سفری در قلعه رمزآلود ضحاک

موقعیت مکانی قلعه ضحاک

قلعه ضحاک یا آژدهاک یا داش قلعه در ۲۰ کیلومتری جنوب شرق شهرستان هشترود در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. موقعیت مکانی قلعه ضحاک ۲۸ کیلومتری شرق عجب‌شیر و در ساحل شرقی دریاچه ارومیه و در ۹۵ کیلومتری جنوب تبریز است. این قلعه با نام محلی نارین قالا و در تاریخ با نام‌های متعددی ازجمله ضحاک اژدهاک، قیز قلعه سی، داش قلعه سی، باروآس، رویی دژ و قلعه گویی نامیده شده است.

تاریخچه قلعه ضحاک

یک هیئت باستان‌شناسی آلمانی در سال ۱۹۷۱ میلادی قلعه ضحاک را برای اولین بار موردبررسی و تحقیق قرار داد. از آثار باقی‌مانده برج‌های نیم استوانه‌ای به نام دروازه قلعه و پوشش دیوارها که از سنگ‌های مکعب مستطیلی است مشخص‌شده که قلعه ضحاک از بناهای بازمانده پایان دوره اشکانی و ساسانی است.

در بررسی باستان‌شناسی منطقه، سفال‌هایی به‌دست‌آمده که مربوط به حاکمیت‌های پیش از اشکانیان است، به همین خاطر بسیاری از محققان قدمت این قلعه را مربوط به آژدهاک مادی می‌دانند که تا دوره تیموریان برپا بوده است اما چون این قلعه در دوره اشکانی رونق زیادی داشته و برج‌های دیده‌بانی اشکانی نیز همچنان سالم است، آن را مربوط به دوره اشکانی می‌دانند.

کاربرد قلعه ضحاک هشترود

این قلعه نیز ازجمله قلعه‌هایی است که در منطقه‌ای کوهستانی و صخره‌ای ساخته‌شده است و شواهد نشان می‌دهد که به‌احتمال زیاد، دژی نظامی بوده است. این قلعه از سه طرف مشرف به پرتگاه بوده و دیوارهای آن کنده‌کاری‌شده است. این قلعه که به‌عنوان دژ شناخته می‌شد، دارای معماری است که کارکرد نظامی آن را به ذهن نزدیک می‌کند.

قلعه ضحاک

وجه‌تسمیه قلعه ضحاک

وجه‌تسمیه نام قلعه از نام ضحاک و آژدهاک شخصیتی اساطیری شاهنامه گرفته‌شده است. شخصی به نام ضحاک که فردی دارای نژاد تازی است که در این قلعه زندگی می‌کرده است که توسط کاوه آهنگر از تخت به زیرکشیده شد.

ضحاک سمبل مردی است که ابلیس بر شانه‌هایش بوسه زد و از جای بوسه دو مار رویید که باید هرروز مغز تازه دو جوان را می‌خوردند، بنابراین ضحاک هرروز مغز دو جوان ایرانی را به مارها می‌داد تا سیر شوند تا اینکه آهنگری درفش کاویانی بر دوش از شهری در نزدیکی این قلعه به نام خروجستان قیام کرد و ضحاک را به زیر تخت کشید.

این قلعه را برخی همان قلعه مادی آژدهاک می‌دانند و قسمتی از دیوار اورارتو در این محل را دلیلی برای اثبات این امر می‌دانند. مینورسکی در سال ۱۹۴۳ و بار دیگر در سال ۱۹۶۴ نام کهن قلعه ضحاک را بر آن داده و معتقد است که قلعه ضحاک با محلی که بطلمیوس به‌عنوان فاناسپا از آن نام‌برده مطابقت دارد.

در منابع یونانی و نوشته‌های پلوتارک از قلعه ضحاک با واژه‌هایی مانند «فراسپ»، «فاناسپا» که به معنی اسب باری، اسب تیزرو و اسب پیش‌رونده است، یادشده است. چنانچه در بخش گردشگری نم نمک اشاره‌کرده‌ایم پلو تارک در نوشته‌های خود به شکست آنتونی رومی از فرهاد چهارم اشکانی به علت راه‌های کوهستانی کَس نگذر، زمستان سخت «کهرتون» یا «هشترود»، خطاهای استراتژیکی، تاکتیکی و سیاسی فرمانده خودخواه رومی، مبارزه مردانه مردم منطقه، دفاع قهرمانانه فراسپ، مبارزه همگان علیه ارتش روم و استحکامات فراسپ در سال ۳۶ ق. م در قلعه فراسپ بعد از ۲۷ روز نبرد اشاره دارد. در این نبرد ۳۵ هزار نفر رومی کشته شدند.

معماری قلعه ضحاک

قلعه ضحاک به طول ۱۰کیلومتر و به عرض ۲ کیلومتر است و از سه طرف مشرف‌به پرتگاه است. بخش‌های تشکیل‌دهنده این قلعه عبارت‌اند از مخازن سنگ، آب‌انبار، آسیاب، سالن شورا، حمام و ده‌ها آثار دیگر وجود دارد.

نیمی از اتاق‌های قلعه بی‌سقف در زمین کنده‌شده و نیم دیگر در کوه و به‌صورت حفره‌ای است و این حفره‌ها دارای آب‌انبار هستند. دیوارهای این قلعه کنده‌کاری‌شده است. طاقچه‌های کوچکی بر دیوارهای این حفره‌های سنگی، وجود دارد. تک حفره‌هایی نیز که در صخره‌های عمودی کوه کنده‌شده‌اند در این قلعه دیده می‌شود.

در دامنه کوه مقابل آب چشمه‌ای قرار دارد از روی پشته مابین، با فشار متوسط لوله‌هایی که در زمین کار گذاشته‌شده می‌گذرد و به ارتفاع قلعه می‌رسد. بستر لوله به عرض ۵۰ سانتی‌متر و عمق یک متر است. لوله‌های گلی از تکه‌های خورد تکمیل‌شده در یکدیگر رفته و در بستر قرارگرفته‌اند.

فضای اطراف قلعه حفره‌هایی وجود دارد که نشان‌دهنده تاراج و کندوکاوهای غیرمجاز غارتگران برای یافتن عتیقه است.

تنها بنایی که از قلعه تقریباً سالم مانده، چهارطاقی است اما این بنا نیز باگذشت زمان، پوشش طاق و یکی از پایه‌های آن تخریب و دوباره بازسازی‌شده است. در این قلعه یک تالار وسیع ۱۱ در ۱۱ با راهروهای جانبی کشف‌شده است که این راهرو با گچ‌بری‌ها در طرح و نقش‌های متنوع انسانی و حیوانی، نقوش هندسی و گل و گیاه با رنگ‌های اخرایی، زرد، آبی و سبز تزیین شده‌اند.

آجرهایی با ابعاد ۳۲ در ۳۲ و ارتفاع ۱۰ سانتی‌متری و گچ، مصالح به‌کاررفته در این چهارطاقی است. این قلعه روی تپه‌ای مسطح قرار دارد.

نگاره به‌دست‌آمده این قلعه، تصویر کلاغی است که پنجه بر پشت گاو زده و شبیه میترا در آیین مهر است. در کنار این نگاره، نگاره‌های دیگری مانند یک سرباز پارتی، سر چند شیر در حال غرش، تصویر یک ایزد بانو و تصویر یک مرد در درون گل نیلوفر با پرتوهای خورشید نیز وجود دارد.

