برج کشمر یا مقبره کشمر میراثی از اشکانیان

زن مومیایی یزدی؛ جسد خوابیده در موزه کیست؟

جسد سالم زن مومیایی ۶۵ ساله‌ای در موزه تاریخ پزشکی تهران ثبت ملی شد اما این زن کیست که به حالت طبیعی مومیایی شده و از ۲۰ سال پیش در محفظه شیشه‌ای نگهداری می‌شود؟

 ۲۸ آبان ماه خبر رسید که شورای ملی ثبت آثار منقول تاریخی، با حضور معاون میراث فرهنگی و اعضا این شورا برگزار و تعدادی از آثار به ثبت ملی رسیدند یکی از این آثار جسد مومیایی به دست آمده از شهر یزد بود که در موزه ملی تاریخ پزشکی تهران نگهداری می‌شود. جسدی مرموز که نشانه‌های به دست آمده از آن به قرار زیر است.

فاطمه احمدی که پرونده ثبتی این مومیایی را تهیه کرده و مسئول و راهنمای موزه تاریخ پزشکی نیز هست،  توضیح می‌دهد: طبق گزارش‌هایی که به ما رسیده این مومیایی اواخر دهه ۷۰ به دست میراث فرهنگی رسیده است. اینکه دقیقا در چه نقطه‌ای و چطور به دست میراث فرهنگی رسیده را نمی‌دانیم اما همزمان با تاسیس موزه تاریخ پزشکی در سال‌های ۷۸ یا ۷۹ این مومیایی به موزه منتقل شد.

زن مومیایی

پیرزن ۶۵ ساله
احمدی طبق آن‌چه که از گذشته به او اعلام شده می‌گوید: این مومیایی متعلق به زنی تقریبا ۶۵ ساله است که بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ سال پیش در اطراف شهر یزد دفن شده و به دلیل شرایط خاص، یعنی آب‌وهوای خشک و نمک زیاد منطقه به همان حالت باقی مانده در اصطلاح به صورت طبیعی مومیایی شده است.
او ادامه می‌دهد: این جسد در بخش دیرین انسان شناسی موزه قرار گرفته از این جهت که آناتومی و متریال یک مومیایی را به خوبی نشان می‌دهد. در این بخش مجموعه کاملی را از بقایای انسانی داریم مثل ۳۰ جمجمه ۵ هزار ساله از شهر سوخته زابل به همراه چند جمجمه، استخوان و بقایای انسانی از مسجد کبود تبریز و یک اسکلت کامل بدن از شهر سوخته. این مومیایی در این میان چنین مجموعه‌ای قرار گرفته تا تاکید کننده آن باشد که ما در هیچیک از ادیان مان اعتقادی به نگهداشت بدن انسان نداشته‌ایم و این جسد اگر باقی مانده به صورت طبیعی مومیایی شده است.
در تمام طول ۲۰ سالی که این مومیایی با چنین اهمیتی در موزه تاریخ پزشکی ایران خوابیده، هیچ وقت هیچ کسی نه از دانشگاه تهران و نه از سوی متولیان میراث فرهنگی در کشور درباره این مومیایی آزمایشی، تحقیق و پژوهشی انجام نداده تا با آزمایش‌های مخصوص باستان شناسی به چرایی فوت، سن دقیق‌تر، نوع غذا، پوشش و … پاسخ دهند.
از آن‌جا که گفته شده بود این زن مومیایی در یکی از شهرهای یزد پیدا شده، محسن فاطمی مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان یزد باید در این باره اطلاعاتی می‌داشت. او می‌گوید: مجموعه شهدای فهرج طبق روایات تاریخی، محل دفن تعدادی از سرداران سپاه اسلام به خصوص در قرن اول و دوم بوده است. قبل از انقلاب به رئیس وقت آثار باستانی آن زمان در یزد که آقای محمود مشروطه بود اعلام کردند سارقان قبری را در این مجموعه کنده اند او به محل رفته و می‌بیند جسد درون قبر به طرز عجیبی سالم مانده حتی ابرو و جزئیات صورتش مشخص است. جسد را دفن کردند ولی همان شب دزدان دوباره قبر را کندند و جسد را بردند ولی بعداً حین حمل جسد دستگیر شدند و آن را به موزه‌ای در تهران منتقل کردند.
زن مومیایی
زن مومیایی موی بلند و بافته شده داشت

محمود مشروطه از افراد علاقه مند به حوزه میراث فرهنگی بوده حتی یزدی‌ها معتقدند که حفظ بافت تاریخی شهر را مدیون او و دلسوزی‌های این هنرمند، بازیگر و عکاس هستند. او سال ۸۳ فوت کرد. پسر مرحوم محمود مشروطه مدتی در حوزه میراث فرهنگی کار کرده است و آن روز را به خاطر دارد.

ابوالحسن مشروطه درباره آن روز می‌گوید: پدرم مسئول بخش آثار باستانی یزد آن زمان که زیر نظر اداره فرهنگ و هنر بود، فعالیت می‌کرد به او خبر دادند قبری را در محل شهدای فهرج که زیارتگاه مقدسی است کنده‌اند تا چیزی پیدا کنند معلوم نیست آثاری به دست آوردند یا نه. ولی جسدی که درون قبر هست سالم مانده. او از جسد عکس گرفت. گفتند که این زن در دوره جنگ اعراب دفن شده است. خاطرم هست که موی بافته شده حنایی رنگی با صورتی کاملا سالم داشت. آن موقع به سبب احترامی که به اجساد دوران اسلام می‌گذاشتند به سه زن از همان جا گفتند او را کفن و دفن کنند. روی قبر سیمان ریختند. فردا خبر رسید قبل از اینکه سیمان خشک شود دوباره سارقان قبر را کنده و این بار جسد را با خود برده‌اند. احتمالاً به سارقان گفته شده بوده که اگر چیزی همراه جسد نیست باید خود جسد که سالم مانده مهم باشد. به همین دلیل دوباره دستبرد زده بودند. من از سرنوشت جسد خبری نداشتم تا اینکه آقای فاطمی به من گفت این جسد همانی است که پدرتان عکس و فیلم از او گرفته بود. پدرم همان موقع این تصاویر را به خبرنگار روزنامه کیهان امانت داد اما هیچ وقت آن تصاویر به ما پس ندادند. اما در کتاب داستان‌های شگفت نوشته آیت‌الله عبدالحسین دستغیب این مطلب عینا نوشته شد.

زن مومیایی

جسد کشف شده زن مومیایی را متعلق به بی‌بی حیات دانستند

همانطور که مشروطه گفت تصاویر و جزئیات مربوط به آن جسد در روزنامه کیهان نوشته شده است. این روزنامه جسد را متعلق به بی بی حیات از زنان نامدار اسلام و همراه با سپاه اسلام در فتح ایران دانسته است.

ماجرایی که روزنامه کیهان در دو شماره به تاریخ سوم و پنجم مرداد سال ۱۳۵۳ درباره این جسد نوشته روایتی از اتفاقات آن روز است در این گزارش نوشته شده است:

چند سارق ناشناس، برای سرقت اشیای عتیقه شبانه قبر «بی بی حیات» یکی از زنان نامدار صدر اسلام را در روستای فهرج یزد، شکافتند و با جسد سالم وی روبه‌رو شدند.

به دنبال نبش قبر بی‌بی حیات، روستاییان فهرج، جریان دستبرد به زیارتگاه شهدای فهرج را به اداره فرهنگ و هنر یزد اطلاع دادند و کارشناس اداره فرهنگ و هنر یزد نیز، ضمن دیداری از قبر و جسد کشف شده، سالم بودن و تعلق جسد را به «بی بی حیات» تائید کردند.

جسد کشف شده که حدود ۱۳۰۰ سال پیش در زیارتگاه شهدا دفن شده، هنوز متلاشی نشده و صورت و ابروها کاملاً برجسته مانده است.

خبرنگار کیهان در یزد که خود از نزدیک، جسد کشف شده را دیده است می‌نویسد: حتی موهای سر جسد، کاملاً سیاه و بلند است.

آقای مشروطه، کارشناس ویژه اداره فرهنگ و هنر یزد، ضمن تائید این خبر، گفت: قبر و جسد متعلق به «بی بی حیات»، یکی از زنان برجسته لشکریان اسلام است که در محل شهدا به جنگ با لشکریان یهود و زرتشتی پرداخته‌اند. در حال حاضر، جریان امر، به وسیله مقامات مربوطه تحت رسیدگی است.

آقای دربانی، رئیس اداره فرهنگ و هنر استان یزد نیز، ضمن تائید این موضوع گفت: قبر و جسد کشف شده، متعلق به لشکریان اسلام و شهداست و ما، هم اکنون سرگرم بررسی و تحقیق پیرامون این ماجرا هستیم.

