برج پیزا ایتالیا

برج پیزا جالبترین و قدیمی‌ترین برج جهان با ۸۵ متر طول و ۱۴۵۰۰ تن وزن در دوره رنسانس در شهر پیزا در ایالت توسکنی کشور ایتالیا در طول ۱۷۶ سال ساخته شد.

هدف ازساخت این برج، استقرار یک ساعت بزرگ بر بالای آن بود اما این بنا مدتی بعد از احداث انحراف یافت و اکنون به همان صورت باقیست. برج پیزا ۵۵ متر ارتفاع دارد و هر سال برمیزان انحراف آن افزوده می‌شود.

برج کج پیزای ایتالیا با وجودی که تنها برج کج جهان نیست، ولی مشهورترین آن در کل جهان می‌باشد. این برج هر سال ۲٫۵ سانتیمتر به سمت زمین کج می‌شود و احتمال می‌رود تا ۸۰ سال دیگر سقوط کند.

طبقه اشراف برای رقابت با یکدیگر مشهورترین هنرمندان و معماران را مأمور ساختن شاهکاری معماری می‌کردند. در قرن دوازدهم، اهالی شهر پیزا تصمیم گرفتند کلیسای آنها برجی داشته باشد که برج سینت مارک را تحت تأثیر قرار دهد.

پس از آن که پایه‌های بنا حفر شد، معماری کارآزموده به نام بونامو که مسئول ساختمان این برج بود، نخستین سنگ آن را در سال ۱۱۷۴ میلادی بنا نهاد. اما پیش از آنکه ارتفاع برج به ۱۲ متر برشد، مشخص شد که برج به میزان زیادی منحرف شده است.

در سال ۱۲۳۴ از معمار دیگری به نام بناناتو خواسته شد تا ساختمان برج را تمام کند. او چهارمین سقف بنا را به پایان رساند و آن را نیمه تمام گذارد.

سپس معمار دیگری رشته کار را بدست گرفت و طبقات پنجم و ششم را تمام کرد، اما پایه اصلی همچنان منحرف می‌شد. تقریبا یک قرن بعد، معماری به نامپیزانو ساختمان آخرین بالکن را به پایان رساند و ناقوس برج را در نزدیک مرکز ثقل نصب کرد.

در گذشته تصور می‌شد که کجی برج پیزا بخشی از طرح اولیه آن بوده است ولی امروزه دانشمندان ثابت کردند که این مساله صحت ندارد. ساخت این برج به صورت عمودی طراحی شده بود ولی در طول ساخت آن به تدریج کج شد.

این برج به دلیل کجی و زیبایی خاصی که دارد از سال ۱۱۷۴ تاکنون همیشه کانون توجه همگان بوده است. در طول ساخت این برج تلاش‌های زیادی انجام گرفت تا با بکارگیری مصالح ساختمانی خاص جلوی کج شدن آن گرفته شود.

بعدها ستون‌ها و دیگر بخش‌های تخریب شده برج بیشتر از یک بار جایگزین شدند و امروزه زیرساخت‌های جدیدی برای کم کردن میزان کج شدن برج و افزایش طول عمر آن به کار گرفته می‌شود.

برج کج پیزا با ۸۶۳/۵۵ متر ارتفاع در ۸ طبقه ساخته شده است. قطر بیرونی این بنا ۴۸۴/۱۵ متر و قطر داخلی ۳۶۸/۷ متر است. ضخامت دیوارهای پایه آن ۰۸/۴ متر است و وزن آن حدود ۵۰۰/۱۴ تن برآورد می‌شود.

جهت شیب این برج در فاصله سال‌های ۱۱۷۴ تا ۱۲۵۰ به سمت شمال و از سال ۱۲۷۲ تا سال ۱۹۹۷ به سمت جنوب متمایل بوده است تا سال ۱۹۹۷، این برج ۲/۵ متر نسبت به سطح افق کج شده است.

ناقوس این برج ۵/۳ تن وزن دارد. این برج در پشت کلیسای بزرگ شهر پیزا واقع شده است و ساخت این برج در سه مرحله انجام گرفته است.

ساخت اولین طبقه این برج ناقوس که سنگ‌های مرمر سفیدرنگ در آن به کار رفته است از نهم آگوست ۱۱۷۴ دوران پیروزی‌های نظامی و خوشبختی شروع شد. اولین طبقه این برج از ستون‌هایی که به صورت دایره‌وار در کنار هم قرار گرفته بودند، تشکیل شده بود که در جهت مقابل تاق‌های بی‌روزنه خم شده بودند.

بعد از اینکه طبقه سوم این برج در سال ۱۱۷۸ ساخته شد به دلیل اینکه ۳ متر در کارهای زیرساختی آن اشتباه شده بود، برج کج شد. البته طرح این برج از آغاز نقص داشت.

با درگیر شدن بیزانس در جنگ با جنوا، لوکا و فلورانس ادامه ساخت این برج به مدت ۱۰۰ سال با تعلیق رو به رو شد. در سال ۱۱۹۸ چند ساعت به طور موقت روی این بنای ناتمام نصب شد.

در سال ۱۲۷۲ ساخت این بنا توسط معماری به نام «جیوانی‌دی‌سیمونه» از سر گرفته شد. ۴ طبقه بدین ترتیب ساخته شد. مجددا در سال ۱۲۸۴ با شکست بیزانس در جنگ ساخت بنا متوقف شد.

در سال ۱۳۷۲ آخرین طبقه آن که محل قرار گرفتن ناقوس بود توسط توماسودی آندرا پیزانو ساخته شد و ناقوس در محل خود قرار گرفت.

وی در تلفیق عناصر گوتیک به کار گرفته شده در جایگاه ناقوس با سبک رومانسک (معماری اروپایی قرن‌های یازدهم و دوازدهم که به تقلید از معماری رومی دارای تاق‌های ضربی و دیوارهای ضخیم بود) برج موفق عمل کرد.

در بالاترین نقطه این برج ۷ ناقوس وجود دارد که هر کدام یکی از نوت‌های موسیقی را دارد و بزرگ‌ترین آنها در سال ۱۶۵۵ نصب شده است.

در سال ۱۸۳۸ معماری به نام الساندرو دلا گرادسکا گذرگاهی در اطراف این برج حفر کرد که این امر موجب افزایش کج شدن این برج شد.

بنبتو موسولینی دستور داد تا این برج را به حالت عمودی برگردانند به همین خاطر درپای آن بتون ریخته شد که این امر منجر به فرو رفتن برج در سطح زمین شد. در طول جنگ جهانی دوم ارتش آمریکا دستور تخریب تمامی برج‌های ایتالیا را داد که برج پیزا در دقیقه آخر از این خطر در امان ماند.

در ۲۷ فوریه ۱۹۶۴ دولت ایتالیا برای جلوگیری از سقوط این برج درخواست کمک کرد. یک گروه از مهندسان، ریاضیدانان و تاریخدانان در جزایر آزور گرد هم آمدند تا راه‌های پا بر جا نگه داشتن و استحکام برج را بررسی کنند.

