آن را دربارۀ اصفهان نوشته و سال ۱۳۱۱ در چاپخانه «فردین و برادر» تهران به چاپ رسانده، می‌نویسد: «پس از یک سال زندگی یکنواخت، چهار روز تعطیل را غنیمت شمرده، تصمیم گرفتم به اصفهان بروم و به خیالم رسید که این چهار روز تغییر و تنوع غیرمعمولی را یادداشت بکنم. چرا تصمیم گرفتم که بروم به اصفهان؟ آن را هم نمی‌دانم، ولی دیر زمانی بود که آنچه عکس از اصفهان دیده بودم و وصفی که از آن شنیده یا خوانده بودم، این شهر را به طرز افسانه آمیزی به نظرم جلوه داده بود؛ مانند حکایت‌های هزار و یک ‌شب، با مسجدها، پل‌ها، کوشک‌ها، مناره‌ها، کاشی‌کاری‌ها، قلمکارها، نقاشی‌ها و بالاخره شهر پراستعداد هنرمندان، ‌که هنوز گذشته تاریخی شکوه و عظمت دیرین خود را از دست نداده است. همۀ این‌ها کافی بود که اصفهان مرا به‌سوی خود بکشاند و باید اقرار بکنم که پشیمان هم نشدم.»

او پس از بیان حالات همسفران، جزئیات جاده، شهرهای کوچک بین راه و عابرانش، سواد اصفهان را چنین وصف می‌کند: «همین‌طور که نزدیک می‌شدیم، کم‌کم شهر اصفهان نمایان می‌شد؛ سبزه‌ها، درخت‌ها، باغ، کشتزار، برج کبوتر، کرت بندی، آبیاری زمین ماسه دور شده، کشاورزانی که زیر آفتاب پهلوی یکدیگر ایستاده و زمین را زیر و رو می‌کردند. در اولین وهله اصفهان شهر فلاحتی درجه اول به نظر می‌آید که از روی قاعده علمی و دقت کامل انجام می‌گیرد. همان‌طور که در شهرهای فلاحتی اروپا دیده می‌شود. شاید اصفهان نمونه‌ای از آبادی‌های دوره ساسانیان را نشان می‌دهد و چنان‌که در ایران باستان معمول بوده، رعیت اصفهان کشاورزی را وظیفه مقدس خودش می‌داند. مدتی از کنار سبزی‌کاری‌ها، درخت‌ها، دیوارهای بلند قلعه مانند و گنبدهای خراب گذشتیم تا به دروازه دولت شهر رسیدیم.»

کوه آتشگاه

هدایت، پس از اقامت در مهمانخانه آمریک(هتل جهان) و تلافی کردن بی‌خوابی شبانه، اصفهان گردی‌اش را آغاز می‌کند؛ چهارباغ و مدرسه منحصربه‌فردش، زاینده‌رودی را که شهر اصفهان از دولت سر آن ایجاد شده، پل سی‌وسه چشمه و هنرمندانی که مشغول شستن قلمکارهایشان در آب بوده‌اند را می‌بیند و آنچه مربوط به مردم‌شناسی اصفهانیان است، از زبان مردی به نام «رضوی» روایت می‌کند که این بیت، خلاصۀ آن است: «بهشت روی زمین خطۀ صفاهان است، به‌شرط آن ‌که تکانش دهند در دوزخ!»

اما قضاوت خود او از مردم اصفهان چنین است: «اصفهانی‌ها ظاهراً خون گرم و خوش‌اخلاق هستند. البته تجربه سه چهار روز به درد شناختن مردم نمی‌خورد و چون تاکنون با اصفهانی معامله نداشته‌ام نمی‌توانم به‌طور صریح قضاوت کنم. همین‌قدر می‌دانم که در مقابل این حدیث و تهمت‌های هجوآمیز یک شعر دیگر هست: جهان را اگر اصفهانی نبود/ جهان‌آفرین را جهانی نبود.»

این نویسنده، در طول سفر خود از چهل‌ستون، کارخانه رنگرزی و بافندگی ذبیح، میدان نقش‌جهان، پل خواجو، مسجد جامع عتیق، مدرسه هارونیه، مسجد و مناره علی، امامزاده اسماعیل، دارالبطیخ، محله جلفا و موزه و کلیسا و قبرستان ارامنه هم بازدید می‌کند و پس از پایان ملاقات با منارجنبان می‌نویسد: «در اینجا چیز تماشایی دیگری به‌جز کوه آتشگاه نبود که در دو فرسنگی شهر اصفهان واقع‌ شده و تا اینجا، نیم فرسنگ فاصله داشت. راهنما گفت بنایی است روی کوه که با خشت خام ساخته‌اند و هر کدام از آن خشت‌ها هفت من وزن دارد و حاضر شد که برای ظهر به ما جا و خوراک بدهد. ما هم به‌قصد تماشا رهسپار شدیم.

