سفرنامه غار گبر

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۸/۲۸

این برنامه جهت شناسایی کامل غار گبر و عکس گرفتن از غار اجرا شد.

پس از جمع شدن افراد شرکت کننده در ترمینال همگی در ساعت ۰۷:۳۰ حرکت کردیم و به سمت استهبان براه افتادیم. پس از گذشتن از پلیس راه  و پمپ آتشکده، حدود پنج کیلومتر بعد و در حدود روستای رونیز سفلی و تابلوی اداره راه  ۳۵ کیلومتر به استهبان توقف کرده و به سمت تلمبه ای در سمت راست جاده بود و ما را به اشتباه انداخت حرکت کردیم. در ساعت ۰۹:۳۰ پس از صرف صبحانه قصد حرکت را داشتیم که یک روستایی ما را بر آن داشت که از آن سوالی کنیم پس از سوال کردن متوجه شدیم که این تابلو نشانه ما نبوده  و تلمبه ای که ۱ کیلومتری این مکان وجود دارد نشانه ما بوده است  و به سمت آن حرکت کردیم. پس از رسیدن به نزدیکی که نشانه آن یک قلعه و دیوار گلی بود به سمت داخل دره تغییر مسیر دادیم و در ساعت ۱۱:۰۰  شیب دره را طی کردیم تا به دره اصلی و شیب اصلی غار رسیدیم.

پس از گذشتن از شیب که می بایست که از روی یال حرکت کنیم و به اشتباه از وسط دره حرکت کردیم  و همین حرکت را کند کرد، بلاخره به روی یال رسیدیم و پس از گذشتن از روی یال به سمت راست تغییر مسیر داده و به سمت سنگ چین هایی که نشانه کرده بودند رفتیم. دیواره هایی که غار درون آن هستند پدیدار بود ولی هیچ کس نمی توانست غار را ببیند و یا حتی دقیقا” بگوید که کجاست. پس از گذشتن از پیچ به سمت راست،  غار نمایان شد. دهنه غار بزرگ است ولی دهنه آن طوری قرار گرفته که از دید مخفی می باشد و چند درخت نیز جلوی آن وجود دارد. در ساعت ۱۲:۰۰ به غار رسیدیم و سریع وارد غار شده و شروع به عکس گرفتن کردیم و پس از گرفتن عکس بساط نهار را پهن کرده و نهار را خوردیم.

پس از کمی استراحت به علت درد گرفتن پای آقای عدالت گستر ساعت ۱۴:۴۵ حرکت کردیم و به سمت پائین رفتیم و بعد از رسیدن به نعل اسبی یال به سمت چپ و از روی جاده به سمت پائین حرکت کردیم. پس از راهپیمایی نسبتا” ملایم و آرام در ساعت ۱۶:۳۰ به جاده رسیدیم و منتظر ماشین شدیم که به علت تاریک شدن مجبور شدیم با یک تریلی تا سروستان رفته و سپس با اتوبوس به شیراز بازگردیم که نهایتا” در ساعت ۱۹:۳۰ در فلکه ولی عصر بودیم.

کروکی غار: بعد از روستای رونیز سفلی تابلوی ۳۵ کیلومتری استهبان، دست راست تلمبه ای است و یک قلعه و دیوار قدیمی به اضافه یک تانکر بلند آب وزنگ زده است . دره ی مورد نظر دره ای است که دیواره های بزرگ و حتی دهنه غار بزرگی در آن می باشد. پس از وارد شدن به دره به سمت چپ و یال روبرو حرکت می کنیم .

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۵ نفر بوند.

