لندن برای جذب گردشگر برج لاله می‌سازد

یک شرکت معماری بین‌المللی انگلیسی، طرحی نو برای ایجاد یک مقصد فرهنگی و گردشگری جدید در لندن ارائه داده است که دومین ساختمان بلند در اروپای غربی خواهد بود.

در آینده شهر لندن میزبان حضور لاله‌ای ۳۰۵ متری خواهد بود که یکی از برجسته‌ترین جاذبه‌های گردشگری آن به حساب می‌آید. این طرح که قرار است یک مقصد گردشگری فرهنگی جدید در شهر لندن باشد دارای مزایای فرهنگی و اقتصادی فراوانی است که به همراه برگزاری رویدادهای متنوع فرهنگی به ارمغان خواهد آمد.

از نظر طراحان، این لاله می‌تواند روح شهر پیشرو و مترقی لندن را در خود داشته باشد و مزایای قابل توجهی برای ساکنان شهر و سایر بازدیدکنندگان فراهم آورد. از سوی دیگر، با توجه به ارائه منابع و موارد آموزشی بی‌نظیر، این ساختمان می‌تواند در کنار منافع بسیاری که برای نسل فعلی ساکنان لندن دارد به نمادی فرهنگی و اجتماعی برای آیندگان نیز تبدیل شود.

طراحان این پروژه با وجود شناخت کافی از لندن و جایگاه آن به‌عنوان یک بستر جهانی معتقدند که این لاله، کلاس درس “هنر محور” در آسمان شهر لندن خواهد بود که تاریخ و پویایی شهر در آن به دانش‌آموزان تدریس می‌شود. چشم‌انداز این برج مرتفع، شامل پل‌ها ودر و دیوارهای شیشه‌ای داخلی و چند تله‌کابین‌ است که در بخش بیرونی نمای ساختمان در حرکت هستند.

در داخل ساختمان آن نیز یک رستوران تعبیه شده است که چشم‌انداری کلی و همه‌جانبه از شهر را برای مشتریان فراهم می‌کند. علاوه بر این، پروژه برج لاله چند بخش آموزشی را نیز دربرمی‌گیرد که یکی از این بخش‌ها با عنوان “کلاس درس در آسمان”، سالانه ۲۰ هزار محل رایگان در اختیار دانش‌آموزان شهر لندن قرار می‌دهد تا کلاس‌های آموزشی را بر فراز آسمان تجربه کنند.

در کنار بخش‌های آسمانی، طراحان این برج از بخش‌های زمینی آن نیز غافل نبوده‌اند و به منظور افزایش قلمرو آن در سطح زمین، اقدام به ایجاد یک پارک جیبی به همراه یک آلاچیق دو طبقه کرده‌اند که روی سقف آلاچیق نیز یک باغ سقفی عمومی تعبیه شده است.

blank

به منظور کاهش مصرف انرژی در این برج از شیشه‌هایی با کارایی بالا و سیستم‌های بهینه‌سازی ساختمان استفاده خواهد شد. در طراحی سیستم‌های گرمایشی و سرمایشی ساختمان نیز فن‌آوری احتراق صفر به کار خواهد رفت و بدین ترتیب سلول‌های فتوولتائیک یکپارچه، انرژی موردنیاز کل ساختمان را تولید و تأمین خواهند کرد. در طراحی این برج حتی کاربران ویلچر هم از قلم نیفتاده‌اند و ساختمان برای افراد معلول حرکتی نیز مناسب سازی شده است.

این طرح هم‌اکنون در شهرداری لندن قرار دارد و در انتظار تأیید نهایی شهردار به سر می‌برد. شهردار لندن معتقد است که نیاز به بررسی‌های بیشتر در جزئیات ارائه شده وجود دارد چرا که کیفیت نامناسب طراحی برای چنین بنای برجسته‌ای می‌تواند منجر به ایجاد محدودیت در منافع عمومی و وارد شدن آسیب به افق باشکوه شهر لندن شود که تأثیری منفی وجه فرهنگی آن خواهد داشت. این آسیب همچنین می‌تواند فضای عمومی خیابان‌ آن منطقه را نیز نامطلوب و ناخوشایند کند.

منبع خبر:ایمنا

blank

راه رفتن روی ستاره‌ها

پیاده‌روی “مشاهیر هالیوود” یکی از برجسته‌ترین جاذبه‌های گردشگری آمریکا است که اکثر گردشگران آن را می‌شناسند.

به گزارش خبرنگار ایمنا،  پیاده‌رو مشاهیر هالیوود، مابین بلوار هالیوود و خیابان واین در هالیوود کالیفرنیای آمریکا قرار دارد در این پیاده‌رو بیش از دوهزار و ۶۰۰ ستاره برای بازیگران، کارگردانان، موسیقی‌دانان، تهیه‌کنندگان، گروه‌های تئاتری و شخصیت‌های تخیلی نصب شده ‌است.

پیاده‌رو “مشاهیر هالیوود” در سال ۱۹۵۸ برای ارج نهادن به خدمات هنرمندانی که در صنعت سرگرمی کار می‌کردند، طراحی شد و نخستین ستاره آن در سال ۱۹۶۰ در آن نصب شد.

در سال ۱۹۸۵ ناحیه تجاری و تفریحی بلوار هالیوود برای محافظت از ساختمان‌هایش و حصول اطمینان از اینکه گذشته هالیوود به عنوان بخشی از آینده آن حفظ شود، در لیست رسمی آثار تاریخی ملی آمریکا قرارگرفت. این ستاره‌ها در ۱۵ بلوک و در مسافتی حدود دو کیلومتر از غرب به شرق کشیده شده‌اند.

رئیس اسبق اتاق بازرگانی هالیوود شخصی است که ایده ساخت این مکان را مطرح کرد و از طریق سایر اعضاء، ایده وی تکمیل‌تر شد؛ در نهایت کمیته‌ای برای بررسی این ایده تشکیل و وظیفه توسعه آن را بر عهده یک شرکت معماری گذاشتند. طرح پیشنهادی این پیاده‌رو در سال ۱۹۵۶ میلادی توسط “ام استوارت” که رئیس این مجموعه بود، داده شد.

در مورد چرایی انتخاب ستاره برای این پیاده‌رو، روایت‌های مختلفی وجود دارد؛ به عنوان مثال چون هتل هالیوود که برای چندین سال در آن منطقه قرار داشت، از طرح ستاره برای طراحی داخلی‌اش استفاده می‌کرد، به همین دلیل شکل ستاره انتخاب شد؛ شکلی در بیشتر ستاره‌ها در محلی که اسم هنرپیشه ذکر شده، وجود دارد که نشان‌دهنده‌ دسته‌بندی آن است. این دسته‌بندی شامل تصاویر متحرک، سریال‌های تلویزیونی، موسیقی، رادیو و تئاتر است.

blank

شایعه‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه نخستین ستاره، متعلق به “جوانا وودوارد” است، اما این فقط یک شایعه است. زمانی که این پیاده‌رو طراحی شد، به‌طور همزمان تعداد هشت ستاره ساخته شد که به این معنی است که همزمان هشت نفر افتخارِ داشتن نخستین ستاره را دارند؛ درست است ستاره گرفتن در پیاده‌روی مشهور هالیوود افتخار بسیار بزرگی است اما کسب ستاره در این پیاده‌رو هزینه‌ زیادی هم دارد. هزینه‌ هر ستاره در سال ۲۰۱۳ میلادی حدود ۳۰ هزار دلار بوده است.