نزدیک کوه، کنار کشت زار، از درشکه پیاده شدیم. کوه نسبتاً کوتاه و مخروطی شکل بود و بالا رفتن از آن دشوار به نظر نمی‌آمد ولی راه معین هم نداشت. از پایین‌دیواره‌ای شکسته روی کوه پیدا بود. محل ساختمان خیلی باسلیقه انتخاب‌شده بود. روی کوه چیزی که هنوز برپاست یک هشت دری گرد است که طاقش ریخته و پایه‌هایش کنده‌ شده و چندین جرز و آثار بنایی‌های دیگر در اطراف کوه دیده می‌شود.

ساختمان از خشت‌های خیلی بزرگ کلفت از گل ماسه می‌باشد  و لابه‌لای آن بوریا گذاشته ‌شده. جاهایی را که خراب نکرده‌اند هنوز محکم و تمیز بر جا مانده، خشت‌ها نیز خیلی محکم و مثل این است که دیروز قالب‌زده باشند. اگر این بنا به دست آدم‌ها خراب نشده بود شاید صد سال دیگر هم خم به ابرویش نمی‌آمد.

دور نمای شهر اصفهان بی‌اندازه قشنگ و سبز و خرم از آن بالا پیداست. رودخانه مثل نوار سیمین میان سبزه و کشت زارهای رنگ‌به‌رنگ مارپیچ می‌خورد. این کشت زارها مثل پارچه چهل‌تکه می‌باشد که هر تکه آن یک رنگ سبز دارد.

هشت دری، بلندتر از سایر بناها و میان کوه واقع‌شده و دارای هشت درگاه یک‌جور و یک اندازه است. بالای درگاه‌ها هلالی شکلی است که دهنه هر کدام قریب یک گز است و از درون، بالای هر دری یک رف کوتاه می‌باشد، مانند رف خانه‌های قدیمی که بالایش به شکل قوس شکسته است.

پی هشت دری از سنگ است و خود بنا از همان خشت‌های بزرگ ساخته‌شده که رویش کاه‌گل و با گچ سفید شده. در میان ‌هشت دری محرابی است به شکل مربع ‌مستطیل مانند محراب مسجدها که دور آن از سنگ است و درون آن پر شده. شاید در همان‌جا آتش می‌افروخته‌اند. طرف دیگر کوه بنای مفصل‌تری بوده که از آن چیزی باقی نمانده و تشکیل تل بزرگی می‌دهد. به روایتی شهر پهله در قدیم پایین همین کوه بوده است. آنچه که شهرت دارد و از اسم کوه هم پیداست، در سابق شاید در زمان ساسانیان اینجا آتشکده بوده و هنوز هم اهل ده می‌گویند اینجا آتشکده گبرها و آتش‌پرست‌هاست.

رفیقم از طرف دیگر کوه رفت. من یک‌تکه روزنامه از جیبم درآوردم و در محراب آتشکده آتش زدم که شعله کشید و زود خاکستر شد. بعد از بیراهه به‌دشواری پایین آمدم. وقتی‌که پایین کوه رسیدیم چهار نفر بچه کوچک دهاتی از کوه بالا می‌رفتند. رفیقم گفت هوا گرم است برگردید. یکی از آن‌ها جواب داد: رعیت باید گرماگی بخورد تا عادت کند.

کوه آتشگاه روز آبادی‌اش شکوه مخصوصی داشته است. این پرستشگاه دورش دیوار نداشته و چیزی را از کسی نمی‌پوشانیده. مانند آتش ساده و پاکیزه بوده. همان آتش جاودان نماینده پاکیزگی و زیبایی که به‌سوی آسمان زبانه می‌کشیده و در شب‌های تار از دور دل‌های افسرده را قوت می‌داده و از نزدیک با پیچ‌وخم دلربا با روان انسان گفتگو می‌کرده.