مرتبط:

سفرنامه سد درودزن               

سفرنامه غار زکریا استهبان    

سفرنامه قصر قباد

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۹/۰۵

برنامه یک روزه قلعه قلات

مثل همیشه پس از جمع شدن همگی در جلوی اداره جهانگردی در ساعت ۰۷:۴۵ برنامه را آغاز کردیم. پس از ورود به جاده فسا  وارد دوراهی جهرم شده و پس از گذشتن حدود ۴۰ کیلومتر به دره های اکبرآباد رسیدیم. دیوار نشانه دره آبریزک را رد کرده  و به علت بی دقتی از دره قصرقباد نیز گذشته و در جلوی دره آب حضر متوجه شدیم که از مکان اصلی گذشتیم. پس از برگشتن و شمردن ۵ دره باغ L   مانند که نشانه  قصرقباد و دره آن است نشانه را پیدا کرده و وارد باغ شدیم دو طرف جاده باغ درختان سرو و کاج کاشته اند. در روبروی جاده باغ یک تک درختی جدا و مقداری درخت که احتمالا” درخت گز است  در پائین تر از جاده مشخصه خوبی می باشد.

پس از خوردن صبحانه وارد ماشین شده و پس از ادامه دادن جاده باغ که به سمت دره می رفت وارد جاده ی خیلی بدی شدیم، این جاده یک کیلومتر ادامه داشت تا وارد جاده ی بهتری شدیم که وارد دره می شد. پس ازمقداری طی مسافت در ابتدای دره، ماشین ایستاد و همگی براه افتادیم. پس از ۴۵ دقیقه به غار و چشمه درون آن رسیدیم. تعداد ۴ عدد ظرف قدیمی که اطراف آن سیمانی بودند محل جمع آوری آب بود. از ابتدای دره نصف قلعه نمایان بود و مشخصه خوبی برای دره بود.

در ساعت ۱۰:۳۰ پس از استراحت،  همگی را به طرف قلعه فرستادیم و من  و دو نفر دیگر پائین ماندیم. پس از بازگشت اکیپ و بازدید از منطقه در ساعت ۱۲:۰۰ بلافاصله نهار را صرف کرده و در ساعت ۱۵:۳۰ همگی به سمت پائین حرکت کردیم و درساعت ۱۴:۴۵ به مینی بوس رسیده و پس از حرکت در ساعت ۱۷:۰۰ به جاده رسیدیم و در ساعت ۱۸:۳۰ در شیراز بودیم.

مرتبط:

سفرنامه سد درودزن

سفرنامه غار زکریا استهبان

سفرنامه سد درودزن

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۸/۱۴

طبق روال  گذشته پس از جمع شدن در جلوی اداره جهانگردی همگی پس از ۳۵ دقیقه تاخیر اتوبوس،  به سمت دروازه قرآن حرکت کردیم. پس از گذشتن از باجگاه و رسیدن به پل خان به سمت جاده پتروشیمی حرکت کردیم؛ هوا بسیار خوب بود. پس از رسیدن به جلوی سد وارد محوطه سد شده و در ادامه مسیر به بالای سد و محل اطراق رسیدیم. بعد از پیاده شدن و پیدا کردن محل مناسب به سراغ صبحانه رفته و سپس با هماهنگی  برادر ابریشمی و مهندس حکیم الهی مسئولین سد برای بازدید از تاسیسات سد به راه افتادیم.

دریاچه بسیار زیبا و قابل دیدن بود؛  پس از بازدید در اطراف دریاچه و اطراف سد به سراغ مکان اطراق آمدیم و بساط  نهار را برپا کردیم. پس از صرف نهار و استراحت در ساعت  ۱۵:۰۰ سوار ماشین شده و به سمت جاده کامفیروز رهسپار شدیم. بعد از حدود دوکیلومتر از مسیر برگشت را که طی کردیم، به ساختمان نیمه تمامی رسیدیم که به سمت چپ  و کامفیروز تغییر مسیر داده  و پس از وارد شدن به مسیر جاده کامفیروز و گذشتن از دو- سه روستا به دو راهی دیگری رسیدیم که به سمت بالا بصورت شیب زیاد حرکت می کرد و یکی از راه ها در مسیر پائین و به سمت روستاهای حوالی می رفت و ما با ادامه مسیر حرکت سمت چپ به طرف کامفیروز حرکت کردیم.

پس از گذشتن از شیب در اطراف دریاچه در ساعت ۱۶:۰۰ مکان های مناسبی جهت اطراق و ماهی گیری بود که یکی از آنها را انتخاب کردیم و پس از پیاده شدن در اطراف دریاچه زمانی را وقت گذرانیده و پس از مدتی استراحت همگی سوار اتوبوس شده و به سمت شیراز حرکت کردیم و در ساعت ۱۸:۳۰ بود که به جلوی اداره جهانگردی رسیدیم.

