شهیدگاه، یادآور دلاوری‌هاى فرزندان ايران‌زمين در مقابل تهاجم بیگانگان

طبق شواهد و مدارک مستند تاریخى، این محوطه، قبرستان وسیعى بوده که در دوره شیخ صفى‏‌الدین محل دفن مریدان و همچنین پس از تشکیل سلسله صفویه برای تدفین شهداى جنگ شروان، چالدران و شخصیت‌هاى مذهبى و سیاسى مورد استفاده قرار مى‏‌گرفته است.

عنوان شهیدگاه براى اولین بار در زمان شاه اسماعیل اول به این قبرستان داده شد، روایت است، شاه اسماعیل اول در سال ۹۱۵ق/۱۵۰۹م به همراه عده‌‏اى از مریدان و صوفیان خود براى گرفتن انتقام خون پدر و جدش عازم شروان شد و پس از پیروزی بر فرخ یسار و فتح شروان جنازه پدرش حیدر و جدش شیخ جنید را همراه افرادی از بزرگان و سرکردگان صفوى که در رکاب پدرش سلطان حیدر و در خدمت خود او در آن جنگ‌ها شهید شده بودند، به اردبیل انتقال داده و پدرش را در کنار مزار شیخ صفى‌‏الدین و شهداى دیگر را در آن قبرستان دفن کرد.

به روایت دیگر جنازه شیخ حیدر و شیخ جنید بدون اینکه از یکدیگر مشخص باشند در قبرستان پشت مسجد بقعه دفن شدند و از آن زمان قبرستان مذکور به شهیدگاه معروف شد.

در زمان شاه اسماعیل نیز پس از وقوع جنگ چالدران در سال ۹۲۰ق/۱۵۱۴م اجساد تعدادى از قهرمانان شهید این نبرد نابرابر به همراه زین و یراق اسب‌هایشان که به پوست و چرم پیچیده شده بودند به این قبرستان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شدند.

 جای هیچ شک و تردیدی نیست که دفن اجساد جنگ شروان و به ویژه جنگ چالداران بیانگر سابقه نبرد سازمان یافته اجداد صفوى با دشمنان در راستاى رسمیت مذهب تشیع بوده است، این نبردها براى اولین بار در زمان سلطان جنید و بعد، سلطان حیدر جامع عمل پوشیده است.

جنگ سلطان جنید نخستین جنگ خاندان صفوى در راه مذهب بود که در سال ۸۶۰ ق/۱۴۵۶م رخ داد و جنگ چالدران نیز در زمان شاه اسماعیل اول صفوى با عثمانى‏‌ها به وقوع پیوست، این جنگ تاریخی نبرد نابرابرى بین سپاهیان و لشکریان عثمانى و سپاه ایران بود.

سنگ قبرهاى شهیدگاه و تزیینات آن

به‌طور کلى سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه از نظر نقوش تزیینى به شش گروه عمده گیاهى، هندسى، حیوانى، انسانى، نمادین و خط نگاره‌‏ها دسته‌بندی می‌شود.

نقوش گیاهی شامل نگاره‌های درخت و نقوش گیاهى است، تزیینات درختى آن با یک ساقه عمودى و چندین انشعاب راست و مایل و تزیینات گیاهى به صورت اسلیمى‌، ختایى و گل‌هاى شاه عباسى سر در آورده از داخل گلدان‌هاى تزیینى است. این نقش‌ها از لحاظ سبک‌‏شناسى قابل تطبیق با تزیینات گلدانى (درخت طیبه) کاشی‌هاى معرق و هفت رنگ چینی‌خانه است.

دومین گروه از تزیینات سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه با نقش‌های هندسى و گره چینى‌های برجسته مشخص می‌شود، این طرح‌ها با نقوش گیاهى همراه شده و فواصل خالى با برگ‌هاى به هم پیچیده و طرح‌هاى گلدار زیبا پر شده است.

تعداد سنگ قبرهایى که داراى نقش‌هاى حیوانى و جانورى هستند بسیار نادر است، چنین تزییناتى از لحاظ سبک‌‏شناسى قابل مقایسه با مینیاتورهاى عهد صفوى است، این نقوش که تعداد آنها از انگشتان یک دست کمتر است غالبا بر پهلوی جنوبى سنگ‌ها به طرز هنرمندانه‌‏اى طراحی و حکاکی شده ‏است، نقوش جانورى در این صحنه‌‏ها شامل تصاویر حیوانات مختلفی چون اسب، آهو، پرنده (قوش) است که به صورت واقع‌گرایانه و بدون رعایت پرسپکتیو حجارى شده است.

نقوش انسانى سومین گروه از نقوش سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه است که از نمونه آنها آثار اندکی باقی مانده است، در بررسی‌هاى به عمل آمده تنها سه مورد تقریبا سالم شناسایى شد، البته جزییات این نقوش گویا نیست؛ نقش انسان (شاه یا حاکم) در صحنه شکار و پیاده و سوار بر اسب به طرزی نمایانده شده که از نظر سبک و اجرا شباهت زیادی به مینیاتورهاى عصر صفوى دارد.

نکته جالب توجه اینکه حجار هنرمند در ترکیب این نقوش سعى داشته جزییات نقش را از لحاظ ترکیب صورت، پوشش بدن، دستار و کلاه و دیگر جزییات و مشخصات واقع‌گرایانه نشان دهد.

گروه دیگری از تزیینات سنگ قبرهای محوطه شهیدگاه از نگاره‌های  نمادین مذهبی و غیرمذهبی تشکیل می‌شود، در این خصوص تعداد محدودى سنگ قبر در قبرستان شهیدگاه با علایمی چون رمزی از دیگر سنگ‌ها متمایز می‌شود.

در کنار این تصاویر نگاره‌های دیگری مشتمل بر نقش قندیل، محراب، شمشیر، گلدان و گلابدان در این سنگ‌ها دیده می‌شود که به لحاظ بار فرهنگى خاصى که دارند مى‏‌توانند نماد یا نشانه اختصاص شخص یا واقعه مهم و یا ایدئولوژى پرمفهومی باشند، به هر حال هر چه باشد واضح است که حجار و نگارگر از ترسیم آنها قصد خاصى داشته و شاید مى‏‌خواسته بینشى را انتقال دهد یا به معرفی صاحب قبر بپردازد.

به طور کلی یکایک این سنگ‌ها در حکم تابلویى هستند که نقوش گل و بوته، اسلیمى، گل‌هاى شاه عباسى و اشکال مربوط به آیین و رسوم دراویش، همچنین ابزارآلات جنگى و اشیای اسلامى و عرفانى تفکر آن دوره را برای ما به ارمغان می‌آورد.

طرح قندیل از جمله نگاره‌های نمادین سنگ‌ها و کاشی‌هاست، استفاده از نقش محراب نیز بسیار متداول بوده و معمولا بالاى قوس محراب‌ها با نقوش گیاهى و اسلیمى به طرز زیبایى تزیین می‌شد؛ بی تردید نقش قندیل بر روى سنگ‌ها پیام خاص مذهبی داشته، اگر چه کاربرد قندیل بر روى سنگ قبرها عمومیت نداشته ولى در برخى از آنها به صورت متنوع ظاهر شده است.

شاید یکى از دلایل استفاده از نقش قندیل بر روى سنگ قبرها نماد نور باشد، چرا که استفاده از قندیل در اماکن متبرکه و کاربرد این نقش در محراب‌ها نیز اشاره به آیه ۳۵ سوره نور دارد، (اللّه نور السموات والارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه کانها کوکب درى یوقد من شجره مبارکه زیتونه) خداوند نور آسمان‌ها و زمین است، داستان نورش به مشکوتى ماند که در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در میان شیشه‏‌اى که تلالو آن گویى ستاره‏اى است درخشان و روشن از درخت مبارک زیتون.

نقش قندیل در سراسر جهان اسلام در یک مقطع از زمان یعنى اوایل قرن ششم هجرى بر روى محراب‌هاى سنگى نقش شد و پس از اندک زمانى گسترش پیدا کرده و بر روى قبرها و محراب‌هاى کاشى نیز نقش شد. نقش محراب نیز در تزیینات برخى سنگ‌ها با نور پیوند دارد، به طوری که این آرایه‌ها اغلب با نقش محراب نمایانده شده است؛ اصولاً طراحان در مساجد همیشه محراب را به عنوان دریچه‌‏اى به سوى خدا در پیش روى خود هنگام عبادت داشته‏‌اند، به این خاطر از طرح محراب براى سنگ قبرها استفاده کرده‌‏اند.

 مفاد آیات قرآن براى هر مسلمانى داراى تقدس بسیار بوده و هنرمندان اسلامى در تمام دوره‌ها  از این آیات در تزیین بناهای مذهبى و مصنوعات فلزى، سفالى و غیره استفاده می‌کرده‌اند. خطوط خوشنویسی در این آثار اغلب به دو صورت فرورفته یا برجسته با خط ثلث، داراى حروف بلند و کشیده بوده که از این طریق صلابت و استوارى خاصى به کتیبه‏ سنگ قبرها می‌بخشید و در برخى موارد به خط کوفى، نستعلیق، نسخ و ثلث نگاشته شده، نوشته‌‏های فارسى، معمولا به خط نستعلیق جلوه‏‌گر شده‏‌اند.

به طور کلی عبارات به کار رفته بر روى سنگ قبرها که به خط عربى و فارسى نگاشته شده است دارای مفاد قرآنی از آیات سوره‌‏هاى الرحمن، آل عمران، عنکبوت، آیه الکرسى، انبیاء، فجر، شمس و صلوات بر چهارده معصوم(ع)، دعای نادعلیاً، مناجات حضرت‏ على(ع) و ادعیه مختلف براى صاحب قبر و معرفى و مدح متوفى است.

غالبا تاریخ فوت و نام متوفى در داخل کادر چهارگوش بر پیشانى سنگ قبر یا پهلوی شمالی آن حکاکی شده است. کتیبه‌های فارسى نیز که عموما مفهومی در ارتباط با بى‌‏وفایى دنیا و وصف حال متوفى است بیشتر به صورت منظوم بر جوانب سنگ‌ها حجارى شده‌‏اند.

