چرا کاخ موزه سلیمانیه افتتاح نمی‌شود؟

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی البرز گفت: در صورتی که شرایط استان از قرمز به نارنجی تغییر کند، مجموعه کاخ موزه سلیمانیه تا آخر شهریور افتتاح می‌شود.

فریدون محمدی با اشاره به دلیل افتتاح نشدن کاخ موزه سلیمانیه اظهار کرد: تنها دلیل عدم افتتاح رسمی این کاخ موزه شیوع کرونا و قرمز بودن وضعیت البرز است.

وی ادامه داد: این مجموعه بنا است به عنوان اولین موزه تاریخی استان به بهره برداری برسد به همین دلیل به دنبال آن بودیم اطلاع رسانی مناسبی در این خصوص با برگزاری و مراسم افتتاح صورت بگیرد.

وی توضیح داد: در صورتی که شرایط استان از قرمز به نارنجی تغییر کند،  این مجموعه تا آخر شهریور افتتاح می‌شود.

محمدی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به آخرین وضعیت کاروانسرای شاه عباسی اشاره کرد و گفت: در توافقی دو جانبه با شهرداری و سه جانبه با صندوق حفظ و احیا، بنا شده کاربری این مجموعه تغییر کند و به مرکزی هنری-فرهنگی تبدیل شود.

این مسئول اضافه کرد: علاوه بر این، بهره بردار قبلی در بخش انتهایی این مجموعه یک آشپزخانه ایجاد کرده بود و شهرداری هم به خاطر تغییر کاربری، میراث فرهنگی را ۲۰ میلیارد تومان جریمه کرده بود.

مدیرکل میراث فرهنگی البرز گفت: طبق توافق صورت گرفته ما متعهد شده‌ایم آشپزخانه را برداریم و شهرداری هم جریمه را ببخشد.

وی ادامه داد: علاوه بر این، با ارسال نامه‌ای به کارگروه رفع موانع تولید استان به دبیری دادستان، درخواست کرده‌ایم که دادستان رای فک پلمب این مجموعه را صادر کند تا فرایند مرمت آن آغاز شود.

محمدی افزود: بهره بردار قبلی کاربری کاروانسرای شاه عباسی را تغییر داده بود به همین دلیل دیگر خلع ید شد. بنا داریم اگر با شهرداری به تفاهم برسیم، شهرداری به عنوان بهره بردار جدید این مجموعه معرفی شود.

این مسئول گفت: بنا شده شهرداری میدان شاه عباسی را احیاء کند تا کاروانسرای شاه عباسی به سرای فرهنگی و هنری استان تبدیل شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

صدای پای زندگی در کاخ موزه سلیمانیه

لزوم واکسینه‌بودن برای گردشگری ریودوژانیرو

حضور در اماکن عمومی و نقاط گردشگری محبوب شهر «ریودوژانیرو» فقط با ارائه مدرک واکسینه‌بودن دربرابر ویروس کرونا امکان‌پذیر خواهد بود.

به نقل از خبرگزاری فرانسه، روز جمعه مقامات «ریودوژانیرو»، پایتخت برزیل اعلام کردند حضور در اماکن عمومی همچون سالن‌های سینما و استادیوم‌ها و همچنین ورود به مقاصد گردشگری مهمی همچون محوطه مجسمه مسیح (ع) و کوهستان «شوگر لوف» فقط با ارائه مدرک واکسینه‌بودن دربرابر ویروس کرونا مجاز خواهد بود.

باتوجه به اظهارات شهردار «ریودوژانیرو» در یک کنفرانس خبری، از یکم سپتامبر، مردم در پایتخت برزیل باید برای ورود به مکان‌هایی همچون موزه‌ها، باشگاه‌ها، سالن‌های نمایش و مراکز کنفرانس نوعی گواهی سلامت را ارائه کنند.

این مقررات رستوران‌ها و مراکز خرید را شامل نمی‌شود.

به گفته شهردار این شهر بازدیدکنندگان خارجی می‌توانند برای حضور در این مکان‌ها از گواهی سلامت بین‌المللی استفاده کنند.

ریودوژانیرو که ۶.۸ میلیون نفر جمعیت دارد و برای سواحل زیبا و چشم‌اندازهای تماشایی شهرت دارد، اخیرا به دلیل همه‌گیری نوع دلتای ویروس کرونا شاهد افزایش شمار مبتلایان به این ویروس بوده است.

تاکنون درمجموع ۳۰هزار مورد مرگ بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در این شهر به ثبت رسیده است.

حدود ۸۷ درصد از ساکنان بالای ۱۲ سال این شهر دست کم یک دُز از واکسن کرونا را دریافت کرده‌اند و ۴۲ درصد نیز به طور کامل واکسینه‌شده‌اند.

شهردار «ریودوژانیرو» می‌گوید بخشی از عملی کردن این تصمیم جدید برای تشویق مردم به واکسینه‌ شدن بوده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

موزه های عجیب روسیه کدامند؟ + تصاویر

معرفی سوغات برزیل/ سوغاتی‌هایی که می‌توان از آمازون آورد!

قلعه گناباد، مصداق سازگاری با طبیعت

یکی از شگفتی‌های زندگی موجودات زنده اعم از گیاه و حیوان سازگاری و وفق با طبیعت و اقلیم است و در این میان، انسان که به «اشرف مخلوقات» شهرت یافته، به پشتوانۀ شعور و درایت خود بهتر از دیگر جان‌داران توانسته است خود را با طبیعت وفق دهد. او یا با مهاجرت مکان دلخواه خود را جستجو کرده، یا با معماری برای خود سرپناه مناسب ساخته یا با فن‌آوری و تکنولوژی اسباب و لوازمی ساخته که او را در سازگاری با طبیعت یاری رساند.

اما پیش از رویکرد انسان به صنعت و تکنولوژی گویا معماری در راستای سازگار کردن محیط با انسان نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشته است.

انسان با معماری برای خود سرپناه ساخته، برای انجام امور مذهبی و اعتقادی معبد ساخته، برای دفاع از خود قلعه‌ها، برج‌ها و باروها بر آورده، برای تعدیل هوا بادگیر و سردابه ساخته، برای ذخیره‌سازی آب، آب‌انبار ساخته و به منظور آسایش و امنیت خود در راه‌ها کاروان‌سرا ایجاد کرده و…

در حال حاضر ما شاهد خیلی از آن سازه‌ها نیستیم و نمی‌توانیم به اهمیت آن‌ها در گذشته پی ببریم در صورتی که آن‌ها الزامات رفاه و آسایش و آرامش و امنیت بودند و در پناه آن‌ها انسان توانست زنده بماند و پله‌های تکامل و پیشرفت را بپیماید.

قلعه یا روستای متروک عمرانی از جمله زیستگاه‌های کهنی است که در یکی از خشک‌ترین و ناسازگارترین اقلیم‌های ایران معروف به «ریگ عمرونی» ساخته شده و با بهره‌گیری از امکانات محلی و ابتکارات معماری، زندگی توام با بهره‌وری و رفاه در آن فراهم گردیده به گونه‌ای که به استناد کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران»، عمرانی در نیمه قرن ۱۳ه. ش قناتی پرآب و تعداد زیادی تاکستان و توتستان‌های گسترده داشته که محصول سالیانۀ توتستان‌های آن تقریبا ۱۰خروار (معادل۳۰۰۰کیلو) ابریشم بوده و در سال۱۳۲۸ه. ش ۱۰۰خانوار و به استناد نوشته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «تاریخ و جغرافی گناباد» در حدود سال‌های ۱۳۱۳تا ۱۳۴۴.۷۰۰نفر جمعیت داشته است.

روستایی متروکه 

اکنون این روستای متروک و رها شده اگر چه در حال انهدام و نابودی است اما می‌تواند به عنوان الگویی از یک زیستگاه کویری، گردشگران و پژوهشگران را با نحوۀ زندگی ایرانیان در شرایط سخت آشنا کند.

