شکوه معماری قاجار را در قلعه والی ببینید

قلعه والی در تپه چگا میرک استان ایلام قرار دارد. این قلعه در سال ۱۳۲۶ هجری قمری به دستور غلامرضا خان والی در محله‌ای به نام حسین‌آباد فیلی مشهور به ده بالا، احداث شد.

مساحت قلعه والی حدود ۲۵۰۰ مترمربع و یکی از مهم‌ترین بنا‌های متعلق به دوره‌ قاجار است. این بنا در سال‌های گذشته به موزه مردم شناسی تبدیل شد و امروز مکانی مناسب و کامل برای آشنا شدن با آداب و رسوم و فرهنگ مردم ایلام به شمار می‌رود.

 

قلعه والی ایلام با مساحتی حدود ۴۶۸۷ مترمربع و زیربنای ساختمانی ۱۴۶۴ مترمربع بوده است. این بنا دارای قسمت‌های متعدد از جمله حرم‌سرا، شاه‌نشین، اتاق آیینه و زندان در زیر زمین است.

قلعه والی

آب مصرفی ساکنان این قلعه توسط چشمه بی بی تأمین شده و به محدوده حیاط مرکزی قلعه منتقل می‌شد. مصالحی که در ساخت قلعه والی ایلام به کار رفته شامل سنگ، آجر، گچ، کاشی و چوب است.

 

این قلعه سه در ورودی در قسمت شرق، غرب و جنوب دارد که در اصلی در قسمت جنوبی قرار دارد و دیگر در‌ها خصوصی هستند.

قلعه والی

ورودی اصلی قلعه والی معماری مشابه بنا‌های یونانی دارد و از این لحاظ بسیار حائز اهمیت است. فاز اول موزه مردم شناسی قلعه والی در سال ۸۵ راه اندازی شد.

 

این موزه مردم شناسی بخش‌های گوناگونی دارد که در آن به معرفی آداب و رسوم، سنت‌ها، فرهنگ و ایل‌های مختلف ایلام و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی پرداخته شده است. این بنا از آثار تاریخی مهم ایلام بوده و بهترین زمان بازدید آن فصل بهار و تعطیلات نوروز است.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مرتبط:

قلعه رستم _بنایی باشکوه در کویر سیستان

«قلعه گردن» سندی تاریخی باستانی برای تمدن گیلان

تقابل طبیعت، انسان و فناوری در موزه علوم و فن‌آوری شانگهای

موزه علوم و فن‌آوری شانگهای به مساحت ۶۸ هزار مترمربع با فضای نمایشگاهی ۱۰۶هزار مترمربع و با ظرفیت سالانه ۲ تا ۳ میلیون بازدیدکننده، در سال ۲۰۰۱ افتتاح شده است. این موزه یکی از مهمترین سرمایه‌گذاری‌های دولت چین در بخش فرهنگی و اجتماعی این کشور  به شمار می‌رود.

موزه شانگهای در سال ۲۰۱۶، میان بیست موزه ملی معروف جهان توسط انجمن سرگرمی‌های موضوعی و فناوری در جایگاه هفتم قرار گرفت که یکی از پربیننده‌ترین موزه‌های مدرن چین محسوب می‌شود و شرکت چند رسانه‌ای و فراتکنولوژیکی Creative Star Digital  طراحی ساختمان اصلی و فضاهای نمایشگاهی موزه را بر عهده داشته است.

طبیعت، انسان و فناوری از جمله موضوعاتی که در این موزه مورد توجه قرار گرفته است و این مجموعه در راستای آموزش، پژوهش، گردشگری، همکاری، ارتباطات، جمع‌آوری، تولید و ارائه فرصت‌های جدید جهت کسب دانش فن‌آوری به بازدیدکنندگان برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده است.

blank

 

موزه علوم و موزه علوم و فن‌آوری شانگهای در حال حاضر شامل ۱۱ نمایشگاه دائمی با موضوعات تنوع زیستی، اکتشافات زمین، مهد طراحی، پرتو حکمت، سیاره خانگی، عصر اطلاعات، دنیای ربات‌ها، در پرتو اکتشاف، بشر و سلامت، ناوبری فضائی، سرزمین رویایی کودکان، دو نمایشگاه خاص دنیای عنکبوت‌ها، دنیای حیوانات و دو گالری فن‌آوری‌های کهن چین می‌شود.

«گالری اکتشاف زمین» یکی از بخش‌های موزه شانگهای است که در آن با استفاده از مناظر شبیه سازی شده، نمایش‌های تعاملی، نمونه‌های طبیعی، نمایش فیلم و مالتی مدیا، و مدل‌سازی از اکتشاف زمین،  مفاهیم گوناکونی مانند پویایی زمین به تصویر کشیده می‌شود.

موزه علوم و فن‌آوری شانگهای

 

این بخش با ۲۲۰۰ متر مربع به سه بخش مغناطیس، سفر برای اکتشاف زمین و جغرافیای فیزیکی شانگهای تقسیم می‌شود و به معرفی مکان و حرکت زمین در گیتی، مواد تشکیل‌دهنده زمین، شکل ‌گیری ساختاری زمین، ویژگی‌های خطوط سطحی و جغرافیای فیزیکی شانگهای می‌پردازد.

از دیگر بخش‌های این مجموعه می‌توان به «گالری دنیای ربات‌ها» اشاره کرد که فضایی حدود ۱۵۰۰ متر مربع را به خود اختصاص داده است؛ بازدیدکنندگان در این گالری می‌توانند با ربات‌ها تعامل داشته باشند و از ارتباط و بازی‌هایی مانند شطرنج، تیراندازی و … لحظه‌ای به یادماندنی و هیجان‌انگیز را تجربه کنند.

«فضای ناوبری» یکی دیگر از بخش‌های این موزه بوده که با استفاده از ستارگان جذابیت بالایی در فضا ایجاد شده است. این گالری با مساحت  ۱۸۰۰ مترمربع به چهار بخش مجزا تقسیم شده است که این چهار بخش شامل دانش فضایی، آموزش و تجربه فضایی، نمایشگاه دستاوردهای فضایی و سینمای فضایی می‌شود.

موزه علوم و فن‌آوری شانگهای

 

از ویژگی‌های این بخش می‌توان به برنامه‌های متنوع تعاملی که دانش و درک فضایی بازدیدکنندگان را افزایش می‌دهد اشاره کرد، همچنین در این بخش بازدیدکنندگان می‌توانند پرواز را تجربه کنند.

در بخش «عصر اطلاعات» حیوانات بر روی پروژکتورها نمایش داده می‌شوند و فرامین بازدیدکنندگان را انجام می‌دهند. در این آزمایشگاه مجازی، اجرای آزمایشات متعددی که در آزمایشگاه‌های معمولی قابل اجرا نیست، انجام می‌شود.

بازدیدکنندگان در این بخش می‌توانند نمونه‌های طبیعی را ببینند و بازی‌های تعاملی متنوعی را انجام دهند؛ این بازی‌ها سیر تکامل فناوری اطلاعات را از حالت سنتی تا مدرن در معرض دید عموم قرار می‌دهند.

موزه علوم و فن‌آوری شانگهای

 

بخش «مهد طراحی» نیز با مساحت حدود ۸۰۰ متر کوچکترین بخش موزه شانگهای است که در آن هر فردی می‌تواند به عنوان یک طراح عمل کند.

این موزه همچنین دارای بخش‌های رفاهی مانند فضای نمایش  IWERKS و  فضای نمایش سه بعدی IMAX است که تعداد زیادی از علاقه‌مندان را به این موزه جذب می‌کند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

موزه‌های خراسان _پیام‌آور صلح و تجلی‌گاه آداب دیرینه

موزه مفاخر بوکان، آینه‌ای از زندگی بزرگان ادب و هنر

بازی‌های محلی میراث مشترک اقوام در کهگیلویه و بویراحمد

بازی و گردآمدن کنار هم یکی از ویژگی‌های زندگی عشایری مردم کهگیلویه و بویراحمد در کنار کار و تلاش بوده است بازی‌ها هرکدام به اقتضای زمان، مکان و نیاز انسان‌ها شکل می‌گرفته و گاه نیاز به کنجکاوی و شناخت محیط، گاه نیاز به مصرف انرژی و گاه نیاز به تمرین زندگی اجتماعی و در برخی موارد نمودی از فرهنگ جامعه عشایری این منطقه بوده است.

یکی از میراث مشترک اقوام لر و ترک مردم استان کهگیلویه و بویراحمد بازی‌های محلی است. در این استان بیش از ۶۰ نوع بازی محلی شناخته‌شده فردی و جمعی وجود دارد.

فرهنگ استان دایره المعارف اصیل و پاکی از خرده‌فرهنگ‌هایی است که با ترتیبی زیبا و دل‌فریب این عناصر در کنار هم قرار گرفته‌اند.

اسب کی در میدان، الختور، بازی عروسک، بازی گُرنا، بندپا، چوب بازی، چوکلی، چوگو، کلکله و لیلی بازی از مهم‌ترین بازهای محلی کهگیلویه و بویراحمد است.