نمونه‌‏اى از این کلام منظوم به شرح ذیل است:

بر سر تربت ما چون گذرى فاتحه خوان         روح ما را به دعا شاد نما آنگه گذر

نوجوانا روضه‌ات  تا جاودان پرنور باد        روحت اندر باغ جنت دائماً با حور باد

به طور کلی برجسته‌ترین تزیینات سنگ قبرهای عصر صفوى خطوط خوشنویسى و کتیبه‌‏نگارى است، با وجود عدم درج نام حجار و کاتب خوشنویس که گاه‌نگاری دقیق آنها را با مشکل مواجه مى‏‌کند ولى برجستگى کتیبه‏‌هاى این سنگ‌ها نشان دهنده حضور چیره دست‌ترین خوشنویسان دوره صفوى در تزیینات بقعه است.

مرتبط:

خان كندی _زیباترین روستای اردبیل

آشنایی با روستای گیلوان اردبیل

دریاچه نئور _بزرگترین دریاچه طبیعی اردبیل

معبد هندوها بندرعباس، یادگار تاجران هندی

بنای معبد هندوها به علت شکل کاملاً متفاوت آن با معماری این ناحیه بیانگر یک معماری کاملاً متفاوت است، به شکل کلی می‌توان آن را به‌عنوان یک نمونه منحصربه‌فرد از این‌گونه معماری در سواحل خلیج‌فارس معرفی کرد.

از سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به علت مهاجرت تجار هندی و انتقال بت‌های معبد به کشور خود به‌جز چندین قبر چیز به خصوصی در این معبد یافت نمی‌شود و به عبارتی معبد از این سال متروک‌شده است. (کتاب سدید السلطنه کبابی ـ کنفرانس دکتر فخری دانش پور پرور)

مشخصات معبد هندوها

فرم کلی این بنا مکعب مستطیل و نوع مصالح آن سنگ و ملاط ساروج است. این بنا در یک فضای باز قرار گرفته که در قسمت شرقی، بنای معبد مستقر شده است.

معبد هندوها

نوع بهره‌برداری

بهره‌برداری از این مکان در زمان گذشته طبق نوشته‌های کتاب‌های مربوط به استان به شکل بت‌خانه بوده که معبد خدایان شیوا و ویشنو از مذهب هندوئیسم است و هم‌اکنون به‌عنوان موزه فعالیت دارد.

عوامل تزیین‌شده و نوع آن‌ها

سطوح نقاشی‌شده، تزیینات گچ‌بری و نقاشی‌های دیواری، از جمله تزیینات این معبد است.

از سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به‌تدریج تجار هندی مقیم بندرعباس، راهی هند شدند و بت‌های خود را نیز بردند، ولی پایه‌هایی  در این معبد مشاهده می‌شود که جایگاه بت‌ها و خدایان را مشخص می‌کند.

آنچه از نظر معماری این بنا مشخص است اینکه هنرمندان معمار هندی با شتاب بنا را به اتمام رسانده‌اند و ریزه‌کاری‌هایی که در معابد هندوئیسم هند به چشم می‌خورد زیاد مورد توجه قرار نداده‌اند. در ساخت این معبد سه موضوع اصول معماری معابد خدایان شیوا و ویشنو از مذهب هندوئیسم، اصول معماری و موضوعات رمزی و سمبلیک مذهب بودائی هند و اصول معماری و سنت‌های اسلامی هند مورد توجه قرار گرفته است.

معابد شیوا و ویشنو پرستان هند از جنس سنگ و دارای برج‌های هرمی و یا به شکل زیگورات‌ها بوده و دارای حجاری‌های زیاد از اشکال مختلف حیوانی، گیاهی و انسانی است. معابد دارای نقشه مربع و حیاط‌های مستطیل شکل است که تا حدی این شیوه‌ها در معبد هندوها به‌کار رفته است.

استوپاهای بودایی را می‌توان در محراب معبد و یا در درون بعضی از آثار این معبد شناخت. گنبدسازی اسلامی هند و قاب‌های کور که به‌عنوان تزیینات بنا به کار می‌روند در این معبد نقش دارند.

پلان کل بنا چلیپا شکل است و شامل اتاق معبد، محراب استوپا شکل، راهروها و تالار اجتماعات است.

معبد هندوها

اتاق معبد

این بخش دارای پلان مربع بوده که به‌وسیله فیل‌پوش‌ها مربع بنا را به هشت‌ضلعی تقسیم کرده‌اند و توانسته‌اند گنبد رفیعی را بر فراز بام ایجاد کنند. گنبد دو پوشش است و در فضای داخل گنبد سه پنجره برای تنظیم نور تعبیه ‌شده، پنجره شمال که بالای محراب است کور است. سقف به‌صورت گنبد پیازی شکل است که بر روی آن ۷۲ برج کوچک به‌اضافه نقوش گل نیلوفر و در موضوع‌هایی از هنرهای معابد شیوا و ویشنو پرستان و تزیینات دیگری استفاده شده است.

فضای اتاق معبد

محراب استوپا شکل در جبهه شمال اتاق قرار دارد. سطح دیوار داخل از دو قسمت تشکیل‌ شده و در قسمت بالا و پایین هر دو مجسمه‌ مقدسین را قرار می‌دادند. در بخش پایین دو حفره دایره مانند است که احتمالاً آن‌ها نیز محل قرار دادن مجسمه‌های کوچک‌تر بوده است. این استوپا دارای پیشانی بیرون آمده به شکل گلبرگ‌های گل نیلوفر است که کاملاً گچ‌بری و برجسته‌کاری شده است. بر فراز گل‌ها میله‌ای از غنچه‌های گل نیلوفر قرار دارد.

جمعاً این اتاق سه در ورودی که بر پیشانی آن‌ها گل‌های نیلوفر به‌طور برجسته گچ‌بری شده است، دارد. در زاویه شمال غرب اتاق در سه‌گوشه دیوار طاقچه‌ای بنا شده که طاق آن‌ها همان مشخصات گل نیلوفر و در پایین آن گلدان گل نیلوفر قرار گرفته است. مجموع طاقچه‌های اتاق معبد برای قرار دادن مجسمه‌های مقدسین بوده است.

راهروها

راهروها دورتادور معبد و در جهت طواف زائران بوده است، سقف راهروها مسطح قابی شکل و در چهار گوشه حالت فضای داخلی گنبد را پیاده کرده‌اند. در راهروها نیز نورگیرها، طاقچه‌ها و تزیینات قابی شکل نمایان است.

راهروی شمالی دارای سه حجره کوچک است که دو حجره کاملاً شبیه و کنار یکدیگر و هر دو دارای محراب بوده و یکی از آن‌ها در چوبی خود را حفظ کرده است. در هر کدام یک طاقچه است که برای قرار دادن بت‌ها بوده است. در اتاق شمال غربی یک طاقچه و یک نورگیر موجود است و دیواره سمت راست دارای نقاشی است.

راهروی غربی دارای یک حجره نسبتاً بزرگ‌تر است که سابقاً دو حجره را تشکیل می‌داده و در همان زمان تبدیل به دو حجره شده و در ورودی آن مسدود شده است. نورگیر و طاقچه در هر مکان این معبد از جمله امور ضروری بوده است.

معبد هندوها

راهروی جنوبی دارای یک حجره بزرگ است که این اتاق نیز دارای دو حجره بوده و در همان زمان به دو قسمت تبدیل‌ شده است. در داخل این اتاق یک بنای شاخص وجود دارد که سه جبهه آن دارای طاق‌های هلالی و پلان مربع است که در قسمت بالا به‌صورت ذوزنقه شکل درمی‌آید، سطح شاخص نقشه‌دار و گچ‌بری شده در مقابل محراب اتاق معبد قرار گرفته است. این سطح قبلاً رنگ‌آمیزی داشته که هم‌اکنون اثراتی از آن به چشم می‌خورد. این بنای کوچک در ضلع چهارم آن موجود نیست و به دیوار چسبیده است که برای سوزاندن عود و خوشبو کردن استفاده می‌کردند. بر روی این بنا تزییناتی قرار دارد.

راهروی شرقی دارای اتاق یا حجره نیست به علت اینکه در ورودی اصلی در این راهرو قرار گرفته است و این راهرو به ایوانی متصل می‌شود.

تالار اجتماعات

این تالار در قسمت شرق معبد قرار دارد، تالار مستطیل شکل بوده که امروز نیمی از آن متعلق به پارکینگ کنار معبد است. این تالار دارای سقف حصیری با تیر چوبی است و دیوار روبروی آن دارای نقاشی است.

بنای معبد هندوها در سال ۱۳۷۷ به شماره ۱۹۹۹ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

جاذبه های گردشگری بندرعباس

ویشنو ، معبدی در دل بندرعباس

معرفی شهر بندرعباس ‌به عنوان پایتخت گردشگری دریایی ایران

چشم‌انداز گردشگری سلامت در بحران کرونا

با توجه به اینکه از اوایل شیوع کروناویروس، ایمنی و بهداشت بیشتر مورد توجه گردشگران (حتی افرادی است که هرگز درباره آن چیزی نشنیده‌اند) بوده است، گردشگری سلامت نیز در بین گردشگران اهمیت زیادی پیداکرده و در سال‌های آینده این موارد نشان‌دهنده پتانسیل و چشم‌انداز رونق گردشگری سلامت خواهد بود.

 به نقل از نیوز، بیماری کووید- ۱۹ صنعت گردشگری سلامت را کندتر کرده و در سال ۲۰۲۰ بازار جهانی بین‌المللی گردشگری با کاهش ۶۰ درصدی روبرو شد، اما انتظار می‌رود،  در سال ۲۰۲۲- ۲۰۲۱ این بازار با رشد چشمگیر مواجه شود. گزارش موسسه جهانی سلامت نشان می‌دهد که گردشگری سلامت تا سال ۲۰۲۲ رشد ۷.۵ درصدی داشته باشد و عملکرد متوسط سالانه صنعت جهانگردی جهانی ۶.۴ درصد را پشت سر گذراند.

بر اساس تعریف انجمن گردشگری سلامتی، گردشگری سلامت (wellness travel) به سفری گفته می‌شود که در آن مسافران سبک زندگی سالم را آغاز، حفظ یا تقویت می‌کنند و از سلامتی خود حمایت کنند یا آن را افزایش ‌دهند. در اینجا سلامتی متمایز از گردشگری پزشکی (medical tourism) و از منظر جسمی و روحی مطرح است.