قلعۀعمرانی واقع در ۲۴کیلومتری شمال شهر گناباد، بر سر راه کهن تربت‌حیدریه به گناباد مشتمل بر یک باروی بلند، یک معبر عریض سرتاسری شمالی-جنوبی، چندین کوچۀ منشعب از معبر اصلی، ارگ، مسجد، حمام، ۳آب‌انبار، یک کاروانسرا و منازل اشرافی با چندین بادگیر است.

تاریخ ایجاد و شواهد تاریخی

اگرچه به نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران این روستا در سال ۱۲۴۹ خ توسط «حاجی حسنعلی طبسی» ساخته شده، ولی شواهد متعددی در عمرانی وجود دارد که قول نویسندۀ آن کتاب را نقض می‌کند و نشان می‌دهد که قدمت عمرانی بسیار بیشتر است. از جمله آب‌انبار آجری بزرگ حاشیه جنوبی روستا با بناهای دوران سلجوقی قابل مقایسه است و مسجد جامع زیبای عمرانی در کنار یک خانۀ اشرافی با ساختار زیبایش شباهت به بناهای دوران تیموری دارد و بناهای عام‌المنفعۀ دیگر هم به استناد کتیبه‌های آن‌ها متعلق به دوران صفوی است.

مسلما حضور جمعیت زیاد در آن روستا ایجاب کرده است که در آن آب‌انبار، حمام، مسجد، ارگ و کاروانسرا ساخته شود.

ارگ که در میانۀ روستا قرار گرفته دارای برج و باروی خاص و دروازه‌ای است که از میانۀ دو برج به درون یک هشتی باز می‌شود و کاروانسرای عمرانی که از نوع کاروانسرای عصر صفوی دارای صحن و بازوهای ورودی پیش‌آمده و دو کتیبه در دو سمت ورودی بوده که کتیبۀ سمت چپ به سرقت رفته و کتیبۀ سمت راست با مضمون «عمل استاد شرف‌الدین» باقی‌مانده است.

کاروانسرا از نوع چهارایوانی همراه با غرفه‌ها و حجره‌هایی در اطراف صحن و مال‌بندهایی در پشت حجره‌ها بوده که فضاهای سه طرف آن منهدم شده و فقط بخشی از جبهۀ ورودی در سمت شرق بنا برجای مانده است.

بناهای عام المنفعه

مجموعه بناهای عام‌المنفعه شامل یک حمام، یک مسجد و یک حوض در جنوب ارگ و مجاور یکدیگر گویا در یک زمان توسط یک شخص خیر به نام «شاه محمد» ساخته شده است و اقدام خیر او بر لوحۀ سنگی بالای سردر حوض به این مضمون نقش بسته بود:

چون شاه محمد آمد از بیت حرام
کرد این سه مقام را به یک جای تمام
برداشت خرد آب ز حوض و تاریخ
جست از رقم مسجد و حوض وحمام

مصرع آخر ماده تاریخ است. چنانچه در آن حرف «و» را به حساب نیاوریم تاریخ اتمام بناها ۱۰۳۰ه. ق (دوران شاه عباس اول) و در صورت محاسبه «و» سال۱۰۴۲ (دوران شاه صفی صفوی) به‌دست خواهد آمد. متاسفانه آن لوحه ارزشمند بعد از سال۱۳۷۴ به سرقت رفت.

با خاک‌برداری از معابر هویت و کارکرد فضاهای معماری عمرانی مشخص می‌شود و با تثبیت وضعیت موجود و بازسازی مسجد، دروازه، حوضخانه و برخی بادگیرها یکی از جذاب‌ترین مقاصد گردشگری احیا خواهد شد.

* گزارش از رجبعلی لباف‌خانیکی، باستان‌شناس

مرتبط:

مسجد جامع گناباد _نخستین مسجد سبک خراسانی

فهرج، شگفتی بی‌بدیل در جنوب کرمان

شهرستان فهرج یکی از شهرستان‌های استان کرمان و در جنوب شرقی این استان واقع شده است. شهرستان فهرج دارای چهار شهر معروف بوده و در زمان سلاجقه اهمیت زیادی داشته به گونه‌ای که جاده ابریشم از آن عبور می‌کرده و به سرتاسر دنیا می‌رسیده است. آب و هوای این شهرستان در تابستان گرم و خشک و در زمستان نیز سرد و خشک است دمای هوا در تابستان گاهی به ۵۰ درجه هم می‌رسد اما همین آب و هوا باعث شده فهرج یکی از قطب‌های تولید خرمای مرغوب مضافتی باشد. از دیگر تولیدات کشاورزی این منطقه مرکبات نیز است.

کلوت‌های فهرج

وجود حجم عظیمی از کلوت‌ها که جاذبه‌های منحصربفردی هستند و همچنین طلوع و غروب خورشید، زیبایی منطقه فهرج را چند برابر کرده است. این عارضه‌ها در ورودی شهرستان فهرج در مسیر جاده فهرج – نرماشیر و جنوب شهر فهرج حوالی روستای عصمت‌آباد در بخش مرکزی قرار دارند.

میل قاوردی

یکی از کمیاب‌ترین برج‌های باقیمانده از دوره سلجوقیان میل قاوردی به شماره ثبت ۱۴۳ است که در مسیر راه بم – زاهدان در ۳۰ کیلومتری فهرج قرار دارد (برای راهنمایی کاروان‌ها) به میل نادری معروف است و ارتفاع آن ۱۸ متر و دارای ۴۵ پله است که انسان را به بالا هدایت می‌کند. علت اینکه به میل نادری شهرت یافته شاید دستوری است که نادرشاه جهت تعمیر آن داده است. در حال حاضر فقط یک میل باقی مانده و بقیه تخریب و یا زیر تپه‌های شنی مدفون شده‌اند.

جنگل‌های کهور

در قسمت شمالی و غربی قلعه برج معاذ و بعد از نخلستان‌های تقریبا خشک شده برج معاذ منطقه وسیعی از جنگل‌های گز و کهور قرار دارد. این جنگل جزو معدود جنگل‌های کهوری است که بستر آن پوشیده شده از شن‌های روان است. این جنگل طرفداران زیادی برای انجام مسابقات موتور سواری در بین جوانان این منطقه دارد.

قلعه خاکی فهرج

این قلعه مشرف بر منازل شهر فهرج و جاده، روی پشته قطور گلی که اطراف آن با خندق محصور شده بنا شده است. این اثر مربوط به دوره اسلامی بوده و در آن استحکامات نظامی زیادی رعایت شده است، چهار برج در اطراف آن قرار داشته که برای حفاظت قلعه از آن استفاده می‌شده است. این قلعه در دوره صفویه بسیار آباد بوده است.

قلعه برج معاذ

این قلعه در قرون متاخر اسلامی و از صفویه به بعد بنا شد و یک قلعه روستا بود. پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲، قلعه برج معاذ فهرج از سکنه خالی شد و از آن پس تبدیل به بنای متروکه شد. قلعه برج معاذ دارای شش برج است و قسمت‌های بیرونی مرتبط با قلعه نیز دارای نخلستان بود. همچنین یک آب انبار دو طبقه نیز در وسط قلعه برج معاذ وجود دارد که ساکنان قلعه آب قنات را از بیرون برج معاذ در مرکز قلعه ذخیره می‌کردند.

تپه‌های شن

بعد از جنگل‌های کهور و در قسمت شمالی افراز (گسل) برج معاذ تپه‌های شنی وسیع و بلندی وجود دارد که طول سال محل تفریح مردم منطقه است. در دامنه این تپه‌ها درختان کنار (سدر) بی‌شماری وجود دارد. در این دامنه‌ها به کشت گندم و جو پرداخته می‌شود. در دامنه شرقی این تپه‌ها نخلستان‌های آباد و پر رونقی وجود دارد. این تپه‌ها طرفداران زیادی برای مسابقات موتور سواری به خصوص در روزهای بارانی دارد به‌طوری‌که در زمستان جمعیت زیادی از علاقمندان روز خود را در این منطقه و در کنار خانواده با شادی سپری می‌کنند. این تپه‌ها در ایام نوروز از مهم‌ترین نقاط گردشگری برج معاذ به شمار می‌رود.

