برج پیر شهریار _ برج اسرارآمیز لمرز

برای دقایقی فکرخود را از تمامی موضوعات به دور کنید و با ما به تماشای این دو اثر زیبای تاریخی بپردازید. برج پیر شهریار را میتوانید در درختان سر به فلک کشیده استان مازندران، روستای لمرز، دهستان راستوپی در مسیر روستاهای ییلاقی پل سفید و ساری با آب و هوایی دلپذیر پیدا کنید. برجی که خود را به شکل مدور با بامی شبیه کله قند در آورده و با لباسی از آجر و گچ، زیبایی خود را به رخ همگان میکشد. کهن بودن این برج را میتوانید از قطر دیواره های آن بیابید که در حدود  ۲.۳۵ متر است. حتی قطر ۷۰ سانتی متری قسمت های آجری این بنا، از قدمت آن صحبت میکند که به قرن ۵ هجری قمری بر میگردد.

برج پیر شهریار اسرار زیادی را در دل خود جای داده است که از آن بی خبریم مانند وجود یک درب و صندوقچه قدیمی که امروزه آنها را در برج نمیبینید. اما باستان شناسان به محض فهمیدن این موضوع تلاش های زیادی را برای پی بردن به واقعیت آن انجام دادند. بالاخره با پیگیری ها و تلاش های مستمر آنان در دهه ۶۰ توانستند یک تکه از چوب صندوق را کشف کنند. با بررسی های صورت گرفته بر این تکه، مشخص شد این صندوق باستانی در عهد درویش صالح زاهد عابد، دوره ی محمد شهریار ساخته شده و نوشته های روی آن توسط دستان هنرمند درویش علی خرومه زاهد حکاکی شده است.

برج پیر شهریار

نگاهی به روستای لمرز:

قبل از اینکه درباره قلعه کوتول شاه صحبت کنیم بیایید نگاهی به طبیعت بکر و زیبای روستای لمرز که برج پیر شهریار هم در آن واقع شده، بیندازیم. این طبیعت فوق العاده، مناسب کسانی است که به دنبال طبیعت گردی و جنگل نوردی هستند. با رفتن به سمت شمال این روستا ب همراه لذت بردن از دیدنی های اطراف آن، به دشتی بدون پوشش جنگلی میرسید که دورتادور آن را جنگل فرا گرفته است و قسمتی از دامنه ی جنوبی قله الوات را در برمیگیرد.

اگر قصد فتح کردن قله الوات را داشته باشید باید راه خود را به سمت راست در جهت شرق ادامه دهید. با رسیدن به انتهای آن دوباره به سمت شرق پیشروی کنید. اکنون با کم شدن شیب، شما روی قله الوات قرار گرفته اید که با تغییر جهت به سمت غرب و پیمایش آن تا انتها به قله ی ۱۹۰۰ متری اِلوات خواهید رسید.

برج پیر شهریار

قلعه کوتول شاه

با برج پیر شهریار در استان مازندران و روستای لمرز که برج پیر شهریار در آن واقع شده بود، آشنا شدید. حالا فکر میکنید قلعه کوتول شاه در کدام استان قرار گرفته است؟

حتما این سری درست حدس زده اید که ممکن است این بنای تاریخی هم متعلق به یکی از استان های شمالی کشور عزیزمان ایران باشد. باید بگویم حدس شما درست است این قلعه در استان گیلان، شهرستان سیاهکل و در مجاورت روستای موشا یعنی میرشاه قرار دارد و بالاخره  در ۱۴ مرداد سال ۱۳۸۲ به عنوان اثر ملی ایران به ثبت رسید.

شاید باورتان نشود اما قدمت این قلعه به دوره اسماعیلیه و تیموریان برمیگردد. نام آن برمیگردد به حکمرانی اعضا یک خانواده سلطنتی از روستاهای اطراف این قلعه یعنی موشا (میرشاه) دیماسرا (پیرمیرشاه)، مرجانه.

اطلاعات چندانی درباره آنها وجود ندارد که در اختیار شما قرار دهیم اما برخی نوشته ها میگوید کوتول شاه یکی از حاکمان ظالم دوره های اسماعیلیان و تیموریان بوده که بر شهرهای رودبار، سنگسر و لاهیجان حکومت میکرده است و هدف خود را از ساخت قلعه کوتول شاه، حکمرانی بر مرکز شهر قرار داده بود.

برج پیر شهریار

قلعه کوتول شاه به شکل بیضی ساخته شده است. این بنا در ضلع جنوبی یک تکه اضافی را به خود متصل کرده است تا مراکز دیده بانی در آن قرار بگیرند. در واقع این نمای دو طبقه با راه پله های ارتباطی ورودی قلعه را شکل داده است.

این قلعه در ضلع شرقی یک آب انبار و در ضلع غربی تاقی را در خود جای داده است که همه را برای تماشا مجذوب میکند. در ساختار بنای خود از اشکال هندسی استفاده کرده است. یعنی فضای اتاقک های خود را به شکل جناقی و سر در اتاقک ها را به شکل قوسی ساخته است.

برای رسیدن به قلعه باید وارد جاده لاهیجان به سمت سیاهکل شوید و بعد از رسیدن به سه راه راه خود را به سمت راست ادامه دهید. بعد از گذشت چند کیلومتر و با رسیدن به یک دوراهی مسیر خود را دوباره به سمت راست طی کنید. حالا کافیست چند دقیقه پیاده روی کنید تا قله کوتول شاه را بر روی یک تپه ۳۰ متری ببینید.

کلام آخر:

عاشقان طبیعت گردی از بناهای تاریخی، با دو اثر تاریخی دیگر به نام های برج پیر شهریار و قلعه کوتول شاه آشنا شدید. هم اکنون میتوانید برای آینده سفر خود و دیدن از این بناهای تاریخی برنامه ریزی کنید. اما یادتان باشد بعد از سفر، تجربه های خود را در این مطلب بنویسید. اگر کسی هست که به این دو مکان زیبا رفته، خاطرات به یادمندی خود از برج پیر شهریار و قلعه کوتول شاه را با ما به اشتراک بگذارد.