بر اساس اعلام موسسه جهانی سلامتی، جهانگردی پزشکی، سفرهایی است که مسافر برای بهبود یا کنترل بیماری تشخیص داده‌شده، انجام می‌دهد. این نوع گردشگری، شاخه‌ای از گردشگری سلامت است که شخص از کشوری به سایر نقاط دنیا با امکانات پیشرفته‌تر سفر می‌کند تا در مراکز درمانی از خدمات پزشکی کشور مقصد بهره‌مند شود.

موارد مرتبط با گردشگری پزشکی برای بیماری‌ها ازنظر پزشکی ضروری و هدف آن درمان است، درحالی‌که موارد مرتبط با گردشگری سلامت ماهیتی پیشگیرانه، داوطلبانه، غیرتهاجمی و غیرپزشکی در طبیعت دارد.

گردشگران سلامتی دو گروه هستند؛ افرادی که انتخاب سفر یا مقصد آنان بر اساس موارد سلامتی است و افرادی که به دنبال حفظ سلامتی هستند یا در طول سفرهای تفریحی و کاری خود در تجربه‌های سلامتی شرکت می‌کنند.

از سال ۲۰۱۹، بیشترین سهم گردشگری سلامتی جهانی مربوط به آمریکای شمالی با ۲۸۲.۶۳ میلیارد دلار درآمد بوده است و بعد از آن اروپا، آسیا و اقیانوسیه (APAC) قرار دارند.

اروپا مقصد بیشتر تورهای سلامتی مسافران سراسر دنیا است. بااین‌حال، همان‌طور که ایالات‌متحده و کانادا شاهد افزایش شدید متوسط هزینه در سفرهای داخلی هستند، بنابراین منطقه آمریکای شمالی به‌تدریج سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده است. اگرچه در حال حاضر در رده سوم قرار دارد، اما منطقه APAC در کشورهایی مانند چین، هند و ژاپن به دلیل افزایش جمعیت و درآمد طبقه متوسط عملکرد بهتری داشته است.

بر اساس گزارشی از Market Insight Solutions (پژوهشگر بازار در پیمپری-چینچواد، هند) در مورد گردشگری سلامت در سال ۲۰۱۹، بازار جهانی گردشگری سلامتی را ۷۲۸.۱۷ میلیارد دلار ارزیابی کرده است و انتظار می‌رود تا سال ۲۰۲۷ به ارزش ۱.۲۹ تریلیون دلار برسد. طی هفت سال آینده بر اساس تجزیه‌وتحلیل‌ها، این بازار رشد سالانه مرکب ۷.۴ درصد را خواهد داشت.

 

فرصتی برای منطقه آسیا و اقیانوسیه

هر مقصد ارزش‌های منحصربه‌فرد خود را دارد که وابسته به فرهنگ محلی و منابع طبیعی است و به گردشگران سلامتی ارائه می‌دهد. ماساژ کامل بدن، کلاس‌های ورزشی یا اسموتی (نوشیدنی) کافی است تا رضایت برخی از افراد درباره گردشگری سلامتی را  افزایش دهد. بااین‌حال برای گردشگران سلامتی که دقت بیشتری دارند، آنچه مقصد برای آن‌ها در نظر می‌گیرد، بسیار مهم است.

این تجربیات منحصربه‌فرد و معتبر را می‌توان بر اساس روش‌های درمانی بومی، درمان‌های سنتی باستانی/ معنوی، گیاهان و جنگل‌های بومی، لجن درمانی، مواد معدنی و آب و غیره بنا کرد.

منطقه آسیا و اقیانوسیه در سال‌های اخیر بر اساس موارد ارائه‌شده فوق، سهم بیشتری از بازار گردشگری سلامتی را داشته و این بازتاب گردشگران بیشتر برای لذت بردن از تجربیات سلامتی شرقی است.

بر اساس موسسه جهانی سلامتی، تجربیات سلامتی شرقی مانند چشمه‌های آب گرم، سونا، مدیتیشن، یوگا و آیورودا (علم باستانی و کهن در هند که از گیاهان طبی، ماساژ و یوگا برای درمان بیماران استفاده می‌شود) مواردی است که مسافران هنگام سفر به این مناطق به دنبال آن هستند. البته مقاصد آسیا و اقیانوسیه می‌دانند چگونه از روندهای جدید مرتبط با سلامتی مانند تعطیلات سلامتی و تقویت سیستم ایمنی، تعطیلات دورکاری، خود مراقبتی در سفر و گردشگری سلامت با رعایت فاصله فیزیکی همراه باارزش‌های محلی منحصربه‌فرد استفاده کنند.

این گردشگری به مسافران داخلی به‌ویژه هنگامی‌که هنوز گردشگری خارجی شروع نشده توجه بیشتری دارد.

منبع:ایسنا

مرتبط:

گردشگری سلامت _مفهومی فراتر از درمان

رنگین‌کمانی از تاروپودها در بافندگی عشایر کرمان

دستبافته استان کرمان بر سه نوع شهری، روستایی و عشایری بافت تقسیم می‌شود. دستبافته عشایری و روستایی  اغلب در بین ایلات و عشایر سیرجان، بافت، ارزوییه، رابر، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، فاریاب، منوجان، قلعه گنج و رودبار جنوب و دستبافته شهری بیشتر در مناطق شهری‌نشین راور، ماهان، کوهبنان، بردسیر، رفسنجان، جوپار، گلباف و خود شهر کرمان و مناطق تحت پوشش آن بافته می‌شود.

خرجین‌بافی

خرجین، متداول‌ترین، متنوع‌ترین و پرکاربردترین دستبافته محفظه‌ای یا کیسه‌ای ایلات و روستاییان استان کرمان به حساب می‌آید، به دلیل این‌که در گذشته چمدان وجود نداشت، خرجین در بین ایلات و عشایر مناطق سیرجان، بافت، ارزوییه، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، فاریاب، منوجان،قلعه گنج و رودبار جنوب متداول بوده است.

سفره‌بافی

سفره عشایری و روستایی، مهم‌ترین و متنوع‌ترین دستبافته مورد نیاز ایلات و روستاییان منطقه کرمان بوده که بین اغلب ایلات و طوایف بافته شده و از اهمیت و تقدس خاصی نیز برخوردار است.

سفره اغلب به صورت گلیمینه یا تخت‌باف یا گلیم‌بافی و به صورت ترکیبی یا تکنیک‌های شیریکی‌پیچ یا پیچ‌باف (بیشتر به دست افشارها، بچاقچی‌ها و رایینی‌ها)، پود نما یا ساده‌باف، تک‌قلاب و جفت‌قلاب، پود معلق و پود اضافه و چاک‌دار بافته می‌شده است. این دستبافته‌ها در گذشته تمام پشم بوده است ولی به مرور در چله آنها، برای افزایش استحکام پنبه به کار رفته است.

سفره در کرمان به لحاظ کارکرد به چهار نوع سفره آردی، سفره ‌نان، سفره دست‌ورخون و سفره پیش‌انداز تقسیم می‌شود که هریک ویژگی و تنوع نقش و طرح مختلفی  نسبت به دیگری دارد.

 سفره آردی و سفره نان

در گذشته بین هر خانواده عشایری و تا حدودی روستایی منطقه کرمان، اغلب دو نوع سفره دیده می‌شد و نسبت به دیگر سفره‌ها از اهمیت خاصی برخوردار بود، یکی برای پخت نان به نام سفره آردی (ایلات و عشایر و روستاییان منطقه کرمان به آن سفره آرتی، به لهجه محلی و کرمانی، نیز می‌گفتند، در زمان تهیه خمیر، لگن خمیری را روی آن می‌گذاشتند تا آرد و خمیر بیرون نریزد) و دیگری برای نگهداری نان به نام سفره نانی یا نونی.

هر سفره در اندازه‌های مختلف در حدود ۱۰۰*۱۰۰، ۱۲۰*۱۲۰ و ۱۸۰*۱۸۰ سانتی‌متر و به صورت گلیم‌باف، در رنگ‌های اغلب زمینه لاکی، قرمز، قهوه‌ای و سبز، بافته می‌شده ‌است. از مهم‌ترین ویژگی‌های شاخص در سفره‌های آردی و نانی به تنوع طرح و نقش حاکم بر آنها باید اشاره کرد. که از ساده ترین تا شلوغ‌ترین نقوش و ترکیب را به خود اختصاص داده و به چند گروه مجزا تقسیم شده‌اند.

سیاه‌چادربافی

سیاه‌چادر، سقف چادر عشایر است که به دست زنان عشایر از موی بُز سیاه بافته می‌شود. عشایر در ییلاق و قشلاق مکان‌های معینی برای اقامت دارند که معمولا در زیر این سیاه‌چادرها زندگی می‌کنند. روش تولید این دستبافته به روش ساده بافت است. این دستبافته خاصیت بسیار مطلوبی برای حفظ آب در مواقع بارندگی و سرما دارد و معمولا آب باران از جداره آن عبور نمی‌کند. از طرفی موی بُز همواره در دسترس زنان عشایر است.

مرتبط:

آغاز مرمت بنای تاریخی تخت درگاه قلی‌بیگ کرمان

آبشار کشیت کرمان

“قلعه منیژه” سالم‌ترین بنای بازمانده از ساسانیان در کرمانشاه

جاذبه‌های تاریخی و گردشگری اسفراین

شهرستان اسفراين در جنوب شرقی استان خراسان شمالی قرار گرفته و از شمال به شهرستان‌های بجنورد و شیروان، از شمال شرقی به شهرستان فاروج، از غرب به شهرستان جاجرم و از جنوب و جنوب شرقی به استان خراسان رضوی محدود می‌شود.

آثار به‌جای مانده از استقرارهای پیش ‌از تاریخ از جمله جیران تپه در شهرستان اسفراین نشان‌دهندۀ سابقه تاریخی کهن این منطقه است. اسفراین در دوره‌های اشکانی و ساسانی نیز همواره جزو ولایت‌های مهم به شمار می‌رفته و بارها در متون تاریخی و جغرافیایی از آن نام برده شده است. در دوره اسلامی نیز اسفراین به دلیل قرار داشتن بر سر راه کاروان نیشابور به جرجان (گرگان) رونق خاصی یافت و بیش ‌از پیش شکوفا شد. ارگ بلقیس در نزدیکی شهر اسفراین از جمله مهم‌ترین بقایای شهرهای دوره اسلامی است. در بیشتر منابع تاریخی متعلق به دوره اسلامی، به اتفاقات و تحولات این شهرستان تاریخی اشاره شده است.

