آنچه باید از رودخانه زاینده‌رود بدانیم

رودخانه زاینده‌رود اصفهان، یکی از مهمترین رودخانه­ های حوضه فلات مرکزی ایران و اصلی‌ترین رودخانه حوضه آبریز گاوخونی است که از دامنه‌های خاوری ارتفاعات زاگرس سرچشمه گرفته و پس از گذشت حدود ۴۰۰ کیلومتر مسیر رودخانه‌ای، در انتها به تالاب گاوخونی می‌رسد.

حوضه آبریز رودخانه زاینده رود با مساحتی حدود ۲۷ هزار کیلومتر مربع، در حال حاضر، آب مورد نیاز حدود ۲۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی، آب شرب بیش از پنج میلیون نفر جمعیت در استان‌های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد و آب مورد نیاز برخی صنایع ملی نظیر ذوب آهن، فولاد مبارکه و ده‌ها صنعت بزرگ و کوچک دیگر را در منطقه تأمین می‌نماید.

همچنین طبیعت زیبای حاشیه رودخانه زاینده‌رود، نقش مهمی را در توسعه جاذبه‌های گردشگری موجود در هر دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان ایفا می‌کند و وجود برخی پل‌های تاریخی احداث شده بر این رودخانه نظیر «سی و سه پل»، «پل خواجو» و «پل زمانخان» نیز جاذبه گردشگری رودخانه زاینده‌رود را دوچندان کرده است.

افزون بر موارد یادشده، نباید از نظر دور داشت که رودخانه زاینده‌رود، تأمین‏ کننده اصلی آب تالاب بین‌المللی گاوخونی است که در فهرست کنوانسیون رامسر نیز به ثبت رسیده است. بنابراین، گستره وسیع نیازهای آبی که در این حوضه آبریز تأمین می‌شود، زاینده‌رود را به یکی از حساس‌ترین حوضه‌های آبریز کشور به لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تبدیل کرده است.

رودخانه زاینده‌رود

علی‌رغم این نیازهای گسترده، محدودیت‌های منابع آبی همواره یکی از چالش‌های اصلی حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود بوده است. هرچند در برخی متون تاریخی نظیر سفرنامه ناصرخسرو و روایت مرتضی راوندی از تاریخ اجتماعی ایران، سوابق برخی دوره‌های کم‌آبی (و به دنبال آن قحطی گسترده) در رودخانه زاینده‌رود به چشم می‌خورد، اما به نظر می‌رسد که عمده محدودیت‌های منابع آبی در این حوضه، به واسطه توسعه بی رویه مراکز صنعتی و جمعیتی و اراضی کشاورزی طی سده اخیر رخ داده باشد که به بارگذاری مصارف آب به میزان بیش از ظرفیت طبیعی استحصال آب در حوضه زاینده‏رود انجامیده است.

این بارگذاری‌ها به اندازه‌ای است که حتی با وجود احداث برخی تأسیسات آبی نظیر سد زاینده‌رود برای توزیع و تنظیم بهینه‌تر منابع آب رودخانه زاینده‌رود و اجرای طرح‌های انتقال آب کوهرنگ یک و دو و تونل چشمه‏ لنگان، همچنان چالش جدی عدم تعادل بین منابع و مصارف آب در حوضه به شدت وجود داشته و این عدم تعادل برخی پیامدهای سو اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی را برای ساکنین این منطقه به دنبال داشته است.

اصولاً همین چالش جدی (در کنار مسائل مرتبط با حفاظت کیفی و کمی منابع آب)، سبب شده است که وزارت نیرو و سایر دستگاه‌ها و نهادهای ذیربط ملی و محلی برای مدیریت بهینه منابع آب محدود این حوضه، در شرایط بسیار دشواری قرار بگیرند و تلاش نمایند تا در دهه اخیر با تدبیر راهکارهای مختلفی در سطوح مختلف راهبری، تصمیم‌گیری و اجرا که در ادامه بیان می‌شود، گامی برای تعدیل مسائل حوضه آبریز زاینده‌رود بردارند.

رودخانه زاینده‌رود

راهبری: راهبری مسائل حوضه آبریز زاینده‌رود در دهه اخیر عمدتاً در جلسات شورای عالی آب، به عنوان عالی‌ترین نهاد هماهنگی سیاست‌گذاری در زمینه تأمین، توزیع و مصرف آب کشور، انجام شده است. تاکنون در ۶ جلسه (دهم، سیزدهم، شانزدهم، بیست و چهارم، سی و نهم و چهلم) شورای عالی آب به مسائل حوضه آبریز زاینده‌رود، پرداخته شده است و طی جلسات یادشده، برخی سیاست‌های راهبردی در خصوص نحوه تأمین مصارف آب حوضه زاینده‌رود و شیوه مدیریت منابع آب حوضه اتخاذ شده است.

تصمیم‌گیری: ساز و کار نظام تصمیم گیری مشارکتی در حوضه آبریز زاینده رود نیز طی مصوبات دهمین و شانزدهمین جلسات شورای عالی آب، تدوین شد. بر اساس مصوبات یادشده، شورای هماهنگی مدیریت به‏‌هم‏‌پیوسته منابع آب حوضه آبریز زاینده‌رود، از اسفند ماه سال ۱۳۹۲ آغاز به کار کرد و تا سال ۱۳۹۸، ۱۹ جلسه شورای هماهنگی زاینده رود به ریاست وزیر نیرو و با مشارکت فعال مسئولان ارشد ملی و منطقه‌ای دستگاه‌های اجرایی مختلف و نمایندگان اصناف کشاورزی استان‌های ذینفع برگزار گردید.

در سال ۱۳۹۸ تغییراتی در نظام تصمیم‌گیری مشارکتی حوضه آبریز زاینده‌رود به وجود آمد و طی سی و نهمین جلسه شورای عالی آب، مصوب شد که کارگروه احیای رودخانه زاینده‌رود به ریاست معاون اول ریاست ‏جمهوری، تشکیل شود. تشکیل این کارگروه، زمینه‌ای را برای تهیه نقشه‌‏راه مدیریت حوضه آبریز زاینده‌رود با مشارکت اعضای کار گروه مذکور فراهم نمود که کلیات این نقشه ‏راه، طی دومین جلسه کارگروه احیای رودخانه زاینده‌رود مورد تأیید قرار گرفت.

رودخانه زاینده‌رود

اجرا: مصوبات دهمین جلسه شورای عالی آب، همچنین بستری برای تدوین چارچوب اجرایی تعدیل مشکلات حوضه آبریز زاینده‌رود بود. در همین راستا، دفتر مدیریت به هم‌پیوسته منابع آب حوضه‏‌های آبریز فلات مرکزی، قره قوم و مرزشرقی در دهه ۱۳۹۰ در شرکت مدیریت منابع آب ایران (ستاد آب کشور) تشکیل شد و حجم زیادی از فعالیت‌های این دفتر به پیاده‌‏سازی مدیریت به‌هم‌پیوسته منابع آب در حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود اختصاص یافت.

فعالیت این دفتر در حوضه زاینده‌رود، طی سال‌های اخیر متمرکز بر تدقیق وضعیت حوضه آبریز زاینده‌رود و شناسایی تمامی عوامل به وجودآورنده مسائل و چالش‌های این حوضه، نظارت بر حسن اجرای مصوبات حاکمیتی حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود و جلب همراهی و همکاری کلیه سازمان‌ها و دستگاه‌ها و نهادهای ذینفع و ذیربط و هموطنان ذی‌نفع در منطقه حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود، برای کاهش تعارضات بر سر منابع آب حوضه زاینده‌رود، بوده است.

زهرا سلطانی- کارشناس شرکت مدیریت منابع آب ایران

مرتبط:

خانه جواهری کوهپایه _جواهری در اصفهان

معرفی خانه مشیر الملک اصفهان

کاخ هشت بهشت _کاخ عالم اصفهان

منطقه گردشگری بکر و زیبای هوراند

هوراند یا منطقه حفاظت شده هوراند یکی از مناطق بکر و زیبا ی ارسباران در استان آذربایجان شرقی است. در یک کلام هوراند عبارت از کوههای بلند و درختان گوناگون است که منظره زیبای آن نگاه هر بیننده‌ ای را بخود جذب می کند. شهرستان هوراند که یکی از بخش‌ های تابعه شهرستان اهر بود در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ بر اساس ابلاغیه معاون اول رییس جمهور تشکیل شد.

وجه تسمیه هوراند:
درمورد ریشه واژه هوراند عقاید مختلفی وجود دارد. گروهی آن را فارسی و گروهی نیز واژه‌ای ترکی می دانند. بسیاری از محققان نام های زیر را از یک ریشه می دانند: اهر – هوری بره – هووای – هوراند – هریس – هومای – هورمان – و …

برخی نام هوراند را برگرفته از نام قوم هوری می دانند، هوری‌ها یا خوری‌ها مردم باستانی آسیای صغیر و شرق و غرب میانرودان شمالی و سوریه بودند، که (تقریباً ۲۵۰۰ ق.م.) از کوه‌های جنوب دریای خزر به سرزمین بین هیتیان و آشور، شرق دجله و منطقه کوهسار زاگرس و از آنجا آن ها در مناطق بین‌النهرین شمالی و سوریه و حتی ساحل مدیترانه پخش شدند. برخی نیز معتقدند واژه هوراند، از واژه فارسی اهوراوند ساخته شده که در طول سالیان دراز به هوراند تبدیل شده‌است. گفته می‌شود که معنی واژهٔ اهوراوند، خدای زیبایی‌ها است که شاید به‌ دلیل زیبایی کم‌نظیر این شهر، به این نام خوانده شده‌است.

