ساج ایچی، غذایی آمیخته با آداب و سنن عشایر اردبیل

در فرهنگ غذایی ایرانیان سفره به عنوان محلی که افراد خانواده سه بار در روز پیرامون آن قرار می‌گیرند و با همدیگر به تعامل می‌پردازند، بسیار ارزشمند است و از با ارزش‌ترین مواد غذایی و سالم‌ترینشان برای پختن خوراک سنتی استفاده می‌کنند.

غذای ساج ایچی جزو غذاهای بزمی عشایر و روستاییان محسوب شده و به خصوص برای مهمان تهیه می‌شود، به دلیل استفاده از ماست در این غذا، به آن قاتیق شورباسی به معنی آبگوشت ماست نیز گفته می‌شود. این غذا، غذایی گوشتی است و اکثرا گوشت گوسفندی و به خصوص راسته گوسفند برای تهیه آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عشایر این غذا را برای مهمان و در مواقع ذبح گوسفند به وفور تهیه می‌کنند، نکته جالب در طبخ این غذا، استفاده از ماست در هنگام پخت آن است. در گذشته این غذا در داخل ساج پخته می‌شده که به همین دلیل به این نام معروف شده است.

پخت این غذا با ماست به‌طور همزمان انجام می‌شود. برای پخت این غذا، ابتدا گوشت را که بیشتر از راسته گوسفند تهیه می‌شود را خرد کرده، شسته و آماده پخت می‌کنند، سپس پیاز داغ درست کرده و از ادویه نمک و زردچوبه استفاده می‌کنند.

پس از این مرحله گوشت را اضافه کرده و اجازه می‌دهند تا با آب کمی بپزد و بعد تفت می‌دهند و سپس ماست را هم می‌زنند تا یکدست شود، بعد از آن به تدریج ماست را به دیگ غذا اضافه کرده و هم می‌زنند. باید به طور مداوم هم زده شود تا به جوش بیاید، پس از به جوش آمدن، از هم زدن خودداری می‌کنند و تا زمانی که ماست سفت شود و لعاب و غلظت غذا به حد ایده‌آل برسد، پخت غذا ادامه دارد و پس از آن غذا آماده سرو می‌شود.

امروزه با توجه به گسترش غذاهای آماده و سریع، علاقه و سلایق غذایی تحت تاثیر قرار گرفته و غذاهایی مانند ساج ایچی به ندرت طبخ می‌شوند. این غذا که از غذاهایی مخصوص مهمانی‌ها در استان اردبیل بود، اکنون کمتر مورد توجه است و در رستوران‌های معدودی پخت می‌شود و افراد کمتری با شیوه پخت این غذا آشنا هستند.

در گذشته پخت این غذا در قسمت داخلی ساج رایج بوده و به همین دلیل به آن ساج ایچی گفته می‌شود، با توجه به سبک زندگی عشایر این غذا بیشتر بر روی اجاق یا تنور پخته و از قسمت گود ساج برای این منظور استفاده می‌شده است، اما امروزه از ظروف آشپزی معمولی و به خصوص دیگ‌های رویی برای پخت این غذا استفاده می‌شود.

این غذا بیشتر در بین عشایر رایج است و به دلیل گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن، نسل جدیدی که نگاه و نگرش متفاوت با نسل آتی دارد، اگر اهمیت اجتماعی و فرهنگی این غذای محلی به خوبی برای آن‌ها تبیین نشود و نهادهای مرتبط آن را رواج ندهند، احتمال دارد در آینده این غذای محلی طبخ نشود.

از جمله اقداماتی که در راستای حفظ و احیای این غذای سنتی انجام شده ثبت این غذا در فهرست میراث ناملموس کشور است که برگزاری جشنواره‌های غذایی و آموزش ساج‌ایچی به افراد از طریق رسانه‌های مجازی و دیجیتال نیز در همین راستا برنامه‌ریزی شده است.

منبع: میراث آریا

میراث ماندگار بیجار

پایبندی به اصالت، فرهنگ و سنت‌ها، در زندگی امروزه نیازمند جایگاه ویژه است در کنار همه بی مهری هایی که رشد صنعت و تکنولوژی در پیش گرفته آنچه رنگ و بوی خواصی دارد و هیچگاه فراموش شدنی نیست، میراث گرانبهای بجای مانده از نیاکان است.

نام و آوازه شهر بیجار را در گذشته‌های پیش از این، با نام گروسی می‌خوانند و هنوز هستند کسانی که گرد زمانه محاسن و گیسوانشان را سپید کرده است که جماعت بیجاری را به نام گروسی می‌شناسند.

بیجار که چون نگینی در استان کردستان و دروزاه غرب کشور است در آینده باید آن را شهری فراموش شده نام نهاد و دیری نخواهد پایید که با کاهش چشمگیر جمعیت و به تناسب کاهش امکانات و رکود اشتغال جوانان، این شهر را می‌توان مکانی برای دوران باشکوه بازنشستگی و استراحت کهنسالی در نظر گرفت.

میراث های ماندگار این شهر یا شهرستان هر چه که بودند و هستند، در این روز و روزگار کمتر به آن توجه می‌گردد و در گوشه و کنار، برگزاری جشنواره یا کنگره، نمی‌تواند از روند رو به انقراض و نابودی میراث گرانسنگ و تکرار نشدنی نیاکان و بزرگان گروس پیشگیری کند،  گویی غول زمان، قصد بلعیدن همه چیز را در ذهن و عمل دارد.

میراث ماندگار بیجار

شیرمال سنتی بیجار سوغاتی لذیذ و دوست داشتنی

از شیرینی‌های سنتی بیجار اگر بخواهیم نامی برده باشیم بد نیست که از شیرمال سنتی، کیک سنتی، باقلوا و شیرینی نخودی نام برد،  شیرینی‌های که می توان این روزها در شیرینی پزی‌های سنتی کار بیجار پیدا کرد، شیرمال و باقلوای گروسی است که به صورت فصلی در ایام عید نورزو، شیرینی نخودی سنتی هم تولید و عرضه می‌شود.

میراثی که سالیان سال از روزهای پر شکوه آن می‌گذرد و چرخ زمانه و عدم حساسیت به نگهداشت میراث نیاکان موجب شده است که با پیشرفت علم و صنعت، شیرینی ها و شیرمال های فانتزی و رنگارنگ که صدر نشین مراکز تهیه و عرضه این محصولات هستند، دیگر جایی را برای شیرنی ها و شیرمال های سنتی، مقوی و سالم باقی نگذارند.

در کنار رشد فزاینده کارگاه های تولید شیرینی، شیرمال و نان فانتزی که نیازی به علم و دانش خواصی ندارد و تنها با چند دستگاه اتوماتیک و نیمه خودکار می‌توان به تولید چند هزار تنی رسید، هستند یک تا ۲ کارگاه سنتی کار که شیرنی و شیرمال سنتی و قدیمی بیجار گروس را همچنان تولید می کنند.

البته ناگفته نماند که هنوز تعداد متقاضیان و مشتریان شیرنی و شیرمال سنتی بیجار از میزان تولید این محصولات بیشتر است و این خود نشان می‌دهد که مصرف کننده تفاوت اساسی میان شیرینی های صنعتی را با تولیدات بومی و محلی می دانند و به سلامت خود و خانواده اهمیت می‌دهند.

یکی از کارگاه های تولید شیرمال سنتی بیجار و باقلوا که از قدمت بیش از نیم قرن برخودار است و امروزه با شیرمال سنتی محمد آن را می شناسند، همچنان سنت، کیفیت و لذت یک شیرمال محلی بیجار گروس را زنده نگهداشته است.

قنادی محمد با تولید شیرمال سنتی و لذیذ و همچین تولید محدود باقلوای گروسی، از  سال ۱۳۴۷ تا امروز نسل به نسل در شهر بیجار زنده نگه داشت است که به اذعان همشریان، کیفیت شیرمال سنتی محمد همان کیفیت گذشته خود را حفظ کرده است.

تهیه مواد اولیه مرغوب، با کیفیت و پایبندی به میزان مصرف و ترکیب مواد اولیه شرمال سنتی و باقوای گروسی، موجب شده است که ابتدا نام و آوازه این شیرنی لذیذ و مقوی در خارج از کشور شنیده شود و همچینن میراث گران قدر نیاکان بیش از نیم قرن زنده بماند.

تولید کننده شیرمال و باقوای سنتی بیجار گفت: پدرم که در نوجوانی شاگرد شیرنی پزی بود، با تجربه و آموزشی که در آن دوران به دست آورد و همچنین علاقه‌ایی که به این حرفه داشت، اولیه کارگاه تولید و عرضه شیرمال، شیرینی نخودی، کیک و باقلوا سنتی و گروسی را در سال ۱۳۴۷ راه اندازی کرد.

مصطفی سبزعلی ادامه داد: تولید کنندگان مواد غذایی و بخصوص شیرینی پزیها، در جبهه حفظ امنیت غذایی جامعه فعالیت دارند و همگی با تعصب خواصی نسبت به تهیه و فرآوری مواد اولیه، نحوی تولید و عرضه آن دارند.

وی گفت: اولین کارگاه ما در خیابان آیت الله فاضل گروسی سال ۱۳۴۷ راه اندازی شد و پس از آنکه کارگاه در مسیر توسعه خیابان قرار گرفت، به بلوار حضرت امام خمینی ره نقل مکان کردیم و از سال ۱۳۵۵ تا به امروز در کارگاه جدید که ۳۶ مترمربع است، به تولید و عرضه شیرمال سنتی و باقلوار اشتغال داریم.

تولید کننده شیرمال سنتی محمد یادآور شد: در ابتدای تولید، کارگاه با چهار کارگر و تولید بالا فعالیت داشت و با افزایش قیمت مواد اولیه، هزینه های تولید، هزینه های بیمه و غیره، موجب شده است که با گذشته زمان، اکنون با یک کارگر و ساعت کار کمتری تولید را ادامه دهیم.

وی افزود: در حال حاضر با توجه به کاهش نیروی کار، ساعت تولید شیرمال سنتی از ساعت ۶ صبح الغایت ۱۳ ظهر زمان بر است و بعدظهرها عرضه و فروش تا حدود ساعت ۱۸ عصر ادامه دارد که بیش از ۵۰ تا ۷۰ درصد مشتریان شیرینی سنتی ثابت هستند و برای مصرف خانوار و جهت سوغات دوستان و آشنایان از شیرمال و باقلوا استفاده می‌کنند.

سبزعلی افزود: یکی از سفارشات پدرم در خصوص شیرمال سنتی، حفظ کیفیت محصول بود، تهیه مواد اولیه شیرمال سنتی و بخصوص روغن قنادی کم یاب شده است و قیمت ها بیش از بیش افزایش یافته است.

این تولید کنند شیرمال سنتی تاکید کرد: افزایش قیمت کاغذ در بازار موجب شده است که قیمت یک کیلوگرم کاغذ جهت جعبه بسته بندی شیرمال، از قیمت هر کیلوگرم ۱۶۰ هزار ریال فروش شیرمال گران تر شده است.

او با اشاره به اینکه فضای کافی برای ذخیره یا انبار کاغذ یا مواد اولیه نداریم گفت: با توجه به محدودیت فضای کارگاه مجبور هستیم به صورت محدود و با قیمت روز خرید کنیم که در نتیجه با حفظ و ثابت ماندن قیمت فروش جهت رعایت حال مشتریان، حاشیه سود را خیلی کم کرده‌ایم.

سبزعلی افزود: مشتری مداری و حفظ کیفیت محصول، اصول کار ما است و همواره برای آن، هزینه های زیادی انجام شده تا شیرمال سنتی و میراث ماندگار بیجار گروس زنده بماند و امیدواریم همواره در این راه، بهترین محصول را تولید کنیم.

وی تاکید کرد: علاقه به شغل و حرفه و هم چنین پشتکار میتواند موجب رونق و رشد تولید باشد و لازمه تحقق شعار امسال ” جهش تولید ” را هم می توان به تعصب به تولید بهتر اشاره کرد.

متصدی قنادی محمد افزود: با توجه به محدودیت مواد اولیه، تولید شیرینی باقلوای گروسی در طول هفته بصورت محدود و سفارشی تولید خواهد شد و سایر شیرینی ها مثل نخودی و کیک سنتی دیگر با این وضعیت صرفه اقتصادی ندارد و  تولید نمی شوند.