روستا فهرج، در سی کیلومتری یزد قرار گرفته و دارای چند اثر تاریخی و باستانی است. از جمله این آثار، «زیارتگاه شهدا و بی بی حیات» است که به صدر اسلام تعلق دارد و زیارتگاه روستاییان است. تاریخ ایجاد این آثار، در کتاب تاریخ یزد «مفیدی» نیز به صدر اسلام نسبت داده می‌شود.

روستاییان فهرج می‌گویند: سارقان بخاطر دستبرد به آثار عتیقه‌ای که معمولا همراه افراد نامدار و سرداران، در قبر گذاشته می شده است، آرامگاه «بی بی حیات» را شکافته‌اند و معلوم نیست چیزی هم به دست آورده‌اند یا نه؟»

زن مومیایی

آیا این زن همان بی‌بی حیات است؟

در شماره بعدی روزنامه کیهان به تاریخ شنبه ۵ مرداد ۱۳۵۳، در ادامه شماره قبل نوشته شده است: «امروز در یزد اعلام شد که مقامات اداره فرهنگ و هنر، اداره اوقاف و ژاندارمری یزد، سرگرم مطالعه چگونگی نبش قبر «بی بی حیات» و علل سالم ماندن جسد هستند. از طرف ژاندارمری یزید نیز، کتبا درخواست رسیدگی شد و در محل، خادم زیارتگاه شهدا مورد بازجویی قرار گرفته است.

مشروطه، کارشناس اداره فرهنگ و هنر یزد، ضمن تائید سالم بودن جسد و تعلق آن به «بی‌بی حیات» گفت: کسانی که شبانه قبر «بی بی حیات» را برای یافتن اشیا عتیقه، حفاری کردند، ابتدا دو نقطه زیارتگاه شهدا را خاک برداری کرده‌اند و چون چیزی نیافته‌اند، به نبش قبر «بی بی حیات» دست زده‌اند. با این حال، هنوز روشن نیست اشیا عتیقه‌ای از داخل قبر به سرقت رفته است یا نه. بزودی برای پوشاندن قبر «بی بی حیات» که زیارتگاه روستاییان فهرج است، اقدام خواهد شد.»

آن زمان مردم و مشروطه می‌گفتند که جسد متعلق به بی بی حیات بوده است. حالا پس از ۴۶ سال خبر ثبت ملی یک مومیایی کشف شده از یزد خبرساز شده است. آیا این دو جسد به هم ارتباط دارند؟ فاطمی مدیرکل میراث یزد می‌گوید: محلی‌ها می‌گفتند که این جسد متعلق به بی بی حیات است هنوز این ادعا مشخص نیست باید بررسی شود. ولی من مورد دیگری را جز جسدی که از فهرج دزدیده و بعد پیدا شد سراغ ندارم که مومیایی بوده و به تهران منتقل شده باشد.

مهر نوشت، حالا این جسد مانده و سئوالات بسیار. از طرفی استان یزد فقیرترین استان به لحاظ مطالعات باستان شناسی است دانشگاه تهران و موسسه باستان شناسی آن و از همه مهم‌تر وزارت میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی نیز اهمیتی برای آثار نگهداری شده در موزه تاریخ پزشکی قائل نیستند چه برسد به پژوهش، تحقیق حتی بررسی چگونگی محافظت از آثار و یافتن پاسخ سئوالات مربوط به این زن مومیایی شده.

منبع:اسکان

مرتبط:

خانه هنر یزد

خانه تهرانی ها در یزد

یزد _شهری در دل قصه‎های هزار و یک شب

مسجد جامع اردستان

بنای اولیه مسجد جامع اردستان در حدود اواخر قرن دوم تا نیمه اول قرن چهارم هجری قمری در محل بناهای ساسانی احداث شده که کاوش‌ها بقایای این ساختمان ها را اشکار نموده است. کیفیت ساختمانی آثار به دست آمده حکایت از وجود بنای عظیم و یکپارچه دارد که تا بیرون مسجد جامع ادامه داشته است. باید گفت مسجد اولیه با فرم شبستانی، دارای صحن مرکزی (میانسرا)، شبستان های ستوندار در ۴ سمت حیاط، دیوار خشتی محصور کننده و سر در بوده است که هلاکوی مغول در قرن ۷ هـ . ق به قتل و غارت ساکنان شهر پرداخت و آن را به صورت نیمه ویران درآورد.

مسجد جامع کنونی اردستان به سبک مسجد جامع اصفهان (شیوه رازی) بنا شده واکنون مسجدی چهارایوانی است. این مسجد از جنوب به آب انبار‚ از مغرب به معبر باغ، از شمال به معبر باغ و از غرب به حمام عمومی و کاروانسرا منتهی میشود. قدیمی ترین کتیبه تاریخ دار بنا در داخل گنبدخانه ی آن و مورخ به سال ۵۵۳ است و تاریخ کتیبه دیگری در ایوان جنوبی مسجد سال۵۵۵ است. دو کتیبه نیز در ایوان شمالی به تاریخ ۹۴۶ است. در این ایوان، کتیبه دیگری مورخ به ۹۷۴ وجود داشته است. فرمانی از شاه عباس اول صفوی در ایوان جنوبی مورخ ۱۰۲۴ است. علاوه بر این کتیبه ها، بر روی لایه های گچی مسجد، مجموعه ای عظیم از یادداشت ها و یادگاری های مردم، از طبقات مختلف واز دوره های گوناگون، وجود دارد که قدیمی ترین آن ها متعلق به سال ۷۹۲ است.

بانی مسجد دقیقا مشخص نیست ولی عده ای عمربن عبد العزیز آل ابی دُلَف را بانی آن دانسته اند. در کتیبه ها و نیز منابع بررسی شده، اسم چند نفر دیگر به چشم می خورد؛سلطان بیک، میرمحمد سعید اردستانی و علی بن احمد طباطبائی و محمد مهدی حکیم الملک. همچنین نام  استاد محمود بن محمد اصفهانی و حیدرعلی معمار اردستانی، به ترتیب به عنوان معماران ایوان جنوبی با ملحقات و ایوان شمالی قید شده است.

مسجد جامع اردستان

آندره گدار در کتاب آثار ایران آورده است که مسجد جامع اردستانی در ابتدا طرح شبستانی داشته که قسمتی از آن را به هنگام احداث گنبدخانه خراب کرده و در قسمت باقی مانده نیز، به هنگام تبدیل آن به مسجدی چهار ایوانی، تغییراتی داده اند. او زمان ساخت گنبد را دوران سلطنت ملکشاه سلجوقی یا کمی بعد از آن دانسته و نوشته است که در سال های ۵۵۳ تا ۵۵۵، که ایوان جنوبی مقابل گنبدخانه را احداث کرده اند، سطوح داخلی گنبدخانه را با تزییناتی متناسب با قسمت های جدید پوشانده اند. او همچنین بر این نظر است که مسجد جامع اردستان در همین دوره، به تقلید از مسجد جامع زواره، به مسجدی چهار ایوانی بدل شده است.

تاریخچه ساخت مسجد جامع اردستان را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد:
دوره نخست- قرن سوم ه. ق ‚مسجد از آتشکده ای گنبدی به مسجدی به صورت شبستانی در شیوه ی خراسانی تبدیل شده است. البته گنبد فعلی مربوط به شیوه ی رازی است.
دوره دوم- در قرن سوم وچهارم ه. ق از صورت شبستان گنبدی به مسجدی کوشک مانند تبدیل شد.
دوره سوم – در قرن ششم ه. ق در عهد سلجو قیان مسجد تقریبا ویران و به صورت چهار ایوانی در شیوه ی رازی بنا شده‌است.

بنا دارای دو تاریخ احداث است؛ یکی ۵۵۳ هجری قمری که در انتهای کتیبة بزرگ شبستان گنبدی آمده و دیگری ۵۵۵ هجری قمری که در ایوان جنوبی شبستان ثبت شده‌است و به ظاهر چنین می‌نماید که شبستان و ایوان همزمان ساخته شده‌اند، حال آن که چنین نیست. واقعیّت این است که حدود سال ۵۵۳ هجری قمری، هنگامی که مسجد اوّلیّه را به صورت مسجدی چهار ایوانه درآوردند و شبستان گنبدی را تبدیل به نمازخانة مسجد کردند، این شبستان را با کاشی‌هایی نظیر کاشی‌های بناهای جدید پوشاندند.

