«مسجد ملک زوزن» دٌری گرانبها در دشتی دور افتاده
یک پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: تا سال ۱۳۲۸ هجری شمسی کمتر کسی میدانست که چه دُر گرانبهایی به نام « مسجد ملک زوزن» در دشت دورافتاده و در میان خانههای خشت و گلی و محقر روستای زوزن غریب و آسیبپذیر بر جای مانده است.
رجبعلی لبافخانیکی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: در آن سال «آندره گدار» برداشتهای خود و عکسهایی را که از بخشهای باقیمانده مسجد در سال ۱۳۱۹هجری شمسی گرفته بود در مجموعه مقالات «آثار ایران» منتشر و پژوهشگران را از وجود آن آگاه کرد.
وی افزود: بعد از گدار، ایرانشناسان دیگر از جمله اروپاییان، آمریکاییها و ایرانیها از جمله «اولگ گرابار» و «شیلا بلر» و «دکتر شهریار عدل» بنا را از نزدیک مورد بازدید و مطالعه قرار دادند و به برخی از جزئیات از جمله محتوای کتیبهها و رمز و رازهای نهفته در آن پی بردند.
این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: در بررسیهای اولیه، آندره گدار ضمن بیان مشخصات کالبدی و معماری آن با توجه به درگاه انتهای ایوان قبله اظهار نظر کرده بود که مسجد جزئی از کاخ ملک زوزن بوده است، اما در گمانهزنیهای سمت غربی مسجد و مجاور درگاهی مذکور نشانهای از ساختوساز بعد از سده چهارم هجری قمری مشاهده نشد و اظهار نظر گدار میتواند بیان ایدهای باشد که هیچگاه عملی نشده است.
لبافخانیکی تصریح کرد: شیلا بلر در بررسیهای میدانی خود موفق شده است جزییات بیشتری از تزیینات و محتوای کتیبههای مسجد را معرفی نماید و به اعتبار مضمون برخی کتیبهها آن را مدرسهای پندارد. دکتر شهریار عدل در ضمن برداشتهای «فوتوگرامتریک» متوجه وجود فضاهای معماری و عناصر تزیینی و کتیبههایی گردیده که از نظر آندره گدار و شیلا بلر دور ماندهاند.
وی عنوان کرد: عدل با توجه به فضاهای کاربردی و مضمون کتیبهها و تزئینات ناقص، بنا را مسجد-مدرسهای ناتمام فرض کرده و اعتقاد داشته که بنا ساخته شده، اما تزئینات آن به اتمام نرسیده است. او توانسته است با نزدیک شدن به تزیینات رویه دیوار انتهایی ایوان قبله بر روی داربست تنها کتیبههای فارسی مسجد در درون قاب آجری با مضمون «دوعاگوی عز تو دوعا میخواهد» را تشخیص دهد و با بررسی دقیق کتیبههای برجسته کاشی در درون قابها، به این امر پی ببرد که هنرمند با قراردادن کاشیهایی با رنگهای متفاوت کنار یکدیگر موفق به ساخت نخستین کاشی معرق در این مسجد- مدرسه شده است.
این باستانشناس خراسانی افزود: علاوه بر این که شالوده، پایه دیگر ورودی یک شبستان در جنوب ایوان را مشاهده و با شگفتی به پایههای ستبر آجری در مجاورت ایوان برخورد کردیم که به صورت ردیف میتوانستند باقیمانده از یک شبستان بسیار وسیع و بزرگ کهنتر از مسجدملکزوزن باشند و مطالعات ما در درون ایوان و صحن مجاور ایوان شرقی مسجد ملکزوزن هم منجر به کشف پایههایی در راسته پایههای مکشوفه قبلی و متعلق به همان شبستان بسیار وسیع بود، اما ستونهای کشف شده در سمت جنوب ایوان با ستونهای جبهه شرقی در شکلگیری اولیه تفاوت داشت، به این معنی که در ابتدا و احتمالا سده سوم هجری قمری ستونهای استوانهای نسبتا باریک ساخته شده و در مرحله بعد آن ستون استوانه در میان یک جدار آجری مکعب با تزیینات پلکانی شکل محاط شده و سپس همان ستونها به گونهای تقویت شده که از مقطع مستطیل برخوردار باشد.
لبافخانیکی گفت: در این مرحله تعداد ستونها به سمت شمال و شرق گسترش یافته است. ستونهای باقیمانده در داخل ایوان کنونی تخریب شده، اما شالوده آنها برجای مانده، در حالیکه ستونهای جنوب ایوان کاملا تخریب نشده و از فضای بین ستونها به عنوان کارگاههای تراش آجر و قالبگیری کاشی جهت تزئین مسجد کنونی استفاده شده است.
وی ادامه داد: در سمت شمال ایوان نیز اقدام به گمانهزنی شد و علاوه بر پیدایش شالوده پایه شمالی ورودی شبستان مسجد کنونی، یک محراب زیبا با کتیبههای برجسته گچی نقاشی شده متعلق به آخرین مسجد قبل از مسجد کنونی کشف شد که در درون یک حفاظ صندوق مانند گل و خشتی نگهداری شده بود.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی تصریح کرد: در اوایل قرن هفتم هجری قمری مسجد عظیم و وسیع باقیمانده از دوران سلجوقی احتمالا از نوع مساجد شبستانی و گسترش یافته مساجد پیشین بوده و «قوامالدین مؤیدالملک ابوبکر علی زوزنی» ملک زوزن در اوج اقتدار تصمیم گرفته است آن مسجد را منهدم و تجدید بنا کند.
منبع: ایسنا