کلیسای جامع فلورانس

کلیسای جامع فلورانس یا  کلیسای جامع سینت مریِ گل‌ها  کلیسای اصلی شهر فلورانس ایتالیا می‌باشد. کلیسای جامع شهر فلورانس ایتالیا یکی از شاخص ترین آثار تاریخی و از زیباترین بناهای این شهر محسوب می شود که قدمتی بس طولانی دارد.

تاریخچه کلیسا:
کلیسای جامع شهر فلورانس (Florence Cathedral) یکی از بزرگترین کلیساهای ایتالیا است. کلیسای جامع فلورانس، بر روی محوطه کلیسای جامع قدیمی‌تری وقف «سنت رِپاراتا» بنا گردید. کلیسای جامع شهر فلورانس توسط «آرنولفو دیکامبیو» (Arnolfo di Cambio) طراحی شد.
اولین سنگ بنای کلیسای جامع شهر فلورانس ایتالیا در سال ۱۲۹۶ گذاشته شد اما ساخت آن ۱۴۰ سال بعد به اتمام رسید.
این کلیسا سومین کلیسای بزرگ جهان، بعد از «سنت پیتر» رم و «سنت پل» لندن بوده و در زمان اتمامش در قرن ۱۵ بزرگ‌ترین کلیسای اروپا محسوب می‌شد. طول این بنا ۱۵۳ متر، عرضش در قسمت صلیبی به ۹۰ متر می‌رسد و ارتفاعش از زمین تا زیر فانوس ۹۰ متر است. این ساختمان که سومین و آخرین کلیسای جامع شهر فلورانس به شمار‌ می‌رود در سال ۱۴۱۲ به سانتا ماریا دل فیوره اهدا شده و گل لیلیوم هم که اشاره به این قدیسه دارد، نماد شهر فلورانس است.
گنبد کلیسا:
گنبد اعجاب‌انگیز این کلیسا تا مدتی طولانی بزرگترین گنبد ساخته شده در جهان بود. با این وجود این گنبد عنوان بزرگترین گنبد آجری دنیا را تا به امروز در اختیار دارد.گنبد ۸ وجهی بزرگ و بدون پایه کلیسا از آجر ساخته شده است که در کل اروپا کم نظیر است.
کلیسای جامع فلورانس
دیدن گنبد کلیسای شهر فلورانس از نزدیک:
بعد از دیدن کلیسای جامع شهر فلورانس از تمام جهات و بازدید از فضای داخلی آن، باید تجربه خود از این جاذبه بی‌نظیر در تور ایتالیا را با بالا رفتن و رسیدن به گنبد زیبا و مشهور کلیسا کامل کنید. تنها راه دیدن نقاشی خیره‌کننده داخل گنبد از نزدیک و همچنین لذت بردن از مناظر بی‌نظیر و تماشای فلورانس در بیرون گنبد، بالا رفتن از آن است.

شما در مسیر بالا رفتن از پله‌ها می‌توانید از تماشای نقاشی دیواری آخرین داوری (۱۵۷۲ تا ۱۵۷۹) اثر Giorgio Vasari لذت ببرید.

مسیر رسیدن به بالای کلیسا در حقیقت راهروهایی باریک هستند که توسط کارگرانی که کلیسای جامع شهر فلورانس را ساخته بودند ساخته شده‌اند. این راهروها توسط این کارگران و برای تعمیرات استفاده می‌شده‌اند و هیچ زمانی تصور نمی‌شده است که مورد استفاده عموم قرار بگیرند. این راهروها باریکند، شیب‌دار هستند و تعداد کل پله‌هایی که باید از آن‌ها بالا بروید ۴۶۳ پله است.

مرتبط:

باغ های بوبولی در ایتالیا، نگین شهر فلورانس

مجموعه باغ ‌موزه هرندي

مجموعه باغ ‌موزه هرندي و بناي موجود در آن مربوطه به اواخر دوره قاجار است . اين مجموعه توسط مرحوم عدل‌السطان بنا گرديده و در سال ‪ ۱۳۱۳شمسي به مرحوم ابوالقاسم هرندي فروخته شده است

در حدود سال ۱۲۹۰ قمری، محمدرضا خان عدل السلطان که یکی از صاحب منصبان نظامی کرمان بود، اقدام به احداث باغی تفریحی خارج از حصار شهر کرمان نمود. مساحت این باغ ۲۵ هزار متر مربع می‌باشد . عدل السلطان از نوادگان وکیل الملک حاکم کرمان و فرزند مرتضی قلی خان وکیل الملک دوم (ثانی) و برادر میرزا حسین خان عدل السلطنه بود. عدل السلطنه بعداً لقب “سردار نصرت” را گرفت.

این باغ در سال ۱۳۱۳ شمسی به مبلغ ۴۰ هزار تومان به ابوالقاسم هرندی که یکی از تجار مطرح کرمان بود فروخته شد. این مجموعه به دلیل توقف چند روزهٔ رضاخان در مسیر سفر تبعیدش مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۳۵۴ توسط مالک باغ به وزارت فرهنگ و هنر اهدا شد.

باغ هرندی مدتی نیز به عنوان ساختمان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کرمان مورد استفاده قرار گرفت و در حال حاضر طبقهٔ همکف ساختمان موجود در آن به‌عنوان موزهٔ سازهای سنتی و طبقهٔ اول آن به‌عنوان موزهٔ باستان‌شناسی مورد بازدید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. این اثر در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۷۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

معماری

نقشه ساختمان مرکزی باغ ‌موزه هرندي (ساختمان فعلی موزه) را پسر عدل السلطان، دکتر مرتضی قلی اسفندیاری که بین سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۵ در فرانسه مشغول به تحصیل بود تهیه و برای پدرش فرستاده است. در واقع این بنا براساس نقشهای فرنگی و ساختاری تلفیقی با ویژگیهای معماری ایرانی بنا گردیده است و ساختمانهای جنبی به آن اضافه شد (ساختمان خدمه، حمام، اصطبل و گاوگرد). مجموعه باغ هرندی که در زمان احداث در خارج از حصار شهر کرمان قرار داشت، تمامی ویژگیهای یک باغ عمارت ایرانی را دارا بوده‌است. اصول باغسازی این مجموعه براساس طرحهای هندسی مربع و مستطیل و بهصورت نوارهای متصل شکل گرفته که معمولاً در هنر باغسازی ایرانی، این شیوه مرسوم بوده‌است. ساختمان مرکزی این باغ در دو طبقه و در قسمت شمالی باغ و در کنار آبنماهای مختلف بنا شده و مساحت تقریبی زیربنای آن حدود ۲۰۰۰ مترمربع است و دارای اتاقهایی از جمله بهارخواب و در طبقه زیرین ساختمان یک سالن جهت استراحت وجود داشته‌است (معروف به تنبلخانه). در طبقه بالا هم تعداد زیادی تخت جهت پذیرایی از مهمانها موجود بوده‌است. در این طبقه دو ایوان سرپوشیده نیز وجود دارد.

از جمله قسمتهای باغ می‌توان ساختمان اندرونی، بیرونی، بهارخواب، حمام آشپزخانه و اتاق‌های مستخدمین، گاو گرد (گاوچاه) حوض و آب‌نما، اصطبل و درختان میوه را نام برد که بر اثر مرور زمان دستخوش تغییرات زیادی شده که می‌توان به تخریب اصطبل و انبارها، تبدیل آشپزخانه به ساختمان اداری اشاره کرد. آب‌رسانی درختان این باغ از چاه و گاوگرد باغ تأمین می‌شد است.

گاوگرد که در قسمت جنوبی و انتهای باغ و نزدیک استخر قرار دارد دارای محور اصلی چوبی بوده که آب حاصل از این چاه پس از جمع آوری در استخر، جهت آبیاری باغ مورد استفاده قرار می گرفته‌است. در کنار گاوگرد در انتهای باغ تعدادی اتاق وجود داشته که محل خدم و حشم بوده‌است.

باغ ‌موزه هرندي

کاربریهای باغ ‌موزه هرندي در گذشته

در زمان عدل السلطان از باغ به صورت تفریحی استفاده می شده و در زمان ابوالقاسم هرندی باغ محل سکونت دائمی بوده‌است. این بنا در دوران حیات یکصد ساله خود، به خصوص در زمان زندگی زنده یاد ابوالقاسم هرندی اغلب به عنوان محل پذیرایی از برخی رجال سیاسی و نظامی و دیگر شخصیتهای مملکتی که برای انجام مأموریتی به کرمان مسافرت می کردند، مورد استفاده قرار می گرفته‌است.

