کلیسای سرکیس مقدس، بزرگترین کلیسای ارامنه تهران

در میان جاذبه های متعدد و فراوانی که در تهران، پایتخت ایران وجود دارد می توان به کلیساهای تهران اشاره کرد. امروز در این مقاله قصد داریم شما را با یکی از بزرگترین کلیسای ارامنه تهران به نام کلیسای سرکیس مقدس آشنا کنیم.

 کلیسای سرکیس مقدس کجاست؟

کلیسای سرکیس، مقدس نام یک کلیسای ارمنی در تهران واقع در خیابان کریمخان زند، ابتدای خیابان نجات الهی است. کلیسای سرکیس مقدس، بزرگ ترين کلیسای ارامنه تهران است و به محل خلیفه گری ارامنه تهران شهرت دارد.

کلیسای سرکیس

کلیسای سرکیس مقدس امروزه هم مورد استفاده ارمنیان مسیحی و مرکزیت امور ارمنیان را در تهران دارد. ساختمان این کلیسا جذابیت خاصی برای بازدیدکنندگان و علاقه مندان به معماری کلیساها و طرفداران دین مسیحیت دارد و فضای معنوی درون آن بسیار تسکین دهنده و متفکرانه طراحی شده است.

تاریخچه ساخت کلیسای سرکیس مقدس:

کلیسای سرکیس، مقدس به دستور مارکا سرکیسیان از ارامنه قدیمی ایران و با طراحی مهندس معمار اوژن آفتاندلیانس ساخته شده است. ساختمان کلیسای سرکیس مقدس تلفیقی از سبک معماری قرون وسطی و بناهای ارمنستان است.

علت نامگذاری کلیسای سرکیس مقدس:

نام این کلیسا از یکی از قدیسان کلیسای ارمنی، یعنی سرکیس مقدس گرفته شده است.

کلیسای سرکیس

    سبک معماری کلیسای سرکیس مقدس:

    کلیسای سرکیس، مقدس تهران دارای ساختمانی زیبا با معماری بی‌نظیر قرون وسطی و عصر جدید  است.کلیسای سرکیس، مقدس ابعادی به طول ۳۶/۵ متر و عرض ۱۷/۸ متر دارد و از آن به عنوان بزرگترین کلیسای تهران یاد می کنند.

    کلیسای سرکیس، مقدس بر پایه ی نقشه بازیلیکا (به کلیسا های بزرگ و مهم که به شکل صلیب هستند بازیلیکا می گویند) ساخته شده است و این نقشه چه در معماری خارجی و چه در معماری داخلی اجرا شده است و از بیرون کلا ساختمان به شکل یک مستطیل از شرق به غرب است.

    ورودی‌های کلیسای سرکیس، مقدس تهران در دیوار غربی بنا واقع شده و از یک ورودی اصلی و بزرگتر در وسط بنا و دو ورودی کوچکتر که در دو طرف شمال و جنوب دیده می‌شوند تشکیل شده‌است. در ورودی ضلع غربی کلیسای سرکیس مقدس دو ناقوس‌خانه در دو طرف راهروی ضلع غربی به  صورت گنبدهایی شبیه به گنبد اصلی کلیسا با ناقوس‌خانه‌های کلیسای سرکیس، مقدس شهر ایروان طراحی شده که زیبایی بی‌نظیری را به هر بیننده‌ای به ارمغان می‌دهد.

    کلیسای سرکیس

    دیوارهای بالای محراب و دو سمت آن با نقاشی‌های دیواری مزین است. موضوع های این نقاشی ها از کتاب مقدس، اثر ادمان آیوازیان، بر گرفته شده اند.

    بلندی سقف کلیسا متاثر ازکلیسای مریم مقدس در شهرِ آنی است. این بنا، نمای سفیدش را مدیون سنگ مرمر سفیدی است که در دیوار خارجی آن به کار رفته است. دیوارهای داخلی و سقف نیز با گچ پوشانده شده اند و به همین دلیل، فضای درونی بنا همخوانی جالبی با نمای بیرونی دارد.

    مرتبط:

    کلیسای وانک زیباترین کلیسای جلفای اصفهان

    جاذبه ی گردشگری جالبی به نام کلیسای صد در

    کلیسای جامع فلورانس

    گلونی _نمادی از قوم لر

    “گلونی” سربند زیبای زنان لر به ‌جامانده از هنر دست قومی است که خود تار و پودش را به‌ هم‌ بافته، نقش زده و رنگارنگ کرده‌اند.

    به گزارش ایرنا، گُلوَنی به گونه‌ای سربند و روسریِ زنان منطقه زاگرس با قدمت سه هزار ساله می گویند که ریشه‌ی آن به زنان کاسیت (اجداد قوم لر) می‌رسد و در زبان فارسی به صورت گُلبَندی تلفظ می‌شود که برگرفته از واژه گُل‌بَدن، نوعی پارچه هندی ابریشمی و لطیف است.

    این پوشش، پارچه‌ای ابریشمی است که روی آن بته جقه و نقوش اسلیمی چاپ شده و در شناخته شده‌ترین شکل آن این نقوش با رنگ‌های سفید، قرمز و سبز بر زمینه مشکی نقش بسته‌ است و به عنوان سربند استفاده‌ می‌شود.

    گلونی را بیشتر زنان لر و لک در هنگام مراسم شادی استفاده می‌کنند اما از دوره قاجار به بعد مردان نیز شروع به استفاده از آن کردند.

    مردان گلونی را دور “شو کلاو”» یا همان کلاه لری مرسوم در منطقه لرستان می‌بستند و به گاه مهمانی یا جنگ، به منظور تزیین یا نگهدارنده کلاه از آن استفاده می‌کرده‌اند.

    زنان لر نیز در زمان گذشته کت و گُلوَنی را با هم می‌پوشیدند به‌طوری‌که ” کَت ” را جدا زیر گلونی می‌بستند تا موهای سر به‌خوبی پوشیده و مهار شوند.

    گلونی

    این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به‌طور کلی گفته می‌شود که سربند و دستار “پوششی با سه هزار سال قدمت” است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد.

    گلونی، سرپوش لری با ویژگی‌های خاص در مراسم شادی با رنگ های شاد و از پشت سر بلندتر اما در مراسم عزاداری کوتاه، جمع‌تر و رنگ آن تیره‌تر بود.

    در نوع شهری گلونی جمع‌تر و کوتاه‌تر از زنان روستایی پوشیده می‌شد که بستن همین گلونی در بین طوایف مختلف لرستان فرق می‌کند مثل سربند زنان شهرستان دلفان که نسبت به بقیه بزرگ‌تر بسته می‌شود.

    گلونی این دست‌بافت لری در واقع نوع زندگی را تعریف می‌کرد و از طرفی هیچ ‌وقت در نقوش گلونی لری از نقش‌های لچک، ترنج، اسلیمی و مینیاتوری استفاده ‌نشده و سادگی خاص خود را داشته است.

    این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به‌طور کلی گفته می‌شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد.

    گلونی

    گلونی یکی از قدیمی‌ترین نمادها در لرستان به‌شمار می‌آید

    عطا حسن پور، باستان‌شناس لرستانی گفت: بر اساس بیان مورخانی چون “هرودت” ریشه سربند آن هم سربند لُری به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمی‌گردد و براساس شواهد و نوشته‌های تاریخی، سربند از اجزای لباس‌های همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است.

    وی افزود: کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف می‌کند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار می‌برد، وجود دستاری به دور سر در نقش برجسته‌های تاریخی تأیید می‌شود، در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند.

    وی اظهار داشت: در سالنامه‌های آشوریان نیز  این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامی‌ها و مادها از این سربند یاد می‌شود و در میان نقش برجسته‌های به جامانده این سربند به وضوح دیده می‌شود.

    حسن پور ادامه داد: در حفاری گورستان سه هزار ساله عصر آهن بابا جیلان (باباجان) در غرب شهرستان دلفان انگشتری پیدا شده که روی انگشتر مفرغی، انسانی با دوبال از دل خورشیدی بیرون آمده که کفش مادی و شلوار مادی و باشلوق مادی که شبیه مقنعه‌های امروزی بر سر دارد که کلاهی روی آن قرار گرفته و دور کلاه دستاری شبیه به گلونی امروزی قرار دارد.

    وی افزود: این سربند همچون مقنعه‌های امروزی گوش، گردن و سینه را می‌پوشاند و روی این باشلوق مادی، کلاهی قرار دارد و دور کلاه دستاری شبیه گلونی‌های امروزی قرار گرفته‌است.

    حسن پور عنوان کرد: همچنین چندین نمونه مفرغ‌های دیگر در لرستان به دست آمده‌ که تصاویر مرد و همچنین زن را با سربند و دستار نشان می‌دهد و بیشتر مورخان در توصیف‌هایشان از پوشش اقوام ایرانی به این دستار یا همان سربند اشاره واضح و مشخص داشته‌اند.

    به گفته وی  در دوره‌های متاخر نیز کاربرد گلونی شکل رایج‌تری پیدا می‌کند و به عنوان مثال در دوره قاجار در عکس‌های گرفته شده مردان با پوشش گلونی دیده می‌شوند.

    وی اظهار داشت: در نقش آناهیتا بر روی یک پلاک گچبری در محوطه برزقباله لرستان، آناهیتا درست مانند زنان لر، سربندی به دور سر بسته‌است و گیسوان بافته و طناب پیچش از زیر آن هویداست، همچنین در دوران ساسانی نمونه‌ای از سربند دیده می‌شود که بسیار شبیه گلونی امروزی لرستان است.

    حسن پور تصریح کرد: در گزارش مردم نگاری خرم‌آباد نیز به پوشیدن گلونی توسط مردان هم اشاره شده‌است و از آن به صورت سرپوشی از جنس ابریشم یاد شده که مردان در مراسم شادی و سرور روی کلاه نمدی به دور سر می‌پیچیدند.

    گلونی

    نقش و اندازه گلونی در مناطق مختلف عشایر نشین متفاوت است

    کارشناس صنایع دستی لرستان نیز گفت: شواهد تاریخی بیانگر این است که سربند از دوران قبل از اسلام نه تنها در لرستان که در ایران مرسوم بوده است.

    عباس حمزه ای با بیان اینکه تاریخچه دقیقی از زمان رواج یافتن سربند در لرستان وجود ندارد ادامه داد: یکی از دلایل استفاده از سربند رعایت ادب اجتماعی و حتی بستن انواع خاص آن نشانه شان اجتماعی زنان بوده است.

    وی اظهار داشت: بستن سربند پس از اسلام جنبه مذهبی داشته است اما اینکه دقیقا گلونی استفاده می شده یا نوعی سربند مشخص نیست اما در عکس های دوره قاجار سربندها بصورت مشکی بوده است.

