تخت فولاد مهم‌ترین کتابخانه سنگی ایران

قبرستان‌ها یکی از مهم‌ترین نقاط هر شهر هستند. دومین قبرستان مهم دنیای تشیع در شهر اصفهان است؛ جایی که محل آرام‌ گرفتن بزرگان زیادی از دوران گذشته چون میرفندرسکی، سرداراسعد، بانو امین، بابارکن‌الدین تا نام‌آوران عصر حاضر مانند حسین خرازی و هزاران شهید دوران دفاع مقدس است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مهم ترین قبرستان دیرینه در جنوب شرق اصفهان به وسعت ۷۵ هکتار جا خوش کرده است. قدمت تخت فولاد به قرن چهارم هجری برمی‌گردد و همین مسئله آن را تبدیل به مهمترین گورستان ایران و یکی از مهمترین قبرستان‌های جهان تشیع کرده است. تخت فولاد به دلیل اینکه محل آرام گرفتن بزرگان زیادی از دوران پیش از اسلام تا دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است از اهمیت زیادی برخودار است.

تخت فولاد از تکیه‌های مختلف تشکیل شده که هر کدام آن‌ها محل دفن افراد مختلفی هستند. تکیه‌ها گاهی مربوط به یک قومیت، گاهی هم مربوط به یک محله و حتی در بعضی مواقع مربوط به اقلیت‌های دینی می‌باشند. تخت فولاد اصفهان درواقع از کنار هم قرار گرفتن تکیه‌ها تشکیل شده، اما تعدادی از این تکایا در طول سالیان آسیب دیدند و یا دخل و تصرفی در آن‌ها صورت گرفته است.

تکیه میرفندرسکی

در شمال غربی تخت فولاد و کنار خیابان شیخ مفید یکی از مهمترین تکیه‌های تخت فولاد قرار دارد. تکیه‌ای که به دلیل معماری آن و افراد سرشناسی که در آن دفن هستند شهرت زیادی دارد. مقبره ابوالقاسم میرفندسکی دانشمند و حکیم بزرگ دوران صفوی در این تکیه قرار دارد که دلیل نامگذاری تکیه به این اسم نیز همین است.

در بیشتر تکیه‌های تخت فولاد اتاق‌هایی وجود دارد که در آن‌ها قبرهای خانوادگی قرار گرفته است. دور تا دور تکیه میر اتاق‌هایی است که هر کدام از آن‌ها تزئیناتی دارند. در اتاقی که کنار مقبره میرفندرسکی است گچبری‌ها و شعر نوشته‌هایی وجود دارد “روضه خلد برین خلوت درویشان است / مایه محتشمی خدمت درویشان است”

تخت-فولاد

مهمترین بخش تکیه میر قسمت بختیاری‌های آن است. بختیاری‌های مشهور بسیاری در این تکیه آرام‌ گرفته‌اند که مهمترین آن‌ها “سردار اسعد بختیاری” و خواهر ایشان بی “بی مریم بختیاری” است. سردار اسعد پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی خان برای احیای مشروطه از چهارمحال بختیاری برخاست و پس از فتح اصفهان برای حمایت مشروطه خواهان راهی تهران شد.

بی بی مریم نیز از سرآمدان زنان ایل بختیاری است. وی در وقایع جنگ جهانی اول وارد میدان شد. سردار بی بی مریم که فنون نظامی و لشگر کشی را از پدر و برادرانش آموخته بود یک هنگ ملی برای مبارزه با اشغالگران روس و انگلیس در جنگ جهانی اول تشکیل داد. این شیرزن بختیاری در قیام مشروطه تفنگ به دست گرفت و با قزاقان رضاشاه مبارزه کرد که به همین دلیل به او لقب “سردار” دادند.

قبور خانوادگی سردار اسعد در تکیه میرفندرسکی اصفهان قرار دارد. در اتاق‌های بختیاری تزئینات گچبری شیر و شکر دیده می‌شود. همچنین در ضلع غربی تکیه عباراتی با خط میرعماد حسینی یکی از خطاطان بزرگ عصر صفوی وجود دارد. این تکیه برای قوم بختیاری از اهمیت زیادی برخوردار است و همواره به عنوان مقصدی جذاب برای بازدید در تخت فولاد مطرح بوده است.

تکیه خوانساری‌ها، آرامگاه مردمی

این تکیه به دلیل وجود مقبره “آقا حسین خوانساری” دانشمند و فیلسوف مشهور عصر صفویه به نام خوانساری‌ها شناخته می‌شود. آقا حسین به دلیل کسب علم نزد استادانی چون میرفندرسکی، میرداماد و علامه محمدتقی مجلسی به “تلمیذ البشر” شهرت داشت. از منصب‌های مهم دوره صفویه “شیخ الاسلامی” است که این محقق خوانساری به درخواست شاه سلیمان صفوی، شیخ الاسلامی اصفهان را بر عهده گرفت. یکی از کارهایی که صاحب این منصب برعهده داشت قضاوت بود.

تخت-فولاد

آقا حسین خوانساری در دستگاه حکومتی شاه سلیمان جایگاه ویژه ای داشت به طوری که وقتی شاه سفر می رفت از وی می خواست که به جای او به اداره کارهای حکومتی بپردازد و ایشان هم قبول کرده بود. پس از مرگ این عالم او را در تخت فولاد به خاک سپردند و به دستور شاه سلیمان صفوی مقبره‌ بزرگی بر مزارش بنا کردند.

افغانها پس از به قدرت رسیدن در اصفهان سنگ قبر آقا حسین خوانساری را که سنگی بلند بود شکستند، اما پس از این اتفاق مردم بر سر مزار او و فرزندش سنگ مرمری اعلی گذاشتند و مزارش برای سالیان سال محلی برای تمسک مردم بود. تکیه خوانساری‌ها در خیابان سعادت آباد، خیابان خوانساری و در قسمت غربی تخت فولاد واقع شده است.

“تکیه بابارکن‌الدّین” نگین تخت فولاد

در جنوب تخت فولاد و در راستای خیابان آزادگان مقبره و تکیه بابارکن‌الدّین است. دوران حمله مغول به ایران را به عنوان یکی از تیره و تارترین دوران تاریخ این مرز و بوم می‌شناسیم، اما این رنگ تیره و تار برای اصفهانی شاید کمی روشن‌تر باشد چرا که تیغ برنده مغول‌ها در این شهر اثر خود را از دست داد. یکی از دلایلی که باعث شد تا مغولان قتل عامی که در ایران راه انداختند را در اصفهان ادامه ندهند، مسعود بن عبدالله بیضاوی معروف به بابا رکن الدین بود. زمانی که سپاه مغول به اصفهان رسید خواجه نصیرالدین طوسی هلاکوخان مغول را نزد مسعود بن عبدالله بیضاوی برد و واسطه تخفیف برای مردم اصفهان شد.

بابا رکن الدین در سال ۷۶۹ هجری قمری درگذشت و مقبره‌ای برای وی در تخت فولاد اصفهان بنا شد که بعدها در دوران صفویه و قاجار تزئینات مختلفی مانند کاشی‌کاری و خوشنویسی به مقبره اضافه شده است. این مقبره مانند بقعه “بابا قاسم”  گنبدی کلاه درویشی دارد که بر روی ساختمانی مکعبی بنا شده است که ساختمان آجرچین آن با کاشی‌های فیروزه‌ای نیز تزیین شده است. بنا سردری بلند و دو طبقه دارد و از نظر معماری می‌توان ویژگی‌های معماری دوران صفوی را در آن مشاهده کرد. از همین رو بسیاری ساخت این مقبره را به شاه عباس صفوی نسبت می‌دهند.

“تکیه بانو امین” یادگاری دیگری از ملک‌التجار

این تکیه متعلق به اواخر عصر قاجاریه است که بعد از درگذشت “سید محمدعلی امین التجار” از تجار معتبر اصفهان در سمت جنوبی تکیه خوانساری بر مزار وی بنا شد. خاندان امین از سلسله سادات خاتون آبادی تجار معتبر و خیر هستند همچنین دو بانوی دانشمند از این خاندان به درجه‌های علمی ممتاز رسیده‌اند. این تکیه محل دفن یکی از معدود بانوانی است که در جهان تشیع به درجه اجتهاد رسید.

تخت-فولاد

در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی حدود یک سال پس از دفن بانو مجتهده امین در این تکیه، بقعه ای بر مزارش بنا گردید. بقعه دارای معماری مدرن مبتنی بر اندیشه اسلامی است و نماد چادر زن مسلمان می باشد. “سید حبیب الله امین التجار” برادر بانو امین از تجار طراز اول و چهره های برجسته و از جمله سیاستمداران عصر مشروطه و پهلوی در شهر اصفهان است که کنار مزار خواهر خود به خاک سپرده شده است.