مسجد جامع اردستان

ویژگیهای معماری

مسجد جامع اردستان دارای چهار ایوان یا صفه میباشد:

ایوان یا صفه صاحب الزمان
صفه جنوبی که شامل ایوان وگنبد خانه می‌باشد به صفه صاحب الزمان مشهور بوده واز قدیمی‌ترین قسمتهای مسجد می‌باشد گنبد این صفه روی ساختمان مربعی شکلی که توسط گوشواره‌ها به ۸ ضلعی و۱۶ ضلعی تبدیل شده‌است وزمینه دایره شکلی را که گنبد برروی آن سوار شده مهیا گردیده ‚ وضع طاق بندی وآجر کاری زیر گنبد از شاهکارهای هنری وفوق العاده مهم دوران سلجوقی ومتعلق به اواخر قرن پنجم ه. ق می‌باشد. در گنبد خانه مسجد کتیبه‌های زیبا به خط ثلث در طاق‌های قوسی واطراف شبستان به چشم می‌خورد که در نگاه اول استنباط می‌گردد که فرد خیری به نام محمود اصفهانی معروف به غازی در سال ۵۵۱ ه. ق آن را تعمیر نموده‌است

ایوان شمالی
این ایوان که به صفحه صفا معروف است در دوران پادشاهی شاه طهماسب صفوی وبه سعی و کوشش و توسط معمار استاد حیدر علی بن ذوالفقار اردستانی از معماران زبردست قرن دهم هجری تکمیل گردیده‌است.

ایوان شرقی
این ایوان به صفه امام حسین ویا صفه امیر جمله معروف می‌باشد که در قرن یازدهم ه. ق به اهتمام میر محمد سعید ملقب به امیر جمله المک ارسادات عظام حسینی اردستان احداث شده وموقوفه‌ای بر آن مقرر داشته وبرروی دری که یک لنگه از آن موجود است این شعر زیبا حک شده‌است.
ساخت رکن این مسجد به صفا……………… جمله الملک آن سعید لقا

ایوان غربی
این ایوان به صفه امام حسن مجتبی و یا حکیم الملک معروف است در این صفه کتیبه‌ای به خط نستعلیق وجود دارد که قسمتهائی از آن خراب شده‚ در سقف این ایوان نقاشی‌ها وآیات قرآنی به طرز زیبائی نقش بسته ودر بالای آن مناره‌ای قرار دارد. ومیتوان از ساکنین محترم آن اهالی آقای طالبی را نام برد که نقش اساسی در تعمیرات و حفظ این منبع ارزشمند ایرانی دارند.

مسجد جامع اردستان

مسجد جامع اردستان ورودی‌های متعددی دارد. ورودی اصلی که دالان طویلی است‚ در گوشة جنوب غربی مسجد قراردارد که ازیک سو به محلة فهره‚ واز سوی دیگر به دشت محال راه دارد. نمای این ورودی از یک قوس ‚ دو طاق نمای محرابی شکل ‚دولچکی ‚دونیم ستون آجری ‚دو قاب تزیینی ودو سکوی آجری تشکیل شده‌است.

در قسمت شمالی مسجد دو ورودی قرارگرفته‚ یکی به مدرسة علمیه متصل است و دیگری به فاصلة اندکی‚ گذر شمالی را به داخل مسجد مرتبط می‌ کند. این ورودی‌ های متعدد عامل ارتباط فضاهای اطراف با مسجدند.

در ادامه ورودی گوشه جنوب غربی آثاری از خشت و گل باقی مانده که حاکی از وجود مسجد جامع در دوره‌ های قدیمی تر است و بنای فعلی بر ویرانه‌ های مسجد قدیم و با همان مصالح ساخته شده است، مسجد صحن مستطیطی شکلی دارد که چهار ایوان آن را در برگرفته است و آثار موجود از پوشش شبستان‌ ها به صورت طاق‌ های آهنگ (طاقی که شکل آن از حرکت یک قوس در امتداد یک محور پدید می‌ آید) عمود بر اضلاع حیاط گواهی می‌ دهد.

جبهه جنوبی شاخص ترین بخش ساختمان مسجد است و ایوان، شبستان، نمازخانه، گنبدخانه، محراب و منبر در این قسمت قرار دارند، دهانه غربی کنار ایوان در امتداد قبله، به موازات دالان ورودی شکل گرفته است و این ایوان دارای دو ویژگی نحوه آرایش داخلی و تزئینات و ویژگی ساختمانی آن است.

سطوح داخلی ایوان جنوبی به صورت‌های مختلف خود نمائی می‌ کند و استفاده از عناصر سازنده در ساختمان و به کار گیری آن درسطح نما حکایت از اجرای دقیق و مهارت بسیاری دارد که در این مکان به عنوان عناصر تزئینی ظاهر شده است.

گنبد خانه در انتهای ایوان جنوبی قرار گرفته است و مسجد نخستین بار در پایان نیمه دوم قرن ششم هجری قمری از سمت جنوب گسترش یافته است یعنی با تخریب گنبد کوچک و افزودن قطعه زمینی در جنوب مسجد گنبد فعلی را احداث کرده اند، ساختمان گنبدخانه مربع شکل است و قدیمی ترین کتیبه تاریخ دار مسجد در انتهای فضای مربعی گنبد خانه به خط ثلث خوش نویسی به تاریخ ۵۵۳ هجری قمری است.

blank

ارتفاع گنبد ۱۹ متر از سطح زمین است و در قسمت جنوبی گنبد خانه محراب اصلی قرار دارد و این محراب یکی از زیباترین جلوه های هنر معماری ایران به شمار می رود و پوشیده از گچ بری ظریف و پر کار است.

نقش‌ها زمینه اصلی کارند و کتیبه های درون نقش‌ها با خط کوفی و نسخ خوشنویسی شده‌ اند و متن کتیبه‌ ها آیات قرآن است و ابعاد، شکل ستون‌ ها و نوع آجرها بر تقدم احداث جبهه جنوبی مسجد بر دیگر قسمت‌ ها دلالت دارد که نخستین ایوان ساخته شده مسجد در دوره سلجوقیان بوده است.

ایوان شمالی و غرفه های طرفین آن همزمان و دقیقا در محل مسجد اولیه به عنوان دومین ایوان ساخته شده است، این ایوان که به صفه صفا معروف است نسبت به دو ایوان دیگر (غربی وشرقی) وسعت بیشتری دارد و بقایای به دست آمده شامل ستون های استوانه ای با مصالح آجر و گچ در زیر کف این ایوان نشان از شبستانی بودن مسجد اولیه است.

بین این ایوان و ایوان قبلی مناره آجری مسجد قرار دارد که سطح آن ساده و بدون نقش است و بر اساس کتیبه ایوان شمالی می‌ توان تاریخ ساخت آن را به سال ۹۴۶ هجری قمری دانست، در این زمان ابتدا ساختمان‌ های طرفین ایوان شمالی در ۲ طبقه ساخته شد و سپس به تدریج دیگر قسمت‌ های مسجد نیز دو طبقه شدند.

ایوان شرقی به امیر جمله معروف است و وجود کتیبه‌ ای بر در چوبی آن حاکی از ساخت این قسمت از بنا به همت محمد سعید امیر جمله بوده که امروز این کتیبه از بین رفته است و شیوه ساخت این ایوان با ایوان غربی تفاوت دارد و نوع پوشش آن طاق و تویزه و نیم گنبد است.

گذر شرقی از راه ورودی گوشه شمال شرقی به داخل شبستان مرتبط می‌شود، در این شبستان نیز دو محراب خودنمائی می‌ کند که محراب ها با کتیبه‌ های تزئین شده‌ اند که در آنها آیاتی از سوره مومنون ،حجر و کهف همراه با شاخ و برگ و گل بوته قرار دارند، شیوه طراحی و ساخت محراب‌ ها شبیه محراب اصلی اما در اندازه کوچک تری است و این محراب اوج هنر معماری دوران سلجوقی رابه نمایش می‌ گذارد.

ایوان غربی به صفه امام حسن (ع) معروف است که در قرن دوازدهم هجری قمری بنا شده است که غرفه دو طرف داخل ایوان سه طبقه است و فضای بین پایه‌ ها ارتباط ایوان را با دو طرف شبستان برقرار می‌ کند، تزیینات و کتیبه های فراوانی از دوره صفویان در این ایوان باقی مانده است و این اخرین ایوان اضافه شده به مسجد است.

مرتبط:

قنات دوطبقه اردستان، تنها قنات دوطبقه جهان

قنات قصبه گناباد _سفری به اعماق تاریخ

کویر اردکان

بند فریمان _فرصتی برای ماهیگیری

بند فریمان بندی تاریخی در شهرستان فریمان استان خراسان رضوی است. این سد بر روی رودخانه فریمان در یازده کیلومتری شهر فریمان و هفتاد کیلومتری جنوب شرقی مشهد ساخته شده است. از زمان ساخت آن اطلاع دقیق در دست نیست اما احتمالاً مربوط به دوره ایلخانی یا تیموری می ‌باشد. این سد در دوره قاجار و نیز در چند دهه اخیر، به شکل اساسی مورد تعمیر قرار گرفته است.
این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۵۲۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

بند فریمان از مشهورترين و با ارزش ترين آثار ديدني و تاريخي استان خراسان رضوی است كه شيوه معماري و چگونگي ساخت بند که طی سالیان دراز جاودانه باقی مانده است، قابل توجه است.  زمان دقيق احداث این سازه سنگی-آجری مشخص نيست. بنا به روايتی، زمان احداث آن را مربوط به دوره ایلخانان مغول مي دانند ولي گزارش شده كه ابتدا اين بند هزار سال پيش تا ارتفاع چهار متر ساخته شده بود و سپس در ساختمان آن تجديد نظر گرديده و ارتفاع آن را به بیست متر رسانده اند. در دهه هفتاد شمسی نیز ارتفاع سد با طرح و آجر سنتی افزایش یافت.

