تاریخ ایران رنج برده از یک آفت مشترک در تمام دوران است. آفتی که تیشه به ریشه میزند و تاریخ این مرز و بوم را نشانه رفته است. چپاول و غارت میراث فرهنگی معضل جدیدی نیست، اما هر روز ابعاد تازهای از آن مشخص میشود. اگر روزی برخی شاهان و حکمفرمایان قاجار سردمدار اصلی خرابی و غارت میراث بودند، امروز تبر به دست کسانی افتاده که با همان تفکر بیابانها را گز میکنند تا بلکه گنجی به دست آورند و یک شبه پولدار شوند!
در دهه ۱۳۶۰ اطلاعات “گنجنامه”ها به جان میراث فرهنگی افتاده بود و امروز فلزیابهای بزرگ. چند روز پیش تصویری در فضای مجازی دست به دست شد که نشان میداد یک نفر که “پوارو” لقب داشت حدود ۱۵۰ خودرو را برای شرکت در “کلاس عملی گنجیابی” راهی بیابان کرده بود. این اتفاق در نوع خود بسیار عجیب بود، اما برای رصد بیشتر فضای مجازی به حافظان و ناظران میراث فرهنگی تلنگری زد.
سازمان میراث فرهنگی کشور از زمان شکلگیری بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ تاکنون با ارگانهای مختلف مچاندازی داشته است. این زورآزمایی در شهرها با بولدوزرهای نوسازی شهری انجام میشد و در شهرهای کوچک با سوداگران. این زورآزمایی همچنان ادامه دارد و اینبار جامعه مدنی با فعالیتهای بازدارنده مختلف خود وارد گود شده است. فعالانی و دلسوزان میراث فرهنگی که با استفاده از فضای مجازی سعی در آگاه سازی در خصوص اهمیت میراث و جلوگیری از تخریب و غارت آن دارند.
حفاظت از میراث فرهنگی در گرو آگاهی مردم
یکی از جدیدترین این فعالیتها پویشی تحت عنوان “پویش حفاظت از میراث فرهنگی” است که در اینستاگرام با شناسه «crip.in.illegal.acivity» فعالیت میکند. این پویش را عباس رزمپوش، دانشآموخته دکترای باستانشناسی و علی شریفی، کارشناس ارشد باستانشناسی راه انداختهاند و هدف آنها “مبارزه و گزارش صفحههای اینستاگرامی فعال در زمینه خرید و فروش و قاچاق میراث فرهنگی، تبلیغ فلزیاب و گنجیابی، دفینهیابی، اجاره و فروش دستگاههای فلزیاب و ادعای کارشناسی و توصیه به حفاری غیرمجاز” است.
رزمپوش درباره این پویش میگوید: پویشی که راهاندازی شده تاکنون بسیار موفق عمل کرده، زیرا در همین مدت توانسته نظر رسانهها، متخصصان و فعالان حوزه میراث فرهنگی را جلب کند. هدف نهایی پویش اثرگذاری بر افکار مردم، مجلس، قوه قضائیه و دولت است. فرهنگسازی در مقوله میراث فرهنگی یک روند و پروسهای است که دهها سال به طول میانجامد، اما باید تلاش کرد تا اثرگذاری لازم را بر فکر مردم داشته باشیم؛ زیرا با این سرعت تخریب تا چند سال دیگر آثار و اشیای تاریخی بسیار ارزشمندی در معرض نابودی قرار میگیرد.
این باستان شناس با بیان این که “آثار باستانی قابل ساخت و یا بازسازی نیست و اگر یکبار از بین برود برای همیشه نابود خواهد شد” تاکید میکند: اگر بتوان مردم را نسبت به اهمیت حفظ میراث فرهنگی آگاه کرد، خودشان حافظ میراث خواهند بود و این روند تأثیرگذاری بسیار زیادی دارد. برخی آثار ارزشمند در روستاها و شهرهای کوچک کشور است و دولت هیچ گاه از آنها و روند حفاظتیشان آگاه نمیشود. با آگاهی مردم خود مردم روستا و شهر حافظ میراث فرهنگی منطقه خود خواهند شد.