بازی الختر

این بازی‌های محلی در فصل بهار به‌صورت گروهی انجام‌شده و در آن دو گروه برابر ازنظر تعداد با یک دست انگشت شست پا را می‌گیرند و با دست دیگر در حالت ایستاده افراد گروه مقابل را هل می‌دهند و فردی که دستش از پایش جدا شود یا به زمین بیفتد بازنده است.

بازی خناتپک

این بازی همان قایم‌موشک بازی است که در این بازی افراد به‌صورت دو گروه مساوی تقسیم می‌شوند و برنده بازی تیمی است که افراد گروه مقابل را که مخفی‌شده‌اند، در زمان کمتری پیدا کند.

بازی گُرنا

این بازی به نام شال کو یا گرنا دوال یکی از بازی‌های محبوب جوانان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در این بازی دو گروه از مردان تقریباً هم قد و قواره در مقابل هم قرار می‌گیرند.

وسیله بازی یک طناب است و که طناب‌ها در وسط یک دایره قرار داده می‌شود و یک گروه نیز در این دایره قرار می‌گیرند و باید از طناب‌های خود محافظت می‌کنند. گروه مقابل سعی دارد طناب‌های گروه داخل میدان را با زیرکی بر باید و افراد درون میدان با کفش خود به کفش افراد بیرون از دایره ضربه می‌زنند، برنده بازی تیمی است که فرد بیرون از میدان یا دایره را بزند در غیر این صورت گروه بیرون دایره با طناب‌هایی که ربوده‌اند می‌توانند کفش افراد درون دایره هدف قرار دهند.

بازی اسوم رأس

این بازی مانند قایم‌موشک است با این تفاوت که افراد جوینده چنانچه فردی از گروه مخفی‌شده را پیدا کنند، یکی از آنان بر دوش شخص مخفی‌ شده تا محل جایگاه داوری سوار می‌شود و در غیر این صورت گروه مخفی‌شده که موفق شده خود را به جایگاه داوری برساند و از سوی گروه مخالف پیداشده‌اند، بر دوش افراد گروه جوینده سوارمی شوند و به‌سوی خانه راه می‌افتند.

آن‌ها از صاحب‌خانه می‌پرسند که سوار سواره؟ یا پیاده سواره؟ صاحب‌خانه احتمال دارد بگوید سوار سواره که در این صورت مجدداً تا محل داوری سوار بر گروه مخالف برمی‌گردند.

بازی بندپا

این بازی در بهار انجام می‌شود و در آن ابتدا گودالی حفر می‌کنند و یک نفر با طناب پای خود را می‌بندد و در گودال می‌نشیند و شخصی هم با طنابی که در دست دارد از نزدیک شدن سایر افراد نجات‌دهنده فرد نشسته جلوگیری می‌کند. افراد برای نجات شخص درون گودال سعی می‌کنند بند پای وی را بر یابند، چنانچه طناب نگهبان به یکی از آنان برخورد کرد آن شخص به‌جای فردی که در گودال مانده می‌نشیند.

چوب بازی یا ترکه بازی

این بازی از معدود بازی‌ها و رسومی است که هنوز هم در عروس‌ها انجام‌شده و طرفداران زیادی دارد.

این بازی نوعی رقص مردانه است و در مراسم عروسی و ختنه سور و جشن‌ها برگزار می‌شود.

در این بازی که با ساز و نقاره محلی همراه است، نوازنده آهنگ رزم می‌نوازد و مردان در دایره‌ای گرد هم می‌آیند. سپس دو مرد به میدان رزم می‌آیند یکی چوب بلندی در دست داشته که باید با آن از واردشده ضربه به‌پای‌خود جلوگیری کرده و دیگری چوب باریک و کوتاهی که باید با آن بر پای شخص مقابل به‌صورت نمادین چوب بزند.

بازی آغاز می‌شود و بازیگران میدان با ساز و نقاره می‌رقصند و حرکت پاهای خود را تنظیم می‌کنند. سپس شخصی که چوب کوچک‌تر را در دست گرفته سعی می‌کند آن را به‌پای حریف خود بزند و حریف نیز با چوب بلندتری که در دست دارد، سعی می‌کند مانع برخورد چوب به‌پای‌خود شود. در این بازی برنده کسی است که چوب را به‌پای حریف بزند یا آن‌که مانع از چوب خوردن خود شود.

کِل کِله بردی یا هفت‌سنگ

ابزار این بازی سنگ است و معمولاً دو گروه رقیب هرکدام تعداد هفت تخته‌سنگ را انتخاب و شش تخته‌سنگ را در یک ردیف و یکی را در جلو آن‌ها بافاصله ۲۰ متر از مقابل حریف قرار می‌دهند. رقبا سعی می‌کنند که سنگ‌های حریف را با سنگ‌های کوچک و سنگ‌پرانی بزنند.

* گزارش از علی اکبر پاک

حقایقی جالب از دایناسور‌ها که شاید ندانید

همه درباره دایناسور‌ها شنیده اند و برای اکثر آنها، این موجودات به همان اندازه که جذابند، وحشتناک نیز هستند. در حالی که دانشمندان به کشف حقایقی در مورد این موجودات باستانی ادامه می‌دهند، با دانستن اطلاعات بیشتر در مورد زندگی و رفتار آن‌ها نحوه درک ما نسبت به دایناسور‌ها نیز تغییر می‌دهد.

با در نظر گرفتن تصورات تخیلی که درباره دایناسور‌ها در فیلم‌های سینمایی به تصویر کشیده می‌شود، توجه به اطلاعاتی که فسیل‌ها و دانشمندان واقعی می‌گویند، بسیار مهم است. دایناسور‌ها تنها موجوداتی غول پیکر سبز نیستند که فیلم‌هایی مثل اثر کلاسیک «پارک ژوراسیک» درباره آنها خلق شود. در اینجا حقایق شگفت انگیزی از دایناسور‌ها آورده شده است.

رشد سریع دایناسور‌ها

در طبیعت هیچ ذهنیتی وجود ندارد که بتوان با آن رشد را درک کرد؛ زیرا رشد در گونه‌های مختلف با یکدیگر متفاوت است. برای اینکه دایناسور‌های بزرگتر به اندازه معمولی خود برسند یک ترفند برای خود داشتند و آن هم رشد سریع آنها بود. تایتاناسور‌ها به عنوان بزرگ‌ترین خزندگان و احتمالاً بزرگترین حیوانات که تاکنون روی زمین پا گذاشته اند، شناخته می‌شوند. تایتاناسور‌ها گیاه خوار چهار پا بودند و وزن آن‌ها حداقل ۹۰ تن (به اندازه ۲۵ فیل بالغ) بود. نوزادان تایتاناسور تقریباً به اندازه جثه بزرگسالان سر از تخم در می‌آوردند.

blank

 

یکی دیگر از دایناسور‌هایی که به سرعت رشد کرد، مامنکیسور بود. دایناسوری گیاه خوار با گردن که در بزرگسالی ارتفاع گردنش به ۳۵ فوت می‌رسید. ۳۰ سال طول کشید تا ارتفاع گردن این خزنده عجیب و غریب به ۷۰ فوت برسد.

دایناسور‌ها هرگز منقرض نشدند

علاقه‌مندان به دایناسور‌ها همیشه به شما خواهند گفت اگرچه فسیل‌های دایناسور‌ها ارزشمند هستند، اما اگر به موجودات در آسمان نگاه کنیم، همیشه می‌توانیم آن‌ها را ببینیم. تحقیقات نشان می‌دهد که دایناسور‌ها در اطراف ما زندگی می‌کنند و نفس می‌کشند، اما ما ترجیح می‌دهیم آن‌ها را پرنده بنامیم. در دهه ۱۹۶۰، دیرینه شناسان، فسیل یک نوع دایناسور گوشتخوار به نام دینونیکوس را کشف کردند که به اوایل دوره کرتاسه در آمریکای شمالی مربوط می‌شد. مطالعه بر روی این گونه نشان داد که این نوع دایناسور شباهت‌های زیادی با پرندگان دارد.