کاوش‌های باستان‌شناسی در محوطه باستانی ارگ بلقیس اسفراین گوشه‌هایی از فرهنگ و تمدن این کانون مدنی به‌ویژه در دوران اسلامی را معرفی کرده است. یافته‌های این کاوش‌ها نشان می‌دهند معماری و هنرهای تزیینی وابسته به آن نظیر گچ‌بری، آجرکاری، کاشی، هنر سفالگری، فلزکاری این منطقه در دوران اسلامی بسیار شکوفا  بوده است. همچنین وجود بقاع متبرکه فراوان در این شهرستان نظیر امامزاده احمدبن موسی کوران، شاهزاده محمد باغشجرد، امامزاده حمزه بن موسی دهنه شیرین و… با معماری‌های کم‌نظیر و آرایه‌های فراوانی چون گچ‌بری، نقاشی دیواری، کاشی‌کاری و کتیبه، خود بخشی از تاریخ این هنرها را نشان می‌دهد.

اقوام کرد، ترک و تات از ساکنان اصلی این شهرستان هستند که هر یک فرهنگ، آیین و هنرهای مختص به خود را دارند. قدمت سکونت کردهای این شهرستان به عصر صفویه باز می‌گردد، ترک‌ها که عمدتاً ساکن صفی‌آباد هستند ریشه‌ای ۳۰۰ ساله دارند و تات‌نشینان نیز که در روستاهایی همچون رویین با قدمتی هزار ساله سکونت دارند. وجود تنوع قومیتی جذابیتی کم‌نظیر به این منطقه بخشیده است.

شهر تاریخی بلقیس

شهر تاریخی بلقیس

ارگ بلقيس بقايای شهر کهن اسفراين  واقع در ۳ کیلومتری جنوب شهر اسفراین کنونی از سده‌های نخستين اسلام شکل ‌گرفته و تا پايان دوره صفوی و اوايل قاجار زندگی در آن جريان داشته و به عبارتی بیش از هزار سال تاریخ اسفراین را در دل خود جای داده است.

شهر بلقيس شرايط و ویژگی‌های كامل يك شهر اسلامی را داراست و از بخش‌های مختلف شامل ارگ، شارستان و تأسیسات مختلف شهری چون بازار و مسجد و… برخوردار بوده است. ارگ بلقیس، مهم‌ترین و شاخص‌ترین اثر اين مجموعه باستانی است که از آن می‌توان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین سازه‌های خشتی در ایران نام برد. این سازه بزرگ خشتی و چینه‌ای وسعتی حدود ۵۱۰۰۰ مترمربع دارد که زمانی ۲۹ برج در اندازه‌های متفاوت، حفاظت از آن را به عهده داشته‌اند.

در گرداگرد ارگ يک خندق وسيع وجود دارد که نفوذپذیری قلعه را دشوار می‌ساخته است. در محدودۀ حصار شهر (شارستان) آثار دیگری نیز قابل‌ مشاهده است که عبارت‌اند از  بقعه شیخ آذری شاعر و عارف قرن نهم هجری که در قسمت شمالی شارستان شهر واقع شده است، راسته بازار در بخش میانی شهر، مشتمل بر بازار و بخش‌های اقتصادی شهر است كه مابين تپه منار در جنوب و شيخ آذری در شمال قرار گرفته است، محل معروف به تپه منار که با توجه به نوشته‌های مورخان، جغرافی نویسان و نیز کاوش‌های باستان‌شناختی احتمالاً محل مسجدی است که بخش‌هایی از آن را باستان‌شناسان کاوش کرده‌اند. همچنین، دو بنای مهم دیگر هم خارج از حصار شهر بلقيس ولی در نزديکی آن قرار دارند، يکی بنای کاروانسرای معروف به کهنه رباط در بخش شمال غربی شارستان شهر بلقيس و ديگری مجموعه‌ای معروف به یخدان‌ها که در بخش جنوب غربی شهر تاریخی اسفراین قرار دارند.

آرامگاه شیخ آذری

آرامگاه شیخ آذری

آرامگاه حمزه بن علی آذری معروف به شیخ آذری با شماره ثبت ۴۴۹۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده، از شاعران و عارفان قرن نهم هجری قمری در جنوب شهر اسفراین، در حدود یک کیلومتری شمال شرقی شهر تاریخی بلقیس و در میان اراضی کشاورزی واقع شده است.

قلعه صعلوک

قلعه صعلوک

قلعه صعلوک با شماره ثبت ملی ۲۹۴۳۴، دژی استوار در جبهۀ جنوبی ارتفاعات سالوک است که قدمت آن به قرون ۶ یا ۷ هجری می‌رسد و در متون تاريخی مختلف از آن ياد شده است. این قلعه بر فراز يک صخره منفرد با دیواره‌های پرتگاهی ساخته‌شده که دسترسی و تسخير آن را در زمان آبادانی و حیات قلعه بسيار دشوار می‌ساخته است. در داخل قلعه بقايای تأسیساتی مانند انبار آذوقه و غلات، حمام، آسياب، زندان و مقر فرمانده قلعه وجود دارد که مجموع مساحت قلعه را به بيش از يک هکتار می‌رساند. قلعه صعلوک از نظر وسعت و موقعیت بسیار صعب‌العبور و یکی از مهم‌ترین قلاع نظامی دورۀ اسلامی در شمال خراسان است.

مقبره باباقدرت اسفراین

مقبره باباقدرت

مقبره باباقدرت با شماره ثبت ملی  ۱۱۰۵۲ واقع در  غرب روستای دهنه اجاق  اسفراین، به شیوۀ دستکند شکل‌ گرفته است و تمام اجزای تشکیل‌دهنده آن در دل یک تپه طبیعی حفر شده است. پلان کلی بنا از سه بخش اصلی شامل یک ورودی در سمت شرق،  تالاری مستطیل شکل، یک‌رشته پلکان در انتهای دالان و گنبدخانۀ مربعی تشکیل شده است. در بخش‌های مختلف گنبدخانه آن تزییناتی به شکل نقوش هندسی یا آیات قرآن و احادیث با رنگ آبی نوشته شده است. برخی پژوهشگران صاحب این قبر را درویش حسین بن محمد، سازندۀ بقعه امامزاده کوران می‌دانند.

آرامگاه رشیدالدین محمد بيدوازی اسفراین

آرامگاه رشیدالدین محمد بيدوازی

شیخ رشید الدین محمد بیدوازی که آرامگاهش با شماره ثبت ملی ۲۱۹۲ در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است، از مشایخ صوفیه در سال ۸۷۷ هجری وفات یافته و در زادگاهش بیدواز به خاک سپرده شده است. بر مزار او یک بنای سادۀ هشت‌ضلعی گنبد دار با سنگ لاشه و ساروج ساخته‌شده است. نمای داخلی بنای آرامگاه با طاق‌نماهای ساده تزیین‌شده که در روی آن‌ها یک افریز گچ‌بری شده به خط ثلث در  ارتفاع ۲/۴ متری از کف بنا گرداگرد دیوارها چرخیده است. در کتیبه افریزها آیاتی از قرآن مجید و صلوات چهارده معصوم است و در بخشی از آن نیز صاحب قبر را محمد رشید الدین نوادۀ شیخ همام و نبیرۀ شیخ احمد غزالی معرفی کرده است.

درب و ضریح آرامگاه از جنس چوب گردو و چنار به ابعاد ۱۳۰ در ۱۹۳ و در ارتفاع ۱۸۰سانتی‌متر دارای نقوش و کتیبه‌هایی با منبت‌کاری بسیار زیبا است و اکنون به موزه باستان‌شناسی بجنورد منتقل شده است.

رباط راونیز

رباط راونيز با شماره ثبت ملی ۲۴۶۵۹، در یك کیلومتری شمال شهر صفی‌آباد و حدود ۶۰ کیلومتری جنوب شرق شهر اسفراین قرار گرفته است. این کاروانسرای تاریخی دو دروازه جنوبی و شرقی دارد که امروزه تنها یک لنگه از دروازه جنوبی به ارتفاع ۷ متر باقی مانده است اما در همین مختصر می‌توان تزیینات بسیار زیبای نمای آن را دید و به ارزش و اهمیت و زیبایی‌های معماری کل رباط پی برد. وجود قطعات سفالینه آبی و سفید دوره تیموری در عرصه و محوطه رباط، تعلق بنا به حدود قرن ۹ هجری را نشان می‌دهد.

آرامگاه رضی الدین علی لالا ادکانی

در روستای ادکان واقع در ۲۳ کیلومتری جنوب غربی شهر اسفراین در حاشیه سمت راست جاده‌ای که به جوین می‌رود بنایی قرار دارد که در بین اهالی ادکان به امامزاده معروف است ولی در اصل این بنا آرامگاه عارف بزرگ و عالی‌قدر قرن ۷ هجری قمری شیخ رضی الدین علی لالا ادکانی است. قدمت این اثر اواخر ایلخانی و تیموری بوده و با شماره ۵۹۴۸ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.

آرامگاه شيخ احمد ذاكر گورپانی

شيخ جمال‌الدین ذاكر جورفانی (گورپانی) از عرفای نامدار شهرستان اسفراین (۵۹۷-۶۶۹ هـ.ق) و از شاگردان شيخ رضی‌الدين علی لالا بوده و طريق تصوف را از او اخذ كرده است. این بنا در دوره‌های مختلف بازسازی و با شماره ۵۹۰۶ ثبت ملی شده است.

منطقه نمونه گردشگری میلانلو اسفراین

منطقه نمونه گردشگری میلانلو

دهستان ميلانلو به مرکزيت روستای پرکانلو از توابع بخش مرکزی شهرستان اسفراين در ۹ کيلومتری شرق شهر اسفراين، قرار دارد. از مهم‌ترین جاذبه‌های این منطقه نمونه گردشگری با توجه به موقعيت کوهستانی آن کوهستان شاه جهان و کرکزو، دره‌ها، جويبارها و چشمه‌سارها و ازجمله چهل چشمه (روستای سرچشمه)، باغات و مناظر سرسبز و انواع محصولات باغی مانند سيب، هلو، زردالو،گردو و…، انواع صیفی‌جات، بافت معماری سنتی روستاهای منطقه، غار نوشيروان، غار سنجد سرچشمه، منطقه تفريحی چمن است که به خصوص در ايام نوروز و سیزده‌بدر پذيرای خیل دوستداران طبيعت است.