او توضیح داد: لازمه تحقق شعار جهش تولید، حمایت مصرف کنند از تولید داخل و تامین مواد اولیه با کیفیت و قیمت مناسب است که در زمینه تولید شیرینی سنتی، حمایت مردم یا مصرف کنندگان وجود دارد، تنها مانع پیشرو در این حوزه تامین مواد اولیه با کیفیت و البته قیمت منصفانه و مناسب است.

سبزعلی با تاکید بر اینکه تولید محصولات بی کیفیت و ظاهر محور، ضربات سنگین و جبران ناپذیری را به تولیدات اصیل و باکیفیت وارد می کند گفت: در حوزه شیرینی پزی رشد قارچ گونه کارگاه صنعتی شیرینی و شیرمال، تولید محصولات بی کیفیت و فانتزی را افزایش می دهد و با تغییر ذائغه مردم، تولید شیرینی سنتی و با کیفیت را به فراموشی و نابودی سوق می دهد.

وی یاد آور شد: یکی از خلع های موجود در شهرستان بیجار، نبود کارگاه های آموزشی شیرینی سنتی است، با توجه به بازار مناسب فروش و استقبال مردم از این محصول، می توان با برگزاری دوره های علمی و عملی، جوانان علاقه مند و خلاق را به این حرفه تشویق کرد که در کنار ایجاد اشتغال پایدار،  موجب حفظ این میراث گران بها و افزایش امنیت غذایی جامعه شد.

این تولید کننده شیرمال سنتی با اشاره به اینکه آینده مناسبی پیش روی تولید شیرینی و شیرمال سنتی است گفت: در حوزه تولید شیرینی کمبود نیروی کارگری و ماهر وجود دارد، جوانان امروزی راحت طلب، شب نشین و لنگ ظهر در خواب، این کار نیاز به بیدار شدن سر صبح، زحمت، تلاش و کار طاقت فرسا دارد که نتیجه آن، شیرین و لذت بخش است.

او با اشاره به اینکه کارگران این کارگاه از مزایای قانون کار، بیمه تامین اجتماعی و پاداش و سنوات برخودار هستند تاکید کرد: در صورت کاهش هزینه های مواد اولیه و غیر، می توانیم همانند گذشته تعداد کارگران و میزان تولید را افزایش دهیم.

سبزعلی با اشاره به اینکه می توان از فضای مجازی در راستای توسعه و معرفی شهرستان فرهنگی بیجار گروس بهره برد خاطر نشان کرد: همشهریان و مسئولین ادارات دولتی حمایت مناسبی از شیرمال سنتی بیجار دارند و هم چنین سفارشات زیادی از سایر شهرهای استان، از تهران و حتی کشورهای خارجی هم داریم که با توجه به کاهش تولید و نیروی کار، امکان پذیرش این چنین مواردی را نداریم.

وی یاد آور شد: هدف اول ما در حال حاضر با توجه به موانع و مشکلات پیش روی، حفظ همین موقعیت و ادامه تولید با حفظ اصالت و کیفیت شیرمال سنتی بیجار گروس است.

میراث ماندگار بیجار

ترشی هفت بیجار

مردمان کهن دیار گروس همواره به کیفیت مواد غذایی و سلامت و امنیت غذایی توجه بسیاری داشته اند که در کنار کار و تلاش طاقت فرسای کشاورزی و  دامپروری، به تولید مواد غذایی و چاشنی های همراه غذا هنرنمایی و شهرت خواصی دارند.

از پخت غذاها و آش های لذیذ مثل آش شَلغم که در گذشته یک گزارش مفصل در مورد آن ارائه کردیم بگذریم، ترشی هفت بیجار هم از جمله میراث ماندگار شهرستان بیجار به حساب می رود که در یکی ۲ سال اخیر به آن توجه شده است.

ترشی هفت بیجار هم همانند فرش بیجار و دیگر محصولات بیجار، در برخی از شهرهای شمال کشور نیز تهیه می‌شود که با تهیه اصیل و قدیمی این محصول در شهر بیجار تفاوت بسیار اساسی دارد زیرا در تهیه این ترشی، هفت نوع سبزیجات، هفت نوع ادویه و هفت نوع میوه استفاده می شود.

ترشی هفت بیجار، یکی از چاشنی های اصلی همراه غذاهای گرم زمستانی بخصوص آبگوشت و انواع آش به شمار می رود که ریشه این رسم قدیمی در اندیشه زنان با تفکر ذخیره مواد غذایی برای دوران سخت نهفته است.

بیجاری ها ترشیجات خود را به صورت های مختلف از جمله سنتی و اصیل هفت بیجار، گل کلم، کلم شور، ترشی موسیر، ترشی مخلوط، بادامجان سیاه و شکم پر، ترشی بندری، آلبالو، انگور، زغال لخته، فلفل ریز، درشت و لیته ای تهیه می کنند و در آن از انواع سبزیجات از جمله گل کلم ساده و زعفرانی، کرفس، سیر، هویج، سیب ترشی، فلفل دلمه ای رنگی، گوجه فرنگی، شوید، جعفری و موسیر استفاده می کنند.

میراث ماندگار بیجار

فرش بافی

یکی دیگر از میراث های ماندگار شهرستان بیجار گروس را می‌توان به فرش آهنین اشاره کرد که هم از قدمت چند هزار ساله برخودار است و هم با توجه به کیفیت و اصالت آن، افراد سود جو به دنبال کپی برداری و مصادره آن به نام خود هستند.

ساختار متراکم از ویژگی‌های شاخص فرش بیجار بوده چون بافت آن به گونه‌ای است که نمی‌توان آن‌ را تا کرد اما این روزها آنچنان زیر پای مشکلات مانده که قدی خمیده به خود گرفته و برای احیای شهرت از دست رفته‌اش، نیازمند یاری است.

طی چندین دهه گذشته، قیمت گذاری‌های میلی بر روی هنر و دست رنج بافنده های فرش دستبافت بیجار گروس، موجب شده این هنر دست و ذوق هنرمندان این دیار، رفته رفته از دارچوب‌ها پر کشیده و به فراموش خانه، کوچ کند.

فرش بیجار در کنار قدمت تاریخی خود به علت کیفیت، طرح، رنگ به فرش آهنگی مشهور است اما به دلیل عدم توجه کافی بیش از هر هنر دیگری با مشکل مواجه شده و اکنون برای برون رفت از مشکلات نیازمند اجرای برنامه‌ای منسجم به منظور حمایت از هنرمندان این عرصه است.

کار آفرین و تولید کننده فرش دستبافت سنتی بیجار گروس از بی مهریها و کارشناسی بی علم و آگاهی برخی در مورد این فرش گلایه کرد و گفت: قیمت گذاری ناعادلانه و از روی عدم آگاهی موجب شده میل و علاقه به فرشبافی در بافندگان کم شود.

سهراب جبارنیا می‌گوید: ایجاد یک کارگاه فرشبافی با گزینش زنان هنرمند و آشنا به فنون فرشبافی، طراحی و احیای دوباره نقشه‌های فرش و گلیم با نگاره‌های خاطره انگیزه اصیل گروسی، حمایت از بافندگان و رفع دغدغه ها و نیازهای اقتصادی آنها می‌تواند آینده این هنر را امیدی دوباره بخشد.

وی افزود: اگر فرش به قیمت واقعی به فروش برود، هم دلگرمی برای بافنده دارد و هم می‌تواند در مخارج زندگی همیاری مطمئن برای خانواده به همراه داشته باشد چون فرشباف، یک هنرمند است که باید برای نمایش هنر و ذوق خود از بهترین مواد اولیه و ابزار ساخت بهره مند باشد.

جبارنیا ادامه داد: نخ، دار چوب و نقشه فرش، لازمه و نیاز اولیه هنرنمایی بافنده برای نمایش آنچه که در ذهن دارد است و هر چه کیفیت این مواد و ابزار بالا باشد، می‌تواند در پایان کار او، رخ نمایی کرده و ارزش واقعی خود را به نمایش بگذارد.

این کار آفرین تولید می گوید: از حدود سال ۷۴ تا ۹۴ به علت اشتغال به شغل دیگری، به صورت پاره وقت با فرش و مواد اولیه آن ارتباط داشتم ولی پس از بازنشستگی، تمام وقت و انرژی خود را صرف این هنر اصیل بیجار گروس کرده‌ام.

وی با بیان اینکه کمتر کسی در بیجار با نگاه تعصبی به اصالت فرش آهنین گروس وجود دارد، گفت: به شعاع ۲۵۰ کیلومتری از شهر بیجار، بیش از ۱۳۰ بافنده سنتی و حرفه ایی فرش با کارگاه ما ارتباط داشته و به فرشبافی اشتغال دارند.

جبارنیا با تشریح موانع و مشکلاتی زیادی برای رسیدن به این نقطه پشت سر گذاشته است، یادآور شد: با امید به آینده و رسیدن به آرزوها می‌توانیم با همت و تلاش به جلو گام برداریم که در همین راستا حمایت‌های مالی دولت در چند مرحله در قالب تسهیلات کمک حالمان شد.

این کارآفرین ادامه داد: تولید نخ خام، تهیه رنگ طبیعی، چله کشی، طراحی نقشه، تولید فرش و ساخت چارچوب در این کارگاه انجام می‌شود که از نظر کیفیت کار اطمینان خاطر بافندگان را جلب کرده است.

او افزود: ظلم زیادی به فرش و طراحی نقش و نگارهای زیبای آن در بیجار شده که در تلاش هستیم با همت فرشبافان اصیل گروسی، فرش گذشته را به چالش بکشیم و فرش واقعی که حاصل هنر و ذوق هنرمندان این دیار است را به نمایش بگذاریم.

جبارنیا گفت: طی سال‌ها فرش در سایر شهرهای استان کردستان هم تولید و به نام فرش بیجار به بازار عرضه شده که ضمن تخریب اصالت فرش بیجار موجب رکود فروش این فرش هم شده است.

وی یادآور شد: بافندگان این کارگاه همگی تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی هستند و هر سال عیدی و سنوات به صورت کامل و براساس مقررات اداره کار به آنها پرداخت شده و یک روز تاخیر در پرداخت دستمزدها نداشته‌ایم ضمن اینکه بافندگانی که به این حرفه اشتغال دارند یا بد سرپرست و یا سرپرست خانوارند که به این شغل و درآمد نیاز واقعی دارند.

میراث ماندگار بیجار

رنگرزی هزار و یک رنگ

از دیگر میراث های ماندگار که در دیار گروس با قدمتی هم قدم فرش آهنین بیجار در این چرخ روزگار و به دور از ماشین آلات صنعتی، سنتی کار می کند، رنگرزی نخ با مواد اولیه طبیعی در شهر بیجار است.

زیبایی فرش آهنین بیجار در کنار نقش و نگار طراحان نقشه کشی، رنگرزی با استفاده از مواد طبیعی و سنتی نقش بسزایی در رنگ و لعاب فرش گروس دارد،  رنگرزی پشم و خامه که از مواد اولیه فرش، قالیچه و گلیم بافی محسوب می‌شود، به دو صورت سنتی و صنعتی انجام می شود که رنگهای گیاهی و سنتی شامل زاج سفید و سیاه، سولفات مس برای دندانه پشم استفاده می شود و رنگ های روناس، نیل، پوست گردو، اسپرک، برگ مو و گردو، سود پرک، سولفات تیره، قره قروت، پوست انار است.

منطقه کوهستانی بیجار گروس بهترین زیر ساخت طبیعی را برای رشد و نموی گیاهان رنگی و دارویی دارد زیرا دارای گیاهان متنوع با گل‌های رنگی است و با جمع‌آوری گل‌های این گیاهان در فصل بهار و تابستان از آن در تولید رنگ طبیعی در رنگرزی نخ بسیار مورد استفاده می‌گردد.

رنگرزی سنتی بیجار گروس در حوزه فرش، گلیم و گونی ‌بافی کاربرد دارد و با توجه به ساختار طبیعی آن، به الیاف و نخ آسیب نمی‌رساند و همچنین علاوه براستحکام، زیبای خاصی به محصولات مختلف تولید شده از نخ می‌دهد.

یکی از فعالان حوزه رنگرزی که در شهر بیجار فعال است می گوید: افزایش رنگ های شیمایی و ارزان قیمت در بازار موجب شده است که اصالت رنگ اصیل و طبیعی ضربه خورده و با کاهش متقاضیان رنگ طبیعی، بازار رنگرزی سنتی در کهن دیار گروس به سمت و سوی فراموشی گام بردارد.

