یک دیوار و هزار درس

طی روزهای گذشته، تصویر یکی از دیوار های کاشان که در آن، بخشی از یک خانۀ تاریخی با خوش‌سلیقگی حفظ‌ شده بود، در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفت؛ طراح این اثر که مرمتگر سرای عامری‌ها نیز هست، دربارۀ روند شکل‌گیری فرهنگ مرمت در کاشان، حرف‌های جالبی برای گفتن دارد.

سید اکبر حلّی، معمار مرمت بناهای تاریخی که سال ۲۰۱۶ نامزد نهایی دریافت جایزۀ معماری آقاخان شده می‌گوید: سال ۱۳۷۴ که مرمت سرای عامری‌ها را آغاز کردیم، یک خانۀ ۶۰۰ متری کنار آن خراب‌شده بود و شهرداری به‌منظور تسطیح، قصد داشت بقایای آن را از بین ببرد. وقتی لودر داشت به سمت بخشی از دیوار این خانه می‌رفت، از آن‌ها خواستم دست نگه‌دارند و شهردار وقت کاشان که عضو هیأت امنای مرمت و بازسازی بناهای تاریخی کاشان بود، به من گفت «دست بردار، این دیوار را برای چه می‌خواهی نگه‌داری؟» گفتم حیف است، جزئیات زیبایی دارد و برای آن برنامه دارم. گفت «ما روی این کار هزینه نمی‌کنیم»، گفتم عیبی ندارد و با همفکری مهندس عمرانی اصفهانی با ایجاد یک قاب دور دیوار، آن را حفظ کردیم. دست آخر هم هزینه را شهرداری پرداخت کرد! اما کار جالبی شد. ابتدا همه ما را مسخره می‌کردند ولی بعد از مدتی دیدند که توریست‌های خارجی چقدر از این قاب استقبال می‌کنند.

او یادآور می‌شود: همین کار را مقابل هتل راهب کاشان هم انجام دادیم. یک خانۀ تاریخی درست روبروی این هتل خراب‌شده بود و عده‌ای قصد داشتند آن را به سرویس بهداشتی هیأت محله تبدیل کنند. چون این کار به هتل راهب ضربه می‌زد، خانه را خریدیم و بخش باقیماندۀ  دیوار آن را قاب کردیم.


بخشی از دیوار پر نقش و نگار یک خانۀ تاریخی تخریب شده که توسط اکبر حلی حفظ شده است.

«در دهۀ هفتاد برای مرمت بناهای تاریخی کاشان باید می‌جنگیدیم؛ فرهنگ مرمت و احیا مرده بود.» حلّی، با بیان این جمله ادامه می‌دهد: ما آن زمان عضو کارگروهی با مدیریت حسین محلوجی بودیم که مرمت خانۀ عباسیان، طباطبایی‌ها، عامری‌ها و… را بر عهده داشت و از چپ و راست پیغام می‌رسید شما دیوانه‌اید که پول بیت‌المال را خرج خشت و گل می‌کنید! حتی رسماً در سخنرانی‌هایشان گفتند که خانه طباطبایی‌ها را صاف کنید و به جای آن پنجاه خانۀ کوچک بسازید!

او تصریح می‌کند: سرای عامری‌ها که همین چند روز پیش به‌عنوان یکی از ۲۵ هتل برتر خاورمیانه توسط تریپ ادوایزر معرفی شد، دهه هفتاد وسط خیابان علوی افتاده بود. ما بخشی از حوض‌خانۀ آن را کف خیابان پیدا کردیم و ساختیم. مردم هم طومار نوشتند و راهپیمایی کردند که چرا می‌خواهید خیابان را ببندید! از ما به جاهای مختلف شکایت کردند. ما هم باید مرمت می‌کردیم، هم مبارزه می‌کردیم و هم فرهنگ‌سازی.

این معمار مرمت بناهای تاریخی توضیح می‌دهد: کار به جایی رسید که استاندار وقت اصفهان با ما تماس گرفت و گفت مردم شکایت کرده‌اند و اگر کار را متوقف نکنید شخصاً با بولدوزر خانۀ عامری‌ها را خراب می‌کنم! خاطرم هست که یک شب هم در مسجد محله گفته بودند این‌ها قصد دارند با این کار (مرمت) پای بیگانه‌ها را به دارالمؤمنین کاشان باز کنند و چه و چه.خلاصه جو بدی علیه ما شکل گرفته بود.

حلّی می‌گوید: فردا شب رفتم مسجد و به آن روحانی گفتم اجازه بدهید من هم چند دقیقه بین دو نماز حرف بزنم و از کارم دفاع کنم، اگر قانع نشدید از فردا مرمت را تعطیل می‌کنیم. قبول کردند و بین دو نماز گفتم آمریکا علیه ما تبلیغ می‌کند، اما ما این خانه‌ها را مرمت می‌کنیم که مردم جهان بیایند و ببینند چه فرهنگ و تمدن غنی‌ای داریم. گفتم که کشور فرانسه، چهار برابر فروش نفت ما، از گردشگری کسب درآمد می‌کند و اگر ما نتوانیم با این داشته‌ها گردشگر جذب کنیم و درآمدزا باشیم، گدا می‌شویم؛ اگر هم گدا شدیم تو سری خور بیگانه‌ها می‌شویم. گفتم خارجی‌ها همه‌چیز دارند جز این سرمایه‌ها که مختص ماست و باید قدرش را بدانیم.

«نتیجه چه شد؟» مؤلف کتاب «گره‌ها و قوس‌ها در معماری اسلامی» در پاسخ به این سؤال اظهار می‌کند: با بیان این حرف‌ها روحانی مسجد دستش را بالا برد و گفت حق با شماست. مردم هم راضی شدند. کم‌کم فرهنگ مرمت جا افتاد، سیل گردشگر به سمت این خانه‌های تاریخی سرازیر شد و حتی افرادی که می‌خواستند ساختمان جدیدی بسازند، علاقه‌مند شدند به جای سبک‌های غربی از عناصر معماری ایرانی_اسلامی در بناهایشان استفاده کنند. جالب این‌که همان کسانی که با ما مخالفت می‌کردند، شروع به خرید خانه‌های تاریخی و مرمت آن کردند و به‌این‌ترتیب، انقلاب مرمت در کاشان شکل گرفت.

blank
نمایی از سرای عامری‌ها که توسط اکبر حلی مرمت شده است.

این معمار باسابقه می‌گوید: خوشبختانه کاشانی‌ها فرهنگ حفظ خانه‌های تاریخی را پیدا کرده‌اند و با چنگ و دندان این بناها را حفظ می‌کنند. هفتۀ گذشته فردی از من دعوت کرد که بروم و خانۀ تاریخی او را ببینم تا برای مرمتش برنامه بریزم. رفتیم کوچۀ دربند مخبر، کنار مسجد آقابزرگ و یک در را باز کرد که فقط چند پایه در آن بود. گفتم خانۀ تاریخی کو؟ گفت «همین است!» گفتم این‌که هیچ‌چیزی از آن باقی نمانده، گفت «چطور سرای عامری‌ها را که بدتر از این بود مرمت کردید، اینجا را هم مرمت کنید!» خوشحالم که مردم کاشان به فرهنگ احیا عقیده پیدا کرده‌اند.

پاسخ حلّی دربارۀ «وضعیت فرهنگ‌سازی برای حفظ بناهای تاریخی در اصفهان» چنین است: دهمین سالگرد فوت باقر آیت‌الله زادۀ شیرازی، مراسمی در اصفهان برگزار شد که ما هم در آن حضور داشتیم. در همان مراسم و در حضور مدیران استان، گفتم که ما کاشانی‌ها در فرهنگ‌سازی موفق‌تر بودیم؛ دلیل آن هم این است که حدود ۲۵۰ خانه را مرمت کردیم و یک نفر از ما شکایت نکرد اما در اصفهان، وقتی قصد داشتیم خانۀ کلاهدوزان را مرمت کنیم، چهار همسایۀ این خانه از ما شکایت کردند! کارفرما هم فرانسه ساکن بود و مدام باید این دادگاه و آن دادگاه شرکت می‌کرد. یک روز او برای بازدید از ساختمان‌هایی که مرمت می‌کردیم به کاشان آمد و با سرمایه‌گذار تهرانی سر صحبت را باز کرد. از او پرسید که همسایه‌ها از شما شکایت نکرده‌اند؟ گفت نه، تازه برایم آش هم می‌پزند! آن فرد هم پروژۀ مرمت را در اصفهان تعطیل کرد! این ماجرا را تعریف کردم که بدانید فرهنگ مرمت و احیا هنوز در اصفهان جا نیفتاده است و باید برای آن فکری کرد.

منبع: ایسنا

«پوده» از نزدیک

«پوده»، روستایی از توابع شهرستان دهاقان است و در ٩٠ کیلومتری اصفهان قرار گرفته؛ منطقه‌ای که اماکن تاریخی آن و فاصلۀ طبیعی‌اش از پارک ملی و پناهگاه حیات‌وحش کلاه قاضی اصفهان، نشان می‌دهد در برهه‌ای از دوران اسلامی، نخجیرگاه برخی شاهان و حتی حاکمان عصر صفوی تا عهد قاجار بوده است.

جای تردید نیست که با کمک گرایش انسان‌شناسی، باستان‌شناسی، شاخه‌هایی از زیست‌شناسی و علوم میان‌رشته‌ای می‌توان قدمت این منطقه و مناطق هم‌جوار آن را به دورانی کهن‌تر از آنچه گمان می‌رود نسبت داد.