بعد از دو دهه کار و فعالیت روی این پروژه، برج در ژانویه ۱۹۹۰ به روی عموم بسته شد. در طول این مدت ناقوس‌های برج برای کم شدن از وزن‌شان از محل خودجا‌به‌جا شدند.

روش‌های بسیاری برای پا بر جا نگه‌داشتن برج پیشنهاد شده که از آن جمله می‌توان به استفاده از وزنه‌های ۸۰۰ تنی سربی درپای آن اشاره کرد. راه‌حل نهایی برای پیشگیری از کج شدن بیشتر برج انتقال ۳۸ متر مکعب از سطح بر آمده زیر آن بود. طبق آخرین اطلاعات این برج تا ۳۰۰ سال دیگر پا بر جا خواهد بود.

بر طبق یک افسانه گالیلئو گالیله که خودش نیز یک پیزایی بود، آزمایشاتش در مورد سقوط آزاد را نیز در بالای این برج انجام داد. این برج به این ترتیب، به نشان اصلی شهر پیزا تبدیل شد و سال ۱۹۸۷ نیز توسط یونسکو به میراث فرهنگی پیوست.

از ۷ ژانویه سال ۱۹۹۰ بازدید از این برج توسط توریستان ممنوع شد. چون خطر ریزش آن افزایش پیدا کرده بود. پس از ۱۲ سال و کمی راست‌سازی برج از ۱۵ دسامبر ۲۰۰۱، دیدار از این برج ۱۴،۵۰۰ تُنی مجدداً توسط بازدید‌کنندگان آزاد شد.

مهندسان و دانشمندان اعلام کردند دیگر خطر سقوط، برج کج پیزا را تهدید نمی‌کند، چرا که کمیته حفظ این بنا نام گزارش ۱۰۰۰ صفحه‌ای‌اش را که تمامی تلاش‌های حفظ این بنا در آن ذکر شده «برج ترمیم شد» گذاشته است.

این افراد معتقد هستند خمیدگی این بنای دوران قرون وسطی به حالت ایستا درآمده است. هرچند این برج هرگز به حالت صاف درنخواهد آمد و دلیلش هم از بین رفتن جاذبه توریستی آن است اما دو دهه کار و تلاش کمیته حافظت از برج کج بالاخره معمای ۸۰۰ ساله تمایل این میراث فرهنگی جهانی به سمت شمال را حل کرد.

طبق گزارشی که در تلگراف به چاپ رسید «جان برلند»، پرفرسور۷۲ ساله بریتانیایی مهندسی خاک ثابت کرده که دلیل ناپایداری این برج سفره آب زیرزمینی متحرکی زیر سطح نرم پایه ۲۰۰ متر مربعی این برج است.

با توجه به این مسئله این پرفسور به همراه گروه حفظ و مرمت آثار باستانی‌اش بودجه‌ای بالغ بر ۳۹ میلیون دلار را صرف پیدا کردن راهی ابداعی برای جلوگیری از سقوط این برج کردند.

این گروه از سال ۱۹۹۰ مشغول به کار شدند اما چندبار احتمالات اشتباه آنها را به بیراهه منتهی کرد. در سال ۱۹۹۲ این گروه با استفاده از تاندون‌های فولادی سعی کردند برج پیزا را ثابت نگه دارند، در سال ۱۹۹۳ شمش‌هایی از جنس سرب و بست‌های تنومند نیز به این تاندون‌ها اضافه کردند که این مسئله موجب نارضایتی مردم شد.

بالاخره در سال ۱۹۹۵ برلند کمی به راه حل مسئله نزدیک شد. او متوجه شد جیمز تروبشاو، مهندس دوران ویکتوریا در سال ۱۸۳۲ برای برطرف کردن خمیدگی برج کلیسای سینت چاد از نقره استفاده کرده است.

او ترکیبی شامل نقره را در سمت شمالی برج جاسازی کرد، درست در جهت مقابل زاویه خمیدگی، این مسئله موجب شد تا جاذبه در سمت مخالف خمیدگی سنگینی و از خم شدن بیشتر برج جلوگیری کند. این شیوه همچنین در برابر حرکت سفره آب زیرزمینی نیز ساختمان را پایدار و ثابت نگه می‌دارد.

هنگامی که تنها ساخت ۳ طبقه پایینی برج به پایان رسیده بود و پیش از آنکه ارتفاع برج به ۱۲ متر برسد، این برج خمیدگی خودش را نشان داد. از آن زمان تا کنون انحراف و خمیدگی برج ادامه دارد.

انفجار بیش از یک هزار بمب در جنگ جهانی دوم در این شهر و وقوع حدود ۱۰۰ زلزله خفیف و شدید در این منطقه، نتوانسته است برج کج را به زمین بیندازد.

مرتبط:

برج پیزای ایران

 

کاخ شناور جال محل یکی از زیباترین کاخ‌های دنیا

یکی از زیباترین و رویایی‌ترین کاخ‌های دنیا کاخ شناور جال محل است که با توجه به زیر آب بودنش بسیار زیبا است. این کاخ در نزدیکی شهر جایپور در کشور هند قرار گرفته است.

کاخ شناور جال محل در نزدیکی شهر جایپور در ایالت راجستان هند واقع شده است که مهاراجه‌های سابق جایپور این کاخ تابستانی را در میان دریاچه مان ساگار بنا کرده بودند. حاکم جایپور، با توجه به خاطراتی که از کودکی خود و از کاخ دریاچه‌ی اوایپور به یاد داشت از معماران جایپور خواست تا کاخی تابستانی برای او و همسرش روی دریاچه‌ی مان ساگار بسازند. حاصل تلاش چندین ساله‌ی معماران هندی، تحقق یک رویای بهشتی بر فراز این دریاچه‌ی آرام بود. این کاخ زیبا از سنگ‌ها و ماسه‌های قرمز رنگ ساخته شده است و روی ‌آب مکانی رویایی را در نظر مخاطبان ایجاد کرده است.

 

کاخ زیبای مرمرین جال محل یا «قصر آب» در آب‌های دریاچه مصنوعی شهر صورتی جایپور در ایالت راجستان در هند غوطه‌ور است. چیز زیادی در مورد تاریخ این کاخ شناخته نشده است به جز این حقیقت که توسط مهاراجه مدهو سینگ در قرن هجدهم به عنوان مکانی برای مهمانی‌های شکار اردک ساخته شده است. بعدها پسر مهاراجه با نام مدهوسینگ دوم با اضافه کردن یک حیاط، کاخ را بزرگ‌تر کرد. ولی به مدت دو قرن تا نوسازی اخیر در سال ۲۰۰۰ متروکه شد و مورد بی توجهی قرار گرفت.