هوراند

زبان و فرهنگ:

زبان رایج اهالی این منطقه ترکی آذربایجانی بوده و در بعضی از نقاط لهجه‌های تاتی و هرزندی نیز وجود دارد. مذهب اهالی این شهرستان شیعه می‌باشد. بر خلاف آنچه به نظر می‌رسد مردم این شهر دارای سطح نسبی سواد بالایی هستند که نمونه آن دیپلمه بودن اکثریت قریب به اتفاق دختران شهر است، این شهر با دارا بودن دانشگاه رو به سوی توسعه علمی و فرهنگی نیز می‌ رود.

آب و هوا:
آب و هوای منطقه هوراند معتدل کوهستانی است که در زمستان با یخبندان‌های کوتاه مدت و هوایی خنک و مطلوب و تابستانهایی نسبتا گرم و نسیم های خنک و روح نواز همراه است.

مشخصات جغرافیایی

شهرستان هوراند در ۱۷۰ کیلومتری تبریز واقع شده و از سمت شمال و غرب با شهرستان کلیبر، از سمت شرق با استان اردبیل و از سمت جنوب با شهرستان اهر هم‌ مرز است.

موقعیت جغرافیایی هوراند E4737 طول شرقی و N3808 عرض شمالی قرار گرفته‌است و ارتفاع آن از ۱۰۲۴ متر است.

دارای وسعت ۴۵۰ هزار کیلومتر مربع است که از این میزان ۱۸۸ هزار هکتار آن پوشیده از جنگل است. از ۱۸۸ هزار هکتار جنگل، ۱۶۴ هزار هکتار آن جنگل‌های بکر قره داغ یا ارسباران شامل مناطق اهر ، هوراند، کلیبر و خدآفرین است. همچنین ۱۳ هکتار از جنگل‌های منطقه قره داغ یا ارسباران در بخش مرکزی اهر و بخش هوراند واقع شده‌است.

هوراند

تقسیمات کشوری

طبق آخرین تقسیمات کشوری شهرستان هوراند دارای دو بخش به نامهای مرکزی و چهاردانگه و یک نقطه شهری به نام هوراند می‌ باشد.

پوشش گیاهی هوراند:

منطقه هوراند از لحظ پوشش گیاهی دارای گونه‌های مختلف گیاهی و درختی منحصر به فرد سرخدار، ممرز، بلوط ، فندق، گردو و سماق و … می باشد. سماق طبیعی و ناب روستاهای هوراند یکی از تولیدات مهم منطقه است. وجود ۱۳ هزار هکتار از جنگل های بکر ارسباران در این بخش و وجود مراتع و منابع طبیعی بالقوه و شناسایی بیش از یکهزار و ۳۰۰ گونه گیاهی نشان از اهمیت ویژه این منطقه دارد.

حیات وحش هوراند:

هوراند زیستگاه جانورانی است که گاهی از نظر تنوع در جهان بی نظیر می‌باشند . از جمله آن ها می توان به خرس قهوه‌ای، خوک وحشی، روباه، شغال، گرگ، سیاه گوش و…. ،و پرندگانی از قبیل کبک، کبک چیل، جی جاق، کلاغ نوک قرمز و پرندگان شکاری چون عقاب طلایی، شاهین و … اشاره کرد.

این منطقه به دلیل قرار گرفتن در موقعیت خاص جغرافیایی یکی از نقاط بکر و خوشایند برای شکارچیان و صیادان در فصل شکار است که باید این نکته را گفت که از عزیزان خواهش می کنیم با شکار این حیوانات، زیبایی ها را از طبیعت این منطقه و از چشم انداز نسل های آینده حذف نکنید.

هوراند

اقتصاد هوراند، محصولات و صنایع دستی:

به علت تنوع آب و هوا، حاصلخیزی خاک و وجود سنن کشاورزی در هوراند کشت غلات به صورت آبی و دیمی در کوهپایه‌های آن متداول است. محصول عمده ی این بخش، غلات، حبوبات، سیب زمینی، صیفی جات و تولید اقسام میوه‌است. از میوه‌های درختان جنگلی زغال، سماق، پیاز، گردو، گیلاس، انار، توت نیز در سطح نسبتاً وسیعی بهره برداری می‌شود. کار ۸۰ درصد مردم هوراند کشاورزی، باغداری و دامپروری است. و ۲۰ درصد بقیه، به خصوص جوانان و کودکان، به قالیبافی در کارگاه ها می‌پردازند. از صنایع دستی این بخش می‌توان از اقسام بافتنی نظیر: گلیم، جاجیم، قالیچه و قالی نام برد. متأسفانه در سال های اخیر به دلیل عدم توجه و سرمایه گذاری به مسائل کشاورزی صنعتی و دامپروری مدرن و صنایع تبدیلی کشاورزی در منطقه، کشاورزی و دامپروری هوراند همچنان به شیوه سنتی اداره می‌شود و باعث کاهش بهره وری و عدم توان رقابت با صنایع بزرگتر شده و کشاورزان و دامپروران هوراند رو به سوی شهرهای بزرگتر نهاده و یا به مشاغل کاذب روی آورده‌اند.پ

مرتبط:

از جنگل های ارسباران تا قره داغ

روستای کرینگان _زیبایی بی نظیر ورزقان

آبشار و روستای گل آخور

عمارت خورشید کلات _یادگار نادرشاه

هنگامی كه نادرشاه افشار در خراسان به حكومت رسید، ایران با آسیب جدی ضعف حكومت مركزی روبه‌ رو بود، اما نادر نه‌ تنها این اتحاد را برای ایرانیان به ارمغان آورد بلكه مهاجمان ایران را نیز به عقب راند و كشورگشایی‌ اش را تا هندوستان ادامه داد. او دستور ساخت كاخی را در كلات نادری داد كه هم‌اكنون به عمارت خورشید یا كاخ خورشید مشهور است.

مهم‌ترین یادگار نادر شاه افشار دركلات، كاخی است به نام عمارت خورشید. این قصر در میان باغی بزرگ به شیوه باغ‌های ایرانی بنا شده، اما ساختمانش تلفیقی است از معماری ایران و هندوستان ؛ چرا كه نادر علاوه بر سیم و زر و جواهر، هنرمندان زیادی را از هند به ایران آورد و زبده‌ترینشان را به آرایش قصر خورشید واداشت. پس اگر حالا بر سنگ‌های نمای بیرونی قصر، نقش میوه‌هایی چون موز و آناناس را می‌بینیم، نباید گمان كنیم كه ۳۰۰ سال پیش اجدادمان چنین میوه‌هایی را می‌شناخته اند و می‌خورده اند. اینها هنر دست هندوانی است كه به اقلیم و سرزمینی دیگر تعلق داشتند.

مجموعه باغ و عمارت خورشید برای آرامگاه نادر شاه افشار به سال ۱۱۶۰ هـ . ق به دستور وی ساخته شده است. این بنا بعدها در دورانی که آل جلایر (سده سیزدهم هـ . ق ) در این منطقه حکمرانی داشته با تغییرهای اندکی به صورت کاخ مورد استفاده قرار گرفت. قصر خورشید با معماری ویژه ایرانی، با بخشی استوانه‎ای شکل ساخته شد.

عمارت خورشید

عمارت خورشید ساختمانی است سه طبقه ؛ طبقه زیرین كه همان زیرزمین باشد جایی است مخوف و تاریك كه گفته‌اند یا جای نگاهداری بخشی از خزاین نادر بوده یا زندانی برای مغضوبین درگاه.

طبقه دوم یا هم كف، تالاری بزرگ در میان دارد و اتاق‌هایی در پیرامون. تالار با تزییناتی به شیوه بناهای صفوی آراسته و طلا كاری شده است و چون دورادور دیوار آن كتیبه‌ای حاوی سوره نبأ با تاریخ مرگ نادر ( ۱۱۶۰ ه.ق ) به چشم می‌آید،  برخی چنین نتیجه گرفته‌اند كه نادر قصر خورشید را به ‌عنوان آرامگاه خویش بنا كرده بود. (آرامگاه نادردر شهر مشهد (باغ نادری) به همراه تندیسی از نادر که سوار بر اسب است قرار دارد.)

طبقه سوم نیز گنبد استوانه‌ای بزرگی است كه از ۶۶ نیم ستون سنگی تشكیل یافته بدین سبب در تمام بناهای تاریخی ایران یكتا و بی‌همتا ست. از كنار این گنبد مدور می‌توان باغ زیبای پیرامون قصر و نمای عمومی شهر كلات را تماشا كرد.

عمارت خورشید

ارتفاع کاخ در گذشته، حدود ۲۵ متر بوده‌است اما در حال حاضر به علت خرابی طبقه سوم، ارتفاع آن بیش از ۲۰ متر نیست. طبقه اول آن ۸ ضلعی است که آن را روی چهار ردیف پلکان به شکل هرم بر پا کرده‌اند. ورودی‌های کاخ، در اضلاع هشتگانه قرار دارد که به سالن اصلی کاخ منتهی می شود.

این کاخ مجموعاً دارای ۱۲ اتاق است که داخل هراتاق نیز تزئیناتی از نقاشی و گچ بری دیده می شود. تا چند دهه پیش در میان این تزئینات، تصاویری از شاهزادگان نادری نیز وجود داشت. زیبایی این کاخ بیشتر در آرایش نمای خارجی کنگره دار ساختمان است که در آن معماری مغولی – هندی به چشم می خورد. داخل اتاق‌ها با نقاشی و گچبری تزئین شده‌اند. در وسط این بنا از سطح پشت بام برجی مدور با ترک‌های شبیه نیم ستون معروف به خیاری احداث شده‌است.