    وی عنوان کرد: گل بندی از دیدگاه صنایع دستی یک نوع چاپ  از جنسی با نخ ابریشمی محسوب می شود که نقش روی آن به شیوه چاپ کلاقه ای بوده که نقوش را روی اشیای فلزی در موم داغ و روی پارچه می گذاشتند و بعد از شستشو نقوش بر روی پارچه باقی می ماند.

    حمزه ای گفت: چاپ کلاقه ای را نخستین بار استاد حسین کلاقیچی وارد ایران کرد و به نقل از مستند نگاری محلی لری از خانم لیلا پهلوانی نیز در یکی از روستاهای لرستان چاپ کلاقه ای انجام می شده است.

    وی با بیان اینکه اغلب صنایع دستی لرستان عشایری است افزود: این چاپ نوعی هنر وارداتی به شمار می رود و چاپی دستی است.

    حمزه ای ادامه داد: چاپ گلونی در ۲ نوع قرمز و مشکی بیشتر کاربرد دارد و رنگ های متنوع آن بیشتر در مراسمات خاص جوانان استفاده می شود و بستن گلونی در مناطق مختلف  عشایر نشین لرستان گره های مخصوص و امدازه های متفاوت دارد.

    منبع:ایرنا

    مرتبط:

    معرفی دریاچه دیدنی گهر لرستان

    چالدران _شهر بی کولر ایران

    تنگه شیرز کوهدشت بهشت پنهان و گمشده لرستان

    سفر به استانبول _شهر همنشینی تاریخ و مدرنیسم

    استانبول شهر مسحورکننده ترکیه، سرزمینی عجیب و شگفت‌آور است. به سبب تاریخ دور و درازش از یک سو و موقعیت اقتصادی‌اش از سوی دیگر، آن را تبدیل به نقطه‌ای مهم در میانه آسیا و اروپا کرده و تبدیل به مکانی محبوب برای خرید بلیط استانبول شده است.استانبول در همان حال که توانست بافت تاریخی و سنت اجتماعی‌اش را حفظ کند، توانست به‌سرعت به‌سوی پیشرفت و مدرنیزم هم حرکت کند.

    همین موضوع موجب شده، استانبول تبدیل به شهری شود که بسیار برای گردشگران جذاب است؛ زیرا از یک سو جایی کهن و تاریخی را می‌بینند و از سوی دیگر، از امکانات و خدمات یک شهر مدرن و اروپایی بهره‌مند می‌شوند.

    از بازار بزرگ استانبول تا مراکز خرید مدرن

    یکی از نمودهای پیوند گذشته و آینده در استانبول، پدیده گردشگری خرید و بازارها و مراکز خرید آن است. بازار بزرگ استانبول، شاید یکی از کهن‌ترین و بزرگترین بازارهای سنتی جهان است. نه‌تنها معماری مجموعه بزرگ بازار استانبول، بلکه کالاها، روابط و فضای حاکم بر این بازار هم همچنان تداعی کننده سده‌های قبل است.

    در مقابل مراکز خرید و اوت لت های استانبول، تصویری متفاوت از اقتصاد ترکیه را به شما نمایش می‌دهند. اقتصادی باز با بازرگانی گسترده با جهان که این را با تنوع برندهایی که در این مراکز خرید وجود دارند می‌توانید ببینید.

    از سوی دیگر، صنعت نساجی و مد و پوشاک ترکیه، توانسته رشد چشمگیری داشته باشد و بخشی از خرید پوشاک این کشور توسط گردشگران، از برندهای ترکیه‌ای است. همین موجب شده گروهی از کسانی که بلیط لحظه آخری استانبول را خریداری می‌کنند، هدف اصلیشان از سفر، خرید کردن باشد.

    بازار استانبول

    استانبول آسیایی استانبول اروپایی

    تنگه بسفور شهر استانبول، را از میان به دو نیم تقسیم کرده است و پل گالاتا، این دو نیمه را به هم پیوند داده است. تفاوت‌های نهفته در استانبول، در این دو نیمه شهر هم قابل مشاهده است.

    نیمه آسیایی بیشتر به سنت های شرقی و عثمانی پایبند بوده و فضای سنتی‌تری را به شما نمایش می‌دهد؛ اما نیمه غربی، حتی از دوران آخرین امپراتوران عثمانی هم تلاش می‌کرد تا خود را شبیه به اروپا و غرب کند. گویی هر یک از این دو نیمه، به دو جهان متفاوت تعلق دارند و می‌خواهند به‌سوی دیگری بروند.

    گردشگران استانبول

    جاذبه‌های گردشگری استانبول

    استانبول، به واسطه جذابیت‌های گردشگری خود و همچنین امکانات رفاهی و اقامتی‌اش، توانسته تبدیل به یکی از ده مقصد گردشگری جهان شود. مساجد تاریخی و باشکوه، بازمانده از دوران امپراتوری عثمانی، نمادی از نمایش قدرت مذهبی این امپراتوری است.

    کاخ های باشکوه فرمانروایی مانند دلمه باغچه، تلاش فرمانروایان عثمانی را برای قدرت‌نمایی به سفیران و فرستادگان اروپایی است. کاخی که برخلاف توپکاپی کهن، به شکلی مدرن و اروپایی معماری و ساخته شد.

    فضاهای طبیعی و سرسبز درون شهر و پیرامون استانبول، هم‌جایی برای تفرج اهالی و گردشگران در طبیعت نسبتا پرباران استانبول است. زندگی شبانه و تفریحاتی که در شهر همیشه بیدار استانبول، در جریان است را هم نمی‌توان از قلم انداخت. از خیابان گردی در خیابان استقلال و میدان تکسیم تا امتحان غذاهای خیابانی ترکیه‌ای روی پل گالاتا.

    استانبول

    انواع بلیط هواپیما به مقصد استانبول

    سفر هوایی به استانبول با هواپیما، در دسترس‌ترین گزینه مسافرت به این شهر ترکیه است. خوشبختانه به دلیل همسایگی ایران و ترکیه و روابط پیوسته بین دو کشور، پروازهای متعددی بین ایران و ترکیه در جریان است.

    استانبول، هم که بزرگترین شهر ترکیه است، یکی از پر رفت و آمدترین نقاط برای سفرهای ایرانیان است. فرودگاه استانبول که به‌تازگی راه‌اندازی شده و جایگزین فرودگاه آتاترک شد، اکنون میزبان ایرانیانی هست که با هدف تجارت، مهاجرت یا گردشگری به استانبول می‌روند.

    در بین انواع بلیط هواپیما استانبول، شاید محبوب ترین و جذاب‌ترین آنها، بلیط لحظه آخری استانبول باشد؛ زیرا این نوع از پروازها، قیمت کمتری دارند و در بودجه سفر شما صرفه‌جویی بزرگی می‌کنند.

    این نکته که ترکیه از شهروندان ایران، ویزا نمی‌خواهد، نکته دیگری است که موجب می‌شود استفاده از بلیط لحظه آخری استانبول، ممکن و محتمل شود؛ زیرا دیگر لازم نیست نگران فرایند دریافت ویزا باشید.

    blank

    چگونه بلیط هواپیما ارزان استانبول را پیدا کنیم؟

    برای آن که بلیط هواپیما ارزان استانبول را پیدا کنیم چه لحظه آخری باشد یا نباشد، اولین گزینه ممکن است جستجو در گوگل باشد؛ اما وقتی جستجوی خود را آغاز می‌کنید تازه متوجه می‌شوید که صدها سایت مختلف فروش اینترنتی بلیط هواپیما و آژانس مسافرتی وجود دارد.

    ولی کدام یک ارزان ترین بلیط هواپیما استانبول را عرضه می‌کنند؟ این امکان برای هیچ‌کس وجود ندارد که در بین همه این سایت ها بگردد تا بهترین گزینه را انتخاب کند؛ اما سفرمارکت که یک موتور جستجو تخصصی بلیط هواپیما است، این مشکل را حل کرده است؛ زیرا شما با یک جستجو در سفرمارکت، می‌توانید همه بلیط هواپیما تهران استانبول و بالعکس بلیط ارزان استانبول تهران را که در بازار وجود دارد را یکجا ببینید، باهم مقایسه کنید و ارزان ترین و بهترین بلیط را انتخاب کنید.

    هتل‌ها و اقامتگاه‌های استانبول

    استانبول شهری است که خود را برای میزبانی از گردشگران آماده کرده است. اگر به استانبول بروید انواع هتل‌ها و اقامتگاه‌های ارزان تا بسیار لوکس و مجهز، آماده هستند تا هر نوع سلیقه‌ای را پاسخگو باشند. چه بخواهید سفری اقتصادی و مقرون به صرفه داشته باشید و چه لوکس و راحت، هتل‌های متنوع استانبول آماده میزبانی از شما هستند.

    مرتبط:

    تور استانبول، یک سفر به دو قاره

    تور ترکیه مجاز است؟

    چگونه از فرودگاه آتاتورک استانبول به هتل خود برسید؟

    تاریخ از تار و پود فرش ایرانی چه می‌گوید؟

    در باب قالی و قالی‌بافی که بی‌شک می‌توان آن را اوج خلاقیت و هنر در میان اقوام یک سرزمین دانست، نقل قول‌های بسیاری موجود است که همگی گواهی بر تعلق دیرینه‌ترین‌ داستان‌های تاریخ فرش ‌دست‌باف به ایران دارد.

    عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص تاریخچه و اسناد موجود در چگونگی شکل‌گیری هنر قالی‌بافی اظهار کرد: بخشی از آنچه در خصوص تاریخ فرش‌بافی ایران روایت شده ‌اسنادی بوده و در شعر شعرا و نقل ‌قول‌هایی از افراد به‌نام و مشهور بیان شده ‌و بخش دیگر آن مربوط به آثاری است که به جا مانده ‌است، به عنوان مثال با توجه به اشعار فردوسی، متوجه می‌شویم که او فرش‌بافی را به ایران باستان منتسب دانسته ‌است؛‌ هم‌چنین در نقل‌قول‌های فلاسفه یونان نقل شده که دربار پادشاهان قدیم ایران با فرش تزئین بوده ‌است.

    وی ادامه داد: اما در واقع آنچه از فرش به جا مانده‌، تکه فرش سالمی است که در سال ۱۹۴۸ توسط پروفسور «سرگی رودنکو» در دره «پازیریک» کشف شده که تمامی نقوش این فرش به دوره هخامنشیان برمی‌گردد. این فرش در گور یکی از فرمانروایان سکایی که طلاهای موجود در آن توسط دزدان به سرقت رفته و این فرش در آن باقی مانده‌، کشف شده‌ است.