او درباره استفاده از فضای مجازی برای راهاندازی چنین پویشی، توضیح میدهد: فضای مجازی و خصوصاً اینستاگرام در اطلاع رسانی کمک بسیاری به اهداف پویش کرده و از این طریق میتوانیم صدای خود را به دوردستترین نقاط بفرستیم.
باید مردم، نمایندگان مجلس و قوه قضائیه را نسبت به حفظ میراث فرهنگی حساس کرد
یکی از مواردی که همواره باعث ایجاد اخلال در روند حفظ میراث فرهنگی میشد، کاستی قانون بود. ضعف قانون در این حوزه مشهود است و شاید دلیل آن به عدم دغدغهمندی مسئولان و یا حتی عدم مطالبه مردم مربوط شود. تاکنون هیچ عزم جدی در قوای سهگانه برای برخورد با متخلفان در حوزه میراث فرهنگی دیده نشده و منابع و امکانات یگان حفاظت میراث فرهنگی نیز به هیچ عنوان جوابگو نیست.
رزمپوش در این باره تصریح میکند: ضعف قانونی در حوزه میراث فرهنگی بشدت زیاد است. اگر بتوان نمایندههای مجلس خصوصاً کمیسیون فرهنگی را نسبت به قضیه حفظ و حراست از میراث فرهنگی حساس کرد و تعاملی بین آنها و فعالان میراثی شکل گیرد، گامی بلند رو به جلو خواهد بود. راهکارهای بسیاری برای حفاظت از میراث فرهنگی وجود دارد و فعالان این حوزه میتوانند راهکار ارائه دهند.
این باستان شناس میافزاید: باید کاری کرد تا اهمیت حفظ میراث فرهنگی برای مردم ملموستر شود تا آنها به تفکر درباره اهمیت حفظ و حراست از آثار تاریخی ترغیب شوند. آثار تاریخی که امروزه در داخل شهرها قرار گرفتهاند، اغلب مربوط به قرنهای میانه اسلام به بعد هستند؛ اما حفاظت از آنها بیشتر از آثار باستانی و چند هزارسالهای است که در روستاها هستند.
او بیشتر تخریبهای میراث فرهنگی را مربوط به خارج از شهرهای بزرگ میداند و میگوید: در بیرون از شهرها آثار بسیار مهمی داریم، اما به امان خدا رها شدند. باید این آثار را حفظ کنیم، چراکه با این روند چیزی از آنها باقی نخواهد ماند.
دغدغه مالی باعث شده تا غارت میراث فرهنگی افزایش یابد
رزمپوش با بیان اینکه “ضعف قانونی وجود دارد، اما به دلیل اینکه مردم مطالبه نداشتند این مسئله هیچ گاه حل نشده است” خاطرنشان میکند: ظرف ۳۰ سال گذشته بسیاری از مشکلات و ضعفهای قانونی برطرف شدند، اما در حوزه میراث به دلیل عدم دغدغهمندی مردم و مسئولان خلأها برطرف نشده است. حتی گاهاً مردم تصور میکنند مالکیت این آثار حق آنهاست و میتوانند مالک آن بشوند، در صورتی که میراث فرهنگی حق ملی است.
این باستان شناس ادامه میدهد: در صورتی که حساسیت مردم در حوزه حفظ میراث فرهنگی برانگیخته شود، حتی در دورافتادهترین و محرومترین روستاها هم آثار و اشیای تاریخی حفظ خواهند شد. اما در حال حاضر روز به روز شرایط بدتر میشود و مردم بیشتری سودای غارت میراث فرهنگی را در سر میپرورانند. برای این مسئله نیز توجیهاتی نظیر نامطلوب بودن اوضاع اقتصادی جامعه عنوان میشود.
