ثبت جهانی ؛ نسخه درمان رنج‌های بام ایران

 بستن راه‌های فرعی دسترسی در دامنه‌های دماوند، تعطیلی تنها معدن باقیمانده در ارتفاع بالای ۲ هزار متر و کم شدن حضور کوهنوردان و گردشگران سبب شده دماوند حال روز بهتری نسبت به گذشته داشته باشد. اما هنوز می‌توان چالش‌هایی مانند وجود زباله‌ها و حضور کوهنوردهای غیرحرفه‌ای را مشاهده کرد.

بام ایران سال‌هاست که بیشتر از گذشته مورد توجه فعالان محیط زیست، گردشگران، طبیعت‌دوستان و رسانه‌ها قرار دارد. دماوند سیزده سال پیش در چنین روزی یعنی ۱۳ تیر مقارن با جشن تیرگان و روزی که از آن در داستان‌های اساطیری به عنوان روز بالا رفتن آرش کمانگیر از دماوند و پرتاب تیر برای تعیین مرز ایران و توران یاد می‌شود به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. حالا ۱۳ سال است ۱۳ تیر را روز دماوند می‌نامند. تا پیش از دوران کرونایی معمولا هر سال در رینه همایشی به همین مناسبت برگزار می‌شد. اما حالا شرایط متفاوت است و امکان برگزاری برنامه‌ای وجود ندارد.

آتشفشان خفته ایران که طی سال‌های اخیر به دلیل حاشیه‌های پررنگی مانند وقف بخشی از قله، فعالیت‌های معدنی، شایعه فعال شدن، حضور پرتعداد گردشگران در دامنه‌ها و انباشت زباله‌های آن‌ها بارها خبرساز شد، حالا به گفته برخی مسئولان مازندران کمی از دردهایش کاسته شده است که بخشی از این روند حاصل دوران کروناست، بخشی دیگر به اجرای بعضی مصوبات و محدودیت‌های قانونی ارتباط دارد و قسمتی دیگر را نیز باید به حساب گرانی تجهیزات کوهنوردی و هزینه‌های صعود طی دو سال اخیر دانست.

استمرار چالش‌ها

دماوند نخستین اثر طبیعی ایران بود که پیگیری‌هایی برای ثبت جهانی آن شکل گرفت. اما طی سال‌های اخیر دو اثر طبیعی ایران یعنی کویر لوت و جنگل‌های هیرکانی که پس از دماوند ثبت ملی شده بودند به ثبت جهانی رسیدند و این دیو سپید پای در بند هنوز در بند برخی مشکلات به جا مانده از گذشته است. مشکلاتی مانند انباشت زباله‌ها در برخی نقاط دامنه دماوند یا حتی تشکیل نشدن پایگاهی مستقل برای ثبت جهانی.

معاون میراث فرهنگی مازندران می‌گوید: مدت‌هاست از شهرداری رینه خواستیم که ساخحتمانی را در مجموعه ثبت شده پادگان قدیمی متروکه رینه در اختیار ما بگذارد تا پیاگاه ثبت جهانی دماوند به طور مستقل در این ساختمان راه‌اندازی شود. اما هنوز این درخواست به نتیجه نرسیده است. با راه‌اندازی این پایگاه، امکان یکپارچه شدن مدیریت دماوند فراهم می‌شود و چالش مشخص نبودن متولی ثابت برای این اثر طبیعی مهم نیز برطرف خواهد شد.

مهدی ایزدی به وجود زباله‌ها در دامنه‌های دماوند اشاره می‌کند و می‌افزاید: زباله همچنان یکی از معضلات دماوند است. حفاظت محیط زیست و شهرداری رینه پیگیری‌هایی در این زمینه داشتند. اما هنوز مشکل پابرجاست. به هر حال کوهنوردان و گردشگران زیادی هنوز به این منطقه می‌روند. برای مدیریت این روند باید هر چه زودتر پایگاه ثبت جهانی دماوند راه‌اندازی شود تا با عضویت دستگاه‌های مرتبط تصمیم‌گیری‌های هدفمند و یکپارچه برای دماوند انجام شود.

دماوند

 

گام‌های مثبت برای دماوند

اما وضعیت دماوند مانند چند سال پیش به طور مطلق خاکستری نیست. مشاهدات میدانی و پیگیری‌ها نشان می‌دهد که در دو سال اخیر گام‌های مثبتی هم برای این قله برداشته شده که سبب شده دماوند امسال وضعیت و حال بهتری نسبت به سال‌های قبل داشته باشد. یکی از این اقدامات مهم تعطیلی آخرین معدن فعال بالاتر از ارتفاع دو هزار متر دماوند بود که به گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران چند روز است تعطیل شده تا زخم‌های دماوند از برداشت‌های معدنی عمیق‌تر نشود.

حسینعلی ابراهیمی کارنامی می‌گوید: آخرین معدن فعال در محدوده ممنوعه دماوند معدن ملک‌آباد بود که آن هم خوشبختانه با پیگیری‌های انجام شده از ابتدای تیرماه بسته شد و دیگر برداشت معدنی صورت نمی‌گیرد. البته مقداری دپوی پوکه معدنی در منطقه دارند که درخواست دادند تا از محدوده خارج کنند. برای صدور مجوز انتقال دپو نیز در حال بررسی هستیم. اما فعالیت‌های معدنی در ارتفاع بالای دو هزار متر به طور کامل متوقف شد که اتفاق خوبی برای دماوند محسوب می‌شود.

وی با اشاره به تلاش رسانه‌ها، تشکل‌های مردم‌نهاد، حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی برای کاهش مشکلات دماوند و اثرگذاری این تلاش‌ها گوید: ما برای دماوند به ویزه در نیمه نخست سال دو دغدغه ویژه و مهم داشتیم که یکی فعالیت معدنی و دیگری حضور بی‌ضابطه گردشگران در دامنه‌ها بود. خوشبختانه امسال شاهد حضور کمتر گردشگران در این منطقه بودیم.

مدیر کل حفاظت محیط زیست مازندران خاطرنشان می‌کند: یکی از دغدغه‌های ما در خرداد و فصل شقایق‌ها، حضور گردشگران در این منطقه به واسطه وجود جاده‌های متعدد فرعی بود که از سال‌های گذشته به بهانه‌های مختلف ایجاد شده بود. این جاده‌ها علاوه بر این که باعث تردد زیاد مردم می‌شد، مسیرهای مناسبی برای افرادی بود که قصد داشتند به صورت غیرمجاز از این منطقه خاک و سنگ برداشت کنند.

 

وی می‌افزاید: امسال تمام این راه‌ها برای نخستین بار مسدود شد و خوشبختانه دشت شقایق در خرداد شرایطی عادی و طبیعی داشت. حتی مسیر کوهنوردها نیز امسال بهتر از گذشته تعیین شده بود.

این مسئول به در نظر گرفتن برخی چشم‌اندازها برای دماوند هم اشاره می‌کند و می‌گوید: برای بهتر شدن حال دماوند باید دستگاه‌های مختلفی پای کار بیایند و برنامه‌های متنوعی اجرا کنند. یک سری دستگاه‌ها تکالیفی داشتند که باید انجام دهند. مثلا پیشنهاد دادیم که بنیاد مسکن انقلاب اسلامی برای روستاهای پیرامون دماوند طرح تیپ تعریف کند تا به مرور طی چند سال آینده ظاهر روستاهای اطراف دماوند ویژه همین منطقه باشد. این اقدامات برای برندسازی جهانی دماوند نیاز است که انجام شود.

کوه دماوند

کاهش حضور گردشگران

دماوند هم مانند بسیاری از عرصه‌های طبیعی از شیوع کرونا کمی بهره برد. کاهش حضور کوهنوردان و گردشگران در دماوند از ابتدای شیوع کرونا سبب شده که فشار بر این آتشفشان خفته کمتر شود و تعداد حوادث نیز طبیعتا کاهش یابد.

مسئول کارگروه جست‌وجو و نجات هیئت کوهنوردی مازندران شرایط کلی دماوند نسبت به سال‌های گذشته را بهتر ارزیابی می‌کند، می‌گوید: هر چند که هنوز زباله‌ها در بعضی نقاط دماوند وجود دارد و حتی شاهد جمع شدن شیرابه به دلیل انباشت زباله‌ها هستیم، اما برخی اقدامات مانند بستن راه‌های فرعی سبب شده که ترددها در دامنه دماوند کمتر شود. از طرفی هم کرونا به کمک دماوند آمد و حضور گردشگران و کوهنوردان کمتر شد.

داوود لشگری می‌افزاید: تا پیش از دوران کرونا هر سال حدود ۳۰ هزار نفر از جبهه‌های مختلف دماوند اقدام به صعود می‌کردند. اما پارسال حدود ۱۰ هزار نفر از این آمار کم شد و نزدیک به ۲۰ هزار نفر برای صعود به دماوند اقدام کردند. اما امسال هنوز پیک صعود آغاز نشده تا ارزیابی دقیق‌تری از شرایط سال جاری داشته باشیم.

وی اظهار می‌کند: کاهش حضور گردشگران طبیعتا باعث کاهش حوادث هم شد. تا پیش از کرونا سالی دو هزار و ۵۰۰ نفر امدادرسانی هم داشتیم. اما پارسال این تعداد به یکهزار و ۶۰۰ نفر رسید. چون صعود کمتر شد و پارسال در جبهه جنوبی به دلیل محدودیت‌های کرونایی سختگیری‌های بیشتری برای جلوگیری از ورود گردشگران انجام شد.

اما این کاهش حضور و کم شدن تعداد حوادث و محدودیت‌های کرونایی به کم شدن مشکلات و سختی‌های گروه‌های امداد و نجات منجر نشد. لشگری تصریح می‌کند: تعدادی از کوهنوردان وقتی با سختگیری‌ها در جبهه جنوبی مواجه می‌شدند تصمیم می‌گرفتن از جبهه‌های دیگر که سختگیری‌ها اعمال نمی‌شد اقدام به صعود کنند. به همین دلیل دردسرهای ما بیشتر شد. چون باید خدمات امدادی‌مان بابت حوادث و ارتفاع‌زدگی در همه جبهه‌ها پراکنده می‌شد. حتی در جبهه‌های شرقی و شمالی فوتی داشتیم.

 

البته به دلایل کاهش حضور کوهنوردان در دماوند باید گرانی را هم اضافه کرد. کوهنوردی به دلیل نیاز به تجهیزات حرفه‌ای و باکیفیت ورزشی تقریبا گران‌قیمت محسوب می‌شود. حالا تصور کنید که قیمت برخی تجهیزات و لباس‌های کوهنوردی طی یکی دو سال اخیر تا ۱۰ برابر هم افزایش یافته باشد. این گرانی در مورد دماوند بیشتر به چشم می‌آید. چرا که کرایه حمل بار یا انتقال کوهنوردان در دو مسیر دماوند به شکل چشمگیری افزایش یافته است. در حالی که کرایه مسیر خاکی هفت کیلومتری از پارکینگ جبهه جنوبی تا پایگاه اول برای آغاز صعود ۱۵۰ هزار تومان برای هر نفر بود، اکنون این کرایه به ۴۵۰ هزار تومان افزایش یافته است. همچنین کرایه حمل هر کوله‌پشتی برای کوهنوردان توسط قاطر از ارتفاع سه هزار تا چهار هزار و ۲۰۰ متری اکنون حدود ۷۵۰ هزار تومان است. این افزایش قیمت‌ها و تعرفه‌ها سبب شده برخی کوهنوردان و علاقه‌مندان به کوهنوردی قید حضور در دماوند را بزنند. از طرفی هم باعث شده که برخی کوهنوردان اقدام به خرید تجهیزات ارزان و با کیفیت پایین‌تر کنند که احتمال بروز حادثه و آسیب دیدن در زمان وقوع حوادث را بیشتر می‌کند.

blank

بار غیرحرفه‌ای‌ها روی شانه‌ دماوند

مسئول پایگاه امداد و نجات کوهستان رینه یکی از چالش‌های دماوند در سال‌های اخیر را افزایش حضور کوهنوردهای غیرحرفه‌ای بیان می‌کند. افرادی که بدون رعایت اصول کوهنوردی اقدام به صعود می‌کنند و تعدادی از آن‌ها نیز دچار حادثه می‌شوند.