نمای بند که به ایوانچه هایی مجهز گردیده به زیبایی آن افزوده است. این اثر تاریخی در زمان های مختلف مرمت گردیده است. فريمان و بند آن در عهد قاجاريه خالصه دولتي بوده و اگر به دفاتر دهات خالصه قبل از قاجار نیز دسترسي پيدا کنیم محتمل است در عهد صفويه نیزعنوان خالصه بودن را داشته باشد. در دوره قاجاریه، عین الدوله پس از عزل از صدارت، چند ماه در فریمان متوقف بود که در این مدت برای افزایش استحکام بنای سد، توسط پیشکار خود، مجد السلطان، در جلو دیوار سد پایه هرمی شکل بسیار قوی ساخت تا فشار وارد از طرف آب مخزن به دیواره سد را مهار کند.

بند فریمان

ضمن تعمیرات اوایل قرن حاضر دریچه ‌ها را بسته اند؛ ولی در صورت طغیان‌ های شدید، آنها را باز می ‌کنند تا آب از روی سد عبور نکند. در بخشی از طغیان رودخانه، آب از دو کناره سد و از روی سنگ ‌های کوه جاری می ‌شد که بدین ترتیب، بدنه سد از خرابی مصون می‌ ماند.
با توجه به وضع موجود سد می ‌توان آن را از نوع سد های پایه ‌ای یا پشت بند دار دانست. آبگیری از سد به وسیله دو برج آبگیر که هر کدام مستقل کار می ‌کند، انجام می‌ شود. بدین طریق، آب از مجراهای تعبیه شده در عمق ‌های مختلف بند به داخل چاه ‌ها وارد و از کف چاه در جانب دیگر سد خارج می‌ گردد. برای باز کردن مجراهای فوق، الوارهایی در داخل چاه، در ارتفاعات مساوی و در جهات مختلف نصب کرده ‌اند. این الوارها به جای پلکان مارپیچی و برای پایین رفتن و باز و بسته کردن مجراها و همچنین از بین بردن و برای پایین بردن انرژی سقوط آزاد آب و ممانعت از تخریب بدنه چاه تعبیه شده‌ است.
طول تاج سد حدود ۱۰۰ متر، ارتفاع دیواره ۲۰ متر و مصالح مورد استفاده، سنگ و ملات ساروج است. قسمتی از حجم سد با گل و لای انباشته شده است. به طور تقریبی، ظرفیت مخزن سد در حدود یک میلیون مترمکعب است. طول دریاچه پشت سد در حدود ۲ کیلومتر و عرض متوسط آن حدود ۵۰۰ متر است.

بند فریمان

 

استفاده از آب سد
از آب این سد استفاده های متفاوتی به عمل می آید. از جمله موارد مهم آن ذخیره سازی آب در پشت دیواره سد و استفاده از آن در مصارف کشاورزی است که به ویژه در کشت چغندر قند استفاده می شود. از آب این سد مجموعاً سه دهکده تقی ‌آباد، قلعه نو و لوشاب و کارخانه قند فریمان و شهر فریمان استفاده می ‌کنند.

برج بند فریمان
اين برج در فاصله اندكي از بند فريمان و در ضلع شمال شرقي بند فريمان بر روي تپه اي نه چندان مرتفع قرار گرفته است. بناي مزبور به صورت مدور ساخته شده و فانوس دريايي را در ذهن تداعي مي كند. ساخت آن مربوط به دوره پهلوي اول مي باشد که سبك معماري بسيار زيبايي دارد. در بالاي برج چهار پنجره در جهت هاي اصلي تعبيه شده است. اين بنا براي كنترل و اندازه گيري مقدار آب بند فريمان به كار مي رفته و از آب چاه داخل آن جهت آبياري فضای سبز اطراف نيز استفاده می کردند.

بند فریمان
موقعیت مکانی
سد فریمان در ۸۶ کیلومتری مشهد و در ۱۲ کیلومتری جنوب شهر فریمان بر رودخانه فریمان بسته شده است. این سد (بند) روی کنگلومرای پالئوسن (دوران سوم زمین شناسی) یا سازنده فجس بنا شده است.

امکانات گردشگری
این مکان مجهز به جایگاه هایی برای استراحت، رستوران سنتی، توالت، وسیله بازی برای کودکان مانند فان فار، تاب برقی، ماشین برقی و … است که خانواده ها می توانند در میان درختان و رو به سد که منظره ای دیدنی دارد لحظات خوبی را سپری کنند .

بند فریمان به همراه طبیعت اطراف خود از محبوب ترین تفرجگاه های خراسان است. فضای جنگلی و طبیعی اطراف سد فریمان و دریاچه آن محیط مناسبی را جهت گذران اوقات فراغت ایجاد کرده است. این مکان با صفا در ایام تعطیل گردشگران بسیار زیادی را به خود جلب می نماید.

مرتبط:

آشنایی با برج رادکان در خراسان رضوی

راهنمای سفر به خراسان رضوی + اماکن دیدنی

“خانه دیو ریوند” از جاذبه‌های گردشگری خراسان رضوی

چادرشب‌بافی _دست‌بافت بی‌نظیر روستای جهانی قاسم‌آباد

روستای قاسم‌آباد در ۲۵ کیلومتری شرق  شهرستان رودسر و در دهستان اوشیان  قرار دارد و شامل دو بخش غربی و شرقی است.مساحت این روستا ۴هزار هکتار بوده و بر اساس شواهد موجود و یافته‌‌های حاصل از حفاری‌های علمی، بنیاد اولیه این روستا متعلق به هزاره اول قبل از میلاد (۳هزار سال پیش) است. در این روستا ۲۴۵۲ خانوار زندگی می‌کنند که جمعیت آن بالغ‌بر ۶۳۰۸ نفر است. ۹۶ درصد ساکنان این روستا بومی و مابقی اقوام آذری و لر هستند. ساکنان این روستا مسلمان بوده و به زبان گیلکی گالشی سخن می‌گویند.

یکی از ویژگی‌های شاخص این روستا که حاصل پشتوانه تاریخی و ریشه‌های کهن فرهنگی است، رواج چند رشته صنایع‌دستی از جمله چادرشب‌بافی، نمدمالی، البسه محلی و بافتنی‌های سنتی و چلنگری است. از میان این رشته‌ها، چادرشب‌بافی به واسطه ویژگی‌های خاص آن شهرتی جهانی دارد.قاسم‌آباد امروزه به‌عنوان مهمترین مرکز تولید چادرشب درجهان مطرح است.

براساس شواهد و مدارک موجود، بافندگی درگیلان سابقه‌ای طولانی داشته و قدمت آن در حدود ۸هزار سال قبل است. با ورود ابریشم به گیلان (به فرمان شاه‌عباس صفوی در سال ۱۰۰۴ هجری قمری) بافندگان گیلانی که مهارت و تجربه در بافت پارچه‌های پشمی و نخی داشتند به تولید دستبافت‌های ابریشمی پرداختند. بافت چادرشب ابریشمی به‌طور ویژه در قاسم‌آباد رواج داشته ودر کنار سایر صنایع بافندگی گیلان یکی از شاخص‌ترین هنر بافندگی این منطقه بهشمار می‌رود.

چادرشب‌بافی

چادرشب که در اصطلاح محلی «لاوَند» و «چاشُو» نامیده می‌شود نوعی دستبافت است که با استفاده از نخ‌های ابریشمی و پنبه‌ای و دستگاه بافندگی سنتی چهاروردی و دو‌وردی به نام« پاچال» بافته می‌شود.

درسال‌های اخیر به علت گران بودن بهای نخ ابریشم و عدم توانایی اغلب مردم به خریداری چادرشب ابریشمی، تولید چادرشب با استفاده از کاموا نیز متداول شده است.

در گذشته چادرشب‌بافان برای رنگ کردن مواد مصرفی(ابریشم و پنبه) از گیاهان رنگ‌زای موجود در منطقه مانند پوست گردو ، پوست انار، پوست پیاز، حنا، روناس، اسپرک، نیل و… استفاده می‌کردند، اما امروزه به علت طولانی بودن فرایند رنگرزی، محدود بودن منابع تولید مواد رنگ‌زای طبیعی و پرهزینه بودن رنگرزی سنتی، رنگ‌های شیمیایی جایگزین رنگ‌های طبیعی شده است.

