موزه منطقه‌ای جنوب شرق جایی برای کشفیات باستان‌شناسی

استان سیستان و بلوچستان به‌عنوان پهناورترین استان کشور دارای موزه‌های فعال و غیروابسته و خصوصی است که از شاخص‌ترین آن می‌توان به موزه منطقه‌ای جنوب شرق کشور در شهرستان زاهدان اشاره کرد.

موزه منطقه‌ای جنوب شرق ایران در فروردین سال ۹۰ با معماری خاص و ۱۳ هزار متر مربع مساحت و ۱۰ هزار مترمربع زیربنا در بلوار شهید مطهری زاهدان راه‌اندازی شد.

این موزه در سه طبقه و سه بخش اصلی باستان‌شناسی، مردم‌شناسی و بوم‌شناسی استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و کرمان در قالب تصاویر و اشیای تاریخی به معرفی منطقه جنوب شرق می‌پردازد.

این موزه یکی از بزرگ‌ترین و جذاب‌ترین موزه‌های استان سیستان و بلوچستان محسوب می‌شود که در آن آثاری از تاریخ و فرهنگ و کشفیات باستانی به نمایش گذاشته شده است.

یکی از جذابیت‌هایی که در بدو ورود به این موزه هر گردشگر و بازدید کننده‌ای را به خود مجذوب می‌کند، مجسمه‌ای از رستم ساخته استاد فارسی است که پوشش مدرن به خود گرفته و شمشیرش را غلاف کرده و به جای آن قلمی ساخته شده از پر سیمرغ در دست دارد. در کنارش نیز زال و سیمرغ با نگرانی، او و قلمی که می‌خواهد به کسی تقدیم کند را نگاه می‌کنند.

همچنین در این قسمت سه ماکت از قلعه ناصری ایرانشهر، قلعه سب شهرستان سیب سوران و آسباد قلعه مچی زابل قرار دارد.

در بخش باستان‌شناسی این موزه اشیایی از محوطه‌های باستانی جیرفت و شهداد کرمان، اسپیدژ ایرانشهر، چگردک دلگان، کشیک نیکشهر، دهانه غلامان زهک و شهرسوخته سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشته شده است.

از جمله اشیا این بخش ظروف سنگی جیرفت، ظروف سفالی با نقوش و فرم‌های متنوع از محوطه‌های بلوچستان و مهرها، پیکرک‌ها و زیورآلات پنج هزارساله شهرسوخته است.

بخش مردم‌شناسی این موزه نیز شامل نمایش نسخ خطی، سکه‌ها، اشیای مربوط به دوران اسلامی و معاصر و همچنین معرفی آداب و رسوم، پوشاک و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان در قالب صحنه‌سازی است.

بخش بوم‌شناسی موزه که در طبقه همکف قرار دارد با ۱۷ ویترین، نمونه‌هایی از تاکسیدرمی پرندگان و حیوانات در کنار آکواریوم بزرگ از آبزیان است و علاوه بر این تابلوهایی از جاذبه‌های طبیعی و تاریخی در این قسمت در معرض دید علاقه‌مندان قرار گرفته است.

از دیگر قسمت‌های مهم موزه منطقه‌ای جنوب شرق می‌توان به گالری، کتابخانه‌های تخصصی، سالن آمفی تئاتر، کارگاه مرمت، آزمایشگاه گیاه باستان‌شناسی و سن روباز در حیاط موزه اشاره کرد.

یکی از ویژگی‌های این موزه وجود نخستین چشم مصنوعی مربوط به جسد زن مدفون شده در گورستان شهرسوخته متعلق به پنج هزار سال پیش است.

روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ‌های داخل کره چشم به‌وسیله مفتول‌های طلایی به قطر کمتر از نیم میلی‌متر طراحی شده و به دلیل حساس‌بودن باید در دمای مخصوص نگهداری شود به همین دلیل امکان نمایش دائمی آن در ویترین نیست.

مولاژ نخستین جمجمه جراحی‌شده که از گورستان شهرسوخته به دست آمده نیز در موزه منطقه‌ای جنوب شرق به نمایش درآمده است.

موزه منطقه‌ای جنوب شرق

در این موزه حتی می‌توان با برخی از تدفین‌های انجام شده در شهرسوخته نیز آشنا شد به گونه‌ای که یک اسکلت واقعی کشف شده از شهر سوخته در آنجا جانمایی شده است.

این اسکلت نمونه‌ای از ده مدل تدفین انجام‌شده در شهرسوخته است که در این موزه به نمایش درآمده و با موادی که مشکلی برای آن به وجود نیاورد پوشانده شده است.

محوطه باستانی بین‌المللی شهرسوخته در شمال سیستان و بلوچستان اثری گران‌بها از نیاکان پنج هزار سال پیش ایرانیان است که از بخش‌های مختلف مسکونی، صنعتی، گورستان و غیره تشکیل شده است.

با توجه به وضعیت بیماری کرونا در حال حاضر بازدید از موزه‌ها انجام نمی‌شود و در این دوران علاقه‌مندان می‌توانند تنها از طریق فضای مجازی از موزه زاهدان، زابل و شهرسوخته دیدن کنند.

بخش‌های موزه زاهدان از طریق برنامه فرهنگ موزه در اینستاگرام از سوی کارشناسان موزه به مخاطبان معرفی شده است.

* گزارش از منصوره ملاالهی، معاون میراث‌فرهنگی استان سیستان و بلوچستان

مرتبط:

قلعه سب _سالم ترین قلعه ی سیستان و بلوچستان

روستای تمین در سیستان و بلوچستان

هنزا، دهستانی بر فراز آسمان

شهر هنزا از توابع شهرستان رابر استان کرمان و در ۳۰ کیلومتری شرق شهر رابر مرکز شهرستان قرار گرفته است. هنزا از طرف شمال‌غربی به بخش مرکزی و از طرف شمال‌شرقی به بخش راین و از جنوب‌شرقی به بخش ساردوئیه محدود می‌شود و در نقطه مرزی شهرستان رابر و جیرفت قرار دارد.

اقلیم و منظر شهری هنزا

شهر هنزا از سطح دریا در حدود ۲۸۰۰ متر ارتفاع دارد و آب و هوای آن در بهار و تابستان، مطبوع و خنک و در زمستان‌ها سرد است. ریشه کلمه هنزا به معنی جایی است که در آن زیاد بارندگی می‌شود و رودخانه دائمی هنزا از میان شهر عبور می‌کند. در گذشته تعداد زیادی آسیاب آبی در این بخش وجود داشته که هنوز آثاری از آن‌ها به جا مانده و قابل بازسازی است.

شهر هنزا از ترکیب عناصر انسان‌ساخت (مانند محله‌های تاریخی کرموئیه و دهکده بزرگ) و طبیعی (مانند ارتفاعات پوشیده از گونه‌های گیاهی غیرمثمر مانند ارچن، زارچ، درمن، گارچی و…) به وجود می‌آید که تولید این مناظر بسته به موقعیت ناظر از درون و بیرون شهر متفاوت است.

در یک نگاه ساده به هنزا می‌توان دریافت که این شهر یک باغ شهر است که پس از شکل‌گیری هسته اولیه آن در محله‌های تاریخی کرموییه و دهکده بزرگ، بافت جدید آن حول هسته مرکزی (بافت تاریخی) شکل گرفته و در باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی گسترش یافته است.

مناظر و یا چشم‌اندازهای مهم درون بافت شهر را می‌توان به مسیر حرکت از ورودی شهر به سمت مرکز شهر ترسیم کرد که ترکیبی از باغ‌ها، ارتفاعات شمال، شمال‌غربی و شمال‌شرقی شهر، عناصر بافت قدیم و جدید شامل مسجد و خانه‌های مسکونی که در کنار باغ‌ها شکل گرفته‌اند، از مناظر تولید شده در دید ناظر هستند. مهمترین منظر تولید شده در بافت شهر هنزا، چشم‌اندازی است که از مرکز شهر به دره‌ای ختم می‌شود که شهر هنزا را به روستای زیبای بندر وصل می‌کند، دره‌ای که از وسط آن رودخانه دائمی هنزا عبور می‌کند و دو طرف این رودخانه درختان گردو چندین‌ساله قرار دارند که بسته به موقعیت ناظر و دوری و نزدیکی او به سطح شهر، مناظر مختلفی را در دید ناظر پدید می‌آورد. از دیگر مناظر در درون بافت شهر می‌توان به مناظر زیبای محله‌های تاریخی شهر هنزا اشاره کرد که با ساختار پلکانی خود ناخودآگاه مرغ خیال هر ناظری را به یاد شهر زیبای ماسوله در شمال کشور می‌اندازد که با ساختار پلکانی و زیبای خود هرساله میزبان تعداد زیاد گردشگران از نقاط مختلف ایران و جهان است.

از دیگر مناظر زیبای درون بافت شهر هنزا می‌توان به مسجد زیبای شهر هنزا اشاره کرد که در سه طبقه مانند یک نگین زیبا در مرکز شهر هنزا قرار گرفته که در واقع نقطه واصل بافت قدیمی شهر و بافت جدید شهر است. این مسجد به همت یکی از خیرین منطقه حاج احمد امین ساخته شده است.

دره‌های خوش آب و هوا، سرسبز و کوه‌های مرتفع، این بخش را در برگرفته است. بخش هنزا دارای دو رودخانه هنزا و کندرتیل است که از ارتفاعات شمالی این بخش سرچشمه گرفته و در جلال آباد سیدمرتضی به هم می‌پیوندند و رودخانه سیدمرتضی را تشکیل می‌دهد که رودخانه سیدمرتضی پس از طی مسافتی حدود ۱۰ کیلومتر در مزرعه نهر بادام به رودخانه دره بید پیوسته و هلیل‌رود را تشکیل می‌دهد. حواشی رودخانه از درختان بلند، گلهای رنگارنگ و گیاهان طبیعی پوشیده شده است.

دره کوهستانی بُندر هنزا با درختان کهنسال گردو و به ویژه در فصل بهار و تابستان به تفرجگاهی زیبا تبدیل می‌شود. این روستای کوهستانی، با طبیعت بکر و زیبا، گردشگران بسیاری را به سوی خود جلب می‌کند.

براساس مطالعات علمی قدمت تاریخی بخش هنزا به بیش از پنج هزار سال می‌رسد و وجود محوطه‌ای باستانی حاشیه رودخانه هلیل‌رود در بخش هنزا دلیل بر این ادعا است.

هنزا

بُندر هنزا

یکی از نقاط ییلاقی و دل‌انگیز شهرستان رابر در بخش هنزا است که در فاصله ۳ کیلومتری شمال شهر هنزا قرار دارد. جان و تن این منطقه را عظمت و شکوه درختان کهنسال گردو دربرگرفته و باغ‌های وسیع و عبور رودخانه‌ای خروشان حاشیه‌ی زیبای بندر هنزا را جلوه‌های کم نظیر بخشیده است.

درختانی که برخی به راحتی ۵۰۰ سال قدمت دارند و قطر تنه و شاخه و برگ‌های آن‌ها هر نگاهی را به تامل وا می‌دارد. بُندر هنزا یکی از روستاهای هدف گردشگری در استان کرمان است.