لشگری می‌گوید: بنا بر مشاهدات و تجربیاتی که داریم می‌توان گفت حدود ۲۰ درصد از افرادی که برای صعود به دماوند می‌آیند اصولی و درست صعود می‌کنند و با قواعد صعود آشنا هستند. بسیاری از افراد مسائلی مانند انتخاب زمان مناسب برای صعود، انتخاب مسیر درست یا حتی اصول حرفه‌ای و تعهدات کوهنوردی را مد نظر قرار نمی‌دهند.

مسئول کارگروه جست‌وجو و نجات هیئت کوهنوردی مازندران می‌افزاید: مثلا کوهنوردهای حرفه‌ای معمولا وقتی در مسیر با کوهنورد آسیب دیده مواجه شوند از صعود منصرف می‌شوند و اولویت را بر کمک به کوهنورد حادثه‌دیده قرار می‌دهند. اما بارها مواردی را دیدیم که کوهنوردها یا گروه‌هایی به این موضوع توجهی ندارند. یعنی هدف‌شان فقط این است که به قله برسند. در حالی که در کوهنوردی هدف همیشه و فقط صعود نیست.

لشگری توجه نکردن به برخی اصول فنی کوهنوردی را نیز از دلایل وقوع حادثه برای کوهنوردان غیرحرفه‌ای دماوند بیان می‌کند و می‌گوید: خیلی‌ها زمان خوبی را برای صعود انتخاب نمی‌کنند. مثلا تا دیروقت به فکر صعود هستند و بعد گم می‌شوند. یا ساعت ۱۲ شب تصمیم می‌گیرند که به سمت قله حرکت کنند. در حالی که اگر صبح زود از پناهگاه به سمت قله حرکت کنند نهایتا ظهر به قله می‌رسند و بعد هم زمان مناسب برای بازگشت خواهند داشت.

 

وی تصریح می‌کند: افزایش حضور کوهنوردهای غیرحرفه‌ای سبب شده که شکل یا دلیل برخی حوادث بسیار سطحی و پایین باشد. در این سال‌ها کمتر می‌بینیم تیمی حرفه‌ای باشد و همه نکات اصولی کوهنوردی را بشناسد.

مسئول پایگاه امداد و نجات کوهستان رینه به برخی اقدامات انجام شده برای کاهش حوادث کوهنوردان در دماوند اشاره می‌کند و می‌افزاید: ایمن‌سازی مسیر با نصب تیرک‌ها و شبرنگ یکی از اقدامات مهمی بود که انجام شده است. قبل از نصب تیرک‌ها هر سال سه یا چهار کشته در مسیر جنوبی داشتیم. همچنین در ارتفاع ۴۶۰۰ و ۵۱۰۰ جبهه جنوبی و ارتفاع ۴۳۰۰ جبهه شمالی جعبه‌های ویژه کمک‌های اولیه کوهنوری برای کوهنوردان قرار داده شده تا در صورت وقوع حادثه بتوانند از امکانات موجود در این جعبه‌ها استفاده کنند.

مجموع این اظهارنظرها و اقدامات نشان می‌دهد حال دماوند کمی بهتر از گذشته شده است و حالا بیشتر نفس می‌کشد. اما دماوند تا رسیدن به نقطه‌ آرامش هنوز فاصله زیادی دارد. نقطه‌ای که در ان خبری از معضلات محیط زیستی و مزاحمت‌های انسانی نباشد و مانعی برای ثبت جهانی دماوند دیده نشود.

منبع: ایرنا

مرتبط:

غار رودافشان _غاری پر از پرتگاه در دماوند

برج شبلی دماوند _نمونه منحصر بفرد هنرمعماری ایرانی

تابلوهای ترسناک یک نقاش ناشنوا

زمانی در اواخر قرن هجدهم میلادی و اوایل قرن نوزده، یک نقاش ناشنوا با آثارش در خانه ای قدیمی، مخاطب را به دنیایی ناشناخته و ترسناک می‌بُرد.

حکایت شده که در سال ۱۸۱۹ نقاشی حوالی مادرید خانه‌ای قدیمی در منطقه‌ی دورافتاده و در جوار رودخانه مانزاناریس خریداری کرد. این خانه از همان ابتدا به «خانه مرد ناشنوا» معروف بود؛ چراکه صاحب اصلی آن کم شنوا بود. مرد نقاش هم پس از نقل مکان به این خانه مرموز، مدتی در بستر بیماری افتاد و سپس او نیز به طور کامل شنوایی‌اش را از دست داد.

اما موضوع عجیب این بود که نقاش پس از ناشنوا شدن، صداهایی غریب را می‌شنید که گویی متعلق به این دنیا نبودند و بعد از آن شروع به کشیدن تابلوهایی خوفناک بر دیوارهای خانه کرد؛ نقاشی‌هایی که هنوز هم دیدنشان بازدیدکنندگان را به وحشت می‌اندازد.

این نقاش ناشنوا، فرانسیسکو خوزه گویا (۱۸۲۸ ـ ۱۷۴۶) مهترین نقاش اسپانیایی در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی است.

برخی افراد، نقاشی‌ها و تصاویر ترسیم شده را مقری برای شیاطین و اجنه دانسته و برخی نیز ترسیم شکل ارواح و موجودات ناشناخته را مذموم خوانده اند. در این میان بسیاری نیز این تفکرات را توهمات ذهن انسان و بی پایه و اساس می دانند.

نقاشی‌های خوزه گویا بیننده را با دنیایی دیگر روبه رو می‌کند که برایش غریب است و شاید اگر این نقاش، ناشنوا نمی‌شد قادر به ترسیم این اشکال نبود.

آنچه در خانه مرموز نقاش اسپانیایی ترسیم شده، فراتر از حدود منطق رفته و از تصورات آدمی نیز تخطی می‌کند؛ برای همین خیلی‌ها برای توجیه منطقی این نقاشی‌ها، تنهایی پیرمردی ناشنوا در خانه‌ای بزرگ و قدیمی را بهانه می‌کنند؛ نقاشی‌هایی که بعدها به نام «نقاشی‌های سیاه» معروف شد.

blank
خانه مرد ناشنوا

 

بسیاری فرانسیسکو خوزه گویا را تصویرگر جنگ می دانند. تابلوی «سوم ماه مه ۱۸۰۸» از همه کارهای او در این زمینه کامل تر و شاخص تر است. این تابلو تمام مفاهیم موجود در مجموعه فجایع جنگ در خود دارد. اما شاید برخی ندانند او اشباح، اجنه، جادوگرهای کریه‌المنظر و حتی شیطان را هم ترسیم کرده است و نیز کودکانی که قربانی جن و شیطان می‌شوند. در خانه گویا تصاویری ترسیم شده که یک انسان عادی قادر به تحمل آنها نیست و این پرسش همیشه مطرح بوده که گویا چگونه چندین سال در میان تصاویر اشباح زندگی و این صحنه‌های هولناک را تحمل کرده است؟

پس از مرگ او آنچه در خانه مانده بود همه را وحشت زده می‌کرد؛ زیرا او قبل از مرگش به کسی اجازه داخل شدن به خانه‌اش را نمی‌داد.

blank
 یکی از نقاشی‌های سیاه خوزه گویا

 

تعداد نقاشی‌های کشف شده در دیوارهای خانه گویا ۱۴ عدد است که آن‌ها را در سال‌های پایانی عمرش ترسیم کرده است. پس از مرگ این نقاش، شخصی خانه را خریداری کرده و با دیدن تصاویر روی دیوارها حیرت زده می‌شود؛ در ابتدا دیوارهای نقاشی شده خانه برای نمایش در موزه برداشته شدند و در سال ۱۹۰۹ خانه مرموز گویا به طور کامل تخریب شد.

نقاشی‌های او هنوز هم مورد توجه روانشناسان و منتقدان بوده و مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌گیرند. از منظر علمی متخصصان نقاشی‌هایی از این دست را با توجه به شرایط اجتماعی حاکم در آن دوران تجزیه و تحلیل می‌کنند. بر این اساس نقاشی‌های گویا نیز برخاسته از ترس و وحشت حاکم بر جامعه در زمان جنگ‌های ناپلئونی، سرنوشت نامعلوم مردم و نیز آشفتگی‌های داخلی اسپانیا بوده است.

blank
پیرمردان در حال خوردن سوپ/ یکی از نقاشی‌های سیاه خوزه گویا

 

خود نقاش بر روی نقاشی‌هایش اسمی نگذاشته و این آثار پس از انتقال به موزه دل پرادو در مادرید و مشهور شدن، به نام «تابلوهای سیاه» خوانده شده‌اند.

در زیر یکی از ۱۴ نقاشی سیاه فراسیسکو گویا را البته به صورت نیمه می‌بینید که مردی را در حال بلعیدن فرزندش نشان می‌دهد؛ این صحنه نمایان‌گر تعابیر گویا از افسانهٔ قدیمی ساتورن، خدای رومی، خدای کشاورزی، که در اساطیر یونان به آن کرونوس می‌گفتند، بوده‌ است که طبق این افسانه پدر از ترس برانداخته شدن به دست یکی از فرزندانش، هر یک را پس از تولد می‌خورد.

blank
«ساتورن پسرش را می‌بلعد» (این نقاشی در این تصویر نیمه است)

 

در ادامه برخی دیگر از نقاشی های سیاه گویا را مشاهده می کنید:

نقاش ناشنوا
زنان خندان
blank
دو پیرمرد

شبه جزیره کریمه کجاست و چرا اهمیت دارد؟

کریمه، شبه جزیره ای است که در ساحل شمالی دریای سیاه در اروپای شرقی واقع شده است و تقریبا به طور کامل توسط دریای سیاه و دریای آزوف از قسمت شمال شرقی، احاطه شده است. این منطقه از سالیان بسیار دور تا سال های معاصر، دائما مستعمره ی کشور های مختلف بوده است و جنگ های زیادی در آن رخ داده است.

تاریخ شبه جزیره کریمه

همان طور که پیش تر نیز اشاره کردیم، کریمه از سال های طولانی پیش تا همین دوران معاصر دائما مستعمره بوده است و امپراتوری های زیادی بر آن حکمرانی کرده اند. به طور مثال حاشیه جنوبی این کشور توسط یونانی ها، پارسی ها، رومی ها، امپراطوری بیزانس، گوتهای کریمه، ژنو و امپراطوری عثمانی مستعمره شده است.

قسمت های داخلی این ناحیه نیز در همان زمان ها توسط گروه های متفاوتی مانند عشایر استپ و امپراطوری های استپ اشغال شده بود. بعد ها مغول ها و دیگر سرزمین های مجاور کریمه هم در طی قرن های ۱۵ تا ۱۸ در خاک کریمه با یکدیگر متحد و یکپارچه شدند.

در سال ۱۷۸۳ در نتیجه جنگ بین روسیه و ترکیه، کریمه توسط امپراتوری روسیه اشغال شد. پس از آن به دنبال انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، کریمه به یک جمهوری خود مختار در اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.

بعدها در طی جنگ جهانی دوم، کریمه تمامی جمعیت بومی خود، یعنی تاتار های کریمه را به استان کریمه در آسیای مرکزی تبعید کرد. این اقدام کریمه توسط بسیاری از کشور های آن زمان مانند اوکراین، یک نسل کشی بزرگ شناخته شد.

شبه جزیره کریمه بعد ها در سال ۱۹۵۴، از اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین منتقل شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین در سال ۱۹۹۱ به عنوان یک کشور مستقل، دوباره تاسیس شد و شبه جزیره کریمه هم به عنوان یک جمهوری خود مختار، شروع به سازماندهی کرد.

در انقلاب سال ۲۰۱۴ اوکراین که ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور وقت اوکراین در طی آن بر کنار شد، روسیه با مداخله در این وضعیت، نیرو های نظامی خود را در شبه جزیره کریمه مستقر کرد و به نوعی آن را اشغال کرد.

سپس در همان سال با برگزاری یک همه پرسی غیر قانونی در مورد اتحاد کریمه با روسیه، رای ریزی با موافقت ۹۰ درصدی مردم روبرو شد. این وضعیت در حالی اتفاق افتاد که این همه پرسی کاملا غیر قانونی بود و توسط سازمان ملل هم رد شده بود اما به دنبال آن، روسیه به طور رسمی کریمه کنگو را متحد خود اعلام کرد.