نپکا (گلدان‌های طبیعی) 

وجود شن در بستر جنگل‌های کهور برج معاذ موجب منحصر به فرد شدن این جنگل‌ها شده است. شن‌ها با روی هم انباشته شدن و ایجاد تل‌هایی بزرگ در اطراف و زیر بخشی از گزها و کهورها، نوعی گلدان به صورت یک تل شنی که در بالای آن یک گیاه قرار دارد که نمای زیبا و منحصر به فرد را ایجاد می‌کند.

قلعه سنگ

این قلعه روی تپه سنگ مرتفعی بنا شده است. قلعه سنگ در ۳ کیلومتری شمال شرق فهرج قرار گرفته و قدمتی ۲۰۰ساله دارد.

مرتبط:

زمین و آسمان کویر سه قلعه سرایان برای گردشگری

میمند، روستایی جهانی به وسعت کویر

خاندان موذن‌زاده میراث گران‌سنگ فرهنگی و نماد عشق مردم دارالارشاد به اهل بیت

از جمله آثار به یادگار مانده از این خاندان اذان مرحوم مؤذن‌زاده اردبیلی است که نمونه‌ای از شاهکارهای میراث معنوی بشر در تاریخ این مرز و بوم بوده که در آن نقش و تلفیق هنر موسیقیایی در مذهب و آثارمعنوی را می‌توان مشاهده کرد.

رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی با صوت و تلاوت ملکوتی اذان در دستگاه آواز بیات ترک که برای اولین بار به این سبک اجرا شده است، نقشی مهم در این باره ایفا کرده است و جذابیت و رسایی در اذان آن استاد، یادگار ارزنده‌ای را در اذهان مردم باقی خواهد گذاشت.

انتخاب یک لحن کاملا ایرانی از وجوه ممیزه این اذان به شمار می‌رود، انتخاب و ارائه دقیق نغمگی، این اذان را به یکی از مشهورترین و جذاب‌ترین آوازهای قدسی و مذهبی در مجموعه موسیقی عبادی مسلمانان جای داده است.

اگر چه پس از مؤذن‌زاده، اذان‌های دیگری هم در سه‌گاه و شوشتری خوانده شد، اما هنوز هم انگار در اذان مؤذن‌زاده لطف و صفای دیگری هست که آدم را به وجد می‌آورد. اذان منحصر به‌فرد که رحیم موذن‌زاده اجرا کرده سبب شده بزرگان فوت و فن موسیقی نظرات زیبایی در این باره بیان کنند، از جمله محمدرضا شجریان درباره او گفته است: «اذان مؤذن‌زاده در تاریخ می‌ماند» و البته در بین اهالی موسیقی و فرهنگ و هنر ایران کمتر کسی پیدا می‌شود که از این اذان تعریف و تمجید نکرده باشد.

از نخستین موذنانی که صدای دلنشین آن به صورت رسمی از رادیو ایران پخش شد، شیخ عبدالکریم موذن اردبیلی است، وی نخستین موذن در کشور به‌شمار می‌رود که به اذان شکل ایرانی بخشید و آوای ملکوتی او از دلنشین‌ترین نوع صوتی اذان در جهان اسلام محسوب می‌شود.

شیوه مداحی استاد سلیم تأثیرگذار در جهان تشیع

از دیگر آثار ناملموس از خاندان موذن‌زاده که با توجه به اهمیت آن در فهرست ناملموس ملی ثبت شده است شیوه مداحی، نوحه‌خوانی، مولودی‌خوانی و مناجات‌خوانی مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی است.

مداحی وی به دلیل صدای سحرانگیزش با توجه به نظر اساتید بزرگ موسیقی چون استاد جلیل شهناز، کسایی، گلپا، شجریان، هابیل علی‌اف، آقاخان عبدالله‌اف، یعقوب و عالم قاسم‌اف و ده‌ها نفر دیگر و نحوه استفاده موثر و زیبا از این صدا وی را منحصر بفرد در رشته خود کرده بود.

تلفیق موسیقایی ردیف‌های ایرانی با عربی و ترکی و عثمانی و مرکب‌خوانی‌های زیبا، حماسه‌خوانی در چهارگاه و اجرای اکثر دستگاه‌های ایرانی و به‌ویژه عربی وی در سال ۱۳۴۶ در رادیو رشت (افرح یا قلبی‌ام کلثوم) با مناجات حضرت حسین (ع) که در اوج اجرا کرده بود تا سال ۴۹ پخش می‌شد.

تا کنون شیوه مداحی به سبک استاد سلیم موذن‌زاده در بین مداحان کشور ثبت نشده است و ثبت آثار وی صد درصد تأثیرگذار در جهان تشیع و جامعه مداحان بوده است.

ثبت ملی نوحه‌خوانی استاد سلیم ادای دین به پیشگاه این شخصیت بزرگ معنوی است

نادر فلاحی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل اظهار کرد: «پرونده ثبت ملی شیوه مداحی، نوحه‌خوانی، مولودخوانی و مناجات‌خوانی استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی با تائید در شورای ثبت میراث ناملموس کشور به عنوان یکی از آثار ناملموس اردبیل به ثبت ملی رسیده و این ثبت موجب همدلی و حفاظت از آثار و نیز توسعه تعاملات کشور می‌شود.»

او افزود: «سلیم موذن‌زاده اردبیلی مداح نامی ملقب به سلطان‌الذاکرین از گنجینه‌های معنوی این استان است که ثبت ملی نوحه‌خوانی وی ادای دینی به پیشگاه این شخصیت بزرگ معنوی بود.»

فلاحی با بیان اینکه شیوه مداحی استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی کم‌نظیر و بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی این استان است، گفت: «نقش معنوی و مذهبی استان اردبیل همچنان که از نامش سرزمین مقدس پیداست، بی‌بدیل و غیرقابل انکار است.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل بیان کرد: «سلیم موذن‌زاده از مداحان به نام کشور بوده و اصول مداحی از عصر صفوی تا دوره معاصر را حفظ کرده است که ثبت شیوه مداحی وی ادای دینی به صدای آسمانی و تعلیمات و خدمات وی است.»

او با بیان اینکه میراث ناملموس استاد موذن‌زاده در رگ‌های شیعیان جاری است، افزود: «سلیم موذن‌زاده از گنجینه‌های معنوی استان است که به دلیل تسلط بر دستگاه‌های موسیقی به عنوان چهره شاخص در سطح ملی و بین‌المللی شناخته شده است.»

ایجاد موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی در حال تکمیل است

از دیگر آثار مربوط به خاندان موذن‌زاده اردبیلی که به ثبت ملی رسیده خانه این خاندان که تا چند سال قبل مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده در آن سکونت داشته، است که تملک و با تهیه پرونده در فهرست آثار ملی قرار گرفت که مقرر است تا خانه‌موزه در این بنا راه‌اندازی شود که طراحی این پروژه انجام شده است.

منزلت خاندان موذن‌زاده ملی و حتی بین‌المللی است

اکبر بهنام‌جو استاندار اردبیل با اشاره به ثبت خانه موذن‌زاده اظهار کرد: «با پیگیری‌های انجام شده خانه مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده ثبت ملی شده و در آینده به موزه مفاخر تبدیل می‌شود.»

او با اشاره به اینکه جایگاه و منزلت مفاخر استان باید حفظ شود، افزود: «شان و منزلت مرحوم موذن‌زاده ملی و حتی بین‌المللی بوده و مراسم بزرگداشت باید درشان سلطان ذاکرین انجام شود.»

استاندار اردبیل در رابطه با تاسیس موسسه مرحوم سلیم موذن‌زاده اردبیلی گفت: «اهداف، اساسنامه، نام موسسه و اعضای هیات امنای پیشنهادی اعم از حقیقی و حقوقی باید مشخص شود و طبق نظر نماینده ولی فقیه در استان موسسه موذن‌زاده اردبیلی با رویکرد مشخص راه‌اندازی شود.»