منبع: میراث آریا

وادوش، آیین سنتی مردم گلستان برای مشارکت در دامداری

فقر اقتصادی، فقدان امنیت، شرایط اقلیمی و جغرافیایی دشوار در درازنای زمان روستاییان و کوچ‌نشینان ایران را هر چه بیشتر به هم وابسته کرده است. شیوه‌های مشارکت و یاریگری در بهره‌برداری در مناطق مختلف ایران متناسب با فرهنگ و شرایط محیطی آن منطقه اتخاذشده و در نهایت یک نظام بهره‌برداری پایدار را پدید می‌آورد که ریشه در دانش بومی و تجربه‌های شغلی قرن‌های گذشته این مرز و بوم دارد.

در روستاهای منطقه شاهکوه از توابع شهرستان گرگان، نیز می‌توان با برگزار شدن مراسم سنتی چون «وادوش» بر این امر صحه گذاشت. این مراسم در پایان فصل بهار برگزار می‌شود. ازآنجایی‌که درآمد اکثر مردم روستا از فعالیت‌های دامداری تأمین و دام‌ها توسط چوپانان نگهداری می‎شوند و چون گوسفندان یک گله، متعلق به افراد مختلف است، دامداران به‌منظور تعیین مقدار سهم هر کدام از مالکان گوسفندان در یک روز از سال گرد هم می‌آیند تا با دوشیدن شیر دام خود به این مهم دست یابند. در این بین برای مالکان و مهمانانی که به شکرانه این روز گرد هم می‌آیند جشنی برگزار کرده و از ایشان پذیرایی می‌کنند.

در این شیوه اوج مشارکت دامداری مشاهده می‌شود. در این سیستم، دامداران دام‌های خود را در یک گله با چوپانان مشترک گرد می‌آورند، به‌صورت مشترک به چرا برده، شیر دوشی می‌کنند، لبنیات درست می‌کنند، مخارج می‌پردازند و در آخر نیز تمامی درآمدها را نسبت به سهم هر کس از گله اشتراکی تقسیم می‌کنند. به این مراسم سنتّی در منطقه شاهکوه «وادوش» گفته می‌شود. «وا» به معنای باز کردن و جدا کردن گوسفندان از هم، «دوش» هم به معنای دوشیدن است.

وادوش افزون بر این از جشن‌های دامداری این منطقه به شمار می‌رود، در شمار یکی از مهم‌ترین تعاونی‌های سنتی دامداران نیز محسوب می‌شود. این آیین بیانگر نوعی از مشارکت و یاریگری است که دامداران در استفاده بهینه از نیروی انسانی به کار گرفته‌اند.

در ابتدای این روز فضایی برای دوشیدن شیر گوسفندها کنار «گه» (محل نگهداری دام) آماده می‌شود و سپس با کمک چوپانان و مشخصه‌ای که هر یک از صاحبان دام برای خود دارند که به آن «دِرشِم» (نشان شناسایی گوسفند به‌صورت برشی در گوش) گفته می‌شود، اقدام به دوشیدن شیر گوسفند خود می‌کنند. در این بین جمعی از افراد هم، در تدارک پذیرایی ناهار برای صاحبان مال و مهمانانی هستند که به واسطه افراد مختلف دعوت می‌شوند تا به شکرانه این روز گردهم جمع شوند. بعد از دوشیدن شیر، گوسفندها رها شده و میزان شیر جمع‌آوری‌شده وزن‌کشی و یادداشت و قرائت می‌شود. بعدازآن شیر برای تبدیل به محصولات دیگر داخل ظرف مخصوص خود به نام «بِرکِر» جوشانده و در ظرف‌هایی چون کَندیل یا تِلِم و دوغ ریز و… ریخته می‌شود.

در روز وادوش دامداران از میهمانان در وعده صبحانه از محصولات لبنی همچون سرشیر، کره، پنیر و… و در وعده ناهار با غذایی به نام «کاماجدان» و «خام ته‌چین» پذیرایی می‌کنند.

مراسم آیینی سنتی وادوش در مهرماه سال۱۴۰۰ در فهرست آثار ملی میراث‌فرهنگی ناملموس قرار گرفت و به ثبت رسید.

* گزارش از مریم منصوری، کارشناس میراث‌فرهنگی ناملموس استان گلستان

منوجان قلب فرهنگی کویر کرمان

شهرستان منوجان در فاصله‌ی ۴۲۳ کیلومتری جنوب مرکز استان کرمان و در دشتی گرم و مرطوب واقع شده محصولات این شهرستان مرکبات و سیفی‌جات است و آثار تاریخی و جاذبه‌های گردشگری این منطقه علاقه‌مندان خاص به خود را دارد.

امامزاده محمدصالح

این بنا مرقد شریف یکی از نوادگان حضرت علی (ع) است که در قرون اولیه اسلامی در این دیار می‌زیسته و همین جا دارفانی را وداع گفته است. تاریخ روی سنگ قبر سال ۷۵۷ ه. ق را نشان می‌دهد که به احتمال زیاد در این سال کار بازسازی بقعه به پایان رسیده است.

قلعه تاریخی منوجان

این قلعه یکی از قلعه‌های با اهمیت و با ارزش حوزه میراث‌فرهنگی جنوب استان کرمان است که بر پایه و به گمان پژوهش‌های صورت‌گرفته باستان‌شناسی، سابقه شکل‌گیری آن به سده چهارم هجری و قمری می‌رسد.

فاز نخست مرمت و بازسازی این قلعه تاریخی با حمایت مالی شرکت سنگ آهن گوهرزمین، معین اقتصادی شهرستان منوجان در سال ۱۳۹۶ آغاز شد و در این فاز فعالیت آواربرداری، خاکبرداری و پی‌گردی این قلعه تاریخی به طور کامل انجام گرفت.

فعالیت‌های مذکور به منظور خارج کردن حصار پیرامونی این قلعه از زیر آوار و استحکام‌بخشی، مرمت و احیا آن انجام گرفته است که در این راستا ۳۵ هزار مترمکعب آوار از حصار پیرامونی قلعه به همراه بخش‌های درونی حصار برچیده شد. همزمان با آواربرداری کار پژوهش باستانشناسی قلعه نیز آغاز شده است که در نتیجه آن آثار ارزشمند معماری مسکونی، کارگاهی و فضاهای عمومی چون حمام قلعه آشکار شد. همچنین در جریان کاوش‌های مذکور لایه‌های مختلف فرهنگی و استقراری قلعه در ادوار مختلف اسلامی نیز به دست آمد. با پایان یافتن آواربرداری قلعه، فعالیت استحکام بخشی و مرمت حصار قلعه در قسمت‌های جنوب شرق، جنوب و غرب مرمت و احیا انجام شد.

در فاز دوم نیز مرمت و ساماندهی قلعه منوجان، حصار قلعه در بخش‌های شرقی، غربی و جنوبی احیا و ساماندهی می‌شود. این قلعه به واسطه قرارگیری در محور ارتباطی کرمان- جیرفت- بندرعباس از موقعیت مناسبی برای جذب گردشگری برخوردار است.

باغ روضه ارم

باغ روضه ارم از دیگر جاذبه‌های دیدنی، سیاحتی و زیبای منوجان است که در سه کیلومتری مرکز این شهر در منطقه‌ای کوهستانی و خوش آب و هوا واقع شده است.

این باغ پوشیده از درختان قدیمی تنومندی همچون انبه، جم، نخل‌های خرما، پرتقال، لیموترش و نارنگی است چشمه‌سارهای جاری، نهرهای آب با صدای شرشر دلنواز، آواز پرندگان، درختان سر به فلک کشیده، سایه‌سارهای باصفا، کرانه آبی آسمان، ارتفاعات صخره‌ای در کنار هوایی دلپذیر و مطبوع همه و همه مناظر بسیار دلنشینی را برای علاقه‌مندان به طبیعت و تفریح در این باغ ایجاد کرده است.

