برج باراجین ، ايستاده بر فراز قزوين

برج باراجین در شمال قزوین در ۱۲ کیلومتری قزوین واقع است. در منطقه ای با هوای خنک که می تواند بهترین گزینه برای یک سفر کوتاه باشد . این منطقه خوش آب و هوا به علت ارتفاع زیاد، از قزوین خنک تر است.

قدمت این برج به دوره قزن ۴ و ۵ هجری بر می گردد.این منطقه شامل باغات و طبیعتی بسیار زیبا است .در مجموع بنای برج بارجین از نظر تناسب، اثری جالب توجه است. و چنان می‌نماید که از پایین به بالا، رفته رفته از قطر بنا کاسته می‌شود.  برج باراجین بر روى سکویى هشت ضلعى که حدود یک متر از کف زمین ارتفاع دارد، بنا شده است.

ارتفاعات باراجين به شكلي است كه از روي آن مي‌توانيد قزوين را زير پاي خود ببينيد و اين در حالي است كه در سمت چپ‌تان رودخانه عريضي به نام ارنزك جاري است و
كمي دورتر از آن، برج بلندي به نام باراجين خودنمايي مي‌كند. معماري اين برج سنگي، منحصربه‌فرد است و به‌نظر مي‌رسد كه از پايين به بالا، رفته‌ رفته از قطر بنا كاسته مي‌شود. اين برج را مي‌توان از آثار قرن ۴ يا ۵ هجري قمري به‌شمار آورد.

برج باراجين روي سكويي ۸ ضلعي كه حدود ۱ متر از كف زمين ارتفاع دارد، بنا شده است. طرح برج به شكل ۸ نيم‌ستون مدور است و در فواصل منظم، دور تا دور بدنه اصلي برج اضافه شده‌اند. ارتفاع اين نيم‌ستون‌ها نزديك به ۶ متر است و حدود ۱متر به بالاي برج‌مانده، يك رديف سنگ خارا كه با دقت خاصي تراشيده شده، ۱۰ سانتيمتر لبه آن، از بدنه برج بيرون آمده است. اين برج یک ورودي دارد، وقتي پا به درون آن بگذاريد، مي‌بينيد كه داخل برج طرح مشخصي نداشته و احتمالا به دليل حفاري‌هاي مكرر، شكل خود را از دست داده است.

رج اول سنگچين سكو با كمك سنگ‌هاي صاف و تراش‌دار چهارگوش و بقيه از سنگ لاشه ساخته شده است. طول هر يك از اضلاع اين سكو ۷۰/۳ متر است. نيم‌ستون‌ها تا نيمه ارتفاع اصلي برج ادامه دارند و در آنجا قطع شده‌اند و به نظر مي‌رسد علاوه بر جنبه تزييني، نقش پشتيباني بنا را برعهده داشته‌اند.

منبع:توریسم پرس

ماندگاری روستا در پرتو گردشگری

جوامع محلی و روستایی، بدون توجه به روند تبادل آزاد اطلاعات به واسطه شبکه‌های ارتباطی  و کوتاه‌شدن فاصله اسمی شهر و روستا و هم‌چنین مهاجرت‌هایی که در دهه‌های اخیر به اوج خود رسیده، هنوز امیدی به ماندگاری و ایستایی منطقی در فضای غیرشهری دارد.

اما باید دید به چه‌نحو و چگونه می‌توان این ایستایی را مانا و پایدار‌کرد و از به بیراهه رفتن آن جلوگیری نمود. از نظر برخی کارشناسان مسایل اجتماعی، توریسم، یکی از راه‌هایی است که منجر به انحطاط فرهنگ روستایی می‌شود. بدین‌گونه که توریست و یا گردشگر با ورود به روستا و فضای سنتی، عادات حاکم بر منطقه را هدف قرار‌داده و با رفتار، اعمال و منش خود، به نوعی باعث در‌هم‌ریختگی فضای اخلاقی و غالب روستا می‌شود. تا حدودی می‌توان این تفکر را قبول کرده و در باره آن اندیشید. اما این در مورد تمام توریست‌ها و گردشگر‌ها صادق نیست و اصولاً با روح جامعه‌ محلی ما هم‌خوانی ندارد. چرا که اولاً دارای فرهنگی غنی و بدون غش و کاستی در تمامی سلول‌های فرهنگی‌مان هستیم و ثانیاً این طبع و منش بالای همزیستی در همان جامعه مسافر هم وجود دارد و با ورود به یک محل روستایی و خودمانی، خود را برآمده از دل آن می‌داند. اما هر قدر تعریف و تمجید از شهر و شهر‌نشینی هم صورت دهیم، باز تفاوت سطح باعث برخی لغزش‌های محلی به سمت‌و‌سوی شهر می‌شود. این همان نکته اصلی مهاجرت روستایی به شهر است که باید به هر نحو جلوگیری شود. این اصل تنها از طریق اشتغال‌زایی روستایی و محلی محقق می‌شود. و حتی شاید به مهاجرت معکوس نیز منجر‌شود. صنایع دستی روستایی و محلی، می‌تواند بهترین گزینه اشتغال‌زایی روستایی باشد و هم‌چنین جشنواره‌های غذایی و مناسبت‌های روستایی که باعث درگیر‌شدن و مشغول‌شدن محل به تدارک و تهیه ملزومات جشنواره، نمایشگاه صنعت‌دستی و نمایشگاه‌ها باشد.

منبع:توریسم پرس

گردشگری فرهنگی در موزه رونق می‌گیرد

موزه‌ها امروزه نقش بسیار موثری در جذب گردشگران برعهده دارند‌. زمانی موزه‌ها تنها به اشیای تاریخی و کاسه‌کوزه‌های شکسته تعلق داشت اما امروزه از تیم‌های فوتبال گرفته تا کارخانه‌های خودروسازی، از تاریخچه لبنیات گرفته تا انواع کبریت‌های قدیمی در زمره موزه‌ها قرار گرفته‌اند‌. موزه‌ها به‌طور کلی به تاریخچه‌ها می‌پردازند‌. حال این تاریخچه می‌تواند مربوط به شیوه زندگی مردمان قدیم باشد و یا اینکه چگونه لوله پولیکا اختراع شد و به محصول امروزی تبدیل شد! در بسیاری از کشورهای پیشرفته موزه‌های مختلف را می‌توان دید؛ در ابعاد مختلف، با اشیای متفاوت و کارکردهای مختلف‌.

در دوران کلاسیک واژه موزه به جایگاه ۹ خدای یونانی که رب‌النوع‌های هنر و اندیشه بودند اطلاق می‌شد‌. در اواخر قرن سوم قبل از میلاد بطلمیوس اول (۲۸۴ ـ ۲۴۶) اولین موزه را در شهر اسکندریه تأسیس کرد، بنای این موزه در قسمتی از کاخ سلطنتی ساخته شده بود و در عین حال به عنوان کتابخانه از آن استفاده می‌شد، بطلمیوس در آن محل که بعدها کتابخانه بزرگی شد نسخه‌های منحصر‌به‌فردی را گردآوری کرده بود که معروف‌ترین فلاسفه و دانشمندان عصر را در آنجا به کار تحقیق و تتبع وا می‌داشت.

بعد از وی یکی از امپراتوران روم به نام کلود، موزه‌ای نظیر اسکندریه به‌وجود آورد که مرکز تحقیقات علمی آن دوران به‌شمار می‌رفت.

در قرون وسطی نام موزه به عنوان محلی به‌کار برده می‌شد که در آنجا مجموعه‌هایی از اشیاء کم‌یاب و جالب ادوار گذشته از قبیل تاریخ طبیعی یا آثار هنری را به نمایش درآوردند.

از همان زمانی که علوم زیبایی‌شناسی شروع به تقویت و بالندگی قدرت هنری کرد، رومی‌ها به خلاقیت هنری زایدالوصفشان و با تکیه بر ذوق و نبوغ خود صاحب مجموعه‌ها و کلکسیون‌های نفیسی شدند‌. ولی ده قرن مسامحه و سهل‌انگاری از یک‌طرف و غارت و چپاول و سوء‌استفاده‌های بی‌شمار از طرف دیگر می‌رفت که موجب نابودی و محو این نوع ثمرات گرانبها در این سرزمین بشود، لکن با آغاز دوره رنسانس و بیداری و آگاهی دوباره ملت‌ها از انهدام کامل این گنجینه‌ها جلوگیری به‌عمل آمد، به‌طوری‌که از این پس کلکسیون شدن کارهای هنری با جدیت بیشتری به‌خصوص در مناطق اروپای شمالی دنبال شد‌. تا قبل از قرن ۱۵ میلادی دو ایده در کلکسیون شدن و گردآوری آثار با‌ارزش وجود داشت‌.

گستردگی موزه‌ها در زندگی مدرن

اکنون مفاهیم موزه‌ها تغییر یافته و کارکرد آنها نیز در مقابل توسعه یافته است‌. موزه‌ها دیگر تنها یک مکان کوچک برای نمایش چند اثر هنری و تاریخی نیستند‌.

احمد محیط طباطبایی، رئیس ایکوم می‌گوید: تعریف ما که از موزه تغییر می‌کند، این مفهوم نیز تغییر کمی و کیفی می‌دهد‌. زمانی موزه‌ها تنها مجموعه‌های بسته داخل ساختمان‌ها که دارای آثار هنری بودند، تعریف می‌شدند و این امر نقش چندانی نداشته است.

او افزود: اما الان تمام سایت‌های تاریخی، حوزه‌های میراث‌فرهنگی و حفاظت از آنها و حفاظت از طبیعت، باغ‌های گیاه‌شناسی، آرشیوهای ملی، کتابخانه‌های ملی جزو موزه تلقی می‌شود و به فضای شهری و اکوموزه‌ها تبدیل می‌شود.

محیط‌طباطبایی در ادامه می‌گوید:‌ این مجموعه بیشترین نقش را در جذب گردشگران فرهنگی به خود اختصاص می‌دهد‌. اکنون آمار گردشگران فرهنگی در جهان به ۴۰ درصد رسیده و موزه‌ها نیز نقش موثری در افزایش این آمار داشته‌اند‌.

موزه‌های ما ناقص‌الخلقه هستند

بسیاری معتقدند باید مجموعه‌ها و اشیای ارزشمند را در همان موزه‌های موجود جای داد و به‌جای کمیت بر کیفیت موزه‌ها تاکید کرد‌.

رضا دبیری‌نژاد، موزه‌دار گفت: موزه یک تعریف و پدیده اجتماعی است، بنابراین باید در خدمت جامعه باشد‌.

او درباره نقش موزه‌ها در گردشگری بیان کرد: اگر موزه‌ها نقش موثری در توسعه جامعه ایفا کنند، می‌توان از آنها برای توسعه گردشگری نیز استفاده کرد‌. این به شرطی است که جامعه با موزه‌ها تعامل داشته باشد اما به این معنا نیست که تمامی موزه‌ها را در خدمت گردشگری ببینیم‌. ما نباید با موزه‌ها یکسان برخورد کنیم؛ بسیاری از موزه‌های دانشگاهی، صنعتی و تخصصی به هدف گردشگری ایجاد نشده‌اند، بلکه با هدف پژوهش و تحقیق احداث شده‌اند‌.

مدیر موزه ملک با تاکید بر لزوم افزایش کیفی موزه‌ها به جای ایجاد موزه‌های جدید اظهار کرد: به نظر من به دلیل اینکه نمی‌توانیم از ظرفیت‌های موزه‌های فعلی استفاده کنیم، تلاش می‌کنیم با ایجاد موزه‌های جدید این مشکل را رفع کنیم‌.