 

این گونه از دایناسور‌ها دوپا بودند و روی دو پا راه می‌رفتند و برای حفظ تعادل هنگام دویدن برای حمله به طعمه، از دمشان استفاده می‌کردند. فسیل‌های این دایناسور نشان می‌دهد که بدن آن‌ها در طول زمان برای سازگاری با تغییرات در محیط زیست دچار تحول شده است؛ بنابراین احتمال دارد برخی از گونه‌هایی که اکنون در زمین وجود دارند در واقع نمونه‌های سازگاری یافته دایناسور‌ها باشند.

blank

برخی دایناسور‌ها از انواع دیگر باهوش‌تر بودند

 

محققان معتقدند که استگوسور یکی از احمق‌ترین گونه دایناسور‌ها بوده و از طرفی ترودون باهوش‌ترین گونه دایناسور معرفی شده است. استگوسور گیاهخواری چهار پا و غول پیکر بود و حدود ۹ متر طول داشت، اما مطالعات نشان می‌دهد که مغز آن‌ها به اندازه یک گردو بود. اندازه مغز برای چنین خزنده‌ای غول پیکری کافی نیست و صفحات محافظ پشت آنها نیز منطقی است. چرا که آن‌ها به حفاظت بیشتری در برابر دایناسور‌های شکارچی احتیاج داشت. در طرف دیگر خزنده شکارچی تردون دارای دید وسیع تری بود و سرعت و چشمان بزرگ آن در شکار بسیاری کارآمد بود و این امر خزندگان کوچکتر را تهدید می‌کرد.

blank

دایناسور‌ها در تمام قاره‌ها زندگی می‌کردند

 

هنگامی که دایناسور‌ها در زمین حکومت می‌کردند تقریباً در تمامی قاره‌های زمین حضور داشتند. حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش، در دوره تریاس، زمین از یک قاره واحد به نام پانگه‌آ تشکیل شده بود. به تدریج، با تجزیه ابر قاره به قاره‌های کوچکتر، دایناسور‌ها با قاره‌های تازه ایجاد شده در حرکت بودند. در طول سال‌ها، شواهدی مبنی بر زندگی دایناسور‌ها در سراسر جهان در همه قاره‌ها یافت شده است. از اروپا گرفته تا قاره آمریکا، آفریقا و آسیا، فسیل این جانوران از خاک کشف شده است.

blank

برخورد سیارک با زمین تمام دایناسور‌ها را از بین نبرد

یکی از رایج‌ترین تصور‌های غلط در مورد انقراض دایناسور‌ها این است که یک سیارک در شبه جزیره یوکاتان فرود آمد و آن‌ها را در یک لحظه ریشه کن کرد. این موضوع هرچقدر هم که دراماتیک به نظر برسد، تنها مسئول از بین رفتن همه دایناسور‌ها نبود. زمین هم در از بین بردن دایناسور‌ها نقش داشته است. حقیقت این است که حدود ۶۶ میلیون سال پیش، یک سیارک وارد جو زمین شد و پس از فرود، هرج و مرج واقعی را ایجاد کرد. برخورد سیارک ۷.۵ مایلی آتش سوزی‌های وسیعی را ایجاد کرد و با دوده‌ای که کل کره زمین را پوشانده بود، حیوانات هیچ شانسی نداشتند.

 

این دوده، کل کره زمین را فرا گرفت و مانع رسیدن خورشید به زمین شد. این به معنای واقعی کلمه یک اتفاق تاریک بود. در واقع می‌توان گفت شرایط پسا آخرالزمانی که بعد از برخورد سیارک به زمین ایجاد شد، مسئول انقراض ۷۶ درصد از گونه‌های زمین بوده است. گیاهان و حیوانات، از جمله دایناسور‌ها، بخشی از این گروه بودند.

blank

دایناسور‌ها به بزرگی ساختمان‌ها یا به کوچکی مرغ بودند

 

اکثر ما انواع بزرگ و خطرناک دایناسور‌ها را در مستند‌ها دیده ایم، اما آن‌ها تنها گونه دایناسور‌ها نیستند نبودند. اندازه و جثه دایناسور‌ها از ساختمان‌های عظیم تا دایناسور‌هایی که به اندازه مرغ هستند متغیر است. تیتاناسور به طور کلی به عنوان بزرگترین دایناسور بر روی زمین شناخته می‌شود که در حدود ۴۶ فوت ارتفاع داشته. به همین خاطر اگر قرار است تیتانوسور به نمایش گذاشته شود، باید یک ساختمان کامل موزه را به آن اختصاص داد. از طرفی لزوتوسور یکی از گونه‌های کوچکتر دایناسور‌ها در نظر گرفته می‌شود که تقریبا جثه آن به اندازه یک مرغ تخمین زده می‌شود.

blank

بیشتر دایناسور‌ها گیاه خوار بودند

 

کتاب‌ها و فیلم‌ها به ما نشان می‌دهند که دایناسور‌ها همیشه به دنبال حمله به طعمه بودند. با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد که دایناسور‌ها صلح آمیزتر از آن چیزی بوده اند که ما تصور می‌کردیم. اکثر دایناسور‌ها گیاه خوار بودند، به این معنی که آن‌ها بدون وجود محرکی، به چیزی حمله نمی‌کردند. در دنیای طبیعی، تعادل وجود دارد و اغلب تعداد گوشتخواران در مقایسه با گیاهخواران کمتر است؛ در عصر دایناسور‌ها هم این قاعده نیز صادق بوده است.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مراسم آیینی «تازِ» در لرستان

داشتن توان مالی، نیروی انسانی، مکان و زمان مناسب از شرایط برگزاری این مراسم می‌باشد، بهترین زمان برای برپاییِ مراسم تازِ، اواسط بهار تا اوایل پاییز است. در غیر این صورت به دلیل کوچ زمستانه ایلات و طوایف در مراکز قشلاق و استقرار در گرمسیر موقعیت برپایی چنین مراسمی وجود ندارد. ممکن است حتی در شرایط زمانی مناسب به دلیل اختلاف و درگیری و نزاع بین طوایف برگزاری این مراسم تا چند هفته و حتی چند ماه بعد از مرگ متوفی به تعویق بیفتد. این مراسم در روستا و یا در تازِگَه (فضای وسیع و نسبتا باز و مخصوص برای برگزاری مراسم) برگزار می‌شود.

بعد از تصمیم‌گیری برای برگزاری مراسم، در جلسه‌ای که با حضور خانواده‌های فامیل و نزدیکان متوفی صورت می‌گیرد، مخارج مراسم برآورد شده و هر کدام از افراد خانواده بنا بر توان مالی خود سهمی را می‌پذیرند. برگزاری آبرومندانه مراسم برای خویشاوندان، فامیل، تیره و طایفه‌ی متوفی از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای برگزاری هر چه بهترِ مراسم، همه نزدیکان، مقدماتی از قبیل نان، روغن، برنج، گوشت، چای، قند، هیزم، آب و… را تهیه کرده و مسئولیت‌ها بین افراد، تقسیم می‌شود. به گونه‌ای که، همه‌ی افراد به نحو احسن به وظایف خود عمل می‌کنند.

برای اجرای مراسم تازِ، گروهی از طایفه متوفی به همراه همه سیاه چادرهایشان به محل تازِگه رفته و بعد از انجام کارهای مقدماتی، کوشک (بنای یادبود) که نوعی سَکوی سنگ چین مکعب شکل است، توسط افراد در مرکز میدان تازِگه و به وسیله سنگ و ملات سیمان ساخته می‌شود (در گذشته ساخت کوشک به صورت خشکه چین بوده است و یا آن را با ملات گل می‌ساختند). ارتفاع این بنا، تقریبا یک متر و طول آن یک تا پنج متر می‌باشد. گاهی برای بالا رفتن از کوشک، چند پلکان نیز ساخته می‌شود. بنای سنگ چین شده‌ی کوشک، برای فامیل محترم شمرده شده و توهین به آن ناپسند می‌دانند.

بعد از تکمیل و ساخت بنای کوشک آن را مفروش کرده و با پارچه‌های سیاهِ آویزان تزیین می‌کنند، روی کوشک، از پوست حیواناتی مانند بز، آهو، پازَن (بزکوهی) که از قبل به روش سنتی تاکسیدرمی شده‌اند، استفاده کرده و ماکت‌هایی از این حیوانات قرار می‌دهند. گاه تفنگی را نیز بر گردن پازن می‌اندازند، که کنایه از شکارچی بودن متوفی دارد. لباس ها، تفنگ و قاب عکسی از متوفی را نیز بر روی کوشک می‌گذارند.

سیاه چادرها را برای نشیمن مهمان‌ها به صورت هلالی و منظم گرداگرد کوشک برپا می‌کنند. همه سیاه چادرها فرش شده و اسباب پذیرایی از مهمان‌ها مهیا می‌شود. در پشت چادر مهمان‌ها، چادرهای تدارکات قرار می‌گیرند. چادرها به گونه‌ای برپا می‌شوند، تا تمام مراسم عزاداری در دید میهمان‌ها قرار بگیرد. چیدمان چادرها و فاصله‌ی آن‌ها نسبت به هم و نسبت به کوشک به گونه‌ای است که صداها در هم گم نمی‌شوند و آهنگ حزن‌انگیز عزا کامل و واضح به گوش می‌رسد.

بعد از تزیین کوشک و برپایی چادر مهمان‌ها، از دسته‌ای توشمال (نوازندگان سازهای محلی) که ممکن است تعداد آن‌ها سه تا پنج نفر باشند برای شرکت در مراسم دعوت می‌کنند. توشمال‌ها در مراسم عزا بر روی کوشک استقرار می‌یابند و از شروع مراسم تا پایان آن دُهُل و ساز چپی می‌نوازند. ساز چپی درواقع نوعی سُرنای کوچک است و در مراسم عزاداری، از آن‌استفاده می‌شود، سازهای دیگر مانند سُرنا و در بعضی مناطق کَرنا از ابزار دیگر مورد استفاده در مراسم عزا هستند. زنان با پیروی از آهنگِ ساز چپی، سِرو می‌خوانند.

خانواده و خویشان نزدیک متوفی، اسبان بی‌سوار خود را از پیشانی تا پشت آن به پارچه‌های رنگی و سیاه مزین می‌کنند (کُتَل می‌بندند). بر گرده و روی زین هر اسب یک یا دو قبضه اسلحه‌ی شکاری و ابزارآلات جنگی را اغلب به صورت واژگون می‌آویزند (در فرهنگ منطقه وارونه کردن اشیا سمبل مرگ و نگون ساری است)، و اسبان کتل‌شده را توسط نوجوانان گرداگرد کوشک و با نظمی خاص می‌گردانند.