نشانه‌هایی از تحرکات و ساخت‌وسازهای تاریخی دوران اسلامی، نظیر ساخت و بهره‌برداری از قنات‌ها به‌منظور آب‌رسانی و آبادسازی منطقه با اسامی «شاه‌پسند» و «عباس‌آباد» در این ناحیه و روستاهای اطراف آن دیده می‌شود و متأسفانه مسجد پوده، حیاط و منبر سنگی آن، هم‌چنین قبورِ گورستان تاریخی این روستا که همه به‌منزلۀ شناسنامۀ پوده و بخشی از تاریخ ایران‌زمین به‌حساب می‌آیند، در وضعیت مناسبی به سر نمی‌برند؛ ازجمله گورستانی که از شواهد و قراین موجود، نظیر نحوۀ تدفین مردگان و چیدمان سنگ گورها می‌توان احتمال شکل‌گیری آن را هم‌زمان با ورود اسلام به ایران دانست و خاک‌سپاری در آن، تا به امروز تداوم داشته است.

حفاری‌های غیرمجاز که سوای از دست رفتن اشیای باارزش تاریخی، باعث گسیخته شدن حلقه‌های متصل‌کننده تاریخ مناطق مختلف ایران است، پوده را هم طعمۀ زیادی خواهی سودجویان کرده و باعث شده که به گورستان این منطقه آسیب‌هایی وارد شود.

blank

در حال حاضر، برخی از سنگ قبرهای افراد معروف یا خوانین دورۀ صفویه، افشار و قاجار که در این ناحیه فعالیت و حکمرانی داشته‌اند، به دلیل تزئینات جالبی که داشته در معرض سرقت قرارگرفته و برخی از آن‌ها، توسط اهالی روستا و متصدی مسجد آن از خطر دستبرد حفظ‌شده است، اما برای جلوگیری از سرقت مجدد، حتماً باید تمهیدات بیشتری از سوی اهالی روستا و ادارۀ میراث فرهنگی اندیشیده شود.  

درون مسجد روستای پوده، منبر سنگی نفیسی به همراه کتیبه‌های قرآنی حجاری‌شده بر آن وجود دارد که تاریخ ساخت منبر با حروف ابجد روی آن درج‌شده است: «دوران زمامداری شاه‌عباس دوم، کاتب محمد امین و حجار، میرزا محمود»؛ این کتیبه‌ها پس‌زمینۀ رنگی دارند و منقش به تزئینات نفیسی هستند.

blank

از این‌دست منبرهای سنگی یکی در قلعۀ سنگی سیرجان وجود داشته که قدمت آن به سدۀ هشتم هجری می‌رسیده و دیگری در مسجد جامع عباسی اصفهان که مربوط به اوایل دورۀ صفوی است. شوربختانه افراد ناآگاه باعث ایجاد صدماتی در بدنه این منبر و دسته‌های نشیمن‌گاه آن شده‌اند.

مقابل منبر سنگی پوده، سنگابی ارزشمند وجود دارد که وقف مسجد است. سقف گنبد خانۀ مسجد آن نیز دارای تزئینات مقرنس و طاق کژاوه همراه با نقاشی‌هایی از طبیعت و گیاهان است.

blank

آثاری از رنگ و تزئینات بر دیوارۀ گنبدخانه به چشم می‌خورد که متأسفانه گذشت زمان آن را در معرض تهدید قرار داده و البته، آثار مرمت و تعمیر اساسی ایوان شمالی مسجد نیز که در سال‌های گذشته توسط مدیر میراث وقت و کمک اهالی در پی حفظ و زنده نگه‌داشتن این اثر در آن انجام‌شده، هنوز مشهود است.

بر دیواره‌های گنبدخانه، نامه‌ها و اشعار و چکامه‌سرایی‌هایی از دوران گذشته به چشم می‌خورد که قدمت آن گاه به ۲۳۵ سال پیش بازمی‌گردد. نمونۀ چنین نوشته‌هایی را در صفۀ درویش مسجد جامع عتیق اصفهان می‌توان یافت.

blank

درصورتی‌که بررسی میدانی، کار تخصصی و کاوش‌های هدفمند در روستای پوده انجام گیرد و آثار تاریخی آن حفظ شود، این منطقه نیز می‌تواند سهمی بسزا در صنعت گردشگری استان اصفهان داشته باشد.

یادداشت و تصاویر از: عقیل عقیلی، دانشجوی رشتۀ باستان‌شناسی دانشگاه هنر اصفهان.

منبع: ایسنا

پوشاک سنتی نشانی از هویت فرهنگی قوم قزلباش

به‌حکم گذر زمان، تحول اوضاع اجتماعی و روابط با سایر کشورها، تغییرات زیادی در طرز پوشش ایرانی‌ها به وجود آورده که لباس قوم قزلباش استان گلستان هم از این تحولات بی‌نصیب نماند چراکه امروزه تنها در مراسم این نوع لباس را می‌شود دید. اما اگر به این فرهنگ و هنر اقوام، نگاهی نو داشته باشیم چه ازلحاظ اقتصادی، چه ازلحاظ حفظ فرهنگ و هنر مردم این منطقه، تولیدات آن بر جامعه قزلباش تأثیرات بسزایی خواهد داشت، زیرا که لباس آن‌ها از مجموعه هنرهای دستی چون ابریشمکشی، رنگرزی طبیعی، نساجی سنتی، نواربافی، منجوق بافی، سوزن‌دوزی، سکه دوزی و… تشکیل‌شده که موجب اشتغال‌زایی برای گروهی از زنان و دختران منطقه در هر یک از این رشته‌ها خواهد بود.

علاوه بر آن، لباس با توجه به خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارد یکی از نمونه‌های عینی و مجسم فرهنگ هر جامعه است که نشانه‌ای از علاقه و اعتقاد آن‌ها به آداب‌ورسوم و هویت فرهنگی‌شان دارد.

مهارت دوخت پوشاک سنتی قوم قزلباش در تیرماه ۱۳۹۸ به شماره ۱۸۵۰ در فهرست میراث ناملموس کشور قرار گرفت و به ثبت رسید.

مردان قزلباش لباسی از ابریشم دست‌بافت به رنگ قرمز به تن می‌کنند ازجمله پیراهن قرمز (کُینَک) یا پیراهن کرم‌رنگ ابریشمی (آق تافتان)، سربندی ریشه‌دار (آله کالاخه)، شال کمر (بَل قورشاق) که ادامه شال از پشت کمر آویخته می‌شود و شلواری (تامان) با پارچه ابریشمی به نام «آلاق بالاق» با نقوشی از راه‌راه سیاه‌وسفید یا با پارچه پشمی دستباف (چوخا)، جلیقه یا کت پشمی، پا پیچی (دولاق) از جنس پشم با عرض کم و به طول یک متر و نیم که به دور ساق پا می‌پیچند و پاپوشی که به نام «چاروق» به پا می‌کنند.

تفاوت‌هایی در لباس زنان قزلباش ساکن در شهرستان رامیان و مینودشت استان گلستان وجود دارد. ازجمله این‌که در لباس زنان رامیان از نوارهای رنگین دستباف به نام «جَهَک» برای تزیین استفاده می‌شود که این نوار مانند پارچه ابریشمی در کارگاهی به نام «چالا» بافته می‌شود؛ اما در پیراهن زنان مینودشت به‌منظور تزیین، بخش‌هایی از لباس سوزن‌دوزی می‌شود و یا این‌که زنان رامیان آلِه کالاخه را به‌عنوان سربند و به‌صورت نیم تاجی به روی پیشانی عروس به نشان از تأهل می‌بندند. اما زنان مینودشت از پیشانی‌بندی به نام «آلِن دِق» که روی آن سوزن‌دوزی شده، استفاده می‌کنند. دختران قزلباش تا قبل از ازدواج کلاهی به نام کُلته به سر می‌گذارند که قسمت جلویی آن سکه دوزی و با جهک نواردوزی و به همراه روسری ابریشمی قرمزرنگ پوشیده می‌شود. زمانی که می‌خواهند ازدواج کنند، کلته را برمی‌دارند و آله کالاخه روی سر می‌گذارند.

تانبان یا دامن زنان رامیان را جهک دوزی می‌کنند اما زنان مینودشت لبه دامن را با پارچه‌ای به نام «آلاق بالاق» به رنگ سیاه‌وسفید با راه‌های کج، تزیین می‌کنند، علاوه بر آن در بخش بالایی حاشیه دامن هم با سوزن‌دوزی، نقوشی را به شکل نواری زینت می‌دهند که به آن «تِممان دامن‌شلواری» گفته می‌شود.

وجه تمایز دیگر لباس در «کُلَجَه باهار» (کت روی کُلجه) است. مدل یقه باهاری زنان رامیان و مینودشت باهم متفاوت بوده و لبه آستین زنان مینودشت با پارچه آلاق بالاق با پهنای۱۰ سانتی‌متر مزین می‌شود.

از اجزای دیگر لباس زنان این قوم می‌توان به یاخالق اشاره کرد که به‌نوعی پیش جامه‌ای هست برای تزیین روی پیراهن که به گردن آویخته می‌شود و با نوارجهک و سکه تزیین‌شده است. تعداد سکه‌ها در پیش جامه نشان از طبقه اجتماعی یا وضعیت اقتصادی آن خانواده دارد.

کُلَجَه به کت روی لباس گفته می‌شود که آستین آن داری سمبوسه (به شکل مثلث) بوده و تا روی انگشتان را می‌پوشاند. از آرنج تا مچ در قسمت پشت دست باز بوده و با دکمه به هم متصل می‌شود. قسمت زیر بغل کلیجه نیز مثل سایر کت‌ها بدون مرغک و باز است. باز بودن زیر بغل برای تهویه هوا در لباس تعبیه می‌شود.