    این پژوهشگر فرش افزود: در حقیقت این فرش به دلیل سرازیر شدن و یخ زدن آب در گور فرمانروای سکایی و به تبع آن یخ زدن فرش، از سده سوم قبل از میلاد تا سال ۱۹۴۸ باقی مانده ‌است. تست کربن ۱۴، تاریخ دقیق این فرش را مربوط به دهه سوم تا پنجم قبل از میلاد مشخص کرده ‌است. ۱۰۰ درصد نقوش این فرش ایرانی است و نقل‌قول‎‌های متفاوتی در خصوص آن وجود دارد؛ اما گفته‌شده‌ این فرش احتمالاً توسط دربار هخامنشی به سردار سکایی داده ‌شده و طبق رسم آن زمان که دارایی نفیس شخص را با جسم آن دفن می‌کردند، این فرش نیز که جزء دارایی سردار سکایی محسوب می‌شده‌، پس از مرگ با جسم او دفن شده ‌است.

    فرش ایرانی

    چند نقل قول در باب تاریخ فرش

    عضو انجمن علمی فرش ایران خاطرنشان کرد: نقل ‌قول‌های دیگری در این خصوص وجود دارد؛ مانند نقل‌ قول‌های «گزنفون» که شاگرد سقراط و هم‌کلاسی افلاطون بوده‌ و می‌گوید «در دربارهای هخامنشیان فرش‌هایی پهن می‌کردند و هرچند وقت یک‌بار به علت پوسیدگی آن‌ها را تعویض می‌کردند». در ادامه ذکر می‌کند که کارگاه‌های سلطنتی بافت این فرش‌ها در شهر «سارد» قرار داشتند و استادان این کارگاه‌ها «ماد» بودند و هخامنش‌ها بافت را از مادها یاد گرفته‌اند که نشان می‌دهد بافت در ایران دارای ریشه‌های بسیار قدیمی‌تری است.

    احراری اضافه کرد: «ابن خلدون» در این زمینه معتقد است که فرش‌بافی در ایران توسط قشر متوسط جامعه انجام می‌شده‌ و هم‌چنین زمانی که اسکندر وارد پاسارگاد می‌شود، قبر کوروش را پوشیده با فرشی بسیار زیبا و ظریف می‌بیند.

    وی عنوان کرد: «بطلمیوس» نیز که منجم، ریاضی‌دان و فیلسوف یونانی است، از جشن‌های بسیار بزرگ «اسکندریه» سخن می‌گوید که با قالی‌های پارسی و هخامنشی تزئین می‌شده است. «کنت کورشا»، محقق و باستان‌شناس اروپایی نیز در تاریخ عهد باستان می‌نویسد وقتی اسکندریون تخت جمشید را به آتش کشیدند، فرش‌های زیبا و مجلل هخامنشی در آتش می‌سوختند و از بین می‌رفتند و «پروفسور رودنکو» می‌گوید اسکندر در پای تخت‌گاهش فرش‌هایی ظریف و پرگوشت پهن می‌کرده ‌است. به علاوه بزرگ‌ترین سند مکشوف فرش‌بافی در این دوره پازیریک و باشادار است.

    این پژوهشگر فرش تصریح کرد: فرش دیگری که از آن نقل ‌قول می‌شود، فرشی به نام فرش «بهارستان» است. نقل‌های متفاوتی در مورد ابعاد این فرش وجود دارد؛ به طوری که ابعاد آن بین ۴، ۱۶، ۴۰۰ و ۱۶۰۰ متر متغیر است. گفته شده‌ که این فرش توسط سپاهیان عرب در صدر اسلام و زمانی که ایرانیان اسلام را پذیرفته‌اند، از ایران به مدینه منتقل و در آن‌جا قطعه‌قطعه شده و در بین افراد به عنوان غنیمت توزیع شده ‌است.

    عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: برخی افراد بیان کرده‌اند که الیاف این فرش طبیعی نبوده؛ بلکه از طلا و نقره بافته ‌شده ‌است و نقل ‌قول‌های گوناگون دیگری نیز در این خصوص وجود دارد. به هر حال فرشی با نام بهارستان در دربار خسروپرویز بوده‌ که چهار فصل سال را به تصویر کشیده ‌است.

    فرش ایرانی

    حکومت صفویان، دوران اوج هنر قالی‌بافی

    احراری بیان کرد: پس از آن که ایرانیان اسلام را می‌پذیرند، هنرهایی مانند سفال و… رشد پیدا می‌کند و فرش و هنر فرش‌بافی، تا زمان حکومت و دوره صفویان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. دوره صفوی دوره‌ای است که هنر فرش‌بافی اوج گرفته و در واقع هنر قالی‌بافی و فرش دست‌باف، جامع همه هنرها می‌شود. به طوری که در شهرهایی مانند مشهد، اصفهان، کاشان و کرمان، کارگاه‌های وابسته به دربار تأسیس می‌شود که در این کارگاه‌ها اغلب هنرمندان، نقاشان و طراحان گرد هم آمده و در این زمان قالی‌بافی، به عنوان شغلی محبوب در جامعه شناخته می‌شود.

    وی اظهار کرد: پادشاهان صفوی نیز در ابتدا با ارسال هدایا، قالی ایرانی را به کشورهای دیگر مانند پرتغال و عثمانی آن دوران که به عنوان بلوک قدرت شناخته شده‌ بودند و رقیب پادشاهان صفوی نیز محسوب می‌شدند، معرفی کرده‌اند و پس از آن سلاطین این کشورها به مشتری بالقوه این فرش‌ها تبدیل شدند. در این دوره در هر منطقه کشور، طرح، نقش و در واقع سبک خاصی در فرش به وجود آمد؛ به شکلی که در کاشان سبکی متفاوت از مشهد رایج می‌شود؛ به عبارتی در این دوره سبک‌های طرح، نقش و بافت فرش در مناطق مختلف قالی‌بافی ایران، از یکدیگر متمایز می‌شود.

    این پژوهشگر فرش ادامه داد: به عنوان مثال در کاشان قالی‌های زربافت رواج پیدا کرده‌ و مدت زیادی به دلیل این که این فرش‌ها به سفارش سلاطین وقت پرتغال بافته می‌شدند، تصور بر این بود این قالی‌ها در پرتغال بافته می‌شوند. در اصفهان نیز که مرکز حکوت پادشاهان صفوی و به ویژه سه پادشاه اول این حکومت بوده ‌است، قالی‌بافی بسیار رشد یافته و هم‌چنین در تبریز، مشهد و برخی دیگر از شهرهای کشور نیز گونه خاصی از قالی‌بافی رایج می‌شود.

    عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: با توجه و استناد به نظر اغلب محققان، فرش‌شناسان و کسانی که روی فرش تحقیق کرده‌اند و اسناد مکتوب و آنچه از تاریخ به جا مانده و هم‌چنین داستان‌ها و افسانه‌هایی که درباره فرش وجود دارد، به علاوه آنچه به طور واقعی به جا مانده‌، این مطالب بیانگر آن است که هنر قالی‌بافی از ایران آغاز شده ‌است. به طوری که نقوش مهم‌ترین سند واقعی یعنی سند «فرش پازیریک»، همان نقوشی است که در حجاری‌های تخت جمشید وجود دارد. به صورتی که سواره‌نظام و پیاده‌نظام دوره هخامنشی در آن مشاهده می‌شود.

    احراری اضافه کرد: البته مناطقی که به مرور زمان از ایران جداشده‌اند، ممکن است منطقه تاریخی فرش‌بافی باشند. از جمله این مناطق می‌توان «قفقاز» را نام برد که در گذشته جزئی از ایران بوده و برخی از محققان این منطقه را یکی از مهدهای هنر فرش‌بافی می‌دانند.

    فرش ایرانی

    فرش‌بافی و قالی‌بافی در عشایر متولد شده‌ است

    وی عنوان کرد: در واقع این که فرش‌بافی و قالی‌بافی از بین مردم عشایر برخاسته‌، مسلم است. به دلیل سرمای زیادی که در کوهستان‌ها در مقایسه با دشت وجود دارد، فرش‌بافی بیشتر در کوهستان متولد شده‌ است. فرش‌بافی با دامداری ارتباط زیادی دارد به طوری که عشایر الیاف فرش‌ها را با استفاده از پشم دام‌های خود تولید می‌کردند و در منطقه‌ای که هوای سردتری داشته، فرش‌های درشت‌تری بافته می‌شده ‌است.

    این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: فنون قالی‌بافی در عشایر متولد شده و به روستاها آمده و مقداری تکامل می‎‌یابد، پس از آن به کارگاه‌های شهری آمده و در نهایت زمانی که به دربار می‌رسد، اوج هنری خود را پیدا می‌کند. برخی افراد «گبه» قشقایی و یا دست‌بافته قالیچه ترکمن را شاهکار می‌دانند و برخی نیز فرش‌های مشهوری که از دوره صفوی باقی‌مانده ‌است مانند «قالی شیخ صفی» را شاهکار می‌دانند. بنابراین هریک از سبک‌های مناطق مختلف ایران، زیبایی خاص خود را داشته و بستگی به زاویه دید افراد دارد.

    عضو انجمن علمی فرش ایران تشریح کرد: به عنوان نمونه، زیباترین دست‌بافته‌ها از نظر سادگی و انتقال مستقیم طرح به بافت، مربوط به دست‌بافته‌های عشایری مانند ترکمن، بلوچ، کرد، بختیاری و… است. اما تنوع رنگی و ریزنقشی را بیشتر در کارگاه قالی‌بافی وابسته به دربار صفوی، قاجار و پهلوی مشاهده می‌کنیم.

    احراری با بیان این که نگاه به فرش از دوره قاجاریه به بعد، نگاهی تجاری بوده ‌است، ادامه داد: برخی از فرش‌ها تکراری بوده و از طرحی تعداد ۱۰۰، ۲۰۰ و یا بیشتر از این ارقام بافته می‌شود و همه آن‌ها قیمت مشخصی نیز دارند؛ اما بعضی از فرش‌ها جنبه و بار هنری بیشتری داشته و ممکن است پس از دو یا سه سال کار و تلاش طراح بر روی طرح فرش، تنها یک نمونه از آن بافته شود. به این ترتیب قیمت‌گذاری برروی این فرش متفاوت خواهد بود.

    آنچه امروز فرش ایرانی را تهدید می‌کند

    وی افزود: طرح‌ها و نقوش فرش‌های ایرانی در بسیاری از فرش‌های جهان تقلید شده‌ است؛ در واقع برخی کشورها مانند ترکیه، پاکستان، هندوستان و… از فرش‌های ایرانی کپی‌برداری و از برند ایران سوء‌استفاده می‌کنند. هم‌چنین بعضی افراد ایرانی با توجه به اینکه هزینه‌های تولید در این کشورها کمتر است، در این کشورها فرش تولید کرده و به عنوان فرش ایرانی به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند. امروزه یکی از تهدیداتی که برای کارهای ایرانی وجود دارد، قیمت تمام‌شده بالا به دلایل مختلف است.