او افزود: اکنون موزه‌های ما ناقص‌الخلقه بوده و دارای نواقصی هستند؛ بنابراین بهتر است به‌جای اینکه هزینه‌ای برای خلق موزه‌های جدید صرف کنیم، برای موزه‌های موجود هزینه کنیم‌. دولت چقدر می‌تواند تصدیگری کند که موزه‌های جدید ایجاد کند؟ بهتر است موزه‌های مردم‌نهاد ایجاد شوند تا مردم تصدی‌گری کرده و موزه‌ها را مدیریت کنند‌.

پروژه‌های گردشگری

موزه‌ها به عنوان بخشی از پروژه‌های گردشگری سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری تعریف شده‌اند‌. مرتضی رحمانی‌موحد، معاونت گردشگری سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با اشاره به اهمیت موزه‌ها در گردشگری گفت: یکی از قدیمی‌ترین و موثرترین انواع گردشگری، گردشگری فرهنگی است‌. ۴۰ درصد از گردشگران سراسر جهان را گردشگران فرهنگی تشکیل می‌دهند.

او افزود: در حوزه گردشگری فرهنگی، موزه‌ها یکی از پشتوانه‌های توسعه گردشگری به‌شمار می‌رود‌. موزه‌ها به‌جز کارکرد فرهنگی کارکرد اقتصادی نیز دارند و می‌توان از موزه‌ها درآمد اقتصادی نیز کسب کرد‌.

رحمانی‌موحد با اشاره به لزوم افزایش جذابیت موزه‌ها اظهار کرد: می‌توان برنامه‌های جذابی برای موزه‌ها در‌نظر گرفت‌. امروزه با توجه به رقابت‌های جهانی در عرصه گردشگری باید بسته‌های جذابی برای موزه‌ها در نظر بگیریم تا بتوانیم دوشادوش دیگر موزه‌های معروف جهان رقابت کنیم‌.

او با اشاره به اقتصاد مقاومتی که باید در موزه‌ها نیز مورد‌توجه قرار گیرد، اظهار کرد: با تصویب پروژه توسعه گردشگری و اجرای آن چند زیرپروژه تعریف شد که یکی «توسعه موزه‌های خصوصی» یا «هر خانواده، یک‌موزه» عنوان شد‌. هر‌چند در این پروژه با اینکه محدودیت وجود زیرپروژه‌های متعدد وجود دارد اما معاونت گردشگری تلاش خود را برای ادامه‌دار بودن آن انجام می‌دهد تا این ساختار به عنوان یکی از محورهای هم‌افزایی و هم‌گرایی رشد و ارتقا یابد.

سخن پایانی

موزه‌ها نقش موثری در جذب گردشگران دارند‌. به‌ویژه در ایران که فعال‌ترین حوزه مربوط به گردشگری فرهنگی است، باید در بهبود کیفیت موزه‌ها تلاش کرده و بر تعداد موزه‌ها در مکان‌های مختلف کشور افزود.

منبع:توریسم پرس

هیجان رانندگي در جاده کوهستاني

رانندگي در راه‌ها و جاده‌هاي کوهستاني مي‌تواند تجربه‌اي عالي و فوق‌العاده همراه با هيجان داشته باشد اما البته به دليل مشکلاتش احتمال خستگي افراد و به‌خصوص سايش و استهلاک وسيله نقليه هم هست. با اين حال در اين نوشتار راهنمايي‌هايي پيش‌رويتان گذاشته شده تا با استفاده از آن بتوانيد رانندگي لذتبخش‌تري در اين نواحي داشته باشيد.

۱-مطمئن شويد که ترمز، برف‌پاک‌کن و بخاري به‌خوبي کار مي‌کنند. پيش از حرکت به سمت اين نواحي حتما بايد مطمئن شويد که روغن ترمز و هيدروليک فرمان در سطحي مناسب قرار دارد و در غير اين‌صورت منبع آنها را از مايع مذکور پر کنيد. آب رادياتور را نيز بررسي کنيد و براي جلوگيري از جوش آوردن در سربالايي‌ها درون آن مايع ضديخ-ضدجوش بريزيد. به خاطر

بسپاريد ترمز گرفتن‌هاي مکرر در اين نواحي مي‌تواند باعث توليد گرماي بيش از حد و در نتيجه کاهش بهره‌وري آن شود. يک راه کاهش چنين وضعيتي آرامتر راندن است. علاوه‌بر اين پيش از حرکت حتما بايد ميزان باد تاير و کيفيت آج لاستيک‌ها بررسي شود.

۲-با سرعتي بيشتر از آنچه در شيب جاده کوهستاني مي‌توانيد بالا برويد، به سمت پايين حرکت نکنيد. در شيب‌هاي تند رو به پايين با دنده‌سنگين حرکت کنيد و تنها وقتي پايتان را روي پدال ترمز فشار دهيد که قصد تغيير دادن عدد دنده به دنده پايين‌تر را داريد. لازم است در اين نواحي در برابر وسوسه سرعت يا تماشاي مناظر به‌خصوص در جاده‌ها و راه‌هايي که گردش و پيچ در راه زياد است، مقاومت کنيد.

۳-هم در سرازيري که با دنده‌سنگين حرکت مي‌کنيد و هم به‌خصوص در سربالايي‌ها که فشار بيشتري به خودرو وارد مي‌شود، حواستان به آمپر دماسنج آب موتور باشد. اگر متوجه شديد رادياتور خودرو در آستانه جوش‌ آوردن است در محلي امن کنار جاده نگه داريد و به جاي خاموش کردن خودرو، بخاري آن را روشن کرده، اجازه دهيد سيستم گرمايشي درون خودرو به خنک‌شدن سريع‌تر آن کمک کند. اگرچه اين ترفند ممکن است

باعث کمي اذيت و آزار راننده يا سرنشينان شود اما اثر مفيدي بر کاهش دماي موتور دارد. همچنين در زماني که موتور اصطلاحا جوش‌آورده است به هيچ‌وجه درب رادياتور را باز نکنيد. اين کار باعث پاشيدن آب جوش با فشار بسيار زياد به اطراف مي‌شود و علاوه‌بر اينکه احتمال سوزاندن دست يا سر و صورت و بدنتان را افزايش مي‌دهد، اثري در خنک شدن موتور ندارد. مي‌توانيد همزمان و در حالي که پروانه پشت شبکه رادياتور در حال چرخش است، مقداري آب را آرام روي رادياتور بريزيد تا باعث خنک‌شدن سريع‌تر آب درون آن شويد.

۴-از خط وسط جاده تجاوز نکنيد. چه در مسيري مستقيم قرار گرفته باشيد و چه در قسمتي پر پيچ‌وخم، حواستان باشد که در سمت مخصوص به خودتان برانيد و نگذاريد خودرو به وسط جاده متمايل شود. معمولا رانندگان تمايل دارند در چنين نواحي پرپيچ‌وخمي که اغلب هم راهي باريک در دامنه کوه است،

براي جلوگيري از سقوط يا هر دليل ديگري، خودرو را در قسمت وسط جاده برانند. اين کار به‌شدت خطرناک‌تر از زماني است که در سمت حرکت مخصوص به خودتان در حرکتيد زيرا در صورت نزديک شدن خودرويي از سمت روبه‌رو رانندگان براي پيشگيري از تصادف مجبور مي‌شوند فرمان را بچرخانند تا به مسير اصلي حرکت در سمت قانوني جاده بازگردند و اين چرخش احتمال خارج شدن خودرو از توان کنترل را افزايش مي‌دهد و وضعيت را خطرناک‌تر مي‌کند.

۵-هميشه به خودرويي حق‌تقدم بدهيد که به سمت سربالايي حرکت مي‌کند. حتي اگر شما در سمت مخصوص به خود رانندگي مي‌کنيد اما از سمت بالا به
سراشيبي و سمت پايين کوهستان در حال حرکتيد، فرهنگ رانندگي را رعايت کنيد تا مشکلات کمتري در جاده‌هاي کوهستاني پديد آيد. يکي از اين فرهنگ‌‌هاي
اثرگذار بر کاهش خطر، تقدم قائل‌شدن براي حرکت خودروهايي است که به سمت

بالا حرکت مي‌کنند؛ به‌خصوص اگر اين خودروها وسايل نقليه سنگين باشند. عدم رعايت حق‌تقدم براي چنين خودروهايي به معناي افزايش احتمال توقف و تلاش بيشتر
براي حرکت دوباره است که کار را بسيار سخت مي‌کند. اين به افزايش ترافيک و راهبندان پشت وسيله مي‌انجامد و با افزايش راهبندان، مسير حرکت شما نيز بسته
خواهد شد.

۶-نه‌تنها سرعت بالا، حرکت کندتر از آنچه تابلوهاي راهنماي جاده نشان‌تان مي‌دهند نيز در اين نواحي خطرآفرين است. به جاي حرکت کندتر براي تماشاي مناظر يا دامنه
زيباي کوه در جايي مناسب توقف کنيد و از تماشاي طبيعت لذت ببريد. چنين رفتار و فرهنگي از پيش‌آمدن حوادث رانندگي در چنين جاهايي به‌خصوص وقتي خودروهاي
ديگري پشت‌سر شما حرکت مي‌کنند به‌شدت مي‌کاهد زيرا آنها براي کند راندن شما به دليل تماشاي طبيعت اطراف نياز به ترمز کردن بيشتر، کاهش سرعت و نهايتا سبقت گرفتن از وسيله نقليه شما پيدا نخواهند کرد و بدين‌گونه هم خودتان در ايمني خواهيد بود، هم رانندگان پشت‌سر و هم وسايل نقليه روبه‌رو. در حين حرکت با سرعت معمول نيز وقتي خودرويي پشت‌سر شما قرار مي‌گيرد که تمايل به سبقت گرفتن دارد، اندکي از سمت راست برانيد تا راننده بتواند راحت‌تر سبقت بگيرد و بار کلي ترافيک راه کاهش يابد.

۷-اگر در مسيرهاي کوهستاني حرکت مي‌کنيد چهار قانون را رعايت کنيد: اول، از شرايط آب‌وهوا و وضعيت جاده اطلاعاتي به‌دست آوريد که ممکن است بر رانندگي شما اثر بگذارد. دوم، سطوح غيرآسفالت به‌طور زيادي چسبندگي يا به بيان بهتر، اصطکاک کمتري با چرخ‌هاي خودروي شما دارند، بنابراين سرعت‌تان را کمتر کنيد و انحناي بيشتري را براي حرکت خود در اين جاده‌ها در نظر بگيريد. سوم، حتما به کساني اطلاع دهيد که از چه مسيري عبور مي‌کنيد و حدودا چه زماني منتظر بازگشت يا رسيدن شما باشند تا در صورت بروز مشکل بتوانيد از کمک آنها بهره‌مند شويد. چهارم، آب آشاميدني و مايعات به مقدار کافي همراه داشته باشيد چون در اين نواحي به دليل ارتفاع زياد از سطح دريا، هيدراتاسيون بدن دچار مشکل خواهد شد و نرسيدن آب کافي به سطح هوشياري شما اثر کاهشي خواهد گذاشت.

منبع:توریسم پرس

روستایی در ایران که مردمانش رومانیایی حرف می‌زنند

در کشور ما جاذبه های گردشگری فراوانی وجود دارد که یکی از این جاذبه ها روستاهایی هستند که دارای نقاطی بکر و طبیعت زیبا هستند که همواره نظر مسافران را برای گذراندن تعطیلات جذب می کند.

به گزارش «تابناک» به نقل از میزان، اما در این بین روستاهایی نیز هستند که ویژگی هایی منحصر به فرد دارند مثل شیوه سخن گفتنشان و یا رسم الخطشان؛ روستایی در قزوین، روستای زرگر، که مردمانس رومانیانی صحبت می کنند به لاتین می نویسند ولی ایرانی هستند.