از نظام کاشت باغ بجز یک ردیف چنار کهنسال در باغچه غربی باغ و در کوچة غربی باغ که جزو عرصه باغ بوده، چیز دیگری بر جای نمانده است و همین ردیف درختان چنار کهن بعدها مبنای درختکاری‎های بقیه قسمت‎های باغ قرار گرفت و ۲۲۰ عدد درخت چنار کاشته شد که اکنون باغ با این درختان شکل گرفته است.

در حال حاضر منبع آبرسانی اولیه باغ از بین رفته است و آب باغ بوسیله موتور پمپ از آب ذخیره شده در آب انباری که در زیر پیاده‎رو انتهای شرقی باغ ایجاد شده تامین می‎شود.

مرتبط:

کلات _دژ نفوذ ناپذیر ایران

خسرویه _گردشگاه خراسان شمالی

حقایقی ناگفته از عمیق‌ترین غارهای خراسان جنوبی

مسجد جامع میبد

مسجد جامع میبد مجموعه ای از بناهای مذهبی است که در میدان مرکزی شارستان قدیم میبد ساخته شده است و شریان های اصلی شهر که در واقع چهار راسته منشعب از چهار دروازه قدیم شهربوده است در محل مسجد جامع با هم تلاقی داشتند. کاوشهای اخیر باستان شناسی نشانه هایی از معماری ویژه مساجد اولیه اسلامی را در این مجموعه نشان می دهد.

مسجد جامع شهرستان میبد، مجموعه‌ عماراتی است از تعدادی مسجد که با معماری صورت گرفته در هر بخش ویژگیها و فضاهای متنوعی دارد. با توجه به مستندات تاریخی این بنا یکی از قدیمی ‌ترین مساجد تمدن اسلام بشمار میرود که سازندگان این اثر تاریخی، پیکره و پایه ‌های نخستین آن را در قرن دوم هجری بنا نهاده اند. به مرور زمان، معماران و طراحان دوران گذشته، اقدام به ترمیم یا اضافه کردن بخش‌ های مختلف آن کردند تا مسجدی با معماری، ساختار و ترکیب کنونی برای آیندگان به یادگار بماند. از مهم ‌ترین ویژگی ‌های این عمارت می ‌توان به دوران اوج استفاده از آن اشاره نمود که طبق کاوش ‌های انجام شده‌ توسط باستان‌ شناسان، به قرون هفتم تا نهم هجری قمری باز می ‌گردد. در این دوران گرم‌ خانه‌ مسجد توسط معماران و هنرمندان حکومت آل بویه و ایوان و گنبد اصلی آن به وسیله‌ استادکاران فرمانروایی آل مظفر (مورخان معتقدند که آغاز حکومت آل مظفر در شهرستان میبد صورت گرفته است) احداث شده است.

مسجد جامع میبد

از اقداماتی که در ساخت و ساز این عمارت ارزشمند صورت گرفته می ‌توان به تغییر طرح فضا و نقشه‌ اولیه‌ مسجد جامع اشاره کرد که در طی قرون مختلف شکل گرفته است. پرواضح است که با سیر تحولات اجتماعی و فرهنگی، بسیاری از علوم نیز دچار تغییر و تحول اساسی شد که معماری ایرانی را نیز شامل می ‌شود. مسجد جامع میبد یزد نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بارها مورد مرمت یا تغییر بخشی از بنا قرار گرفته است به گونه ‌ای که نقشه‌ اولیه‌ی مسجد از صورت شبستان به مسجدی گنبدی شکل همراه با ایوان، تغییر یافت و پس از آن به سمت غرب وسعت داده شد. این اقدام باعث شد تا صحن این بنای ارزشمند از فضای بیشتری نسبت به قبل برخوردار شود. همچنین سازندگان و طراحان این مجموعه، مناره‌ های رفیع و قطور را در قسمت پایانی شمال مسجد به آن اضافه نمودند. این در حالی است که بسیاری از مورخان، دوران پس از قرن هفتم هجری را، زمان اوج تغییرات ایجاد شده توسط هنرمندان ایران معرفی کرده اند. از دید آنها، بیشترین و در عین حال اساسی ‌ترین ساخت و ساز که منجر به گسترش و وسعت کنونی مسجد شده است، در دوران پس از قرن هفتم هجری انجام شده است.

از جمله بخش‌ های الحاقی مسجد جامع میبد، شبستان امام حسن (ع) است که پیرامون گنبد خانه‌ خشتی مسجد و در قسمت شمال غربی مجموعه بنا شده است.  به این ترتیب محدوده‌ پشت مناره به عنوان قسمتی از بخش‌ های سرپوشیده‌ مسجد در نظر گرفته شد. همچنین در قسمت غربی مسجد قدیم، مسجد دیگری که از ایوان برخوردار بوده است، به این عمارت اضافه شده که بیشترین اقدامات جهت گسترش و وسیع  کردن مسجد میباشد. متاسفانه امروزه از این بخش اثری به جای نمانده و تنها تا چند سال گذشته، قسمت ‌هایی از آثار آن در زمینی که اکنون به صورت مسطح و فاقد عمارت است، مشاهده می گردد. در قرن نهم هجری نیز، بازسازی ‌های دیگری در قسمت هایی از مسجد که به دلیل گذشت زمان، دچار آسیب و تخریب شده بود، صورت گرفت که محراب، یکی از بخش ‌های ترمیم شده محسوب می ‌شود. در شبستان، قسمت‌ های قدیمی‌، بخشی از مناره ‌ها و صحن مسجد نیز به مرور زمان تغییرات اساسی انجام گرفته است. اما می‌ توان دوران حکومت پادشاهان قاجار را به عنوان آخرین اقدامات ساخت و ساز و تعمیرات مسجد جامع میبد به شمار آورد که شبستان زمستانی حاجی رجبعلی در قسمت غربی صحن مسجد و احداث مسجد حاجی حسنعلی در بخش شمال شرقی عمارت، از جمله‌ این تغییرات است.

مسجد جامع میبد

ویژگیهای مسجد جامع میبد

قدیمی ترین ساختارهای به دست آمده در مسجد جامع آثار مسجدی است که با طرحی شبستانی در شمالی ترین بخش مسجد معرف تاریخی در حدود سده دوم هجری می باشد.
این مجموعه‌ عظیم و باشکوه تاریخی، از مساحتی حدود سه هزار متر مربع و بخش‌ هایی همچون گنبد خانه، چند شبستان از جمله شبستان زمستانه (گرمخانه) و شبستان تابستانه، ایوان، چندین ورودی، هشتی، مسجد حسنعلی، مسجد امام حسن (ع) و بخش‌ های دیگر تشکیل شده است. در سطح میانی که درواقع حیاط بنا به شمار می ‌آید، می ‌توان طرح طاق ‌نما را که به دفعات تکرار شده است، مشاهده کرد.

معماران و طراحان هنرمند این اثر کهن، گنبد خانه‌ مسجد، شبستان ‌های کناری و نیز ایوان عظیم و رفیع آن را به عنوان مکانی برای استفاده در فصل گرما و مشهور به بخش تابستانه احداث کرده اند که در جهت قبله قرار دارد. در قسمت ‌های دیگر مسجد، شبستان ‌های زمستانی است که به گرم‌ خانه معروف هستند و از ویژگی ‌های آن می ‌توان به در ورودی اصلی این بخش که از سردر نسبتا رفیعی برخوردار است، اشاره کرد. این بخش از سمت کوچه‌ شرقی و با عبور از محوطه‌‌ هشتی، به صحن مسجد منتهی می ‌شود. با گذشت زمان و اضافه کردن بخش ‌هایی به این مجموعه، وسعت آن افزایش یافته و جمعیت بیشتری از مردم را در خود جای می‌ دهد. مسجد حاجی حسنعلی که از لحاظ وسعت، بسیار کوچک ‌تر از مسجد اصلی ساخته شده است، در بخش شمال شرقی مجموعه مشاهده می‌ شود.

مسجد جامع میبد

این مسجد از شبستانی که به سمت شمال تعبیه شده و به مکانی که امروزه به صورت مخروبه و در قسمت پشت مجموعه قرار دارد، متصل می گردد. سازندگان و هنرمندان مسجد جامع میبد، صحنی متشکل از طاق‌ نما را نیز برای این مسجد کوچک در نظر گرفته‌ اند. مسجد دیگری که از آن به مسجد امام حسن (ع) یاد می ‌کنند، در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارد که از گنبد خانه و تعدادی شبستان برخوردار است. طراح این عمارت، در قسمت غرب و شرق دو ردیف شبستان و در بخش شمال، یک ردیف شبستان را تعبیه کرده است. ورودی این مسجد که به مسجد حسنی نیز شهرت دارد، در قسمت شمال شبستان احداث شده است.

احتمالا در دوران گذشته، در قسمت غربی مجموعه، مسجدی وجود داشته که متاسفانه امروزه از آن، هیچ گونه آثری برجای نمانده است. سازندگان این مجموعه‌ عظیم ساختمان و بنای اولیه‌ مسجد را با خشت و گل بنا نهاده اند؛ با توجه به کاوش ‌ها و آثار برجای ‌مانده از بخش‌ های مختلف بنا، مصالح دیگری را نمی ‌توان در آن مشاهده کرد. قسمت ‌هایی همچون پوسته‌ درونی ایوان، پوسته‌ بیرونی گنبد و پیشانی سرپایه‌ های نمای صحن، با طرح‌ های ساده و در عین حال زیبای هندسی، آجرکاری شده اند. کتیبه‌ درب ورودی که از جنس چوب ساخته شده است در محدوده‌ معماری اصیل مسجد مشاهده می ‌شود. در این کتیبه آیه ‌ای از قرآن کریم و تاریخ ۹۱۳ هجری قمری حک شده است. در پیکره‌ درونی محراب نیز بر کتیبه ‌ای از کاشی معرق که در بخش انتهایی گنبد خانه نصب شده است، می ‌توان نام دوازده امام و همچنین تاریخ ۸۶۷ هجری قمری را مشاهده نمود. با توجه به تغییرات و تعمیراتی که در بخش ‌های مختلف ساختمان اولیه‌ مسجد جامع میبد صورت گرفته است، جهت قبله نسبت به جهت قبله‌ مسجد اولیه دچار انحراف شده است.