هم اکنون هم وضعیت کریمه نامشخص است و هنوز هم اوکراین ادعا مالکیت آن را می کند. بسیاری از دیگر کشور ها هم کریمه را جزئی از اوکراین می دانند.

شبه جزیره کریمه

گردشگری در شبه جزیره کریمه

کریمه از نیمه دوم قرن ۱۹ به عنوان مقصد تعطیلات انتخاب شد. در این سال ها توسعه شبکه های حمل و نقل، انبوهی از گردشگران را از مناطق مرکزی امپراتوری روسیه به کریمه آورد.

در آغاز قرن بیستم پیشرفت عمده کاخ ها و ویلا ها آغاز شد که هم اکنون هم اغلب آن ها باقی مانده اند. این کاخ ها یکی از اصلی ترین جاذبه های کریمه هستند که سالیانه بسیاری از گردشگران برای دیدن آن ها به این ناحیه مسافرت می کنند.

در مورد مکان های توریستی کریمه افسانه های بسیار زیادی وجود دارد و که باعث می شود گردشگران بیشتر به آن ها جذب شوند.

بعد ها دولت شوروی، کریمه را تبدیل به یک مرکز بهداشتی درمانی کرد و در آن یک اردوگاه پیشکسوتان جوان ایجاد کرد که به همان دلیل در طی سال های ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۹، حدود ۳۰۰ هزار کودک برای اقامت در دوران تعطیلات، به این اردوگاه فرستاده می شود. در این سال ها کریمه به عنوان مقصدی برای بهبود سلامت انتخاب می شد.

اما در دهه ۱۹۹۰، کریمه دوباره به مقصد رفت و آمد گردشگران تبدیل شد. از مکان های پر گردشگر شبه جزیره کریمه می توان به شهر های یالتا و آلوشا، ساحل های غربی اوپاتوریا و ساکی و ساحل های جنوب شرقی فئودوسیا و سوداک اشاره کرد.

طبق اعلام نشنال جئوگرافیک، کریمه در سال ۲۰۱۳ در میان ۲۰ مقصد برتر گردشگری بوده است.

شبه جزیره کریمه

اماکن گردشگری شبه جزیره کریمه

همان طور که پیش تر نیز اشاره کردیم، کریمه بیشتر به دلیل کاخ های فراوان و زیبایش شناخته شده است. همچنین ساحل های بسیار زیبایی در این ناحیه وجود دارد که سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می کند.

به طور کلی اماکن گردشگری معروف کریمه شامل موارد زیر است:

کاخ لیوادیا

آخرین محل استقرار و عقب نشینی تزار روس، نیکلاس دوم، در این کاخ با شکوه بوده است. امروزه نیز گاهی اوقات از این کاخ برای اجلاس های بین المللی استفاده می شود.

منطقه کوکتبل

یکی از محبوب ترین شهر های گردشگری و تفریحی که در جنوب شرقی کریمه واقع شده است.

کوه میتریدات

تپه بسیار بزرگی است که در مرکز شهر کرچ که در قسمت شرقی شبه جزیره کریمه است واقع شده است. از بالای این تپه می توان چشم انداز بسیار زیبایی از طبیعت مشاهده کرد.

گنجینه سکاها

کول اوبا یک مکان تاریخی در کریمه است که در آن توانسته اند گنجینه و آثار سکاها را شناسایی کنند و این مکان را به یک موزه تاریخی تبدیل کنند.

قلعه لانه پرستو

قلعه ای تزئینی که در یک شهر آب گرم کوچک بین یالتا و آلوپکا واقع شده است. این بنا در سال ۱۹۱۱ در لبه یک صخره ۴۰ متری واقع شده است و زیبایی زیادی دارد.

شهر تاریخی تائوریک چرسونسوس

یک شهر تاریخی که تقریبا قدمت ۲۵۰۰ ساله دارد.

کاخ وورونتسوف

یکی از قدیمی ترین کاخ های کریمه و یکی از محبوب ترین جاذبه های گردشگری که در سواحل جنوبی کریمه واقع شده است.

کاخ باخیسارای

کاخ باخیسارای و یا کاخ خان که در قرن ۱۶ ساخته شده است و یکی از شناخته شده ترین کاخ های مسلمانان است.

 

blank

دیگر اماکن گردشگری شبه جزیره کریمه

• کاخ ماساندرا

• منطقه ی نووی سویت

• باغ گیاه شناسی نیکیتسکی

• گالری ملی آیوازوفسکی

• مجموعه موزه دریایی بالاکلاوا

• دره ارواح

سخن پایانی

شبه جزیره کریمه یکی از مناطق پر گردشگر روسیه است که به دلیل کاخ ها بسیار قدیمی و زیبا و معماری های متنوع اقوام مختلف در آن بسیار معروف شده است.

این ناحیه آب و هوایی نیمه معتدل ولی کمی سرد دارد و بهتر است که اگر قصد سفر به آن را دارید، در اواسط بهار و یا فصل تابستان به آن سفر کنید.

مرتبط:

موزه های عجیب روسیه کدامند؟ + تصاویر

معروف ترین مناطق شمال کشور در حوزه گردشگری

شمال ایران زیبا بهترین مقصد برای سفری چند روزه است. همین امروز بار سفر ببنید و به دل جاده بزنید.

شهر انزلی:بندرانزلی یکی از توریستی ترین شهرهای شمال ایران است. این شهر در غرب استان گیلان واقع شده است. این بندر از مدت ها قبل دارای اهمیت تجاری و همچنین گردشگری ویژه ای بوده است. بندرانزلی هوایی مرطوب دارد و یکی از بارانی ترین شهرهای ایران است. این شهر عنوان شهر لوتوس و دروازه ورود به ایران و اروپا را بدست آورده است. خلیج انزلی از مدت ها قبل بندری امن برای کشتی های بزرگ بوده است.

این شهر در طول تاریخ همیشه با نام انزلی نامیده می شد و فقط در زمان سلطنت پهلوی بندر پهلوی نام داشته است. بندر انزلی یکی از متراکم ترین شهرهای ایران است. زبان اصلی مردم بندر انزلی گیلکی است. ماهیگیری، کاشت برنج و کشاورزی شایع ترین مشاغل مردم بندرانزلی است. سفر به این شهر را در برنامه سفر خود بگنجانید.

شهر چالوس:چالوس شهری در استان مازندران در شمال ایران است. این شهر به عنوان گذرگاه برای شهرستان چالوس به شمار می آید. قبلا به چالوس سالوس یا شالوس گفته می شد. جاده چالوس، جاده آسفالته بسیار زیبایی است که در چالوس و حومه تهران، پایتخت ایران ما واقع شده است.

این جاده که مناظر مختلفی از قبیل محیط سبز تا برف پوشیده و کوه های صخره ای در شمال را به نمایش می گذارد، معمولا در تمام طول سال باز است. البته در ماه های فصل زمستان در صورت عدم دسترسی به جهت بارش سنگین برف آن را می بندند.

شهر نوشهر:نوشهر شهری زیبا است که مرکز شهرستان نوشهر استان مازندران ایران است. این شهر بندری است که در ساحل جنوبی دریای خزر واقع شده است. نوشهر با آب و هوای مرطوب نیمه گرمسیری در کنار آب های خزر و محیط طبیعی کوهستان-هایش مدت ها است که مقصد گردشگران داخلی در ایران است.

به دلیل ارتباطات حمل و نقل با دیگر شهرهای شمال ایران، هر ساله صدها هزار بازدید کننده را به هتل ها و ویلاهای خصوصی خود جذب می کند. در زمان پهلوی نوشهر به طور غیررسمی به عنوان پایتخت دوم یا پایتخت تابستانی ایران شناخته می شد. زیرا این شهر شهری بود که شاه و مقامات عالی رتبه دولتی در آن در ماه های تابستان برای زندگی و کار به آن نقل مکان می کردند.
نوشهر
بهترین ساحل شمال کجا است؟

چمخاله:ساحل چمخاله یکی از زیباترین و مجهزترین و کم خطرترین سواحل شمال کشور است که در سال ۱۳۹۰ توسط وزارت کشور به عنوان بهترین ساحل استان گیلان انتخاب شد. بهترین جاذبه های ساحل چمخاله ساحل شنی بسیار زیبا و رودخانه بزرگ چمخاله است این منطقه زیبا نزدیکترین ساحل به لنگرود را دارد و یکی از مناطق گردشگری استان گیلان محسوب می شود.

رامسر: رامسر که به عنوان زیباترین شهرهای شمالی ایران شناخته می شود. رامسر در جاده چالوس به رشت، در غرب استان مازندران و در ارتفاع ۲۰ متری از سطح دریا واقع شده است. این شهرستان از شمال به دریای خزر، از جنوب به رشته کوه البرز و از شرق به شهرستان تنکابن و از غرب به استان گیلان می رسد. آب و هوای رامسر در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل است.

شهرستان رامسر دارای یک بخش مرکزی متشکل از دو شهر رامسر و کتالم و چهار روستا چهل شهید، سخت سر، جنت رودبار و اشکور است. رامسر یکی از شهرهای بارانی و قدیمی استان مازندران است که در گذشته سخت سر نامیده می شده است. شهرستان رامسر شامل جاذبه های بی نظیر طبیعی، تاریخی و تفریحی است. به طوری که به عنوان مقصد گردشگری بیشتر ایرانیان در نظر گرفته می شود.
کمترین فاصله بین کوه ها و سواحل دریای خزر، پارک های جنگلی، آبگرم معدنی، آبشارها، غارها، چشمه ها، دریاچه  ها، بناهای تاریخی، فرهنگ غنی ، صنایع دستی مختلف، مراکز اقامتی، پذیرایی و تفریحی این شهر را به قطب گردشگری تبدیل کرده است.
از هتل های قدیمی رامسر، پارک جنگلی صفارود، روستای جواهرده، قلعه مردکوه و کاخ موزه می توان به عنوان جاذبه های گردشگری نام برد اما این ها فقط چند مورد از زیبایی های رامسر است.
رودسر:شهرستان رودسر با برخورداری از آب و هوای معتدل و مرطوب، در دشتی سرسبز واقع شده است. طبق اسناد معتبر تاریخی نام باستانی رودسر کوتوم است که شهری کوچک در رانکوه بود. رودسر یکی از زیباترین شهرهای شمالی است.
آستارا
بهترین تله کابین جنگلی شمال
  • تله کابین رامسر: یکی دیگر از جاذبه های خارق العاده رامسر، تله کابین رامسر است که ساحل را به جنگل کوهستانی متصل می کند.
  • نمک آبرود: اگر به نمک آبرود سفر کردید، حتما سوار تله کابین شود. واگن ها از میان جنگل سبز عبور می کنند و در دل طبیعت متوقف می شوند.
  • لاهیجان: تله کابین لاهیجان در کنار بام سبز واقع شده است. اگر به این شهر سفر کردید حتما این تفریح جذاب را امتحان کنید.

نمایش باورهای دینی زنان اردبیلی در آیین یاشیل سفره

آداب و رسوم مذهبی ایرانیان، یادمانی از هزاره‌های دور است که بخشی از فرهنگ ملت ایران را تشکیل می‌دهد یکی از این آیین‌ها، آیین پهن کردن سفره‌های نذری توسط زنان است که در اکثر نقاط ایران این آیین مشاهده می‌شود که ازجمله این مناطق می‌توان استان اردبیل را نام برد.

سفره نذری، بنابر یک نذر توسط کسی که بانی نامیده می‌شود شروع و توسط جماعت آیینی اجرایی می‌شوند، این سفره‌ها علاوه بر ایجاد فضایی برای دین‌ورزی زنان به‌ویژه در منطق نذر، در فضای اجتماعی قبل و بعد آیین، امکان‌هایی را برای حل و انجام موضوعات دیگری در زندگی زنان ایجاد می‌کند.