تخت سرتشتک

سرزمینی هموار با پستی و بلندی‌های ملایم و پوشیده از چمن‌زار و برکه‌های کوچک و چشمه‌های روان در ارتفاع ۳۸۰۰ متری از سطح دریا و در مختصات جغرافیایی شرقی ۵۲۱۷۷۷ و شمالی ۳۲۵۰۹۷۵ از مرتفع‌ترین نقاط استان کرمان محسوب می‌شود. تخت سرتشتک از مناطق ییلاقی و یکی از جاذبه‌های طبیعی و گردشگری هنزا بر فراز کوههای سر به فلک کشیده است. جایی که پوشش گیاهی تمام می‌شود و هیچ درختی به خاطر ارتفاع زیاد نمی‌روید این منطقه معمولا در فصل تابستان که به دلیل ارتفاع بالا هوای خنک‌تری نسبت به مناطق پایین‌دست دارد مورد استفاده و بازدید گردشگران و علاقه‌مندان به طبیعت قرار می‌گیرد.

چشمه ملکی

این چشمه که از ارتفاعات ۳۷۰۰ متری قله دندانه سرچشمه می‌گیرد در مختصات جغرافیایی شرقی ۵۲/۰۶ و شمالی ۳۲/۴۷ و ارتفاع ۳۰۵۰ متری قرار دارد. سختی آب این چشمه بسیار پایین (EC=۲۰۰) است از اینرو خوردن این آب بسیار توصیه و باعث از بین رفتن سنگ کلیه و سردردهای مزمن و افزایش انرژی در بدن می‌شود. به دلیل سبکی این آب، به محض خوردن آن احساس گرسنگی خواهید کرد. اطراف چشمه منبع غنی از انواع گیاهان دارویی کمیاب منطقه و ارتفاعات پوشیده از درختان سرو کوهی (اورس) است که عمر بعضی به هزار سال می‌رسد.

هنزا

دره گلوگازر

یکی از پدیده‌های طبیعی منحصربه‌فرد شهر هنزا و از جاذبه‌های گردشگری ناشناخته و بسیار زیبای استان کرمان است که در فاصله مستقیم ۶ کیلومتری جنوب هنزا قرار گرفته است. گازر در لغت فارسی به معنی سفید و وجه تسمیه گلوگازر نیز همین است یعنی گذر آب که به رنگ سفید است. رودخانه موجود در این منطقه، امتداد رودخانه هنزا است و در حقیقت گلوگازر خروجی آب منطقه هنزا است. گلوگازر در ابتدا فقط کوه بوده است ولی در اثر آب باران، کوه دچار فرسایش و آبراهه‌ای در وسط آن پدید آمده (گلو) که منظره و پیاده‌روی در آن را بسیار دلپذیر کرده است. ارتفاع صخره‌های اطراف رودخانه حتی به ۶۰ متر نیز می‌رسد.

دره گلی‌هوک (گلوهوک) 

یکی دیگر از پدیده‌های منحصر به فرد استان در غرب بخش هنزا است. جایی که جریان آب رودخانه سرمشک در باریکه‌ای با دیواره‌های سنگی سخت و بلند در حرکت است و تنگه‌ای زیبا را حاصل آورده است. این پدیده منحصربه‌فرد و شگفت‌انگیز حدود ۲ کیلومتر در شیب سنگی دامنه کوه ادامه دارد و عمق آن در نقاطی به ۱۰۰ متر می‌رسد. پوشش دامنه را درختان اورس و کهکم به صورت پراکنده معطوف زیبایی‌های خود کرده است. کف این تراشه طبیعی را که چون کوچه‌ای باریک و طولانی جلوه‌گر است، جریان آب با عمق‌های متفاوت در برگرفته و از بال تصویر هراس‌انگیز و پرهیجانی را در ذهن هر بیننده‌ای حک می‌کند.

آبشار آبسُر

آبشار آبسر در دره‌ای عمیق در شمالی‌ترین بخش ارتفاعات بحر آسمان واقع شده است. این دره در جنوب‌شرقی روستای سیدمرتضی از توابع بخش هنزا شهرستان رابر واقع است. فاصله آبشار تا روستا در حدود ۷ کیلومتر است. دسترسی به آبشار از طریق جاده هنزا به رابر، جاده فرعی امامزاده سیدمرتضی، ۲ کیلومتر مانده به روستای سیدمرتضی، جاده خاکی آبشار امکان‌پذیر است.

این آبشار زیبا که ارتفاع آن به حدود ۳۰ متر می‌رسد در ۲۵ کیلومتری جنوب شرق رابر واقع شده است. این آبشار بر دیواره‌های تیره رنگ و سنگی جریان دارد و در بخش‌هایی از طول آبشار برخورد جریان آب با تخته سنگ‌ها علاوه بر شدت بخشیدن به صدا و خروش آب حرکت در لایه‌های گل سنگ‌ها، خزه‌ها، گیاهان مسیر تصویر زیبایی را در این بخش از شهرستان رابر و استان رقم زده است. همچنین ادامه حرکت در بستر رودخانه واز لابه‌لای تخته سنگ‌های بزرگ وکوچک آن بر جلوه‌های آبشار افزوده است که شباهت تصویری زیادی بین آبشار آبسر و آبشار راین وجود دارد.

سایت موزه پردیس پارسه،جایگاهی برای تقویت ارتباطات جهانی

یک دهه فعالیت مشترک باستان شناسان ایتالیایی و ایرانی در پارسه تخت جمشید،به کشف ” دروازه شهر پارسه” انجامید و پیرو آن، سایت موزه پردیس پارسه برای شناساندن بهتر این دروازه و آشکار ساختن زوایای این کشف در تخت‌جمشید راه‌اندازی شد.

پروژه سایت موزه پردیس پارسه، محصول همکاری‌های بین‌المللی دو کشور ایران و ایتالیا در حوزه‌ میراث فرهنگی و روابط علمی بین دانشگاهی برای شناخت فرهنگ است و کاوش‌های باستان‌شناسی این محوطه به‌ سرپرستی علیرضا عسکری چاوردی عضو هیأت‌علمی بخش تاریخ دانشگاه شیراز و پی یر فرانچسکو کالیری از دانشگاه بولونیای ایتالیا انجام شد.

سایت موزه دروازه پردیس پارسه در نتیجه یک دهه کاوش های باستان شناسی هیأت مشترک ایرانی_ ایتالیایی در پارسه تخت جمشید و در چارچوب پروژه « از کاخ تا شهر» در بهار ۱۴۰۰ افتتاح شد و به بهره برداری رسید.

آیین رونمایی از سایت موزه دروازه پردیس پارسه دهم خرداد ۱۴۰۰ با حضور مجازی وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، استاندار فارس، سرپرست اداره کل میراث فرهنگی فارس و مقامات مسؤول در دانشگاه شیراز برگزار شد.

سایت موزه پردیس پارسه و توسعه اقتصاد فرهنگی

معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این زمینه گفت: سایت موزه پردیس پارسه به توسعه اقتصاد فرهنگی و ایجاد ارتباطات فرهنگی کمک شایانی خواهد کرد و توزیع مناسب گردشگران را در این منطقه فراهم می کند.

محمدحسن طالبیان با بیان اینکه دروازه کشف شده از شهر پارسه تخت جمشید با انجام اقدامات حفاظتی به سایت موزه تبدیل شد، اظهار کرد: با شروع فعالیت‌های بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد از سال ۱۳۸۰، برای استفاده از ظرفیت های موجود در شهر پارسه، کارهای ژئوفیزیکی مربوط صورت گرفت و از همان ابتدا تلاش کردیم که تمام اقدامات در این مجموعه تاریخی_فرهنگی به صورت تخصصی و کارشناسی شده پیگیری شود و از گروه های مختلفی که مسئولیت این کار را به عهده داشتند خواستیم که اطلاعات و شناخت خود را نسبت به شهر پارسه افزایش دهند.

وی به کاوش‌های باستان شناسی ی صورت گرفته توسط هیأت مشترک ایرانی_ ایتالیایی در پارسه تخت جمشید اشاره کرد و گفت:محوطه باستانی معروف به تل آجری که‌ در فاصله ‌سه کیلومتری شمال غربی تخت جمشید قرار دارد، تا قبل از انجام این حفاری به شکل تپه ای به ارتفاع سه متر از سطح زمین های اطراف بود و هرچند که ما از تختگاه و پارسه تا پیش از داریوش هخامنشی هم مطلع بودیم اما انجام این کاوش ها و کشفیات اخیر در شهر پارسه نشان داد که این محوطه باستانی از دوره هخامنشی به صورت ویژه ای مورد توجه بوده است‌.

طالبیان اضافه کرد: در حقیقت دروازه کشف شده در پارسه که پس از فتح بابل توسط کوروش و برای نزدیکی اقوام و ارتباط بین ایران و بین النهرین باستان بنا شده است، به عنوان قدیمی ترین دروازه شهر محسوب می شود و با کشف و بازسازی این مجموعه تحولی بزرگ در باستان شناسی، تاریخ و فرهنگ به وجود می آید.

دروازه شهر پارسه، بازتاب دهنده پیوند بین النهرین و پارس 

معاون وزارت میراث فرهنگی با اشاره به شباهت دروازه یادمانی شهر پارسه با دروازه «ایشتار» بین النهرین، گفت: این دروازه یادمانی شباهت بسیاری به دروازه ایشتار دارد؛ در حقیقت این دروازه با خشت و آجر بنا شده و سرتاسر نمای آن با آجرهای لعابدار مزین شده است.

وی اضافه کرد: در زمینه دیوارهای این دروازه گل های زیبای لوتوس و پنل های ترکیبی حیوانی درخشش و شکوه تشریفات ورود به شهر را صدچندان کرده است.

طالبیان ادامه داد: مفاهیم هنری به کار رفته در موضوع این پنل ها، بن مایه های گیاهی و حیوانات اسطوره ای دارد که نشان دهنده ارتباطات عمیق فرهنگی است. می توان گفت با فتح بابل بخش مهمی از نمادهای اسطوره ای سرزمین بابل به پارس انتقال داده شد.

وی با اعتقاد به اینکه کشف و وجود چنین آثاری برای تمام جهان و به ویژه کشور ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است،گفت: کشف این آثار زمینه ساز  انتقال دانش و ایجاد ارتباطات فرهنگی می شود و البته برای میراث فرهنگی نیز حفاظت و مرمت این آثار با هدف تولید دانش و توسعه اطلاعات درباره پیشینیان ما بسیار حائز اهمیت است.

معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، افزود: این کاوش ها که با همکاری های بین المللی بین دو کشور ایران و ایتالیا در حوزه میراث فرهنگی صورت گرفته است، به افزایش سطح دانش در دانشگاه های کشور کمک می کند.

سایت موزه دروازه پردیس پارسه آماده بازدید گردشگران 

وی این کشف و افتتاح سایت موزه دروازه پردیس را نشان دهنده اهمیت پارسه به عنوان بزرگترین و غنی ترین شهر دانست و گفت: سایت موزه دروازه پردیس پارسه که در حال حاضر آماده بازدید گردشگران است، شرایطی فراهم می کند تا توزیع مناسب و متوازن در حوزه خدمات رسانی به گردشگران صورت بگیرد و علاوه بر اینکه به توسعه اقتصاد فرهنگی کمک می‌کند، باعث می شود که مردم روستاهای اطراف این منطقه نیز بتوانند از دستاوردهای این اتفاق خوب بهره ببرند.

یادمان تاریخی تخت جمشید که متعلق به دوره هخامنشیان است یکی از آثار ثبت شده استان فارس در فهرست آثار جهانی است که در سال ۱۹۷۹ میلادی با شماره ۱۱۴ در سازمان جهانی علمی، فرهنگی  ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
سلسله هخامنشیان از سال ۳۳۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کردند.

تخت جمشید در حدود ۶۰ کیلومتری شمال شیراز و در حوزه شهرستان مرودشت فارس است.