    این پژوهشگر فرش اضافه کرد: به این ترتیب از طرفی تورم افسارگسیخته و از طرف دیگر عدم نگرش ملی به فرش توسط برخی از تولیدکنندگان و هم‌چنین سوء ‌استفاده فعالان اقتصادی کشورها از طرح‌ها و نقوش ایرانی به علاوه سوء ‌استفاده مدیران فرش ماشینی از نقوش ایرانی، باعث آسیب رسیدن به فرش دست‌باف ایرانی می‌شوند.

    فرش ایرانی

    نقش خراسان در صنعت فرش ایران

    عضو انجمن علمی فرش ایران گفت: خراسان، منطقه‌ای با اقوام مختلفی است که از قسمت‌های مختلف کشور مهاجرت کرده و به خراسان آمده‌ و در طول تاریخ تعدادی از طرح‌ها، نقش‌ها و تکنیک‌های خاصی را با خود به همراه آورده‌اند؛ به همین دلیل طبیعتاً خراسان یکی از مهدهای فرش است. به طوری که سبک‌های مختلفی مانند بلوچ در نوار مرزی خراسان، قالی ترکمن در قسمتی دیگر از خراسان و مشهد، قالی سبک کاشمر، سبزوار، نیشابور و سبک مشهد را در خراسان مشاهده می‌کنیم.

    احراری تصریح کرد: از اواخر دوره قاجار تعدادی از هنرمندان از شهرهای مختلف مانند تبریز و… به مشهد مهاجرت کرده‌ و بر سبک فرش‌های مشهد تأثیرگذار بوده‌اند و قالی‌های زیبای «مرحوم خامنه‌ای» و «عمواوغلی» که امروزه در موزه‌های داخل و خارج کشور می‌درخشند را تولید کرده‌اند. بیشترین تولید فرش در خراسان صورت می‌گیرد به طوری که خراسان حدود ۲۰ درصد کمیت تولید فرش را در اختیار دارد.

    گردشگری برای معرفی هنر قالی‌ ایرانی چه می‌کند؟

    وی با اشاره به این که یکی از بخش‌هایی که می‌تواند به توسعه فرش کمک کند، گردشگری است، اظهار کرد: اقامتگاه‌های بوم‌گردی که در اغلب مناطق خراسان وجود دارد؛ می‌توانند مهم‌ترین مراکز برای معرفی دست‌بافته‌های ایرانی باشند. مشهد به دلیل پتانسیل و ظرفیت‌های زیارتی و سیاحتی که دارد، می‌تواند با ایجاد و بازسازی بازار فرش، برای فروش فرش به عنوان سوغات، به صنعت گردشگری کمک کند و هم‌چنین بسیاری از مناطق سیاحتی و تفریحی مانند طرقبه، شاندیز، فردوسی و…  و روستاهایی مانند کلات نادری و دررود نیشابور که جنبه گردشگری دارند، می‌توانند برای معرفی فرش دست‌باف و توسعه گردشگری تأثیرگذار باشند.

    این پژوهشگر فرش خاطرنشان کرد: اما متأسفانه تورلیدرهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، اطلاعات زیادی در خصوص دست‌بافته‌های ایرانی و خراسانی نداشته و نیز مدیران اقامتگاه‌های بوم‌گردی اشراف چندانی در این زمینه ندارند. در حالی که می‌توان با ایجاد کارگاه‌های نمادین این آثار، گردشگران را با روش تولید آن‌ها آشنا کرد که در نهایت ممکن است منجر به خرید این آثار شود. به هر حال فعالیت در زمینه گردشگری فرش پتانسیل زیادی دارد که متأسفانه تاکنون خیلی کم از آن استفاده کرده‌ایم.

    منبع:ایسنا

    مرتبط:

    تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

    لیسبون گنجینه فرش های ایرانی

    دریاچه تار _مقصدی رویایی برای آرامش

    چند کیلومتر دور از شهر پرهیاهوی تهرانی، می‌توان سکوت و آرامشی یافت که مثال زدنی است. دریاچه افسانه‌ای تار که گفته می‌شود گنجینه‌ای ارزشمند در دل خود دارد، کجاست؟

    نام دماوند؛ گوشواره تهران، با سرسبزی و زیبایی عجین است. طبیعت با این منطقه بسیار سخاوتمند بوده و از نعمت کم نگذاشته است. یکی از همین نعمت‌ها، تار است؛ دریاچه‌ای که  میان دو کوه دوبرار و زرین کوه بساط خود را پهن کرده است.

    دریاچه‌ای طبیعی از آب شیرین

    می‌گویند دریاچه آب شیرین تار، در اثر لغزش زرین‌کوه ایجاد شده‌است. دریاچه بیش از یک کیلومتر طول، ۴۰۰ متر پهنا و حدود ۵۰ متر عمق دارد و چند سالی است که به لطف اداره محیط زیست به زیستگاه قزل‌آلای خال قرمز و ماهی زردک تبدیل شده است.

    بارش‌های فصلی تنها بخش کوچکی از آب دریاچه را تامین می‌کند. سرشاخه‌های اصلی آب این دریاچه از رودهای تار و هویر گرفته شده است و بخش دیگر آن از چشمه‌های آب شیرین کوه‌های قره‌داغ، سیاه‌چال و شاه‌نشین در شمال و آبراهه‌های فصلی از جنوب تامین می‌شود.

    دریاچه تار

    هویر؛ دریاچه‌ای چسبیده به تار

    با نیم ساعت پیاده‌روی از شرق دریاچه تار، دریاچه هویر رخ نمایی می‌کند. تار و هویر مانند دو فرزند طبیعت هستند که در فاصله ۵۰۰ متری از هم قرار دارند و کوه‌های البرز از آنها میزبانی می‌کنند. کوه دوبرار این دو دریاچه را از هم جدا کرده است. دریاچه هوبر به طور میانگین ۹۰۰ متر طول و ۱۵۰ عرض دارد و عمق آن به ۱۵ متر می‌رسد.

    مقصد عاشقان هیجان و آرامش

    دقیقا درست فکر کردید شاید به نظر ممکن نباشد که در جایی هم هیجان وجود داشته باشد و هم آرامش اما در با سفر به دریاچه تار هر دو ممکن می‌شود. بعد از عبور از دماوند و مسیر چنار شرق، جاده‌ای باریک، خاکی و کوستانی با سربالایی و سراشیبی‌های تند و پیچ‌های خطرناک و پرتگاه‌های بسیار در مقابل روی شماست. حتما در این مسیر ۲۰ کیلومتری، هیجانی را لمس خواهید کرد که می‌توانید به عنوان تجربه‌ای خاص از آن یاد کنید.

    بعد از این همه هیجان، نوبت به آرامش و سکوت دریاچه می‌رسد. به دریاچه که می‌رسید تا چشم کار می‌کند، کوه است و آب. هیچ آبادی در اطراف نیست و شما تنها مهمانان دریاچه هستید. اگر از سر و صدای گاه به گاه گروه‌های آفرودی قسر در رفتید، اقامتی آرام در تار خواهید داشت.

    اگر قصد سفر به دریاچه تار را دارید، رعایت چند نکته ضروری است. کیسه زباله مهم‌ترین وسیله لازم برای سفر به دریاچه تار و البته هر مکان گردشگری دیگری است. اطراف دریاچه زیبا و عاری از زباله است، لطفا شما هم این زیبایی را حفظ کنید.

    دریاچه تار

    وضعیت سلامت خودروی خود را بررسی کنید و ابزار و آچار همراه داشته باشید. با توجه به اینکه دریاچه در منطقه‌ای کوهستانی و به دور از سکونت قرار دارد، باید وسایل مورد نیاز خود برای مدت زمان اقامت را همراه داشته باشید. از مهم‌ترین وسایل خوراک، مواد غذایی و آب است. لباس نیز مورد بعدی است که حتما باید به آن توجه کرد. دریاچه روزهای گرم ولی شب‌های سرد دارد حتما لباس گرم همراه داشته باشید. کفش مناسب کوهنوردی بپوشید مخصوصا اگر قصد گشت‌وگذار اطراف دریاچه را دارید. با توجه به روزهای گرم و آفتابی اطراف دریاچه، همراه داشتن کلاه آفتابگیر، عینک آفتابی و کرم ضد آفتاب ضرری است.

    بسیاری از گردشگران تمایل به شب ماندن در کنار دریاچه را دارند، اگر شما هم قصد اقامت شبانه دارید حتما زیرانداز، چادر، کیسه‌خواب، پتوی مسافرتی و چراغ قوه یا هد لامپ با خود ببرید. بسیاری از کسانی که شب را در کنار دریاچه تار به صبح می‌رسانند، تمایل به برپا کردن آتش دارند. دو نکته را باید در نظر داشته باشید. هیچ هیزمی اطراف دریاچه نیست پس باید همراه خود هیزم داشته باشید و مهم‌تر اینکه اگر آتشی برافروختید حتما قبل از رفتن از خاموش شدن آن مطمئن شوید.

    برای اینکه سفر راحتی داشته باشید، مسیر دقیق را از بومی‌ها پرس و جو کنید. به توصیه‌های محیط بان توجه کنید و در صورت بروز حادثه‌ای که از کنترل‌تان خارج است با اورژانس تماس بگیرید.

    مرتبط:

    لفور _پهنه بی‌کران زیبایی در نزدیکی تهران

    جاذبه گردشگری بی نظیر دریاچه الندان

    غار رودافشان _غاری پر از پرتگاه در دماوند

    شهرستانک _ییلاق ناصرالدین شاه قاجار

    مسیر کرج به چالوس یکی از زیباترین جاده‌های ایران و حتی خاورمیانه است. در گوشه و کنار این جاده ی سرسبزمی ‌توان جاذبه‌ های گردشگری بی نظیری را یافت. یکی از این جاذبه های بی نطیر روستای زیبا و ییلاقی شهرستانک است که در فاصله‌ ی حدودا ۷۰ کیلومتری از کرج واقع شده است.

    شهرستانک که در منطقه ای کوهستانی در شمال کوه توچال واقع شده است، از نظر آب و هوا و جاذبه‌ های طبیعی و تاریخی اهمیت زیادی دارد. چرا که یکی از مکان های ییلاقی ناصرالدین ‌شاه قاجار در کاخ زیبایی در این روستا بوده است.

    این فاصله ‌ی کم شهرستانک از تهران و استان های همجوار باعث شده است که سفر دوستان آن را به مقصدی جذاب برای سفرهای یک‌ روزه‌ تبدیل کنند.

    وجود چشمه ای پر آب در این محل باعث شده است تا در گذشته مردمانی در این ناحیه گرد هم آیند و روستایی خوش آب و هوا تشکیل دهند. بر اساس اطلاعات دهیاری شهرستانک، این روستا ۸۰۰۰ نفر جمعیت و ۵۰۰ هکتار مساحت دارد و قدمت آن به ۳۰۰۰ سال پیش می رسد.

    شهرستانک

    این روستا از شمال به روستای کسیل و از جنوب به کن، سولقان و امامزاده داوود محدود می شود و از شرق به شکرآب و آهار و از غرب به سرک، لانیز و شلینک می رسد.