*گزارش از مریم منصوری کارشناس ثبت میراث ناملموس استان گلستان

غار نخجیر: سفری در دل تاریخ به اعماق زمین

هرگونه گذرگاه یا فضای خالی زیرزمینی با حداقل یک دهانه به خارج از پوسته زمین یا دل صخره‌ها که بر اثر جریان آب‌های اسیدی و نفوذ آن‌ها در سنگ‌ها به‌وجود می‌آید، غار نامیده می‌شود. این آب‌ها پس از نفوذ در سنگ از سقف و دیوارهای غار چکه می‌کنند که این امر، بیشتر وقت‌ها سبب به وجود آمدن شکل‌های عجیبی در کف و سقف غارها می‌شود.

غارها برخلاف کوه‌ها که بر روی زمین کاملا مشخص و متمایز هستند، چندان مشخص نیستند. گاهی یک حفره کوچک بر روی زمین که تنها به اندازه ورود یک نفر جا دارد در ادامه به غاری بزرگ تبدیل می‌شود.

با توجه به تعارف فوق بی‌شک یکی از هیجان انگیزترین و مرموزترین مقاصد گردشگری در دنیا غارها هستند؛ که در این میان غار زنده چال نخجیر جایگاه ویژه‌ای دارد.

این غار در استان مرکزی، شمال شرقی شهرستان دلیجان حوالی شهر تاریخی نراق و در دل کوهی به نام تخت واقع شده است. وجه تسمیه غار از منطقه چال نخجیر گرفته شده است. در زبان محلی مردم، چال به معنی گود و پایین و نخجیر به معنی شکارگاه است.

غار چال نخجیر در سال ۱۳۶۸ توسط سازمان آب دلیجان کشف و ۱۲۰۰ متر از غار در سال ۱۳۸۳ توسط سازمان ایرانگردی کف‌سازی و نورپردازی شد در سال ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد.

طبق نظر زمین‌شناسان، قدمت غار نخجیر به دوره سوم زمین‌شناسی باز می‌گردد و از جمله غارهای تکتونیکی دنیا محسوب می‌شود که در اثر گس معکوس طی میلیون‌ها سال پیش پدید آمده است. طول غار نامشخص است ولیکن تا کنون حدود ۱۲ کیلومتر از آن شناسایی شده است. ارتفاع سقف داخل حداکثر به ۲۷ متر می‌رسد. دمای هوای غار در تمام فصول بین ۹ تا ۱۴ درجه سانتیگراد است. رطوبت غار نیز بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است و به دلیل تهویه طبیعی هرگز کمبود اکسیژن احساس نمی‌شود.

غار نخجیر دارای سه طبقه است که در طبقه اول سفره آب زیرزمینی و دریاچه‌ای وجود دارد که در عمق ۶۱ متری از سطح غار واقع شده و طبقه‌های دوم و سوم غار هم پوشیده از آبشارهای آهکی، قندیل‌ها و چکیده‌ها و چکنده‌هایی است که اشکال زیبایی را پدید آورده‌اند.

بیشتر قسمت‌های غار از سنگ‌های آهکی تشکیل شده است و زمانی که آب وارد زمین آهکی می‌شود در اثر برخورد با فلزها و کانی‌ها مقداری از آن‌ها را در خود حل کرده که نهایتا رنگ حاصل از کانی‌ها باعث تغییر رنگ در آهک می‌شود.

اکثر سازندهای درون غار رنگ سفید شیری دارند که گاهی متمایل به زرد هستند اما در برخی قسمت‌ها املاح گوگرد باعث ایجاد رنگ زرد، املاح آهن باعث ایجاد رنگ سیاه، املاح مس باعث ایجاد رنگ سبز و املاح جیوه باعث ایجاد رنگ نارنجی مایل به قرمز شده‌اند.

گردشگران با ورود به غار نخجیر مجذوب مناظر و اشکال شگفت‌انگیزی همچون انسان، لاک پشت، کرگدن، فیل، تمساح و… می‌شوند که طبیعت به زیبایی هر چه تمام‌تر طی ۷۰ میلیون سال صبر و حوصله این‌گونه از آن‌ها پرده‌برداری می‌کند؛ چه بسا انسان با کمی پا فراتر گذاشتن و بکارگیری قوه‌ی تخیل بتواند در میان این هنرمندی بی‌بدیل طبیعت، تصاویر ساخته و پرداخته شده در ذهن خود را جست و جو، کشف و نظاره کند.

انعکاس نور از طریق منشور بلورها و سنگ‌های کلسیت، در کنار آویزهای گوناگون از سقف و پوشش کریستالی اسفنجی دیوارها و کف و نیز وجود حوضچه‌های متعدد، تراس‌ها و دهلیزها و تالارهای زیبایی همچون تالار عروس، دریاچه، برزخ، باغ وحش، چهلچراغ و تالار زیبایی‌ها منظره عجیب و غریب ایجاد می‌کند که این غار را به یکی از برجسته‌ترین غارهای آهکی تبدیل کرده است. یکی دیگر از عجایب این غار زنده بودن آن است بدین معنی که در صورت آسیب و بروز خرابی‌ها نابود نمی‌شود و می‌تواند در طول زمان، مجدد خود را ترمیم و بازسازی کند.

غار زیبا و اعجاب‌انگیز نخجیر هرساله میزبان و پذیرای جمع کثیری از گردشگران داخلی و خارجی است که با قصد تجربه‌ای منحصر به فرد و هیجان‌انگیز در دل تاریخ، پای بر اعماق پر رمز و راز زمین می‌نهند. آری زمانی که طبیعت دست به کار می‌شود چشم‌ها خیره و زبان‌ها قاصر از وصف شایسته این هنرنمایی می‌شوند.

* گزارش از سارا رضیئی

منبع: میراث آریا

مرتبط:

خفاش‌ها؛ متهمان ردیف اول نابودی غارنگاره‌های تاریخی

غار دژمنده شهر زیرزمینی خوئین

حبقوق نبی(ع)، پیامبری که نمی‌شناسیم!

تویسرکان” بهشت غرب ” و پایتخت “طلای سبز” ایران زمین در خاک پاک خود یکی ازپیامبران الهی را در آغوش کشیده که یک گنجینه مذهبی، معنوی، تاریخی و فرهنگی به شمار می رود اما تا کنون آنگونه که باید معرفی نشده است.

در مقطعی از زمان که نزول و ابلاغ وحی مستقیم به واسطه پیامبران الهی دیگر امکان پذیر نیست، دسترسی به آرامگاه پر از آرامش و سکینه الهی پیامبران که تجلی حضور ذات اقدس الهی و محل نزول رحمات و برکات خداوندی است اشتیاق معنوی بشر را بر می انگیزد و انسان های تشنه آرامش، آسایش و نیک فرجامی را به سوی خود جذب می کند.

تویسرکان یکی از معدود شهرهای جهان است که آرامگاه یکی از بندگان برگزیده و خاص خداوند متعال در طول اعصار مختلف و در میان میلیاردها انسان را در زمین خود جای داده است.

حضرت حبقوق نبی(ع) بر اساس روایات معتبر و متواتر کتاب‌های معتبر تاریخی، یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که بیش از دو هزار و ۶۰۰ سال قبل در عصر ” یهو یاقیم” و “صدقیا” پادشاهان یهود در منطقه اورشلیم می‌زیسته و نگهبان یک معبد مذهبی بوده است.

حبقوق نبی(ع) پس از حضرت شعیا(ع) به مقام نبوت مبعوث شده و در دوران کودکی هم عصر با حضرت الیاس نبی(ع) بوده چنانکه بر اساس نقل‌های معتبر تاریخی وارد شده که حبقوق نبی(ع) در دوران طفولیت به علت بیماری از دنیا رفت و الیاس نبی(ع) او را در آغوش کشید و با تضرع و دعا زندگی دوباره وی را از هستی آفرین طلب کرد و ایشان حیات دوباره یافت.

حضرت حبقوق نبی(ع) مردم را به دین حق و شریعت حضرت موسی کلیم الله دعوت می‌کرده و بر اساس آموزه‌های وحیانی دشمن سرسخت ظلم و بیدادگری بوده است.

حبقوق نبی(ع) بر اساس کتاب‌های معتبر تاریخی در آموزه های الهی خود مژده بعثت حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) را داده و در مورد پیامبر اعظم(ص) و امت ایشان فرموده است که آسمان ها از نور تسبیح محمد(ص) و تسبیح امت او مملو شده و بر محمد و آل محمد درود فرستاده و از خداوند متعال نصرت و یاری پیروان و شیعیان حضرت محمد(ص) و نابودی دشمنان او را درخواست کرده است.

حضرت حبقوق(ع) در زمان “بختنصر” پادشاه بابل با گروه بسیاری از بزرگان و اشراف بنی اسرائیل و تعدادی از پیامبران و بستگان آنها به اسارت بابلیان درآمد اما پس از فتح بابل توسط کوروش کبیر به تشویق پیروان خود به منطقه کنونی تویسرکان عزیمت کرد.

آرامگاه حبقوق نبی

بنای تاریخی بارگاه حضرت حبقوق نبی(ع)

ساختمان آرامگاه این پیامبر الهی یکی از بناهای قدیمی با سبک معماری جذاب و زیبایی است که به احتمال فراوان به دوره سلجوقیان مربوط می‌شود.

بنای آرامگاه از فاصله دور شبیه به یک برج مدور با سقف مخروطی شکل به نظر می‌رسد و دارای بدنه هشت ظلعی و گنبد دو پوش است.

در نمای ظاهری این بنا، هشت ترکه آجری ساخته شده که ستون‌های اصلی بنا را تشکیل می‌دهند و با دیوارهای آجری به یکدیگر متصل شده‌اند که در نتیجه آن، بدنه اصلی بنا به صورت سطوح هشت‌گانه به نظر می‌رسد.