“تکیه شهدا” آرامگاه لاله‌های واژگون

در جنوبی‌ترین نقطه تخت فولاد تکیه‌ای قرار دارد که احداث آن در دوران ابتدایی شکل‌گیری تخت فولاد اتفاق افتاد، اما دفن شدگان در آن غالباً شهدایی هستند که پس از انقلاب اسلامی تا کنون در راه دفاع از وطن جان خود را از دست دادند. استان اصفهان در طول دفاع مقدس بیشترین شهید را برای دفاع از کشور تقدیم کرد و گلستان شهدای اصفهان با حدود هفت هزار و ۵۰۰ شهید دومین گلزار بزرگ شهداست.

در کنار قبور شهدا و بزرگمردان شهید همچون حسین خرازی، احمد کاظمی، جلال افشار، محمدرضا تورجی‌زاده و مصطفی ردانی‌پور  آرامگاه “یوشع نبی بنی اسرائیل” است. بر طبق نظر برخی تاریخ نگاران حضرت یوشع از کسانی بوده که توسط کوروش از اسارت بُختُنصر نجات یافته و به ایران کوچ نموده است.

قبرستان‌ها در دنیا مشهور به کتابخانه‌های سنگی هستند که در لابه‌لای آن درس‌هایی از تاریخ و مرگ وجود دارد. درس‌هایی که در هیچ کتابخانه دیگری نمی‌شود آموخت و آزمون آن فقط یکبار برای هر انسان اتفاق می‌افتد. تخت فولاد اصفهان با داشتن حدود ۱۰۰ هزار قبر از دوره‌های مختلف تاریخی و از افراد و اصناف متفاوت یکی از بهترین کتابخانه‌هایی است که می‌توان در آن درس‌های زیادی آموخت.

منبع:ایمنا

گردشگری و منظر شهری

یک کارشناس برنامه ریزی شهری گفت: گردشگری شهری بدون در نظر گرفتن روح حاکم بر منظر، تنها جنبه عینی دارد و قادر به برقراری ارتباط مناسب با سایر عناصر نیست.

صادق صیدبیگی درگفت وگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه شهرها به عنوان مهمترین جوامع زیستی قرن حاضر مطرح هستند، اظهار کرد: منظر شهری و شناخت مفهوم شهر نزد شهروندانی است که در طول تاریخ در آن محیط زیسته‌اند و با کالبدهای طبیعی و مصنوعی با آن ارتباط معنایی تولید کرده‌اند که این موضوع در تداوم حیات معقول آن‌ها نقش اساسی دارد.

وی افزود: شهرها از جنبه های محیطی و اکولوژیکی درکنار جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و بهبود کیفیت منظر، بیش از گذشته نیاز به توجه دارند؛ شهرها تصویر تفکر، نوع زندگی و تحولات فرهنگی و تاریخی ساکنان خود هستند که بعد از تحولات انقلاب صنعتی عموماً به مراکز گردشگر فرصت، تبدیل شده و پس از مدت کوتاهی نیز به دلیل زمینه های موجود در آن ها اصلی ترین مقصد گردشگران نام گرفته اند.

این کارشناس برنامه ریزی شهری اضافه کرد: موضوع اصلی منظر شهری تفسیر صحیح و در نهایت باز تولید کیفیت‌هایی است که ارزش‌های قدیم و جدید شهر را به هم پیوند می زند و موجب حفظ رابطه طبیعی انسان با محیط شهری خود می‌شود و فضایی قابل زیست فراهم می‌آورد؛ منظر گردشگری نیز می‌تواند به عنوان جزیی از منظر شهری، حوزه نوینی در ادبیات مطالعات شهری باشد که از ادراک کالبد شهر فاصله گرفته و به برقراری ارتباط عاطفی بین شهر و دیدار کننده، تثبیت ذهنی منظر شهر و ایجاد رابطه عینی، ورود کند و در عین حال میل به زندگی ساکنان شهر به محل سکونت خود را نیز افزایش دهد.

صید بیگی ادامه داد: ترسیم خط ارتباطی متناسب بین نمادهای شهری با در نظر داشتن کیفیت ادراک دیدار کنندگان و آسایش ساکنان می‌تواند در ذهن مخاطب تصویری ماندگار برجای بگذارد و ارتباط عینی و ذهنی بین گردشگران و شهر را ایجاد کند که می توان آن را منظر گردشگری شهری نامید.

وی خاطرنشان کرد: منظر گردشگری شهرها محل تلاقی منابع تاریخی، جغرافیایی و فرهنگ حاکم بر آن شهر است که تفاوت بسیار با ساخت فضاهای نشانه گذاری شده و محصور گردشگری که می‌توانند جنبه‌های ناخوشایند و نامرتب زندگی شهری محلی را بپوشانند، دارد.

 این کارشناس برنامه ریزی شهری با بیان اینکه برخی مطالعات موردی پیرامون شهرها، بر ساخت یک فضای گردشگری به عنوان ابزاری برای اصلاح مرکز شهر تمرکز می‌کنند، گفت: قطبی سازی فضایی علاوه بر دور بودن از عدالت توزیعی از اهداف ترسیم منظر گردشگری شهری بوده است.

وی ادامه داد: همچنین رویکرد عدالت توزیعی گردشگری شهری سبب ازدحام، آلودگی و فشار کلی بر زیرساخت ها و خدمات، افزایش جریانات، افزایش جرم (به دلیل ورود گردشگران) و تغییرات سریع در ویژگی‌های مکان می‌شود در حالی که به طور هم زمان، منافعی برای برخی ذینفعان از جمله اداره کنندگان شهر، وام دهندگان، توسعه دهندگان، تاجران، سهام داران و برخی ساکنان مختلف به همراه دارد.

گردشگری شهری ماهیت اصلی گردشگری را شکل می دهد

این کارشناس برنامه ریزی شهری افزود: گردشگری شهری نتیجه تصمیمات درهم تنیده و پیچیده ذی‌نفعانی همچون آژانس‌ها و دولت‌ها است که در سطوح مختلف جوامع محلی و گردشگران قرار دارد که در واقع در این نوع گردشگری برخی سود و برخی زیان می‌کنند.

وی اظهار کرد: با ترسیم منظرگردشگری شهری، سایر منظرها مورد توجه بیش‌تر قرار می‌گیرد چراکه ماهیت اصلی منظر گردشگری را شکل می دهند و بر همین مبنا حفاظت و ساماندهی می شود، در این حالت منظر گردشگری شهرها می‌تواند مانند اهرمی دو جانبه عمل کرده و به عنوان عنصر کششی، گردشگران را از سایر نقاط جذب کند و همزمان برای ساکنان نیز زندگی با کیفیت‌تری فراهم آورد.

صیدبیگی خاطرنشان کرد: منظر از ترکیب زمینه محیطی، معماری، فرهنگی و تاریخی به وجود می آید و منظور از منظر گردشگری، گردشگری شهری نیست چراکه می‌تواند آمیخته ای از فضاهای فرهنگی، معماری، تاریخی و محیطی با در نظر گرفتن جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی ساکنان و دیدار کنندگان باشد که عموماً به منظور دیدار «دیگران» مورد بهره برداری قرار می‌گیرد و بدون دیدار کننده، منظر گردشگری شهر مفهومی پایدار نیست. ‎بنابراین منظر گردشگری شهری در برگیرنده ابعاد فضایی، زمانی، مکانی، طبیعی، تمدنی و تاریخی شهر در ارتباط کامل با منظر فرهنگی به لحاظ عینی و ذهنی است که از سویی با ترسیم خط ارتباطی متناسب بین نمادهای جاذب و زندگی روزمره مردم شهر و همچنین در نظر داشتن ارتباط بین نمادها و کیفیت ادراک دیدار کنندگان و گردشگران از سوی دیگر حاصل می‌شود.

توجه به طراحی و برنامه ریزی منظر شهری و رونق گردشگری

وی گفت: منظر گردشگری شهری می‌تواند با شهرت شهر سبب احیای غرور ساکنان شده و تصویری ارزشمند در ذهن مخاطب (برند) ایجاد کند؛ گردشگری شهری بدون در نظر گرفتن روح حاکم بر منظر، تنها جنبه عینی داشته و قادر به برقراری ارتباط مناسب با سایر عناصر نیست، منظر گردشگری شهری در گرو ارتباط چهارگانه بین عناصر مختلف، گردشگران، ساکنان و نمادهای جاذب است.

وی افزود: ‎امروزه برنامه ریزان شهری و مدیران گردشگری دریافته‌اند برای رونق بخشیدن به گردشگری، باید به ابعاد ظریف و دقیق‌تر شهر توجه کنند، یکی از این ابعاد، منظر شهری است، توجه به طراحی و برنامه ریزی منظر شهری مطلوب گردشگران موجب موفقیت در بازار رقابتی جذب گردشگر در دنیای امروز است.

این کارشناس برنامه ریزی شهری گفت: برخورداری از ظاهر بصری مطلوب و در واقع منظر شهری با هویت، نخستین عاملی است که بر شکل گیری تصویر و سیمای ذهنی گردشگر تأثیر دارد، زیرا گردشگر قبل از ورود به شهر با منظر شهری روبه رو می‌شود؛ ظاهر بصری شهر است که نخستین تصویر ذهنی را در وی به وجود می آورد و در زمان حضور در مقصد، این تصویر ذهنی با مواجه گردشگر با دیگر ویژگی‌های منظر شهری ادامه ‌یابد.