ارگ تاریخی میشیجان _حافظه تاریخی خمین

شهرستان خمين، در جنوب استان مرکزی قرار دارد. این شهرستان به واسطه موقعیت جغرافیایی از خصوصيات اقليمی مختلف تأثير گرفته و دارای شرايط آب و هوايی متغيری است. به طور کلی دارای زمستان‌های سرد تا بسيار سرد و تابستان‌های معتدل تا گرم در مناطق مختلف است.
در شمال غربی آن ادامه رشته کوه‌های زاگرس کشيده شده است و از ارتفاعات مشهور آن می‌توان به کوه‌های بوجه، خود سنگ و هفت سواران اشاره کرد. بيشترين وسعت شهرستان از جمله شهر خمين در دشت وسيعی به طرف شرق کشيده شده و بين ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر ارتفاع دارد. سوغات اين شهرستان، محصولات لبنی، باغی و عسل است و از جاذبه‌های تاريخی شهرستان خمين می‌توان به مجموعه تاريخی بيت امام (ره)، سنگ نگاره‌های موسوم به سنگ نگاره‌های تیمره، قلعه سالارمحتشم و حاج جلال لشگر اشاره کرد.
روستای میشیجان
روستای میشیجان روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است. این روستا در ۷ کیلومتری شمال شرقی خمین قرار دارد. میشیجان یا میشیان به معنی ده میش یا جایگاه و سرزمین میش است. این روستا در دهستان صالحان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۵۲ نفر (۲۶۳خانوار) بوده ‌است.
ارگ تاریخی میشیجان
ارگ تاریخی میشیجان
در نزدیکی امامزادگان روستا مجموعه‌ای تاریخی به نام ارگ تاریخی میشیجان قرار دارد که قدمت آن به قبل از دوره قاجاریه برمی‌گردد. پارک تاریخی امیر حشمت در روستای میشیجان از توابع شهرستان خمین قرار دارد و بنای آن در مسیر منتهی به گورستان و دو امامزاده روستای میشیجان واقع شده و تا شهر خمین ۵ کیلومتر فاصله دارد، این بنای تاریخی به عنوان یادمانی از دوره قاجاریه در کنار رودخانه فصلی میشیجان و در کنار بنای امامزاده عبدالله با برج و باروی قدیمی خود جلوه‌گری می‌کند.
به‌رغم اینكه به مرور زمان بخش‌هایی از فضاهای داخلی عمارت از سوی مالكان بعدی آن، تغییر كاربری داده شده و تغییراتی در داخل آنها انجام شده، اما شالوده و پایه اصلی بنا حفظ شده و در جای خود باقی است.
این بنای تاریخی مشتمل بر سر در ورودی، اتاق‌های انتظار، حیاط، کالسکه خانه، عمارت اصلی، گلخانه و دیگر فضاهای خدماتی كه در جوانب حیاط است، مصالح عمده به کار رفته در شالوده اثر را خشت و گل و در نماها، آجر تشکیل می‌دهد.
سردر ورودی بنا آجری و مشتمل بر دو جرز در طرفین و لچک‌هایی با آجرکاری خفته راسته میان جرزها و نغول‌ها و طاق نماهایی در پشت بغل‌های جرز یاد شده است. پس از ورودی بنا، راهرویی سنگ فرش قرار دارد که در طرفین آن به صورت قرینه اتاق‌هایی به عنوان اتاق‌های انتظار قبل از اذن ورود برای پاکارها و نایبان امیر تعبیه شده است.
رشته پلکانی از راهرو یاد شده به بام فضاهای یاد شده و دو برج نگهبانی در طرفین ورودی می‌رسد. در جنوب حیاط، فضایی تحت عنوان کالسکه خانه قرار دارد. تمام سطوح داخلی دیوارهای بنا با استفاده از ایجاد جرزهایی از خشت و گل قاب‌بندی شده است.
بنای اصلی عمارت به صورت بنایی مرکزی و منفرد در دو طبقه با نقشه چهار ضلعی در میان حیاطی که درختان کهنسال سرو و صنوبر آن را به مثابه باغی جلوه داده‌اند، قرار گرفته است. نمای بیرونی این بخش از بنا را نیم ستون‌های آجری در نمای ایوان، آجرکاری کار شده در رخ بام و در لبه‌های جرزهای آجری به کار رفته در قاب‌بندی سطوح خارجی اثر، آراسته است. ورودی بنا که به ایوان رو به جنوب و به حیاط عمارت باز می‌شود به سر سرایی می‌رسد که در طرفین آن اتاق‌هایی به صورت قرینه قرار دارند.
ارگ تاریخی میشیجان
رشته پلکانی با تبدیل شدن به تختگاهی در پایان و انشعاب یافتن به عنوان دو رشته جداگانه به طرف شرق و غرب، از سر سرای یاد شده به دالان می‌رسد که در شمال فضاهای مسکونی و در جنوب آن تالار اصلی عمارت قرار دارد.
تمام ورودی فضاهای واقع در شمال دالان یاد شده به دالان مذكور باز شده و نور آنها از طریق پنجره‌های تعبیه شده در ضلع شمالی اثر تامین می‌شود.
در شمال دالان، تالاری بزرگ و اتاقی گوشواره مانند قرار گرفته است. قاب بندی‌های یکپارچه که سقف فضاها را به عنوان سقفی کاذب آراسته‌اند، تنها تزیین شاخص تالار به شمار می‌روند. درب‌های چندگانه جنوب تالار به ایوانی باز می‌شود که نیم ستون‌های آجری تزیینی و ستون‌های چوبی با روکشی از گچ و سرستون‌هایی گچ‌بری در نمای آن جلوه‌گری می‌کنند. در شمال، شمال غرب و غرب بنای اصلی عمارت، فضاهای دیگری قرار گرفته‌اند.
در شمال حیاط عمارت، گل‌خانه و دو اتاق گوشواره مانند در طرفین آن جای دارند. در کنار فضاهای یاد شده و در شمال غرب حیاط، چند فضای تغییر کاربری یافته و برج نگهبانی وجود دارد که رشته پلکانی به‌صوت غلام گردشی به نیم طبقه‌های تعبیه شده در آن و محل تیرکش‌ها می‌رسند. در شمال غرب حیاط عمارت، حیاط کوچکی وجود دارد که دربی چوبی واسط آن و زمین‌های بیرون از عمارت بوده است.
در شمال این حیاط، فضاهایی با کاربری مطبخ و انباری قرار دارد که به دیگر فضاهای واقع در غرب حیاط با کاربری‌های این چنینی راه دارند. مواد و مصالح بکار رفته در تمام فضاهای شمال غرب حیاط را خشت و گل و پوشش آنها را طاق آهنگ و طاق‌های چهار بخشی تشکیل می‌دهند. در جنوب حیاط عمارت تنها فضای مستطیل شکل، کالسکه خانه  قرار گرفته است.
این مجموعه ارزشمند در سال گذشته از سوی سرمایه‌گذار بخش خصوصی مورد مرمت قرار گرفته و با کاربری اقامتی و پذیرایی و همچنین یک موزه تخصصی اسناد تاریخی احیاء شده است.
عمارت اصلی بنای میشیجان در حال حاضر به موزه اسناد تاریخی اختصاص یافته و سایر فضاهای آن با کاربری اقامتی، پذیرایی و تفریحی به روی گردشگران و علاقمندان بازگشایی شده است.
* گزارش از محسن کریمی، دکترای باستان شناسی
مرتبط:

حوض سلطان قم به منطقه نمونه گردشگری تبدیل می‌شود

سرپرست میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی قم با بیان اینکه حوض سلطان به منطقه نمونه گردشگری تبدیل می‌شود، استفاده از جامعه محلی و عشایر ایل کلکو در منطقه نمونه گردشگری حوض‌سلطان قم، علاوه بر اشتغال، جاذبه گردشگری ایجاد می‌کند.