زمانی که همه چیز برای پذیرایی آماده شد و طبق برنامه، طوایف که از چند روز پیش توسط نامه برای مراسم دعوت شده‌اند، جهت فاتحه خوانی شرکت می‌کنند. ممکن است دعوت از طوایف تا حداکثر یک هفته طول بکشد و طوایف در روزهای مختلف برای شرکت در مراسم دعوت شوند. میهمان‌ها قبل از ورود به جایگاه اصلی مراسم خود را آماده می‌کنند، به این صورت که زن‌ها سربند (روسری، تکاری، ساوهَ و گل وَنی) خود را باز کرده و در گردن خود می‌اندازند و چادرها را دور گردن و کمر خود می‌بندند و گره می‌زنند و مردان سر و شانه‌های خود را گل می‌مالند، کلاهِ خود را از سر برمی‌دارند و اسبی را کُتَل می‌کنند و به همراه می‌آورند. زنان چند قدم از مردان جلوتر حرکت می‌کنند و با زدن بر سر و سینه، گیسوان خود را می‌کَنند و وِشَت (veŝat) کُنان –همان شیون و زاری، که همراه با کندن مو و خراشیدن صورت به وسیله‌ی ناخن‌ها است-وارد مراسم می‌شوند و به سمت چادر مخصوص زنان می‌روند، و بر گرداگرد کوشک و و عکس و لباس متوفی که بر روی کوشک نصب شده‌اند، شیون و زاری می‌کنند. یکی از زنانی که صدای تکخوان خوشی دارد گاگِریو (اشعار حزن آمیز، سوگینه خوانی، مویه) می‌خواند و دیگر زنها به صورت دسته‌جمعی او را همراهی می‌کنند.

در این هنگام میزبانان به دلداری مردان و زنان آمده و آن‌ها را به آرامش دعوت می‌کنند. نوجوانی از خانواده میزبان، اسبان کتل شده میهمان‌ها را گرفته و به جمع اسبان دور کوشک می‌برد و می‌چرخاند و سپس آن را در کنار دیگر اسبان کتل شده می‌بندد. مردان صاحب عزا در صفوف منظم و طولانی ایستاده و مردان میهمان در مقابل آن‌ها می‌ایستند. با ورود هر دسته از میهمان ها، صاحبان عزا از جای خود چند قدم جلوتر رفته و دسته میهمان و میزبان در مقابل هم بر سر خود زده و با صدای بلند بانگ‌ای باووِه‌ای باووِه‌ای باووِه (ei baowe) ⃰ را سر می‌دهند. سپس چند نفر از میزبانان جلو رفته و جلوی باوو زدن آن‌ها را می‌گیرد. بعد از قرائت فاتحه برای استراحت و پذیرایی در زیر سیاه چادرها مستقر می‌شوند. مجددا بعد از استقرار و نشستن مردان میهمان، یک نفر از بزرگان تازه وارد با صدای بلند اعلام قرائت فاتحه می‌کند و بعد از قرائت فاتحه، مهمانان تازه رسیده از جای خود بلند می‌شوند و به صفی که میزبانان در مقابل آن‌ها ایستاده‌اند، با دراز کردن دست‌های خود به سوی میزبانان ادای تسلیت می‌کنند و بعد در سر جای خود می‌نشینند و جمعی از میزبانان با نظم و احترام در مقابل مهمانان چند دقیقه‌ای می‌نشینند.

سپس مهمان‌ها پذیرایی می‌شوند. به این صورت که نهاری در محل تازِگه تهیه شده که به آن آشِ گوشت، آوِ گوشت و یا چلو گوشت می‌گویند. این غذا در سینی که در منطقه به آن «مَجمَع» می‌گویند برای دو یا سه نفر سِرو می‌شود، در قدیم و گاهی امروزه رسم بر آن بود که این غذا به وسیله‌ی دست خورده بشود، و قبل از آن به وسیله‌ی میزبان آفتابه و لگن می‌آوردند تا مهمان دستهایش را بشوید. کثرت نیروی انسانی در این مراسم از آن جهت ضرورت دارد که باید تشریفات در مقابل مهمان‌ها از جمله پذیرایی، استقبال و نشست و برخاست به صورت آبرومندانه صورت بگیرد.

ممکن است مهمان‌ها برای ادای احترام به خانواده متوفی دست‌های توشمال با خود به همراه بیاورند، که در بدو ورودشان شروع به نواختن ساز عزا می‌کنند. همچنین مهمان‌ها به عنوان کمک به خانوادهی عزادار که هزینه‌ی سنگینی را برای مراسم متحمل شده‌اند، هدیه‌ای پیشکش می‌کنند، این هدیه در قدیم معمولا گوسفند، قند، روغن و… بود و امروزه به صورت نقدی است و به آن پُرسانه می‌گویند.

در گذشته، همراه با نوای حزن‌انگیز ساز، حرکات موزون دسته جمعی- چیزی مانند رقص- انجام می‌شد که به صورت عقب و جلو بردن پا و کوبیدن آن بر زمین انجام می‌شده است، البته بر خلاف رقص‌های مرسوم در مراسم شادی حرکت دسته‌ی رقصنده به جای اینکه به سمت جلو باشد به سمت عقب است. تصاویر این گونه رقص‌ها را می‌توان بر قبور گذشتگان مشاهده کرد. همچنین رقص شمشیر به صورت نمادین نیز از مراسمی است که در گذشته انجام می‌شده است.

چند روز بعد از پایان مراسم تازِ، نوبت به برچیدن کوشک (کوشک وردارون) می‌رسد. جمعی از بزرگان طوایف و خویشان نزدیک متوفی برای برداشتن کوشک به تازِگه می‌روند و پارچه‌های سیاه و عزا را برداشته و گل‌های روی شانه نزدیکان متوفی را می‌تکانند و برای خانواده متوفی آرزوی سلامتی و دور ماندن از غم و اندوه می‌کنند. گروهی از بستگان نزدیک لباس‌های متوفی را که بر روی کوشک نصب شده در گوشه‌ای و به صورت مخفیانه از کوشک جدا کرده و آن‌ها را تا می‌کنند و سپس در بقچه‌ای گذاشته و به خانوادهاش تحویل می‌دهند.

در پایان بعد از قرائت فاتحه در منزل متوفی، میهمان‌ها منزل را ترک می‌کنند. کوشک وردارون پایان رسمی مراسم عزاداری و ادامه زندگی روزانه است.

این مراسم آیینی در زمستان ۱۳۹۷ در فهرست آثار ملی جای گرفت.

ـ تازِگه: مافَگه، جایی وسیع و باز که مراسم تاز در آن برگزار می‌شود. تازگه معمولا از مزارع و تملک متوفی است.

ـ خشک کردن حیوانات به صورت سنتی که در آن معمولا پوست حیوانات را با کاه پر می‌کردند.

ـ آواز‌های محزون که در مراسم عزاداری خوانده می‌شود (آواز دُنگِ دال، گاگریو).

ـ بانگ‌ای باوو در فارسی مانند بانگ گریه است و حالت ندایی دارد، یعنی پدرم وای.

* گزارش از زهره رستگارفرد، کارشناس ارشد ایران‌شناسی

روستای برندق خلخال در ردیف بهترین دهکده‌های گردشگری جهان

روستای هدف گردشگری برندق واقع در شهرستان خلخال استان اردبیل شرایط احراز برای قرارگیری در شبکه جهانی روستاهای مورد تائید سازمان جهانی گردشگری را دریافت کرد که این اقدام حامل پیام مهمی برای توسعه و رونق روستای برندق است.

قابلیت‌ها و ظرفیت‌های این روستا و دارا بودن مولفه‌های لازم برای قرارگیری آن در ردیف بهترین روستاهای گردشگری جهان، سبب شد تا بتواند شرایط قرارگیری در لیست روستاهای مورد تائید سازمان جهانی گردشگری را کسب کند.

روستای برندق از نظر وسعت جغرافیایی و مراتع جزو بزرگ‌ترین روستاهای استان اردبیل است که از ویژگی‌های منحصر به فرد این روستا قرار گرفتن در نقطه تلاقی سه استان اردبیل، آذربایجان شرقی و زنجان است. از طرفی این روستا از قسمت شمالی متصل به تمامی مراتع و دامنه‌های کوه آق‌داغ (از کوه‌های معروف استان اردبیل که اثر طبیعی ملی بوده و محل زیست انواع وحوش، کل و بز و پلنگ ایرانی و به ارتفاع ۳۳۳۳متر) و از قسمت غرب تا رودخانه معروف قزل‌اوزن کشیده شده است.

این روستا میان دو رودخانه به نام زال و گل بندر قرار دارد، طبیعت بکر منطقه روبارا در حاشیه رودخانه دهستان از مکان‌های دیدنی و خاص است که برای مردم محلی تفرجگاه بسیار آرام و لذت‌بخشی است و گاهی مردم به ماهی‌گیری نیز مشغول می‌شوند.