باغ روضه ارم همه‌ساله مرکز جذب مردم محلی و گردشگران داخلی و خارجی در فصول بهار و تابستان به شمار می‌رود این باغ به ویژه در فصل بهار دلنشین و دلرباست.

محوطه باستانی کهینشاهان

این محوطه که دارای قنات بوده و گذرگاهی تاریخی است بنا بر قول نادرشاه افشار زمانی که به هندوستان عزیمت می‌کرده در این منطقه مدتی اقامت و سنگ‌بندهای آن‌ها هنوز باقی است و قنات موجود هنوز آباد و دارای نخلستانی سرسبز که دارای سکنه است.

قلعه باستانی کنر

قلعه مذکور در ۸ کیلومتری منوجان که بنا به روایتی کنر نام فردی قوی بوده که در این قلعه حکومت می‌کرده و جای استبل اسب‌های او همچنان باقی است.

بارگاه امامزاده فضل ابن عباس (ع) 

یکی از بقعه‌های متبرکه و جاذبه‌های گردشگری درشهرستان منوجان بارگاه امامزاده فضل‌ابن‌عباس است که در ۲۰ کیلومتری شمال‌شرقی منوجان و در ۱۶ کیلومتری روستای چاه حسن (دشت عباس) شهرستان منوجان واقع شده است.

این زیارت‌گاه مشتاقان زیادی را هر روزه به خصوص روزهای پنجشنبه و جمعه به خود جلب کرده و از خصوصیات این مکان متبرکه طبیعت و آب و هوای بسیار زیبا و جالب به خصوص در فصل زمستان و بهار است.

روستای کندر منوجان

روستای کندر از توابع شهرستان منوجان و دهستان بجگان واقع در استان کرمان است از نظر موقعیت جغرافیایی به صورت طولی واقع در دو طرف رودخانه‌ای قرار گرفته به نام رودخانه کندر که سرچشمه آن از نزدیکی‌های دهکهان و قسمتی از رودخانه نازدشت است.

اولین ده آن سگنان و آخرین آن دهمیان است مابقی روستاهای آن گرماهی، شهیدآباد، غریب‌آباد، بن مغ و دهمیان است. راههای ورودی به کندر از طریق بندرعباس به رودان دوراهی نودژ – بجگان و راه ورودی دیگر از طریق کهنوج و نازدشت است البته راههای فرعی دیگری هم دارد از دوراهی آبنما به طرف پاکوه که ابتدا ختم به دهمیان (دمیو) و بعد به گرماهی وصل می‌شود.

بند آبخیزداری کندر

یکی از جاذبه‌های گردشگری منوجان بند آبخیزداری کندر طول است که در فاصله سه کیلومتری مرکز شهر منوجان قرار دارد. اطراف این بند طبیعتی زیبا از درختان دست کاشت تا خود رو وجود دارد و در رودخانه پایین دست این بند آبهای جریان دارد که هر طبیعت دوستی را به سوی خود فرا می‌خواند.

منبع: میراث آریا

اوماج آشی، نمودی از خوراک‌های اصیل و محلی اردبیل

آش اوماج یکی از خوراک‌های اصیل و ازغذاهای سنتی اردبیل است که به دلیل اینکه در این آش از نوعی خمیر برای پخت استفاده می‌شود، به آن اوماج آشی اطلاق می‌شود، این آش با روش‌ها و مواد مختلفی پخته می‌شود، اما نکته مشترک همه آن‌ها، خمیری است که با آرد بسیار ورز داده می‌شود تا به شکل خرده‌های خمیری درمی‌آید که در زبان آذری به آن، اوماج گفته می‌شود.

حتی در خود استان اردبیل نیز سلیقه‌ها و مزاج‌ها بر تنوع پخت این آش افزوده است، در مناطقی از سبزی‌های معطر و در برخی مناطق از شیر استفاده می‌کنند که استفاده از شیر در آش اوماج مخصوص مناطق شمالی استان اردبیل است.

مواد اصلی این نوع آش در اکثر موارد اوماج، عدس، برنج، شیر و یا سبزی‌های معطر است، اوماج، ماده اصلی این آش، حاصل ورز دادن بسیار آرد گندم، آب و نمک است که به شکل خرده‌هایی به شکل خمیر درست می‌شود.

آرد، یکی از اجزای مهم در تهیه انواع غذاها است و معمولاً آرد را از آسیاب کردن دانه گندم تهیه می‌کنند؛ اما از دانه ذرت، گندم سیاه یا (چاودار)، جو، نخود و برنج هم آرد تهیه می‌شود، این آش در قسمت‌های مختلفی از ایران با اختلاف اندکی پخته می‌شود، مانند قم، آذربایجان شرقی، کرمان، اردبیل و حنی افغانستان؛ نکته مشترک و جالب استفاده از نام اوماج و خود اوماج در تمام این آش‌هاست.

آش اوماج غذای محبوب اهالی کوثر

غذای محلی آش اوماج از غذاهای محبوب اهالی شهرستان کوثر است که مواد اولیه اصلی این آش اوماج، عدس، سبزی‌های معطر (ریحان، تره، مرزه)، آب و ادویه است و گاهی از آب قلم یا حبوبات دیگر مانند نخود نیز در این آش استفاده می‌شود که این تنوع به وضعیت مالی و مزاج افراد در تهیه مواد اولیه بستگی دارد.

برای تهیه این آش، در یک ظرف گود آرد را با کمی آب مخلوط می‌کنند تا به شکل یک خمیر تقریبا سفت در بیاید و به آن کمی نمک و زردچوبه اضافه کرده و ورز می‌دهند، بعد از خمیر به اندازه گلوله‌هایی کوچک‌تر از عدس برداشته و در سینی می‌چینند تا خشک شود و حتی جلوی بخاری هم اگر قرار بگیرد زودتر خشک می‌شود.

در ادامه تهیه این آش ابتدا عدس را از چند ساعت قبل خیس کرده و بعد سبزی‌ها را تمیز کرده و می‌شویند و وقتی آب سبزی کشیده شد آن را ریز خرد می‌کنند، پیازها را به دو نیم تقسیم و در یک قابلمه مناسب با کره در حد یک دقیقه تفت می‌دهند و بعد به آن زردچوبه و نمک اضافه می‌کنند.

به پیاز آب قلم یا آب معمولی اضافه کرده و بعد عدس‌های خیس خورده شده را داخل آب و پیاز می‌ریزند تا آب به جوش بیاید، وقتی آب به جوش آمد سبزی‌های معطر خرد شده را به داخل مواد آش اضافه می‌کنند. البته می‌توان از سبزی خشک هم در این آش استفاده کرد، حرارت را کم کرده تا عدس‌ها پخته شوند و اگر در حین پخت عدس آب داخل قابلمه کم بود به آن آب جوش اضافه می‌کنند.

بعد از پخت عدس اوماج‌ها را کم کم به آش اضافه کرده و مدام هم می‌زنند تا اوماج‌ها به هم نچسبند و همین طور به هم زدن ادامه می‌دهند تا زمانی که اوماج‌ها به اندازه کافی باد کنند و در این صورت آش آماده است و می‌توان آن را در ظرف مورد نظر سرو کرد.