ابزارهای به‌کار رفته در چادرشب‌بافی عبارت است از دستگاه بافندگی سنتی دووردی و چهار‌وردی، ماکو، ماسوره، چرخ نخ‌ریسی و…

بافت چادرشب پس از آماده‌‌سازی مواد اولیه(پیچیدن نخ‌ها به دور ماسوره و قرار دادن در ماکو)، چله‌دوانی، عبور نخ‌های چله (نخ‌های عمودی) از میان نخ‌های نورد و میله‌های شانه و تعبیه چله‌ها بر روی دستگاه بافندگی انجام می‌شود.

چادرشب بافته شده با دستگاه‌های متداول در قاسم‌آباد، دارای پهنای حداکثر ۳۰ الی ۴۰ سانتی‌متر و طول حداقل  ۱۷۰ سانتی‌متر بوده و با توجه به محصول مورد نظر، بافت چادرشب با طول‌های متفاوت امکان‌پذیر است.

چادرشب‌بافی

در قاسم‌آباد چادرشب به دو صورت ساده (بدون نقش، راه‌راه، چهارخانه، هشت‌خانه، شطرنجی)  و نقش دار بافته می‌شود. شیوه بافت چادرشب به‌گونه‌ای است که روی پارچه زیر و پشت آن روی کار قرار می‌گیرد. به‌همین دلیل بافندگان باید با دقت و حوصله، نقش مورد نظر را ایجاد کنند.

نقوش زیبای چادرشب ریشه در فرهنگ و آداب‌و‌رسوم، باورها و نگرش ساکنان روستای قاسم‌آباد داشته و نشانگر درهم‌آمیختگی این هنرصنعت با عناصر فرهنگ کهن قاسم‌آباد است.چادرشب‌بافان قاسم‌آبادی با الهام از موجودات زنده و اشیای اطراف خود، نقوش متنوعی را به‌صورت ساده و به‌طور ذهنی بر روی چادرشب متجلی می‌کنند. انواع نقوش چادرشب قاسم‌آباد عبارت است از نقوش و خطوط هندسی (زیگزاک و مربع)، نقوش گیاهی (درخت و گل)، نقوش حیوانی (اردک، بز کوهی، اسب، وزغ، گوزن، خفاش و پروانه)، نقوش انسانی (مرد اسب‌سوار و…)، نقوش سماوی (ماه، ستاره و خورشید) و اشیای اطراف ( تبرزین، شانه سر، ماکو، صندوقچه، چلچراغ، قایق، کشتی، قالی و …).

رنگ‌های به‌کار رفته در این دستبافت اغلب تند و شاد بوده و بافندگان به‌‌منظور ایجاد درخشش و جلوه بیشتر، با الهام از طبیعت، رنگ‌های مکمل و سرد و گرم را در کنار هم به‌کار می‌برند. رنگ‌هایی که غالبا در چادرشب به‌کار می‌رود عبارت است از قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، آبی، سفید، زرد، بنفش و …

در گذشته چادرشب به‌عنوان رختخواب‌پیچ (پوشش رختخواب)، قبا (نوعی بالاپوش)، پوشش مجمع (سینی‌هایی برای حمل جهیزیه)، کمربند داماد (اصطلاحا شال)، کمرپیچ زنان، لباس زنانه و مردانه، پرده، رویه لحاف و… به‌کار می‌رفت اما امروزه علاوه بر موارد ذکر شده به‌عنوان روتختی، کیف زنانه، کوله‌پشتی، جامدادی، روکش مبل، صندلی، کوسن، پارتیشن، پشتی، مانتو و … مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چادرشب‌بافی

چادرشب به علت دارا بودن  ویژگی‌های خاص، از جمله دارا بودن استحکام و دوام،  سازگار بودن با محیط و طبیعت، سازگار بودن با نیازهای مردم، برخورداری از نقوش زیبا و متنوع برگرفته از ویژگی‌های فرهنگی و طبیعی منطقه و… به‌رغم صنعتی شدن و رواج پارچه‌های صنعتی، همواره جایگاه خود را حفظ کرده و در اقتصاد ساکنان منطقه نقش به‌سزایی دارد و روز‌به‌روز به علاقه‌مندان آن افزوده می‌شود.

محصولات تولیدشده با چادرشب به‌طور عمده در فروشگاه‌های قاسم‌آباد و شهرستان‌های اطراف به فروش می‌رسد. در سال‌های اخیر به علت تولید محصولات کاربردی متناسب با نیاز بازار و سلیقه مشتری،  عرضه محصولات چادرشب از طریق حضور چادرشب‌بافان در نمایشگاه‌های استانی و ملی، بازارچه‌های دائمی و موقت، سایت فروش مجازی و جشنواره‌های تخصصی انجام می‌شود. این دستبافت به صورت چمدانی به کشورهای مختلف نیز صادر می‌شود.

 روستای قاسم‌آباد به علت دارا بودن پیشینه تاریخی، رونق چادرشب‌بافی در منطقه از گذشته تا کنون، کثرت فعالان عرصه چادرشب‌بافی، کیفیت و تنوع چادرشب‌های بافته شده، وجود جاذبه‌های طبیعی، فرهنگی و گردشگری(قلعه بند‌بن مربوط به دوره اسلامی،دو امام‌زاده و دو اقامتگاه)، وجود موزه مردم‌شناسی و صنایع‌دستی، ثبت جغرافیایی منطقه، وجود فروشکاه‌های صنایع‌دستی، وجود کارگاه چادرشب‌بافی، وجود شرکت تعاونی چادرشب‌بافی، ثبت چادرشب گیلان در فهرست ملی میراث‌فرهنگی ناملموس به شماره ثبت ۱۶۶ در تاریخ ۸۹/۱۱/۱۷، تدوین استاندارد ملی چادرشب‌بافی (ویژگی‌ها و آیین کار)، کسب چهار نشان مرغوبیت صنایع‌دستی (نشان اصالت ملی) توسط یکی از چادرشب‌بافان قاسم‌آباد سفلی، نمونه‌سازی ۲۰ محصول چادرشب به‌منظور کاربردی کردن آن و دیگر پتانسیل‌های موجود در منطقه، در سال ۱۳۹۸ پس از دو بار بازدید توسط ارزیابان شورای جهانی صنایع‌دستی، به‌عنوان «روستای  جهانی چادرشب‌بافی» به ثبت رسید.

امید است ثبت جهانی این روستا موجب توسعه زیرساخت‌ها، ارتقای جایگاه چادرشب‌بافی در ایران و جهان، ارتقای فروش و وضعیت اقتصادی معیشتی ذی‌نفعان، جذب سرمایه‌گذاران و گردشگران داخلی و خارجی، و توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی منطقه شود.

* گزارش از مریم قاسمی‌اندرود کارشناس مسئول حفظ و احیای صنایع‌دستی اداره‌کل گیلان

مرتبط:

یک شب اتراق در چادری معلق

بزرگترین بازارهای جهان برای خرید سوغاتی‌های عجیب

باغ هرندی _خانه ‌ای قاجاری در دل باغی ایرانی

نوای ساز محلی قوشمه در آیین‌های سنتی خراسان شمالی

قوشمه همراه با دایره و سایر سازهای مقامی در مراسم‌ و آیین‌های محلی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

شمال خراسان که در برگیرنده شهرهای بجنورد، شیروان اسفراین و… است، ازجمله مناطقی است که موسیقی در آن از انواع و اقسام مختلف، حضوری قابل ‌تأمل دارد. قسمتی از موسیقی شمال خراسان، موسیقی کوهپایه‌ای‌ است.

بخش عمده‌ای از ساکنان شمال خراسان را مهاجران کرد تشکیل می‌دهند. از آنجا که اهالی شمال خراسان همواره از مرزبانان غیور ایران‌زمین بوده‌اند، پاسداری از مرزوبوم در مقابل اقوام مهاجم از ویژگی‌های زندگی آنان بوده است و این ویژگی‌ها، تأثیر مستقیمی بر موسیقی این خطه گذاشته است.

با این ساز محلی بیشتر در عروسی‌ها به همراهی دایره و یا دهلی كه با دست نواخته می‌شود، به اجرای آهنگ‌های رقص می‌پردازند. قوشمه معمولاً از استخوان بال قره‌قوش یا درنا و گاهی از نی و حتی از فلز ساخته می‌شود كه صدای حاصله از قوشمه استخوانی بهتر و پخته است.

قوشمه

قوشمه تشکیل شده است از دو زبانه (سرپیک) و دو لوله استخوانی که بر روی آن تعدادی سوراخ وجود دارد و این دو لوله در کنار هم قرار گرفته و با بست محکم می‌شوند. قوشمه توسط دو دست روبه‌روی دهان قرار می‌گیرد و انگشتان بر روی سوراخ‌های دو لوله قرار گرفته و سپس با دمیدن هوای موجود در دهان به درون زبانه‌ها و ورود آن به درون لوله و سپس اجرای نت خوانی توسط انگشتان بر روی سوراخ‌های قوشمه، آهنگ خاص ایجاد می‌شود.