از جمله نکته‌های جالب فرهنگ مردم این روستا که نسبت به محیط زیست دارند، جمع‌آوری زباله و اهمیت دادن به طبیعت است و روز چهارم فروردین روز پاک برندق نام‌گذاری شده و مردم در این روز با همکاری هم اقدام به جمع‌آوری زباله و پاکسازی محیط روستا می‌کنند.

این روستا از پرباغ‌ترین روستاهای شهرستان خلخال و استان اردبیل است به گونه‌ای که میوه‌هایی مثل انار، زردآلو، آلو، هلو، آلبالو، گیلاس، شلیل، گلابی، انگور، سیب، شاتوت، به، توت، ازگیل، انجیر و تمشک از مرغوب‌ترین میوه‌های شمال غرب کشور محسوب می‌شوند. هوای نیمه گرمسیری، خاکی حاصلخیز و وجود بارندگی کافی و همچنین رودخانه قزل‌اوزن دلیل پربار بودن محصولات است.

محصولات خشکباری مثل توت خشک، انجیر خشک، کشمش، بادام زمینی، گردو، بادام و تخمه آفتابگردان نیز در این روستا به صورت گسترده کشت و ضمن تامین نیازهای داخلی و منطقه‌ای به خارج از استان نیز صادر می‌شود.

برنج روستای برندق اگرچه کم است ولی از بهترین برنج‌های با کیفیت ایران محسوب می‌شود. از صیفی‌جات هم می‌توان به تولید انبوه پیاز، گوجه فرنگی، بادمجان، سیر، کدو، فلفل و خیار اشاره کرد.

اهالی این روستا بیشتر به کشاورزی، دامداری و باغبانی مشغول هستند و زنان این روستا به جوراب بافی، کیسه‌بافی، جاجیم‌بافی، فرش‌بافی، کت‌بافی، جلیقه‌بافی و بافت‌های دیگر، خیاطی و درست کردن لبنیات از جمله کره، ماست، دوغ و پنیر و شیره‌ها و مرباها و رب‌ها و ترشیجات مشغول‌اند.

با توجه به ظرفیت‌هایی که این روستای هدف گردشگری در حوزه‌های مختلف و مولفه‌های تعیین شده داشته، توانست شرایط قرارگیری در شبکه جهانی روستاهای مورد تائید سازمان جهانی گردشگری را دریافت کند که اهالی برندق از ثمرات این اقدام مهم برخوردار خواهند شد.

صغری فرشی معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل در این‌باره می‌گوید: «با مطالعات میدانی صورت گرفته و احصای ظرفیت و توانمندی‌های ملموس و ناملموس توسط کارشناس مربوطه این اداره‌کل، روستای برندق در ارزیابی اولیه امتیازات لازم را کسب کرد.»

او می‌افزاید: «انتخاب این روستا بر اساس طرح ابتکاری سازمانی جهانی گردشگری در خصوص انتخاب دهکده‌های گردشگری بوده که بر این اساس روستای هدف گردشگری برندق به عنوان یکی از سه روستای منتخب ایران واجد شرایط برای قرارگیری در شبکه جهانی روستاهای مدیر تائید سازمان جهانی گردشگری معرفی و از بین ۹ روستا در سطح کشور، در ارزیابی اولیه امتیازات لازم را در کنار روستاهای خرانق یزد و لافت هرمزگان کسب کرد.»

معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل می‌گوید: «سازمان جهانی گردشگری شاخص‌هایی نظیر ابتکار عمل در روستاها به عنوان محرک گردشگری پایدار، اولویت‌های اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی و فرهنگی، جذابیت‌های طبیعی و تاریخی و همچنین سیاست‌گذاری بومی و محلی در راستای معرفی رویدادها در قالب جشنواره‌ها و… را معیار سنجش و ارزیابی اولیه در به دست آوردن شرایط لازم برای قرارگیری در قالب بهترین دهکده‌های گردشگری جهان مد نظر قرار داده است.»

فرشی می‌افزاید: «نظر به اهمیت موضوع و دستاوردهای بزرگ حاصله از قرارگیری این روستا در لیست مذکور در آینده نه چندان دور باعث رونق مضاعف گردشگری استان و معرفی توانمندی‌های جنوب استان و شهرستان خلخال به عنوان مقصد منحصر به فرد گردشگری روستائی در استان اردبیل خواهد بود.»

او بیان می‌کند: «بررسی و مطالعات میدانی احصاء ظرفیت‌های ملموس و ناملموس و گردآوری برخی اطلاعات از زبان بزرگان و افراد پیر و کهنسال این روستا توسط کارشناس مربوطه در دستور کار این معاونت قرار گرفت و خوشبختانه با توجه به ظرفیت‌های بالقوه، بالفعل، متعدد و متنوع این روستا، برندق در ردیف عنوان سه روستای منتخب معرفی شد.»

در سال‌های اخیر اقدامات مهمی در راستای توسعه گردشگری روستایی و کشاورزی در سطح استان اردبیل انجام شده که قرارگیری روستای برندق در ردیف بهترین دهکده‌های گردشگری جهان از مهمترین اقدامات بوده که تداوم آن‌ها زمینه برای رونق هر چه بیشتر گردشگری در روستاهای استان را فراهم خواهد کرد.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

آشنایی با مجموعه تاریخی بازار اردبیل

گلین چیخدی، آیین دیرینه مردم اردبیل برای روانه کردن عروس و داماد

اهمیت مرمت و ایمن‌سازی بازار وکیل

بازار وکیل شیراز یکی از آثار معماری باقیمانده از دوره زندیه به شمار می‌رود که در کنار مسجد و حمام وکیل و موزه پارس، مجموعه تاریخی ارزشمندی را تشکیل داده است؛ طی سال‌های گذشته به دلایل مختلف مشکلاتی در مورد بنای بازار وکیل و لزوم آسیب شناسی و رفع مشکلات و مرمت نقاط دارای اشکال سازه، نظرات مختلف مطرح شده است.

در گذشته بارها، موضوع ایمنی بازار به لحاظ تامین امکاناتی برای اطفا حریق و امدادرسانی در صورت وقوع حوادث، از سوی کارشناسان و مسئولان سازمان آتش‌نشانی مطرح و رسانه‌ای شد و پیش از آن، مباحثی در خصوص وضعیت ناایمن شبکه برق داخلی بازار از یک سو و نبود کانال مشترک خدمات شهری، از سوی شورا، شهرداری و متولیان توزیع برق شیراز، تذکر داده شده بود.

به دنبال پیگیری‌های هیئت امنای بازار وکیل و همکاری شرکت توزیع نیروی برق شیراز و میراث فرهنگی فارس، اقداماتی پیرامون طرح ایمن‌سازی شبکه برق بخش از بازار وکیل جنوبی، عملیاتی و در بازه‌های زمانی مختلف موضوع احداث یک کانال مشترک خدمات شهری برای قرار گرفتن خطوط توزیع آب، مخابرات و فاضلاب نیز مد نظر قرار گرفت.

آخرین بار مهرماه سال ۹۶، جلسه‌ای با هدف بررسی مشکلات ایمنی بازار وکیل با حضور معاون گردشگری استانداری و مسئولان میراث فرهنگی وقت فارس و مدیران آتش‌نشانی و برق و نمایندگان کسبه بازار وکیل برگزار و موضوعاتی مد نظر قرار گرفت و زمانی برای احصاء و رفع مشکلات نیز تعیین شد.

رئیس کمیسیون سومین حرم اهل بیت (ع) شورای شهر شیراز در روزهای اخیر و در واکنش به پر مخاطره بودن سقف بازار تاریخی وکیل و احتمال ریزش و ایجاد آسیب‌های مالی و جانی برای متملکین و عموم مردم، خواستار مرمت، بازسازی و احیاء این بنای تاریخی شد.

رضا محمدیان خاطرنشان کرد که شورای اسلامی شهر شیراز، با مشارکت شهرداری شیراز و سازمان میراث فرهنگی (به نمایندگی از دولت) و سایر مالکان واحدهای تجاری این مجموعه تاریخی، بازسازی این مکان را در اولویت امور قرار دهند.

او پیشنهاد کرد که شهرداری شیراز با ارائه راهکارهای حقوقی به سازمان میراث فرهنگی برای تامین اعتبار از طریق این مجموعه و ایجاد توافق نامه‌ای دو جانبه در راستای تسریع در این امر و بازسازی این مجموعه اقدام لازم بعمل آورد.

محمدیان همچنین مشارکت مالکان واحدهای تجاری این بازار را برای تعمیرات محوطه داخلی، بدنه سازی متناسب با بافت تاریخی و قدیمی شهر، به لحاظ زیبا سازی و منظر شهری امری ضروری دانست.

حفظ و نگهداری بناهای تاریخی و مرمت آنها یکی از موضوعات بسیار مهمی است که در شیراز به دلیل تعدد متولیان این بناها، همواره با مشکلاتی مواجه بوده است؛ هم اینک در شیراز، بخشی از بناهای تاریخی ارزشمند در اختیار بخش خصوصی به عنوان بهره‌بردار بوده و بخشی نیز تحت مدیریت اوقاف و امورخیریه قرار دارد؛ از دیگر سو، برخی بناهای با اهمیت و ثبت شده نظیر باغ ارم، نارنجستان قوام و …. در اختیار دانشگاه شیراز بوده و عمارت عفیف آباد تحت مدیریت ارتش و بعضی دیگر مانند باغ دلگشا و … زیر نظر شهرداری شیراز اداره می‌شود.