بهنام‌جو با اشاره به اینکه نشان ملی موذن‌زاده نیز باید تعریف شود، بیان کرد: «اهداف موسسه باید توام با رشد مداحی و اذان در استان باشد.»

مقدمات ایجاد خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی فراهم شد

نادر فلاحی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل با اشاره به ثبت اثر فرهنگی تاریخی خانه خاندان موذن زاده اردبیلی از سوی وزارت میراث فرهنگی گفت: «این خانه تاریخی محل زندگی خاندان موذن‌زاده به ویژه مرحوم رحیم و سلیم موذن‌زاده اردبیلی است که از مفاخر هنری و مذهبی در کشور به حساب می‌آیند.»

او با اشاره به اهمیت ثبت تاریخی این اثر بیان کرد: «مقدمات ایجاد خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی از جمله تملک بنا، نصب تابلو، مرمت و برخی اقدامات دیگر فراهم شده و به‌زودی شاهد راه‌اندازی این موزه خواهیم بود.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل با بیان اینکه خاندان جلیله موذن‌زاده، حق بزرگی بر گردن این مرز و بوم دارند، عنوان کرد: «نوای ملکوتی این بزرگواران و ندای توحیدی که در بانگ ملکوتی اذانشان نهفته بود همواره جاری و ساری خواهد بود.»

فلاحی افزود: «خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده زیر نظر کارشناسان اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان به بهترین شکل طراحی و برای عموم بازگشایی خواهد شد.»

خانه تاریخی موذن‌زاده که مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی و در ۴۸۸ مترمربع به ثبت رسیده است، در جنب مسجد تازه شهر اردبیل قرار دارد که محل زندگی خاندان موذن‌زاده به‌ویژه مرحوم رحیم و سلیم موذن‌زاده اردبیلی است که از مفاخر هنری و مذهبی در کشور به شمار می‌روند.

سلیم موذن‌زاده اردبیلی مشهورترین عضو خاندان موذن‌زاده است که در سال ۱۳۱۵ در محله تازه‌شهر اردبیل متولد شد و پس از عمری مداحی به زبان‌های ترکی، فارسی و عربی در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

شیخ عبدالکریم موذن اردبیلی پدر سلیم نخستین موذن رادیوی ایران بود و برادرش رحیم موذن‌زاده اردبیلی نیز از موذنان شهیر ایران بود، داوود برادر دیگر سلیم نیز صدای گیرایی داشت و در زمان خود مداحی مشهور بود اما در میانسالی درگذشت.

در راستای ادای دین به خدمات ارزنده خاندان موذن‌زاده اردبیلی و معرفی جایگاه و منزلت این خاندان ثبت سه اثر از خاندان بزرگ موذن‌زاده در فهرست آثار ملی از جمله اقدامات بوده است که تداوم این اقدامات در معرفی ملی و بین‌المللی خدمات این خاندان نقش ارزنده‌ای ایفا خواهد کرد.

منبع: میراث آریا

صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری میناب

حصیربافان بیشتر در منطقه بشاگرد، و روستاهای بهمنی، محمودی، چلو و دیگر روستاهای اطراف مستقرند. شیوه کار این هنرمندان به این صورت است که ابتدا  شاخه‌های جوان و زائد درخت خرما را هرس کرده و پس از تبدیل به نوارهای باریک، مدتی آن‌ها را در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و زردرنگ شود، سپس این رشته‌ها را در آب می‌گذارند تا خوب نرم و انعطاف‌پذیر شود، محصولی که به دست می‌آید درواقع ماده اولیه واصلی تولید، ساخت و بافت انواع فرآورده‌های حصیری را تشکیل می‌دهد.

در اینجا بعضی از صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری شهرستان میناب که در پنجشنبه‌بازار به فروش می‌رسند، معرفی می‌شوند.

گوُزن

گوُزن نوعی بادبزن دستی است که آن را از برگ‌های نازک وسط درخت خرما درست می‌شود و همان‌طور که از اسمش پیداست برای باد زدن در تابستان‌ها از آن استفاده می‌شود. این بادبزن دارای دسته‌ای است که کار دمیدن را آسان می‌کند. برای زیبایی این بادبزن، برگ‌های درخت نخل را جداگانه به هر رنگی درمی‌آورند.

زحمت بافتن بادبزن بیشتر با خانم­هاست و به شکل صفحه مربعی شکل از لبه جلو شروع به بافت می‌شود. طریقه بافت بادبزن مانند تک است و شکل بافت آن به‌صورت هفت و هشت کنار هم قرار می‌گیرند به‌این‌ترتیب که اول پیش (برگ درخت خرما) را شنگ می‌زنند یعنی به رشته‌های باریک درمی‌آورند سپس این رشته‌ها را باهم می‌بافند و برگ‌های رنگی نیز در میانه به‌کاربرده می‌شود.

گوزن دارای اشکال مختلفی است که اغلب از دو گوشه شروع‌شده و در وسط به یک‌شکل لوزی می‌رسد و در آخر هم به گوشه‌ها ختم می‌شود. در قدیم بادبزن موارد استفاده بسیاری داشته است و شاید دلیل آن این بوده که وسایل موردنیاز برای ساخت بادبزن در دسترس آن‌ها بوده است و در زمان گذشته به علت نبودن وسایل خنک‌کننده مردم برای خنک نگه‌داشتن خود این صنایع‌دستی را مورداستفاده قرار می‌دادند که هم نشانه ابتکار و خلاقیت بوده و هم توجه به طبیعت اطراف خود برای ساختن وسایل آسایش بوده است.

هم‌اکنون کاربرد بادبزن نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است.

کفست (قفس: مچکی mečaki)

یکی دیگر از صنایع حصیربافی که با استفاده از ساقه نخل درست می‌شود قفس نام دارد. این وسیله تقریباً به شکل بیضی و با استفاده از اسکلت چوبی ساقه نخل به نام پنگ (pang ) از پائین به بالا ساخته می‌شود. برای درست کردن این وسیله پنگ ها را از درخت نخل جدا کرده و سپس هر یک از آن‌ها را نصف کرده و یک شبانه‌روز در آب خیس می‌کنند. سپس در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و آماده بافتن شود. برای این منظور ابتدا یکی دو گُل را می‌بافند سپس بدنه آن‌که ترکه نامیده می‌شود را درست می‌کنند تا قفس چهره خود را نشان دهد. در پایان کار باقیمانده پنگ ها را به‌صورت بند چیلکی می‌پیچند و در کنار در قفس وصل می‌کنند.

برای درب قفس یک محافظی از پنگ به شکل دایره‌ای درست می‌شود تا مرغ‌ها در آن آسوده باشند. در این هنگام قفس موردنظر آماده است و برای فروش به پنجشنبه‌بازار برده می‌شود.

کاربرد قفس به این‌گونه است که شب مرغ‌ها و پرندگان را در آن می‌گذارند تا از دسترس حیوانات گوشت‌خوار در امان باشند. همچنین به‌عنوان وسایل تزئینی در منزل نیز آویزان می‌شود. این وسیله چون تنها از پنگ استفاده می‌شود، فاقد رنگ است ولی دارای شکلی خاص است که معماری مشبک آن چشم‌ها را خیره می‌کند.

blank

 تولک

تولک سبدی است گرد، دسته‌دار و کوچک که از برگ‌های نازک وسط درخت خرما به نام مرو در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود. تولک حالت زنبیل کوچک دارد که دارای دسته‌ای برای گرفتن آن است.

طریقه بافت تولک به این صورت است که اول با استفاده از برگ نخل (پیش piš) نوارهایی به عرض ۵ تا ۷ سانتی‌متر که در اصطلاح مینابی به آن «بل» گفته، آماده می‌شود. این نوارها کنار هم دوخته می‌شوند و به شکل تولک (سبد) درمی‌آیند.