    مهم ترین ویژگی شهرستانک ادغام تاریخ و طبیعت در کنار هم است که این ترکیب تصویری  روح نواز از روستا را برای همگان به جای می گذارد به طوری که لذت طبیعت احاطه شده و تمدن تاریخی منطقه را هرگز نمی تونید فراموش کنید.

    یکی از جاذبه‌ های گردشگری تاریخی روستای شهرستانک، کاخ ناصری است. این کاخ باز مانده ی اقامتگاه ییلاقی ناصرالدین شاه قاجار است. پس از پایان حکومت قاجاریه این بنا به فراموشی سپرده شد و اکنون بخش ‌های زیادی از این بنا تخریب شده است و تقریبا تنها ویرانه ‌ای از آن باقی مانده است. در نزدیکی کاخ ناصری کتیبه ‌ای سنگی نیز وجود دارد که قدمت آن به همان دوران ناصرالدین شاه بازمی ‌گردد.

    این کتیبه نوشته خوانایی ندارد؛ اما روایتی محلی در مورد آن بر سر زبان هاست. اهالی روستا بر این باورند که این سنگ در زمان ناصرالدین شاه از صخره مشرف به کاخ ناصری جدا شده و به اینجا آمده اما صدمه ای به بنا وارد نکرده است. وقوع این اتفاق موجب شده تا ناصرالدین شاه دستور دهد که شرح این واقعه را بر روی همان سنگ بنویسند اما امروز نوشته های روی این کتیبه خوانا نیست.

    اگر علاقمند به دیدن آثار تاریخی هستید پس از کاخ ناصری از قلعه ‌ی تاریخی روستای شهرستانک نیز بازدید کنید. البته این قلعه هم در گذر زمان تا حد زیادی تخریب شده و تنها دیواره ‌هایی از آن باقی مانده است اما بازدید از آن برای تاریخ دوستان خالی از لطف نیست. برای رسیدن به این قلعه باید مسیری را با پای پیاده طی کنید و به بلندای کوه بروید.

    شهرستانک

    در کنار کاخ ناصری رودخانه ای جاری است که از چشمه ای به نام گله گیله سرچشمه می گیرد. این چشمه که بالاتر از کاخ ناصری قرار دارد، دارای آبی بسیار گواراست و در میان مردم از نظر خالص بودن، شهرت خاصی دارد. آب چشمه گله گیله، از قلب زمین می جوشد و در کالبد یک رودخانه راهیِ دل روستا می شود. این رودخانه با گذر از میان روستا و طی مسیر ۱۵ کیلومتری طراوت خاصی را به آن هدیه می کند و فضایی روح افزا را ایجاد کرده است. ترکیب درختان سر به فلک کشیده، نغمه پرندگان و صدای دلنواز آبِ رودخانه ای که از میان روستا می گذرد، همچون گذرگاهی می ماند که انسان را از دغدغه ها به آرامش دعوت می کند.

    اگر در امتداد کاخ ناصری پیش بروید قبل از رسیدن به چشمه، آبشار کم ارتفاع و عریضی را خواهید دید که نمایشی از سقوط آب را به شما نشان می دهد و می تواند با موسیقی دل انگیز خود، روح تان را نوازش دهد.

    با پیشروی در جنوب دره گله گیله (محل کاخ ناصری) به تپه ای می رسید که هیچ گونه درخت میوه ای در آن دیده نمی شود و تعداد بسیاری سفال قرمز رنگ بر روی آن به چشم می خورد که احتمالا مربوط به چادرنشینان دوران تاریخی هستند. این محل، تپه شنستون نامیده می شود و از زمین هایش برای کشت دیم استفاده می کنند. مردم، قلوه سنگ هایی که در زمین پراکنده شده را جمع کرده و بر روی هم انباشته می کنند تا بتوانند زمین را برای کشت و کار آماده سازند.

    باغ ها و مراتع بسیار سرسبزی در شهرستانک وجود دارد که درختان میوه ی آن ها نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند. این باغ ها یا دیوار ندارند و یا دارای حصارهای کوتاه هستند؛ همین باعث شده تا مسافران از دیدن جلوه زیبای شان و لذت بردن از سرسبزی این باغ ها بی نصیب نمانند.

    اگر اواخر بهار و تابستان راهی شهرستانک شوید، در کوچه پس کوچه های روستا مردم را می بینید که برای برداشت زردآلو  و توت راهی باغ های شان می شوند و در پاییز باغداران به سراغ سیب های شان می آیند. البته باید به یاد داشته باشید که باغ های شهرستانک جزو حریم خصوصی ساکنان این روستا هستند و هرگز نباید بدون هماهنگی با صاحبان باغ، وارد آنها شوید.

    درختان افسانه ای در باغ های شهرستانک وجود دارد که معروف ترینشان ارس است.

    شهرستانک

    اُرس نام درختانی با قدمت بسیار است که  طبیعت بی نظیر شهرستانک را تکمیل می کنند. قدمت یکی از این درختان که محلی ها آن را اُرس یا هورست می نامند به ۲۸۰۰ سال پیش باز می گردد و از دیدنی های روستا به شمار می رود. ارتفاع این درخت به ۱۷ متر می رسد و عرض آن تقریبا ۱۴ متر است.

    برای رسیدن به این درخت زیبا باید راهی سمت جنوب شرقی روستا شوید و قدم به یک مسیر خاکی بگذارید که بعد از حدودا ۲۰ دقیقه به این درخت زیبا می رسد.

    توصیه می شود حتما برای رسیدن به این درخت از ساکنان روستا نشانی را بپرسید کنید تا دچار اشتباه و سردرگرمی نشوید چرا که تابلوهای راهنمایی برای دسترسی وجود ندارند.

    کوه ها و پستی و بلندی های متعددی منند توچال در شهرستانک وجود دارد که باعث حضور موتور کراس سواران حرفه ای در آن شده است و اگر خوش شانس باشید می توانید آنها را  بینید.

    برای رسیدن به شهرستانک یک مسیر جذاب پیاده ‌روی نیز وجود دارد. پیمایش این مسیر از قله توچال آغاز و به روستای شهرستانک ختم می ‌شود که می ‌تواند گزینه ‌ی مناسبی برای علاقه‌ مندان به کوهنوردی باشد.

    در فصل بهار سرسبزی و طراوت شهرستانک به اوج خود می رسد و باعث می شود این فصل از سال را به زمان مناسبی برای سفر به این منطقه تبدیل ‌کند هر چند در فصل تابستان نیز ‌هوای خنکی را می ‌توان در کنار رودخانه و سایه درختان تجربه کرد. اما زیبایی این روستا در فصل پاییز هم مثال زدنی است و طبیعت هزاررنگ پاییز جلوه ‌‌ی خاصی به این روستا می‌ دهد.

    مرتبط:

    دشت لاله های استان البرز

    آسارا _نگین کوه های البرز

    آبگرم لاریجان توریستی ترین روستای البرز

    تاریخچه سی و سه پل اصفهان

    سی و سه پل یکی از پل های زیبا و تاریخی در اصفهان است که دارای ۳۳ دهانه می باشد و بر روی زاینده رود با معماری سنتی و زیبا ساخته شده است.

    سی وسه پل پلی است بر روی زاینده رود اصفهان که ۳۳ دهانه، ۲۹۵ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد . این پل شاهکاری بی‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردی‏خان بنا شده است بنابراین به آن پل الله ‏وردی‏خان نیز می گویند .

    سی و سه پل

    این پل شاهکار معماری و پل سازی ایران و جهان محسوب می شودو برای اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسی به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است.

    نام های سی و سه پل

    این پل را به نامهای :پل شاه عباسی – پل الله وردی خان – پل جلفا – پل چهل چشمه – پل سی و سه چشمه می نامند . به این جهت به این پل شاه عباسی می گویند که شاه عباس دستور بنای آن را داده است اما چون این پل زیر نظر الله وردی خان ساخته شده به پل الله وردی خان معروف است.

    این پل در ابتدا دارای چهل چشمه بوده که از هر چشمه آب خارج می‏گردید اما هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون ۳۳ دهانه دارد و از این رو به پل ۳۳ چشمه شهرت دارد. این پل محل عبور مردم به جلفا بوده پس به همین دلیل آن را پل جلف می نامند.

    هتل‌های اصفهان

    تاریخچه سی و سه پل

    این پل که توسط الله وردیخان اوندیلادزه گرجی، سردار مشهور شاه عباس ساخته شده بنایی مستحکم دارد و برخی معتقدند که چون الله وردیخان از تبار گرجی ها بوده و الفبای گرجی سی و سه حرف دارد با این پل سی و سه پل می گویند اما این ادعا کاملا رد شده زیرا در ابتدا این پل ۴۰ دهانه داشته است.

    مثل برخی کارشناسان اعتقاد دارند بیشتر سازه های آبی و پل ها نمادی از آناهیتا می باشد و عدد صد و سی و سه را مربوط به آناهیتا (الهه آب) می دانند . این پل در ابتدا دارای ۴۰ دهانه بود که به تدریج با کشت درختان و انحراف آب بعضی از آنها متروک شدند و اکنون سی و سه دهانه دارد.

    پلان اصلی شهر اصفهان در زمان شاه عباس چهار باغ بود که از دو محور عمود بر هم تشکیل می شد. سی و سه پل در امتداد یکی از این محورهای اصلی برای وصل کردن چهارباغ عباسی به چهارباغ بالا، باغ هزارجریب، عباس آباد و محله جلفا قرار دارد.

    تاریخ تاسیس سی و سه پل و ابهاماتی در تاریخ

    برای بنای سی و سه پل در کتب مختلف سال های متفاوتی را نوشته اند . در زمان برگزاری جشن گلریزان در حضور شاه عباس در سال ۱۰۱۸ این پل وجود داشته است اما در منابع مختلف سال اتمام کار پل متفاوت است.

    مثلا در کتاب عالم آرای عباسی در تاریخ صفویان درباره این پل در وقایع سال ۱۰۱۱ هجری قمری و از زمان تاسیس این سلسله تا مرگ شاه عباس یکم نوشته شده پس این پل در آن زمان وجود داشته است. می توان نتیجه گرفت بر اساس کتاب عالم آرا پل در سال ۱۰۱۱ هجری قمری ساخته شده است .

    میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ اصفهان و رِی در قسمتی از وقایع مربوط به سال ۱۰۰۵ هجری قمری، در توصیفی که از اصفهان آورده به این پل نیز اشاره نموده است و او در وقایع سال ۱۰۰۸ هجری قمری نیز می نویسد:

    شاه از هرات به اصفهان آمده و تکمیل طرح عمارات و باغات که هر یک از امراء باغی به نما خود ساخته در حواشی چهار باغ کهنه در چهار باغ بالا.

    و در ادامه می گوید:شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانی بساخت.

