سفر یعنی تجربه و من زندگیم را با تجربه هایی که از سفرهایم بدست آورده ام ساخته ام . این بار برخلاف همیشه برای دیدار خانواده به تهران نرفتم بلکه برای یادآوری خاطرات کودکی و گذشته ام تنها به این سفر رفتم هیچ کس در تهران حوصله اش سر نمی رود چرا که جاذبه های دیدنی و مختلف تهران تقریبا برای تمامی مردم آماده است. هر کسی می تواند در این شهر سر گرمی خاص خود را پیدا کند.
این شهر خاکستری ابهتی دارد که بی برو برگرد شما را درون خود جای می دهد. البته قصد نداریم این شهر را با بزرگ ترین شهر های جهان مقایسه کنیم. ولی تهران بزرگ ترین کلان شهر ایران است. شهری پر دود و هیاهو با اتوبوس های مملو از مردم و یا متروهایی که لبالب مسافران را جابه جا می کند؛ مردمانی که مدام در حال دویدن هستند و کارهای خود را به سرعت انجام می دهند. تصور کنید چند روز را بخواهید در این شهر سپری کنید پیش نهاد می کنم قبل از آن مختصری با زادگاهم آشنا شوید.
شهر تهران در جنوب استان تهران قرار دارد، بزرگ ترین و پر جمعیت ترین شهر کشور است و سومین کلان شهر در کل خاور میانه به حساب می آید. طبق سر شماری سال ۱۹۹۵ جمعیت شهری تهران نرسیده به ۹ میلیون نفر است و به همین جهت تهران شهری شلوغ و پر سر و صدا است و همین موضوعات به اضافه معضل ترافیک و آلاینده های شهری رتبه سلامت شهری آن را کاسته است.
تهران یکی از دیدنی ترین جاهای ایران است که هر ساله گردشگران زیادی را به خود می پذیرد و نه تنها این گردشگران همه ایرانی نیستند، بلکه از کشورهای دور و نزدیک برای دیدن تهران برنامه ریزی می کنند. پس من هم می توانم با یک برنامه ریزی دقیق چند روز به یادماندنی را برای خودم بسازم.
طبق برنامه ریزی ام روز اول اقامتم را برای بازدید از موزه های تهران گذاشتم و به همین جهت از هتل درخواست یک راهنما کردم تا برای بازدید از موزه ها با من همراه شود. شیما راهنمای جوان و خبره و پر انرژی بود. در مسیر همین طور که از موزه ملی ایران، موزه فرش، موزه عبرت، موزه جواهرات، موزه رضا عباسی، موزه هنرهای زیبا ویا موزه سکه تهران بازدید می کردیم؛ شیما از تاریخ احداث موزه ها و چگونه شکل گیری آن ها برایم می گفت و اینکه در این شهر بزرگ چه مکان های با ارزشی وجود دارد . دیدن آن همه فرش های نفیس از قوم های ایران و یا جواهراتی که از سلسه های مختلف به جای مانده است برام جذاب بود ویا موزه هنرهای زیبا چشمم را خیره کرده بود و یا سکه هایی از دوران کهن تا به امروز ارزش آن ها را برایم دوچندان کرد.
در پایان بازدیدمان از موزه ها از اینکه با شیما آشنا شدم و توانستم اطلاعات با ارزشی درباره شهرم کسب کنم بسیار خوشحال بودم . من از او دعوت کردم که به شیراز بیاید تا بتوانم میزان او در شهر رازها باشم. سپس از همدیگ جداشدیم و در آخر روز هم با گرفتن یک ماساژ و خوردن غذا در هتل خستگی تنم را در کردم.
به دلیل بزرگی تهران و وقت کم نمی توانم تمام جاذبه های تهران را در یک سفر سه روزه بگنجانم پس تصمیم گرفتم به دیدن بازار بزرگ تهران بروم.
فضای سنتی بازار تهران شباهت اندکی به فضای سنتی شیراز را دارد. قسمت اصلی بازار تهران با کاخ گلستان فاصله چندانی ندارد و این فرصت خوبی بود که من هم از این کاخ زیبا دیدن کنم. بازار یکی از شلوغ ترین مناطق تهران است. خصوصا در ایام اسفند. بازار تهران سراهای مختلف زیادی دارد و تقریبا بر اساس شغل طبقه بندی شده است. باید بدانیم دقیقا برای چه و به چه منظوری به این بازار می روید و اینکه راه خود را بشناسید چرا که احتمال گم شدن شما بسیار است.
بازار سنتی تهران همانند بازارهای قدیمی شهرهای دیگر نیست که اغلب صنایع دستی می فروشند یا به دورانی کهن تر تعلق دارند. هسته بازار از زمان صفوی بنا شد اما در دوران قاجار پیرامون خیابان های منتهی به کاخ گلستان و محله های جنوبی اطراف گسترش یافت و مسقف شد و امروزه با داشتن یک ایستگاه متروی خاص (ایستگاه ۱۵ خرداد، خط ۱) دسترسی به آن راحت تر شده و مردم می تواند اکثر نیازهای خود را در این بازار تهیه کنند.
در بازار تهران دو امام زاده وجود دارد که در یکی از آن ها امام زاده زید است.
بازار تهران برایم بسیارجالب بود. هرچه که من لازم داشتم در آن پیدا می کردم برخلاف آیین و سنت های مختلف، مردم با آرامش و احترام در کنار یکدیگر مشغول کار و معامله بودند و فرهنگ شهری و اجتماعی را به خوبی می توان در این بافت دید.
در لابه لای بازار تهران چشمم به چایخانه ای که صد و خرده ای ساله در قلب بازار تهران کار می کند افتاد. این چای خانه به عنوان کوچکترین چایخانه دنیا در میراث ایران ثبت شده و می تواند برای شما بسیار خاطره انگیز شود. چرا که حاج کاظم، صاحب این چایخانه انسانی پر معلومات است که تقریبا درباره هر چیزی اطلاعات دارد و به راحتی با شما هم کلام خواهد شد. دکور این چایخانه بسیار نوستالژیک و زیباست و طعم چای های آن بی نظیر هستند. حاج کاظم دو کار با ارزش می کند اول اینکه از دانشجویان پولی دریافت نمی کند، دوم اینکه بقیه درآمد چایخانه را صرف امور خیریه می شود. بسیاری از مغازه و حجره های اطراف که مشتریان روزانه چایخانه درویش هستند و استکان ها شماره دارِ مخصوص به خود را دارند.
دوباره به گشت و گذار در بازار پرداختم . کم کم احساس گشنگی کردم به همین بهانه به قدیمی ترین رستوران تهران در ناف بازار رفتم و غذای معروف تهرانی ها را که چلوکباب مخصوص با دوغ است را خوردم.
بعد از یک پیاده روی در بازار با تنی خسته به هتل برگشتم و کمی استراحت کردم و خود را برای شب های تهران آماده کردم . در تهران باشی و به دربند نروی، نمی شه. حدود ۸ شب به منطقه دربند رسیدم هوای بسیار مطلوبی داشت . مغازه ها مختلف، دست فروش های پر انرژی و کافه های متنوع بسته به صلیقه مشتری؛ در یکی از کافه ها نشستم و درآن هوای دلچسب با مردمانی که شاد بودند و یا فضای شادی را برای خودشان بوجود آورده بودند را تماشا می کردم . موزیک شادی هم در کافه پخش می شد. درآن حال و هوا آش رشته می چسبه من هم از خودم پذیرایی کردم.
کم کم داشت وقت سفرم به پایان می رسید. طبق برنامه ریزی ام روز سوم را اختصاص به بازدید از تعدادی از کاخ ها و عمارت های تهران دادم. چون می دانستم دراین مکان ها راهنما حضور دارد با خیال راحت برای بازدید رفتم در این روز از مجموع کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران، کاخ صاحبقرانیه، کاخ شهربانی یا وزرات خارجه تهران، عمارت مسعوریه تهران، خانه مقدم که ارزش مندترین خانه ایران است و همچنین بنای شمس العماره بازدید کردم. چو ن وقت کم داشتم نتوانستم دیگر بناهای با ارزش تهران را ببینم.
برای اینکه بهتر از وقتم استفاده کنم و هم خستگی در کنم برای صر ف نهار و بازدید از بلندترین برج تهران به برج میلاد رفتم.
برج میلاد ویژگی هایی دارد که آن را در میان دیگر بناهای تهران شهره می کند. اولا که به دلیل ارتفاع زیاد ۴۳۵ متری اش تقریبا از هر جای تهران پیداست. دوم شکل زیبا و نور پردازی آن در شب که در کنار ساختمان ها و برج های شهرک غرب واقعا تهران را به یکی از کلان شهر هایی که با شهرهای اروپایی- آمریکایی قابل قیاس است تبدیل می کند. از طرفی، موقعیت برج میلاد به بازدید کنندگان امکان می دهد که (در صورت مطلوب بودن هوا) منظره ای بسیار زیبا از شهر را ببینند و در ارتفاعی قرار بگیرند که قابل تامل باشد.
در مسیر برگشت به فرودگاه نیز از برج معروف و قدیمی تهران یعنی شهیاد نیز بازدید کردم. این برج و میدان اطراف آن نقشی بسیار موثر در ترسیم روحیه ایرانی ایفا می کند. در ادبیات نوین و اشعار تازه یا برچسب هایی که این روزها میان مردم برای چسباندن به کیف و دیگر لوازم خود از آن استفاده می کنند تا علایق خود را به دیگران نشان دهند،
در پایان سفرم حالا که فکر می کنم می بینم که چرا تهران را پایتخت ایران قراردادن . علاوه بر جاذبه های گوناگون، حضور سفارت خانه های ایران، مراکز بزرگ تجاری و خیلی چیزهای دیگر؛ تمامی راه هایی که به این استان می رسند همگی آزاد راه بوده و وضعیت خوبی دارند. بنابراین چه از راه زمینی، و چه هوایی بخواهید به این استان دسترسی پیدا کنید دردسری نخواهید داشت. از طرف دیگر استان تهران می تواند مرکز اتصال بسیاری از راه های دیگر به استان های دیگر باشد و شاید به همین جهت بتوانیم آن را قلب شاهراه های ایران بنامیم. به قول معروف همه جاده ها (اینبار) به تهران ختم می شوند.
مرتبط:
بام تهران بهترین مکان برای تماشای پایتخت
لفور _پهنه بیکران زیبایی در نزدیکی تهران
عمارت مسعودیه تهران