روستای زرگر؛ زبان رومانو، خط لاتین

هم ایرانی‌اند هم اروپایی، هم فارسی می‌دانند هم ترکی؛ صورتشان هم شبیه آریایی‌هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ‌ها، قدشان بلند است و مهربانی‌شان همچون محبت مردم ایل به مهمان‌ها. مسلمان شیعه‌اند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ و خروس و غاز هم نگه می‌دارند؛ بعضی زن‌ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشان نان می‌پزند و در مشک، دوغ و کره می‌گیرند و پنیر و ماست می‌بندند.

این مردم، اما یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می‌کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری‌شان «رومانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می‌گویند، اما نه از آن زرگری‌هایی که بعد از هر حرف، «ز» می‌گذارند و زبانشان می‌شود «دزرزوز».

داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است. قدیمی‌های روستا یادشان است که در زمان جوانی‌شان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتاب‌هایش را به زبان روسی می‌نوشت، اما بعد از مرگ او نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همه‌شان به زبان رومانو حرف می‌زنند و به لاتین می‌نویسند.

مسافرانی از فرانسه و انگلیس

بچه‌های تحصیلکرده زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می‌شناسند به ایران بیایند. چند ماه بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی‌کنان، ساز و دهل می‌زدند از این‌که همزبان‌هایشان را در ایران پیدا کرده‌اند دست از پا نمی‌شناختند.

زرگری‌ها می‌گویند این سه مرد از تجار بزرگ کشورشان بودند که ایتام زیادی را حمایت می‌کردند و اهل کار خیر بودند؛ اما تعجب می‌کردند از این‌که زرگرهای ایران، زبان رومانو را با زبان فارسی و ترکی آنچنان آمیخته‌اند که اصالت زبان به آن شکل که در اروپا تلفظ می‌شود از بین رفته است. رومانوهای اروپایی متعجب بودند از این‌که چرا رومانوهای ایران مثل ۱۸ هزار همزبان شناخته شده خود در اروپا، تشکیلات ندارند و در نشست سالانه آن‌ها در ترکیه حضور ندارند و آواره و بی‌سروسامانند.

آوای آواره

رومانوها حتی آن‌ها که تشکیلات منظمی دارند، آواره‌اند. این مردم معلوم نیست که از چه سرزمینی آمده‌اند و چه اتفاقی افتاد که در جهان پراکنده شدند. «سرهنگ» از بقیه مردم آبادی به تاریخچه رومانوها مسلط‌تر است. او خودش در زمان جنگ ایران و عراق، چند بی‌سیم‌چی زرگر داشت که پیام‌های بسیار مهم را به آن‌ها می‌سپرد تا عراقی‌ها از آن سردرنیاورند؛ که سر هم در نمی‌آوردند و عاقبت نیز نفهمیدند که این زبان چه زبانی است. سرهنگ می‌گوید هیچ‌کس غیر از زرگرها از زبان رومانو سردر نمی‌آورد و هیچ‌کس مطمئن نیست این مردم از چه آب و خاکی ریشه گرفته‌اند؛ اما روایتی هست که می‌گوید رومانوها طایفه‌ای هستند که قرن‌ها پیش از مرزهای شمال ایران وارد شده‌اند و، چون زندگی عشایری داشته‌اند در بخش‌های مختلف ایران پخش شده‌اند و بتدریج یکجانشین شده‌اند و کشاورزی و دامداری را پیشه خود کرده‌اند.

رومانوها اصالتا ایرانی‌اند

روایتی دیگر، اما می‌گوید رومانوها اصالتا ایرانی‌اند و به خاطر شجاعتشان، جزو سربازان قزلباش شاه‌عباس صفوی بوده‌اند. عده‌ای نیز معتقدند، چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت‌های وقت، سرسازش نداشته‌اند و برای این‌که حکومت‌ها از خطرشان مصون باشند آن‌ها را در دنیا پخش کرده‌اند؛ هر چند این عده نمی‌گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است.

برای همین زرگرها همیشه دو به شک زندگی می‌کنند؛ آن‌ها گاه خودشان را مردمانی از کشور رومانی می‌دانند و گاه از یونان و گاه زبان رومانو را ملاک قرار می‌دهند تا بگویند ریشه در کشور ایتالیا دارند. معتقدان به این روایت می‌گویند که در جنگ ایران و روم، ۲۰۰ نفر از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند، اما، چون اندام‌های ورزیده و قوی داشتند مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند.

وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف می‌زنند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمی‌دهد چه رسد به معنی‌شان؛ اما این‌ها که مردمی با محبت مردمان ایل‌اند سرعت حرف‌زدنشان را کم می‌کنند و شمرده شمرده کلمات را ادا می‌کنند تا غیر رومانوها هم چیزی بفهمند. «قمیل» همان «کمل» انگلیسی‌ها و شتر ما فارسی زبان‌هاست که زرگرها «ک» آن را «ق» تلفظ می‌کنند. «فاملا» هم همان «فمیلی» انگلیسی زبان‌هاست که ما به آن خانواده می‌گوییم. «پپری» و «سمنتی» هم می‌شود ادویه و فلفل و سیمان که دیکته و تلفظش شباهت زیادی به کلمات انگلیسی دارد. زرگرها زبانشان را هم به حروف لاتین می‌نویسند؛ شاید برای همین است که اصرار دارند بگویند اجدادشان مردمی از مردمان رم بوده‌اند.

وفاداری به خانواده، عشق به وطن

زنی که شوهرش می‌میرد هرگز ازدواج نمی‌کند، مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمی‌رود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می‌شود یعنی اگر چه جسمش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمی‌کند. این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند. آن‌ها نه اهل طلاق‌اند و نه اهل بی‌وفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است.

سرهنگ می‌گوید جوان‌های زرگر، چون از بیماری‌های ارثی و مادرزادی می‌ترسند کمتر با دختران و پسران هم روستا ازدواج می‌کنند، اما حتی وقتی با غریبه‌ها وصلت می‌کنند باز هم از زبان رومانو حفاظت کرده و نسل به نسل منتقلش می‌کنند. افتخار سرهنگ به این است که زرگر تنها روستای رومانوزبان ایران است که زبان زرگری را زنده نگه داشته و سرنوشتش مثل نسل فراموش شده رومانوها در شهریار، قوچان، بیله‌سوار و خوی نشده است.

با این‌که افسانه‌ها، زرگرها را به سرزمین‌های دور و نزدیک نسبت می‌دهد و آن‌ها را به نقاطی از اروپا مربوط می‌کند، اما با این حال آن‌ها عاشق ایرانند و خودشان را ایرانی می‌دانند (حتما رمز ماندگاری آن‌ها نیز همین است)
اگر چه آن‌ها صورتشان هم شبیه آریایی‌هاست و هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ‌ها، ولی آن‌ها هر جا که باشند با همان خط لاتین‌شان می‌نویسند: meen iranisom (من ایرانی هستم)، kato dayatar oyolom (اینجا از مادر متولد شدم) و irani boot manga (و کشورم را دوست دارم).

منبع:تابناک

به میهمانی زیبارویان خوش عطر و نگار بروید

پاییز فصل برداشت زعفران و گل نرگس است و خوسف و قائن میزبان برگزاری جشنواره‌های رنگارنگی می‌شوند که عطر و طعم آن هر بازدیدکننده‌ای را از خود بی خود می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تاریخی کهن و زیبایی وصف ناشدنی در پس این سرزمین خفته است. روزگاری مامن ساسانیان بود و روزگاری دیگر عارف نامدار دوره غزنوی را در دل خود جای داد. این روزها نیز در سرخی و سبزی زرشک‌ها، طلایی و بنفش زعفران‌ها و سفیدی و نارنجی نرگس‌ها غرق شده.در سفر به قائن و خوسف به میهمانی جشنواره رنگ‌ها می‌روید. جشنواره‌ای که عطر و طعمی از زندگی در خود دارد از نرگس‌ گرفته تا زعفران‌ که هر جا چشم بدوانید آنها را می‌بینید و عطر آن را حس می‌کنید.

خوسف در گذشته بسیار سرسبز بود و حتا در متون تاریخی از آن به عنوان انبار میوه بیرجند یاد می‌شود. حمدالله مستوفی نیز در قرن هشتم هجری در سفر به این منطقه از فراوانی زعفران و میوه صحبت کرده است. بیرجند و قائن دو شهر استراتژیک در منطقه خراسان جنوبی، هستند و به لحاظ تاریخی نیز بسیار اهمیت دارند. چنانکه حاکم این مناطق شوکت‌الملک که در قاین و بعدها بیرجند زندگی می‌کرد پدر اسدالله اعلم بود.

چطور برسید؟

اگر از تهران به سمت خوسف با ماشین شخصی حرکت کنید، از مسیر اسلامشهر به سمت قم حرکت کنید. بعد از گذشتن از کاشان و رسیدن به بادرود، دو مسیر پیش روی شما قرار می‌گیرد. یک مسیر از اصفهان و دیگری از یزد می‌گذرد. اگر مسیری که از اصفهان می‌گذرد را انتخاب کنید بعد از گذشتن از نطنز به سمت مورچه خورت و سپس شاهین شهر برانید. بعد از گذشتن از اصفهان و مهیار از شهررضا عبور کنید و مسیر را تا ایزدخواست و آباده ادامه دهید. سپس وارد مسیر ابرکوه شوید و بعد از پشت سر گذاشتن اسلامیه و تفت به مسیر فهرج بروید و بعد از گذشتن از بافق و دارستان به خوسف می‌رسید.

اگر مسیر یزد را انتخاب کنید، بعد از بادرود به سمت اردستان برانید. در این مسیر از نایین، عقدا، میبد و اشکذر و یزد عبور می‌کنید و در مسیر فهرج قرار می‌گیرید. ادامه مسیر نیز مانند مسیر قبلی است و از بافق و فهرج و دارستان عبور می‌کند و به خوسف می‌رسید.

برای رسیدن از خوسف به قائن نیز باید از بیرجند عبور کنید بنابراین، بیرجند می‌تواند مقصد میانی این سفر به حساب آید. البته می‌توانید مقصد را بیرجند در نظر بگیرید، بعد از رسیدن به بیرجند به سمت خوسف بروید و بعد دیدن جاذبه‌های خوسف، برای اقامت به بیرجند بازگردید و بعد از یک شب اقامت در بیرجند روز بعد را به گشت و گذار در قاین اختصاص دهید.

اگر تصمیم داشته باشید با اتوبوس سفر کنید، از پایانه جنوب(تهران) به بیرجند اتوبوس در ساعات مختلف حرکت می‌کند که از شهرهای طبس و خور(اصفهان) در میان راه می‌گذرد. اگر سفر هوایی را هم انتخاب کنید، می‌توانید با پروازهای فرودگاه مهرآباد به سمت بیرجند بروید و از آنجا سفر به سمت قائن و خوسف را در پیش بگیرید. اگر قطار را برای سفر خود انتخاب کرده‌اید، بهتر است بدانید که مقصد سفر با قطار طبس خواهد بود و از آنجا با سایر وسایل نقلیه از جمله اتوبوس می‌توانید راهی بیرجند و خوسف شوید.