منطقه نمونه گردشگری و سد بيدواز

روستای بيدواز از توابع دهستان ميلانلو بخش مرکزی، در ۱۹ کيلومتری شمال شرق شهر اسفراين قرار گرفته است. برخی از جاذبه‌های گردشگری آن عبارت‌اند از چشمه‌علی بره در ابتدای ورودی روستا، چشمه مسجد، چشمه رشيدالدين بيدوازی، رودخانه پرآب بيدواز و سد بيدواز که بر روی این رودخانه احداث‌شده است. از جاذبه‌های فرهنگي- تاريخی منطقه نیز می‌توان به بافت قدیمی و زیبای روستا، قلعه بالا، حمام قديمی روستا، آرامگاه شيخ رشيدالدين بيدوازی و … اشاره کرد و از جمله صنایع‌دستی روستا گلیم‌بافی، پلاس، جاجيم و سفره کردی است.

رويين

منطقه نمونه و روستای هدف گردشگری رويين

روستای تاریخی، سرسبز و زیبای رویین در فاصله ۲۷ كيلومتری شمال شهر اسفراين واقع شده است. این روستا با تاریخی هزارساله، بافت تاریخی ثبتی و باغات و مناظر چشم‌نواز امروزه به یک مقصد گردشگری شناخته‌شده در شهرستان اسفراین و استان خراسان شمالی تبدیل شده است. خانه‌های سنتی به زيبايی چشم‌نوازی به‌صورت پلكانی ساخته‌ شده‌اند به طوريكه پشت‌بام منزل يكی حياط خانه ديگری است. رویین با ده‌ها کارگاه سنتی چادرشب‌بافی، چتائی‌بافی، دستمال و حوله‌بافی به‌عنوان نخستین دهکده نساجی سنتی ایران معرفی شده است. در این خصوص حمام تاریخی روستا نیز به موزه نساجی رویین تبدیل شده است.

سيب، گلابی، گردو، انگور، هلو و زردآلو، گردو، فرآورده‌های دامی چون عسل و برخی صنایع‌دستی از جمله چادرشب و حوله‌های سنتی از مهم‌ترین سوغات این روستا محسوب می‌شوند.

کشتی با چوخه

کشتی با چوخه

همه‌ساله در روز چهارده فروردین بزرگ‌ترین مراسم کشتی باستانی و سنتی چوخه ایران در فضایی باز و بر روی خاک و با حضور علاقه‌مندانی از اقصی نقاط کشور در محل گود چشمه زینل خان (واقع در شمال شهر اسفراین) برگزار می‌شود. در پایان مسابقه مقامات و مسئولان کشوری و استانی به‌رسم یادبود جوایزی به نفرات برتر اهدا می‌کنند.

این مسابقه علاوه بر روز چهارده فروردین در بسیاری از مراسم محلی به خصوص جشن‌های عروسی نیز به نمایش درمی‌آید. لباسی که کشتی‌گیران به تن دارند چوخه نام دارد. چوخه در اصل کلمه‌ای کردی است و عبارت است از شنل کوتاهی که کشتی گیران آن را با شال سفیدرنگی محکم می‌کنند. از آنجاکه این ورزش از قدیم‌الایام در بین عشایر کرد شمال خراسان مرسوم بوده به این نام (کشتی با چوخه) معروف شده است.

کشتی با چوخه سنتی را می‌توان به‌نوعی مادر تمام کشتی‌ها (آزاد، فرنگی، جودو، کوراش و…) دانست چراکه اکثر فنون خاص و بکری که در این کشتی اجرا می‌شود به کشتی‌های دیگر نیز راه یافته است. این کشتی به‌صورت قهرمانی کشور در تقویم ورزشی فدراسیون ورزش‌های روستایی و عشایری قرار گرفته است.

آیین کشتی با چوخه اسفراین در فهرست آثار فرهنگی ناملموس کشور با شماره ۳۰ به ثبت رسیده است.

مرتبط:

شکوه تاریخ چندهزارساله اسفراین در ارگ بلقیس

روستای کرینگان _زیبایی بی نظیر ورزقان

شهر تاریخی بلقیس

آبشار ارتکند _زیبایی کلات نادر

تفریگاه زیبای ارتکند (خنک رود) یکی از مناطق بکر و ییلاقی شهرستان کلات نادر است. این تفریگاه به دلیل آبشارهای زیبا، کوه‌های سربه فلک کشیده و غار آبی بسیار زیبایش، مورد توجه گردشگران ایرانی و خارجی می‌باشد.

آبشار «ارتکند» در نزدیکی روستا و آبگرم ارتکند واقع شده است و هرساله میزبان صدها گردشگر و سنگ‌نورد است. روستاى ارتکند مجموعه‌اى از کوه و رودخانه و جنگل و آبشار است که طبیعت چشم‌نواز آن سالانه هزاران نفر را به سوى خود مى‌خواند.

در ۱۱۰ کیلومتری شمال مشهد، پس از طی کردن حدود پانزده کیلومتر مسیر فرعی به روستاهای سررود و ارتکند خواهید رسید. آبشار ارتکند در منطقه روستای قطعه نو کلات قرار دارد. برای رسیدن به آبشار ارتکند ابتدا باید از روستای «سررود» عبور کرد که هفت کیلومتر از جاده اصلی فاصله دارد. این روستا آب و هوای خشک دارد و کوه‌های «تک خانه» در ۸ کیلومتری غرب و «سرشاو» در ۳ کیلومتری شمال‌شرق این آبادی واقع شده‌اند. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۴۸۰ متر است و رود ارتکند که از کوه‌های هزار مسجد سرچشمه می‌گیرد از کنار این آبادی می‌گذرد بعد از روستا جاده‌ای فرعی و خاکی وجود دارد که با دو ساعت راهپیمایی به آبشارها می‌رسد.

در ابتدای این جاده چند مجموعه پرورش ماهی و شالیزارهای برنج معروف و خوش عطر کلات خودنمایی می‌کنند. با حرکت در امتداد رودخانه و به سمت بالای آن، آب شفاف‌تر و دره باریک‌تر می‌شود و کم‌کم علف‌های بلند و درختان انبوه حالتی نیمه جنگلی ایجاد می‌کند.

آبشار ارتکند

مسیر دره اصلی با شیب تند و عمق زیاد، خود را تا گذرگاه قله قره داغ بالا می‌کشد و ارتفاع قله تا کف دره به حدود ۱۰۰۰ متر می‌رسد که این دره به صورت چیندار، صخره‌ای، مرتفع و با درختان منفرد اورس خود نمایی می‌کند.

در ادامه مسیر پس از طی ۵ کیلومتر به تفرجگاهی است که در سمت چپ آن دره آبشار خانه زو و در سمت راست آن دره درخت بی‌بی قرار دارد به طوری که مسیر اصلی از سمت چپ و از میان رودخانه و درختان به سمت آبشار ارتکند پیش می‌رود که در ابتدای این مسیر دره‌ای با عرض کم و درختان انبوه وجود دارد تا اینکه راه از مسیری سنگی و پر آب ادامه می‌یابد و در نهایت به منطقه بازی می‌رسد که خانه زو نامیده می‌شود و معمولا این منطقه پوشیده از علفزارهای بلند و پوشش پراکنده درختان اورس است که در فصول بهار و تابستان مورد استفاده گوسفندداران قرار می‌گیرد.

آبشار ارتکند

در ادامه مسیر پس از طی یک سربالایی دوباره دره باریک شده و در سمت راست آن تونل پر آبی با آبشار کوچک، اما زیبا به چشم می‌خورد. وقتی مسیر را از سمت چپ ادامه دهیم، پس از یک درگیری مختصر با سنگ به مسیری باریک با دیواره‌های سنگی بلند واقع در دو طرف آبشار می‌رسیم که ۱۰ متر ارتفاع دارد و به شکل کلاهکی بوده که دیواره‌های سنگی بسیار زیبا و پوشیده از آب آن را احاطه کرده‌اند و آب از همه طرف به شکل‌های مختلف از دل سنگ بیرون آمده و به رودخانه جاری می‌شود. لازم به ذکر است که وجه تسمیه خانه زو نیز از همین قسمت گرفته شده که سرچشمه رود است. ادامه مسیر بعد از آبشار بدون کار فنی امکان‌پذیر نیست .آبشار دوم که بلندتر و در حدود ۳۵ متر است، در انتهای دره باریکی قرار دارد. در کنار این آبشار از طریق مسیر رول‌کوبی شده یا تنوره کنار آن می‌توان به بالای آبشار و بکرترین منطقه آن رسید که البته کار هر کسی نیست.

بعد از طی مسافتی کوتاه تونلی غارمانند به چشم می‌خورد که آب رودخانه از یک طرف آن وارد و از سمت دیگر خارج می‌شود. این تونل حدود ۱۵ متر است. در انتهای آن آب از ارتفاعی حدود ده متر از میان کوه‌های سرسبز ارتکند به پایین سرازیر می‌شود.

آبشار ارتکند

در کنار غار، نردبان‌هایی در دو ردیف ساخته شده است و با بالا رفتن از آنها، آبشار ارتکند را در سمت راست می‌بینید که سه طرف آن را دیواره‌های سنگی احاطه کرده‌اند.

زمان طی شده از اردوگاه تا محل آبشار یک ساعت و ۴۰ دقیقه است و مسیر برگشت از آبشار همان مسیر طی شده در رفت بوده که طبعا در زمان کمتری حدود یک ساعت طی می‌شود.

مدرسه شوکتیه بیرجند

ساختمان مدرسه شوکتیه از محل موقوفات امیر اسماعیل خان معروف به شوکت الملک اول توسط محمد ابراهیم خان علم (شوکت الملک دوم)، پدر اسدالله علم، در سال ۱۳۰۸ه‍.ق به ‌دست استادان و معماران یزدی شروع و در سال ۱۳۱۲ه‍.ق بنای آن به پایان رسید.

این بنا طی چهار سال از ۱۳۰۸ه‍.ق تا ۱۳۱۲ ه‍.ق (۱۲۶۹ ه‍. ش) تحت عنوان حسینیه شوکتیه توسط محمد ابراهیم خان علم (شوکت الملک دوم) ساخته شد و در ماه ذی الحجه سال ۱۳۲۶ هجری قمری برابر با ۱۲۸۲ هجری شمسی به مدرسه تبدیل شده‌ است.