وی با اشاره به تعریف گردشگری اظهار کرد: گردشگری به عنوان نظامی ارزشی و بستری برای تجربه اندوزی، ریشه در تاریخ خلقت انسان دارد که پس از انقلاب صنعتی، شکل و قالب امروزی خود را پیدا کرد. حرکت از یک نقطه مشخص به مکان معین و انجام فعالیت‌های تعریف شده و بازگشت به همان نقطه ابتدایی را می توان گردشگری دانست؛ امروزه یکی از فضاهای گردشگری که مورد توجه گردشگران قرار گرفته است، فضاهای شهری است.

صیدبیگی با بیان اینکه گردشگری شهری دارای ماهیت دوگانه است؛ یعنی از یک سو شهر به معنای اصلی‌ترین مبدأ گردشگران به شمار می آید؛ همچنین شهر به عنوان مقصد گردشگری مد نظر قرار می گیرد، تاکید کرد: آنچه مربوط به گردشگری شهری است، عموماً شهر را به عنوان مقصد گردشگری مد نظر دارد و در واقع هدف از ورود گردشگر به فضای شهری این است که شهر به عنوان مقصد گردشگری قرار گرفته و به قصد بازدید از شهرهای دارای جاذبه‌های گردشگری وارد فضای آن می‌شود.

شهرهای توریستی به کیفیت منظر شهری وابسته‌اند

وی در زمینه نقش شهرهای توریستی اظهار کرد: شهرهای توریستی بیش از دیگر شهرها به کیفیت منظر شهری وابسته اند، هنگامی که گردشگران در حال رسیدن به شهر مقصد هستند، آنچه در ابتدا توجه آنان را به خود جلب می کند، منظر شهری بوده در واقع منظر شهری است که نخستین قضاوت و تصویر ذهنی از شهر را در گردشگر به وجود می آورد؛ شکل گیری این تصویر از منظر شهر از همان مبادی ورودی شهر آغاز می شود و در جریان حضور گردشگر در شهر ادامه می یابد.

این کارشناس برنامه ریزی شهری خاطرنشان کرد: ‎عناصر منظر شهری از قبیل طراحی بیرونی ساختمان‌ها، بالکن‌ها و خیابان‌ها و حذف نقاط ضعف و مشکلات موجود از جمله ضعف امکانات زیربنایی (شبکه حمل و نقل عمومی)، ضعف مولفه‌های کیفی طراحی شهر و فضاهای عمومی شهری (امکانات و عناصر مصنوع فضاهای همگانی شهری، تجهیزات و مبلمان شهری)، ضعف ایمنی و امنیت فضاهای مورد بازدید گردشگران و جلوگیری از اثربخشی تهدیدها (فرسودگی عناصر سازنده مصنوعی و طبیعی فضاهای شهری) می‌تواند بر نقش فضاهای همگانی شهری در توسعه گردشگری بیافزاید.

منبع:ایمنا

دروازه ناتمام اردشیر سوم

آوی باخنهایمر (پژوهشگر دوره هخامنشی) معتقد است: دروازه ناتمام اردشیر سوم اگر به اتمام می‌رسید، بزرگترین بنای تخت جمشید می‌شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آوی باخنهایمر (باستان‌شناس و ایرانشناس) این روزها چند پروژه درباره ایران باستان در دست دارد. یکی از این پروژه‌ها، مطالعه زبان‌شناسی فارسی باستان کتیبه بیستون است. کتیبه بیستون در نزدیکی کرمانشاه قرار دارد و حدود ۱۸۰ سال پیش عده‌ای از کارمندان شرکت کمپانی هند شرقی که به زبان فارسی و انگلیسی آشنا بودند، تلاش کردند و توانستند متن کتیبه بیستون را بخوانند اما از آن زمان تا امروز مطالعه دیگری روی متن کتیبه بیستون و خوانش دوباره آن انجام نشده است.

آوی باخنهایمر، نویسنده، محقق، استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج است که ریاست دفتر پژوهش‌های مؤسسه مطالعات تاریخ و جامعه ایران باستان را برعهده دارد.

او متولد تهران است. پدر او آلمانی و مادرش ایرانی است. نخستین مطالعات باستان‌شناسی در آرامگاه ناتمام داریوش سوم در تخت جمشید توسط وی انجام شد و این روزها نیز مشغول بررسی دروازه نیمه تمام اردشیر سوم در تخت جمشید است. جمع آوری نخستین فرهنگ لغات زبان هخامنشی فارسی باستان از دیگر فعالیت‌های اوست. ضمن آنکه تخصص او در زمینه تاریخ و باستان‌شناسی هخامنشی منجر به همکاری نزدیکش با موزه ملی ایران و سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو شده‌است.

استاد دانشگاه و باستان‌شناس دانشگاه کمبریج می‌گوید: هرچند آنها توانستند ترجمه خوبی ارائه دهند، اما اینکه آیا هر یک از علامت‌های میخی دقیقا چه آوایی دارد و اینکه آیا گرامر این زبان چگونه بوده، هنوز جای تحقیق و بررسی دارد. ضمن آ‌نکه طی این سال‌ها شاهد سایش و فرسایش کتیبه بیستون بودیم. می‌دانیم افرادی که برای نخستین بار کتیبه بیستون را مطالعه کردند با دوربین و از پایین آن را خواندند که به دلیل فاصله و زاویه‌دار بودن می‌توان تایید این خوانش را زیر سوال برد.

باستان‌شناس و ایرانشناس تصریح می‌کند: با زیر سوال رفتن این خوانش؛ ارایه ترجمه جدید یا ترجمه دقیق از کتیبه بیستون و مطالعه مشخصات اثر و فرسایش‌هایی که بر روی آن انجام شده، الزامی به نظر می‌رسد. در سال ۱۹۱۷ “وایسهوفر” هر سه کتیبه بیستون که به زبان‌های آکدی، ایلامی و فارسی باستان است را خوانش کرد و مطابقت داد. به غیر از آن عملا هیچ مطالعه تطبیقی و زبان‌شناسی بر روی این کتیبه‌ها انجام نداده‌ایم تا تفاوت معنایی بین کتیبه‌های اکدی، ایلامی و فارسی باستان را عنوان کنند. دراین میان، وایسهوفر فقط خوانش انجام داد و معنا نکرد. او تنها عنوان کرد در کتیبه ایلامی چه نوع آواهایی وجود دارد و با چه ترتیب‌هایی عنوان شده. هدف ما آن است که سوال‌هایی برای پژوهش‌ها طراحی کنیم تا بتوانیم به جواب‌های مناسب برسیم.

این باستان‌شناس ایرانی‌الاصل با اشاره به آنکه اکنون تصویربرداری ستون یکم کتیبه فارسی بیستون به اتمام رسیده، در ادامه می‌گوید: در حال خوانش علامت‌های آن هستیم. سعی ما بر آن است تا بتوانیم در آینده ترجمه‌ای خوب از آن ارائه دهیم.

باخنهایمر در پاسخ به این سوال که آیا تفاوت‌های مشخصی در مورد خوانش امروز با خوانش‌های گذشته از این کتیبه شاهد هستیم، می‌گوید: به اعتقاد من در برخی از جاها مشخص است افرادی که در گذشته بر روی این کتیبه کار کرده‌اند به صورت تقریبی و تخمینی درباره آنچه که خوانده‌اند نظر داده‌اند؛ امروز متوجه شده‌ایم که شاید بسیاری از این خوانش‌ها نادرست باشد، مخصوصا در نقاطی که شاهد فرسایش هستیم این امر هویداتر است. این فرسایش‌ها در نقاطی که آب در آن جریان داشت بیشتر نمود پیدا کرده. ضمن آنکه آب علاوه بر فرسایش سنگ می‌تواند لایه رسوبی روی آن درست کند و نوشته‌ها را بپوشاند. اگر بتوانیم از تصویربرداری استفاده کنیم که زیر لایه‌های رسوب را نشان دهد، می‌توانیم خوانش بهتری داشته باشیم. اکنون یک گروه آلمانی مشغول این کار است و دکتر هنکلمن؛ سرپرستی این گروه را برعهده دارد. سعی ما بر آن است یافته‌های خود را با آنچه آن گروه ارائه می‌دهد، تطبیق دهیم.

وی همچنین از تفاهم‌نامه‌ای خبر داد که قرار است بین دانشگاه کمبریج و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منعقد شود.