این آیین ریشه‌ای بسیار کهن دارد که در باورهای بسیاری از مردم در برآورده کردن حاجات توسط زنان انجام می‌شود، معرفی این مراسم آیینی در سطح استان و نیز جلوگیری از تحریف این مراسم و آیین پهن کردن سفره‌های نذری در استان اردبیل و چگونگی انجام این سفره‌ها و مواد مورد استفاده و هدف و نحوه اجرای آن باید مد نظر باشد تا مانع از بین رفتن این آیین شود.

یکی از کارکردهای مهم سفره‌ها و دلیل حفظ آن همبستگی و وفاق بین زنان است زیرا این کارها به‌صورت گروهی عمل می‌شود، اگر زنی مشکلی داشته باشد همه در حل مشکل آن خود را مسئول می‌دانند؛ مردم منطقه سفره‌های نذری خود را معمولاً در بسیاری از آبادی‌ها و شهرها در داخل خانه یا در زیارتگاه‌ها و امام‌زاده‌ها می‌گسترانند.

این مراسم مقصد گردشگری مساعدی برای جذب گردشگران، به‌ویژه گردشگران فرهنگی برای تعامل خرده‌فرهنگ‌ها از راه بازدید و گردشگری است، در این رابطه آیین‌های فرهنگی مذهبی یکی از مظاهر اصلی باورها و جاذبه‌های فرهنگی دینی یک ملت و قوم در مطالعات جاذبه گردشگری فرهنگی به شمار می‌رود که طی دوران‌های مختلف به‌صورت جشن‌ها و عزاداری‌ها در میان مردم بومی و محلی رایج بوده است.

سفره به‌عنوان مرکز وحدت اعضای خانواده شکل می‌گیرد که همه این سفره‌ها تجلی دورانی است که زندگی کشاورزی و باغداری توسط زنان و با استمداد از نیروهای ماورا طبیعی ایزدان و ایزد بانوها وجود داشته است و تا امروز به‌صورت سفره‌های نذری تداوم یافته است و پشتوانه این سفره‌ها، قصه‌هایی است که جنبه مذهبی شان تداوم‌یافته است و بسط آن را تا امروز پشتیبانی و تضمین کرده است.

سفره‌های نذری یکی از شناخته‌شده‌ترین نذورات بین زنان هستند که بیانگرفعالیت‌ها و فضاهای دینی زنان بوده و نقش دیگری در حیات مذهبی زنان جامعه اسلامی و شیعی ایران دارند، تداوم تاریخی سفره‌های نذری و حضور آن‌ها در فضاهای اندرونی و دور بودن از دسترس قدرت و دست‌کاری مردان سبب امتداد میراث معنوی بسیار مهمی در آن‌ها در طی قرن‌ها شده است.

به‌طورمعمول برگزاری هر سفره نذری دارای مراسم منحصربه‌فرد است، سه مورد از این مراسمات مذهبی که در استان اردبیل مخصوص بانوان است سفره‌های حضرت رقیه، حضرت عباس و یاشیل سفره (سفره سبز) است.

یاشیل سفره و آداب و رسوم مختص آن

از آیین‌های پهن کردن سفره که مخصوص به منطقه اردبیل است یاشیل سفره بوده که برای چهارده معصوم انجام می‌شود، در این مراسم که سفره پهن‌شده به رنگ سبز است و یا از پارچه مقدسی که نام چهارده معصوم روی آن نوشته‌شده باشد استفاده می‌شود و روی سفره و یا پارچه را با نایلون می‌پوشانند.

دور تا دور خانه و یا مکانی که سفره قرار است در آنجا برگزار شود با پارچه‌های سبز می‌پوشانند و لامپ‌های چراغ‌ها را به رنگ سبز درمی‌آورند این سفره نیز مانند دیگرسفره‌ها باید در مکان مطهر و پاکیزه‌ای انجام بگیرد بر روی سفره از هر نشانه‌هایی از چهارده معصوم قرار داده می‌شود که یادآور آن عزیزان باشد.

در وسط سفره خیمه‌ای کوچک که به رنگ سبز بوده و نماد خیمه امام حسین (ع) و حضرت عباس است، قرار داده می‌شود، گهواره‌های کوچکی نیز که بر روی آن‌ها پارچه‌های سبز کشیده شده و نماد حضرت علی‌اصغر که کوچک‌ترین شهید واقعه کربلا است نیز در گوشه‌های سفره قرار داده می‌شود، کاسه‌های کوچک که در وسط آن دستی به نماد پنج‌تن آل عبا قرار دارد و چهل قفل در اطراف آن است نیز در سفره قرار داده می‌شود، تسبیح‌هایی به تعداد ۱۴ عدد نیز که به همدیگر متصل شده و اکثراً به رنگ سبز بوده نیز بر روی سفره گذاشته می‌شود، چراغی سبزرنگ نیز در وسط سفره قرار می‌گیرد، گلدانی سبزرنگ که دارای گل‌های سفید است، بر روی سفره قرار داده می‌شود.

از نذری‌های قرار داده‌شده بر روی سفره می‌توان به اقلام غذایی مانند سبزی، پنیر، نان سنگک، شیرینی، حلوا، خرما، شکلات اشاره کرد که بر سفره چیدمان می‌شود، در این مراسم نیز بسته‌های کوچک مشکل‌گشا که شامل نمک، شکلات، شاخه نبات و اسپند است، قرار داده می‌شود، به گفته شرکت‌کنندگان نمک و شاخه نبات به یاد حضرت زینب (س) قرار داده می‌شود.

بر روی سفره پارچ آبی سبزرنگ نیز به چشم خواهد خورد که آب را به یاد تشنگان واقعه کربلا در آن می‌ریزند، قرآن و مهر نیز بر روی سفره گذاشته می‌شود؛ شرکت‌کنندگان باحجاب کامل و با وضو بر دور سفره می‌نشینند و مراسم را شروع می‌کنند.

در این مراسم زیارت عاشورا، دعای توسل و سوره الرحمن خوانده شده و از تمامی معصومین روضه خوانده می‌شود و برخی از حاضرین گهواره‌هایی را که بر روی سفره قرار داده شده است تکان داده و نیت می‌کنند و اگر حاجتشان برآورده شده باشد بر روی گهواره پول نصب می‌کنند، برخی دیگر از حاضران نیز چهارده تسبیح به هم وصل شده را در دست داشته و بر محمد و آل محمد صلوات ختم می‌کنند و از اول مراسم تا تمام شدن آن باید تسبیح‌های خود را تمام کنند.

وقتی روضه حضرت علی‌اصغر خوانده می‌شود حاضرین گهواره‌ها را بر سرخود گرفته و سر پا ایستاده و دورتادور سفره چرخیده و سینه‌زنان و در حالت حزن و اندوه برای کوچک‌ترین شهید کربلا عزاداری می‌کنند و به‌ردیف گهواره‌ها را به سرخود گرفته و حاجت‌هایی خود را می‌گویند، به هنگام اجرای این مراسم چراغ‌های خانه را خاموش می‌کنند و بعد از اتمام مراسم چراغ‌ها را روشن می‌کنند.

بعد از تمام شدن مراسم پارچ آبی را که از اول مراسم بر روی سفره قرار داشت به صاحب‌خانه می‌دهند تا با آب آن چایی دم کرده و در بین حاضرین پخش کنند، همچنین شرکت‌کنندگان از اقلام غذایی موجود در سفره به‌عنوان نذری می‌خورند و یا با خود می‌برند.

روضه‌خوانی و برگزاری مراسمات دینی مذهبی الایام به‌صورت هفتگی و ماهانه برگزار می‌شد، در حال حاضرکم‌رنگ‌تر شده و یکی از مهم‌ترین علل آن افزایش آپارتمان‌نشینی است در زمان‌های گذشته در کوچه‌ها که در حدود ۶۰ خانه وجود داشت در ۲۰ منزل این مراعات مذهبی مانند سفره‌های نذری و دیگر مراسمات به‌صورت ماهانه و حتی در ایام خاص و شهادت‌ها نیز با محتوای سخنرانی، مداحی، پهن کردن سفره‌های نذری توسط بانوان استان برگزاری می‌شد.

سفره‌ها در هر دوره‌ای کانونی برای اجتماع و نزدیکی بیش‌تر گروه‌ها و خانواده‌ها و وسیله‌ای برای سپاسگزاری از هر آنچه ایزد کریمانه به انسان بخشیده، بوده است؛ بنابراین پاسداری از این ارزش‌های کهن می‌تواند به‌عنوان پشتیبانی و تکیه‌گاهی برای بقای هویت و فرهنگ ایرانی، در بین نسل‌های آینده‌ی کشور لازم شمرده می‌شود.

محیط مراسمات مذهبی، محیطی مذهبی بوده و کسانی که وارد این محیط می‌شوند علاوه بر اینکه به برکت چهارده معصوم از قرآن و تفسیر آن، احکام و مداحی‌ها بهره‌مند می‌شوند، موجب افزایش مهر و محبت در بین آن‌ها می‌شود، جوانان نیز وقتی مورد عشق و محبت و دوستی قرار می‌گیرند جذب آن مجموعه خواهند شد.

برپایی سفره‌های نذری از اهمیت خاصی در منطقه برخوردار بوده و می‌توان اذعان کرد که این آیین و مراسم تقریباً خاص زنان است و یکی از کاربردهای مهم سفره‌ها همبستگی و وفاق بین زنان است زیرا این کارها به‌صورت گروهی انجام می‌شود.

آیین سفره‌های نذری جزو فولکلور و یا فرهنگ عامه و به‌نوعی کنش متقابل بین انسان‌ها و هستی‌های ماورایی است و همان‌طور به نوعی بیان امیدها و آرزوهای انسان محسوب می‌شود، اقدام به برگزاری سفره‌های نذری توسط زنان استان اردبیل نیز یکی از راه‌هایی است که از طریق آن بتوانند راهگشای مشکلات لاینحل زندگی‌شان باشند و این جزئی از فرهنگ مردم منطقه محسوب می‌شود.

نقش آیین یاشیل سفره در حفظ هویت

یکی از عوامل فرهنگی مهم که توان مقاومت را در ملت‌های زیر سلطه بالا می‌برد و موجبات حفظ هویت را فراهم می‌سازد، حفظ و بزرگداشت آیین‌ها و جشن‌ها و مراسم ملی و مذهبی رایج در جامعه است، برگزاری این آیین‌ها گذشته از آنکه عاملی مؤثر برای مقاومت در برابر مظاهر تمدن سلطه‌گر به‌شمار می‌رود، به میزان فراوان نیز نقش کارساز در راستای پیوند دادن هر چه بیشتر مردم به یکدیگر و افزون گشتن همدلی‌ها و در نتیجه حفظ وحدت ملی ایفا می‌کند و امید به رهایی را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

سفره‌های نذری به‌مثابه فضایی صرفاً زنانه یکی از عرصه‌های بسیار مناسب برای مطالعه فرهنگ و هویت ایرانی و تحقیقات انسان‌شناختی محسوب می‌شود، زنان در اغلب زمینه‌های اثرگذار در زندگی خود، آیینی مشخص دارند و با تکیه بر بینش زنانه خود به بازتولید زنانگی به مشابه نوعی جهان‌بینی در آیین‌های خود می‌پردازند.

این مراسمات به دلیل شایع بودن در بین بانوان باید اطلاع‌رسانی کافی انجام گیرد تا هدف اصلی که گردهمایی بانوان و در طی مراسم برگزاری آیین‌های درست مذهبی، هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین بازتولید کردن دغدغه‌های و در پی اصلاح امور زندگی خویش و اطرافیان است به درستی انجام گیرد و با قدرت بخشیدن به حفظ فرهنگ خود مراسم برایشان روشن شده و از ورود خرافه به این مراسمات که تاریخچه بسیار قدیمی در بین بانوان دارد، خودداری شود.

با وجود هیئت‌های زنانه دینی و مذهبی در کل استان اردبیل در صورت پرداخته نشدن به این بحث این هیئت‌ها و مراسمات روز به روز کم‌رنگ‌تر شده و به فراموشی سپرده خواهند شد که ثبت ملی این آیین‌ها همچون یاشیل سفره گامی در راستای احیای این مراسم‌ها به شمار می‌رود که در سال گذشته انجام شد.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

احیای پخت غذای محلی خشیل اردبیل

نقش و نگاره‌ها در دست‌بافته‌های خراسان شمالی، روایتگر هویت تاریخی و فرهنگی

نقوش و نگاره‌های به کار گرفته‌شده در صنایع‌دستی استان خراسان شمالی ریشه در اعتقادات و باورهای هنرمندان این خطه از کشورمان دارد و هنرمندان خراسان شمالی، صنایع‌دستی را با نگاره‌های متنوع با رنگ‌های الهام گرفته از طبیعت خلق می‌کنند.

