در سرخ‌ترین روستای ایران چه می‌گذرد؟

روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: اینجا ابیانه است با خانه‌هایی سرخ‌رو همچون روی مردمانش و پنجره‌هایی چوبی و ارسی‌هایی که بوی زندگی و شعرهای ناب سهراب می‌دهد. این جا ابیانه است و بر فراز هر کوچه آشتی‌کنانش که مجال قهر به هیچ رهگذری نمی‌دهند، ایوانی است رو به دوستی همسایه‌ها که هر روز صبح ، طلوع خورشید را در پس باهم بودن جشن می‌گیرند. این جا ابیانه است؛ جایی که شکوه معماری متناسب با اقلیم با پس‌زمینه‌ای فرهنگی و سنت مردمانش می‌شود نشانه‌ای تمام قد از تاریخ سرزمینی که بارها و بارها به آن افتخار کرده‌ایم. این جا ابیانه است؛ جایی که مردمان پاک‌دلش سال هاست رزق از دامن خاک می‌چینند و با صفای باران خوی می‌گیرند و چشم امیدی جز به دل آسمان ندارند. این جا ابیانه است؛ جایی که در پس هر پیچ کوچه‌اش پیرزنی، اسپندی به نخ کرده و به پای چشم‌زخم‌های بازدید کنندگان به بهای اندکی می‌فروشد. این جا ابیانه است؛ جایی که پهنه آسمان در انتهای سنگ فرش‌های شیب دار و پس‌کوچه‌های خوش‌ذوق‌اش، شوق پرواز را با صدای کوکوی کبوترانش در هم می‌آمیزد و شعر فروغ را به ذهن می‌آورد.

بله، ابیانه است که به سراغش رفتیم تا بیشتر و بهتر بشناسیمش. علاوه بر روایت‌های اختصاصی از سفر به آنجا، با «علی‌اکبر ارشدی ابیانه» یکی از بومیان این روستا و یک معمار درباره مدل خاص خانه‌هایش گفت‌وگو کردیم.

خاطرات بازدید نصف‌روزه از ابیانه

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های دوران دانشجویی در دانشکده‌های معماری، قطعا سفر و بازدید از مکان‌های خاص از هنر معماری ایران است. معماری ایران که از دیرباز با فرهنگ و سنت ایران درآمیخته و مهر طبیعت بر پیشانی دارد، همیشه حاوی نکاتی است که می‌تواند بهترین کلاس درس معماری در طول دوران تحصیل هر معمار باشد. یکی از این جاذبه‌ها که سال‌هاست توجه هر بیننده‌ای را فارغ از معماری معطوف خود می کند، بافت سنتی شهرکاشان، تپه‌های سیلک و البته روستای کهن و باصفای ابیانه است. گروه دانشجویی ما که چند روز مهمان دیار پر از مهر کاشان بود، فرصت یافت در یک نصف روز سری به این روستا از توابع نطنز بزند و بارها از معماری این اقلیم که هنوز در گذر سال‌ها بوی اصالت می‌دهد،شگفت زده شد. از خانه‌های معروف کاشان که بگذریم، در چند کیلومتری شهر نطنز کنار تاسیسات هسته‌ای و در دامنه کوهستان و همجوار  رودخانه، روستایی پلکانی وجود دارد که از فاصله دور سلامی به سرخی غروب آفتاب را نثار قدوم بازدیدکنندگانش می‌کند. این گردش چندساعته که گویی سفری به درازای سال‌های ابیانه در پهنه تاریخ بود، از گردشی در کوچه‌ پس کوچه‌های شیب دار و ایوان‌های باصفا با ستون‌های چوبی شروع و به آتشکده، آسیاب و مسجد ختم شد.  آتشکده ابیانه که به «هارپارک» هم شهره است، اولین مقصد بازدید بود. این مکان که کهن‌ترین اثر در دل این روستاست، قدمتی ۲ هزار ساله دارد و از معدود آتشکده‌های بازمانده در ایران است. این بنای چهار طاقی ساخته شده ازگچ و سنگ لاشه، سه‌طبقه و چهار نما دارد و مانند بیشتر بناهای این روستا روی سطح شیب دار ساخته شده است. محلی‌ها به گواهی تاریخ می‌گویند در مرکز این آتشکده، آتشی از زغال سنگ به صورت دایم روشن و روشنی‌بخش مسیر کاروان‌ها در طول تاریخ بوده است. بعد از آتشکده و درمیان چشمان پر از مهر و صورت‌های خندان پیرزنانی که اسپند و سیب خشک‌شده می‌فروختند، به دیدن آسیاب‌های ابیانه می‌رویم. از سه آسیاب معروف این دیار تنها چرخ یکی از آن‌ها هنوز می‌چرخد و گندم را آرد نان اهالی‌اش می‌کند. در انتها سری هم به مسجد جامع این روستا زدیم. مسجدی شامل دو شبستان که یکی با در کوچکی به یکی از کوچه‌ها متصل می‌شود. کف این شبستان‌ها عمدتا از جنس چوب هستند و در دیوار جنوبی یکی از آن ها محراب چوبی قرار دارد. هرچند دسترسی به این مسجد کهن با محراب و منبر چوبی معروف‌اش محدود شده بود اما می‌شد از عکس‌ها و توضیحات متولی مسجد به اهمیت این مسجد و منبر چوبی کنده‌کاری شده‌ با خطوط کوفی و گل‌لوتوس پی برد. در انتها اهالی روستا با روی باز و آش محلی، ما را که از این سنت و معماری شگفت زده بودیم ، بدرقه دیارمان کردند.

از غذا و سوغات تا آداب‌ و ‌رسوم خاص

«علی‌اکبر ارشدی‌ابیانه» یکی از بومیان فرهنگی این روستا و از کسانی است که راجع به تاریخ و جغرافیای این روستا کتاب نوشته است. برای آشنایی بیشتر با فرهنگ و آداب‌ورسوم این روستا از نویسنده کتاب «ابیانه، هویتی ماندگار» خواستیم تا برای‌مان از اطلاعات کمتر شنیده‌شده این روستا بگوید. در ادامه، گزیده‌ای از آن‌ها را خواهید خواند:

غذا و سوغات، از سووالا تا ترشی| سوغات روستا بیشتر جنبه کشاورزی دارد که وجود دو مدل درخت سیب و آلو در آن بی‌تاثیر نیست. به همین دلیل آلو بخارای خشک‌شده در کنار سیب خشک‌شده که «سووالا» نامیده می‌شود و لواشک و برگ زردآلو از مهم ترین سوغاتی‌های این روستاست. یکی از خوراک‌های معروف آشی به نام «آردینه» است که از رشته‌فرنگی به همراه برگ چغندر و گیاهی بومی به نام «سالما» که گاهی جایگزین برگ چغندر می‌شود، طبخ می‌شود. از دیگر غذاها اشکنه است که آرد در روغن سرخ و سپس دو لیوان آب به آن اضافه می‌شود. «ترشی» هم از دیگر غذاهاست و آشی است که با جو بلغور شده به همراه چغندر، آلوچه و سیرابی خرد شده ، الان هم پخته می‌شود. سیب‌زمینی کوبیده هم نوع دیگری از غذاست که پس از پخته شدن و کندن پوست سیب زمینی به آن پیاز داغ اضافه  و تقریبا می‌شود شبیه گوشت کوبیده. از دیگر غذاها هم می‌توان از شیربرنج که در گذشته به جای شکر، شیره سیب روی آن ریخته می‌شد و کال‌جوش که مقداری پیازداغ، نعناع و کشک و مغز گردو به آن اضافه می‌کنند، نام برد.

پوشاک، خاص‌ترین مولفه فرهنگی روستا| پوشاک ابیانه بارزترین و خاص‌ترین مولفه فرهنگی روستاست. پوشاک مردان شامل یک شلوار مشکی و گشاد است که پارچه آن با نخ سیاه چرخ کاری می‌شود و نوع دوخت  برای مردان مسن خطوط ساده و موازی و برای مردان جوان مورب و لوزی است. اکنون هم از گیوه به صورت محدود استفاده می‌شود اما در گذشته مرسوم‌تر بوده است. پوشاک زنان این روستا هم با الهام از آسمان شفاف و زیبایی طبیعی این منطقه با رنگ‌ها و بوته‌های رنگین و درشت مزین شده است و ترکیبی مناسب و محفوظ برای زنانی که پابه‌پای مردان در امور عمومی روستا شرکت می‌کنند، فراهم آورده است. پوشش زنان روستا یک پیراهن هم دارد که در گذشته کوتاه‌تر و گشادتر بوده است، ولی امروزه بلندتر است و از پارچه‌های رنگی برای چاک‌های آن استفاده می‌شود. این پیراهن در طرح‌ها و رنگ‌های مختلف از پارچه‌های مخمل ساتن یا انواع جدید پارچه دوخته و با هنر دست گلدوزی و یراق‌دوزی می‌شود. یقه و چاک‌های زیبای این لباس که از پارچه‌های گلدار است ،جلوه خاصی به این نوع لباس‌ها می‌دهد. خانم‌های جوان هم از پیراهن‌هایی با جنس مخمل یراق‌دوزی به رنگ‌های شاد روشن همچون قرمز ، سبز و زرد استفاده می‌کنند. شلوار این قشر هم به رنگ سیاه است که پای شلوار یراق دوزی شده و پر از چین است و به صورت دامن تا زیر زانو دوخته می‌شود. این شلوار-دامن دو پاچه دارد اما به دلیل گشادی و پرچین بودن دو پاچه آن مشخص نیست و به صورت دامن دیده می‌شود. برای دوختن این شلوار حدود ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده می‌شود. بعضی از جامعه‌شناسان معتقدند که هرمقدار چین شلوار زنان بیشتر باشد، از اشرافیت بیشتری برخوردارند و چون لباس زنان ابیانه چین زیادی دارد، احتمالا از طبقه اشرافی‌اند. راجع به گویش هم باید بگویم گویش ابیانه جزو گویش‌های مرکزی است و جدا از لهجه‌های اصفهان  یا کاشان با ویژگی خاص خود است، برای نمونه در این گویش برای مذکر و مونث بودن اشیا هم فرق قائل‌ هستند به عنوان مثال بیل به صورت مونث است و کلنگ مذکر.