این پژوهشگر دوره هخامنشی با تاکید برآنکه خوانش ستون اول به پایان رسیده، درخصوص آنچه می‌توان از این خوانش برداشت کرد، می‌گوید: کاتبان به دستور داریوش اول پادشاه هخامنشی کتیبه بیستون را نوشته‌اند. متن کتیبه به داستانی اشاره دارد که چگونگی به قدرت رسیدن داریوش را نشان می‌دهد سپس به تلاش‌های داریوش در خصوص متحد نگاه داشتن امپراتوری هخامنشی می‌پردازد. اینکه او با چه روش‌هایی کار را انجام می‌داد و… تمام این کتیبه در قالب اول شخص نقش شده به این معنا که داریوش از زبان خود می‌گوید چنین کارهایی انجام داده است. به‌طور مثال: سواران خود را از رود دجله عبور دادم سپاه دشمن خود را شکست دادم و …

 

استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج ادامه می‌دهد: بخش ابتدایی ستون اول شجره‌نامه داریوش اول را نقل می‌کند و داریوش توضیح می‌دهد که چرا چنین حقی برای خود قائل است که بیاید و ایالت‌های مختلف را آرام کند. او توضیح می‌دهد همانطور که کوروش از نسل هخامنش بود من‌ هم از شاخه‌ای دیگر از نسل هخامنش هستم و می‌شود نهمین پادشاه خانواده هخامنشیان. سپس توضیح می‌دهد کوروش را پسری بود که وقتی پسرش بعد از مرگ کوروش به سلطنت رسید، این دو برادر به نام‌های بردیا و کمبوجیه برای سلطنت با یکدیگر رقابت کردند و … اینگونه شد که کشور در آشوب فرورفت و اهورامزدا مرا یاری داد تا کشور را آرام کنم. اینگونه به نظر می‌رسد که داریوش در کتیبه بیستون تاریخ را برای آیندگان نقل می‌کند و مانند یک مورخ عمل می‌کند.

باخنهایمر در ادامه از کشف کتبیه‌ای در قسمت بالایی کتیبه بیستون خبر داده و می‌گوید: یکی دیگر از اتفاقاتی که در بیستون رخ داد و تیم تحقیقاتی علاقمند است روی آن کار کند، این است که مطلع شدیم در قسمت بالایی صخره بیستون سمت راست کتیبه بیستون، کتیبه دیگری پیدا شده که بیش از کتیبه هخامنشی قدمت دارد. در آن بخش یک کتیبه ایلامی وجود دارد و متوجه شدیم احتمالا این کتیبه یک نسخه یا کپی اولیه برای کتیبه بیستون است که بعدها بعد از سنگ‌نگاری بیستون آن کتیبه را با سنگ سابیده‌اند. اکنون توانسته‌ایم نقوش ظریفی از آن را پیدا کنیم که نیاز دارد بتوانیم با پهباد تصویربرداری‌های لازم را انجام دهیم تا آن را بخوانیم این کتیبه در بالاترین نقطه کتیبه بیستون قرار دارد. احتمال می‌دهیم در دوره هخامنشیان بعد از آنکه کتیبه بزرگ نقش شد بر روی نوشته اولیه ساییده شد. شاید دلیل داشتن فضای بزرگ‌تر نقش کتیبه باشد.

مطالعه دروازه ناتمام اردشیر سوم در تخت جمشید از دیگر پروژه‌های باخنهایمر در ایران است. او در این خصوص نیز می‌گوید: دروازه نیمه تمام اردشیر سوم یکی از پروژه‌هایی است که مدتی است روی آن کار می‌کنیم. در دوره پایانی امپراتوری هخامنشیان به دلیل افول این امپراتوری و تهاجم اسکندر به پهنه ایران تعداد زیادی از پروژه‌هایی که در تخت جمشید در دست احداث بود ناتمام باقی می‌ماند از این‌رو مطالعه این پروژه‌ها از چند جهت می‌تواند برای ما حائز اهمیت باشد نخست آنکه متوجه می‌شویم پروژه‌ها در دوره هخامنشی از ابتدا چگونه طراحی و چگونه ساخته می‌شدند در واقع می‌توان در جریان روند ساخت پروژه‌ها در دوره هخامنشیان قرار می‌گرفت. از نظر سنگ‌شناسی نیز این تحقیقات به ما کمک می‌کند. همچنین می‌توانیم روش سنگ‌تراشان را مورد بررسی قرار دهیم. بین تحقیقاتی که ظرف ۲۰۰ سال گذشته در خصوص هخامنشیان انجام شده تاکید کمتری بر روی مطالعه پروژه ناتمام تخت جمشید صورت گرفت. البته نمی‌توان از کاهش جذابیت مطالعات بر روی بناهایی که در دوره‌های آخرین پادشاهان هخامنشی ساخته شده نیز چشم‌پوشی کرد.

این باستان‌شناس در ادامه می‌گوید: چند پروژه ناتمام در تخت جمشید وجود دارد یکی از آنها مقبره داریوش سوم است که در جنوب تخت جمشید قرار دارد. مطلع هستم یکی از مرمتگران مشهور ایران کار مرمت آن آرامگاه ناتمام را به پایان رسانده‌اند. دروازه ناتمام اردشیر سوم نیز یکی از این پروژه‌هاست که البته هیچ سند مشخصی نداریم که این دروازه را به اردشیر سوم نسبت دهد اما مطالعات تاریخی این احتمال را به ما نشان می‌دهد. از آنجا که پروژه‌های هخامنشی بلندمدت و بیش از ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند به نظر می‌رسد این پروژه از آن اردشیر سوم باشد.

استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج با بیان این مطلب که اکنون تصویربرداری هوایی و تصویربرداری از تک تک سنگ‌هایی که در دروازه اردشیر سوم استفاده شده، انجام و نقشه‌های آن تهیه شده طراحی‌ها انجام و مطالعات ساختاری صورت گرفته‌اند، تاکید می‌کند: متوجه شدیم بنا بود در این بخش گاو بالدار وجود داشته باشد که اندازه آن بسیار بزرگ‌تر از سایر بناهایی است که در تخت جمشید شاهد هستیم. حتی می‌توان گفت اگر این بنا تمام می‌شد بزرگترین بنای تخت جمشید نام می‌گرفت. می‌توان گفت دروازه ملل به لحاظ حجم و ارتفاع سه چهارم دروازه اردشیر سوم است.

به اعتقاد باخنهایمر، بررسی‌ها نشان داده است کارکرد این دورازه ناتمام آیینی بوده یعنی قرار بود برای مراسم‌هایی که برگزار می‌شد شرکت‌کنندگان از دروازه اردشیر سوم عبور کنند و به حیاط بزرگ حیاط تالار سرستون برسند. تمام این صحبت‌ها در حالی مطرح می‌شود که هنوز کارکرد کاخ ۳۲ ستون که در کنار دورازه ناتمام اردشیر سوم قرار دارد را نمی‌دانیم.

منبع:ایمنا

 

 

خانگرمز بهشت فراموش شده ایران

منطقه حفاظت شده خانگرمز در شهرستان تویسرکان از جمله مناطق بکر و زیبایی است که می‌تواند مقصد علاقمندان به گردشگری طبیعت باشد، منطقه‌ای چشم نواز که ۶ گونه از پستانداران، ۶۱ گونه از پرندگان، ۱۴ گونه از خزندگان و دو گونه از دوزیستان در آن زیست می‌کنند.

در جنوب کوه الوند و شهر همدان، شهری به نام تویسرکان قرار دارد که تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری آن  سبب شده یکی از مناطق مهم حفاظت شده کشور در این دیار قرار گیرد.

در شهرستان تویسرکان، ۶ گونه از رده پستانداران، ۶۱ گونه از رده پرندگان، ۱۴ گونه از رده خزندگان، و دو گونه از رده دوزیستان حضور دارند که از جمله آنها می‌توان به کل و بز، قوچ و میش، گرگ،روباه، شغال، کفتار، تشی ، خرگوش، سمور، رودک، خارپشت، حشره خوار و انواع موش صحرایی اشاره کرد.

از گونه‌های پرندگان عقاب طلایی، کبک، تیهو، دلیجه، زرده پر، کلاغ نوک سرخ، کبوتر، کمرکولی، زاغی، چکچک، سهره، سار، جغد، سبزقبا، سنگ چشم ، دم جنبانک و از گونه خزندگان نیز افعی، یله مار،سوسن مار،مار شلاقی، چلیبر، مار پلنگی و لاک پشت وانواع مارمولک‌ها در این منطقه مصفا و چشم نواز زیست می‌کنند.

در بخش گیاهان نیز در مجموع نزدیک به ۲۱۳ گونه گیاهی متعلق به ۱۶۴ جنس و ۴۵ خانواده با خواص و کاربردهای دارویی، صنعتی و عمومی در این منطقه شناسایی شده است که به شکل درختچه، بوته و علف دارای مصارف گوناگون نظیر خوراکی، دارویی و دامداری هستند.

از جمله گونه‌های درختی و درختچه‌ای این منطقه می‌توان به ارزژن، زرشک، زالزالک، انجیر وحشی، گردو، ارس، سیب وحشی، ون، کلخونگ، گلابی وحشی و انگور وحشی
و از گونه‌های بوته‌ای و علفی که دارای خواص دارویی هستند  نیز می‌توان به زعفران وحشی، بومادران، شیرخشت، شکر تیغال، پونه گل درشت، چند گونه افرا، چند گونه مریم گلی، آویشن و گل راعی اشاره کرد.

منطقه حفاظت شده خانگرمز:

این منطقه، تنها منطقه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست در شهرستان تویسرکان است. نام “خانگرمز” در فارسی دری به معنا و مفهوم “خان گسترده اهورامزدا” است موضوعی که نشان می‌دهد ایرانیان باستان تا چه اندازه به منابع طبیعی به عنوان مواهب الهی و غنا و برکت طبیعت بکر منطقه خانگرمز توجه داشته‌اند.