به‌گزارش روز پنجشنبه اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی قم، علیرضا ارجمندی در دیدار با سرمایه‌گذار و مشاور منطقه نمونه گردشگری حوض‌سلطان قم افزود: دریاچه حوض‌سلطان بزرگ‌ترین آینه طبیعی کشور و یکی از زیباترین جاذبه‌های طبیعی استان محسوب می‌شود که در شاهراه موصلاتی و در حاشیه بزرگراه قم – تهران واقع شده و از این منظر از موقعیت خاص و ویژه‌ای برخوردار است.

وی با اشاره به عبور میلیون‌ها مسافر در طول سال از کنار دریاچه حوض‌سلطان عنوان کرد: با معرفی و شناسایی این جاذبه منحصربه‌فرد، و احداث منطقه نمونه گردشگری، ایجاد اقامتگاه و پایگاه رصد ستارگان به افزایش مدت ماندگاری و اقامت مسافر در استان منجر خواهد شد.

ارجمندی گفت: با تاسی و پیروی از مقام معظم رهبری در انتخاب شعار سال، درصدد هستیم در سال ۱۴۰۰ از پروژه‌های گردشگری پشتیبانی و مانع‌زدایی کنیم.

تالاب حوض سلطان پهنه ای سفید رنگ به وسعت ۳۷ هزار هکتار در شمال شهر قم است که در کیلومتر ۳۵ اتوبان قم ـ تهران قرار گرفته و از نظر ساختار زمین شناختی از تالاب های کم نظیر در سطح کشور است.

این تالاب که از سال ۱۳۸۸ به منطقه شکار ممنوع ارتقاء سطح یافته است، از کفه نمکی با حاشیه باتلاقی تشکیل شده و به عنوان یک تالاب شور کویری، از اکوسیستم منحصر بفردی برخوردار بوده و دارای گونه های گیاهی و جانوری و میکروارگانیسم های ویژه ای به لحاظ شرایط زیستی است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

دریاچه نمک حوض سلطان قم از جاذبه های قم

مهارلو _دریاچه کریستال‌های صورتی

مرنجاب ، کویری که شهاب بارانش دیدنی است

آداب استقبال از رمضان در سوئیس خاورمیانه

ماه رمضان، ماه آگاهی بیشتر از حقایق هستی، تقویت اراده و آزادی از زنجیرهای درونی است. این ماه جان‌ها را طراوتی جانانه می‌بخشد و چشم وگوش مومنان را با نوای معنوی همراه می‌کند.

لبنان یکی از کشورهای جهان عرب است که اکثر جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند. این کشور دارای تنوع قومی زیادی است و بخشی از جامعه آن را مسیحیان تشکیل داده‌اند و به همین دلیل برخی سنت‌ها و قوانین ماه رمضان مانند ممنوعیت روزه‌خواری در این کشور اعمال نمی‌شود.

علی‌رغم وجود این تنوع قومی، دینی و مذهبی همواره حس همدلی میان مردم کشور لبنان وجود داشته و دارد؛ به طوری که مسیحیان نیز در مراسم، سنت‌ها، سفره‌های افطاری مسلمانان در ماه مبارک رمضان شرکت کرده و آن‌ها را همراهی می‌کنند. هرکشوری برای استقبال از ماه مهمانی خدا آداب و رسوم ویژه خود را دارد که در ادامه به رسوم کشور لبنان در این ماه پربرکت اشاره می‌کنیم.

رویت ماه

در لبنان رؤیت هلال ماه و آغاز ماه رمضان و همچنین عید فطر با شلیک سه گلوله توپ اعلام می‌شود. رسم شلیک توپ، از رسوم قدیمی این کشور بوده که در مواردی به دلیل وقوع جنگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما ارتش لبنان در چند سال اخیر این سنت را احیا کرده است. گفتنی است که با شلیک توپ زمان افطار و سحر به مردم اطلاع‌رسانی می‌شود.

ماه رمضان در لبنان

مسحراتی

افرادی با عنوان «مسحراتی» به معنای طبل‌زن‌ها از ساعت ۲ یا ۳ نیمه‌شب در کوچه‌ها و خیابان‌های این کشور حرکت کرده و طبل‌ می‌کوبند و با شعرخوانی مردم را برای صرف وعده سحری و عبادت‌های سحرگاهی بیدار می‌کنند. این افراد لباس سنتی بر تن داشته و می‌خوانند: «یا نایم وحد الدایم، یا نایموحدالله» به این معنا که «ای خفته، برخیز و خداوند باقی را عبادت کن» و «قوموا علی سحورکن، جای رمضان یزورکن» به این معنی که «برخیزید و سحری بخورید، رمضان به دیدار شما آمده است».

 

شب‌های رمضان

یکی از رسوم رایج کشور لبنان در ماه مبارک رمضان، آیین «سهره» یا همان شب‌نشینی است؛ به گونه‌ای که اعضاء خانواده ساعاتی را در کنار هم سپری کرده و به فعالیت‌های متنوعی مانند تفریح، گفت‌وگو، ختم قرآن فامیلی و … می‌پردازند. در حالی که عده‌ای از افراد ترجیح می‌دهند در مسجد حضور یافته و تا سحرگاه مشغول عبادت باشند. البته این رسوم امسال به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت محدود برگزار می‌شود و در برخی اوقات با ممنوعیت همراه است.

ماه رمضان در لبنان

خیمه‌های رمضانی

در ایام ماه رمضان، خیمه‌هایی در محلات کشور لبنان برپا می‌شود که برنامه‌های متنوع شهروندی در این خیمه‌ها برگزار شده و اجرای این برنامه‌ها تا صبح ادامه می‌یابد. در تعدادی از این خیمه‌ها، کمک‌های مردمی برای نیازمندان جمع‌آوری و مراسم خیریه‌ای به مناسبت ماه رمضان برگزار می‌شود.

سیبانه رمضان

یکی از مهمترین آداب و سنت‌های قدیمی این کشور مراسمی به نام «سیبانه رمضان» است. مردم لبنان در آخرین روز ماه شعبان در ساحل بیروت گرد هم آمده و پس از اعلام رؤیت هلال ماه، آغاز ماه مبارک رمضان را با خوردن خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های مخصوص جشن می‌گیرند.