آثار تاریخی و گردشگری، از آسیاب تا مسجدجامع| یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ابیانه، مسجد جامع است که منبر و محراب آن به قرن پنجم هجری قمری و حدود سال ۴۷۷ برمی‌گردد و قدیمی‌ترین منبرچوبی بازمانده است. علاوه بر این آسیاب و آتشکده هم وجود دارد که قدمت آتشکده به حدود ۲هزار سال پیش می‌رسد. در این منطقه چند آتشکده وجود دارد که نشان می‌دهد این منطقه یک مرکز مهم برای زرتشتیان قبل از مهاجرت اجباری به هند در زمان صفویه بوده است. از نظر تاریخی ابیانه یک محله دارد به اسم «نزاتون »که آثاری از سفال‌های سیلک در آن یافت شده است. این سفال‌ها نشان می‌دهد در حدود ۷ هزار سال پیش سیلک‌ها از کاشان به ابیانه مهاجرت کرده‌اند. اما تنها چیزی که من خودم مستقیم روی آن کار کردم، آثاری است از قلعه ساسانی که حدود ۱۵-۱۰ سال قبل نزدیک یکی از هتل‌های پایین ده، پایه‌های آن توسط تیم کاوشگری میراث فرهنگی کشف شد. می‌توانید در کتاب های بنده عکس یک ظرف سفالین از آن کاوشگری را مشاهده کنید. در پایان راجع به گردشگر باید بگویم به هر منطقه ای که وارد می‌شوند هم درآمد و شکوفایی اقتصادی دارد هم تخریب و این یک موضوع عادی و طبیعی است. مردم روستا گردشگری را دوست دارند که جنبه فرهنگی آن پررنگ باشد چون ابیانه از قدیم گردشگر خارجی داشته است، مثلا قبل از کرونا روزی بوده است که ما از ۸ هزار گردشگر پذیرایی کرده‌ایم و برای یک روستای به این کوچکی حجم تحرک این افراد حتی می‌تواند آسیب‌زا باشد.

معماری هماهنگ با طبیعت و خانواده‌محور

علی خدائی | کارشناس‌معماری دانشگاه آزاد اصفهان

روستای ابیانه که به نام «ویونا» هم شناخته می‌شود، یکی از بلندترین نقاط مسکونی ایران به شمار می‌رود  و به دلیل قرارگیری در دامنه‌ کوه کرکس و همجواری با رود برزرود از قدیم الایام، مأوا و مسکن بومیان این کهن دیار بوده است. خانه‌هایی رنگی با جلوه‌ای به سرخی غروب آفتاب که این روستا را به سرخ ترین روستای ایران بدل کرده و پلکانی بودن آن در دامنه شیب‌دار کوهستان جلوه‌ای منحصر به فرد به این خانه‌ها داده است. علت این زیبایی را هم می‌توان در استفاده از مصالح بوم‌آوردی از جنس رس جست‌وجو کرد که خود عامل وحدتی است میان تمام خانه‌های این روستا. این ویژگی علاوه بر زیبایی، استقامت بنا را در مقابله با نزولات جوی افزایش داده و با ترکیب با چوب، سنگ و خشت، به شناسنامه‌ای از هویت کوهستانی این منطقه تبدیل شده است. اما این هویت تنها بخش کوچکی از اهمیت خشت در این بناست. در پس ظاهر استفاده از خشت، باطن عایق بودن آن نهفته است. از طرف دیگر تخت بودن شکل بام خانه‌ها هنگام بارش برف در این منطقه کوهستانی باعث شده است که خود برف همچون عایقی مانع از کاهش بیشتر دما درون خانه‌ها شود. سقف‌هایی که علاوه بر بام بودن، وظیفه حیاط طبقه بالایی را هم بر دوش می‌کشند. پلکانی بودن روستا بر دامنه شیب‌دار، خاصیتی دیدنی را به نماهای داخلی خانه می‌بخشد. این خانه‌ها با کوچه‌پس‌کوچه‌های شیب دار و تصرفات پیاده محور به یکدیگر متصل‌اند. کوچه‌هایی که هیچ کدام بن‌بست نیستند و می‌شوند بهترین بهانه برای پرسه‌زنی در دل این روستا. درصد زیادی از خانه‌های ابیانه صرفا دارای فضایی برای سکونت هستند. این فضای اقامتی که شامل اتاق‌های خواب، مهمان، نشیمن و … است، جدا از فضاهایی که جنبه عمومی دارد مانند طویله دام‌ها، محل پخت نان، حمام و سرویس بهداشتی است. این فضاهای عمومی خارج از فضای خانه و در بافت روستا گسترده شده‌ است. این گستردگی مثل آشپزی کردن در نشیمن، تراس یا نزدیک محل ورود به خانه ، اهمیت و نقش پررنگ سیلوها و انبارهای ذخیره غلات در معماری این خانه‌ها را نشان می‌دهد. خانه‌های ابیانه کاملا مطابق با اقلیم این منطقه و خانواده‌محور است. حیاط مرکزی که یکی ازخاستگاه‌های معماری ایرانی است به منظور فراهم آوردن شرایط مناسب برای زندگی یا به تعریفی فرار از گردوغبار، گرما و سرمای زیاد است. در ابیانه وجود آب، باغ ها و مزارع، شرایط اقلیمی خوبی به ایوان می‌دهد و دیگر از حیاط‌های فراخ با اتاق‌های دورتادور خبری نیست. این ایوان‌ها که از بدنه خانه‌ها به سمت مسیر گذر کوچه‌ها باز می‌شوند، باعث ارتباط بصری هیجان‌انگیزی میان اهالی روستا با یکدیگر یا حتی با گردشگران می شوند که خود دال بر اجتماعی بودن اهالی و البته معماری این روستاست. اما اجتماعی بودن به همین جا ختم نمی‌شود، در پایین ایوان‌ها، سکوهایی وجود دارند که به پاتوق اهالی روستا تبدیل شده‌اند. این سکوها که می‌توان آن ها را آتشدان‌های قدیم در خانه‌ها هم دانست، ‌اکنون به محیطی روزانه برای فعالیت‌های اجتماعی و ارتباط بی‌واسطه با غیربومیان و گردشگران در عرضه محصولات صنایع دستی و بومی ابیانه تبدیل شده است. وجود اماکنی به قدمت چند صد سال همچون قبرستان چند صد ساله، آب انبار، مساجد متعدد تاریخی، آتشکده زرتشتی، قلعه ها وآسیاب که به مدد اهالی روستا و سازمان میراث فرهنگی،‌ حفظ و نگهداری شده‌اند، به قدری جدی گرفته شده است که از ساخت و سازهای مغایر با بافت روستایی اصلا خبری نیست و اهالی روستا هم از این موضوع همچنان حمایت می‌کنند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

احیای مهارت ساخت زیورآلات روستای ابیانه

بازار سمنان، تبلوری از جریان زندگی

گذشته از تنوع اجناس و دیگر مزایا، فضای قدیمی، معماری سنتی، دیوارهای قرینه و سقف‌های زیبای گنبدی بازارهای تاریخی نیز عاملی برای بازدید گردشگران و مسافران از بازارهای تاریخی است.

خوشبختانه در استان سمنان نیز در کنار پاساژها، فروشگاه‌ها و مغازه‌های جدید، بازارهای تاریخی این استان هنوز معماری قدیمی و اصالتشان را حفظ کرده‌اند و با گشت‌وگذاری در این بازارها می‌توان علاوه بر مشاهده معماری متناسب با آب‌وهوای استان در این بناهای تاریخی، محصولات استان را نیز به یادگار و به سوغات برد.

بازار سمنان

بازار سمنان، در حدود ۱۸۰ سال قبل، در اوایل سلطنت سلسله قاجاریه ساخته شده است، این بازار که به سبک معماری سنتی ایران با سقف‌های خشتی و آجری، متناسب با وضعیت آب‌وهوای خاص منطقه کویری ساخته شده در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین مراکز خرید و فروش کالاها در سمنان است.

نور داخل بازار به‌وسیله نورگیرهای شیشه‌ای بزرگی که بر بالای هر طاق ساخته شده تأمین می‌شود. عناصر اصلی بازار سمنان را کاروانسرا، حمام، مسجد، تیمچه و تکیه تشکیل می‌دهد.

سر در شمالی بازار آجرکاری شده و دارای پایه‌های سنگی و پشت بغل‌های زیبای کاشی‌کاری است. کتیبه‌ای از کاشی لاجوردی که قسمتی از سوره مبارک «اقراء» به خط ثلث را در بر دارد نیز بر بالای سر در به چشم می‌خورد.

بازار عمومی شهر سمنان در گذشته متشکل از راسته‌بازار و بازار شیخ علاءالدوله (بازار مرده‌ها) بوده است. بازار عمومی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است، بازار شمالی که تقریباً ۵/۱ کیلومتر طول دارد و کماکان به نام قدیمی خود «راسته‌بازار» خوانده می‌شود، از تقاطع خیابان‌های نظامی و یغما (شهدا) آغاز می‌شود و تا خیابان امام خمینی (ره) ادامه می‌یابد.

این بازار دارای سقف و طاق ضربی است که روی طاق‌های جناغی استوار شده است. پنجره‌های شیشه‌ای بزرگ بر بام آن نصب شده است که نور داخل بازار را تأمین می‌کند. در این بازار سه حمام و پنج مسجد و چهار کاروانسرای مخروبه و یک تکیه بزرگ به نام ناسار وجود داشته که در حال حاضر بخشی از این آثار از جمله تکیه ناسار موجود است.

تکیه ناسار دارای یک سالن بزرگ برای انجام مراسم سوگواری ایام ماه محرم و چندین باب مغازه است که بر بالای آن ایوان و بالکن سرتاسری به چشم می‌خورد، بزرگ‌ترین آب‌انبار سمنان و یک مسجد کوچک نیز در این تکیه قرار دارد که سقف تکیه را شیروانی بزرگ با پنجره‌های مشبک پوشانده است.

در جریان نوسازی سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰، دو سر در بسیار زیبا در شمال و جنوب راسته‌بازار ساخته شد. بازار جنوبی در امتداد راسته‌بازار است و به دلیل نزدیکی با حرم مطهر حضرت یحیی بن موسی رضا (ع)، «بازار حضرت» خوانده می‌شود. بازار حضرت به طول تقریبی ۲۰۰ متر از خیابان امام خمینی (ره) شروع شده و به تکیه بزرگ پهنه که در محله اسفنجان قرار دارد، ختم می‌شود. این بازار نیز دارای تعدادی مغازه است. در شمال بازار حضرت سردر جالب توجهی بنا شده که به سر در جنوبی راسته‌بازار شباهت کامل دارد.

نکته جالب توجه اینکه دو قسمت این بازار طوری ساخته شده که در تابستان‌ها خنک و در زمستان‌ها نسبتاً گرم است. راسته‌بازار و بازار حضرت کنونی در اصل به هم متصل بوده و راسته‌بازار اصلی شهر را تشکیل می‌دادند ولی در زمان پهلوی اول به دلیل خیابان‌کشی و شهرسازی، بازار بزرگ به‌وسیله خیابان امام خمینی (ره) فعلی به دو قسمت تقسیم شده است که هم‌اکنون به آن بازار شمالی و بازار جنوبی یا بازار حضرت می‌گویند. بازار سمنان به شماره ۱۷۴۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

بازار شیخ علاءالدوله سمنانی
این بازار یکی از کهن‌ترین بازارهای استان سمنان است که تاریخ بنای آن را به دوره ایلخانیان و پیش از آن منتسب می‌دانند.

بنای بازار به‌وسیله شیخ علاءالدوله سمنانی از عارفان مشهور ایران در قرن هفتم و هشتم هجری قمری و هم‌زمان با بنای شبستان شیخ علاءالدوله مسجد جامع ساخته شده است. این بازار به دلیل اینکه در گذشته به گورستان قدیمی علمدار متصل بوده به «بازار مرده‌ها» نیز شهرت دارد. بازار شیخ علاءالدوله دارای طاق‌های ضربی بلند و سراسر آن با آجرکاری زیبایی پوشیده شده است.