ساختمان قوشمه تشکیل شده است از دو قسمت اصلی، سرپیک را معمولاً از لوله‌ای فلزی که از جنس برنج است، می‌سازند. در گذشته از نی استفاده می‌شده است. این لوله در اندازه‌های ۳۰ تا ۴۰ میلی‌متر بوده، روی این لوله را برشی به‌صورت موازی با آن می‌زنند و در آخر نخ‌ها را به دورش می‌پیچند و محکم می‌کنند.

لوله‌های صوتی از دیگر قسمت‌های اصلی ساختمان قوشمه است، جنس این لوله‌ها از استخوان بال قوش یا درنا و در موارد محدود از نی و حتی از لوله‌های فلزی (آنتن تلویزیون) ساخته می‌شود. لوله‌ها معمولاً در اندازه‌های ۱۴۵ تا ۱۷۰ میلی‌متر تهیه می‌شوند. البته در لوله‌های استخوانی که از پرندگان تهیه می‌شود طول لوله‌ها بستگی به طول بال پرنده دارد. بر روی هر یک از این لوله‌ها، سوراخ‌هایی در اندازه‌های نسبتاً مساوی ایجاد می‌شود. این سوراخ‌ها در قوشمه‌ها بین پنج تا هفت سوراخ است. این لوله‌ها به‌وسیله سیم‌های به هم متصل می‌شوند که در اصطلاح محلی بست می‌گویند.

قوشمه، سازی است مضاعف و اندازه آن بستگی به كوچك و بزرگی استخوان پرنده دارد. بر روی هر كدام از لوله‌های صوتی آن یك سر پیكه ( قمیش) سوار می‌شود، دو لوله‌ صوتی قوشمه معمولاً به‌طور هم‌صدا كوك می‌شود. اما ممكن است به‌ندرت شاهد كوك‌های مأنوس دیگری مانند كوك سوم و حتی گاه دوم باشیم. این كوك‌ها كه اغلب توسط نوازندگان زبردست قوشمه استفاده می‌شود، در نظر اول ممكن است به حساب ناتوانی نوازنده در کوک ‌کردن دقیق ساز گذاشته شود در حالی‌که استفاده از این كوك‌های نامأنوس كاملا آگاهانه و برای ایجاد تحرك و كسب دینامیسم بیشتر صورت می‌گیرد، همچنین نوازندگان قوشمه باز به‌منظور ایجاد تحرك و دینامیسم گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور یكدیگر را توسط لوله‌های صوتی مضاعف ساز ایجاد می‌كنند.

قوشمه

ساز قوشمه به لحاظ فرهنگی به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ خراسان شمالی قرار گرفته و به همین علت یکی از سازهای بسیار مهم و جا افتاده در این منطقه است.

به‌طور عینی فرهنگ هر قوم برخوردار از دو وجه مادی و معنوی است که ساز قوشمه در قلمروی فرهنگ مادی قرار دارد اما رد پای این ساز را در مراسم و آیین‌هایی که در قلمروی فرهنگ معنوی آنان است نیز می‌توان مشاهده کرد.

موقعیت اجتماعی سازندگان و نوازندگان قوشمه در میان اهالی منطقه از جایگاه مناسبی برخوردار بوده و در بیشتر مراسم از آن‌ها دعوت می‌شود. حضور مستقیم و غیرمستقیم مردم در اجرای این ساز، جایگاه قوشمه به لحاظ اجتماعی را بیشتر نمایان می‌کند.

علی یزدانی معروف به آبچوری و رمضان‌علی عزیزی دو تن از معروف‌ترین قوشمه‌ سرایان از طریق نوازندگی قوشمه امرار معاش می‌کردند اجداد آن‌ها نیز به همین حرفه اشتغال داشتند، همچنین قوشمه را گاهی به‌منظور فروش می‌سازند و شاگردانی را نیز تعلیم می‌دهند.

یکی از ویژگی‌های مهم این ساز این است که در یک شرایط جغرافیایی با قومیت‌های متعدد طرفداران خود را دارد، قدمت و اصالت این ساز محلی سبب شده تا فنون و مهارت ساخت قوشمه با شماره ۱۵۴۳ در فهرست میراث ناملموس کشور نیز به ثبت برسد.

کاربری روان‌درمانی به لحاظ وجود مقام‌ها و آهنگ‌ها در این ساز، تنوع در اجرای مقام‌ها، استفاده از این ساز در مراسم‌ها و آیین‌ها به‌ویژه آیین کشتی باچوخه، برقراری و ارتباط صدای قوشمه با فرهنگ جغرافیای منطقه ازجمله کاربری‌های قوشمه است.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

خسرویه _گردشگاه خراسان شمالی

شور شیرین پاییز در باغ‌های خراسان شمالی

فَرَت بافی؛ هنری با قدمت چند صدساله در خراسان شمالی

جاذبه‌های حیرت‌انگیز اردن _از دره ماه تا دریای مرده

اردن که در حدود ۲۶ کیلومتر مرز آبی دارد کشوری است که نقاط دیدنی زیادی دارد. با وجود تلاطمی که کشور‌های اطراف اردن را گرفته این کشور یکی از امن‌ترین کشور‌های خاورمیانه و آسیاست. اردن که به مهمان نوازی مشهور است، ملیت‌های مختلفی را از سرزمین‌های خود عبور داده است.

این کشور بیش از ۱۰۰ هزار مکان باستانی، توریستی از جمله مکان‌های مقدس و اسلامی و همینطور مکان‌هایی که رومیان از خود به جای گذاشتند را در خود گنجانده است. این کشور همچنین محل اسقرار شهر پترا است که جزو عجایب هفتگانه جدید جهان شناخته می‌شود. چیز‌های زیادی در مورد زیبایی اردن وجود دارد که هر بازدید کننده‌ای  از آن لذت خواهد برد.

 

پترا

پترا

یکی از دیدنی‌ترین مکان‌های جهان و چشمگیرترین مکان دیدنی اردن، شهر باستانی پترا است که برای چندین قرن از جهان پنهان مانده بود تا اینکه در سال ۱۸۱۲ دوباره برای جهان غرب کشف شد. اولین  توجه به این مکان به سال ۳۱۲ قبل از میلاد مسیح باز میگردد، اما تصور می‌شود که این مکان در واقع ۹۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ایجاد شده است. این مکان در در سال ۱۹۸۵ توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی معرفی شد.

السیق

السیق

السیق، دره و باستانی‌ترین ورودی به میراث جهانی پترا است. این مکان یک دره باریک به طول  ۱.۲ کیلومتر است که با دیواره‌های خیره کننده به ارتفاع ۲۰۰ متری احاطه شده و به خزانه داری پترا ختم می‌شود. همچنین می‌توان کانال‌های اصلی را دید که از آن‌ها برای وارد کردن آب به پترا استفاده می‌شد. لوله‌های سفالین ۲۰۰۰ ساله هنوز هم در بعضی از نقاط قابل مشاهده هستند.

وادی رم-اردن

 

وادی رم

وادی رم که با نام دره ماه نیز شناخته می‌شود، یکی از مقاصد مهم گردشگری اردن است. بسیاری از بازدیدکنندگان تلاش می‌کنند تا یک شب در این مکان بمانند تا بتوانند خوابیدن زیر ستاره در این چشم انداز زیبا را تجربه کنند.

دریای مرده

دریای مرده

رنگ آبی شدید که به تدریج به رنگ سبز زمردی در ساحل تبدیل می‌شود، چیزی است که می‌توان در دریای مرده دید. این مکان به دلیل محتوای بسیار زیاد نمک از هر نوع حیات دریایی عاری است و به همین خاطر به آن دریای مرده گفته می‌شود که هیچ جانور یا گیاهی به‌طور دائمی در آن زندگی نمی‌کند.

blank

 

کوه نبو

نبو بر طبق تورات، جایی است که موسی پیش از مرگش، سرزمین موعود را از آنجا دید و در آنجا وفات یافت و دفن شد. برای بزرگداشت موسی که تصور می‌شود وی نیز در اینجا دفن شده، در قرن ۴ کلیسایی دراین مکان ساخته شد. علاوه بر تاریخ مقدس مرتبط با این مکان، چشم انداز‌های زیبایی از رود اردن را می‌توان در این مکان دید.

امّان

امّان

پایتخت اردن ممکن است با ساختمان‌های پر زرق و برق، ترافیک و مردمش،مانند هر شهر شهری دیگر به نظر برسد، اما با معماری مدرن عجین شده و و مکان‌های دیدنی و جذاب تاریخی دارد. شرق امان جایی است که بیشتر مکان‌های تاریخی در آن واقع شده است. یکی از خیره کننده‌ترین مکان‌های بازدید این شهر، تئاتر ۶۰۰۰ صندلی رومی است که در سال ۱۰۰ میلادی ساخته شده. امان امروزی نیز مانند خیابان معروف رنگین کمان جاذبه‌های خود را دارد.