در شهریور ماه ۱۳۸۲ همایشی به مناسبت یکصدمین سالگرد تأسیس مدرسه شوکتیه در دانشگاه بیرجند برگزار گردید.

پس از مدرسه عالی دارلفنون و پس از مدرسه ابتدائی رشدیه تبریز، مدرسه شوکتیه بیرجند سومین مدرسه از نوع مدارس جدید در ایران محسوب می ‌شود که به دنبال آن دبیرستان شوکتیه و مدارس دشت بیاض نهبندان، سربیشه، خوسف و دبستان دخترانه شوکتی افتتاح گردید.

همزمان با انقلاب مشروطیت امیر اسماعیل خان شوکت الملک که فرزندی نداشت یک سوم اموال خود را وقف امور خیریه کرد و تولیت آن را به برادر کوچک خود محمد ابراهیم خان واگذار نمود.

مدرسه شوکتیه بیرجند

محمد ابراهیم خان علم معروف به شوکت ‌الملک دوم بعد از سفر به تهران و دریافت مقام حکمرانی و امارت قاینات در صدد برآمد موقوفه مذکور را در جهت ایجاد فضای آموزشی مصرف کند. شوکت ‌الملک تحت تأثیر اقدام امیرکبیر در تأسیس مدرسه دارالفنون در صدد برآمد مدرسه مشابهی را در بیرجند تأسیس نماید. او در سال ۱۳۲۵ ه‍.ق مطابق با ۱۲۸۵ خورشیدی در محل حسینیه شوکتیه که توسط برادرش در سال (۱۳۱۲ه‍. ق) ساخته شده بود اقدام به تأسیس مدرسه شوکتیه نمود.

محمد امیر خان برای تشویق افراد به تحصیل در این مدرسه برای محصلین بی ‌بضاعت و خانواده آنها کمک ‌های نقدی و جنسی مؤثری درنظر می ‌گرفت. همچنین آیت ‌الله شیخ هادی هادوی که از علمای طراز اول آن زمان بود با اعزام تنها پسر خود به این مدرسه در ذهن و فکر مردم اثری عمیق بر جای گذاشت و کار مدرسه رونق یافت. این در حالی بود که پیش از تأسیس مدارس به سبک جدید، تعلیم و تربیت به عهده مکتب خانه‌ ها بود که توسط روحانیون اداره می شد.

مدرسه شوکتیه ابتدا مدرسه ابتدائی بود و پس از مدتی دبیرستان شوکتیه نیز به آن افزوده شد. حقوق معلمین این مدارس نیز از بودجه حکومتی سالانه به صورت نقدی و جنسی پرداخت می گردید.

در سال ۱۳۰۱ خورشیدی مدرسه نسوان امارت قلعه افتتاح شد و سپس در سال ۱۳۰۳ در دوره دوم دبیرستان دانش‌آموز پذیرفت. شوکت الملک دوم و همچنین روحانی خوشنام محلی شیخ محمد موحد برای تشویق مردم و جذب بیشتر دانش ‌آموزان، دختران خود را به این مدارس فرستادند. در سال ۱۳۰۱ به منظور تصریح در دخترانه و پسرانه بودن، مدارس پسرانه به شوکتی و دخترانه به شوکتیه نامگذاری شد. همچنین دبیرستان پسرانه شوکتی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی از دبستان جدا شد.

مدرسه شوکتیه بیرجند

مشخصات معماری

مدرسه شوکتیه به سبک معماری کویری ایران به صورت چهار فصل ساخته شده که از یک فضای مرکزی به ‌صورت حیاط و بخشی پیوسته دور تا دور آن تشکیل شده ‌است. حیاط بخش عمده ‌ای از بنا را دربر می ‌گیرد که با آجر فرش شده ‌است و در میان آن حوضی قرار دارد که در میان آن سکویی به ارتفاع حدود ۳۰ سانتی‌ متر قرار دارد. سردر ورودی بنا با طاق جناقی دارای تزئینات مقرنس است.
این بنا تک ایوانی بوده و ایوانی بلند و باشکوه دارد. ساختمان از اجزا و عناصر معماری ایرانی از قبیل ورودی، هشتی، دهلیزها، ایوان، حجره ‌های اطراف حیاط، شاه ‌نشین و حمام تشکیل یافته ‌است. این بنا در کوچه ‌ای با شیب نسبتاً زیاد واقع گردیده که از سطح خیابان پایین ‌تر است و دارای دو ورودی است که یکی در ضلع جنوبی و دیگری در ضلع غربی بنا واقع شده است. ورودی‌ های بنا در پایین ‌ترین قسمت بنا قرار دارند.
بنای مدرسه شوکتیه با بهره ‌گیری از حیاط مرکزی به بهترین نتایج از نظر تنظیم عملکرد و فراهم آوردن شرایط محیطی متعادل دست یافته ‌است. این بنا یک کلاه فرنگی زیبا در میان گنبد تالار شوکتیه دارد که با رسمی ‌بندی زیبایی تزئین شده ‌است. همچنین مقرنس‌ ها گچبری ‌ها و آجرکاری ‌هایی بسیار زیبا در این بنا به چشم می ‌خورد.
مدرسه شوکتیه نه تنها بزرگترین حسنیه و تکیه بیرجند بوده بلکه از شاهکارهای معماری زمان خود به شمار می آید. بدون تردید نظیر آن را در کمتر شهری می توان یافت.

در حال حاضر از مدرسه شوکتیه به عنوان حسینیه و جهت برگزاری مراسم مذهبی در ماههای محرم، صفر و اعیاد استفاده می ‌شود. زیارت عاشورا، تعزیه و نمایش از دیگر برنامه‌ هایی است که در این مکان برگزار می گردد.

مدرسه شوکتیه بیرجند

موقعیت مکانی

بنای تاریخی مدرسه شوکتیه یا شوکتی در مجاورت خیابان منتظری (خاکی) در داخل بافت تاریخی شهر بیرجند قرار گرفته است.

مسیر دستیابی

۱–  از سمت زاهدان: خیابان ارتش، میدان ابوذر، میدان شهدا، خیابان منتظری، منتظری ۳
۲– از سمت مشهد: بلوار صیاد شیرازی، خیابان ارتش، میدان ابوذر، میدان شهدا، خیابان منتظری، منتظری ۳
۳– از سمت کرمان: بلوار شهدای عبادی، میدان طالقانی، خیابان شهید مطهری، خیابان منتظری، منتظری ۳

سردر عالی قاپو قزوین

سردر عالی قاپو یکی از آثار تاریخی و گردشگری در شهر قزوین است که در ابتدای خیابان سپه – نخستین خیابان ساخته شده در ایران – قرار دارد. این بنا سردر یکی از هفت در ورودی به ارگ سلطنتی صفویان بوده است. و در اصلی جنوبی است که به خیابان و میدان شاه باز می‌شده و تنها در از این مجموعه است که اکنون به یادگار مانده است.

این مکان  یکی از بناهای مهم دوره صفویه با عمارت‌ها و باغ‌های بسیار زیبا است که در مرکز شهر قزوبن قرار دارد. این عمارت شامل مجموعه ای به نام سعادت آباد بوده که در حال حاضر از کل مجموعه، تنها سردر عالی قاپو بر جای مانده است. این مجموعه ۷ در داشته که یکی از آنها را عالی قاپو نامیده‌اند. این بنا نخست در دوره شاه طهماسب ساخته شده و در زمان شاه عباس اول به‌صورت کنونی تغییر شکل یافته است. در دوران ناصر الدین شاه نیز، تعمیرات و اضافاتی صورت گرفت و در دوران پهلوی اول به علت اقامت پلیس در آنجا ابتدا نام “نظمیه” و سپس “شهربانی” در ترنج بالای سردر به خط مرحوم عبدالعلی پزشکیان، معلم خط قزوینی، گچبری گردید و در زمان پهلوی دوم قسمت اضافی بالای سردر را در زمان پهلوی دوم حذف نمودند.

سردر عالی قاپو

بر پیشانی این سردر رفیع که ۱۷ متر ارتفاع دارد، کتیبه‌ای با کاشی معرق به خط ثلث از علی‌رضا عباسی – خوشنویس معروف عهد صفوی – جلوه‌گر است. بر فراز این کتیبه، پنجره مشبک بزرگی از کاشی قرار گرفته است. بیش از دو گوشوار بلند در طرفین سردر که بر بالای طاق‌نمایی واقع شده که بنا را به ساختمان‌های هم جوار پیوند می‌داده است.
این بنا در گاه بلندی دارد که به خیابان شهدای قزوین مشرف است. این در به هشتی بزرگی متصل است و در داخل آن دو اتاق وجود دارد که جایگاه دربانان بوده است. راهرو طبقه دوم بنا نیز از همین اتاق‌ها می‌گذشته است.

در سمت غرب این در ۳ اتاق طولانی پهلوی هم واقع شده که احتمالا جایگاه نگهبانان و محافظان بوده است. یکی از این اتاق‌ها در دوره قاجار به قرائت خانه و دیگری به چای خانه تبدیل شد.
ازاره‌های سر در با کاشی پوشیده شده اند و بقیه سر دربا گچ وشیده شده است. یکی از پنجره‌ها به خیابان شهدا و دیگری به حیاط شهربانی کنونی گشوده می‌شود.

سردر عالی قاپو

مشخصات بنا
این سردر، ورودی اصلی به دولتخانه دوران صفویه بود. بنای سر در شامل ایوان رفیع ورودی با قوس تیزه‌دار و سه ریف طاق‌نما در طرفین آن است. گوشواره‌هایی با ستون‌نماهای آجری در دو طبقه، نمای سردر را تکمیل می‌کنند. هشتی متصل به ایوان ورودی به شکل هشت ضلعی است و در طرفین محور ورودی آن اتاق‌های نگهبانی قرار دارد. در این هشتی پلکان‌هایی دیده می‌شود که به طبقه بالا – جایگاه نقاره‌زنان – راه می‌یابند. کتیبه و شباک کاشی، تنها تزیینات باقی‌مانده در ایوان ورودی است. در طرف شرقی این سردر که پیش از مشروطیت رختشویخانه بود، مدرسه ای به نام امید در سال ۱۳۲۰ قمری احداث شد که از اولین مدارس نوین ایران می باشد.