برای بافت بل تولک برگ‌های درخت نخل (پیش) را در مجاورت نور خورشید قرار می‌دهند تاکمی خشک شود، آنگاه برگ‌ها را از شاخه جدا می‌کنند و آن را ریش می‌کنند، (در اصطلاح محلی میال و خوش می‌کنند)، سپس این رشته‌ها را خیس کرده و بل را می‌بافند و حاصل آن نوارهای کم‌عرضی را به وجود می‌آورند. این بل را با بندی از درخت نخل که به آن دوز گفته می‌شود به‌اندازه های مختلف درمی‌آورند.

تولک (سبد) برای جمع‌آوری محصول خرما، چیدن رطب بکار می‌رود. به این صورت که در فصل محصول هرگاه شخصی بخواهد از درخت نخل یا انبه بالا برود این سبد را همراه خود بالابرده و محصول تازه را به‌قدر مصرف درون آن ریخته و به پائین می‌آورد.

تک

تک نوعی زیرانداز  یا فرش است و یکی از مهم‌ترین صنایع‌دستی میناب به شمار می‌رود که از گذشته‌های بسیار دور در این شهر رواج داشته است. این فرش زبر و خشک بوده و از برگ درخت خرما (پیش piš=) ساخته می‌شود.

درگذشته و به دلیل وجود نخلستان‌های وسیع و رویش گیاهانی به نام «داز dāz» و پیزگ«pizg» مردمان شهر میناب به بافت انواع گوناگون محصولات حصیری بسته به نیاز مبادرت ورزیده‌اند. هم‌اینک نیز صنعت حصیربافی (تک) ازجمله رشته‌های فعال و پررونق صنایع‌دستی شهرستان میناب است.

برای ساخت تک (حصیر) ابتدا شاخه‌های جوان و اضافه درخت خرما را در هنگام چیدن میوه قطع کرده و سپس برگ‌های آن را به شکل نوارهای باریک درآورده و در نور مستقیم آفتاب خشک می‌کنند. برگ‌ها پس از خشک شدن به رنگ کرم درمی‌آیند و پس‌ازآن برگ‌ها را در آب قرار داده تا نرم و انعطاف‌پذیر شوند و هنرمند بتواند از آن‌ها در ساخت حصیر بهره گیرد.

بافنده حصیر  پیش‌ها (برگ درخت نخل) را یکی پس از دیگری در لابه‌لای هم قرار می‌دهد؛ از به هم پیوستن پیش‌ها وسیله‌ای فرش مانند به وجود می‌آید.

تک موارد استفاده زیادی دارد ازجمله: به‌عنوان زیرانداز و فرش، روپوش برای خانه‌های کپری (پوششی برای خانه‌هایی که از مصالح حصیری ساخته می‌شوند)

blank

جانمازی

جانمازی، زیرانداز و یا سجاده‌ای است که از گیاهی نرم به نام مور ساخته می‌شود. این گیاه  به‌طور خودرو در کنار جوی آب سبز می‌شود. رنگش سبزرنگ است و گاهی ارتفاعش به  چند متر می‌رسد. گیاه مور بی‌برگ و خار است و ساقه‌ای بسیار نرم  و ظریف دارد.

برای ساخت جانمازی ابتدا مور (گیاه) را از محل جوی آب جدا کرده و بر روی زمین و در مجاورت  نور خورشید قرار می‌دهند تا رنگ آن زرد شود. آنگاه بارنگ‌های مخصوصی که زنان هنرمند مینابی خود آن‌ها را درست می‌کنند مورها را بهرنگ‌های گوناگون درمی‌آورند. مورها را مدتی در آب می‌گذارند تا خیس شود، بعدازاینکه به‌خوبی نرم و آماد ه کار شد، با استفاده از نخ به‌صورت تاروپود  آن‌ها را به هم می‌بافند تا جانمازی و زیراندازی ظریف ساخته شود.

ساخت جانمازی بیشتر در روستاهای بهمنی، تالار (طالار)، محمودی مرکزی، چلو و دیگر روستاهای شهرستان میناب رواج دارد.

سواس

سواس نمونه‌ای دیگر از صنایع‌دستی نخیلاتی میناب و نوعی پاپوش و پای‌افزار بوده که به‌جای کفش استفاده می‌شود. بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز است و این سازه را از لیف درخت خرما که آن‌ها سیس (sis) می‌گویند و گیاهی به نام داز ساخته می‌شود.

طریقه ساخت این‌گونه است که‌برگ‌های کوچک پاجوش (دمیل) را جدا کرده و سر آفتاب قرار می‌دهند تا خشک شود و بعد آن را می‌کوبند تا رشته‌رشته و نرم شود. در ادامه سیس و داز را در آب گذاشته تا خیس شود و سپس آن را می‌کوبند. مقداری را برای چله و تار به‌صورت فشرده می‌تابند و مقداری را نیز نیمه تاب و درواقع به‌عنوان پود تهیه می‌کنند. بافت سواس توسط این تاروپود انجام می‌شود. برای محکم کردن سواس به پاها هم از طنابی با همین جنس استفاده می‌شود. در مرحله بعد برگ‌های رشته‌رشته را هم‌سطح کف پا می‌بافند. برای این‌که  برگ‌های بافته‌شده محکم و سفت شوند، در هنگام بافتن هر مقدار که بافته شود با دست فشار می‌دهند تا فشرده و پرس شود؛ این پاپوش هم‌سطح کف پا ساخته می‌شود و لذا هر طرف آن را بندی می‌گذارند و این بندها پشت پا جای می‌گیرد که خیلی محکم و زبر است.

بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز دارد. برای ساخت سواس برگ‌های درخت نخل را پس از کوبیدن، خشک و در موقع بافت آن را خیس کرده و شروع به ساخت سواس می‌کنند.

میناب

کپ کاپ

کپ کاپ یا کپکپو نوعی پای‌افزار چوبی است. در حقیقت این نام از آهنگ قدم برداشتن شخص با این دمپایی ایجاد می‌شده است. این سازه نوعی کفش و پاپوش بسیار ساده است که با استفاده از انواع چوب‌های ساج، چوب شاه‌تخته یا تخته شاه، تخته ملیباری، چوب کنار، چوب کهور و … تولید می‌شده است.

برای ساخت این پا افزار تولیدکنندگان در ابتدا با در نظر گرفتن طرح اولیه و اندازه موردنظر فرم اصلی را به‌وسیله اره از چوب مصرفی جدا می‌کردند و سپس به‌وسیله ابزارهای ساده دستی، قسمت‌های پاشنه و رویه آن را فرم می‌دادند. در مرحله‌های بعد به‌وسیله اره‌های ساده بر روی قسمت‌های کفی کپکاپ نقش و نگارهای ظریفی ایجاد می‌کردند و سمت تحتانی را با دو برجستگی در جلو و عقب به‌عنوان پاشنه باقی می‌گذاشتند.

در قسمت رویه کپکاپ نیز یک زائده میخی شکلی که در بین انگشتان پا و شصت قرار می‌گرفته، ایجاد می‌شده که فرد با کمترین انعطاف کفش بتواند راه برود.

درگذشته  ازیک‌طرف بر طبق عادتی که به وجود آمده بود و از طرفی دیگر چون تمامی کوچه‌ها و گذرگاه‌ها شنی و گلی بوده‌اند قسمت تحتانی این دمپایی، کمکی برای بهتر راه رفتن و ایجاد ایستایی بیشتر برای فرد بوده است.

منبع: میراث آریا

کشتی گیله‌مردی، نماد آیین پهلوانی در فرهنگ گیلانی

کشتی گیله‌مردی از گذشته یکی از نمادهای ارج نهادن به فرهنگ پهلوانی و جوانمردی در گیلان به حساب می‌آید. در این فرهنگ، توجه به پرورش نیروی جسمانی و فکری و دستگیری از مستمندان و ضعفا به عنوان بنیان‌های اساسی یک پهلوان ریشه دوانده است.

در کشتی گیله‌مردی نیروی بدنی، چالاکی، فن و جست وخیز که به گیلکی «فوزّما» گویند از لازمه‌های ابتدایی محسوب می‌شود. و ترتیبات تشکیل و اجرای مسابقه چنین است.