درختان و گیاهان باغ

درختان باغ اکثراً در قسمت جنوبی آن قرار داشته‌اند. درختان اصلی در گذشته شامل درختان در حاشیه مسیرها و درختان میوه مثل انار و انگور در کرتهای اکثراً مستطیلی شکل کاشته شده بودند. از درختان قدیمی باغ درختان کاج و تعدادی درخت انار اکنون موجود هستند و امروزه گیاهان زینتی مثل گل رز و گلهای یک ساله در بخش‌های مختلف آن کاشته می‌شوند. درختان انجیر، توت، سیب، زرشک و گلابی هم در این باغ وجود داشته‌است. کنار ضلع شرقی در سمت چپ ورودی داربستهای انگور چسبیده به دیوار نیز وجود داشته‌اند

موزه سازهای سنتی

موزهٔ سازهای سنتی کرمان در سال ۱۳۸۱ افتتاح شده‌است و در آن سازهایی از قبیل قیچک، سنتور، قانون، رباب و عود که از جمله کارهای هنرمندانه اساتیدی چون یحیی، نریمان و سعود می‌باشد به نمایش گذاشته شده‌است.

به گفتهٔ مسوول موزهٔ ساز باغ هرندی هدف اصلی از ایجاد این موزه آشنا نمودن بازدیدکنندگان با سازهای بومی و سنتی ایران و همسایگان کشور ایران است که موسیقی آنان با موسیقی کشور ما قرابت و نزدیکی بسیار دارد.

باغ ‌موزه هرندي
موزه باستان‌شناسی

هدف از ایجاد این موزه معرفی تمدن‌های کهن و باستانی استان کرمان و ارتباط تاریخی آن‌ها با محوطه‌های تاریخی همجوار می‌باشد.

در این موزه آثار تاریخی از تمدن‌های شهداد، حوزهٔ فرهنگی هلیل‌رود، دورهٔ تاریخی استان کرمان و بخش اسلامی به نمایش درآمده است.

اشیاء سفالی، مهره‌های سنگی و درفش فلزی از جمله اشیایی است که در بخش تمدن شهداد این موزه به چشم می‌خورد. کاوش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که هزارهٔ سوم و چهارم قبل از میلاد مسیح در شهداد (با نام قدیمی خبیص) مردمانی صنعتگری زیسته‌اند که با وارد کردن مواد اولیه از دور دست ابزار سنگی و فلزی ساخته و به مناطقی چون ترکستان، دره سند، سواحل جنوبی خلیج‌فارس و بین‌النهرین صادر می‌کرده‌اند.

از حوزهٔ فرهنگی هلیل رود نیز سفالینه‌های خاکستری رنگ بسیار ظریف با نقوش زیبای این حوزه به نمایش گذاشته شده‌است که متعلق به حداقل ۵هزار سال پیش است.

هم‌چنین آثار به نمایش گذاشته شده از دورهٔ تاریخی جازموریان که متعلق به دورهٔ هخامنشیان است شامل جام‌های سفالین، بشقاب، کوزه، قمقمه و ریتون‌های منتهی به سر جانورانی چون اسب، قوچ و گاو می‌باشد. هجری در دورهٔ صفاریان، آل‌بویه و نیز دورهٔ سلجوقی به نمایش درآمده است.

مرتبط:

آتشکده چهارقاپی _بنای شگفت‌انگیز کرمانشاه

باغ شاهزاده ماهان _نگینی سبز در میان کویر

باغ شاهزاده ماهان یکی از عالیترین و زیباترین باغهای سنتی ایران محسوب می شود . این باغ در نیم فرسنگی ماهان در دامنه کوههای تیگران جلوه گری می کند و از یادگارهای عبدالحمید میرزا فرمانفرما – حاکم کرمان در اواخر دوره قاجاریه است .

در گذشته ای نه چندان دور، در میانه راه کرمان به بم و در مسیر جاده کهن ابریشم، بهترین مکان برای احداث یک باغ اشرافی به نظر می رسید؛ باغی که بعدها به نام باغ شاهزاده یا شازده شهرت یافت. امروز این باغ همچنان پابرجای مانده و شکوه و زیبایی خود را در قلب کویر به رخ هر رهگذری می کشد و همچون نگینی بر انگشتری سرزمین کویری کرمان می درخشد. خاک حاصلخیز، آفتاب کافی، وزش باد ملایم و دسترسی به آب از دلایلی بوده اند که تحقق چنین معجزه ای را امکانپذیر کرده و باعث شده اند تا معماران ایرانی چنین اثر بی بدیلی را خلق کنند. شما با باغی مواجهید که حضورش در این مکان کمی دور از ذهن به نظر می رسد؛ اما شازده ماهان با درختان سر به فلک کشیده و زمزمه جویبارهایش همه معادلات را برهم زده و گویی شما را وارد سرزمین دیگری می کند.

امروزه این باغ چشم نواز علاوه بر حفظ ارزش های تاریخی و معماری اش، به یک تفرجگاه تبدیل شده و امکاناتی همچون هتل و رستوران را در خود جای داده است. شهرت و محبوبیت این باغ به حدی است که بسیاری از مردم  ترجیح می دهند آغاز سال را در آن جشن بگیرند و شروعی متفاوت برای سال شان رقم بزنند. گردشگران خارجی نیز در سفر به ایران از دیدن این شاهکار نمی گذرند و لحظاتی به یادماندنی را در این اثر جهانی ایران سپری می کنند.

باغ شاهزاده ماهان

ثبت ملی و جهانی باغ شاهزاده ماهان

جلوه های تماشایی این باغ و ارزش معماری آن سبب شد تا نامش در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۳ با شماره ۱۰۱۲ در فهرست آثار ملی ایران قرار بگیرد و با مطرح شدن آن در سطح جهانی در ۳۰ تیرماه سال ۱۳۹۰ به همراه ۱۱ باغ ایرانی دیگر، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود. اطلاعات آن نیز از طرف یونسکو به ۳۵ زبان ترجمه شده و در نقشه گردشگری یونسکو قرار گرفته است.

در ادامه به شما می گوییم که این باغ چه سرنوشتی داشته و چرا به این محبوبیت رسیده است.

باغ شاهزاده ماهان

بخش های مختلف باغ شاهزاده ماهان

باغ شاهزاده مجموعه ای از بناها را در خود جای داده است که در کنار یکدیگر نمایشی از شکوه معماری ایرانی را به راه انداخته اند. در ادامه به معرفی هر یک از قسمت های این بنا می پردازیم:

سردرخانه باغ شاهزاده

در پایین باغ و قبل از فضای ورودی بنایی قرار دارد که به سردرخانه مشهور است؛ یک بنای دو طبقه که بخش ورودی باغ را تصرف کرده و نقش یک واسطه را میان خشکی کویر و سرسبزی باغ ایفا می کند. پس از راهروی ورودی به هشتی کوچک و بسته ای در طبقه همکف سردرخانه وارد می شوید. توقف در این هشتی پیش از قرار گرفتن در فضای دل انگیز باغ شاهزاده، شما را برای تماشای منظره حیرت انگیز باغ آماده می سازد. سردر باغ همچون یک قاب عکس، تصویری از این اثر را پیش چشم شما قرار می دهد و با ایستادن در زیر طاق آن چشم اندازی از باغ، بنای اصلی و حوض‌ها و فواره‌ها را خواهید دید که شاید زیباترین تصویر را در ذهن شما ثبت کند. تصویری از رقص آبشارها و فواره ها با پس زمینه ای از بلندی ها و قله پر برف جوپار. پس از این تصویر شکل کلی باغ با گذرگاه مرکزی، آبشارها، پیاده راه ها و ردیف های منظم درختان، سطوح شیب دار، سکوهای مرکزی و باغچه ها یا کرت های میوه، به چشم تان می آیند و در نهایت بنای سفید رنگ بالاخانه خودش را آشکار می سازد.

دروازه ورودی با ارتفاع ۳ متر در میان بنای سردرخانه جای گرفته است. پس از عبور از این سردر و پشت سرگذاشتن یک فضای واسطه به درون باغ هدایت می شوید و پله هایی را خواهید دید که به اتاق های جانبی منتهی می شوند.

این بنا، هم نقش ورودی دارد و هم به دلیل وجود اتاق هایی در طبقه بالایی آن به عنوان سکونتگاه و منظرگاه (محلی برای تماشای مناظر) نیز کاربرد داشته است. بد نیست بدانید علاوه بر این ورودی، راه های دیگری نیز برای ورود به باغ وجود دارند که به عنوان ورودی های فرعی در دو ضلع طولی مجموعه قرار گرفته اند.