غذاهای سفره افطار و سحر

سفره‌های غذای لبنانی‌ها تنوع بسیاری دارد که این تنوع در سفره‌های افطاری به اوج خود می‌رسد. خرما، ارزش غذایی زیادی دارد و مردم لبنان نیز همواره روزه خود را با خوردن این میوه مقوی باز می‌کنند.پس از اینکه روزه خود را با خرما باز کردند، سوپ «شوربا» سرو می‌کنند؛ چراکه این غذا از جمله غذاهایی است که در وعده افطاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

غذاهای عربی مانند «جمله تبوله»، «حمص»، «دلمه برگ مو»، «سمبوسه»، «عرایس» و «فته» نیز وعده افطار صرف می‌شوند و وعده شام نیز با غذاهایی مانند «کباب بره»، «مرغ شکم پر»، «مغربیه»، «صیادیه ماهی» و سایر غذاهای دریایی همراه است.

blank

 

علاوه بر تنوع غذایی اهالی لبنان نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های آن‌ها نیز از تنوع زیادی برخوردار است که از جمله نوشیدنی‌ها و شربت‌های این کشور می‌توان به «جلاب»، «آب تمبر هندی»، «آب لواشک» و «خرنوب» اشاره کرد، همچنین «باقلوا کادایف»، «قطایف»، «کنافه»، «کلاچ میان‌پر»، «شعیبیات»، «المفروکه»، «قاروطیه» و «بحصالینو» از جمله شیرینی‌های سنتی لبنانی‌ها است که در ایام ماه مبارک رمضان تهیه می‌شوند. اما در مقابل سفره‌های رنگین افطار در این کشور، وعده سحری سبک مصرف می‌شود و غالبا شامل انواع «منقوش» که غذایی با پایه خمیر و پنیر و گاهی همراه با زیتون و ماست چکیده است، می‌شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

استقبال از رمضان در مصر سرزمین فراعنه

راه‌کار هتل‌های ترکیه برای جذب گردشگر در رمضان

۴ روز کار و ۳ روز تعطیلی در ژاپن

دولت ژاپن برای جبران خسارت‌های ناشی از کرونا، از تهیه الگوی چهار روز کار و سه روز تعطیلی در هفته برای تحریک اقتصاد و گردشگری داخلی خبر داده است.

بسته شدن مرزها و کاهش پروازها و سفرهای بین‌المللی با شیوع ویروس کرونا، اقتصاد کشورها را به ویژه در بخش گردشگری، کوچک کرده است. هنوز پیش‌بینی دقیقی برای بازگشت سفرهای بین‌المللی به حالت عادی وجود ندارد. از همین رو، کشورهای زیادی روی گردشگری داخلی متمرکز شده‌اند و ترجیح می‌دهند با دادن امتیازهایی، مثل کاهش نرخ خدمات هتل و هواپیما و یا افزایش روزهای مرخصی برای کارمندان، با استفاده از تجربه‌های دورکاری، اقتصاد خود را تا حدی روی پا نگه دارند.

مهدی عباسی ـ کارشناس گردشگری ـ در ادامه بررسی راه‌کار کشورها برای جذب گردشگر در دوران کرونا، به الگوی ژاپن که به تازگی مطرح شده است، پرداخت و گفت: ژاپنی‌ها برای کاهش روزهای کاری به چهار روز و افزایش روزهای تعطیل به سه روز در هفته، درحال بحث هستند. مقامات دولت این کشور اعلام کرده‌اند مدل تعطیلات سه روز در هفته می‌تواند برای تقویت اقتصاد و گردشگری داخلی مفید باشد.

او ادامه داد: در بیانیه‌ای که به تازگی جناح حامی دولت ژاپن منتشر کرده، آمده است پیش‌نویس پیشنهادی این طرح ظرف یک ماه آینده به مجلس ارائه می‌شود. همچنین در بیانیه عنوان شده که وقتی این طرح اجرایی شود به کارمندان حق انتخاب برای استفاده از این سه روز تعطیلی داده خواهد شد. دولت ژاپن امیدوار است مدل جدید، بهره‌وری کارمندان را افزایش دهد.

این کارشناس گردشگری افزود: این بیانیه تاکید می‌کند صنعت گردشگری ژاپن که با همه‌گیر شدن بیماری کووید ١٩ زمین‌گیر شده است، می‌تواند با افزایش روزهای مرخصی دوباره احیا شود.

عباسی اظهار کرد: پیش از این، مایکروسافت ـ غول فناوری ایالات متحده ـ در ژاپن حق تعطیلی سه‌روزه را به کارکنان خود که چهار روز در هفته در محدوده پروژه کار می‌کنند، داده بود. در این طرح، کارمندان همانند پنج روز کاری قبلی و دو روز تعطیلی در هفته حقوق دریافت کرده‌اند. در نتیجه، این طرح بهره‌وری کارمندان مایکروسافت را تا ۴۰ درصد افزایش داد و در هزینه‌های اداری نیز صرفه‌جویی شد.

طرح و ایده افزایش تعطیلات پایان هفته به دو روز، در ایران نیز چند سالی است مطرح شده و حتی به دست نمایندگان مجلس در دوره‌های قبل رسیده، اما برخی مخالفت‌ها و متقاعد نشدن بعضی دستگاه‌ها، مانع از به نتیجه رسیدن آن شده است.

طرح دیگری با عنوان تعطیلات زمستانی برای افزایش تعطیلات مدارس و خانواده‌ها به منظور توزیع سفر، حدود هشت سال پیش از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطرح شد که از همان ابتدا با مخالفت‌های وزارت آموزش و پرورش مواجه شد و هرچند در ادامه اختلافات بر سر این طرح کم شد، اما هنوز به سرانجامی نرسیده است.

علاوه بر این‌ها، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در اواخر سال ۹۸، همزمان با شیوع ویروس کرونا با این پیش‌بینی که فرصت سفر در نوروز ۹۹ از بین خواهد رفت، طرح تعطیلات یا «فرصت مرخصی» برای سفر کارمندان دولت و مردم را پیشنهاد کرد تا پس از فروکش کردن تب این ویروس در کشور، اجرا شود؛ فرصتی که هنوز فراهم نشده و آن طرح نیز در حد پیشنهاد محفوظ مانده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

کیمونو لباس‌ سنتی ژاپنی

آشنایی با فرهنگ ژاپن در “موزه ملی توکیو”

قلعه مجلل و زیبای اوزاکا در ژاپن

داستان ساعت کاخ گلستان تهران چیست؟

ساعت بزرگ کاخ گلستان که به تازگی صدای ناقوسش در قلب پایتخت شنیده می‌شود، شاید برای اغلب مردم با ساعت‌های دیگر فرقی نداشته باشد، اما داستان پشت این ساعت از آن اثری خاص ساخته است.

داستان‌های عجیب از ساعت شمس‌العماره کم گفته نشده، مثلا جعفر شهری در کتاب  «تهران قدیم» روایت کرده است: «زنگ این ساعت صدایی داشته که افراد در چهار فرسخی (۲۴ کیلومتری) آن، به وضوح می‌شنیدند و بیمار با شنیدن صدای آن قالب تهی می‌کرده است. اگرچه این اغراق و مبالغه‌ای بیش نبود و آن را بیش از حد بزرگ کرده، اما می‌گفتند بر اثر شکایت مکرر اهالی، شاه را مکلف می‌کند که دستور کم کردن صدای ساعت را داد تا با نمد صدای آن را خفیف کنند.»