مرتضی نوری می گوید: از سال ۱۳۶۶در کنار مرحوم پدر، استاد مجرب و رنگرز مشهور فرش های نامی دیار گروس، رنگرزی را در فرش های افشار، ماهی درهم و صنوبر آغاز کردم و تا به امروز این راه پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته ام.

وی اظهار داشت: کاهش شدید سود رنگرزی با رنگ طبیعی، کاهش متقاضیان و بافندگان به رنگرزی سنتی و گیاهی،  تمایل بازار فروش فرش به رنگ های جذاب صنعتی و شیمیایی،  موجب شده است که کسب درآمد در این حوزه به شدت کاهش یابد و بازار رنگهای مصنوعی روز به روز افزایش یابد.

این رنگرز به هزینه های تولید اشاره کرد و گفت: نقش بیمه های عمر در دنیای پرخطر و پر هزینه امروز، از نان شب هم واجب تر شده است و تاثیر آن در امنیت شغلی و آرامش خانواده ها نیز بر هیچ کس پوشیده نیست.

وی با اشاره به توسعه فرش آهنین در بیجار یادآور شد: ایجاد کارگاه های فرش بافی بصورت سنتی،  می تواند اصالت فرش آهنین بیجار گروس را زنده نگهدارد و هم با استفاده از رنگ و تار و پود طبیعی و سنتی، بار دیگر توجه فعالان این بخش را به حفظ میراث گذشتان جلب نماید.

نوری تاکید کرد: ایجاد کارگاه های آموزشی در شهرستان در حوزه هایی که بیجار گروس در آن نام و نشانی دارد، می تواند جوانان هنرمند بسیاری را به چنین حرفه هایی تشویق نماید و از نابودی و یا فراموشی میراث گران بهای مردمان گروس پیشگیری کرد.

او ادامه می‌دهد: بزرگ ‌ترین تهدید رنگرزی در سال‌های اخیر ورود رنگ‌های شیمیایی ارزان‌ قیمت به بازار بوده بطوریکه هم موجب ضربه مهلک به فرش سنتی بیجار گروس می شود و هم به علت اینکه صنایع دستی کمتری در این زمینه نیاز به رنگرزی طبیعی دارند، این میراث ارزشمند روبه نابودی است.

جمعیت شهری بیجار در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ برابر با ۵۶ هزار نفر است،  زبان کُردی سورانی با لهجهٔ گروسی در کنار گویش‌های کلهری و گورانی در این شهر رایج است، کُردی گروسی رابط بین کُردی سورانی با کلهری است،  گویش و کاربرد لغات کمتر کلهری بوده ولی لهجهٔ سخن گفتن همانند کُردی سورانی (سنندجی) است البته کلماتی را نیز از کُردی کرمانجی (شکاکی) به قرض گرفته‌ است.

بیجار گروس با ۸۹ هزار نفر جمعیت، قدمت بیش از هفت هزار سال و ۱۹۴۸ متر ارتفاع از سطح دریا، اولین بام ایران محسوب می‌شود و در حصار کوه‌های نقاره کوب، نسار، بدامستان و زاغه زندگی گرمی را در قلب خود پرورش می‌دهد و در ۱۴۲ کیلومتری شرق شهر سنندج مرکز استان کردستان قرار دارد.

منبع: میراث آریا

پتله‌پلو غذای سنتی بروجرد

با توجه به اینکه لرستان، از قطب‌های تولید غلات به‌خصوص گندم به حساب می‌آید، استفاده از بلغور گندم یا همان پلته (پتله) در سبد غذایی، که ناشی از تاثیر معیشت کشاورزی می‌باشد، طبیعی است. پلته در واقع همان بلغور گندم است، برای تهیه آن، ابتدا سنگ، شن و آشغال گندم را پاک کرده و بعد از شست‌وشو، آن را می‌جوشانند و سپس، در مقابل آفتاب پهن و خشک می‌کنند.

بعد از عمل خشک شدن، آن را در گذشته با آسیاب‌های دستی قدیمی و در حال حاضر با روش‌های صنعتی خرد و به صورت نیم‌دانه تهیه می‌کنند.

در واقع پلته یک اصطلاح است و البته در برخی مناطق به آن پتله گفته می‌شود. در لرستان، خصوصا شهرستان بروجرد، اگرچه از هر دو واژه استفاده می‌شود ولیکن بیشتر به آن پَلتَه می‌گویند.

مواد لازم برای تهیه پتله‌پلو بروجردی

پیاز، بلغور گندم، برنج، باقالی زرد، شوید، پیازچه و تره‌فرنگی، سیر، نمک، زردچوبه و فلفل.

روش و دستور پخت آن به این صورت است که:

پلته و برنج را که از قبل پاک شده‌اند شسته و حدود ۳۰ دقیقه تا یک ساعت در آب خیس می‌کنند. همچنین، باقالی زرد را بعد از پاک کردن و شستن بر روی حرارت اجاق گذاشته تا زمانی که نیم‌پز شود.

مرحلۀ بعد آماده کردن پیازداغ است، برای این مرحله پیاز را خورد کرده و داخل یک قابلمه و در روغن که بهتر است از روغن محلی استفاده بشود تفت داده تا زمانی که پیاز داغ طلایی شود، سپس زردچوبه، فلفل، سبزی‌ها شامل شوید، تره‌فرنگی، پیازچه و در نهایت سیر خورد شده را اضافه می‌کنند. بعد از کمی تفت خوردن مقدار ۲ پیمانه آب اضافه کرده و بعد از به جوش آمدن آب، پَتله خیس خورده را به قابلمه اضافه می‌کنند. تا بپزد. در این فاصله باقالی نیم پز، نمک و برنج را به مواد داخل قابلمه اضافه کرده، و وقتی آب آن کاملا بخار شد، در قابلمه را گذاشته و صبر می‌کنیم تا پَتله پلو کاملا دم بکشد بعد از نیم ساعت غذا کاملا آماده سرو است. بهتر است، پَتله را از قبل خیسانده تا برای پختن، زمان کمتری نیاز داشته باشند.

همان‌طور که آورده شد، پای ثابت پلته پلو، همان طور که از نامش پیداست، پلته یا همان بلغور است اما بسته به ذائقه، توان مالی و بودجۀ غذایی هر خانواده چیزهای دیگری مثل حبوبات، گوشت، کشمش یا گردو را می‌توان در پلته پلو استفاده کرد.

می‌توان به این موضوع اشاره کرد که غذای مذکور از نظر اقتصادی مقرون به صرفه می‌باشد. بلغور گندم منبعی از ویتامین‌ها، مواد معدنی، فیبر، آنتی‌اکسیدان‌ها و ریزمغذی‌هاست. همچنین بلغور چربی کمی دارد، مقدار زیادی مواد معدنی مثل منگنز، منیزیم و آهن دارد، ضمن اینکه منبع خوبی از پروتئین‌های گیاهی نیز می‌باشد. پیش از همه این‌ها، بلغور مقدار بسیار خوبی از فیبر مورد نیاز در رژیم غذایی را تامین می‌کند که برای سلامت قلب و گوارش لازم است. همچنین، خواص باقالی و سبزیجات به کار رفته در پَتله پلو و طعم، بافت و عطری که دارند، بسیار حائز اهمیت است.

منبع: میراث آریا

پیر پالان‌دوز _عارفی که برای امرار معاش پالان می‌دوخت

معرفی مقبره پیر پالان‌دوز

آرامگاه پیر پالان‌دوز منسوب به شیخ محمد مقتدی کارندهی (کاردهی) از عرفای شیعه مذهب ذهبیه، مشهور به پیر پالان‌دوز است که در قریه کارده مشهد به دنیا آمد و در شهر مشهد خانقاهی بر پا ساخت. او اگرچه از شیخ‌های سلسله ذهبیه بود، اما برای امرار معاش پالان‌دوزی می‌کرد، از وی قرآن هفت سوره‌ای بر جای مانده که به خط ثلث نوشته شده است.

تاریخچه مقبره پیر پالان‌دوز

بنای اولیه آرامگاه پیر پالان‌دوز در زمان شاه محمد خدابنده صفوی (پدر شاه عباس صفوی، فردی نابینا بود) به سعی قنبر علی بن خواجه حسین در سال ۹۸۵ قمری ساخته شده است. این بقعه در سال‌های اخیر به‌طور کامل بازسازی شده و مشتمل بر درگاه ورودی، رواق‌ها و فضاهای طرفین، صحن و فضای اصلی مقبره است. نمای دیوارهای بیرونی با طاق‌نماها، قاب، لچکی و کاشی‌کاری زیبا آراسته و درون آن با نقش‌های هندسی و ترنج مزین شده است.

این بنای تاریخی در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۵۶ با شماره ثبت ۱۳۷۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.

معماری مقبره پیر پالان‌دوز

این مقبره شامل بنایی چهارگوش با گنبدی بر فراز آن و ایوانی آجری در مقابل است. در داخل بقعه، شاه‌نشینی است که در بالای آن، یزدی‌بندی‌هایی اجرا شده که در اصل دارای نقاشی بوده و به داخل بقعه جلوه خاصی می‌بخشیده است. بدنه‌های بنا، از دوران صفویه، دارای تزیینات نقاشی بوده که بر اثر گذشت زمان و نفوذ رطوبت، جز بخش کمی از آن‌که مرمت و ثابت گردیده، بقیه از میان رفته است. در زیر کاسه گنبد نیز ترنج زیبایی با نگاره‌های گیاهی نقش‌اندازی شده است.

نمای خارجی بنا به ایجاد طاق‌نماهای تیزه‌دار آجری و پشت‌بغل‌های کاشی و قاب‌های مستطیل تزئینی بر فراز آن‌ها، در عین سادگی، منظره‌ای زیبا دارد. سطح گنبد پیازی شکل فراز بنا که روی گردنی استوانه‌ای شکل استوار شده، دارای پوشش ساده‌ای از کاشی فیروزه‌ای است. شکل کلی بنا و بازمانده‌های نقاشی‌های درون آن، بنا را اثری از دوران صفوی معرفی می‌کند که در سال ۹۸۵ هجری قمری ساخته شده است. تاریخ مزبور، بر کتیبه سنگ سفید مربعی کنده شده است.

پیر پالان‌دوز که بود؟ 

شیخ محمد عارف عباسی مشهور به «پیر پالان‌دوز» از عرفا و پیران سلسله ذهبیه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری ولادت یافت. ایشان متولد روستای کارند مشهد و معاصر شیخ بهایی بوده‌اند. او علاوه بر اینکه در عرفان به مقامات بلندی دست یافت، در کیمیاگری و خطاطی متبحر بود. شیخ محمد در خط ثلث استاد بوده و هفت سوره از قرآن نگاشته شده به خط خوش ایشان موجود است. وی با اینکه صاحب موقعیت بود و می‌توانست بدون کوشش زندگی خوبی داشته باشد، از راه پالان‌دوزی روزگار می‌گذراند. شیخ محمد عارف، بر مبنای باور توحیدی خود و توکل بر خدا، ذکر تشکر، خدمت، طاعت، قناعت و ایثار که از صفات عارفان است، به جست‌وجوی راه معرفت پرداخت و مدتی از عمر خود را به کسب فیض از اهل حق سپری کرد و به بروز کراماتی معروف شد.

شیخ برای ساختن خویش، در جستجوی مردان حق برخاست. با عنایت حضرت پروردگار به حضور شیخ کمال‌الدین حسین تبادکانی (تاج الدین خوارزمی) راهنمای اهل دل آن روزگار رسید. از خدمت او کسب آداب سلوک راه خدا کرد و برحسب آمادگی ذاتی خود مورد توجه مبارک استاد شد و پس از سپری ساختن مدارج کمال به خلافت شیخ خود معین گشت و به دامادی وی سرفراز آمد.

لقب «پالان‌دوز» ازاین‌رو به او داده شده که برای گذران زندگی خود با وجود مقام والا، به کار پالان‌دوزی اشتغال داشته است. از این شخصیت، قرآن هفت سوره‌ای در دست است که به خط خوش ثلث نوشته شده‌اند و حکایت از توانایی او در کار خطاطی دارند.