در اطراف قوس سردر، کتیبه‌ای از کاشی لاجوردی به چشم می‌خورد که قسمتی از سوره شریفه نور به خط ثلث بر روی آن نوشته شده است. این بازار در گذشته مرکز خریدوفروش کالا و مایحتاج مردم بود اما به‌مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است.

بازار شاهرود

این بازار در مرکز شهر شاهرود قرار دارد و قدمت احداث آن به دوره قاجار می‌رسد. مجموعه بازار شاهرود از زمان ساخت تا کنون همواره توسعه یافته و بخش‌های جدیدی به آن الحاق شده است. در بدنه بازار بناهایی چون کاروانسرا، بارانداز، مسجد و گرمابه تعبیه شده است.

بازار شاهرود از دو راسته اصلی به نام «راسته‌بازار» و «بازار انارکی‌ها» تشکیل شده و دارای پنج ورودی اصلی است. این مجموعه با مساحتی بالغ بر ۱۸ هزار متر مربع دارای بیش از ۲۵۰ باب مغازه است. شالوده اصلی بازار خشت خام است و پوشش گنبدها از خشت و آجر است که با چهار فرم مختلف اجرا شده است. بخش‌هایی از گنبدها و گرمابه و جداره بازار اصلی در سال‌های گذشته مرمت شده است. این بنا به شماره ۲۲۸۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

بازار دامغان

این بازار در دوره قاجاریه بنا شده و از نظر موقعیت مکانی در راسته خیابان امام دامغان واقع است و از غرب به شرق امتداد دارد. سقف دالانی بازار به‌صورت گنبدهایی است که این گنبدها یک در میان دارای نورگیر است. در داخل بازار، امامزاده نورا…، مسجد، مدرسه علمیه، کاروانسرا، بارانداز، تیمچه، آب‌انبار و… وجود داشته که هر قسمتی از بازار نامی خاص داشته که از جمله این نام‌ها می‌توان به راسته‌بازار، بازارچه نواب، قیصریه و… اشاره کرد.

بازار دامغان بر اثر گسترش شهرسازی به دو قسمت تقسیم شده که شامل «راسته‌بازار بزرگ» و «قیصریه» می‌شود که امروزه به کوی قیصریه معروف است. در حال حاضر از آثار تاریخی به جا مانده در قیصریه می‌توان به یک گنبد کامل در قسمت ورودی مسجد جامع با پایه تویزه‌های آن و مدارس علمیه مانند مدرسه فتحعلی بیک و مدرسه مطلب خان اشاره کرد.

راسته‌بازار بزرگ کنونی نیز در امتداد خیابان امام و از غرب به شرق واقع شده است. سقف دالانی بازار به‌صورت گنبدی با نورگیرهای متعدد است که در حال حاضر اکثر مغازه‌ها نیز دارای سقف گنبدی و بعضی از مغازه‌ها به خاطر ریزش سقف‌ها و انجام تعمیرات در دوره‌های بعدی داری سقف مسطح تیرپوش است.

برای بازسازی و مرمت بازار دامغان در سال‌های گذشته فعالیت‌هایی انجام شده که شامل گاهگل‌اندود کردن و عایق‌بندی پشت بام، مرمت و اصلاح ناودان‌های مسیر باران، مرمت بعضی از ستون‌ها، تعمیر و مرمت اساسی تعدادی از گنبدها، آجرفرش کف بازار، سفیدکاری تمامی سقف گنبدها و مرمت و احیاء تمام نورگیرها است.

این اثر که پایه‌های اصلی آن دوره صفویه ایجاد و در دوره قاجاریه مرمت شده به شماره۲۹۱۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

بازار آرادان

این بازار در دوره قاجاریه بنا شده و به نظر می‌رسد بر روی بنای قدیمی‌تری ساخته شده است. این بازار به دلیل هم‌جواری با جاده ابریشم در گذشته کاربرد تجاری داشته و استراحتگاه کاروانیان این جاده بوده است. این بازار کوچک سرپوشیده از چند باب مغازه تشکیل شده و محل خریدوفروش ارزاق و مایحتاج مردم است. این بازار در قسمت مرکزی شهرستان آرادان در نزدیکی گرمسار واقع شده است.

این بازار به شماره ۳۵۴۹ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

* گزارش از سمانه سلطانی‌پور، مسئول روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان سمنان

نگاهی به گردشگری ورزشی

گردشگری ورزشی به معنای سفر از یک محل به محلی دیگر با هدف درگیر شدن با یک فعالیت یا رویداد ورزشی تعریف می‌شود. این نوع از گردشگری دارای انواع مختلفی است. به عنوان مثال گردشگری رویدادهای ورزشی، گردشگری ورزشی فعال و گردشگری ورزشی نوستالژی از جمله آن‌ به شمار می‌رود.

گردشگری ورزشی ابتدا محبوب نبود و مورد استقبال گردشگران قرار نمی‌گرفت اما در دهه اخیر تعداد کسانی که در رویدادهای ورزشی خارج از منطقه زندگی خویش شرکت می‌کنند، به شدت افزایش یافته است.

با اینکه گردشگری ورزشی مدت زیادی وجود داشته اما می‌توان گفت مفهومی نسبتا جدید به حساب می‌آید و چند دهه بیشتر نیست که مورد استقبال گردشگران قرار گرفته است.

مطالعات آکادمیک زیادی وجود دارد که به مفهوم گردشگری ورزشی می پردازد؛ به طور کلی گردشگری ورزشی را در قالب سفر به دور از محل سکونت اصلی خود برای شرکت در فعالیت‌های ورزشی، اهداف تفریحی یا مسابقه، سفر برای مشاهده ورزش در سطح مردمی یا نخبگان و سفر برای بازدید از یک جاذبه ورزشی مانند موزه ورزشی تعریف می‌کنند.

نگاهی به گردشگری ورزشی

علاوه بر این‌ها تعاریف دیگری در خصوص گردشگری ورزشی بیان شده است.

به عنوان مثال گامون و رابینسون، محققان حوزه گردشگری، بیان می‌کنند گردشگری ورزشی علاوه بر مدیریت و بهره‌برداری از رویدادهای بزرگ به ارائه خدمات و تجارب مرتبط با ورزش و گردشگری ویژه گردشگر ورزشی می‌پردازد.

گامون و رابینسون همچنین استدلال می‌کنند صنعت گردشگری ورزشی را نمی‌توان به راحتی تعریف کرد و با توجه به نوع گردشگری ورزشی که مورد بحث است، تعاریف متفاوتی وجود دارد.

بر اساس بیانیه‌های رسانه‌ای سازمان جهانی گردشگری(WTO) و کمیته بین‌المللی المپیک(IOC) که در سال ۲۰۰۴ اعلام شد، اهمیت گردشگری ورزشی مورد تأکید قرار گرفته است. در این بیانیه عنوان شده گردشگری و ورزش با یکدیگر مرتبط بوده و مکمل است و هر ۲ نیز نیروهای قدرتمندی برای توسعه به‌شمار می‌آید. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی مانند فرودگاه‌ها، جاده‌ها، استادیوم‌ها، مجتمع‌های ورزشی و پروژه‌های رستوران‌ها برای مردم محلی و همچنین گردشگران تأثیر به‌سزایی در توسعه ایجاد می‌کنند.

نگاهی به گردشگری ورزشی

این موضوع نشان‌دهنده فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی است که گردشگری ورزشی برای مردم محلی و همچنین بازدیدکنندگان یک منطقه فراهم می‌سازد.

گردشگری رویدادهای ورزشی

این بخش از گردشگری ورزشی شامل رویدادهای ورزشی بزرگ مثل بازی‌های المپیک یا مسابقات جام جهانی فوتبال می‌شود. این ۲ رویداد هر چهار سال یک‌ بار برگزار می‌شود و از مشهورترین و پرطرفدارترین مقاصد گردشگری ورزشی در دنیا به شمار می‌رود. هر دوره این رویدادها در شهر و کشور متفاوتی برگزار می‌شود و همواره حضور گردشگران فراوانی را به همراه دارد.

علاوه بر این‌ها گردشگری مرتبط با تیم‌های مطرح ورزشی نیز بخشی از گردشگری ورزشی محسوب می‌شود؛ به عنوان مثال می‌توان سفر برای تماشای مسابقه‌ یکی از تیم‌های محبوب در یک لیگ داخلی را یکی از انواع گردشگری ورزشی نام برد.

نگاهی به گردشگری ورزشی

گردشگری ورزشی فعال

کسانی که برای ورزش و در واقع شرکت در یک رویداد ورزشی به جایی سفر می‌کنند، گردشگران گردشگری ورزشی فعال به حساب می‌آیند. این نوع از گردشگری شامل تورنمنت‌ها و رویدادهای مختلف ورزشی می‌شود. به عنوان مثال ورزش‌های گلف، قایق‌رانی، تنیس، ماهی‌گیری، موج‌سواری، شنا و غواصی از جمله ورزش‌هایی است که گردشگران زیادی برای شرکت و حضور در آن‌ به سفر می‌پردازند. بر این اساس برخی از کارشناسان این زیرمجموعه را نیز به ۲ دسته‌ دیگر شرکت‌کنندگان در رویداد و علاقه‌مندان به رویداد تقسیم می‌کنند.

نگاهی به گردشگری ورزشی

گردشگری ورزشی نوستالژیک و مشاهیر

این زیرمجموعه از گردشگری ورزشی به سفرهایی اطلاق می‌شود که بازدید از جاذبه‌های گردشگری ورزشی را در بر می‌گیرد که از جمله آن‌ می‌توان به تالار مشاهیر ورزشی، موزه‌های ورزشی و ورزشگاه‌های بزرگ و مشهور دنیا اشاره کرد؛ البته می‌توان ملاقات با مشاهیر ورزشی را نیز در این بخش قرار دارد. همچنین دسته‌بندی دیگری نیز برای این شاخه از گردشگری وجود دارد که شامل گردشگری ورزشی سخت و گردشگری ورزشی نرم می‌شود.

گردشگری ورزشی سخت رویدادهای رقابتی ورزشی را شامل می‌شود. در این نوع سفرها رویداهای ورزشی به عنوان انگیزه‌ سفر به مقصدی خاص قرار دارد. بازی‌های المپیک، جام جهانی فوتبال، مسابقات جایزه بزرگ فرمول یک و رویدادهای ورزشی منطقه‌ای مانند بازی‌های آسیایی جزو این دسته است.

نگاهی به گردشگری ورزشی

گردشگری ورزشی نرم نیز شرکت در فعالیت‌های ورزشی تفریحی یا سرگرمی‌هایی مانند پیاده‌روی، اسکی و قایق‌رانی تفریحی را در بر می‌گیرد. گردشگری ورزشی مزیت‌های اجتماعی و اقتصادی مثبتی به همراه دارد. البته نباید از یاد برد که گردشگری ورزشی اثرات زیست‌محیطی نیز ایجاد می‌کند و از آنجایی که شاید این نوع از گردشگری اثرات مخرب و منفی به دنبال داشته باشد، از این رو لازم است با مدیریت دقیق اثرات منفی آن کنترل و مدیریت شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

تفاهم برای افزایش صادرات گردشگری ایران

دروازه جهنم بسته می‌شود؟

همیشه زیبایی‌ها و طبیعت منحصر به فرد مناطق مختلف جهان با کلماتی مثل بهشت توصیف می‌شوند اما در ترکمنستان جاذبه‌ای برای گردشگران وجود دارد که برخلاف دیگر زیبایی‌ها به جهنم تشبیه شده و از آن به عنوان دروازه جهنم یاد می‌شود.

روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: هر چند این جاذبه گردشگری هر سال تعداد قابل توجهی گردشگر را به ترکمنستان می‌کشاند اما رئیس جمهوری این کشور به کارشناسان دستور داده تا راهی برای خاموش‌کردن آتش عظیم دهانه غول‌پیکر این گودال پیدا کنند.

در این گزارش به چگونگی تشکیل این دروازه و دلایلی که رئیس جمهوری ترکمنستان برای خاموش‌کردن این گودال دارد، می‌پردازیم.

دروازه جهنم کجاست؟

چندین مکان به عنوان دروازه جهنم در جهان معرفی شده‌اند که معروف‌ترین آنها در ترکمنستان و صحرای داغ و وسیع قره‌قوم در ۲۶۰ کیلومتری پایتخت این کشور، در نزدیکی روستایی با جمعیت ۳۵۰ نفر قرار داد. دروازه جهنم در ترکمنستان یک دهانه آتشفشانی به پهنای ۷۰ متر است که بیش از ۵۰ سال است در آتش می‌سوزد. محلی‌ها به این دهانه «دروازه جهنم» می‌گویند و روشنایی آن از کیلومترها دورتر دیده می‌شود.

چطور این دروازه به وجود آمد؟

در اواخر قرن ۱۹ یعنی سال ۱۹۷۱ میلادی گروهی از محققان که متعلق به شوروی بودند، تصمیم گرفتند به دنبال نفت و گاز بگردند. هدف اصلی این گروه محقق، کشف نفت بود که اتفاقی به میدان گاز رسیدند و تصمیم گرفتند از این گودال عظیم و غنی، گاز استخراج کنند. در خلال تحقیقات این دانشمندان، زمین بررسی‌شده، شکافته شد و تجهیزات زمین‌شناسی به همراه چادرهای محققان، به درون دهانه‌ای که امروزه می‌بینیم فرو رفت. هر چند این اتفاق حادثه جانی نداشت اما مشخص شد که شکاف به وجود آمده یک غار زیرزمینی پر از گاز طبیعی است و محققان از ترس اینکه گازهای خطرناکی در غار وجود داشته باشد و ناخواسته وارد اتمسفر شود، تصمیم گرفتند دهانه را به آتش بکشند. این گروه تحقیقاتی تصور می‌کردند، آتش بیشتر از چند روز دوام نمی‌آورد و پس از خالی‌شدن غار از گاز، دروازه جهنم خاموش می‌شود اما ۵۰ سال است که همچنان این حفره در حال سوختن است.

تنها جاذبه گردشگری ترکمنستان

ترکمنستان یکی از معدود کشورهایی است که سال‌ها مورد توجه هیچ گردشگری نبود و معمولا گردشگران علاقه‌ای به رفتن به این کشور نشان نمی‌دادند اما با شناخته‌ترشدن دروازه جهنم، گردشگرهای زیادی در سراسر دنیا علاقه‌مند به دیدن این چاه مصنوعی شدند تا جایی که طبق گزارش‌ها از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۷، ۵۰ هزار گردشگر برای دیدن دروازه جهنم به این کشور سفر کردند و در سال‌های اخیر هم سالانه حدود ۱۰ هزار نفر برای دیدن این جاذبه گردشگری به ترکمنستان که تنها شش میلیون نفر جمعیت دارد، سفر می‌کنند.

اطلاعاتی عجیب از دروازه جهنم

دروازه جهنم ترکمنستان دارای عمق ۲۰ متری است و حدود ۵۳۰۰ مترمربع وسعت دارد. این دروازه دهانه بزرگی به قطر ۷۰ متر دارد. گرمایی که از این گودال متصاعد می‌شود به اندازه‌ای است که از فاصله ۵۰ متری لبه گودال هم این گرما احساس و گفته می‌شود که در این فاصله، دمای گرمایی که به اطراف می‌رسد، حدود ۵۵ درجه سانتی‌گراد است! دمای درون دهانه دروازه هم هزار درجه سلسیوس گزارش شده، با این حال در سال ۲۰۱۳ یک کاوشگر کانادایی با استفاده از لباس ضد حرارت و تجهیزات تنفسی و به کمک یک سیستم غلتکی خاص وارد دهانه دروازه شد و توانست نمونه‌هایی را هم از آنجا تهیه کند که نشان می‌داد نوعی باکتری غنی از متان درون حفره وجود دارد. کارشناسان معتقدند این منطقه از ترکمنستان دارای ذخایر بالای گاز است که باعث شده این حفره همچنان شعله‌ور بماند و تخمین زده‌اند که سال‌های متمادی زیادی هم مشتعل خواهد ماند.

سابقه دستور خاموش‌کردن دروازه جهنم

با وجود ظرفیت دروازه جهنم به عنوان یک مکان گردشگری، قربانقلی بردی محمداف رئیس‌جمهوری ترکمنستان روز شنبه در تلویزیون این کشور به کارشناسان و مسئولان ترکمنستان دستور داد تا شعله‌های این دروازه را خاموش کنند. البته این اولین بار نیست و پیش از این هم در سال ۲۰۱۰ میلادی محمداف به کارشناسان دستور داده بود راهی برای خاموش‌کردن شعله‌های آتشی که از زمان شکست عملیات حفاری شوروی در سال ۱۹۷۱ شعله‌ور بوده است، بیابند اما بعد از ۱۱ سال هنوز تلاش‌های کارشناسان راه به جایی نبرده و آتش از این حفره زبانه می‌کشد.

چرا می‌خواهند حفره خاموش شود؟

سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا باید حفره‌ای که هزاران گردشگر را به سمت یک کشور می‌کشاند به دستور رئیس جمهوری‌اش خاموش شود؟ هر چند محمداف در نطق تلویزیونی‌اش دلیل دستورش را آثار سوء این دهانه دست‌ساز بر محیط زیست و سلامت مردمی که در آن نزدیکی زندگی می‌کنند، اعلام کرده اما او در سال‌های قبل، از هدررفتن انرژی در این دروازه گله‌مند بوده است. بد نیست بدانید که گاز منبع درآمدی مهم اقتصاد ترکمنستان است و این کشور با داشتن ۷.۲ درصد ذخایر گازی جهان یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان گاز به حساب می‌آید. این کشور تنها در سال ۲۰۲۰ حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب گاز صادر کرده است. به همین علت بسیاری بر این باورند که رئیس جمهوری این کشور فقط به فکر صادرات گاز است و نگاهی به درآمدهای گردشگری ندارد.

اسپوتنیک نیوز هم در گزارشی نوشته است که رئیس جمهوری ترکمنستان در جلسه دولت به شخیم آبراخمانوف معاون نخست وزیر که مسئولیت مجتمع نفت و گاز را بر عهده دارد، گفته: «گاز طبیعی سال‌هاست که در منطقه دروازه به مقدار زیادی می‌سوزد که باید جلوی آن گرفته شود چون در حال ازدست‌دادن مواد خام با ارزشی هستیم که می‌توان آن را صادر کرد.»

منبع: ایسنا

پیست اسکی کاکان، ظرفیت بزرگ سرمایه‌گذاری

پیست اسکی کاکان با بارش نخستین برف در اواخر فصل پاییز و تدام بارش برف در زمستان یکپارچه پوشیده از برف می‌شود به‌گونه‌ای که در زمستان ارتفاع برف در این پیست به حدود یک متر می‌رسد.

آسمان آبی، برف سپید، تلالؤ نور خورشید و وجود چشمه‌های خروشان در زیر برف بر زیبایی هر چه بیشتر پیست اسکی کاکان افزوده است.

این پیست نزدیک‌ترین پیست اسکی ایران به کشورهای حوزه خلیج‌فارس و استان‌های جنوبی کشور است و به همین دلیل شرایط منحصربه‌فردی برای سرمایه‌گذاری بیشتر دارد.

پیست کاکان در سال ۱۳۷۳ با نصب یک دستگاه بالابر افتتاح شد و سپس تا سال ۸۴ امکانات آن با سه تله‌اسکی شامل یک دستگاه بالابر برای افراد مبتدی و دو دستگاه بالابر اسکی‌بازان حرفه‌ای افزایش یافت.

پیست اسکی کاکان ازنظر کارشناسان حوزه گردشگری به‌عنوان سرمایه‌ای خفته و ظرفیتی پنهان در مرکز کهگیلویه و بویراحمد است می‌طلبد با تشویق سرمایه‌گذاران و ساخت مجتمع‌های تفریحی اقامتی زمینه جذب گردشگر را در آن فراهم کرد.

این پیست به طول ۶۰۰ متر در جاده ارتباطی یاسوج – اقلید و در منطقه سردسیری کاکان شهرستان بویراحمد قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا حدود  ۲۶۰۰ متر است.

معرفی و رونق غذاهای محلی مانند آش کارده، آش دوغ، آش ماست در هوای سرد زمستانی بخش دیگری از جاذبه‌های این پیست اسکی به‌عنوان یک جاذبه گردشگری است.

بر اساس گزارش راهداری استان و به استناد آمار استخراجی از دستگاه‌های تردد شمار در روزهای تعطیل بیش از ۱۲ هزار خودرو و در روزهای غیر تعطیل تا ۳ هزار خودرو در مسیر پیست اسکی کاکان عبور و مرور می‌کند.

پیست اسکی کاکان واقع در شمال شهر یاسوج از سوی مردم سراسر کشور و این استان به‌خوبی دیده‌شده اما بازهم نیاز به دیده شدن توسط مسئولان استانی و کشوری دارد تا نقش خود را در توسعه هر چه بیشتر منطقه ایفا کند.

توسعه متناسب با حجم زیاد ورودی گردشگر به پیست اسکی کاکان، نیازمند سرمایه‌گذاری جدی بخش خصوصی در این پیست است.

سرمایه‌گذاری بخش خصوصی علاوه بر اشتغال‌زایی و سودآوری، سهم بسزایی در رضایت گردشگران و استمرار علاقه‌مندی آنان به آمدن به این مکان تفریحی خواهد داشت.

شمار زیاد مسافران و گردشگران درون استانی و خارج استانی نشان داد که پیست اسکی کاکان، به‌عنوان مهم‌ترین جاذبه گردشگری زمستانی استان از مهم‌ترین فرصت‌ها برای توسعه شهرستان بویراحمد است بنابراین ضرورت دارد مسئولان ذی‌ربط با برنامه‌ریزی دقیق و عملی زمینه فعالیت این ظرفیت خدادادی را بیش‌ازپیش فراهم کنند.

پیست اسکی کاکان در شمال شهر یاسوج از سوی مردم از درون استان گرفته تا کرانه‌های خلیج‌فارس به‌خوبی دیده‌شده است و هرگونه سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری در این منطقه سودآور است.