ماجرای جای خالی کاشی ها

آنچه در این بنا، توجه بازدیدکنندگان را به خود جلب می کند، جای خالی ۳ قطعه کاشی بر روی طاق کاشی‌کاری شده است. ممکن است این جاهای خالی کمی ذهن شما را به هم بریزد؛ اما داستان بسیاری جالبی پشت آنها وجود دارد. گفته می‌شود که صاحب بناهای باغ ظلم و ستم زیادی را بر مردم روا می داشت. هنگامی که معمارِ سردر مشغول تکمیل آن بود خبر مرگ شاهزاده عبدالحمید میرزا ناصرالدوله (نوه دختری ناصرالدین شاه) را به وی می رسانند. وی از شدت خوشحالی تغار گچِ در دستش را محکم به دیوار می کوبد و پس از رها کردن کار از آنجا می گریزد. حالا این جاهای خالی یادمانی از یک خاطره تاریخی هستند که بر سردر باغ شاهزاده جا خوش کرده اند.

باغ شاهزاده ماهان

بالاخانه باغ شازده

در بالاترین قسمت مجموعه، بنایی قرار دارد که عمارت شاه نشین یا بالاخانه یا کوشک اصلی خوانده می شود و سکونتگاه دائمی یا فصلی مالک بوده است. برای رسیدن به این بنا باید بر روی سطح حیاط که با مخلوطی از قلوه سنگ و ملات سیمان فرش شده است، قدم بزنیم. در میان باغ به اولین سطح تخت وسیع می رسیم که یک سکو در میان خود دارد؛  این سکو درست در جلوی ورودی بالاخانه قرار گرفته و با یک پلکان داخلی به به طبقه دوم بالاخانه راه پیدا می کند.

بنای مذکور، در انتهای گذرگاه اصلی باغ و در بالاترین نقطه مجموعه قرار دارد. بالاخانه باغ شازده تنها بنای مجموعه به شمار می رود که جدا از دیوار اصلی باغ ساخته شده است. ایستادن در ایوان بالاخانه و نظاره باغ، تصویر متفاوت دیگری را در ذهن تان نقش می کند که هیچ وقت از خاطرتان نخواهد رفت.

حوض بزرگی با ۵ فواره در مقابل عمارت تعبیه شده است که آب آن به پاشویه ای سنگی می ریزد و به صورت ۱۰ شرشره آبشارگونه راه خود را ادامه می دهد.

در حال حاضر رستورانی در این بنا دایر است که بخش خصوصی آن را اداره می کند.

باغ خلوت

تفاوت هایی در ساختار باغ شاهزاده با دیگر باغ های ایرانی دیده می شود که یکی از آنها وجود بخشی از باغ در پشت بالاخانه است. این محوطه به ساکنان باغ این امکان را می داده است که فضایی خصوصی تر و جدا از فضای اصلی باغ داشته باشند. در این فضا، که به باغ خلوت شهرت دارد، باغچه های میوه و گذرگاه هایی با درخت های سایه دار و پیاده راه هایی موازی با بنای بالاخانه به چشم می خورند. آب پس از راه یافتن به آبراه های باغ خلوت، از دو طرف به آبراه های باغ اصلی می ریزد.

امکانات باغ شاهزاده ماهان
  • رستوران با امکان استفاده از اینترنت رایگان
  • مهمان سرا
  • غرفه هایی برای فروش سوغاتی و انواع گلیم و فرش
  • سرویس بهداشتی

مرتبط:

بنای طاق گرا کرمانشاه

شهر باستانی استخر

استخر این شهر پر آوازه باستانی ایرانیان کجا بوده است؟ کمتر ایرانی را پیدا می‌کنید که بارها نام شهر اسطخر را در کتاب‌ها ندیده باشد یا لااقل نامی از آن نشنیده باشد، امّا به راستی شهر باستانی استخر کجا بوده است؟

چگونه ممکن است شهری به عظمت استخر که نام و آوازه‌اش تاریخ را پر کرده است، اکنون اثری از آن نمانده باشد و ندانیم دقیقا کجا بوده است، به هر روی واقعیت تلخ همین است، کمتر کسی به درستی می‌داند که شهر استخر دقیقا از کجا تا به کجا بوده است، چگونه شهری بوده است و چه ویژگی‌هایی داشته است؟! جمعیت آن چقدر بوده و چگونه اداره می‌شد، چند خیابان داشت و آب آن از کجا تأمین می‌شد؟ چرا و به دست چه کسانی مردم این شهر بارها قتل عام شدند و به تاریخ پیوستند. جرمشان چه بوده؟ چه کسانی و با چه مرامی و چرا می‌خواسته‌اند استخر وجود نداشته باشد. واکنش بزرگان آن روزهای سیاه در برابر این قتل عام‌ها چه بوده است؟

برای یافتن پاسخی برای این پرسش‌ها راهی جز یک جست و جوی دقیق و فراگیر در متون تاریخی همراه با اکتشافات و پژوهش‌های باستان‌شناسانه وجود ندارد.

چرا محل دقیق شهر استخر تا به امروز ناشناخته مانده؟!

اگر پیشینیان ما مختصات جغرافیایی را می‌دانستند و می‌توانستند نقاط روی زمین را اندازه بگیرند و در کتاب‌ها ثبت کنند، شاید کار ما آسان‌تر بود و می‌توانستیم مرزهای شهر استخر را جست و جو کنیم. ولی چنین نبوده است. شاید از روی ذکر مسافت‌ها و فاصله شهرها از یکدیگر که تاریخ‌نویسان گزارش داده‌اند بتوان موقعیت شهر استخر را تعیین کرد. این روش هم با چند مشکل رو به رو است. نخست اینکه فاصله شهر استخر را گاهی از شهری داده‌اند که خود آن شهر ناشناخته است و نمی‌دانیم آن شهر کجا بوده است و اگر هم هنوز وجود داشته باشد و در همان محل هزار یا دو هزار سال پیش خود باشد نامش در تاریخ آنقدر تغییر یافته یا مخدوش شده است که نمی‌دانیم این همان شهری است که از آن نام برده می‌شود یا نه.

دوم اینکه مسافت را به واحدی مثل فرسنگ داده‌اند که نمی‌دانیم آیا مقدار فرسنگ آن زمان با فرسنگ امروزی یکی بوده است یا نه، هر چند فرسنگ امروزی هم دقیقا معلوم نیست چقدر است. سوم اینکه همه راه‌های آن زمان را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم منظور مورخ از فاصله دو شهر از هم از طریق کدام راه بوده است. چهارم این که فاصله دو شهر را مورخان مختلف مقادیر مختلفی ذکر کرده‌اند و ما نمی‌دانیم کدام درست‌تر است.

آیا علت تناقض این بوده که هر کدام مسیر زمان خودش را در نظر گرفته یا این که واحد فرسنگ در زمان‌های مختلف تغییر می‌کرده است، یا شاید محل شهر بر اثر جنگ یا زمین لرزه و کوچ مردمانش جابه جا شده بوده است یا حتی مورخان اطلاعات خود را از افراد ناآگاه یا ناآشنا به دست می‌آورده‌اند. به هر روی از پس دیوار ستبر سده‌ها راهی جز تکیه به همین اطلاعات ناقص، مخدوش، متناقض و جسته گریخته و حدس و گمان‌های خودمان و آثار بجا مانده نداریم. البته از دو جهت جای امیدواری وجود دارد و آن این که پدیده‌های طبیعی مانند رودخانه‌ها، کوه‌ها و گذرگاه‌های کوهستانی تغییر عمده‌ای نکرده‌اند و آثار با عظمت چندی در محل‌هایی مانند تخت جمشید، نقش رستم، تخت طاووس و پاسارگاد هنوز پا بر جاست و می‌توان در جست و جو از آن‌ها بهره گرفت. گذشته از این شهرهایی مانند شیراز و زرقان و حتی روستاهایی مانند کناره هنوز در محل چند صد سال پیش خود بر جای مانده‌اند و نام‌هایشان هم کوچک‌ترین تغییری نکرده است.

شهر استخر

 

جستجوی استخر در کتاب مسالک الممالک استخری

جستجوی تاریخی شهر استخر را از کتاب جغرافیای تاریخی استخری آغاز می‌کنیم، زیرا نویسنده کتاب خود اهل فارس و از مردم شهر استخر بوده است.

کتاب “مسالک‌الممالک” مانند کتاب “صورالاقالیم” ابوزید بلخی مبتنی بر نقشه‌های جغرافیایی است. نقشه‌ها رنگی است و طبق روال قدیم و بر خلاف شیوه امروز، جنوب را بالا قرار داده‌اند که در نتیجه خاور دست چپ و باختر دست راست قرار گرفته است. عکس پیوست یکی از نقشه‌های کتاب “مسالک‌الممالک” است که در آن موقعیت شهر استخر را نسبت به رودخانه‌های سیوند و کُر و دریاچه بختگان نشان می‌دهد. در این نقشه خلیج فارس را با نام دریای پارس در بالای نقشه می‌بینیم.