منبع: ایرنا

شیرینی کام گردشگر‌ان با طعم اصیل بستنی سنتی برغان

طبیعت بکر، آب و هوای پاک، ساکنین خون‌گرم و مهمان‌نواز روستای برغان با فرهنگ غنی و پیشینه تاریخی از جمله ظرفیت‌های گردشگری استان محسوب شده به گونه‌ای که همواره در طول سال گردشگران و مسافران بسیاری از آن بازدید می‌کنند.

در این میان علاوه بر آثار تاریخی و طبیعی، محصولات لبنی، میوه، سوغات و صنایع دستی از جمله جاذبه‌های گردشگری است که در این میان آلوی برغان و بستنی سنتی از شهرت ویژه‌ای برخوردار هستند.

وجود باغات و درختان مثمر تنها گوشه‌ای چشم‌نواز از طبیعت زیبای برغان بوده و همچنین تهیه و فرآوری محصولات لبنی از بهترین مواد اولیه تازه و طبیعی محلی، سوغاتی منحصر به فردی محسوب می‌شود که کام گردشگران را شیرین کرده و خاطره خوشی از حضور در این روستای هدف گردشگری برای آنان باقی می‌گذارد.

همان‌گونه که اشاره شد یکی از جاذبه‌های روستای گردشگری برغان، خوراکی خوشمزه و معروف آن بستنی سنتی گله است که در دکان گل و بلبل مجید گلدار مبدع آن تهیه شده و در فهرست آثار ناملموس ملی به ثبت رسیده است و در اختیار بازدیدکنندگان قرار می‌گیرد.

در روزهای گذشته خبر درگذشت مرحوم مجید گلدار کام دوستداران و اهالی روستا را تلخ کرد اما میراث و یادگاری ارزشمند به جامانده خاطره او را تا همیشه به شیرینی در یادها زنده نگه خواهد داشت و بدون شک خانواده او ادامه دهنده راه ایشان خواهند بود. یکی از برنامه‌های پیش بینی شده به منظور گرامیداشت هفته میراث فرهنگی در البرز ادای احترام و ابراز همدردی با خانواده و میراث‌داران زنده‌یاد گلدار است.

پیدایش بستنی سنتی برغان به ۵۰ سال پیش بر می‌گردد زمانی که مرحوم گلدار نوجوان بوده و با برف و شیره بستنی تولید می‌کرده و همیشه رویای تولید بستنی امروزی گله را با هدف رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال، جلوگیری از مهاجرت جوانان و رشد صنعت گردشگری در روستا در سر می‌پرورانده است. بدون شک راز خوشمزگی و شهرت جهانی بستنی گله برغان را می‌توان در عشق و محبت سازنده آن جستجو کرد.

دکان گل و بلبل تنها و شعبه اصلی بستنی گله برغان بوده که در بازار روستا قرار گرفته است و به‌رغم پیشنهادات از سراسر کشور، زنده‌یاد گلدار به شدت علاقمند و معتقد بود که با رونق صنعت گردشگری و اقتصادی موجب اشتغال‌زایی برای اهالی زادگاه خود شود. مغازه‌ای کوچک اما شیرین با صاحبی خوش‌رو و مهربان که خالق بستنی سنتی گله برغان بوده و با ثبت آن در فهرست آثار ناملموس ملی بار دیگر نام زادگاه خود را بر سر زبان‌ها انداخته است.

در واقع این بستنی از جمله خلاقیت‌های یکی از اهالی خون‌گرم و مهمان نواز روستای برغان بستنی محسوب شده و تنوع طعم‌های مختلف این بستنی در کنار پایه و شکل اولیه آن در سال‌های اخیر توانسته هر گردشگر با هر ذائقه‌ای را مجذوب خود کند.

مواد اولیه تهیه بستنی سنتی گله

شیر تازه و چرخ نشده دام، خامه، سرشیر، شهد قند، شکر و ثعلب که موجب کش‌دار شدن آن می‌شود همراه گلاب و زعفران ناب ایرانی مخلوط و تهیه می‌شود. در طول فرآیند تولید نباید قطره‌ای آب وارد مواد اولیه شود وگرنه محصول نهایی از کیفیت مطلوبی برخوردار نخواهد بود.

شیوه سنتی تهیه بستنی گله روستای برغان

شیر تازه دام را نیم ساعت جوشانده و مدتی به حال خود گذاشته تا سرد شود. بعد آن را داخل ظروف آهنی گالوانیزه ریخته و شکر و گلاب اضافه می‌کنند. آن‌قدر هم می‌زنند تا به خوبی با هم مخلوط شوند. سپس آن را در ظرف چوبی پر از یخ قرار داده و روی یخ نمک می‌ریزند و مخلوط را با پاروی چوبی از جنس گردو به مدت ۴ ساعت هم می‌زنند و در ادامه خامه، زعفران و ثعلب را با زمان‌بندی خاص اضافه می‌کنند تا مواد سفت و یکدست شود. چیزی که در شیوه تولید آن جالب و متمایز بوده اضافه کردن نمک به ظرف یخ است. میزان شیر، گلاب، خامه و زمان افزودن آن‌ها از جمله فنونی است که طی سال‌ها تجربه بدست آمده است.

به همت کارشناسان حوزه ثبت، دانش سنتی فرآوری این محصول با توجه به ویژگی‌هایی بی‌نظیر، خاص و منحصر به فرد تنظیم برودت، میزان و زمان افزودن مواد اولیه، مدت زمان هم‌زدن بستنی سنتی گله برغان در ششمین همایش میراث ناملموس ایران در تاریخ ۹۹/۱۱/۰۴ و به شماره ۷۷۴ در فهرست آثار ناملموس به ثبت رسیده است.

راز خوشمزگی و ماندگاری بستنی گله در شیوه سنتی آماده‌سازی آن است و تمام مراحل تولید با دست انجام شده و از ماشین و ابزار صنعتی استفاده نمی‌شود. صفر تا صد مراحل کار به شیوه سنتی و با دست انجام می‌شود و طی فرآیند طولانی تولید، خبری از ماشین بستنی‌سازی، ابزار و ادوات ماشینی، همزن‌های برقی و دیگ‌های آلومینیومی نیست.

مرحوم گلدار معتقد بود بستنی گله تنها یک خوراکی نبوده بلکه نماد فرهنگ ناب ایرانی با آداب و رسوم پیشینیان است که حفظ و حراست از آن وظیفه همگان بوده و باید دست به دست هم داده تا به مانند پارچه و گلیم این روستا به دست فراموشی سپرده نشود که بدون شک ثبت آن در فهرست آثار نا ملموس ملی یکی از راه‌های حفظ آن محسوب می‌شود.

قطعا تفاوت زیادی بین بستنی‌های صنعتی و سنتی برغان وجود دارد و بدون شک طعم، مزه خاص و عالی آن ارزش یک بار امتحان کردن داشته و حیف است به برغان رفته و آن را نچشید. با وجود زحمت بسیار فراتر از منفعت اقتصادی آن اما چون مرحوم گلدار این کار را با جان و دل انجام می‌داد سخت پایبند به آن بوده و در تمام فصول سال به همت بلند او تهیه شده و به فروش می‌رسید. به عقیده او رضایت و شیرینی کام مشتریان جایگزین سختی و مرارت‌های کار بود.

تهیه و تولید بستنی دست ج‌ساز به سبک قدیم و شیوه سنتی در واقع توانسته این بستنی را به تنهایی در زمره یکی از جاذبه‌های گردشگری برغان قرار دهد. همراه با بستنی گله آلوچه برغان دیگر خوراکی خوشمزه و معروف برغان سرو شده و شیوه تهیه آلوچه برغان نیز به شیوه محلی انجام می‌شود. آلوی برغان که محلی‌ها به آن گوجه برغان می‌گویند محصول پیوندی از آلوی معمولی با آلوی بخارا است که طعم و مزه خاصی دارد. دانش سنتی فرآوری این محصولات در فهرست آثار ناملموس ملی به نام البرز به ثبت رسیده است.

به همان میزان که تعیین حریم و ثبت آثار تاریخی مهم است ثبت میراث ناملموس نیز از اهمیت خاصی برخوردار است چون در لابه‌لای این میراث‌فرهنگی، آداب و رسوم پیشینیان نهفته است. بدون شک خوراک‌های محلی یکی از عوامل جذب گردشگر و توسعه پایدار محسوب شده و به منظور جلوگیری از تحریف و فراموشی آن در مقابل هجوم مدرنتیه به مواریث سنتی باید با تهیه و تکمیل پرونده‌های ثبتی به همت کارشناسان مربوطه اهتمام ورزید.

منبع: میراث آریا

مرتبط:

گذر از کوچه‌های ورده در دل البرز

جاذبه‌های گردشگری سرزمین چشمه‌های آب سرد را بشناسید

کهنوج، سرزمین نخلستان‌های تاج‌وار

شهرستان کهنوج در فاصله‌ی ۳۲۰ کیلومتری جنوب مرکز استان کرمان و در جنوب‌شرقی کشور قرار دارد. این شهر دارای تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های معتدل است.

  قلعه تاریخی کهنوج

 قلعه تاریخی کهنوج که بربالای تپه‌ای در حاشیه شهر کهنوج واقع شده یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی و فرهنگی این شهرستان است.

 زیارت بی‌بی طیبه

در ۸ کیلومتری جنوب شهر کهنوج (کوه‌های جنوب کهنوج) زیارت بی‌بی طیبه از فرزندان امام موسی کاظم(ع) قرار دارد و با توجه به اینکه زیارتگاه فوق در منطقه‌ای زیبا واقع شده مکان جالب توجهی برای زیارت و سیاحت است.

 منطقه حفاظت‌شده مهروئیه

جنگل و منطقه حفاظت شده مهروئیه که از آثار ثبت شده ملی است در حاشیه کوه‌های کلمرز در بخش فاریاب واقع شده و یکی از زیباترین جنگل‌های استان محسوب می‌‌شود.

این پناهگاه از ۳۰ سال پیش مورد حفاظت قرار گرفته است و جنگلی قدیمی از درختان کهور در آن قرار دارد. در این منطقه نه تنها درختان کهور بلکه درختانی از قبیل کُنار، اسکنبیل و قیچ نیز وجود دارد. این منطقه پرندگان بومی ایران از جمله دراج و جیرفتی را که از گونه‌های حمایت شده هستند را در خود جای داده است. همچنین این پناهگاه زیستگاه پرندگانی همچون دراج، قمری، سبز قبای هندی، هدهد و پرندگانی دیگر مثل چکاوک، شهد خوار و تیهو و چاخ لق است و حیواناتی نظیر هوبره، گرگ، گربه وحشی و شغال و روباه در آن زیست می کنند.

 تنگ زرچین

دره‌‌ای پر از نخل و رودخانه‌‌ای فصلی که به وقت زمستان و بهار جاری می‌‌شود و در شمال‌غربی شهر کهنوج و ابتدای کوه‌های کلمرو واقع است.

 درگز

یک آبادی کوهستانی بدون سکنه، در جنوب روستای چاه زیارت بخش مرکزی کهنوج واقع است، دره‌‌ای بسیار زیبا و پر از نخل است و اکنون یک سد آبخیزداری، در آن‌جا ساخته شده که برزیبایی آن افزوده است.

 زیارت دیوان‌مراد

یک آبادی در نزدیکی کوه کلمرز است که تعداد کمی از مردم در آن‌جا زندگی می‌‌کنند، امامزاده‌‌ای دارد که از همه نقاط شهرستان به زیارت آن می‌‌روند.

 زیارت شیث

در شمال روستای بنگود و در دره‌‌ای از کوه‌های کلمرز قرار گرفته است.