    وی در وقایع سال ۱۰۱۲ چنین می نویسد:

    بنای سر درب عالی عیصریه و کاشی کاری ممتاز آن …

    جابر انصاری نیز در نوشته های خود در جایی به احداث پل در سال ۱۰۱۱ هجری قمری اشاره نموده اما در برخی از نوشته های او این تاریخ را زمان صدور دستور ساخت می داند و در کل در نوشته های او تناقض وجود دارد.

    بر اساس سروده ی نقی کمره ‏ای ساخت پل امیرکه اگر همان سی و سه پل باشد ، در سال ۱۰۰۵ هجری قمری انجام شده که باید در سال ۱۰۰۳ هجری قمری ساخت شروع شده باشد تا در ۱۰۰۵ هجری قمری به پایان برسد. میرزا علینقی کمره ‏ای از شعرای دوره شاه عباس درباره این پل ابیاتی سروده است :

    فلک قدر الله و یردی که قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت

    بامداد بیگ ویردی دادگر پلی کدر آغاز و انجام یافت

    بسعی ملک سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت

    به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت

    پی سال تاریخ این پل نیافت کسی خوبتر از پل اتمام یافت

    اصفهان

    نکته ی مهم در مورد ساخت سی و سه پل:

    چون بنای ساختمان عباس آباد در یک سوی زاینده رود وجود داشته بنابراین باید یک پل برای ایجاد ارتباط در آن زمان و در سال ۱۰۰۵ هجری قمری وجود داشته باشد پس وجود پل در سال ۱۰۰۵ ثابت می شود .

    از طرف دیگر الله وردیخان که مامور ساخت پل بود، در سال ۱۰۰۴ هجری قمری از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب و به اداره امور آن دیار مشغول شد بنابراین باید عمران و آبادانی این شهر و ساخت سی و سه پل بعد از تاریخ اعزام الله وردیخان پس از سال ۱۰۰۴ هجری قمری صورت گرفته باشد.

    در یکی از اسناد تاریخی، نیز نوشته شده درسال ۱۰۰۵ هجری قمری ساختمان پل الله وردیخان و آبادانی خیابان چهار باغ به پایان رسیده و تکایای چهارباغ در ۱۰۱۱ هجری قمری ساخته شده اند و ساخت تمام ساختمان ها در سال ۱۰۲۵ هجری قمری به پایان رسیدند.

    برای پاسخ به ابهامات تاریخ تاسیس پل باید گفت الله وردیخان ابتدا طبقه ی زیرین پل را در سال ۱۰۰۵ به پایان رسانده و در سال ۱۰۱۱مامور تکمیل پل و ساخت طبقه ی بالا شده است تا در صورت طغیان زاینده رود ، در رفت و آمد اختلالی ایجاد نشود.

    جشن نوروز درسی و سه پل

    جشن نوروز که سه تا هفت شبانه روز ادامه داشت گاهی به فرمان شاه عباس بر سر پل برگزار می شد و مراسم گلریزان صورت می‏گرفت، و گلهای فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته می‏شد.

    در سال ۱۰۱۸ که جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، هفت شبانه روز به فرمان شاه جشن نوروزی گرفتند و بر سر پل گلریزان کردند و مردم اصفهان به خاطر هنرنمایی در چراغان و آئین بندی مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال به دستور شاه بخشیده شد.

    جشن آبریزان یا آبپاشان در سی و سه پل

    در دوره صفویه مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان ارامنه که در ۱۳ تیرماه هر سال برگزار می شد ، در کنار این پل صورت می گرفت و مردم در این مراسم روی هم آب و گلاب می پاشیدند. در جشن آبریزگان و آب پاشان این پل محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و مردم بوده است.

    اصفهان

    مراسم خاج شویان در سی و سه پل

    مراسم “خاج شویان” ارامنه جلفا نیز روی همین پل برگزار می شد. خاج شویان به مناسبت غسل تعمید حضرت مسیح برگزار می شود. پیروان دین مسیح با اعتقاد بر اینکه که آب در این روز مقدس شده به درون آب های جاری می روند و در آن ها شنا می کنند.

    ارمنیان ایران در زمان صفویان، در روز سیزدهم ماه ژانویه (۲۴ دی) در کنار سی وسه پل اصفهان این مراسم را برگزار می کردند. در آن دوره ارامنه حق داشتند تا به میدانی که در ابتدای پل بود، بیایند و به تبادل کالا با اصفهانی ها بپردازند؛ اما اجازه عبور از پل را نداشتند.

    کشیدن دیواری سنگی در سی و سه پل

    پل سی و سه پل، در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سی و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادی از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجاری غرس نموده بودند به طوری که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلی متروک شود اما در سال ۱۳۳۰ مصطفی خان مستوفی، شهردار اصفهان، اراضی اطراف پل را آزاد می کند و پس از باز کردن مجرای عبور آب، دیواری سنگی را در سمت شمال آن می سازد که هنوز آثار آن دیده می شود.

    معمار سی و سه پل

    معمار سی و سه پل، استاد حسین بناء اصفهانی است که پسرشان محمدرضا اصفهانی نیز مسجد شیخ لطف الله را بنا کرده است. معمولا پل ها در قسمت های کم عرض ساخته می شوند، اما برای ساخت این پل، استاد حسین بناء اصفهانی عریض ترین قسمت رودخانه زاینده رود را انتخاب زیرا این قسمت رودخانه در بستری کم عمق، وسیع و آرام ایجاد شده بود.

    سه نوع مصالح برای ساخت سی و سه پل استفاده شده است :برای قسمت های زیرین از سنگ و برای قسمت های فوقانی آجر و ملات ساروج و گچ بکار رفته است . این پل به صورتی ساخته شده که رطوبت، دوام و استحکام آن را افزایش می دهد و آب در طولانی مدت نمی تواند آسیبی به آن بزند.

    معماری سی و سه پل

    طاق نماهای سرپوشیده ای در دو طرف پل وجود دارد که از یک طرف به رودخانه و طرف دیگر مشرف به میان پل است و سبب ایجاد معبر باریکِ مسقفی در دوسوی پل شده است

    پیاده روی پل نیز ۹۹ طاقچه دارد که در آنها تابلوهای نقاشی بوده اما امروزه اثری از آنها نیست . مجسمه رضا شاه نیز در جلوی این پل بر روی ستونی به ارتفاع ۵ متر وجود دارد که امروزه این مجسمه در میدان ۱۴ اسفند قرار دارد.

    طاق های پل ستون هایی به ارتفاع ۷ تا ۹ متر دارند که بسیار مستحکمند. در قرن ۱۳ورود به مدخل پل از یک شاهراه سنگ فرش شده ممکن بوده و در پل نیز سه معبر در سه سطح مختلف وجود داشته است.در ابتدا این پل، ۳۶۰ متر طول و ۴۰ چشمه (طاق بزرگ) داشته اما امروزه ۳۳ دهانه و ۱۴ متر عرض دارد و با ۲۹۵ متر طول دارد.

    در شمال شرقی پل ساختمان آجری قرار دارد که به یاد مقبره کمال الدین اسماعیل ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده می‏شود که به طرف پل جوئی و خواجو امتداد دارد.

    در گذشته این پل دارای ۶ معبر بود اما امروزه تنها دو معبر پیاده رو دارد که یکی در بالا که سقف آن آسمان است و دیگری در پایین که مسقف است و در میان پایه های مرکزی پل و به فاصله کمی از بستر رودخانه ایجاد شده است.

    سی و سه پل

    نظر جهانگردان درباره سی و سه پل :

    جهانگردان زیادی مانند سایکس سی و سه پل را شاهکاری در معماری ایران می دانند و آن را یکی از پل های درجه اول جهان نامیده اند.

    همچنین پیترو دلاواله سی و سه پل را چنین توصیف می کند:

    روی این رودخانه پلی وجود دارد که تماما از آجر ساخته شده و عرض آن از تمام پل های رم بیشتر است و طول آن حداقل سه الی چهار برابر آن پل ها است. معماری این پل به طرز عجیبی انجام گرفته و دو طرف آن طاق نماهایی وجود دارد که مردم از زیر و بالای آن عبور می کنند. آنچه بیشتر نظر ایشان را جلب می کند، راهروهای پل است که تقریبا هم سطح قرار گرفته و زمزمه ی آب در طبقه ی زیرین پل به خصوص در تابستان های گرم بسیار خوش آیند است.

    مشکلات سی و سه پل :

    سی وسه پل در تاریخ ۱۵ دی سال ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۱۱۰ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. حفرتونل مترو و خشک شدن های پی درپی زاینده رود، سبب ترک خوردن این پل زیبای دوره صفوی شد البته خشکسالی ها و فرونشست های اصفهان نیز سبب شده سی و سه پل و تمام پل های صفوی که روی زاینده رود زده شده اند، در معرض نشست باشند.

    حفر مترو زمین را سست کرد تا نشست زمین خیلی زودتر از آنچه خشکسالی می تواند به پل آسیب بزند،سبب ترک پل شود.مترو اصفهان تا پیش ازرسیدن به سی و سه پل، بخشی از چهارباغ را خشک کرد.

    سی و سه پل، تنها پلی است که روی بستر سنگی بنا نمی شود و روی بستر شنی و ماسه ای ساخته شده است برای همین صفوی ها زیر پایه های پل را به عمق ۳۰ متر شمع کوبی کردند به همین دلیل حیات این پل به آب بستگی دارد و زمانی که آب به این ملات نمی رسد، پایه ها ترک خورده و پل نشست پیدا می کند.

    یکی از علل ترک های امروز سی و سه پل، حرکت ماشین های سنگین روی آن است که عبور و مرور ماشین ها روی سی و سه پل بعد از انقلاب متوقف شد .

    مرتبط:

    همه چیز در مورد هتل عباسی اصفهان

    کلیسای وانک _زیباترین کلیسای جلفای اصفهان

    غار پریان یکی از غارهای زیبای اصفهان

    باکو _شهری که همیشه بوی تخم مرغ می دهد

    بسیاری از گردشگرانی که به شهر باکو سفر می کنند، در تمام طول سفر بوی تخم مرغ به مشامشان می رسد، اما علت وجود این بو در شهر باکو چیست.

    باکو، شهری که همیشه بوی تخم مرغ می دهد، بسیاری از گردشگرانی که به شهر باکو سفر می کنند، در تمام طول سفر بوی تخم مرغ به مشامشان می رسد، اما علت وجود این بو در شهر باکو چیست، در این مقاله قصد داریم به این سوال پاسخ بدهیم، بنابراین اگر از علاقمندان به کسب اطلاعات در این زمینه هستید و یا قصد سفر به باکو را دارید در ادامه با ما همراه باشید.