در کتاب مسالک و ممالک در بخش “ ذکر دیار پارس” و در مبحث “ ذکر کوره‌های پارس” چنین می‌خوانیم:

“کوره‌های پارس پنج کوره‌اند، و بزرگتر و فراخ‌تر کوره اصطخر است. و اصطخر شهری است بزرگ چند اردشیر خوره باشد به بزرگی، و به اردشیرخوره شهرهاست چون شیراز و سیراف”.

در جایی دیگر در این کتاب و در مبحث “ شهرهای حصین”۱ می‌خوانیم: “ اصطخر حصین است گرد بر گرد آن رَبَض ۱ ”. در جایی دیگر از کتاب مسالک و ممالک استخری و در مبحث ذکر شهرهای بزرگ و بناهای معروف می‌خوانیم: ‌

اصطخر شهری است نه خرد و نه بزرگ. قدیم‌تر همه شهرهای پارس است”.

و در مبحث ذکر مسافات از شیراز به سیرگان آمده است: “ از شیراز تا اصطخر دوازده فرسنگ، … . اصطخری در ذکر راه از شیراز تا کثه می‌نویسد:

این راه خراسان است. از شیراز تا زرقان شش فرسنگ، از زرقان تا اصطخر شش فرسنگ، و از اصطخر تا پیر قریه چهار فرسنگ، و ….

اصطخری در بخش ذکر هوا و خاک همه پارس می‌نویسد:  سردسیرهای پارس: اصطخر، بیضا، … .

در بخش مربوط به مذاهب اهل پارس می‌نویسد:

 و در پارس گبرکان و ترسایان و جهودان باشند و غلبه گبرکان دارند و جهودان اندکی باشند و کتاب‌های گبرکان و آتشکده‌ها و آداب گبرکی هنوز در میان پارسیان هست و به هیچ ولایت اسلام چندان گبر نباشد کی در ولایت پارس – کی دارالملک ایشان بوده است.

در ذکر بناهای فارس استخری می‌گوید:

 به ناحیت اصطخر بناهای عظیم هست. از سنگ صورت‌ها کرده و بر آنجا نبشته و نگاشته. گویند مسجد سلیمان علیه‌السلام بوده است و دیوان ساخته‌اند و مانند آن در شام و بعلبک و مصر هست.

 

بنابراین طبق آنچه استخری گفته، استخر شهری بزرگ و بسیار باستانی و مرکز کوره استخر و گرداگرد آن دیوار و برج و بارو بوده و فاصله آن از شیراز دوازده فرسنگ و از زرقان شش فرسنگ بوده است. اگر راهی را که استخری در نظر داشته کمابیش همین راه کنونی بوده باشد، فرسنگ هم فرسنگ امروز یعنی حدود شش کیلومتر، آنگاه با توجه به اینکه فاصله شیراز تا تخت جمشید از مسیر امروزی حدود نه فرسنگ است و احتمالا فاصله زرقان تا تخت‌جمشید که امروز دو فرسنگ است در قدیم دست کم چهار فرسنگ بوده، به این نتیجه می‌رسیم که شهر استخر در زمان استخری یک فرسنگ بعد از تخت جمشید قرار داشته است، یعنی جایی که امروز سازمان میراث فرهنگی به‌عنوان محل شهر استخر مشخص کرده و روبه‌روی پوزه تخت طاووس و در کرانه چپ رودخانه سیوند است. در این محل هم اکنون آثاری از دوران هخامنشی و ساسانی تا دوره‌های پس از اسلام دیده می‌شود، امّا وسعت آن چندان نیست که شهری بزرگ را در نظر بیننده مجسم کند.

شهر استخر

جستجوی استخر در دیگر کتب تاریخی

ابن‌خردادبه در کتاب المسالک و الممالک خود که آن را به سال ۲۳۲ یا ۲۵۰ هجری قمری تألیف کرده است در سه مورد نشانی شهر استخر را به شرح زیر می‌دهد:

۱- و از شیراز تا شهر استخر ۱۲ فرسخ؛ از شیراز تا زرقان ۴ فرسخ؛ از زرقان تا استخر ۸ فرسخ.

۲- از شیراز تا زرقان ۶ فرسخ، از زرقان تا پل کوسحان ۲ فرسخ، از پل کوسحان تا استخر ۴ فرسخ، از استخر تا برد ۳ فرسخ، … .

۳- از استخر تا حفر ۷ فرسخ، از حفر تا دریاچه ۵ فرسخ.

ملاحظه می‌شود که فاصله شیراز تا استخر را ابن خردادبه همانند استخری دوازده فرسنگ گزارش می‌کند. در همین گزارش فاصلهٔ شیراز تا زرقان یک بار چهار و بار دیگر شش فرسخ بیان می‌شود. با توجه به این که راه شیراز به زرقان همیشه فقط از یک مسیر بوده این تناقض را باید ناشی از خطای کاتبان دانست، ولی به هر حال فاصله شیراز تا زرقان همیشه بین ۴ تا ۶ فرسخ بوده و نوشته شده است. در این کتاب فاصله زرقان تا پلی به نام “ کوسحان” را دو فرسخ می‌نویسد. می‌دانیم که فاصله زرقان تا پل‌خانخان امروزی که روی رودخانه کُر قرار دارد و از بناهای دوره صفویان است حدود دو فرسخ است پس پل “ کوسحان” باید پلی در محل کنونی پل خان یا نزدیکی‌های آن بوده باشد زیرا رودخانه دیگری به جز رود کُر از نزدیکی زرقان نمی‌گذرد. فاصله این پل را ابن خردادبه تا استخر چهار فرسخ می‌نویسد. که با آنچه استخری نوشته مطابقت دارد.

مورخی ناشناس در سال ۳۷۲ هجری قمری در کتاب “ حدودالعالم من‌المشرق الی‌المغرب” در چند مورد سخن از شهر استخر می‌گوید. در مبحث سخن اندر رودها آمده است: “ و دیگر رود کُر است کی از حد ازد از روستا کروان رود از پارس و روی به مشرق می‌نهد و همی تا به اصطخر بگذرد بر جنوب وی به دریای بختگان افتد”. و در مبحث “ سخن از ناحیه پارس و شهرهای وی” می‌نویسد: “ اصطخر شهری بزرگ است و قدیم و مقر خسروان بوده است و اندر وی بناها و نقش‌ها و صورت‌های قدیم است و او را نواحی بسیار است و اندر وی بناهاست عجیب کی آن را مَزگَت ۴ سلیمان خوانند و اندر وی سیب باشد نیمه‌اش ترش و نیمه‌اش شیرین و اندر کوه وی معدن آهن است و اندر نواحی وی معدن سیم است”. مؤلف حدودالعالم در مبحث “ سخن اندر رودها” می‌گوید: “ و دیگر رود فرواب است هم از پارس از روستای فرواب رود و روی به مشرق نهاده و چون به ناحیت اصطخر رسد عطف کند و بر مشرق اصطخر اندر رود کُر افتد”.

ابن حوقل در سفرنامه خود مشهور به “ صورة‌الارض” که در سال ۳۵۰ یا ۳۶۷ هجری قمری به زبان تازی تألیف کرده است دو بار از شهر استخر نام می‌برد. یک بار در مبحث مربوط به فارس می‌گوید: “ فارس شامل پنج ولایت است و پهناورترین و پرشهرترین آن‌ها اصطخر، و کرسی آن نیز اصطخر است که بزرگ‌ترین شهر ولایت به شمار می‌آید”. یک بار دیگر در مبحث شهرهای فارس و ذکر چگونگی آن‌ها می‌گوید:

از جمله آن‌ها اصطخر است که در زمان ما شهر متوسطی است و وسعت آن یک میل و از قدیم‌ترین و مشهورترین شهرهای فارس است. این شهر مرکز فرمانروایی پادشاهان ایران بوده و اردشیر آن را به گور انتقال داد و اکنون بیشتر اصطخر ویران است. در زمان قدیم اصطخر را حصاری بوده که ویران شده است. ساختمان‌های مردم اصطخر از گل و سنگ و گچ و به اندازه قدرت مالی بانی است. پل خراسان بیرون شهر در طرف دروازه‌ای است که به سوی خراسان می‌باشد اما در پشت پل بناها و مسکن‌هایی غیر قدیمی وجود دارد. اصطخر به سبب هوای فاسدش وبا دارد.

نکته مهم در نوشته ابن حوقل پل خراسان است که بی‌شک روی رودخانهٔ سیوند و در مسیر راهی بوده است که به خراسان می‌رفته و نزدیک به یکی از دروازه‌های شهر استخر بوده است. نگارنده امیدوار است بتواند محل این پل را پیدا کند.