توجه به ورزش اسکی در کهگیلویه و بویراحمد برای کارآفرینی ضروری است

رئیس فدراسیون اسکی در سفر اخیرش به یاسوج و دیدار با مدیران ارشد استان کهگیلویه و بویراحمد، گفت: «توجه جدی‌تر به رشته ورزشی اسکی در این استان برای کارآفرینی و ایجاد اشتغال امری ضروری است.»

عباس نظریان اظهار داشت: «کهگیلویه و بویراحمد استانی مستعد برای رشته ورزشی اسکی بوده و به دلیل داشتن شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی مناسب می‌تواند در زمینه اسکی و گردشگری ورزشی در کشور مطرح شود.»

او افزود: «تنها ۱۵ استان کشور دارای هیأت اسکی بوده و کهگیلویه و بویراحمد نیز یکی از استان‌های دارای ظرفیت مطلوب در زمینه رشته ورزشی اسکی است.»

رئیس فدراسیون اسکی بیان کرد: «اسکی یک رشته ورزشی جوان پسند بوده و دارای ۱۰ شاخه ورزشی زیرمجموعه است.»

نظریان عنوان کرد: «فدراسیون اسکی به منظور کمک هر چه بیشتر به توسعه این رشته ورزشی در کهگیلویه و بویراحمد آمادگی داشته و حاضر به سرمایه‌گذاری لازم است.»

رئیس فدراسیون اسکی عنوان کرد: «موقعیت جغرافیایی این استان و دارا بودن کوهستانی بی‌نظیر و پوشیده از جنگل یکی از نعمت‌های خداوند به مردم این منطقه بوده و ظرفیت و پتانسیل ورزشکاران و قهرمان اسکی استان در کشور مایه مباهات است.»

نظریان افزود: «ظرفیت و قابلیت ورزشکاران رشته ورزشی اسکی کهگیلویه و بویراحمد چشمگیر بوده و در صورت حمایت لازم می‌توانند در کشور مطرح شوند.»

راه‌اندازی مدرسه اسکی در پیست اسکی کاکان

سرپرست اداره کل ورزش و جوانان کهگیلویه و بویراحمد اسکی را یک رشته ورزشی مفرح و نشاط‌آور دانست و اظهار داشت: «پیست اسکی کاکان یاسوج تنها پیست اسکی کشور بوده که از گاز شهری بهره‌مند است.»

بهروز جهانبخش افزود: «بزودی مدرسه اسکی در پیست اسکی کاکان یاسوج راه اندازی می‌شود و این پیست آمادگی لازم برای میزبانی از رقابت‌های قهرمانی کشور را دارد.»

جهانبخش عنوان کرد: «برپایی جشنواره فرهنگی، ورزشی برفی در پیست اسکی کاکان یاسوج با همکاری اداره کل میراث فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد یکی از برنامه‌های مهم اداره کل ورزش و جوانان و هیأت اسکی این استان است.»

او ادامه داد: «این اقدام می‌تواند به جذب هر چه بیشتر گردشگر و توریسم ورزشی در کهگیلویه و بویراحمد کمک بسزایی کند.»

جهانبخش خواستار حمایت مادی و معنوی بیش از پیش فدراسیون اسکی از این رشته ورزشی در کهگیلویه و بویراحمد شد.

ترافیک معضل مهم تردد در مسیر پیست اسکی

همچنین رئیس هیات اسکی کهگیلویه و بویراحمد گفت: «ترافیک روزهای پایانی هفته معضل مهم در تردد ورزشکاران و قشرهای مختلف مردم به سوی پیست اسکی کاکان یاسوج است.»

حمید زرافشان اظهار داشت: «انتظار می‌رود که مسئولان پلیس راه و اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای کهگیلویه و بویراحمد برای رفع این مشکل همکاری و مشارکت کنند.»

او افزود: «استعدادیابی پسران و دختران زیر ۱۲ سال و راه انداری مدرسه اسکی از برنامه‌های مهم هیات اسکی کهگیلویه و بویراحمد است.»

بیش از ۵۰ هزار ورزشکار ساماندهی شده مرد و زن در رشته‌های مختلف در کهگیلویه و بویراحمد فعالیت می‌کنند.

آیت الله سید نصیر حسینی نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد ورزش را دارای اهمیت بسزایی دانسته و تاکید کرده که توجه به زیرساخت‌های ورزشی یکی از راهکارهای مهم برای تأمین سلامت افراد جامعه و جلوگیری از بروز انواع آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی است.

او خواستار رفع مشکل ترافیک جاده دسترسی به پیست اسکی کاکان یاسوج به ویژه در روزهای تعطیل شده است.

تاکید استاندار بر سرمایه‌گذاری در امور ورزشی استان

استاندار کهگیلویه و بویراحمد نیز در این ارتباط گفت: «عوامل مؤثر بر تقویت روزافزون رشته‌های مختلف ورزشی در این استان از جمله اسکی با جدیت پیگیری می‌شود.»

سیدعلی احمدزاده اظهار داشت: «سرمایه‌گذاری لازم در تمامی بخش‌های ورزشی کهگیلویه و بویراحمد به زودی انجام خواهد شد.»

او افزود: «هیچ طرحی برای جامعه ورزش کهگیلویه و بویراحمد در سفر ۹ مهرماه ۱۴۰۰ رییس جمهوری و برخی اعضای هیأت دولت به این استان ارائه نشد.»

استاندار کهگیلویه و بویراحمد بیان کرد: «هرگونه طرح و برنامه مؤثر در توسعه ورزش این استان به لحاظ تأمین منابع مالی مورد نیاز از بودجه استانی و منابع متمرکز در کشور پیگیری می‌شود.»

احمدزاده عنوان کرد: «متولیان حوزه ورزش کهگیلویه و بویراحمد هر چه سریعتر طرح‌ها و برنامه‌های سازنده، علمی و مطالعه شده را تهیه و ارائه دهند.»

او ابراز داشت: «کهگیلویه و بویراحمد یک استان کم نظیر برای ورزش‌های زمستانه، تابستانه و گردشگری ورزشی است.»

* گزارش از علی پاک

قلعه اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: در فاصله  ۶ کیلومتری جنوب‌ غرب شهر بیرجند دره پر آب و سرسبزی قرار دارد که گویا قبلا به «دَرَه» شهرت داشته و بعد از سال ۱۲۹۴ ه.ق که به دستور «امیر شوکت‌الملک» در مسیر آب‌های جاری آن دره، سد یا بندی ایجاد شد، به قلعه «بند دَرَه» معروف شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگویی اظهار کرد: قلعه دره که بخشی از آن نزد مردم بومی به «حوض غلام کُش» معروف و به همان دلیل برخی به آن «قلعه حوض غلام کش» نیز می‌گویند، بر فراز قله‌ای از رشته کوه باقران بر کناره جنوبی دره و مشرف بر بند دره قرار دارد.

وی ادامه داد: آن قلعه عظیم که مانند دیگر قلعه‌های مهم منطقه توسط اسماعیلیان قهستان ساخته یا تصرف شده است نقشه‌ای مستطیل متمایل به بیضی در ابعاد تقریبی۷۰۰ در۴۰۰ متر دارد. حصار پیرامونی آن به تبع از پستی و بلندی‌های کوه ساخته شده است. در حال حاضر بقایای بخش‌هایی از حصار و هشت برج نیم استوانه‌ای در قلعه قابل تشخیص است. فضاهای معماری متعدد و متنوعی که در قلعه وجود داشته و اکنون خرابه‌های آن‌ها برجای مانده، حاکی از آن است که قلعه دره احتمالا پایگاه تدارکاتی اسماعیلیان بوده، زیرا امکان تردد احشام به قلعه و وجود تاسیساتی مثل آسیاب و مخزن فرضی روغن و سیلوهای غلات و انبارهای بزرگ ذخیره در آن احتمالا عهده‌دار تامین  آذوقه و نیازهای حیاتی ساکنان قلعه‌های دیگر منطقه بوده‌اند.

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی/۶

لباف‌خانیکی تصریح کرد: سازه‌های معماری قلعه دره مانند دیگر قلعه‌ها عمدتا از سنگ با ملات گچ و در سازه‌های آبی با ملات و اندود ساروج شکل گرفته، اما به نظر می‌رسد که کاربری فضاها، متفاوت و بیشتر مخصوص ذخیره‌سازی بوده است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: ظاهراً ارگ یا شاه‌نشین در مرکز قلعه قرار داشته که اکنون وجود خارجی ندارد، اما داغی دیوارها و پراکندگی قطعات آجر و گچبری حاکی از آن است که در قسمتی از مجموعه فضاهای مسکونی وجود داشته است. ورودی‌های ‌قلعه از دو جبهه شمال ‌غرب و جنوب‌ شرق به درون راه یافته و احتمالا دروازه اصلی در شمال ‌غرب قرار داشته است.

وی خاطرنشان کرد: از جمله سازه‌های معماری جالب و شگفت‌آور قلعه دره، آسیابی در منتهی‌الیه غربی قلعه بوده که بقایای معماری و بخشی از تنوره استوانه‌ای سنگی و ساروجی آن هنوز بر جای مانده و بقایای جویی که در سنگ کنده شده و آب را از روستای «حوزان» در بالادست قلعه به تنوره انتقال می‌داده نیز قابل مشاهده است. در همان محل چشمه‌ای نیز از زمین می‌جوشیده و آب مورد نیاز جمعیت کوچکی را که در حاشیه شمال‌غرب قلعه مسکن داشته‌اند، تامین می‌کرده است.

لباف‌خانیکی ادامه داد: توجه به اینکه آب و آبرسانی به قلعه از اهمیت خاص برخوردار بوده و علاوه بر آب‌رسانی مستقیم به قلعه در حدی که سنگ آسیابی را بچرخاند، در عمق دره جنوبی و مجاور قلعه دو آب‌بند از سنگ و ساروج احداث شده تا سیلاب‌های فصلی را مهار و ذخیره کند و مخازن متعدد نیز با بدنه سنگی و اندود ساروج در نقاط مختلف ساخته شده که بعید نیست برخی از آن‌ها که آب‌انبار پنداشته شده، کاربرد ذخیره غلات داشته باشند.

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی/۶

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: یکی از آن آب‌انبارهای بزرگ و مسقف در ابعاد ۴ در۵ متر و عمق ۲.۵ متر که از پساب آسیاب پر می‌شده، در مجاورت آسیاب و در جبهه غربی قلعه‌های وجود داشته، اما بزرگ‌ترین و جالب‌ترین مخزن ذخیره آب یا حوض‌انبار بنایی مستطیل شکل (معروف به حوض غلام کش) در ابعاد ۴ در۵ متر و عمق بیش از ۳ متر در منتهی‌الیه جبهه شرقی قلعه با دیوارهای صاف و مرتب ساروج اندود و ۶ ستون بلند آجری با قاعده مربع است که پوشش آجری مرکب از ۹ چشمه طاق را بر دوش حمل می‌کرده‌اند.