برخی از کارشناسان معماری و باستان‌ شناسان معتقدند که این مجموعه‌ تاریخی باشکوه و ارزشمند از بخش‌ های دیگری همچون کاروانسرا و آب‌انبار نیز برخوردار بوده که متاسفانه این فضاها امروزه از بین رفته و هیچ اثری از آنها باقی نمانده است.

مرتبط:

یخچال میبد _یادگارهای یزد

میبد ،شهری به قدمت تاریخ

گنجینه ای تاریخی در کوچه پس کوچه های میبد

تالاب برم الوان نگین گردشگری شهرستان بهمئی

این تالاب که ارتفاع آن از سطح دریا حدود یک هزار و صد متر است دارای پوششی گیاهی و انواع پلانکتونهای گیاهی، نی، گز و خارشتر و سایر گونه های نادر گیاهی می باشد.

این دریاچه با مساحتی حدود ۱۵ هکتار و دارای عمقی حدود ۳۰ متر است. در سالهای اخیر برای رفاه حال گردشگران آلاچیق، سکوی نشیمن و سرویس بهداشتی توسط اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان در این مکان ایجاد شده است.

تالاب برم الوان

این تالاب هر ساله خصوصا در افصل بهار و تابستان گردشگران زیادی از اقصی نقاط کشور را به خود جذب می‌ کند.

این تالاب طبیعتی زیبا چشمه های دیدنی و دشتهایی مملو از گلهای رنگارنگ منظره ای بدیع پدید می آورند که دیدار آن را به خاطره ای فراموش ناشدنی برای گردشگران تبدیل می کند.»

آسمان آبی و آفتاب شفاف، سبزی جنگل های گرمسیری، سفره قشنگی از طبیعت در مکان گردشگری جلوه گر شده است.

برم الوان از دو واژه “بَرم” و ” اَلوان” تشکیل شده است که در زبان محلی، برم را معادل دریاچه و الوان را به دو معنای رنگ ها و فراوانی(وَلمون) تعبیر شده با چنین دیدگاهی، این تالاب زیبا را به دریاچه رنگها و یا دریاچه سرشار از آب معنا می کنند.

در طول تاريخ زندگي انسان ها، تالاب ها به عنوان اراضي نامناسب، بي فايده، مضر و بستري براي زندگي وحوش و مأمني براي حشرات ناقل بيماري ها شناخته مي شدند.

تالاب برم الوان

اين تالاب ها باتلاقي تصور مي شدند كه هر كسي در آن پاي بگذارد در كام مرگ فرو مي رود كه مجموعه اين صفات، انگيزه اي براي ستيز دائمي انسان با آن را بوجود مي آورد.

به همين سبب رابطه انسان با تالاب ها هميشه خصمانه و در جهت تخريب آن بوده است.

مهار تالاب ها و تبديل آنها به گستره هاي قابل كشت و كار يا حتي تبديل آن به اراضي باير و رها شده از جمله موفقيت هاي جامعه انساني تلقي مي شد.

با توجه به ظرفيت ها و پتانسيل هاي گردشگری استان اين اداره كل با همکاری اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان در اقدامات كارشناسي و قانوني طي مكاتبه هايي درياچه مورزرد زيلايي شهرستان بويراحمد و برم الوان بهمئي را به منظور ثبت در زمره تالاب هاي ملي و بين المللي به سازمان مركزي معرفي كرده است.

تالاب برم الوان

محيط زيست استان تمام تلاش خود را براي ثبت ملي اين موهب الهي بكار خواهد بست و بارايزني هاي صورت گرفته اميدواريم كه در آينده اي نزديك برم الوان بهمئي به عنوان نخستين تالاب استان ثبت ملي شود.

شهرستان بهمئي با ۴۵ هزار نفر جمعيت در ۳۰۰ كيلومتري ياسوج مركز كهگيلويه و بويراحمد واقع شده است.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

تنگ تامرادی _ یکی از جاذبه‌های کهگیلویه و بویراحمد

راهنمای سفر به کهگیلویه و بویراحمد/اماکن دیدنی / هتل‌ها

پرنده نگری ظرفیت مغفول گردشگری در کهگیلویه و بویراحمد

روستای علم كندی و منطقه قارقالان زنجان

علم كندی به دليل دارا بودن كوه‌های زيبا و سرسبز و منطقه ييلاقی مناسب و سرچشمه گرفتن آب از كوه‌های برفی قارقالان دارای مناظر بسيار زيبا به ‌خصوص در فصل بهار و تابستان است. به‌ دلیل ارتفاع زیاد که تقریبا به حدود ۳۰ هزار متر می‌رسد، بیش از نصف سال سرما و مملو از برف است.

روستای علم كندی

در اینجا بهار با آب شدن برف‌ها در خردادماه آغاز می‌شود و در اوایل تابستان منطقه را زیبا می‌کند. این ییلاقات مرتع فوق‌العاده‌ای برای دام‌ها در فصل تابستان هستند از این‌رو مناطق ییلاقی هر ساله با شروع فصل تابستان مورد استفاده اهالی چندین روستا و عشایر استان‌های آذربایجان ‌شرقی و غربی و منطقه زنجان‌رود قرار می‌گیرد. آن‌ها برای چرای دام‌هایشان به اینجا می‌آیند و چند ماه را تا شروع دوباره فصل سرما در اینجا می‌مانند. در واقع اهالی این روستاها، زندگی نیمه کوچ‌نشینی دارند و برخی از آن‌ها ۲۰ روز در راه هستند تا به ییلاقات برسند.

روستای علم كندی

مسیر روستای علم کندی تا پای کوه قارقالان جزو زیباترین و بکرترین مناطق استان زنجان است.جویبارها و سرسبزی خاص این مسیر، بسیار آرامشبخش و مناسب برای پیاده‌روی است.غارهایی با ارتفاع نامعلوم، چشمه‌هایی با آب سرد و شیرین از مناظر زیبای این مسیر است. ییلاقات علم کندی از آثار ثبت شده است.قارقالان سرزمين ريواس نيز به شمار می‌رود. در اين منطقه ريواس‌های آب‌دار و بزرگی میرويد.

روستای علم كندی

 درختان ميوه مختلف و گياهان معطر و دارويی مانند چای كوهی، كاكوتی، توكلوجه يا همان مرزنجوش، گل‌پر و پونه در اين منطقه كوهستانی سرسبز به وفور يافت میشود. گیاهی به نام ترکی سُوی شبیه شاخه درخت که پوستش را می‌کنند و می‌خورند و به همین دلیل نام سُوی (پوستش را بکن) به آن داده‌اند .

روستای علم کندی در شهرستان ماهنشان در هفته گردشگری با کسب بالاترین امتیاز به‌عنوان برترین روستای گردشگرپذیر انتخاب شد.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

سفر به دودکش جن ماهنشان

زرین غار یکی از زیباترین کشف های زنجان

شیرین سو _سفری به کریدور استان همدان و زنجان

ماجرای عجیبِ خانه تاریخی «صمدیه لباف»

خانۀ ثبت ملی شدۀ چهار ضلعی، بدون رضایت مالک آن، سه ضلع شده، چون یک خیریه در پلاک مجاور آن ساخت و ساز کرده و وقتی مالک از خارج از کشور برگشته و به معاون میراث فرهنگی اصفهان در خصوص نقض عرصه و حریم خانه صمدیه لباف اظهار گلایه کرده، پاسخ شنیده: «برو هر کاری می‌خواهی بکن!»

خانۀ قاجاری صمدیه لباف در اصفهان، خیابان ابن‌سینا، محلۀ دردشت و کوچه میرعلاءالدین قرار دارد و سال ۱۳۸۴ با شمارۀ ۱۳۰۰۳ در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده است اما مالکان پلاک مجاور در ضلع شرقی این خانه با اخذ پروانه ساختمانی برای احداث ساختمان خیریه هیئت فاطمیه شمس، دیوار شرقی این خانه را تخریب و صد درصد در طول این ضلع ساخت‌وساز و به حریم آن تجاوز کرده‌اند؛ این در حالی است که علی‌رغم ثبت این خانه در فهرست میراث ملی، پروانۀ ساختمانیِ صادره از سوی شهرداری منطقه سه اصفهان به تأیید معاونت میراث فرهنگی استان اصفهان هم رسیده است!

بعد از شکایت «رامین اسعدی» و «مسعود رشیدی» (مالکانِ خانه تاریخی صمدیه لباف) نسبت به این تعرض و تصرف عدوانی، دادگاه دستور توقف در ساخت‌وساز این خیریه را صادر کرد. در ادامه و با پیگیری‌های مالکان این خانه تاریخی، اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان که تا آن زمان هیچ‌گونه واکنشی نسبت به تخریب دیوار خانۀ صمدیه لباف از خود نشان نداده بود شکایتی را در خصوص این تخریب تنظیم کرد اما به دلیل عدم توانایی این اداره در ارائۀ مدارک و مستندات و به دلیل استفادۀ دادگستری از کارشناس غیرمتخصص در حوزه میراث فرهنگی یعنی استفاده از کارشناس راه و ساختمان و هم‌چنین به دلیل عدم اعتراض اداره ‌کل میراث فرهنگی استان اصفهان به این اظهارنظر(علی‌رغم اذعان آن‌ها به تاریخی بودن خانه صمدیه لباف و ثبت آن در فهرست میراث ملی)، رأی بدوی دادگاه به برائت پلاک مجاور مبنی بر عدم تخریب دیوار شرقی صادرشده است که جای بسی تعجب دارد.