ابن بلخی که در زمان ملکشاه سلجوقی مستوفی فارس بوده است، در سال ۵۱۰ هجری قمری در کتاب معروف خود که به فارسنامه ابن بلخی شهرت یافته است می‌گوید: “… و هوای اصطخر سردسیرست معتدل مانند هوای اصفهان و این اصطخر به ابتداء اسلام چون بگشادند یک دو بار غدر کردند و پس قتل عظیم رفت چنانک شرح داده آمدست به اول کتاب و خراب شد و بعد از آن به آخر عهد باکالیجار وزیری بود و با یکی خلافی داشت و ستیزه آن کس برفت و امیر قتلمش با لشکری به آورد و باقی اصطخر بکندند و بغارتیدند و اکنون اصطخر دیهکی است کی در آنجا صد مرد باشند و رود کُر هم در میان مرودشت می‌آید”.

ابن بلخی در جایی دیگر از فارسنامه می‌نویسد: “منزل اول از شیراز تا زرقان هفت فرسنگ، منزل دوم پا و دست شش فرسنگ، منزل سوم اصطخر چهار فرسنگ”. و در جایی دیگر: “و از شیراز تا یزد شصت فرسنگ، منزل اول زرقان شش فرسنگ، منزل دوم پا و دست شش فرسنگ و تا اصطخر چهار فرسنگ”.

مؤلف فارسنامه چنین می‌نویسد:

جمشید در اصطخر در پای کوه سرایی کرده بود و صفت این سرای آنکه در پایان کوه دکه‌ای ساخته بود از سنگ خارای سیاه و آن دکه چهار سوست و یک جانب در کوه پیوسته و سه طرف در صحرا گشوده و بر بلندی سی گز ساخته بدو طرف به نردبان برو رفتندی و بر آن دکه ستون‌ها از سنگ سفید مدور کرده و برو نقاری چنان باریک کرده که بر چوب نرم نتوان کرد و بر درگاه دو ستون مربع نهاده‌اند و بارهای آن ستونها هریک زیادت از صد هزار من باشد. و در آن نزدیکی بر آن شکل سنگ نیست، و براده آن امساک خون می‌کند بر جراحات و بر آنجا صورت براق مصطفی (صلعم) کرده‌اند، رویش بر شکل آدمی با ریش مجعد و تاج بر سر و دست و پا و دم بر صفت گاو و صورت جمشید به شکلی سخت زیبا کرده بودند و در آن کوه گرمابه‌ای از سنگ کنده‌انداند ۵ چنانکه آب گرمش از چشمه زاینده است و به آتش محتاج نمی‌شود و بر سر آن کوه دخمه‌های عظیم بوده است که عوام آن‌را زندان باد گفتندی. بوقت ظهور اسلام چون اهل اصطخر چند نوبت خلاف عهد کردند و غدر اندیشیدند مسلمانان در آنجا قتل و خرابی عظیم کردند و در عهد صمصام-الدوله دیلمی امیر قتلمش لشکر کشید و آن را به‌کلی خراب گردانید و به‌قدر دیهی مختصر ماند. در میان خرابه‌های عمارت جمشیدی توتیای هندی یابند که چشم را مفید بود و کس نداند که آن توتیا از کجاست و در آنجا چون افتاده و اکنون مردم ستون‌هایی که در آن عمارت مانده چهل منار می‌خوانند و در مجمع ارباب‌الملک گوید که آن ستون‌ها از عمارت خانه همای بنت بهمن است و در صورالاقالیم آمده که آن ستون‌ها از مسجد سلیمان پیغمبر (عم) بوده است و شاید که خانه جمشید را سلیمان پیغمبر (عم) با مسجد کرده باشد و همای خانه کرده و هر سه روایت درست بود. و چون عرصه اصطخر طویل و عریض بود بعضی از مواضع که اکنون مرودشت می-خوانند داخل آن عرصه بوده است. ارتفاعاتش غله و انگور بهتر بود و از میوه‌هایش سیب شیرین خوب است.

از گفته‌های ابن بلخی به جز اطلاعات تاریخی‌ای که از سرنوشت شوم و غم‌انگیز شهر اصطخر و نامردمی‌های حکام بیگانه یا بیگانه پرست به‌دست می‌آید، نام تازه محلی به نام “پا و دست” در شش فرسنگی زرقان نیز دریافت می‌شود که برای مشخص کردن جای آن نیاز به پژوهش جداگانه‌ای است.

شهر استخر

حمداله مستوفی در نزهه‌القلوب که در سال ۷۴۰ هجری قمری تألیف شده می‌نویسد:‌

 اصطخر از اقلیم سیم است … بقولی کیومرث بنیاد کرد و به روایتی پسرش اصطخر نام و هوشنگ عمارت بر آن افزود و جمشید به اتمام رسانید چنانکه از حد خفرک تا آخر رامجرد مسافت چهارده فرسنگ طول آن بود و عرض ده فرسنگ. و در آنجا چندین عمارت و زراعت و قری کرد که از وصف بیرون بود. و سه قلعه محکم داشته است بر سر سه کوه. یکی معروف به اصطخر؛ دوم شکسته؛ سیم شنکوان و آن را سه گنبدان گفتندی.

از گفته‌های حمداله مستوفی بر می‌آید که تخت جمشید جزیی از شهر استخر بوده و در آن زمان آن را چهل منار می‌گفته‌اند. وسعت شهر استخر به نظر می‌رسد حداقل از سمت مغرب بیش از مقدار واقعی توصیف شده باشد.

مؤلف ناشناس کتاب “ هفت کشور” یا “ صورالاقالیم” که آن را در سال ۷۴۸ هجری قمری تألیف کرده، درباره شهر استخر می‌نویسد:

اما بعد در اصطخر فارس موضعی باشد که آن را کناره ۶ می‌خوانند و از سنگ ستونی چند به‌غایت بلند ساخته‌اند که ستونی از آن سه پاره سنگ است. نیک لطیف و مطبوع ساخته‌اند و تراشیده، هموار و مصقول کرده و دیگر شکل‌ها و صورت‌ها هم از سنگ تراشیده‌اند. عوام آن را چهل منار می‌خوانند و می‌گویند که آن را جمشید ساخته، می‌خواستند که در بالای آن قصری بسازند.

طبق این چند جملهٔ هفت کشور روستای کناره هم که امروزه در نزدیکی شهر امروزی مرودشت قرار دارد جزیی از شهر استخر بوده است.

در آثار عجم که در سال ۱۳۱۴ هجری قمری نوشته شده آمده است:

 اراضی مرودشت در سابق همه شهر استخر بوده بلکه از بدو صحرای خفرک تا ناحیه رامجرد همه استخر می‌نامیده‌اند و گویند چهارده فرسنگ طول آن شهر بوده و عرضش ده فرسخ و سال‌های دراز دارالملک ملوک ایران بوده است.

آنچه امروز درباره‌ی استخر می‌توان گفت

 

از مجموع توصیف‌هایی که مورخین و جغرافیانویسان مختلف ایرانی و انیرانی طی هزار سال گذشته از شهر استخر کرده‌اند و نیز آثار باقیمانده در منطقه چنین استنباط می‌شود که شهر استخر از کرانه شمالی رود کر تا پاسارگارد و در درازای رودخانه سیوند امتداد داشته است. این شهر به تناسب موقعیت جغرافیایی، گاهی یک سو و گاهی هر دو سوی رودخانه سیوند را قرار گرفته بوده است. استخر از بخش‌ها و کوی و برزن‌های مختلف و گاهی منقطع تشکیل شده بوده و در دوران دو هزار ساله عمر خود در بخش‌هایی آبادان و در قسمت‌هایی ویران بوده است. در مجموع دوران پیش از اسلام را می‌توان دوران آبادانی و شکوه و دوران پس از اسلام را دوران ویرانی و اندوهبار آن دانست. آثار با عظمت تخت جمشید و پاسارگاد و همه ابنیه و آثار به‌جا مانده در دشت مرودشت و دو سوی رودخانه سیوند همه اجزاء تمدن کهن شهر استخر بوده است.

منبع:کجارو

مرتبط:

شکوه و عظمت تاریخ ایران در تخت جمشید

آشنايي با پل خشتي لنگرود

در شهر لنگرود رودخانه ای به نام رودخانه لنگرود قرار دارد. این رودخانه دقیقا از مرکز این شهر میگذرد و باعث جدایی دو منطقه فشکالی محله و راه پشته میشود در سال های قدیم پلی در این منطقه ساخته شده بود که دو منطقه ذکر شده را به هم متصل میکرد. پل خشتي لنگرود به دلیل موقعیت خاصی که داشت و همکنون نیز دارد در طول عمر خود از اهمیت بالایی برخوردار بود.