مرتبط:

سفرنامه چشمه حاج محراب بمو

سفرنامه تنگ سرخ یاسوج

سفرنامه چشمه حاج محراب بمو

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۷/۳۰

طبق معمول، شرکت کنندگان در جلوی اداره جهانگردی جمع شدند و پس از تاخیر ۱۰ دقیقه ای مینی بوس دوم ساعت ۰۶:۱۵ آماده حرکت شدیم که متاسفانه یکی از مینی بوس ها پنچر شد به همین خاطر تا ساعت ۰۶:۳۰ همگی در جلوی اداره بودیم تا نهایتا” به سمت اکبرآباد حرکت کردیم. پس از گذشتن از باجگاه و رسیدن به پالایشگاه منتظر پیدا کردن جاده چشمه حاج محراب شدیم که متاسقانه پیدا نکردم، حدودا” اطراف پالایشگاه بود من قبلا” آمده بودم ولی متاسفانه پیدا نشد بهمین خاطر مجبور شدیم که به سمت پالایشگاه برویم و پس از جویا شدن از درب پالایشگاه مسیر سمت چپ پالایشگاه ( جاده کمربندی پالایشگاه ) گرفته و به سمت جاده حاج محراب حرکت کردیم. با گذشتن از اطراف پالایشگاه به جاده خاکی رسیدیم و پس از ادامه جاده به سمت راست و مزارع و باغ های آن اطراف به سمت کوه بمو رفتیم. حدود ۵ دقیقه نگذشته بود که به مرکز پارک رسیدیم و بعداز واردشدن و کمی استراحت و استفده از دستشویی در ساعت ۰۸:۰۰ با هماهنگی مسئولین پارک به سمت چشمه حرکت کرده و پس از گذشت حدود ۴۵ دقیقه البته به علت آرام حرکت کردن یکی از مینی بوس ها به چشمه حاج محراب رسیدیم. چشمه در این فصل هوای خوبی دارد و بعلت وجود استخر و درختان اطراف محل خوبی برای خانواده ها بود.
پس از صرف صبحانه و انجام مراسم روز پرستار با حضور یکی از مسئولین اداره سیروسیاحت و تحویل جوایزی به تعدادی از کادر بیمارستان و پایان مراسم همگی را به سمت یکی از ارتفاعات حرکت داده و راهپیمایی را به مدت دو ساعت انجام دادند. پس از بازگشت بساط نهار را پهن کرده و به سراغ خوردن نهار رفتیم پس از صرف نهار و استراحت پیاده مسافت کوتاهی را تا جاده دو راهی رفته و پس از سوار شدن افراد به سمت درب خروج رفتیم و پس از رسیدن به درب خروج هوا تاریک شده بود و با خداحافظی از مسئولین پارک در ساعت ۱۸:۰۰ به سمت شیراز حرکت کردیم، در ضمن ، در همین رفت و برگشت در میان دشت مقداری از حیوانات پارک را مشاهده کردیم؛ البته در موقع بازگشت که با تعدادی از آن ها کورس هم گذاشتیم.

مرتبط:

سفرنامه غار زکریا استهبان

سفرنامه تنگ سرخ یاسوج

سفرنامه کوه سرخ

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۷/۱۶

طبق روال گذشته پس از جمع شدن شرکت کنندگان در جلوی اداره سیرو سیاحت  در ساعت ۰۶:۰۰ صبح به سمت بزن حرکت کردیم و پس از توقف کوتاهی در جلوی منزل ساسان به طرف کوه سرخ ادامه مسیر دادیم. به جلوی شهرک گلستان که رسیدیم به داخل شهرک مسیر ادامه داده و پس از گذشتن از جاده کمر بندی شهرک به جلوی درب معدن شن و ماسه مرادی  رسیدیم و پس ازوارد شدن به معدن با مینی بوس به سمت داخل تنگ حرکت کرده تا جلوی رودخانه کوه سرخ که بعلت فصل،  کم آب و نفوذ شدید آب در خاک از آب خبری نبود رسیدیم. در این وقت همگی پیاده شده و بقیه مسافت را پیاده رفتیم. پس از رسیدن به چشمه متوجه شدیم که چشمه توسط سنگ غیر قابل استفاده گردیده  و همگی بساط صبحانه را پهن کردند. ساسان به سرچشمه بالایی رفته و مقداری آب جهت استفاده آورد و پس از خوردن صبحانه بعلت خنک بودن  افراد عزم حرکت کردند؛ بنابراین تعدادی از افراد زبده به سمت بالارفته، بقیه نیز در همان مکان قبلی ماندند و تعدادی به همراه من به انتهای دره  و در کنار چشمه بالایی آمده  و پس از بازدید از مکان زیبا و وحشی و بکر که یادآور روزهای خوش حداقل ۱۰ سال قبل من بود به سمت پائین آمده و پس از آمدن کلیه اعضا  در ساعت ۱۲:۳۰ بساط نهار را پهن کرده و مشغول خوردن نهار شدیم.

پس از نهار نیز تا ساعت ۱۴:۰۰ در حال استراحت زیر آفتاب دلچسب بودیم و در نهایت به سمت استخر باباخان حرکت کردیم و پس از دم کردن چایی و رسیدن مینی بوس و خوردن مقداری میوه  در ساعت ۱۶:۳۰ سوار مینی بوس شده و به سمت شیراز حرکت کردیم. هوا بسیار خوب و برنامه بسیار دلچسب بود و این برنامه در این فصل پاییزو در این ماه بسیار خوب می باشد.

مرتبط:

سفرنامه غار زکریا استهبان

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه غار زکریا استهبان

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۷/۰۹

این برنامه به صورت  یک روزه و با اتوبوس به اجرا گذاشته شد. صبح ساعت ۰۶:۰۰ همگی در جلوی اداره ارشاد اسلامی جمع شدند و پس از سوار شدن به اتوبوس به سمت استهبان حرکت کردیم.  ساعت ۰۶:۳۰ بود که از فلکه الله گذشته و وارد جاده شدیم و در نیمه راه با تهیه کیک و سن کوئیک صبحانه ای به مردم داده تا وقت را اتلاف نکرده باشیم؛  در ساعت ۰۹:۱۵  پس از گذشتن از دره شرکت نفت و رسیدن به ساختمان هایی در جلوی دره ی کیمیا  که احتمال قوی جهت کارخانه  و یا شرکتی بود از طریق جاده ای که در جلوی آن نام شرکت انجیر استهبان نوشته شده بود به داخل رفته و پس از وارد شدن و در نهایت جاده که به صورت خاکی بود ایستاده و همگی پیاده شدیم.

در نزدیگی این دره که نشانه ای جهت پیدا کردن دره می باشد بودن چند آب انبار قدیمی و خود دره نیز دره ی باز و کم عمقی است و طرف راست و چپ آن دیواره هایی تا پائین دره به صورت قرنیه در دو طرف وجود دارند که هیچ کدام از دره های دیگر به این ترتیب نیست. پس از پیاده شدن و پر کردن کامل آب ها و وسایل تهیه آب به سمت داخل رفته و پس از رسیدن به یک کپر خوب که قبلا” هم در آنجا بودیم به داخل آن رفته و بساط و وسایل خود را در آنجا گذاشته و پس از نشستن دو سه نفر،  در ساعت ۰۹:۳۰  بقیه به سمت داخل دره رفتیم. من و یکی دیگر از بچه ها سریعتر رفتیم و پس از پیدا کردن دهنه غار که بسیار مشکل بود، چون روی آن را پوشیده بودند. دهنه غار را باز کرده و همگی وارد آن شدیم. نشانه دهنه غار  وجود کف سنگی در اطراف غار که شیب خیلی کمی داشت و وجود سوراخی درسمت  جاده در دیواره ی بالایی که کمی بالاتر از خط امتداد آن دهنه ی غار وجود داشت؛ یعنی غار در روبروی سوراخ دیواره که بسیار مشخص است و در کف زمین می باشد.