اگرچه اقدامات مرمتی در همه بناهای تاریخی که دارای شماره ثبت ملی یا جهانی است، باید حتما با اطلاع و اجازه و تحت نظارت کامل اداره کل میراث فرهنگی برنامه‌ریزی، اجرا و مدیریت شود.

منبع: ایسنا

اصالت و صلابت مسجد پامنار سبزوار

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: مسجد چنانکه از نامش مشخص است در اصل محل سجده و نماز است، اما اگر به تاریخ برخی از مسجدها همچون مسجدالنبی، مسجدالاقصی، مسجدالحرام، مسجد جامع اصفهان و مسجد گوهرشاد بنگریم درخواهیم یافت که مسجد از ابتداء شکل‌گیری علاوه بر جنبه عبادی، کارکرد آموزشی، سیاسی، اجتماعی و هنری نیز داشته و از آنجا که محل گردهمایی مسلمانان بوده، از سویی تصمیمات بزرگی در آن اتخاذ می‌شده است.

رجبعلی لباف خانیکی با اشاره به گونه‌های مختلف مساجد اظهار کرد: مسجدها دو گونه بوده‌اند؛ مساجد معمولی که جایگاه برگزاری نمازهای پنجگانه بودند و مساجد جامع یا جمعه که علاوه بر ادای نمازهای عید، مسائل و مشکلات مسلمانان نیز در آن‌ها طرح و بررسی می‌شده و به دلیل ازدحام و حضور قاطبه مردم شهر در مسجد، گاه رویدادهای بزرگی مانند اجرای حد مجرمین، پناه آوردن مردم به آن‌ها در مواقع بروز سوانح طبیعی رخ می‌داده است. از همین رو مساجد جامع گاه آسیب‌پذیر نیز می‌شدند.

وی ادامه داد: به عنوان مثال در پناه مردم به مساجد در زمان جنگ‌ها، دشمنان در تعقیب آنان به مسجدها هجوم می‌بردند و نه تنها مردم را اسیر کرده و به خاک و خون می‌کشیدند، بلکه مسجد یا پناهگاه آن‌ها را نیز ویران کرده و یا به آتش می‌کشیدند. همانند غزها که مردم را در مسجد منیعی نیشابور قتل‌عام کرده و مسجد مطرز را به آتش کشیدند.

این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: به استناد کتاب مجمل‌التواریخ و القصص، «غزان یکباره حشر آوردند و اغلب مردمان از زنان و کودکان در مسجد منیعی گریختند و غزان تیغ در نهادند و چندان خلق در مسجد کشتند که میان خون ناپیدا شدند». مسجد پامنار یا مسجد جامع سبزوار نیز از جمله این نوع مساجد بود که در صحنه پرالتهاب تاریخ سبزوار شاهد رویدادهای مختلف خونینی بوده است.

لباف خانیکی خاطرنشان کرد: مسجد کنونی پامنار احتمالا در آغاز نیمه دوم قرن نخست هـ.ق به عنوان «مسجد جامع سبزوار» ساخته شد.  آن مسجد از جمله مساجد شبستانی و از نوع «خراسانی» بود که به شیوه «رازی» همانند مساجد فهرج یزد و جامع اصفهان ساخته شد. در آن گونه مساجد یک فضای ستون‌دار شبستان مانند در سمت قبله، یک صحن وسیع در سمت شمال شرق و رواق‌هایی در دو سوی شرق و غرب مسجد را شکل می‌دادند.

وی با اشاره به مصائبی که بر مسجد جامع سبزوار در کتاب تاریخ بیهق یاد شده، ادامه داد: مسجد آدینه قصبه سبزوار در روزگار حمزه‌بن آذرک‌الخارجی خراب گشته و مردم برای نماز جمعه و اعیاد خسروجرد به آنجا می‌رفتند. بعد از آن واقعه، زنی ریسنده هزینه تجدید بنای مسجد جامع را تقبل کرد و مسجد تجدید بنا شد. «امیر احمدبن عبدالله‌ خجستانی» دستور داد برای آن منبری از چوب آبنوس بسازند که نام احمد خجستانی به تاریخ ۲۶۶ بر آن نوشته شده است.

 

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: گویا مسجد خیلی دوام نیاورده، زیرا نوبتی دیگر «امیر ابوالفضل زیاری» در تاریخ ۳۷۰ هـ.ق مسجد را به عمارت تبدیل کرد و در سال ۴۲۰ هـ.ق «خواجه امیرک دبیر» مناره‌ای بر آن ساخت و آن مناره بر اثر زلزله‌ای در سال ۴۴۴ هـ.ق فروافتاد. معمار که قصد تجدید بنای مناره را کرده بود، کمی از مناره را مجددا تجددی بنا کرد. یک سال تجدید بنا را متوقف کرد تا تا نشست کند و سپس مناره را کامل کرد. آن مناره که در سال ۴۴۵ هـ.ق ساخته شد تاکنون باقی است. آن مناره از نوع مناره‌های جنبان همانند منارجنبان اصفهان و نمادی از فناوری و بهره‌گیری از علم فیزیک در هزار سال پیش بوده است.

لباف خانیکی اظهار کرد: در حال حاضر مسجد جامع قدیم سبزوار با وسعت ۳۵۰ مترمربع که به «مسجد پامنار» معروف است، در حاشیه خیابان بیهق سبزوار و بر یک شبستان و صحن و ورودی واقع است. منار کهن مسجد یا همان منارجنبان به ارتفاع ۲۳ متر در زاویۀ شمال‌غربی مسجد قرار گرفته و بر بدنه آن با خط آجری «بسم الله الرحمن الرحیم، محمد ، علی، فاطمه، حسن و حسین» نوشته شده است.

وی افزود: مسجد جامع سبزوار در طول حیات خود تغییر و تحولات فراوان یافته که آخرین تغییرات آن کاشیکاری سردر و نمای پایه‌های ایوان ورودی مسجد ظاهراً مربوط به سال ۱۳۷۲ است. همزمان بر دو طرفه ورودی مسجد نیز بخشی از سوره انسان بر روی کاشی نقش بسته است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی بیان کرد: اگرچه از مسجد جامع اکنون تنها مناره آجری آن برجای مانده ولی اصالت و صلابت آن کافی است که هر ساله تعداد زیادی گردشگر به خاطر دیدار و آشنایی با فناوری منارجنبان‌ها از آن خطه تاریخی و عالم‌خیز بازدید کرده و با مفاخر معماری ایران از نزدیک آشنا می‌شوند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

مسجد و مقبره شیخ برخ، قدیمی‌ترین بنای دوره اسلامی در قشم

مسجد جامع دماوند؛ شبستانی باشکوه یادگار سلجوقی

ریگان، سرزمین کوه و کویر

ریگان یکی از شهرستان‌های شرقی استان کرمان و دارای دو نوع آب و هوا است، آب و هوای گرم و خشک با دمای ۵۶ درجه و آب و هوای معتدل کوهستانی با دمای ۲۳ درجه که در نوع خود بی‌نظیر است. این شهرستان یکی از مناطق شرقی استان کرمان است که با برخورداری از دو اقلیم متفاوت دارای مناطق خوش آب و هوایی است که این مناطق بکر و زیبا همچنان در کویر می‌درخشد و مامنی برای استراحت گردشگران خسته از کویرگردی شده است. ۳۰درصد شهرستان ریگان را مناطق کوهستانی احاطه کرده و این همنشینی کوه و کویر در کنار چشمه‌های جوشان با آب گوارا و خنک که بدرقه گردشگران داخلی و خارجی و ساکنان پرتلاش و خستگی‌ناپذیر است سیمای جذاب و طبیعت دل‌انگیزی را ترسیم کرده است.

مقبره شاه خورشید

این منطقه در روستای جزان خاص از توابع ریگان واقع شده فاصله آن تا شهر قدیم ریگان ۵۰۰ متر و بنا به صورت مربع در اضلاع ۷/۵ ×۷/۵ متر ساخته شده است و گویا به دختر بهمن بن اسفندیار تعلق دارد.

ویرانه‌های شهر قدیمی ریگان

در ۵ کیلومتری جنوب‌غربی محمدآباد ریگان خرابه‌های شهر دیده می‌شود که متعلق به قبل از اسلام بوده و تاریخ دقیق آن مشخص نیست بنای آن شهر را به بهمن‌بن اسفندیار نسبت داده‌اند.

ریگان

قلعه دهگود

این قلعه واقع در روستای دهگود در مجاورت روستای بمبویان نواحی جنگل کهورد دردو کیلومتری شهرریگان قرار دارد. قدمت قلعه دهگود تاریخی به قبل از صفویه برمی‌گردد. این قلعه به نحوی ساخته شده است که می‌توان جنگل کهور منحصربه‌فرد را از بالای برج آن نظاره‌گر بود.