 قلعه ضرغام

در کنار تپه‌‌های حاشیه‌ي ناصرآباد قرار دارد و توسط ضرغام‌‌السلطنه ساخته شده‌است. این قلعه بر بالای یک بلندی بسیار مستحکم ساخته شده و وسط آن چاه آبی عمیق قرار داشته است. این قلعه سه دروازه و شانزده لوله برج داشته و بر اساس اسناد تاریخی این قلعه تا زمان قاجار پابرجا بوده است و زمان دقیق ساخت آن معلوم نیست.

قلعه تاریخی کهنوج به دلیل قدمتی که دارد همواره مورد توجه گردشگران و باستان‌شناسان قرار می‌گیرد.

 قلعه گلاشکرد

در حاشیه کوه و دهنه دره شور واقع شده است که چندین تپه و محوطه باستانی اطراف آن قرار دارد و دره‌‌ای از انبوه نخل‌‌ها به زیبايی آن افزوده‌ است.

 تنگ آبشوئیه

این آبادی در موردان است، تنگه‌‌ای که به تونل سبز شهرت یافته، جایی که در تابستان‌ها خوش‌آب‌و‌هواترین جای در این شهرستان است.

 جنگل کنار‌عشقی

در روستای چاه ریگان و در کنار باغ‌های مرکبات، نخلستان‌ها و مزارع کشاورزی که البته در تمام روستاهای کهنوج، فضای سبزی از مزارع کشاورزی که با کشت خیار، گوجه و هندوانه و… چشم‌اندازی بسیار زیبا و متنوع را به تماشا می‌‌گذارد، با حضور در این مزارع کشاورزی می‌‌شود به حد وفور از طبیعت خدادادی لذت برد.

 گرگ سلیمانی

در ۱۰ كیلومتری جنوب غربی شهر کهنوج، دره‌ای قرار دارد که دارای چند چشمه آب گرم، یک رشته قنات و یک باغ بسیار زیبا با درختان کهنسال انبه، مرکبات و نخلیات است در کنار این دره امامزاده‌‌ای به‌نام پیرگرگ قرار دارد.

 رزان

 دره‌‌ای سرسبز، به درازای ۲کیلومتر، که بیش از سه هزار نخل دارد و در وسط کوهستان گروک واقع است و پر از پرندگان کبگ، تیهو و… و در قسمت ارتفاعات غربی آن معدن کروم است.

 گیشکندر

در فاصله ۳ کیلومتری شهر کهنوج که امامزاده بی‌بی طیبه از نوادگان امام موسی‌بن‌جعفر(ع) در آن‌جا مدفون است و در حاشیه جنوبی شهر ابتدای ارتفاعات موسوم به دمیلک واقع است. روزهای جمعه ‌خانواده‌‌های بسیاری از اهالی شهر کهنوج و روستاهای مجاور به این پارک طبیعی می‌آیند، پارکی که نخلستان‌های کهنسالی سر به آسمان می‌‌سایند.

تکیه زنجیری، تجلی معماری ایرانی در شهر شاهرود

بر اساس شواهد و مدارک موجود، هسته اولیه این شهر به دلیل دفاع از مهاجمان، بر فراز تپه‌های کم ارتفاع دامنه کوه شمالی و غربی رود بزرگ این منطقه بنا شد که به جهت بزرگی این رود، تدریجاً نام شاهرود را به خود گرفت و به‌تدریج همراه با برقراری امنیت در محل، رشد و توسعه‌یافته به‌طوری‌که این شهر در کنار صددروازه، پایتخت اشکانیان که به عقیده بسیاری از محققان محل کنونی شهر دامغان است، در اعداد شهرهای معتبر پارتی درآمد. به نوشته برخی محققان ازجمله «اگورود نیکوف»، سومین آتش مقدس اهورامزدا که در اوستا آمده، آذرفرنبغ است که آتشکده بزرگ شاهرود بوده است.

در شهرستان تاریخی شاهرود، تکیه زیبا و منحصر به فردی به‌عنوان تکیه زنجیری وجود دارد، در تعریف تکیه باید گفت، برای تکیه دو تعریف لغوی شده است؛ یکی از آن‌که تکیه را کلمه‌ای عربی دانسته و به معنی محل یا موضعی که به آن پشت داده می‌شود و در اصطلاح به معنی خانقاه و محل برگزاری تعزیه می‌دانند.

تعریف دیگر که از استاد محمد کریم پیرنیا است آن است که: «تکیه به معنای بلند است». در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار این نام برای محل‌هایی که در آن مراسم تعزیه برگزار می‌شد به کار می‌رفت. اکثر تکایای ایران به‌صورت مرکز محله بودند و همواره در طول سال مورد استفاده واقع می‌شوند.

مطرح شدن (تکیه) فعل‌وانفعالاتی نمایشی میان بازیگر و تماشاگر را که خصلت ویژه مراسم سنتی محرم بود حفظ کرد و فزونی بخشید. وقایع اصلی نمایش بر سکویی بلند و بدون پرده که در وسط تکیه بنا شده بود اجرا می‌شد. گرداگرد این سکو راه باریک و مدوری بود که تعزیه‌خوان‌ها برای نشان دادن طرح‌های کوچک شامل سفرها، گذشت زمان و تغییر صحنه از آن استفاده می‌کردند. در اطراف این راه که جایگاه مسطح تماشاگران را نیز شامل می‌شد اغلب سکوهای فرعی و کوچکی ساخته شده بود که بعضی از صحنه‌های کوچک را روی این سکوها بازی می‌کرد. . علاوه بر این‌ها دو راهرو یا بیشتر در محل تماشاگران وجود داشت که از سکوی اصلی به پشت تکیه راه می‌برد. این راه رو راه ورود قاصدان، لشکرها، دسته‌های شامل اسب و شترها بود. زد و خوردها و جنگ‌های تن‌به‌تن معمولاً در پشت سر تماشاچیان و بیرون از چهارچوب تکیه انجام می‌شد. در واقع، تکیه انگاره‌ای بود از دشت کربلا و بدین‌سان اگر گفته شود تکیه نوعی سنگر برای شیعیان بود چندان گزافه نیست.

تکیه زنجیری

تاریخ بنای تکیه زنجیری یا تکیه بازار دقیقاً معلوم نیست. آنچه مسلم است یکی از قدیمی‌ترین بنای شهر شاهرود بوده و قدمت آن از مسجد امام حسن عسگری (ع) ۱۱۳۲ه. ق – مدرسه قلعه ۱۲۰۴ ه. ق تکیه بیدآباد ۱۲۳۰ ه. ق، تکیه قلعه ۱۲۳۲ه. ق و مسجد آقایان ۱۲۴۸ ه. ق بیشتر است.

تکیه زنجیری بنا به قولی در اواخر دوره صفویه زمان حکومت شاه سلیمان صفوی در آن زمان که شاهرود قصبه‌ای بیشتر نبود، در قسمت غرب شاهرود به همت خاندان جلالی و وابستگان برای برگزاری مراسم عزاداری با وسعتی موافق احتیاج آن زمان ساخته شده است. در زمان محمدعلی افشار که ظاهراً حاکم وقت شاهرود بود، این بنا توسعه پیدا کرد و به نام تکیه محمدعلی افشار نامیده شد. در دوران حکومت فتحعلی‌شاه قاجار که شاهرود موقعیت تجاری پیدا کرد و رو به توسعه گذاشت و به‌صورت شهر نسبتاً بزرگی درآمد بنای تکیه گسترش پیدا کرد و تکیه بزرگ شاهرود نامیده شد و چون در وسط بازار آن روز قرار گرفته بود به‌نام تکیه بازار معروف شد و باز به مناسبت زنجیر بزرگی که در بالای صحن تکیه نصب شد و پوشش پارچه‌ای روی آن کشیده می‌شد به‌نام تکیه یا حسینیه زنجیری هم نامیده می‌شود. ازجمله ویژگی‌های منحصربه‌فرد این اثر تاریخی و فرهنگی ارزشمند، که به‌نوعی می‌تواند تاریخ و قدمت آن را تعیین کند، می‌توان به عناوین ذیل اشاره کرد:

۱. به استناد وقف‌نامه و طومار تکیه، چنارهای قدیم بسیار بزرگ مثل چنار جلوی تکیه و چنار سوخته و چنارهای جلوی مسجد آقا که اکنون وجود دارند و سن آن حدوداً ۳۰۰ سال تخمین زده می‌شود و چنار بزرگ مقصود و چهارسوق که از بین رفته‌اند تاریخ بنای تکیه به قبل از ۳۰۰ سال پیش تخمین زده می‌شود.
۲. زنگی که در سال ۱۱۹۸ ه. ق وقف شده و بر روی نخل نسب می‌شود.
۳. شمعدانی که در سال ۱۱۹۷ ه. ق وقف شده. سنج قدیمی تکیه که در سال ۱۲۰۸ ه. ق وقف شده و لوازم قدیمی‌تری که بوده و اواخر حکومت رضاشاه جمع‌آوری‌شده و برده‌اند.
۴. از نوشته‌های روی تخته‌ها معلوم می‌شود، اتاق پذیرایی آن در سال ۱۲۷۰، شاه‌نشین شمالی در سال ۱۲۷۱ و شاه‌نشین جنوبی در سال ۱۲۹۱ ه. ق بازسازی شده است.
۵. ازجمله آثار مانده و باارزش، طومار تکیه است که پارچه‌ای مربع شکل است به ابعاد حدوداً یک در یک متر که اسامی و مورد مصرف موقوفات بر روی آن نوشته شده و به امضای معتمدان رسیده است.

تکیه زنجیری

مراسم طوق‌برداری و دسته سینه‌زنی یا عباس از تکیه بازار شروع و به همان‌جا ختم می‌شود. همچنین نخل بزرگ شاهرود که مالکیت و تزئینات آن مربوط به تکیه می‌باشد، روز یازدهم محرم با همکاری تکیه بیدآباد و هیئت باغ زندانی‌ها و بقیه اقشار با جلال و عظمت برداشته می‌شود.

در سال ۱۳۶۴ شمسی بنا به نیاز با کسب اجازه از امام جمعه وقت حیاط‌های کوچک متعلق به تکیه جزو سالن اصلی شد و در سال ۱۳۸۴ به همت خدام و اداره اوقاف، شاه‌نشین شمالی، سقاخانه، چراغ‌خانه و اتاق پشت دیر مرمت و بازسازی و سالن‌های پذیرائی بالا و پایین تکمیل و آشپزخانه جدید با وسعت کافی ساخته شد.

در حدود ۹۰ سال پیش زنجیر تکیه بازار را از روسیه آوردند و احتمالاً این زنجیر لنگر یک کشتی قدیمی بوده است و تا به امروز آنچه به‌عنوان تکیه زنجیری در سال‌های گذشته وجود داشته شامل صحن تکیه، شاه‌نشین‌های شمالی و جنوبی و تالارهای شرقی و غربی که هنگام مراسم تعزیه، زنان در قسمت تالارها قرار داشته‌اند و بزرگان و حاکمان در قسمت شاه‌نشین‌ها قرار می‌گرفتند، بوده است. همچنین سالن اصلی و اولیه تکیه در پشت تالار شمال شرقی قرار داشته است. در زیر تالارها (ایوان‌ها) انبارهایی وجود داشت که در گذشته به‌عنوان اسطبل اسبان بزرگان تکیه و همچنین انبار مورد استفاده قرار می‌گرفت.