همه نوع موجودی، حتی حیوانات قادر به گرفتن این ستاره‌ها هستند؛ کارتون “وینی خرسه و پوه”، “میکی ماوس و و سیمپسونزاز” جمله کارتون‌هایی هستند که ستاره‌ای را به خود اختصاص داده‌اند.

تصورش خیلی سخت است که چطور ستاره‌ای که با سیمان به زمین چسبیده، دزدیده شود، اما این حادثه واقعا رخ داده است! در سال ۲۰۰۵ میلادی ستاره‌ گرگوری پیک دزدیده شد و دیگر هیچگاه پیدا نشد؛ در سال ۲۰۰۰ میلادی هم ستاره‌های جیمز استوارت و کریک داگلاس دزدیده شدند و بعدا در منزل یک کارگر ساختمانی پیدا شدند.

منبع خبر:ایمنا

زندان انوشیروان

کویر گرم و خشک و نامهربان، اسرارآمیز هم هست. در سینه تفتیده کویر یادمان‌هایی از ایام کهن برجا مانده که حکایت از پیشینه درخشان تمدنی آن دارد.

به گزارش ایمنا، پوست خشکیده کویر و لبان تشنه‌اش حکایت از بی‌مهری آسمان و بخل زمین دارد. کویر همواره چین بر جبین دارد و با ابروانی درهم کشیده در انتظار فرصتی است تا قصه پر غصه فراغ آب را برای مسافران خسته از گرما بازگوید؛ اما در برزخ زمین خشک و آسمان بخیل این سرزمین، مردمانی زندگی می‌کنند که با سادگی و بی‌آلایشی و سختکوشی روزهای داغ را به شب‌های دوزخی آن پیوند می‌دهند.

blank

به هر یک از شهرهای کویری که سفر کنید ردّپایی از گذشته‌های دور را می‌بینید که بر ریگزارها و شنزارهای آن بر جا مانده است؛ کاروانسراها، خانه‌های خشتی، بازارها و واحه‌ها، بخشی از جاذبه‌های کویر است که بر صفحه خاک مرده آن خودنمایی می‌کند.

blank

جندق از روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران است. منطقه‌ای خشک که برای درک کویر و شناخت معماری و مردم‌ آن می‌توانید روزها و ماه‌ها در آن بمانید. نام این منطقه ادغام شده کلمه “جنب‌دق” و به معنی حاشیه کویر و زمین صاف است.

blank

این روستا در مسیر ریگ جن قرار دارد، کویری که کمتر کسی یارای گذر از آن دارد. جندق در گذشته در حاشیه مسیر جاده معروف و تاریخی ابریشم قرار داشته و به عنوان بندرگاه کویر، محل استراحت کاروان‌های عبوری بوده است.

این روستا چونان صدفی مروارید گرانبهایی را در دل پنهان کرده که بسیار جذاب و دیدنی است؛ دژی استوار از عهد ساسانی که برخی اعتقاد دارند زندان انوشیروان بوده است. نام این قلعه “دژ اردبیل” یا “قلعه انوشیروان ساسانی” است و شاید تنها قلعه باستانی است که هنوز زندگی روزانه در آن جریان دارد. با قدم زدن در کوچه پس کوچه های قلعه جندق می‌توانید از خانه‌های ساده و قدیمی، مسجد، حسینیه و حمام دیدن کنید. خانه شاعر معروف کشورمان، “یغما جندقی” نیز در این قلعه قرار دارد.

مصالح قلعه خشت و گل و قسمتی از پی دیوارها با تخته‌سنگ‌های بزرگ ساخته شده است. این قلعه در زمینی به مساحت ۱.۵ هکتار و به شکل ذوزنقه‌ ساخته شده و دو برج به ارتفاع ۲۲ متر در دو طرف دروازه آن است که به سمت شرق باز می‌شود و ورودی دالانی منحنی رو به درون قلعه است. ضلع شمالی این قلعه ۱۶۲ متر، ضلع شرقی آن ۱۳۱.۵ متر، ضلع جنوبی ۱۳.۵ متر و ضلع غربی آن ۱۴۲.۵ متر است. معماری این بنا به گونه‌ای است که در زمستان گرم و در تابستان خنکای مطبوعی دارد. قطر دیوارهای حصار بیرونی حدود یک تا ۱.۵ متر و گاه تا ۲.۵ متر است.

غیر از چهار برج موجود در زاویه‌ها، سه برج در پهلوی شرقی، دو برج در پهلوی جنوبی و یک برج در وسط دیوارضلع شمالی قرار دارد. دیوارها و برج‌های ضلع غربی تخریب شده است. این اثر تاریخی در سال ۱۳۹۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

منبع خبر:ایمنا

تاریخ شفاهی معماری مساجد ایرانی در برسیان

بارها گفته شده شرق اصفهان به مانند بهشتی گم‌شده است، این تعبیر شاید زیباترین و دقیق‌ترین آن‌ها باشد چراکه شرق به راستی بهشتی است از تاریخ، معماری، طبیعت و البته مردم؛ “روستای برسیان” یکی از صدها جاذبه دیدنی این بخش از اصفهان است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، از اصفهان تا گاوخونی سرزمین‌ها و سکونت‌گاه‌هایی وجود دارد که به واسطه رود جوشان و زندگی بخش زاینده‌رود، از دوران باستان در این منطقه شکل گرفته‌اند. سرزمین‌هایی که هر کدام در دل خود داستان‌های ناگفته و تاریخ به انزوا رفته دارند. شاید مهم‌ترین دلیل فراموش شدن داستان‌های مردم شرق، قطع شدن شریان زندگی آنان یعنی زنده‌رود باشد، تا وقتی که زندگی نباشد داستانی هم وجود ندارد.

روستای برسیان در ۳۵ کیلومتری شرق اصفهان یکی از روستاهایی است که با مناره و مسجد تاریخی خود روایت‌های زیادی در قلبش دارد. روستایی که گندم‌زارهای کنار مسجد آن زبان‌زد بوده و جلوه‌ای باشکوه از این بنا می‌دهد. این روستا که محلی‌ها آن را بیسیون نیز می‌خوانند، در اصل پارسیان بوده و از دوران گذشته رونق داشته و حتی در زمان صفوی نیز از مراکز مهم اصفهان به شمار می‌رفته است.

blank

مجموعه آثار معماری بسیار ارزشمندی در این روستا وجود دارد، از مناره و مسجدی که برسیان را بر زبان انداخته تا کاروان‌سرای عباسی آن که تاریخ منطقه را در روزهای نه چندان دور به رخ می‌کشد. همچنین چهارزیارت گاه در برسیان وجود دارد امام‌زاده شاه‌مراد، امام‌زاده شاه‌مردان، امام‌زاده شاه‌لنگر و امام‌زاده شمس‌الله که نقش زیادی در زندگی اجتماعی مردم منطقه دارند.