آتشگاه اصفهان

 

هوا گرم بود و ما خسته رفتیم پای درخت کنار نهر آب نشستیم. دهقان پای کوه که کرت‌ها را آبیاری می‌کرد با ریش جوگندمی و قبای قدک آبی آمد پهلوی ما چمباتمه زد.

رفقیم کوه را نشان داد و پرسید که سرخی میان آن چیست؟ او گفت چشمه منظر است و گل‌سرخی آنجا دارد که اگر به شاخ گوسفند بمالند چاق می‌شود و به درخت میوه بمالند بارش زیاد می‌شود. چاه آبی هم دارد که آبش خیلی گواراست.

من یاد کتاب‌های قدیمی افتادم که برای هر چیز کوچک و بی‌معنی هزار خاصیت موهوم می‌تراشند. این فکر شاید از آنجا آمده که در همه کارهای خدا مصلحتی است و چیزی بی‌فایده آفریده نشده.

از آتشگاه پرسیدیم، گفت: اول اصفهان دریا بوده و این کوه از آب بیرون بوده. مردمان پیشین آمدند این هشت دری را بالای کوه ساختند و خشت و گلش را با بز آن بالا بردند.

من پرسیدم: اگر آب بود چرا بز را انتخاب کردند که در آب غرق می‌شد؟ مگر حیوان بلندتری نبوده؟ اقرار کرد که این‌طور معروف است… ایران چقدر بزرگ قدیمی و اسرارآمیز است. یک نفر دهاتی آمریکایی یا فرانسوی نمی‌تواند این‌همه یادبود و فکر و افسانه داشته باشد.»

هدایت، عصر همان روز به مهمانخانه برمی‌گردد و بعد به تهران، اما بخشی از وجود خود را برای همیشه در آتشگاه جا می‌گذارد. او در صفحات پایانی سفرنامه خود نوشته است: «من صفحه گیتار هاوایی را گذاشتم. زیروبم آن در هوای ملایم شب آغشته می‌شد. هیکل کوه آتشگاه آنجا، دور و مرموز در روشنایی مهتاب پیدا بود.

نمی‌دانم چرا این ساز مرا به یاد روز آبادی آتشگاه انداخت… آیا روح پیشینیان، صنعتگران و روح پادشاهان، آن بالا روی خرابه‌های آتشگاه پرواز نمی‌کند؟ در این ساعت همه خستگی‌ها، دوندگی‌های مسافرت برای جواز و اتومبیل از یادم رفت و مثل این بود که آنچه دنبالش می‌گشتم به من داده بودند.

آیا برای شناختن اصفهان سه چهار روز کافی است؟

آیا می‌توانم راجع به آن اظهار عقیده بکنم؟

برای این شهری که در زمان صفویه نصف جهان لقب داشته؛ شهر یکتای دنیا که از همه‌جا به دیدن آن می‌آمدند. شهر صنعت، شکوه، شراب، نقاشی، کاشی‌کاری، معماری، کشاورزی، با گنبدها، مناره‌ها، کاشی‌های لاجوردی که می‌خواسته به‌پای تیسفون پایتخت باشکوه ساسانی برسد و هنوز هم زیر عظمت و کشش صنعت خودش انسان را خرد می‌کند.

آتشکده آتشگاه

حالا که چشمم را می‌بندم یک دسته کاشی خوش‌نقش‌ونگار بارنگ‌های خیره‌کننده در جلوی چشمم مجسم می‌شود. مهتاب، شبح مناره‌ها، گنبدها، طاق‌ها، شبستان‌ها، دشت‌های پهن، کشتزارهای سبز، گل‌های سفید، خشخاش، آب زاینده‌رود که روی ریگ‌ها غلت می‌زند، همه مانند پرده سینما یکی از پی دیگری از جلوی چشمم می‌گذرد.

صفحه گیتار هاوایی آهسته می‌چرخد و ناله‌های سیم در هوا موج می‌زند و می‌لرزد. نمی‌دانم چرا یاد آتشگاه می‌افتم و سرودی که پیش‌تر، خیلی پیش‌تر در آنجا مترنم بوده به یاد می‌آورم.

آن کوه پیر کوتاه که مانند افسون، تنها از زمین سر درآورده برای اینکه رویش آتشگاه بسازند. دور از شهر، دور از هیاهو، دور از دسترس مردم، آن هشت دری سفید مثل تخم‌مرغ که با خشت‌های وزین ساخته‌شده، جلوی خورشید می‌درخشیده، شب‌ها در میان خاموشی و آرامش طبیعت از میان آن آتش جاودانی زبانه می‌کشیده و قلب‌های سرد را گرم می‌کرده، فکرها را از زندگی مادی بالا می‌برده و به سرحد کمال می‌رسانیده. همان‌طوری که همه‌چیز در آتش استحاله می‌شود و بی‌آلایش می‌گردد.