اهمیت و ویژگی این تکیه، آن است که حدود ۱۰۰ سال پیش ترکمان‌ها به شاهرود حمله می‌کنند و محله قلعه سنگ را با سلاح‌های گرم خود به محاصره درمی‌آورند تا شاید بتوانند اموالی به دست آورند. چند روز می‌گذرد و محاصره ادامه پیدا می‌کند مردم که از این وضع خسته شده بودند در تکیه بازار جمع می‌شوند و به مشورت می‌پردازند بالاخره تصمیم گرفتند دسته‌جمعی به‌طرف قلعه سنگی حرکت کنند و ترکمان‌ها را بیرون برانند اتفاقاً این موضوع در پنجم محرم اتفاق می‌افتد و مردم به‌صورت دسته بزرگی یا عباس یا عباس‌گویان به‌طرف قلعه راه می‌افتند این دسته که هرلحظه شور و هیجان آن بیشتر می‌شود به قلعه سنگ نزدیک می‌شود.

از حیث ویژگی‌های معماری این اثر می‌توان به دوران تاریخی و تغییرات این ادوار اشاره کرد:

الف) اواخر دوره صفویه: به نظر می‌رسد در این دوره سقف روی شاه‌نشین جنوبی که تنها سقفی است که به‌صورت تاق و تویزه کار شده – و آجرهای نمای به کار رفته در این ورودی به‌مراتب بهتر از ورودی شمالی است و همچنین تزئینات به کار رفته در این ورودی به‌مراتب بهتر از ورودی شمالی می‌باشد که نشان از اهمیت بالاتر و قدمت بیشتر آن نسبت به فضاهای دیگر بنا است.

آب‌انبار قدیمی نیز که در ارتفاع ۵ متری از کف ساخته‌شده نیز به همین دوره می‌رسد.

ب) دوره قاجار: ایوان‌ها دور حیاط با توجه به مدارک موجود متعلق به دوره قاجار هستند دلیل دیگری که وجود دارد آن است که در دوران قاجار ساخت این نوع تکیه‌ها برای انجام مراسم تعزیه بسیار رواج داشته است.

ج) دوره بعد از انقلاب اسلامی: که در این دوره بنای جدید تکیه در قسمت شرقی ساخته و پرداخته شده است و قسمت‌های مختلفی در فاصله دوره‌های اول و دوم و سوم به تکیه اضافه شده‌اند.

ساختمان تکیه زنجیری شامل دو قسمت ۱- قسمت نوسازی شده ۲- بنای قدیمی است. این بنا در شمال شهر شاهرود و در بافت قدیمی شهر قرار دارد و در اطراف آن به فاصله کمتر از ۵۰۰ متر سه مسجد، یک حمام قدیمی و آب‌انباری که از فضاهای متعلق به تکیه است قرار دارد. تکیه زنجیری در ایام محرم و سایر عزاداری‌ها مرکز مهمی در منطقه و شهر است.

قسمت باقی‌مانده از بنای قدیمی شامل یک حیاط مرکزی است که دور تا دور آن در طبقه همکف دارای حجره‌هایی است که در قسمت شرقی هنگام نوسازی قسمت شرقی بنای قدیمی دیوارهای جداکننده آن برداشته شده و به‌صورت یکپارچه است. ورودی جنوبی به دلیل تزئینات کتیبه گچی و پیشانی چوبی که با آجرکاری و کاشی‌کاری از اهمیت بیشتری نسبت به ورودی شمالی برخوردار است.

شاه‌نشین‌ها روی ورودی‌های شمالی و جنوبی چند پله بالاتر از کف طبقه اول قرار دارند. شاه‌نشین طبقه اول دارای سه ستون با سرستون مقرنس‌کاری شده در طرف حیاط است و احتمالاً محل استقرار افراد مهم در زمان برگزاری مراسم‌های تعزیه و عزاداری بوده است. دور تا دور حیاط در طبقه اول ایوان با ستون‌ها و نرده‌های چوبی قرار دارد. راه‌پله ورودی ایوان‌ها در قسمت غربی ورودی جنوبی قرار دارد که ورودی سالن نوسازی شده و حجره‌ها و شاه‌نشین جنوبی نیز می‌باشد.

کمی با فاصله از ورودی جنوبی حیاط یک درخت چنار قطور خشک شده دارد که در قدیم یکی از پایه‌های زنجیر بوده است و چنار دیگری در قسمت شمالی حیاط قرار داشته که اینک اثری از آن نیست و پایه دیگر زنجیر بوده است. زنجیر فلزی که آلیاژ خاصی از آهن است بر روی دو چنار و دو پایه چوبی که هم‌اکنون به‌صورت فلزی است قرار می‌گرفت. پوشش روی حیاط که عنصری از معماری تکیه‌های زمان قاجار بوده (تکیه دولت) در ایام عزاداری بر روی زنجیر نصب می‌شود.

* گزارش از هانی رستگاران، پژوهشگر میراث‌فرهنگی و مسئول ثبت آثار و تعیین حریم میراث ملی استان سمنان

فتیر مسکه، غذای محلی مردمان خراسان شمالی در فصل بهار

فتیر مسکه، این خوراک محلی از کره محلی گوسفندی و یا گاوی در فصل بهار تهیه می‌شود برای تهیه آن ابتدا باید فتیر قتلمه درست شود، در فرهنگ بومي مردم استان خراسان شمالی تهیه خوراک تا پيش از دست‌یابی به تکنولوژی جديد از تنوع بسياري برخوردار بوده است. زنان  با الهام از استعداد و ذوق و هنر خانگی خود انواع غذاهای محلی و خوش‌طعم را برای مصرف خانواده و یا به مناسبت‌های مختلف ازجمله نوروز، عروسی و عزا می‌پختند که فتیر مسکه یک نمونه‌ای از آن است.

با گذشت زمان و ماشینی شدن کارها، هنوز هستند زنان عشاير و روستایی که با دست پرمهر خودشان برای خانواده فتیر مسکه درست می‌کنند. در گذشته‌های دور، نان محلی در خانه‌ها و در تنوره‌های هیزمی یا ساج، توسط زنان پخت می‌شد. هرچند، تنورهای گازی خانگی سیّار، در بسیاری از موارد، جای تنورهای گِلی را گرفته است.

خوراک سنتی و محلی یکی از مظاهر فرهنگی با ارزش هر کشوری است. حفظ و شناساندن این مهارت‌ها مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است. اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان نیز در تلاش است با حفظ فرهنگ‌های بومی مردمان این دیار، عطر خوش‌طعم غذاهای محلی، این دیار را ماندگار کند.

استان خراسان شمالی پیشینه‌ طولانی و فرهنگی غنی دارد که در تمام زمینه‌ها ازجمله غذاهای این استان نمود پیدا کرده است. مردم عزیز این خطه از سرزمین پهناور ایران، در جشن‌ها، مهمانی‌ها و مناسبت‌های گوناگون غذاهای سنتی متناسبی را طبخ می‌کنند که هرکدام طعم، بو و مزه‌ منحصربه‌فردی دارد.

برای تهیه فتیر مسکه، در ابتدای کار باید نان آن را تهیه کرد که در اصطلاح محلی به آن قتلمه می‌گویند.

کره محلی از شیر گوسفند یا گاو نیز برای استفاده در فتیر مسکه باید تهیه شود.

فتیر مسکه

روش پخت نان برای فتیر مسکه

بیش از ده‌ها نوع نان سنتی در مناسبت‌های مختلف در شهر و روستاهای استان خراسان شمالی طبخ می‌شود و نان مهم‌ترین ماده غذایی در اين استان است. اهالی به کیفیت نان و استفاده از مواد افزودنی و زیباسازی ظاهر با ایجاد نقوش اهمیت خاص می‌دهند. نان‌های پخت شده در اين استان به دلیل ماندگاری، عطروطعم ویژه به‌عنوان سوغات به دیگر مناطق نيز فرستاده می‌شود.

قتلمه، یک نوع از این نان‌ها است که معمولاً آن را با مسکه(کره) می‌خورند. قَتلَمه، لغتی ترکی و یک نوع نان روغنی است که خمیر را درست می‌کنند و در لابه‌لای زواله های خمیر روغن و زردچوبه و بعضی‌اوقات ادویه دیگر می‌زنند این نوع نان دارای دوام زیادتری است.

قرص نان قَتْلَمَه به شكل دايره به قطر تقريبی ۲۰ تا ۲۵ سانتی‌متر و به ضخامت ۳ الی ۴ سانتی‌متر كه به‌منظور پخت كامل، رسيدن حرارت به سطح دايره شكلی نان، سوراخ‌هایی را روی آن با پنجه دست يا قاشق يا چنگال ايجاد می‌کنند.

مواد لازم برای تهيه نان قَتْلَمَه عبارت‌اند از آرد، آب، خمیرترش، روغن(روغن حيواني) و مواد افزودنی مانند زردچوبه و يا زعفران.

طرز تهیه قتلمه به این صورت است که ابتدا آرد را با نمک، آب و خمیرمایه به‌صورت خمير درمی‌آورند و به مدت يك ساعت کنار گذاشته تا خمير استراحت کند. خمير آماده را به‌صورت قطعاتی كه هر قطعه يك قرص نان بشود، تقسيم می‌کنند(در اصطلاح محلی چانه‌گیری می‌کنند.)، قطعات خمیر را به کمک چوبی بنام “اوخلو” پهن کرده و به‌صورت ورقه‌های نازک دایره‌ای شکل درمی‌آورند. روی خمیر پهن‌شده را روغن می‌زنند و دوباره جمعش می‌کنند(خمیرهای ورقه شده را كه به شكل دایره‌ای كامل است، روی‌هم می‌چینند و در فاصله ورقه‌ها، آغشته به روغن می‌کنند.)  سپس از وسط دایره هر یک سوراخ کرده و به‌طرف بیرون حرکت و روی‌هم می‌چینند و فواصل ورقه‌ها را آغشته به روغن می‌کنند.

تعداد این ورقه‌های نازک خمیر، به ضخامت نهایی قتلمه بستگی دارد و به اختیار بانوی خانه یا نانوا است. سپس آن‌ را به‌صورت لوله چندلا به هم می‌پیچند و بعد هر یک از این لوله‌های خمیری را به‌صورت طبقات روی‌هم می‌پیچند و پس از پهن کردن مجدد آن را بر روی ساج يا درون تنور می‌اندازند تا کاملاً پخته شود.

روش تهیه کره محلی

در بیشتر مناطق ایران زنان از ماست، کره محلی درست می‌کنند با این تفاوت که وسایل بکار رفته برای تهیه کره محلی در مناطق مختلف ایران متفاوت است و بدین‌صورت است که دامداران کوچ رو ابتدا شیر دام خود را به روش دستی می‌دوشند و شیر دوشیده را می‌پزند.

برای تبدیل آن به قاتیق (ترک‌های خراسان به ماست اغلب قاتیق و در مواردی قاتوق می‌گویند.) در دمایی که دست را نسوزاند به آن مایه ماست در حد نیاز معمولاً یک قاشق برای یک کیلو به آن اضافه می‌کنند. سپس روی آن را به مدت سه الی چهار ساعت می‌پوشانند که در همان دما باقی بماند. بعدازاین مدت، شیر به ماست تبدیل می‌شود.

تا همین اواخر در روستاها طریقه کره‌گیری بدین‌صورت بود شیری که از قبل مایع زده و به‌صورت ماست درآمده در وسیله‌ای به نام مشک (یایق) ریخته و به میزان یک‌سوم ماست به آن، آب اضافه می‌کنند و دهانه و سوراخ‌های آن را می‌بندند. مشک مذکور را از سه‌پایه چوبی به طرز افقی و با مهارت خاصی می‌آویختند و دو نفر که معمولاً زن بودند دو طرف مشک ایستاده از دسته چوبی آن گرفته به سمت یکدیگر هل داده و به‌اصطلاح تلمب زده تا کره از ماست جدا شود. این کار صبح زود که هوا هنوز خنک بود باید انجام می‌گرفت تا کره خودش را گرفته و از ماست جدا شود، بعد نیم ساعت از تکان دادن مشک درب ورودی مشک یا پوست را باز می‌کنند، اگر ماست به کره و دوغ تبدیل شده بود کار تمام است و اگر تبدیل نشده بود در آن را بسته و باز تکان می‌دهند.