اسناد و مدارک برجای‌مانده از ادوار گذشته در خراسان شمالی بیانگر آن است که تولید صنایع‌دستی در این منطقه از ایران سابقه‌ای دیرینه برخوردار است. نوآوران و استادان صنایع‌دستی در این حوزه جغرافیایی همواره به‌موازات آفرینش‌های ذوقی صنعتگران و هنرمندان دیگر مناطق کشور، در خلق آثاری زیبا و خلاقانه دستی داشته‌اند که برخی از این رشته‌های هنری اکنون برجاست و چون سفیری صادق، گوشه‌ای از هویت تاریخی و فرهنگی این خطه را روایت می‌کند.

در ادامه این گزارش، شرح مختصری از مجموعه بافته‌های سنتی مردمان خراسان شمالی را می‌خوانیم.

نساجی سنتی (پارچه‌بافی) 

در گذشته این هنر درصد بالایی از مواد اولیه موردنیاز تولید لباس و پوشاک را در استان تأمین می‌کرده است. در حال حاضر نیز بخشی از این منسوجات نظیر چادرشب، حوله، چوخه، پارچه‌های ابریشمی و… در سطح استان بافته می‌شود.

گلیم‌بافی

گلیم‌بافی

گلیم در واقع نوعی فرش بدون پرز است که با درگیری تاروپود به یکدیگر ایجاد می‌شود. گلیم ازجمله قدیمی‌ترین زیراندازهایی است که توسط بشر ابداع‌شده و مورداستفاده قرار گرفته است تا جایی که محققان سابقه ۷ هزارساله برای آن قائل‌اند.

الیاف استفاده‌شده در این زیراندازها عمدتاً از نوع طبیعی بوده و بیشتر جهت زیرانداز یا تزئین بکار می‌رود. طرح گلیم‌ها متأثر از فرهنگ سنتی و محیط جغرافیایی طبیعی بافندگان است، در بیشتر روستاهای استان در هنگام بافت از نقشه استفاده نمی‌شود و از نقوش ذهنی که دارای تنوع بیشتری هستند استفاده می‌گردد.

گلیم‌ها دارای بافت یک رو و دورو بوده و کاربری آن‌ها در زمینه‌هایی مثل روفرشی، رومیزی، جوال، خورجین، پادری، کناره، گلیم زیرانداز، گلیم تزئینی مانند تابلو، رختخواب بند، کوله‌پشتی، رومبلی، کفش و کیف زنانه، جوراب، دستکش و زانوبند است.

سفره کردی

با مهاجرت عشایر کرد در عصر صفوی به سرزمین پهناور خراسان و سکنی گزیدنشان در این منطقه بسیاری از آداب و سنن ایشان به این منطقه منتقل شد. رایج‌ترین هنر عشایر کرد، بافت نوعی گلیم به نام سفره کردی است که بازگوکننده داستان زندگی بافنده است. این هنر مختص به خراسان بوده و از بافته‌های منحصربه‌فرد زنان کرد عشایر این خطه است که در شهرستان‌های بجنورد، مانه و سملقان، شیروان، فاروج و اسفراین رواج دارد. سفره کردی در ابعاد ۱۵۰*۱۰۰.۱۲۰*۱۰۰ و ۲۰۰*۱۰۰ سانتیمتر مربع به همراه نقش‌های بسیار زیبا و با مضامین و مفاهیم عمیق که ریشه در باورهای این منطقه دارد، از جنس پشم بافته می‌شود. نقوش بکار رفته در این دست‌بافته‌ها نیز دارای تنوع بسیاری بوده که عمدتاً شامل نقوش انتزاعی گیاهی، حیوانی و نقوش هندسی و بر اساس سه شکل مربع، مثلث و دایره است.

 

جاجیم و پلاس

جاجیم دست بافته‌ای است ضخیم شبیه پلاس یا گلیم که راه‌راه و رنگین است و مانند سایر دست‌بافته‌ها به‌عنوان زیرانداز مورداستفاده قرار می‌گیرد و جنس آن عمدتاً از پشم انتخاب می‌گردد تمام جاجیم یک‌بار بافته می‌شود و رنگ و نقش آن متنوع و نمادهایی مانند جوان بودن بافنده و امید به آینده‌ای روشن را در بر دارد.

پلاس نیز نوعی گلیم پشمی است که از دیرباز به‌عنوان زیراندازی مناسب برای محافظت از رطوبت، سرما و گرمای زمین بکار می‌رود و از این نظر در مفروش کردن کف چادر عشایر خراسان شمالی و ساختن سیاه‌چادر و نیز در خانه‌های روستایی مورداستفاده است. بافت گونه پیچ پلاس منحصر به خطه خراسان شمالی است.

خراسان شمالی

چادرشب‌بافی

چادرشب پارچه‌ای است دستبافت، رنگارنگ و چهارخانه که امروزه بافندگان روستای رویین اسفراین به‌عنوان دهکده نساجی سنتی کشور در تولید و عرضه این محصول نقش بسزایی دارند. این پارچه در موارد گوناگونی چون روتختی، رومیزی، پرده و آویز، رومبلی و… مورداستفاده قرار می‌گیرد.

این هنر صنعت در شهرستان‌های اسفراین و گرمه تولید می‌شود.

ابریشم‌بافی

ابریشم به‌واسطه نرمی، شفافیت، ظرافت و استحکام فوق‌العاده که دارا است یکی از مهم‌ترین و گران‌بهاترین الیاف نساجی بشمار می‌رود. نحوه بافت کاملاً شبیه پارچه‌بافی سنتی است و مصارف آن در دوختن لباس، روسری، دستمال و لبه یقه، سرآستین و پیش‌سینه لباس‌های محلی فاخر و… است. در منطقه راز و جرگلان بجنورد، ابریشم‌بافی از قدمت زیادی برخوردار است. نقوش این نوع بافته غالباً به‌صورت هندسی و برجسته بر روی کار نمایان است. صنعتگران شهرستان‌های بجنورد، اسفراین و گرمه تولیدکننده ابریشم استان هستند.

حوله‌‌بافی

نوعی فرآورده نساجی سنتی است که در ابعاد کوچک عرضه می‌شود. تاروپود آن تماماً از نخ پنبه‌ای بوده و جاذب رطوبت است. اسفراین، بجنورد، گرمه و جاجرم، شهرستان‌های فعال در این رشته هستند.

سیاه‌چادربافی

دست بافته‌ای بسیار ساده با موی بز برای تولید چادر عشایری که با توجه به خاصیت موی بز، محافظ بسیار خوبی در برابر سرما و رطوبت است. مانه و سملقان، شیروان، اسفراین از مهم‌ترین مراکز تولید این محصول در سطح استان است.

کیسه‌بافی

دست‌بافته‌ای که از پشم بهاره و دست ریس با ظرافت زیاد تهیه‌شده و در استحمام مورداستفاده قرار می‌گیرد. صنعتگران منطقه مانه و سملقان، شیروان، تولیدکننده این هنر صنعت است.

خراسان-شمالی-فرت-بافی

شال‌بافی

نوعی دست‌بافته چهارگوش بسیار ظریف است که دارای تارهای یکرنگ بوده و نقوش، توسط پودهای رنگی پدیدار می‌شوند. در این بافت سر آزاد پودها در پشت پارچه دیده می‌شوند. شهرستان‌های جاجرم، گرمه تولیدکننده این محصول هستند.

چوخه‌بافی

چوخه را نوعی تن‌پوش پشمی معنی می‌کنند. چوخه به‌عنوان جلیقه چوپانی، لباس کشتی (پالتوی چوخ)، پا تابه، کت‌وشلوار و… بکار می‌رود و به علت نوع آب‌وهوای سرد و شرایط اقلیمی، مردان چوخه را به‌عنوان البسه در زمستان استفاده می‌کردند. به علت استحکام بسیار خوب این پارچه در برابر کشش و ازآنجاکه در مبارزه کشتی هیچ پارچه‌ای مانند چوخه دوام نمی‌آورد پوشیدن این لباس به‌عنوان یکی از قوانین کشتی محلی این خطه محسوب شده و نام این مبارزه به کشتی با چوخه شهرت یافته است. شیروان، اسفراین ازجمله شهرهای این استان هستند که به تولید این محصول می‌پردازند.

نواربافی

بافتن نواری باریک و بلند از جنس نخ، پشم و ابریشم دست‌بافت است که در منطقه رویین اسفراین و راز و جرگلان با طرح‌های متفاوت بافته می‌شود و به مصارف تزئینی لباس می‌رسد این نوارها به‌وسیله کارت‌های چهارگوش بافته می‌شوند. اسفراین و جاجرم از مهم‌ترین مراکز تولید این محصول هستند.

پی‌تاوه (گزی بافی) 

دست بافته‌ای با عرض ۱۵ سانتی‌متر با تاروپود پشمی ظریف که قسمتی از آن با نخ الوان رودوزی شده باشد که برای بستن به ساق پا در نواحی سردسیر خراسان شمالی استفاده می‌شود. جاجرم و شیروان از تولیدکنندگان این هنر صنعت به شمار می‌روند.

منبع: میراث آریا

ونیز در خطر خارج شدن از فهرست یونسکو

شلوغی دیوانه‌وار میدان سنت مارکو در شهر ونیز و عواقب منفی آن باعث شده است تا جزیره کوچک Certosa الگویی جدید برای اجرای گردشگری پایدار در ونیز باشد و این موضوع به این دلیل است که صنعت گردشگری در این شهر قصد دارد با روشی جدید به پایداری بیشتر شرایط کاری و درآمد از گردشگری خود بپردازد.

سرمایه‌گذاری خصوصی، این جزیره عمومیِ فراموش‌شده را که فقط پانزده دقیقه با اتوبوس آبی از میدان سنت مارکو فاصله دارد، به یک پارک شهری چندمنظوره تبدیل کرده است، جایی که در آن ونیزی‌ها و ونیزدوست‌ها می‌توانند بدون تنش‌های موجود در آفت دائمی گردشگری یعنی (ازدحام گردشگر در یک منطقه یا اُوِرتوریسم) مدل جدیدی از گردشگری را تجربه کنند و از ازدحام جمعیت در یک منطقه بکاهند.

آلبرتو سونینو، رئیس پروژه توسعه این جزیره که شامل یک هتل، تفرجگاه ساحلی، رستوران و پارک جنگلی است، گفت: «ما هنوز راه زیادی در پیش رو داریم و تقریباً هیچ کس، حتی متخصصان و یا افراد محلی، این تالاب را به عنوان یک محیط طبیعی و فرهنگی جالب‌توجه قبول ندارند. این موضوعی است که یا باید همین حالا انجام شود یا دیگر هیچ‌وقت به سراغش نرویم. ونیز شهری با ساختار شکننده و محیط تالابی است که تحت نظارت سازمان جهانی یونسکو محافظت می‌شود.»

پس از یک وقفه ۱۵ ماهه در سفرهای گسترده بین‌المللی، ونیزی‌ها در حال بررسی این مسئله هستند که چگونه می‌توانند از بازدیدکنندگان در کنار کانال‌های آبی زیبا و منظره‌های کارت‌پستالی دوران بیزانس استقبال کنند؛ درصورتی‌که ایجاد شرایط سخت و ازدحام جمعیت در گذشته مسائلی مانند حفظ این شهر را تحت شعاع خود قرار می‌دهد.

ونیز

در توصیه‌های مرکز میراث جهانی یونسکو، موضوعاتی مانند گردشگری جمعی، به‌ویژه عبور کشتی‌های تفریحی از مرکز تاریخی شهر، کاهش مداوم ساکنان دائمی و همچنین مشکلات حاکمیتی و مدیریتی مورد توجه قرار گرفت.