در نخستین گام، همزمان با ترنم ساز و نقاره که به منزله اعلام عروسی است در میدانی مقابل خانه داماد یا بین خانه داماد و عروس که سیمبر «به معنای میدان مسابقه، جایی که سیم و سکه نقره نصیب پهلوانان می‌شود» خوانده می‌شود، چوبی بلند به ارتفاع سه یا چهار متر بر زمین کوبیده می‌شود. رأس این چوب باید سه کت یا چهار کت «کت به معنای نوک تیز» سه یا چهار شاخه باشد، یا که از هر شاخه یا نوک آن چیزی بیاویزند. یا با دو چوب متقاطع طرحی شبیه به علامت جمع، ساخته بر رأس دیرک می‌کوبند و از هر ضلع آن پارچه‌های مردانه و زنانه، جوراب و صابون معطر و شال کمر یا کمربند زنانه (به تناسب اهمیت مسابقه) آویزان می‌کنند که نام آن «برم» خوانده می‌شود.

این برم جایزه پهلوان برتری است که در مسابقه شرکت خواهد کرد. گاهی در عروسی‌ها برم پیشاپیشِ «خورده بار» ارسالی داماد به خانه عروس حرکت داده می‌شود و با ساز و نقاره در سمیبر مقابل خانه عروس بر زمین کوبیده می‌شود تا نشان از محل مسابقه باشد.

استقرار برم و ساز و نقاره که چند روز، چه در خانه داماد و چه در خانه عروس و چه پای برم مترنم است، به منزله دعوت کسان به عروسی و خواندن پهلوانان به شرکت در مسابقه است. دو روز مانده به مسابقه، ساز و دهل را بر چوب بست بلندی منتقل کرده و آهنگ «پهلوانان پهلوانان» را که مخصوص مسابقه است می‌نوازند.

سپس مدعیان پهلوانی از دور و نزدیک به سیمبر آمده و پای «بَرَم» جمع می‌شوند. گاهی عده‌ای از مدعیان پهلوانی همراه با کسی که سردسته و «میاندار» ناحیه است به گروه حاضر در میدان ملحق می‌شوند.

بعد از این، در اولین روز مسابقه، پهلوان‌های آماده کشتی فقط با یک تُنُکه کشتی یا شلوار چسبان محلی که قلاب‌دوزی شده است و «لاسپاره» نامیده می‌شود در سیمبر حضور یافته در اطراف میدان می‌نشینند.

و در گام بعدی، ترکه داران با ترکه بلند نظم میدان را بر عهده می‌گیرند.

به اشاره میدان‌داری که غالبا از پیشکسوتان انتخاب می‌شود و نقش داور را نیز بر عهده دارد پهلوان‌ها چهار یا دو به دو به میدان آمده رو به قبله «رو به جنوب» قرار می‌گیرند و باز به اشاره او حرکت آغاز می‌شود.

بدوأ در صف چهار نفری یا دو نفری چند قدم به سوی قبله برداشته بعد دست راست بر زانو گذاشته و تعظیم می‌کنند. با سرانگشت زمین را بوسیده، سپس چند قدم رو به مشرق به احترام «حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع)» برداشته و همان احترامات را به جا می‌آورند.

بعد از آن به جای خود برگشته و می‌نشینند و یک نفر در میدان باقی می‌ماند. او از شمال به جنوب و بالعکس قدم برداشته و در حقیقت حریف می‌طلبد.

سپس میدان‌دار کل یا میدان‌دار دسته، حریف در خور وی را به میدان می‌فرستد که او آمده دوشادوش با مدعی به راه می‌افتد.

قبل از حرکت، هر پهلوان دو انگشت به زمین رسانده و بر لب گذاشته و بر پیشانی می‌مالد. چند قدم که برداشته شد هر یک از آن دو دست به هم کوفته به یک جهش و گفتن «هی» روبروی یکدیگر قرار گرفته، اندکی خم شده و چشم بر چشم یکدیگر می‌دوزند. دست چپ خود را برای ربودن دست حریف پیش برده و دست راست را با مشت گره‌کرده به راست و به چپ حرکت داده و به صورت غافلگیرانه‌ای هَه‌هَه‌گویان حوالیه یکدیگر می‌کنند. پس از چند لحظه مجددا کف دست را به هم کوفته دوشادوش به راه می‌افتند تا در نقطه مناسبی از میدان باز مقابل یکدیگر قرار گرفته همان حرکات را مجددا تکرار کنند.

در خلال این مقدمات مشت‌ها یا پشت‌دست‌هایی حواله صورت و شقیقه و پیشانی و لب و دندان یکدیگر می‌کنند. همین که حالت عصبانیت بروز کرد حریف کف دست را به هم کوبیده و راه می‌افتد و آن دیگری نیز محکوم است گو آن که با قطع کشتی در آن مرحله مخالف باشد حالت تعرض یا دفاعی را ترک کرده و دوشادوش حریف قدم بردارد. این کار ممکن است چند بار تکرار شود تا حریفی، حریف دیگر را غافلگیر کند و تعادلش را بر هم زده و بر وی چیره گردد.

در کشتی گیله‌مردی همین قدر که بر اثر به هم خوردن تعادل، دست حریف به زمین رسید یا زانویش بر زمین آمد یا بر زمین نشست مغلوب محسوب است و حاضر نیست که کتف وی را بر زمین بسایند. در کشتی گیله‌مردی مشت زدن، ضربه با پشت دست یا کف‌گرگی با استخوان زیر کتف دست بر پیشانی حریف و لنگ زدن مجاز است. گاهی مشت زدن یا کف‌گرگی حادثه‌آفرین هم می‌شود که بر کسی حرجی نیست.

پیروزی پهلوانی موجب می‌شود که یارانش یا تونگوله‌ها و نوچه‌ها که تمرین پهلوانی می‌کنند یک صدا صلوات بفرستند و پهلوان هم به رقص پهلوانی بپردازد.

پیش از رقص پهلوانی که «فوزّما» خوانده می‌شود باید با جستن به هوا با همه امکاناتش و جهش‌های بلند به پیش یکی دو بار میدان را طی کند و در مقابل تماشاگر یا حاضر محترمی با جست وخیز قرار گیرد و آن کسی می‌باید شاباش کند. پهلوان می‌تواند برای جلب شاباش با چنان جست وخیز مقابل دیگر کسان هم قرار گیرد.

در جریان شاباش، جفت دیگری با همان مقدمات به کار در میدان می‌پردازند. گاهی که تعداد پهلوانان زیاد باشد چند حریف در چند گوشه میدان به کشتی مشغول می‌شوند که میدانداران مختلف مراقب می‌کنند.

سرانجام «بَرَم» به پهلوان پهلوانان اهدا می‌شود. دو دیرک را با آویزه‌هایش از جا کنده بر لبه تنکه‌اش جاغ داده و در همان حال به رقص پهلوانی و فوزما می‌پردازد و از میدان خارج می‌شود.

در این گونه مسابقات مرسوم است که پهلوان فاتح بر پیشانی مغلوب بوسه زند و گاهی مغلوب اجازه نمی‌دهد شاید نمی‌خواهد به مغلوب بودن معترف شود.

مسابقه کشتی گیله‌مردی در جشن‌های روستایی غالبا با «ریسمان‌بازی» همراه است که هنرنمایی بندبازی بر روی طناب است. در حاشیه سیمبر بر سه پایه‌های چمباتمه‌مانندی، طنابی در ارتفاع سه یا چهارمتری محکم می‌کنند. مردی که شلوار و تن‌پوش چسبان پوشیده و بر سینه‌اش چندین قطعه حرز و دعا نصب کرده به استعانت چوب بلند و نسبتا قطور و سه متری که وسط آن چوب را به دو دست گرفته از طناب اریبی که مهار سه‌پایه‌هاست بالا رفته روی طناب اصلی قرار می‌گیرد. بعد از آن که یکی دو بار طول طناب را طی کرد و آزمایشی به عمل آورد، به شیرین‌کاری‌هایی نظیر جست وخیز روی طناب و پرش و نشستن بر روی طناب می‌پردازند.