ذهبیه چه کسانی بودند؟ 

ذهبیه شاخه‌ای عرفانی از پیروان معروف کرخی و نجم الدین کبری بوده‌اند (یکی از سلسله‌های تصوف اسلامی است که در ایران و سایر کشورها پیروانی دارد و به‌عنوان یکی از سلسله‌های تصوف شیعی شناخته می‌شود و قدمت سلسله دراویش ذهبیه را به قرن سوم هجری قمری نسبت می‌دهند) که از سده هفتم قمری به بعد شیوخی چون میر سید علی همدانی، خواجه اسحاق ختلانی و سید عبدالله برزش‌آبادی پیشوایی این فرقه را بر عهده داشته‌اند. سیدعبدالله که از اعقاب امام سجاد (ع) و نسل بیستم وی بوده عمده عمرش را در قریه بفرزش‌آباد مشهد گذرانیده و به سال ۸۲۷ قمری درگذشته و در همان روستا مدفون شده است.

از زمان سید عبدالله به بعد پیروان وی خصوصا به ذهبیه شهرت یافته و عمدتا روی به تشیع نهاده‌اند. ششمین قطب سلسله ذهبیه پس از سید عبدالله برزش‌آبادی همین شیخ محمد کاردهی بوده است.

بازدید از مقبره پیر پالان‌دوز

برای دسترسی به مقبره پیر پالان‌دوز کافی است خود را به ورودی نواب صفوی حرم مطهر برسانید. بازدید از این مکان تاریخی رایگان است و طبق گفته‌های بازدیدکنندگان، تجربه‌ای آرامش‌بخش و معنوی را به ارمغان می‌آورد.

منبع: میراث آریا

سفر به «سمیه»، مرتفع‌ترین ایستگاه راه‌آهن سراسری

راه‌آهن سراسری ایران اواخر مردادماه ۱۳۱۷ به پایان رسیده است؛ سوم شهریور همان سال، دو خط شمال و جنوب در ایستگاه راه‌آهن «فوزیه» به هم می‌رسند و بهره‌برداری از این خط طویل ریلی آغاز می‌شود. ایستگاه راه آهن «فوزیه» که حالا به «سمیه» تغییر نام داده، تا چند سال قبل جزیی از حوزه ریلی استان مرکزی بود، اما حالا به حوزه استان لرستان ملحق شده است.

ایستگاه سمیه مرتفع‌ترین نقطه ریلی کشور هم هست. این ایستگاه ۲۲۱۷ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و ما به سمت ایستگاه سمیه می‌رویم؛ برای دیدار از مکانی که ۸۳ سال قبل، اتصال دو خط ریلی شمال و جنوب در آن رقم خورده است.

راه‌آهن سراسری، از قاجار تا پهلوی

اولین خط قطار، در ۱۲۲۷ شمسی از رشت به بندر پیربازار و بندر انزلی کشیده شده است. بقایای این مسیر هنوز وجود دارد. ۳۴ سال بعد، در ۱۲۶۱ شمسی خط تراموایی بین تهران و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (شاه‌عبدالعظیم) کشیده می‌شود. این تراموا در حافظه پایتخت‌نشین‌ها به عنوان «ماشین دودی» ثبت شده است.

سال ۱۲۶۵ شمسی خط راه‌آهن محمودآباد به آمل احداث می‌شود که قرار بوده تا تهران ادامه یابد، اما با کارشکنی‌های پیمانکارهای بلژیکی به شکست می‌انجامد. ۳۰ سال بعد روس‌ها راه‌آهن جلفا به تبریز و صوفیان به شرفخانه را می‌سازند اما این راه‌آهن به دلیل نبود لوکوموتیو بی‌استفاده می‌ماند تا اینکه مجلس شورای ملی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۰۴ به درخواست دولت، پرداخت مبلغ یکصد و هفتاد هزار تومان را به تصویب می‌رساند که بخشی از آن هزینه خرید لوکوموتیو و واگن و راه‌اندازی راه‌آهن جلفا به تبریز شود. این راه‌آهن، هنوز هم در حال بهره‌برداری است.

در سال ۱۲۹۷انگلیسی‌ها راه‌آهنی از بوشهر تا برازجان به طول ۶۰ کیلومتر می‌کشند که بیشتر جنبه نظامی داشته. با خروج نیروهای انگلیسی این راه‌آهن هم بی‌استفاده می‌ماند تا اینکه در سال ۱۳۱۱ دولت، با هزینه ۴۰۰هزار تومان، این راه‌آهن را دوباره فعال می‌کند.

در نوزدهم آذر ۱۳۰۳ طرحی به امضای نمایندگان مجلس می‌رسد که انحصار کامل واردات «قند و شکر و چای و شیرینی‌جات» را به دولت واگذار کند تا دولت در ازای صدور مجوز واردات این کالاها برای هر تاجر، از هر یک من قند یا شکر یا شیرینی‌جات، دو قران، و از هر یک من چای، شش قران دریافت کند و درآمد حاصله آن برای ساخت راه‌آهن هزینه کند. طرح در نهم خرداد ۱۳۰۴ به تصویب می‌رسد و بودجه ساخت راه آهن و احداث کارخانه ذوب آهن برای تامین قطعات، از این راه فراهم می‌شود.

در سال ۱۳۰۶ قرارداد نقشه‌برداری برای احداث خطوط راه‌آهن با کمپانی آمریکایی و شرکت‌های آلمانی بسته می‌شود و بهره‌برداری کامل از راه‌آهن در سال ۱۳۱۴ آغاز می‌شود و سی‌ام بهمن ۱۳۱۵ راه‌آهن به تهران می‌رسد.

خط قم- یزد هم از نهم آذر ۱۳۱۷ از قم آغاز و نوزدهم خرداد بهره‌برداری آن آغاز می‌شود. آخرین قطعه این راه‌آهن هم در ایستگاه فوزیه یا سمیه فعلی، کار گذاشته می‌شود و عملا دو خط اصلی راه‌آهن به هم می‌پیوندد. مراسم افتتاح این ایستگاه که مراسم اتصال این خط اصلی راه‌آهن سراسری هم هست، روز سوم شهریورهمان سال با حضور پهلوی اول، برگزار می‌شود و بعد از آن، از این روز به عنوان روز راه‌آهن یاد می‌شود.

تماشای مناظر پیش رو، از کابین راننده قطار

در این سفر تنها نیستم. شانس یاری‌ام کرده و با یکی از لوکوموتیوران‌های قدیمی همسفر شده‌ام؛ کسی که به خاطر تجارب فراوانش حالا سال‌هاست در جایگاه استادی و آموزش رانندگان قطار فعالیت دارد. حسن ملک‌حسینی، ۶۲ سال دارد و ۴۰ سال است که در پیچاپیچ خطوط آهنی از شمال تا جنوب و شرق تا غرب کشور و حتی خطوط فرامرزی را پیموده. اگرچه خلاف قوانین راه آهن است، اما او به‌خاطر گزارشی که قرار است برای مردم بنویسم، مرا به کابین راننده هدایت می‌کند تا هم فضای کابین را ببینم و هم مناظر و محدوده خط ریلی را. ملک‌حسینی، حتی پیش از آن که کارش را در راه‌آهن آغاز کند، عاشق قطار بوده است. بعد هم که در راه‌آهن مشغول به کار شده، سال‌ها طول کشیده تا لوکوموتیوران بشود. مسیرهای ریلی را مثل کف دستش می‌‎شناسد. می‎‌داند کدام ایستگاه قطار، نزدیک‌ترین ایستگاه به هر کدام از شهرهاست. خاطرات فراوانی دارد از سفر روی ریل‌های آهنی؛ از بچه‌هایی که در قطار به دنیا آمده‌اند و آدم‌هایی که آخرین مناظرشان را از پشت شیشه‌های قطار تماشا کرده‌اند؛ از رزمنده‌هایی که با همین واگن‌ها عازم جبهه شده‌اند و نوعروس‌هایی که اولین سفر مشترک‌شان را با همین قطارها تجربه کرده‌اند.

سفر با قطار، جزو ایمن‌ترین سفرهاست

هرچه از ایستگاه دورتر می‌شویم سرعت قطار بیشتر می‌شود. از شیشه کابین راننده قطار، نمای بازی از مسیر پیش رو می‌شود دید؛ مسیری که دو خط موازی با هم، در آن پیچ و تاب خورده‌اند و پیش رفته‌اند. اگرچه امسال بارندگی کم بوده و طبیعت جانی ندارد، اما در مسیر از میان باغ‌ها می‌گذرد و میوه‌های آویزان بر شاخه‌ها در تلالو نور خورشید میان برگ‌های سبز درختان می‌درخشند. نگاهم خیره به خط آهنی است که مسیر سر بالایی‌اش از کابین راننده به وضوح پیداست و غرق زیبایی طبیعت است.

ملک‌حسینی از نحوه کشیه دن قطار توسط لوکوموتیو شروع می‌کند و این که موتور محرکه لوکوموتیوها در این سال‌ها چه تغییراتی کرده‌اند، پرحوصله توضیح می‌دهد. در بین توضیحاتش تأکید می‌کند «سفر با قطار، جزو ایمن‌ترین سفرهاست.»

متوجه گذر زمان نمی‌شوم که تابلو ایستگاه سمنگان، اولین ایستگاه مسیر با کم شدن سرعت نمودار می‌شود؛ ایستگاهی در ۱۶ کیلومتری اراک. این‌جا یک خط از خط اصلی جدا می‌شود و به شرکت پتروشیمی و نیروگاه می‌رود. سرعت زیادتر می‌شود و دورنمایی از دو شرکت بزرگ که خط دوم به آن جا منتهی می‌شود، پیداست.

ملک حسینی از هر کدام از این ایستگاه‌ها خاطره‌ای دارد.

از روستای جمال‌آباد و پل کوتاهش که می‌گذریم، شیب تمام می‌شود و قطار در مسیری مستقیم، سوت‌زنان به پیش می‌رود تا به ایستگاه شازند می‌رسیم؛ ایستگاه، نزدیک کارخانه نیمه مخروبه قند شازند است که زمانی نه‌تنها کل کشور بلکه بخشی از خاورمیانه را با تولیداتش تغذیه می‌کرد و این روزها به‌کل خوابیده است.

ایستگاه سمیه، مرتفع‌ترین ایستگاه راه‌آهن

سرعت در هنگام عبور از تقاطع دو خط ریلی و آسفالت کم می‌شود. اینجا دوباره خط در مسیری با شیب رو به بالا پیش می‌روند. درختان غرق در میوه، از پشت شیشه‌های لوکوموتیو، دلربایی می‌کنند. در عبوراز گذرگاه‌ها، جایی که قطار از جلوی خودروهای ایستاده پشت توقفگاه روستای پلنگ‌در می‌گذرد، شاخه‌های درختان آن‌قدر نزدیک است که احساس می‌کنی اگر دست دراز کنی می‌توانی یکی از هلوهای آبدار یا خوشه سبز گردوهای رقصان بر شاخه را بچینی.

در سفرهایش، بارها از ایستگاه سمیه هم گذشته است. معتقد است این ایستگاه از آن ایستگاه‌هایی است که در همه این سال‌ها تغییر چندانی نکرده است. توضیح می‌دهد که «از اراک به سمیه تمامی مسیر سربالایی است از شیب ۵ تا ۱۵هزار در نوسان است تا جایی که به مرتفع‌ترین مکان نسبت به سطح دریا می‌رسیم که نزدیک همین ایستگاه سمیه است.» روی یک صندلی در لوکوموتیو نشسته‌ام و دارم روی خط آهن پیش می‌روم. برای ساعتی، انگار از همه تعلقات زندگی جدا شده‌ام و آرام و سبک، فقط به رفتن فکر می‌کنم؛ به گذشتن و دیدن منظره‌های تازه. ملک‌حسینی می‌گوید: «عمر من هم مثل همه لوکوموتیوران‌ها، در همین سفرهای مدام گذشت؛ روی همین ریل‌های آهنی.»

سفر به ۸۳ سال پیش از این

لوکوموتیوران پرسابقه هنوز دارد از خاطرات قدیمش می‌گوید. قطار از سه تونل کوتاه پشت سر هم با تاریکی‌های موقت و پی در پی و ترانشه‌های برف‌گیر سمت چپ ریل می‌گذرد. صدای سوت بلند در کلام سخنگو می‌پیچد و بلندگوی قطار رسیدن به ایستگاه سمیه را اعلام می‌کند. بلاخره به ایستگاه سمیه رسیده‌ایم.