بافت تاریخی خوسف را یکجا ببینید

از بیرجند تا خوسف حدود ۲۵ کیلومتر راه است و مسیری صاف با دسترسی راحت پیش رو خواهید داشت. تقریبا می‌توان گفت تا ۳ کیلومتری خوسف جز طبیعت بکر اطراف جاده، جاذبه خاصی وجود ندارد. به نزدیکی خوسف که رسیدید، سمت راست جاده آرامگاه ابن حُسام خوسفی با معماری جذابی که دارد انتظار شما را می‌کشد. هرچند ممکن است نام این شاعر حماسی را نشنیده باشید اما با گام نهادن بر روی پلکانی که شما را به بخش مرتفع‌تر که آرامگاه در آن قرار دارد می‌برد، به مکانی می‌روید که سعدی نیز روزگاری به دیدن آن آمده بود. درعین حال می‌توانید شهر خوسف و بافت تاریخی آن را یکجا از بالا شاهد باشید.

هرچند بخش‌هایی از خوسف در طرح توسعه شهری مدرن و جدید شده است اما بازهم بافت تاریخی آن که کاهگلی است، یکی از جاذبه‌های خاص و منحصر به فرد منطقه به شمار می‌رود چراکه منسجم و یکپارچه است و برای دیدن خانه‌ها و آثار تاریخی نیازی نیست از این سوی شهر به آن سوی شهر بروید بلکه تمام آثار و جاذبه‌های دیدنی در یک جا جمع شده‌اند و فقط کافی است چند گام پیاده بردارید تا بتوانید از مسجد جامع زیبای خوسف که قدمت بازسازی آن به دوره قاجار می‌رسد و دارای تزییناتی زیباست، دیدن کنید و بعد، رهسپار خانه تاریخی مالکی شوید.

خانه مالکی از دوران قاجار به یادگار مانده، مرمت و بازسازی شده و با وجود آنکه مالک اصلی آن فوت کرده اما امکان بازدید و حتا پذیرایی از گردشگران در این بنای تاریخی فراهم است. در بازدید از این خانه قدیمی می‌توانید بخش‌هایی از تابستان‌ و زمستان‌نشین خانه‌های کویری را ببینید و دمی بیاسایید و چای زعفران بنوشید.

خانه علوی یکی دیگر از جاذبه‌های خوسف است و در قلب بافت تاریخی قرار دارد و با تغییر کاربری تبدیل به مکان اقامتی شده و به گردشگران خدمات پذیرایی نیز ارائه می‌دهد. حین بازدید از بافت تاریخی، می‌توانید به دیدن حمام قدیمی بروید که این روزها زورخانه شده و به صدای زنگ و ضرب زورخانه گوش بسپارید. خانه تاریخی تاجور، یکی دیگر از خانه‌های زیبای منطقه است که امکان بازدید از آن فراهم است.

گلفروشان نرگس به دست

اگر در پاییز به خوسف سفر کنید، در هر گوشه و کنار شهر با گلفروشانی روبه رو می‌شوید که دسته‌های بزرگ نرگس را با قیمتی مناسب می‌فروشند. شاید از این جهت است که با گام نهادن در خوسف با عطر گل نرگس همراه می‌شوید و همه جا را سفید و زرد و نارنجی می‌بینید. خوسف از دیرباز مرکز تولید و پرورش گل نرگس بود و اگر سری به روستاهای اطراف خوسف بزنید، با باغ‌های نرگس روبه رو می‌شوید. حتا در خوسف نیز باغ‌های خصوصی و البته تعدادی باغ عمومی گل نرگس برای بازدید در نظر گرفته شده و هر سال این زیبارویان خوش عطر و نگار میزبان بازدیدکنندگان و علاقه‌مندان می‌شوند.

به همین جهت است که خوسف هر سال اواسط پاییز میزبان برگزاری جشنواره گل نرگس می‌شود. جشنواره‌ای که خوش عطر و خوشرنگ است. هر جا چشم بدوانید گل نرگس است و دیگر هیچ. در میان نرگس‌ها مردمان خوسف را می‌بینید که با لباس‌های محلی به اجرای مراسم بومی می‌پردازند، شعر می‌خوانند و موسیقی سنتی مقامی اجرا می‌کنند. محلی‌ها ساز دهل و سرنا در دست به میان جمعیت می‌آید و شادی را به همه تزریق می‌کنند. رقص‌ محلی که در وصف و نیایش پروردگار است نیز از دیگر مراسم‌های آیینی است که در جشنواره نرگس برگزار می‌شود. همه این مراسم‌ به خاطر نرگس‌های خوشرنگ و نگاری است که می‌توانید میهمان عطر و زیبایی آن شوید.

صنایع دستی خوسف

خوسف مرکز مله بافی است. مله نوعی پارچه است که با پشم بافته می‌شود. دار آن نیز بسیار متفاوت و زیباست. مل در خراسان جنوبی به معنای خاک رس است. پنبه‌ای که برای مله استفاده می‌شود، قهوه‌ای رنگ است و به رنگ خاک رس است. نخی که از این پنبه درست می‌شود، قهوه‌ای است و از این رو از خود رنگی خاص و زیبا دارد.

کارگاه‌های پارچه بافی سنتی یا توبافی نیز در این منطقه بسیار زیاد است چنانکه گفته می‌شود مردمان خراشاد که توانستند فن پارچه بافی یا توبافی را در فهرست میراث جهانی در حوزه صنایع دستی جای دهند، فن پارچه بافی را از مردمان خوسف آموخته‌اند. بنابراین می‌توانید پارچه‌هایی اصیل را از کارگاه‌های این منطقه تهیه کنید.

درعین حال حوله‌هایی که از نخ بافته شده‌اند از دیگر صنایع دستی این منطقه است که به دلیل جنس خاصی که دارد، قدرت جذب آنها بسیار بالاست و برای استفاده در آشپزخانه و حمام بسیار نیکو عمل می‌کند.

قائن را رنگارنگ بیابید

از بیرجند تا قائن جاده‌ای کوهستانی پیش رو خواهید داشت. هر دو طرف جاده با مزارع زرشک پوشیده شده و اگر در فصل پاییز به این منطقه سفر کنید، همزمان با فصل برداشت زرشک است. از این رو تمام طول مسیر را به رنگ سبز و قرمز می‌بینید و می‌توانید غرق در زیبایی این سبز و قرمزها شوید.

هرچند امروز از برج و بارو قائن چیزی جز تلی خاک باقی نمانده اما همین تل خاک گواهی بر تاریخ کهن این منطقه است. در قائن به دیدن مسجد جامع بروید. مسجدی بسیار زیبا با قدمتی بیش از هزار سال که بلندترین عمارت قائن نیز به حساب می‌آید. خانه‌های تاریخی موسوی و سلطانی در محدوده بافت تاریخی شهر در دسترس هستند و بازدید از آنها جذاب و لذت بخش خواهد بود.

اگر کمی به سمت جنوب قائن بروید به قلعه کوه قائن می‌رسید و با توجه به مسیر پلکانی که برای دسترسی به بنا طراحی شده،‌ امکان بازدید از قلعه‌ای وسیع و عظیم با معماری زیبا و خاص پیش روی شما خواهد بود. در همین نزدیکی به سمت دامنه‌ ‌کوه قهستان بروید و از بنای زیبایی که در ارتفاعات این کوه قرار دارد دیدن کنید. این بنا، مقبره بوذرجمهر قاینی منجم، ریاضیدان و فیلسوف است. هرچند دیدن این بنا در روز خاص و منحصر به فرد است اما به واسطه نورپردازی زیبایی که انجام شده، بازدید از آن در شب‌ نیز شگفت‌انگیز خواهد بود.

با رسیدن به قائن سری به روستاهای اطراف بزنید. هرچه به سمت قائن برانید در مزارع زرشک و زعفران غوطه‌ور خواهید شد و با رسیدن به روستای افین که در نزدیکی قائن قرار دارد، وارد قلب مزارع زرشک کشور می‌شوید. زرشکی که در افین به بهره‌برداری می‌رسد، بی‌دانه است و می‌توان گفت این نوع از زرشک در ایران و دنیا، نادر است.

در افین از مسجد جامع که تاریخ ساخت آن به دوره سلجوقیان می‌رسد دیدن کنید. در این روستا نیز واحدهای بومگردی به مسافران خدمات ارائه می‌دهند و انواع محصولات تهیه شده از زرشک را ارائه می‌دهند. غذاهای این منطقه از مربای زرشک تا زرشک پلو با مرغ است.

روستای زهان قدیم یکی دیگر از جاذبه‌های قائن است که دیدن آن خالی از لطف نخواهد بود. روستایی که درون دره‌ای مملو از مزارع زرشک روی کوه به صورت پلکانی ساخته شده. از آن جهت نام قدیم را دارد چراکه در سال ۱۳۷۶ بر اثر زلزله این روستا با خاک یکسان شده بود و مردم به بالادست کوچ کردند و روستای زهان جدید را راه انداختند. اما زهان قدیم همچنان پابرجاست و در میان مزارع زرشک میزبان گردشگران می‌شود.

در سفر به قائن به هرجا چشم بدوانید مزارع زرشک و مزارع زعفران را پیش روی خود می‌بینید. حتا در حیاط خانه‌ها نیز زرشک و زعفران کشت می‌شود. هرچه به سمت افین و زیرکوه بروید مزارع زرشک است و هرچه به قائن نزدیک شوید مزارع زعفران بیشتر خود را نشان می‌دهند. شاید به همین واسطه است که هر سال پاییز قائن که نام زعفرانش بر سر زبان‌ها افتاده میزبان جشنواره زعفران می‌شود. جشنواره‌ای خاص که با عطر و رنگ سرخ زعفران همراه است.

چیدن زعفران آیین خاص خود را دارد چنانکه گل زعفران از گلبرگ‌های بنفش‌رنگ و پرچم‌های نارنجی و سرخ رنگ تشکیل شده. افراد محلی معتقد هستند اگر پرچم‌هایی که زعفران از آنها تهیه می‌شود، آفتاب بخورد، عطر، رنگ و طعم آن از بین می‌رود. از این رو هر روز قبل از طلوع خورشید، کشاورزان با فانوس به مزرعه می‌روند و گل‌های بنفش را می‌چینند. این گل‌ها به خانه محلی‌ها برده و انبار می‌شود. خانم‌ها در آن محل درصدد جدا سازی پرچم‌ها از گلبرگ‌ها برمی‌آیند. در اینجاست که تلفیقی از رنگ‌های بنفش و نارنجی را در هر گوشه و کنار شاهد خواهید بود. قطعا در میان این گل‌ها، عطر زعفران شما را سرمست خواهد کرد و اینجاست که می‌توانید طعم چای زعفران اصل را بچشید و با لبی خندان به سفر خود پایان دهید.

 از غذای بنفش رنگ تا گوشتی که فاسد نمی‌شود

کشک بادمجان‌ بنفش رنگ یکی از غذاهای خاص منطقه است. شاید در ذهن شما کشک بادمجان، زرد یا قهوه‌ای رنگ باشد اما به دلیل آنکه در این منطقه، ماست را در دیگ‌های چدنی می‌جوشانند رنگ بنفش به خود می‌گیرد. از این رو کشک بادمجان‌ها بنفش رنگ می‌شود.

قرمه یا گوشت داغ یکی دیگر از غذاهای خاص خوسف است که از گوشت بره درست می‌شود. گوشت بره همراه با چربی طبیعی که دارد در دیگ گذاشته و روی هیزم پخته می‌شود. گوشت در چربی خود می‌پزد و غذایی لذیذ بدون افزودنی‌های دیگر را پدید می‌آورد. جالب اینجاست که این گوشت قابلیت آن را دارد که در چربی خود ببندد و بدون نیاز به یخچال، روزها باقی می‌ماند و فاسد نمی‌شود و قابل استفاده است. حتا آلفونس گابریل پزشک معروف اتریشی در سفرنامه خود به این غذا اشاره کرده.