* گزارش از جهانگیر سرتیپ‌پور، گیلان‌شناس و نویسنده

مرتبط:

کشفی تازه در گورستان باستانی گیلان

رشته‌خشکار، شیرینی اصیل گیلانی‌ها

پوشاک بانوان قوم کتول، هویتی ماندگار و ارزشمند

استان گلستان که با برخورداری از تنوع قومیتی به رنگین‌کمان اقوام ایران‌زمین شهرت یافته مردمانی از قومیت‌های مختلف با آداب‌ورسوم متفاوت و پوششی رنگارنگ را در دل خود جای‌داده است و هر قوم با لباس و سنت‌های خاص خود در گلستان در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. پوشش هر قومیت نشان اصالت و فرهنگ برخاسته از سرزمینشان و درواقع هویتشان است؛ در ادامه به بررسی پوشش محلی بانوان قوم کتول استان گلستان می‌پردازیم.

یکی از مصادیق مهم میراث ناملموس حفظ، احیا و بازنشر سنت‌ها، فرهنگ و حفاظت از کرامات و داشته‌های اقوام ایران‌زمین است. بدین سبب لباس هر قوم که برگرفته از اعتقادات و آیین‌هاست در مطالعه فرهنگ‌ها بسیار دارای اهمیت است.

لباس سنتی قوم کتول که پیراهنی بلند (رخت کوتاه)، دامنی پرچین، انواع کت (کلیجه، بهاری، کمر چین)، جلیقه، کلاه شهری، روسری، پیش جامه (دم جامه) و شاروسه را شامل می‌شود، خود نشانگر روح بلند و هنر ارزشمند زنان قوم کتول بوده که هنرهای فراوان صنایع‌دستی چون نوار بافی، سکه دوزی، نساجی سنتی، نخ‌ریسی، رنگرزی و… را در دل خود جای‌داده است.

باگذشت زمان پوشاک سنتی قوم کتول به فراموشی سپرده‌شده و گواه این مدعا نسل جوان امروزی است که به دلیل توسعه جوامع انسانی و شکل‌گیری فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی، ترویج البسه مدرن، در دسترس و پایین بودن قیمت آن نسبت به بالا بودن دستمزد دوخت پوشاک سنتی، از این نوع پوشش فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند و همه این عوامل موجب آن شد تا البسه‌ای ازاین‌دست، به مشتری‌هایی با سلایق خاص محدود شوند.

blank

برای حفظ و احیا این هنر و مهارت دوخت پوشاک بانوان قوم کتول، پرونده ثبت آن توسط دفتر ثبت آثار اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان تشکیل و در سال ۱۳۹۵ با طرح در شورای عالی ثبت کشور به‌عنوان یک اثر و هنر ارزشمند نیکان و بانوان قوم کتول در فهرست آثار میراث ناملموس کشور به شماره ۱۳۲۶ به ثبت ملی رسید.

پوشش زنان کتول از گذشته‌های دور پوشاکی با پارچه‌های دستباف بود که با عناصری چون نوارهای کتول، سکه و یراق تزیین می‌شد. خانم‌ها در جشن‌ها از این نوع پوشاک با تمامی اجزا استفاده می‌کردند که متشکل از پیراهن (رخت کوتاه)، دامنی پرچین (تُنبان قُنبلی)، انواع کت (کُلیجِه، بهاری، کمرچین)، جلیقه، کلاه شهری، روسری، پیش جامه (دم جامه) و شاروسه (شاه ریسه) است. تزئینات روی لباس برای طبقه بالای جامعه با نوارهای دستباف و سکه‌های بیشتر و برای عامه مردم از نوارهای کمتر به کار می‌رفت.

پیراهن زن کتول بلند بوده به‌گونه‌ای که روی دامنی از پارچه شال پشمی گل‌دار قرار می‌گیرد، با آستین‌هایی که تزئیناتی به روی لبه آن دوخته می‌شود. دختران مجرد کلاهی از جنس مخمل که غالباً به رنگ قرمز است و تزئیناتی از یراق و توف (نوار دستباف) دارد، استفاده می‌کنند که زیر روسری بر سر می‌گذارند. البته بانوان متأهل از کلاه استفاده نمی‌کنند و زیر چارقد به روی پیشانی، روسری دیگری می‌بندند که گره روسری در جلوی پیشانی قرار می‌گیرد. چارقد یا روسری آن‌ها غالباً سفید و گل‌دار است. روی لباس نیز پیش جامه‎‌ای با سکه‌های قدیمی از پارچه مخمل می‌پوشند. پیش جامه دارای یقه است و مانند گردنبند به گردن آویخته می‌شود.

مواد اولیه‌ای که برای این نوع لباس استفاده می‌شود عبارت از پارچه‌های زری، پارچه‌های دستباف، پارچه‌های شال پشم (نخی گل‌دار)، پارچه‌های مخمل، انواع نوارهای دستباف (توف)، سکه، یراق، منجوق، ریشه‌های تزئینی، دانه‌های تسبیح، کش، نخ گریسه و… است. امروزه برای این نوع پیراهن از پارچه‌های زری با ۳ متر طول و درگذشته از پارچه‌های ابریشم دستباف که برای دوخت آن از ۶ متر پارچه (به دلیل کم بودن عرض پارچه‌های ابریشمی) استفاده می‌شد.

الگوی لباس بسیار ساده بوده و در قسمت زیر بغل از «مرغک» (پارچه‌های سه‌گوش) استفاده می‌شود که در اصطلاح محلی «زیربغلی» می‌گویند. در قسمت لبه آستین، تزئیناتی از نوارهای دستباف کتول دیده می‌شود که ردیف اول آن نواری از «توف سیاه»، ردیف دوم «دوگلی»، ردیف سوم «ولولک» به ترتیب قرار می‌گیرند. برای دوخت دامن از پارچه «شال پشم»، «زری تال» و یا سایر پارچه‌های طرح‌دار استفاده می‌شود.

blank

برای دوخت پیش جامه عمدتاً از پارچه مخمل قرمز استفاده می‌کنند. روی پارچه مخمل توف مشکی، دوگلی و اریب و همچنین سکه دوخته می‌شود. پیش جامه دارای یقه است و قسمت پایین آن به شکل مثلثی برش می‌خورد. شاه ریسه به‌منظور تزئین، بر روی پیش جامه و به دور گردن قرار می‌گیرد و متشکل از منجوق، دانه تسبیح و سکه است.

به قسمت پایین شاه ریسه، «زیربند» و قسمت بالای آن، «پشت‌بند» می‌گویند که هرکدام جدا بافته‌شده سپس به کمک دوخت به یکدیگر متصل می‌شوند. طرح‌هایی که برای شاه ریسه استفاده می‌شود عبارت‌اند از «قالی‌باف» و «مَکودِلِه».

گل طلا یا گل یقه زیوری بود که به روی شاروسه بسته می‌شد و برای خانواده‌های ثروتمند، این زیور از طلا و برای سایرین از برنج و نقره است. شکل زیور همان‌گونه که از اسم آن پیداست به شکل گل بوده.
«کلیجه» به کت روی لباس می‌گویند که پارچه آن از مخمل و بدون تزئینات بوده یا از تزئینات کمی استفاده می‌شد. آستین آن داری سمبوسه (مثلثی شکل) بوده که رویه انگشتان را می‌پوشانده است.

«کمرچین» به کتی می‌گویند که در بخش کمر به دو قسمت بالاتنه و دامن تقسیم می‌شود و نام کت هم متأثر از فرم آن است. این لباس خاص افراد ثروتمند بوده و سطوح پایین‌تر جامعه از جلیقه استفاده می‌کردند.