در ساعت ۱۰:۳۰ پس از وارد شدن به غار در اطراف آن کمی همگی را سرگرم کرده و بعد تعداد معدودی وارد دهنه دوم شدیم و پس از رفتن داخل غار و عکس گرفتن  در ساعت ۱۳:۰۰ افراد کامل به بیرون آمده و بعد از رسیدن به گپر بساط نهار را پهن کرده و همگی نهار خوردیم و پس از صرف نهار و استراحت در ساعت ۱۶:۰۰ به سمت آبشار و سر آسیاب استهبان  رفته و در آنجا استراحت کوتاهی داشته و درساعت ۱۷:۳۰ سوار ماشین شده و به سمت شیراز حرکت کردیم و در ساعت ۲۰:۰۰ به شیراز رسیدیم.

مرتبط:

سفرنامه تنگ سرخ یاسوج

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه تنگ تیزآب ۲

تاریخ:   ۱۳۷۲/۰۶/۲۶

برنامه یک روزه

پس از جمع شدن افراد شرکت کننده و آمدن مینی بوس ها ی تامین شده به سمت جاده سپیدان حرکت کردیم؛ ساعت ۰۶:۲۰ بود که با ۲۰ دقیقه تاخیر برنامه را شروع کردیم. پس از رسیدن به فلکه قصردشت و سوار شدن بقیه افراد و همینطور سوار کردن ساسان برنامه را با دو مینی بوس شروع کرده و پس از گذشتن از گلستان در نزدیکی های سپیدان مکانی را جهت صبحانه در نظر گرفتیم و پس از پیاده شدن همگی بساط صبحانه را پهن کرده و مشغول خوردن شدیم. پس از صرف صبحانه چند لحظه ای جهت توجه افراد  پیرامون مسائل تور نکاتی ذکر شد و سپس  در ساعت ۰۸:۴۵ به سمت سپیدان حرکت کردیم.

پس از رسیدن به سپیدان در ساعت ۰۹:۱۵ به سمت جاده یاسوج حرکت را ادامه دادیم و در ساعت ۰۹:۴۵ به تنگ تیزاب رسیدیم. پس از پیاده شدن همگی به داخل تنگ رفته  و در وسط باغی مکان مناسب را جهت اطراق در نظر گرفته و بلافاصله همگی را به استثنای یک خانم که توان جسمی نداشت به سمت آخر تنگ فرستادیم. در ساعت ۱۴:۱۵ بود که دوستان بازگشتند  و پس از بازگشت آنها  نهار را صرف کرده و بلافاصله استراحت  و صحبت های دوستانه و آشناشدن افراد با یکدیگر مطابق روال گذشته؛  هوا بسیار خوب بود و هیچکس قصد رفتن نداشتند ولی در ساعت ۱۶:۳۰ به سمت سر تنگ حرکت کردیم و پس از استراحت در کنار باغ های اطراف تنگ نهایتا” در ساعت ۱۷:۰۰ به سمت شیراز حرکت کردیم.

در سپیدان مثل روال همیشگی بستنی صرف شد و بلافاصله به سمت شیراز حرکت کردیم و نهایتا” ساعت ۲۰:۳۰ جلوی اداره ارشاد اسلامی بودیم.

در این فصل و این ماه تنگ تیزاب بسیار خوب و خلوت است و نیز بعلت کم شدن آب،عبور را آسانتر کرده بود.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله دراک

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه آبشار مارگون ۲

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۶/۱۹

روز فوق طبق روال معمول در ساعت ۰۶:۰۰  همگی در جلوی اداره ارشاد اسلامی جمع شدند و پس از آمدن مینی بوس و سوار شدن، همگی به سمت جاده اردکان براه افتادیم. پس از حدود ۴۵ دقیقه و سوار کردن ساسان در ساعت ۰۶:۴۵ از جلوی خانه ساسان حرکت کردیم. بعد از گذشتن از روستای شول مشغول پذیرایی شدیم و برای صبحانه افراد، به کمک ساسان مقداری کیک و سنکوئیک تدارک دیدیم که به صورت خیلی مناسب و جالب به افراد تحویل داده شد. پس از این اقدام که همگی برایشان جالب بود و در ساعت ۰۸:۱۵  به سپیدان رسیدیم. پس از حرکت به سمت  جاده کمهر در منطقه همیشگی استراحت  کرده و بلافاصله به سمت کمهر حرکت کردیم.