از کره تولیدشده برای غذا بجای روغن استفاده می‌شود یا برای تأمین مخارج خانواده به بازارهای شهری و یا واسطه‌ها فروخته می‌شود و یا ممکن است بجای آن اجناسی مبادله کنند. کره محلی دامداران و عشایر یکی از محصولات پر زحمت ولی اقتصادی است زیرا به قیمت مناسب و معمولاً بیشتر از سایر کره‌ها فروخته می‌شود. این روش، سنتی و ایرانی است و مردم محلی از قدیم این‌گونه کره و روغن حیوانی تهیه می‌کرده‌اند. کره حاصل بسیار خوش‌طعم است.

در چند سال اخیر دستگاه‌های برقی کره‌گیر نیز به بازار آمده است. درون این دستگاه‌ها که شبیه به ماشین لباس‌شویی‌های استوانه‌ای قدیم است، پروانه‌ای وجود دارد که ماست را هم زده و دقیقاً کار مشک را انجام می‌دهد.

تهیه فتیر مسکه

در مرحله سوم  بعد از پخت قتلمه آن را در ظرف‌هایی به نام «مجمعه» یا ظرفی به نام لنگری و یا دوری، قرار می‌دهند، رو و زیر فتیر داغ را با کره تازه  پُر و شکر و دارچین هم به آن اضافه می‌کنند.

در مناطقی هم آن را درون قابلمه‌های مسی قرار داده و لابه‌لای فتیرهای قتلمه، کره محلی گاوی و یا گوسفندی قرار می‌دهند و بعد روی حرارت ملایم قرار داده تا کره باز شده و به خورد فتیر قتلمه برود. سپس روی فتیر مسکه شکر و در صورت تمایل دارچین ریخته و سرو می‌کنند.

فتیر مسکه یکی از غذاهای بسیار مقوی است که چاشنی آن دوغ است. برای از بین بردن و خنثی کردن چربی کره بعد از خوردن این فتیر خوشمزه مرسوم است که از دوغ تازه محلی استفاده می‌شود.

مهارت پخت فتیر مسکه، این غذای پُرطرفدار با شماره ۱۴۳۵ به‌عنوان میراث ناملموس مردمان خراسان شمالی ثبت ملی شده است.

منبع: میراث آریا

آیین ازدواج در هرمزگان

یکی از ویژگی‌های بارز آیین ازدواج در هرمزگان که در این سال‌ها دستخوش تغییرات فراوانی گشته و به‌تدریج از شکل سنتی خود خارج‌شده است حضور چشمگیر رنگ‌های گوناگون به‌خصوص رنگ سبز و قرمز در مراحل مختلف این آیین مقدس است.

دعوت به عروسی

درگذشته به سبب فقدان امکانات پیشرفته ارتباطی و نبود تلفن، این مراسم برای دعوت دوستان و آشنایان به جشن عروسی صورت می‌گرفت. هنوز هم مراسم دعوت به عروسی به شکلی نمادین در برخی از مناطق هرمزگان انجام می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال، در بین خانواده‌های سنتی بندرلنگه مرسوم است که چند روز مانده به عروسی دو یا سه زن که لباس محلی به رنگ سبز، سرخ یا نارنجی پوشیده‌اند و خود را آراسته کرده‌اند، درحالی‌که کاسه چینی حاوی نقل، نبات، شکلات، ِ میخک و هل که به نخ هفت‌رنگ کشیده شده است در دست دارند، برای دعوت به درب منزل تک‌تک آشنایان می‌روند و به آنان از محتویات داخل کاسه تعارف می‌کنند. به این مراسم در اصطلاح محلی «زن گردون» میگویند. یا در سیریک از یکی دو روز قبل زنان محل، توسط خانواده عروس و داماد به تمام خانه‌های منطقه و روستاهای اطراف می‌روند. آن‌ها معمولاً پارچه سبزرنگ به سر می‌بندند. این گروه «لوتوک» نام دارد و باید از دخترهای جوان شوهر کرده باشند. آن‌ها لباس زیبا می‌پوشند و مردم را به عروسی دعوت می‌کنند. این رسم در دیگر مناطق هرمزگان نیز مرسوم بوده است.

آیین ازدواج در هرمزگان

حنابندان

حنابندان یکی از مراحل مهم آیین ازدواج در هرمزگان است که رنگ‌ها در آن نقش مهمی دارند. در بندرعباس و اطراف آن، لباس عروس در شب اول حنابندان سبزرنگ و در شب دوم قرمزرنگ است.

بالشت، زیرانداز، پرده و تور عروس همگی به رنگ سبز و طلایی است. عرب‌های بحرین ساکن بندرلنگه، با نقاب قرمزرنگ چهره عروس را می‌پوشانند تا هیچ‌کس چهره او را نبیند. زن مشاطه یا یکی از زنان فامیل که در حنا بستن مهارت دارد، آب حنا را می‌گیرد، حنا را درون کیسه نایلونی می‌ریزد، کیسه را به‌صورت قیف نوک‌تیز درمی‌آورد و با آن نقوش بسیار زیبایی از گل‌وبوته روی دست، بازو، آرنج، کف دست، انگشتان و مچ پای عروس رسم می‌کند. (حنای دست و پای داماد باید ساده باشد، ولی حنای عروس دارای نقش و تزئینی خاص است.) گاه عروس لنگه‌ای از کلاه سبز یا قرمزی که حاشیه آن زنجیر طلا باشد، بر سر می‌گذارد. مراسم عروسی در بیشتر نقاط هرمزگان طی سه شبانه‌روز اجرا می‌شود که دو شب آن مربوط به مراسم حنابندان است. در شهر  بندرلنگه داماد را روی تختی که به آن «کلِه» می‌گویند، می‌نشانند و روی تخت، بالشت، زیرانداز و ملحفه سبزرنگی که به آن «لفالیف» می‌گویند، قرار می‌دهند.

در شهرستان قشم، عروس در روزهای مراسم، هر شب لباس رنگی مخصوص بر تن می‌کند. معمولاً در شب حنابندان، تمام لباس‌های عروس از سرتاپا و کفش‌ها به رنگ سبز است و چادر حریر سبز بر سر می‌گذارد. در روز عروسی نیز لباس قرمز بر تن می‌کند. در قشم، پوشیدن رنگ زرد را در روزهای عروسی برای عروس خوش‌یمن نمی‌دانند و معتقدند عروس اگر در جریان روزهای عروسی از رنگ زرد استفاده کند، بیمار می‌شود .

حمام

عصر روز آخر  آیین ازدواج  داماد را با تشریفات خاص به حمام می‌برند. در قدیم داماد را سوار بر اسب، شتر یا پیاده به حمام می‌بردند، پیشاپیش او خوانچه محتوای لباس نو و نقل‌ونبات در میان جمعیت حرکت داده می‌شد و نوازندگان محل می‌نواختند.

پس از حمام لباسی نو بر داماد می‌پوشانند، کلاه بر سر او می‌گذارند و پارچه‌ای از حریر سبز بر سر او می‌اندازند و با همان تشریفات به یکی از زیارتگاه‌های شهر می‌برند.

در آیین ازدواج هنوز هم برپایی این آیین در بعضی از محله‌های بندرعباس و دیگر مناطق هرمزگان معمول است.

در سیریک روز عروسی بعد از صرف نهار آخر مراسم، مراسم «سرتَراشون» یا اصلاح داماد شروع می‌شود. این مراسم در َیک محوطه باز و در زیر یک پارچه سبزرنگ بزرگ که یک‌گوشه آن را زنان و گوشه‌ای دیگر را مردان گرفته‌اند، همراه با خواندن شعرهای محلی و اصلاح موی داماد توسط یک آرایشگر و چند مرد دیگر انجام می‌شود.

در آیین حمام، مهمانان عروسی برای رفتن به زیارتگاه با پای پیاده عروس یا داماد را همراهی می‌کنند؛ البته در صورت نزدیک بودن زیارتگاه، داماد را سوار بر اسب یا شتر تزئین شده قرار می‌دهند، پارچه سبزی بر سرش می‌افکنند و به‌طرف زیارتگاه حرکت می‌کنند. در طی حرکت، دو خواهر داماد لباس‌های او را که در چمدانی سبزرنگ است بر سر قرار می‌دهند و هر دو پای او را با دست می‌گیرند.

مراسم حمام بردن عروس هم در دو نوبت انجام می‌شود که این مراسم در منزل برگزار می‌شود. پس از خواندن اشعار و دست زدن، عروس را از حمام بیرون می‌آورند و لباسی سبزرنگ بر او می‌پوشانند. صبح روز عروسی عده‌ای از زنان، عروس را به حمام می‌برند و هنگام درآمدن او از حمام، ترانه‌هایی را با صدای بلند می‌خوانند. اسفند و عود دود می‌کنند و مولودی می‌خوانند. عروس پس از بیرون آمدن از حمام، لباس قرمزرنگی می‌پوشد.

آیین ازدواج در هرمزگان

ساخت

خوانچه یا سینی محتوی لباس عروس و نقل‌ونبات و عود و مشک و غیره را اصطلاحاً «ساخت» می‌نامند. عصر شبی که عروسی به‌صورت رسمی شروع می‌شود، عده‌ای از زنان فامیل و دوستان داماد در خانه او جمع می‌شوند، خوانچه یا سینی محتوی وسایل مذکور را درحالی‌که با پارچه سبزرنگی پوشانده‌اند، دسته‌جمعی به خانه عروس می‌برند. (معمولاً در هنگام انتقال ساخت به خانه عروس، نوازندگان محلی نیز شرکت دارند.) در همان حال در خانه عروس نیز عده‌ای از خویشاوندان و نزدیکان او جمع می‌شوند و منتظر ورود ساخت می‌مانند.

عقد و عروسی

در شهرستان قشم، بعد از آرایش کردن عروس توسط مشاطه او را به حجله می‌برند و کسی حق ندارد دستمال سبزرنگی را که بر صورت او انداخته‌شده است، بردارد. تا هنگام شب که داماد آن را در حجله برمی‌دارد. در محل نشستن عروس و داماد نیز تشکچه‌ای رنگی بلند و دو پشتی سبز قرار می‌دهند.

در بندرلنگه، سفره عقد شامل پارچه ساتن سبزرنگ با حاشیه‌های طلایی، جانماز سبز، آینه و شمعدان، قرآن، آب، شاخه نبات، شیرینی، گل محمدی و سرویس عقد است که بر روی سفره قرار می‌دهند. اتاق را با گل و کاغذ رنگی آراسته و اسفند دود می‌کنند. در این مراسم، عروس لباس بندری سبزرنگی می‌پوشد که با پولک و گلابتون تزئین شده است. به هنگام خواندن خطبه عقد، عروس و داماد در کنار هم می‌نشینند و دو زن خوشبخت درحالی‌که پارچه مستطیل سبزرنگی بر سر عروس و داماد نگاه داشته‌اند، قند می‌سایند. در هنگام ورود به حجله، عروس پای خود را در درون تشت سبزرنگی که پیش‌ازاین آماده‌شده و حاوی آب هفت‌چشمه و برگ سبز هفت درخت است، قرار می‌دهد.  این آب را در شب عروسی دور حجله می‌ریزند تا برای ایشان آرزوی خوشبختی کنند و آن‌ها را از سحر و جادوی بدخواهان در امان دارند. برای آنکه خیالشان ازاین‌جهت راحت‌تر باشد، یک قفل باز که آن را به رنگ سبز درآورده‌اند را در اختیار عروس قرار می‌دادند تا لحظه‌ای که خطبه عقد تمام شد، هم‌زمان با بله گفتن آن را قفل کند وزندگی خود را از شر بدخواهان محفوظ دارد. این قفل باید تا شب زفاف توسط عروس باز شود. عروس را هفت شبانه‌روز می‌نشانند و دست‌وپایش را حنا می‌گذاشتند. در مدت این شش روز عروس هر لباس دلخواهی که می‌خواست، می‌پوشید؛ اما در روز آخر لباس و چادری سبزرنگ با روبندی سرخ می‌پوشید.