در بخشی از رأی بدوی شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو اصفهان به تاریخ سوم آبان ماه ۱۳۹۹ آمده است که «با توجه به اینکه دلیلی که وقوع بزه از سوی متهم را اثبات کند وجود ندارد و با عنایت به اینکه حسب نظریه کارشناس که مصون از اعتراض باقی‌مانده است هیچ‌گونه تخریبی از سوی متهم به بنای تاریخی وارد نشده است و با عنایت به انکار مصرانۀ متهم در کلیۀ مراحل تحقیق لهذا دادگاه رأی بر برائت متهم صادر می‌کند و اعلام می‌کند که رأی صادره ظرف مدت بیست روز قابل تجدیدنظر است.»

 

خانه چهار ضلع داشت نه سه ضلع!

«رامین اسعدی» یکی از مالکان خانۀ تاریخی صمدیه لباف، می‌گوید: پنج سال است که این خانه را خریده‌ام، می‌دانستم که خانه مربوط به دوره قاجار و در فهرست آثار ملی ثبت است و به دلیل علاقه‌ام آن را خریدم. این خانه دو پلاک دارد، پلاک ورودی که ۲۹۹۰ است و متراژ آن ۲۸۵ مترمربع است و پلاک ۲۹۹۱ که چسبیده به این پلاک است و ۹۲۸ مترمربع مساحت دارد و دو سند تک‌برگ برای هر کدام به نام من است و دو سند تک‌برگ مشابه نیز به نام شریکم مسعود رشیدی است. یعنی درمجموع من و شریکم مالک حدود سه دانگ و نیم خانه تاریخی صمدیه لباف هستیم و یک حب آن متعلق به آقای عباس صمدیه لباف است و بقیۀ خانه هم مالکین دیگری دارد. دو سال طول کشید تا سند تک‌برگ این خانه را گرفتم و وقتی که به ایران آمدم دیدم ضلع شرقی این خانه را تخریب و صد درصد در آن ساخت‌وساز داشته‌اند! به عبارتی ساختمان موسسه خیریه هیئت فاطمیه اصفهان ضلع شرقی خانه تاریخی صمدیه لباف که دیوار اشتراکی بین دو خانه بوده را از بین برده است! این خانه چهار ضلع داشت، خانه که سه ضلع نبوده است! دقیقاً مشابه دیوار ضلع غربی و با اندک تفاوت، در ضلع شرقی هم وجود داشت ولی الان با خراب کردن صد درصد دیوار ضلع شرقی، این خانه سه ضلع شده است! کارشناسان تائید کرده‌اند که آن‌ها نزدیک به ۲۰ متر به این خانه تجاوز داشته‌اند. میراث فرهنگی چطور به آن‌ها پروانه داده است؟

وی ادامه می‌دهد: این تخلف و تعرض به خانۀ صمدیه لباف حدود یک سال و نیم قبل اتفاق افتاد و من شکایتم را با عنوان تصرف عدوانی ارائه کردم که در نتیجۀ آن پروژۀ ساخت‌وساز این موسسه خیریه فعلاً متوقف‌شده است. زمانی که این تخریب صورت گرفت من ایران نبودم اما آقای صمدیه لباف که شریک مشاعی ما هستند و یک حب از این پلاک را دارند و حتی خانه به نام صمدیه لباف ثبت ملی است، به آن‌ها گفته که چرا دارید دیوار را خراب می‌کنید؟ ولی کوچک‌ترین اهمیتی ندادند و تراکتور آوردند و دیوار را خراب کردند و ستون‌هایشان را احداث کردند. سپس با فشار و پیگیری‌هایی که من انجام دادم اداره میراث فرهنگی اصفهان هم شکایتی را تنظیم کرد و در واقع میراث فرهنگی مجبور شد تا شکایتی تنظیم کند چراکه تا پیش از آن هیچ اقدامی در خصوص این تخریب انجام نداده بود؛ علی‌رغم اینکه این خانه در فهرست میراث ملی ثبت‌شده و کارشناسان رسمی دادگستری در حوزه‌های مرتبط یعنی حوزه ثبت و نقشه‌برداری به ‌صورت مکتوب اعلام کرده‌اند که به خانه صمدیه لباف تجاوز شده است اما دادگاه با استناد به نظر کارشناس غیر مرتبط حوزۀ راه و ساختمان و با توجه به اعتراض نکردن اداره میراث فرهنگی استان اصفهان نسبت به اظهارنظر این کارشناس، رأی بر برائت مالک این ساختمان خیریه صادر کرده است!

 

اظهارنظر کارشناس غیرمتخصص در مورد تاریخی بودن خانه!

در نظریه مهدی حافظ فرقان، کارشناس رسمی دادگستری در حوزۀ راه و ساختمان آمده است که «قبل از اجرای حسینیه، بین خانه تاریخی لباف و حسینیه دیوار مشترک گلی و فاقد هرگونه آثار تاریخی به عرض۸۰ سانتی‌متر و طول موردبحث حدود ۲۱ متر به‌صورت نیمه مخروبه وجود داشته است و در حال حاضر نیز این دیوار با همین مشخصات وجود دارد.»

در  بخش دیگر این نظریه آمده که «خانه تاریخی لباف دارای ساختمان تاریخی در ضلع شمال، ضلع غربی و ضلع شمالی است.» این در حالی است که دیوار ضلع شرقی خانه تاریخی صمدیه لباف تقریباً به ضلع غربی آن مشابه بوده و هر چهار ضلع متعلق به دوران قاجار است و برخلاف نظریۀ این کارشناس، دیوار موجود بعد از تخریب دیوار اشتراکی قدیمی ساخته‌شده است.

هم‌چنین عباس صمدیه لباف زمانی که از شرکای مشاعی این خانه تاریخی است و با پیگیری‌های وی خانه به ثبت ملی رسید، می‌گوید: یک سال و نیم قبل آن‌ها آمدند و تراکتور گذاشتند پشت دیوار، به آن‌ها گفتم چرا تراکتور گذاشتید و خراب می‌کنید؟ به چه مجوزی؟ اما گفتند این‌ها مال حسینیه و امام حسین(ع) است و من هم گفتم امام حسین(ع) این‌طور دستور داده که خانه مردم را خراب کنید؟ دیوار اشتراکی را خراب کنید؟ اصرار من بی‌فایده بود چون مجوز داشتند.

 

تأیید کارشناسان نقشه‌برداری و ثبت، مبنی بر تخریب و تعرض

سید عبدالحسین موسوی الکاظمی کارشناس رسمی دادگستری استان اصفهان در رشتۀ نقشه‌برداری و اطلاعات مکانی در تاریخ بیست و هشتم اسفندماه ۱۳۹۸ در بخشی از اظهارنظر مکتوب خود در خصوص میزان پیشروی پلاک در حال ساختِ ۲۹۹۲ در پلاک مالکان خانه صمدیه لباف، تصریح کرده که «طبق نقشۀ پیوستی در سند تک‌برگ پلاک۲۹۹۰ به علت مسدود شدن راهروی ورودی قدیمی این پلاک، قطعه‌ای به مساحت ۶ و نیم مترمربع از این پلاک از دسترس مالکین آن خارج‌شده است.» وی هم‌چنین در بخشی دیگر آورده است که «طبق نقشه مندرج در سند تک‌برگ۲۹۹۰ در ضلع جنوب شرقی ستون احداث‌شده به میزان ۸/۰ متر به داخل پلاک ۲۹۹۰ پیشروی داشته و در مجموع با تخریب دیوار مشترک قدیمی و احداث ستون‌های قدیمی، حدود ۸ مترمربع از این پلاک به‌صورت یک قطعه مثلثی تصرف‌شده است.

همچنین حسین نوروز از دیگر کارشناسان رسمی دادگستری استان در امور ثبتی نیز در اظهارنظر مکتوب خود در تاریخ سیزدهم آبان ماه ۱۳۹۸ آورده است که «ساختمان موسسه خیریه هیئت فاطمیه اصفهان، مسجد شمس بخشی از عرصه خانه مجاور غربی که به‌عنوان حیاط‌خلوت خانه مذکور بوده بدون اذن و هماهنگی مالکین مجاور غربی با دیوار بلوکی متصرف‌شده است و اظهار شاکیان در بخش ورودی ساختمان آنان دالانی تاریخی وجود داشته که ورودی خانه بوده که بخش اعظم آن در هنگام ساخت ساختمان فاطمیه تخریب و اکنون جزو تصرفات ساختمان فاطمیه گردیده و به‌عنوان قسمتی از راهروی ورودی ساختمان هیئت فاطمیه تلقی می‌شود و از ید تصرف مالکین اصلی پلاک ۲۹۹۰و۲۹۹۱ خارج‌شده است و همچنین دیوار حد شرقی شاکین پلاک‌های فوق که دیوار اشتراکی بوده بدون اذن و هماهنگی تخریب گردیده است.»