در آخر باید به این نکته اشاره کرد که طی سال‌های اخیر پوشاک سنتی اغلب اقوام، دستخوش تغییرات زیادی شده است که دراین‌بین لباس بانوان علی‌آبادکتول هم از این تحولات بی‌بهره نمانده است و امروزه تنها در مراسم و جشن‌ها می‌توان این نوع لباس را دید.

اما درصورتی‌که از این هنر صنعت فاخر حمایت‌های لازم صورت پذیرد، تولیدات آن ازلحاظ اقتصادی بر جامعه کتول تأثیرات بسزایی خواهد داشت، زیرا لباس این قوم شریف از مجموعه صنایع و هنرهای دستی چون پرورش کرم ابریشم، ابریشم‌کشی، نخ‌ریسی، رنگرزی، نساجی سنتی، نوار بافی، منجوق بافی و… تشکیل‌شده که موجب اشتغال‌زایی برای گروهی از زنان و دختران منطقه خواهد بود. درواقع با حفظ یک‌رشته می‌توان عملاً از چندین صنعت و هنر دستی حمایت و آنان را از خطر فراموشی حفظ کرد.

* گزارش از مریم منصوری، کارشناس ثبت آثار میراث ناملموس استان گلستان

استرداد بقایای گنجینه غارت‌شده به ایران

مجموعه‌ای از آجرهای تزئینی که قدمت آن‌ به ۷۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد و از محوطه باستان‌شناسی در ایران به سرقت رفته بود به طور کامل به ایران بازگشت.

به نقل از آرت نیوزپیپر، اخیرا دو آجر بزرگ از این مجموعه به ایران بازگردانده شده‌اند و پیش‌تر در سال ۱۳۹۹ هم ۴۹ آجر باستانی لعابدار به موزه ملی ایران تحویل مسترد شده بود.

این ۵۱ آجر لعابدار کشف‌شده که اندازه اغلب آن‌ها تقریباً بیش از ۳۰ سانتی‌متر مربع است، دارای انواع مختلفی از نقوش شامل شیرها و گاوهای بالدار با سر انسان، چهره‌های اساطیری، پرندگان شکاری، گوزن‌ها و طرح‌های گلدار یا هندسی هستند که از قلایچی، یکی از مهم‌ترین محوطه‌های باستان‌شناسی در غرب ایران واقع در شمال شهر بوکان در نزدیکی مرز عراق، به سرقت رفته بودند. قلایچی پایتخت پادشاهی ماناییان بود.

در دهه ۱۹۷۰، کشاورزی از منطقه قلایچی که مشغول شخم زدن بود با این آجرهای تزئین‌شده برخورد کرد که احتمالاً متعلق به تالار ستون‌دار ارگ قلایچی است. این کشف منجر به حفاری‌های غیرقانونی بسیار مخرب شد و در برخی موارد از بولدوزر استفاده شد. سرانجام در سال ۱۹۸۵ یک حفاری رسمی نجات آغاز شد اما به دلیل تشدید جنگ ایران و عراق  به سرعت متوقف شد. برای مدت ۱۴ سال تا ۱۹۹۹ هم حفاری‌های غیرقانونی انجام می‌شد تا زمانی که یک حفاری رسمی دیگر کلید خورد اما ماحصل آن تنها کشف قطعات کوچکی از آجرهای شکسته بود.

در سال ۱۹۹۱ یک فروشنده آثار باستانی ایرانی که در سوئیس زندگی می‌کرد با «جان کرتیس» مسئول بخش خاورمیانه موزه بریتانیا در آن زمان، برای فروش مجموعه‌ای از آجرهای باستانی قلایچی تماس گرفت. «کرتیس» به انباری در چیاسو در نزدیکی مرز ایتالیا سفر کرد و به فروشنده هشدار داد که ممکن است آجرها به طور غیرقانونی از ایران صادر شده باشند و توصیه کرد که باید آن‌ها را پس داد، اما این توصیه‌ها نادیده گرفته شد.

آجرها در این انبار باقی ماندند اما در سال ۲۰۰۸ صاحبان انبارها پس از پرداخت نشدن صورت‌حساب انبار اقدام کردند. انبار برای توقیف محتویات مجوز گرفت و با پیدا کردن آجرها مقام‌های سوئیسی از موضوع باخبر شدند. «کرتیس» همراه با «جرمی اسکات» وکیل مستقر در لندن با موزه ملی تهران تماس گرفتند و در نهایت تهران درخواست رسمی برای بازگشت این آثار را ارائه کرد.

کشف این آجرهای تزئین‌شده منجر به تجدید نظر در مورد تمدن مانایی شد چرا که نشان می‌دهد مردم آن هنرمندان بسیار ماهری بوده‌اند. طرح‌های آن‌ها همچون گاوهای بالدار با سر انسان نیز حاکی از تاثیر گرفتن فراوان از آشوری‌ها است.

قرار است با بهبود شرایط کرونایی، نمایشگاهی از این آجرهای باستانی تزئینی ابتدا در موزه حقیقی بوکان و سپس در موزه ملی ایران برگزار شود.

منبع: ایسنا

کشف دسته‌گل‌هایی دوهزارساله!

باستان‌شناسان با کاوش در یکی از شهرهای باستانی مکزیک به دسته‌گل‌هایی برخوردند که به دوهزار سال پیش تعلق دارند.

به نقل از لایوساینس، حدود ۲۰۰۰ سال پیش مردم شهر باستانی «تئوتیئواکان» چند شاخه گل را کنار هم گذاشتند، دسته‌گل‌هایی ساختند و آن‌ها را زیر تکه‌چوب‌های شعله‌ور قرار دادند. حالا باستان‌شناسان در کمال تعجب موفق شدند بقایای این  دو دسته‌گل را در تونل زیر یکی از هرم‌های این شهر تاریخی که در شمال شرقی «مکزیکوسیتی» واقع شده است کشف کنند.

هرمی که این دسته‌گل‌ها در نزدیکی آن کشف شده، وسیع است و در زمان ساخت حدود ۲۳ متر ارتفاع داشته است. در این صورت این هرم از هرم «ابوالهول بزرگ جیزه» واقع در مصر نیز بلندتر بوده است.

هرم «تئوتیئواکان» بخشی از «معبد مار پردار» (Temple of the Feathered Serpent) است.

باستان‌شناسان این دسته‌گل‌ها را در عمق ۱۸ متری زمین و در عمیق‌ترین بخش تونل کشف کرده‌اند. در کنار این دسته‌گل‌ها چندین تکه ظرف سفالین به همراه مجسمه‌ «تلالوک»، ایزد باران و حاصلخیزی نیز کشف شده است.

«سرجیو گومز» که باستان‌شناس موسسه ملی انسان‌شناسی و تاریخ مکزیک است معتقد است این دسته‌گل‌ها بخشی از مراسم‌ تشریفاتی مرتبط با بارش و حاصلخیزی بوده‌اند که توسط مردم بومی این منطقه در تونل‌ها برگزار می‌شدند.

باستان‌شناسان امیدوارند با تشخیص نوع گل‌های این دسته‌گل‌ها که از ۴۰ و ۶۰ شاخه گل تشکیل شده‌اند بتوانند اطلاعات بیشتری درباره این مراسم کسب کنند.

باستان‌شناسان در محل کشف این دسته‌گل‌ها شواهدی از یک آتش ‌بزرگ و چندین تکه‌چوب سوخته نیز کشف کرده‌اند. به نظر می‌رسد مردم ابتدا دسته‌گل‌ها را بر روی زمین گذاشته و سپس آن‌ها را با حجم زیادی چوب پوشانده‌اند. به نظر می‌رسد حجم زیاد چوب‌ها دسته‌گل‌ها را از آسیب آتش دور نگه داشته است.

تونلی که «گومز» و تیم او در آن مشغول کاوش بودند در سال ۲۰۰۳ کشف شده و تاکنون محل کشف هزاران اثر تاریخی از جمله آثار سفالین، مجسمه و بقایای حیوانات بوده است. باستان‌شناسان هنوز در تلاش‌اند تا دریابند مردم باستانی چرا این تونل را ساختند و چطور از آن استفاده می‌کردند.

منبع: ایسنا