منطقه حفاظت شده خانگرمز با وسعت بیش از نه هزار و ۳۸۹ هکتار در فاصله ۳۰ کیلومتری غرب تویسرکان واقع شده است. این منطقه از سال ۱۳۶۳ به عنوان منطقه شکار ممنوع اعلام و در سال۱۳۸۰ نیزبه منطقه حفاظت شده ارتقاء سطح یافت.

در این منطقه حفاظت شده جانورانی مانند کل و بز، قوچ ومیش، گرگ، روباه، شغال، کفتار، خرگوش، سمور، گورکن، تشی، رودک، خارپشت، حشره خوار و انواع موش‌ها، عقاب طلایی، کبک، تیهو، دلی جه، کلاغ نوک سرخ، کبوتر، کمر کولی، زاغی، چک‌چک، سهره، سار، جغد، سبز قبا، سنگ چشم، دم جنبانک و زرده پر زیست می‌کنند.

کوه خانگرمز در میان ۱۶ روستا احاطه شده است که از شمال به روستاهای قلقل، گنبله، بهارآب، ترمیانک، هوش و از شرق به روستاهای حاجی آباد، سوتلق، قلی لاله بالا و از  غرب به روستاهای مین آباد، تقی آباد، سازیان، کنجوران سفلی و از طرف جنوب به روستاهای کنجوران علیا و وسطی، قلی لاله پایین و لاشجرد محدود می‌شود.

مردم روستای‌های پیرامون این منطقه عمدتا کشاورز و دامدار بوده و بخش اصلی باغبانی آنان را کشت گردو تشکیل می‌دهد. این منطقه به دلیل برخورداری از اکوسیستم کوهستانی و دیدنی با گونه‌های جانوری غنی و زیبا، از مناطق مهم گردشگری استان همدان است.

منبع:تسنیم

blank

blank

 

موزه ها و بناهای تاریخی استان مرکزی

تعریف و تاریخچه موزه در ایران

پیشینه موزه در ایران با سفر های ناصر الدین شاه قاجار به اروپا آغاز شد. او پس از مشاهده آثار نقاشی موجود در موزه های اروپا ، اقدام به ایجاد محلی مشابه در کاخ گلستان جهت جمع آوری اموال و اشیای دربار نمود .

اولین موزه رسمی ایران با نام موزه ملی ایران در سال ۱۲۹۵ به دستور مرتضی قلی خان ممتاز الملک وزیر معارف وقت با ۷۲ قلم شی که اکثرا قالیچه بود در یکی از مدارس دارالفنون تشکیل شد . اما پس از ۹ سال به دلیل کوچک بودن محل آن به دستور رضاخان عمارت مسعودیه متعلق به شاهزاده مسعود میرزا که یکی از بناهای زیبای دوران قاجار برای موزه در نظر گرفته شد.

اکتشافات گسترده اشیا از گوشه و کنار کشور ، و تصویب حفظ آثار ملی در ۱۲ آبان ۱۳۰۹ که حفظ آثار ملی و نظارت بر آنها را به دولت واگذار می نمود ، رضا خان پهلوی را بر آن داشت که دستور ساخت موزه ای با نام موزه ایران باستان را صادر نماید .

افزوده شدن تدریجی اشیای موزه ، باعث ایجاد موزه های عمومی و تخصصی در تهران وشهرستان ها گردید.

یافته های باستانی و تاریخی در استان مرکزی حکایت از ثبت تاریخ از هزاره های دوم وسوم تاکنون در این استان دارد.

آثار باستانی ، تاریخی ، عمارت ها، بناها و اشیای بجا مانده از نیکانمان همه نشان دهنده هویت غنی ایرانی و ذوق و سلیقه آنان است که به وفور در ۱۴ موزه استان مرکزی می توان دید.

استان مرکزی جزو استان های دارای آثار تاریخی و بناهای قدیمی همچنین اشیای عتیقه و آداب ورسوم مختص منطقه خود است گخ هر ساله در ایام نوروز مورد توجه و بازدید گردشگران بسیاری از سراسر کشور و حتی دنیا قرار میگیردکه برخی موزه های آن بیش از سایر موزه ها دارای بازدید کننده است .

در اینجا به معرفی موزه های استان مرکزی می پردازیم:

 موزه چهار سوق ساوه

ساوه از شهر هایی است که هنوز سیمای تاریخی آن قابل رویت است . بنای تاریخی گنبد چهار سوق که قدمت آن دست کم به پنج قرن پیش از این می رسد در درون بافت قدیمی شهر قرار دارد.

چهار سوق

ویژگی های معماری بنا

این بنا که به نام گنبد چهار سوق یا تکیه چهار سوق معروف است که یک بنای گنبد دار است . این بنا از سمت بیرن دارای دوازده ضلع و از سمت داخل دارای پلان مدور می باشد.و در چها رضلع شمال ،جنوب ،شرق و غرب آن دالان داشته که در قدیم به چهار طرف بازار راه می یافته است .

درضلع شمال بنا ، بازار بزرگ ساوه و در ضلع غرب آن یک بازار چه کوچک با چند مغازه باقی مانده است.

هشت ضلع این بنا در داخل به صورت حجره هایی بوده که در ایام دهه عاشورا از آن به عنوان تکیه استفاه میشده است.

در این موزه اشیایی همچون کتب خطی و دست نویس ، انواع قفل های قدیمی ، ظروف مسی و سفالی ، سکه های تاریخی ، سنگ قبرهایی مربوط به دوره قاجار وجود دارد.

موزه حمام چهار فصل

بنای حمام چهار فصل اراک یکی از زیبا ترین آثار معماری و کاشی کاری ایران در قرون اخیر است و به واسطه ی تزئینات ویژه آن ، در معماری اسلامی اثری منحصر به فرد به شمار می رود .

این اثر ارزشمند تاریخی در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۵۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و در سال ۱۳۷۳ پس از اتمام مرمت و بازسازی به عنوان موزه باستان شناسی و مردم شناسی اراک بازگشایی گردید و هم اکنون پذیرای بسیاری از هنر دوستان و گردشگران است.

حمام چهار فصل

وجه تسمیه:

نام چهار فصل برگرفته از تابلوهای کاشی کاری شده در چهار جهت حمام در بخش سربینه مردانه است که بنابرشرایط مختلف فصول سال به تصویر کشیده است .

ویژگی های معماری بنا

این حمام حدود ۱۶۰۰ مترمربع مساحت داشته و از بخش مجزای مردانه ، زنانه ، حمام ویژه اقلیت های دینی و حمام خصوصی تشکیل شده است. آب مورد نیاز حمام از آب جاری قنات تامین می شده است و به لحاظ تامین آب و همچنین حفظ گرما و حرارت ، کف حمام حدود ۳ سه و نیم متر از کف خیابان پایین تر ساخته شده است که اختلاف سطح به جهت جلوگیری از تغییر دمای متعارف و متناسب در درون حمام و نیز ایجاد تعادل بین هوای برودتی و حرارتی به گونه ای که افراد هنگام ورود و خروج در معرض تغییر ناگهانی هوا قرار نگیرند ، ایجاد شده است.

حمام از بخش های دالان ورودی ، سربینه مردانه و زنانه ،گرمخانه های خصوصی و عمومی ، هشتی های ارتباطی ،خزینه ، آب انبار ، و سایر بخش های مرتبط تشکیل شده است .

بخش عمده تزئینات در این حمام را کاشی های هفت رنگ معرق و کاشی معلقی تشکیل می دهد که بسیار زیبا و هنرمندانه با نقوش زیبا انسانی و حیوانی و گیاهی اجرا شده است.

موزه صنایع دستی حسن پور

خانه حسن پور همچون بناهای اولیه مسکونی شهر سلطان آباد (اراک فعلی ) بنایی است درون گرا با یک حیاط مرکزی و در سه جهت شرق و غرب و شمال دارای اتاق هایی است که به سمت حیاط گشوده می شود.

این بنا در زمینی به مساحت ۶۰۰ متر مربع در دوطبقه احداث شده است . طبقه همکف اتاق های زمستان نشین و طبقه اول اتاق های شاه نشین و تابستان نشین را شامل می شود.

خانه حسن پور،

این اثر ارزشمند در سال ۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

بخش های مختلف موزه شامل گالری خط و خطاطی ، گالری سفال ، شیشه وسرامیک ، گالری فرش و گلیم ، گالزی فلز و آثار حجمی ، گالری آثار چوبی و گالری منسوجات می باشد.

موزه مسجد جامع ساوه

این مسجد دارای بخش های مختلفی از جمله ایوان جنوبی ، گنبد خانه جنوبی ، مناره ، شبستان شرقی و جنوب شرقی ، شبستان شمالی ، ایوان غربی ، می باشد .