کاخ شناور جال محل یک ساختمان کمیاب است، این دقیقا یک قصر نیست زیرا هیچ اتاق قابل سکونتی برای ماندن ندارد. فقط یک باغ تراس است که مهاراجه در زمان فراغت پیاده‌روی می‌کرده است. جال محل ترکیبی از سبک‌های متفاوت معماری مانند راجپوت و مغول است که در واقع در سراسر راجستان بسیار متداول است. معماری راجپوت عمدتا از معماری سنتی هندو الهام گرفته شده در حالی که معماری مغول به شدت تحت تاثیر معماری دوران پس از اسلام هند است.

شما مقداری از هر دو سبک را در جال محل مشاهده می‌کنید. راهروها و اتاق‌های بزرگ طبقه اول با نقاشی‌های بسیار زیبا تزئین شده‌اند. در تراس قصر یک باغ با راهروی طاقی وجود دارد. در هر گوشه‌ای از این کاخ برج‌های نیم هشت ضلعی با گنبدهای ظریف وجود دارد. در مرکز تراس یک پاویلیون مستطیل شکل به سبک بنگالی با نام «Chhatri» وجود دارد.

مرتبط:

موزه دکتر بهاو داجی لاد _گذری بر تاریخ هند

قصر ماتانچری یکی از دیدنی های زیبای هند

غار نینگوو _ غار یخی منحصر بفرد

در کوه های استان شانشی در چین بزرگ ترین غار یخی کشور قرار دارد، غاری با اعماق ۸۵ متر که در کناره ی یک کوه شکل گرفته است. دیواره ها و کف این غار پوشیده از لایه های ضخیم یخ است و قندیل های بزرگ یخی از سقف آویزان است. غار نینگوو یک ویژگی منحصربفرد دارد و آن این که حتی در تابستان که دمای بیرون به ده ها درجه سانتی گراد می رسد باز هم یخ زده است.

در سراسر اروپای قاره ای، آسیای مرکزی و آمریکای شمالی غارهای یخی زیادی هست که هوای داخل آن ها در تمام مدت سال زمستانی است! بیشتر این غارهای یخی در کشورهای سرد مثل ایسلند، روسیه و آلاسکا وجود دارند، پدیده ای که به دلیل هوای سرد این کشورها در تمام مدت سال اصلا اتفاق عجیبی نیست! آب و هوای سرد این کشورها به غارها اجازه می دهد تا به طور طبیعی در تمام مدت سال سرد و یخ زده باشند. با این حال کشورهایی که آب و هوای گرم دارند هم از وجود این غارهای یخی بی نصیب نمانده اند.

بیشتر این غارها یک جور تله ی سرمایی دارند و در واقع سازوکار آن ها به این ترتیب است که یک خروجی یا دودکشی دارند که در زمستان ها هوای سرد را به داخل غار می آورد اما در تابستان اجازه ی ورود هوای گرم به داخل غار را نمی دهد. در زمستان، هوای متراکم سرد به داخل غار نینگوو می آید و جایگزین هر نوع هوای گرمی که در داخل غار هست می شود. در تابستان هوای سرد همچنان در غار باقی می ماند چون هوای نسبتا گرم سطحی سبک تر است و نمی تواند وارد شود.

یخ های داخل غار نینگوو مثل یک بافر به ثابت ماندن دمای هوای داخل غار کمک می کنند به این ترتیب که هر نوع هوای گرمی که به داخل غار می آید فورا توسط یخ ها خنک می شود آن هم قبل از اینکه بتواند در هوای داخل غار تغییرات جدی به وجود بیاورد و آن را گرم کند. مطمئنا مقداری از یخ ها آب می شوند اما دمای محیط داخل غار همچنان ثابت باقی می ماند. در زمستان این شرایط برعکس می شود: وقتی هوای خیلی سرد به داخل غار می آید هر آب مایعی که در داخل غار وجود دارد یخ می زند، حرارت آزاد می کند و از پایین رفتن بیش از حد دمای غار جلوگیری می کند.

برای اینکه غارهای یخی شکل بگیرد باید مقدار زیادی آب در زمان مناسب وجود داشته باشد. در زمستان آب و هوا باید طوری باشد که کوه ها پوشیده از برف شوند و در تابستان هم باید دمای هوا  تا حدی بالا برود که برف ها آب شوند اما نه گرمای قابل توجه! چون گرمای بیش از حد می توان شکل ظاهری این غارها را به هم بزند. برای اینکه یک غار یخی شکل بگیرد و حالت خود را حفظ کند باید حتما بین همه ی فاکتورها توازن وجود داشته باشد.

غارهای یخی یک جور غارهای طبیعی هستند که در تمام مدت سال مقادیر قابل توجهی یخ دارند برای این اتفاق باید بخشی از غار نینگوو همیشه دمای زیر صفر داشته باشد و البته در این بخش باید حتما مقادیر زیادی آب باشد.

مرتبط:

راز های بزرگ دیوار چین

معرفی موزه های معروف شانگهای چین

رستورانی از مواد بازیافتی

کلان شهر سائوپائولو پایتخت برزیل است و بخش عمده ای از صنعت و مشاغل کشور در این منطقه قرار دارد، به همین دلیل روزانه زباله و پسماند بسیاری در شهر تولید می شود. به دلیل ضعف مدیریت در جمع آوری و بازیافت سر انجام بسیاری از این زباله ها به کنار جاده ها و یا سه رودخانه بزرگ شهر ختم می شود. متاسفانه هیچ اقدام موثری تاکنون از طرف دولت صورت نگرفته است و فعالان محیط زیست ناچار شده اند خود دست به کار شوند. یکی از این افراد دست به اقدام جالبی زده و رستورانی از مواد بازیافتی ساخته است.

مجتمع O Velhão در این قسمت قرار گرفته است و رستوران ویا نیز قسمتی از این مجتمع است که این روزها مورد توجه عمده گردشگران واقع شده است. شهرت رستوران مدیون زحماتی است که Moacyr Archanjo dos Santos در طول زندگی خود کشیده است. آن ها از مواد بازیافتی برای سرو غذا استفاده می کنند تا نمونه ای الهان بخش برای تاثیر زباله ها و رها سازی آن باشند.

Mairiporã محله ای پر جمعیت در نزدیکی پایتخت برزیل است. مجتمع اولهائو بسیار بزرگ است و درون آن می توانید انواع فروشگاه ها، رستوران، کافه، فروشگاه عتیقه جات، کارگاه نجاری و کارگاه فلزات پیدا کنید که تمامی آن ها با استفاده از مواد بازیافتی ساخته شده اند. داستان ساخت آن به دهه ۱۹۶۰ میلادی باز می گردد.

 

در آن زمان Seu Moacyr برای کار کردن به مرکز شهر سائوپائولو مهاجرت کرد. او تا آن زمان در محله ای آرام، پاک و سرسبر در حومه شهر زندگی می کرد. در شهر بزرگ، Seu Moacyr با مقدار زیاد زباله و مواد پسماند که در خیابان می بیند شگفت زده شد و شروع به جمع آوری آن هایی کرد او در نظر داشت تا به این زباله ها ارزش هنری ببخشد.