مناره و مسجد برسیان شاخص ترین بنای این روستا است، مناره‌ای که در دل مسجد سر به فلک گذاشته تا بلندای تاریخ و تمدن سرزمین را نشان دهد. مناره و مسجد در میان انبوه زمین‌های کشاورزی و گندم‌زارهای برسیان مانند نگین درخشانی است. این مسجد مربوط به دوران سلجوقی بوده و معماری آن مانند دیگر مساجد اولیه که در ایران ساخته شده، است.

blank

در شروع تاریخ دوره اسلامی ایران، مهاجمان عرب از منطقه اصفهان تاخت و تاز خود را در امتداد راه‌هایی که به دشت‌ها، کویرها و کوه‌ها منتهی می‌شد، دنبال می کردند. این پیشروی‌ها در مناطقی بود که مردمانش وارث تمدنی کهن بودند، برسیان نیز یکی از همین شهرها بود که در دوران ساسانی از مراکز مهم مذهبی به شمار می‌رفت. به همین دلیل مردم این منطقه بدون توجه به نقشه‌های عربی، الگو معماری ایرانی اسلامی را برگزیدند که مهم‌ترین آن‌ها گروه‌های چهارطاقی و گنبدخانه‌ها بودند.

مسجد جامع برسیان نیز از این گروه از بناها شمرده می‌شود که در چهار طاقی آن دیگر معماری ساسانی از میان رفته ولی روح آن بر بنا باقی مانده است. این بنا شباهت زیادی به مسجد جامع عتیق اصفهان دارد، البته مسجد جامع برسیان در ابتدا تنها یک گنبدخانه داشت که از کنار آن نیز مناره‌ای قدعلم کرده بود. مسجد جامع برسیان نمونه عالی برای مرور تاریخ شفاهی معماری ایرانی اسلامی است، مسجدی که در عهد سلجوقیان ساخته شد و به خوبی روند رو به رشد مسجد سازی در ایران را نشان می‌دهد.

blank

برسیان در زمان صفوی به دلیل نزدیکی به شهر اصفهان و آب و هوای خوب محل تفرج شاه و درباریان بود. به همین دلیل در زمان صفوی نیز ساخت و سازهایی در این منطقه صورت گرفت که معروف‌ترین آن کاروانسرایی است که در کنار مسجد ساخته شده است. تزئینات و بخش‌های در این دوره به مسجد برسیان نیز اضافه شد و این مسجد گسترش پیدا کرد؛ صحن مهم‌ترین بخشی بود که در عهد صفوی به مسجد اضافه شد.

مناره مسجد برسیان‌ از کهن‌ترین مناره های تاریخی ایران و جامع بهترین ظرایف فنی آجرکاری عصر سلجوقی است که از دیرباز از بناهای‌ جالب‌ توجه‌ اصفهان‌ به‌ شمار می‌آمده‌ است. این‌ مناره بر خلاف مناره های قرن هشتم به بعد، دور از سردر اصلی و خارج از گنبد و چسبیده به ساختمان مسجد و به صورت میله ای منفرد و مدوّر بنا شده است و با ارتفاع‌ ۵۵/۳۴ متر بر دایره‌ای‌ به‌ قطر ۷۵/۵ متر بنا نهاده‌ شده‌ است.

blank

مناره برسیان در کنار مسجد آن از قدیمی‌ترین آثار اسلامی ایران به شمار می‌روند، این مجموعه نمونه‌ای عالی برای نمایش آن چیزی است که در صدر اسلام رخ داده و همانطور که گفته شد تاریخ شفاهی مساجد ایرانی اسلامی را در برسیان می‌توان یافت. از هر دوره‌ تاریخی و از هر قرن و حکومتی در این مسجد کتیبه، تزئین یا بخشی بر جا مانده است. پس از فراز و فرودهای فراوان این مسجد و مناره آن از دل تاریخ سر بلند بیرون آمده‌اند به این نسل رسیده‌اند، اما اکنون مسجد جامع برسیان حتی سردر در خور نیز ندارد.

منبع خبر:ایمنا

آشنایی با مسجد گنبد طلایی اندونزی

مسجد گنبد طلایی در اندونزی علاوه بر اینکه محلی برای عبادت و نماز روزمره برای مسلمانان است، یک منطقه گردشگری خانوادگی هم به شمار می آید که توجه بسیاری از مردم را به خود جذب کرده است.

به گزارش خبرنگارمهر، مسجد دِیان المهری معروف به مسجد گنبد طلایی (Masjid Kubah Emas) مسجدی است که در شهر دِپوک (واقع در جنوب جاکارتا) واقع شده است. این مسجد علاوه بر محلی برای عبادت و نماز روزمره برای مسلمانان، یک منطقه گردشگری خانوادگی و جالبی است که توجه بسیاری از مردم را به خود جذب کرده است؛ چرا که گنبدهای آن از طلا ساخته شده است؛ و به علت وسعت فضا و آسانی دسترسی برای عموم، این مکان اغلب به عنوان یک مقصد گردشگری یا یک مکان برای استراحت در نظر گرفته شده است.

مسجد گنبد طلایی توسط حاجیه دِیان ذریه میمون الرشید (یک تاجر از شهر بانتن که در ۲۹ مارس ۲۰۱۹ در گذشت) که از سال ۱۹۹۶ زمین آن را خریداری کرده بود، ساخته شده است. شروع ساخت آن از سال ۲۰۰۱ آغاز و در سال ۲۰۰۶ به اتمام رسید.

این مسجد در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۶ برابر با عید سعید قربان برای عموم افتتاح شد. این مسجد در فضای بالغ بر ۵۰ هکتار قرار دارد و حدود ۶۰ در ۱۲۰ متر و یا حدود ۸۰۰۰ متر مربع مساحت دارد. این مسجد می تواند حدود ۲۰.۰۰۰ (بیست هزار) نفر را جای دهد. فضای این مسجد اغلب به عنوان باشکوه ترین مسجد منطقه آسیای جنوب شرقی یاد شده است.

مسجد گنبد طلایی دارای ۵ گنبد است؛ یک گنبد اصلی و ۴ گنبد کوچک. جالب اینجاست که تمام گنبد ها با طلای ۲ تا ۳ میلی متر و موزاییک های کریستال پوشیده شده است. شکل گنبد اصلی شباهت به گنبد تاج محل دارد. قطر پایین آن گنبد ۱۶ متر و قطر وسط آن ​​۲۰ متر است و ارتفاع آن به ۲۵ متر رسیده است. در حالی که ۴ گنبد کوچک دارای ۶ متر قطر پایین و ۷ متر قطر وسط است و ارتفاع آن به ۸ متر رسیده است. علاوه بر این، در این مسجد لامپ آویز وجود دارد که به طور مستقیم از ایتالیا به وزن ۸ تن آورده شده است.

علاوه بر این، تزئین حجاری برجسته در بالای محل امام مسجد از طلای ۱۸ عیار ساخته شده است. حصار در طبقه دوم و دکوراسیون خوشنویسی در سقف مسجد به همین ترتیب است. در حالی که تاج ستون های مسجد که مجموعاً ۱۶۸ قطعه است، با مواد باقی مانده طلا ساخته شده است.