از روغن این غذا نیز نان محلی به نام کماچ تهیه می‌شود. نانی با طعمی خاص که به روش محلی پخت می‌شود. فتیر و شیرینی سنتی خوسف که نان زنجبیلی تنوری و نون لوله است را فراموش نکنید. کلمپه، آش جوشواره و اشکنه از دیگر غذاهای محلی این منطقه هستند که از چشیدن طعم آن‌ها غافل نشوید. البته زرشک پلو مرغ هم غذای مرسوم در این منطقه است چراکه به واسطه تولید انبوه زرشک و زعفران در قائن، این غذا محبوب گردشگران خواهد بود.

ترش و شیرین‌های سفر

قطعا یکی از سوغاتی‌های این سفر، زرشک، زعفران و گل نرگس خواهد بود. مربای زرشک از جمله مرباهایی است که در این منطقه به وفور درست می‌شود و بسیار خوشمزه است. عناب، آلو، پسته، بادام از دیگر سوغاتی‌های این منطقه هستند.

کجا اقامت داشته باشید؟

از آنجا که قائن و خوسف به بیرجند نزدیک هستند اگر تمایلی به اقامت در واحدهای بومگردی نداشته باشید، می‌توانید در هتل‌های بیرجند اقامت کنید. بیرجند چند هتل و چندین مهمانسرا و هتل آپارتمان دارد. خانه معلم نیز از دیگر گزینه‌های مراکز اقامتی است.

منبع:ایلنا

جشن هالووین و معرفی ۱۰ مقصد گردشگری ایده‌آل برای گذراندن هالووین امسال

جشن هالووین یکی از فراگیرترین آیین‌های سنتی در آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر به شمار می‌رود که هر ساله در سی و یکم اکتبر (شب اول نوامبر) برابر با نهم آبان‌ماه برگزار می‌شود.

جشن هالووین چیست؟+ تصاویر

ریشه این جشن به آیین باستانی سامهِین یا شامِهین (Samhain) باز می‌گردد. قوم «سلت» که حدود ۲ هزار سال پیش در مناطقی از اروپا (که امروز با نام ایرلند، انگلیس و فرانسه شناخته می‌شوند) زندگی می‌کردند، شروع سال جدید خود را همزمان با برداشت محصولات کشاورزی در اول نوامبر جشن می‌گرفتند که برای آنها نماد پایان تابستان و آغاز فصل تاریکی و سرما بود.

از آنجا که با فرارسیدن فصل سرما، مرگ و میر انسان‌ها در آن زمان بیشتر می‌شد، مردم در آن زمان باور داشتند که با برافروختن آتش و پوشیدن لباس‌های عجیب از پوست حیوانات و استفاده از صورتک‌های ترسناک یا قرار دادن سر بریده شده حیوانات بررروی سر خود می‌توانند ارواح سرگردان آنها را از خود دور کنند یا حداقل مانع از شناسایی خود توسط آنها شوند. این تصور در آن زمان بیشتر ریشه در ترس آنها از تاریکی داشت.

آنها همچنین جلوی درب خانه خود برای ارواح نوشیدنی و غذا می‌گذاشتند تا مانع از ورود آنها به خانه شوند و در مسیرهای مختلف نیز شمع یا مشعل‌های بزرگ روشن می‌کردند تا ارواح بتوانند راه خود را برای بازگشت به دنیای دیگر پیدا کنند!

این آیین سنتی قرن‌ها به همین صورت ادامه داشت تا اینکه «پاپ گرِگوری سوم» در قرن هشتم میلادی رسما اول نوامبر را با افزودن یک چاشنی مذهبی به آن، روز “گرامیداشت قدیسان و کشته‌شدگان در راه خدا” نامگذاری کرد. البته با گذر زمان، جشن سنتی هالووین، از حالت یک آیین مذهبی خارج شد و فعالیت‌های مفرح از جمله ترساندن یکدیگر و انجام فعالیت‌های مورد علاقه کودکان را نیز در برگرفت و همراه با مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی به جامعه آمریکا نیز راه پیدا کرد.

امروزه مراسم هالووین بیشتر به عنوان فرصتی برای تفریح کردن شناخته می‌شود و گفتن داستان‌های مربوط به ارواح سرگردان چندان در آن جایی ندارد اما پوشیدن لباس‌های عجیب و صورتک‌های ترسناک همچنان جای خود را در این مراسم حفظ کرده است.

یکی از نمادهای این جشن که پس از قرن‌ها به صورت دست‌نخورده باقی‌مانده، استفاده از کدو تنبل است. بسیاری از خانواده‌ها به عنوان بخشی از این مراسم، درون یک کدو تنبل را خالی کرده و برای آن چشم و ابرو و دهان می‌گذارند و با روشن کردن شمع در داخل آن، جلوه‌ای ترسناک به آن می‌دهند.

در حال حاضر،‌ جشن هالووین پس از کریسمس، دومین جشن بزرگ غربی‌ها و بویژه آمریکایی‌ها محسوب می‌شود به طوریکه آنها هر سال بیش از ۶ میلیارد دلار را صرف برگزاری این جشن می‌کنند.

هتل ایتینگتن پارک (Ettington Park Hotel)، انگلستان

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

این عمارت روستایی که قدمتش به قرن نوزدهم بازمی‌گردد، در میان دره‌ای سرسبز و خوش منظره واقع شده است. مکانی ایده‌آل برای گذراندن ایام هالووین که به یمن شایعاتی مبنی بر تسخیر شده بودن، گزینه جالب توجهی برای عاشقان پدیده‌های ماورایی است. از جمله ارواحی که در این مکان سکونت دارند، می‌توان به «لیدی اما» (Emma) اشاره کرد، زنی پوشیده در لباس سفید که اغلب در راهروهای هتل پرسه می‌زند.

قیمت اتاق‌های این هتل در ایام هالووین در حدود ۱۲۴ دلار است.

مهمانخانه درووِر (Drover’s Inn)، اسکاتلند

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

این مهمانخانه در منطقه «لاخ لومِند» (Loch Lomond) واقع شده است و ظاهرا در مقام میزبانی، یک خانواده‌ی کامل از ارواح را در خود جای داده است. برطبق افسانه‌های محلی، در سال ۱۷۹۲ یک خانواده‌ی جوان در راه رسیدن به این مهمانخانه در طوفان برف به دام افتادند. اما متأسفانه همگی آن‌ها براثر سرما جان خود را از دست دادند و از آن زمان بود که مشتریان اغلب از مشاهده‌ی کل اعضای این خانواده در مهمانخانه خبر می‌دادند که ظاهرا خود را به شکلی دیگر اما صحیح و سالم، به پناهگاه ابدی خود رسانده و برای همیشه ساکن آن شدند.

هزینه اقامت در اتاق‌های این مهمانخانه شبی ۴۶ دلار است.

قلعه بَلی‌گَلی (Ballygally Castle)، ایرلند

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

این قلعه تنها ۳۵ دقیقه تا شهر بلفاست فاصله دارد و در امتداد خطوط ساحلی واقع شده است. تاریخ احداث این قلعه به قرن هفدهم بازمی‌گردد. روح مهربان و مهمان‌نواز لیدی «ایزابلا شاو» (Isabella Shaw)، ساکن این قلعه است و اغلب در اتاق‌های متعدد آن قدم می‌زند. گفته می‌شود که او توسط شوهر بدجنس خود زندانی شده و در نهایت نیز جان سپرده است.

هزینه یک شب اقامت در این قلعه در ایام هالووین از ۱۴۵ دلار آغاز می‌شود.

هتل قوی سیاه (Black Swan Hotel)، انگلستان

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

قدمت این هتل به ۵ قرن پیش بازمی‌گردد و مکانی ایده‌آل برای جستجو و آشنایی بیشتر با فرهنگ محلی و سبک آشپزی منطقه‌ی «یورک» است. ارواح متعددی در این مکان دیده شده‌اند، از جمله مردی که کلاهی لبه‌دار به سر داشته و ظاهرا پاهایش در حال تجزیه شدن و پوسیدن هستند.

هزینه اقامت در مهمانخانه بلک سوان از شبی ۱۴۵ دلار آغاز می‌شود.

مهمانخانه جامائیکا (Jamaica Inn)، انگلستان

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

گذشته این مکان به نوعی با داستان قاچاق گره خورده است و ظاهرا مهمانخانه جامائیکا میزبانی در خور تأمل برای شماری از ارواح است که از زمان ساختش در سال ۱۷۵۰ تاکنون در آنجا سکونت دارند.

هزینه یک شب اقامت در این مهمانخانه در ایام هالووین، ۸۵ دلار است.

قلعه گوئیدِر (Gwydir Castle)، ولز

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

این قلعه در دامنه تپه «اسنودونیا» (Snowdonia) واقع شده و باید آن را یکی از نمونه‌های باشکوه قلعه‌های ولشی دانست که تاریخ احداث‌اش به قرن پانزدهم بازمی‌گردد. ظاهرا این قلعه در ابتدا به عنوان اقامتگاه خانواده سلطنتی مورد استفاده بوده است.

روح دخترکی مقتول در این قلعه پرسه می‌زند

از سوی دیگر قلعه گوئیدر به عنوان یکی از تسخیر شده‌ترین بناهای ولز شناخته می‌شود. ارواح متعددی ساکن این قلعه قدیمی هستند، از جمله روحی دخترک خدمتکاری که ظاهرا توسط مالک خشن قلعه به قتل رسیده است.

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

هزینه هر شب اقامت در این مکان ۱۲۵ دلار است.

مهمانسرای کوهستان اسکیرید (Skirrid Mountain)، ولز

مقاصد گردشگری ایده آل ایام هالووین در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی و اسکاتلند

این یکی شاید برای شما کمی آشنا به نظر برسد، چرا که پیش‌تر، این مکان تسخیرشده را به شما معرفی کردیم. اما برای یادآوری باید اشاره کنم که این مهمانخانه در ابتدا به عنوان دادگاه جنایی محلی شروع به فعالیت کرده و برطبق افسانه‌های محلی دست کم ۱۸۰ نفر در آنجا محاکمه و در نهایت به دار آویخته شدند.

البته بازدیدکنندگان این مهمانخانه در کنار تجربه ترس و هیجان می‌توانند از محیط دنج و لذت‌بخش و البته منوی خوراکی‌های خوشمزه و درجه یک آن نهایت استفاده و لذت را ببرند.

رزرو اتاق‌های دونفره این مهمانخانه به همراه صبحانه در حدود ۱۱۸ دلار آب می‌خورد.

قلعه چیلینگ‌هم (Chillingham)، نورثامبرلند (Northumberland)، انگلستان

قلعه چیلینگ هم در انگلستان

این مکان که به حق عنوان مکانی تسخیرشده را از آن خود کرده، در واقع قلعه قرون وسطایی است که در گذشته به عنوان صومعه مورد استفاده بوده است. تاریخ ساخت این قلعه واقع در کشور انگلستان به قرن دوازدهم بازمی‌گردد.

در واقع بسیاری از علاقه‌مندان دنیای پدیده‌های ماورایی و افرادی که دوست دارند جن‌گیری را تجربه کنند، این قلعه مکان ایده‌آلی است. خوشبختانه تورهای گردشگری ویژه در این مکان که به عنوان یکی از تسخیر شده‌ترین مکان‌های کشور انگلستان شناخته می‌شود، برگزار می‌شوند.

قلعه چیلینگ هم در انگلستان

بسیاری به امید مشاهده‌ی روحی موسوم به «بلو بوی» (Blue Boy) به این قلعه می‌روند که به گفته شاهدان در میان هاله‌‌ای از نور آبی رنگ ظاهر می‌شود. همچنین روح «لیدی ماری برکلی» (Mary Berkeley) که در قرن هفدهم ساکن این قلعه بود و نیز ارواح یک شکنجه‌گر و یک خدمتکار این مکان را به تسخیر خود درآورده‌اند.