جرَش

جرَش

بزرگترین و جذاب‌ترین مکان رومی در اردن، شهر ویران شده جرش است که در فاصله ۵۰ کیلومتری پایتخت امان قرار دارد. آنچه که اهمیت جرش را نسبت به دیگر مکان‌های رومی باستان در خاورمیانه بسیار خاص می‌کند، حفظ و نگهداری بسیار چشمگیر آن است. برخی از جاذبه‌های اصلی در اینجا طاق هادریان و معبد زئوس است که در حدود سال ۱۶۲ میلادی ساخته شده است.

عقبه-اردن

عقبه

ساحل اردن با تنها ۲۷ کیلومتر خط ساحلی هنوز هم یک مقصد مهم برای بازدیدکنندگان است. این شهر یک ایستگاه محبوب برای افرادی است که به پترا یا وادی رم می‌روند، اما به دلیل ورزش‌های آبی و غواصی عالی نیز شهرت دارد. ششمین میله پرچم بلند جهان که در ۱۳۷ متری قرار دارد نیز در سواحل آن به وضوح قابل مشاهده است.

وادی موجب-اردن

وادی موجب

نام تاریخی آن اَرنون بود، رودی در اردن ۴۱۰ متر زیر سطح دریا‌های آزاد به دریای مرده می‌ریزد. این دره زیبا و نفسگیر که ۷۰ کیلومتر امتداد دارد، گرند کانیون اردن نامیده می‌شود.

ذخیره گاه طبیعی دانا-اردن

ذخیره گاه طبیعی دانا

بزرگترین ذخیره گاه طبیعت اردن یک گوهر پنهان با زمین‌های متنوع و مناظر دیدنی است. ماسه سنگ، گرانیت و سنگ آهک که زمین شناسی منطقه را تشکیل می‌دهند به زیبایی آن افزوده است. یکی از بهترین زمان‌ها برای بازدید از ذخیره گاه در بهار است که گل‌ها در دامنه تپه‌ها شکوفا می‌شوند.

مرتبط:

گاردن گلو دبی _ باغی نور دنیا

طاق هادریان از بناهای باستانی اردن

قدیمی‌ترین شهرهای جهان

خان كندی _زیباترین روستای اردبیل

کوله‌بارتان را بايد ببنديد و به خان كندی برويد تا ديده‌ها، جاي شنيده‌ها را بگيرد و باور كنيد آنچه را كه در وصف اين ديار زيبا گفته‌اند!

اگر گفتيم شيرين‌ترين عسل است، اگر گفتیم چشمه‌ای دارد خنك و خودجوش كه چه تابستان باشد، چه زمستان، بس كه سرد است، كسی قادر نيست دستش را حتی به اندازه یك دقیقه در آن نگه دارد. اگر گفتيم چشمه‌اش شفابخش است و بسياري از بيماري‌ها را درمان مي‌كند، يا اگر از درخت‌هاي پرميوه‌اش تعريف كرديم و گفتيم قدمتش به دوره ناصرالدین شاه می‌رسد و كوچ‌نشین‌ها بنای اولیه‌اش را گذاشته‌اند… شما باور نكنيد!

مثل این است كه وقت گرسنگی، عكس غذاي مورد علاقه‌تان را ببينيد و بگوييد سير شدم! مثل اين است كه تصوير يك ليوان آب خنك را در فصل تابستان نشانتان بدهند و شما بگوييد سيراب شده‌ام! مثل این است كه عكس گل خوشبويي را بو كنید و بگویید مشام‌تان تازه شده است!

روستاي خان كندي دارای آب و هوایی کوهستانی و خنک در تابستان و سرد و  برفی در زمستان می‌باشد.blank

 

نه، این‌طور نمي‌شود، تا وقتی به «خان كندی» نرفته‌ايد، تا وقتي درياچه قالغانلو را ندیده‌اید، تا وقتی كنار چشمه روستا چای نخورده‌اید، تا وقتی در مراتع سبزش پابرهنه ندویده‌اید، تا وقتی خنكی و رطوبت مه را در سحرگاهش روی پوست‌تان حس نكرده‌اید، تا وقتی از باغ‌هایش با دست‌های خود میوه‌ای نچیده‌اید، تا وقتی پای حرف‌های مردم روستا ننشسته‌اید و آنها برایتان از گذشته‌های دور قصه نگفته‌اند و تا وقتی طعم فراغت را در روستا نچشیده‌اید، بی‌فایده است سخن گفتن از «خان كندی» و توصيف زيبايي‌هاي آن، مگر این كه كوله بارتان را ببندید و عازم شهرستان گرمی یا مغان در اردبیل شويد و از آنجا به خان كندی برويد تا دیده‌ها، جای شنیده‌ها را بگیرد و باور كنيد آنچه را كه در وصف اين ديار زيبا مي‌گوييم!

به علت شرايط خاص طبيعي منطقه، انواع مختلفي از حيات وحش در کوهها و مراتع خان‌کندي ديده مي‌شود.

درياچه «قالغانلو»: درياچه زيباي قالغانلو، كه در شرق روستاي خان كندي جاري است، از ذوب شدن تدريجي برف‌هاي كوه «قبله داشي» پديده آمده و در پاييز و بهار وسعت آن افزايش مي‌يابد، اما در تابستان به دليل افزايش تبخير سطحي و آبياري مزارع، از وسعت آن كاسته مي‌شود. بررسي اكولوژي طبيعي قالغانلو نشانگر وجود يك اكوسيستم با انواع موجودات آبزي در اين درياچه است كه در عين حال، مكان مناسبي براي انواع ماهيان سردابي است.
خان كندی
حيات وحش: به علت شرايط خاص طبيعي و جغرافيايي منطقه، انواع مختلفي از حيات وحش در کوهها و مراتع مجاور خان‌کندي ديده مي‌شود که از مهمترين آن مي‌توان به انواع كبك، كبوتر وحشي، زردپره، شاهين، بالابان، عقاب، لاک‌پشت، روباه، شغال، جوجه تيغي، گرگ و گراز و چندين جانور ديگر اشاره كرد.
جاذبه‌هاي طبيعي: از مهم‌ترين کوه‌هاي رشته کوه صلوات‌داغي در اطراف روستاي خان‌کندي، مي‌توان به قله «قلي تاش» با ارتفاع ۲۵۸۰ متر و قبله داشي با ارتفاع ۲۵۵۰ متر از سطح دريا اشاره كرد. اين كوهها در جنوب روستا قرار دارند و نقش مهمي درتعديل آب و هواي منطقه ايفاء مي‌کنند، به طوري که با آغاز بارش در فصول سرد، اين کوه‌ها يكدست سفيدپوش شده و با انبوهي از برف، به پيشواز بهار مي‌روند. با ذوب شدن برف‌هاي زمستان، معروف‌ترين رودخانه فصلي شهر گرمي به نام «تولون چاي» پديد مي‌آيد.
پوشش گياهي: مراتع و ارتفاعات سرسبز روستا پوشيده از انواع گَوَن يونجه و شبدرکوهي است. گون، گياهي است بوته‌اي، کوتاه و بالشتکي به ارتفاع ۱۰ تا ۱۵ سانتي‌متر که در ارتفاعات و کوه‌هاي خان‌کندي به وفور يافت مي‌شود و تراوه‌هاي آن کتيرا نام دارد. گون‌هاي روستاي خان‌کندي از نوع خاردار با خارهاي بلند و پراکنده و گونه ديگر از نوع گَوَن سبز با خارهاي کوتاهِ به هم فشرده است که اهالي منطقه، اين نوع گَوَن را اصطلاحاً گَوَنِ جوجه تيغي مي‌نامند كه هرکدام در منطقه خاص خود مي‌رويد و داراي ريشه بلند و طويلي است که در دل خاک فرو مي‌رود.مراتع و ارتفاعات سرسبز روستای خان‌کندي پوشيده از انواع گَوَن يونجه و شبدرکوهي است.
خان كندی
به علت وجود مراتع سرسبز پوشيده از انواع گل‌هاي رنگارنگ، ارتفاعات خان‌کندي محل مناسبي براي پرورش زنبور و توليد عسل است و به همين، جهت بهترين و مرغوب‌ترين نوع عسل، در روستاي خان‌کندي توليد و عرضه مي‌شود.
چشمه‌ها و رودخانه‌ها: کوه‌هاي اطراف روستاي خان‌کندي شامل قبله داشي و قلي تاش، سرچشمه رودخانه «تولون چاي» است كه با شيبي تند، پس از طي مسير ميان چندين روستا، سرانجام به شهر گرمي مي‌رسد. رودخانه «تولون چاي» با گذر از شهر گرمي، در مرز جمهوري آذربايجان به رودخانه «بالهارود» پيوسته و در شهر بيله سوار وارد خاک جمهوري آذربايجان مي شود.
چشمه شفابخش «خان بولاغی»، چشمه‌ای خودجوش با دبی ۳ لیتر بر ثانیه است که در جنوب خان کندی و در بالادست آن جاري است. دمای آب این چشمه در تابستان و زمستان همواره نزدیک به صفر است و براي درمان امراض پوستی و استخوانی، بسيار مفيد است.
به گفته مردم خان کندی، آب چشمه خان بولاغی از قدیم الایام مورد توجه خوانین و رؤسای قبایل محلی و ایلات شاهسون بوده است.