مثل‌اینکه این ناله‌های گیتار وابستگی مستقیمی با این آتشکده دارد و با سرنوشت آن می‌نالد. باید رفت. این لغت رفتن چقدر سخت است. یکی از نویسندگان گفته آهنگ سفر یک‌جور مردن است. وقتی‌که انسان شهری را ترک کی کند مقداری از یادگار احساسات و کمی از هستی خودش را در آن جا می‌گذارد و مقداری از یادبودها و تأثیر آن شهر را با خودش می‌برد. خود من اکنون که می‌خواهم برگردم، مثل این است که چیزی را گم‌کرده باشم یا از من کاسته شده باشد و آن چیز نمی‌دانم چیست. شاید یک خرده از هستی من آنجا در آتشگاه مانده باشد.»

فرض کنیم صادق هدایت هنوز زنده است و در آینده، قصد سفر به اصفهان را دارد؛ به شهری که شهرداری آن، بی‌اعتنا به اعتراض دوستداران میراث فرهنگی، بین دو کوه آتشگاه و قائمیه اتصال فضایی برقرار و سازه‌هایی را برای فروش بلیت و پر و خالی کردن مردم روی لایه‌های تاریخی آتشگاه احداث کرده است؛ در این صورت، او باز هم سفرنامۀ اصفهان نصف جهانش را با همان جمله‌ای تمام می‌کند که ۲۸ اردیبهشتِ سال ۱۳۱۱ نوشته بود؟

منبع: ایسنا

کوه آتشگاه اصفهان از بناهای تفریحی و تاریخی

آتشگاه اصفهان یا کوه آتشگاه از بناهای تفریحی گردشگری و تاریخی شهر اصفهان و سِدِه و از یادگارهای ایران باستان است. این مجموعه دارای پیشینه تاریخیِ کهنی است و در زمان‌های گوناگونی از آن بهره برده ‌اند. در این مقاله با این مکان تاریخی و تفریحی بیشتر آشنا خواهید شد.

کوه آتشگاه کجاست؟

آتشگاه اصفهان در غرب اصفهان و ۸ کیلومتری مرکز شهر در خیابان آتشگاه و جنوب خمینی شهر قرار دارد. این بنا در نزدیکی رودخانه زاینده رود، بر روی کوهی قرار دارد. از بلندای این تپه، تا کیلومترها از هر چهار سوی اصلی را می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

باستان شناسان، زمان ساخت این بنا را به دوران ساسانی یا پیش از آن نسبت  داده اند. آتشگاه اصفهان به عنوان یکی از سه اثر قدیمی که از دوران باستان به جا مانده، شناخته می شود. از نظر وسعت، این مکان سومین اثر موجود در شهر اصفهان بوده و یکی از ۷ آتشکده بزرگ ایران در زمان قباد ساسانی می باشد.

مشخصات کوه آتشگاه:

تپه آتشگاه، از جنس سنگ های رسوبی است. تراز پایینی آن در ارتفاع ۱۶۱۰ متر از سطح دریا و فراز آن در ارتفاع ۱۷۱۵ متری از سطح دریا واقع شده‌ است. بنای آتشگاه، آتشدانی بزرگ و مدور با دریچه‌های متعدد است.

این ساختمان از خشت های گلی خام به طول و عرض ۴۰ سانتیمتر و قطر ۱۴ سانتیمتر ساخته شده و مصالح ، خشت ها، گل و سنگ ریزه و نی های ساحل زاینده رود هستند. پایه های بزرگ و خشتی بنا تقریبا از میانه تپه آتشگاه آغاز شده و در بالا به ستون هایی محکم تبدیل می شدند که در گذشته اتاق هایی نیز روی آنها قرار داشته است. در بالای تپه ، بنایی گرد وجود دارد و جز آن هیچ بنایی بلندتر ساخته نشده است.

این بنا ۸ گوشه دارد و در هر گوشه از آن یک پنجره رو به بیرون قرار گرفته شده است که موبدان زرتشت، آتش مقدس را درون این اتاق قرار می دادند.