وی افزود: این سازه معماری که بر سه جانب شرقی، غربی و جنوبی دیوارهای ضخیم و محکم داشته قادر بوده است حجم آب زیادی را در خود ذخیره کند. در کنار آن حوض‌انبار سازه ذخیره کوچک و مرتب دیگری ساخته شده که بنا به نوشته شادروان فرغانی، مرحوم دکتر ستوده احتمال داده‌اند این فضا، فضای خاص ذخیره روغن بوده است. در صورتی که این احتمال با یقین مقرون باشد، فرضیه تدارکاتی بودن قلعه دره تقویت می‌شود.

لباف‌خانیکی خاطرنشان کرد: در سمت شمال ‌غربی قلعه بقایای مجموعه معماری مشاهده می‌شود که برخی آن را اسطبل پنداشته‌اند. در مجموع شیب جنوبی کوه کمتر و مناسب جهت راه‌یابی انسان و احشام به داخل قلعه بوده در صورتی که سمت شمالی مشرف به پرتگاه و غیره قابل عبور بوده است. این قلعه مشرف بر راه ارتباطی سیستان به خراسان و نیز شهر بیرجند و آبادی‌های اقماری آن بوده و از این جهت و نیز دسترسی به منابع آبی قابل اهمیت بوده است.

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی/۶

وی ادامه داد: قلعه‌های عظیم دَرَه در سال ۱۳۸۲ به شماره ۹۶۰۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

سفرنامه غارهنگ آب – قلعه قلات

پخت نان تورته، سنتی دیرینه در خراسان شمالی

باگذشت زمان و ماشینی شدن کارها، هنوز هستند زنان عشایر و روستایی که با دست پرمهر خودشان برای خانواده نان داغ درست می‌کنند. در گذشته‌های دور، نان محلی در خانه‌ها و در تنورهای هیزمی توسط زنان پخت می‌شد. هرچند، تنورهای گازی خانگی سیّار، در بسیاری از موارد، جای تنورهای گِلی را گرفته است. نان‌های سنتی و محلی یکی از مظاهر فرهنگی باارزش هر کشوری است. حفظ و شناساندن مهارت پخت نان مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است. امید که با حفظ فرهنگ‌های بومی مردمان این دیار، عطر خوش طعم نان‌های محلی، فضا روستاهای این دیار را عطرآگین کند.

غلات و فرآورده‌های آن به‌ویژه نان، غذای اصلی بسیاری از ملل دنیا را تشکیل می‌دهند. نان یکی از قدیمی‌ترین تولیدات بشر به شمارمی آید. نان به آن دسته از غذاها اطلاق می‌شود که با پختن، بخارپز کردن و یا سرخ کردن خمیری که متشکل از آرد و آب است، تهیه می‌شود. نانی که امروز مصرف می‌کنیم تاریخچه‌ای شش‌هزارساله دارد و از دیرباز استفاده از خمیر ورآمده جهت پخت نان به طور تجربی کشف شده بود.

نان به‌عنوان مهم‌ترین غذای مصرفی مردم در کشور، همواره بزرگ‌ترین سهم را در هرم غذایی و بیشترین نقش را در سفره خانواده‌های ما داشته و دارد، به‌گونه‌ای که زیور همیشگی سفره‌های ایرانیان با هر قوم و نژاد بوده و ازاین‌پس نیز خواهد بود؛ پس ازآنجایی‌که این غذای مقدس، قوت غالب مردم به شمار می‌رود و بیش از ۸۰ درصد کالری، ۶۰ درصد انرژی، ۵۰ درصد ویتامین و ۴۰ درصد پروتئین موردنیاز بدن تمامی افراد جامعه با مصرف نان تأمین می‌شود، بنابراین از اهمیت زیادی در میان آن‌ها برخوردار است.

نان‌های محلی از منابع اصلی الگوی غذایی روزانه جامعه ایرانی درگذشته‌های بسیار دور بشمار می‌آید. نان‌ها انواع مختلفی دارند که بر اساس آداب اقوام و ملل مختلف متفاوت‌اند و هریک نیز به‌تناسب و فراخور اقلیم مردم منطقه طبخ می‌شوند. به‌عنوان نمونه در مناطق سردسیر در ترکیب خمیر نان از چاشنی‌های گرم نظیر زنجبیل و یا حتی فلفل استفاده می‌شود. همچنین در مناطق استوایی در ترکیب آرد و یا خمیر نان از خرما استفاده می‌گردد.

بیش از ده‌ها نوع نان سنتی در مناسبت‌های مختلف در شهر و روستاهای استان خراسان شمالی طبخ می‌شود و نان مهم‌ترین ماده غذائی در این استان است. اهالی به کیفیت نان و استفاده از مواد افزودنی و زیباسازی ظاهر با ایجاد نقوش اهمیت خاص می‌دهند. نان‌های پخت شده در این استان دلیل ماندگاری، عطروطعم ویژه به‌عنوان سوغات به دیگر مناطق نیز فرستاده می‌شود.

از انواع نان‌های محلی استان خراسان شمالی می‌توان فتیر شیرین، نان قتلمه، فتیر چریشی، نان چلپک، قطاب، کماج، فتیر جزلاغ، نان ساچی، نان بیشمه، فتیر شیرمال، نان یوخا، نان چپاتی و نان تورته را نام برد.

طرز پخت فتیر تورته – تورتا

در ابتدا تورته را گرم و یا به‌صورت خشک شده آماده می‌کنند. آب ولرم، خمیرترش (مایه‌ی خمیر یا خمیرمایه) و آرد و نمک را در لگن بزرگی (ظرفی است چوبی، مانند تابه) خمیر می‌کنند بعد از اینکه خمیر آماده شد مواد بالا را به خمیر اضافه کرده و ورز می‌دهند. خمیر مخلوط شده را چانه‌گیری کرده و سپس چانه‌ها را با وردنه به قطر دو سانتیمتر باز و روی آن با چنگال سوراخ‌های ریز ایجاد می‌کنند.

از باقی‌مانده و ته‌نشین روغن زرد به‌عنوان چاشنی اصلی در تهیه این نان استفاده می‌شود. اندازه این نان به‌اندازه فطیر است، جز اینکه در این نان به‌جای روغن، از روغن موجود در تورته که در دوغ سرخ شده و ته‌نشین شده روغن زرد تهیه می‌شود.

در زمان‌های قدیم که اغلب مردم خراسان عشایر بودند و به لطف کوهستان‌ها و گاو و گوسفند فراوان به بهترین محصولات لبنی دسترسی داشتند، روغن حیوانی چه کره، چه روغن دنبه مورداستفاده آنان بود.

از طرفی برای نگهداری طولانی‌مدت محصولات لبنی و ایجاد تنوع مواد غذایی مصرفی‌شان چاره‌ای نداشتند جز تبدیل شیر به فرآورده‌ها و تبدیل فرآورده‌ها به فرآورده‌های دیگری که دیرتر فاسد شوند.

کره گرچه برای مدت زمانی کوتاه، بدون فاسد شدن قابل‌استفاده است ولی کره‌ای که ازروی دوغ جمع می‌کنند دارای ناخالصی به نوبه خود به علت داشتن، دوغ و همچنین آب، مدتی بعد فاسد می‌شد لذا بهترین راه برای نگهداری طولانی‌مدت آن جداکردن آب و دوغ آن و نگهداری روغن خالص آن بود. این روغن حتی در محیط گرم فاسد نمی‌شود و به مدت بسیار طولانی حتی به مدت چندین سال قابل نگهداری است. برای تبدیل به روغن و حفظ و نگهداری باید صاف شود. کره را حرارت می‌دهند و ناخالصی رو جمع می‌کنند. ناخالصی درده یا تورتا نام دارد.

عمل تهیه روغن زرد حیوانی با حرارت دادن کره امکان‌پذیر است. به این صورت که کره را آن‌قدر حرارت می‌دهند تا آبش تبخیر شود و کره‌اش جدا شده و سرخ شود، سپس آن را از صافی می‌گذرانند و روغن به‌دست‌آمده، روغن خالص حیوانی است. برخی اعتقاد دارند که اضافه‌کردن آرد به کره در حال جوش، سبب بهبود کیفیت روغن حیوانی (زرد) و افزایش میزان تورتا می‌شود.

از تورته «تورتا» (دوغ باقی‌مانده سرخ شده) همراه با نان به‌عنوان صبحانه (شبیه کره) و همچنین داخل نان‌های محلی (آن را با خمیر نان مخلوط می‌کنند و به آن خمیر روغن اضافی زده نمی‌شود) و برخی غذاها همچون دلمه برگ مو، و برخی از آش‌ها نیز استفاده می‌شود. تورتا را داخل ظرفی فریز می‌کنند. سپس داخل دلمه‌ها و یا برخی آش‌ها چند قاشق از آن را می‌ریزند.

مراحل پخت نان سنتی تورته در سال ۱۴۰۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع: ایسنا

درک مهمان نوازی خراسانی‌ها با شله مشهدی

سنت طبخ شله مشهدی سال‌های سال است که در مشهد و در ایامی خاص صورت می‌گیرد. شله غذایی سنتی و منحصر به‌فرد است که روش‌های ویژه‌ای برای پخت آن وجود دارد و در حقیقت می‌توان گفت که بر پایه آداب و رسومی خاص تهیه مواد اولیه و پخت آن انجام می‌شود. منحصر به‌فرد بودن این غذا باعث شد که در ابتدای دهه ۹۰ سنت طبخ شله مشهدی در ششمین اجلاس سراسری شورای سیاست‌گذاری ثبت آثار کشور در فهرست میراث معنوی ملی به ثبت برسد.

فرامرز صابرمقدم، کارشناس اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی در گفت‌وگویی در خصوص شهرت شله و ثبت ملی آن اظهار کرد: هنگام تهیه پرونده ثبتی شله مشهدی با آشپزهای خبره‌ای مشورت داشتم و در گفت‌وگو با آن‌ها با جزئیات مواد اولیه و مواد مشترک برای تهیه شله آشنا شدم. گوشت، ماده اصلی این غذا است و مشهدی‌ها بسیار معتقدند که شله باید بسیار پرگوشت باشد. به همین دلیل است که آن‌ها پس از صرف شله و خروج از مجلس بیشتر مرتبط با پرگوشت‌ بودن و به اصطلاح کش‌آمدن آن صحبت می‌کنند.

وی اضافه کرد: دنبه ماده مورد نیاز بعدی این غذا است که نباید زیاد باشد، چرا که ممکن است طعم شله را تحت تاثیر قرار دهد. برای پخت این غذا از برنج نیمه نیز استفاده می‌کنند تا شله حالتی حلیم مانند به خود بگیرد. بلغور، لوبیا سفید، لوبیا چیتی، نخود، ماش، لپه، روغن، رب، پیاز، ریشه جز هندی از دیگر حبوبات مورد نیاز طبخ این غذا هستند. در پخت این غذا همچنین از ادویه‌هایی مانند زنجبیل، دارچین، فلفل، هل سبز، زردچوبه و زعفران برای قیمه کنار شله و نمک استفاده می‌شود.

این پژوهشگر عنوان کرد: برای پخت این غذای مشهور در ابتدا حبوبات به مدت ۱۲ ساعت خیس می‌خورند و پس از آن به همراه گوشت و پیاز خرد شده حرارت می‌بینند تا کاملا پخته شوند. پس از پخت گوشت‌ها را ریش ریش کرده و به همراه حبوبات پخته شده در دیگی بزرگ مرتب هم می‌زنند تا مواد کاملا له شده و به شکل حلیم درآید.