 

چرا میراث فرهنگی پروانه را تأیید کرد؟ چرا شکایت نکرد؟

مالک خانه صمدیه لباف با بیان اینکه هم‌اکنون این پروژه با طرح شکایت وی با عنوان تصرف عدوانی، در شعبه سه بازپرسی و شعبه پنج حقوقی توقیف است، تصریح می‌کند: سؤال من اینجاست که اولاً چطور میراث فرهنگی به آن‌ها پروانه داده است درحالی‌که می‌داند این خانه ثبت ملی است!؟ شخص آقای طاهری معاون میراث فرهنگی نقشه‌هایی که شهرداری داده را چطور تائید کرده که در صد درصد طول این خانه ساخت انجام داده‌اند!؟ وقتی من با آقای طاهری صحبت کردم من را از دفترش بیرون کرد و گفت برو هر کاری می‌خواهی بکن و به هر ارگانی هم می‌خواهی شکایت کن که من هم رفتم بازرسی شکایت کردم.

اسعدی به‌ عنوان دومین سؤال می‌پرسد: چرا تا آن زمان که من شکایت نکرده بودم میراث فرهنگی هیچ‌گونه اقدام و شکایتی علیه چنین تخلفی در مورد خانۀ ثبت ملی انجام نداده بود!؟ اگر من یک سال و نیم پیش در شعبه سه بازپرسی پروژه را متوقف نکرده بودم آن‌ها ساخته بودند و ارتفاع گرفته و حتی از کتیبه این خانه هم بالاتر رفته بودند. چطور این اتفاق افتاده است!؟ چطور ما یک میخ به دیوار میراثی بزنیم میراث فرهنگی قیل کشان می‌آید اما حالا چنین دیواری زده‌اند و ستون‌های ساختمانشان را در خانۀ تاریخی احداث کرده‌اند اما میراث فرهنگی تا زمانی که من شکایت نکرده بودم هیچ شکایتی نکرد!؟ من به‌عنوان مالک شکایت تصرف عدوانی را انجام دادم و محکوم هم می‌شوند چون کارشناس سه‌نفره هم گفته نزدیک به ۲۰ متر به این خانه تجاوز شده است اما سؤال بعدی من این است که چطور تا آن زمانی که من شکایت نکرده بودم میراث فرهنگی هیچ اقدامی نکرده بود!؟

وی می‌افزاید: سؤال بعدی من این است که چرا زمانی که میراث فرهنگی با پیگیری‌های من مجبور به شکایت از این ساخت‌وساز شد و شعبه پنج بازپرسی هم آن‌ها را محکوم کرده و برایشان قرار مجرمیت صادر کرده و بعد شعبه ۱۰۱ کیفری دو استان اعلام کرد که کارشناس بیاید چرا کارشناس ساختمانی گذاشته‌اند!؟ مگر خانۀ میراثی کارشناس ساختمان می‌خواهد؟ خانه میراثی کارشناس نقشه‌بردار و کارشناس ثبت و کارشناس میراث فرهنگی می‌خواهد. روی چه حسابی کارشناس ساختمانی گذاشتند!؟ کارشناس ساختمانی زده زیر تاریخ و ارزش این خانه و گفته اصلاً این خانه ارزش تاریخی ندارد! این خانه ثبت میراث ملی است. اگر ارزش تاریخی دارد پس چرا میراث فرهنگی روی نظریه کارشناس که نوشته این خانه ارزش تاریخی ندارد و این دیوار اصلاً مهم نیست چرا اعتراضی نکرد و آن‌ها توانسته‌اند در دادگاه ۱۰۱کیفری دو برائت بگیرند!

 

چرا میراث فرهنگی به اظهارنظر کارشناس راه و ساختمان اعتراض نکرد!

اسعدی می‌گوید: من به‌عنوان مالک، شکایت تصرف عدوانی کردم و به نتیجه می‌رسم، ولی می‌خواستم ببینم شکایت میراث فرهنگی که با پیگیری‌های خودم شکایت کرد به چه نتیجه‌ای رسیده که متوجه شدم کارشناس راه و ساختمان آمده و ارزش این خانه را زیر سؤال برده و میراث فرهنگی و شخص آقای طاهری معاون میراث هیچ اعتراضی نکرده است! دادگاه هم گفته چون میراث فرهنگی به نظر کارشناسی اعتراضی نکرد و مصون از اعتراض ماند، لذا رأی برائت داده. خواست خدا بود که من نتیجۀ این رأی را بفهمم و خودم اقدام کنم و همراه با شریکم آقای مسعود شیرانی به دادستانی نامه نوشتم و قرار است دادگاه به‌عنوان مدعی‌العموم وارد میدان بشود. چون میراث اعتراضی نکرده و اگر می‌خواستند اعتراضی بکند روی نظریه کارشناس تابه‌حال این کار را انجام داده بودند. من چند جهت را می‌توانم ساپورت کنم که اگر من متوجه نشده بودم مصون از اعتراض می‌ماند.

مالک خانۀ ثبتی صمدیه لباف ادامه می‌دهد: من رفتم اداره بازرسی استان شکایت کردم که اولاً به چه حقی میراث فرهنگی آمده نقشه‌ای که این خانه دارد را تائید کرده است؟ حتی برای خانه‌های معمولی هم سرتاسر دیوار را اجازۀ ساخت نمی‌دهند این‌که خانۀ میراثی است. دوم اینکه به چه حقی میراث فرهنگی به آن‌ها مجوز ساخت با ارتفاع بلند کنار خانه میراثی ثبت ملی را داده است؟ شخص آقای طاهری نقشه‌های آن‌ها را تائید کرده است که به آن‌ها پروانه داده است، به چه مجوزی!؟ مورد دیگر اینکه چطور میراث فرهنگی تا زمانی که من به‌عنوان مالک تصرف عدوانی را شکایت و پیگیری نکردم برای چنین تخلف اظهر من الشمسی اعتراض و شکایت نکرده است!؟ چهارمین سؤال من این است که چطور به نظریۀ کارشناسی اعتراض نشده و اگر دوباره من پیگیری نکرده بودم رأی برائت آن‌ها قطعی می‌شد!؟

 

معاون میراث فرهنگی می‌گوید صلاح دانستم پروانه‌شان را تأیید کنم!

اسعدی با تأکید بر اینکه خانه صمدیه لباف در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است، می‌گوید: آقای طاهری معاون میراث فرهنگی، اگر این خانه تاریخی نیست به من اعلام کن من بولدوزر بگذارم بروم بالا. ولی اگر ثبت تاریخی و ملی است این طریق پیگیری کردن است!؟ به چه مجوزی چنین ارتفاعی را دادید!؟ به چه مجوزی به نظر کارشناسی اعتراضی نکرده‌اید!؟

اسعدی با اشاره به صحبت‌های معاون میراث فرهنگی، تصریح می‌کند: وقتی به آقای طاهری اعتراض کردم که چطور چنین نقشه‌هایی را تائید کردید، چطور در کنار خانه‌ای که ثبت ملی است ساخت‌وساز با این ارتفاع را تائید کردید، چطور دیوار خانه را خراب کرده‌اند و صد درصد ساخت در خانه تاریخی انجام دادند، چطور به نظریه کارشناس ساختمان که گفته این خانه ارزش تاریخی ندارد اعتراض نکردید، او گفت به تو مربوط نیست حتماً یک صلاحی می‌دانستم و من را از دفتر بیرون کردند. من بعد از شکایت با شما که خبرنگار هستید تماس گرفتم و می‌خواهم جوابم را از مسئولان کشور بگیرم. من این موضوع را جهانی می‌کنم.

مالک خانه صمدیه لباف می‌افزاید: اگر هر فردی در اینترنت جستجو کند نوشته‌شده که خانه صمدیه لباف از جاذبه‌های گردشگری اصفهان است. اما چه خوب شد ما جاذبۀ گردشگری اصفهان را دیدیم! حمایت میراث فرهنگی را دیدیم! شکایت نکردنش را دیدیم! اعتراض نکردنش را دیدیم! اگر کسی یک میخ در دیوار میراثی بزند میراث فرهنگی قیل کشان نیروی یگان می‌فرستد اما این آقای صمدیه توی سرش زد و گفت این دیوار را خراب نکنید اما هیچ‌کس محلش نگذاشت تا من آمدم و شکایت کردم! چرا باید این‌طور باشد؟

وی تأکید می‌کند: ازنظر مادی به نفع من است که بگویند اینجا میراثی نیست، به خدا متری سه میلیون می‌شود متری ده میلیون تومان و اینجا را می‌سازم و شش طبقه هم بالا می‌روم اما من دارم توی سرم می‌زنم به خاطر میراث این شهر، به خاطر میراث این مملکت، به خاطر حفظ جاذبۀ گردشگری اصفهان. یک توریست بیاید اصفهان و این صحنه را ببیند که دیوار خانه تاریخی را خراب کرده و بالا رفته‌اند چه می‌گوید!؟

 

این خانه، تاریخی نیست!؟

اسعدی با ذکر نقل‌قولی از معاونت اداره میراث فرهنگی استان اصفهان، می‌افزاید: پیش‌ازاین ماجرا و در خصوص موضوع دیگری آقای طاهری معاون میراث فرهنگی یک‌بار گفته بود که «یک‌زمان یک دیوار نصفه یکجا ریخته است و ما آن را تاریخی حساب می‌کنیم.» این دقیقاً جمله آقای طاهری است. حالا این خانه، تاریخی نیست!؟ خانه‌ای که ثبت ملی است! من کارم ساخت‌وساز است اما چه موقع دیده‌اید که چنین پروانه‌ای با صد درصد ساخت در طول خانه و با این ارتفاع تائید شود؟ آیا در مورد این خانه با کتیبه و ستون که تمام قسمت‌هایش در یک دوره ساخته‌شده است می‌توانیم بگوییم یکجایش تاریخی است و یکجایش نه؟!