با گذشت زمان، مجموعه او گسترش پیدا کرد، تا زمانی که او و همسرش، ایراسما رودریگز، توانستند مقداری زمین در محله Mairiporã بخرند که تا آن زمان کاملا بلا استفاده مانده بود. ایده او این بود که یک کارگاه آموزشی بسازد که کاملا خودکفا باشد، کارگاه ساخت مبلمان و قطعات هنری اما نکته اصلی این کارگاه استفاده از زباله و مواد بازیافتی به عنوان ماده اولیه بود.

مجتمع اولهائو با استقبال زیادی از طرف مردم مواجه شد و جوانان زیادی از حوالی می آمدند تا در این کارگاه ها کارکردم با فلزات و نجاری را آموزش ببیند. در سال ۲۰۰۱ Seu Moacyr فوت کرد اما فوت او مانع حیات ایده فوق العاده اش نشد. همسرش ایراسما نگهداری از میراث او را بر عهده گرفت و اداره مجتمع را با همان اهداف ادامه داد.

ساخت آشپزخانه

ایراسما هر روز با افراد بیشتری مواجه می شد که برای آموزش به این مجتمع مراجعه می کردند بنابر این او تصمیم به ساخت رستورانی از مواد بازیافتی گرفت تا بتواند در آن برای کارکنانش غذا تهیه کند. ایده این رستوران آن قدر جالب بود که هر روز افرادی به غیر از کاکنان به آن جا مراجعه می کردند و درخواست می کردند تا یک وعده غذایی را در آن جا میل کنند. استقبال آن قدر زیاد بود که ایراسما تصمیم گرفت تا در رستوران را رسما برای عموم مردم بگشاید و نام رستوران را ویا نهاد.

رستورانی از مواد بازیافتی
رستوران ویا

رستورانی از مواد بازیافتی که ویا نام گرفت امروزه از شهرت بالایی برخوردار است. منو رستوران مدام عوض می شود و همواره غذاهایی خانگی فوق العاده برزیلی را سرو می کند. رستوران دارای هشت سالن غذاخوری است که هر کدام از آن ها کاراکتر و دکور منحصر به فرد خود را دارند. رستوران به صورت سلف سرویس کار می کند و تنها نیاز به پرداخت ورودی دارد که بین ۳۳ رئال (واحد پول برزیل) تا ۵۸ رئال تغییر می کند.

 

قیمت رستوران در طول هفته ارزان تر است اما در آخر هفته ها و روزهای تعطیل گران تر می شود. در رستورانی از مواد بازیافتی می توانید هر چه قد می خواهید از بشقاب های سنتی و لذیذ غذاهای برزیلی که در طعم و عطر مختلف پخت شده اند نوش جان کنید.

همان طور که ذکر شد رستوران ویا تنها دارای غذاهای لذیذ نمی باشد بلکه هنگامی که به این مجتمع مراجعه کردید می توانید به گشت و گذار در زمین ها و مغازه های اطراف بپردازید، این کار به شما این احساس را می دهد که گویی در زمان سفر کرده و به عقب برگشته اید. بازدید از کارگاه فلزات و کارگاه نجاری نیز خالی از لطف نخواهد بود به خصوص اگر به چیزی احتیاج داشته باشید.

در فروشگاه لوازم آنتیک معمولا شی بامزه ای را پیدا می کنید که در حراج قرار دارد و به قیمت پایینی برای فروش گذاشته شده است. در این فروشگاه همچنین می توانید قطعات عجیب و غریب و جالبی را بیابید که انتخاب از میان آن ها و بردنسان به خانه قطعا برای شما کار سختی خواهد بود.

فروشگاه لوازم دست دوم نیز بسیار دیدنی می باشد. در یک مغازه جذاب ساخته شده از (شما احتمالاآن را حدس زدید) مواد ساختمانی بازیافت شده، مجموعه ای عالی از کتاب ها، مجلات، و کاست ها وینیل، با برخی از موارد نادر است که حتی در شهر سائو پائولو پیدا کردن آن ها سخت است را پیدا خواهید کرد.

راه دسترسی

از آن جایی رستورانی از مواد بازسافتی خارج شهر سائوپائولو قرار گرفته است در نتیجه دسترسی به Mairiporã و O Velhão با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی کار آسانی نخواهد بود. اگر بخواهید با استفاده از ترمینال بزرگ Tietê می توانید سوار اتوبوس شوید که به سمت شهر Mairiporã می رود اما هیچ کدام از اتوبوس ها مستقیما از مقابل رستورانی از مواد بازیافتی عبور نمی کنند. با سوار شدن در ماشین اما می توانید به راحتی به سمت شمال شهر بروید و از بزرگاه Santa Inês به رستوران برسید.

ساعت کاری مجموعه در روزهای غیر تعطیل از ساعت ۹ صبح تا ۸ شب می باشد. در روزهای تعطیل اما تا ساعت ۴:۳۰ عصر کار می کنند. به یاد داشته باشید که رستوران فقط پول نقد قبول می کند.

مرتبط:

جزیره مارها ؛منطقه ای ممنوعه در برزیل

کافه مرگ بانکوک با طعم قهوه و تابوت

کفش‌های خود را از پا درآورید، درون تابوت بودایی‌ها به کمر دراز بکشید و روی تشت نرمی که درون تابوت چوبی تعبیه شده است، استراحت کنید. حالا باید سه دقیقه در تاریکی مطلق نفس بکشید و از جهان فارغ شوید!

درست حدس زده‌اید، در مورد تجربه مرگ صحبت می‌کنیم. اما نه مرگ واقعی بلکه سه دقیقه تجربه‌ای شبیه به مرگ خودخواسته!

برای درک بهتر موضوع، صحبت‌های دختر ۱۵ ساله‌ای را بخوانید که خوابیدن در تابوت را تجربه کرده است: «وقتی در تابوت دراز می‌کشید احساس می‌کنید مرده‌اید! با اینکه فضای داخل تابوت کاملا نرم و راحت است اما نه می‌توان خوابید و نه آرام بود؛ زیرا حس مردن به شما دست می‌دهد. مرگ یعنی از دست دادن تمامی چیزهایی که دارید. وقتی زنده نباشید نمی‌توانید پدر، مادر یا عشق خود را ببینید و این حس بسیار بدی است.»

او همچنین ادامه داده: «پس از بیرون آمدن از تابوت نیز همچنان احساس مرگ با توست. من دیگر دوست ندارم دوباره پایم را در اینجا بگذارم.» این‌ها همه احساساتی که شما در کافه مرگ بانکوک به نام «Kid Mai» تجربه خواهید کرد.