در شمال استان هرمزگان، داماد شالی سبزرنگ بر کمر می‌بست و کارد یا خنجر در درون این کمربند قرار می‌گرفت. این رسم در بعضی مناطق استان همچنان مرسوم است؛ همان‌گونه که در قشم داماد کارد نقره‌ای را که در پارچه‌ای سبز پیچیده شده است، بر کمر و قرآن را بر سینه خود می‌بندد و در شب زفاف خواهر داماد به هنگام ورود به حجله آن‌ها را از کمر و سینه داماد باز می‌کند. بستن پارچه سبز بر کمر داماد، در میناب نیز مرسوم بوده است.

به نقل از محمد ذاکری، درگذشته در میان مردم استان هرمزگان پوشیدن لباس سفید برای عروس مرسوم نبود؛ زیرا معتقد بودند این لباس شیه به کفن است و آن را بدشگون می‌دانستند. فاطمه سایبانی این مطلب را تأیید و نقل می‌کند که: رنگ لباس عروس در فین هرمزگان همواره سبز یا قرمز بوده و هیچ‌گاه شلوار و پیراهن همرنگ نبوده است. اگر لباس عروس سبز بود؛ شلواری به رنگ قرمز، زرد، بنفش یا رنگ‌های شاد و متنوع دیگری همراه با جلبیل خوسی و چَپَرهای رنگارنگ بر تن او می‌پوشاندند. همچنین مشاهدات حاکی از این است که در میان مردم هرمزگان رنگ سبز مورداستفاده در هنگام عقد، زنده و خالص است و سبز روشن و ملایم، یا سبز خیلی تیره در آیین ازدواج جایگاهی ندارد.

* گزارش از فرح امینی

مرتبط:

نوبان، مراسمی به قدمت ۷۰۰ سال در هرمزگان

قدم‌های بعدی پس از لغو روادید گروهی ایران و روسیه

 پیشنهاد برقراری مقررات لغو روادید گروهی بین ایران و روسیه از اواخر سال ۱۳۹۴ از سوی وزارت امور خارجه و سفارت کشورمان در مسکو با توجه به تجربه لغو روادید روسیه با چین مطرح  و نهایتا در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۹۶ موافقتنامه لغو روادید میان دو کشور به امضای طرفین رسید و اولین نشست کمیته فنی همکاری‌های مشترک گردشگری جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه با موضوع بررسی فرایند لغو روادید گروهی گردشگران دو کشور در نوزدهم شهریور ماه ۱۳۹۹ برابر با ۹ سپتامبر ۲۰۲۰ برگزار شد.

طبق توافق اولیه بین دو کشور ایران و روسیه، قرار شد که روادید برای گروه‌های از ۵ تا ۵۰ نفر و با تایید از سوی آژانس‌های دو کشور، لغو شود. بر همین اساس طرفین امضای تفاهمنامه‌ برای لغو روادید گروهی گردشگری را در اولویت خود قرار دادند که به همین منظور دکتر علی اصغر مونسان وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشورمان به دعوت آژانس فدرال گردشگری روسیه عازم مسکو است. اما ایران برای استفاده از این فرصت لغو روادید و جذب گردشگر از کشور همسایه‌ای که با ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت، سالیانه ۵۰ میلیون نفر را به قصد گردشگری روانه کشورهای مختلف می‌کند و از نظر میزان خروج گردشگر جزو هشت کشور اول جهان قرار دارد، باید سهم و گروه هدف خود را که گردشگران فرهنگی، تاریخی و طبیعت‌گردها هستند، شناسایی و برنامه‌ای دقیق در راستای معرفی جاذبه‌های گردشگری و تاریخی به این گروه ارائه دهد.

از آنجا که ایران و روسیه سابقه مراودات تاریخی و سیاسی طولانی با یکدیگر دارند و ایران نیز از نظر داشتن بناهای تاریخی دارای پتانسیلی بالاست همچنین به لحاظ اکوتوریسم و جاذبه‌های طبیعی تنوع کم‌نظیری‌ دارد، اگر بتواند در حیطه معرفی این ظرفیت‌ها خوب عمل کند، با امضای این تفاهمنامه می‌تواند به یکی از اولویت‌ها و مقاصد اصلی گردشگران روس تبدیل شود. به گفته بخش خصوصی و متولیان اصلی حوزه گردشگری روسیه، محورهای شاخص علاقه‌مندی مردم این کشور گرایش به فرهنگ، آداب و رسوم، اکوتوریسم و گردشگری ماجراجویانه است و زمینه پاسخ‌گویی به این علاقه‌مندی‌ها به شکل گسترده و متنوع در ایران امکان‌پذیر است.

همچنین گذر از روابط دولت محور به روابط ملت محور موضوع مهمی ست که می‌تواند دو کشور را به سمت پیوندی راهبردی و رابطه‌ای پایدار پیش ببرد. نکته‌ای که وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشورمان در دیدار اخیرش با سفیر روسیه در ایران بر آن تاکید کرد.

برای رابطه‌ای راهبردی و بلند مدت، شناساندن ظرفیت‌های کشور و بهره‌مندی از بازار روسیه نیاز به یک سیاستگذاری، اقدام عملیاتی و برنامه جامع بازاریابی با توجه به ظرفیت‌های کشور است که وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی ایران به عنوان یکی از متولیان اصلی این امر، پس از لغو روادید اجرای این برنامه را در دستور کار خود قرار داده است. حال که روسیه  جز ۹ کشور اول بازار هدف ایران برای جذب گردشگر انتخاب شده، معاونت گردشگری وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی برای پیوند رابطه بین دو ملت‌ و شناساندن جاذبه‌های تاریخی و طبیعی ایران به روس‌ها چه تدابیری اندیشیده و برنامه‌های این معاونت برای اینکه پتانسیل موجود در گردشگری روسیه را به سمت ایران هدایت کند، چیست؟

برنامه‌های معاونت گردشگری برای بعد از لغو روادید

لیلا اژدری مدیرکل دفتر بازاریابی و توسعه گردشگری خارجی در این‌باره به میراث‌آریا می‌گوید: «در قدم ابتدایی ما منتظر سفر آقای وزیر به روسیه و امضای تفاهمنامه لغو روادید گروهی بودیم، اما در این بین هم بیکار ننشسته‌ایم و برنامه‌هایی که لازمه عملیاتی شدن جذب گردشگر از روسیه است را مورد بررسی قرار دادیم.»

او درباره این برنامه‌ها توضیح می‌دهد: «در جلسه‌‌ای که با حضور فعالان بخش خصوصی روسیه برگزار شد تاکید بسیاری روی انگیزه‌ روس‌ها برای سفر به ایران به میان آمد و بیش از پیش بر پتانسیل روسیه ایمان حاصل شد. در این مدت برنامه‌های زیادی در راستای شناساندن جاذبه‌های ایران به روس‌ها ارئه و مطرح شد که به وجود آوردن تعامل و هماهنگی و ایجاد بستر برای برقراری تعاملات نزدیک میان بخش‌های خصوصی دو کشور ، اضافه کردن زبان روسی به وب‌سایت اطلاع‌رسانی Visit Iran،  هماهنگی میان تمام دستگاه‌ها و نهادهای دولتی، عمومی و خصوصی ذیربط، طراحی بسته‌های سفر بازدید از میراث جهانی ثبت شده در ایران با هدف جذب سهم بیشتری از گردشگران خروجی روسیه، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و دفاتر خدمات مسافرتی، بهره گیری از نیروی انسانی مسلط به زبان روسی با توجه به تدریس رشته زبان و ادبیات روسی در دانشگاه های معتبر جمهوری اسلامی ایران و ارائه تسهیلات به آنها در راستای تربیت راهنماهای گردشگری روس زبان. از جمله این اقدامات هستند.»

تبلیغات محیطی مستمر در بیلبوردهای روسیه/ تبلیغ در تلویزیون ملی روسیه

مدیرکل دفتر بازاریابی و توسعه گردشگری خارجی همچنین به برنامه‌های معاونت گردشگری در حوزه تبلیغات و بازاریابی اشاره کرد و از حضور فعال در نمایشگاه‌های اصلی گردشگری دو کشور، برگزاری تور آشناسازی ویژه اصحاب رسانه و تورگردانان فعال کشور روسیه، انجام تبلیغات رسانه‌ای از طریق تلویزیون ملی و شبکه‌های تخصصی گردشگری روسیه، انجام تبلیغات محیطی مستمر در بازار روسیه از طریق تابلو های تبلیغاتی، برگزاری سمینارها و همایش‌های تخصصی ویژه تورگردانان روسی علاقمند به فعالیت در بازار ایران با همکاری سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو، تولید اقلام تبلیغاتی به زبان روسی در سطح بسیار گسترده با همکاری نهادهای دولتی و خصوصی، انجام تبلیغات گسترده‌ در رسانه‌های تصویری، سمعی و نوشتاری اعم از بروشور، کتاب راهنما و تابلوهای شهری روسیه، استفاده از فضای مجازی محبوب روس‌ها برای تبلیغات گردشگری جمهوری اسلامی، برگزاری رویدادهای اثرگذار نظیر شب‌های فرهنگی، هفته‌های فرهنگی و جشنواره‌ها، کمک گرفتن از ایرانیان مقیم روسیه به عنوان یک عامل انسانی در تصویرسازی، معرفی و بازاریابی تعاملی مقصد گردشگری ایران نام برد.

او همچنین از همکاری وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای  برگزاری شب‌های فرهنگی اشاره کرد.

طی ۱۵ سال گذشته چه کارهایی انجام شده است؟

برگزاری تور آشناسازی برای گروه فیلمبرداری سیاره ناشناخته و تهیه و پخش فیلم معرفی ایران به زبان روسی در سال ۸۶، برگزاری همایش مشترک گردشگری ایران و روسیه در تهران با حضور مقامات دولتی و بخش خصوصی دو کشور در سال ۸۸، برگزاری تور آشناسازی ویژه تورگردانان و اصحاب رسانه کشور روسیه و نشست معاونت گردشگری با اعضای این تور در اسفندماه ۹۳، سفر معاون گردشگری و نمایندگان بخش خصوصی گردشگری ایران به مسکو به منظور جذب بخشی از مسافران روس که به دنبال بروز تنش‌ میان ترکیه و روسیه از سفر به ترکیه باز می‌ماندند در دی ماه ۹۴، سفر رئیس آژانس فدرال گردشگری و هیئت همراه به ایران، به منظور بازدید از نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران و همچنین برگزاری نشست‌های دو جانبه با بخش دولتی و خصوصی ایران از ۲۶ تا ۲۹ بهمن ماه ۹۴، برگزاری نشست مشترک تورگردانان ایرانی و روسیه در حاشیه نهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری تهران در بهمن ۹۴، ایجاد زمینه مناسب برای حضور آژانس فدرال گردشگری و شرکت‌های گردشگری روسی در نهمین و دهمین دوره از نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران بر اساس اصل عمل متقابل در بهمن ماه ۹۴ و ۹۵، حضور جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه MITT ۲۰۱۵  مسکو با مدیریت اجرایی شرکت نادیا پرواز و ۲۰۱۶ MITT مسکو با مدیریت اجرایی سازمان منطقه آزاد قشم و ۲۰۱۷ MITT با مدیریت اجرایی شرکت نادیا پرواز، سفر معاون رئیس آژانس فدرال گردشگری روسیه آلکسی کانوشکوف به منظور بازدید از دهمین دوره نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران  و ملاقات با معاون گردشگری سازمان در بهمن ماه ۹۵، برگزاری تور آشناسازی برای اصحاب رسانه و تورگردان روسی نهم تا شانزدهم اسفند ماه ۹۵ به منظور تهیه گزارش و فیلم از جاذبه‌ها و قابلیت‌های گردشگری ایران برای اطلاع‌رسانی و آشنایی اتباع روس و ترغیب آنها برای  سفر به ایران و تهیه محتوا و چاپ اقلام تبلیغاتی گردشگری به زبان روسی  در سال ۹۵ اقداماتی بوده که طی ۱۵سال گذشته در ارتباط با بازار روسیه انجام شده و اژدری به آن ها اشاره کرد.