سمنهای محیط زیستی الگوی خوبی برای میراثیها
او با اشاره به مقوله فرهنگسازی، اظهار میکند: فرهنگسازی باید از دوران کودکی و از مدارس آغاز میشد، اما این اتفاق رخ نداده و حالا با افراد جوان و میانسالی مواجه هستیم که به سراغ غارت میراث میروند و آگاه کردن این افراد بسیار دشوار است. به عنوان مثال در حال حاضر محیط زیست و حفظ آن تبدیل به دغدغه قشر گستردهای از مردم ایران شده و دلیل آن فعالیت مداوم و چندین ساله جامعه مدنی در این حوزه است.
رزمپوش توضیح میدهد: زمانی که یک آتش سوزی اتفاق میافتد، مردم جانشان را کف دست میگذارند و برای مهار آن به دل جنگل میزنند. اما شاید اگر از برخی از همین افراد که با دست خالی به جنگ با آتش میروند درباره میراث فرهنگی سوال شود، ممکن است آن را حق خود بداند و حتی دست به غارت بزند!
جامعه مدنی که بازوی قدرتمندی برای فرهنگسازی ندارد
چند سالی است فعالیتهای مدنی در حوزه میراث فرهنگی افزایش یافته و قشرهای مختلفی در راستای آگاه سازی دست به این گونه فعالیتها زدهاند. در وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز بخشهای مختلفی برای ساماندهی به سازمانهای مردم نهاد تشکیل شده است ضمن اینکه خود سمنها نیز نهادهایی نظیر شورای هماهنگی برای افزایش قدرت خود راهاندازی کردهاند. با این حال به نظر میرسد این تلاشها نتوانسته آنطور که باید نتیجه بخش باشد و نیاز به کار و تلاش بیشتری است.
رزمپوش در این باره میگوید: بازوی جامعه مدنی برای اثرگذاری اصلاً قدرتمند نیست، زیرا موانع مختلفی بر سر راه آن قرار دارد. برخی مسئولان حتی پاسخ تلفن فعالان مدنی را نمیدهند و بسیاری از مردم به این دست از فعالیتها اعتقادی ندارند. این پویش اخیر هم در حال حاضر در میان قشر خاصی از مردم مانند باستانشناسان و روزنامهنگاران طرفدار پیدا کرده است.
او تاکید میکند: باید نظر اقشار مختلف مردم را به پویشها جلب کنیم و همه بفهمند چنین قضایایی وجود دارد. بسیاری از آثار و اشیای ما از بین میرود و کسی متوجه نمیشود. اگر اطلاع رسانیها در لزوم حفظ میراث فرهنگی از طریق رسانهها و فضای مجازی انجام شود، نظرها جلب و حساسیتها برانگیخته خواهد شد.
در حقیقت میراث فرهنگی فریادرسی ندارد و در میان دعواهای سیاسی کشور گم شده است. مجلس و قوه قضائیه هیچ گاه دغدغهمندی حفاظت از میراث ملی کشور را نداشتهاند و دولت نیز هرگز این مبحث را مطرح نکرده است. از طرفی برخی افراد میراث را به عنوان یک سرمایه برای غارت نگاه میکنند و هر چه میگذرد پردههای وقیحتری (نظیر آموزش عملی گنجیابی!) از برخورد برخی افراد با گنجینههای تاریخی نمایان میشود. میراث فرهنگی برگی از تاریخ است که نقشه راه آینده را نشان میدهد و حالا بییار و یاورتر از همیشه مانده است. باید قبول کرد فعالیتهای مدنی و پویشها هیچ گاه به تنهایی نمیتوانند اثر گذار باشند و بخشهای مختلف از جمله رسانه، متولیان و نیروهای امنیتی باید در کنار آنها قرار گیرند تا دست در دست هم برای آگاه بخشی و حفاظت از سرمایه تمام مردم ایران تلاش کنند.
منبع:ایمنا
مرتبط:
مجموعه گنجعلیخان از جاذبههای تاریخی و دیدنی شهر کرمان
سفر به رازآلودترین دریاچه ایران _دریاچه گنج در تخت سلیمان
قلعه گنج _مردمی که با حصیر زندگی می بافند