این مجموعه دارای اتاق ‌ها و ساختمان‌ هایی در چهار جهتِ تپه بوده که تا زیرِ اتاقکِ آتشگاه ادامه می ‌یافته‌ اند و البته اکنون تنها سازه ‌های بخشِ شمالی و بخشی از قسمتِ شرقی سالم مانده ‌اند و به‌ نظر می‌ رسد مربوط به بازسازیِ این بنا در دوره پهلوی باشند.

رسیدن به قله کوه و بنای آتشکده نیاز به اندکی پیاده روی و کوه پیمایی دارد. پس از رسیدن به قله کوه با منظره بسیار زیبای شهر اصفهان رو به رو می شوید. منظره ای از جنس تاریخ ایران زمین. در نزدیکی کوه آتشگاه منارجنبان نیز قرار دارد که دیدن منارجنبان هم خالی از لطف نیست.

    نام گذاری کوه آتشگاه اصفهان:

    نام اصیل و کهن این بنا آتشکده مِهربین یا دژِ مهربین بوده و اکنون در گفتارهای عامیانه به آن آتشگاه یا قلعه ماربین می‌گویند.

    آتشکده مهربین یا دژ مهربین را موبدان زرتشتی نام گزاری کردند زیرا با توجه به تاریخچه اش که به قبل از ساسانیان بر می گردد و آتشکده ها در زمان زرتشتی ها برای جشن ها و رسومات خود ایجاد می شدند از این رو بعد از گذشت زمان نام آن را کوه آتشگاه قرار دادند.

    مرتبط:

    کاخ هشت بهشت _کاخ عالم اصفهان

    آتشگاه اصفهان یادگاری کهن از زرتشیان

    مسجد حکیم یکی از مساجد چهارایوانی اصفهان

    آتشگاه اصفهان یادگاری کهن از زرتشیان

    آتشگاه اصفهان معبد زرتشتیان این شهر و یکی از قدیمی‌ترین سازه‌های دست بشر بر بالای تپه‌ای سنگی و در ۸ کیلومتری شهر اصفهان قرار گرفته است.

    این آتشگاه بر بالای تپه‌ای ۱۰۵ متری واقع شده، به همین دلیل وقتی از این تپه بالا می‌روید و خود را به آتشگاه می‌رسانید با منظره‌ای حیرت انگیز رو به رو می‌شوید. علاوه بر این می‌توانید نظاره‌گر منظره‌ای تحسین برانگیز از باغ‌ها و مزارع اطراف آن باشید.

    اصفهان یکی از شهرهای توریستی ایران است که به لطف داشتن جاذبه‌های گردشگری و تاریخی سالانه میزبان میلیون‌ها گردشگر از سراسر دنیا است و پرواز اصفهان به مقاصد بین‌المللی مورد استقبال توریست‌ها است.

    آتشگاه عبادتگاهی برای امپراطوری ساسانی

    دین زرتشت، دین مردم ایران باستان است و آتشگاه اصفهان یکی از هفت آتشگاه بزرگ در زمان امپراطوری ساسانی و مکانی مقدس برای عبادت زرتشتیان محسوب می‌شده است.

    اما بر اساس تحقیقات باستان شناسی، آتشگاه زرتشتیان اصفهان مجموعه‌ای از چندین سازه است که هر کدام متعلق به دوره تاریخی خاصی هستند و زمان ساخت این بنا قطعا مربوط به دوران پیش از پادشاهی ساسانی و به احتمال زیاد مربوط به تمدن ایلام است، چرا که آتشگاه‌های برجای مانده از دوران ساسانی نشان می‌دهند که در آن زمان آتشگاه را روی تپه نمی‌ساختند، بلکه در مکانی احداث می‌کردند که دسترسی به آن آسان باشد.

    آتشگاه اصفهان

    معماری آتشگاه اصفهان

     

    برج مدور روی ارتفاعات ماراس یا ماربین، امضای بنای تاریخی این مکان است. این آتشگاه مدور، ۵ متر ارتفاع و ۸ پنجره در اطراف خود دارد. آتشگاه اصفهان برای حفاظت از آتش، گنبدی بلند دارد و از آجر و خشت خام، آهک و ساقه‌های بلند نی ساخته شده است. در بخش‌هایی از آتشگاه، ضخامت دیوارها بیش از ۴ متر است.