در ایستگاه سمیه نخستین چیزی که چشمم را مجذوب می‌کند معماری قدیمی ایستگاه است. ساختمان‌های اداری ایستگاهی که از زمان جنگ جهانی همچنان روی پا مانده و دو ستون مرمرین که قطار از میان آن عبور می‌کند؛ ستون‌هایی مکعب شکل به ابعاد یک در دو متر؛ ارتفاعی هفت‌متری که دروازه‌ای ساخته‌اند برای ورود قطار به ایستگاه. انگار در زمان به عقب رفته‌ام؛ به ۸۳ سال پیش؛ و مهندسان جوان را می‌بینم که می‌روند و می‌آیند و آخرین جزئیات را چک می‌کنند تا قطار به ایستگاه برسد. استاد ملک‌حسینی می‌گوید تا اوایل انقلاب این ستون‌ها با یک سنگ افقی به هم متصل بودند که بر روی آن، نوشته‌ای حکاکی شده بود که تاریخ افتتاح ایستگاه را بیان می‌کرد؛ حالا اما از آن سنگ‌نوشته خبری نیست. اما ایستگاه سمیه هنوز سرپاست تا نشان بدهد که صنعت حمل و نقل ریلی، در ایران، حالا دیگر یک صنعت بومی است که سابقه‌ای طولانی دارد.

* گزارش از زهره ترکمانی، روزنامه‌نگار

سفرنامه دره اناری – منطقه اکبرآباد کوار

تاریخ : ۱۳۷۰/۰۹/۱۵

طبق روال گذشته در چهار راه پارامونت جمع شدیم و در ساعت ۶:۳۰۰ دقیقه به سمت فلکه ولی عصر حرکت کردیم. بعد از سوار شدن اتوبوس واحد به سمت کوار حرکت کردیم، در میان راه به دو راهی کوار و جهرم  رسیدیم وپیاده شدیم و به سمت اکبرآباد کوار با نیسان حرکت کردیم.  بعد از رسیدن به دره های اکبرآباد  که اکثر آنها دارای چشمه هستند و گذشتن از دره آب ریزک به روستای (هنگو ) رفتیم و به دره آب اناری یا دره اناری که کمی بالاتر از این روستا قرار گرفته رسیدیم. این دره قبل از دره قصر قباد می باشد و در سر تنگ نیز یک کلبه کوچک در سمت راست وجود دارد که نشانه خوبی از نزدیک می باشد.

ساعت ۰۷:۴۵ به این دره رسیدیم و بعد از گذشتن از مرغداری که در اول آن بود به ابتدای دره رسیدیم، هوا بسیار خوب و ابر سیاهی منطقه را فرا گرفته بود، هوا خیلی خنک بود اما با راه رفتن هوا خوب شد و تقریبا گرم شدیم. در سمت راست دره حدود ۳ کیلومتر به سمت جلو یک چشمه وجود دارد، درون یک غار که درون آن  ظرف های گلی یا سیمانی قرارداشت و قطره قطره آب از سقف غار به سمت پائین می ریخت.

پس از صرف نهار و مدتی نشستن  در ساعت ۱۳:۰۰  به سمت داخل دره حرکت کردیم. پس از گذشت زمانی چند داخل تنگ باریکی شدیم که بهترین جا برای اطراق کردن بود و بعد از پهن کردن بساط و جمع کردن هیزم و برپایی آتش تعدادی از بچه ها به سمت دیواره حرکت کردند و تعدادی هم روی سنگ کار کردندو من با تعدادی از بچه ها بساط آتش و چایی را برپا کردیم. من که حوصله دیواره را نداشتم؛ البته بچه ها من را وادار کردند که مقداری روی دیواره کار کنم ولی اکثر وقت را در کنار آتش گذراندم. پس از آمدن بچه ها در ساعت ۱۲:۳۰ نهار را خوردیم و بعد از استراحت کمی به سمت پائین حرکت کردیم.  ساعت  ۱۵:۰۰ بعد از رسیدن به چشمه اول به سمت جاده حرکت کردیم و ساعت ۱۶:۰۰ به جاده رسیدیم و به علت  نبودن ماشین به سمت اکبرآباد راه افتادیم و بعد به کوار تا از آنجا به وسیله اتوبوس واحد به شیراز برویم ولی متاسفانه در کوار خیلی شلوغ بود و همه ی شیرازی های اهل کوار روز پنج شنبه و جمعه خود را در زادگاه خود گذرانده بودند و می خواستند به شهر شیراز بروند و همین باعث شد که ما از ساعت  ۱۷:۰۰ تا ۱۸:۳۰ در صف اقراد با تمدن کوار منتظر بمانیم.

شرکت کننده در این برنامه ۵ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه آب ریزک

چهارمحال بختیاری _سوئیس ایران

میراث ناشناخته در بیرجند

بیشتر آب انبارهای قدیمی در بافت تاریخی بیرجند قرار دارد و آب انبار محسن‌زاده یکی از این سازه‌های شگفت‌انگیز اما ناشناخته است و بسته بودن آن نیز از موانع دیدن شدن چنین اثر ملی محسوب می‌شود.

برای دیدن این سازه آبی تاریخی باید از خیابان منتظری سه وارد بافت تاریخی بیرجند شویم و به پستخانه قدیم شهر برویم تا با کمک کارشناس میراث فرهنگی مستقر در پایگاه بافت تاریخی مسیر آب انبار را در پیش بگیریم.

با سمیه حسین‌آبادی از کوچه مجاور پستخانه قدیم برای رفتن به آب انبار هم‌مسیر می‌شویم، میسری که سنگ فرش شده و جزئی از بافت تاریخی شهر بیرجند است.

درب بزرگی که قفلی بر آن زده شده و تابلوی کوچکی در کنار آن با مشخصات آب انبار محسن‌زاده، همه آن چیزی است که از این آب انبار به‌طور معمول در گذر از بافت تاریخی شهر می‌توان مشاهده کرد.

پیش از این آب انبارهایی را در سرایان یا روستاهای اطراف استان خراسان جنوبی دیده بودم اما این آب انبار با بقیه فرق دارد و این سوال برایم ایجاد شده که چرا مانند بقیه آب انبارها گنبدی بر بالای آن نیست.

از زمانی که قفل در آب انبار باز می‌شود، کارشناس میراث فرهنگی توضیحات خود درباره نوع معماری و زمان ساخت آن را شروع می‌کند و هنگام پایین رفتن از ۴۲ پله، داستانی کوتاه اما شگفت‌انگیز از ساخت آب انبار محسن‌زاده را می‌شنویم.

حسین‌آبادی با بیان اینکه آب انبار محسن‌زاده از سازه‌های آبی قدیمی بیرجند است که زمان ساخت آن به اواسط دوره قاجار برمی‌گردد گفت: این آب انبار در محله دم قلعه، ابتدای کوچه خواجه‌ها و کنار خانه مسکونی مرحوم احمد محسن‌زاده واقع است که به همین جهت به آن آب انبار محسن‌زاده گفته شده ولی بانی واقف آن حاجی خان بوده است.

میراث ناشناخته در بیرجند

وی در مسیر پایین رفتن از پله‌های آب انبار با این توضیح که مخزن آب انبار محسن‌زاده جزو بزرگترین مخازن است افزود: خشت‌های مربعی شکل که روی پله‌ها منظم کنار هم چیده شده یادگار بیش از ۱۰۰ سال پیش بوده و میراث فرهنگی در مرمت آن هیچ دخل و تصرفی نداشته است.

دستی به دیوارها می‌کشم نه سیمان است و نه خاک! پس چطور در سال‌های طولانی با رطوبت این فضا مقاومت کرده و فرو نریخته که از سوی کارشناس میراث فرهنگی نام «ساروج» به گوش می‌رسد.

ساروج نوعی ملات سنتی و ضدآب است که در معماری ایرانی کاربرد زیادی داشته‌ است. این ماده از ابتکارات معماران ایرانی در دوران بسیار کهن بوده که معمولا در ساخت پل‌ها، آب انبارها و یخچال‌ها استفاده می‌شد و برای ساختن آن نخست خاک رس و آهک را به نسبت ۶ و چهار مخلوط می‌کنند و گلی سفت می‌سازند که ۲ روز آن را ورز می‌دهند.

سپس قسمتی از سرباره کوره‌های حمام را با مقداری مواد الیافی (تخم و پرزهای نوعی نی است) که گاهی تخم‌مرغ به آن اضافه می‌کنند و مخلوط تازه را با چوب‌هایی به قطر ۱۰ سانتیمتر می‌کوبند تا به‌خوبی با هم عجین شوند.

همانطور که دیوارهای ساروجی آب انبار را دست می‌کشم و در حیرت ماندگاری این ملات هستم به پایین پله‌ها می‌رسیم و راهنما می‌گوید اینجا «پاشیر» نام دارد.

پاشیر آب انبار جایی است که آب از مخزن به آنجا آمده و افراد می‌توانستند از این قسمت آب برداشت کنند.

به یاد آوردم چند سال پیش سفری به روستای کارشک از توابع شهرستان قاینات داشتم و آنجا آب انباری بود که هنوز هم آبگیری می‌شود تا مردم بتوانند آب برداشت کنند و شخصی می‌گفت: آب انبارها زمان قدیم «پریزاد» داشت که زیر آب پنهان بود و وقتی نگاهش می‌کردی انگار آرام به طرفت می‌آید تا با یک خیز تو را بگیرد و زیر آب بکشد.

فهمیدم که این موجود خیالی زاییده بازی نور و سایه بوده که مادران از ترس افتادن بچه‌ها در آب انبار ساخته بودند و چه داستان‌هایی که هر شب از این هیولای زیر آب انبار تعریف نمی‌کردند!

اینجا در پاشیر آب انبار محسن‌زاده اگرچه آبی نیست تا آن موجود خیالی به ذهن تداعی شود اما می‌توان تصور کرد که نوشیدن آب سرد بعد از پایین رفتن ۴۲ پله آن هم در فصل تابستان چه لذتی داشته است.

دیوار مقابل پاشیر یک سوراخی نه چندان بزرگ دارد که براساس گفته‌های کارشناس میراث فرهنگی، آب مخزن از آنجا وارد پاشیر شده و کنار آن ورودی است که به مخزن راه دارد.

کارشناس میراث فرهنگی در این باره گفت: زمانی که آب انبار را کشف کردیم این ورودی نبود و فقط تا همین پاشیر را توانستیم پیدا کنیم.

میراث ناشناخته در بیرجند

اینجا سوالی را که موقع ورود به آب انبار برایم پیش آمده بود، پرسیدم؛  اینکه اگر این آب انبار مخزنی دارد چرا مانند بقیه آب انبارها گنبدی بر بالای آن نیست؟

حسین‌آبادی مسیرمان را به سمت مخزن هدایت کرد تا آنجا این سوال را پاسخ دهد و این گونه بود که از یک پاشیر کوچک به مخزنی بزرگ و شگفت‌انگیز وارد شدیم.

مخزن این آب انبار یک میلیون و ۶۰۰ هزار لیتر گنجایش دارد، به‌طوری که وقتی وارد این مخزن می‌شوید، بزرگی آن باعث می‌شود تا چند لحظه سکوت کنید و به فکر فرو روید.

سمت چپ سه دریچه است که در گذشته باز بوده تا آب برف و باران از طریق آن به مخزن هدایت شود. دریچه‌ای هم روبه‌روی ورودی مخزن قرار دارد که به گفته کارشناس میراث فرهنگی مخصوص ورود آب قنات بوده است.

در شهرهای کویری، رشته‌ای از قنات دائمی شهر به سمت آب انبار هدایت می‌شود تا همیشه آب داشته باشد و در آب انبار محسن‌زاده هم از محل ورود آب قنات تا پاشیر شاهد یک اختلاف ارتفاع مناسبی هستیم که این شیب آب را به سمت سوراخ پشت پاشیر هدایت می‌کند.

حتی سوراخ خروجی آب قبل از پاشیر هم با زمین فاصله دارد که به گل و لای و خار و خاشاک زمان داده تا ته‌نشین کند و آب زلال‌تر وارد شیر شود.

سازندگان این سازه آبی آن قدر تبحر داشته و به کار خود خود مطمئن بودند که مخزنی با یک میلیون و ۶۰۰ هزار لیتر آب را در میان خانه‌های مسکونی ساخته‌اند و با گذشت بیش از ۱۰۰ سال هیچ نشتی آبی از آن رخ نداده است.