آش اوماج آشی سازگار با محیط و اقلیم منطقه اردبیل است و از خوراک‌های کهن این منطقه به شمار می‌رود، این آش نمودی از خوراک‌های محلی اردبیل و به ویژه منطقه کوثر بوده که با تعاملات اجتماعی و مراسمات این مردم پیوند خورده است.

این نوع آش در فصل زمستان به وفور پخت می‌شود و به دلیل استفاده از پیاز و آویشن در آن، معتقدند برای سرماخوردگی بسیار مفید است که در راستای حفظ و احیای مهارت پخت آن، آش اوماج در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است.

غذاهای سنتی به دلیل رواج دستور پخت غذاهای آماده و یا خارجی کمتر مورد توجه نسل جدید قرار می‌گیرد و چه بسا با از دست دادن بزرگان ممکن است نابود شود و لازم است این گونه غذاها که سالیان بسیاری است مورد استفاده مردم بوده و از محیط جغرافیایی و مواهب طبیعت ساخته شده، حفظ شده و آموزش داده شود.

منبع: میراث آریا

صنعت گردشگری چه قدر برای ایران پول می‌آورد؟

رییس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی ایران می‌گوید برای جایگزین کردن درآمدهای نفتی، بهترین گزینه صنعت گردشگری خواهد بود.

به گزارش ایسنا، علی اکبر عبدالملکی در نشست هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، اظهار کرد: براوردها نشان می‌دهد که در عرصه جهانی، ۱۱ درصد از کل اشتغال کشورها در حوزه گردشگری تعریف شده است و در ایران نیز این عدد پایین نیست. از این رو فعال کردن ظرفیت‌های ایران در این حوزه باید به عنوان یک اولویت جدی در نظر گرفته شود.

وی با بیان اینکه با پایان یافتن ذخایر نفتی، بهترین گزینه توسعه صنعت گردشگری خواهد بود، توضیح داد: براوردها نشان می‌دهد که ورود هر گردشگر خارجی به ایران، حدود هزار دلار ارزآوری برای کشور دارد و در شرایطی که ما با محدودیت‌های تحریمی مواجه هستیم، این فرصتی مطلوب برای دسترسی به منابع ارزی جدید است.

رییس کمیسیون گردشگری اتاق ایران ادامه داد: یکی دیگر از دستاوردهای مهم صنعت گردشگری برای اقتصاد ایران، پایان دادن به ایران هراسی است که برخی کشورها ایجاد کرده‌اند. به وجود آوردن بستری که تعداد گردشگران خارجی وارد شده به ایران را افزایش دهد، در این حوزه نیز برای کشور منافع قابل توجهی خواهد داشت.

عبدالملکی با اشاره به ظرفیت گردشگری مذهبی در ایران، تصریح کرد: با توجه به تاریخ طولانی مدت همزیستی مسالمت آمیز ادیان در ایران، ما در حوزه گردشگری مذهبی امکانات بالقوه قابل توجهی داریم. پیشنهاد ما این است که با محوریت وزارت گردشگری و با حضور علما و تایید مراجع، کمیته فقه گردشگری تشکیل شود تا امکان بازنگری در برخی شرایط و افزایش توان جذب گردشگران خارجی در دستور کار قرار گیرد.

وی خاطر نشان کرد: گردشگری به‌عنوان یک صنعت مهم و با توجه به ظرفیت‌های این بخش در آینده با همراهی هیات رئیسه اتاق ایران عنوان گردشگری به نام اتاق ایران اضافه شود و در دوره آینده حضور حداقل یک نفر در هیات نمایندگان اتاق استان‌ها و اتاق ایران از بخش گردشگری از ۵ نفر بخش صنعت در هیات رئیسه اتاق ایران داشته باشیم.

منبع: ایسنا

باغشمال، نامی یادگار از دوران شاه‌نشینی تبریز

عباس‌میرزا و دیگر شاهزادگان قاجار در دوران شاهزادگی خود با احداث ساختمان‌ها و کاخ‌های گوناگون در محوطه باغ‌شمال، بیشترین رونق و آبادانی را به آن بخشیدند؛ به‌گونه‌ای که این باغ پس از عباس میرزا به «باغ شاهزاده» مشهور شد. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی باغ‌شمال به تملک شهرداری درآمد و سرانجام به جهت‌عدم علاقه و رسیدگی حکومت اواخر قاجاریه ویران شد؛ ورزشگاه تختی نیز در بخشی از این باغ بزرگ و تاریخی احداث شده است. طول باغشمال ۱۰۵۰ ذرع تبریز و عرض آن ۵۲۴ ذرع تبریز بود.

این عمارت یکی از ابنیه مهم دوره قراقویونلوها، آق قویونلوها، صفویه و به‌خصوص دوره قاجار بود. جغرافی‌نویسان و جهانگردانی که از قرن سوم و چهارم هجری به بعد از تبریز دیدن کرده و مطالبی درباره این شهر نوشته‌اند به وجود بناها، کاخ‌ها و سرای‌های باشکوه و زیبا که غالباً از طرف سلاطین، امراء و وزرا ساخته شده و به نام بانیان خود معروف بوده‌اند، اشاره‌کرده‌اند.

برخی از این بناها به‌مرور زمان از بین رفته و اکنون نشانی از آن‌ها بر جای نمانده است. برخی هم به‌صورت ویرانه‌هایی درآمده‌اند که حکایت از عظمت و شکوه نخستین خود دارند و تعداد بسیار اندکی نیز، به خاطر نزدیکی زمان احداث و توجه متولیان آن‌ها به صورتی تقریباً سالم باقی مانده‌اند.

کاخ هشت‌بهشت نیز نمونه‌ای از این بناها است که اکنون نه تنها اثری از این کاخ باشکوه باقی نمانده بلکه حتی می‌توان گفت که وجود چنین بنای باشکوهی به فراموشی سپرده شده است.

نقشه باغ‌شمال و کاخ‌های آن

هشت‌بهشت که یکی از کاخ‌های زیبا و معروف دوره آق‌قویونلو بود، در سال ۸۸۸ هجری قمری، به دستور سلطان یعقوب پسر امیرحسن بیک مشهور به اوزون حسن، بنا شد. البته در مورد بانی احداث این کاخ روایت‌های متفاوتی وجود دارد؛ چنانچه برخی این کاخ را به اوزون حسن و برخی دیگر به پسرش یعقوب نسبت می‌دهند. به هر ترتیب اولین کاخ هشت‌بهشت، در تبریز و در قرن نهم هجری بناشده است.

معماری

این کاخ بر مبنای توصیف‌های مندرج در کتاب‌ها، عمارتی هشت‌ضلعی بود که بعدها موسوم به هشت‌بهشت شد.

توصیف جهانگردان

تاجر ونیزی که از هشت‌بهشت دیدن کرده، در توصیف این باغ و کاخ نوشته است: «اکنون‌که از شرح و وصف و مطالب گوناگون درباره این شهر فارغ شده‌ام، می‌پندارم که نباید از ذکر کاخ زیبایی که سلطان حسن‌بیک بزرگ ساخته بود، غفلت کنم. هرچند پادشاهان سلف او کاخ‌های بزرگ و زیبای بسیاری در این شهر ساخته‌اند، اما هیچ‌یک قابل قیاس با کاخ حسن‌بیک نیست و این قصر به‌مراتب از همه آن‌ها بهتر است. این کاخ چنان باشکوه است که تاکنون در ایران همانندی نداشته است. کاخ را در مرکز باغی بزرگ و زیبا، بر روی صفه‌ای به ارتفاع یک یارد و نیم و پهنای پنج یارد ساخته‌اند. این کاخ را هشت بهشت خوانند که به معنی هشت بخش است، زیرا به هشت بخش مختلف تقسیم شده است. بلندی آن سی قدم و محیط آن در حدود هفتاد تا هشتاد یارد است و هر بخش به چهار غرفه بیرونی و چهار غرفه درونی تقسیم شده و بقیه کاخ در زیر گنبد مدور فیروزه فام باشکوهی قرار گرفته است. کُل کاخ در زیر یک سقف ساخته شده است. بنایی یک طبقه است و فقط یک ردیف پلکان تا صفه کشیده شده که از آن طریق شخص بالا می‌رود و خودش را به غرفه‌های مختلف می‌رساند.