داستان دیگر که در همان کتاب آمده به یک جفت جغد مربوط می‌شود که در کلاه‌فرنگی شمس‌العماره، جایی که ساعت نصب شده لانه کرده بودند. نوشته شده که «دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر می‌کند. می‌گفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر خورده و تاج و تخت به مظفر الدین شاه می‌رسد. آن‌چه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان‌ها انداخت، بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در روزهای ۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم می‌گفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند، که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و ناامنی همه جا را گرفت و شد آن‌چه قلم از بیانش عاجز است.»

از این روایت‌ها که بگذریم، قصه «محمد ساعتچی»، تعمیرکار معاصر ساعت شمس‌العماره هم شنیدنی است. ساعتچی از قدیمی‌ترین ساعت‌سازان تهران است که برای اولین‌بار سال ۱۳۸۶ خبر می‌شود ساعت پیشکشی ملکه ویکتوریا به ناصرالدین‌شاه قاجار را ببیند تا شاید سکوت طولانی آن شکسته شود. ساعت وضعیت خوبی نداشته و ساعتچی دست به تعمیر آن نمی‌برد؛ قصه آن روزها را برای ایسنا این‌طور روایت می‌کند: تازه ساعت مسجد سپهسالار ـ مدرسه شهید مطهری ـ را تعمیر کرده بودم که خانم ثقه‌الاسلام ـ مدیر وقت کاخ گلستان ـ ما را برای تعمیر ساعت شمس‌العماره خبر می‌کند. به کاخ آمدم و ساعت را بررسی کردم و متوجه شدم ساعت تعمیرشدنی نیست و قبول نکردم. سال ۱۳۸۹ دوباره دعوت شدم. آن زمان ساعت فقط دو چرخ‌دنده سالم داشت و ناقوس هم شکسته بود.

blank

 

ساعتچی به همراه شاگردش «جمشید غیب‌زاده» تصمیم می‌گیرند ساعت تازه‌ای برای شمس‌العماره بسازند. در طبقه زیرین کاخ اتاقی به آن‌ها می‌دهند. ساعتچی تعریف می‌کند: در یکی از روزهای سرد پاییزی پیرمردی بالای ۹۰ سال که نای نفس کشیدن نداشت، آمد سراغم و گفت پیرترین کارمند کاخ گلستان است و پرسید که قرار است ساعت را تعمیر کنیم و بعد هم گفت ده‌ها نفر تا حالا آمده‌اند و نتوانسته‌اند این ساعت را درست کنند. گفتم که اطلاع دارم و حتی می‌دانم چرخ‌دنده‌های آن که از جنس برنج بوده اسباب‌بازی بچه‌ها شده است و ساعت هیچی ندارد. پیرمرد تعریف کرد که از خارج آمده‌اند ایران و این ساعت را طلب کرده‌اند. تاریخِ آن را نگفت و آن‌قدر کم‌جان بود که جرأت نکردم سوال کنم. قرار بود جریان را مفصل تعریف کند که دیگر از او خبری نشد.

او ادامه می‌دهد: برایم سوال شد چرا دنبال این ساعت آمده بودند. یاد تجربه و خاطره‌ای از سفرم به کشورهای اسکاندیناوی افتادم. در نروژ کلیسایی مفرغی را دیدم که داخل آن یک موزه کوچک بود، در آن تابلویی قرار داشت که میخ کجی را روی آن نصب کرده و حسابی نورافشانی کرده بودند و به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی کنار آن نوشته بودند «ما گمان می‌کنیم که وایکینگ‌ها از این میخ‌ها برای کشتی‌های‌شان استفاده می‌کردند.» خیلی عجیب بود، این همه تشریفات فقط برای یک گمان! درحالی که در کشور ما کلی از این آثار ریخته. متوجه شدم چرا خارجی‌ها دنبال این ساعت هستند، حتما می‌خواستند آن را در موزه بریتانیا به نمایش بگذارند و توضیح دهند که این ساعت هدیه ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه ایران بوده و این هم جنازه‌اش است. درمانده بودم و نمی‌دانستم با این ساعت که چیزی از آن نمانده، چه کنم. تصمیم گرفتم آن را درست کنم. ۱۸ ماه تمام به همراه شاگرم (جمشید غیب‌زاده) در گرما و سرما روی آن وقت گذاشتیم تا عاقبت درست شد. سال ۱۳۹۱ ساعت را تحویل کاخ گلستان دادم و یک روز ساعت ۱۲ ظهر زنگ آن به صدا درآمد.

ساعت تعمیرشده فقط ۱۰ ماه کار می‌کند و بعد، تا همین فروردین ۱۴۰۰ خاموش می‌ماند. ساعتچی برای سومین‌بار به کاخ گلستان دعوت می‌شود، او حالا ۸۵ سال دارد و این بار کار را کامل به شاگردش می‌سپارد، وقتی هم که می‌خواهد از حق و حسابی که از سال‌های پیش صاف نشده حرف بزند، شاگردش رضایت نمی‌دهد و ترجیح می‌دهند سکوت کنند.

blank

او درباره علت از کار افتادن ساعت بعد از سال ۹۱ توضیح می‌دهد: ساعت‌های بزرگ به یک خادم دائمی نیاز دارند، چون هفته‌ای دو دفعه کوک می‌شوند،  هر ۱۵ روز باید روغن‌کاری شوند. هر سه ماه باید شست‌وشو شوند. هر شش ماه باید باز شوند و چرخ‌دنده‌های‌شان بررسی و بازبینی شود تا ساعت همیشه کار کند. این ساعت در زمان قاجار کار می‌کرد، چون مسؤول ثابت داشت که البته بعدها از ایران رفت. یک شخص یهودی بود که زن ایرانی گرفت و بعدا مسلمان شد. وقتی ساعت خوابید کسی نتوانست آن را احیا کند. ساعت مسجد سپهسالار هم همین‌طوری کار می‌کند، ۱۴ سال است زیر نظر آقای جشمید غیب‌زاده است و تمام این سال‌ها مطابق «بیگ‌بن»  لندن کار می‌کند، چون هفته‌ای دو بار کوک می‌شود و تنظیمات آن زیرنظر است. این‌جا (کاخ گلستان) با ما راه نیامد و ساعت خوابید.

ساعتچی به طنین خوش ناقوس ساعت که چند روزی است در حوالی بازار تهران شنیده می‌شود، اشاره می‌کند و می‌گوید: سال ۸۹ وقتی برای تعمیر آمدیم متوجه شدیم ناقوس شکسته است. ناقوس قدیمی را جوش داده بودند و صدای بدی داشت. به این نتیجه رسیدیم آن را عوض کنیم. آن زمان می‌گفتند از طرف میراث فرهنگی به فرانسه و ایتالیا رفته بودند تا مشابه آن را پیدا کنند که گفته بودند نداریم. از ارمنستان هم خواسته بودند آن‌ها هم گفتند نداریم. وقتی ما تعمیر را شروع کردیم به یکی از دوستانم که ریخته‌گر است، سفارش دادم. ناقوس را آنالیز کردیم و آن‌چه ساخته شد ترکیبی از هشت فلز از جمله برنج، مس، فولاد و روی است تا صدا طنین داشته باشد.