وی همچنین به تخلف استفاده از کارشناس راه و ساختمان به‌جای کارشناس متخصص در امور میراث فرهنگی برای تشخیص تاریخی بودن خانۀ صمدیه لباف اشاره‌کرده و می‌گوید: این کارشناس تخلف کرده است، چون در چیزی که در حیطۀ تخصصش نیست نظر داده است. آقای کارشناس چطور نظر داده که این دیوار ارزش تاریخی دارد یا ندارد وقتی آقای طاهریِ معاون در جای دیگری گفته اگر یک دیوار نصفه هم باشد و ریخته هم که باشد ارزش تاریخی دارد!؟ کدام این حرف‌ها درست است!؟ آقای طاهری اگر این حرف درست است چرا به نظر این کارشناس اعتراضی نکردی!؟ اصلاً چرا باید کارشناس ساختمان در مورد تاریخی بودن خانه نظر بدهد درحالی‌که به کارشناس نقشه‌بردار و ثبت نیاز است، به کارشناس میراث فرهنگی نیاز است.

 

میراث فرهنگی به نظر کارشناس خود نیز اهمیت نمی‌دهد!

نکتۀ دیگر این است که کارشناس اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان نیز در تاریخ هفدهم مردادماه ۱۳۹۸ از خانه صمدیه لباف بازدید داشته و این گزارش به ناصر طاهری معاونت میراث فرهنگی ارسال‌شده است؛ ضمن اینکه این گزارش در تاریخ نوزدهم مردادماه ۱۳۹۸ با تأیید و امضای فریدون الهیاری رئیس اداره کل میراث فرهنگی صنایع‌دستی و گردشگری استان اصفهان ضمیمۀ شکایت مالکان شده است. در این گزارش آمده است که «در ساخت‌وساز انجام‌شده علاوه بر تصرف دالان ورودی خانه تاریخی صمدیه لباف، بخشی از عرصۀ آن به‌منظور ستون گذاری و ساخت دیوار به تصرف ساخت‌وساز هیئت فاطمیه درآمده است. همچنین حیاط‌خلوت این خانه تاریخی نیز بدون هماهنگی با مالک به‌منظور استقرار کارگران با دیوارکشی بلوکی جدا و به تصرف مجریان درآمده است. در بخش ورودی دالانی تاریخی وجود داشته که توسط ساخت‌وساز هیئت فاطمیه بخش‌هایی از آن تخریب و برخلاف وضعیت اصیل، راه ورودی آن به خانه صمدیه مسدود شده است.»

در بخشی دیگر از این گزارش آورده شده است که «به‌طورکلی کل دیوار شرقی حیاط کاملاً تخریب‌شده است. ادامۀ این روند آسیب‌های سازه‌ای جدی‌تری را متوجه این خانه تاریخی خواهد کرد. شایان‌ذکر است ساخت جدید در حریم درجه‌یک بلافصل خانه به‌صورت صد درصد ساخت در حال اجرا بوده و ارتفاع ستون‌ها و سازۀ اجرا شده در حدود ۸ سانتی‌متر است. دیوار شرقی یکی از اتاق‌های این خانه با ستون گذاری هیئت فاطمیه در عرصه این بنا تخریب‌شده و عملاً ستون و دیوار این بخش در عرصه خانه تاریخی اجرا شده است.»

بر اساس این گزارش نیز ریاست و معاون میراث فرهنگی استان اصفهان به‌طور کامل در جریان تخریب و تعرض به خانه صمدیه لباف قرار داشته‌اند. بااین‌وجود علاوه بر اینکه این اداره کل در زمان تخریب و تعرض به خانه تاریخی صمدیه لباف هیچ اعتراض و شکایتی را تنظیم نکرده بوده، حتی بعدازاینکه با پیگیری و ارائۀ مستندات مالکان در این خصوص مجبور به شکایت شدند  باز هم علی‌رغم اظهارنظر مکتوب کارشناس خود که به رؤیت و امضای معاون و ریاست این اداره نیز رسیده بود، نسبت به نظری که کارشناس غیر مرتبط دادگستری با تخصص راه و ساختمان دربارۀ خانه صمدیه لباف داده بوده  هیچ‌گونه اعتراضی نداشته‌اند و این مسئله جای بسی تعجب دارد.

منبع:ایسنا

برج خلعت‌پوشان یادگاری از آیین کهن خلعت‌پوشی

به گفته تاورنیه در این دوره چاپار خان یا حاکم، به محض آگاهی از ارسال خلعت، تا یکی دو فرسخ آن‌سوتر از خلعت‌پوشان (محل پوشیدن خلعت) می‌رفتند و وضع و محل حاملان خلعت را لحظه به لحظه گزارش می‌کردند تا حاکم و همراهان در لحظه ورود حاملان خلعت، در محل حاضر باشند. همراهان حاکم با ساز و نقاره از حاملان خلعت شاه استقبال می‌کردند و حاکم به محض دیدن خلعت از اسب پایین می‌آمد و کرنش می‌کرد و پس از دعا برای سلامت شاه، خلعت می‌پوشید. آنگاه در میان استقبال جماعت وارد شهر می‌شد، به عمارت سلطنتی می‌رفت و در آستان درِ عمارت نیز شاه را دعا می‌کرد. سپس به خانه‌اش بازمی‌گشت و مردم دسته دسته به او تبریک می‌گفتند، همین آداب و تشریفات، با شاخ و برگ بیشتر، در دوره قاجار هم تداوم یافت.

سرجان مالكُلم نیز در كتاب خود به نام تاریخ ایران درباره مراسم خلعت پوشان می‌نویسد: «چون وضع حكومت چیره بر ایران چنان است كه می‌بایست در هر امری ملاحظه شئونات سلطنت بشود بسیاری از آیین‌ها در ایران از این سبب رواج یافته است.

برج خلعت‌پوشان

هر چیز كه نام پادشاهی بر آنست یا از آن شاه است باید با احترام و آزرم با آن عمل نمایند و به گونه ویژه‌ای ادای لوازم آداب كنند، برای نمونه اگر خلعتی از سوی پادشاه به حكام بلد یا كسی دیگر حتی شاهزادگان خانواده پادشاهی فرستاده شود، باید به مسافت چند میل به پیشواز آن رفته با سپاسگزاری بسیار خلعت را بپوشد آن گونه كه هر استان حاكم نشینی جای ویژه‌ای در بیرون شهر دارد كه آن را خلعت پوشان گویند. خلعت پوشان حدوداً ۴ مایل بیرون شهر قرار دارد.»

دارالسلطنه تبریز در دوره قاجاریه در میان شهرهای ایران موقعیتی ممتاز داشت. این موقعیت تابع رابطه سیاسی-اقتصادی ایران با جهان پیرامون بود که به تبریز موقعیت سیاسی و اقتصادی ویژه ای می بخشید.

یکی از معروف ترین باغ های دارالسلطنه تبریز در دوره قاجاریان باغ خلعت پوشان است. این باغ در آن دوره که تبریز شهر ولیعهد نشین بود، اهمیت بسیار داشت.

عمارت آجری زیبای برج خلعت‌پوشان واقع در این باغ به عنوان یكی از جاذبه‌های گردشگری تبریز در جنوب منطقه كركج در ۵ كیلومتری مركز این شهر و در جوار رودخانه میدان چایی واقع شده است.

برج خلعت‌پوشان

علت نام‌گذاری این برج به برج خلعت‌پوشان برگزاری مراسم اهدای خلعت توسط ولیعهدان مقیم در تبریز به مردم و یا حکام و سایر شاهزادگان بود. این مراسم اغلب در طبقه آخر برج برگزار می شد و ولیعهدی که در تبریز اقامت داشت در این مراسم خلعت یا انعام شاهی و یا حتی برخی نشان ها و مقامات دولتی را به افراد اهدا می کرد. البته این مراسم با تشریفات بسیاری برگزار می شد و افراد دریافت کننده انعام و یا خلعت و یا حتی نشان های دولتی در روبروی درب برج به انتظار می ایستادند. این افراد با هدایای گران قیمتی همچون عبایی ترمه به تن و شمشیرهایی جواهر نشان به کمر که از دست ولیعهد دریافت می کردند در حرکتی نمادین و به پاس قدردانی از الطاف ملوکانه به سمت عالی قاپو حرکت کرده و بر درگاه آن بوسه می زدند.

آخرین مراسم اهدای خلعت در سال ۱۳۳۰ ه.ق در این برج صورت گرفته است. در این دوران صمدخان مراغه ای حکمران تبریز بوده است. این برج در سه طبقه و شبیه یک منشور ساخته شده که قاعده کثیر الاضلاع این برج دارای ۱۶ ضلع است.

برج در نمای بیرونی خود با طاق نماهایی آجری در هر یک از اضلاع آراسته شده است و در طبقه دوم دو پنجره وسیع با شیشه های رنگی زیبا به چشم می خورد. برج با قطر ۹,۵ متری در میان محوطه سرسبز و درختکاری شده قرار داشته و آنطور که به نظر می رسد در دوران آبادانی خود یکی از زیباترین چشم اندازهای اطراف تبریز را داشته است.

برج خلعت‌پوشان

بر اساس سفر نامه هایی که در دوره حکومت قاجاریه نوشته شده، پیرامون برج خلعت پوشان استخری قرار داشته که با گذر از پل، ورود به داخل ساختمان میسر می‌شد. در طبقه سوم برج کنگره ای به شکل دندانه بنا شده است که در قدیم محل برگزاری مراسم خعلت پوشی بود.

حفظ بنای عمارت خلعت پوشان تبریز به عنوان شاهدی از یک سنت قدیمی و منحصر به فرد به عنوان باز مانده ای از نسل کهن آیین های ایرانی به حق ضروری است. بنای خلعت پوشان در تاریخ ۱۲/۰۲/۷۷ و به شماره ۲۰۱۰ توسط وزارت میراث فرهنگی به عنوان اثر تاریخی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان شرقی به عنوان متولی اصلی صیانت و حفاظت از مواریث تاریخی، مرمت و سامان‌دهی برج تاریخی خلعت پوشان تبریز را که از جمله مهم‌ترین پروژه‌های مرمتی این اداره‌کل محسوب می‌شود در سال‌های اخیر به‌صورت مداوم در کاری خود قرار داده است.