 

تجربه «آگاهی از مرگ»

کافه جدید شهر بانکوک با نام کافه‌ی مرگ «Kid Mai» به مفهوم «تفکر جدید» شما را با نوشیدنی‌های خوش‌طعم و کوکی‌های خوشمزه فریب می‌دهد تا یک بار «آگاهی از مرگ» را تجربه‌ کنید تا شاید طرزفکرتان نسبت به دنیا و زندگی تغییر کند. بسیاری از مردم از تجربه این حس وحشت دارند و از خوابیدن در تابوت خودداری می‌کنند.

اما بعضی هم هستند که با اشتیاق به استقبال تجربه مرگ می‌روند. اما سه دقیقه بعد، حال و احوالشان دگرگون می‌شود و با ترس و لرز، آشفتگی و سرشار از وحشت و هیجان از تابوت بیرون می‌آیند.

در محوطه باز این کافه شاهد یک برکه مصنوعی پر از ماهی، مجسمه بودا و دکوراسیون مدرن اما به رنگ سیاه خواهید بود. اگر ندانید که زمینه اصلی این کافه چیست، احتمالا پس از دیدن اسکلتی که روی مبل فضای داخلی نشسته تصور خواهید کرد که از مراسم هالووین در این جا باقی مانده و کسی آن را برنداشته است!

دیدن تابون سفیدی که روی سکویی در کنار میزهای کافه جا داده شده، برای هیچ‌کس مطلوب نیست. درِ تابوت همانند نمونه‌های واقعی و به رسم بودایی‌هایی با فرشته‌های طلایی تزئین شده است و به صورت رایگان منتظر فردی است که شهامت سه دقیقه خوابیدن در آن را داشته باشد.

استادیار دانشگاهی موسوم به «ویرانات روجاناپراپا» این کافه را به‌عنوان تز دکترای خود در رشته فلسفه و مذهب در دانشگاه سن‌جان بانکوک راه‌اندازی کرده است.

او در این مورد گفته: «تز دکترای من در مورد این است که چگونه می‌توان آز و طمع را خاموش کرد؟ چگونه می‌توان جلوی فساد اخلاقی را گرفت؟ و چگونه می‌توان شاخص شفافیت را با استفاده از دین بودا در کشوری که بیش از ۹۰ درصد جمعیتش بودایی هستند، در تایلند افزایش داد؟»

کافه مرگ بانکوک با طعم قهوه و تابوت

وی همچنین اعتقاد دارد: «بودای اعظم همیشه به مرگ می‌اندیشیده. وقتی یک نفر به مرگ فکر می‌کند و به فانی بودن جسم خود آگاه است، می‌تواند «من» درون خود را خاموش کرده و تفکر سالم‌تری داشته باشد. همچنین توانایی کنترل خشم و نفس خود را نیز خواهد داشت.

هنگامی که به شما می‌گویند فردا خواهید مرد، بدون شک بدنبال انتقام گرفتن از دشمنان یا پول جمع کردن نخواهید بود. بلکه درست برعکس، از فرصت باقی مانده برای بودن در کنار خانواده و عزیزان، مهربانی کردن به دیگران، حلالیت طلبیدن و انجام کارهایی که همیشه آرزویش را داشته اما شهامت آن را نداشته‌اید استفاده می‌کنید.»

ویرانات، موسس و مدیر کافه مرگ در بانکوک دفتری در این کافه گذاشته تا همه کسانی که مرگ را در تابوت این کافه تجربه می‌کنند، احساسات خود را یادداشت کنند و حتی ایده‌هایی که در مورد مراسم خاکسپاری خود دارند را نیز بنویسند.

حتی یک آلبوم از تابوت‌های مختلف وجود دارد که مشتری‌ها می‌توانند نمونه دلخواه خود را برگزینند. مدیر این کافه در مورد اسکلتی که در گوشه‌ی این فضا قرار داده شده نیز گفته: روزی می‌رسد که از به تاخیر انداختن رویاهای خود پشیمان خواهید شد و در نهایت چیزی شبیه همین اسکلت از شما باقی خواهد ماند!

منوی خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های کافه

گزینه‌های محبوب کافه مرگ در بانکوک واقع در کشور تایلند شامل ۴ نوشیدنی بلند، شیرین، یخی و دسری به نام‌های تولد، پیری، درد و مرگ است.

افرادی که شهامت خوابیدن در تابوت را دارند از تخفیف ۱۰ درصدی برخوردار خواهند شد.

نوشیدنی «مرگ» یک شیر شکلات خنک و غلیظ و مملو از خامه فرم‌گرفته با طعمی شیرین است.

کوکی‌های مرگ نیز به رنگ سیاه تهیه می‌شود و در پخت آنها از زغال استفاده می‌شود و به همراه یک اسکوپ بستنی شکلاتی سرو می‌شوند.

این رستوران در خیابان ۱۱۹۱ Phahonyothin  در شهر بانکوک واقع شده است و هر روز از ساعت ۱۰ صبح تا ۷ بعدازظهر آماده خدمت‌رسانی به مشتری‌هاست.

در آخر هم بگوییم که این کافه‌رستوران برای کودکان زیر ۱۲ سال مناسب نیست.

 

مرتبط:

بازارهای شناور بانکوک

 

کلیسای جامعه مسیح _ کلیسا طلاکوب شده اکوادور

کیتو، پایتخت کشور اکوادور مملو از جاذبه های گردشگری و تاریخی است. اما بدون شک مشهورترین جاذبه گردشگری در منطقه تاریخی کیتو، کلیسای جامعه مسیح است. این کلیسای باشکوه از طلا ساخته شده و تقریبا هرچیزی در این کلیسا با روکشی از طلا پوشانده شده است. متاسفانه یا خوشبختانه کلیسای جامعه مسیح یکی از معدود کلیساهایی است که توریست ها اجازه عکاسی در آن را ندارند.

کلیسای جامعه مسیح در شهر کیتو به عنوان یکی از بناهای تاریخی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. این کلیسا حدود ۱۲ سال برای مرمت، بازسازی و نوسازی بسته بود تا اینکه سرانجام پس از صرف هزینه ای بالغ بر ۴٫۵ میلیون دلار و تکمیل عملیات نوسازی به روی عموم مردم بازگشایی شد.

کلیسای جامعه مسیح با نام اصلی La Iglesia de la Compañía de Jesús باشکوه ترین و مجلل ترین کلیسای اکوادر به شمار می آید.این کلیسا نگینی با ارزش در شهر قدیم کیتو است و تمام تزئینات داخل کلیسا طلاکوب و زرکوب هستند. نمای بیرونی کلیسا کاملا سنگی است و اصلا فکرش را هم نمی کنید که داخل چنین ساختمان سنگی و سردی، فضایی درشخان پرتلالو وجود داشته باشد. در واقع، نمای سنگی کلیسا با استفاده از سنگ های آتشفشانی ساخته شده است و مجسمه ها و پیکره هایی بی نظیر روی سنگ ها تراشیده شده است.