    کشور هایی نظیر آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در سال های اخیر تا حد زیادی مورد توجه گردشگران ایرانی قرار گرفته است و در این میان بسیاری از افراد شهر باکو را در آذربایجان برای سفر انتخاب می کنند،

    جالب است بدانید که گردشگران پس از رفتن به باکو، ادعا می کنند که در اغلب نقاط این شهر بوی تخم مرغ به مشامشان می رسد، علت این امر وجود دخایر غنی گاز در کشور آذربایجان می باشد،

    همچنین باید بدانید که در این کشور بیش از ۴۰۰ دهانه آتشفشانی وجود دارد که گاز های سمی و مضر را منتشر می کنند، تعدادی از این دهانه های آتشفشانی در اطراف شهر باکو، وجود دارد و خروج گاز های گوگردی از آن ها سبب تولید بویی شبیه به بوی تخم مرغ می باشد.

    البته توجه داشته باشید که این بو به هیچ وجه برای گردشگران تور باکو آزار دهنده نیست و بسیاری از گردشگران حتی متوجه وجود این بو نمی شوند، همچنین وجود این گاز ها با وجود سمی بودن برای سلامتی افراد خطری ندارد، چراکه غلظت بسیار کمی دارند.

    گردشگران تور باکو، باید بدانند که بوی تخم مرغ بیشتر در مناطق اطراف شهر به مشام می رسد و همانطور که پیشتر اشاره کردیم ممکن است در داخل شهر اصلاً متوجه این بو نشوید با این وجود اگر این بو برایتان آزار دهنده است می توانید برای سفرتان کشور های دیگر نظیر ارمنستان و یا گرجستان را انتخاب کنید.

    مرتبط:

    نگاهی کلی بر شهر باکو و سفر به آن

    قلعه دختر _قلعه ای منحصر بفرد در شهر باکو

    چگونه با خودرو شخصی به باکو سفر کنیم؟

    روستای دره بید _مامن لاله های واژگون

    روستای دره بید اصفهان یکی از روستا های جالب و دیدنی در اصفهان است که به دلیل داشتن لاله های واژگون مشهور است.

    استان اصفهان به علت وجود رودخانه زاینده رود ،خاستگاه روستاهای بی نظیری بوده است که یکی از این روستاها دره بید نام دارد. این روستا در شهرستان فریدن اصفهان واقع است که در اولین روزهای اردیبهشت نمایی بسیار شگفت انگیز از گل های لاله واژگون به خود می گیرد.

    روستای دره بید اصفهان
    علت نام گذاری روستای دره بید اصفهان

    این روستا که در شهرستان فریدن باغ است و نام آن از درخت های وحشی بید برگرفته شده که این روستا را احاطه کرده است.

    روستای دره بید

    تاریخچه روستای دره بید در اصفهان

    پس از اینکه اسلام وارد سرزمین ایران می شود ساکنین این روستا به دین اسلام روی می آورند و تا تا زمان ولایت عهدی امام رضا ساکن هم آنجا بودند چرا که تعداد زیادی از سکه های ضرب شده در محل قدیمی آنجا که به چند سال پیش برمیگردد کشف شده و همچنین قبرهای قدیمی وجود دارد که مسلمان بودن آنها را نشان می دهد.

    ساکنین محل در ۸ کیلومتری شمال منطقه فعلی روستا ها زندگی می کردند که برای رهایی از شر دشمنان توسط برج و بارو محافظت می شده است. محل قرار گیری و ساخت این قلعه روی یک تپه بود جالب است بدانید به دلیل این که در دره سبز پر از چشمه های معدنی گوارا در بالای این روستا وجود داشت.

    کمی از آب چشمه ها به وسیله لوله های سفالی به نام گنگ لوله کشی شده بود و از فاصله های بسیار زیاد به داخل روستا آورده شده تا مردم از سیستم آب لوله کشی سالم و بهداشتی بهره مند شوند تا چند سال پیش بازار این لوله های سفالی موجود بود.

    به دلیل حمله دشمنان و بر اثر شرایط اقلیمی روستا نابود شده است و مردم آن از آنجا خارج شده و به محل فعلی روستا منتقل شدند آنها بعد از اینکه آمدند قناتی حفر کردند که سرچشمه آن در کنار محله قدیمی روستا بود آنها موفق شده بودند در همان جای جدیدی که ساکن شدند و در فاصله ۸ کیلومتر پایین تر آب آن را بیرون بیاورند و هم در کشاورزی و هم برای آب شرب از آن استفاده کنند.

    تعدادی از خوانین خراسان در زمان شاه عباس که اصالتا عرب بودند به این روستا تبعید شدند و بر اساس این که تمکن مالی بالایی را دارا بودند اقدام به بنا کردن عمارتی بسیار بزرگ با هفت طبقه کردند. سبک معماری دوران صفویه با مصالح ساروج و آجر در این ساختمان بسیار زیبا و مجلل احساس می شود.

    در حوالی این ساختمان زیبا دیوارهای بلندی با برج و بارو به خاطر حفاظت است شر دشمنان ساخته شده که تمام اهالی روستا داخل این قلعه برده شده اند و ماه ها می توانستند بدون احساس کردن هیچ خطری و بدون اینکه از آن خارج شوند بی هیچ مشکلی زندگی خود را ادامه دهند.

    رونق و توسعه این روستا و پیشرفت قابل توجه کشاورزی آن به واسطه همین مهاجرت رقم خورد و به قدری پیش رفت که روستاهای اطراف نیز تحت حاکمیت آن درآمدند به شکلی که حکومت محلی آن تصمیم بر این گرفت توابع اصفهان را تصرف کند و زمانی که ظل سلطان قاجار حکومت می کرد به اصفهان حمله و داعی حکومت کردند. ولی به علت مجهز بودن قشون حکومت اصفهان به ارابه و توپ آنها را وادار کرد از نزدیکی نجف آباد عقب نشینی کنند که تا نزدیکی روستا عقب رانده شدند به وسیله توپ به روستاها حمله کردند ساختمان بزرگی که در وسط قلعه قرار داشت در این حمله تخریب شد چنانچه تا چند سال پیش آثار به جا مانده از تخریب گلوله های سربی این توپ ها در تعدادی از خانواده ها موجود بود.

    قدرت آنها پس از این شکست بسیار کاهش پیدا کرد چرا که رضاخان حکومت های محلی را از بین برد و این اتفاق باعث کاهش قدرت آنها شد. بسیاری است ساکنان این روستا اقدام به مهاجرت به مناطقی از جمله شیراز خوزستان کردند و تنها تعداد کمی از خاندان داخل روستا باقی ماندند ساختمان باقی مانده محل زندگی یکی از نوادگان آن خوانین می باشد.

    blank

    دشت لاله های واژگون روستای دره بید اصفهان

    ین منطقه در روزهای اول اردیبهشت غرق در گل های لاله واژگون می شود. باید بدانید این گونه از گل ها آسیب پذیر ترین گونه های طبیعت هستند چرا که حتی کندن یک شاخه از آنها آسیب زیادی به محیط زیست می رساند. این گل ها همین که چیده شدند از بین می روند و زمان ماندگاری آنها بسیار کم است.

    گیاهان دارویی روستای دره بید اصفهان

    در منطقه زیبای دره بید که با لاله های واژگون زبان زد عام و خاص است گیاهان دیگری نیز همچون موسیر ، تره ، کنگر ، شوید ، کما و کرفس می رویند. اکثریت مردم از این منطقه زیبا امرار معاش وکسب روزی حلال می کردند علف هایی به نام کما وکنگر را می چیدند و گیاهان دارویی و تره , کرفس ,موسیر و شوید را جمع کرده و خشک می کردند و این گیاهان و داروها را در شهر ها وروستا های اطراف می فروختند و مایحتاج زندگی خود را اینگونه تامین می کردند.

    چشمه های روان روستای دره بید اصفهان

    از چشمه های روان این منطقه می توان به چشمه آقاخان ، چشمه سفید و چشمه روغنی اشاره کرد که آب زلال آن ها هر رهگذری را به وجد می آورد و او را خنک و خستگی را از وی می رهاند.

    روستای دره بید

    زمان مناسب برای بازدید از روستای دره بید اصفهان

    پیشنهاد می کنیم زمان بازدید از این بهشت کوچک را به اواخر فروردین تا اوایل تابستان موکول کنید البته ناگفته نماند اوایل بهار هم نیز همین لاله های واژگون در آنجا روییده و فضای سر سبزی در آنجا حاکم است.

     دسترسی به دره بید

    از سه راهی دامنه که به سمت خوانسار حرکت کنید قبل از منطقه معروف گلستان کوه جاده فرعی این روستا است. از روستا تا آلاچیق های تعبیه شد یک راه خاکی و سنگلاخی پر شیب است. این منطقه به امکاناتی همچون سکوهای کباب پزی و سرویس های بهداشتی هم مجهز است.

    مرتبط:

    کلیسای وانک زیباترین کلیسای جلفای اصفهان

    دشت لاله های استان البرز

    خوانسار ،دشت لاله‌های واژگون

    چرا داریوش تخت جمشید را ساخت؟

    براساس شواهد و بررسی‌های تاریخی و باستان‌شناسی و آنچه از کتیبه‌ها و نوشته‌ها و آثار ‌یافته‌شده در منطقه به دست آمده، محوطه باستانی مرودشت از گذشته بسیار دور از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.می‌دانیم که صفه تخت جمشید در دامنه کوه رحمت ساخته شده است. می‌توان گفت این کوه که به نام میترا یا مهر نیز نامیده می‌شود برای اقوام پیش از آریایی و همچنین آریایی‌ها قداست داشته که به نوعی تمامی‌سازه‌های تخت جمشید را در پناه خود دارد.

    داریوش در کتیبه خود در دیواره جنوبی صفه صراحتا بیان می‌کند که تا پیش از این، هیچ بنا یا معبد یا نیایشگاه و ساختمانی در این محل وجود نداشته است. پس بی‌تردید زمین این مکان اهمیت داشته است.

    محوطه تخت جمشید از نقش رستم که مکانی متبرک و مرکز استقرار قوم پاسارگاد بوده و از سوی کوروش به عنوان پایتخت انتخاب شده و آرامگاهش نیز در همان جا واقع است، فاصله بسیار کمی‌ دارد.

    باید در نظر داشت که این مکان در مرکز ایالت پارس واقع شده است و به سهولت با نواحی مهم پادشاهی مانند شوش و انشان -که محل پادشاهی و حکومتی پدران کوروش کبیر بوده-  و بابل، مراکز شرقی امپراتوری، پایتخت، مرکز اصلی مادها و هگمتانه در ارتباط بوده است.

    معادن بزرگ سنگ که بقایای آنها در اطراف تخت جمشید و نقش رستم هنوز به چشم می‌خورد، رودهای مهمی‌مانند کر و پلوار که امکان دسترسی به آب را برای انجام کارهای ساختمانی فراهم می‌کرده‌اند و زمین حاصلخیز منطقه… همه و همه می‌تواند دلیلی برای انتخاب این مکان برای ساخت بنای منحصربه‌فرد تخت جمشید باشد.