به طور کلی، معماری مسجد از نوع معماری مساجد در خاورمیانه با ویژگی های گنبد ها، مناره ها، حیاط الهام گرفته شده است و از جزئیات تزئینی با عناصر هندسی و اوبِلیسک برای تقویت رنگ های اسلامی معماری آن استفاده شده است. یکی دیگر از ویژگی های آن، وجود دروازه ورود به شکل یک پورتال و دکوراسیون هندسی و اوبِلیسک به عنوان زیور آلات می باشد.

حیاط داخلی ۴۵ در ۵۷ متر مساحت دارد که می تواند ۸.۰۰۰ نفر را جای دهد. شش مناره شش ضلعی با ارتفاع ۴۰ متر وجود دارد که نماد ارکان ایمان است. شش گانه مناره با گرانیت خاکستری ایتالیایی با زیور آلات دایره ای پوشیده شده است. در بالای آن، یک گنبد موزاییکی ۲۴ عیار مشاهده می شود.

اما گنبدها به شکل گنبدهایی است که مساجد در ایران و هند از آن استفاده کرده اند. پنج گنبد نماد ارکان اسلام است که همه آن‌ها در یک موزاییک ایتالیایی ۲۴ عیار پوشیده شده است.

این مسجد در قسمت داخل آن، ستون های محکم و مرتفعی را به منظور ایجاد یک فضای بزرگ تنظیم کرده است. سالن مسجد تک رنگ، به رنگ کرم است که فضای آرام و گرم را ایجاد می کند. مواد آن از سنگ مرمر از ترکیه و ایتالیا ساخته شده است. در وسط سالن، چراغ های آویزان شده از برنج با پوشش طلا با وزن ۲.۷ تن وجود دارد که توسط عاملان ایتالیایی کار شده است.

منبع خبر:خبرگزاری مهر

تاریخ سنگفرش شده

“ویا دل کورسو” خیابان اصلی در مرکز شهر رم است که از زمان کلاسیک بسیار معروف بوده؛ در اطراف این خیابان، جاذبه‌های گوناگونی وجود دارد همچنین تاریخ و معماری رم در این خیابان بسیار نمایان است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، خیابان “دل کورسو” از مرکز رم می گذرد، بزرگ‌ترین مراکز خرید در این خیابان قرار دارند، از این‌رو به آن خیابان “مد” هم می‌گویند. این خیابان طولانی میدان دل پوپولو را به میدان ونیزیا متصل می‌کند؛ این شاهراه دارای تار و پودی غنی از تاریخ، مراکز خرید مدرن، ساختمان‌های به جا مانده از دوره رنسانس، کلیساهای مهم و میدان‌های عمومی است، کلکسیون نقاشی‌های موجود در این قصر، یکی از بهترین رازهای سر به مهر رم است.

blank

نام خیابان “ویا دل کورسو” از مسابقات اسب‌سواری گرفته شده که بخشی از جشن‌های کارناوالی رومی بوده است؛ کورسو از ویتوریانو شروع می‌شود که بنای یادبود ویکتور امانول دوم، نخستین پادشاه ایتالیای متحد، است که با استفاده از سنگ مرمر بورسی زمانی ساخته شد که با پنجاهمین سال متحد شدن ایتالیا همزمان شود. سرباز ناشناخته‌ ملی نیز پس از جنگ جهانی اول در آنجا کشته شد.

تقریباً در نیمه‌های خیابان در سمت چپ، میدان “کولونا” با آن ستون معروفش که اثر مارکوس اورلیوس است خودنمایی می‌کند. قصر کیجی که اقامتگاه نخست وزیر ایتالیا بوده هم در نزدیک میدان کولونا قرار دارد؛ در فاصله بین ویا دل پارلامنتو و میدان دل پوپولو، محوطه پیاده‌رویی وجود دارد که تماما به مراکز خرید اختصاص یافته است و نمی‌توان با ماشین وارد آن شد.

blank

خیابان ویا دل کورسو به یک میدان باشکوه می‌رسد که به آن میدان مردم می‌گویند؛ در طول ۳۰۰ سال قدمت این میدان، بناهای متفاوتی در آن بنا شده‌اند که از لحاظ معماری و تاریخی ارزشمند هستند. در سال ۱۵۶۱، پورتا دل پوپولو، دروازه قرون وسطی‌ای شهر، بازسازی شد.

بهترین فروشگاه‌های برند را می‌توانید در خیابان “ویا دل کورسو” پیدا کنید و به همین دلیل است که آن را خیابان مد نیز می‌نامند؛ علاوه بر برندهای معروف، دیگر فروشگاه‌هایی هستند که در آن جا می‌شود با قیمت‌های خوبی اجناس متنوعی را پیدا کرد که این را می‌توان یکی از ویژگی‌های معروف این خیابان نامید.

دل کورسو اگرچه یک خیابان مهم و مرکزی شهر رم است اما باید در نظر داشت که اکثر خیابان‌های رم، از ما بین بناهای تاریخی میگذرند و سنگفرش شده‌اند؛ تراکم جاذبه‌های گردشگری در ویا دل کورسو همچنین تجربه قدم زدن بر روی سنگفرش‌های معروف ایتالیایی، پیاده‌روی را تبدیل به بهترین گزینه برای گشتن در این خیابان کرده است.

منبع خبر:ایمنا

blank

هویت شهری و گردشگری

هویت شهری از دو منظر کالبد فیزیکی شهر و روح آن یعنی ویژگی‌های محیطی غیرظاهری که شهر مورد نظر را از سایر شهرها متمایز می کند، تعریف می‌شود؛ در واقع هویت شهر مجموعه‌ای است از ویژگی‌های فضایی و ساختاری یک شهر که در کنار مفاهیم فرهنگی- اجتماعی خاص آن معنا پیدا می کند.

به گزارش ایمنا، مهم‌ترین جنبه‌ای که در ارتباط با «گردشگری شهری» توسط گردشگران ارزش گذاری می‌شود اصالت و منحصر به فرد بودن شهر است؛ این یعنی همان هویت شهری. وابستگی متقابل بین توسعه صنعت گردشگری و حفظ و تقویت هویت شهری کاملا بارز است. البته باید در نظر داشت که توسعه صنعت گردشگری به ویژه در شهرهای تاریخی تنها پیامدهای مثبت را به دنبال ندارد بلکه گاهی نتایج منفی نظیر تهدید ارزش‌های شهری و روش زندگی درپی گسترش این صنعت نیز به وجود می آید. «فاتیما برناردو» و «ژوانا آلمیدا» در مقاله‌ای با عنوان «هویت شهری و گردشگری» به منظور درک بهتر ارتباط بین حفظ هویت یک شهر تاریخی و توسعه گردشگری، محله آلفاما واقع در شهر تاریخی لیسبون پرتغال را مورد مطالعه قرار داده‌اند. این مقاله را که در ادامه می‌خوانید پیش‌تر در نشریه الکترونیک «شهرگاه» که مجله‌ای در حوزه تخصصی مدیریت شهریست، انتشار یافته است.

بحث «هویت شهری» در مراکز تاریخی آنچنان از اهمیت برخوردار است که برنامه ریزی شهری را تحت تاثیر قرار داده است چرا که مهم ترین رکن معرفی شهرهای تاریخی یعنی «گردشگری» بیشترین نفع را از مفهوم هویت شهری می‌برد. درواقع سه عنصر گردشگران، افراد بومی و شهر تاریخی کاملا به یکدیگر وابسته اند و مهمتر اینکه هر سه آن ها نیز به طور مستقیم و بر اساس تعاریف مختلف به مبحث «هویت شهری» گره خورده‌اند.