طی سال‌های مذکور اقداماتی نظیر استحکام‌بخشی بنا، دوخت و دوز ترک‌های ایجادشده در طاق‌های طبقه همکف، مرمت مقرنس‌های گچی و تزئینات گچی وابسته به معماری، بازسازی درب‌های ورودی و ارسی‌های طبقه همکف، احیا و بازسازی طاقچه‌های دارای قطاربندی و مقرنس‌کاری و نیز شومینه‌های آجری، بازسازی و اجرای کف اصلی بنا در داخل طبقه همکف، کاوش در راستای به دست آوردن خطوط معماری استخر دور تا دور بنا، ارائه طرح مرمت و بازسازی گنبد طبقه اول و استخر محوطه و همچنین اجرای مکان صحیح پل دسترسی برج تاریخی انجام شده است.

طی سال جاری اقدامات پایانی حفاظت و مرمت برج تاریخی برج خلعت‌پوشان تبریز در حال اجرا است که در این راستا بازسازی استخر محوطه، مرمت و بازسازی طبقه اول، مرمت و نصب در ب و پنجره‌های طبقات انجام خواهد شد.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

قاری کورپوسو _پل چراغ تبریز

باغ گلستان _باغ گل تبریز

همه چیز درباره ی ارگ علیشاه تبریز

روایتگری تاریخ در موزه باستان‌شناسی گرگان

نقش حیاتی موزه‌ها در جوامع بشری نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب‌ترین پدیده‌های فرهنگی است.موزه‌ها از معدود مراکز حفظ یادگاران نسل گذشته هستند. هر یک از این اشیا در عین بی‌زبانی به هزار زبان سخن می‌گویند.
موزه باستان‌شناسی گرگان در سال ۱۳۵۵ خورشیدی با عنوان «موزه سنگ مزار» آغاز  به کار کرد و در بهمن‌ماه سال ۱۳۶۷ با افزوده شدن مجموعه ارزشمندی از اشیای باستانی، با نام موزه باستان‌شناسی به کار خود ادامه داد.

موزه باستان‌شناسی گرگان
این موزه از سال ۱۳۹۱ تحت مرمت و بهسازی قرار گرفت و درنهایت مورخ ۱۷ خردادماه ۱۳۹۶ خورشیدی با فرم و محتوای جدید فعالیت خود را از سر گرفت.
با ورود به حیاط موزه به‌عنوان بخش نخست بازدید و ورودی آن، سنگ مزارها و خمره‌های سفالی و صندوقچه‌های چوبی را می‌توان مشاهده کرد.بازدیدکنندگان می‌توانند در این بخش با انواع سنگ مزارهای دوره اسلامی (از سده ۹ ه.ق تا عصر حاضر) از جمله ریشه‌ای، صندوقچه‌ای و گهواره‌ای و به‌علاوه با اهمیت جایگاه مذهبی، اعتقادی و هنری آن‌ها نزد مردم منطقه آشنا شوند.
سالن اصلی موزه از لحاظ محتوایی شامل بخش‌ها و موضوعات مختلفی است که با ۱۹ ویترین، ۲۵ تابلو و بخش اتاق پژوهش پذیرای بازدیدکنندگان است.
در موزه باستان‌شناسی گرگان درمجموع ۲۳۲ شی‌ء باستانی ارزشمند متعلق به دوره‌های مختلف تاریخی از حدود ۷۵۰۰ تا ۱۰۰ سال قبل (دوره‌های پیش‌ازتاریخ و تاریخی اسلامی) در ویترین‌ها در معرض نمایش قرار گرفته‌اند که شامل ظروف و اشیای سفالی، فلزی، سنگی، شیشه‌ای، گلی، سکه‌ها و نسخه خطی است.

موزه باستان‌شناسی گرگان
ویترین‌ها در مجموعه موزه باستان‌شناسی گرگان متناسب با موضوعات و دوره‌های گوناگون ارائه‌ شده‌اند که به ترتیب به‌صورت دوره نوسنگی و مس، دوره برنز و اشیای منتخب مجموعه تپه بازگیر مینودشت، دوره آهن، دوره هخامنشی‌ـ‌اشکانی، دوره ساسانی و به‌ویژه دیوار بزرگ گرگان، سکه‌های دوره‌های پیش از اسلام و دوره اسلامی، نسخه خطی (دوره قاجار)، دوران اسلامی شامل شش بخش سده‌های اولیه، سده‌های میانی، سده‌های متأخر اسلامی، ظروف شیشه‌ای، ظروف فلزی و کاشی‌های تزئینی نمایش داده‌ شده‌اند.
یکی از بخش‌های نوین و کاملاً به‌روز موزه باستان‌شناسی گرگان، اتاق پژوهش است که در راستای اهداف بزرگ آموزشی و پژوهشی موزه به‌صورت یک بانک اطلاعاتی عمل کرده و اطلاعات کامل‌تر و تخصصی‌تر در مورد موضوعات تاریخی‌ـ‌باستان‌شناسی، اشیای موجود در ویترین‌ها و محتویات تابلوهای موزه را در اختیار بازدیدکنندگان به‌ویژه دانشجویان و دانش‌آموزان و متخصصان رشته‌های مختلف قرار می‌دهد.

موزه باستان‌شناسی گرگان
پژوهشگران علاقه‌مند به این حوزه، می‌توانند با مراجعه به این سامانه پژوهشی و مطالعه مقالات و داده‌های علمی به‌روز هم بر دامنه دانش عمومی خود افزوده و هم با صلاحدید شورای پژوهشی موزه، در قالب ارائه و بارگذاری مقالات و پژوهش‌های علمی‌ـ‌تخصصی، بر محتویات بانک اطلاعات موزه بیفزایند.
یکی از مهم‌ترین و آموزشی‌ترین امکانات موزه باستان‌شناسی گرگان که باعث می‌شود مراجعه‌کنندگان بیش ‌از پیش با تاریخ استان گلستان و محوطه‌های باستان‌شناسی آن آشنا شوند، بخش مانیتور سالن اصلی موزه است که با وجود یک صفحه ‌نمایش بزرگ همه‌روزه و در تمامی ساعات بازدید، مستندهای تاریخی و آموزشی به‌ ویژه مستند دیوار بزرگ گرگان، برای بازدیدکنندگان پخش می‌شود و بر ارزش‌ها و جنبه‌های آموزشی و سمعی و بصری موزه می‌افزاید.
موزه باستان‌شناسی گرگان واقع در خیابان شهدا، چهارراه امام‌زاده واقع‌ شده است.

منبع:میراث آریا

مرتبط:

روستای جهان نما _قطب گردشگری گرگان

آشنایی با جنگل النگدره | بهشت پاییزی گرگان

دیوار گرگان ،دیواری به قدمت دیوار چین

حمام شیخ _قدیمی ترین حمام در نخستین شهر شطرنجی ایران

شهر سلماس در ۹۰ کیلومتری شمال ارومیه واقع شده و از شهرهای تاریخی و کهن آذربایجان غربی به شمار می رود. قدمت شهر کنونی سلماس به سال ۱۳۰۹ بر می گردد و قبل از آن در زمان قاجار به دیلمان معروف بود.

بعلت فرار گرفتن این منطقه بر روی خط زلزله در سال ۱۳۰۹ زلزله شدیدی دیلمانی را که دارای بناهای ازرشمندی چون بازار سرپوشیده ، حمام و مساجد قدیمی با معماری اسلامی بوده با خاک یکسان می کند. بعد از زلزله شهر جدید در ضلع شمال غربی دیلمان شهر جدید با طرحی جدید احداث می شود.

حمام شیخ، این مجموعه فرهنگی بی نظیر پس از زلزله سال ۱۳۰۹ در زمان حکومت رضاخان در بخش جدید شهر با معماری سنتی ایرانی به همت مرحوم محمد تسوجی بنا شده و در سال ۱۳۱۲ مورد بهره برداری قرار گرفته است.

حمام شیخ

حمام شیخ به لحاظ معماری اثری ارزشمند و منحصر به فرد است که در مرکز شهر سلماس واقع شده و در جوار آن بازار شهر، مساجد و منازل مسکونی قرار گرفته است.

با توجه به اینکه حمام توسط شخصی به نام «حاج شیخ مجتبی انتظاری» معروف به شیخ اداره می شده است، بعدها به نام حمام شیخ شهرت یافت و تا سال ۱۳۶۴ مورد استفاده بوده است.

حمام شیخ

حمام شیخ دارای پلان مستطیل شکل بوده و مساحتی بالغ بر ۸۶۰ متر مربع دارد. پی بنا با سنگ های معدنی و دیوارها با آجر و سنگ کار شده و طاق و گنبد پوششی آن از آجرهای چهار گوش است. حمام شیخ دارای هفت گنبد پوششی بوده و بزرگترین گنبد آن گنبد سربینه (رختکن) نیز هست.

در سال ۱۳۷۹ به کوشش سازمان میراث فرهنگی به  شماره «۳۴۷۵» در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و پس از پنج دوره مرمت و بازسازی در حال حاضر به عنوان مجموعه فرهنگی -هنری مورد استفاده قرار می گیرد.

منبع:ایسنا

مرتبط:

آشنایی با موزه ارومیه

کلیسای هفتوان _نمادی باقی مانده از دوره صفوی

پیست اسکی خوشاکو آذربایجان غربی