داخل این مخزن نقوش مختلف از حیوان و اشیای روی دیوار وجود دارد که زمان تازه بودن ساروج نقش بسته و یادگارهایی از سازندگان این آب انبار است.

اما چرا این آب انبار همچون سایر آب انبارهای دیگر گنبدی شکل نیست؟

کارشناس میراث فرهنگی در پاسخ گفت: مخزن آب انبار محسن‌زاده برخلاف سایر آب انبارهای موجود در کشور که دایره‌ای شکل است؛ مستطیل بوده لذا گنبدی بالای آن مشاهده نمی‌شود.

روایت داستان آب در آب انبار

آنچه در این آب انبار برای گردشگران جذابیت دارد نه معماری که شباهت آن در تمامی آب انبارهای دیگر نقاط کشور وجود دارد بلکه شنیدن داستان آب در منطقه کویری خراسان جنوبی است که معمولا بعد از ورود به مخزن آب انبار همچون نمایشی از گذشته تاکنون پرده‌برداری می‌شود.

یک راهنمای تورهای گردشگری که راوی داستان آب برای گردشگران هنگام بازدید از آب انبار محسن‌زاده است با اشاره به موقوفه بودن این آب انبار گفت: فرهنگ وقف در بافت تاریخی بیرجند بسیار پر رنگ است؛  خانه‌هایی که وقف بر حسینیه، آب انبارهایی که وقف بر استفاده عموم و مدرسه‌ای که وقف بر تحصیل شده را می‌توان در این بافت تاریخی جست و جو کرد.

احمد کاشانی اظهار داشت: آب انبارهایی که در حوزه گردشگری بازسازی شده‌اند، تنها یک راه پله است که گردشگران را به عمق زمین هدایت می‌کند و در منطقه پاشیر، شیر نمادین هم تعبیه شده تا این حس زیبا برای افراد تداعی شود که در گذشته‌ها مردم کوزه یا سبویشان را آب می‌کردند و از پله‌ها بالا می‌رفتند.

وی افزود: اما آب انبار محسن‌زاده جزو معدود آب انبارهایی است که مخزن آن باز و آماده بازدید است، کف آن بازسازی شده که گردشگر می‌تواند وارد مخزن آب انبار شود و فضای بسیار بزرگ در عمق ۱۱ متری زمین را ببیند.

این فعال گردشگری درباره اهمیت آب انبارهای بیرجند به ۲۰۰ ساعت گفت و گویی که با کهنسالان این شهر داشته است، اشاره‌ کرد و گفت: از این هم‌صحبتی با بزرگان دریافتم که در سال‌های بین ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ بیماری واگیردار وارد بیرجند شد و روزانه تعداد زیادی از مردم شهر به خاطر این بیماری جان خود را از دست می‌دادند.

وی اظهار داشت: از همین رو حاکم وقت بیرجند کمیته‌ای با ۲۵ عضو از بزرگان شهر تشکیل می‌دهد و آنها ماموریت داشتند تا این بحران را حل کنند.

کاشانی با بیان اینکه پزشکانی از روس، انگلیس، آلمان و هند آن زمان در شهر بیرجند حضور داشتند گفت: تحقیقات پزشکان نشان داده بود که وبا، حصبه و اسهال خونی باعث مرگ و میر فراوان شده و آب انبارهای شهر آلوده است.

وی ادامه داد: از همین رو کمیته «میاه» یا «آب» شروع به کار کرد و ماموریت یافت تا آب آشامیدنی از آب مصرفی شهر جدا شود.

این راهنمای گردشگری گفت: لذا آب از رشته کوه‌های باقران که ارتفاع مناسبی با مرکز شهر دارد با لوله به مرکز شهر انتقال داده شد، سپس در محله میان ده که اکنون بافت تاریخی شهر بیرجند است و دیگر محله‌ها شیرهایی قرار دادند تا آب برای استفاده عموم منتقل شود.

وی افزود: پس از این تصمیم کمیته «میاه»، آب شرب مردم به وسیله سیستم آبرسانی از قنواتی که سرچشمه آن کوه‌های باقران بود تامین شد و آب موجود در آب انبارها برای استفاده غیرشرب همچون استحمام، شست و شوی ظروف و سایر موارد کاربرد داشت.

کاشانی با اشاره به اینکه کمیته «میاه» به بنگاه خیریه آب و لوله بیرجند تبدیل شد گفت:  به این ترتیب سال ۱۳۰۲ شهر بیرجند به عنوان اولین شهر ایران و حتی قبل از تهران مجهز به سیستم آبرسانی شهری شد.

میراث ناشناخته در بیرجند

وی با تاکید بر اینکه داستان آب در شهر بیرجند روایتی است که گردشگران را مبهوت می‌کند گفت: گردشگر صرف اطلاعات معماری و تاریخی جذب یک اثر نمی‌شود بلکه وقتی در مخزن آب انبار محسن‌زاده قرار می‌گیرد، علاوه بر قصه آبرسانی در شهر بیرجند، با آب انبار بزرگ سرایان که اکنون فعال است و آیین‌های کهن که هنوز هم در زمان آبگیری آن اجرا می‌شود آشنا خواهد شد.

این فعال گردشگری افزود: گردشگر از همانجا می‌تواند سفر مجازی به قنات بلده فردوس که جزو ۱۴ قنات ثبت جهانی است و باغستان فردوس که در ۲ سوی آن نهری به یادگار از حضور شیخ بهایی دارد، داشته باشد.

بسته بودن بناهای تاریخی، ضعف بزرگ گردشگری

این راهنمای تورهای گردشگری گفت: گردشگران از شنیدن این توضیحات در مخزن آب انبار محسن‌زاده شگفت‌زده شده و لذت می‌برند اما متاسفانه ایرادی که به این اثر با ارزش تاریخی وارد شده، بسته بودن درب آن است.

وی ادامه داد: بسته بودن درب بیشتر جاذبه‌های تاریخی در شهر بیرجند و سایر نقاط استان یکی از ضعف‌های بزرگ حوزه گردشگری بوده که نیازمند چاره‌اندیشی است.

کاشانی ورود بخش خصوصی برای بهره‌برداری از این مکان‌ها را یک راهکار دانست و گفت: جاذبه‌های تاریخی مانند انسان هستند که اگر پویا نباشند می‌میرند لذا باید خانه‌های تاریخی و اماکن مرمت شود و در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد تا بتوان همچون گذشته از وجود آنها بهره برد.

وی عنوان کرد: برای مثال ایجاد یک نگارخانه در محل آب انبار محسن‌زاده می‌تواند آن را به یک مکان فرهنگی تبدیل کند.

آب انبار محسن‌زاده در اختیار هیات ورزش‌های بومی محلی

مسوول پایگاه میراث فرهنگی بافت تاریخی شهر بیرجند در این باره گفت: آب انبار براساس توافق صورت گرفته به هیات ورزش‌های بومی محلی واگذار شده است.

علیرضا نصرآبادی افزود: با این وجود افرادی که تمایل به بازدید از این اثر تاریخی را دارند در ساعات اداری به پایگاه بافت تاریخی شهر بیرجند واقع در پستخانه قدیم مراجعه کنند تا با هماهنگی امکان بازدید فراهم شود.

وی بیان کرد: عملیات مرمت این آب انبار سال ۹۶ در دستور کار اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی قرار گرفت و در این مرمت، مخزن آب انبار کشف و بازسازی شد که مجموع هزینه‌های مرمتی در این اثر تاریخی ۳۰ میلیون تومان است.

آب انبار محسن‌زاده پنجم آذر ۱۳۷۹ با شماره ثبت ۲۹۰۷ در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید.

بازی در آب انبار

رییس هیات ورزش‌ روستایی و بازی‌های بومی و محلی خراسان جنوبی هم گفت: از ۲ ماه پیش این مکان را از میراث فرهنگی تحویل گرفتیم و طبق قرارداد منعقد شده آب انبار محسن‌زاده به مدت یک سال به‌صورت رایگان در اختیار هیات ورزش روستایی و بازی‌های بومی و محلی است.

ابوالفضل داوطلب با بیان اینکه برنامه‌های این هیات با توجه به سرد بودن هوا بعد از نوروز در این مکان آغاز خواهد شد افزود: در حال حاضر امکان بازدید با هماهنگی میراث فرهنگی وجود دارد و مشکلی برای حضور عموم مردم نداریم.

وی گفت: تصمیم داریم جشنواره بازی‌های بومی و محلی را در این مکان برگزاری کنیم تا از این فرصت برای بازدید سایر مکان‌های تاریخی و فرهنگی این بافت با ارزش استفاده شود.

رییس هیات ورزش‌ روستایی و بازی‌های بومی و محلی خراسان جنوبی اظهار داشت: با توجه به فضای مخزن آب انبار می‌توانیم بازی‌های مثل هفت سنگ و چوب‌کشی را برگزار کنیم.

حالا در شهر بیرجند به مدد سیستم‌های جدید لوله‌کشی، آبرسانی و آب شیرین‌کن‌های خانگی و صنعتی هرچند کسی به برداشتن آب از آب انبار نیازی ندارد اما گاهی باید به دیدن این بناهای با ارزش و میراث‌ ملی در میان شهر رفت تا فهمید که اجبار برای تامین آب، انسان را به چه سختی‌ها که وادار نمی‌کند.

آب انبار محسن‌زاده در بافت تاریخی بیرجند به عنوان یک سازه آبی کویری با ویژگی‌های خاص معماری، میراثی ارزشمند است که با بیش از یک قرن قدمت، ناشناخته باقی مانده و نیاز به معرفی بیشتر دارد؛ اما بسته بودن درب این اثر تاریخی یک آسیب در حوزه گردشگری محسوب می‌شود.

وجود آب انبار در شهرها و مناطق کم‌باران عجیب نیست زیرا با توجه به شرایط منطقه، احداث چنین سازه‌هایی ضرورت داشته و در همه شهرهای کویری کشور آب انبارهای متعدد را می‌توان دید که از دیرباز فعال بوده‌ است.

با توجه به بارندگی‌های محدود و دمای بالای هوا در تابستان، وجود آب انبار ضروری بوده؛ از همین رو در شهر بیرجند ۱۴ آب انبار در گذشته‌های دور احداث شده که اکنون ۱۲ مورد آن باقی مانده است.

منبع: ایرنا

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

تاریخ ایران مشحون از نام بزرگانی است که نام ایران و ایرانی را برای قرن های متمادی بلند آوازه ساختند و در تاریخ علم، فقاهت، فرهنگ و ادب ستارگان درخشان و پر فروغی شدند، مردانی که بزرگی را در سایه همت و تلاشی خستگی ناپذیر یافتند.

در استان اصفهان  امام زادگان و بقاع متبرکه سابقه ای طولانی و احترامی خاص دارند که همواره مورد مورد توجه پژوهشگران و محققین بوده است. استان اصفهان با داشتن ۷۱۸ امام زاده رتبه سوم کشوری را از نظر تعداد امام زادگان به خود اختصاص داده و این امام زادگان در نقاط مختلف استان همواره میزبان زائران زیادی است. اما علاوه بر امام زادگان مدفون در اصفهان، وجود مشاهیر و علمای بسیاری در پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی، به این شهر برکت خاصی بخشیده است.

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

** تخت فولاد (دومین قبرستان جهان تشیع) مزار مقدس تخت فولاد با قدمتی دیرین پس از قبرستان وادی السلام در نجف اشرف، شریف ترین و شکوهمند ترین مزار جهان تشیع به شمار می آید.

سرزمین مقدسی که در قرون متمادی آرامگاه بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از مفاخر و مشاهیر علمی، فرهنگی، ادبی و هنری، عالمان و صالحان، حکیمان و عارفان، هنرمندان، و شاعران، مومنین و متقین و هزاران شهید گلگون کفن دفاع مقدس بوده است که آوازه معرفتی اصفهان نیز آفریده منزلت این بزرگان است. تخت فولاد در سال ۱۳۷۵ به شماره ۱۷۳۵ در لیست آثار ملی به ثبت رسیده است و این ظرفیت را دارد که به یکی از مقاصد گردشگری مذهبی ایران و تاریخ معماری اصفهان تبدیل شود، زیرا تنها یک قبرستان ساده نیست بلکه گنجینه ای از مشاهیر و مفاخر ایران و جهان اسلام است. این اثر به طور یکجا و پس از آن اجزای آن یک به یک در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

در میان هر یک از قطعه ‌های تخته فولاد آرامگاه یک یا چند تن از مشاهیر نامدار قرار دارد و آن قطعه به عنوان تکیه و به نام آن فرد نامیده می‌شود. تکیه فاضل سراب، خاتون آبادی، بابارکن الدین، فاضلان، میرزا رفیعا، میرفندرسکی، آقا رضی، مقابر سادات بهشتی، مادر شاهزاده و خوانساری در زمان صفویه و تکیه های حاج آقا مجلس، میرزا ابوالمعالی کلباسی، واله اصفهانی، بختیاری ها، سید العراقین، آباده ای، آغاباشی، بیدآبادی، تویسرکانی، صاحب روضات، ریزی، شهشهانی، فیض، جهانگیرخان قشقائی، کازرونی، مسجد رکن الملک، آب انبار کازرونی، صدرالعلماء، ملک و مهدوی در زمان قاجار ساخته شده اند.

همچنین تکیه های امین، شهدا، گلزار، مقدس، بروجردی (درب کوشکیها)، خواجوئی، امام جمعه، خطیره السادات رضوی، بهشتی، خلیلیان، زرگرها، ایزدخواستی، زنجانی و بقعه احمد عرفان در زمان معاصر احداث شده است.

** یوشع نبی

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

زمان پیدایش این قبرستان چندان روشن نیست، اما وجود آثاری چند قدمت آن را به دوران قبل از اسلام می‌ رساند. از جمله قبر یوشع نبی در تکیه “لسان الارض” (در ضلع شمالی گلستان شهدا) از پیامبران بنی ‌اسرائیل در این قبرستان واقع است. لسان الارض مکانی است که می گویند هنگام عبور امام حسن مجتبی (ع) زمین با امام سخن گفت وآمدن دشمن را به حضرت اطلاع داد و مستند این واقعه در روایتی به نقل از شیخ صدوق بر مزار یوشع نبی نقش بسته است. قبر آن حضرت کمی بالاتر از سطح زمین قرار گرفته و با پارچه سبز رنگ پوشانده شده که زیارتگاه دوستداران و زائرین آن حضرت می‌باشد. یوشع نبی مدتی در اسارت بابلیان بود و پس از رهایی به این منطقه کوچ کرده است.

** صائب تبریزی

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

 

میرزا محمدعلی متخلص به صائب تبریزی و معروف به میرزا صائبا بود. این شاعر ایرانی میان سالهای ۱۰۰۷ – ۱۰۰۰ هجری متولد شد. اگرچه اجداد او اهل تبریز بودند و خود او نیز در تبریز بدنیا آمد اما در کودکی همراه پدر و سایر اعضای خانواده به اصفهان هجرت کرده است. صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود و دیوانی تا دویست هزار بیت دارد. از صائب مثنوی به نام قندهارنامه درباره جنگ ‌های شاه عباس و فتح قندهار به جا مانده ‌است. وی در سال ۱۰۸۱ – ۱۰۸۷ هجری قمری در اصفهان درگذشت و در محله لنبان دفن شده. قبر صائب در باغچه ‌ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده ‌است قرار دارد.

** مقبره بابا رکن الدین

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

یکی از مشایخ و علما قرن هشتم هجری مسعود بن عبدالله بیضاوی معروف به بابارکن الدین است که در زمان سلطنت ابو سعید پادشاه مغول در اصفهان می زیسته است. این مرد بزرگ در سال ۷۶۹ هجری قمری وفات یافت و در ساحل جنوبی زاینده رود مدفون شد.

مقام علمی و زهد این مرد بزرگ باعث شد تا در طول زندگی با نهایت احترام زندگی کند بطوریکه عده بسیاری از مشاهیر علماء و فقها و شعرا و خوشنویسانی که در اصفهان و سایر شهرهای ایران درگذشتند در مجاورت او به خاک سپرده شدند.

از آن زمان این محل به تدریج به گورستانی بزرگ تبدیل و به نام قبرستان بابارکن الدین معروف شد. به طوریکه بسیاری از سیاحان و محققین اولین سنگ قبر موجود در مزارستان تخت فولاد را متعلق به او می دانند. مقام علمی و عرفانی بابارکن الدین سبب شد تا در اواخر حکومت شاه عباس اول صفوی ساختمان و گنبد ممتاز بقعه او ساخته شود، گفته می شود این بقعه شبیه به شکل کلاه درویشان است. نمای خارجی بقعه بابارکن الدین و سر در آن کاشیکاری شده است.

قاعده این گنبد پنج ضلعی متساوی الاضلاعی است که پنج ایوان مشابه بر گرداگرد محوطه زیر گنبد ساخته شده است. به طور کلی بقعه بابارکن الدین با گنبد بسیار زیبای آن علاوه بر آن که آرمگاه ابدی یکی از عرفا و دانشمندان قرن هشتم هجری است بیانگر هنر هنرمندان و استادکاران و معماران و کاشیکاران برجسته عصر صفوی است که علاوه بر نمایش هنر معماری نمایانگر هنر خوشنویسی خطاطان بزرگ ایران در زمان صفویان و قاجار است.

** آرامگاه آقا حسین خوانساری (قبه العلماء)

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، معروف به محقق خوانساری از فقهای بزرگ مکتب فقهی اصفهان و حکیم بزرگ شیعی ایرانی در دوره صفوی، در قرن یازدهم هجری است که در فلسفه و حکمت و دانش‌های معقول و منقول تبحر داشت. وی در سن ۸۲ سالگی در اصفهان درگذشت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان، نزدیک قبر بابا رکن الدین مدفون و پس از آن آقا جمال ‌الدین و آقا رضی‌ الدین، پسران وی نیز در آنجا مدفون شدند که به تکیه آقاحسین خوانساری معروف شده ‌است.

** بانو مجتهده امین

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

سیده نصرت ‌بیگم امین معروف به بانوی ایرانی از عالمان و عارفان زن شیعه اهل ایران بود. از زنان مجتهد و نامدار جهان تشیع که بیشتر دوران عمر خود را صرف تحقیق و تالیف و تصنیف کرد. وی پس از پشت سر نهادن مدارج علمی اجازه اجتهاد دریافت کرد.

بانو امین در ۲۳ خرداد ۱۳۶۲ در سن ۹۷ سالگی دار فانی را وداع گفت و جنازه ‌اش در بقعه خانوادگی خاندان امین در تخت فولاد اصفهان، به خاک سپرده شد.

** آرامگاه خواجه نظام الملک (دارالبطیخ)

blank

بنای آرامگاه خواجه نظام الملک در منطقه احمد آباد اصفهان و در کوی دارالبطیخ قرار دارد. در این آرامگاه به جز مقبره خواجه نظام الملک مقابر تنی چند از شاهان و شاهزادگان سلجوقی وجود دارد که به نظر می رسد این مقابر متعلق به ملکشاه سلجوقی، برکیارق، محمد بن ملکشاه، محمود بن ملکشاه و ملکه خاتون (ترکان خاتون) زوجه ملکشاه است.

امروزه آنچه از این بنا باقی مانده است با ساختار معماری دوره سلجوقی منافات کلی دارد اما در بنا چند سنگ قبر نفیس از دوره سلاجقه مشاهده می شود.

** منارجنبان (مقبره عمو عبدالله گارلادانی)

blank

بنای معروف منارجنبان متعلق به قرن هشتم هجری قمری است و بر روی مقبره عمو عبدالله گارلادانی، از دانشمندان و عالمان دینی قرن هشتم هجری قمری بنا شده است. ساختمان این مقبره پس از مرگ عمو عبدالله در سال ۷۱۶ هجری قمری و در دوران حکومت ایلخانان مغول بنا شده است.

** هارون ولایت (هارون بن علی یکی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع))

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

هارون ولایت یکی از قدیمی ترین بناهای مذهبی دوره صفوی است که به موجب کتیبه سر در آن در سال ۹۱۸ هجری قمری در زمان شاه اسماعیل اول صفوی ساخته شده و در دوران جانشینان وی توسعه یافته و تکمیل شده است.

با توجه به مدارک تاریخی مقبره هارون ولایت متعلق به هارون بن علی یکی از اولاد حضرت امام حسن (ع) است.

بنای هارون ولایت شامل سردر، دو صحن در شمال و مغرب و یک گنبد کاشیکاری است. سردر باشکوه و مجلل این بنا با تزئینات کاشیکاری و کتبیه ای به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی سال ساخت آن را که ۹۱۸ هجری است بیان می دارد. این سردر به دو محوطه مربع شکل که در مغرب و شمال سردر واقع شده اند باز می شود و ساختمانی که در مغرب است شامل مدرسه کوچکی است که در اطراف آن حجره هائی ساخته شده است.

در ایوان جنوبی محراب زیبائی است که با کاشی معّرق تزئین شده است. سردر شرقی هارون ولایت روبروی مسجدعلی واقع شده که تزئینات آن کاشی معّرق است. کتیبه های مختلفی که در قسمت های بنای هارون ولایت وجود دارند بیانگر تعمیرات و تغییراتی است که در ادوار مختلف در هارون ولایت انجام شده است. در محراب نیز سه لوح کوچک وجود دارد که در آن ها نوشته هائی با تاریخ ۱۲۹۸ هجری قمری و کتیبه دیگری به رنگ سفید بر زمینه آبی حاشیه ای تاریخ ۱۳۲۹ هجری را بر خود دارد.

آنچه بنای هارون ولایت را جدا از جنبه مذهبی آن به شهرت رسانیده است کاشی های شفاف زنده و سرشار از هیجان آن هستند که از شاهکارهای هنرمندان مسلمان اصفهانی است.

** بقعه بابا قاسم

گنجینه های خفته در خاک اصفهان، مقصد گردشگری مذهبی

یکی از عرفا و زهاد مشهور که در اوائل قرن هشتم هجری در اصفهان زندگی می کرد بابا قاسم اصفهانی است که پس از چند قرن مزار او همچنان زیارتگاه مردم اصفهان است. (کلمه بابا از قرن هشتم تا دهم هجری برای عرفای صوفیه به نشانه احترام استفاده می شد)

بابا قاسم در مدت حیات در شهر اصفهان با عزت و احترام زندگی می کرد و در مدرسه ای که در محله طوقچی به نام او ساخته بودند تدریس می کرد. پس از درگذشت او مریدان و شاگردانش وی را نزدیکی مدرسه اش به خاک سپردند و یکی از شاگردان به نام سلیمان ابی الحسن طالوت دامغانی بر مزار او مقبره و آرامگاهی بنا کرد. گنبد بقعه هرمی شکل ۸ ترک است که هر دو ترک آن با خط بنائی و کاشی معرق لاجوردی بر زمینه آجری اسماء الهی منقوش است.

کتیبه ای که در قسمت فوقانی نمای خارجی سر در مقبره نصب شده بیانگر تعمیراتی است که در سال ۱۰۴۴ هجری مقارن سلطنت شاه صفی به وسیله شخص نیکوکاری به نام آقازمان در گنبد انجام گرفته است. بر در چوبی مقبره نیز با خط ثلث برجسته عبارات مذهبی منقوش است.

داخل بنا شبستان نفیس و بی نظیر مقرنس کاری شده و گنبدهای آن دارای دو کتیبه کاشی معرق همراه با عباراتی از قرآن مجید است.

** آرامگاه شهشهان

blank

آرامگاه شهشهان در محله شهشهان از نواحی دردشت شهر اصفهان بنا شده است.

این بقعه بر فراز آرامگاه یکی از عرفای قرن نهم هجری قمری به نام شاه علاء الدین محمد که در سال ۸۵۰ هجری قمری به امر شاهرخ تیموری کشته شده، بنا شده است و کتیبه ‌های گچبری زیبایی در داخل آن وجود دارد. خطوط ثلث زیبای داخل آرامگاه شهشهان، کار خط نویسان مشهور قرن نهم هجری قمری اصفهان است. خطاط کتیبه اصلی بقعه محمود نقاش خوشنویس مشهور قرن نهم هجری است که به خط ثلث گچبری شده، ‌ اشعار و عباراتی را نوشته و به شهادت شاه علاء الدین محمد اشاره کرده است.