مرتبط:

آشنایی با آبشار سردابه اردبیل

آشنایی با روستای گیلوان اردبیل

دریاچه نئور _بزرگترین دریاچه طبیعی اردبیل

باغ موزه اکبریه

ساخت مجموعه باغ موزه اکبریه از اوایل دورة قاجار تا اواخر آن دوره و در چند مرحله انجام شده‌است. این مجموعه شامل چند عمارت است که قدیمی‎ترین آن مربوط به عمارت حشمت الملک در منتهی‌الیه شرقی، که شامل دو طبقه‌است می‎باشد. طبقه همکف که دارای دو دالان و راهرو نسبتاً طویل است و ارتباط میان سه بخش مهم مجموعه، یعنی باغ اصلی، باغ جنوبی و اصطبل را برقرار می‎کند. عمارت مرکزی با عملکرد تشریفات و پذیرایی از مهمانان که تقریباً به عنوان هستهٔ مرکزی باغ به حساب می‎ آید از تزیینات و چشم‎انداز بسیار عالی برخوردار است. وجود درختان بلند قامت کاج در دو طرف خیابان و نیز خیابانهای منتهی به خیابان اصلی عمارت مرکزی بر زیبایی و طراوات باغ و نمای آن افزوده‌است.

باغ جنوبی واقع در جبهه جنوبی و کوچکتر از باغ شمالی است. این باغ بوسیلة فضاهایی چون فضاهای خدماتی، عمارت مرکزی و دیواره غربی اصطبل احاطه شده‌ است. یکی از عناصر مهم، استخر نسبتاً بزرگ با طرح مربع است که بخش عمده فضای باغ را به خود اختصاص داده‌ است. استخر در وسط دارای سکویی مربع شکل است.

باغ موزه اکبریه
از جمله مواردی که سبب گشت تا باغ اکبریه در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردد شامل موارد ذیل است: باغ در زمین شیبدار ایجاد گشته است، خطوط راست در طراحی باغ استفاده گردیده است، عمارت در بلندترین قسمت باغ احداث گردیده است، یک جوی دائم اصلی و چند جوی فرعی ایجاد گشته است به گونه ای که صدای آن به گوش میرسد و رابطه نزدیکی با طبیعت ایجاد کرده است و حد فاصلی بین عمارت و باغ وجود ندارد و همچنین استفاده از درخت‌های زیاد و سایه‌دار و اختصاص بیشترین قسمت باغ به کاشت درختان میوه و گیاهان دارویی و زینتی از دیگر عوامل میباشد.

درختان موجود در این باغ شامل کاج، انار و توت می‎باشد و گوشه‎هایی از باغ گلهای تاج خروس به چشم می‎خورد. از جبهه جنوبی این باغ ورودی به روستای اکبریه تعبیه شده‌است.
باغ اکبریه با وسعتی حدود چهل و پنج هزار مترمربع در بستری کوهستانی واقع شده و متشکل از ۲ بناست که ساختمان قدیمی‌تر متعلق به حشمت‎الدوله، پدر ابراهیم شوکت ‎الملک است که تاریخ احداث آن به اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه برمیگردد. بنای دیگری که در این مجموعه واقع شده، ساختمان تشریفات است که توسط شوکت‌ الملک بنیان شده‌ است. این باغ به عنوان محل سکونت، پذیرایی و انجام امور دیوانی مورد استفاده قرار می‌ گرفت، به طوری که در لهجه محلی به کلاته سرکار امیر شهرت یافته بود.

باغ موزه اکبریه

اسدالله علم در کتاب خاطراتش به پذیرایی پدرش از رضاشاه در همین باغ اشاره می‌کند. خود او نیز چنان که می‌گوید چندبار از شاه و فرح در همین باغ پذیرایی نمود.

کاربری کنونی
هم اکنون بخش‌های مختلف این باغ و عمارت مورد استفادة ادارة کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی است. بخش احداث شده در اوایل دوره قاجار، به عنوان کتابخانه فعال است. از بخش مرکزی که در دوره قاجار احداث شده به عنوان موزة باستان‌ شناسی و مردم‌شناسی استفاده می‌ شود. بخش ساخته شده در دوره پهلوی کاربری اداری دارد و بالاخره دیگر بخش‌ ها به سفره‌ خانه و چایخانه سنتی اختصاص یافته‌ است.

باغ موزه اکبریه
در موزه حیات وحش این مجموعه، نمونه‌ های شاخص، کمیاب و نادری از پوشش جانوری منطقه جنوب خراسان به ویژه شهرستان بیرجند به معرض نمایش گذاشته شده است و کمیاب ترین گونه‌ های پرندگان جنوب خراسان در این مجموعه قرار گرفته اند همچنین در موزه باستان‌ شناسی و مردم شناسی باغ اکبریه که در طبقه همکف واقع شده است، بخشی از معیشت، آداب و رسوم، مشاغل و حرفه منطقه جنوب خراسانبه نمایش گذاشته شده است.

مرتبط:

باغ و عمارت رحیم آباد در بیرجند

قلعه بیرجند _هسته اولیه شهر بیرجند

باغ اکبریه _بهشتی که قجری‌ها در بیرجند برای خود ساختند

طرز تهیه یخنی نخود؛ آبگوشت به سبک شیرازی‌ها

شیراز به شهر شعر و ادب معروف است و آرامگاه حافظ و سعدی شیرازی به خوبی این مسئله را تایید می‌کند، اما آیا می‌دانستید که شیراز غذاهای سنتی بسیار خوشمزه‌ای هم دارد که نمی‌توان از آن‌ها غافل شد؟مانند یخنی.

یخنی همان آب‌گوشت شیرازی‌هاست که طعم بی‌نظیری دارد.

مواد لازم برای تهیه یخنی نخود:

  • گوشت گوسفند: ۴۰۰ گرم
  • نخود: نصف پیمانه
  • لوبیا قرمز یا لوبیا چیت:  پیمانه
  • رب گوجه فرنگی: ۳ ق غ
  • پیاز: ۱عدد متوسط
  • نمک و زردچوبه و فلفل سیاه: به میزان لازم
  • آب جوش: به میزان لازم
  • گوجه فرنگی: ۲عدد چهار قاچ خورد شده
  • سیب‌زمینی: ۳ عدد

طرز تهیه و دستور پخت یخنی:

۱. ابتدا گوشت را با پیاز و کمی روغن تفت دهید سپس زردچوبه را اضافه کنید و دوباره کمی تفت دهید تا بوی خامی زردچوبه گرفته شود و گوشت کاملا به زردچوبه آغشته شود. سپس رب گوجه فرنگی را هم اضافه کنید و آنقدر تفت دهید تا رب گوجه رنگ خود را آزاد کند.

۲. نخود و لوبیا و در صورت تمایل گندم پوست کنده را هم اضافه کنید و کمی با هم مخلوط کنید. ترجیحا نخود و لوبیا را از شب قبل خیس کنید. در بعضی از نقاط فارس فقط با نخود پخته میشه و لوبیا نداره که اصطلاحا به یخنی نخود معروفه.

۳. سپس نمک و فلفل سیب زمینی‌ها و گوجه را هم اضافه کنید کمی مخلوط کنید و آب جوش روی آن بریزید تا کاملا روی مواد را بگیرد. بعد از اینکه چند قل زد زیر آن را کم کنید و اجازه دهید تا کاملا بپزه و آماده بشه. بعضی از مناطق فارس تکه هایی از کلم قمری (کلم سر یا سنگ به گویش شیرازی) هم به اون اضافه می‌کنند.

۴. بعد از آماده شدن آب مواد را با آبکش جدا کنید و پوست سیب‌زمینی‌ها را جدا کنید. در صورتی که گوشت با استخوان هست، استخوان آن را بگیرید و مواد را با گوشت کوب یا گوشت کوب برقی نرم کنید. با کمی از آب گوشت سرو کنید.

مرتبط:

نگاهی بر تاریخچه “بازار وکیل” شیراز

مسجد جامع عتیق شیراز

بنای دیدنی و تاریخی عمارت شاپوری در شیراز