    مشخص شده که در گذشته آتشگاه ساختمانی عظیم بوده و اتاق‌ها و سازه‌هایی در اطراف آن وجود داشته است که اکنون تنها بخشی از آن‌ها باقی مانده است. در برخی از جاهای آتشگاه نیز بقایایی از پله‌هایی به جای مانده که در دل سنگ‌ها کنده شده‌اند و تا آتشگاه ادامه داشته‌اند. تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که ابتدا قلعه ماربین و سپس آتشگاه داخل این قلعه ساخته شده است.

    رویه بازسازی آتشگاه اصفهان

    آتشگاه در دهه ۵۰ مورد مرمت اساسی قرار گرفت و در دهه ۶۰ نیز درهای ورودی ساختمان آتشگاه را به طور کامل بستند، به طوری که در حال حاضر راه ورود به ساختمان‌های آن مشخص نیست.

    اخیرا نیز برای حفاظت از این مجموعه با ارزش، حصاری به دور آتشگاه کشیده‌اند تا از ورود بی دلیل افراد و تخریب آن جلوگیری به عمل آید.

    آتشگاه اصفهان

    دیدگاه‌ها در مورد آتشگاه اصفهان

    در کتاب تاریخی ابن رسته اصفهانی آمده  که از آتشگاه در ابتدا به عنوان قلعه استفاده می‌شده است. نام قلعه ماربین شاید برگرفته از نام مهر یا همان خورشید باشد و به مکانی اشاره دارد که از آنجا به خوبی می‌توان به تماشای خورشید نشست، و یا به کلمه مار اشاره دارد که در واقع رودخانه پایین این تپه را توصیف می‌کند.

    گروه باستان شناسی ایتالیایی به سرپرستی باستان شناس مشهور پروفسور گالدیری نیز معتقد هستند که مصالح به کار رفته در این بنا متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است.

    حمزه اصفهانی مورخ ایرانی در کتاب اصفهان آورده است که کوه آتشگاه از جمله مکان‌های عبادت در زمان طهمورث از اولین فرمانروایان ایران باستان بوده و در آن زمان آتشگاه را با نام مینو دژ می‌شناخته‌اند و شهرت آن به حدی بوده که حتی از مشرق زمین هم به آتشگاه سفر می‌کرده‌اند. به عقیده برخی نیز طهمورث را درون دخمه‌ای در همین محل دفن کرده اند.

    آتشگاه امروزی

     

    آتشگاه اصفهان در سال ۱۳۳۰ به ثبت آثار ملی ایران رسید. به دلیل اهمیت این بنای تاریخی، بسیاری از گردشگران از سراسر ایران و جهان در سفر به اصفهان از آتشگاه دیدن می‌کنند، به همین دلیل برای محافظت از آن حصاری به دور آتشگاه کشیده اند تا از رفت و آمد بیش از حد به آن و تخریب این بنای ارزشمند جلوگیری شود.

    به دلیل محبوبیتی که آتشگاه در میان گردشگران دارد، رستوران‌ها و مکان‌های تفریحی در نزدیکی آن ایجاد شده‌اند و گردشگران پس از تپه نوردی و  بازدید از آتشگاه می‌توانند در آن‌ها به استراحت بپردازند.

    آتشگاه اصفهان

    چه زمانی از آتشگاه اصفهان دیدن کنیم؟

    بهترین زمانی که می‌توانید از آتشگاه دیدن کنید از اواخر ماه اسفند تا اواخر ماه خرداد است.

    چطور به آتشگاه اصفهان برویم؟

    برای بازدید از آتشگاه اصفهان، راحت‌ترین روش خرید بلیط هواپیما اصفهان و سفر هوایی به این شهر است. پس از اقامت در اصفهان می‌توانید ماشینی کرایه کنید و خود را به آتشگاه برسانید.

    آتشگاه در ۸ کیلومتری غربی استان اصفهان قرار دارد و مشرف بر جاده اصفهان – نجف آباد است. با رفتن به آتشگاه اصفهان می‌توانید از منار جنبان که در ۲ کیلومتری این بنا قرار دارد و  یکی از عجایب معماری بشر در طول تاریخ است نیز دیدن کنید.

    با توجه به اپیدمی کرونا ویروس رعایت پروتکلهای بهداشتی و قوانین و مقررات اعلامی وزارت بهداشت الزامی است.

    مرتبط:

    سرای بدیع یا خانه حاج رسولی ها اصفهان

    گوشه به گوشه ایران؛ تخت فولاد اصفهان

    فرایبورگ _اصفهانی در قلب اروپا