بیمارستان روانی «Trans- Allegheny»، ویرجینای غربی، آمریکا

تیمارستان تسخیر شده در ویرجینای غربی

بیمارستان و آسایشگاه های روانی اغلب از جمله مکان‌هایی هستند که در بسیاری از فیلم‌های ژانر وحشت به عنوان لوکیشن فیلمبرداری انتخاب می‌شوند. البته این مسئله با توجه به سوابق خشونت و مرگ و میرهای متعدد روی داده در آن‌ها، امر چندان عجیبی هم نیست.

به عنوان نمونه این تیمارستان در کشور آمریکا که در گذشته به نام «بیمارستان وستون استیت» (Weston State) شناخته می‌شد، زمانی به عنوان آسایشگاه و بیمارستان پذیرای بیماران روانی بود که امید چندانی به بهبودی‌شان وجود نداشت. این مکان در نیمه قرن نوزدهم تاسیس و به سرعت مبدل به محل اقامت بیماران روانی فراوانی شد که از نظر روحی در شرایط ناپایداری به سر برده و بسیاری از آن‌ها در همین بیمارستان فوت کردند.

تیمارستان تسخیر شده در ویرجینای غربی

گزارش‌های بی‌شماری در مورد وقوع فعالیت‌های ماورایی و شنیدن اصوات غیرقابل توضیح در این مکان ترسناک در دست است که مدت‌های مدیدی است خالی از سکنه بوده و به اصطلاح متروکه شده است. امروزه اتاق‌های این تیمارستان مبدل به محل زندگی ارواح بیماران سابق آن شده و ظاهرا روح کودکی به نام «لیلی» (Lili) هنوز هم در محوطه و راهروهای این مکان سرگردان است.

مهمانخانه کوهستان اسکرید (The Skirrid Mountain)، کوروکورنی (Crucorney)، ولز جنوبی

مهمانخانه اسکرید ماونتین در انگلستان

این مهمانخانه در ولز که قدمتش به سال ۱۱۱۰ بازمی‌گردد، از تاریخچه‌ای آزاردهنده برخوردار است. زمانی طبقه اول آن محل برگزاری جلسات دادگاه محلی بود که ریاستش را فردی به نام «جرج جفریز» (George Jeffreys) برعهده داشت. قاضی بدنامی که در قرن هفدهم به عنوان «قاضی اعدام» شناخته می‌شد.

در آن زمان متهمانی که مجرم شناخته شده و به مرگ محکوم می‌شدند را از میله‌ی چوبی که در بالای پلکان قرار داشت، به دار می‌آویختند. در واقع در این مکان هم دادرسی صورت گرفته و هم احکام صادره به اجرا در می‌آمد.

مهمانخانه اسکرید ماونتین در انگلستان

این مهمانخانه را باید یکی از تسخیر شده‌ترین مکان‌های این منطقه حومه‌ای و آرام دانست که تبدیل به مکانی برای اقامت ارواح متعدد شده است. ظاهرا نه تنها ارواح افراد اعدام‌شده که روح قربانیان نیز ساکن این مهانخانه هستند. همچنین روح کشیشی به نام «هنری ووگن» (Henry Vaughan)، یکی از کارمندان به نام «فنی پرایس» (Fanny Price) و نیز روحی موسوم به بانوی سفیدپوش نیز در این محل رویت شده‌اند.

به هر حال این مهمانخانه از جمله مکان‌هایی است که شاید در شب هالووین پذیرای موجودات ماورایی بیشتری بوده و ترس و وحشت بیشتری را به مهمانان خود عرضه کند.

قلعه درگزهولم Dragsholm، Zealand، دانمارک

قلعه درگز هولم

مقصد بعدی متخب هالووین امسال این قلعه قدیمی در کشور دانمارک است که بیش از هشتصد سال عمر دارد. اگر به خاطر داشته باشید، پیش‌تر این قلعه و پدیده‌های ماورایی عجیب آن را به شما عزیزان معرفی کردیم.

قلعه‌ای که امروزه به عنوان هتل مشغول فعالیت بوده و طبق گفته‌های شاهدان عینی در تسخیر بیش از یکصد روح است که البته به نظر می‌رسد سه تای آن‌ها اصرار بیشتری برای معرفی خود به خدمه و مهمانان هتل دارند. این سه روح شامل بانوی سفیدپوش، بانوی خاکستری و نجیب زاده‌ای به نام «جیمز هپبورن» (James Hepburn) هستند که همگی جان خود را به اشکال مختلف در این قلعه از دست دادند.

قلعه درگز هولم

مهمانان هتل بارها در مسیر رفت و آمد بین این قلعه و یک کلیسا که بقایای جسد هپبورن در آنجا نگهداری می‌شود، شاهد رویدادها و تصاویر عجیبی بودند، از جمله مشاهده‌ی مکرر یک گاری و اسب به خصوص که ممکن است نعش‌کش باشد.

مهمانخانه قدیمی، گلوسسترشایر (Gloucestershire)، انگلستان

مهمانخانه تسخیر شده درگلوسسترشایر

امسال هالووین ظاهرا کشور انگلستان دستی پر در زمینه گردشگری وحشت خواهد داشت. مقصد بعدی ما نیز در این کشور واقع شده، مهمانخانه‌ای قدیمی که در سال ۱۱۴۵ و در زمینی که در گذشته در آن آیین تدفین به شیوه پاگانی (Pagan: کافران غیر مسیحی) اجرا می‌شد، ساخته شده است. در واقع طبق ادعای بسیاری، این مکان نیز از جمله معروف‌ترین مکان‌های تسخیرشده این کشور است.

در میان ارواحی که به صورت مرتب گزارشاتی در مورد مشاهده‌شان ارائه شده، روح یک جادوگر نیز وجود دارد که ظاهرا در قرن شانزدهم سوزانده شده است. همچنین روح یک یوزباشی رومی که سوار بر اسب است و نیز یک راهب که در اتاقی در طبقه اول سکونت دارد.

مهمانخانه تسخیر شده درگلوسسترشایر

البته اگر تمام این‌ها برای بازدیدکنندگان ترسناک نباشد، شاید دانستن این حقیقت که زمانی تعدادی اسکلت با استخوان‌های شکسته در زیر پلکان این مهمانخانه پیدا شد که همگی متعلق به کودکان خردسال بودند، اندکی دلهره‌آور باشد. مخصوصا با توجه به این مسئله که مالک فعلی این مهمانخانه «جان همپشایر» ادعا کرده در سال ۱۹۶۸ و در اولین شب اقامتش در این مکان، توسط بازوهایی متعلق به نیروهای اهریمنی از تخت خوابش به زیر کشیده شده است.

بولیوی چرا کشور «ترین»‌هاست

سفر به مرتفع‌ترین کشور جهان

بولیوی را کشور کودتا‌ها نامیده اند؛ کشوری که تاریخ پرنشیب و فرازی داشته و نزدیک به ۲۰۰ کودتا و ضد کودتا در آن به‌وقوع پیوسته است. این کشور با جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر در مرکز آمریکای‌جنوبی واقع شده و ازشمال با برزیل، از غرب با شیلی و پرو، از جنوب‌شرقی با پاراگوئه هم‌مرز است.

بولیوی نام خود را از سیمون بولیوار قهرمان استقلال آمریکای‌جنوبی گرفته است، همان کسی که با مبارزات خود بخش زیادی از آمریکای‌جنوبی را از زیر سلطه اسپانیا بیرون کشید و نام خود را در تاریخ مبارزان انقلابی جهان ماندگار کرد. مقر دولت بولیوی در لاپاز قرار دارد. این شهر که به‌طور غیر رسمی پایتخت بولیوی شناخته می‌شود، مرتفع‌ترین پایتخت جهان محسوب می‌شود. لاپاز در ارتفاع ۳۶۰۰ متری قرار دارد. این شهر با داشتن تعداد زیادی موزه و هتل‌های مدرن محل مناسبی برای اقامت جهانگردان است. اما پایتخت رسمی بولیوی شهر سوکره با حدود یک و نیم میلیون نفرجمعیت است. اکثر قریب به اتفاق جمعیت بولیوی را سرخپوستان تشکیل می‌دهند، از نظر مذهبی ۹۵ درصد مردم بولیوی پیرو مذهب کاتولیک‌ و سایر اتباع این کشور پروتستان هستند و واحد پول بولیوی نیز بولیویانو است.

بولیوی مرتفع‌ترین کشور روی زمین است و بسیاری از نقاط آن دست‌نخورده باقی مانده‌اند. بولیوی به مسافران، ترکیبی متنوع از تجربیات فرهنگی چند قومی، چشم‌اندازهای طبیعی باشکوه و ماجراهای بی‌نهایت را معرفی می‌کند و باوجود تاریخ پرالتهاب و سراسر تنش و مبارزه، جاذبه‌های گردشگری زیادی دارد که در این نوشتار معرفی شده است.

لاپاز، پایتخت اداری

لاپاز پایتخت اداری بولیوی است و سوکره پایتخت رسمی آن و مرکز قانون اساسی است. لاپاز مرتفع‌ترین پایتخت جهان است و بر روی تپه‌ای شیبدار در ارتفاع ۳۶۵۰ متری از سطح دریا بنا شده است. تماشای لاپاز از بالا باور نکردنی است، ابتدا محله‌های فقیرنشین دیده می‌شود و بعد کم‌کم لاپاز مدرن خود را می‌نمایاند.

سوراتا؛ پیاده‌روی در کوه

‌‌سوراتا بین لاپاز و دریاچه تیتیکاکا قرار دارد، این شهر به‌قدری آرام است که به یکی از جاذبه‌های توریستی و کمپی برای گردشگران بولیوی تبدیل شده است. مسافرانی که عاشق کوه و کوهستان و کوهنوردی هستند، می‌توانند با سفر به سوراتا در کوه‌های کوردیلرا پیاده‌روی کنند و از دشت‌های وسیع کوه‌های‌ آند نفس بکشند. در این منطقه ۶ قله وجود دارد که بیش از ۲۰۰۰۰ فوت ارتفاع دارند.

پارک ملی مادیدی؛ لذت پرنده‌نگری

پارک ملی مادیدی از آند تا آمازون امتداد دارد. با بیش از ۷۰۰۰ مایل مساحت، مادیدی به عنوان یکی از پارک‌های متنوع بیولوژیکی شناخته شده است. ممکن است گردشگران در مادیدی پلنگ‌خالدار گریزان، سمور غول‌پیکر، میمون تی‌تی، نوعی از میمون که در هیچ‌جایی از جهان یافت نمی‌شود را پیدا کنند. بیش از ۱۱ درصد از ۹۰۰۰ گونه پرنده را می‌توانید در این پارک ببینید.

پوتوسی، شهر معادن

رصدخانه ریگو، برجی بر فراز شهر پوتوسی است و زمانی در آن نقره وجود داشت که فاتحان اسپانیایی به طمع آن به مرتفع‌ترین شهر دنیا می‌آمدند. رصدخانه ریکو برای افرادی که می‌خواهند تاثیرات استعمار را بر روی مردم بومی بولیوی ببینند، مقصد ایده‌آلی برای مسافرت است. اگرچه نقره در این شهر از بین رفت اما قلع هنوز هم از آنجا استخراج می‌شود. گردشگران با سفر به پوتوسی می‌توانند از معادن و همچنین موزه‌ای که زمانی ضرابخانه سلطنتی بوده، دیدن کنند.