مسجد جامع ساوه

موزه مردم شناسی انجدان

این موزه در بنای حمام تاریخی روستای انجدان بنا شده است. از جمله ویژگی های این حمام می توان به سیستم های پیشرفته گرمایش از کف و استفاده از مردم و بازدم هوا در سیستم تیون برای استفاده بهینه از انرژی در گرم نگه داشتن این بنا اشاره کرد. درگذشته از خزینه ایرانی در حمام به عنوان نوعی جکوزی به شکل ابتدایی آن استفاده می شده است.

انجدان

از دیرباز حمام های ایرانی یی از مهمترین محل های اجتماع و به عنوان گونه ای مخل اخبار موزد توجه بوده اند. از دیگر کاربرد حمام های ایرانی انتخاب آنها به عنوان محلی برای انجام برخی رسوم چون نشان کردن دختران برای عروسی ، مراسم حنابندان ،آشتی کنان ، قهر کنان ، کری خوانی و… یاد کرد.

در موزه های مردم شناسی که عمدتا در امکنه تاریخی که از اهمیت فرهنگی در جوامع برخوردار هستند ایجاد شده است . از این روست که حمام تاریخی انجدان با همکاری بخش خصوصی به عنوان محلی برای ایجاد موزه مردم شناسی آماده شده تا بتواند تجربه حضور در یک اجتماع محلی با قدمت چند قرن رابرای بازدیدکنندگان فراهم آورد.

قلعه سالار محتشم

قلعه سالار محتشم (میرزا میرزا علی خان کمره ای )د رمحله سرسبز  و خرم میان باغهای خمین واقع بوده است .

قلعه سالار محتشم

قلعه سالار محتشم از دوطبقه ساخته شده و از نوع ساختمان های ایوان دار است. عنصر قابل توجهی که در حیاط قلعه به چشم میخورد حوضی است که به صورت دو لنگه با طرحی کاملا اروپایی در راستای شرقی غربی ساخته شده است. طرح این حوض هندسی نامنظم می باشد. شکل و ساختار این حوض طوری طراحی شده است که بتوان گلدان هایی را دور تادور آن قرار داد و با تلفیق ودو عنصر یعنی آب و گل یک فضای بصری و عرفانی زیبایی را به وجود آورد. وجود باغچه های زیبا از دیگر شاخصه ها در طراحی س این بنا است.

موزه وزیر دفتری آشتیان

در بافت قدیمی شهر آشتیان خانه ای تاریخی وجود دارد که مردم آشتیان صاحب اولیه آن را شخصی به نام میرزا هدایت الله وزیر دفتر می دانند .آرایه های معماری و تزئینات بنا که شامل گچبری های زیبا با موضوعات گل و گیاه در سقف ، دیوار اتاق ها می باشد. این عمارت مشتمل بر راهروی ورودی ، میانسرا ، آب انبار و فضای مسکونی و خدماتی در دوجبهه شمالی و غربی حیاط می باشد.

موزه مفاخر ومشاهیر

احداث این بنا در اواخر دوره قاجاریه انجام شده است . نوع بنا کوشکی ، با تزئینات آجری خاص دوره قاجاریه استو دارای دوایوان شرقی و غربی است.  در این ساختمان ۱۱ اتاق ، حمام خزینه ای است که در گوشه حیاط ساخته شده . دوقنات در محوطه وجود دارد .  این بنا در سال ۸۸ به عنوان موزه مفاخر استان مرکزی شناخته شد.

موزه مردم شناسی تفرش

این خانه تاریخی در قالب معماری دارای دوطبقه و یک حیاط مرکزی و یک حیاط پشتی است . بخش ورودی آن یک طبقه می باشد و ارتباط بنا توسط فضاهای اندرونی و بیرونی میسر می شود .همچنین ارتباط بین اندرونی وبیرونی را دالانی باریک فراهم می کند . مطبخ منزل به جهت جلوگیری از نور شدید خورشید در تابستان و تهویه آن در فصول سال در سمت شمال قرار گرفته است.

تکیه فرمهین

کهن دیار فراهان که پهنه وسیعی را از خاک استان مرکزی را در برمیگیرد امروزه به منطقه ای اطلاق می شود با مرکزیت فرمهین در راه اراک به تفرش و آشتیان واقع شده است.احداث این بنا به دوره قاجار باز میگردد  این بنا محل برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) و سوگواری بوده است.

ذلف آباد

محوطه تاریخی ذلف آباد به واسطه وسعت و غنای فرهنگی به عنوان مهمرتین سایت تاریخی فراهان و یکی از بزرگترین محوطه های تاریخی استان شناخته میشود.

این منطقه به عنوان شهر زیرزمینی ذلف آباد شناخته شده است که به صورت محوطه ای وسیع  بالغ بر ۱۱۰ هکتار در سه کیلومتری شمال شرق شهر فرمهین قرار گرفته است.

شهر زیر زمینی زلف آباد فراهان در اراک

محوطه تاریخی ذلف آباد به عنوان شهری آباد به عنوان شهری آباد و با مردمی شیعه مذهب که زندگی آنان مبتنی بربهره وری از کشاورزی ، دامداری و تولید بوده شکل گرفته است.

به پهنای ناژوان

ناژوان یکی از فرزندان دلنشین زاینده‌رود است که این روزها میزبانی گردشگران نوروزی اصفهان را به پهنای تنوع و زیبایی خود برعهده گرفته است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بهار که فرا می‌رسد، اصفهان به عنوان یکی از پر رفت و آمدترین نقاط کشور برای سفرهای نوروزی شناخته می‌شود و مردم شهرهای مختلف برای لذت بردن از طبیعت بهاری به سمت این شهر می‌آیند.

در این میان، شاید جاذبه‌های گردشگری متنوع برگ برنده اصفهان برای راضی نگه داشتن مهمانان نوروزی است؛ این تنوع به خودیِ خود در مجموعه ناژوان نیز تکرار شده و در کنار فضای سبز موجود، جاده سلامت، تله سیژ، باغ پرندگان، باغ خزندگان، باغ پروانه‌ها و آکواریوم باعث شده بسیاری از افراد ناژوان را مانند نقاط دیگر گردشگری اصفهان برای گذراندن اوقات بهاری انتخاب کنند.

چند ایستگاه دوچرخه موجود در مجموعه، از مراجع کننده خالی نمی‌شود؛ هوای مطبوع در کنار رودخانه تازه جاری شده زاینده‌رود همه چیز را برای یک دوچرخه سواری خانوادگی مهیا کرده است. پا به رکاب انگار دور تا دور ناژوان را دوچرخه سورای کرده، چند لحظه‌ای تامل می‌کند تا نفسش جا بیاید “من که این چند ساعته فقط سرگرم دوچرخه سواری بودم و هنوز وقت نکردم جاهای دیگر را ببینم؛ اما اگر بقیه قسمت‌ها هم مثل مسیرهای دوچرخه سواری خوش بگذرد چرا که نه؟! حتما می‌رویم.”

گستره و تنوع قابل توجه ناژوان گاهی باعث می‌شود مسافران انتخاب سختی برای بازدید از بخش‌های مختلف آن داشته باشند، اینکه تمام قسمت‌ها را ببنند یا نه، “ما تازه از زنجان به اصفهان رسیده‌ایم و هنوز وقت نکرده‌ایم قسمت‌های مختلف ناژوان را ببینیم، اما می‌خواهیم اصفهان گردی را از همین‌جا شروع کنیم؛ تا اینجا که یک اتراق نیمه نصفه داشتیم همه چیز خوب بوده است.”

به ظهر که نزدیک می‌شویم بساط ناهار خانواده‌ها پهن می‌شود “منتظریم تا نوه‌ها برگردند و باهم ناهار بخوریم؛ الآن یکی دو ساعتی می‌شود که برای دیدن ناژوان رفته‌اند اما من پای رفتن دنبالشان را ندارم؛ می‌خواستم تمام بخش‌های ناژوان را ببینند، با این حساب خیال می‌کنم باید یک روز بیشتر بمانیم تا بچه‌ها کامل ناژوان را بگردند.”

شاید کمتر سلیقه‌ای یافت شود که در این مجموعه، تفریحی برایش در نظر گرفته نشده باشد “نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم! بچه‌ها که می‌گویند تله سیژ را برویم اما هنوز تصمیم قطعی نگرفته‌ایم؛ ناهار را که خوردیم شروع به گشتن در محیط ناژوان می‌کنیم.”

در کنار تمام مجموعه‌های دیدنی ناژوان، برنامه‌های عیدانه نیز کم طرفدار ندارد، خانواده‌های بسیاری حتی شده روی پا ایستاده‌اند و برنامه‌های نوروزی ناژوان را تماشا می کنند “من از ورامین می‌آیم، چند سالی می‌شود که عید نوروز را در اصفهان می‌گذرانیم؛ امسال جشن و برنامه‌های ناژوان بیشتر و بهتر از سال قبل شده و از اجراها لذت بردیم؛ چنین چیزهایی نشان می‌دهد که به سلیقه مردم احترام گذاشته می‌شود.”

ناژوان در تعطیلات عید نوروز ۹۸ رنگ تعطیلی به خود ندید و بیش از هر زمان دیگری از مسافر لبریز بود؛ تنوع شایسته‌ای که در بخش‌های مختلف ناژوان دیده می‌شود بدون سردرگمی برای گردشگران قابل دسترس بوده و لحظات به یادماندنی را برای آنان رقم خواهد زد.