صابرمقدم ادامه داد: همانطور که گفته شد گوشت در پخت شله مشهدی بسیار مهم است، آشپزها از گوشت گوسفند، گاو یا گوساله استفاده می‌کنند و در زمان پخت دائما مواد را با کمچه مخلوط می‌کنند. کَمچِه مربوط به طبخ شله مشهدی است و چُمبِه مربوط به حلیم است. برخی افراد این موضوع را اشتباه کرده و این دو را جابه‌جا ذکر می‌کنند. حرکت کمچه دورانی نیست و از بالا به پایین دیگ صورت می‌گیرد. از آنجا که این کمچه چوبی است که به چوبی دیگر در سر دیگ اتصال دارد باید حتما حرکت عمودی صورت گیرد تا مواد داخل دیگ کاملا مخلوط شوند.

وی گفت: زمانی که این غذا پخته شد بر روی سر دیگ‌ها ذغال آتشی می‌گذارند. قبلا که پخت این غذا به وسیله کنده‌های بزرگ صورت می‌گرفت، مجبور بودند به جای این کار از زغال‌های داغ استفاده کنند اما در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و قراردادن یک اجاق شعله گاز بر سر دیگ حرارت را در بالا و پایین غذا تنظیم می‌کنند. در زمان سرو غذا روی شله‌ها قیمه ریخته می‌شود که تکمیل‌کننده این غذای منحصر به‌فرد است.

درک مهمان نوازی خراسانی‌ها با شله مشهدی

شله مشهدی، نمونه تکامل‌یافته پخت بلغور است

کارشناس اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در ارتباط با تاریخچه و قدمت این غذا خاطرنشان کرد: برای غذاها و خوراک مانند بناهای تاریخی نمی‌توان قدمت مشخصی درنظر گرفت. برخی از میراث ناملموس مشخص است که از کجا آمده و در چه سیری در حال حرکت است اما آن چیزی که در ارتباط با شله مشهدی متمایز بوده بحث مذهبی بودن شهر مشهد است.

صابرمقدم اضافه کرد: در واقع از آنجا که در شهرهای مذهبی پخت «بلغور» به عنوان نذر مرسوم بود، می‌توان گفت که شله نمونه کامل‌تر و تکامل‌یافته همان بلغور است. این غذا در گذشته برای خیرات در بین مسلمان‌ها و همینطور نذر استفاده می‌شده است. همچنین در برخی از سنت‌ها و آیین‌ها مانند باران‌خواهی یا شکرگذاری برداشت محصول کشاورزی مخصوصا در جنوب خراسان و سیستان مراسم بلغورپزان انجام می‌گرفته است. به همین دلیل می‌توان گفت شله مشهدی تکامل‌یافته همان بلغوری است که امروزه به آن گوشت و مواد دیگر اضافه شده است.

وی عنوان کرد: از آنجایی که می‌دانیم میراث ناملموس در هر دوره‌ای با سیر تکاملی همراه است، شله مشهدی نیز از این موضوع مستثنی نبوده و می‌توان گفت روند پخت و سرو شله امروزی در مشهد از بلغور شروع شده و در زمانی خاص به شله مهشدی تبدیل شده است.

دوره صفویه آغاز پذیرایی مشهدی‌ها از زائران با شله

این پژوهشگر تشریح کرد: از آنجایی که شهر مشهد از قدیم تا به امروز زائرپذیر بوده است همیشه هنگام ورود کاروان‌ها به شهر عده‌ای از زائران و مسافران با غذاهایی همچون شله از آن‌ها پذیرایی می‌کرده‌اند و چون در دوره صفویه ورود کاروان‌ها به این شهر بیشتر از دوره‌های قبل بوده و مشهدی‌ها نیز از دیرباز اعتقاد بسیاری به زائرین امام هشتم(ع) داشتند، می‌توان این دوره را شروع پذیرایی با شله مشهدی در نظر گرفت.

صابرمقدم ادامه داد: همه ما می‌دانیم که فرهنگ‌ها از دور و نزدیک تاثیر می‌پذیرند، به همین دلیل مسافران و زائرانی که با کاروان در زمان‌های قدیم به مشهد سفر می‌کردند بسته به اعتقادات و فرهنگ خود شله مشهدی را تحت تاثیر قرار می‌دادند و این تاثیرات باعث شد تا محتویات این غذا دستخوش تغییر شده و مواد متنوع دیگری به شله اضافه شود.

شله غذایی منحصر به‌فرد در خراسان رضوی

وی گفت: البته باید گفت که رونق اقتصادی به وجود آمده در مشهد به واسطه حضور زائران در این شهر در تغییرات به وجود آمده مخصوصا اضافه کردن گوشت به آن تاثیرگذار بوده است. در نهایت طبق بررسی‌های انجام شده، شله مشهدی در هیچ منطقه دیگری به جزء استان خراسان رضوی پخته نمی‌شود، مگر اینکه در مراسم شهری دیگری از آشپز مشهدی استفاده شود.

درک مهمان نوازی خراسانی‌ها با شله مشهدی

این پژوهشگر در خصوص اعتقادات و آداب و رسوم مرتبط با این غذا تشریح کرد: می‌دانیم که زمانی که بخواهیم میراث ناملموسی را به ثبت برسانیم باید به دنبال آن عنصر و یا عناصر میراثی آن باشیم. عناصر میراثی این غذا همان اعتقادات و باورهایی هستند که  قبل از پخت و حتی بعد از پخت آن انجام می‌شوند. آشپزی که معتقد باشد هنگام پخت شله مخصوصا در زمان محرم و صفر که معنویت خاصی برای پخت این غذا وجود دارد وضو می‌گیرد، چرا که می‌داند این کار یک عمل خاص و معنوی است.  آشپز، کار طبخ را با نام خدا شروع می‌کند و تمام افرادی که در این راه به آشپز کمک می‌کنند برای ریختن هر موادی به داخل دیگ این کار را با ذکر صلوات انجام می‌دهند.

صابرمقدم تصریح کرد: از دیگر اعتقادات بانیان طبخ شله مشهدی، این است که پس از پذیرایی مهمان‌ها  بخشی از شله را بین فقیران و مستمندان توزیع می‌کنند. همچنین افرادی که نذر دارند و یا نذرشان برآورده می‌شود باید همه یا قسمتی از گوشت مورد نیاز سال بعد را نیز تقبل کنند و در پایان صرف غذا بر سر سفره برای بانی پخت شله و اموات او دعای خیر طلب می‌کنند.

نذر شله بیشتر به نام ائمه معصومین صورت می‌گیرد

وی اضافه کرد: نذرها بیشتر به نام ائمه معصومین از جمله حضرت فاطمه(س)، حضرت علی اصغر و امام زمان(عج) صورت می‌گیرد که باید ریشه این موضوع را در عشق شیعیان به سید و سالار شهیدان، امام حسین (ع) در نظرگرفت.  پخت شله مشهدی از گذشته به شکل خودجوش در حال طی‌کردن این مسیر است. بسیار دیده شده که اگر صاحب مجلس مقدار مبلغ مورد نیاز را برای پخت شله نداشته باشد بانیان دیگر وارد عرصه شده و با مشارکت دیگران پخت نذری  شکل می‌گیرد.

این پژوهشگر میراث فرهنگی گفت: مشهدی‌ها معتقدند که اگر فردی برای پخت شله کمچه بزند حاجت‌ها و آرزوهایش برآورده خواهند شد، بنابراین حتی اگر شده به میزانی اندک سعی می‌کنند کمچه بزنند تا آن حاجت و نظرشان بر آورده شود.

درک مهمان نوازی خراسانی‌ها با شله مشهدی

صابرمقدم عنوان کرد: طبخ و سرو شله در مشهد از دیرباز در ایام دهه پایانی صفر، عاشورا و تاسوعا، اربعین و سالروز شهادت امام‌رضا(ع) به عنوان نذری با آداب و رسومی خاص صورت می‌گرفت. همیشه در پخت شله جمعی از خیرین و عاشقان اهل بیت(ع) حضور داشته و دارند و قبل از پهن ‌شدن سفره مرثیه‌خوانی، سینه‌زنی و روزه‌خوانی با حضور عزاداران انجام می‌شود.

شله بیشتر به عنوان نذری محرم و صفر شناخته می‌شود

وی ادامه داد: همچنین باید گفت شله مشهدی بیشتر به عنوان نذری محرم و صفر شناخته می‌شود و دعوتی نیست. پذیرایی با شله مشهدی بیشتر در اماکن عمومی همچون حسینیه‌ها، مساجد و در خانه بانیان صورت می‌گیرد و گواهی بر مهمان‌نوازی مشهدی‌ها و پذیرایی از گروه‌های مختلف اعم از مجاوران و زائران حضرت رضا(ع) است.

این کارشناس میراث فرهنگی اضافه کرد: در ایام عزاداری، صف‌های دریافت نذری با مجموعه ای از قومیت‌ها و لهجه‌های مختلف از بیشتر مناطق ایران برای شرکت در مراسم به مشهد می‌آیند،  شکل می‌گیرد؛ زائران، صرف این غذا را تبرکی برای خود و خانواده می‌دانند.

درک مهمان نوازی خراسانی‌ها با شله مشهدی

زنده‌ نگاه‌داشتن نذری مهم، هدف ثبت ملی شله مشهدی است

صابرمقدم گفت: در نهایت باید بدانیم که هدف ثبت شله مشهدی به عنوان میراث ناملموس معنوی، زنده نگاه‌داشتن نذری مهم و دارای پیشینه در ایام محرم و صفر است که امیدوارم طبخ این غذای منحصر به‌فرد سینه به سینه و به روشی درست منتقل و آموزش داده شود تا عطر و طعم واقعی آن همیشه ماندگار بماند.

منبع: ایسنا

رازهای پنهان در بقعه بی‌بی‌مریم قشم

بقعه بی‌بی مریم (پیر تم سنیتی) در روستای تم سنیتی در جوار منطقه توریان بقعه پیر (زیارت) واقع‌شده که بنای موجود نیمه‌مخروبه آن در همین حالت هم زیبا و دل‌فریب است.

این بقعه از مهم‌ترین بقاع تاریخی جزیره قشم محسوب می‌شود. پلان آن چهارضلعی و در فراز آن گنبدی کروی با لاشه‌سنگ آهکی و مرجانی با ملاط ساروج و گچ ساخته‌شده است. درون بنا قبری تعبیه‌شده است، که مردم آن را پیرتم سنتی یا مقبره بی‌بی مریم می‌نامند. شیوه ساخت آن مشابه بقاع متبرکه تاریخی جنوب ایران است و قدمت آن را با توجه به نوع معماری می‌توان با مقابر قرن هفتم و هشتم هجری قمری هم‌دوره دانست. تزئینات گچ‌بری داخلی بنا با کاربندی دقیق مقرنس در نوع خود بسیار باارزش، و زیبایی خاصی به این بنا داده است.