تاریخچه پل خشتی لنگرود

پل خشتي لنگرود که قدیمی ترین پل لنگرود است و به نوعی نماد این شهر نیز محسوب میشود. در گویش محلی و گیلکی به این پل خشته پورد یا خشته پل گفته میشود . در مورد این که این پل توسط چه کسی ساخته شد و یا در چه دوره ای بود اختلاف نظر وجود دارد و گفته ها در این باره بسیار زیاد است.

  • برخی ساخت این پل را به زمان کیاییان نسبت میدهند
  • برخی از بومیان این منطقه ساخت این پل را به عهد تیموری و ایلخانی نسبت میدهند که البته برای این مورد سندی در دست نیست و فقط گفته مردم است.
  • در کتاب دار المرز ولایت گیلان نوشته رابینو ، ساخت این پل را به دوره صفویه نسبت میدهند.
  • برخی نیز ساخت این پل را توسط حاجی اقا پرد و به دستور حاچی آقا بزرگ منجم باشی میدانند که در زمان فتحعلی شاه قاجار است.

اما انچه که ما در باره این پل میدانیم قدمت بالا و نماد این شهر بودن است.

معماری پل خشتی لنگرود

این پل خشتی از آجر و ساروج ساخته شده است و دارای سه سطح ( قسمت ) قسمت های جانبی که دارای شیب تندی هستند و طول هر کدام از آنها ۱۰ الی ۱۱ متر است و سطح و قسمت میانی که صاف بوده و بدون شیب است و طول آن ۱۰٫۱۵ متر است. در اطراف این پل جان پناهی درست کرده اند. که عرض آنها ۴۵ سانتی متر و ارتفاع آنها ۳۵ سانتی متر است . عرض کلی پل ۴۳۰ سانتی متر است.

پل خشتي لنگرود

پل دارای ۲ دهانه بزرگ برای عبور قایق ها و کشتی های کوچک است. هر یک از قوس ها در سمت بیرونی دارای یک نوار آجر کاری ۱۲ سانتی متری است که جالت تزیینی دارد.

در دو طرف این پل بافت قدیمی مغازه ها قرار دارد که با سقف سفال پوش متصل به پل هستند. برای کاهش بار تردد این پل دو پل دیگر با فاصله در اطراف پل خشتی ساخته شده است که یکی برای عبور عابران و دیگری برای عبور وسائل نقلیه است. به علت نزدیکی این شهر به تالاب امیرکلایه لنگرود انواع مرغ های ماهی خوار در اطراف این رودخانه پرواز میکنند و یا در آب به استراحت میپردازند.

مرمت های صورت گرفته

قرار گرفتن در موقعیت رطوبتی و گیاهانی که در دیواره این پل در حال رشد هستند باعث آسیب به این پل خواهند شد. به همین دلیل مرمت هایی روی این بنا صورت گرفته است که برخی از آنها به صورت غیر اصولی انجام شده است. در یکی از مرمت هایی که صورت گرفت برای جلوگیری از تردد ماشین و موتور از روی این پل سطوح جانبی این پل را به صورت پلکانی درست کردند که خود باعث ایجاد وزن اضافه برای این پل و در نتیجه ترک خوردن در برخی نقاط آن شد که در دهه های بعد این پلکان برداشته شد و اقدام به ساخت سنگفرش بر روی آن شد.

آدرس پل خشتی لنگرود

این پل در شهرستان لنگرود و در بین محلات فشکالی محله و راه پشته و بر روی رودخانه لنگرود قرار دارد.

مرتبط:

جاذبه های گردشگری گیلان گردشگری شهری راهنمای سفرهای نوروزی ، لنگرود

با سفر به زرگرمحله از هوای پاک لذت ببرید!

زرگرمحله یکی از شهرهای استان مازندران ایران است. این شهر یکی از شهرهای هفت گانه و مرکز بخش لاله‌آباد شهرستان بابل است که از شمال به بابلسر ۲۰کیلومتر ، از جنوب به بند پی غربی ۲۰کیلومتر از غرب به آمل ۱۵ کیلومتر و از شرق به بابل ۸ کیلومتر فاصله  دارد.

این شهر دارای ۲۲۲ هکتار در محدوده شهری می باشد. زرگرمحله در سال ۱۳۷۹ براساس بخشنامه هیئت وزیران به عنوان شهر معرفی و در سال ۱۳۸۳ شهرداری در آن تاسیس گردید. این شهر از سال ۱۳۸۹ با الحاق پنج روستای تجنک ، خلیل کلا ، طغان ، آردکلا و کارون و با جمعیت حدود ۴۰۰۰ نفر به کار خود ادامه می دهد،شغل اصلی مردم منطقه کشاورزی ( برنج کاری) است.

زرگرمحله

تعریض فاز اول جاده ۲۵ متری زرگرمحله و بلوارسازی محور زرگرمحله به دریاکنار در سال ۱۳۸۵ خورشیدی انجام شد. یکی از علمای شیعه، آیت‌الله شیخ محمد بن کرمعلی زرگرمحله‌ای بارفروشی، از این شهر است.

در سال‌ ۱۳۳۱ قمری‌/۱۲۹۱ خورشیدی ‌ دبستانی به نام دبستان‌ پسرانه‌ بارفروش‌ در زرگرمحله‌ تاسیس‌ شد. مدیریت‌ آن‌ با آقا حسن‌ بادکوبه‌ای‌ و نظامت‌ آن‌ با آقاسیدهاشم‌ معلم‌ بود. با آغاز جنگ اول جهانی و درگیری روسیه این دبستان نیز در سال‌ ۱۳۳۵ قمری‌/۱۲۹۵ خورشیدی‌ تعطیل‌ شد.

زرگرمحله

لوازم ضروری
کفش مناسب کوهپیمایی، کوله پشتی یک روزه، لباس مناسب فصل، ظروف شخصی(بشقاب٬ قاشق٬ چنگال٬ کارد٬ لیوان)، بطری آب، کرم ضد آفتاب، عینک و کلاه، کارت شناسایی، یک وعده غذای قابل حمل در کوله (سبک و پرانرژی).

مرتبط:

با جاذبه های گردشگری بابلسر آشنا شوید!

منطقه شكار ممنوع دركش و هاور

منطقه شكار ممنوع دركش و هاور در ۳۰ كیلومتری جنوب غربی شهر آشخانه و ۷۰ کيلومتري شهر بجنورد قرار دارد. این منطقه با فاصله اندکی از جاده آسیایی از آب و هوایی معتدل، جنگلی و كوهستانی برخوردار است و چشمه سارهای فراوانی را در خود جای داده است. به علاوه، تنها جنگل بلوط شرق كشور در این منطقه قرار گرفته است.

كوه های جنوب منطقه دركش و هاور كه بخشی از رشته كوه آلاداغ است پوشیده از انواع درختان جنگلی است كه مناظر بسیار زیبا و محیطی دلچسب را برای گردشگران و كوهنوردان به وجود آورده است. بلندترین ارتفاع کوه های این منطقه در حدود ۲۸۰۰ متر از سطح دریا است.

وسعت جنگلهای این منطقه در حدود ۲۰۰۰۰۰ هکتار برآورد شده است. از جنگلهای این منطقه میتوان به جنگل زو و جنگل هاورگوزگ اشاره کرد. رودخانه های متعددی همچون رودخانه هاور،چشمه كندآب، کانی شخو و کانی گوزگ در این منطقه جریان دارند که در اکثر ماه های سال دارای آب هستند.

روستاي درکش در منطقه ای کوهستاني و در درون دره استقرار يافته و از سطح دريا هزار و ۴۰ متر ارتفاع دارد، از اطراف توسط کوه های بلند در بر گرفته شده و قسمت جنوبی آن به دره کنداب و کوه‏هاي بلند آلاداغ با ارتفاع دو هزار و ۴۵۵ متر محدود مي‏ شود. درکش متاثر از اقليم کوهستاني، زمستان‏هاي سرد و تابستان‏هاي معتدل دارد و ميانگين بارندگي سالانه آن نیز حدود ۲۶۵ ميلي‏متر گزارش شده که این موارد سبب شده تا این روستا دارای طبیعتی روح نواز، چشمه های آب شیرین فراوان و آب و هوایی دل انگیز باشد. آب چشمه های فراوان این روستا پس از تجمیع رودخانه ای می سازد به نام رودخانه درکش یا زوهاور که در میان روستا جریان دارد و لطف گردش در این منطقه را دوچندان می کند.

دركش و هاور

اطراف روستای درکش را جنگل های زیبا و چشمه ها و آبشارهای دیدنی فرا گرفته و علاوه بر این تنها ذخیره گاه جنگل های بلوط شرق کشور در جوار این روستا قرار دارد، جنگل هایی که در کنار باغات میوه مختلف، مراتع دارای گیاهان دارویی و گونه های مختلف حیات وحش زیبایی کم نظیری به این روستا داده است.