مکانیلد روسلر، مدیر این مرکز میراث جهانی، به آسوشیتدپرس گفت: «این چیزی نیست که ما به راحتی پیشنهاد کنیم و به آسانی حل شود. این یک هشدار به جامعه بین‌المللی است که برای پرداختن به مسائل این‌چنینی باید با یکدیگر همکاری‌ها و مشورت‌های بیشتری داشته باشند.»

مقامات منطقه ونتو طرحی را برای راه‌اندازی مجدد گردشگری در این شهرِ وابسته به جهانگردی به رم ارائه داده‌اند که خواستار کنترل ورود مسافران روزمره، تقویت ساکنان دائمی، تشویق استارت‌آپ‌ها، محدود کردن سهام اجاره آپارتمان‌های خصوصی و به دست آوردن کنترل منطقه تجاری برای محافظت از ونیز مطرح شده است. این پیشنهاد که در ماه مارس ارائه شده است، با هدف تبدیل ونیز به «شهری پایدار در صنعت گردشگری» است و امید می‌رود بتواند از ۲۲۲ میلیون یورو (۲۶۵ میلیون دلار آمریکا) بودجه بهبودی اتحادیه اروپا استفاده کند.

نیکولا پیانون، مدیر عامل گروه مشاوره بوستون، که برنامه استراتژیک ونیز به پیشنهاد او بوده است، گفت «ونیز، این شهر زیبا، در معرض خطرِ ناپدید شدن است. اگر ما متحد نشویم و از این کار حمایت نکنیم، ونیز طی ۱۰ سال به بیابان بدل خواهد شد و اثری از این زیبایی باقی نخواهد ماند.»
این پیشنهاد برای ایجاد طرحی جدید به منظور جلوگیری از گردشگری دسته‌جمعی ارائه شده است که نمونه بارز آن در سال ۲۰۱۹ رخ داد و بالغ بر ۲۵ میلیون بازدیدکننده به این منطقه سفر کردند. همچنین، در این طرح قرار است از مهاجرت سالانه هزار ونیزی از این شهر جلوگیری شود و ۱۲ هزار نفر ساکن جدید جذب شده و ۲۰ هزار شغل جدید با درآمد ۴ میلیارد یورو ایجاد شود.

آنا مورتی، کارشناس مدیریت مقصد در دانشگاه ونسی Ca ‘Foscari، گفت: «ونیز بدون گردشگر به شهری تبدیل می‌شود که نمی‌تواند به شهروندان خود خدمت کند.»

طبق نظریه گروه مشاوره بوستون، ۸۰ درصد از کل گردشگرها، حدود ۱۹ میلیون مسافر، که در سال ۲۰۱۹ از این شهر بازدید کردند، فقط ۵ یورو (۶ دلار آمریکا) تا ۲۰ یورو هزینه کردند. در طرف دیگر این معادله، ۲۰ درصد از گردشگرانی که حداقل یک شب را در ونیز می‌گذرانند بیش از دو سوم کل درآمد گردشگران ورودی روزانه را تشکیل می‌دهند. پیش‌بینی می‌شود برای مدیریت بازدیدکنندگان روزانه، یک سیستم رزرواسیون با هزینه دسترسی از سال ۲۰۲۲ راه‌اندازی شود.

با توجه به نظارت بر ورود روزانه گردشگران، این شهر سال گذشته یک اتاق کنترل هوشمند در نزدیکی پل اصلی راهآهن ایجاد کرد که با استفاده از داده‌های تلفن همراه نشان می‌دهد چه تعداد بازدیدکننده در هر لحظه در ونیز حضور دارند. این فناوری بدان معنی است که می‌توان رزروهای آینده را با کدهای QR بارگیری‌شده در تلفن‌ها، بدون نیاز به راه‌اندازی ایست‌های بازرسی، کنترل کرد. پیانون گفت: «این طرح در شهری مانند ونیز که تعداد نقاط دسترسی محدودی دارد و فقط پنج کیلومتر مربع مساحت دارد، عملی است.»

ونیز

کمک به گردشگری پایدارتر در ونیز مستلزم هدایت گردشگران به مقصد جدید، تشویق گردشگران برای گذراندن شب در اقامتگاه‌های این شهر، سخت کردن شرایط سفرهای یک‌روزه و امکان افزایش میزان سکونت دائم در شهر با ساکنان جدید است.

اپراتورهای گردشگری برای بازگشت به کسب و کار خود ناامید هستند و از سوی دیگر تمایل جهانی برای سفر دوباره رو به افزایش گذاشته است. علاوه بر این، در مورد بسیاری از تغییرات باید توسط مقامات منطقه‌ای و شهرستانی در رم تصمیم‌گیری شود، از جمله هر گونه محدودیت در منطقه‌بندی تجاری یا اجاره اقامتگاه از سیستم‌های کرایه خانه آنلاین.

کارلو باگنولی، رئیس آزمایشگاه نوآوری VeniSia در دانشگاه Ca ‘Foscari، گفت: «به نظر من سطح دیستوپی (شرایط سخت زندگی) که ما به آن رسیده بودیم در حدی بود که باید واکنشی نشان داده می‌شد. بسیاری از پروژه‌های جدید در بسیاری از نقاط در حال افتتاح هستند.»

جزیره Certosa، با گذشت بیش از یک دهه هنوز در حال پیشرفت است و موفقیت آن در سطح بالایی است: سه هزار بازدید کننده هر آخر هفته از ۱۰ جاذبه دیدنی در اطراف این تالاب بازدید می‌کنند که احتمال توسعه مجدد آن وجود دارد؛ از جمله بیمارستان‌های تاریخی، جزایر متروک و پایگاه‌های نظامی قدیمی.

سونینو گفت: «من امیدوارم که فرصت را غنیمت بشماریم. این موضوع تنها یک شعار نیست، بلکه یک فرصت است. ما برای انتقال ونیز از گذشته به آینده به ایده‌ها و نظرات مفید زیادی نیاز داریم.»

* ترجمه: بابک صوفیانی

منبع: میراث آریا

مرتبط:

ممنوعیت عبور کشتی‌های کروز از مرکز تاریخی ونیز

میراث فرهنگی نهفته در پای دیوار بزرگ چین

قسمت جیانکو از دیوار بزرگ چین که طی حکمرانی امپراطوران سلسله مینگ ساخته شده بود، پس از گذشت سال‌ها آسیب‌های جدی دیده است. این سازه زمانی بر فراز صخره‌ها و به دور از مراکز تمدن قرار داشت، اما حالا شهر هوایرو در این مکان بنا شده است. با گذشت زمان، برج‌های دیده‌بانی مستحکم این قسممت از دیوار به دلیل مجاورت با هوا فرسوده شده است. همچنین نفوذ آب و پوشش گیاهی سنگین در جداره دیوار این بنا را آسیب‌پذیر کرده است.

جیانکو که به زبان چینی به معنای «نوک پیکان» بوده و به ناهمواری‌های زیبایش مشهور است، به عنوان سخت‌ترین بخش دیوار چین برای صعود شهرت دارد.

در سال ۲۰۱۸، یک پروژه حفاظت به منظور جلوگیری از ریزش بخش‌های سست دیوار بزرگ کلید خورد. از نظر ژانگ جیان‌وی، استاد باستان‌شناسی دانشگاه پکن، این پروژه فرصت مناسبی بود تا او بتواند این سازه را از نزدیک دیده و درباره تاریخچه آن تحقیق کند. گروه ژانگ در طی سه سال گذشته تحقیقات باستان‌شناسی متعددی در یک بخش ۸۰۰ متری از دیوار در جیانکو از جمله چهار برج دیده‌بانی انجام داده است.

دیوار بزرگ چین

نوسازی دیوار چین با کمترین مداخله

تیم تحقیق این بخش را به واحدهای حفاری ۲۵ مترمربعی تقسیم کرده و تحقیقات دقیق را در هر یک انجام داده است. آجرها و سنگ‌هایی که از دیوار افتاده‌اند قبل از بازگرداندن به سازه با دقت تمیز و بررسی می‌شوند.

شانگ هنگ، محقق موسسه تحقیقات باستان‌شناسی پکن، در مصاحبه‌ای گفت: «میراث‌فرهنگی زندگی مخصوص خود را دارد. هر پروژه نوسازی به مثابه مداخله‌ای در دوام و عمر دیوار بوده که اطلاعات مهمی را ارائه می‌دهد. از آنجا که مجبور شده‌ایم از طریق این پروژه دوباره در زندگی این دیوار مداخله کنیم، ابتدا باید اطلاعات مربوطه را از طریق تحقیقات باستان‌شناسان به دست بیاوریم. سپس می‌توانیم بفهمیم که شکل ظاهری دیوار چگونه تغییر کرده است و همچنین می‌توان از وضعیت فعلی آن اطلاعاتی کسب کرد. این کار به روند حفاظت کمک زیادی می‌کند. ما اساساً فهمیده‌ایم که برج‌های دیده‌بان چگونه ساخته شده‌اند، چگونه مورد استفاده قرار گرفته و چه آسیب‌هایی دیده‌اند. این امر سرنخ‌های کلیدی را برای مطالعات معماری ما فراهم کرده است.»

همچنین، این پروژه حفاظتی از عکس‌های هوایی برای تجزیه و تحلیل سازه کمک گرفته است و از طریق دیجیتال‌سازی، می‌توان با رویکرد علمی‌تری روند حفاظت را مدیریت و ارزیابی کرد. آجرها و سنگ‌های پراکنده‌ای که از این محل کشف شده‌اند می‌توانند تا حد زیادی برای کارهای مرمت بازیافت شوند.

ژانگ در ادامه عنوان کرد: «مواد مورد استفاده برای مرمت تا حد امکان اصالت خود را حفظ کرده و این گروه به اصل«حداقل مداخله» پایبند بوده است. بخش دیوار بزرگ در پکن به طول ۵۲۰ کیلومتر از شش منطقه در امتداد کوه‌های یان عبور می‌کند. قسمت کوچکی از سازه مربوط به قرن ششم است، اما بیشتر آن در دوران سلسله مینگ ساخته شده است. »

برج‌های دیده‌بانی و سنگ‌های بخش‌های پایین‌تر در قرن ۱۴ و ۱۵، به ویژه در زمان امپراطور یونگل که پایتخت ملی را از نانجینگ در استان جیانگسو فعلی به پکن منتقل کرده بود، مستقر شدند. تقویت دیوارهای آجری تا اواسط قرن شانزدهم، در زمان سلطنت امپراطور جیاجینگ به طور جدی صورت نگرفته بود. در زمان سلطنت امپراطور وانلی (۱۶۲۰-۱۵۷۳)، هنگامی که بخش جیانکو ساخته شد، استحکام این ساختار تقویت شد.

ژانگ ژونگوا، معاون انستیتوی پکن، گفت: «مطالعه باستان‌شناسی بر روی دیوار بزرگ برنامه‌ای است که شامل مطالعات معماری باستان و محیط اطراف آن نیز می‌شود. این مطالعات به ما امکان می‌دهد نوع خطراتی که پایداری دیوار را تهدید می‌کند دریابیم و به ما در تهیه برنامه‌هایی برای جلوگیری از تهدیدهای احتمالی کمک می‌کند.»

تاریخچه بنای دیوار چین

بنای دیوار بزرگ در دست سلسله مینگ در طی دو دوره کین (۲۰۶ تا ۲۲۱ قبل از میلاد) و دوره هان (۲۰۶ قبل تا ۲۲۰ پس از میلاد) قرار داشت. طبق نظر وزارت فرهنگ و میراث ملی چین، طول این بنا بیش از ۲۱ هزار کیلومتر است و از میان ۱۵ استان و نواحی تحت حکومت چین می‌گذرد. حدود ۸ هزار کیلومتر از این دیوار عظیم در دوره حکومت سلسله مینگ ساخته شده است.

در ژانویه ۲۰۱۹، نقشه اصلی طراحی سازه دیوار توسط مجلس ایالتی چین منتشر شد. هدف از این کار، کمک به تحقیقات در زمینه حفاظت و بازسازی بنا تا سال ۲۰۳۵ بوده است. در جولای ۲۰۱۹، طرح ایجاد پارک ملی دیوار بزرگ منتشر شد. از آن زمان وزارت فرهنگ و میراث ملی چین حدود ۸۳ نقطه از بنا را برای ساخت پارک مشخص کرد و حدود ۲۰ پروژه آن در اوایل امسال به صورت رسمی تایید شد.