سوکره؛ زادگاه قانون اساسی

سوکره در دهه ۱۵۰۰ توسط مستعمره‌نشینان اسپانیایی تاسیس شد‌ و به گردشگران یک نگاه اجمالی از زندگی در اسپانیای اشرافی قرن ۱۶ ارائه می‌دهد. سوکره دارای ساختمان‌های تاریخی مهمی از جمله لاکاسا است که سیمون بولیوار در آن قانون اساسی بولیوی را نوشت و کتابخانه ملی که اسناد قرن ۱۵ را در خود جای داده هم در این شهر واقع شده است.

کارناوال ارورو؛ رقص شیطان

شهر ارورو هر ساله میزبان کارناوالی است که مهم‌ترین جشنواره و رویداد هنری در جنوب آمریکاست. در این جشنواره متشکل از ۲۸۰۰۰ نفر از افرادی است که رقص‌های کوبنده و گسترده‌ای انجام می‌دهند و ۱۰۰۰۰ نوازنده آنها را همراهی می‌کنند. برخلاف کارناوال در ریو که در آن هر ساله یک موضوع جدید انتخاب می‌شود، کارناوال در اُرورو همیشه با رقص شیطان شروع می‌شود‌.

دریاچه تیتیکاکا؛ تاریخ کهن

دریاچه تیتیکاکا در مرز بین بولیوی و پرو قرار دارد و بزرگ‌ترین دریاچه در جنوب آمریکا‌ست. اینکاها و تعداد دیگری از مردم بومی، تصور می‌کردند که ریشه‌هایشان در این منطقه باشد. در نزدیکی ساحل جنوب‌شرقی، خرابه‌های یک شهر باستانی که محققان بر این باورند پیشرو امپراتوری اینکا‌ها بوده، نهفته است. سوای از مسائل تاریخی گذراندن یک روز در کنار ساحل تیتیکاکا آرامشی عجیب به گردشگران هدیه می‌دهد.

تیاهواناکو؛ دستاورد معماری

تیاهواناکو در نزدیکی ساحل جنوب‌شرقی دریاچه تیتیکاکا در بولیوی قرار دارد که یکی از مهم‌ترین پیش‌سازه‌های امپراتوری اینکا است. جامعه شهری بین قرن ۷ و ۹ رشد کرد و تبدیل به یک قدرت مهم منطقه‌ای در جنوب رشته کوه‌های آند شد. تیاهواناکو نشان‌دهنده بزرگ‌ترین دستاورد معماری قبل از اینکا در جنوب آمریکا است و امروزه
یکی از جاذبه‌های توریستی برتر در بولیوی است.

سالار‌ د اویوتی؛ ساختمان‌های نمکی

سالار دِ اویونی یکی از مسطح‌ترین مکان‌ها در جهان است و زمین‌های نمکی ۴۰۰۰ مایلی توسط یک دریاچه، ما قبل تاریخ تشکیل شده‌اند. گردشگران برای دیدن ساختمان‌های محلی که به‌طور کامل با آجرهای نمکی ساخته شده‌اند با وسایل نقلیه به این سرزمین وسیع سفر می‌کنند. این زمین‌های نمکی بعد از باران بسیار
دیدنی و جذاب هستند، زمانی که آب در بالای نمک سیمانی جمع می‌شود، مانند یک آینه عمل می‌کند.

جاده یونگاز؛ خطرناک‌ترین جاده جهان

یونگاس، خطرناک‌ترین جاده جهان است که از لاپاز تا منطقه جنگلی آمازون در شمال کشور بولیوی ادامه دارد. ثابت شده است که این جاده برای افرادی که با وسیله نقلیه سفر می‌کنند خطرناک است، اما یونگاز برای دوچرخه‌سوارانی که مشتاق سواری در ۴۰ مایل سراشیبی هستند، تبدیل به یک جاذبه گردشگری محبوب
شده است.در بالای کوه یک جاده باریک و بسیار خطرناک وجود دارد که جنگل آمازون را به لاپاز بولیوی وصل می‌کند که یکی از مکان‌های دیدنی دنیا به‌شمار می‌آید. این جاده به نام «جاده مرگ» هم شهرت دارد. یکی از خطرناک‌ترین و کشنده‌ترین جاده‌های دنیا که حدود ۶۱ کیلومتر طول دارد. حرکت در این جاده حدود ۴۵۷۲ متر از زمین فاصله دارد. تصور چنین جاده‌ای هم ترسناک است، چه برسد به عبور از میان آن! راننده‌های ماشین‌های سنگین که در این جاده با عرض ۳ متر عبور می‌کنند واقعا بسیار پُرجرات و دیوانه هستند. هیچ نوع گاردریل و محافظی در حاشیه جاده وجود ندارد. جالب اینجاست که اتوبوس و تریلرهای بسیاری به‌طور دوطرفه از جاده مرگ عبور می‌کنند. سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر در این مسیر کشته می‌شوند و انواع صلیب و یادبود در طول جاده وجود دارد اما همچنان مسیر اصلی است و خیلی راننده‌ها از آن عبور می‌کنند.

خانه‌های رنگین کمانی در بولیوی

ساختمان‌هایی با معماری خاص و رنگ‌هایی روشن در برخی مناطق بولیوی وجود دارد که توجه بسیاری از مردم دنیا را به خود جلب کرده‌ است. این سبک جدید از ساختمان‌سازی در حومه‌‌ شهرهایی هم‌چون ال‌آلتو‌ی بولیوی به وجود آمده است که هر رهگذری را به توقف وا می‌دارد. این ساختمان‌های رنگارنگ ساخته‌ یک معمار‌ند؛ اما نمایانگر عقاید ملی و فرهنگی دوسوم جمعیت بولیوی‌اند.این‌گونه عمارت‌های رنگی که به زبان محلی «چولت» نامیده می‌شوند، ساخته‌ معمار آرمان‌گرای بولیویایی
«فردی مامانی سیلوستر» است که تا به امروز چیزی حدود ۸۰ شاهکار چندین طبقه در محدوده‌ بین لاپاز‌ و کوهستان اندس ساخته است. فردی‌مامانی به پادشاه معماری اندیانی شهره است. معماری او یکی از علایم تحولات فرهنگی در بولیوی است.

نماهای رنگی و طراحی داخلی حیرت‌انگیز این ساختمان‌ها نشان‌دهنده‌‌ فرهنگ بومی بولیوی و به‌ویژه قوم باستانی آیمارا است. آیمارا قومی کهن با پیشینه‌ پیچیده و ناشناخته‌ است که بین سال‌های ۴۰۰ تا ۱۰۰۰ بعد از میلاد در شهر تاریخی تیاهواناکو سکونت داشتند. این شهر تاریخی پایتخت تمدنی کهن بوده که در جنوب مرکزی کوهستان اندس قرار داشته است.

طراحی‌ها شاید به‌نظر تحت‌تاثیر هنر و معماری غربی باشند‌ اما‌ در واقع، نتیجه‌ رشد‌ و پرورش فرهنگی هستند. رنگ‌های روشن و اشکال هندسی به‌کار رفته در این ساختمان‌ها برگرفته از نقش‌و‌نگارهای سنتی بولیوی است. واژه‌ چولت از چولو و چلت مشتق شده است. چولو اغلب برای اشاره به خانه‌های قشر ضعیف آمریکای لاتین
استفاده می‌شود که یادآور فرهنگ‌ بومی بولیوی مثل آیمارا می‌باشد. هریک از این ساختمان‌های بزرگ و رنگارنگ،

۶ تا ۷ در‌ دارند. طبقات پایین برای مقاصد اقتصادی مثل مرکز خرید، سالن والیبال و فوتبال استفاده می‌شوند و طبقات بالاتر برای سکونت مالکین این ساختمان‌ها تعبیه شده‌اند. بیشتر مالکین این ساختمان‌ها، قشر جدیدی از بومیان با عقاید قوی ناسیونالیستی اقتصادی و سیاسی هستند که از طریق شکل خاص معماری ساختمان‌هایشان فرهنگ خود را به تصویر می‌کشند. سبک ویژه‌ی ساخت چولوها به سرعت به عنوان معماری نوین اندیایی و هم‌چنین بخشی از فرهنگ جدید آمریکای جنوبی شناخته شد. نمی‌توان از کنار معماری رنگارنگ و پر زرق‌ و برق سیلوستر که برگرفته از معماری دهه‌‌ هفتادمیلادی است به سادگی گذشت. اگر آثار ملی‌گرا و بومی این معمار رویاگرا‌ و قهرمان ملی را نپسندید، برای او کمتر اهمیتی ندارد‌ چرا‌که به عقیده او، پایه و اساس ساختمان‌ها مهم‌تر از شکل ظاهری آن‌هاست.

او می‌گوید: ما بولیویایی هستیم. ما از نسل آیمارا هستیم و می‌توانیم هویت و غرور تازه‌ بولیویایی خود را به همگان نشان دهیم. می‌خواهم با معماری‌ و هنرم هویت بولیویای را به دنیا بشناسانم.

تاماریلو؛ گوجه‌فرنگی بولیویایی

این میوه به عنوان هم‌نژاد گوجه‌فرنگی معمولی شناخته می‌شود که روزانه همه ما آن را مصرف می‌کنیم. رنگ این میوه قرمز سوخته رنگ پریده است با دانه‌های مشخص در وسط آن که پس از برش دادن مشخص می‌شود. درون این میوه کاملا شبیه گوجه‌فرنگی است. این میوه در بولیوی، اکوادور، پرو و کلمبیا رشد می‌کند و طعمی شبیه به
میوه گل ساعتی یا پشن‌فروت دارد. این میوه بیشتر برای تهیه نوشیدنی‌ها استفاده می‌شود و در مناطق خاصی از بولیوی آن را در پخت و پز به‌ویژه در تهیه سس مصرف می‌کنند. قابل‌توجه است که این میوه حاوی مقدار بالایی از پکتین بوده و در صنعت تغذیه، آن را به عنوان یک ماده نگهدارنده قوی مورد استفاده قرار می‌دهند. اگر روزی گذرتان به بولیوی افتاد، حتما تاماریلو بخورید.

حقایقی در‌باره بولیوی

* در بولیوی ۳۷ زیان رسمی وجود دارد.

* دومین دریاچه بزرگ آمریکای‌جنوبی به‌نام «پوپو» در این کشور واقع شده که آب شیرین نیست.

* شهر «لاپاز» در بولیوی اولین شهر در آمریکای‌جنوبی است که دارای برق شد و برق این شهر از کود شتر بی‌کوهان تامین می‌شد.

* در بولیوی زندانی وجود دارد که زندانیان آن می‌توانند با پرداخت اجاره، همراه با خانواده‌‌ خود در آن زندگی کنند، از گردشگران بابت تور بازدید پول بگیرند و در عین حال تقریبا تمام کوکائین بولیوی را تامین کنند.

* بزرگ‌ترین صادرکننده‌‌ بادام‌زمینی برزیلی، برزیل نیست! بولیوی اولین رتبه را در صادرات بادام زمینی به‌دست آورده است.

* تقاضا برای «کوینولا» (که محصول کشور بولیوی است) در کشورهای غربی بسیار بالا رفته و این امر سبب افزایش بی‌رویه‌‌ قیمت این محصول شده است، به‌طوری که افراد فقیر در بولیوی نمی‌توانند از این محصول خریداری کنند. کوینولا یا بذر «گنه‌گنه» یک دانه کوچک لوبیا‌شکل به رنگ عاج است که عطری ملایم و طعمی شیرین دارد.
از برنج سبکتر است ولی می‌توان به عنوان جایگزین برنج از آن استفاده کرد و معمولا برای غلیظ‌کردن سوپ می‌توان به آن اضافه کرد. کوینولا نمونه‌ای دیگر از غلات کامل است که سرشار از پروتئین است.