از جمله زیبایی های این روستا وجود مراتع سبز و وسیع در اطراف آن و تفرجگاه های زیبای کناره های رودخانه زوهاور و دره کنداب در جنوب روستا است که در کنار دیگر زیبایی های این خطه از ایران اسلامی همه ساله گردشگران زیادی را به خود جذب می کند.

همچنین تپه‏ هاي متعدد باستاني اطراف روستا و برج تاريخي سبزعلي خان قراچورلو، از سابقه کهن تاريخي روستاي درکش حکايت می کند، البته قدمت کنوني روستاي درکش حدودا به دو قرن مي‏ رسد.مردم روستاي درکش مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند و به زبان کردي کرمانجي سخن مي‏ گويند، غالب آنها مشاغل کشاورزی و دامداری دارند و عمده محصولات کشاورزی آنها نیز گندم، جو، چغندرقند و محصولات باغی نظیر انگور، گردو، هلو و سيب است.

همچنین بنا بر نظر گیاه شناسان روستای درکش داروخانه ای طبیعی است، در این روستا گنجینه‌ای کم‌نظیر از گیاهان دارویی وجود دارد و بنا به گزارش یکی از گیاه شناسان که چند سال پیش از این روستا بازدید کرده و به شناسایی گیاهان دارویی آن پرداخته بود در این روستا۳۸۰ گونه گیاه دارویی وجود دارد که ۷۹ گونه از آنها بسیار ارزشمند هستند. به عنوان نمونه گیاه بابونه که یکی از گیاهان دارویی منحصر به فرد در زمینه درمان بیماری های گوارشی محسوب می شود به وفور در اطراف این روستا می روید.

دركش و هاور

حیات وحش

جنگلهای منطقه دركش و هاور یکی از زیستگاه های مرال (گوزن قرمز) است. مرال‌ها (گوزن قرمز) جثه بزرگ و قوی دارند. طول سر و تنه این حیوان را۱۶ تا ۲۵۰ سانتی‌متر، دم آن ۱۲ تا ۱۵ سانتی‌متر، ارتفاع این حیوان از زمین۱۲۰ تا ۱۵۰ سانتی‌متر و وزن آن ۱۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم است. این حیوان شاخ‌های بلند با شاخک‌های منظمی دارد که این عامل زیبایی آن را دوچندان كرده است.همه ساله در اواخر اسفند تا اوایل فرودین شاخ‌های این حیوان می‌افتد و شاخ‌های جدیدی ایجاد می‌شود که این شاخ‌ها در ابتدا مخملی شکل و بتدریج تا زمان جفت‌گیری استخوانی می‌شوند.مرال‌ها، موهای کوتاه به رنگ خاکستری تیره دارند که این رنگ در فصل تابستان و در زمان جفت‌گیری به زیباترین شکل (قهوه‌ای تیره) مبدل می‌شوند.زمان جفت‌گیری مرال‌ها (گوزن قهوه‌ای) از اواسط شهریور تا اواسط مهرماه است.این حیوانات شبگرد بوده و به صورت اجتماعی زندگی می‌کنند.

مرتبط:

مزدوران _طولانی ترین غار خراسان

تالاب بين المللی کمجان

تالاب بين المللی کمجان باحدود ۴هزار هکتارمساحت درفاصله ۷۰کيلومتري شمال شرق شيراز در روستاي کمجان از توابع بخش کربال شهرستان خرامه واقع شده است.تالاب بین‌المللی کمجان از جمله تالابهای مهم کشور است و در اولین کنوانسیون بین‌المللی تالابها در رامسر ثبت و به تائید رسیده است.

تاریخچه

تالاب در دهه ۶۰ به دلیل ایجاد کانال هایی توسط شرکت آب و جهاد کشاورزی مدتی در لیست تالاب های در خطر نابودی قرار گرفت و به کلی نابود شد. اما چند سال قبل به همت اهالی روستای کمجان با سد کردن چندین قسمت از کانال های احداثی به طور چشم گیری احیا شد.کمجان طی آمارهای گذشته بین ۱۰ تا ۲۰ هکتار بوده که امروز به پنج هزار هکتار رسیده و هزار هکتار آن به همت مردم احیا شده است.

ویژگی ها

دراین تالاب حدود ۲۰ گونه پرنده آبزی،کنارآبزی،مهاجر و پرندگان خشکی زی توسط کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست فارس شناسائی شده است.
مطابق آخرین گونه شناسی صورت گرفته در سال ۱۳۹۱ بالغ بر ۱۰۰ گونه پرنده آبزی، کنارآبزی، مهاجر، بومی ونیمه مهاجر در حوزه این تالاب توسط سرمحیط بانی خرامه شناسایی شد.
در این تالاب گونه‌های متنوعی از گیاهان تالابی و مردابی از جمله نی، لوئی، شوره، درمنه و غیره وجود دارد، که در بعضی نقاطع ارتفاع آنها به شش الی هشت متر در وسعتی به مساحت پنج هزار و ۲۵۰ هکتار را شامل می‌شود.

تالاب بين المللی کمجان

سایر اطلاعات

به گفته بومیان محلی بخش کربال و به خصوص روستائیان کمجان در کناره‌های تالاب، آهو، گراز، کفتار و گونه‌هایی از گربه‌های وحشی بزرگ جثه و پستانداران کوچک مانند روباه و توره به وفور مشاهده می‌شود.
وقتی در دهه ۶۰ زهکش ها احداث و تالاب خشک شده خیلی از مردم محل بیکار شده و رو به مهاجرت و کارهای دیگر در شهرها آوردند حال این‌که اکنون با احیای تالاب نه تنها ارزشهای زیست محیطی تالاب دوباره احیا شده بلکه در گوشه‌ای از آن مردم نیز می‌توانند به شغل خود بپردازند بدون این‌که هیچگونه مشکلی در کار ایجاد شود.

نقاط مثبت

تالاب کمجان طی هزاره‌ها در مسیر کوچ پرندگان مهاجر قرار داشت و طبق نظر مجامع جهانی و زیست محیطی یک درصد از پرندگان خاورمیانه را در خود جای می‌داده‌است.
احیای تالاب توسط مردم محله آنچنان با موفقیت همراه بود که اهالی حاضر بودند بدون این‌ که از فرصت احیای تالاب برای دامداری استفاده کنند، همچنان حفظ ارزشهای زیست محیطی تالاب را در اولویت قرار دادند و به جای استفاده مرتع داری، از آن به عنوان تالاب به مفهوم واقعی بهره ببرند و اولویت مردم نیز به جای مرتع داری و تامین علوفه دام و احیای تالاب شد

تالاب بين المللی کمجان

نقاط منفی

تا پیش از خشکی تالاب ضمن این‌که این محیط با ویژگیهای منحصربه‌فردی که داشت از لحاظ زیست محیطی منطقه‌ای ارزشمند به شمار می‌رفت به لحاظ تامین معاش روستاهای اطراف منطقه نیز که معاش خود را از طریق دامداری تامین می‌کردند این تالاب اهمیت بسیار زیادی داشت.
بر همین اساس گروه‌های مردمی منطقه که به صورت فعال امور مربوط به احیای تالاب را دنبال می‌کرده با حضور در دفتر خبرگزاری مهر به تشریح اتفاقاتی که برای کمجان طی چند سال گذشته روی داده پرداختند و چنین عنوان کرد: در اوایل دهه ۶۰ دو رشته زهکش در تالاب احداث و در پی این کار تالاب کمجان عملاً خشک شد و ارزشهای زیست محیطی خود را از دست داد.
گفته شده که ایجاد این زهکشها به خاطر توسعه کشاورزی در منطقه صورت گرفته اما از زمانیکه این زهکشی صورت گرفته نه تنها تالاب به زمینی خشک و شوره زار تبدیل شده بود که انتقال این نمکزارها به دیگر اراضی نیز مشکلاتی را ایجاد کرده بود بلکه تالاب نیز در عمل خشک شد.
مردم محل بدون درخواست کمکی از هیچ نهادی خودشان اقدام به انجام کارهایی برای احیای تالاب کردند که در اواخر سال ۸۸ مبادرت به ایجاد آب بندهایی در مسیر زهکشیهای ساخته شده در دهه ۶۰ کرده که این کار مردم محلی باعث شد که به مرور تالاب خشکیده کمجان خودش را بازسازی کرده و تاحدودی حیات به آن بازگردد.
این کار باعث شده که پوشش گیاهی برخی از مناطق دوباره بروید و پرنده‌ها نیز دوباره به خانه خود بازگردند به گونه‌ای که از شدت لانه سازی و تخمگذاری در علفزارهای منطقه تردد بدون این‌که به لانه‌های پرنده‌ها آسیب نرسد کاری دشوار شده‌است.