چای ژیامینی، رئیس آکادمی میراث‌فرهنگی چین، گفت: «به دلیل اینکه دیوار بزرگ نشان فرهنگی چین است، بسیاری از مردم این کشور به آن تعلق خاطر دارند، اما در واقعیت این بنا متعلق به همه مردم جهان است و باید ارزش فرهنگی آن همچنان حفظ شده و تاریخچه آن به مردم توضیح داده شود.»

دیوار بزرگ برای مردم چین بسیار مهم است. در سال ۱۹۹۳ سربازان چینی سال‌ها در برابر تهاجم ژاپنی‌ها در نزدیکی پکن جنگیدند. به همین خاطر این بنا نماد پایداری نیز به شمار می‌رود. گرچه این بنا نماد روح مصمم ملت چین است، مردم معتقد بودند بنا نباید به نحوی بازسازی شود که از اصل خودش دور شود.

در دهه ۱۹۵۰، وقتی قسمت بدالینگ در پکن در حال بازسازی بود، این رویکرد به طور کامل حفظ شد. اما اکنون چای معتقد است این نوسازی نمی‌تواند شکل اصلی دیوار را تداعی کند.

در سال ۲۰۱۶ عکس‌هایی از قسمت مربوط به استان لیائونینگ به صورت آنلاین نمایش داده شد. ظاهر این بنا کاملا در بازسازی تغییر کرده بود و این موضوع موجب خشم عده‌ای شد. هرچند این اشتباه بعدها جبران شد، آغازگر گفت‌وگوهایی طولانی در میان عموم برای پیدا کردن راه‌های بازسازی و نگه‌داری این بنا بود.

چای اضافه کرد: «اگر از دید باستان‌شناسی به این بنا نگاه کنیم، مردم تغییرات را بهتر می‌فهمند و می‌پذیرند که بعضی قسمت‌های آن قبلا از بین رفته است. کار در جیانکو مثال مناسبی برای صحبت من است. همه باستان‌شناسان به خوش‌شانسی کسانی که در جیانکو کار می‌کردند نیستند. این بنا توسط قوانین ملی محافظ می‌شود و بنابراین محققان اجازه نمونه‌برداری از آجرها را ندارند. باستان‌شناسی این بنا نه فقط درباره دیوار بلکه در مورد میراث فرهنگی وابسته به آن بود و فراتر از تصور ما قرار داشت. دانش ما در مورد بنا وابستگی زیادی به زمین زیر آن دارد.»

دیوار چین

قلعه دفن‌شده در زیر دیوار چین

باستان‌شناسان به قسمتی از دیوار که طولی حدودا برابر با ۱۰ کیلومتر دارد علاقه‌مند هستند. این قسمت در استان مینگ واقع شده است و در آن یک قلعه ویران‌شده در زیر ماسه‌ها دفن است.

یو چنولی، محقق موسسه شاآنشی که هدفش نمایش میراث فرهنگی و باستانشناسی است، در مصاحبه‌ای گفت: «کینگ‌پینگ بو در اواسط قرن ۱۵ ساخته شده است. در دهه ۱۶۹۰ لشکری به رهبری امپراطور کانگشی در دوره پادشاهی کینگ، قلعه را فتح کرد و پس از پیروزی امپراطور این قلعه متروکه شد».

دروازه شهر، پل‌ها و برج‌های دیده‌بانی توسط تیم یو پیدا شدند. این گروه از ماه می‌سال گذشته بر روی معبد تائوئیست‌ها که ویران شده بود کار می‌کند. این معبد شیانینگ نام دارد و نکته جالبش اینجاست که این ویرانه که ۶۰ متر طول و ۲۵ متر عرض دارد.

مطالعات بر روی کتیبه‌های سنگی که قدمتشان به دوران امپراطور وانلی بازمی‌گردد، نشان می‌دهد که این مکان متعلق به خدای حامی بومیان بوده است. حدود ۳۰ مجسمه رنگی به اندازه انسان‌های واقعی در ویرانه‌های معبد پیدا شد.

یو گفت: «طرح اولیه این حیاط شدیدا حفاظت شده بود و مجسمه‌ها عالی ساخته شده بودند. چون مکان پس از متروکه شدن بلافاصله توسط شن مدفون شده بود و توسط انسان‌ها تخریب شده بود، بقای آن در معرض خطر قرار داشت.»

در شرق معبد، سازه‌ای با ارتفاع بیش از سه متر همچنان در شن مدفون است. این وضعیت امید بیشتری به یو برای کاوش و حفاری می‌دهد. یادداشت‌ها نشان می‌دهد که ۳۶ قلعه در منطقه به عنوان سربازخانه برای سربازان گارد در مرز شمالی دیوار استفاده می‌شده است.

قطعات یافت‌شده ظروف چینی شاهدی بر این است که قلعه براساس کمک تاجران منطقه ساخته شده است. همچنین ۲ فروشگاه در نزدیکی باروها قرار داشت. به علت پیشرفت تجاری، میان فرهنگ‌ها و گروه‌های بومی در منطقه مراودات دائمی وجود داشته است. بنابراین دیوار بزرگ چین چهارراهی بود که فرهنگ مردم بخش جنوب را مردم شمالی تلفیق می‌کرد. و به این شکل بود که اجتماع در تمدن چین شکل گرفت.

سایر سایت‌های کشف‌شده در امتداد دیوار چین

مطالعه سایت‌های دیگر در امتداد دیوار بزرگ چین دیدگاه بهتری نسبت به تاریخ آن به دست می‌دهد.

در سال ۲۰۱۹، باستان‌شناسان موسسه فرهنگی رلیس و باستانشناسی مغولستان و دانشگاه سونیاتسن در گوانگژو، تحقیق درباره یک شهر ویران شده به نام هوهوت در زمان خاندان هان که در نزدیکی این مکان قرار داشت را آغاز کردند. هوهوت در پایتخت مغولستان با حکومتی مستقل واقع شده بود.

ژانگ ون پینگ، یک محقق از موسسه داخلی مغولستان، گفت: «اگرچه خرابه‌ای که به سایت شالیانگزی معروف است در آن زمان فقط به اندازه مرکز اصلی شهرستان بود، بقایای معماری خاکی با مساحت حدود ۱۸۰۰ مترمربع شاهدی از وضعیت استثنایی این مکان است. کاشی‌های کشف‌شده در این مکان دارای الگویی مشابه با کاشی‌های کشف‌شده از ویرانه‌های کاخ شاهنشاهی سلسله هان بودند. همچنین، بقایای انبارها و چرخ‌های سفالگری به همراه مقدار زیادی ارزن در این محل پیدا شده که نشان می‌دهد از آن به عنوان انبار استفاده می‌شده است.»

از آنجا که مردم مرکز شهرستان به چنین انبار بزرگی احتیاج نداشتند، باستان‌شناسان احتمال می‌دهند که این مکان برای اسکان سربازانی که از دیوار بزرگ محافظت می‌کردند استفاده می‌شده است.

ژانگ ونپینگ گفت: «به عنوان یک شهر مرزی نزدیک به دیوار در دوران سلسله هان، چیزهای زیادی برای پر کردن خلا مطالعات باستان‌شناسی مربوط به چنین میراثی وجود دارد. همچنین برای اولین بار ما یک انبار امپراطوری هان را در امتداد دیوار بزرگ پیدا کردیم.»

از آنجایی که مدیریت انبار توسط دولت مرکزی برای اطمینان از تأمین مواد غذایی به شدت کنترل می‌شد، ونپینگ انتظار دارد تحقیقات بیشتری برای کمک به مطالعات جامع نظام سیاسی و اقتصادی ملی در دوره سلسله هان که منطقه مرزی شمالی را اداره می‌کرد وجود داشته باشد.

در اواسط قرن اول قبل از میلاد، هوهانیه، رهبر مردم عشایر شیونگنو، برای بیعت با سلسله هان و حفاظت از مرز به سمت جنوب حرکت کرد. سوابق نشان میدهد هیچ اثری از سختی در تامین معشیت در مرزهای شمالی وجود نداشته و مردم بومی آنجا در رفاه کامل زندگی می‌کرده‌اند.

در این راستا ژانگ ونپینگ افزود: «وجود انبار شاخصی از دوران صلح و شکوفایی این منطقه است.»

وی جیان، استاد باستان‌شناسی و موزه‌شناسی در دانشگاه رنمین چین، گفت: «دیوار بزرگ به عنوان یک سیستم دفاعی نظامی ساخته شد، اما مردم عشایر در طول تاریخ باستان به حرکت خود در جنوب ادامه دادند و به دنبال ساختن خانه‌های جدید خود در چین مرکزی بودند. به همین منظور، دیوار به محرکی برای مبادلات فرهنگی تبدیل شد که سرزندگی و رشد کشور را حفظ می‌کرد.»

* ترجمه از آناهیتا رشیدی

منبع: میراث آریا

مرتبط:

پلکان مارپیچ کوه تایهانگ چین

نکاتی که برای گرفتن ویزای چین باید بدانید

میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی، التیام‌بخش دردهای پناهندگان

با بیشتر شدن تعداد پناهندگان در سراسر جهان، ابزارهای دیجیتال می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا فرهنگ و میراث خود را به شیوه‌ای نوین حفظ کنند.

سلیمه خاتون در طول زندگی طولانی خود شش بار به کشورهای مختلف پناهنده شده است. او اولین بار در جنگ جهانی دوم و اخیرا در سال ۲۰۱۷ از خانه خود در میانمار خارج شد، چون مجبور بود با حدود یک میلیون روهینگیایی دیگر به بنگلادش فرار کند. خاتون که گمان می‌رود بیش از ۱۰۰ سال سن داشته باشد، همراه با حدود ۷۰۰هزار پناهنده روهینگیایی در کوتوپالونگ، بزرگترین اردوگاه پناهندگان جهان، در بازارِ بنگلادش زندگی می‌کند. بیشترِ آن‌ها با دارایی اندک و به خاطر آزار و اذیت مذهبی و قومی در میانمار به کشورهای دیگر گریخته‌اند. خاتون به‌هنگام فرار چیزهای زیادی با خودش برنداشت: یک صندوقچه و یک لودا (یک ظرف آبِ برنجی که پدر و مادرش به عنوان هدیه عروسی به او داده بودند و از آن برای وضو گرفتن استفاده می‌کند).

blank

داستان خاتون به همراه تصاویر او و لودا در نمایشگاه مرکز حافظه فرهنگی روهینگیایی (آرشیو دیجیتال جدیدی از هنر و ادبیات) با نام اختصاری RCMC وجود دارد. در این آرشیو دیجیتالی وسایل ارزشمند و میراث فرهنگی و هنری پناهندگان وجود دارد. آر سی‌ام سی، طرحی به رهبری سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM)، یکی از اولین تلاش‌ها برای ثبت و حفظ میراث روهینگیا، از جمله موسیقی، نقاشی، چوب‌بری، گلدوزی، سفالگری و معماری سنتی آن‌ها است. مانوئل مارکس پریرا، معاون رئیس IOM گفت: «یکی از اهداف اصلی این آرشیو دیجیتالی، ایجاد فضای خلاق و ایمن است که مردم روهینگایی بتوانند دانش خود را به اشتراک بگذارند، میراث فرهنگی خود را حفظ کنند و با حافظه فردی و جمعی خود ارتباط برقرار کنند.» هویت فرهنگی هر اجتماع در هویت تک تک افراد و طرز نگاه و ارتباط آن‌ها با جهان نقش اساسی دارد. این موضوع به ویژه در مورد روهینگیایی‌ها صدق می‌کند، زیرا هویت آن‌ها همیشه در هاله‌ای از ابهام بوده است.

blank

طبق گزارش سازمان ملل، در سراسر جهان ۸۰ میلیون نفر به دلیل جنگ، بلایای طبیعی و سایر حوادث، مجبور به مهاجرت از خانه‌های خود شده‌اند. مردم سوریه، افغانستان و میانمار را می‌توان نمونه‌ای شاخص از این حوادث دانست. برخی از همین پناهندگان و همچنین مورخان و فعالان فرهنگی، از ابزارهای دیجیتالی برای حفظ تاریخ و دانش این جمعیت‌ها و حتی اثبات مالکیت زمین و خانه‌های آن‌ها استفاده می‌کنند. تامیل‌های سریلانکا که از جنگ داخلی ده‌هاساله فرار کردند و از آن جان سالم به در بردند، بایگانی چندرسانه‌ای و کتابخانه دیجیتال نولاهام (Noolaham) را تشکیل داده‌اند که شامل اسناد، روزنامه‌ها، ادای احترام برای کشته‌شدگان و اصطلاحاً فرهنگ‌نامه بیوگرافی مردم تامیل است.