    محققان و پژوهشگران با توجه به نقوش و نوع معماری و مطالعات انجام شده، هر یک کاربرد خاصی را برای تخت جمشید تعریف کرده‌اند: برخی این بنای شگفت‌انگیز را مقر و استراحتگاهی موقت، برخی محل برگزاری آیین نوروزی و جشن‌های بهاری، گروهی رصدخانه‌ای جهت انجام مطالعات نجومی، برخی محل گردهمایی و شورا و پارلمان و برخی نیایشگاهی بزرگ جهت برگزاری انجام مراسم مذهبی می‌دانند.

    کاخ تخت جمشید فارس-گردشگری مجازی

    رصدخانه نبوده است

    آنچه که باید مورد توجه قرارداد این است که این بنا هر چه بوده به طور حتم محل رصد ستارگان، رصدخانه و محل انجام مطالعات نجومی‌نبوده است. هخامنشیان در این دوره محاسبات نجومی‌خود را براساس محاسبات ریاضی انجام می‌دادند و نیازی به رصد چشمی‌یا اندازه‌گیری سایه‌ها و تابش خورشید -آن‌گونه که قبل از آنان در میان اقوام بومی‌ فلات ایران و بابلیان و آشوریان مرسوم بوده- نداشتند. از سویی دیگر معماری تخت جمشید با هیچ‌کدام از تعاریف موجود در مورد بناهای مورد استفاده برای رصد آسمان منطبق نیست.

    برای رصد آسمان نیاز به ساختمان یا برج رصدی با ارتفاع زیاد است و اگر چنین برجی وجود نداشته باشد، باید بنای رصد در محوطه‌ای کاملا باز که افق دید باز و گسترده دارد، ساخته شود. با یک بررسی ساده میدانی در تخت جمشید متوجه این مطلب می‌شویم که نه در محوطه تخت جمشید و نه بر فراز کوه رحمت هیچ برج رصدی وجود ندارد و از سویی یک سمت تخت جمشید تکیه بر کوهی بلند دارد که مانع از دید مستقیم در آن سمت می‌شود.

    تخت جمشید

    ساعت آفتابی نبوده است

    تعیین زمان دقیق نوروز بر اساس تابش نور خورشید و  استفاده از ساعت آفتابی در تخت جمشید نیز از جمله مواردی است که برای دلایل ساخت این بنا مطرح می‌شود. برخی معتقدند وجود بعضی علائم روی سنگ‌ها و خصوصا سنگی که در کاخ سه دروازه وجود دارد، نشان‌دهنده نوعی ساعت آفتابی برای تعیین دقیق زمان نوروز در اول فروردین برابر با ۲۱ مارس است.

    این نظریه درست بود اگر زمان دقیق نوروز در زمان هخامنشیان با زمان وقوع نوروز در زمان حال برابر می‌بود؛ در‌حالی‌که این‌طور نیست. در زمان هخامنشیان تنها یک بار در زمان کمبوجیه سال نو با ۲۱ مارس یا اول فروردین برابر می‌شود و دردیگر موارد، آغاز سال نو از اواخر اسفند تا اوایل اردیبهشت متغیر بوده است.

    از سوی دیگر تالاری که این سنگ موسوم به ساعت آفتابی در آن قرار دارد، در زمان هخامنشیان از همه سو با دیوار مسدود بوده و نور خورشید نمی‌توانسته به داخل بتابد، و نیز همان‌طور که قبلا هم متذکر شدیم تخت جمشید بر دامنه کوه رحمت قرار دارد و کوه مانع از رسیدن نور خورشید هنگام طلوع به این بنا می‌شود و نور خورشید در واقع هنگامی‌که روز کاملا اتفاق افتاده است به کل بنای تخت جمشید و خصوصا بنای سه دروازه می‌تابد.

    همچنین باید توجه داشت که محور زمین و جهت تابش خورشید در ۲۵۰۰ سال قبل با امروز بسیار متفاوت بوده است. کارشناسان نجوم و ستاره‌شناسی کاملا به این مساله واقفند که به دلیل چرخش محور زمین در طی ۲۵۰۰ سال، تنها با محاسبات دقیق ریاضی و ستاره‌شناسی می‌توانیم جهت تابش خورشید را براساس محور زمین در زمان هخامنشیان تعیین کنیم.

    همچنین امروزه می‌دانیم که علائم و نشانه‌های موجود روی این سنگ نه علائم نجومی‌ و نشانگر چهار جهت اصلی؛ بلکه نشانه‌های معماری و امضای معمار و سنگ تراش آن است که در دیگر پایه ستون‌ها نیز دیده می‌شود. در واقع سنگ مزبور پایه زیرین ستونی است که امروزه دیگر وجود ندارد. هرچند می‌توان گفت که برخی آیین‌های ویژه از جمله جشن‌های بهاری در این محل برگزار می‌شده؛ اما  تنها محل برگزاری نوروز نبوده است.

    تخت-جمشید

      پایتخت نبوده است

      در مورد اینکه تخت جمشید یکی از پایتخت‌های اصلی و محل استقرار خانواده سلطنتی بوده نیز جای شک و تردید است. صفه تخت جمشید در دشتی باز و بدون هیچ گونه امکانات دفاعی مخصوص یک ارگ یا قلعه واقع شده است. تمامی‌صفه و ساختمان‌های آن از سه جهت از فاصله دور قابل رویت هستند.

      با وجود نامگذاری کاخ‌ها و آنچه برخی به آن معتقدند، تالارها و بناهای صفه تخت جمشید را نمی‌توانیم مقر استقرار پادشاهان و خانواده سلطنتی بدانیم. این بنا فاقد امکانات زندگی به عنوان پایتخت برای خاندان سلطنتی است. شاید در زمان برگزاری جشن‌های بهاری و در مدت زمانی کوتاه شاه و خانواده و همراهانش در این محل اقامت داشتند؛ اما استقرار موقت در این مکان با استفاده از آن به عنوان پایتخت یک امپراتوری بزرگ تفاوت بسیار دارد.

      نیایشگاه بزرگ؟

      براساس سنگ‌نگاره‌ها و نقوش دیوارها و پلکان‌ها، بعضی محققان بر این باورند که تخت جمشید یک نیایشگاه بزرگ برای انجام آیین‌های مذهبی است. می‌دانیم که آیین مهر‌پرستی بسیار پیش از مذهب زرتشت در فلات ایران رواج داشته و از میان پادشاهان هخامنشی نیز اردشیر دوم احترام بسیار برای این ایزد قائل بوده.

      شاید بتوان نقش برجسته مهم حمله شیر به گاو در تخت جمشید را نوعی نشانه آیین مهرپرستی دانست؛ اما در این تصویر باید به حالت حمله شیر به گاو و نشانه‌های موجود بر بدن گاو توجه کرد. گاو نشان سلطنتی دارد و گاوی عادی نیست.

      آیا می‌توان تصور کرد که سنگ نگاران و معماران حیوانی با نشان سلطنتی را به عنوان قربانی مهر نشان داده‌اند. از سوی دیگر نقش نبرد شاه با شیر است که در فاصله کمی‌از این تصویر دیده می‌شود. اگر آیین مهر در این زمان آن‌قدر گسترش داشته که معماران تخت جمشید را تحت تاثیر خود قرار داده است، چرا شاه باید شیری را که نشانه این ایزد است با خنجر به قتل برساند.

      از سوی دیگر با مطالعه دقیق و نزدیک می‌توانیم دریابیم که هر یک از تالارها و بناهای تخت جمشید به نوعی با نقوش خاصی که شاید معرف آیین یا اعتقادات یکی از اقوام و ملل تابعه باشد، زینت‌یافته‌اند، آیا این امر نشان‌دهنده این است که هر یک از این تالارها مخصوص برگزاری آیین خاص مذاهب مختلفی است که در سراسر امپراتوری پارسیان بوده است؟ آیا می‌شود تخت جمشید را مرکزی برای تجمع نمایندگان همه ممالک تابعه دانست که در زمانی مشخص برای تبادل نظر و دیدار با شاه به دور یکدیگر گرد می‌آمدند؟

      پاسارگاد شیراز

      این نمایندگان در مدت اقامت خود در تخت جمشید ضمن آنکه می‌توانستند با آزادی به نیایش خدای خود بپردازند می‌توانستند با عقاید و مناسک مذهبی سایر ملل نیز آشنا شده و به تبادل نظر و بحث و گفت‌وگو بپردازند. شاید بتوان تخت جمشید را یک دایره المعارف بزرگ ساخته شده از سنگ دانست.

      هرتازه واردی با نگاه کردن به نقوش و حجاری‌ دیوارها می‌توانسته به راحتی با دیگر ملل تابعه، نوع پوشاک، محصول خاص آن منطقه، اعتقادات مذهبی، فرهنگ، زبان و درجه اهمیت و نزدیکی آنان به حاکمیت امپراتوری آشنا شود. در این گردهمایی، نمایندگان ملل تابعه هر یک هدایایی را به پیشگاه شاه تقدیم می‌کردند.

      با وجود برخی اظهارنظرها باید گفت آنچه این نمایندگان با خود حمل می‌کنند، باج و خراج و مالیات سالانه نیست. شاید بتوان گفت منظور از آن نقوش که هر شخصی یک شیء، حیوان، پارچه، نوشیدنی و خوراکی خاصی را با خود حمل می‌کنند و به پادشاه پیشکش می‌کند، این است که ملل تابعه را با آنچه  محصول مخصوص سرزمینشان است نشان دهند.

      به عنوان مثال نمایندگان لیدیه همواره با بازوبندهای طلا مشخص شده‌اند. نظیر این بازوبندها در گنجینه سیحون که اینک در موزه انگلستان است، یافت شده و گزنفون نیز بازوبند طلا را بهترین و ممتازترین هدیه لیدیه‌ها معرفی کرده است. همچنین نمایندگان  آفریقای جنوبی با حیوانی به نام اُکاپی و عاج‌های فیل نشان داده شده‌اند.

      به هر حال هنوز هیچ نظر قطعی درباره دلیل ساخت تخت جمشید نمی‌توان ارائه داد.

      گاو دروازه ملل

      دروازه ملل تخت جمشید سه درگاه عظیم رو به سه جانب داشته که نقش دو جفت گاو عظیم الجثه بر درگاه‌های غربی و شرقی حجاری شده است. دو جفت گاو بر درگاه غربی و دو جفت گاو با سر انسان در مدخل شرقی قرار دارد. توصیفات مختلفی درباره تصویر سر انسانی گاو گفته شده که بعضی از آنها بسیار عجیب و دور از ذهن است

      منبع: مجله همشهری

      مرتبط:

      شکوه و عظمت تاریخ ایران در تخت جمشید

      برج پیزا و تخت جمشید در ۴۰۰ کیلومتری پایتخت