به طور کلی می توان گفت که هویت شهری از دو منظر کالبد فیزیکی شهر و البته روح شهر یعنی ویژگی ‌های محیطی غیرظاهری که شهر مورد نظر را از سایر شهرها متمایز می کند، تعریف می‌شود. در واقع هویت شهر مجموعی است از ویژگی‌های فضایی و ساختاری یک شهر که در کنار مفاهیم فرهنگی- اجتماعی خاص شهر معنا پیدا می کند.

مهم‌ترین جنبه‌ای که در ارتباط با «گردشگری شهری» توسط گردشگران ارزش گذاری می‌شود اصالت و منحصر به فرد بودن شهر است؛ این یعنی همان هویت شهری! وابستگی متقابل بین توسعه صنعت گردشگری و حفظ و تقویت هویت شهری کاملا بارز است. البته باید در نظر داشت که توسعه صنعت گردشگری به ویژه در شهرهای تاریخی تنها پیامدهای مثبت را به دنبال ندارد بلکه گاهی نتایج منفی نظیر تهدید ارزش‌های شهری و روش زندگی در پی گسترش این صنعت نیز به وجود می آید.

بنابراین امروزه تلاش می شود که حمایت ساکنان شهرها را  نیز در این رابطه به دست آورد. چرا که اگر ساکنان در صنعت توریسم مشارکت داده شوند می توانند به عنوان سفیران گردشگری شهرشان ایفای نقش کنند. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از تحقیقات حوزه شهری حاکی از آن است که برای موفقیت در حفظ هویت شهری، برنامه ریزان باید راهکارهایی را توسعه دهند که با نگرش ساکنان در رابطه با هویت شهرشان تطابق داشته باشد.

به منظور درک بهتر ارتباط بین حفظ هویت یک شهر تاریخی و توسعه گردشگری، طی این مقاله، محله آلفاما واقع در شهر تاریخی لیسبون پرتغال مورد مطالعه قرار گرفته است.

آلفاما محله ای در قلب لیسبون

محله آلفاما در بخش مرکزی شهر لیسبون واقع شده و به عنوان بافت تاریخی و محبوبی شناخته می شود چرا که از حیث ساختار، تصویر کلی لیسبون را به نمایش می‌گذارد. این محله در طول یکی از تپه های جنوبی مشرف به شهر لیسبون و از قلعه سان جورج تا امتداد رودخانه تاگوس گسترش یافته است.

blank
محله آلفاما در لیسبون

آلفاما از زمان رومی ها و مغول ها به عنوان قلب لیسبون شناخته می‌شود. بافت شهری این ناحیه برگرفته از معماری‌های اسلامی است اما متاسفانه، زلزله سال ۱۷۵۵ موجب تخریب بخش‌های زیادی از این منطقه شد. با این وجود، خوشبختانه بازسازی‌هایی براساس الگوهای ساختاری قبلی نظیر کوچه های باریک، گذرگاه‌ها و پله‌ها، انجام گرفت تا معماری سابق پا برجا باقی بماند.

خانه ها در آلفاما قدیمی و کوچک هستند؛ بسیاری از عمارت های اعیانی و کاخ های طبقه متوسط جامعه در سراسر این محله دیده می شود. آنچه در آلفاما کاملا مشهود است، ساختار تنگ و باریک این شهر است به طوری که خیابان های عریض و طویل در آن دیده نمی شود.

blank
تراموای لیسبون

در واقع زمانی که پا به این محله می گذارید گویی وارد دنیای جدیدی شده اید که کوچکترین تاثیری از محیط اطراف خود نبرده است. فضای این محله بسیار زنده است؛ تمامی ساکنان تعامل روزانه ای دارند، تمام خیابان ها مملو از زنان، مردان و کودکانی است که هریک سرگرم کار روزانه خود هستند. شب های این محله نیز در طول فصل گرما دیدنی است چرا که همه در حال شادی و پایکوبی هستند…

اما همین محله پر جنب و جوش دچار مجموعه ای مشکلات از رسیدگی به میراث تاریخی گرفته تا خدمات به گردشگران و ساکنانش است و به همین خاطر نیز طی این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
حقیقت اینجاست که بازسازی‌های شهری که اساسا به منظورحمایت از صنعت توریسم در این ناحیه انجام شده است به علت اینکه بافت قدیمی شهر را تحت تاثیر منفی قرار داده از سوی ساکنان مورد انتقاد قرار گرفته است. علاوه بر این، شورای شهر لیسبون نیز گویا نظارتی بر این توسعه شهری ندارد. همین مسئله پژوهشگران را به انجام این مطالعه برای درک ارتباط بین هویت شهری و گردشگری ترغیب کرد.

به منظور انجام این پژوهش، محققان ابتدا افرادی را به عنوان شرکت کنندگان انتخاب کردند و سپس آن‌ها را به چهار گروه تقسیم کردند: ۱-ساکنان، ۲- افراد در کسب و کارهای هتل و مهمانپذیری، ۳- خرده‌فروشی‌ها و ۴- گردشگران خارجی (از کشورهای بلژیک، برزیل، ایالات متحده آمریکا، فرانسه، آلمان، ایرلند، ایتالیا، نروژ، لهستان، پرتغال، اسکاتلند، اسپانیا و سوئیس) و تصمیم‌گیران شهری. البته مدیران شهری که برنامه‌ریزی‌هایشان، محله آلفاما را تحت تاثیر قرار می داد نیز در این مطالعه حضور داشتند.

طی این مطالعه سعی شد تا به دو سوال پاسخ داده شود؛
۱. عناصر هویت آلفاما چه چیزهایی هستند؟
۲. رشد توریسم در آلفاما با چه مشکلاتی مواجه است؟

بررسی و مصاحبه هایی که با افراد مختلف صورت گرفت، نشان می داد که هویت شهری از دیدگاه طبقه های مختلف، متفاوت است. برای مثال، ساکنان آلفاما و افراد شاغل در صنایع هتلداری و خرده فروشی معتقد بودند که ترکیب کوچه ها، راه پله ها و خیابان های باریک و کاشی های رنگی بیانگر هویت این محله است. از نظر اغلب گردشگران اما ساختار قرون وسطایی محله و همچنین رواج تجارت سنتی موجود در این محله عناصر هویتی‌اش محسوب می شود. حال آنکه وجود آثار تاریخی تنها موردی بود که توسط تصیمیم گیران امور شهری مورد توجه قرار گرفته بود.

در واقع شهروندان، توریست‌ها و همچنین افراد شاغل در صنایع هتلداری و خرده فروشی، ابعاد اجتماعی شهر و به ویژه نمود طبیعی زندگی مردم در آلفاما، نظیر پهن کردن لباس‌ها در کوچه‌ها، ریخت اجتماعی محله با حضور شهروندان، طرز چیدمان شهری در خیابان‌ها و همچنینرفتار گرم و دوستانه ساکنان را به عنوان هویت شهری در نظر می‌گرفتند.

اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، برای توریست‌های خارجی، طرز استفاده از فضاهای شهری توسط شهروندان، پیکربندی شهر از دو بعد ریخت فیزیکی و اجتماعی و البته امنیت و آرامش حضور از اهمیت بیشتری برخوردار است.

جالب اینجاست که مدیران شهری اهمیت زیادی را به میراث معماری شهر نظیر مراکز تاریخی قرون وسطا، معماری‌های مغولی و چشم اندازها می دادند؛ حال آنکه هیچ تبلیغات گردشگری رسمی در رابطه با جنبه‌های اجتماعی شعر نظیر شیوه زندگی سنتی افراد محلی صورت نگرفته بود.

از دیگر یافته‌های این مطالعه، رابطه بین ساکنان آلفاما و گردشگران خارجی بود؛ در واقع چنان رابطه دوستانه‌ای بین ساکنان و گردشگران وجود داشت که گویی گردشگران از شهروندان بومی خود این محله بودند. هرچند عدم خرید توسط گردشگران موضوعی بود که فروشندگان از آن ناراضی بودند.

از جمله مشکلاتی که به عنوان تهدید برای گردشگری مطرح می‌شدند، آلودگی صوتی خودروهای سه پاچه‌ها، عدم تمیزی شهر، از بین رفتن مغازه‌های سنتی خاص و مهم تر از همه تغییر چهره شهر بدون در نظر گرفتن اصالت شهری عنوان شد.

اما نکته جالب اینجا بود که توسعه گردشگری و حضور گردشگران، مسئولان شهری را به اقدام برای بازسازی مکان های اقامتی ترغیب کرده بود و همین امر، افزایش میزان مالیات و کرایه ها را به دنبال داشت. به این ترتیب بسیاری از افراد از شهر و دیار خود کوچ کرده و به گفته خود ساکنان، اصالت شهر در حال از بین رفتن است.

به طور کلی، از حیث اقتصادی این شهر نیازمند توسعه صنعت گردشگری هست اما بنا به نظر ساکنان، افزایش هتل ها و مراکز اقامتی نباید منجر به تغییر چهره فیزیکی و اجتماعی شهر شود چرا که آن ها بر این باورند تغییرات ساختاری ناشی از نوسازی بافت قدیمی اصالت این محله را چه از حیث فرهنگی و چه از حیث ریخت شهری از بین برده است. البته مهمتر از همه اینکه مهاجرت افراد از این محله یکی از پیامدهای منفی این توسعه شهری بوده است.

مهم‌ترین نتیجه‌ای که از این پژوهش به دست آمد، اهمیت در نظر گرفتن تمامی جوانب برای توسعه صنعت گردشگری است چرا که اگر تصمیمات سازنده در مسیر نادرستی هدایت شوند می تواند، تاثیرات مخربی نظیر از دست دادن اصالت شهری را به بار آورد.

blank
یکی از گذرهای آلفاما

از دیگر نتایج به دست آمده اهمیت ابعاد فرهنگی و اجتماعی در هویت‌بخشی شهر است؛ در محله آلفاما، این تنها مراکز تاریخی نبودند که از دید گردشگری، هویت شهر بر شمرده می‌شدند، بلکه روش سنتی زندگی مردم حتی از پیش افتاده‌ترین آن‌ها نظیر خشک کردن لباس‌ها در خیابان، جزیی از اصالت و هویت شهری هستند که در کنار یکدیگر معنا پیدا می‌کنند.

محققان طی این مطالعه دریافتند که برنامه‌ریزان گردشگری شهری باید برای موفقیت هرچه بیشتر، ساکنان را در فعالیت هایی که برای توسعه این صنعت صورت می گیرد، درگیر کنند و به این ترتیب حس تعلق و هویت منطقه را در کنار رشد گردشگری افزایش دهند.

برای مثال، شورای محله آلفاما تا پیش از نتایج این مطالعه، توجهی به مسئله اذیت‌کننده آلودگی صوتی سه پاچه های درون شهری برای توریست‌ها نداشت. همچنین برای عبور و مرور تعداد زیاد گردشگر در سطح شهر نیز هیچ تدبیری نیندیشیده بود و این امر حتی با ایجاد یک ترمینال کشتی کروز در بخشی از آلفاما شدت گرفته بود.

در نهایت اینکه، محله‌ای نظیر آلفاما، اصالت و هویتش به ساختمان‌های قدیمی دست نخورده، مغازه‌های سنتی و سکوت نمادینش وابسته است پس باید آگاهی ها و حفظ اصالت این محله و متعاقبا رشد گردشگری را با تدبیر به پیش برود.

منبع خبر:ایمنا

خانه ای که رنگ و بوی شعر و هنر دارد/ ساده اما باصفا

خانه استاد شهریار در تبریز تبدیل به موزه ای شده که جای جای آن رنگ و بوی سادگی و احساس این شخصیت بزرگ ادبی را به خود گرفته است.

خبرگزاری مهر- گروه استان ها- فائزه زنجانی: خانه در یکی از کوچه پس کوچه های محله مقصودیه تبریز قرار گرفته است. چندین نفر هم که گردشگر به نظر می رسند، سر راه، آدرس خانه موزه را از من می پرسند. تابلویی که نام خانه موزه شهریار بر روی آن حک شده، در آبی رنگی را نشانمان می دهد که عکس استاد شهریار در کنار آن نقش بسته است. گویی استاد، خود به استقبال مهمانان آمده اند.

blank

خانه، حیاط کوچکی هم دارد و تابلویی که تصویر استاد بر آن نقش بسته را در حیاط نصب و شعر « شهر تبریز است و جان قربان جانان می کند  سرمه چشم از غبار کفش میهمان می کند» را بر روی آن حک کرده اند.

نگاهی به خانه استاد شهریار

خانه موزه یک ساختمان دو طبقه شامل زیرزمین و طبقه فوقانی را در خود جای داده است. قسمت زیرزمین، دربرگیرنده عکس‌ها و تصاویری از استاد شهریار، بخش سمعی و بصری و قسمتی مخصوص استراحت میهمانان و بازدیدکنندگان از موزه ‌است.

بخش فوقانی هم که در واقع بخش اصلی و قدیمی‌تر موزه ادبی استاد شهریار به شمار می‌رود، بخش‌هایی چون بخش اسناد قدیمی، عکس‌ها، دست‌نوشته‌ها، وسایل شخصی شامل لباس‌ها، کتاب‌ها، لوازم‌التحریر، رختخواب و بستر استراحت استاد، تالار پذیرایی منزل استاد، هدایا، لوح‌های تقدیر و تندیس‌های این شاعر بزرگ را در خود جای داده است.

blank

قدمت خانه به دهه چهل بر می گردد که در سال ۶۷ و بعد از درگذشت استاد توسط شهرداری خریداری می شود تا این ساختمان کوچک اما با صفا تبدیل شود به جایی که هر گوشه آن رنگ و بویی از استاد ادب ایران را دارد و درب آن روزانه برای پذیرایی از مهمانان و گردشگران باز بوده و جایی باشد تا اساتید و دوستداران شعر و ادب گه گاهی دور یکدیگر جمع شده و به یاد شهریار، شعری بخوانند.