بایگانی آثار فرهنگی پناهندگان

دیوید پالازون، سرپرست RCMC، گفت: «جامعه پناهندگان از طریق این امکانات می‌تواند از داستان‌های خود حفاظت کند و آن‌ها را به گونه‌ای مستندسازی کرده و نمایش بدهد تا به بخشی از روایت تاریخی که اساس تاریخ آینده مهاجرت را بنا می‌کند تبدیل شود و با جهان ارتباط برقرار کند. به علاوه، ابزارهای دیجیتال می‌تواند به آن‌ها فضا و ابزارهای لازم را بدهد تا بتوانند با هنر و خلاقیت معروف شوند و به حاشیه رانده نشوند.»

blank

التیام از طریق هنر

به گفته محققان سازمان ملل، سرکوب مردم روهینگیا در میانمار به رهبری ارتش «با قصد نسل‌کشی» اجرا شد، اتهاماتی که دولت میانمار آن‌ها را انکار می‌کند. در اردوگاه‌های پراکنده در جنوب شرقی بنگلادش، پناهندگان نیز از سیل‌های موسمی و آتش‌سوزی جان سالم به در برده‌اند. ارزیابی سلامت روان توسط IOM در سال ۲۰۱۸ نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ‌دهندگان، حملات پانیک یا فکر به خودکشی را تجربه کرده‌اند، در حالی که نیمی از پاسخ‌دهندگان «بحران هویت» را به عنوان یک مشکل مشترک ذکر کرده‌اند. حدود ۴۰٪ احساس اضطراب و ترس ازعدم شناسایی به عنوان شهروند در وطن خود را ذکر کردند و نزدیک به سه چهارم از دست دادن هویت فرهنگی را دلیل استرس خود عنوان کردند.

امانوئل مارکز پریرا، از مسئولان ارشد IOM در بنگلادش، گفت «RCMC، که یک فضای حقیقی هم در اردوگاه برایش در نظر گرفته شده است، به حمایت از سلامت روان پناهندگان کمک می‌کند. IOMمولفه‌های فرهنگی و سنتی را برای سلامتی روانی و روانی-اجتماعی افراد ضروری می‌داند. از این طریق احساس تعلق در این افراد تقویت می‌شود؛ بنابراین ضروری است که روهینگیایی‌ها هویت فرهنگی خود را از طریق احیای صنایع‌دستی و میراث فرهنگی خود حفظ کنند.»

شهیدا وین، شاعر روهینگایی، معتقد است: «برای جامعه بسیار مهم است که میراث فرهنگی خود را حفظ کند، اما جامعه ما در معرض خطر است. این میراث باید به هر شکل ممکن حفظ شود تا نسل‌های جدید روهینگیا سنت‌ها و فرهنگ خود را بشناسند.»

* ترجمه: بابک صوفیانی

منبع: میراث آریا

جریان معنویت به بلندای تاریخ در مساجد مراغه

کهن‌شهر مراغه، این شهر باشکوه و ارزشمند از جمله شهرهای مهم آذربایجان شرقی است که همچون تبریز، مساجد تاریخی و زیبای متعددی را در دل خود جای داده است.

این کهن‌شهر با داشتن ۱۱ مسجد شاخص تاریخی ثبت‌شده در فهرست آثار ملی کشور که قدمت برخی از آن‌ها به قرن هفتم، دوره ایلخانی، زندیه و صفویه می‌رسد، از نظر معماری اسلامی و میراث ماندگار معنوی، از جمله شهرهای صاحب سبک و شهرت در بین شهرهای مختلف کشور است.

معماری منحصربه‌فرد و تزئینات داخلی این مساجد تاریخی در سبک‌های متفاوت، در طول قرن‌های گذشته الهام‌بخش ساخت مساجدی به همین سبک در شهرهای بزرگ تاریخی از جمله اصفهان در دوره صفویه بوده است. مساجد تاریخی مراغه مانند مسجد قاضی، ملامعزالدین، شیخ تاج، شیخ بابا، ملا رستم، ضریر، ریحان، سفید (آق)، ملامحمود، طاق و شجاع الدوله، نمونه‌هایی از سبک الهام‌بخش معماری اسلامی را در خود به یادگار دارند.

با نگاهی به تاریخچه بنای این مساجد می‌توان این نکته را دریافت که این اماکن مقدس اسلامی در گذشته کاربردی متفاوت‌تر از امروزه داشته‌اند. بر اساس یافته‌های تاریخ‌نگاران معتبر داخلی و خارجی، مساجد تاریخی مراغه در قرون گذشته علاوه بر برگزاری آیین‌های مذهبی و اسلامی، محلی برای آموزش، تحصیل و نیز رسیدگی به امور روزمره مردمان آن زمان بوده است.

معماری به‌کاررفته در این بناهای تاریخی با عنوان «سماع از فرش تا عرش»، مملو از تزئینات داخلی و معماری درون‌گرا مانند فرش‌های دستباف محلی تا نقوش اسلامی در ستون‌ها و سقف‌هاست. برخلاف بنای کلیساها و سایر اماکن مقدس ادیان مختلف، مساجد تاریخی کهن شهر مراغه با بهره‌گیری از سبک خاص معماری و نقوش اسلامی، بیشترین احساس نزدیکی و روح معنوی به خداوند را در بیننده ایجاد می‌کند. معماری بکار رفته در بنای این مساجد الگویی بزرگ برای ساخت سایر مساجد تاریخی کشور بوده است، سبک متفاوت به کار رفته در مساجد تاریخی مراغه، از ظرفیت بسیار بالای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی برای ثبت در میراث جهانی برخوردار است، در ادامه این گزارش به معرفی ۵ مسجد شاخص مراغه خواهیم پرداخت.

blank

مسجد شیخ‌بابا

بنای اولیه مسجد تاریخی ”شیخ بابا” در مراغه مربوط به قرون هشتم و نهم هجری است که بر پایه‌های آن، مسجد کنونی بازسازی شده است. آنچه امروزه از مسجد جامع شیخ بابا باقی‌مانده آجرکاری سردر دوره تیموری، یک ستون سنگی و دو ستون چوبی مقرنس‌کاری شده است، این ستون سنگی استوانه‌ای شکل و مرکب از ۲۰ قطعه‌سنگ مدور است که روی هم گذاشته شده و در مجموع ارتفاع آن به ۵ متر و محیط آن به ۱۸۶ سانتیمتر می‌رسد، ۶۰ سانتیمتر از پایین ستون صاف و بدون نوشته است. بخش بالایی این ستون کتیبه‌ای به خط ثلث در اندازه ۱۶۰ سانتیمتر وجود دارد، تاریخی که در ستون نوشته شده ۸۶۴ هجری قمری است و متن کتیبه شامل اسما متبرکه حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و نیز نام مشایخ و مرادهای شیخ بابا، نام بانی بنا و حجار آن‌که ستون سنگی برای حفاظت بیشتر به موزه مراغه منتقل‌شده، این ستون سنگی مدور به شماره ثبتی ۷۹۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

مسجد ملامعزالدین

مسجد ملامعزالدین یادگار تاریخی از دوره صفویه این مسجد تاریخی در دل بافت تاریخی مراغه قرار گرفته و بنای مسجد مربوط به دوره صفویه است، به موجب کتیبه مرمری موجود در دیوار جنوبی، مسجد در دوره شاه‌طهماسب اول در تاریخ ۹۷۶ هجری قمری بازسازی شد و دوره قاجاریه نیز مجدداً مورد مرمت قرار گرفت. مسجد بزرگ این بنا ۳۶ ستون چوبی در چهار ردیف دارد که از دیوار شمالی وارد محوطه مقبره شیخ معزالدین می‌شود، سنگ‌قبرهای موجود در محوطه حیاط و مقبره داخل مسجد دارای کتیبه‌های تاریخی نفیسی هستند. از جمله سنگ مرمرین شیخ معزالدین که در حیاط شمالی بنا جای دارد. در جلوی مسجد سنگ‌قبرهای دیگر مرمری قرار دارد که تاریخ‌های ۸۷۱ و ۷۷۲ هجری قمری را نشان می‌دهند، این سنگ‌نبشته‌ها مشخص می‌سازد که از قرن هشتم تا روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی، خاندان معزالدین در مراغه صدارت و نفوذ داشته‌اند. این مسجد تاریخی با شماره ثبتی ۶۴۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

مسجد ملارستم

مسجد ملارستم جلوه‌ای از زیبایی هنر معماری دوره صفویه این مسجد در میدان ملارستم واقع شده است. سردر بلند ورودی مسجد دارای قوس جناقی و مقرنس‌کاری‌های گچی است. در حاشیه سردر مسجد از گچ‌بری‌های شبکه‌ای و تزیینات مهندسی استفاده شده و کتیبه‌ای از سنگ مرمر در کنار این سردر ورودی به چشم می‌خورد. شبستان مسجد ملارستم دارای ۳۵ ستون چوبی در ۵ ردیف است که سقف چوبی مسجد را نگه‌داشته‌اند، ستون‌ها و سرستون‌های چوبی مسجد از تزیینات زیبایی برخوردار است. این مسجد کتیبه تاریخی ندارد، در کتاب ”دافع الغرور” بنای مسجد به «حاجی علیخان مقدم مراغه (حاجب‌الدوله)» نسبت داده شده، ولی می‌توان بنای آن را متعلق به دوره صفویه دانست که در دوره قاجاریه نیز مرمت و بازسازی شده است.

blank

 

 

مسجد ضریر

مسجد ضریر یکی دیگر از مساجد بسیار زیبای شهر مراغه است که دوره زندیه تعلق دارد. این بنا دارای نمای آجری تزئیناتی خفته راسته‌ای (حصیری) است که شامل پایه‌ها، طاق‌ها و لچک‌های زیبای آجری است که اطراف آن با ازاره سنگی سنجان (محلی) پوشیده شده است.

شبستان مسجد نیز دارای سازه‌ای چوبی است که شامل ستون‌های چوبی با پایه‌های سنگی و سرستون‌های قطاربندی شده است که صندوقچه‌های چوبی زیبایی شاه‌تیرهای اصلی مسجد را در خود احاطه کرده است.

تزئینات نقاشی شده بر روی این سرستون‌ها و صندوقچه‌ها و… الهام گرفته شده از گل‌بوته‌های منطقه و در بخش‌هایی آیات قرآنی و اشعاری مذهبی است که در این میان می‌توان به شعر معروف «باز این چه شورش است…» اشاره کرد. این مسجد زیبا در تاریخ ۱۳۸۲/۳/۱۰ و با شماره ثبت ۸۹۰۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

مسجد طاق

این مسجد زیبا یکی از مساجد طاق و گنبد دار مراغه محسوب می‌شود که معرف ساختار معماری متفاوتی در این شهر است. این بنا متشکل از دو شبستان به هم پیوسته اما متفاوت از هم است که طی تغییرات و دخل و تصرفات احتمالی صورت گرفته به این شکل درآمده است. شبستان اصلی واقع در ضلع شمالی به‌صورت طاق و تویزه بر روی چهار ستون آجری قطور در مرکز و چهار ستون نسبتا کم‌حجم در طرفین شرقی و غربی احداث گردیده است. پوشش مسجد متشکل از ۹ گنبد است که تعدادی از آن‌ها به‌صورت چهاربخشی کار شده و در طرفین از نوعی طاق خونچه‌پوش جهت مسقف نمودن فضا استفاده شده است. این مسجد زیبا در سال ۱۳۸۲/۰۳/۱۰ با شماره ثبت ۸۷۴۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

* گزارش از نویده رئوف‌فرد

منبع: میراث آریا

مرتبط:

مراغه شهری به وسعت تاریخ