کاخ در طبقه هم‌سطح زمین، چهار ورودی سراسر میناکاری و زراندود شده دارد و چنان زیبا است که بیان انسان از وصف آن عاجز می‌ماند. جلوی هر یک از ورودی‌های کاخ، راهی را با سنگ مرمر سنگ‌فرش کرده‌اند که به صفه منتهی می‌شود و در مرکز صفه، جوی آبی با مهارت در دل سنگ‌های مرمر تراشیده‌اند. پهنای این جوی کوچک، چهار انگشت و ژرفایش نیز چهار انگشت است که به شکل تاک یا مار کنده شده است. بدین معنی که در یک نقطه می‌جوشد و در جوی روان می‌شود و پس از عبور از مسیر مارپیچ و مدور به همان جای اول برمی‌گردد و به مجرای دیگر می‌افتد. سه یارد بالاتر از صفه را با سنگ مرمر ساخته‌اند و قسمت‌های پایین آن را با گچ‌بری و به رنگ‌های گوناگون درآورده‌اند و این منظره از دور مانند آیینه نمایان است.»

این جهانگرد ونیزی می‌گوید: «سقف تالار بزرگ با لاجورد و آب‌طلا به‌صورت بسیار زیبایی آراسته شده‌است و نقوش را چنان زیبا کشیده‌اند که چون تصاویر آدمیان زنده می‌نمایند. بر روی سقف تصاویری از جنگ با بیگانگان که سال‌ها پیش از این روی داده است، نقش شده است. همچنین بر روی این نقش‌ها، تصویر گروهی از سفیران دربار عثمانی در پیشگاه سلطان حسن‌بیک در تبریز همراه با متن تقاضاها و جواب‌هایی که اوزون حسن به ایشان داده بود، را می‌توان دید. تصویر مجالس شکار حسن‌بیک را نیز درحالی‌که بسیاری از امیران درگاه ملتزم رکابش هستند و همه بر اسب سوارند با تازی و شاهین می‌توان دید. همچنین بسیاری از جانوران مانند فیل و کرگدن را که همه حکایت از ماجراهایی می‌کند که بر وی گذشته است. بر کف تالار فرش باشکوهی گسترده‌اند که ظاهراً از ابریشم است و دارای طرح‌های زیباست. این فرش گرد و درست به اندازه کف تالار است. اتاق‌های دیگر نیز مفروش است. این تالار نور ندارد و فقط از اتاق‌ها روشنایی می‌گیرد. با این همه تالار مرکزی دارای مدخل‌هایی است که درهای آن‌ها به اتاق‌ها و کفش‌کن‌ها باز می‌شود و این اتاق‌ها و کفش کن‌ها دارای پنجره‌های بسیاری است که از آن‌ها نور به داخل می‌تابد. هر کفش‌کن فقط یک پنجره دارد اما همین یک پنجره به‌اندازه بدنه اتاق و به صورتی زیبا نصب‌شده است.

آنچه هنرمندان چیره‌دست بر دیوارها و سقف تالارهای کاخ هشت‌بهشت نقاشی کرده بودند، در واقع نموداری از اشتیاق سرسلسله دودمان بایندری به شکار و بزم بود. به گفته باربارو در دوران صلح هنگامی‌که امیر حسن‌بیک در پایتخت خویش، شهر تبریز اقامت داشت برای سرگرمی او و ملازمانش مرتباً بساط سور و سرگرمی گسترده می‌شد.»

بر مبنای آنچه در اسناد و مدارک آمده است، کاخ هشت‌بهشت تبریز در اوایل عهد صفویه نیز قصری شاهانه بود. در دوران شاه اسماعیل اول صفوی که تبریز پایتخت بود در ذکر احوال آن شهریار به‌دفعات به نام عمارت و باغ هشت‌بهشت برمی‌خوریم که مراسم شاهانه در آنجا برگزار می‌شده است.

منبع: میراث آریا

حرمی بافی، هنر سنّتی بروجرد

این بافته ارزشمند به وسیله دار پارچه‌بافی دو وَردی بافته می‌شود. نمونه‌های قدیمی آن تماماً از تار و پود پشمی، و نمونه‌های امروزی با تار پنبه‌ای و گاهی اکرلیک بافته می‌شود. معمولاً ابعاد حرمی به طول یک متر و چهل سانتی‌متر و عرض یک متر و یا عرض شصت سانتی‌متر است. در گذشته رایج‌ترین نقوش به کار رفته در حرمی گل و پروانه و شانه‌ای و خطوط موازی بود، اما امروزه بیشتر از نقوش راه‌راه افقیِ موازی و هندسی استفاده می‌شود. نقوش، غالبا نقوش ذهنی و بر اساس سلیقه بافنده، می‌باشد. رنگ‌های مورد استفاده در این دست بافته در گذشته معمولا شامل رنگ‌های قرمزلاکی و سورمه‌ای بود، اما امروزه نقوش و رنگ‌های مورد استفاده در این دست بافته دارای تنوع بسیاری است.

در گذشته از حرمی به عنوان بقچه حمام، زیرانداز و سجاده استفاده می‌شد. اما در حال حاضر با رواج زندگی مدرن و به اصطلاح، ماشینی جایگاه کاربردی خود را از دست داده و جنبه تزیینی پیدا کرده است. امروزه از حرمی به عنوان رومیزی، رومبلی، دیوارکوب استفاده می‌شود.

در گذشته برای بافت حرمی – با دار پارچه بافی سنتی – پس از چله کشی، بافنده پاهای خود را در چاله‌ای به عمق ۶۰-۸۰ سانتی متر که در زیر دار کنده شده‌است قرار می‌داد و بافت پارچه را انجام می‌داد. امروزه از دارهای قابل حمل و سبک استفاده می‌شود. تفاوت عمده دارهای امروزی با دارهای گذشته در این است که محل قرار گرفتن پاها و پدال‌ها بر روی سطح زمین است و دیگر خبری از چاله‌ها نیست. تفاوت دیگر در جنس دارها است، بیشتر اجزاء دارهای قدیمی از جنس چوب است و دارهای امروزی از فلز ساخته می‌شوند.

برای بافت حرمی، مانند بیشتر دستگاه‌های پاچال بافی، از دار پارچه‌بافی دو وردی استفاده می‌شود، در واقع هر ورد وظیفه جابه‌جا کردن تارها را بر عهده دارد، این وردها به وسیله دو عدد پدال چوبی و یا تسمه چرمی که جلوی پای بافنده قرار دارد- یکی جلوی پای راست و یکی جلوی پای چپ- به پایه‌ی دار وصل می‌شوند، که با جا به جایی هماهنگِ پاهای بافنده بر روی آن‌ها عمل بافت صورت می‌گیرد.