مرتبط:

جاذبه‌های گردشگری شهر شیراز

تنگ بستانک _بهشت گمشده

منطقه حفاظت شده تنگ بستانک معروف به بهشت گمشده در فاصله ۱۲۰ کیلومتری شهر شیراز در منطقه ی سرسبز کامفیروز واقع گردیده است.

منطقه ای عمدتا با پوشش جنگلی و کوهستانی با میانگین ارتفاعی بین ۱۷۰۰ تا ۳۷۰۰ متر. دارای اقلیم ایرانی تورانی دارای تابستان های خشک و زمستان های بسیار سرد که با ریزش برف و یخبندان همراه می باشد. میانگین درجه حرارت منطقه بین ۱۴ – ۱۶ درجه و متوسط بارندگی آن ۴۷۹/۴۲ میلی متر می باشد.

این منطقه دارای محیطی عمدتا کوهستانی به همراه پوشش جنگلی بوده که تابستان‌های خشک و زمستان‌هایی سرد را ارایه می‌دهد. بستر سنگی دره محل مناسبی را برای رویش درختانی چون چنار و گردو و گیاهان سایه پسند فراهم آورده است. این گیاهان باعث شده‌اند تا به سختی بتوان ردی از نور مستقیم خورشید در کف دره پیدا کرد که البته در فصول گرما نکته‌ای مثبت به شمار می‌رود.

آب شیرین این دریاچه محل مناسبی برای زندگی ماهیان پرورشی مانند کپور است. خود تنگه نیز حیات وحش با ارزشی دارد که شامل حیواناتی مانند خرس قهوه‌ای، کفتار، راسو، پازن، خارپشت ایرانی، همستر دم دراز، رودک، گربه وحشی، سنجاب ایرانی، روباه، شغال، گراز، خرگوش، انواع پرندگان شکاری، کبوتر وحشی، کبک و جانوران متنوع دیگر می‌شود.

تیپ اراضی منطقه بر اساس مساحت (هکتار) و درصد:

کوهها: ۱۱۶۴۸ هکتار با ۷۶/۱ درصد از کل منطقه
تپه ها: ۱۷۶۵ هکتار با ۱۶/۹ درصد از کل منطقه
فلاتها و تراسهای فوقانی: ۷۴۴ هکتار با ۴/۸۵ درصد از کل منطقه
دشتهای دامنه ای: ۳۰۷ هکتار با ۲ درصد از کل منطقه
واریزه های بادبزنی: ۹۸ هکتار با ۰/۶۴ درصد از کل منطقه
مسکونی: ۶۲ هکتار با ۰/۴ درصد از کل منطقه

تنگ بستانک

جاذبه های اکوتوریستی:

وجود روستاهای زیبای جنوب تنگ بستانک مانند ساران و کهکرون با چشمه های زیبا و سابقه ای هزاران ساله از جاذبه های این منطقه می باشد. موقعیت جغرافیائی اثر طبیعی تنگ بستانک در مجموعه شبکه گردشگری محور شمال و شمال غرب استان و امکان ارتباط جاده‌ای که با یادمان های تاریخی تخت‌ جمشید، نقش رستم و پاسارگارد از یک طرف و چشم‌اندازهای طبیعی آبشارمارگون و تنگ براق از طرف دیگر، امتیاز ویژه‌ای برای بخش ایرانگردی و جهانگردی استان فارس است که در خور توجه و اهمیت می باشد.

جذابیت‌های تنگ بستانک تنها به پوشش گیاهی و جانوری آن محدود نبوده بلکه می‌توان به شهرها و روستاهای زیبایی را در مسر رسیدن به آن مشاهده کرد که پرداختن به هرکدام خود نیاز به مطلبی جداگانه دارد.

وضعیت اجتماعی منطقه:

زراعت: میزان سطح اراضی زیر کشت آبی و دیم در منطقه ۱۵۷۶ هکتار می باشد که ۱۲۲۷ هکتار به اراضی آبی و ۳۵۳ هکتار به اراضی دیم اختصاص دارد. زراعت آبی شامل: گندم، جو، لوبیا و شلتوک و ترکیب کشت دیم شامل: گندم، عدس، جو و نخود می باشد.

باغداری: بطور کلی میزان سطح اراضی باغی در منطقه ۳۶۷ هکتار می باشد که بالاترین میزان باغ آبی متعلق به روستای کهکران و کمترین مربوط به آب باد می باشد.

دامداری: دامداری در منطقه به صورت سنتی و به صورت نگهداری در کنار منازل مسکونی صورت می پذیرد. در منطقه ۴۰۰۵ راس گوسفند و بره، ۳۰۲۵ راس بز و بزغاله و ۴۹۴ راس گاو و گوساله وجود دارد.

دسترسی

شاید بتوان مسیر منتهی به بیضا را بهترین راه دسترسی به تنگ بستانک دانست. این مسیر را می‌توانید در جاده‌ی شیراز-یاسوج، بعد از گویم بیابید.

خوشبختانه در طول این مسیر تابلوهای راهننمایی نصب شده است که شما را به خوبی به این منطقه‌ی دوست داشتنی هدایت می‌کنند. پس از عبور از بیضا وارد منطقه‌ی کامفیروز خواهید شد.

 

مرتبط:

جاذبه‌های گردشگری شهر شیراز

اعمال محدودیت‌های ورود مسافران به مازندران

فرمانده انتظامی مازندران از اجرای طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، محدودیت‌های تردد و فعالیت اصناف به منظور کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا در سطح استان خبر داد.

سردار سیدمحمود میرفیضی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: به منظور پیشگیری از شیوع بیماری کرونا در استان مازندران محدودیت‌های تردد در سطح استان و شهرستان‌های تابعه به اجرا در آمد.

وی با تاکید بر خروج مسافرانی که به این استان سفر کرده‌اند، تصریح کرد: به همین منظور از ورود کسانی که قصد مسافرت به استان مازندران را دارند نیز جلوگیری خواهد شد.

فرمانده انتظامی مازندران از اجرای این طرح در تمامی مناطق شهری و روستایی استان نیز خبر داد و گفت: برابر برنامه‌ریزی های انجام شده، ورود افراد و ساکنان غیر ساکن و همچنین غیر بومی به تمامی روستاها و مناطق تفریحی و گردشگری استان نیز ممنوع است.

سردار میرفیضی با اشاره به محدودیت تردد برای خودروهای غیر بومی و غیر ساکن در  تمامی محورهای ورودی و خروجی استان و همچنین معابر شهری و روستایی خاطرنشان کرد: این محدودیت شامل خودروهای نقلیه باری حامل مواد غذایی و سوختی، امدادی، انتظامی، درمانی، اورژانس و آتش نشانی نخواهد بود.

وی ادامه داد: رانندگان خودروهایی که از این قانون سرپیچی کنند، ضمن اعمال قانون به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان خودروی آنان نیز برای مدت یک ماه به پارکینگ منتقل خواهد شد و  سایر رانندگان خودروهای متخلف پس از ثبت تخلف، به شهر محل سکونت خود بازگردانده می‌شوند و مراحل بعدی جریمه و توقیف در شهر محل سکونت آنان انجام خواهد شد.

فرمانده انتظامی مازندران بیان کرد: فعالیت تمامی مراکز اقامتی و پذیرایی نظیر رستوران‌ها، هتل‌ها، مهمان‌پذیرها، ویلاها و سفره خانه‌های استان تا اطلاع ثانوی ممنوع بوده و ضمن برخورد با متخلفان واحد صنفی آنان نیز پلمب خواهد شد.

سردار میرفیضی تصریح کرد: واحدهای صنفی و خدماتی تامین کننده مایحتاج ضروری و نیازهای اولیه شهروندان شامل نانوایی‌ها، سوپر مارکت‌ها، فروشگاه‌های مواد غذایی، خوراکی و پروتئینی و سایر واحدهای صنفی نظیر جایگاه‌های سوخت، تعمیرگاه‌های تخصصی خودرو و منازل، مراکز بهداشتی و درمانی دولتی و خصوصی، مراکز و فروشگاه‌های دامپزشکی و داروخانه‌ها هرگز تعطیل نخواهند بود و اصنافی که از این مقررات تخلف کنند، برابر قانون با آنان برخورد خواهد شد.

وی با بیان اینکه اجرای این طرح یک مطالبه عمومی و مستلزم مشارکت و همکاری همه مردم عزیز است، یادآور شد: این طرح با آمادگی و قاطعیت کامل مجموعه انتظامی استان به اجرا در آمده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

جنگل راش در مازندران