بعلت خرابی جاده مجبور بودیم آهسته حرکت کنیم؛ در ساعت ۱۰:۰۰ به کمهر رسیدیم و بدون  توقف مسیر خود را به سمت جاده کاکان و دو راهی آبشار ادامه دادیم. پس از گذشتن از دو راهی آبشار در ساعت ۱۰:۱۵ چند کیلومتری جاده را طی کرده بودیم که ناگهان یکی از لاستیک های مینی بوس براثر برخورد با سنگ ترکید و تاخیری به اجبار داشتیم. به هر حال در ساعت ۱۱:۴۵ روستای مارگون را پشت سر گذاشته و در ساعت ۱۲:۱۵ در جلوی  آبشار بودیم. بعلت نداشتن آشنایی افراد شرکت کننده به منطقه همگی در یک صف به سمت آبشار رفتیم و پس از بازدید همگی از آبشار در مکان مناسبی در زیر آبشار نشسته و مشغول استراحت و دیدار از این آبشار زیبا شدند.

بعد از اینکه همگی مستقر شدیم افراد جوانتر را جمع کرده  و به سمت داخل تنگ رفته و پس از بازدید از نقاط مختلف در پایان تعداد زیادی عکس از مناطق مختلف گرفتیم. پس از بازگشت، همسفرها مشغول خشک کردن لباس ها و خوردن نهار شدند؛ نکته بسیار جالبی که در این برنامه به چشم می خورد این بود که با وجود حضورافراد جدید در برنامه ولی، همگی به نحو خیلی خوب با هم همکاری داشتند و دیگر اینکه آبشار نیز نسبت به دفعات قبل از جمعیت کمتری برخوردار بود؛ به هر حال در ساعت ۱۵:۳۹همگی عزم  بازگشت کردیم و در ساعت ۱۶:۰۰ سوار مینی بوس شده و به سمت شیراز حرکت کردیم.

در ساعت  ۱۷:۳۰ پس از طی مسافت خاکی و گذشتن از کمهر و سپس در ساعت ۱۹:۰۰ توقفی کوتاه در سپیدان با صرف بستنی   به سمت شیراز حرکت کرده  و در ساعت ۲۱:۳۰ در جلوی اداره جهانگردی از کلیه همراهان خداحافظی کردیم.

مرتبط:

گلچینی از زیبایی‌های آفرینش در شهرستان مارگون

سفرنامه تنگ تیزآب

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۵/۰۱

صبح روز ۰۱/۰۵/۱۳۷۲  پس از جمع شدن کلیه اعضای شرکت کننده در برنامه در جلوی اداره جهانگردی و آمدن اتوبوس اردوگاه جهانگردی،  یکی دیگر از برنامه های تور تفریحی اداره سیر و سیاحت را شروع کرده و پس از سوار شدن  به اتوبوس در ساعت ۰۶:۴۵ به سمت جاده اردکان حرکت کردیم. پس از طی مسافت ۷۰ کیلومتری تا اردکان در این شهرستان توقف کوتاهی جهت استراحت و خرید داشتیم و سپس به سمت تنگ تیزاب حرکت کردیم و با هماهنگی هایی که به عمل  آمده بود دو عدد چادر هلال احمر در منطقه به ما واگذار گردید که پس از قرار گرفتن در منطقه و صرف صبحانه وسایل را درون چادرها قرار دادیم و سپس به سمت داخل تنگ جهت بازدید رفتیم.

در این بازدید که حدود ۳ ساعت به طول انجامید خانواده ها توانستند از منطقه زیبای تنگ تیزاب دیدن کنند و تعدادی از جوانان شرکت کننده نیز تا آخرین نقطه از تنگ که امکان رفتن داشت رفته و از مناطق کاملا” بکر و زیبا ی تنگ تیزاب لذت بردند. پس از برگشت کلیه افراد و صرف نهار و استراحتی تا ساعت ۱۸:۰۰ داشتیم و سپس به سمت شیراز حرکت کردیم.