جشمید غیب‌زاده، شاگردش، وسط مصاحبه پیشنهاد می‌دهد ناقوس قدیمی را در موزه بگذارند و یادآوری می‌کند: ناقوسی که حالا صدایش شنیده می‌شود به دست ایرانی‌ها ساخته شده است.

از قدمت ساعت می‌پرسم، حدس می‌زند ۱۷۰ ساله باشد. شاگردش اِن قلت می‌آورد که عمر کاخ این‌قدر است. ساعتچی هم می‌گوید: ۱۰ سال پیش که برای تعمیر خبرم کردند قدیمی‌های کاخ گفتند قدمت ساعت به ۱۶۰ سال می‌رسد. به هر حال فکر می‌کنم سن ساعت بیشتر از ۱۵۰ سال باشد. او تا به حال هیچ سند و شناسنامه‌ای از ساعت ندیده و حتی روی ناقوس یا موتور آن هم هیچ شماره و تاریخی ندیده است. تعریف می‌کند که این کنجکاوی را درباره ساعت پیشکشی داشته‌، اما چیزی ندیده است. راغب می‌شود دوباره موتور و ناقوس قدیمی ساعت را ببیند.

blank

 

ساعتچی که به همراه شاگردش تجربه بررسی دیگر ساعت‌های تاریخی تهران از جمله مسجد سپهسالار و مسجد مشیرالسلطنه را دارند، درباره آموزش افراد دیگری که بتوانند کوک این ساعت را دست بگیرند، می‌گوید: حتما آموزش می‌دهیم. الان آقای غیب‌زاده (شاگردش) مسؤول است، وقتی خسته شد یکی از کارمندان کاخ را آموزش می‌دهیم.

او یک ساعت اتوماتیک هم ساخته و می‌گوید: اگر جایی مثل شهرداری که تصمیم دارد روی عمارت بلدیه ساعت نصب کند، از ما بخواهد حتما برای آن صفحه ساعت باارزش و زیبایی نصب می‌کنیم. قصه ساعت‌سازها همین است، آن‌ها نهایت تا ۶۰ سالگی کار کنند، حالا عده‌ای که مثل من عاشق این کارند، در طول عمر حرفه‌ای خود یک ساعت هم می‌سازند که معمولا هفت هشت سالی زمان می‌برد، همین ساعت‌های بزرگ در رشت، تبریز، ساری، تهران، یزد و کرمان مشابهش را می‌بینید از دل زندگی حرفه‌ای ساعت‌سازها بیرون آمده است.

ساعتچی یادی هم می‌کند از ساعت مسجد مشیرالسلطنه (مسجد ساعت) و آن را یکی از قشنگ‌ترین و باارزش‌ترین ساعت‌های جهان می‌داند و می‌گوید: این ساعت ربع می‌زند، نیم می‌زند؛ یک ساعت بسیار باارزش است. زمانی که دیدمش اتاقش کبوترخانه شده بود. الان را خبر ندادم. پیشنهاد دادم تعمیر کنید، کسی محل نداد. اگر بخواهند آن ساعت ارزنده را هم به کار می‌اندازیم.

منبع:ایسنا

در گردشگری اشتباه‌ها را تکرار نکنیم

یک کارشناس گردشگری با اشاره به مدل توسعه گردشگری در روستاها، هشدار داد: در توسعه روستاها، بویژه توسعه بوم گردی و گردشگری روستایی، هرگونه تغییر در سبک زندگی، و تغییر در طبیعت برخلاف هویت محلی، به شدت آسیب‌زا خواهد بود.

علی گل گلاب در یادداشتی با عنوان «بوم‌گردی و احیای روستاها؛ اشتباه‌ها را تکرار نکنیم»، که آن را در اختیار این خبرگزاری قرار داده، نوشته است: این روزها تب برگشت به روستا بالا گرفته و این نگران‌کننده است. نگرانی از تکرار نگرش‌ها و رفتارها که همچون بلای آسمانی، اول بر سر روستاها و سپس بر سر شهرها نازل شد؛ چرا که در قرن‌های اخیر به‌ویژه قرن بیستم، روستاها را نه روستاییان نابود کردند و نه شیوه تولید و سبک زندگی‌شان. روستاها را  نگرش‌ها و افکار غلط در سطح جهانی از بین برد. پس از رنسانس،  مدنیت و متمدن بودن مساوی بود با زرق و برق زندگی شهری. اختراع برق،  تلویزیون، مخابرات، ماشین و زندگی ماشینی، رفاه آور و نشانه پیشرفت بود. صنعت در برابر سبک زندگی روستایی قرار گرفت، تحقیرش کرد و حسرت در دل روستاییان گذاشت. کتاب‌های درسی پر شد از آمار پیشرفت‌های دروغین. دانش بشری در خدمت مدرنیسم قرار گرفت و به یاری جهانِ در مسیر گمراهی آمد. البته آمارها دروغ نمی‌گفتند اما این گمراهی را تبلیغ  می کردند.

میزان سواد در شهر و روستا، نسبت جمعیت شهری و روستایی در کتاب‌های درسی با نمودارهای تحقیرآمیز، آموزش داده می‌شد و کسی به تحقیرآمیز بودن این نسبت‌ها توجه نداشت، چون یک پارادایم بر ذهن همه انسان ها حاکم بود که در قرن اخیر به آن «پیشرفت خطی» گفته می‌شود، یعنی از یک جایی شروع می‌کنی، رشد می‌کنی ومی‌رسی به جایی که به عنوان «هدف» تعیین شده است. من در مقاله‌ای علمی، اسم این نوع پیشرفت را «دندان مصنوعی پیشرفت» گذاشته‌ام. به این معنا که افکار گمراهانه انسان بعد از مدرنیسم، جهان را فرا گرفت و دو جنگ بزرگ را تحمیل کرد، اما هیچ‌کس بیدار نشد. انسان‌ها تا رنسانس و قرن ۱۶ میلادی همراه و هم‌پای طبیعت بودند. اتفاق عجیب و غریبی نمی‌افتاد. سیل و زلزله بلا نبود، یک اتفاق عادی بود و زخم‌های زیاد بر جای نمی‌گذاشت. بعد از رنسانس، انسان بر طبیعت سوار شد. خواست سیل  را مهار کند، سد ساخت. اما نمی‌دانست برای مهار سیل، نباید جنگل ها را بسوزاند.

هرجا شهرنشینی نسبت به جمعیت روستایی بیشتر بود،  افتخار و نشانه پیشرفت و توسعه بود. این نسبت با آمار میزان باسوادان و میزان بهره‌مندی از مواهب تکنولوژی و صنعت همپوشانی داشت. یکی در دِه با گاو، زمین را شخم می‌زد و دیگری در شهر و کازینو به عیش و نوش بود و یا در ساحل، خوش می‌گذراند. این تصویر و این تصویرسازی، حسرت در دل روستاییان می‌کاشت و شهر شده بود آمال و آرزو.