شاردن سیاح فرانسوی به کتیبه دیگری در این سردر که مضمون آن بیت معروف زیر است و در حال حاضر وجود ندارد اشاره می کند: گشاده باد به دولت همیشه این درگاه به حق اشهد ان لا اله الا الله

سردر عالی قاپو قبل از انقلاب، جایگاه شهربانی و سپس در اختیار نیروی انتظامی بود، اکنون در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفته و به منظور احیای دولتخانه صفوی در در حال مرمت می باشد. مرمت بنا در خرداد ۹۱ آغاز گردید و مرمت بخش‌های آسیب‌دیده کف فرش هشتی، رنگ برداری و رنگ‌آمیزی درب‌های ورودی، مرمت آجرهای فرسوده و شکسته، بندکشی توخالی هشتی و تهیه و نصب درب‌های چوبی بخش داخلی بخشی از عملیات مرمتی بوده است.
این بنا در ۳۱ تیر ۱۳۱۳ بشماره ۲۱۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

مرتبط:

قزوین _شهری با کلیسا های قدیمی و محله‌های ارامنه

کلیسای کانتور قزوین

عمارت سردار مفخم _ دیدنی ترین بنای تاریخی قزوین

باغ‌شهر تاریخی نطنز _گنجینه آیین‌ها و فرهنگ‌های محلی

ميراث‌فرهنگی ناملموس از جمله دستاوردهای معنوی اقوام مختلف در جوامع بشری به‌شمار می‌رود به‌گونه‌ای که این میراث ارزشمند ريشه در بررسی سیر تطور هويت تاریخی مردمان هر دیار دارد، در دنیای امروز و با توجه به توسعه علوم مختلف به خصوص در حوزه علوم انسانی و با تلاش‌های محققان و معرفی بهینه آنها، این میراث ارزشمند معنوی در کنار میراث ارزشمند کالبدی (ملموس) به تدریج در میان مردم جوامع مختلف و به‌ویژه نسل‌های جدید جایگاه خود را یافته و به‌عنوان ارزش‌های فرهنگی و تاريخی و حتی هویتی جوامع شناخته می‌شود.

امروزه و با توسعه علوم انسانی، میراث ناملموس در رشته‌هایی همچون جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در شناخت آداب و رسوم اقوام مختلف یک جامعه، شيوه‌های مختلف حیات اجتماعی از جمله عرف و عادات و هنجارهای اجتماعی و حتی خرده فرهنگ‌ها در مراکز کوچک جمعیتی تبلور یافته و در نهایت به شناخت فرهنگ و تاریخ شفاهی مردم هر خطه و منطقه که به‌صورت سینه به سینه و در طی سده‌های متمادی منتقل شده، منجر می‌شود.

باغ‌شهر تاریخی نطنز گنجینه‌ای از میراث ناملموس استان اصفهان

شهرستان نطنز در محور تاریخی شمال استان اصفهان با پیشینه تاریخی به بلندای حیات متمدنانه انسان، مهد آیین‌ها و سنت‌های اصیل ایرانی و اسلامی است که مردمانش همچنان در گذر زمان توانسته‌اند ضمن حفظ هویت فرهنگی خود در اشاعه و بسط فرهنگ‌های بومی و محلی نیز موفق شوند.

شناسايی و ثبت آثار ناملموس این شهرستان با توجه به اهمیت آنها در طی شش سال اخیر مورد توجه قرار گرفت به گونه‌ای که در این راستا تاکنون افزون بر ۱۱ اثر  شهرستان در حوزه میراث ناملموس در حوزه‌های مختلف شهری و روستایی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است .

برخی میراث ارزشمند ناملموس نطنز از جمله گویش مردم روستای ابیانه با پیشینه‌ای مربوط به دوران ساسانی،  مهارت هنر دستی خراطی سنتی، مهارت هنر ساخت سفال، مهارت هنر اجرای تعزیه محلی، آیین مذهبی نخل گردانی در شهر تاریخی بادرود و روستاهای ابیانه و وش، ثبت مراسم آیینی جقجقه زنی در روستای ابیانه، ثبت آیین مذهبی جل جلانی در روستای طامه، ثبت آیین مجمع‌گردانی مردم نطنز در نیمه شعبان، و ثبت ترانه‌های محلی  قالی بافان در روستاهای نطنز از جمله آیین‌های ناملموس ثبت شده شهرستان نطنز در فهرست آثار ملی کشور است.

با توجه به بررسی کارشناسان میراث‌فرهنگی، در حال حاضر در شهرستان نطنز بیش از یکصد اثر ناملموس و ارزشمند از ادوار مختلف تاریخی شناسایی اولیه شده كه بسیاری از آنها در معرض فراموشی هستند، اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان اصفهان در تلاش است تا مطابق با توان خود در کوتاه‌ترین زمان ممکن نسبت به مستندنگاری آنها اقدام کند چراکه  ميراث ناملموس مهم‌ترین شاخصه فرهنگی در حفاظت فرهنگ‌های کهن بومی به‌شمار می‌روند، که ‌باید با مستندنگاری و معرفی مناسب از نسل به نسل ديگر منتقل شوند.

با توجه به فراوانی میراث ارزشمند ناملموس شهرستان  نطنز، در حال حاضر کارشناسان اداره‌ میراث‌فرهنگی نطنز در حال بررسی امکان مستندنگاری و ثبت آثار ناملموس مرتبط با حوزه صنایع‌دستی شهرستان هستند، آثار و هنرهایی که نطنز به واسطه آنها دیر زمانی است مهد تهیه و تولید آثار مسگری، قلمزنی، آثار چوبی و انواع و اقسام هنرهای مختلف از جمله فرش بافی، گیوه دوزی، قلمزنی، منبت، خراطی، چاقوسازی و فرش بافی در شمال استان اصفهان شناخته می‌شود.

اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان نطنز، شرایط پیش‌آمده در دوران شیوع بیماری کرونا را فرصتی مناسب برای انجام امور پژوهشی به‌ویژه در حوزه ثبت ناملموس دانسته و در راستای اجرای یک طرح ابتکاری و موفقیت‌آمیز، هر همکار این اداره، یک اثر ناملموس را برای اولین بار در این اداره در ایام شیوع کرونا مستندنگاری می‌کند، لذا در طی دو ماه اخیر افزون بر ۱۵ اثر ناملموس در زمینه‌های مختلف از جمله آیین‌های مذهبی، پخت غذاهای سنتی، بازی‌های محلی و صنایع‌دستی، شناسایی و مستندنگاری شده که پرونده‌های تهیه شده به‌ منظور طرح و بررسی به شورای ثبت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی اصفهان ارسال خواهد شد.

* گزارش از محمدرضا حاجی هادی، مدیر روابط‌عمومی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان نطنز

مرتبط:

ابیانه _روستایی تاریخی در دل کاشان

روستای کشه _ناشناخته ترین روستای ایران

گهرشاهی ؛ قلعه‌ای در دست یاغی عاشق

قلعه هرمز _یادگار حضور استعمار در خلیج فارس

قلعه هرمز در قسمت شمالی این جزیره با برج‌های سر به فلک کشیده خود را به معرض نمایش می‌گذارد. نحوه استقرار آن به‌گونه‌ای است که در گذشته می‌توانستند با قدرت نسبت به مسیر کشتی‌های تجاری گامبرون نظارت داشته باشند. قسمت اعلیا بافت مسکونی هرمز به قلعه منتهی می‌شود، بافت مسکونی هرمز در یک‌طرف قلعه قرارگرفته و این قرارگیری مانع از شورش احتمالی از جهات مختلف قلعه می‌شود و به عبارتی نظامیان پرتغالی برای سرکوبی شورش‌های محلی، کافی بود ازیک‌طرف، دیوارهای قلعه را کنترل کنند.

تاریخچه بنا

جزیره هرمز با واقع‌شدن در مسیر دریایی (جاده ابریشم) و به سبب مهاجرت ایرانیان زرتشتی به جزیره که به دلیل رهایی از بدرفتاری اعراب با آنان که به‌قصد عزیمت به هندوستان مدت ۱۵ سال در این جزیره زندگی می‌کردند، رونق گرفت، به‌طوری‌که تمام اقلام تجاری در این جزیره داد و ستد می‌شد و هرمز به مرکزیت بازرگانی تبدیل‌شده بود.

این روند تجاری تا سال ۱۵۰۷ میلادی (۹۱۳ هجری قمری) با لشکرکشی پرتغالی‌ها به‌منظور توسعه‌های استعماری ادامه داشت. فرمانده این ارتش استعمارگر در این منطقه آلبوکرک به‌منظور باج‌گیری و کنترل تنگه این قلعه را به سبک معماری اروپایی بنا کرد.

کار ساخت‌وساز قلعه که برجی بلند در جوار آن پیش‌بینی‌شده بود از سوی مردم جزیره هرمز و بردگانی که پرتغالی‌ها به همراه خود از سایر کشورها به جزیره آورده بودند در منتهی‌الیه دماغه جبهه شمالی جزیره و در کنار ساحل بنا شد.

تحولات جنوب ایران مقارن با اوایل عصر صفویه به علت دوری پایتخت (تبریز) از آب‌های جنوبی و ضعف حکومت مرکزی افزایش یافت، در ابتدای این سلسله بود که تعدی‌ها در این مناطق رو به فزونی گذاشت و به مدت ۱۱۵ سال سایه شوم استعمار پرتغال بر آب‌های جنوبی کشور سایه افکنده بود.

طرح کلی قلعه پرتغالی‌ها همانند قلاع قرون‌وسطی اروپایی است که الهام خاصی نیز از معماری قلاع ایرانی گرفته است. ساخت این بنا حدود سی سال به طول انجامید که در چهار دوره معماری مرمت و مستحکم شد.

در سال ۱۵۵۱ میلادی (۹۲۹ هجری قمری) ارتش عثمانی تحت فرماندهی پیر بیگ به مدت یک ماه جزیره هرمز را تحت محاصره خود درآورد ولی موفق به تسخیر آن نشد.

پایان سلطه پرتغالی‌ها بر این جزیره را شاه‌عباس در سال ۱۳۱۰ هجری قمری رقم زد و دگربار پس از یک قرن جزیره هرمز به آغوش میهن خود بازگشت.