همانطور که قبلاً ذکر شد، دستگاه بافت حرمی‌بافی در گذشته روی گودال و یا به اصطلاح چال، و امروزه بر روی سطح زمین قرار می‌گیرد. یک قطعه استوانه‌ای شکل از جنس چوب و یا فلز به قطر تقریبی ۱۵.۲۰ سانتی متر و به بلندی یک متر از سطح زمین و به صورت افقی روی دو پایه که بر روی زمین استوار شده‌اند، قرار دارد، و حول میله‌ای که از وسط آن می‌گذرد می‌چرخد. یک استوانه دیگر به نام نورد، به صورت افقی و موازی استوانه بزرگ در جلوی دست بافنده وجود دارد، که آن هم حول یک محور می‌چرخد. نخ‌های تار حول استوانه اولی می‌چرخد و پس از عبور از لابلای شانه‌های نخی و دندانه‌های قطعه‌ای به نام دفتین به نورد رسیده و دور آن نیز پیچیده و محکم می‌شود. کار شانه‌های نخی که با نخ کلفت درست شده‌اند، این است که تارها را مستقیم به دندانه‌های دفتین هدایت کند. با یک حرکت مکانیکی توسط فشار بافنده بر روی پدال‌ها- به صورت یک در میان، به سمت پایین و بالا )مانند پدال زدن دوچرخه، تارها به دو دسته زیر و رو تقسیم شده و به اصطلاح دهانه باز می‌شود. زاویه قرار گرفتن پدال‌ها بر روی زمین ۴۵ درجه است. با باز شدن دهانه و یا به اصطلاح جاده، ماکو را که ماسوره (نخ افقی) در آن جاگذاری شده را به صورت افقی و در جهت پودها عبور داده و به وسیله دفتین نخ عبور یافته به صورت افقی- از لابلای تارها (نخ عمودی) را محکم به سمت جلوی بافنده، روی قسمت بافته شده محکم کرده و یک رج پود را به قسمت بافته شده پارچه اضافه می‌کنند. پارچه بافته شده دور استوانه پایینی (جلوی بافنده) پیچیده شده و در سمت راست این استوانه در قسمت انتهایی چند سوراخ ایجاد شده و با اهرمی که از جنس آهن یا چوب است، کمی چرخانده می‌شود و به وسیله طنابی که به زمین وصل است، محکم و بی‌حرکت می‌شود. هرچند سانتی متر که بافته شد، استوانه پایینی را می‌چرخانند تا هم قسمت بافته شده جمع شود و هم نخ‌های عمودی کشیده شده جمع و محکم شوند. بافت حرمی به همین روش ادامه دارد.

ابزار و اشیای وابسته: دار پارچه دو وردی، نخ پشمی و پنبه‌ای، نخ پلی‌استر و اکریلیک، ماکو، متید، دارگلون، ماسوره، کلاف نخ، چرخ چله پیچی، چرخ ماسوره پیچی.

*گزارش از زهره رستگارفرد، کارشناس‌ارشد ایران‌شناسی

قوشمه، نوای عاشق‌های خراسان شمالی

در خراسان شمالی سه نوع قوشمه دیده می‌شود: قوشمه‌های پنج سوراخ، شش سوراخ و هفت سوراخ (که همگی فاقد سوراخ پشت است) قوشمه بیشتر در عروسی‌ها به همراهی دایره یا دهلی که با دست نواخته می‌شود، به اجرای آهنگ‌های رقص می‌پردازد. قوشمه معمولاً از استخوان بال قره‌قوش یا درنا و گاهی از نی و حتی از فلز ساخته می‌شود که صدای حاصل از قوشمه استخوانی بهتر و پخته است.

شمال خراسان که دربرگیرنده شهرهای بجنورد، شیروان، قوچان، درگز و اسفراین است، از جمله مناطقی است که موسیقی در آن از انواع و اقسام مختلف، حضوری قابل‌تأمل دارد. بخشی از موسیقی شمال خراسان، موسیقی کوهپایه‌ای است که توأم با فریاد بوده و در مقایسه با موسیقی جلگه، قوی‌تر، رساتر و گاه تندتر است. موسیقی جلگه (قوچان، شیروان، درگز) معمولاً ملایم‌تر و درونی‌تر است. اگر به پایین و مرکز نزدیک شویم به جلگه نیشابور و سبزوار می‌رسیم که تقریباً حاشیه کویرند و موسیقی‌شان نیز ملایم‌تر شده، از نرمش بیشتری برخوردار است. بخش عمده‌ای از ساکنان شمال خراسان را مهاجران کرد تشکیل می‌دهند. ازآنجاکه اهالی شمال خراسان همواره از مرزبانان غیور ایران‌زمین بوده‌اند، پاسداری از مرزوبوم در مقابل اقوام مهاجم از ویژگی‌های زندگی آنان بوده است و این ویژگی‌ها، تأثیر مستقیمی بر موسیقی این خطه گذاشته است.

عاشق‌ها قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هنرمندان این منطقه به شمار می‌آیند که غالباً نوازندگانی هستند که بیشتر در مراسم جشن و شادی، از جمله عروسی‌ها و مراسم ختنه‌سوران حضور پیدا می‌کنند و لذا نوع موسیقی آن‌ها موسیقی بزمی است. سازهای خاص عاشیق‌ها عبارت است از کمانچه، سرنا و دهل. این نوازندگان در سطح شمال خراسان و خصوصاً شهرستان‌های قوچان و بجنورد دارای هویت و جایگاه خاص هستند و در بین مردم این منطقه، مجالس عروسی و ختنه‌سوران بدون وجود و حضور آنان لطفی ندارد؛ لذا بین عاشق‌ها و مجالس عروسی و ختنه‌سوران یک رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی هرجا این مراسم برپا باشد، عاشق‌ها حضور دارند و هرجا عاشق‌ها حضور داشته و صدای ساز آن‌ها به گوش رسید باید یقین حاصل کرد که در آنجا مراسم عروسی و یا ختنه‌سوران برپا است.

قوشمه تشکیل شده است از دو زبانه (سرپیک) و دو لوله استخوانی که بر روی آن تعدادی سوراخ وجود دارد و این دو لوله در کنار هم قرار گرفته و با بست محکم می‌شوند. قوشمه توسط دودست روبروی دهان قرار می‌گیرد و انگشتان بر روی سوراخ‌های دو لوله قرار گرفته و سپس با دمیدن هوای موجود در دهان به درون زبانه‌ها و ورود آن به درون لوله و سپس اجرای نت‌خوانی توسط انگشتان بر روی سوراخ‌های قوشمه، آهنگ خاص ایجاد می‌شود.

قوشمه‌ سازی است مضاعف که اندازه آن بستگی به کوچک و بزرگی استخوان پرنده دارد. بر روی هرکدام از لوله‌های صوتی آن یک سرپیکه (قمیش) سوار می‌شود، دو لوله‌ی صوتی قوشمه معمولاً به طور هم صدا کوک می‌شود. اما ممکن است به‌ندرت شاهد کوک‌های مأنوس دیگری مانند کوک سوم و حتی گاه دوم باشیم. این کوک‌ها که اغلب توسط نوازندگان زبردست قوشمه استفاده می‌شود، در نظر اول ممکن است به‌حساب ناتوانی نوازنده در کوک کردن دقیق ساز گذاشته شود درحالی‌که استفاده از این کوک‌های نامأنوس کاملاً آگاهانه و برای ایجاد تحرک و کسب دینامیسم بیشتر صورت می‌گیرد همچنین نوازندگان قوشمه باز به‌منظور ایجاد تحرک و دینامیسم گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور یکدیگر را توسط لوله‌های صوتی مضاعف ساز ایجاد می‌کنند.