کلیسای جامعه مسیح به جرات زیباترین بنای سبک باروک در اکوادور است و در سال ۱۷۶۵ تکمیل شده است. در واقع، ساخت و تکمیل چنین کلیسای باشکوهی ۱۶۰ سال طول کشیده است!!! همان طور که گفتیم نمای بیرونی کلیسا از سنگ های آتشفشانی ساخته شده و حکاکی های هنرمندانه ای روی این سنگ های آندزیتی انجام شده است. نمی دانیم تا به حال به رم رفته اید یا نه. اما اینطور می گویند که این کلیسای قرن هجدهمی یادآور کلیسای سنت پیتر در شهر رم ایتالیاست. به ویژه نمادهای خورشید که در راهروی ورودی و همینطور سقف گنبدی کلیسا وجود دارد مشابه کلیسای رمی است.

جالب است بدانید که خورشید نمادی مهم برای بومیان اینکا بوده است و در اصل ارتباطی با مسیحیت نداشته است. اما مبلغان مذهبی هنگام ساخت کلیسا احساس می کردند که استفاده از نمادهای آشنای اینکائی باعث گرویدن تعداد بیشتری از بومیان به دین مسیحیت می شود.

وقتی وارد کلیسا می شویم کاملا مسحور و مبهوت شکوه و تلالو گنبد بزرگ و طلایی کلیسا می شویم. محراب بزرگ کلیسا و ستون ها همگی روکش طلا شده اند و جلوه ای بی نظیر و زیبا دارند. همچنان که در کلیسا قدم می زنید و به سمت وسط کلیسا می روید نور خورشید و تلالو نور شمع ها باعث افزایش تلالو و درخشش ستون ها و سقف های طلایی می شود. طاقی اصلی کلیسا ۲۵٫۹۹ متر ارتفاع دارد و از سنگ آتشفشانی پامیس و آجر ساخته شده است. این گنبد باشکوه مملو از نقاشی ها و تصاویر زیبا و هنرمندانه است و در واقع، بیش از صد طرح و پیکره و نقاشی متفاوت روی سقف کلیسا نقاشی شده اند. آینه ای در این کلیسا وجود دارد که در موقعیت مناسب قرار گرفته و مثل یک پریسکوپ اجازه دیدن تصاویر روی گنبد را با تمام جزئیات و شکوه و جلال باروکی اش به بازدیدکنندگان می دهد.

همان طور که از چنین ساختمان باشکوهی انتظار می رود داستان ها و روایات زیادی در مورد این بنا وجود دارد. ماریانا دو جیسس اولین قدیس اکوادور است که گفته می شود زیر کلیسا دفن شده است. این زن باشهامت و فداکار تصمیم گرفت خود را قربانی کند تا جلوی ویرانی های زلزله اکوادور در سال ۱۶۴۵ را بگیرد. او سه روز برای نجات زمین و مردم دعا کرد و پس از آن زمان به شهر و میان مردم بازگشت. او به شدت بیمار و مریض شده بود و در نهایت هم بر اثر بیماری فوت کرد، اما طبق گفته ها زلزله به محض ورود او خاتمه یافت و جان مردم نجات پیدا کرد! به همین دلیل کلیسا این شخص را بعدها به عنوان اولین قدیس اکوادور معرفی کرد.

در سال ۱۹۹۶ آتش سوزی مهیبی در کلیسا اتفاق افتاد و متاسفانه بخشی از محراب کلیسا را نابود کرد. کلیسای جامعه مسیح برای تعمیرات و بازسازی بسته شد و این بازسازی ده سال طول کشید. در طول این ده سال درب های کلیسا به روی عموم مردم بسته بود و اجازه بازدید به گردشگران داده نمی شد. اگر به این کلیسا بروید تصویر یکی از فرشتگانی که روی گنبد کلیسا قرار دارند به صورت سیاه و سفید باقی مانده تا یادآور نابودی و آتش سوزی این کلیسا باشد.

 

بازدید از کلیسا

کلیسای جامعه مسیح هر روز باز است، اما در روز یکشنبه ساعات بازدید گردشگران کمی محدودتر خواهد بود. تورهای راهنما به زبان انگلیسی و اسپانیایی در محل حضور دارند و با دریافت هزینه اطلاعات کامل و جامعی در مورد کلیسا به گردشگران می دهند. کلیسای جامعه مسیح در بافت تاریخی شهر یعنی همان شهر قدیم کیتو و در نزدیکی میدان استقلال قرار گرفته است. با توجه به مرکزیت این منطقه و توریستی بودن آن، از هرجای شهر که باشید به راحتی می توانید به این کلیسا دسترسی پیدا کنید. اتوبوس برقی یکی از راحت ترین گزینه هاست که بسیاری از گردشگران را از نقاط مختلف کیتو به شهر قدیم و این کلیسا می آورد.

پس از بازدید از کلیسای باشکوه و طلاکوب شهر می توانید کمی در میدان شهر قدم بزنید یا در کافه فرسکو که در همان نزدیکی است بشینید و یک فنجان چای یا قهوه بخورید. از آنجا می توانید نمای باشکوه کلیسا را از بیرون تماشا کنید و هیاهو و رفت و آمد مردم در میدان را ببینید و خود را به شلوغی شهر بسپرید.

 

مرتبط:

سنت فرانسیس _کلیسای جهانی اکوادور

قلعه نودوز یا نقدوز اهر

قلعه نودوز یا نقدوز که به قلعه داغ نیز معروف است یکی از قلعه های تاریخی منطقه ارسباران است که در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر اهر در روستای نقدوز محلی بین اهر و مشگین شهر و در گردنه ای معروف به نودوز برفراز قله کوهی مرتفع، مشرف بر رودخانه اهرچای واقع شده است.  ورود به آن فقط از یال شمالی کوه امکان پذیر است ارتفاع برج این قلعه ۱۱ متر است که با سنگ های تراش خورده رسوبی به رنگ های آجری و زرد و ملات گچ و آهک بنا شده است.

اغلب برج ها و دیواره ها با تکیه بر بدنه سنگی کوه استوار شده اند و امکان نقب زنی به داخل قلعه را به حداقل رسانده اند. قسمت بالای دیواره ها با خشت و گل ساخته شده که به مرور زمان از بین رفته و چندین متر از ارتفاع آن کم شده است.

 قدمت این قلعه را كه برای مقاصد نظامی ساخته اند و بر كوهستان های اطراف خود تسلط كافی دارد ظاهرا منسوب به دوره ساسانی است و دارای دو برج و یک دیوار مدور می باشد، که دو برج را به یکدیگر متصل می کند و در زیر آن برج دیگری واقع بوده که قسمت هایی از آن خراب شده و از بین رفته است.

در دوره اسلامی و احتمالا اوایل اسلام بر فراز قلعه تاسیسات دیگری ساخته شده است که از خشت خام می باشد. وجود باران های مداوم، خشت های گلی را فرسوده و از بین برده است و تنها اثری از آن ها باقی مانده است. قلعه فقط در بخشی که به جاده و گردنه مشرف است، تاسیساتی دارد. طرف دیگر آن دره بسیار عمیق و وحشتناک است که راه به جایی ندارد.

قلعه داغ (قلعه نودوز) در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۴۵ با شمارهٔ ثبت ۶۲۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است اما متأسفانه به جهت عدم رسیدگی و مرمت و بازسازی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در حال تخریب می باشد.

قلعه های تاریخی ارسباران شامل : پشتاب (پشتو قلعه سی)، قلعه جمهور(قلعه بابک)، قلعه جوشین، قلعه نقدوز (نودوز) و سایر قلعه های این منطقه سالانه پذیرای هزاران نفر گردشگر و علاقمند به آثار تاریخی و جاذبه های طبیعی و گردشگری می باشند.

 

مرتبط:

منطقه ارسباران یا قره‌داغ کجاست؟

دلیل نامگذاری یزد به شهر بادگیرها

یزد شهری تاریخی و قدیمی است که بعضی ها قدمت آن را به زمان پادشاهی یزدگرد اول پادشاه ساسانی ربط می دهند. یزد یکی از شهرهای کویری است که در قست مرکزی ایران قرار گرفته و اولین شهر خشتی دنیا و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر ونیز در ایتالیا است. یزد را به نام «شهر بادگیرها» هم می شناسند. دلیل نامگذاری یزد شهر بادگیرها را در ادامه ی این مطلب بخوانید:

چرا به یزد شهر بادگیرها می گویند؟

طبق تحقیقاتی که شده، مشخص شده است که یزد بیشترین تعداد بادگیرهای ایران را دارد. این شهر دارای بادگیرهای فراوان است به  طوری که در گذشته بر بالای هر خانه ای، بادگیری وجود داشت و در واقع دلیل نامگذاری یزد شهر بادگیرها هم همین موضوع است. مزیت و کارایی مهم و بزرگ این بادگیرها این بود که می توانستند گرمای سوزان یزد را به هوای خنک و مطبوعی تبدیل کنند و در واقع از این بادگیرها به مانند تهویه های قوی استفاده می شده است.

یکی از این بادگیرها، «بادگیر باغ دولت آباد» نام دارد که بلندترین بادگیر جهان محسوب می شود و شهرت جهانی دارد. این بادگیر در دوران زندیه و قاجار و حدود ۲۷۰ سال پیش ساخته شده است و معماری زیبای آن به سبک همان دوران است.  بادگیر باغ دولت آباد در سال ۱۱۶۰ هجری قمری توسط فردی به نام محمد تقی خان بافقی ساخته شد که خوان بزرگی در خوانین یزد بود.

از ویژگی های اصلی این بادگیر می توان به ارتفاع ۳۳٫۸۰ متری آن اشاره کرد که آن را در صدر بلندترین بادگیر دنیا قرار داده است. فرم این بادگیر، هشت ضلعی کامل است که باعث می شود تا باد بتواند به بخش های پایینی آن خیلی راحت و به سرعت منتقل شود و در نتیجه برخورد باد به سطح آب، هوای خنکی داخل آن ایجاد کند.

تاریخچه ی بوجود آمدن بادگیرها

در واقع هوای گرم و سوزان تابستان در مناطق کویری ای مثل یزد باعث می شد تا این فصل کاملا غیر قابل تحمل شود. این موضوع سبب شد تا مردم به فکر راهی بیفتند تا بتوانند این گرما را کمی کمتر کنند تا اینکه این بادگیرها ابداع شد و به همین دلیل است که بادگیرها نماد معماری و خلاقیت ایرانی هستند. بیشترین استفاده ی بادگیرها در شهرهایی مثل یزد و کرمان بود و بعد از دیدن کارایی آن، شهرهای دیگر ایران هم که آب و هوای شبیه ایران داشتند مانند سیرجان، بندر عباس، قشم و چابهار، از بادگیر برای خنک کردن ساختمان ها و منزل های خود استفاده کردند. امروزه به هر کدام از این شهرها که بروید می توانید بادگیرهای قدیمی و زیبایی را در آنها ببینید.

سقف بادگیر باغ دولت آباد

نکته ی  جالبی که در مورد بادگیرهای یزد وجود دارد این است که این بادگیرها در زمان های گذشته بدون هیچ ابزار خاص و پیشرفته ای و کاملا با دست ساخته شده اند، با این وجود بعد از تحقیقاتی که روی این شگفتی های معماری ایرانی شد مشخص شد که این بادگیرها کاملا مهندسی ساز هستند و حتی در ساخت همه ی آنها به عواملی مثل مساحت حیاط، عمق قنات، ارتفاع بادگیر، پشت و یا رو بودن به آفتاب و موقعیت جغرافیایی بادگیرها هم دقت می شده  است.

متاسفانه با پیشرفته شدن زندگی شهری، بسیاری از این بادگیرها ناپدید شده و از بین رفته اند، با این حال در بافت تاریخی یزد هنوز هم تعداد زیادی از آنها به چشم می خورد که با کمک سازمان میراث فرهنگی، می توان از این میراث های ارزشمند، نگهداری کرد.

مرتبط:

گردشگری زمستانه یزد

نقش رستم نام مجموعه‌ ای باستانی در استان فارس

شیراز، شهر تاریخی دیدنی هاست، از تخت جمشید گرفته تا پاسارگاد، سعدیه و حافظیه وغیره و غیره که اگر بخواهیم همه ی آنها را نام ببریم، باید یک لیست بلند بالا از آن ارائه بدهیم. یکی از آثار باستانی ای که در اینجا قصد معرفی آن را به شما داریم، نقش رستم است.

نقش رستم

نقش رستم نام مجموعه‌ ای باستانی در روستای زنگی‌ آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌ هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌ است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌ است، زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌ برجستهٔ ویران‌ شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌ است.

در گذشته، نام این مکان سه‌ گنبدان یا دوگنبدان بوده‌ است که در بین مردم منطقه، به نام‌ های کوه حاجی‌ آباد، کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می‌ شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ‌ نگاره‌های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد. قدیمی‌ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به‌ تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش‌هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید.

چهار آرامگاه دخمه‌ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده‌اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشاه ، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن‌ها از ویژگی‌های یکسانی برخوردارند. اردشیر بابکان نخستین کسیست که در این محوطه، سنگ‌نگاره‌ای تراشید و صحنهٔ تاجگیری‌اش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه‌های تاجگذاری‌شان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش‌برجسته‌هایی را در کنار نقش‌برجسته‌های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته‌است

کعبه زرتشت

کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پله‌داری در محوطهٔ نقش رستم است. فاصلهٔ کعبهٔ زرتشت تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبه‌روی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد و شکلش مکعب مستطیل است و تنها یک در ورودی دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید می‌باشد و بلندی آن حدود ۱۲ متر است که با احتساب پله‌های سه‌گانه به ۱۴٫۱۲ متر می‌رسد و ضلع هر قاعدهٔ آن، حدود ۷٫۳۰ متر درازا دارد.

این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام بنا در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آن بُن خانک گفته می‌شده و نام محلی این بنا هم، کُرنای‌خانه یا نقاره‌خانه بوده و اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شده‌است. تا امروز حدس می‌زدند کاربرد این بنا، محل نگهداری کتاب اوستا و اسناد حکومتی یا محل گنجینه دربار و یا آتشکده معبد بوده‌است. اما غیاث آبادی با تحقیقات خود مدعی است این بنا با مقایسه با تمامی بناهای گاهشماری (تقویم) آفتابی در سرتاسر جهان، پیشرفته ترین، دقیقترین، و بهترین بنای گاهشماری آفتابی جهان است.

این در حالی است که تا قبل از این بنا هم «چارطاقیها» در نقاط مختلف ایران احداث شده بودند و همین وظیفه را با شیوهای بسیار ساده اما دقیق و حرفه‌ای بر عهده داشتند. تمامی بناهای گاهشماری آفتابی در جهان فقط می‌توانند روزهای خاصی از سال (مانند روزهای سرفصل) را مشخص کنند و حتی با سال خورشیدی هم تنظیم نیستند. اما این بنا با دقت و علمی که در ساخت آن اجرا شده، قادر است بسیاری از جزئیات روزهای مختلف سال و ماهها را مشخص کند. زرتشتیان با استفاده از این بنا می‌توانستند بسیاری از مناسبتها و جشنهای سال را روز به روز دنبال کنند و از زمان دقیق آنها آگاه شوند.بسیاری از بناهای چارطاقی در سطح کشور (به تصور آتشکده) یا به طور کامل تخریب شده و یا تغییر کاربری داده شده‌است.

بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبان پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی در دورهٔ ساسانیان نوشته شده‌است که یکی به شاپور اول ساسانی و دیگری به موبد کرتیر تعلق دارند و چنانکه والتر هنینگ گفته‌است، «این کتیبه‌ها مهم‌ترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی می‌باشند.  ساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازه‌ها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمی‌تواند مورد ایراد قرار گیرد.

 

مرتبط:

معرفی نقش رستم

 

آشنایی با قلعه سب

قلعه سب سالم‌ترین قلعه‌ای است که از دوران اسلامی سیستان و بلوچستان، مانده‌است. آیینه تمام نمای این قلعه که حاکمان صفویه و بعد از آنها است، از جمله ۲۷ بنای تاریخی استان است که هنوز پابرجاست. قلعه سب در اوایل قرن دوازدهم هجری مرکز حکمرانی حاکم محلی به نام «ملک دینارخان» بزرگ و فرزندان او بود که در مناطق اطراف «سیب و سوران» حکمرانی می‌کردند. آخرین حکمران «قلعه سب» غلام رسول خان بود که دو اتاق طبقه دوم قلعه را به ساختمان اضافه کرد. نام قلعه «سب» از نام روستای «سیب» (به معنای جایگاهی که در آن آب روان است) گرفته شده‌است. این واژه به طایفه‌های کهن در سراوان هم اطلاق می‌شود.

قلعه سب روی صفحه‌ای سنگی و صخره طبیعی کم ارتفاع با خشت و گل در قرن دوازدهم هجری قمری ساخته شد و در پایان قرن سیزدهم آخرین تغییرات اساسی در آن صورت گرفت. ساختمان قلعه مجموعه‌ای از حصار و بنای اصلی است که با ۲۳ متر ارتفاع در روستای «سیب» ۲۵کیلومتری جنوب غرب سراوان قرار دارد. قلعه سب را سیاسی‌ترین بخش از تاریخ شهرستان سراوان می‌دانند چون بر اساس متون تاریخی، اولین منطقه در شرق بلوچستان بوده که نیروهای ناصرالدین شاه در سال ۱۲۵۷ به آنجا رفتند تا تحرکات منطقه را زیر نظر بگیرند.

  بنای اصلی قلعه در قاعده، به صورت مستطیل ۳۶ متر در ۲۵متر، در دو طبقه ساخته شده‌است. به گونه یی که هرچه بر ارتفاع آن افزوده می‌شود از حجم آن کم می‌شود و در ظاهر به شکل «مصطبه هرم» درمی آید که موجب ایستایی بیشتر بنا و جلوگیری از رانش دیوارهای قطور و مرتفع آن می‌شود. معماران چیره‌دست محلی با بهره‌گیری از تجربه خود، برای احداث قلعه سب تخم گیاهی به نام «توتری» را با گل مخلوط می‌کردند و ملاطی چسبناک می‌ساختند که وقتی خشک شد، شدیدترین رگبارها و بارانهای فصلی بلوچستان نیز توانایی شستن آن را ندارد و به همین دلیل قلعه پایدار ماندهاست.

حصار قلعه سیب با سه متر ارتفاع ۴۸ متر در ۷۴ متر به شکل مستطیل، دورتادور قلعه را فراگرفته‌است، و به وسیله غلام‌گردهای (محلی ویژه نگهبانان و تیراندازی) در داخل دیوار و چهار برج چهارگوش در چهار رأس حصار از قلعه محافظت می‌کنند. سازندگان قلعه همچنین با بهره‌گیری از تنه خرما و شاخ و برگ آن وگاهی حصیرهایی از داز DAZ (نخل کوتاه وحشی)، سقفها را می‌پوشاندند و روی آنهارا با کاهگل پوشش می‌دادند. محل ورود به قلعه تنها از طریق پلکان جنوب شرق امکان‌پذیر است و واردشونده‌ها پس از عبور از در اصلی قلعه به وسیله معبری به درگاهی، در سمت میانی دیواره غربی و از آنجا به وسیله یک راهرو تونل به طول ۱۶/۵متر با شیب نسبتاً تند به حیاط مرکزی می‌رسیدند. همچنین برای دسترسی ساکنان قلعه به آب شیرین، چاهی در دل صخره و حیاط مرکزی حفر شده‌است. سیب بنای تاریخی قلعه سب مهرماه ۱۳۷۵ به پیشنهاد این اداره به شماره ۱۷۱۵ در لیست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

 

قلعه سب در مجموع ۱۰ اتاق کوچک و بزرگ دارد که در اطراف حیاط مرکزی جای گرفته‌اند و برای دسترسی به فضاهای حاکم نشین و تابستانی، راه پله یی، مخفی، کم عرض، با شیب زیاد وجود دارد. قلعه سب بعد از زمان صفویه بویژه در عصر افشاریه محل سکونت حاکمین بوده‌است.

 

مرتبط:

نیکشهر ؛ نگین طبیعت‌گردی سیستان و بلوچستان