 

بر روی هر یک از هشت سطح خارجی دیوار بدنه طاق نماهای باریک و کشیده ساخته شده و قسمت فوقانی هر طاق به شیوه ای ساده و زیبا کاشی‌کاری شده است.

این کاشی‌کاری در عین سادگی و جذابیت دارای برخی خطوط و نقوش جالب توجه و ستاره‌های شش ضلعی معروف به ‘ستاره داوود’ است.

این بنای تاریخی از لحاظ فنی و معماری بسیار دقیق و حساب شده ساخته شده زیرا به دلیل وجود دیوارهای جانبی مقابل زلزله و طوفان مقاوم است و به همین جهت تا کنون بیش از نهصد سال در برابر عوامل نامساعد طبیعی مقاوت کرده است.

حبقوق نبی

واقعه آشکار شدن پیکر مطهر حیقوق نبی(ع)

براساس روایات و آموزه‌های دینی ، پیکر مطهر اولیا خاص الهی بر اثر گذر زمان دچار نابودی نمی‌شود و واقعه نمایان شدن پیکر مطهر حضرت حبقوق نبی(ع) در سال ۱۳۷۲ شمسی گواهی بر صدق این مدعاست.

در این سال عده‌ای از سارقین اشیا تاریخی و باستانی به قصد سرقت،  مزار مطهر حبقوق تبی(ع) که در سردابی در پایین‌تر از سطح کنونی زمین واقع شده کنکاش کردند و در نتیجه این کار قسمتی از پیکر مطهر این نبی الهی بعد از بیش از دو هزار و ۶۰۰  سال به طور معجزه آسایی سالم نمایان شد.

اشاره امام رضا(ع) به آموزه‌های حبقوق نبی(ع)

امام رضا(ع) در ضمن مباحثه علمی که در زمان مأمون ترتیب داده شد با یکی از بزرگان دین یهود به نام “راس الجالوت” به سخنان حیقوق نبی(ع) در مورد مژده بعثت پیامبر آخرالزمان حضرت محمد(ص) اشاره کرده و با این استدلال، نبوت حضرت محمد(ص) به عنوان خاتم پیامبران را اثبات می‌کند.

نام حضرت حبقوق نبی(ع) در کتاب مشهور مفاتیح‌الجنان در اعمال مخصوص “ام داوود” در نیمه ماه رجب آمده است.

منبع: ایسنا

فرهنگ، تاریخ و زیبایی در پایتخت نارنجی هلند

هلند کشوری زیبا، آرام و باشکوه است که به دلیل برخورداری از طبیعتی بی‌نظیر، چشم هر انسانی را به خود خیره می‌کند. در میان شهرهای این کشور، آمستردام به‌ عنوان پرجمعیت‌ترین و همچنین پایتخت سیاسی اجتماعی هلند شناخته می‌شود.

«آمستردام» به ‌عنوان پایتخت سیاسی و اقتصادی هلند در شمال این کشور و در مجاورت رودخانه «آمستِل» قرار گرفته است. این رودخانه از میان شهر آمستردام عبور کرده و به شبکه‌هایی از ۱۰۰ کانال و نهر مرتبط است که بیشتر برای جابه‌جایی و انتقال بار و محصولات وارداتی از کشورهای بندر به انبارها و بالعکس استفاد می‌شوند؛ همچنین شهر آمستردام در کنار شهرهای «لاهه» و «روتردام» به ‌عنوان مهمترین شهرهای کشور هلند شناخته می‌شوند.

اگرچه آمستردام به عنوان پایتخت سیاسی هلند شناخته می‌شود، اما دولت و رئیس دولت هلند در این شهر مستقر نیستند و محل سکونت خانواده سلطنتی، استقرار دولت و دفتر نخست وزیری در شهر لاهه قرار دارد.

در سال‌های اخیر جمعیت این شهر حدود یک میلیون نفر برآورد شده است که نیمی از آن‌ها را افراد خارجی‌تبار تشکیل می‌دهند و جالب‌تر این‌که در میان خارجی تبارهای ساکن آمستردام، ایرانیان نیز حضور پررنگی دارند. با این‌حال اما آمستردام شهر کوچکی است که می‌توان با اندکی پیاده‌روی از تمام زیبایی‌های آن بازدید کرد.

در حالیکه آمستردام جزو یکی از سه شهر مهم هلند به ‌شمار می‌آید، اما شهری مقرون به صرفه و اقتصادی شناخته شده که زندگی در آن به نسبت دیگر پایتخت‌های اروپایی بسیار ارزان‌تر است. همین عامل در سال‌های اخیر باعث شده است که گردشگران زیادی از سراسر دنیا سفری ارزان و شاد را به این شهر تجربه کنند.

هلند-آمستردام

به جرأت می‌توانیم بگوییم که این شهر یکی از معدود شهرهای دنیاست که در عین داشتن آزادی‌های اجتماعی فراوان، شهروندانی بسیار قانون‌مدار و رعایت کننده هنجارهای اجتماعی دارد.

آنچه که در بدو ورود به آمستردام توجه گردشگران را به خود جلب می‌کند، این است که تمام پرداخت‌ها و یا تمام امور شهری در آمستردام، به ‌صورت الکترونیکی انجام می‌شود و در صورت نداشتن کارت الکترونیک در مکان‌های بسیاری با مشکل مواجه خواهند شد.

همچنین موضوع دیگری که پس از ورود به آمستردام، توجه گردشگران را به خود جلب می‌کند این است که خیابان‌های این شهر همواره مملو از دوچرخه‌سواران پیر و جوانی است که با دوچرخه به محل کار و تحصیل خود می‌روند. علاوه‌ براین در آمستردام پدر و مادرهای زیادی وجود دارند که به دوچرخه خود صندلی مخصوص کودکان نصب کرده‌اند و همراه با کودکانشان به وسیله دوچرخه در سطح شهر تردد می‌کنند و به همین دلیل است که زندگی در آمستردام به زندگی با دوچرخه و قایق‌ها نیز شهرت دارد.

در مورد تاریخ این شهر می‌توان گفت آمستردام یک شهر قرون وسطایی است که از اواخر قرن دوازدهم میلادی به ‌عنوان یک دهکده ماهیگیری کوچک ایجاد شد، که در دوران طلایی هلند در قرن هفدهم به یکی از مهمترین بندرهای جهان و مرکز اصلی تجارت تبدیل شده است.

این شهر در طول تاریخ روزهای تلخ و شیرین بسیاری را گذرانده است، اما در اواخر قرن نوزدهم و پس از رسیدن انقلاب صنعتی اروپا به این شهر، دومین گام طلایی آمستردام آغاز شد و بسیاری از محله‌ها و حومه‌های جدید شهر در اطراف هسته اصلی آن ساخته شدند.

کانال آمستردام

 

در طول جنگ جهانی اول نیز با اینکه هلند اعلام بی‌طرفی کرده بود، اما قحطی و کمبود سوخت باعث شورش مردم و غارت انبار و فروشگاه‌های آمستردام شد. با این ‌وجود اما جنگ جهانی دوم نه ‌تنها قحطی و کمبود موادغذایی را برای آمستردام به ارمغان آورده بود، بلکه در خلال جنگ جهانی دوم این شهر توسط نیروهای نازی بمباران شد و بسیاری از یهودیان آن به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند. سرانجام این وضعیت ناگوار پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵ به پایان رسید و پس از آن آمستردام به تدریج رونق گرفت و بازسازی شد. تا اینکه امروز شهری مهم و تاثیرگذار در تجارت بین‌المللی شناخته می‌شود و بسیاری از شرکت‌های معروف هلندی را در خود جای داده است.

مردم هلند در سراسر دنیا به تساهل و آسان‌گیری معروف هستند و شاید همین ویژگی انعطاف‌پذیری است که باعث شده در طول تاریخ، پیروان بسیاری از ادیان، اقلیت‌های جنسی و افراد مختلف دنیا را به خود جذب کرده و مردم در این کشور بدون مشکل خاصی با تمام افراد آن هم با ویژگی خاص زندگی‌ می‌کنند.

از لحاظ اقتصادی، آمستردام از اهمیت بسیاری برخوردار است و به همین علت دفاتر بسیاری از شرکت‌های بزرگ هلند در این شهر واقع شده است. همچنین آمستردام همواره یکی از شهرهای پیشگام در ارتباط با انفورماتیک و امور دیجیتالی بوده است که همین عامل سبب شده تا بسیاری از متخصصین، آمستردام را قلب کسب و کارهای الکترونیک اروپا بشناسند.

شاید غذاهای محلی آمستردام به اندازه غذاهای فرانسوی و ایتالیایی معروف نباشند، اما به‌همان اندازه خوشمزه و لذیذ هستند. گردشگران در سفر به آمستردام هنگام حضور در آمستردام و در رستوران‌های لوکس یا سنتی این شهر با تنوع قابل قبولی از غذاها رو به رو خواهند شد که از میان آن‌ها می‌توان به  «بیتربالن»، «وافل شیره‌دار»، «شاه ماهی خام» و «سوپ نخود» اشاره کرد.

blank

 

 

آمستردام علاوه بر اینکه به ‌عنوان شهر لاله‌های نارنجی شناخته می‌شود، تعدادی از مهمترین و بهترین موزه‌های دنیا مانند موزه ونگوگ، موزه لاله و خانه آنه فرانک را در خود جای داده است که سالانه گردشگران بسیاری را برای تماشای آثار تاریخی و فرهنگی موجود در این موزه‌ها به ‌سوی خود می‌کشاند. از دیگر جاذبه‌های گردشگری این شهر می‌توان به «کانال گلدن»، «کانال پرنسس»، «موزه امپراتوری» و «بازارچه محلی آلبرت» نیز اشاره کرد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

جاذبه های شهر روتردام هلند

سفر به آمستردام هلند

توسعه گردشگری معنوی مشهد در گرو چه اقداماتی است؟

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی گفت: در شرایطی که بپذیریم گردشگری معنوی می‌تواند به عنوان مزیت رقابتی شهر مشهد به حساب آید، باید این تصویر در ذهن مخاطبین تجلی پیدا کند و مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران و محمل گردشگری معنوی به جهانیان و ایرانیان معرفی شود.