ساختمان قوشمه تشکیل شده است از دو قسمت اصلی:

۱ – سرپیک (سرپیق): سرپیک را معمولاً از لوله‌ای فلزی از جنس برنج می‌سازند که درگذشته از نی استفاده می‌شد. این لوله در اندازه‌های ۳۰ تا ۴۰ میلی‌متر است. روی این لوله را برشی به‌صورت موازی با آن می‌زنند و در آخر آن نخ‌های را به دورش می‌پیچند و محکم می‌کردند. هر چه تنظیم سرپیک‌ها دقیق‌تر باشد صدای آن هم دل‌نشین‌تر می‌شود پس از آن این سرپیک‌ها را به لوله‌ها متصل و اطراف آن را با چسب محکم می‌کردند.

۲ – لوله‌های صوتی قوشمه: جنس این لوله‌ها از استخوان بال قوش یا درنا و در موارد محدود از نی و حتی از لوله‌های فلزی (آنتن تلویزیون) ساخته می‌شود. لوله‌ها معمولاً در اندازه‌های ۱۴۵ تا ۱۷۰ میلی‌متر تهیه می‌شود. البته در لوله‌های استخوانی که از پرندگان تهیه می‌شود طول لوله‌ها بستگی به طول بال پرنده موردنظر است. بر روی هر یک از این لوله‌ها، سوراخ‌هایی در اندازه‌های نسبتاً مساوی ایجاد می‌شود. این سوراخ‌ها در قوشمه‌ها بین پنج تا هفت سوراخ است. این لوله‌ها به‌وسیله سیم‌های به هم متصل می‌شوند که در اصطلاح محلی بست می‌گویند.

تاریخچه و قدمت

در کتاب سازهای ایرانی به نویسندگی محمدتقی مسعودیه این‌طور آمده است: «قوشمه قدمت زیادی دارد، در دوران قدیم‌سازی رزمی به‌حساب می‌آمده است و به همین منظور اکراد خراسان از آن بهره می‌گرفتند. قوشمه در قدیم در مراسم کشتی سنتی هم نواخته می‌شد و این نشان از قدمت طولانی این ساز است.»

مسعودیه در ادامه این پاراگراف آورده است که امروز این ساز در مراسم عروسی و ختنه سوری و سایر اعیاد و آیین‌ها اجرا می‌شود. مشخص است که سیر تحول استفاده از این ساز که در ابتدا در جنگ‌ها اجرا می‌شده است، به مراسم‌ها و آیین‌ها تغییر کاربری پیدا کرده است.

ساز قوشمه به لحاظ فرهنگی به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ خراسان شمالی قرار گرفته است و به همین علت یکی از سازهای بسیار مهم و جاافتاده در این منطقه است.

به طور عینی فرهنگ هر قوم برخوردار از دو وجه مادی و معنوی است که ساز قوشمه در قلمرو فرهنگ مادی قرار دارد اما رد و پای این ساز را در مراسم‌ها و آیین‌ها که در قلمرو فرهنگ معنوی آنان است می‌توان مشاهد کرد.

قوشمه نوازی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۶ به شماره ۱۳۰۲ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع: میراث آریا

تزیینات کاشی‌کاری کم‌نظیر قاجاری در مسجد آقابزرگ کاشان

شهرستان کاشان یکی از کهن‌ترین مناطق مسکونی بشر در محور شمال فلات مرکزی ایران است. با این‌حال بررسی‌ها حاکی است که تداوم حیات فرهنگی و تمدنی انسان در این محور، باعث شده تا همواره مردمان این خطه تاریخی، در ادوار مختلف تاریخ همواره افتخار آفرین بوده و نقش مهمی در سیر تطور حیات فرهنگی و تمدنی مردم فلات مرکزی ایران ایفا کنند.

شهر کاشان که در میانه مسیر ارتباطی اصفهان به تهران و در امتداد شاه راه ارتباطی شمال به جنوب کشور واقع شده بر اساس شهادت دیرینه‌شناسان در کاوش‌های تپه‌های باستانی سیلک بیش از هفت هزار سال قدمت دارد، با این وصف در دوران اسلامی نیز نقش این شهر در شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی بر کسی پوشیده نیست، لکن با توجه به این‌که این شهر تاریخی بر روی گسل زلزله‌خیز واقع شده، در طول تاریخ متاسفانه چندین بار بر اثر بروز بلیه زلزله تا مرز ویرانی پیش رفته، به گونه‌ای که بسیاری از آثار ارزشمند تاریخی این شهر در زلزله بزرگ کاشان در سال ۱۱۹۲ هجری قمری و در ایام شاهنشاهی «زندیه» آسیب فراوانی دید.

کاشان در عصر قاجار

با توجه به بروز زلزله بزرگ کاشان از یک‌سو و انتخاب تهران به‌عنوان تختگاه پادشاهان قاجار، کاشان به واسطه نزدیکی به پایتخت جدید به سرعت آباد و از رشد خوبی برخوردار شد به گونه‌ای که در حال حاضر آثار ارزشمند فراوانی در این شهر از دوران قاجار موجود است که در زمینه معماری کابلد بنا و همچنین تزیینات وابسته به آن به‌ویژه در زمینه مساجد، خانه‌های تاریخی و مدارس دینی یکی از مهم‌ترین مراکز شهر در ایران به‌شمار می‌رود.

تزیینات مسجد آقابزرگ

مسجد زیبا و با شکوه آقابزرگ در طی سال ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ هجری قمری توسط یکی از بزرگان کاشان به نام حاج محمدتقی خانبان به‌منظور برپایی نماز جماعت و برگزاری مجالس درس دامادش ملامهدی نراقی ملقب به «آقابزرگ» بنا شد. معمار این بنای با شکوه حاج شعبان کاشی است. مجموعه بنای مسجد از گنبد بزرگ مسجد به همراه دو مناره آن با آجر بنا شده، با این وصف در این مسجد تزییناتی همچون کاشی‌کاری، گچبری و تزیینات مقرنس به کار رفته که بر زیبایی‌های مسجد می‌افزاید.

یکی از مشهورترین تزیینات مسجد آقابزرگ کاشان تزیینات کاشی‌کاری در بنای سردر ورودی مسجد است.

کاشی هفت‌رنگ ورودی مسجد و مدرسه آقابزرگ با طراحی گل فرنگ بسیار زیبا و با یک ترکیب رنگ منحصر به فرد و بسیار خلاقانه اجرا شده است. همچنین سایه روشن‌ها یا همان‌پرداز که روی گل‌های رُز این اثر مشهود است، در معماری ایرانی در عصر قاجار کم‌نظیر است.

در بسیاری از بناهای مهم ایران در عصر قاجار از جمله کاخ موزه گلستان آثار بسیار زیبایی با طرح گل فرنگ کار شده اما در هیچ کدام گل‌های رز به زیبایی این اثر فاخرپرداز نخورده‌اند.

نقاشی با لعاب بر روی کاشی و چنین اجرایی، کار بسیار دشوار و سخت است، چون جنسیت ماده لعاب با رنگ‌های نقاشی که بر روی بوم یا کاغذ اجرا می‌شود بسیار تفاوت دارد و استاد نقاش، هنرآفرینی خود را پس از پخت می‌تواند ببیند، زیرا لعاب قبل از پخت و بعد از پخت رنگش با هم متفاوت است.