و دیگر کار از کار گذشته بود. جمعیت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند، روستاهای زیادی متروکه شدند. در روستاهایی که  هنوز آثار حیات باقی مانده بود، فقط نشانه وجود حیات دیده می‌شد و نه بیشتر.

جای باغ‌ها برج ساخته شد. جای سفره‌های زیرزمینی آب‌های شیرین را آب‌های فاضلاب پرکرد. به جای اکسیژن خالص، دود ناشی از خودروها در حلق‌ها فرورفت.

اکنون این تب شهرسازی، به تب روستاسازی رسیده است و دقیقا نگرانی از همین جا آغاز می‌شود که با همین نگرشی که باعث نابودی شهر و روستا شد، روستاسازی اتفاق بیفتد، یعنی چون شهر دیگر جای زندگی نیست،  قلب‌ها و ریه‌ها در شهر کار نمی‌کنند، شهر و زندگی شهری را انسان‌ها بردارند و ببرند به روستا که کلینیک طبیعی بهداشت روح و روان است.   در کنار این، توجه به ظرفیت‌های بی‌نظیر و پایان‌ناپذیر روستاها، گردشگری روستایی هم به‌ویژه در روستاهای هدف شکل می‌گیرد.

این اتفاق به هر شکل دیر یا زود خواهد افتاد. اگر برنامه‌ریزان و سیاستگذاران درست عمل نکنند، به توسعه پایدار و سازگار با محیط زیست و طبیعت توجه نشود، دیری نخواهد پیمود که ما نه زندگی شهری خواهیم داشت و نه محیطی به نام روستا که هم‌اکنون کلینیک رایگانی است برای درمان و سلامتی روح و روان انسان‌ها.

بنابراین بهتر است، گام‌ها برای توسعه روستاها، بویژه توسعه بومگردی و گردشگری روستایی با طمأنینه و مطالعات دقیق و درست انجام بگیرد. دو هدف محرومیت‌زدایی و گسترش رفاه باید کاملا منطبق بر طبیعت و سبک زندگی باشد. هرگونه تغییر در سبک زندگی و تغییر در طبیعت برخلاف هویت محلی به شدت آسیب‌زا خواهد بود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

جاذبه‌های گردشگری باشت

صنعت گردشگری تا کی دندان روی جگر بگذارد؟

آینده گردشگری پزشکی در پساکرونا

«مسجد نو شیراز» یکی از وسیع‌ترین مساجد در ایران

مساجد در هر شهر و برای هر ملتی از مهم‌ترین اماکن مذهبی، تاریخی و فرهنگی هستند. سبک و شیوه ساخت مساجد مختلف در سراسر جهان نیز موجب شده این اماکن علاوه بر کارکرد اصلی خود، به جاذبه‌های خیره‌کننده‌ای از تاریخ و فرهنگ ملل تبدیل شوند.

«مسجد نو» شهر شیراز که مقابل حرم شاهچراغ قرار گرفته به واسطه وسعت خود که حدود دو هکتار است یکی از وسیع‌ترین مساجد ایران شناخته می‌شود. این مسجد اما به لحاظ تاریخی بعد از مسجد عتیق شیراز قرار می‌گیرد و به گونه‌ای در بافت تاریخی شیراز واقع می‌شود.

می‌توان گفت قرار گرفتن این مسجد در بافت تاریخی شهر شیراز باعث می‌شود که علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان از این مکان با سبک و جریان زندگی مردم در بافت‌ قدیمی شهر نیز آشنا می‌شوند و این خود یک ویژگی‌ منحصر به‌فرد محسوب می‌شود.

در خصوص تاریخ این مسجد گفته شده است که «اتابک سعد بن زنگی» یکی از حکام دوره اتابکان فارس دستور ساخت آن را صادر کرده و ساخت آن در سال ۵۹۸ ه.ق آغاز شده و در سال ۶۱۵ ه.ق به پایان رسیده است.

دلیلی که برای ساخت این مسجد در تاریخ بیان شده این است که اتابک که یکی از حکام اتابکی فارس بوده به هنگام بیماری فرزندش نذر می‌کند که اگر او از بیماری نجات پیدا کند و بهبود یابد، خانه‌اش را به مسجدی وسیع تبدیل کند.

مسجد نو در ابتدا به واسطه نام سازنده خود به «مسجد اتابکی» شهرت داشت اما باتوجه به بازسازی‌هایی که در این بنا در طول دروه‌های تاریخی مختلف صورت گرفته، عمارت مسجد شکل تازه‌ای به خود گرفته به همین دلیل در مقابل مسجد عتیق به «مسجد نو» تغییر نام داده است.

مسجد نو شیراز

این مسجد در گذشته علاوه بر عبادت‌گاه محلی برای تفریح مردم شیراز قدیم نیز بوده است، وجود درختان چنار تنومند و آب روان معروف به «خیرات» که از زیر این درختان عبور می‌کرده و به حوضی در میانه حیاط مسجد سرریز می‌شده توجهات را به خود جلب می‌کرده است، به گونه‌ای نمازگزاران پس از اقامه نمازها ساعت‌ها زیر سایه این درختان استراحت می‌کرده‌اند.

البته این مسجد علاوه بر تفرجگاه در هنگام وجود خطر از سوی بیگانگان و درگیری‌های داخلی محل تجمع و برنامه‌ریزی‌های دفاعی نیز بوده است برای مثال مسجد نو در جنگ جهانی اول و دوم، کانون اصلی مبارزان شیرازی و جایگاه گردهمایی آنان بوده است.

از دیگر حوادثی که مسجد اتابکی در طول تاریخ از سر گذرانده می‌توان به فعالیت‌ها و مبارزاتی که در طول پیروزی انقلاب اسلامی در این مسجد رخ داده است نیز اشاره کرد، این مسجد بارها برای جلوگیری از فعالیت‌های انقلابی محاصره و به آتش کشیده شده و در هر دو برهه ۱۳۴۲ و ۱۳۵۷ هنگام مبارزات مردمی شاهد حوادث مختلفی بوده است.

بنای مسجد نو شیراز مشتمل بر صحن وسیع مرکزی، ایوان‌ها و رواق‌های جانبی، شبستان‌های ستون‌دار جنوبی و چهار ورودی بوده و همانطور که گفته شد در مساحتی حدود ۲۰ هزار مترمربع واقع شده است. مسجد از جهات مختلف دارای چهار ورودی است که از طریق رواق‌ها و دالان‌هایی به صحن راه پیدا می‌کنند، ورودی‌ها از بیرون دارای تزیینات کاشی‌کاری هستند که عمدتا مربوط به دوره‌های اخیر است.