سعید خدیوی در خصوص توسعه گردشگری معنوی در مشهد و الزامات آن، اظهار کرد: به نظر می‌رسد که معنویت، مفهوم گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، به طوری که شاید بتوان عمیق‌ترین ادبیات عرفانی را در ادبیات تشیع یافت، بنابراین پتانسیل ایجاد ظرفیت بالای گردشگری در شهر مشهد وجود دارد؛ به این ترتیب توجه به این ادبیات و در نظر داشتن مباحث معنوی، قاعدتاً یکی از الزامات این حوزه خواهد بود.

وی افزود: از گذشته نیز اساتید و بزرگان حوزه عرفان و فلسفه در مشهد حضور داشته‌اند که باید به آن‌ها بها داده شود و مشهد به عنوان شهری که نخبگان بزرگی در زمینه عرفان و معنویت پرورش داده است، معرفی شود؛ این بخش از توسعه گردشگری معنوی نیازمند تلاش و جدیت حوزه‌های علمیه است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی ادامه داد: بخش دیگر که مربوط به تصویر ذهنی ایجاد شده از شهر مشهد است، نیازمند توجه به سویه‌ها و یا گونه‌های دیگر گردشگری است که هم‌راستا با گردشگری مذهبی و یا معنوی هستند. یکی از حوزه‌هایی که به راحتی نمی‌توان آن را از حوزه گردشگری معنوی تفکیک کرد، بخش هنری گردشگری فرهنگی است. بنابراین به نظر من بخش دوم توسعه گردشگری معنوی در ارتباط با موضوع توجه به فرهنگ و هنر است. با توجه به این که در امر دینی و قدسی، نگاهی زیبایی‌شناسانه وجود دارد و در واقع یکی از مراحل امر دینی، زیبایی‌شناسی است، مشاهده می‌شود که از گذشته تاکنون هنر در مجموعه مسائل مربوط به زیارت نقش بسزایی داشته است.

خدیوی تصریح کرد: از جمله آن‌ها می‌توان معماری ساختمان‌ها و حرم که همراه با زیباترین و دقیق‌ترین ظرافت‌ها ساخته شده است را نام برد. به علاوه موسیقی نیز بخش جدایی‌ناپذیر امر زیارت بوده است، به طوری که صدای نقاره‌ها، آوای قرآن، آوای اذان و … از جمله آواهایی هستند که به طور جدی نیاز زائران و گردشگران معنوی را تأمین می‌کرده و به بهترین شکل بروز و ظهور می‌یافته است. بو نیز از دیگر ویژگی‌های برندیگ محسوب می‌شود، به طوری که در برخی اماکن مذهبی و زیارتی، مشک و عود دود می‌کنند و یا با توجه به فرهنگ اسلامی بوی خوش گلاب نیز در فضا می‌پیچد، به گونه‌ای که برند عطر مشهدی از موضوع توجه به بوی خوب در امر زیارت، نشأت می‌گیرد.

رزرو-تور-مشهد-خراسان رضوی

رزرو-تور-مشهد

هنر و زیبایی بخش مهمی از زیارت را به خود اختصاص داده است

وی با بیان این که به طور کلی هنر و زیبایی، بخش مهمی از زیارت را به خود اختصاص داده است و تصویر ذهنی مردم از زیارت و امور قدسی، تصویری زیبایی‌شناسانه است، تشریح کرد: هنر کمک زیادی به این موضوع می‌کند؛ در نتیجه لازم است امروزه به این موضوع توجه کنیم؛ چراکه با ورود تکنولوژی به حوزه فرهنگ و همچنین گسترش هنر در دوران مدرن و تسری آن به حوزه‌هایی مانند سینما، تئاتر، موسیقی و … ظرفیتی ایجاد شده است که ما در گردشگری مذهبی و همچنین تقویت برندینگ امر زیارت نیازمند توجه بیشتر به این حوزه هستیم.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی اضافه کرد: البته منظور از هنر در واقع هنرهایی با نگاه معناگرایانه است، به عنوان مثال جشنواره‌های بزرگی در رابطه با سینمای معناگرایانه در مشهد برگزار کنیم و یا کنسرت‌ها و جشنواره‌های موسیقی معناگرایانه و موسیقی معنوی را در مشهد گسترش دهیم تا با استفاده از آن‌ها بتوانیم تصویر معنویت در ذهن مخاطبان را پررنگ‌تر کنیم؛ بنابراین به نظر می‌رسد که این‌ موارد ضرورت‌های انکارناپذیری هستند.

 

خدیوی عنوان کرد: اقدامات در حوزه معماری و شهرسازی باید به گونه‌ای باشد که بافت پیرامون حرم بعدی زیبایی‌شناختی داشته باشد، به شکلی که مردم از تماشا و دیدن آن لذت بصری ببرند و این زیبایی تنها نباید در صحن و سرای حرم قابل مشاهده باشد؛ در واقع حرم مطهر باید در پیوند با فضای شهری باشد.

وی با اشاره به این که این بافت شهری باید از سایر بافت‌های شهری مشهد و حتی کشور متمایز باشد، بیان کرد: به تعبیری نمی‌توان کپی‌ بافت‌های شهری دیگر را در این مکان ایجاد کرد. البته این موضوع در تخصص من نیست و متخصصان شهرسازی باید نظر دهند؛ اما به طور کلی این بخش نیز باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا حوزه بسیار با اهمیتی است و عدم توجه به آن سبب می‌شود نتوانیم آنطور که لازم است در حوزه برندسازی و ایجاد تصویر مثبت از شهر مشهد، موفق عمل کنیم.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی اضافه کرد: ابزار سومی که می‌تواند در توسعه امر زیارت اثرگذار و کمک‌کننده باشد، گونه‌های دیگر گردشگری است. به عنوان مثال گردشگری تندرستی و یا سلامت یکی از انواع گردشگری است که از گذشته با موضوع شفا در امر زیارت پیوند داشته است. به عبارتی این گونه گردشگری تمایل دارد که به زیارت نزدیک باشد و می‌تواند تأثیر مثبتی از شهر مشهد ایجاد کند. به علاوه در حوزه درآمدزایی و اقتصادی نیز برای شهر مشهد قابل تأمل و توجه است.

اقامت-مشهد-گردشگری مذهبی-آستان قدس

 

شناسایی گونه‌های گردشگری هم راستا با زیارت در تقویت برندینگ اثرگذار است

خدیوی خاطرنشان کرد: گردشکری تاریخی و گردشگری خرید نیز از گونه‌های دیگر گردشگری هستند که می‌توانند کمک قابل توجهی به امر زیارت کنند؛ خرید سوغات همواره جزء جدایی‌ناپذیر زیارت بوده است، اما امروزه با ورود کالاهای چینی و … دچار مشکلات زیادی شده است. به نظر می‌رسد گردشگری خرید باید مبتنی بر خرید از کارگاه‌هایی باشد که محصولات ایرانی و مورد تقاضای گردشگران مانند کارگاه‌های سنگ‌تراشی، پوشاک و … که سبب توسعه گردشگری خرید می‌شوند را تولید ‌کند، تا بتواد گردشگری زیارتی شهر مشهد را تقویت کند. بنابراین شناسایی گونه‌های گردشگری هم‌راستا با امر زیارت می‌تواند در تقویت برندیگ و ایجاد تصویر ذهنی بهتر از مشهد اثرگذار باشد.

وی درخصوص موانع ایجاد تصویر ذهنی مثبت اظهار کرد: به نظر من مهمترین مانع ایجاد تصویر ذهنی و برندیگ شهر مشهد، اغتشاش معنایی و یا اغتشاش بصری است؛ به این معنی که گونه‌های هم‌راستا یا غیر هم‌راستا با امر زیارت آن هم با مفهوم معنویت را در شهر مشهد بسیار پررنگ کنیم. به نظر من چنانچه مقابله با گونه‌های گردشگری هم‌سو با زیارت و گردشگری معنوی مانند گردشگری فرهنگی ادبی، فرهنگی هنری، سلامت و … را جایگزین تقویت این گونه‌های گردشگری  کنیم، متأسفانه گونه‌های دیگری از گردشگری مانند گردشگری غذا شکل می‌گیرد. گرچه ظهور این نوع از گردشگری تضاد و منافاتی با امر زیارت ایجاد نمی‌کند و حضور این نوع گردشگری تا حدودی خوب است، اما پررنگ شدن آن در نهایت ما را دچار مشکل خواهد کرد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی گفت: به تعبیری دیگر جلوگیری از توسعه گونه‌های هم‌راستا با زیارت مانند هنر، موسیقی فاخر، سینمای معناگرا و افزایش حضور گردشگرانی که تقاضای معنویت دارند، سبب شکل‌گیری گونه‌های دیگری از گردشگری می‌شود. افرادی که دغدغه امور معناگرایانه، مذهبی و دینی دارند و تلاش می‌کنند مخاطبینی که تصویر مذهبی از مشهد دارند در این شهر حضور پیدا کنند، باید اجازه دهند و بستری را فراهم کنند که زیبایی‌شناسی که در هنر تجلی پیدا می‌کند در شهر مشهد نیز به حد اعلاء خود برسد.