تپه‌های شنی

مهم‌ترین جاذبه گردشگری ریگان تپه‌های شنی این شهرستان است که به عنوان بزرگترین تپه‌های شنی جهان شهرت دارند و مکان مناسبی برای توریست درمانی است. نکته قابل توجه در خصوص این تپه‌ها خاصیت درمانی آن است بطوریکه بسیاری از گردشگران از استان‌های مجاور کرمان و بقیه استان‌های کشور برای درمان بیماری‌های خود به این تپه‌ها پناه می‌آورند و گرمای این تپه‌ها را نسبت به آب گرم‌های مختلف ارجح می‌دانند.

گردشگران با حضور در این تپه‌ها و با کندن چاله و خوابیدن در میان شن‌ها به تدریج گرمای شن‌های کویر را جذب بدن خود می‌کنند. شن درمانی برای درمان درد زانو به‌خصوص درد مفاصل و حتی لاغری مفید است.

ریگان

این تپه‌ها محل برگزاری مسابقات شترسواری، موتورسواری، ماشین‌سواری و همچنین پیاده‌روی بر روی شن هم هستند. بهترین موقع روز برای رفتن به بالای تپه‌ها قبل از ظهر و تا نزدیک عصر است زیرا در این مکان حیرت‌آور بادها با سرعت زیاد در حال وزیدن هستند و با توجه به منطقه جغرافیایی که در بیابان است هوا بسیار سرد و تنها عامل گرم‌شدن انسان در بالای ۷۵متر ماسه شنی خورشید است ولی باز هم بستگی دارد چه موقع از سال به اینجا سفر کنید.

وجود آبشارها، چشمه‌سارها و قنوات مناطق کوهستانی جلوه‌ای به یاد ماندنی در این شهرستان ایجاد کرده است. هر چه به مناطق کوهستانی ریگان نزدیک می‌شوید، عطر گیاهان دارویی مثل آویشن، درمنه، کلپوره و کسرک انسان را به وجد می‌آورد.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

مرنجاب _قلب تپنده کویرهای ایران

ماهان، نوایی آهنگین در خطه کویر

مسجد و مقبره شیخ برخ، قدیمی‌ترین بنای دوره اسلامی در قشم

معماری مساجد قشم آمیزه‌ای از معماری «ایرانی – اسلامی» است. تزئینات مناره‌ها و تعدد گنبدها، اغلب ساده و بدون کاشی‌کاری‌های معماری مرسوم هستند. همچنین استفاده از مصالح و روکش‌کاری‌های دیوارها و ستون‌ها، همگی هویت ویژه‌ای به‌عین مسجدها بخشیده است. از دیگر ویژگی‌های مساجد قشم، می‌توان به‌عدم وجود بادگیرها و گاه حذف گنبدها؛ برخورداری از بخش‌های زمستانی و تابستانی؛ استفاده مناسب از مصالح بومی و هماهنگی‌های محیطی و نیزعدم بهره‌گیری از تزئینات فزاینده در شبستان و ساختمان آن‌ها اشاره‌کرد.

موقعیت مسجد

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه، از توابع دهستان «رمکان»، بخش مرکزی شهرستان قشم، در استان هرمزگان واقع‌شده است. روستای کوشه در ارتفاع ۲۵ متری از سطح دریا و در موقعیت ۲۷ درجه و ۱۴دقیقه عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی واقع‌شده است. این روستا از شمال به روستای کاروان، از جنوب به روستای جی‌جیان، از غرب به روستای گربه‌دان و از شرق به روستای تم سنتی منتهی‌می‌شود.

تاریخچه بنا

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه را به‌احتمال از بناهای دوران عمر، خلیفه دوم، بشمار آورده‌اند و به‌احتمال‌زیاد، این بنا قبلاً آتشکده بوده است. ساختمان اولیه مسجد در سال‌های اولیه اسلامی و در خلال فتح جزایر و بنادر ایران، به دست عمرو بن عاص و به امر او در روستای کوشه قشم ساخته‌شده است. این مسجد یک بار در سال۲۴۴ هجری تعمیر و در سال۷۳۶ هجری براثر زلزله، ویران‌شده است.

مسجد و مقبره شیخ برخ در سال ۷۳۷ هجری توسط سلطان فتح‌الله نواده سلطان محمود غزنوی که احتمالاً از پادشاهان «هرمز» یا «لارستان» بوده، تجدید بناشده است. افسانه بسیار دل‌نشینی درباره این مسجد سینه‌به‌سینه نقل‌شده است: «در اثر زلزله‌ای ویرانگر، اکثر بناهای جزیره قشم با خاک یکسان شد، ازجمله عبادتگاه و زاویه زاهدی گوشه‌نشین بنام شیخ برخ. بعدها، کشتیبانی که از آفریقا آمده بود در دریا دچار طوفان سهمگین شد و پیش خود نذر کرد که اگر از این مهلکه جان سالم به دربرد، زاویه و مسجد شیخ برخ را در روستای کوشه بازسازی کند. طوفان سهمگین کشتی او را در سواحل نزدیک همین روستا، به گل نشاند و او از چوب‌های دکل کشتی خود، مسجد و زاویه شیخ برخ را بازسازی کرد و بر تخته ورودی به‌خط نسخ خام نام شیخ و تاریخ تجدید بنای مسجد را حک کرد«.

حمد ابراهیم کازرونی، متخلص به نادری، در کتابش، به مسجد یا مساجد روستای کوشه اشاره نکرده است، درحالی‌که به تعداد مساجد روستاهای دیگر قشم پرداخته و در توصیف روستای کوشه، تنها به آب شرب و زراعت آن اکتفا کرده است. به نظرمی‌رسد، با توجه به سال تألیف این کتاب (۱۲۵۰تا ۱۲۶۴ ه– ق) این مسجد متروکه بوده است. پس از زلزله سال ۱۱۱۰ هجری، زلزله دیگری در سال ۱۳۰۱ ه– ق، این جزیره را لرزاند و ۳۱ ده و مسجد را خراب کرد (سدیدالسلطنه، ۱۳۷۱:۳۴۰) ملاسلیمان خمیری، متخلص به مسافر، علاوه بر ذکر اسامی روستاها و دهات ویران‌شده، به روستای کوشه نیز اشاره‌کرده است، ازجمله در ابیات زیر:

«لافت» ویران شد، جزیره شده خراب

«بهل» کن در جمله آنان حساب

نی بنای مسجد و منبر، بماند

هیچ‌چیزی، جز خاکستر، نماند

سی‌ویک ده، با چهل مسجد، خراب

مردمان بی‌توشه و بی‌زاد و آب

شهر «کوشه» با سراوان، گربه‌دان

بی‌جیان و بی‌ریان و توریان

سید محمدعلی هاشمی رمکانی در یادداشتی که برای احمد اقتداری فرستاده، نوشته است: «مسجد و گنبدی وجود دارد در مغرب قریه کوشه بنام مسجد (برخ) شیخ الاسود نیز گویند و شیخ برخ پیری است که آنجا آسوده است، تاریخ بنا و تعمیر مسجد در لوحی به خط کوفی نوشته‌شده بود و روی دروازه مسجد نصب بوده و یکی از مشایخ جناح بستک آن را خوانده و به زبان عربی ترجمه نموده است.»

در کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس ذیل عنوان «زیارت شیخ برخ الاسود و مسجد قدیمِ» چنین آمده است: «قریه کوشه بر وزن توشه از قراء جزیره قشم از طرف شمال به مسافت ۴ میل جنوب دریا واقع‌شده است، به مسافت هفت میل شرق و محاذات قریه گوردین واقع‌شده است. در خارج و اتصال به قریه کوشه مسجد قدیمه‌ای دیده‌می‌شود که چند بار مرمت‌شده و باز مخروبه است. در درون مسجد عرض آن ۲۸ فیت (۸/۵ متر) و طول آن ۴۲ فیت (۱۲/۸ متر) و ارتفاع ۲۰ فیت (۶ متر) می‌شود، دو ایوان که یکی از آن‌ها مسقف است، جلو مسجد بناکرده‌اند. در خارج و قبله مسجد بقعه‌ای است قدیمِ. دور بقعه ۷۰ فیت (۲۱ متر) می‌شود. در آن بقعه مقبره‌ای است به عرض ۴ فیت (۱/۲۰ متر) و طول ۱۰ فیت (۳ متر) و ارتفاع یک فیت (۳۰ سانتی‌متر)، آن را مدفن برخ الاسود معروف به جواهر دانند، از اولیا الله بوده و کرامات زیادی به او نسبت می‌دهند و چهار لوح چوبین متعلق به مسجد اطراف محراب آویخته شده، [در] سردر مسجد نصب بوده است، حروف الواح شاید سابقاً برجسته، و با خط قریب به ثلث است. موجب نگارش آن کتاب بنیان مسجد در حدود ۲۴۴ بوده، در نصف‌النهار ۲۶ رمضان ۷۳۶ از حدوث زلزله منهدم شده است، به امر یکی از شاهزادگان جزیره هرمز یا لارستان که ولایت آن حدود را داشته، مرمت‌شده، در ماه رجب سال بعد، از ترمیم فراغت یافته، آمر عبدالله علیشاه نواده محمود بوده است، این‌که شاهزاده قیدشده نظر بر این است که در کتیبه موقع درج اسم پدر چنین نگاشته شده است (بن الملک الاسعد) کلمه الاسعد بر زنده‌ها خطاب کنند. پس روشن می‌شود که امر کننده ترمیم، از شاهزادگان بود و پسر پادشاه بوده است. اینکه احتمال داده شد شاید از شاهزادگان لارستان بوده باشد، نظر به نقطه‌ای قریب لافت که به علاءملک موسوم است. علاءملک در القاب ملوک لارستان دیده می‌شود. آخرین ملوک لارستان ابراهیم ثانی علاءملک بود و جزیره قشم تقریباً حدود لارستان واقع می‌شود در آن زمان بسط ناحیه لارستان تا به دریا و بندر خمیر منبسط بود، ملوک بنی قیصر و آل طیبتی که زمامداران قشم بودند، منقرض‌شده بودند، احتمال نسبت به ملوک هرمز هم به واسطه قرب جوار قشم وهرمز است. ممکن است مدفن شیخ برخ بر وزن برج در حدود سال ۲۴۴ موجود بوده که احتراماً این مسجد را آنجا بناکرده‌اند « (سدید السلطنه، ۱۳۴۲:۶۷۷؛ اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۴-۷۹۷)