جذب ۱۰۰هزار گردشگر روس طی سه سال اول/ هدف‌گذاری برای افزایشی با شیب ۱۵ درصدی

او در پاسخ به این سئوال که هدف‌گذاری معاونت گردشگری برای چه تعداد گردشگر روس و طی چندسال است؟ می‌گوید: «طبق آمار در سال ۹۷ تعداد گردشگران ورودی از روسیه به ایران ۳۲ هزار و ۴۱۵ نفر بوده که این تعداد در سال ۹۸ با رشد حدود ۱۲ درصدی به ۳۶ هزار و ۱۹۵  نفر رسید. طبق پیش بینی‌های ما و بر اساس طرح اقدام نوشته شده، جذب حدود ۱۰۰هزار گردشگر روس به ایران درسه سال اول برنامه و افزایش آن با شیب ۱۰ تا ۱۵ درصدی در سال‌های بعدی را شاهد خواهیم بود و با توجه به رشد ۱۲ درصدی که در سال ۹۸ داشتیم این هدف گذاری دور از دسترس نیست و محقق می‌شود.»

اما برای رسیدن به این هدف‌گذاری معقول که دور از دسترس هم نیست، ترکیه یکی از سرسخت ترین رقبای ایران و یکی از اولین گزینه‌های گردشگران روس محسوب می شود. در حالی که طی سال ۲۰۱۸ تعداد ۳۲ هزار و ۴۱۵ نفر روس به ایران آمدند سهم  ترکیه ۵ میلیون و ۹۰۱ هزار نفر و ۱۸۲ برابر ایران بوده است. اژدری در اینباره بر این اعتقاد است که ایران برای جذب گردشگران روس دارای پتانسیل های زیادی از جمله جاذبه‌های تاریخی ، فرهنگی ،تجاری  و ورزشی (اسکی و…) است و با برنامه‌ریزی و آشنایی روس ها با این جاذبه ها می توانیم استفاده حداکثری از گردشگران روسی را داشته باشیم.

به گفته مدیرکل دفتر بازاریابی و توسعه گردشگری خارجی بدلیل استقبال گردشگران روسیه که در گذشته به ایران سفر کرده‌اند و دید مثبت آنها نسبت به کشورمان همچنین با تبلیغات موثر و شناساندن محصولات گردشگری مورد توجه روس‌ها می‌توان بخشی از بازار روسیه را در اختیار گرفت.

منبع: میراث آریا

خارجی‌ها درباره حرم امام خمینی (ره) چه می‌گویند؟

بازدید از حرم امام خمینی (ره) از جمله تجربه‌هایی است که برخی گردشگران خارجی به دیگران پیشنهاد کرده‌اند تا در سفر ایران آن را تجربه کنند؛ اما چرا این مکان برای آن‌ها جالب است؟

 حرم امام خمینی (ره) در مسیر فرودگاه بین‌المللی تهران قرار دارد و گردشگران در آغاز یا پایان سفر، معمولا از کنار آن می‌گذرند. برخی راهنمایان گردشگری می‌گویند گردشگران به خاطر آن‌چه از امام خمینی و نقش و اثرگذاری ایشان در انقلاب ایران شنیده‌اند، این کنجکاوی را دارند که بدانند داخل حرم چه خبر است و بیشتر مواقع، به خواست خودشان آن را می‌بینند، چون در برنامه سفر گردشگران خارجی به ندرت این مکان برای بازدید پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از توصیف‌های آن دسته از گردشگرانی که برای دیدن حرم امام خمینی (ره) وقت گذاشته‌اند، واژه‌های «حیرت‌انگیز و لوکس» زیاد تکرار شده است. برخی از آن‌ها به بزرگی این مکان نیز بسیار اشاره کرده‌اند؛ جایی که به نظر آن‌ها شبیه مساجد ایرانی است، درحالی‌که یک مقبره یا آرامگاه به شمار می‌آید.

ادامه ساخت و توسعه این آرامگاه پس از گذشت سال‌ها، فضای بزرگ داخل حرم، معماری ایرانی ـ اسلامی، فرش‌های آن، پوشش خانم‌ها و البته حضور مردمی که در آن به استراحت می‌پردازند، از جمله نکات مورد اشاره گردشگران خارجی بوده که این مکان را دیده‌اند.

گردشگری از ایالت مینه‌سوتای آمریکا که در سال ۲۰۱۹ دیداری از حرم امام خمینی داشته، تجربه خود را این‌طور شرح داده است: بی‌اندازه حیرت‌انگیز و فضای داخلی آن زیبا است. ورودی جداگانه‌ای برای زنان و مردان دارد. خانم‌ها مطابق قانون جمهوری اسلامی، از روپوش خاصی (چادر) استفاده می‌کنند. در داخل، راهنماهایی حضور دارند که گردگیرهای پر سبزرنگ در دست دارند. در محوطه خارجی، فضای بزرگی وجود دارد که نمازگزاران شب را آن‌جا می‌مانند و چادر می‌زنند.

حرم امام خمینی

 

یک تبعه یونانی که در سال ۲۰۱۹ این مکان را دیده، این‌طور نظر داده است: در مقبره آیت‌الله روح‌الله خمینی، همسرش خدیجه ثقفی و پسر دومش احمد خمینی نیز آرامیده‌اند. مزار برخی چهره‌های سیاسی ایران مانند اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس‌جمهور سابق ایران نیز همین‌جا قرار دارد. این مجموعه یک مرکز فرهنگی و گردشگری، یک دانشگاه برای مطالعات اسلامی، یک حوزه علمیه، یک مرکز خرید و یک پارکینگ با ظرفیت ۲۰ هزار اتومبیل دارد… اگرچه مسلمان نیستم و از رهبران جهان هم طرفداری نمی‌کنم، اما این‌جا یک سایت جالب برای دیدن است و تاریخ جالبی پشت آن قرار دارد.

خانمی اهل انگلیس نیز درباره تجربه دیدارش گفته است: این مکان را کاملا تصادفی دیدم. بسیار چشمگیر بود. می‌دانم ساخت آن هنوز تمام نشده است. به عنوان یک مسیحی، قبلاً چنین چیزی ندیده بودم.  فضای داخلی بسیار عالی و واحه‌ای از آرامش بود که نفسم را بند آورد.

یک گردشگر اروپایی از این عبارت‌ها برای توصیف این مکان استفاده کرده است: فضای داخل بسیار لوکس و زیبا است. مردم ایران می‌خواهند آن را هر روز زیبا و زیباتر کنند. همه قبل از ورود به این مکان، باید کفش‌های خود را دربیاورند و خانم‌ها برای داخل شدن باید یک روپوش (چادر) بپوشانند. جمعیت زیادی در داخل دیده نمی‌شود. مکان بسیار خوبی برای بازدید است.

گردشگری از هلند هم به دیگران پیشنهاد کرده هنگام سفر به ایران، بازدید از این مکان را حتما تجربه کنند، چون ارزش دیدن دارد. به نظر او، حرم امام خمینی (ره) متفاوت از مساجد و آرامگاه‌های دیگر است و به زیبایی تزئین شده است. او در ادامه اشاره کرده که البته کار ساخت آن هنوز تمام نشده است. این گردشگر که در سال ۲۰۱۸ این حرم را دیده آن را فوق‌العاده بزرگ و ساکت توصیف کرده است.

 

یک بازدیدکننده از آفریقای جنوبی هم تجربه‌ای را که سال ۲۰۱۶ هنگام دیدن این مکان داشته این‌طور روایت کرده است: وقتی از پذیرش هتل درباره مسیر رفتن به حرم آیت‌الله خمینی پرسیدم، شگفت‌زده شد. من درباره آن‌جا اطلاعاتی داشتم و رفتن به مقبره برایم مهم بود. جدا از معماری و بزرگی حرم، درختکاری‌ها و ماشین‌های برقی که در سکوت مردم را جابه‌جا می‌کردند، قابل تحسین بود. فکر می‌کنم آرزوی آیت‌الله این بود که مقبره‌اش مکانی برای خانواده‌های ایرانی باشد تا اوقات خود را در کنار او سپری کنند.

حرم امام خمینی

خانمی اهل چین هم خاطره دیدن حرم امام خمینی (ره) در سال ۲۰۱۷ را با دیگران این‌چنین به اشتراک گذاشته است: راهی فرودگاه بودم و به جای این‌که در داخل فرودگاه منتظر پرواز وحشتناک طولانی خود به شانگهای باشم، به این مسجد مهم و زیبا رفتم، روشی ایده‌آل برای پایان دادن به سفر بود. مکان نوساخته‌ای بود. بعد از بررسی امنیتی، بدون کفش و با روسری داخل رفتم. مردم برخورد دوستانه‌ای داشتند، می‌توان از داخل حرم بدون فلش عکاسی کرد. جمعیت مردم محلی (ایرانی) در آن زیاد بود و فکر می‌کنم تنها خارجی‌ای بودم که آن‌جا حضور داشتم. به نظرم این مقبره در شب زیباتر است. ورودی آن رایگان است. تماشای نیایش مردم بسیار جذاب بود. مردم به سوال‌های من درباره اسلام و نماز پاسخ می‌دادند. راهنماهای داخل مسجد (حرم) پیشنهاد کردند قدم بزنم و مقبره رهبر محبوب ایرانی‌ها را ببینم. من یک ساعت با آرامش در مسجد بودم، درحالی که دیگران دعا می‌کردند. حتی کمی احساساتی شدم. اولین و تنها باری بود که این حرم مقدس را می‌دیدم.

بعضی از گردشگران و بازدیدکنندگان نیز علاوه بر این‌که به ویژگی‌های معماری، دسترسی به آن با مترو و باز بودن حرم طی ۲۴ ساعت شبانه‌روز اشاره کرده‌اند، درباره میزان تزئینات اظهارنظرهایی داشته‌اند.

 

ساخت آرامگاه امام خمینی (ره) از سال ۱۳۶۹ آغاز شده که پس از گذشت نزدیک به سه دهه همچنان ادامه دارد. این ماموریت پس از خاک‌سپاری ایشان به جهاد سازندگی وقت و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار شد. تولیت حرم با خانواده ایشان است. در این آرامگاه علاوه بر امام خمینی خمینی، همسرشان خدیجه ثقفی، پسرشان احمد خمینی، دامادشان محمد بروجردی و شخصیت‌های دیگری چون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به خاک سپرده شده‌اند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

اما و اگرهای موزه هدایای رییس‌جمهور