خدیوی افزود: به طوری که مشهد در بازه‌های تابستان و مناسبت‌های مذهبی، محمل بزرگی از جشنواره‌های هنرهای شنیداری، سینما، هنرهای تجسمی و … باشد که تمام این عوامل به تقویت و پررنگ شدن موضوع معنویت در شهر کمک می‌کنند.

وی ادامه داد: یکی از مشکلات این است که ما برای جلوگیری از جریان اقتصادی تجاری که مبتنی بر سوداگری و توسعه گونه‌های غریب با امر زیارت است، نمی‌توانیم از قوانین سخت و سنگین استفاده کنیم؛ بلکه باید گونه‌های دیگری از گردشگری را تقویت کنیم که مخاطبان معناگرا و معنویت‌گرا به مشهد روی آورند. حضور زائران و گردشگران معنویت‌گرا سبب می‌شود، گونه‌هایی که هم‌راستا با زیارت و امر قدسی نیستند،حداقل اغتشاش بصری ایجاد می‌کنند و یا تصویر نامنظمی از شهر مشهد به وجود می‌آورند، به مرور زمان به حاشیه رانده شده و برند زیارت توسعه یابد؛ چراکه برند در ذهن و ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها شکل خواهد گرفت.

مسجد گوهرشاد مشهد-برندینگ

برای ایجاد تصویر ذهنی مثبت از مشهد نیازمند پیوند میان عناصر درگیر با گردشگری هستیم

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: بنابراین ایجاد تصویر ذهنی مثبت، نیازمند هماهنگی، هم‌پوشانی و پیوندی میان عناصر درگیر با گردشگری است؛ از این رو لازم است انواع مختلف گردشگری و سیاست‌گزاران این حوزه در جهت ایجاد تصویری معنوی و مذهبی از شهر مشهد، با یکدیگر همفکری  داشته باشند و این موضوع زمانی تحقق می‌یابد که تمام نهادهای مرتبط حداقل به اجماع نظری درخصوص موضوع گردشگری معنوی و لزوم توجه به آن در بافت اصلی شهر مشهد دست پیدا کنند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

زیارت، اصلی‌ترین عنصر برندینگ شهر مشهد

گدام، سرپناهی که دست‌بافته زنان عشایر است

سیاه‌چادر در زبان بلوچی به گدام، گدان و یا پلاس معروف است که به‌عنوان سرپناه و منزل استفاده می‌شود و بافت آن توسط زنان و دختران به‌ویژه زنان عشایر انجام می‌شود که از اصلی‌ترین کارهای روزمره آنان محسوب می‌شود.

گدام بر اساس نیاز مردم منطقه به سرپناه مناسب، وفور ماده اولیه ساخت که همان موی بز است، سادگی بافت، قابل حمل‌بودن، به شکل‌های دلخواه درآمدن، وضعیت آب و هوایی منطقه از یک ساختار ساده تشکیل شده اما کاربرد سکونتی آن باعث شده بود تا از رونق مناسبی در زندگی مردم به‌ویژه زندگی عشایری و پای‌کوهی محسوب شود.

گدام بنابر نیاز خانواده‌ها و جمعیت آنان ابعاد مختلفی دارد که ابعاد ۶.۱۲ و ۱۸ متری بیشترین کاربرد را داشته است.

امروزه استقبال از استفاده گدام کم شده اما می‌توان با حمایت و هدایت تولید آنرا توسعه واحیاء کرد و حتی با بازاریابی مناسب نسبت به صادرات آن به سایر استان‌ها و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس اقدام کرد تا اشتغال پایدار و مناسبی برای مردم منطقه بوجود آورد.

مراحل کار تهیه گدام

چیدن موی بز، جداکردن مو از کرک، شط‌کردن (یکنواخت کردن موها)، تاب دادن موها، ریسندگی با جلک (دوک)، تهیه دو نمونه نخ کلفت و نازک بنام شط و پود، نصب میخ طویله بزرگ در چهار طرف کار و نیز نصب میله یا چوب وسط (بهتو) از مراحل تهیه گدام است.

سادگی کار و ابزار مورد نیاز باعث شده طرح بافت نیز به صورت ساده انجام شود و شکل و نقوش خاصی در بافت گدام بکار برده نشود اما در بعضی مناطق دیگر امکان بکارگیری نقوش مختلف وجود دارد.

اعتقادات و خرافات 

از قرن‌های گذشته اقلیم گرم وخشک و سرد و کوهستانی منطقه باعث شده بود مردم بیشتر زندگی کوچ‌نشینی داشته باشند این امر مستلزم استفاده از مساکنی بود که جابجایی آن به راحتی انجام شود همچنین وفور مواد اولیه بافت گدام که همان موی بز است کمک قابل توجهی به رونق بافت گدام می‌کند.

روش بافت

شیوه بافت گدام یا سیاه چادر در منطقه به‌صورت زمینی است، مواد اولیه بافت آن موی بز بوده که ابتدا چیدن موی بز (موهایی که قابلیت چیدن دارد) با استفاده از قیچی مخصوصی که دوکارد نام دارد صورت می‌گیرد پس از جمع‌آوری موهای بز واچیدن مرحله دوم است که کرک و احیاناٌ خار و خاشاک را از مو جدا می‌کنند. مرحله سوم نیز شط‌کردن است که به‌وسیله دو عدد چوب نازک به موها ضربه می‌زنند تا موهای به هم چسبیده از همدیگر جدا شوند.

مرحله چهارم ریسیدن موها به همدیگر است که با استفاده از دو دست موها را به هم تاب می‌دهند و نیز مرحله پنجم تاب‌دادن مجدد موها با نوعی چرخ کوچک دستی به نام جلک بوده که ماحصل آن تولید نخ با موی بز است.

مرحله بعدی نصب ابزار کار روی زمین است این وسایل شامل بهتو، میخ طویله در چهار طرف کار، گله، دُپ، کمونه، سرهوایی و دو عدد چوب به‌صورت پایه کار برای زیر و رو کردن پودها و در نهایت بافت است که این کار به‌وسیله زنان صورت می‌گیرد و حداقل زمان ممکن برای بافت ۱۰روز در نظر گرفته می‌شود.

روش‌های بافت گدام

روش بافت به صورت زمینی و ساده بوده تا علاوه بر یکنواختی کار سرعت نیز در انجام مراحل به اتمام به موقع گدام کمک کند.

طرح خاصی در این رابطه وجود ندارد و به علت زندگی عشایری و تردد مردم سعی بر سادگی بافت و سرعت در امور بوده است.

ویژگی‌های مواد اولیه 

سبکی موی بز، عدم جذب رطوبت و آب، حرکت هوا از میان تار و پود، جذب مناسب انرژی خورشید، فرم‌پذیری بافته در مکان‌های مختلف، وفور موی بز با توجه به آب و هوای منطقه و قیمت مناسب آن در ساخت گدام بسیار مؤثر است.

ابزار مورد نیاز برای بافتن گدام 

ابزار لازم برای بافتن گدام یا سیاه چادر در منطقه موجود بوده و چنانچه وسیله خاصی مد نظر باشد به کمک صنعتگران آهنگری منطقه آنرا تهیه کرد، این ابزار عبارتند از موی بز، گوله، میله یا چوب نازکی که در وسط کار و جلوتر از قسمت بافت نصب می‌شود.

دوپ یا همان شانه فلزی برای شانه‌کردن استحکام قسمت‌های بافته‌شده به‌کار می‌رود.

کمونه شامل دو عدد چوب که با بالا و پائین‌کردن تاروپود بافت را در یک راستا تنظیم می‌کند. سرهوایی که دو عدد چوب کمونه به آن وصل است. میخ طویله در چهار طرف کار برای ثابت نگه‌داشتن پایه‌های بافت استفاده می‌شود. طناب برای وصل میخ طویله و بافته داری به همدیگر و وصل کمونه به سرهوایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بهتو یا همان میله یا چوب که از دو طرف تارهای موی بز به آن متصل شده تا کار بافت روی آن شروع شود.

دار گدام‌بافی بسیار ساده است و برای سهولت در کار به‌صورت زمینی نصب و استفاده می‌شود. برای ریسیدن موی بز کارگاه خاصی وجود نداشته و از فضاهای اطراف مساکن استفاده می‌شود و این کار بیشتر در فضای باز صورت می‌گیرد. رنگرزی در این نوع بافت صورت نمی‌گیرد و به‌طور طبیعی از همان رنگ موجود موهای بز به‌صورت ترکیبی استفاده می‌شود. امروزه به‌صورت محدود در بعضی مناطق روستایی و عشایری منطقه بسته به نیاز و یا سفارش افراد تعدادی از صنعتگران به بافت‌گدام مشغول هستند.

تاریخچه و قدمت گدام

در طول تاریخ انسان برای حفظ خود در برابر تغییرات اقلیمی و فصلی و دوری از گزند حیوانات به دنبال سرپناه مناسب بودند. تولیدات نساجی، در خلال هزاران سال، از ساده‌ترین روش‌های بافندگی به وسیله در هم بافتن الیاف گیاهی و حیوانی تا بافندگی با دستگاه‌های پیچیده کامپیوتری ییشرفت کرده است. مشقات کوچ‌های فصلی، زحمت دام‌داری، گله‌داری و یا زندگی پردردسر در مناطق صحرایی سبب شد که عشایر و صحرانشینان دست‌بافته‌هایی به‌وجود آورند که سودمندی در مصرف، سهولت در حمل و نقل و به ویژه زیبایی ممتاز و سکونت مناسب را یک‌جا در خود جمع داشته باشد.

بافت سیاه‌چادر پیش از ظهور ادیان رایج بوده، اما اسلام گویی ذوق سلیم صحرانشینان، روستاییان و بومیان سرزمین‌های مختلف را در بافت سرپناه به گونه حیرت‌انگیزی تلطیف کرده، موجب خلاقیت هنری و شکوفایی فنی بیشتری شده است.

روستایان و صحرانشینان نیز برای رفع نیازهای خود و سایرین به بافتن سیاه چادر ادامه دادند. این مردمان، به‌ویژه چادرنشینان، مواد لازم بافندگی را از محیط طبیعی پیرامونشان به دست می‌آوردند.

کمرنگ شدن گدام‌بافی در بین روستاییان

اینک شیوه زندگی خاص پیش از صنعت و تجارت به سبک غربی، که بافتن سیاه‌چادر سنتی را ممکن می‌ساخت، از بین رفته و احتمالا دیگر باز نخواهد گشت، لذا گدام‌های قدیمی با اشتیاق جمع‌آوری یا بعضا از بین می‌رود و دلایل این امر می‌توان قیمت بالا، عدم درخواست برای خرید، عدم تولید مناسب، وجود دلالان در به‌دست آوردن با قیمت کم این محصول برشمرد، بنابراین بافنده‌های امروزی وقت و تمایل به بافتن گدام مرغوب ندارند، زیرا صرفه اقتصادی برای آنان ندارد.

بلوچ‌ها در قرون یازدهم و دوازدهم، پس از حمله سلجوقیان و بیرون رانده‌شدن از کرمان و سیستان، در مناطق فعلی جایگزین شدند. تاریخچه بافندگی بلوچ‌ها نیز مانند سایر مباحث تاریخی این گروه، دستخوش تحولات بسیاری شده است، مرگ تقریبی زندگی سنتی، زیان جبران‌ناپذیری بر تولیدات محلی مردمان چادرنشین و روستایی این منطقه وارد آورد.

مزیت‌های حمایت از تولید گدام 

رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه در سایه اشتغال به این صنعت بومی و صنایع وابسته به آن، از قبیل خراطی و آهنگری و غیره، جلوگیری از مهاجرت بی‌رویه روستاییان به شهرها و پرداختن به شغل‌های کاذب، کسب درآمد و ایجاد اشتغال پایدار در منطقه و حفظ این هنر و صنعت دیرینه از مزیت‌های حمایت از تولید گدام است.

نمونه‌های مشابه

گدام یا سیاه‌چادر در بعضی از مناطق روستایی و به‌ویژه عشایری در کشور مشاهده می‌شود و بعضا در قسمت‌های شرقی استان‌های خراسان رضوی و جنوبی و دامنه‌های سلسله جبال زاگرس به بافت آن نیز مشغولند.

از ویژگی‌های گدام در این منطقه می‌توان به ظرافت و بافت آن اشاره کرد. رنگ‌های تیره و آغشته به سفید و بور نمادی از زندگی در شرایط بد آب و هوایی منطقه را نشان می‌دهد، قابلیت حمل آسان و سبکی آن از دیگر ویژگی‌های گدام محسوب می‌شود.

تغییر سبک زندگی روستاییان و عشایر، زندگی در مساکن با مصالح آجری و آهنی، عدم حمایت از تولید، نبود بازار مناسب برای عرضه محصول، کمبود دام در منطقه وعدم صرفه اقتصادی باعث شده این هنر و صنعت به فراموشی سپرده شود.

اقدامات حفاظتی انجام شده

خریدتعدادی گدام (سیاه چادر) از مردم منطقه برای استفاده در فضاهای نمایشگاهی، شناسایی صنعتگران این رشته، برنامه‌ریزی برای تشکیل کلاس‌های آموزشی در ماه‌های آینده و پیگیری بیمه صنعتگران گدام‌باف در منطقه از جمله اقدامات حمایتی و حفاظتی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه در این زمینه است.

ترغیب صنعتگران به تشکیل تعاونی‌های صنایع‌دستی برای خرید تضمینی محصولات هنری صنایع‌دستی به‌ویژه گدام صورت گرفته تا امکان توسعه این صنعت را در تمامی مناطق شهری، روستایی و عشایری فراهم سازد.

همچنین طرح‌ها و نقش‌های نو و جدید با حفظ اصالت و فرهنگ محلی به منظور جلب نظر مشتریان ارائه شده است.

در دسترس قراردادن مواد اولیه ارزان‌قیمت به تولیدکنندگان، تهیه کتابچه‌ها و بروشورهای تبلیغاتی برای معرفی گدام و نیز اخذ کد اصالت و استاندارد برای محصول از سایر اقدامات برای حفظ این آثار ارزشمند است.

* گزارش از عبدالله کُرد، رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه

موزه عمارت باغ امیر سمنان جایی برای خاطره‌بازی سمنانی‌ها

یکی از بناهای زیبا و دیدنی شهر سمنان، عمارت باغ امیر است که قدمت آن به اواخر حکومت قاجاریه برمی‌گردد. این بنا بین سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ توسط استاد معمار باشی و به دستور و هزینه صاحب بنا حاج میرزا آقا فامیلی احداث شده است. حاج میرزا آقا از تجار و معتمدین و خیرین به نام سمنان بوده، که نقش مهمی را در شکوفایی اقتصاد شهر ایفا کرده است. از مهم‌ترین کارهای وی می‌توان به واگذاری زمین و سرمایه برای احداث کارخانه ریسمان‌ریسی سمنان به حاج علینقی کاشانی (پدربزرگ دکتر ظریف وزیر امور خارجه) اشاره کرد.

عمارت و باغ امیر که به‌تبع معماری صفوی ساخته شده است در متراژی به وسعت ۳۵۰۰ مترمربع قرار دارد و دارای دو باغ و دو منزل مسکونی بوده و از لحاظ فرهنگی به سه دسته فضا شامل فضاهای عمومی، خصوصی و نیمه‌خصوصی تقسیم می‌شود. این عمارت دارای دو طبقه شامل همکف و زیرزمین به همراه یک باغچه در ضلع غربی و باغی نسبتاً بزرگ در ضلع جنوبی است که حریم باغچه و باغ به‌وسیله جداره‌ای با تزئینات زیبا و منحصربه‌فرد از هم تفکیک شده‌اند. در داخل حیاط غربی شاهد ستون‌های بلند و متعددی هستیم که همگی دارای تزئینات گچی زیبا و چشم‌نوازی هستند.

از نظر تاریخی و اجتماعی می‌توان گفت که این بنا در طول تاریخ محل آمد و شد و استقرار پادشاهان، سیاستمداران، علما و افراد مختلفی بوده است که از جمله می‌توان به محل جلسات سران مشروطه سمنان (۱۲۸۵ خورشیدی)، تردد احمد قوام قبل از نخست‌وزیری (۱۳۰۰ خورشیدی)، تردد کلنل محمدتقی خان پسیان (۱۳۰۰ خورشیدی)، تردد و بیتوته رضاشاه (۱۳۱۷خورشیدی)، پایگاه و محل استقرار افسران ارتش روس بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ خورشیدی، تردد احمد قوام بعد از نخست‌وزیری (۱۳۳۱ خورشیدی)، محل تشکیل جلسات مذهبی علیه حکومت وقت توسط علامه حائری و تفرجگاه مردم سمنان در ایام عید و به خصوص ۱۳ نوروز اشاره کرد.

این بنا در سال ۱۳۹۳ از سوی شهرداری سمنان به سرمایه‌گذار بخش خصوصی واگذار شد و پس از مرمت و بازسازی توسط سرمایه‌گذار، فاز اول مجموعه در قالب موزه تاریخ صدساله سمنان در۲۷ اسفندماه ۱۳۹۴ افتتاح شد. این مجموعه هم‌اکنون دارای یک موزه و کافی‌شاپ است.

این موزه خصوصی دارای چندین بخش از جمله چاپ، رادیو، تلفن، مخابرات، آب و… است.

باغ امیر

 

بخش چاپ

در این بخش دستگاه چاپی به نام «لترپرس» که ساخت آلمان است به معرض نمایش گذاشته شده است. این دستگاه، اولین و قدیمی‌ترین دستگاه چاپ سمنان بوده که تاریخ ساخت آن ۱۹۳۱ میلادی برابر با ۱۳۰۹ خورشیدی است. علاوه بر دستگاه چاپ تعداد زیادی گراور و کلیشه نیز در معرض دید عموم قرار گرفته است. این دستگاه به همراه یک گارسه حروف و تعدادی کلیشه توسط حاج عباس مشیری به موزه اهدا شده است.

بخش رادیو

در این بخش بازدیدکنندگان با تعداد زیادی رادیو لامپی و قدیمی از جمله رادیو نفتی، رادیو سکه‌ای و رادیویی که مردم حوادث جنگ جهانی دوم را از طریق آن گوش می‌کردند آشنا می‌شوند. این مجموعه زیبا و دیدنی شامل رادیوها با برندهای مختلف است که توسط کشورهای متعدد ساخته شده و در طی سالیان متمادی پیام‌آور شادی، اخبار، حوادث و… برای مردم سمنان بوده است.

بخش تلفن و مخابرات

در این بخش بیش از ۳۵ دستگاه تلفن با برندهای متعدد و مختلف اعم از دستگاه مورس، تلفن‌های هندلی و تلفن‌های قدیمی، تلفن صحرایی و جنگی که در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار می‌گرفته و اولین دستگاه تلفکس که در سمنان موجود بوده به چشم می‌خورد.

بخش آب

در این بخش چندین تلمبه آب که در گذشته‌های دور در سمنان مورد استفاده قرار می‌گرفته، بزرگ‌ترین سند و وقف‌نامه آب سمنان به طول ۶ متر و شیرهای آب قدیمی و ساعت آبی به نمایش گذاشته شده است.