کهن‌ترین سند تصویری از شهر هرمز و بناهای آن مربوط به سال ۱۵۷۲ میلادی (۹۷۸ هجری قمری) است که هوگن برگ آن را بر اساس تعاریف و توصیف سربازان ارتش پرتغال به تصویر کشیده است.

قلعه هرمز

مشخصات بنا

قلعه هرمز از چهار برج در چهارسوی اصلی آن تشکیل‌شده که از نظر دید به‌ کل منطقه احاطه دارد. فرم اصلی آن همانند قلاع قرون ‌وسطی است و مصالح عمده آن در کل بنا، سنگ‌های مرجانی و سنگ‌های معدنی (به دو گونه تراشیده شده و غیر هم‌شکل) و ملات ساروج است.

جزییات هر یک از طاق‌ها و قوس‌ها با توجه به جزییات طاق‌های دوران رمانسک قابل‌مقایسه است.

طاق‌ها و قوس‌های در ورودی‌ها به چند شکل کلی دیده می‌شوند، طاق‌های تخت که با سنگ پوشیده شده است، طاق‌های قوسی که سنگ‌ها به‌گونه‌ای خاص تراشیده شده‌اند و یک سنگ در وسط به نام‌سنگ کلید (Key stone) بوده که مانع از ریزش قوس منفرد می‌شود. قوس‌های مزبور نیروی انتقالی از طریق سقف را به پایه‌ها انتقال می‌دهد و سنگ کلید مانند یک قفل کننده است و تمام قوس را به یک عمل هدایت می‌کند و یا به عبارتی باعث چفت‌وبست عناصر تشکیل‌دهنده قوس می‌شود، هر یک از استراحتگاه‌ها و حجره‌ها دارای طاق‌های گهواره‌ای است که سیستم کلی انتقال نیرو به زمین‌ را بر عهده‌ دارند. مصالح و مواد تشکیل‌دهنده به علت صُلبیت بالای آن نمی‌توانند فرم‌ها را القا کنند. بنابراین فرم‌ها به شکل خشک دیده می‌شوند و حجاری‌های روی سنگ به دلیل نزدیک کردن این مصالح سخت به فرم نرم طاق و قوس است. در کنار طاق‌ها و قوس‌های رمانسک سقف‌های مسطح با قوس‌های هلالی دیده می‌شود که به‌وسیله سنگ‌های حجاری‌شده اجرا شده‌اند. این قوس‌ها نیروهای عظیم سقف را به پایه‌ها منتقل می‌کنند.

نوع بهره‌برداری و خصوصیات بارز بنا

قلعه مورد نظر به علت نزدیکی به دریا و کنترل محدوده ورودی و خروجی بندرعباس به‌عنوان یک محل دیده‌بانی مطرح بود و بعد از خروج پرتغالی‌ها از هرمز این فضا ویرانه و متروک باقی ماند و در حال حاضر در تملک اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان هرمزگان است.

قلعه هرمز

عوامل تزیین‌شده و نوع آن‌ها

عوامل تزیینی قابل ‌رؤیت در بنا به شکل الحاقی نیست بلکه سنگ‌های اسفنجی نامشخص و ملات ساروج است که در قسمت‌هایی با کمک صنعت حجاری به‌وسیله ملات لازم به هم درگیر شده‌اند. سنگ‌های معادن نیز یکی از مصالح به‌کار رفته است که از خود معدن سنگ هرمز استخراج ‌شده و این سنگ‌ها قابلیت بیشتری برای حجاری دارند.

در درون بناهای بزرگ مانند قلعه، کاروانسرا و رباط تزیینات بسیار به‌ندرت دیده می‌شود زیرا این بناها به علت کاربری خاص منطقه‌ای، از نظر تزیینات و زیبایی مورد توجه قرار نمی‌گیرند. در حالی ‌که قسمت‌هایی از کلیسای قلعه به ‌وسیله سنگ و اندود آهک و با استفاده از انتقال نیرو و با کمک عوامل تزیینی، زیبایی خاصی را به نمایش گذاشته است.

کاربری بنا

کاربری قلعه برای استقرار سربازان بوده و همانند کاربری قلاع اروپایی به‌عنوان مکانی برای تجمع نیرو و پادگان نظامی و در عین‌ حال کاربری مسکونی استفاده می‌شده است.

فضاهای مورد نیاز برای قلعه‌هایی که عملکرد نظامی داشته‌اند به این شرح است:

الف) فضاهای ورودی انبار که محل ورود به این قلعه مانند دهان در کالبد انسانی است که بیماری‌ها نیز از این محل وارد دستگاه طبیعی انسان می‌شود. بنابراین به‌منظور ممانعت از ورود نابه جای اهالی و شورشیان و … این فضا با شکل قدرتمند و پنهان در مجموعه قرار می‌گیرد.

ورود در دو مرحله و از دو مکان متفاوت در این قلعه صورت می‌گرفته است.

۱ـ جبهه شمالی از طرف دریا

۲ـ جبهه جنوبی از طریق برج جنوب شرقی که از راه فرعی به این مجموعه وارد می‌شود. عرض ورودی‌ها ۱/۵ متر است که درب چوبی و درگاه‌های سنگی داشته است.

ب) بخش فرماندهی، این فضا در روی سکوی جنوبی در کنار فضای ورودی جنوبی است که یکی از امن‌ترین فضاها در کل قلعه است. از طرفی نزدیک‌ترین فضا به ورودی جنوبی است که در صورت لزوم بهترین امکانات ورود و خروج را دارا بوده است. این فضاها شامل محل استراحت، مقر فرماندهی است که به‌وسیله یک فضای ارتباطی بهترین راه ارتباطی را با برج اصلی داشته است.

ج) یکی از فضاهای پیش‌بینی‌شده در عملکرد نظامی، زندان است. این فضا در دورافتاده‌ترین و سخت‌ترین موضع قلعه قرار می‌گرفته است که از فرار زندانیان جلوگیری به عمل آید. زندان با مصالحی از جمله سنگ و ملات ساروج ساخته می‌شده است و از حجره‌هایی بدون نور و تهویه مناسب تشکیل‌شده و بر همین اساس فضایی تاریک و مرطوب بوده است.

د) اهمیت دین برای نگهداری و ایجاد پایبندی سربازان در چهارچوب‌های معنوی دلیلی محکم برای ساخت کلیسا در بناهای نظامی بوده است. همچنین برای انجام فرایض دینی ساکنان قلعه فضای کلیسا که در صحن اصلی قلعه در ناحیه جنوبی مستقر شده، ضروری بوده است. معماری داخل کلیسا بر اساس کلیساهای اروپایی از یک تالار مشجر (ستون‌دار) تشکیل‌شده که به شکل مستطیل کشیده‌ای است و در سمت جنوب غربی شکل‌ گرفته است. محراب و محل وعظ کشیش در انتهای این کشیدگی قرار دارد.

این فضا به‌وسیله پنج پله از صحن حیاط جدا شده و دارای دو ردیف ستون مدور است که هر ردیف ۵ ستون دارد. بر روی این ستون‌ها سقف شکل چهار تَرَک بوده و به شکل رمانسک پوشیده شده است. در اطراف این تالار یک غلامگرد حول فضای اصلی گردش کرده است.

قلعه پرتغالی‌ ها

هـ) در قلاع نظامی معمولاً آب آشامیدنی مورد نیاز ساکنان به دو طریق تأمین می‌شده است.

۱ـ از طریق ذخیره‌سازی آب باران

۲ـ از طریق انتقال آب از بندرعباس

طریقه دوم دستیابی به آب در صورت کمبود بارندگی در طول سال انجام می‌شد در حالی‌که در قلعه هرمز برای دستیابی به آب باران، برکه (آب‌انبار) ساخت شده بود.

فرم آب‌انبار بیضی‌شکل بوده که دورتادور آن غلام گردهایی به عرض ۱/۲۰ وجود دارد. در وسط آن ۳ ردیف ستون به ابعاد ۱/۲۰ در ۱/۲۰ سانتی‌متر قرار دارد. سقف آب‌انبار به وسیله قوس‌های بین ستون‌ها که کاربندی آن‌ها از گچ است برپاشده که این کاربندی به شکل یک قالب عمل می‌کند و بین آن‌ها از سنگ لاشه یا مرجانی پرشده است. فضای داخلی به‌وسیله ملات گچ مخلوط با خاک‌سنگ و ساروج اندود شده است. این فضا به علت قرارگیری آن در جبهه جنوبی این امکان را به وجود می‌آورد که در مقابل حملات توپخانه دشمن مقاومت کند.

و) اقامتگاه سربازان، در جبهه‌های شمالی، شرقی و غربی اتاق‌هایی با پوشش گهواره‌ای سقف دیده می‌شود که محل اقامت سربازان بوده است. این اتاق‌ها تنها از یک جبهه به حیاط مرتبط هستند و این جبهه تنها جبهه ارتباطی با بقیه فضاهای قلعه است.

ز) برج اصلی، این برج محل دیده‌بانی و فضای قرارگیری فرماندهی برای همراهی و هماهنگی افراد است که در جبهه جنوبی قرار گرفته و دو دید بسیار مناسب به ساحل غربی و بافت مسکونی جنوبی قلعه دارد. این فضا به‌وسیله پلکان به فضای اصلی حیاط مرتبط است.

ح) برج‌های دیده‌بانی، در چهارگوشه قلعه در چهار طرف آن چهار برج با پیشانی برآمده امکان دیده‌بانی و حفاظت قلعه را به وجود می‌آورد که محل قرارگیری توپ‌ها و مهمات نیز در این مکان پیش‌بینی‌ شده است. قسمتی از برج شمال شرقی و تمام برج شمال غربی به علت رطوبت مستقیم و پیشروی آب دریا از بین رفته که در بدنه غربی برج مربوطه برای نمایان‌سازی کالبد اصلی بنا دیوار سنگی از سوی اداره میراث‌فرهنگی ساخته‌شده است.

برج‌های شمالی و برج جنوب غربی برای کنترل دریا و برج اصلی و برج جنوب شرقی برای کنترل بافت مسکونی و ساحل شرقی در نظر گرفته‌شده است.

قلعه پرتغالی‌های جزیره هرمز در سال ۱۳۷۷ به شماره ۱۹۹۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

دیدنی های هرمز و قشم

الهه نمک از مکانهای دیدنی جزیره هرمز

چشمه سبز پوشان در هرمزگان