منبع:ایمنا

چشمه‌های آب گرم شیان

چشمه‌های آب گرم یکی از جاذبه‌های گردشگری معروف شهر شیان است که شنا در آب آن علاوه بر آرامش‌بخشی، نقش مؤثری در درمان بیماری‌های پوستی دارد.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شهر شیان که در سال ۱۳۶۸ به پیمان خواهر خواندگی نصف جهان درآمد، به عنوان یکی از شهرهای جهانگردی بین المللی در عرصه‌های صنعت، تجارت و بازرگانی و تکنولوژی شناخته می‌شود. این شهر باستانی که در شمال کشور چین قرار دارد، دارای قدمتی بیش از سه هزار سال است و جاذبه‌های گردشگری بسیاری را در خود جای داده است. همچنین فرودگاه بین المللی “شیانیانگ” که در شهر شیان قرار دارد، یکی از چهار فرودگاه بزرگ چین است که بیش از ۵۰ پرواز داخلی و سه پرواز بین المللی به هنگ کنگ، ناگویا و سنگاپور دارد. با ما همراه شوید تا شما را با یکی از بهترین آثار دیدنی این شهر آشنا کنیم.

blank

کاخ هیواکینگ (Huaqing) که با نام “Huaqing Hot Spring” نیز معروف است در واقع مجموعه‌ای از چشمه‌های آب گرم را در بر می‌گیرد که برای درمان بسیاری از بیماری‌های پوستی و آرتروز مفاصل موثر است. این چشمه‌ها که در کوهپایه شمالی کوهستان “Lishan” قرار دارد دارای آبی زلال است و منظره بی‌نظیری را برای گردشگران فراهم می‌کند. این مکان به دلیل داشتن آب و هوای معتدل از زمان‌های قدیم به عنوان یکی از محبوب‌ترین تفرجگاه‌ها شناخته شده است.

قدمت چشمه‌های این محل به شش هزار سال پیش باز می‌گردد و دارای قدمت معماری سه هزار ساله است. این محل در سال ۲۰۰۷ میلادی به طور رسمی در فهرست جاذبه‌های گردشگری پنج ستاره بین المللی ثبت شد. میانگین دمای آب این چشمه ها تقریبا ۴۳ درجه سانتی‌گراد است و مواد معدنی مفید نظیر آهک، سدیم کربنات، سیلیس، زاج و گوگر در آب آن یافت می‌شود که علاوه بر آرامش‌بخشی افراد، بسیاری از امراض پوستی آن‌ها را نیز درمان می‌کند.

blank

موضوع جالب توجه اینکه در کاخ Huaqing بیش از ۱۰۰ حمام مجهز وجود دارد که حدود ۴۰۰ نفر می‌توانند از آن استفاده کنند. همچنین دریاچه “۹ اژدها” که درون این کاخ قرار دارد دارای آب بسیار شفاف است که انعکاس زیبای درختان بید و ساختمان‌های اطراف در آن قابل مشاهده است.

منبع:ایمنا

کویت ، منزلگاه برج‌های نمادین

شهر کویت یکی از خواهر خوانده‌های شهر تاریخی اصفهان است که هر سال گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب می‌کند.

ساختمان‌ها و برج‌های بلند تجاری و مسکونی، بلوارها و خیابان‌های عریض و همچنین برخورداری از ساحلی بی‌نظیر سبب شده است تا شهر کویت به یکی از پربازدیدترین شهرهای خاورمیانه تبدیل شود. همچنین مسجد جامع کویت که یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین مساجد کویت است از پربازدیدترین جاذبه‌های گردشگری آن محسوب می‌شود. این شهر عربی دارای آثار دیدنی معروفی نظیر ساحل الکوت (Al Kout Beach)، موزه هنرهای اسلامی رجب طارق، برج‌های کویت (Kuwait Towers) و …است. با ما همراه شوید تا از ویژگی‌های منحصر به فرد بناهای زیبای این شهر آگاه شویم.

کویت

موزه هنرهای اسلامی رجب طارق

موزه هنرهای اسلامی رجب طارق (Tareq Rajab Museum of Islamic Arts) دارای دو بخش مجزا است که یک بخش به مواردی نظیر مینیاتور، لوازم شیشه‌ای، فلزی، سرامیک و … اختصاص دارد و بخش دیگر را لباس‌ها، جواهرات و سازهای موسیقی مربوط به دوران اسلامی که ساخت آن به۲۵۰ سال گذشته بر می‌گردد، تشکیل می‌دهد. در این مکان حدود ۳۰ هزار آثار هنری قدیمی به چشم می‌خورد و یکی از جاذبه‌های دیدنی شهر کویت محسوب می‌شود.

کویت

برج‌های کویت

برج‌های کویت (Kuwait Towers)، سه برج بلند و باریک این شهر را تشکیل می‌دهد که در واقع نماد اصلی شهر کویت محسوب می‌شود. این برج‌ها که در کنار خلیج فارس قرار دارند در سال ۱۹۷۷ به‌صورت رسمی افتتاح شدند. ارتفاع دو برج نخست به ترتیب ۱۸۷ و ۱۴۷ متر است. برج اول دارای دو بخش کروی شکل است که در نیمه پایین آن یک مخزن آب قرار دارد و نیمه بالای آن را یک رستوران با ظرفیت ۹۰ نفر، یک کافی‌شاپ و یک سالن پذیرایی تشکیل می‌دهد. برج دوم در واقع یک برج آب است و برج سوم به تجهیزات کنترل برق و البته روشن کردن دو برج بزرگ‌تر اختصاص دارد. جالب است بدانید که طراحی این سه برج توسط یک معمار دانمارکی صورت گرفته است.

منبع:ایمنا

کویت

لیسبون گنجینه فرش های ایرانی

تازه‌ترین آمار منتشر شده در مورد بهترین شهرهای جهان در سال ۲۰۱۹ میلادی نشان می‌دهد که “لیسبون” پایتخت کشور پرتغال نوزدهمین رتبه را به خود اختصاص داده است.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، با استفاده از اطلاعات سه هزار و ۴۰۰ نفر از ساکنان ۴۸ کشور جهان و همچنین کارشناسان سفر تحقیق جدیدی شده است و در آن بررسی مواردی نظیر غذاهای شهرهای جهان، فرهنگ، تفریحات شبانه، وضعیت جامعه، محله‌ها، شادی عمومی ساکنان، توانایی خرید افراد، زیبایی شهری و راحتی و آسایش شهروندان در نظر گرفته شده است و در تازه‌ترین آمار منتشر شده در مورد بهترین شهرهای جهان در سال ۲۰۱۹ میلادی نشان می‌دهد که “لیسبون” پایتخت کشور پرتغال نوزدهمین رتبه را به خود اختصاص داده است.

در این شهرساختمان‌های رنگارنگی به چشم می‌خورد که نگاه هر بیننده‌ای را به سوی خود جلب می‌کند. همچنین آثار تاریخی و موزه‌های معروف آن نیز  هر سال گردشگران بسیاری را از شهرهای مختلف جهان به سوی خود می‌کشاند. به گزارش “businessinsider“،  ویژگی‌های منحصر به فردی که باعث شده است شهر لیسبون در این فهرست قرار بگیرد مواردی مانند کیفیت خوب غذاها، آب و هوای خوب، زیبایی و امنیت شهر است. با ما همراه شوید تا با این شهر رویایی و جذابیت‌های منحصر به فرد آن بیشتر آشنا شویم.

لیسبون

گنجینه فرش‌های بی‌نظیر ایرانی در شهر پرتغالی

موزه “Calouste Gulbenkian” لیبسون که در پارک سرسبزی در شمال شهر قرار دارد، گنجینه آثار هنری ارزشمندی از سراسر جهان با قدمت تاریخی چهار هزار سال را شامل می‌شود. علاقه به هنرهای اسلامی باعث شده تا این موزه فرش‌های ترکی و ایرانی بی نظیر قرن هفدهم را در خود جای دهد که به بهترین نحو نگهداری شده‌اند. از دیگر موزه‌های معروف این شهر می‌توان به موزه ملی هنر باستانی (The National Museum of Ancient Art) اشاره کرد که در بردارنده مجموعه نقاشی‌های قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی کشور پرتغال است. در موزه ملی کاشی (Museu Nacional do Azulejo) نیز که در شرق مرکز شهر قرار دارد و به دلیل کاشی‌های تزئین شده خود در جهان شهرت دارد، تحولات صنعت کاشی سازی پرتغال به نمایش گذاشته شده است.

لیسبون

آکواریوم “Oceanário de Lisboa

آکواریوم اقیانوسی لیبسون (Oceario de Lisboa) نمایش تنوع زیبایی از حیوانات دریایی را به خود اختصاص می‌دهد و در آن ماهی‌هایی به شکل و اندازه‌های مختلف به چشم می‌خورد. همچنین دیواره‌های شیشه‌ای این اکواریم بینندگان را با دنیای شگفت انگیز زیر آب آشنا می‌کند.