سید محمدعلی هاشمی رمکانی همان شرحی که سدیدالسلطنه ذکر کرده را برای تاریخ بنا آورده، اما نام بانی تعمیر را، فتح‌الله بن شمس‌الدین بن سعید (یک اسم کرم‌خورده) بن محمود، ذکر کرده است. (اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۹-۸۰۰)

هاشمی همچنین نوشته است که لوح تاریخ بنای مسجد برج را مأموران فرهنگ از جای خود خارج کرده و به تهران فرستادند. سقف گنبد مقبره شیخ برخ در زمان قواسم جواسم خراب شد و دیگر به‌جای آن سقفی ساخته نشد.

درباره شیخ برخ گفته می‌شود: دو برادر صاحب کشف و کرامت، موسوم به توکل و جوهر، مرید عبدروس نامی از اولیاء‌الله که در «عدن» مدفون است که توکل در قریه «گیادن» از قرای قشم و جوهر که به برخ معروف است در کوشه مدفون هستند.

اقتداری به نقل از سدیدالسلطنه می‌نویسد: «بنیان بنای اخیر ۱۳۰۷ بود وضع قدیم را از میان برده و به وضع حالیه بناکرده‌اند.»

در کنار مسجد، یک برکه به‌صورت، شمالی جنوبی، وجود داشته است. تا سال ۱۳۰۰ق، این مسجد، در مرکز روستا قرار داشت و به‌عنوان «مسجد جامع» از آن استفاده می‌شد.

محراب مسجد، در قسمت شمالی واقع‌شده و بالای محراب آثار قابی از گچ دیده می‌شود که حدود یک متر ارتفاع و یک و نیم متر طول دارد. در این مسجد لوحی چوبی وجود داشته که تاریخ بنا، ویرانی و تعمیر مسجد بر روی آن قیدشده بود. این لوح به تهران منتقل و هم‌اکنون در موزه ملی نگهداری می‌شود.

مسجد شیخ برخ در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۰۳، در فهرست آثار میراث‌فرهنگی کشور، به ثبت رسیده است. بنای کنونی مسجد بنای کنونی مسجد در زمینی به مساحت ۴۸۰ مترمربع احداث‌شده است، که شامل صحن؛ ایوان، گنبد، مناره، شبستان، محراب، مقبره شیخ برخ؛ منزل خادم و سرویس بهداشتی است. مسجد و مقبره در وسط صحن، با گنبد و یک مناره احداث‌شده است.

مسجد دارای شش ورودی است که در چهار طرف صحن یکسان و دارای عرض قرارگرفته‌اند. ابعاد ورودی‌ها تقریباً یک متر و ارتفاع ۲/۲۰ متر هستند. ورودی اصلی، دارای دری است، به ارتفاع ۲/۲۰ و عرض ۱/۲۰ متر، از جنس چوب با تزئینات سنتی بر روی آن، که درمیان ایوانی به‌صورت یک پیش‌آمدگی، به عرض ۲/۲۰ متر و بر روی دو ستون، به ارتفاع ۴ متر واقع‌شده، که طاقی کمانی در بالای این دو ستون قرارگرفته است. در پیشانی این ورودی تابلوی سبزرنگی قرار دارد که روی آن عبارت «مسجد شیخ برخ/ اداره اوقاف و امور خیریه قشم/ هیئت امناء مسجد» نوشته‌شده است. در سمت چپ این ورودی، منزل متولی مسجد قرار دارد. صحن مسجد، به مساحت تقریبی ۴۲۰ مترمربع در پیرامون مسجد قرار دارد. محدوده صحن با دیواری نسبتاً کوتاه پوشانده شده، که ارتفاع یک متری به‌صورت دیوار و در بالای آن به‌صورت حفاظ مشبک، با آجر و پوشش سیمان‌سفید اجراشده است. کف صحن از جنس موزاییک است. تک مناره مسجد و همچنین هلالی که در رأس گنبد قرار دارد، گویای آن است که این مسجد به «اهل تسنن» تعلق دارد.

مناره به قطر تقریبی سه متر و ارتفاع ۱۴ متر در ضلع شرقی بنا، قرارگرفته است. در بالای مناره و در میان گلدسته، مأذنه‌ای بر روی شش ستون استوارشده که به گنبد مخروطی هلالی که در بالای آن است، ختم می‌شود. تمام نمای بیرونی مسجد و مقبره، باسیمان سفید پوشانده شده است.

ورود به شبستان، از طریق سه در ورودی چوبی صورت می‌گیرد، که با ابعاد یک در دو متر ساخته‌شده‌اند. شبستان مسجد با طول ۱۰ و عرض ۶ متر و به مساحت ۶۰ مترمربع بناشده است. اهالی می‌گویند که سقف شبستان، از جنس چوب یک لنج قدیمی است که به داستان آن اشاره شد. کف شبستان از جنس موزاییک و با فرش‌های ماشینی طرح سجاده‌ای پوشانده شده است. همچنین دیوارهای شبستان با گچ سفید پوشانده شده است و قاب‌هایی از جنس گچ با تزئیناتی پیرامون آن‌ها و چند کتیبه کاشی‌کاری شده در آن دیده می‌شود. کتیبه کاشی‌کاری شده‌ای دورتادور سه ضلع شبستان، به طول ۲۰ متر و عرض ۶۰ سانتیمتر قرارگرفته است. این کتیبه، حاوی اطلاعاتی راجع به قدمت و گذشته مسجد از کتاب مروج الذهب مسعودی و با خط نستعلیق سفید، روی زمینه لاجوردی است.

محراب مسجد به‌صورت فرورفتگی عمیقی، با قوس جناقی، از جنس گچ در دیوار شبستان تعبیه‌شده است. در بالای محراب آثاری از یک قاب به چشم می‌خورد که یک متر عرض و یک و نیم متر طول دارد. در حال حاضر یکی از اضلاع این قاب در دیوار باقی‌مانده و سه ضلع دیگر فروریخته است. مقبره شیخ برخ در جوار مسجد شیخ برخ، زیارتگاه شیخ برخ با گنبد ویژه هشت‌گوش قرار دارد. سنگ گورهای قدیمی متعلق به دوران اولیه اسلامی، در گورستان مجاور مسجد شیخ برخ وجود دارد که نشان‌دهنده قدمت آن است. پوشش بیرونی گنبد خاکی این مسجد نیز باسیمان سفید پوشانده شده است. در رأس گنبد بر فراز میله‌ای به ارتفاع یک متر، هلالی از جنس سیمان قرار دارد. این بقعه از سنگ لاشه و ملات واندود ساروج و گچ، با پلانی مربع در ابعاد ۵ متر در ۵ متر بناشده است. درون آن ازنظر تزئینات بدنه به‌صورت طاق‌نما سازی و سپس بخش بلند زیر پاکار گنبد آن‌که به سه دوره تقسیم می‌شود، شباهت بسیاری به تزئینات و طاق‌نما سازی ساده وکولی در «بقعه بی‌بی مریم» قشم دارد.

منابع

– اقتداری، احمد؛ آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان، تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸

– امبرسز، نیکلاس و چارلز ملویل؛ تاریخ زمین‌لرزه‌های ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران: آگاه، ۱۳۷۰

– سدیدالسلطنه، محمدعلی؛ بندرعباس و خلیج‌فارس، تهران: ابن‌سینا، ۱۳۴۲.

– سرزمین‌های شمالی پیرامون خلیج‌فارس و دریای عمان در صدسال پیش، استخراج و تنظیم و تحشیه و تعلیقات احمد اقتداری، تهران: جهان معاصر، ۱۳۷۱

– کازرونی، محمدابراهیم؛ تاریخ بنادر و جزایر خلیج‌فارس، با تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، بی‌جا: مؤسسه فرهنگی جهانگیری، ۱۳۶۷.

– نوربخش، حسین؛ خلیج‌فارس و جزایر ایرانی، تهران: سنایی، ۱۳۶۲

* گزارش از مجتبی رضایی سرچقا