* قد زنان در بولیوی، اندونزی‌ و گواتمالا به‌قدری کوتاه است که آنها را می‌توان کوتوله نامید.

* در بولیوی در پی اغلب خانه‌ها، شتر بی‌کوهان خشک شده استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند که این کار شانس می‌آورد.

* در بولیوی یک صخره‌‌ سنگ‌آهنی وجود دارد که روی آن بیش از ۵ هزار رد پای دایناسور وجود دارد. قدمت این رد‌‌پاها متعلق به ۶۸ میلیون سال پیش است.

* گفته می‌شود ۵۰۰ سال پیش در یکی از قدیمی‌ترین معادن نقره‌ بولیوی هشت میلیون نفر زندگی می‌کردند. این معدن به «کوهی که انسان می‌خورد» شهرت دارد و هنوز هم با بیل و کلنگ از آن نقره استخراج می‌کنند.

* نام بولیوی از اسم یک افسر نظامی به نام «سیمون بولیوار» گرفته شده است که کلمبیا، ونزوئلا، اکوادور، پرو، پاناما و بولیوی را به استقلال رسانده است.

* بیش از ۶۰ درصد جمعیت بولیوی را بومی‌های این کشور تشکیل داده‌اند و عمدتا از قبایل «کچوا» و «آیمارا» هستند.

* «تینکو» یک جشنواره در بولیوی است که در آن مردم دو‌سه روز متوالی به ضرب و شتم یکدیگر می‌پردازند.

* حدود ۶۰ درصد جنگل‌های آمازون در برزیل قرار دارد؛ ۱۳ درصد آن در خاک پرو، ۱۰ درصد آن در کلمبیا و قسمتی از آن نیز در ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و سه کشور دیگر قرار گرفته است.

منبع:توریسم پرس

راه‌هایی برای دسترسی به اینترنت در سفر

اینترنت جای‌جای زندگی بشری را در آغوش گرفته و زندگی کردن را کاملا به خود وابسته کرده است. گردشگران در طول سفر اغلب دسترسی کاملی به اینترنت ندارند. شرایط زندگی نسبت به چهار یا پنج سال گذشته بسیار تغییر کرده است. در دنیای فعلی حتی مادر بزرگ‌ها نیز تلفن هوشمند دارند و در شبکه‌های اجتماعی نیز حضور نسبتا مناسبی از آنها دیده می‌شود. با همین روند، تغییرات بسیاری را در زندگی‌های روزمره‌مان شاهد هستیم که شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل آن را گسترش اینترنت در سرتاسر جهان و دسترسی ساده اغلب مردم به آن دانست. بسیاری از مردم جهان و البته ایران می‌توانند به سادگی به اینترنت متصل شوند و این موضوع در ایران نیز به راحتی جا افتاده است.

در اغلب خانه‌ها اینترنت وجود دارد و بسیاری از افراد نیز از خدمات اینترنتی سیم‌کارت‌شان استفاده می‌کنند‌ اما در طول سفر این ماجرا فرق می‌کند و همین باعث می‌شود که گردشگران در اغلب مواقع به اینترنت دسترسی نداشته باشند. اگرچه اینترنت سیم‌کارت و ارائه بستر‌های اینترنت پرسرعت نظیر ۳G و ۴G باعث شده تا اغلب افراد روی موبایلشان اینترنت داشته باشند اما باید به‌این نکته نیز توجه داشت که شبکه‌های مذکور چندان گستردگی ندارند و تنها در شهر‌ها قابل استفاده هستند و در اغلب جاده‌های کشور تنها می‌توان به اینترنت بستر ۲G متصل شد.

اما این بدان معنا نیست که در طول سفر نمی‌توانیم به اینترنت متصل شویم. اگر سفرتان در داخل یک شهر است، می‌توانید همچنان از اینترنت سیم‌کارت‌تان استفاده کنید (فعال‌سازی اینترنت سیم‌کارت‌های هر اپراتور با شماره‌گیری یک کد خاص امکان‌پذیر است؛ البته برای کاهش هزینه‌ها حتما پیشنهاد می‌کنیم که بسته اینترنتی بخرید). در حال‌حاضر اغلب مکان‌هایی که گردشگران به آنجا می‌روند مجهز به اینترنت هستند که از این بین می‌توان به هتل‌ها، رستوران‌ها، کافه‌ها و موارد این‌چنینی اشاره کرد. به همین دلیل تنها کافی است از روی کاغذ‌های موجود در دیوار‌ها یا روی میز‌ها نام و پسورد اینترنت آنجا را پیدا کنید و به آن متصل شوید. البته در حال‌حاضر برخی از سرویس‌های حمل و نقل نیز مجهز به اینترنت هستند و گردشگران می‌تواند در هواپیما، قطار و اتوبوس هم به اینترنت وصل شوند.‌ چون همچنان می‌توانید از طریق موبایلتان، لپ‌تاپ را به اینترنت متصل کنید. در شرایط این‌چنینی باید گوشی موبایل را از طریق کابل USB به کامپیوتری وصل کنید و سپس در تنظیمات موبایل به سراغ بخش اتصالات و USB بروید و دسترسی به اینترنت را فعال کنید. در این‌صورت می‌توان از اینترنت موبایل در کامپیوتر نیز استفاده کرد.

اما روش دیگری نیز برای دسترسی به اینترنت وجود دارد. در این روش دیگر نیازی نیست که نزدیک به مودم اینترنت باشید یا حتی روی سیم‌کارت‌تان اینترنت وجود داشته باشد. اگر یکی از همراهانتان در طول سفر روی سیم‌کارتش اینترنت داشته باشد، به سادگی می‌توانید از طریق وای‌فای به اینترنت وی وصل شده و استفاده کنید. برای انجام این کار باید فردی که روی سیم‌کارتش اینترنت دارد، شبکه داده را فعال کرده و از طریق بخش تنظیمات موبایل، هاتس‌پات (Portable Wi-Fi hotspot) را که در قسمت اشتراک‌گذاری شبکه قرار دارد، روشن کند. البته می‌تواند رمزی نیز برای این وای‌فای در‌نظر بگیرد. در سمت دیگر، سایر افراد تنها کافی است که وای‌فای موبایلشان را روشن کنند و در بین شبکه‌های موجود، نام شبکه آن فرد را پیدا کرده و بعد از وارد کردن رمز‌ به آن متصل شوند.

منبع:توریسم پرس

ياقوت سياه هنر ايران

سیاه بازی از نمايش‌هاي ايراني است. شخصيت سياه بازيگري است که صورت خود را سياه مي‌کند و با صراحت و در عين حال طنز منحصر‌به‌فردش به انتقاد از مسائل روز خود مي‌پردازد. پرسوناژ سياه بدني انعطاف‌پذير دارد، شوخي‌هايش گزنده است؛ همچنين خط اصلي نمايش برپايه کلام، موسيقي و رقص و همچنين بداهه‌پردازي است، همه اين عوامل دست به‌دست هم مي‌دهند تا اين نمايش در ذهن مخاطب بماند و در دلش نقش ببندد. بقيه پرسوناژهاي اين نمايش، حاکم، يک زن (‌که همسر يا دختر حاکم است)، وزير،مفتش، جلاد و سياهي‌لشکر هستند. تمام اين پرسوناژها براي مخاطب آشنا هستند و مي‌تواند به راحتي با آنها رابطه برقرار کند چون از دل زندگي روزمره‌اش برخاسته‌اند. تاريخ دقيق پيدايش اين نمايش مشخص نيست. عده‌اي سياه را همان همراه عمو‌نوروز که حاجي‌فيروز نام داشت مي‌شناسند که آمدن بهار و رسيدن نوروز را نويد مي‌داد. عده ديگري از پژوهشگران معتقدند، ورود بردگان‌سياه به سواحل خليج‌فارس و به‌خصوص بوشهر سرآغاز قصه سياه است. در آن زمان اربابان اين سياهان، آنها را براي بذله‌گويي در مهماني‌هاي خود مي‌بردند و آنها هم با موسيقي محلي‌(آفريقايي) خود و با لهجه مخصوص به‌خودشان به آوازخواني و پايکوبي مي‌پرداختند که باعث خنده حاضرين مي‌شد.  سياه‌کردن صورت پرسوناژ قابل بررسي است، اول آنکه به دليل شوخي‌هاي صريح و انتقادهاي گزنده‌اي که با اوضاع سياسي زمان خود دارد، مورد شناسايي افراد قرار نگيرد، دوم آنکه سياه را مي‌توان سمبل غيرخودي و غير دانست، کسي که از جنس اطرافيانش نيست و به انتقاد از آنها مي‌پردازد. ظاهرش شوخ است، کسي است که وقتي حاکم مي‌خواهد او را مجازات کند گاهي به سلامت عقلش نيز شک مي‌کند اما از طرفي نقدهايش بسيار گزنده نيز هست. اين موضوع باعث مي‌شود که مخاطب با اينکه لبخندي به لب دارد به تلخ‌بودن عمق مطلب نيز برسد و اين خود تعريف کمدي است. تمام اين مسائل به قدرت ذهني و بيان بسيار بالايي احتياج دارد و بازيگر سياه بايد از سرعت‌عمل بسيار بالايي برخوردار باشد. بازيگران سياه به دوصورت هستند، سياه‌هاي چکيده و سياه‌هاي چسبيده. سياه‌هاي چکيده به صورت ارثي، نقش، از پدر به پسر مي‌رسيد و افراد بسيار حرفه‌اي در اين عرصه محسوب مي‌شدند. سياه‌هاي چسبيده از بيرون به نمايش مي‌چسبيدند و فنون نمايش را مي‌آموختند و در شب‌هايي که سياه قادر به اجراي نمايش نبود جاي او را مي‌گرفتند. سعدي افشار از پيشکسوت‌هاي اين هنر نمايشي در خاطرات خود از پيتر بروک؛ کارگردان بزرگ انگليسي ياد کرده است. او بعد از ديدن نمايش باور نمي‌کرده است که بيشتر نمايش مبتني بر بداهه است. مرحوم مهدي مصري، ذبيح‌الله ماهري، رضا عرب‌زاده، سيدحسين موسوي و سعدي افشار از پيشكسوت‌هاي اين هنر به‌شمار مي‌آيند. در کنار اين نمايش، عروسک‌هايي شبيه به پرسوناژ سياه که با نام‌هاي مبارک يا ياقوت شناخته‌شده هستند، وجود دارند و اين نمايش عروسکي به صورت خيمه‌شب‌بازي اجرا مي‌شود. مرشد در کنار خيمه مي‌نشيند و ساز مي‌نوازد، گاهي هم آوازهاي محلي مي‌خواند و يا اين مسئوليت را به عهده بچه‌مرشد مي‌گذارد. مبارک صدايي شبيه به سوت دارد که به آن صفير مبارک مي‌گويند. صفير يا سوتک دو قطعه فلزي است که بين آنها پارچه‌اي گذاشته‌شده و با نخ محکم به هم بسته‌شده‌است. صفير را استاد خيمه‌شب‌بازي در دهان‌ مي‌گذارد و در آن مي‌دمد و صداي عروسک‌ها را به‌وجود مي‌آورد. مرشد قبل از اينکه پاسخي به مبارک بدهد با لحني استفهامي صحبت‌هاي او را براي مخاطب ترجمه مي‌کند. ترجمه صحبت‌هاي مبارک توسط مرشد به نوعي همان بيگانه‌بودن و خودي‌نبودن مبارک را نمايش مي‌دهد.

منبع:توریسم پرس