همانطور که گفته شد در میانه صحن میانی مسجد سه حوض آب و ردیفی از درختان کهن‌ سال وجود دارد. این صحن از چهار جهت توسط رواق‌های یک طبقه و ایوان‌های چهارگانه محدود شده است. در اطراف ایوان شمالی و جنوبی، به قرینه یکدیگر، ۲۴ دهانه و در اضلاع شرقی و غربی، ۱۲ دهنه رواق در اطراف ایوان‌ها ساخته‌ شده و مقابل بسیاری از دهنه‌ها و رواق‌ها با دیوار یا شبکه‌های چوبی مسدود شده است.

این مسجد علاوه بر رواق‌ها و ایوان‌های بیرونی دارای یک شبستان اصلی است. این شبستان فاقد تزئینات خاص بوده و دارای ۲۴ ستون عریض بوده و شبستانی کوچک‌تر در شرق شبستان اصلی قرار دارد که دارای ستون‌های سنگی متعددی است.

مسجد نو شیراز

در یکی از شبستان‌های این مسجد یک محراب کاشی‌کاری نفیس وجود دارد که با نقوش هندسی و خطوط تزئینی از جنس کاشی معرق به رنگ‌های سیاه، زرد و فیروزه‌ای زینت یافته و در میانه آن لوحی واقع شده گفته می‌شود از جی دیگری به این قسمت منتقل شده است؛ بر روی این لوح اما اسامی دوازده امام و چند عبارت دیگر نوشته شده است.

مسجد اتابکی در طول تاریخ بر اثر زلزله‌های متعددی در سال‌ها ۸۹۵، ۱۱۸۳ و ۱۲۹۶ ه.ق بارها تخریب شده و بلافاصله مرمت و بازسازی شده است. در بخش دورنی مسجد طاق‌ها با کاشی‌کاری‌هایی منقش به آیات و احادیث وجود دارد که بر روی برخس از آن‌ها تاریخ‌های گوناگونی که در این مکان تعمیرات صورت گرفته، نقش بسته است.

 

برای اولین بار پس از تخریب در سال ۸۹۵ ه.ق بنای مسجد توسط یکی از وزرای ابراهیم شاه (پادشاه هندوستان) مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. در دوره صفویه نیز این مسجد به دستور سلطان حسین صفوی بازسازی شده است، در دوران زندیه و قاجاریه نیز تعمیراتی در این مسجد صورت گرفته است. همچنین گفته می‌شود در سال ۱۳۴۵ ه.ش نیز این مسجد مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و برخی معتقدند این مرمت‌ها دیگر چیزی از بنای اصلی دوران اتابکی باقی نگذاشته است.

امروزه این مسجد به عنوان محل برگزاری نماز جمعه در شیراز مورد استفاده قرار می‌گیرد و در حال حاضر به «مسجد شهدا» در بین مردم شهرت دارد و به واسطه معماری‌ قابل توجه و تحسین‌برانگیزش توجهات زیادی را به خود جلب می‌کند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

مسجد جامع عتیق شیراز

ممنوعیت سفرهای دریایی در موج چهارم کرونا

مدیرکل امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی از ممنوعیت سفرهای دریایی در موج چهارم کرونا خبر داد و گفت: البته سفرهای دریایی به صورت موردی و تنها برای بومی های منطقه انجام می شود.

حسین عباس‌نژاد  اظهار کرد: در پی افزایش سفرها و هجوم مسافران به بنادر کشور به ویژه بنادر جنوبی، استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان هم در موج چهارم کرونا درگیر شدند و مناطق بسیاری از استان‌های جنوبی مانند بقیه کشور قرمز شد.

وی افزود: در این راستا و با توجه به شیوع موج چهارم کرونا در کشور، ممنوعیت سفرهای دریایی انجام شده است و دیگر مانند سابق این سفرها انجام نمی شود.

عباس‌نژاد ادامه داد: البته سفرهای دریانوردی به صورت محدود و کنترل شده آن هم برای بومیان مناطق انجام می شود اما شامل مسافرت‌های دریایی و گردشگری نمی شود.

مدیرکل امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی تاکید کرد: همه نظارت‌ها برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی و ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها در سفرهای دریایی انجام می شود و اگر شرکت یا تعاونی در این زمینه مرتکب تخلف شود مطابق قانون با آن برخورد خواهیم کرد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

سفرهای دریایی را شروع کنید!

تغییر محدودیت‌ها برای سفرهای خارجی دریایی

گردشگری دریایی خزر در انتظار اسکله‌های ساحلی

«آسباد تاریخی پطرو» شهرستان زاوه ثبت ملی شد

رئیس میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهرستان های تربت حیدریه و زاوه از ثبت ملی نخستین آسباد شهرستان زاوه خبر داد.

علی محمدی با اعلام این خبر اظهار کرد: «آسباد پطرو» نماد هنر، خلاقیت و ابتکار مردمان گذشته منطقه زاوه بوده است و به دلیل شدت بادهای موسمی از اواخر فصل بهار تا اواخر تابستان، ساکنان این منطقه با مهار  نیروی باد و به کارگیری آن جهت خردکردن غلات ، این انرژی را به نفع خود به کار گماردند و مهم‌ترین نیاز خود را که تولید نان بوده با ساختن و به کارانداختن این تکنولوژی برآورده کردند.

وی خاطرنشان کرد: این آسباد که تشابه زیادی با آسبادهای سایر مناطق شرقی ایران به ویژه منطقه نشتیفان خواف دارد، بنایی است شکل گرفته از خشت و گل، متشکل  از محفظه چرخ و پره و آسخانه بوده که متاسفانه به مرور زمان  فضاهای داخلی و چرخ و پره‌های آن از بین رفته و درحال حاضر بقایای دیوارهای بیرونی آن و سنگ‌های آسیاب باقی مانده است.

رئیس میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهرستان های تربت حیدریه و زاوه بیان کرد: مهم‌ترین ویژگی معماری این بنا ، قسمت درگاه باد است که به گونه‌ای ساخته شده که از بادهای مختلفی که در منطقه می‌وزیده ، قابلیت استفاده داشته است.

بر اساس گزارش روابط عمومی اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی، محمدی ادامه داد: در جنب این آسباد بقایای آسیابی نیز وجود دارد که نشان از مهار انرژی آب در سایر فصول سال است که باد سرعت کمتری داشته و جهت خرد کردن غلات مورد استفاده قرار می‌گرفته است، این شگرد صنعتی بیانگر توسعه فنی و دانش کاربردی ساکنان این منطقه بوده است.

وی تصریح کرد: این آسباد به شماره ۲۷۷ مورخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۳ در فهرست آثار واجد ارزش تاریخی-فرهنگی به ثبت ملی رسیده است. گفتنی است که شهرستان زاوه دارای ۱۷۰ اثر تاریخی شناسایی شده که تاکنون تعداد  ۱۸ اثر در فهرست آثار ملی به  ثبت رسیده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

آسبادهای خواف نشانه ای از خلاقیت پیشینیان

آسبادهای نشتیفان _یکی از بزرگ‌ترین سازه‌های خشت و چوب ایران