اتاق نشیمن

در این اتاق عناصر و المان‌هایی از قبیل کرسی، رادیو، یخچال نفتی، سماور زغالی و ماکت زن و مرد و… قرار گرفته است.

باغ امیر

بخش اسناد

در این بخش بیش از ۱۰۰ سند قدیمی از اواخر قاجاریه تا دوره معاصر در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد. اسنادی شامل کوپن آذوقه مربوط به جنگ جهانی اول و دوم، اولین قرارداد تجاری سمنان با دولت روسیه، برگه تعرفه انتخابات مجلس سنا و شورای ملی مربوط به سال ۱۳۳۱، بروشور تبلیغاتی دکتر روحانی زمانی که کاندیدای نمایندگی مردم سمنان بوده است و…

بخش سینما و عکس

در این بخش دستگاه‌های پروژکتور ۳۵.۱۶، و ۸ میلی‌متری و چندین مدل دستگاه آگراندیسمان، دوربین فیلم‌برداری و عکاسی قدیمی، دستگاه‌های متعدد اسلاید و عکس‌هایی قدیمی و…به معرض نمایش گذاشته شده است.

بخش موسیقی

در این بخش ابزار و ادواتی که به پخش موسیقی می‌پرداختند، از قبیل نخستین دستگاه پخش موسیقی در دنیا با صفحات پولیفون، دستگاه موزیکال قاجاری متعلق به دوران حکومت مظفرالدین شاه، فونوگراف که توسط کمپانی ادیسون در سال ۱۸۹۸ ساخته شده است. گرامافون، گرام، ریل، دک و… نگهداری می‌شود.

بخش مطبخ

در این بخش المان‌ها و عناصری همچون سنگ آسیاب دستی، هاون سنگی، قپان، وسایل اوزان، تنورپخت نان و…قرار گرفته است.

علاوه بر بخش‌های عنوان شده بازدیدکنندگان با مجموعه‌هایی از جمله مجموعه ابزار سلمانی، خطاطی، حجامت و دستگاه بستنی‌ساز مربوط به یک قرن پیش، ساعت ورود و خروج مربوط به ۸۰ سال قبل، ساعت روز کوک، هفته کوک، ماه کوک و سال کوک، ساعت اره‌ای متعلق به سال ۱۷۵۰ میلادی، ساعت کوکو، ساعت گلابی، اتوی نفتی، ست کامل لباس شهربانی قدیم، کوچک‌ترین چرخ خیاطی برای کمپانی سینگر و اشیا و ابزارهایی که از تجاوز ارتش سرخ در سمنان که حد فاصل سال‌های۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ باقی مانده است، در معرض نمایش قرار گرفته است.

* گزارش از محمد عزیزالدین مدیر موزه باغ امیر سمنان

مرتبط:

آشنایی با حمام پهنه سمنان

خفاش‌ها؛ متهمان ردیف اول نابودی غارنگاره‌های تاریخی

نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد گاز ناشی از مدفوع خفاش‌ها می‌تواند یادگارهای هنری را که روی دیواره غارها حک شده‌اند، ظرف تنها چند دهه نابود کند.

 صحنه‌ شکار، اَشکال هندسی، جای دست و دیگر آثار هنری ماقبل تاریخ می‌توانند برای ده‌ها هزار سال روی دیواره غارهای حفاظت شده باقی بمانند به شرط آن که خفاش‌ها به دیوار این نگارخانه‌های تاریک و نمور آویزان نشده باشند.

این پستانداران پرنده ظاهرا تنها به دنبال جایی امن برای استراحت و اطراق هستند اما نتایج مطالعات جدید تیمی از زمین‌شناسان و باستان‌شناسان نشان می‌دهد آنها می‌توانند به موجودات بی‌فرهنگ و بی‌ذوقی تبدیل شوند که با مدفوعشان نقاشی‌های تاریخی و دیگر آثار تاریخی حک شده روی دیواره غارها را طی تنها چند دهه از بین می‌برند.

در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، دو دانشمند به نام‌های جویس لوندبرگ و دون مک فارلین با تحقیق روی غارهای گرین گروتوی جامائیکا نشان دادند گروه خفاش‌های مقیم در این غار گرمسیری، خُرد اقلیم‌هایی را ایجاد می‌کنند که به تدریج می‌تواند سنگ آهک غار را دچار خوردگی کرده و از بین ببرد.

در دهه‌های بعد، به لطف تحقیقات بیشتر جزئیات مخرب‌تری در این باره کشف شد؛  مطالعات بیشتر نشان داد توده‌های بزرگ خفاش‌ها چگونه در فضای بسته غار گرما و رطوبت تولید کرده و دیواره‌های غار را با یک غشاء اسیدی و سرشار از دی اکسید کربن لیز و لزج می‌کنند. به علاوه حجم بالای ادرار و مدفوع خفاش‌ها می‌تواند تخمیر شده و هوای غار را از ذرات اسیدفسفریک اشباع کند. این ترکیب قوی باعث از بین رفتن دیواره‌های سنگ آهک و سقف می‌شود، فرآیندی که به آن خوردگی زیستی (biocorrosion) می‌گویند.

در جدیدترین دور از این تحقیقات، گروهی از ژئومورفولوژیست‌ها در فرانسه می‌خواستند بدانند آیا در غارهای پر از خفاش اروپا نیز همین اتفاق می‌افتد یا نه، غارهایی مثل شووه و لاسکو در فرانسه که غارنگاره‌های ارزشمند آن پنجره‌ای زینتی رو به گذشته بشر هستند.

این دو دانشمند مطالعات خود را روی غارهای آزه (the Azé caves) در شرق فرانسه متمرکز کردند. استخوان‌هایی که از این غار کشف شده نشان می‌دهد از حدود ۱۵۰ هزار سال پیش به محلی برای سکونت غارنشینان تبدیل شده است. انسان‌ها حدود سه هزار سال پیش همزمان با عصر برنز در این غار کار و زندگی می‌کردند. این غار همچنین قرن‌هاست به محل بازدید گردشگرانی تبدیل شده است که به هزارتوهای سنگ آهکی و رودخانه زیرزمینی آن جذب می‌شوند. به گفته لیونل باریکواند (Lionel Barriquand) از ژئومورفولوژیست‌های دانشگاه ساووی مونت بلانک و مولف اصلی این تحقیق، بازدیدکنندگان از دیگر غارهای توریستی منطقه طی سالهای گذشته دست به کشیدن گرافیتی روی دیواره غارها زده‌اند اما ورودی غار آزه به طرز حیرت‌انگیزی بکر است.

این غار در ۴۵ هزار سال گذشته مامنی امن برای استراحت خفاش‌ها نیز بوده است. اگرچه پیشروی انسان‌ها جمعیت خفاش‌های این غار را به طرز قابل توجهی کاهش داده،  زمانی هزاران خفاش به دیوارها و سقف این غار آویزان می‌شدند و سطوح آن را با لایه‌هایی از مدفوع خود می‌پوشاندند.

 

blank

این خفاش‌ها حدود ۲۲ هزار سال پیش به دلیل وجود یک مانع کلفت از جنس کربنات کلسیم به بخش‌های داخلی این غار دسترسی نداشتند. از این نقطه دنج و بکر غار در سال ۱۹۶۳ میلادی رونمایی شد و به دانشمندان این شانس را داد تا در آزمایشی طبیعی دیوارهای آن را با دیوارهای ورودی غار مقایسه کنند.

نتایج این بررسی‌ها نشان داد دیوارهای قسمتی از غار که خفاش‌ها به آن دسترسی نداشتند، دندانه دارتر بوده و سقف آن در مقایسه با بخش ورودی، فرورفتگی‌های کمتر و کم عمق تری دارد. در بخش داخلی غار همچنین چند رد پنجه خرس در امتداد دیواره‌ها وجود داشت در حالی که در بخشی که خفاش‌ها زندگی می‌کردند خبری از این علائم نبود. دانشمندان با مقایسه سنجش‌هایی که از هر دو بخش انجام شد، تشخیص دادند وجود خفاش‌ها باعث شده دیواره های بخش ورودی غار هر هزار سال حدود ۳ تا ۷ میلی متر عقب نشینی کنند. آنها همچنین نتیجه گرفتند ورودی غار به این دلیل فاقد هرگونه غارنگاره، نقاشی دیواری یا رد پنجه خرس است که خوردگی ناشی از مدفوع خفاش‌ها این یادگارها را از بین برده است.

فیلیپ اودرا (Philippe Audra) دیگر ژئومورفولوژیستی که در این مطالعه دست داشت، می‌گوید: هرچه خفاش بیشتر، روند خوردگی شدیدتر خواهد بود.

به گفته محققان، یک نقاشی روی دیواره‌های غار آزه به طور متوسط طی ۲۵ سال ناپدید می‌شود.

لورن بروکسل (Laurent Bruxelles)، از باستان شناسان مرکز تحقیقات علمی فرانسه که در گذشته با این تیم تحقیقاتی همکاری کرده بود، می‌گوید خوردگی زیستی یکی از ابعاد مهم در درک این است که چرا نقاشی‌های ماقبل تاریخ بیشتر در غارهایی پیدا می‌شوند که یا به طور کامل مهروموم شده بودند و یا هیچوقت جایی برای خفاش‌ها نداشتند.

وی تصریح کرد: نقاشی‌ها اولین چیزهایی هستند که به دلیل خوردگی زیستی از بین می‌روند. در هر غاری که خفاش و نقاشی وجود دارد، نقاشی‌ها ناگزیر ناپدید خواهند شد.

جزئیات بیشتر درباره این مطالعه در مجله Geomorphology منتشر شده است.

منبع: ایرنا