در این اثر فاخر متاسفانه نامی از استاد نقاش یا طراح ذکر نشده اما این اثر ماندگار مربوط به دوره قاجار است، لکن نمی‌توان گفت که این کار در کارگاه‌های کاشی‌سازی کاشان ساخته شده یا در کارگاهی دیگر، زیرا در این دوره در شهرهای تهران، کرمان و شیراز کارگاه‌های کاشی گل‌فرنگ به‌غیر از کاشان هم مشغول به فعالیت بوده‌اند.

* گزارش از سیدمصطفی مروج، مدیر روابط‌عمومی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان کاشان

راهکارهایی برای توسعه پایدار مقاصد گردشگری غذایی

گردشگران امروزی نسبت به مسافران ۲۰ سال گذشته با فرهنگ‌های بیشتری آشنا و به دنبال تجربیات جدید همچنین نگران محیط‌زیست، علاقه‌مند به شرکت در سبک زندگی سالم و تجربه فرهنگ اصیل محلی در هنگام سفر هستند. نتایج تحقیقات نشان داده است که غذا برای ارتباط افراد با زمین، میراث و مردم در یک مقصد مفید است. گردشگری غذا با ترکیب غذا و نوشیدنی محلی در سفر طعم واقعی مکان را به افراد محلی و بازدیدکنندگان ارائه می‌دهد و در عین حال به اقتصاد پایدار و توسعه اقتصادی محلی کمک می‌کند.

به نقل از نیوز، افراد در سفر ممکن است خرید نکنند و یا فعالیت ورزشی نداشته باشند اما همه غذا می‌خورند پس هر مسافری در مقطعی در گردشگری غذایی شرکت می‌کند و تجارب گردشگری می‌تواند در رونق این بازار موثر باشد.

محققان برخی از راهکارهای توسعه پایدار مقصد گردشگری را ارائه کرده‌اند که در ذیل به آنها اشاره شده است:

پذیرفتن تغییر الگو

با افزایش آگاهی درباره افزایش روند گردشگری، ردپای کربن مسافران و تاثیر گردشگری بر جوامع محلی یک تغییر الگو به سمت موفقیت یک مقصد رخ داده است. تعریف جدید موفقیت این است که ارزیابی کیفی بر کمی تاثیر دارد. بازاریابان مقصد این تغییر را باید بپذیرند و رویکردهای گردشگری ارائه دهند که برای کل مقصد ازجمله مشاغل، ساکنان و سایر ذی‌نفعان ارزش ایجاد کند.

یک گام جلوتر بودن

گردشگری غذا به‌طور مداوم در حال تحول و تغییر است. بازاریابان مقصد باید با سلیقه گردشگران سازگار باشند و پیشنهادات فعلی را بررسی کنند و در صورت لزوم، محصولات فعلی را به روز یا با محصولات جدید جایگزین کنند تا به جذب مسافران دوستدار غذا به روشی کارآمد و پایدار ادامه دهند. آینده مانند حال نخواهد بود پس بخشی از راه‌حل و نه بخشی از مشکل باشید و برای انجام تجارت متفاوت آماده شوید.

احترام به محیط‌زیست

کیفیت و کمیت تولید موادغذایی و فعالیت‌های مرتبط با آن بر محیط و مقصد تاثیر می‌گذارد. با تشویق و حمایت از شیوه‌های مثبت، مدور، سبز و آبی مرتبط با اقتصاد (مانند مدیریت ضایعات موادغذایی، کاهش استفاده از پلاستیک، بازیافت همچنین مدیریت آب و انرژی) به شکوفایی پایدار محیط‌زیست مقصد خود کمک خواهید کرد. این موارد در ایجاد مشاغل جدید و سایر مزایا نیز کمک‌کننده خواهد بود.

اولویت‌بندی منابع محلی و ساکنان

استفاده از محصولات محلی از اقتصاد محلی منطقه حمایت می‌کند و پایداری ایجاد خواهد کرد زیرا به‌طور کلی، شرکت‌های کوچک‌تر از تنوع کشاورزی حمایت و به کاهش ردپای کربن کمک می‌کنند. کشاورزان محلی، مشاغل، تعاونی‌ها و گروه‌های اجتماعی را برای تقویت پیشنهادات مقصد و کاهش کالاهای وارداتی در نظر بگیرید. فعالیت‌های مرتبط با غذا مانند جشنواره‌های غذا و بازارهای کشاورزان را همیشه با تمرکز محلی به نمایش بگذارید تا روابط بین تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان را تقویت کنید.

برگزاری مراسم جشن‌های فرهنگی

توسعه پایدار شامل ملاحظات اجتماعی و فرهنگی است. هویت و میراث آشپزی منطقه خود را جشن بگیرید و تبلیغ کنید تا به ساخت و تقویت تصویر و اصالت مقصد خود و چیزی که مسافران عاشق غذا بسیار به دنبال آن هستند کمک کنید. بسیاری از سنت‌های کشاورزی اجدادی برای محافظت و بهینه‌سازی تولید غذای منطقه، کاهش تهدیدات و اثرات زیست‌محیطی بهینه شده‌اند.

blank

 

ارتباط با ذی‌نفعان

برای مثال برخی از تغییرات مانند افزایش جزر و مد می‌تواند مانعی برای اقامت گردشگران در یک منطقه باشد و بعید است که یک تجربه خوراکی بتواند بازدیدکنندگان را ترغیب به ماندن کند و برای تاثیر اقتصادی و مزایای اجتماعی و فرهنگی بیشتر باید با ذی‌نفعان و گروه‌های مختلف، همکاری کنید تا موارد پیشنهادی بیشتری در زمینه آشپزی ارائه کنید.

تمرکز بر روی خواسته‌های بازدیدکنندگان در گردشگری غذایی

محصولات خود را با در نظرگرفتن مسافران طراحی کنید. درک بازار گردشگری موجود برای منطقه ضروری است. اگر این را بدانید می‌توانید فعالیت‌های تکمیلی برای برآوردن نیازها و خواسته‌های بازدیدکنندگان و افراد محلی را ایجاد کنید.

سالانه نه فصلی

فعالیت‌هایی را توسعه دهید که مناسب تمام سال و نه فقط بازدیدکنندگان فصلی باشد. به‌عنوان مثال، یک پیست اسکی می‌تواند بر روی جستجوی غذا، آموزش آشپزی، کلاس‌های تغذیه و ناهار خوری در ماه‌های تابستان تمرکز کند. از فصول مختلف برای تنوع‌ بخشیدن به سبد محصولات خود به‌عنوان پوششی در برابر رکود به هر دلیلی در زمان‌های دیگر سال استفاده کنید.

شناسایی مصرف‌کنندگان امروزی گردشگری غذایی

عاشقان غذا همه مثل هم نیستند و به علت‌هایی ازجمله آلرژی‌های غذایی، ترجیحات غذایی و موارد دیگر در حال تغییر هستند پس باید کاربران امروز را برای رونق بازار گردشگری شناسایی کرد و با اطمینان از اینکه کمپین و شیوه‌های بازاریابی، منعکس‌کننده تنوع، برابری و شمول  است، مقصد نسبت به دسترسی بیشتر، قصد خرید یا بازدید بالاتر و وفاداری مجدد بازدیدکننده سود خواهد برد.

تحول در زنجیره ارزش گردشگری

مهم است که برای بررسی، نقشه‌برداری و تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش فعلی گردشگری مقصد، شناسایی فعالیت‌ها، محصولات، خدمات و روابط بین بخش‌ها برای شناسایی فرصت‌ها برای توسعه پایدار وقت بگذارید سپس اهداف، اقدامات و نقشه راه مشخصی را برای همه ذی‌نفعان اجرا کنید تا در راستای آن تلاش کنند.

منبع: ایسنا