لیسبون

آسانسور ” Elevador de Santa Justa” نیز از دیگر جاذبه‌های گردشگری شهر لیبسون است که “رائول منیه دو پونسار” ، معمار معروف فرانسوی آن را طراحی کرده است. این آسانسور  منطقه‌ “پایی” و “لارگو دو کارم” را به یکدیگر پیوند می‌دهد و  در بالای آن سکویی وجود دارد که افراد می‌توانند به واسطه آن از آسانسور خارج شوند، در طول پل قدم بزنند و یا به سوی پلکان مارپیچی در قسمت تراس بالا هدایت شوند.

منبع:ایمنا

لیسبون

سیلک ،صدای سکوت تاریخ

سیلک به عنوان اولین تمدن شهرنشین در بخش مرکزی ایران بشمار می رود که در منطقۀ فین کاشان با فاصله‌ای حدود نیم‌کیلومتر از هم دو گورستان را در خود جای داده که از آن‌ها با عنوان گورستان های الف و ب یاد می شود و نشانه های کهنی را در بر دارند که قدمت آن ها به هزارۀ پنجم پیش از میلاد بازمی گردد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در گذشته در سرزمین های بین النهرین برای نیایش مردم بناهای مذهبی به نام زیگورات بنا می‌شد که تپه سیلک نیز یکی از آن‌ها بوده که از گِل رس ساخته شده است. محوطه باستانی سیلک در جنوب غربی کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین قرار دارد و از دو تپه شمالی و جنوبی در فاصله ۶۰۰ متری یکدیگر و دو گورستان تشکیل شده‌ است. این مجموعه تاریخی تا سال ۱۳۱۰ خورشیدی شناسایی نشده بود تا اینکه پاییز سال ۱۳۱۱ خورشیدی ریزش باران و جاری شدن سیل موجب شد تا غبار زمان از تمدنی بزرگ و چندین هزار ساله برداشته شود و سپس با حضور پروفسور گیرشمن لایه های تمدن بزرگ سیلک شناسایی شد و اکنون نیز سالهاست که عباس اعتماد فینی زبان گویای رازهای سیلک است، مردی که از نخستین فعالیت های باستان شناسی در ایران خاطره های بسیار دارد…

در باستان شناسی بزرگ شدم

عباس اعتماد فینی باستان شناس و مرمتگر پیشکسوت کاشان، سال ۱۳۱۵ در فین کاشان متولد شده، سابقه همکاری با رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی را در کارنامه دارد و اکنون در موزه سیلک کاشان به عنوان موزه دار فعالیت می کند او می گوید: رومن گیرشمن کار خود را در سال ۱۳۱۱ در سیلک شروع کرد و همان سال پدرم مرحوم احمد اعتماد فینی به عنوان اولین فرد ایرانی در سیلک با گیرشمن همکاری داشت که تا سال ۱۳۴۵ ادامه داشت و در همان سال با توجه به درخواست رومن گیرشمن، پدرم از دولت فرانسه مدال مطلای کار گرفت و به دلیل همین همکاری گیرشمن و پدرم، من هم زمانی که ۱۲ ساله بودم یعنی در سال ۱۳۲۷ به حرفه باستان شناسی وارد شدم و به مدت ۱۸ سال با گیرشمن کار کردم که اولین کار من با او در ایوان کرخه خوزستان بود و بعد از گیرشمن به مدت۱۰ سال با جانشین او یعنی ژان پرو کار کردم.

وی فعالیت های باستان شناسی خود را کاملا تجربی می داند و با تاکید بر اینکه در باستان شناسی بزرگ شده است درباره همکاری خود با هیئت های باستان شناسی می گوید: من با آقای گیرشمن در چغازنبیل، شوش، ایوان کرخه، آپادانا، جزیره خارک، مسجدسلیمان و بیشاپور کار کردم و باعث افتخار من است که به خواست پروفسور گیرشمن مرمت درهای ورودی زیگورات چغازنبیل را انجام دادم، همچنین با پروفسور «ژان پِرو» در شوش کار کردم که همراه با او توانستیم دو سنگ زیربنای کاخ داریوش و مجسمه داریوش را بیرون بیاوریم که الان در موزه ملی ایران قرار دارند. همچنین با خانم الیزابت کارتر در شوش و با خانم ژِنویِر دولفوس در جعفرآباد و با دکترصادق ملک شهمیرزادی در سیلک کار کردم.

درسی از پروفسور رومن گیرشمن

استاد فینی حضورش در مرمت زیگورات چغازنبیل و همچنین مرمت مجسمه داریوش در آپادانا را به عنوان بخشی از خاطرات خوش خود از باستان شناسی یاد کرده و ادامه می‌دهد: من به خواست آقای گیرشمن در مرمت چغازنبیل شرکت داشتم و زمانی که او دیگر در چغازنبیل نبود در آنجا یک مجسمه گاو پیدا کردم که الان در موزه ملی ایران قرار دارد، البته همکاری من در مرمت مجسمه داریوش در آپادانای شوش هم بسیار لذت بخش بود ضمن اینکه دوکتیبه در آپادانا با ابتکار و نظر من بیرون آمدند. اما خاطرات من از دوران باستان شناسی و همکاری با بزرگان آن بسیار زیاد است ازجمله خاطرات با پروفسور گیرشمن و من از او یادگرفته ام که همیشه زودتر به سر کارم بیایم و دیرتر بروم. آقای گیرشمن وقتی از ایران رفت نوشته ای به من داد و در آن من را یک متخصص در مرمت آثار تاریخی معرفی کرد که می توانم باستان شناسی را به خوبی و با ظرافت انجام دهم.

این پیشکسوت باستان شناسی و مرمت با اشاره به اینکه در سال ۱۳۴۵ شوش را ترک کرد و به فین کاشان آمد تصریح می کند: بعد از اینکه به فین آمدم با خرید یک زمین کشاورزی در آن مشغول به کار شدم و وقتی دیدم کتابخانه ای در محله مان وجود نداشت یک کتابخانه در حسینیه محله فین علیا ساختم و در این کتابخانه وقت می گذراندم، البته آن کتابخانه دیگر وجود ندارد اما در کنار آن کتابخانۀ دیگری برقرار کرده ایم تا اینکه یادم هست چهاردهم ماه دی سال ۱۳۸۰ و موقع شب بود که دکتر صادق ملک شهمیرزادی با من تماس گرفت و از من خواست در طرح بازنگری سیلک و در حفاری های باستان شناسی با او همکاری کنم و از آن زمان کار من در سیلک شروع شد و فعلا هم به عنوان موزه دار در سیلک فعالیت دارم، هیچکس از سیلک بازدید نمی کرد و من خودم یکی دو مدرسه را برای دیدن سیلک دعوت کردم و برای آن ها از سیلک حرف زدم و حالا همه از اینجا دیدن می کنند. کلید سفالینه های سیلک در جیب من است و آن ها را حتی از بچه خودم بیشتر دوست دارم.

موزه ای از ارزش های انسانی

استاد اعتماد، آدمیان و اندیشه های آنها را ارزشمندترین میراث می خواند که از دیروز به امروز رسیده و به فردا خواهند رسید. او می گوید: ای کاش می‌ توانستیم موزه ای از ارزش ها ساخته و جهانیان را به بازشناخت آثار باستانیِ آن فرا بخوانیم، کاش می توانستیم پاکی های اهل نظر را در وادی ها و کوه ها و تپه های معرفت به موزه فرهنگ ها بسپاریم و ای کاش می توانستیم مینیاتوری از عرفان و نقشی از ایمان رسم کنیم، ارزش ها را قاب بگیریم و در نمایشگاه دل ها به نمایش بگذاریم.

این باستان شناس خوش گفتار می افزاید: آیا نباید فرهنگ گذشتۀ خود را چونان نامه ای در پاکتی از زمان عصر گذاشته، تمبری از ایثار بر آن زده و به نشانی همه خانه های دلهای محله شوق بفرستیم؟ اگر ندانیم گنجینه ما چیست و اگر نتوانیم رمز قفل صندوق فرهنگ را برای متقاضیان روز بگشاییم شرمنده تاریخ خواهیم شد.

استاد اعتماد با گفته ای از پروفسور گیرشمن ما را بدرقه می کند که می‌گفت «تا کسی از گذشته اطلاع نداشته باشد نمی تواند به آینده فکر کند» سپس تاکید می کند که سیلک نخستین مکانی است که مدنیت در آن ایجاد شد و همچنان مدفن راز است و منجنیق عمری دراز … اینک استاد سکوت می کند تا ما سکوت سیلک را بشنویم و بازهم با تاکید می گوید که سیلک یک دانشگاه است که به همه جهان تعلق دارد. برمی خیزیم و با نگاهی دوباره به تپه های سیلک از داشتن این مجموعۀ شگرف اظهار فخر می کنیم، مجموعه ای که قدیمی ترین زیگورات بین چهار زیگورات ایران است که ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ با شماره ۳۸ در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید و سال ۱۹۹۷ میلادی نیز در فهرست ثبت آثار موقت جهانی قرار گرفت، اما همچنان نیازمند آن است که صدای سکوتش شنیده شود…