مرتبط:

سفرنامه تنگ سرخ یاسوج

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان

سفرنامه تنگ سرخ یاسوج

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۶/۱۵

برنامه یک و نیم روزه

یکی دیگر از برنامه های تفریحی اداره ارشاد به صورت یک و نیم روزه به اجرا گذاشته شد.

بعد از ظهر  روز پنج شنبه همگی در جلوی اداره سیر و سیاحت جمع شدند و در ساعت ۱۳:۱۵ به سمت فلکه قصردشت و نهایتا” جاده اردکان ادامه مسیر دادیم. توقف کوتاهی در جلوی منزل ساسان داشتیم  که اگر کسی آب یا کار دیگری داشته باشد انجام دهد. پس از حرکت به سمت سپیدان به سمت جاده یاسوج تغییر مسیر داده و وارد جاده یاسوج شدیم، البته با هماهنگی های ناقصی که برای چادر از هلال احمر انجام داده بودیم و با وجود رفتن به هلال احمر بدون گرفتن چادر به سمت تنگ سرخ حرکت کردیم.

خوشبختانه دو عدد چادر داشتیم که یکی ضد باران و بزرگ بود. پس از رسیدن به تنگ سرخ همگی پیاده شدیم و اتوبوس نیز که از شهرداری گرفته بودیم لطف کرد و تا آنجایی که شد پایین آمد. پس از کول کردن وسایل و پیدا کردن مکان مناسب جهت چادرها و شب، چادرها را برپا کردیم که بعلت طوفانی شدن ناگهانی منطقه چادرها همگی از زمین بلند شد. پس از خوابیدن طوفان که باعث ناراحتی همه شده بود؛ چادرها را درمکان بسیار خوب و محکم مهار کردیم و پس از پایان این کار به سراغ هیزم رفته و همگی با همکاری هم مقدار بسیار زیادی هیزم جمع آوری کردیم. با نزدیک شدن شب و تاریکی، بساط چراغ روشنایی را تهیه دیدیم که متاسفانه بعلت خوردن ضربه به دستگاه تبدیل ولتاژ نتوانستیم که از نور مهتابی استفاده کنیم و تنها کفایت به نورلامپ های ۶ ولتی شدیم .

بعد از برپایی آتش همگی بساط شام را ردیف کردند و پس از صرف شام در اطراف آتش حلقه زدند.  که پس از شادی و بحث های مفید و خسته شدن یکی یکی بساط خواب را ردیف کردند و خوابیدند. چادرها مخصوص خانم ها و بچه ها و آقایان نیز بیرون بودند که به علت وجود هوای بسیار خوب اکثرا” بیرون در کنار آتش شب را به صبح رساندند.

صبح همگی اظهار داشتند که شب خوبی بوده ولی تاصبح نخوابیدند. به هر حال پس از صرف صبحانه و ردیف کردن کارها و وسایل ها برنامه راهپیمایی به سمت داخل تنگ راه انداخته و در ساعت ۱۰:۳۰ اکثر شرکت کنندگان به سرپرستی ساسان کاوه بازدید را شروع کردند و پس از بازدید این افراد که تا ساعت ۱۳:۳۰ به طول انجامید؛  همگی با همکاری هم غذاها را گرم کرده و نهار یکپارچه ای را درکنار  همدیگر صرف کردند. محیط بسیار سالم و تمیز بود و همه صمیمانه با هم همکاری داشتند. پس از صرف نهار و استراحت جمع آوری وسایل ها شروع شد و نهایتا” در ساعت ۱۷:۰۰ عزم بازگشت کردیم. پس از سوار شدن و حرکت به سمت شیراز توقف کوتاهی جهت صرف بستنی در اردکان داشتیم  و در ساعت ۲۰:۰۰ شب به شیراز رسیدیم.

مرتبط:

سفرنامه دریاچه برم فیروز

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان