بازاری که هنوز در آن مبادله کالا به کالا انجام می‌شود

یکی از زیباترین مکان‌های گردشگری شهرستان بوشهر، بازار قدیم بوشهر آن است که در مرکز شهر قرار گرفته. شهر بوشهر  به دلیل مجاورت با خلیج فارس هر سال در فصل بهار و پاییز گردشگران و مسافران زیادی دارد.

یکی از قدیمی‌ترین اماکن دیدنی این شهر بازار قدیم بوشهر است که قدمت آن به دوران قاجار می‌رسد. معماری این بازار ویژگی‌های معماری عصر قاجار را دارد و همچنان در برخی از قسمت‌های آن داد و ستد کالا به کالا انجام می‌شود. در بازار همه چیز می‌توانید پیدا کنید.

 

این بازار از سنتی‌ترین و قدیمی‌ترین بازار‌های ایران است که همچنان در آن خرید و فروش و اقتصاد جریان دارد. بافت قدیمی و زیبای قاجاری این بازار حال و هوای بسیار خوبی دارد و گشت و گذار در آن یکی از لذت بخش‌ترین قسمت‌های سفر شما خواهد بود.

این بازار در مجموع ۲۵۰ باب مغازه دارد که در همه آن‌ها فروشندگان مشغول کار هستند. در کنار فروشندگان مسلمان، افراد مسیحی و یهودی نیز در این بازار داد و ستد می‌کنند.

blank

 

بازار قدیمی بوشهر چند بار مرمت شده است و در حال حاضر نیز یکی از قلب‌های اقتصادی شهر است و به کار خود ادامه می‌دهد. اگر دوست دارید به این شهر سفر کنید، بهترین زمان فصل بهار است. در این فصل حال و هوای بوشهر نوروزی می‌شود و رویش مجدد گیاهان و سبزه‌ها نشاط خاصی به شهر می‌بخشند. بازار قدیمی بوشهر در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۸۵ با شماره‌ی ثبت ۱۸۶۴۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مرتبط:

تقویت گردشگری عشایری در بوشهر

آداب، رسوم و سنت‌های ماه رمضان در استان بوشهر

سرنوشت بافت تاریخی بوشهر _فنا یا بقا؟

۵ مکان ممنوعه که اجازه بازدید از آنها را ندارید

به نقل از لیست ورس، عده زیادی دوست دارند یک سرزمین مخفی یا یک منطقه ممنوعه را از نزدیک ببینند. به نظر می‌رسد که گردشگران زیادی تنها به این دلیل که برخی مکان‌ها ممنوعه شده اند تمایل دارند بدانند پشت در‌های بسته، دروازه‌های قفل شده یا حصار‌های سیم خاردار چه چیزی وجود دارد.

تعداد بی شماری از مقاصد زیبا برای بازدید در سراسر جهان وجود دارد؛ اما برخی از مکان‌ها یا بسیار خطرناک یا به شدت تحت محافظت هستند و یا برای جست و جوی گردشگران بسیار مرموز و جذاب؛ از ساختمان‌ها و سازه‌های ساخته شده به دست بشر گرفته تا زیستگاه‌های طبیعی که حاوی گونه‌های جانوری خطرناک. حضور در این مناطق برای گردشگران و افراد خارجی منطقه ممنوعه شده است.

البته در برخی موارد هیچ چیز جلودار حس کنجکاوی کاوشگران نیست و آن‌ها سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند تا شاید پرده از راز‌های این اماکن بردارند.

منطقه سرخ در فرانسه

همه مناظر در فرانسه تنها تپه‌های سبز و پر از روستا‌های زیبا را شامل نمی‌شود. یک منطقه متروکه در این کشور وجود دارد که نزدیک به یک قرن است حضور در آن منطقه ممنوعه غدقن شده. در منطقه‌ای در نزدیکی وردن در کشور فرانسه یک جنگل بکر قرار دارد که به منطقه Rouge معروف است و به نام منطقه سرخ نیز شناخته می‌شود. هیچ کس در آنجا زندگی نمی‌کند، هیچ چیز در آنجا ساخته نشده و ورود به آن ممنوع است.

 

قبل از جنگ جهانی اول، وردن عمدتاً زمین کشاورزی بود. پس از شلیک میلیون‌ها گلوله توپ به این منطقه در طول جنگ جهانی، وضعیت این منطقه به سرعت تغییر کرد. زمین‌ها تکه تکه شدند، درختان تخریب و شهر‌ها بر اثر مواد منفجره ویران شدند. جنگ در سال ۱۹۱۸ به پایان رسید و دولت فرانسه هزینه‌ای را برای احیای زمین‌های این ناحیه در نظر گرفت، اما در نهایت تصمیم گرفته شد که روستاییان را به منطقه دیگری جا به جا کنند. همه پوکه‌ها و مهمات جنگی در‌ این منطقه باقی مانده و به همین دلیل به نام منطقه سرخ شناخته می‌شود.

blank

فورت ناکس در آمریکا

یکی از راز آلودترین مکان‌های دنیا در ۴۸ کیلومتری جنوب غربی لویویل واقع شده است. تعداد کمی از مردم توانسته اند به انبار شمش ایالات متحده که به فورت ناکس معروف است، وارد شوند و به همین دلیل بسیاری از سوالات در مورد این مکان بدون پاسخ باقی مانده است. ساخت فورت ناکس در سال ۱۹۳۶ به پایان رسید. در آن زمان طلا توسط قطار‌هایی که توسط افراد مسلح تحت حفاظت بود، حمل و سپس بر روی کامیون‌های ارتش تحت محافظت تیپ سواره نظام ایالات متحده آمریکا حمل می‌شد.

 

دولت آمریکا اعلام کرده که انبار شمش ایالات متحده نزدیک به ۴ هزار و ۵۰۰ تن طلا دارد که بیش از ۱۷۵ میلیارد دلار ارزش دارد. این تاسیسات دارای یکی از پیشرفته‌ترین سیستم‌های امنیتی دنیاست و ورود به آن بسیار سخت است.

blank

جزیره سنتینل شمالی
هرچقدر هم باور این موضوع برای شما سخت باشد باید بدانید که هنوز گروه‌های بومی در جهان وجود دارند که هیچ تماسی با دنیای بیرون و تمدن مدرن نداشته اند. بومیان در جزیره سنتینل شمالی یکی از چند قبیله دور از تمدن در جهان هستند. در سال ۱۹۹۱، یک گروه از هندی‌ها به سمت این جزیره حرکت کردند و مشخص شد که بومیان این جزیره با خارجی‌ها رابطه خوبی ندارند.

 

تخمین زده می‌شود که حدود ۱۵۰ نفر در این جزیره زندگی می‌کنند و زبان آن‌ها برای هیچ فرد خارجی شناخته شده نیست. اطلاعات کمی در مورد این قبیله وجود دارد که آن‌ها را برای گردشگران پر رمز و راز نگه می‌دارد. در سال ۲۰۱۸، یک مبلغ آمریکایی سعی کرد با مردم سنتینل ارتباط برقرار کند، اما خیلی زود با تیر و کمان کشته شد. واضح است که اهالی سنتینل تمایلی به برقراری ارتباط با دنیای بیرون ندارند .

مکان های ممنوعه

خزانه جهانی بذر سوالبارد

خزانه جهانی بذر سوالبارد بین نروژ و قطب شمال و در اعماق کوه‌ها در جزیره‌ای دورافتاده در سوالبارد قرار گرفته است. این مکان بزرگترین خزانه ذخیره سازی بذر در جهان است و محل نگهداری جعبه‌های بذر برای نگهداری طولانی مدت در مکان‌هایی سنگی، سرد و خشک است. این مکان ده‌ها هزار نوع محصولات غذایی ضروری و بیش از ۴ هزار گونه گیاهی را در خود جای داده است. این مکان در واقع برای بقای گونه‌های مختلف گیاهی در برابر اثرات بلایای طبیعی و طبیعی ساخته شده و هدف آن ذخیره بذر‌های زراعی جهان است. بازدید از این منطقه برای همه ممکن نیست.

مکان های ممنوعه

جزیره سورت در ایسلند

یکی دیگر از مناطق ممنوعه سورتسی جزیره‌ای آتشفشانی در سواحل جنوبی ایسلند است. این جزیره یکی از جدیدترین جزایر جهان است و به نام خدای آتش نورس نامگذاری شده. این جزیره در سال ۱۹۶۳، پس از فوران آتشین از اقیانوس اطلس بیرون آمد و فوران‌هایی از خاکستر به طول تقریبا ۹ هزار متر از این مکان به هوا رفت. این مکان در سال ۱۹۶۵ به عنوان ذخیره گاه طبیعی اعلام شد و در سال ۲۰۰۸، یونسکو آن را به عنوان میراث جهانی اعلام کرد. بازدید از جزیره سورت برای عموم محدود شده است و هنوز فقط برای تعداد انگشت شماری از دانشمندان که در این جزیره تحقیق می‌کنند در دسترس است.

مکان های ممنوعه

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

آیین‌های دهه دوم محرم در برزک کاشان

مردم برزک پس از برگزاری مراسم نخل‌گردانی و علم‌گردانی در روز عاشورا، در ششمین روز شهادت اباعبدالله الحسین و یاران با وفای ایشان، با آیینی متمایز ارادت و دوستداری خود را نسبت به امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان اثبات می‌کنند.

در روز عاشورا مردان و جوانان نخل را که نمادی از تشییع پیکر پاک امام حسین (ع) است حمل می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند. ولی در روز ششم شهادت، زنان مجمعه و سینی‌های خشکبار باغ‌های خود را بر سر گرفته، با شور و شوق خاص به حسینیه می‌آورند تا مردم برزک بر سر سفره‌ای رنگین، در عین حال مقدس و معنوی، با قرائت قرآن، ذکر دعا و مرثیه خوانی به سوگ بنشینند، که بنا به شواهد، مستندات و نقل قول‌های مردمی از قدمتی دیرینه برخوردار است.

مسجد محله‌ی مصلی مکان برگزاری آیین ششمین روز شهادت امام (ع) است. برزک هفت محله‌ی قدیمی دارد، محله‌ی «سرگاول»، «سردل»، «باغستان»، «درب مسجد جامع»، «درب زیارت»، و محله «مصلی»، که محله‌های هفت‌گانه برزک هستند و این آیین فقط در مسجد محله‌ی مصلی برگزار می‌شود.

گفته می‌شود تقریباً تا ۳۰ سال پیش این مراسم در خانه «چهارصفه مصلی» که مکان عمومی برای روضه خوانی بوده، برگزار می‌شده است. اما با ازدیاد جمعیت وعدم گنجایش فضای چهارصفه، به مسجد مصلی منتقل شد.

روند برگزاری مراسم بدین صورت است که در گذشته ساعتی قبل از شروع مراسم، تعدادی از جوانان محل در بالای بام چهارصفه با فریاد «یا حسین» مردم محل را از زمان شروع این مراسم مطلع می‌کردند. زنان که از قبل مقداری از خشکبار و تنقلات حاصل باغ‌شان را نذر مجلس شش امام حسین (ع) می‌کنند در بعد از ظهر روز ششم شهادت به تفکیک نوع آجیل، در کاسه یا بشقاب‌های چینی ریخته، کاسه‌ها را در مجمعه مسی می‌چینند و مجمعه را روی سر نهاده، و به‌صورت گروهی به مسجد می‌آورند.

گفته می‌شود در گذشته فقط هفت خانواده‌ مشخص از اهالی محله مصلی، تنقلات خود را در هفت یا شش کاسه به نیت روز ششم و شب هفتم امام حسین (ع) می‌ریختند و با مجمعه به مسجد می‌آوردند. در گذشته آداب سفره‌آرایی و روند برگزاری مراسم نسبت به مراسم امروز متفاوت بوده است که به لحاظ مراعات حوصله خوانندگان از ذکر بعضی از موضوعات صرف نظر می‌شود.

در حال حاضر زنان در مسجد سفره‌ای به درازای ۱۰ تا ۱۵ متر می‌اندازند، بشقاب‌های آجیل را در دورتادور سفره می‌چینند و سفره را با گل و شمع می‌آرایند. از این مرحله به بعد زنان از سفره جدا می‌شوند و مردان در دور تا دور سفره با ترتیب خاص می‌نشینند و با قرائت سوره یس تنقلات را متبرک می‌کنند. سپس روحانی محل که از طرف بانی مراسم دعوت می‌شود در وصف واقعه عاشورا و کربلا سخن می‌گوید و در ادامه مداح‌ها و نوحه خوان‌ها به روضه خوانی و مداحی می‌پردازند.

در گذشته بانی مراسم از چند روحانی محلی و نیز نوحه‌خوان موسوم به «ضرب‌گیر» و نوحه‌خوان دیگری معروف به پیش واقعه خوان دعوت می‌کردند. نخست هر کدام از روحانی‌ها در کنار سفره از واقعه کربلا سخن می‌گفتند، سپس ضرب‌گیر با خواندن نوحه‌ی خاص با ضرب و ریتم سینه‌زنی، دیگران را به سینه‌زنی وادار می‌کرد.

با خواندن پیش واقعه و عزاداری و روضه خوانی مراسم پایان می‌یابد. اما قبل از پایان مراسم چند نفر از اهالی محل و بانی مراسم آجیل‌ها را روی هم ریخته، مخلوط می‌کنند و در کیسه‌های از جنس پلاستیک می‌ریزند و در بین حاضرین تقسیم می‌کنند. از آنجایی که این تنقلات بر سر سفره امام حسین (ع) با ذکر قرآن و دعا متبرک شده، مردم برزک سعی می‌کنند آن را به خانه‌ی خود ببرند.

* گزارش از عباس ترابزاده، مسئول مردم‌شناسی و ثبت میراث ناملموس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان کاشان

مرتبط:

آبشار نیاسر کاشان

سرای عامری ها _زیبای کاشان

خانه تاج _زیبای کوچک کاشان

آثار دوره اسلامی محوطه خوربس در جزیره قشم

درصد قابل‌توجهی از آثار شناسایی‌شده را محوطه‌های دوران تاریخی، به‌خصوص دوره‌های اسلامی تشکیل می‌دهند که نشان از اهمیت این جزیره در مبادلات تجاری در دوران یادشده دارند.

آثار دامنه غار تاریخی خوربس (خربس) با وسعتی بیش از ده هکتار ازجمله وسیع‌ترین و غنی‌ترین محوطه‌های باستانی جزیره قشم به‌حساب می‌آیند. این محوطه، در فاصله ده کیلومتری جنوب غربی شهر قشم قرار دارد. بهترین و آسان‌ترین راه دسترسی به این محوطه از راه جاده قشم به «رمچاه» است که دقیقاً از وسط محوطه نیز عبور می‌کند. در حال حاضر نزدیک‌ترین محوطه مسکونی به این محوطه، همان روستای رمچاه است که در فاصله سه کیلومتری غرب آن قرار دارد.

محوطه خوربس، دربرگیرنده آثار باستانی، مانند غارهای دستکند، بنای امامزاده شاه شهید، آب‌انبار، گورستان‌های اسلامی و تاریخی، بندها و خاک‌ریزهای مربوط به تأسیسات آب‌رسانی و محوطه دامنه غار است.

متأسفانه قسمت‌های زیادی از محوطه درنتیجه ساخت‌وسازهای غیرمجاز و نیز فعالیت‌های زراعی و نیز جاده‌سازی، تخریب جدی شده است. درنتیجه به‌منظور مشخص کردن محدوده اصلی اثر و قانونی کردن عرصه آن و محافظت از آثار باقی‌مانده و نیز باهدف تعیین عرصه اثر، در نوزده نقطه، گمانه‌زنی انجام گرفت. علاوه بر گمانه‌زنی انجام‌شده، آثار سطحی محوطه نیز موردبررسی باستان‌شناسی قرار گرفت. درنتیجه مشخص شد که بخش اعظم آثار محوطه، متعلق به دوران اسلامی متفاخر است. این آثار شامل سه گورستان، بنای آب‌انبار و کانال‌های هدایت آب از آب‌انبار، بند و آثار و بناهای سنگی هنوز سرپای محوطه است که در ادامه بدان‌ها اشاره می‌شود.

محوطه استقراری

بیشترین میزان آثار سطحی دوران اسلامی محوطه خوربس، متعلق به محوطه استقراری آن است. بخش مسکونی از قسمت دامنه غار شروع و تا کنار دریا ادامه دارد. دقیقاً از وسط محوطه عبور می‌کند.

محوطه بر روی پشته‌های کم ارتفاعی شکل‌گرفته است. بر اساس نتایج گمانه‌زنی مشخص شد که این پشته‌های کم ارتفاع، طبیعی نبوده و دربرگیرنده نهشته‌های دوران اشکانی- ساسانی است. بر سطح محوطه مسکونی، می‌توان آثاری از دیوارهای سنگچین را مشاهده کرد. در بعضی نقاط، حتی دیوارها تا چندین رج سرپا بوده و به‌راحتی می‌توان پلان بناها را تشخیص داد. بناها به‌صورت اتاق‌های کوچک چند متری راست‌گوشه‌ای هستند که در سراسر سطح محوطه پراکنده‌ شده‌اند. دو نمونه از این بناها در تصاویر هوایی به‌راحتی قابل‌شناسایی هستند. سفال‌های سطحی گردآوری‌شده، نشان می‌دهد که قدمت احتمالی این بناها مربوط به دور صفویه و دوره‌های بعدازآن است. در سطح محوطه به‌غیراز تکه‌های سفال -که به‌وفور دیده می‌شود- قطعات زیادی صدف، قطعات آهن و شیشه نیز دیده می‌شود. به همراه محوطه استقراری اصلی، دو بنای منفرد دیگر نیز در آنجا دیده می‌شود که جدا و در فاصله دورتری از محوطه اصلی قرار دارند. نخستین بنای منفرد، در فاصله تقریبی ۱۵۰متری از شمال محوطه جای دارد. هرچند که هردوی این بناها از محوطه اصلی فاصله‌دارند؛ ولی ساختار سنگی آن‌ها کاملاً شبیه ساختار بناهای محوطه است. سفال‌های سطح آن‌ها نیز هم‌دوره سفال‌های سطحی محوطه است. بنای دوم در فاصله دورتری از محوطه مسکونی و در کنار بنای امامزاده شاه شهید واقع‌شده است. این بنا اولین بار موردبررسی دانیل پاتس قرار گرفت. نامبرده از یک سازه دفاعی دوران اشکانی- ساسانی یاد می‌کند. خسرو زاده در سال ۱۳۸۴ برای بار دوم بنا را موردبررسی قرار داده و درنتیجه قدمت بنا را مربوط به دوره سلجوقی و صفویه دانسته است. سفال‌های سطحی جمع شده اخیر از سطح محوطه، نشان از دو دوره‌ای بودن قدمت بنا (تاریخی- اسلامی) دارد. این مطلب از مطالعه دیوار چاله‌ای که به‌صورت غیرمجاز در وسط بنا حفرشده، قابل‌مشاهده است. در این قسمت می‌توان بقایای کف دوران اسلامی را دید که بر روی نهشته‌های دوران تاریخی (اشکانی – ساسانی) جای گرفته‌اند.

گورستان‌های محوطه

در سطح محوطه، سه گورستان دیده می‌شود. گورستان اصلی بزرگ‌ترین گورستان محسوب می‌شود و بخش زیادی از وسعت محوطه تاریخی دامنه غار خوربس را به خود اختصاص داده است. محوطه استقراری در جوار این گورستان جای دارد. به دلیل وجود تعداد زیادی گور، امکان شمارش دقیق آن‌ها میسر نبود. گورستان نیز همانند محوطه مسکونی، روی آثار دوران تاریخی واقع‌شده است. گورها در اندازه و اشکال مختلف دیده می‌شوند. در میان آن‌ها گورهای ساده و بدون سنگ مزار تاگورهای دارای سنگ‌قبر کتیبه دار دیده می‌شود که احتمالاً نشان‌دهنده خاک‌سپاری افرادی با طبقات اجتماعی متفاوت است. به‌احتمال‌زیاد این گورستان محل خاک‌سپاری ساکنان محوطه استقراری کنار آن است. گورستان شماره ۲ که ازنظر ابعاد و اندازه، به‌مراتب کوچک‌تر از گورستان شماره ۱ است، در فاصله دورتری از دامنه غار قرار دارد. بررسی سفال‌های سطحی گورستان نشان می‌دهد که این گورستان نیز همانند گورستان شماره ۱، روی آثار دوران اشکانی- ساسانی جای دارد. وجود دو سنگ‌قبر با شکل و شمایل امروزی نشان از استفاده این گورستان تا همین چند سال اخیر دارد. هر دو گورستان یادشده، در دامنه غار خوربس واقع‌شده‌اند؛ ولی گورستان شماره ۳ در پشت غار و در کنار بنای امامزاده شاه شهید، در ضلع شرقی محوطه جای دارد. این گورستان ازنظر ابعاد و اندازه هم‌اندازه با گورستان شماره۲ است؛ ولی بر سطح آن سنگ گورهای جدید دیده نمی‌شود. با توجه به ساختار گورها به نظر می‌رسد که این گورستان نیز هم‌دوره با گورستان شماره ۱ باشند.

آب‌انبار

آب‌انبار محوطه در ضلع شرقی محوطه جای دارد. جاده آسفالت ساحلی از فاصله بیست‌متری جنوب آن می‌گذرد. بنای آب‌انبار کاملاً سالم و سرپاست. طول این آب‌انبار در حدود بیست متر اندازه‌گیری شده است. آب‌انبارهای مشابهی در سراسر جزیره شناسایی‌شده‌اند. قدمت این بناها به دوره قاجار و پهلوی می‌رسد. بررسی سفال‌های جمع‌آوری‌شده از دامنه آب‌انبار نیز مؤید همین مطلب است.

کانال هدایت آب

مخزن آب‌انبار یادشده در اثر بارندگی‌های فصل پاییز و زمستان جزیره پر می‌شود. آب حاصل از بارندگی در ارتفاعات بالادست آب‌انبار، به وسیله یک‌رشته خاک‌ریز طولانی به داخل مخزن آب‌انبار هدایت می‌شود. خاک‌ریز یادشده، طولی بیش از پانصدمتر دارد. آب دامنه‌های دیگر محوطه نیز به وسیله بندهای سنگچین احداثی در اطراف آب‌انبار به داخل آن هدایت می‌شود. با توجه به کاربری این کانال‌ها و بندها در ارتباط با آب‌انبار، به نظر می‌رسد که قدمت آن‌ها نیز هم‌دوره با آب‌انبار (قاجار و پهلوی) باشد.

بند خاکی

ازجمله دیگر سازه‌های مربوط به هدایت و کنترل آب‌های سطحی، بند خاکی عظیمی است که در فاصله تقریباً ۱۵۰۰متری غرب غار خوربس (خربس) جای دارد. این بند خاکی، دارای طولی بیش از یک کیلومتر است. بیشترین ارتفاع اندازه‌گیری شده بند در حدود دو متر است. بند بر روی رودخانه‌ای که در ضلع غربی محوطه جریان دارد، احداث‌شده است؛ هرچند که این رودخانه، در فصول گرم سال خشک است. سفال‌های جمع‌آوری‌شده از سطح محوطه، کاملاً مشابه سفال‌های سطح محوطه خوربس و نشان از تاریخ‌گذاری احتمالی این بند به دوران متأخر اسلامی است. علاوه بر این در قسمت‌هایی از این بند خاکی سازه‌های سنگ چینی دیده می‌شود که ساختار آن‌ها کاملاً مشابه بناهای سنگی محوطه دامنه غار است.

نتیجه‌گیری

همان‌طور که ذکر شد، جزیره قشم دارای موقعیت ویژه و استراتژیک از دوران پیش‌ازتاریخ تا قرون متأخر اسلامی در جغرافیای سرزمین ایران است. دانش و آگاهی ما از وضعیت باستان‌شناختی بیشتر دوره‌های جزیره بر پای بررسی‌های باستان‌شناختی است و کاوش‌های اندکی تابه‌حال در این مورد صورت پذیرفته است. هرچند که اهمیت بررسی‌های روشمند در روشن ساختن وضعیت محوطه‌های باستانی بر کسی پوشیده نیست؛ ولی تنها انجام کاوش‌های گسترده است که گاه نگاری دقیق محوطه‌ها و نیز تعیین کاربری آن‌ها را دری خواهد داشت. وسعت محوطه که بر اساس گمانه‌زنی انجام‌گرفته، حدود هشت‌صد در هشت‌صد متر است که در نوع خود ازجمله وسیع‌ترین محوطه‌های دوره اسلامی جزیره است. وسعت زیاد محوطه و نیز غنای محوطه ازنظر آثار سطحی نشان می‌دهد که نمی‌توان محوطه خوربس را یک محل استقرار معمولی فرض کرد. به‌طور حتم انجام کاوش‌های گسترده باستان‌شناختی درآیندِ محوطه خوربس را به یکی از محوطه‌های مهم باستان‌شناختی نه‌تنها جزیره قشم؛ بلکه در سواحل جنوبی کشور تبدیل خواهد کرد.

منابع

– بلوک باشی، علی؛ جزیره قشم، صدف ناشناخته خلیج‌فارس، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۰

– قسیمی، طاهر؛ اکبر، پیرمرادی؛ غار خوربس از دیدگاه باستان‌شناسی، مرکز اسناد اداره میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری منطقه آزاد قشم، ۳۹۲، ص ص ۱.

– نگهبان، محمد؛ جمادی، عارف؛ معماری قشم، تهران: نشر ماه و ما، ۱۳۹۱.

– مرداسنگی، جلیل؛ «خوربس، غار راز آمیز مهر»، فصلنامه مطالعات خلیج‌فارس، سال دوم، شماره دوم (پیاپی۶) تابستان. ۱۳۹۵

– بابک راد، جواد؛ «آثار ساسانی خلیج‌فارس (جزیره قشم)»، بررسی‌های تاریخی، جلد ششم، شماره چهارم، ۱۳۵۰، ص ص۱-۳۰

* گزارش از سیروان محمدی قصریان و محمدابراهیم زارعی

«متاسفانه در برنامه‌ریزی‌های شرکت مادر تخصصی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که عهده‌دار برگزاری اکسپو دبی است شاهد تکرار اشتباه‌های گذشته هستیم. مدل حضور فعالان گردشگری به‌ویژه استان‌ها در اکسپو دبی مشابه نمایشگاه کتاب تهران است که غرفه‌داران تنها به چینش کتاب‌ها و مراجعه خریداران بسنده می‌کنند.»

 عباس مهدوی، فعال گردشگری با بیان این مطالب، در نقد مدل برنامه‌ریزی ایران برای حضور در اکسپو دبی نگاهی داشته به کارنامه سالن‌های ایران در اکسپوها و نمایشگاه‌های جهانی در گذشته و تاکید کرده که «سنتی و با مدلی همیشگی به اکسپو دبی نرویم. این نمایشگاه شش‌ماهه جایی برای حضور چند هتل و آژانس، کافه و رستوران و پذیرایی با گز و پولکی نیست.»

او در یادداشتی نوشته است: «اکسپو دبی مهم‌ترین رویداد هم‌زمان با آغاز فعالیت وزیر جدید میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. در حقیقت جام جهانی صنعت گردشگری که مورد توجه همه کشورهای دنیا است. رویدادی که هر پنج سال یک‌بار برگزار می‌شود و با توجه به دوره زمانی شش‌ماهه برگزاری، مورد اقبال فعالان صنعت گردشگری قرار می‌گیرد. امسال دبی از مهرماه تا اسفندماه میزبان این رویداد جهانی است و تدارک گسترده‌ای برای میزبانی شایسته دیده است. بهره‌گیری مطلوب از اکسپو دبی مهم‌ترین دستور کار عزت‌الله ضرغامی در روزهای نخست فعالیتش می‌تواند باشد. حضوری که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و توأم با شناخت از این بازار جهانی است.

جایی برای ایده‌های خلاقانه

نمایشگاه جهانی که به اختصار اکسپو نامیده می‌شود، نمایشگاهی معتبر و شناخته‌شده است که برای نخستین‌بار در سال ۱۸۴۴ در پاریس متولد شد. به دلیل جایگاهی که اکسپو در میان کشورها کسب کرد، آن را بعد از جام جهانی فوتبال و المپیک، به عنوان سومین رویداد مهم بین‌المللی دنیا و المپیک ملل می‌نامند. آخرین نمایشگاه در سال ۲۰۱۷ در شهر آستانه قزاقستان برگزار شد و حالا بعد پنج سال این رویداد در دبی رقم می‌خورد.

اکسپو هر پنج سال یک‌بار برپا می‌شود و به مدت شش ماه میزبان گردشگران علاقه‌مند بسیاری است. در این نمایشگاه جدیدترین دستاوردها، خلاقیت‌ها و اختراعات بشری کشورهای شرکت‌کننده به نمایش درمی‌آیند. اکسپو دبی به مدت شش ماه از نهم مهرماه ۱۴۰۰ تا یازدهم فرودین ۱۴۰۱ میزبان کشورهای جهان است؛ رویدادی که قرار بود سال گذشته برگزار شود، اما به دلیل شیوع کرونا به امسال موکول شد.

اشاره شده که اکسپو ۲۰۲۰ دبی ۱۸۰ کشور و میلیون‌ها علاقه‌مند را دور هم جمع خواهد کرد. در اکسپو دبی مساحت پاویون ایران ۲۰۱۴ متر است که در همسایگی فرانسه و شیلی واقع شده است.

موضوع و تِم اصلی اکسپو ۲۰۲۰ دبی «ارتباط ذهن‌ها، خلق آینده» انتخاب شده و رشد و مطرح شدن ایده‌های خلاقانه را دنبال می‌کند. یکی از نکات جالب توجه که بیانگر اهمیت اکسپوهای جهانی است، معرفی خلاقیت‌ها، ایده‌ها، اختراعات و سازه‌های مشهور و مهم بشری است. برج ایفل، اولین ماشین تایپ، تلویزیون و حتی سس کچاب “هانز” اولین‌بار در این نمایشگاه‌ها به جهانیان معرفی شدند.

تحقق پتانسل‌ها و استعدادهای بالقوه افراد و جوامع برای شکل‌دهی آینده، پویایی هوشمندانه‌تر و سازنده‌تر افراد و پایداری با رویکرد بهره‌برداری درست از منابع انرژی و آب از جمله موضوعات فرعی اکسپو دبی محسوب می‌شوند که در کنار سرگرمی، نمایشگاه‌های هنری، باغ‌ها و فضای سبز، رستوران‌ها و کافه‌های متعدد مورد توجه قرار گرفته است.

جایی برای روایت و قصه‌سرایی

مدل حضور فعالان گردشگری به‌ویژه استان‌ها در چنین رویدادهایی مشابه نمایشگاه کتاب تهران است که غرفه‌داران تنها به چینش کتاب‌ها و مراجعه خریداران بسنده می‌کنند، درحالی که رویداد نمایشگاهی گردشگری محل عرضه محصول نیست و نیازمند جریان‌سازی و اقناع مراجعه‌کننده است. آن‌چه در رویداد نمایشگاهی گردشگری باید اساس کار قرار گیرد درگیر کردن حس مشارکت و شعف در آگاهی مراجعه‌کنندگان برای دانستن بیشتر از ایران است.

متاسفانه در برنامه‌ریزی‌های شرکت مادر تخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که عهده‌دار برگزاری اکسپو دبی است شاهد تکرار اشتباه‌های گذشته هستیم.

اکسپو دبی نمایشگاه نیست، بلکه رویدادی برای ایجاد دلربایی است. جایی برای روایت و قصه‌سرایی از داشته‌های متنوع ایران است. این قصه‌گویی نیازمند برنامه‌ریزی و شناخت از گردشگران این رویداد است، مثلا درحوزه غذا که برتری ایران در اکسپو محسوب می‌شود تنها ارائه غذاها همچون منو یک رستوران توجهی را برنمی‌انگیزد. غذا برتری‌ای است که می‌تواند برگ برنده ایران در میان کشورهای پرقدرت اکسپو باشد. غذاهای خلاقانه ایرانی که تعدادشان کم نیست می‌تواند روزهای شلوغی برای پاویون ایران رقم زند.

آن‌چه مهم است روایت شکل‌گیری این غذا و فرهنگی است که منجر به شکل‌گیری آن شده است. تصور کنید استان گیلان که استان خلاق غذا در ابعاد جهانی است با این تنوع که در دنیا کم‌نظیر است، در اکسپو دبی حضور یابد. تمدن غذایی گیلان اگر به درستی و همراه با معرفی آیین‌ها و رسوم مردمان شمالی در هنگام صرف غذا روایت شود، دل و دیده گردشگران را خواهد برد.

تعریف بسته‌های سفر

موضوع مهم دیگری که در این رویداد باید مورد توجه قرار گیرد تعریف بسته‌های سفر به ایران است. در صنعت گردشگری دوران ارائه تک‌محصول گردشگری به سر آمده است و دعوت برای سفر تمام اجزای آن را در برمی‌گیرد.

نمی‌توان از گردشگری درمان در رویداد اکسپو سخن گفت و به حمل و نقل، اقامت، سرگرمی، خرید، تفریح، گشت‌های فرهنگی و تاریخی و دوران نقاهت بی‌توجه بود. آن‌چه گردشگر در رویدادی همچون اکسپو به آن نیازمند است، اعتماد و اطمینان از تمام مراحل حضور در ایران است. بنابراین روایت بسته‌های سفر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

طرحی از پاویون ایران در اکسپو دبی

طرحی از پاویون ایران در اکسپو دبی

اولویت ایران در اکسپو باید کشورهای همسایه و کشورهایی باشد که زمینه حضورشان در ایران با موانع کمتری روبه‌رو است. بنابراین با نسخه واحد نمی‌توان به سراغ هم این کشورها رفت. باید برای ذائقه و علاقه مردمان کشورهای همسایه برنامه داشت، کشورهایی که همواره در دیپلماسی گردشگری از آن غافل بوده‌ایم. نکته مهم دیگر اکسپو دسته‌بندی و تعریف برنامه برای گونه‌های مختلف گردشگری است. رویکردی که کشورهایی نظیر ترکیه سال‌هاست مورد توجه قرارداده‌اند.

بازاریابی و تبلیغات در اکسپو باید شامل همه گونه‌های گردشگری باشد و حتی برای کودکان که نقش مهمی در سفرها ایفا می‌کنند، جذابیت‌هایی را تعریف کرد.

سال‌هاست که تبلیغ گردشگری ایران در نمایشگاه‌ها به جاذبه‌هایی نظیر آثار تاریخی شاخص و شهرهای خاص ختم می‌شود. این درحالی است که بازدید از این آثار تنها بخشی از ساعات حضور یک گردشگر است و بخش اصلی یک سفر، تعریف لذت‌ها و تفریحاتی است که متاسفانه در معرفی‌های ایران جایگاهی ندارد.

اکسپو خلاقیت و نوآوری می‌خواهد

خوشبختانه در عرصه ثبت آثار جهانی و دریافت اصالت صنایع دستی دستِ ایران پر است. این شناسنامه جهانی باید در اکسپو به کار گرفته شود. صنایع دستی دارای مُهر اصالت یونسکو به دلیل شاخصه‌های بومی و فرهنگی می‌تواند برای بازدیدکنندگان اکسپو تاثیرگذارتر باشد.

برخی جاذبه‌های ایران نظیر راه‌آهن سراسری که به ثبت جهانی نیز رسیده و اقلیم‌های متفاوت ایران را در برمی‌گیرد، از جمله داشته‌هایی است که به‌دلیل چندملیتی بودن در ساخت و نقشی که در جنگ جهانی دوم ایفا کرد، می‌تواند برای بسیاری از گردشگران جذاب باشد.

راه‌آهن سراسری ایران هیچ‌گاه در تبلیغات و بازاریابی‌ها مورد لحاظ قرار نگرفته است. حضور پررنگ کشورهایی نظیر آلمان، دانمارک و ایتالیا و … در ساخت راه‌آهن ایران می‌تواند زمینه سفر بسیاری از علاقه‌مندان این کشورها را فراهم کند. حتی روس‌ها که تمایلی برای سفر به ایران ندارند، اگر به این آگاهی و شناخت برسند که راه‌آهن ایران و لجستیک انجام‌شده در این مسیر عامل پیروزی و مقاومت‌شان در مقابل نازی‌ها بوده است بی‌گمان راهی ایران خواهند شد. بنابراین تعریف تورهای گردشگری راه‌آهن یک انتخاب خلاقانه نسبت به سایر کشورهای فاقد این میراث صنعتی خواهد بود.

متاسفانه استان‌های کشور برای حضور در رویدادی نظیر اکسپو از شناخت لازم برخوردار نیستند و همواره در قالبی سنتی و نمایشگاهی در رویدادهای فراملی حضور یافته‌اند. در آرایه استان‌ها شاهد تاکید بر مؤلفه‌هایی هستیم که درعمل نمود عینی ندارند و با واقعیت‌های گردشگری فرسنگ‌ها فاصله دارند. در یکی از نمایشگاه‌های اروپایی یکی از استان‌ها، محیط زیست و پرندگانش را یکی از محورهای معرفی خود قرار داده بود، این درحالی بود که محیط زیست آن استان امکان تعریف تورهای پرنده‌نگری را منتفی اعلام کرده بود.

اکسپو رویدادی بر بستر واقعیت‌های دستیافتنی است که امکان بازدید و سفر دارند و نه داشته‌هایی که نمی‌توان از آن‌ها دیدن کرد.

برخی جاذبه‌ها برتری ایران نسبت به سایر رقبا محسوب می‌شوند. جاذبه‌هایی که متاسفانه نگاه پیش پا افتاده به آن‌ها را شاهد بوده‌ایم و در بازاریابی و تبلیغات از آن‌ها غافل مانده‌ایم. بستنی و فالوده ایرانی، چای و قهوه ایرانی و شیرینی‌های متنوع ایرانی از جمله این موارد است که خود به تنهایی می‌توانند توجه بازدیدکنندگان اکسپو را به خود جلب کنند. این داشته‌ها حاشیه‌ای برای پذیرایی نیست، بلکه فرصتی برای سفر گردشگران است.

گردشگری چای برای بسیاری از گردشگران جذاب است و این امکان در شهرهای شمالی، به ویژه لاهیجان و درشهرهای جنوبی در زمینه قهوه فراهم است.

بستنی یکی از محورهای سفر گردشگران به ایتالیاست که در کنار دیدن آثار تاریخی، طرفدران بسیاری دارد. این درحالی است که بستنی سنتی ایرانی به مراتب خوشمزه‌تر از همتای ایتالیایی خود است و طرفداران جهانی بسیاری دارد. تصور کنید بستنی”گله برغان” که فقط در دکان بستنی “گل و بلبل عمو مجید گلدار” سرو می‌شود و دومی ندارد در اکسپو حضور یابد. عمو مجید خالق اولین بستنی ثبت‌شده ملی است که همه کارهای تولید این بستنی را با دست انجام می‌دهد. در مغازه “گل و بلبل” خبری از ماشین بستنی‌سازی نیست و همه چیز رنگ و بوی گذشته را دارد؛ به همین خاطر است که بستنی “گَلِه برغان” در آن سوی مرزها هم طرفدارانی دارد و جهانی شده است. گردشگران از هر کجای ایران و جهان پرسان‌پرسان تا مغازه کوچکش در روستای برغان می‌آیند و یک کاسه از بستنی مخصوصش را نوش جان می‌کنند. این یعنی برتری بی‌همتای ایران در اکسپو که بر خلاقیت‌ها تاکید دارد و می‌تواند توجه گردشگران را به خود جلب کند.

گردشگری رویدادمحور دیگر موضوعی است که همواره از آن غافل بوده‌ایم. ارمنی‌ها در جشن آب و ترک‌ها در قونیه با محوریت رویداد، توانسته‌اند توجه بسیاری از گردشگران کشورهای همسایه را به خود جلب کنند. این رویدادها بهانه‌ای است برای حضور چندروزه گردشگران. ما هم در ایران چنین رویدادهای جذابی نظیر گلاب‌گیری کاشان داریم که در تعریف بسته‌ای مجزا می‌تواند محور تبلیغ در اکسپو باشد، سفری با محوریت باغ‌های گل محمدی تا گلاب‌گیری.

blank

در مجموع، در اکسپو ۲۰۲۲ دبی برای هر سلیقه و ذائقه‌ای چیزی وجود دارد، از کشف نوآوری‌ها و ابتکارات گرفته تا پتانسیل‌های آینده برای استفاده از انرژی‌های پایدار و تجربه غذاها و موسیقی ملل مختلف دنیا در این رویداد عرضه می‌شوند. با توجه به محوریت خلاقیت و توجه به انرژی‌های پایدار در حوزه گردشگری باید با این رویکرد به دبی رفت.

حضور چند هتل و آژانس، ایجاد کافه و رستوران، اجرای موسیقی محلی و سنتی، پذیرایی با گز و پولکی، غرفه‌های صنایع دستی و پخش تصاویری از ایران، چارچوب تمام نمایشگاه‌هایی بوده است که در گذشته شاهد آن‌ها بوده‌ایم. در اکسپو دبی این رویه جایگاهی نخواهد داشت و توجه بازدیدکنندگان را به خود جلب نخواهد کرد.

در اکسپو دبی بوم‌گردی که خلاقانه از انرژی‌های پاک بهره می‌برد و فاقد تولید زباله است و بر غذاهای ارگانیک و گردشگری مسؤولانه و مبتنی بر محیط زیست تاکید دارد، بر غرفه تشریفاتی یک هتل پنج‌ستاره ارجحیت دارد.

ناشناخته مانده‌ایم

بررسی کارنامه حضور ایران در نمایشگاه‌های مهم گذشته بیانگر این مهم است که هیچ‌گاه به درستی و حرفه‌ای شاهد معرفی داشته‌های غنی و متنوع کشورمان نبوده‌ایم. اساسا بخش خصوصی به تنهایی عهده‌دار این مسؤولیت بوده است و به دلیل نبود حمایت‌های دولت، در حد و اندازه ایران ظاهر نشده است. معرفی ایران و جلب توجه جهانی کار بخش خصوصی نیست و در تمام کشورهای موفق دنیا این رسالت را دولت‌ها برعهده می‌گیرند. کار بخش خصوصی بهره‌گیری از فرصت‌های خلق‌شده برای حضور گردشگران خارجی است.

ذکر نمونه‌ای از ناکامی معرفی ایران در نمایشگاه‌های خارجی می‌تواند روشنگر این خلاء باشد. ایران بارها در نمایشگاه‌های ملی و استانی ترکیه شرکت کرده است. سالانه هزاران گردشگر ایرانی به این کشور سفر می‌کنند و سطح مبادلات اقتصادی و سیاسی بسیار پررنگ است، اما گردشگران ترک کمترین شناختی از ایران ندارند. چندی پیش با “شهزاده ایگوال” نویسنده ایرانی که رمان‌هایش با اقبال گسترده‌ای درترکیه همراه است گفت‌وگو می‌کردم. این نویسنده علاقه‌مند به ایران که تاکنون صدها گردشگر ترک را در قالب گردشگری ادبی به ایران آورده براین عقیده است که گردشگران این کشور هیچ آشنایی با ایران ندارند و گاهی حتی باور ندارند که در ایران امکانات ابتدایی وجود داشته باشد.

کافی است این ابتکار و خلاقیت شهزاده ایگوال در گردشگری ادبی در اکسپو مورد توجه قرار گیرد و در مدتی خاص این رمان‌نویس با آثارش در غرفه ایران حضور یابد؛ حضوری که بی‌تردید توجه بسیاری از بازدیدکنندگان و رسانه‌ها را به خود جلب خواهد کرد.

درحالی که در کشور همسایه خود شناخته‌شده نیستیم، نباید از سایر کشورهای دیگر انتظار داشت گردشگران‌شان را راهی ایران کنند. باید درنظر گرفت حضور در یک رویداد جهانی نظیر اکسپو با نمایش داشته‌ها متفاوت است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

زیبایی‌های سمنان در اکسپوی دبی

موافقت با صدور ویزای ایران به بهانه اکسپو دبی

قلعه گناباد، مصداق سازگاری با طبیعت

یکی از شگفتی‌های زندگی موجودات زنده اعم از گیاه و حیوان سازگاری و وفق با طبیعت و اقلیم است و در این میان، انسان که به «اشرف مخلوقات» شهرت یافته، به پشتوانۀ شعور و درایت خود بهتر از دیگر جان‌داران توانسته است خود را با طبیعت وفق دهد. او یا با مهاجرت مکان دلخواه خود را جستجو کرده، یا با معماری برای خود سرپناه مناسب ساخته یا با فن‌آوری و تکنولوژی اسباب و لوازمی ساخته که او را در سازگاری با طبیعت یاری رساند.

اما پیش از رویکرد انسان به صنعت و تکنولوژی گویا معماری در راستای سازگار کردن محیط با انسان نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشته است.

انسان با معماری برای خود سرپناه ساخته، برای انجام امور مذهبی و اعتقادی معبد ساخته، برای دفاع از خود قلعه‌ها، برج‌ها و باروها بر آورده، برای تعدیل هوا بادگیر و سردابه ساخته، برای ذخیره‌سازی آب، آب‌انبار ساخته و به منظور آسایش و امنیت خود در راه‌ها کاروان‌سرا ایجاد کرده و…

در حال حاضر ما شاهد خیلی از آن سازه‌ها نیستیم و نمی‌توانیم به اهمیت آن‌ها در گذشته پی ببریم در صورتی که آن‌ها الزامات رفاه و آسایش و آرامش و امنیت بودند و در پناه آن‌ها انسان توانست زنده بماند و پله‌های تکامل و پیشرفت را بپیماید.

قلعه یا روستای متروک عمرانی از جمله زیستگاه‌های کهنی است که در یکی از خشک‌ترین و ناسازگارترین اقلیم‌های ایران معروف به «ریگ عمرونی» ساخته شده و با بهره‌گیری از امکانات محلی و ابتکارات معماری، زندگی توام با بهره‌وری و رفاه در آن فراهم گردیده به گونه‌ای که به استناد کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران»، عمرانی در نیمه قرن ۱۳ه. ش قناتی پرآب و تعداد زیادی تاکستان و توتستان‌های گسترده داشته که محصول سالیانۀ توتستان‌های آن تقریبا ۱۰خروار (معادل۳۰۰۰کیلو) ابریشم بوده و در سال۱۳۲۸ه. ش ۱۰۰خانوار و به استناد نوشته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «تاریخ و جغرافی گناباد» در حدود سال‌های ۱۳۱۳تا ۱۳۴۴.۷۰۰نفر جمعیت داشته است.

روستایی متروکه 

اکنون این روستای متروک و رها شده اگر چه در حال انهدام و نابودی است اما می‌تواند به عنوان الگویی از یک زیستگاه کویری، گردشگران و پژوهشگران را با نحوۀ زندگی ایرانیان در شرایط سخت آشنا کند.

قلعۀعمرانی واقع در ۲۴کیلومتری شمال شهر گناباد، بر سر راه کهن تربت‌حیدریه به گناباد مشتمل بر یک باروی بلند، یک معبر عریض سرتاسری شمالی-جنوبی، چندین کوچۀ منشعب از معبر اصلی، ارگ، مسجد، حمام، ۳آب‌انبار، یک کاروانسرا و منازل اشرافی با چندین بادگیر است.

تاریخ ایجاد و شواهد تاریخی

اگرچه به نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران این روستا در سال ۱۲۴۹ خ توسط «حاجی حسنعلی طبسی» ساخته شده، ولی شواهد متعددی در عمرانی وجود دارد که قول نویسندۀ آن کتاب را نقض می‌کند و نشان می‌دهد که قدمت عمرانی بسیار بیشتر است. از جمله آب‌انبار آجری بزرگ حاشیه جنوبی روستا با بناهای دوران سلجوقی قابل مقایسه است و مسجد جامع زیبای عمرانی در کنار یک خانۀ اشرافی با ساختار زیبایش شباهت به بناهای دوران تیموری دارد و بناهای عام‌المنفعۀ دیگر هم به استناد کتیبه‌های آن‌ها متعلق به دوران صفوی است.

مسلما حضور جمعیت زیاد در آن روستا ایجاب کرده است که در آن آب‌انبار، حمام، مسجد، ارگ و کاروانسرا ساخته شود.

ارگ که در میانۀ روستا قرار گرفته دارای برج و باروی خاص و دروازه‌ای است که از میانۀ دو برج به درون یک هشتی باز می‌شود و کاروانسرای عمرانی که از نوع کاروانسرای عصر صفوی دارای صحن و بازوهای ورودی پیش‌آمده و دو کتیبه در دو سمت ورودی بوده که کتیبۀ سمت چپ به سرقت رفته و کتیبۀ سمت راست با مضمون «عمل استاد شرف‌الدین» باقی‌مانده است.

کاروانسرا از نوع چهارایوانی همراه با غرفه‌ها و حجره‌هایی در اطراف صحن و مال‌بندهایی در پشت حجره‌ها بوده که فضاهای سه طرف آن منهدم شده و فقط بخشی از جبهۀ ورودی در سمت شرق بنا برجای مانده است.

بناهای عام المنفعه

مجموعه بناهای عام‌المنفعه شامل یک حمام، یک مسجد و یک حوض در جنوب ارگ و مجاور یکدیگر گویا در یک زمان توسط یک شخص خیر به نام «شاه محمد» ساخته شده است و اقدام خیر او بر لوحۀ سنگی بالای سردر حوض به این مضمون نقش بسته بود:

چون شاه محمد آمد از بیت حرام
کرد این سه مقام را به یک جای تمام
برداشت خرد آب ز حوض و تاریخ
جست از رقم مسجد و حوض وحمام

مصرع آخر ماده تاریخ است. چنانچه در آن حرف «و» را به حساب نیاوریم تاریخ اتمام بناها ۱۰۳۰ه. ق (دوران شاه عباس اول) و در صورت محاسبه «و» سال۱۰۴۲ (دوران شاه صفی صفوی) به‌دست خواهد آمد. متاسفانه آن لوحه ارزشمند بعد از سال۱۳۷۴ به سرقت رفت.

با خاک‌برداری از معابر هویت و کارکرد فضاهای معماری عمرانی مشخص می‌شود و با تثبیت وضعیت موجود و بازسازی مسجد، دروازه، حوضخانه و برخی بادگیرها یکی از جذاب‌ترین مقاصد گردشگری احیا خواهد شد.

* گزارش از رجبعلی لباف‌خانیکی، باستان‌شناس

مرتبط:

مسجد جامع گناباد _نخستین مسجد سبک خراسانی

فهرج، شگفتی بی‌بدیل در جنوب کرمان

شهرستان فهرج یکی از شهرستان‌های استان کرمان و در جنوب شرقی این استان واقع شده است. شهرستان فهرج دارای چهار شهر معروف بوده و در زمان سلاجقه اهمیت زیادی داشته به گونه‌ای که جاده ابریشم از آن عبور می‌کرده و به سرتاسر دنیا می‌رسیده است. آب و هوای این شهرستان در تابستان گرم و خشک و در زمستان نیز سرد و خشک است دمای هوا در تابستان گاهی به ۵۰ درجه هم می‌رسد اما همین آب و هوا باعث شده فهرج یکی از قطب‌های تولید خرمای مرغوب مضافتی باشد. از دیگر تولیدات کشاورزی این منطقه مرکبات نیز است.

کلوت‌های فهرج

وجود حجم عظیمی از کلوت‌ها که جاذبه‌های منحصربفردی هستند و همچنین طلوع و غروب خورشید، زیبایی منطقه فهرج را چند برابر کرده است. این عارضه‌ها در ورودی شهرستان فهرج در مسیر جاده فهرج – نرماشیر و جنوب شهر فهرج حوالی روستای عصمت‌آباد در بخش مرکزی قرار دارند.

میل قاوردی

یکی از کمیاب‌ترین برج‌های باقیمانده از دوره سلجوقیان میل قاوردی به شماره ثبت ۱۴۳ است که در مسیر راه بم – زاهدان در ۳۰ کیلومتری فهرج قرار دارد (برای راهنمایی کاروان‌ها) به میل نادری معروف است و ارتفاع آن ۱۸ متر و دارای ۴۵ پله است که انسان را به بالا هدایت می‌کند. علت اینکه به میل نادری شهرت یافته شاید دستوری است که نادرشاه جهت تعمیر آن داده است. در حال حاضر فقط یک میل باقی مانده و بقیه تخریب و یا زیر تپه‌های شنی مدفون شده‌اند.

جنگل‌های کهور

در قسمت شمالی و غربی قلعه برج معاذ و بعد از نخلستان‌های تقریبا خشک شده برج معاذ منطقه وسیعی از جنگل‌های گز و کهور قرار دارد. این جنگل جزو معدود جنگل‌های کهوری است که بستر آن پوشیده شده از شن‌های روان است. این جنگل طرفداران زیادی برای انجام مسابقات موتور سواری در بین جوانان این منطقه دارد.

قلعه خاکی فهرج

این قلعه مشرف بر منازل شهر فهرج و جاده، روی پشته قطور گلی که اطراف آن با خندق محصور شده بنا شده است. این اثر مربوط به دوره اسلامی بوده و در آن استحکامات نظامی زیادی رعایت شده است، چهار برج در اطراف آن قرار داشته که برای حفاظت قلعه از آن استفاده می‌شده است. این قلعه در دوره صفویه بسیار آباد بوده است.

قلعه برج معاذ

این قلعه در قرون متاخر اسلامی و از صفویه به بعد بنا شد و یک قلعه روستا بود. پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲، قلعه برج معاذ فهرج از سکنه خالی شد و از آن پس تبدیل به بنای متروکه شد. قلعه برج معاذ دارای شش برج است و قسمت‌های بیرونی مرتبط با قلعه نیز دارای نخلستان بود. همچنین یک آب انبار دو طبقه نیز در وسط قلعه برج معاذ وجود دارد که ساکنان قلعه آب قنات را از بیرون برج معاذ در مرکز قلعه ذخیره می‌کردند.

تپه‌های شن

بعد از جنگل‌های کهور و در قسمت شمالی افراز (گسل) برج معاذ تپه‌های شنی وسیع و بلندی وجود دارد که طول سال محل تفریح مردم منطقه است. در دامنه این تپه‌ها درختان کنار (سدر) بی‌شماری وجود دارد. در این دامنه‌ها به کشت گندم و جو پرداخته می‌شود. در دامنه شرقی این تپه‌ها نخلستان‌های آباد و پر رونقی وجود دارد. این تپه‌ها طرفداران زیادی برای مسابقات موتور سواری به خصوص در روزهای بارانی دارد به‌طوری‌که در زمستان جمعیت زیادی از علاقمندان روز خود را در این منطقه و در کنار خانواده با شادی سپری می‌کنند. این تپه‌ها در ایام نوروز از مهم‌ترین نقاط گردشگری برج معاذ به شمار می‌رود.

نپکا (گلدان‌های طبیعی) 

وجود شن در بستر جنگل‌های کهور برج معاذ موجب منحصر به فرد شدن این جنگل‌ها شده است. شن‌ها با روی هم انباشته شدن و ایجاد تل‌هایی بزرگ در اطراف و زیر بخشی از گزها و کهورها، نوعی گلدان به صورت یک تل شنی که در بالای آن یک گیاه قرار دارد که نمای زیبا و منحصر به فرد را ایجاد می‌کند.

قلعه سنگ

این قلعه روی تپه سنگ مرتفعی بنا شده است. قلعه سنگ در ۳ کیلومتری شمال شرق فهرج قرار گرفته و قدمتی ۲۰۰ساله دارد.

مرتبط:

زمین و آسمان کویر سه قلعه سرایان برای گردشگری

میمند، روستایی جهانی به وسعت کویر

خاندان موذن‌زاده میراث گران‌سنگ فرهنگی و نماد عشق مردم دارالارشاد به اهل بیت

از جمله آثار به یادگار مانده از این خاندان اذان مرحوم مؤذن‌زاده اردبیلی است که نمونه‌ای از شاهکارهای میراث معنوی بشر در تاریخ این مرز و بوم بوده که در آن نقش و تلفیق هنر موسیقیایی در مذهب و آثارمعنوی را می‌توان مشاهده کرد.

رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی با صوت و تلاوت ملکوتی اذان در دستگاه آواز بیات ترک که برای اولین بار به این سبک اجرا شده است، نقشی مهم در این باره ایفا کرده است و جذابیت و رسایی در اذان آن استاد، یادگار ارزنده‌ای را در اذهان مردم باقی خواهد گذاشت.

انتخاب یک لحن کاملا ایرانی از وجوه ممیزه این اذان به شمار می‌رود، انتخاب و ارائه دقیق نغمگی، این اذان را به یکی از مشهورترین و جذاب‌ترین آوازهای قدسی و مذهبی در مجموعه موسیقی عبادی مسلمانان جای داده است.

اگر چه پس از مؤذن‌زاده، اذان‌های دیگری هم در سه‌گاه و شوشتری خوانده شد، اما هنوز هم انگار در اذان مؤذن‌زاده لطف و صفای دیگری هست که آدم را به وجد می‌آورد. اذان منحصر به‌فرد که رحیم موذن‌زاده اجرا کرده سبب شده بزرگان فوت و فن موسیقی نظرات زیبایی در این باره بیان کنند، از جمله محمدرضا شجریان درباره او گفته است: «اذان مؤذن‌زاده در تاریخ می‌ماند» و البته در بین اهالی موسیقی و فرهنگ و هنر ایران کمتر کسی پیدا می‌شود که از این اذان تعریف و تمجید نکرده باشد.

از نخستین موذنانی که صدای دلنشین آن به صورت رسمی از رادیو ایران پخش شد، شیخ عبدالکریم موذن اردبیلی است، وی نخستین موذن در کشور به‌شمار می‌رود که به اذان شکل ایرانی بخشید و آوای ملکوتی او از دلنشین‌ترین نوع صوتی اذان در جهان اسلام محسوب می‌شود.

شیوه مداحی استاد سلیم تأثیرگذار در جهان تشیع

از دیگر آثار ناملموس از خاندان موذن‌زاده که با توجه به اهمیت آن در فهرست ناملموس ملی ثبت شده است شیوه مداحی، نوحه‌خوانی، مولودی‌خوانی و مناجات‌خوانی مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی است.

مداحی وی به دلیل صدای سحرانگیزش با توجه به نظر اساتید بزرگ موسیقی چون استاد جلیل شهناز، کسایی، گلپا، شجریان، هابیل علی‌اف، آقاخان عبدالله‌اف، یعقوب و عالم قاسم‌اف و ده‌ها نفر دیگر و نحوه استفاده موثر و زیبا از این صدا وی را منحصر بفرد در رشته خود کرده بود.

تلفیق موسیقایی ردیف‌های ایرانی با عربی و ترکی و عثمانی و مرکب‌خوانی‌های زیبا، حماسه‌خوانی در چهارگاه و اجرای اکثر دستگاه‌های ایرانی و به‌ویژه عربی وی در سال ۱۳۴۶ در رادیو رشت (افرح یا قلبی‌ام کلثوم) با مناجات حضرت حسین (ع) که در اوج اجرا کرده بود تا سال ۴۹ پخش می‌شد.

تا کنون شیوه مداحی به سبک استاد سلیم موذن‌زاده در بین مداحان کشور ثبت نشده است و ثبت آثار وی صد درصد تأثیرگذار در جهان تشیع و جامعه مداحان بوده است.

ثبت ملی نوحه‌خوانی استاد سلیم ادای دین به پیشگاه این شخصیت بزرگ معنوی است

نادر فلاحی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل اظهار کرد: «پرونده ثبت ملی شیوه مداحی، نوحه‌خوانی، مولودخوانی و مناجات‌خوانی استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی با تائید در شورای ثبت میراث ناملموس کشور به عنوان یکی از آثار ناملموس اردبیل به ثبت ملی رسیده و این ثبت موجب همدلی و حفاظت از آثار و نیز توسعه تعاملات کشور می‌شود.»

او افزود: «سلیم موذن‌زاده اردبیلی مداح نامی ملقب به سلطان‌الذاکرین از گنجینه‌های معنوی این استان است که ثبت ملی نوحه‌خوانی وی ادای دینی به پیشگاه این شخصیت بزرگ معنوی بود.»

فلاحی با بیان اینکه شیوه مداحی استاد سلیم موذن‌زاده اردبیلی کم‌نظیر و بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی این استان است، گفت: «نقش معنوی و مذهبی استان اردبیل همچنان که از نامش سرزمین مقدس پیداست، بی‌بدیل و غیرقابل انکار است.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل بیان کرد: «سلیم موذن‌زاده از مداحان به نام کشور بوده و اصول مداحی از عصر صفوی تا دوره معاصر را حفظ کرده است که ثبت شیوه مداحی وی ادای دینی به صدای آسمانی و تعلیمات و خدمات وی است.»

او با بیان اینکه میراث ناملموس استاد موذن‌زاده در رگ‌های شیعیان جاری است، افزود: «سلیم موذن‌زاده از گنجینه‌های معنوی استان است که به دلیل تسلط بر دستگاه‌های موسیقی به عنوان چهره شاخص در سطح ملی و بین‌المللی شناخته شده است.»

ایجاد موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی در حال تکمیل است

از دیگر آثار مربوط به خاندان موذن‌زاده اردبیلی که به ثبت ملی رسیده خانه این خاندان که تا چند سال قبل مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده در آن سکونت داشته، است که تملک و با تهیه پرونده در فهرست آثار ملی قرار گرفت که مقرر است تا خانه‌موزه در این بنا راه‌اندازی شود که طراحی این پروژه انجام شده است.

منزلت خاندان موذن‌زاده ملی و حتی بین‌المللی است

اکبر بهنام‌جو استاندار اردبیل با اشاره به ثبت خانه موذن‌زاده اظهار کرد: «با پیگیری‌های انجام شده خانه مرحوم استاد سلیم موذن‌زاده ثبت ملی شده و در آینده به موزه مفاخر تبدیل می‌شود.»

او با اشاره به اینکه جایگاه و منزلت مفاخر استان باید حفظ شود، افزود: «شان و منزلت مرحوم موذن‌زاده ملی و حتی بین‌المللی بوده و مراسم بزرگداشت باید درشان سلطان ذاکرین انجام شود.»

استاندار اردبیل در رابطه با تاسیس موسسه مرحوم سلیم موذن‌زاده اردبیلی گفت: «اهداف، اساسنامه، نام موسسه و اعضای هیات امنای پیشنهادی اعم از حقیقی و حقوقی باید مشخص شود و طبق نظر نماینده ولی فقیه در استان موسسه موذن‌زاده اردبیلی با رویکرد مشخص راه‌اندازی شود.»

بهنام‌جو با اشاره به اینکه نشان ملی موذن‌زاده نیز باید تعریف شود، بیان کرد: «اهداف موسسه باید توام با رشد مداحی و اذان در استان باشد.»

مقدمات ایجاد خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی فراهم شد

نادر فلاحی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل با اشاره به ثبت اثر فرهنگی تاریخی خانه خاندان موذن زاده اردبیلی از سوی وزارت میراث فرهنگی گفت: «این خانه تاریخی محل زندگی خاندان موذن‌زاده به ویژه مرحوم رحیم و سلیم موذن‌زاده اردبیلی است که از مفاخر هنری و مذهبی در کشور به حساب می‌آیند.»

او با اشاره به اهمیت ثبت تاریخی این اثر بیان کرد: «مقدمات ایجاد خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده اردبیلی از جمله تملک بنا، نصب تابلو، مرمت و برخی اقدامات دیگر فراهم شده و به‌زودی شاهد راه‌اندازی این موزه خواهیم بود.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل با بیان اینکه خاندان جلیله موذن‌زاده، حق بزرگی بر گردن این مرز و بوم دارند، عنوان کرد: «نوای ملکوتی این بزرگواران و ندای توحیدی که در بانگ ملکوتی اذانشان نهفته بود همواره جاری و ساری خواهد بود.»

فلاحی افزود: «خانه‌موزه خاندان موذن‌زاده زیر نظر کارشناسان اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان به بهترین شکل طراحی و برای عموم بازگشایی خواهد شد.»

خانه تاریخی موذن‌زاده که مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی و در ۴۸۸ مترمربع به ثبت رسیده است، در جنب مسجد تازه شهر اردبیل قرار دارد که محل زندگی خاندان موذن‌زاده به‌ویژه مرحوم رحیم و سلیم موذن‌زاده اردبیلی است که از مفاخر هنری و مذهبی در کشور به شمار می‌روند.

سلیم موذن‌زاده اردبیلی مشهورترین عضو خاندان موذن‌زاده است که در سال ۱۳۱۵ در محله تازه‌شهر اردبیل متولد شد و پس از عمری مداحی به زبان‌های ترکی، فارسی و عربی در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

شیخ عبدالکریم موذن اردبیلی پدر سلیم نخستین موذن رادیوی ایران بود و برادرش رحیم موذن‌زاده اردبیلی نیز از موذنان شهیر ایران بود، داوود برادر دیگر سلیم نیز صدای گیرایی داشت و در زمان خود مداحی مشهور بود اما در میانسالی درگذشت.

در راستای ادای دین به خدمات ارزنده خاندان موذن‌زاده اردبیلی و معرفی جایگاه و منزلت این خاندان ثبت سه اثر از خاندان بزرگ موذن‌زاده در فهرست آثار ملی از جمله اقدامات بوده است که تداوم این اقدامات در معرفی ملی و بین‌المللی خدمات این خاندان نقش ارزنده‌ای ایفا خواهد کرد.

منبع: میراث آریا

صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری میناب

حصیربافان بیشتر در منطقه بشاگرد، و روستاهای بهمنی، محمودی، چلو و دیگر روستاهای اطراف مستقرند. شیوه کار این هنرمندان به این صورت است که ابتدا  شاخه‌های جوان و زائد درخت خرما را هرس کرده و پس از تبدیل به نوارهای باریک، مدتی آن‌ها را در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و زردرنگ شود، سپس این رشته‌ها را در آب می‌گذارند تا خوب نرم و انعطاف‌پذیر شود، محصولی که به دست می‌آید درواقع ماده اولیه واصلی تولید، ساخت و بافت انواع فرآورده‌های حصیری را تشکیل می‌دهد.

در اینجا بعضی از صنایع‌دستی نخیلاتی و حصیری شهرستان میناب که در پنجشنبه‌بازار به فروش می‌رسند، معرفی می‌شوند.

گوُزن

گوُزن نوعی بادبزن دستی است که آن را از برگ‌های نازک وسط درخت خرما درست می‌شود و همان‌طور که از اسمش پیداست برای باد زدن در تابستان‌ها از آن استفاده می‌شود. این بادبزن دارای دسته‌ای است که کار دمیدن را آسان می‌کند. برای زیبایی این بادبزن، برگ‌های درخت نخل را جداگانه به هر رنگی درمی‌آورند.

زحمت بافتن بادبزن بیشتر با خانم­هاست و به شکل صفحه مربعی شکل از لبه جلو شروع به بافت می‌شود. طریقه بافت بادبزن مانند تک است و شکل بافت آن به‌صورت هفت و هشت کنار هم قرار می‌گیرند به‌این‌ترتیب که اول پیش (برگ درخت خرما) را شنگ می‌زنند یعنی به رشته‌های باریک درمی‌آورند سپس این رشته‌ها را باهم می‌بافند و برگ‌های رنگی نیز در میانه به‌کاربرده می‌شود.

گوزن دارای اشکال مختلفی است که اغلب از دو گوشه شروع‌شده و در وسط به یک‌شکل لوزی می‌رسد و در آخر هم به گوشه‌ها ختم می‌شود. در قدیم بادبزن موارد استفاده بسیاری داشته است و شاید دلیل آن این بوده که وسایل موردنیاز برای ساخت بادبزن در دسترس آن‌ها بوده است و در زمان گذشته به علت نبودن وسایل خنک‌کننده مردم برای خنک نگه‌داشتن خود این صنایع‌دستی را مورداستفاده قرار می‌دادند که هم نشانه ابتکار و خلاقیت بوده و هم توجه به طبیعت اطراف خود برای ساختن وسایل آسایش بوده است.

هم‌اکنون کاربرد بادبزن نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است.

blank

کفست (قفس: مچکی mečaki)

یکی دیگر از صنایع حصیربافی که با استفاده از ساقه نخل درست می‌شود قفس نام دارد. این وسیله تقریباً به شکل بیضی و با استفاده از اسکلت چوبی ساقه نخل به نام پنگ (pang ) از پائین به بالا ساخته می‌شود. برای درست کردن این وسیله پنگ ها را از درخت نخل جدا کرده و سپس هر یک از آن‌ها را نصف کرده و یک شبانه‌روز در آب خیس می‌کنند. سپس در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک و آماده بافتن شود. برای این منظور ابتدا یکی دو گُل را می‌بافند سپس بدنه آن‌که ترکه نامیده می‌شود را درست می‌کنند تا قفس چهره خود را نشان دهد. در پایان کار باقیمانده پنگ ها را به‌صورت بند چیلکی می‌پیچند و در کنار در قفس وصل می‌کنند.

برای درب قفس یک محافظی از پنگ به شکل دایره‌ای درست می‌شود تا مرغ‌ها در آن آسوده باشند. در این هنگام قفس موردنظر آماده است و برای فروش به پنجشنبه‌بازار برده می‌شود.

کاربرد قفس به این‌گونه است که شب مرغ‌ها و پرندگان را در آن می‌گذارند تا از دسترس حیوانات گوشت‌خوار در امان باشند. همچنین به‌عنوان وسایل تزئینی در منزل نیز آویزان می‌شود. این وسیله چون تنها از پنگ استفاده می‌شود، فاقد رنگ است ولی دارای شکلی خاص است که معماری مشبک آن چشم‌ها را خیره می‌کند.

blank

 تولک

تولک سبدی است گرد، دسته‌دار و کوچک که از برگ‌های نازک وسط درخت خرما به نام مرو در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود. تولک حالت زنبیل کوچک دارد که دارای دسته‌ای برای گرفتن آن است.

طریقه بافت تولک به این صورت است که اول با استفاده از برگ نخل (پیش piš) نوارهایی به عرض ۵ تا ۷ سانتی‌متر که در اصطلاح مینابی به آن «بل» گفته، آماده می‌شود. این نوارها کنار هم دوخته می‌شوند و به شکل تولک (سبد) درمی‌آیند.

برای بافت بل تولک برگ‌های درخت نخل (پیش) را در مجاورت نور خورشید قرار می‌دهند تاکمی خشک شود، آنگاه برگ‌ها را از شاخه جدا می‌کنند و آن را ریش می‌کنند، (در اصطلاح محلی میال و خوش می‌کنند)، سپس این رشته‌ها را خیس کرده و بل را می‌بافند و حاصل آن نوارهای کم‌عرضی را به وجود می‌آورند. این بل را با بندی از درخت نخل که به آن دوز گفته می‌شود به‌اندازه های مختلف درمی‌آورند.

تولک (سبد) برای جمع‌آوری محصول خرما، چیدن رطب بکار می‌رود. به این صورت که در فصل محصول هرگاه شخصی بخواهد از درخت نخل یا انبه بالا برود این سبد را همراه خود بالابرده و محصول تازه را به‌قدر مصرف درون آن ریخته و به پائین می‌آورد.

تک

تک نوعی زیرانداز  یا فرش است و یکی از مهم‌ترین صنایع‌دستی میناب به شمار می‌رود که از گذشته‌های بسیار دور در این شهر رواج داشته است. این فرش زبر و خشک بوده و از برگ درخت خرما (پیش piš=) ساخته می‌شود.

درگذشته و به دلیل وجود نخلستان‌های وسیع و رویش گیاهانی به نام «داز dāz» و پیزگ«pizg» مردمان شهر میناب به بافت انواع گوناگون محصولات حصیری بسته به نیاز مبادرت ورزیده‌اند. هم‌اینک نیز صنعت حصیربافی (تک) ازجمله رشته‌های فعال و پررونق صنایع‌دستی شهرستان میناب است.

برای ساخت تک (حصیر) ابتدا شاخه‌های جوان و اضافه درخت خرما را در هنگام چیدن میوه قطع کرده و سپس برگ‌های آن را به شکل نوارهای باریک درآورده و در نور مستقیم آفتاب خشک می‌کنند. برگ‌ها پس از خشک شدن به رنگ کرم درمی‌آیند و پس‌ازآن برگ‌ها را در آب قرار داده تا نرم و انعطاف‌پذیر شوند و هنرمند بتواند از آن‌ها در ساخت حصیر بهره گیرد.

بافنده حصیر  پیش‌ها (برگ درخت نخل) را یکی پس از دیگری در لابه‌لای هم قرار می‌دهد؛ از به هم پیوستن پیش‌ها وسیله‌ای فرش مانند به وجود می‌آید.

تک موارد استفاده زیادی دارد ازجمله: به‌عنوان زیرانداز و فرش، روپوش برای خانه‌های کپری (پوششی برای خانه‌هایی که از مصالح حصیری ساخته می‌شوند)

blank

جانمازی

جانمازی، زیرانداز و یا سجاده‌ای است که از گیاهی نرم به نام مور ساخته می‌شود. این گیاه  به‌طور خودرو در کنار جوی آب سبز می‌شود. رنگش سبزرنگ است و گاهی ارتفاعش به  چند متر می‌رسد. گیاه مور بی‌برگ و خار است و ساقه‌ای بسیار نرم  و ظریف دارد.

برای ساخت جانمازی ابتدا مور (گیاه) را از محل جوی آب جدا کرده و بر روی زمین و در مجاورت  نور خورشید قرار می‌دهند تا رنگ آن زرد شود. آنگاه بارنگ‌های مخصوصی که زنان هنرمند مینابی خود آن‌ها را درست می‌کنند مورها را بهرنگ‌های گوناگون درمی‌آورند. مورها را مدتی در آب می‌گذارند تا خیس شود، بعدازاینکه به‌خوبی نرم و آماد ه کار شد، با استفاده از نخ به‌صورت تاروپود  آن‌ها را به هم می‌بافند تا جانمازی و زیراندازی ظریف ساخته شود.

ساخت جانمازی بیشتر در روستاهای بهمنی، تالار (طالار)، محمودی مرکزی، چلو و دیگر روستاهای شهرستان میناب رواج دارد.

سواس

سواس نمونه‌ای دیگر از صنایع‌دستی نخیلاتی میناب و نوعی پاپوش و پای‌افزار بوده که به‌جای کفش استفاده می‌شود. بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز است و این سازه را از لیف درخت خرما که آن‌ها سیس (sis) می‌گویند و گیاهی به نام داز ساخته می‌شود.

طریقه ساخت این‌گونه است که‌برگ‌های کوچک پاجوش (دمیل) را جدا کرده و سر آفتاب قرار می‌دهند تا خشک شود و بعد آن را می‌کوبند تا رشته‌رشته و نرم شود. در ادامه سیس و داز را در آب گذاشته تا خیس شود و سپس آن را می‌کوبند. مقداری را برای چله و تار به‌صورت فشرده می‌تابند و مقداری را نیز نیمه تاب و درواقع به‌عنوان پود تهیه می‌کنند. بافت سواس توسط این تاروپود انجام می‌شود. برای محکم کردن سواس به پاها هم از طنابی با همین جنس استفاده می‌شود. در مرحله بعد برگ‌های رشته‌رشته را هم‌سطح کف پا می‌بافند. برای این‌که  برگ‌های بافته‌شده محکم و سفت شوند، در هنگام بافتن هر مقدار که بافته شود با دست فشار می‌دهند تا فشرده و پرس شود؛ این پاپوش هم‌سطح کف پا ساخته می‌شود و لذا هر طرف آن را بندی می‌گذارند و این بندها پشت پا جای می‌گیرد که خیلی محکم و زبر است.

بافتن سواس به تبحر خاصی نیاز دارد. برای ساخت سواس برگ‌های درخت نخل را پس از کوبیدن، خشک و در موقع بافت آن را خیس کرده و شروع به ساخت سواس می‌کنند.

میناب

کپ کاپ

کپ کاپ یا کپکپو نوعی پای‌افزار چوبی است. در حقیقت این نام از آهنگ قدم برداشتن شخص با این دمپایی ایجاد می‌شده است. این سازه نوعی کفش و پاپوش بسیار ساده است که با استفاده از انواع چوب‌های ساج، چوب شاه‌تخته یا تخته شاه، تخته ملیباری، چوب کنار، چوب کهور و … تولید می‌شده است.

برای ساخت این پا افزار تولیدکنندگان در ابتدا با در نظر گرفتن طرح اولیه و اندازه موردنظر فرم اصلی را به‌وسیله اره از چوب مصرفی جدا می‌کردند و سپس به‌وسیله ابزارهای ساده دستی، قسمت‌های پاشنه و رویه آن را فرم می‌دادند. در مرحله‌های بعد به‌وسیله اره‌های ساده بر روی قسمت‌های کفی کپکاپ نقش و نگارهای ظریفی ایجاد می‌کردند و سمت تحتانی را با دو برجستگی در جلو و عقب به‌عنوان پاشنه باقی می‌گذاشتند.

در قسمت رویه کپکاپ نیز یک زائده میخی شکلی که در بین انگشتان پا و شصت قرار می‌گرفته، ایجاد می‌شده که فرد با کمترین انعطاف کفش بتواند راه برود.

درگذشته  ازیک‌طرف بر طبق عادتی که به وجود آمده بود و از طرفی دیگر چون تمامی کوچه‌ها و گذرگاه‌ها شنی و گلی بوده‌اند قسمت تحتانی این دمپایی، کمکی برای بهتر راه رفتن و ایجاد ایستایی بیشتر برای فرد بوده است.

منبع: میراث آریا

کشتی گیله‌مردی، نماد آیین پهلوانی در فرهنگ گیلانی

کشتی گیله‌مردی از گذشته یکی از نمادهای ارج نهادن به فرهنگ پهلوانی و جوانمردی در گیلان به حساب می‌آید. در این فرهنگ، توجه به پرورش نیروی جسمانی و فکری و دستگیری از مستمندان و ضعفا به عنوان بنیان‌های اساسی یک پهلوان ریشه دوانده است.

در کشتی گیله‌مردی نیروی بدنی، چالاکی، فن و جست وخیز که به گیلکی «فوزّما» گویند از لازمه‌های ابتدایی محسوب می‌شود. و ترتیبات تشکیل و اجرای مسابقه چنین است.

در نخستین گام، همزمان با ترنم ساز و نقاره که به منزله اعلام عروسی است در میدانی مقابل خانه داماد یا بین خانه داماد و عروس که سیمبر «به معنای میدان مسابقه، جایی که سیم و سکه نقره نصیب پهلوانان می‌شود» خوانده می‌شود، چوبی بلند به ارتفاع سه یا چهار متر بر زمین کوبیده می‌شود. رأس این چوب باید سه کت یا چهار کت «کت به معنای نوک تیز» سه یا چهار شاخه باشد، یا که از هر شاخه یا نوک آن چیزی بیاویزند. یا با دو چوب متقاطع طرحی شبیه به علامت جمع، ساخته بر رأس دیرک می‌کوبند و از هر ضلع آن پارچه‌های مردانه و زنانه، جوراب و صابون معطر و شال کمر یا کمربند زنانه (به تناسب اهمیت مسابقه) آویزان می‌کنند که نام آن «برم» خوانده می‌شود.

این برم جایزه پهلوان برتری است که در مسابقه شرکت خواهد کرد. گاهی در عروسی‌ها برم پیشاپیشِ «خورده بار» ارسالی داماد به خانه عروس حرکت داده می‌شود و با ساز و نقاره در سمیبر مقابل خانه عروس بر زمین کوبیده می‌شود تا نشان از محل مسابقه باشد.

استقرار برم و ساز و نقاره که چند روز، چه در خانه داماد و چه در خانه عروس و چه پای برم مترنم است، به منزله دعوت کسان به عروسی و خواندن پهلوانان به شرکت در مسابقه است. دو روز مانده به مسابقه، ساز و دهل را بر چوب بست بلندی منتقل کرده و آهنگ «پهلوانان پهلوانان» را که مخصوص مسابقه است می‌نوازند.

سپس مدعیان پهلوانی از دور و نزدیک به سیمبر آمده و پای «بَرَم» جمع می‌شوند. گاهی عده‌ای از مدعیان پهلوانی همراه با کسی که سردسته و «میاندار» ناحیه است به گروه حاضر در میدان ملحق می‌شوند.

بعد از این، در اولین روز مسابقه، پهلوان‌های آماده کشتی فقط با یک تُنُکه کشتی یا شلوار چسبان محلی که قلاب‌دوزی شده است و «لاسپاره» نامیده می‌شود در سیمبر حضور یافته در اطراف میدان می‌نشینند.

و در گام بعدی، ترکه داران با ترکه بلند نظم میدان را بر عهده می‌گیرند.

به اشاره میدان‌داری که غالبا از پیشکسوتان انتخاب می‌شود و نقش داور را نیز بر عهده دارد پهلوان‌ها چهار یا دو به دو به میدان آمده رو به قبله «رو به جنوب» قرار می‌گیرند و باز به اشاره او حرکت آغاز می‌شود.

بدوأ در صف چهار نفری یا دو نفری چند قدم به سوی قبله برداشته بعد دست راست بر زانو گذاشته و تعظیم می‌کنند. با سرانگشت زمین را بوسیده، سپس چند قدم رو به مشرق به احترام «حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع)» برداشته و همان احترامات را به جا می‌آورند.

بعد از آن به جای خود برگشته و می‌نشینند و یک نفر در میدان باقی می‌ماند. او از شمال به جنوب و بالعکس قدم برداشته و در حقیقت حریف می‌طلبد.

سپس میدان‌دار کل یا میدان‌دار دسته، حریف در خور وی را به میدان می‌فرستد که او آمده دوشادوش با مدعی به راه می‌افتد.

قبل از حرکت، هر پهلوان دو انگشت به زمین رسانده و بر لب گذاشته و بر پیشانی می‌مالد. چند قدم که برداشته شد هر یک از آن دو دست به هم کوفته به یک جهش و گفتن «هی» روبروی یکدیگر قرار گرفته، اندکی خم شده و چشم بر چشم یکدیگر می‌دوزند. دست چپ خود را برای ربودن دست حریف پیش برده و دست راست را با مشت گره‌کرده به راست و به چپ حرکت داده و به صورت غافلگیرانه‌ای هَه‌هَه‌گویان حوالیه یکدیگر می‌کنند. پس از چند لحظه مجددا کف دست را به هم کوفته دوشادوش به راه می‌افتند تا در نقطه مناسبی از میدان باز مقابل یکدیگر قرار گرفته همان حرکات را مجددا تکرار کنند.

در خلال این مقدمات مشت‌ها یا پشت‌دست‌هایی حواله صورت و شقیقه و پیشانی و لب و دندان یکدیگر می‌کنند. همین که حالت عصبانیت بروز کرد حریف کف دست را به هم کوبیده و راه می‌افتد و آن دیگری نیز محکوم است گو آن که با قطع کشتی در آن مرحله مخالف باشد حالت تعرض یا دفاعی را ترک کرده و دوشادوش حریف قدم بردارد. این کار ممکن است چند بار تکرار شود تا حریفی، حریف دیگر را غافلگیر کند و تعادلش را بر هم زده و بر وی چیره گردد.

در کشتی گیله‌مردی همین قدر که بر اثر به هم خوردن تعادل، دست حریف به زمین رسید یا زانویش بر زمین آمد یا بر زمین نشست مغلوب محسوب است و حاضر نیست که کتف وی را بر زمین بسایند. در کشتی گیله‌مردی مشت زدن، ضربه با پشت دست یا کف‌گرگی با استخوان زیر کتف دست بر پیشانی حریف و لنگ زدن مجاز است. گاهی مشت زدن یا کف‌گرگی حادثه‌آفرین هم می‌شود که بر کسی حرجی نیست.

پیروزی پهلوانی موجب می‌شود که یارانش یا تونگوله‌ها و نوچه‌ها که تمرین پهلوانی می‌کنند یک صدا صلوات بفرستند و پهلوان هم به رقص پهلوانی بپردازد.

پیش از رقص پهلوانی که «فوزّما» خوانده می‌شود باید با جستن به هوا با همه امکاناتش و جهش‌های بلند به پیش یکی دو بار میدان را طی کند و در مقابل تماشاگر یا حاضر محترمی با جست وخیز قرار گیرد و آن کسی می‌باید شاباش کند. پهلوان می‌تواند برای جلب شاباش با چنان جست وخیز مقابل دیگر کسان هم قرار گیرد.

در جریان شاباش، جفت دیگری با همان مقدمات به کار در میدان می‌پردازند. گاهی که تعداد پهلوانان زیاد باشد چند حریف در چند گوشه میدان به کشتی مشغول می‌شوند که میدانداران مختلف مراقب می‌کنند.

سرانجام «بَرَم» به پهلوان پهلوانان اهدا می‌شود. دو دیرک را با آویزه‌هایش از جا کنده بر لبه تنکه‌اش جاغ داده و در همان حال به رقص پهلوانی و فوزما می‌پردازد و از میدان خارج می‌شود.

در این گونه مسابقات مرسوم است که پهلوان فاتح بر پیشانی مغلوب بوسه زند و گاهی مغلوب اجازه نمی‌دهد شاید نمی‌خواهد به مغلوب بودن معترف شود.

مسابقه کشتی گیله‌مردی در جشن‌های روستایی غالبا با «ریسمان‌بازی» همراه است که هنرنمایی بندبازی بر روی طناب است. در حاشیه سیمبر بر سه پایه‌های چمباتمه‌مانندی، طنابی در ارتفاع سه یا چهارمتری محکم می‌کنند. مردی که شلوار و تن‌پوش چسبان پوشیده و بر سینه‌اش چندین قطعه حرز و دعا نصب کرده به استعانت چوب بلند و نسبتا قطور و سه متری که وسط آن چوب را به دو دست گرفته از طناب اریبی که مهار سه‌پایه‌هاست بالا رفته روی طناب اصلی قرار می‌گیرد. بعد از آن که یکی دو بار طول طناب را طی کرد و آزمایشی به عمل آورد، به شیرین‌کاری‌هایی نظیر جست وخیز روی طناب و پرش و نشستن بر روی طناب می‌پردازند.

* گزارش از جهانگیر سرتیپ‌پور، گیلان‌شناس و نویسنده

مرتبط:

کشفی تازه در گورستان باستانی گیلان

رشته‌خشکار، شیرینی اصیل گیلانی‌ها