استقبال گردشگران از موزه شهریار

در ابتدا وارد زیرزمین می شوم، عکس های استاد در گوشه به گوشه سالن نصب شده است؛ عکس هایی که هر کدامشان، انسان را به نقطه ای از زندگی استاد می کشاند و آنچه در تمامی عکس ها نمایان است، سادگی و بی آلایش بودن مردی است که توانست به ستاره ای بی بدیل در عرصه شعر و ادبیات تبدیل شود.

جلوتر می روم و وارد قسمتی می شوم که در آن، برای رفاه حال بازدیدکنندگان و مهمانان، مکانی برای استراحت در نظر گرفته شده و فضا نیز پر از عکس های قدیمی استاد و هنر هنرمندان خطاطی و خوشنویسی است که هر کدام با ذوقی سرشار، بیتی از اشعار شهریار را برای کار خود انتخاب کرده اند.

این روزها که چند روزی از روز ملی شعر و ادب و سالگرد درگذشت شهریار گذشته، فضای خانه موزه شلوغ تر از روزهای عادی است و در هر نقطه می توان شاهد حضور گردشگران و حتی برخی هنرمندان و اهالی فرهنگ بود.

blank

از زیرزمین که بیرون می آیم، مسیرم را کج می کنم به سمت طبقه بالا و قسمت اصلی خانه موزه. بالای پله ها، می رسم به فضایی که دور تا دور آن پر از عکس های یادگاری استاد و اثر هنرمندان مختلف خطاطی، خوشنویسی و نقاشی است. چندین محفظه هم قرار داده شده که یکی از آن ها پر از کتاب های چاپ شده استاد و دیگری آثار فاخر هنرمندان مجسمه سازی و پیکرتراشی در باب چهره شهریار است.

محفظه دیگر را هم پر کرده اند از روزنامه ها و مجلاتی که تصاویر و اخباری از استاد شهریار بر روی آن ها نقش بسته و البته چندین دهه از چاپ آن ها می گذرد.

blank

طبق اعلام مسئولان موزه، بیش از ۵۰۰ قطعه از آثار و نیز وسایل شخصی استاد شهریار شامل کتاب، دستخط و انواع یادبودها و هدایای داخلی و خارجی به همراه لوازم زندگی این شاعر تبریزی در موزه به نمایش گذاشته شده ‌است.

خانه ای ساده که قلب ادبیات معاصر شد

خانه در مجموع بسیار ساده است و این سادگی از ظاهر خانه تا وسایل آن و همچنین وسایل شخصی استاد به خوبی نمایان است. در یک اتاق، وسایل شخصی استاد را در معرض نمایش قرار داده اند. تشک و لحاف شهریار را پهن کرده اند و کنار آن هم یک چراغ نفتی گذاشته و کتری را بالای آن قرار داده اند تا چای استاد همواره آماده باشد برای پذیرایی از مهمانانش.

blank

چراغ نفتی و علاء الدین که می گویم شاید ناآشنا باشد برای بسیاری از جوانانی که نه این وسیله را دیده و نه تصویری از آن را مشاهده کرده اند اما برای کسانی که سنی ازشان گذشته، قطعا یادگاری از سال های نه چندان دور خواهد بود. ترک ها به این وسیله « پیلته» می گویند.

استاد، تلویزیون کوچکی هم دارند در گوشه خانه؛ از آن تلویزیون هایی که شاید به زور مشت، تصویری بر روی صفحه آن ها نقش ببندد. کت و شلوار، کیف و کفش و چندین وسیله شخصی دیگر استاد نیز در فضای اتاق قرار داده شده اند.

آشپرخانه نیز بخشی دیگری است که دیدنش می تواند برای بسیاری از قدیمی ها، یادآور دهه های پنجاه و شصت باشد. یخچالی کوچک و قدیمی، سماور مسی و ظرف های چینی گل سرخ بخشی از وسایل موجود در آشپزخانه است و همین ها بر سادگی بیشتر خانه و غرق شدن در فضای ساده اما باصفا و بامحبت خانه های قدیمی می افزاید.

blank

و شاید عجیب باشد که در محیط خانه ای این چنین ساده، ستاره ای بزرگ در عرصه ادبیات ایران زندگی کرده و سال های عمرش را گذرانده است. شاعری که علاوه بر چهره ادبی که دارد، دارای چهره دینی و مذهبی هم بوده و شاید نور معنویت وی حاکم بر این فضا است که با وجود سادگی، هر روز گردشگران زیادی را به سوی خود می کشد.

بسیاری از شعردوستان و اهالی فرهنگ و هنر در سال های اخیر نسبت به عدم توجه به این خانه موزه انتقاد کرده اند و در مقابل نیز برخی مسئولان نسبت به برآورده شدن توقعات این هنرمندان، قول هایی داده اند؛ وعده هایی که در صف انتظار هستند.

منبع خبر:خبرگزاری مهر

رجزخوانی عاشقانه گوزن‌ها در جنگل‌های شمال

آوای عاشقانه مرال ها، بزرگ‌ترین گونه گوزن جنگل‌های هیرکانی در دوران گاوبانگی و ورزاچمر به گوش می‌رسد.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها: جنگل‌های هیرکانی و شمال این روزها به محل عاشقی گوزن‌ها مبدل شده که با آوایشان برای رقیبان عرض‌اندام می‌کنند و حریف طلب می‌کنند.

جنگل‌های هیرکانی مهد مرال ها و بزرگ‌ترین گونه گوزن‌ها است و جمعیتشان در سال‌های اخیر به‌رغم همه تهدیدات که طبیعت و حیات‌وحش را نشانه رفته است، روبه فزونی است.

گاوبانگی ازآن‌جهت معروف شده که در این دوران، گوزن‌های نر با رجزخوانی و آوایش به تعیین قلمرو می‌پردازند و این بازه زمانی که از نیمه شهریورماه تا پایان مهرماه به طول می‌انجامد زیباترین دوره حیات‌وحش در جنگل‌های هیرکانی به شمار می‌رود.

فصل گاوبانگی سال‌هاست که برای دوستداران حیات‌وحش به فصلی برای گردشگری در طبیعت تبدیل‌شده و هرساله شماری برای دیدن این جاذبه طبیعی و زیست به دامن طبیعت پناه می‌برند.

اما گاوبانگی با همه جاذبه‌هایش برای گوزن‌ها و مرال ها، تهدید شکار را نیز در پی دارد و برخی سودجویان و شکارچیان با تقلید صدا و آوای گوزن نر، آن‌ها را در دام گرفتار می‌کنند.

حسینعلی ابراهیمی کارنامی مدیرکل حفاظت محیط‌زیست مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر بابیان اینکه فصل گاوبانگی چند روزی است آغاز شده از آن به‌عنوان بهترین و زیباترین دوره حیات‌وحش یاد کرد و گفت: رجزخوانی گوزن‌ها و مرال ها یک جاذبه دیدنی و رؤیایی است که هرسال تکرار می‌شود.

blank

وی با اشاره به برپایی چادرهای گاوبانگی برای صیانت از گونه‌های حیات‌وحش و پیشگیری از شکار آنان توسط سودجویان می‌گوید: امسال نیز در مناطق حساس جنگلی و زیستگاه‌های مرال ها، چادرهای گاوبانگی دایر شده و محیط‌بانان شبانه‌روزی مستقر هستند.

امسال نیز در مناطق حساس جنگلی و زیستگاه‌های مرال ها، چادرهای گاوبانگی دایر شده و محیط‌بانان شبانه‌روزی مستقر هستند

وی ادامه می‌دهد: با فعالیت محیط‌بانان و دوستداران حیات‌وحش در سال‌های اخیر شکار حیات‌وحش به‌ویژه گونه‌های مرال و گوزن به‌ویژه در فصل گاوبانگی کمتر شده است.

ابراهیمی با اظهار اینکه شکارچیان با تقلید صدای گوزن تلاش می‌کنند مرال ها را در دام بیندازند ادامه داد: فعالیت شبانه‌روزی محیط‌بانان در فصل گاوبانگی در واقع برای پیشگیری از تهدیدهای احتمالی است.

مدیرکل حفاظت محیط‌زیست مازندران، گردشگری برای دیدن حیات‌وحش را از زیرشاخه‌های صنعت گردشگری برشمرد و گفت: با توجه به حساس بودن گوزن‌ها و مرال ها در فصل گاوبانگی این کار باید حساب‌شده و تحت مدیریت صورت گیرد تا آسیبی به گونه‌ها وارد نشود.

وی درعین‌حال با ابراز رضایت و خرسندی از افزایش شمار جمعیت گوزن و مرال در زیستگاه‌ها و مناطق جنگلی استان گفت: در حال حاضر به‌رغم همه تهدیدها علیه طبیعت و حیات‌وحش نظیر شکار، جاده‌سازی، تخریب طبیعت و ویلا سازی‌ها، تعداد جمعیت گوزن‌ها رو به فزونی است.

ابراهیمی ادامه داد: بیشتر گوزن‌های موجود در استان از نوع مرال بزرگ‌ترین گونه گوزن سانان هستند و در مناطق جنگلی و پناهگاه‌های حیات‌وحش زیست می‌کنند.

وی از مردم و دوستداران حیات‌وحش خواست با توجه به حساسیت دوره گاوبانگی در صورت سفر به دامن طبیعت و مناطق جنگلی نسبت به صیانت و حفظ گونه‌های مختلف حیات‌وحش تلاش کنند.

وجود تنوع زیستی گیاهی و جانوری فراوان، مازندران این استان را جزو استان‌های منحصربه‌فرد در زمینه‌های گردشگری وجذب توریست و همچنین موردتوجه محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی معرفی که این مسئله عزم جدی مردم استان را در حفاظت از این میراث گران‌بهای طبیعی طلب می‌کند.

مرال یا گوزن یک‌گونه بومی و منحصربه‌فرد از پستانداران حمایت‌شده‌ای است که با تهدیدات پیش رو در معرض انقراض بوده و گاوبانگی فرصتی برای تجدید نسل این‌گونه از وحوش است. مرال یا گوزن که در جنگل‌های خزری زیست می‌کند در فصل ورزا چمر رفتارهای خاصی از خود بروز داده و با نعره‌هایی که سر می‌دهد اقدام به ایجاد قلمرو برای خود می‌کند که به آن گاوبانگی می‌گویند.

blank

مسلم آهنگری فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست مازندران می‌گوید: یکی از شیوه‌هایی که شکارچیان برای فریب گوزن‌ها و شناسایی مکان آن‌ها در  فصل گاو بانگی استفاده می‌کنند، با با تولید صدایی شبیه به گاوبانگی، گوزن های نر و ماده را به سمت خود جلب و شکار می کنند.

۳۰ چادر گاوبانگی برپا شد

وی با اشاره به برپایی ۳۰ چادر گاوبانگی در مناطق جنگلی و زیستگاه های حیات‌وحش در استان ادامه می‌دهد: به دلیل آسیب‌پذیر بودن مرال ها در دوره گاوبانگی، محیط‌بانان به‌صورت ویژه و شبانه‌روزی در چادرها فعالیت می‌کنند تا خطرات را کاهش دهند.

وی از گاوبانگی به‌عنوان یکی از جاذبه‌های طبیعی و گردشگری در مازندران یاد کرد و گفت: در دوره گاوبانگی باید آرامش بیشتری در طبیعت برقرار شود تا زادوولد مرال ها بهتر صورت گیرد.

مناطق جنگلی هزارجریب بهشهر و نکا، پناهگاه حیات‌وحش دودانگه و چهاردانگه، کیاسر و محدوده امن منطقه حفاظت‌شده البرز مرکزی در مازندران از مهم‌ترین زیستگاه‌های مرال در کشور است.

منبع خبر:خبرگزاری مهر

شهری که تار و پودش در معرض باد‌های موسمی قرار دارد

یکی از شهر‌های استان خراسان رضوی به اندازه‌ای تحت تأثیر باد‌های موسمی قرار گرفته که بخشی از نامش یادآور وزش این باد‌هاست.

امروز می‌خواهیم از سرزمینی بگوییم که آنچنان در معرض وزش باد‌های موسمی قرار گرفته که این باد‌ها در تار و پود نامش نیز رخنه کرده‌اند. اگر به نقشه جغرافیایی استان خراسان رضوی نگاه کنید، به طور حتم چشمتان به شهری با نام نشتیفان می افتد. نام این شهر به تصور برخی از افراد ترکیبی از «نش» به معنای کژدم یا عقرب و «تیفان» به معنای توفان یا وزش باد‌های موسمی است.

شهری که تار و پودش در معرض باد‌های موسمی قرار گرفته است

شهری که تار و پودش در معرض باد‌های موسمی قرار گرفته است

شهر نشتیفان در جنوب شرقی شهرستان خواف و در حاشیه جاده قائن قرار گرفته است. این شهر در تمام روز‌های سال در مسیر وزش باد‌های موسمی معروف به باد‌های صد و بیست روزه قرار دارد. این امر از گذشته تا به امروز مردم شهر نشتیفان را به فکر تأسیس آسیاب‌های بادی انداخته؛ بنابراین شهر نشتیفان با آسیاب‌های بادی‌اش بیش از هر چیز شناخته می‌شود. این شهر دست کم در شش سده گذشته با نام فعلی خود شناخته می‌شده است.

شهری که تار و پودش در معرض باد‌های موسمی قرار گرفته است

شهری که تار و پودش در معرض باد‌های موسمی قرار گرفته است

نشتیفان در اوایل قرن نهم هجری شناخته شده بوده است. این شهر در میان فبرستان‌هایی قرار گرفته که به شیوه مقبره‌های زرتشتیان ساخته شده‌اند. برخی افراد معتقدند عده‌ای از فرزندان و نوادگان پادشاهان سلسله اشکانیان در این قبر‌ها به خواب ابدی رفته‌اند.

برخی دیگر معتقدند در گذشته بزرگان شهر را در اطرافش دفن می‌کردند تا با این کار علاوه بر اشاره کردن به اصالت و درستی مردم، شهرشان را از حملات و تجاوزات احتمالی ایمن نگه دارند. یکی از جاذبه‌های گردشگری شهر نشتیفان مسجد جامع شهر است. این مسجد که به دستور پیراحمد خوافی و با توجه شیخ زین‌الدین تایبادی (عارف و فصیح قرن هشتم هجری) ساخته شده، امروزه توجه گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است.

منبع خبر:باشگاه خبرنگاران جوان