بقعه علاء الدین شهشهان مربوط به دوره تیموریان است و در اصفهان، خیابان ابن سینا، کوچه مسجد صفا، میدان شهشهان واقع شده و این اثر در سال ۱۳۲۷ با شماره ثبت ۳۶۸ به ‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

** بقعه شیخ ابو مسعود رازی (خانه انقلاب اسلامی و ولایت)

blank

بقعه شیخ ابو مسعود رازی یا بقعه مسعودیه که در گذشته های دور قبرستان عمومی اصفهان بوده و حافظ ابونعیم مورخ و محدث و دانشمند بزرگ نیز در همین محل به خاک سپرده شده است.

شیخ ابومسعود رازی از محدثین و دانشمندان نامدار قرن نهم هجری است که پس از مرگ؛ یک مجموعه شامل چهارسو و حمام و باغ بسیار بزرگی در کنار مزار او ساخته شد و به درب شیخ شهرت یافت.

در دوره سلطان یعقوب آن قویونلو از طرف محمد ابن جلال الدین عربشاه بر آرامگاه وی بنای زیبا و مجللی ساخته شد که هم اکنون غیر از بقعه و سردر کاشیکاری آن چیزی باقی نمانده است.

به نظر بسیاری از محققین و پژوهشگرانی که معماری و کاشیکاری دوران ایلخانی را بررسی کرده اند کاشیکاری این سردر بعدها الهام بخش بسیاری از کاشی کاران اصفهان بوده است. حافظ ابونعیم که از مورخین و محدثین بزرگ اصفهان بوده نیز در جوار شیخ مدفون است. مکان خانه انقلاب اسلامی و ولایت شهر اصفهان که در سال های اخیر ساخته شده در بقعه شیخ ابو مسعود رازی در چهارباغ پایین خیابان جامی قرار دارد.

** بقعه ستی فاطمه و مقبره شاهزادگان

blank

یکی از اماکن مقدسه اصفهان ستی فاطمه است که مردم اصفهان به آن اعتقاد دارند و می گویند فاطمه صغری دختر حضرت موسی بن جعفر (ع) در این محل مدفون است اما در کتب و منابعی که امام زادگان را معرفی می کنند نامی از آن دیده نمی شود.

به هرحال، ساختمان صحن و بقعه ستی فاطمه به زمان صفویه مربوط می شود. در داخل بقعه ستی فاطمه و در اطراف گنبد اشعاری با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی به چشم می خورد که تاریخ آن ۱۲۴۲ هجری و زمان فتحعلیشاه قاجار است.

اشعار مزبور حاکی از آن است که شخصی به نام محمد علی خان قبه این آرامگاه را ساخته است. بقعه شاهزادگان، در ضلع جنوبی صحن ستی فاطمه قراردارد که بنای آن در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد و داخل آن با گچ بری و سطح بیرون آن با کاشیکاری تزئین شده است.

در داخل بقعه کتیبه ای برجای مانده که قسمت هائی از آن از بین رفته است. در این محل نوه های شاه اسماعیل اول مدفون هستند که در سال ۱۰۴۱ هجری قمری به دست شاه صفی یکی از سلاطین بی رحم صفویه کشته شده اند.

علاوه بر این شاهزادگان که در کودکی کشته شده اند، ‌ فرزندان یکی از سرداران شاه عباس اول نیز در این محل به خاک سپرده شده اند. بر روی قبور شاهزادگان سنگ های یکپارچه مرمری نفیس قرار دارند که منقش به نقوش مختلف و هرکدام دارای یک کتیبه در قسمت بالا و اشعاری در اطراف به خط نستعلیق هستند. در ضلع جنوبی داخل بقعه شاهزادگان نیز بر یک قطعه سنگ مرمر بسیار شفاف که به حالت عمودی در قسمت پائین دیوار نصب شده اشعاری نوشته شده است.

یکی از سنگ قبرها تاریخ ۱۰۴۱ هجری قمری را برخود دارد و خوشنویس مشهور عصر صفویه محمدرضا امامی آن را نوشته است. حال باید گفت که علاوه بر این نامداران و بزرگان شهدای بسیاری نیز در ۳۵ قطعه از گلستان شهدای شهر اصفهان در خاک آرمیده اند که به راستی حضور در این نقطه از خاک تابان اصفهان، دل هر انسانی را با آرامش عجیبی عجین می سازد. شهدایی که برای دفاع از وطنی با تاریخ و تمدنی برجسته و کم نظیر، این چنین پرافتخار و با ایمانی راسخ سینه در برابر هجوم دشمن سپر کردند تا ذره ای از خاک پاک میهنشان به یغما نرود. باشد که همه ما پاسداران و سربازانی شایسته برای خاک زرخیز و گنجینه های پربار ایرانمان باشیم.

منبع: ایرنا

تالاب های مهمان نواز

سکوت تالاب را نه صدای بلند غازها و اردک ها و نه صدای افتادن سنگ ها، که تنها بوق بلند بی مورد خودرو تعدادی از گردشگران بر هم می زند.

خودرو گردشگران تا نزدیک ترین موج های تالاب ها هم پایین رفته است، اما تالاب های چهارمحال و بختیاری آنقدر مهربان و مهمان نوازند که نمی گذارند چرخ خودرویی خیس شود.

تالاب های چهارمحال و بختیاری در بهار پس از باران، قطعه ای از آرامش زمین اند، آنقدر که آسمان آبی بسان آیینه ای در آن پیداست.

تالاب های چهارمحال و بختیاری در بهار سرد و بارانی نیز نغمه زیبای زندگی را سر می دهند تا شاهکار دست توانای نقاش بزرگ طبیعت را جلوه گری کنند.
تالاب های چهارمحال و بختیاری از جاذبه های با ارزش طبیعی این سرزمین به شمار می آید و واجد اهمیت گردشگاهی قابل توجهی برای گردشگران به ویژه مسافران نوروزی است.

ویژگی بارز و مهم تالاب های چهارمحال و بختیاری نسبت به سایر تالاب های ایران، قرار گرفتن آنها در ارتفاع بیش از دو هزار متری است.

وجود آب بندها، باتلاق ها و تالاب های طبیعی در این منطقه سبب شده تا هر ساله هزاران پرنده بومی و مهاجر در این زیستگاه ها به طور دایم و موقت زندگی و تابلوی زیبایی برای مسافران این استان ترسیم کنند.

بیشترین تالاب های این استان را تالاب های بین المللی چغاخور، گندمان و سولقان در شهرستان های بروجن و اردل تشکیل می دهند.

تالاب های مهمان نواز

تالاب چغاخور با مساحتی حدود یک هزار و ۵۰۰ هکتار یکی از زیباترین و بزرگترین تالاب های کشور است که رشته کوه کلار با قله سه هزار و ۸۰۰ متری از سمت جنوب غربی مشرف بر آن است.

 

تالاب های مهمان نواز

از سوی دیگر، تالاب گندمان با فاصله نه چندان دور از تالاب چغاخور قرار گرفته و رشته کوه چرو با ارتفاع سه هزار و ۵۰۰ متری تا جنوب این تالاب کشیده شده و وجود این کوه جذابیت خاص به تالاب بین المللی گندمان بخشیده است.

تالاب-میقان

 

تالاب سولقان (سولگان) نیز از دیگر جذابیت های گردشگری این استان است که بیش از ۱۵۰ هکتار وسعت دارد و به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده خوزستان از اهمیت ویژه ای برای گردشگران برخوردار است.

تالاب های چهارمحال و بختیاری در زمره تالاب های بین المللی کشور قرار دارند و در این تالاب ها، آبزیانی همچون سس ماهیان، سفید کولی، ماهی پوزه دار، کپور ماهیان، سیاه ماهیان، ماهی نادر گورخری، آزاد ماهیان و ماهی لوچ سیبلک دار زیست می کنند.

تالاب گندمان و چغاخور یکی از زیستگاههای منحصر به فرد استان و محل زندگی بیشتر گونه های مهاجر و بومی استان است.

این تالاب ها یکی از مناطق ارزشمند زادآوری پرندگان آبزی به خصوص اردکهای سرسبز و سرحنایی و محل توفقگاه تابستانی و زمستانی برخی از پرندگان مهاجر است.

تالاب های چهارمحال و بختیاری از نظر زیبایی به دلیل قرار گرفتن در ارتفاعات بی نظیرند.   یکی از مهمترین نیازهای تالاب های استان، حفظ محیط زیست آنهاست که از گردشگران  درخواست می شود در کنار لذت بردن از این نعمت خدادادی از ریختن زباله به ویژه مواد پلاستیکی و پسماندهای غذایی در کنار تالاب ها یا در سطح آب آن خودداری کنند.

وجود تالاب ها در دشت های نیمه خشک بخش فلات مرکزی ایران بسیار اهمیت دارد چرا که این تالاب ها که در محل آبخیزهای محصور شده با آبریزگاه های داخلی قرار دارد در تنظیمات اقلیمی اثر گذار است.

منبع: ایرنا

سفر با چاشنی قروت

«قروت» یا کشک دیگ چدنی به نام خراسان جنوبی شهرت یافته و همواره مورد استقبال گردشگران داخلی و خارجی در سفر به این دیار بوده است.

انواع غذاها و نحوه طبخ آنها از جالب‌ترین جاذبه‌های گردشگری در هر منطقه‌ای است و غذاهای سنتی خراسان جنوبی نیز از مواد در دسترس و متناسب با شرایط آب و هوایی تهیه می‌شود.

قروت یکی از فرآورده‌های فرعی شیر است که با روش منحصر به فرد تبدیل به یک غذای لذیذ می‌شود؛ کشک دیگ چدنی یا خاکستری در خراسان جنوبی به خصوص شهرستان بیرجند مورد استقبال فراوان است و همواره در پذیرایی از گردشگران جزو لیست غذاهای محلی قرار دارد.

برای تهیه غذای محلی قروت ابتدا کشک‌ها را در ظرف آبی خیس می‌کنند و بعد از خیس خوردن در ظرف سفالی لعاب داده که به آن «تغارچه» گفته می‌شود، به همراه مغز گردو نرم شده می‌سابند.

بعد از اینکه این مخلوط تقریبا به روغن افتاد آب به آن اضافه و صاف می‌کنند. گاهی این غذا به صورت سرد سرو می‌شود که معمولا مقداری سیر درون آن رنده و بدون اینکه روغن به آن اضافه کنند، مصرف می‌شود.

اما در روش دیگر که به آن قروت گرم می‌گویند  پیاز را در قابلمه سرخ می‌کنند و این مایع غلیظ و بنفش رنگ را ریخته و همین که گرم شد و به لحظه جوشیدن رسید از روی حرارت برداشته به همراه نان می‌خورند.

کشک به عنوان یک غذای نفاخ و سفت کننده روده محسوب می‌شود؛ به همین علت برای هضم راحت آن از نعنای خشک استفاده می شود علاوه بر آن، کلسیم بالا و فسفر موجود در کشک می‌تواند در پیشگیری از پوکی استخوان موثر باشد.

گاهی در کنار قروت، بادمجان نیز مصرف می‌شود و برای ترکیب این دو غذا بهتر است که بادمجان با روغن سرخ شود و با کمی آب به همراه مقداری سیر بگذاریم که بپزد و نرم شود.

قروت گرم را گاهی با  سیب زمینی، کدو، کما و سبزیجات پخته مثل اسفناج نیز می‌توان میل کرد.

قروت دومین غذای محلی خراسان جنوبی که  با عنوان مهارت سنتی پخت قروت (غذای بنفش) در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور تیرماه سال گذشته ثبت ملی شد.

بیرجندی‌های مقیم تهران در ابتکاری تیرماه سال گذشته سفره بنفش بیرجندی و سرو قروت (کشک) را برای یک هزار و ۲۰۰ نفر تالار آبگینه تهران پهن کردند.

در این مراسم که حدود ۴۰۰ میهمان غیربومی از استان‌های مختلف کشور حضور داشتند، ۱۰ کشک ساب در ۲۵۰ تغار کشک، کار ساییدن کشک‌ها را انجام دادند و در پایان کشک و بادمجان در ظروف مخصوص صنایع دستی به همراه نان محلی بیرجندی سرو شد.

قروت به عنوان سوغات در بازار بیرجند به فروش می‌رسد و مسافران و گردشگران می‌توانند برای تهیه آن به بازار قدیمی بیرجند واقع در خیابان جمهوری مراجعه کنند.

منبع: ایرنا