بنای موجود با گنبد کروی ضربی که با لاشه‌سنگ‌های مرجانی و ملاط ساروج درهم شده‌اند، در نمای ظاهر نشان از فرم معماری دوره سلجوقیان دارد. داخل مزار هشت‌گوشه و هر گوشه تاقچه‌بندی شده است. بنا با مصالح قلوه و لاشه‌سنگ و ملاط ساروج ساخته‌شده که شیوه‌ای پارتی – ساسانی است. گرداگرد گلوگاه گنبد گچ‌بری‌های گوشواره‌های زیبا از جنس ساروج به چشم می‌خورد. ورودی مزار، دری کوتاه و تنگ و کوچک است و مرقد پیر در سطح پایین‌تر از زمین قرارگرفته که نشان‌دهنده این است که شاید پیش از دوره سلجوقیان و قبل از زمانی که پیر را در آنجا به خاک بسپارند این بنا معبد مهری و محل نیایش بغ مهر یا میترا بوده باشد (حفاری‌های بعدی این نکته‌ها را روشن خواهد کرد).

در اطراف بقعه پیر، گورهای فراوانی است که از دوره‌های مختلف اسلامی به‌جامانده‌اند. روی سنگ گورها انواع خطوط اولیه اسلامی (ازجمله خط کوفی) و خطوط دوران پیشرفته و هنری خطوط اسلامی – مثل نسخ و ثلث – بسیار مرغوب از سده ۹ تا ۱۱ هجری به چشم می‌خورد که اکثراً در اثر خوردگی به‌وسیله آب باران در حال انهدام‌اند یا منهدم و خراب‌شده‌اند.

درِ کوتاه بقعه پیر رو به گورستانی وسیع و باصفا باز می‌شود که بر روی مزارهای آن گل کاکتوس کاشته‌اند. بوته‌هایی که از حدود آبان ماه تا اردیبهشت‌ماه هرسال غرق گل‌های سرخ‌رنگ و زیبا هستند. از قرائن معلوم است که در این محل یک شهر پرجمعیت وجود داشته است زیرا اکثر خاک‌های عادی زیر پا پر است از کاشی‌ها و سفال‌ها و آثار باستانی خردشده که خود حدس دو بار یا سه بار زلزله خیلی شدید را در این منطقه تأیید می‌کند و یا اگرنه زلزله که ویرانگری جنگ و کوبیدن آبادی بر سر مردم آن.

نام تم سینیتی یا طم صنیتی (به روایت بعضی کتب) در حقیقت باید نامی باشد که اسپانیایی‌ها به بقعه پیر داده و احتمالاً تغییریافته Tomb Saint یا Saint Tomp (مقبره مقدس) است.

مصالح استفاده‌شده در بنای تاریخی بی‌بی مریم (پیر تم سنیتی): 

سنگ: بیشترین و اساسی‌ترین مصالح در این بنا سنگ‌های آهکی (مرجانی) و لاشه‌سنگ‌های رودخانه‌ای هستند. سنگ‌های مرجانی که در کارخانه‌ها منظم دریا ساخته‌شده‌اند در پی و دیوارها و جرزها و گنبد استفاده‌شده است.

چوب: از تیرهای چوبی (تنه درخت جنگلی) برای پوشش سقف فضای ورودی و نعل درگاه و در ورودی استفاده‌شده است.

گچ: نوع گچ نیم کوب و این گچ دارای ویژگی و خواص مقاوم است و رنگ آن زرد کم‌رنگ و درشت‌دانه بودن آن در پخت سنتی به‌صورت نیم کوب یا نیم‌پز قابلیت آن را دارد که در نما و در معرض تابش آفتاب و وجود رطوبت و بارش مستقیم مقاومت زیادی را دارا است که دراندود تزیینات گچی داخلی و خارجی بنا استفاده‌شده و همچنین به‌عنوان ملاط برای ساخت دیوارها و جرزها و طاق گنبد مورداستفاده قرارگرفته است.

ساروج: از ملاط‌هایی با ترکیب آهک با توجه به شرایط اقلیمی منطقه ترکیب‌شده است و برای ساخت پی این بنا مورداستفاده قرارگرفته است.

blank

گورستان قدیمی و قبور نفیس آن

در پیرامون بنای تاریخی بقعه پیرتم سنتی گورستان قدیمی به‌صورت پراکنده وجود دارد که بعضی از سنگ‌قبرهای آن بسیار نفیس و قدیمی است. معماری ساخت سنگ‌قبرها مطابق سنگ‌قبرهای تاریخی خاص منطقه جنوب ایران به شکل گهواره‌ای حجاری‌شده‌اند. قدمت بعضی از این سنگ‌قبرها به قرن ۷ و ۸ هجری قمری می‌رسد. خطوط این قبور با خط فارسی معربی و با خط ثلث و نسخ متناسب با معماری ساخت سنگ‌قبر حجاری و طراحی‌شده است. متأسفانه براثر فرسایش و آسیب‌های شدید شرایط جوی، اکثر این قبور آسیب‌دیده‌اند، و به‌سختی خطوط آن خوانده می‌شود. بر روی اکثر این قبرها آیاتی از سوره بقره (آیه‌الکرسی) نوشته‌شده، و بر سنگ‌های قائم دو طرف قبر اسم متوفی و تاریخ وفات آن‌ها نوشته‌شده است. و بعضی از این قبور به‌طور خاصی آیات دیگر قرآن مجید مانند «و قل الحمدالله الذی لم یتخذله ولد ولم یکن له شریک فی الملک ولم یکن له ولی من ذل و کبره تکبیرا» نوشته‌شده و در حاشیه آن با کلمات گهربار لااله‌الاالله و محمد رسول‌الله تزئین یافته‌اند.

مردم منطقه توریان قشم و روستاهای پیرامون مجموعه تاریخی بی‌بی مریم این مکان را بسیار مقدس و برای آن احترام خاصی ازنظر جنبه‌های اعتقادی و مذهبی قائل هستند. مردم منطقه این مکان را زیارتگاه خود می‌دانند، و پیرمردهای این منطقه هرکدام داستان‌های اعتقادی جالبی از پدران خود در خصوص این مجموعه مذهبی نقل می‌کنند.

منبع: میراث آریا

زبان فارسی پیوند دهنده اندیشه‌ها در قفقاز

عضو هیات‌ علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بررسی کتیبه‌های فارسی در منطقه قفقاز، گفت: زبان فارسی در این منطقه علاوه بر کارکردهای دیوانی، نقش پیونددهنده اندیشه‌ها و زبان دین و باورهای معنوی مردم را داشته است.

به گزارش ایرنا، مرتضی رضوانفر در  وبینار بناهای کتیبه‌دار قفقاز  با اشاره به شهر دربند در روسیه امروزی که زمانی، شمالی‌ترین شهر ساسانیان بود، گفت: در تاریخ آمده است که خسرو انوشیروان (پادشاه سلسله ساسانیان/ ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی) به دستور پدرش (قباد ساسانی)، هزاران نیرو و خانواده‌های آنها را به این منطقه برد تا دیواری ۴۰ کیلومتری با کارکرد دفاعی بسازند و ضمن احداث یک حصار دور شهر، در آنجا بمانند و زندگی کنند.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به دژ معروف شهر دربند با نام نارین قلعه، اظهار داشت: این قلعه سال ۲۰۰۳ میلادی در فهرست یونسکو ثبت جهانی شد. در میان معیارهای ثبت این اثر در یونسکو، به ساسانی بودن معماری قلعه نیز اشاره شده و یادآوری شده است که این بنای ساسانی، به مدت ۱۵۰۰ سال کارکرد دفاعی داشته است. زیرا اقوامی که قرون بعد به آنجا رفتند نیز آن را مرمت و از آن استفاده کردند.

این پژوهشگر یادآور شد که دست‌کم دو کتیبه فارسی و ۳۲ کتیبه پهلوی در نارین قلعه و دیوارهای آن وجود دارد که اغلب این کتیبه‌ها را معماران نوشته‌اند.

شعری که نخ تسبیح اندیشه‌ها است

رضوانفر اظهار داشت: زبان فارسی در طول تاریخ، گاه نقش نخ تسبیحی را ایفا کرده است که با آن، می‌توان رد پای شباهت‌های فرهنگی را یافت. مثلا بالای سردر بناهایی در شهرهای دربند در روسیه، باکو در جمهوری آذربایجان، کابل در افغانستان، پیشاور در پاکستان، راولپندی در هند، می‌توان این بیت «گشاده باد به دولت همیشه این درگاه / به حق اشهد ان لا اله الی الله» را مشاهده کرد.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به اینکه فقط در شهر ابیانه در ایران، ۱۲ سردر با این شعر را شناسایی کرده است، یادآور شد: سردرِ یک بنا، پیشانی و نماد ایدئولوژی صاحب آن بنا است و به همین دلیل، شعری که در گستره‌ای بزرگ از جغرافیای تمدن‌های آن روز روی سردرها استفاده می‌شد، هم شباهت‌های فرهنگی را نشان می‌دهد و هم حاکی از نقش زبان فارسی به عنوان نخ تسبیه این باورها و فرهنگ‌ها است.

شعر فارسی به مثابه زبان دین

رضوانفر در بخش دیگری از سخنان خود، به نقش زبان فارسی در باورهای دینی مسلمانان در کشورهای مختلف پرداخت و درباره منطقه قفقاز گفت: در حالی که خطاطی‌های محراب‌ها در مساجد ایران معمولا به زبان عربی است، در بسیاری از مسجدهای قفقاز، ما شاهد حضور ادبیات فارسی در محراب هستیم.

وی افزود: اصولا دو عنصر در مساجد قفقاز چشم گیر است؛ نخست، شعر محتشم کاشانی (باز این چه شورش است…) و دوم، نشان شیر و خورشید که البته از این نشان به عنوان نماد اسدالله امام علی (ع) و ذوالفقار (شمشیر امام) استفاده شده است. همچنین روی آرامگاه‌ها و سنگ مزارها که از عناصر مقدس بصری هستند نیز در منطقه قفقاز شاهد حضور برجسته شعر فارسی هستیم.

نمادهایی از تداوم اندیشه ایرانی

رضوانفر با نمایش تصاویری از مسجدی در ماخاچ‌قلعه پایتخت جمهوری داغستان، توضیح داد: روی این مسجد که ۹۰ سال پس از الحاق منطقه به قلمروی روس‌ها ساخته شده است، همچنان کتیبه‌هایی با نام شاهان ایرانی وجود دارد. البته برخی گروه‌های تندرو در منطقه، عمدا نام شاهان ایرانی را با سنگ زده‌اند تا این تداوم اندیشه و وابستگی فکری، مشخص نباشد.

این استاد مردم‌شناسی با اشاره به قحطی نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران، گفت: در این دوره، گروه‌هایی از ایرانیان از مناطق مختلف به منطقه قفقاز مهاجرت کردند. به همین دلیل، در شهرهای مختلف، مانند دربند، ماخاچ‌قلعه، ولادی قفقاز، آستاراخان، قیزلار و… بناهایی با نام مسجد ایرانیان  وجود دارد. همچنین در ماخاچ‌قلعه، آرامگاه ایرانیان را دیده می شود که روی سنگ مزارها، با عباراتی مانند ایرانی و سرابی، زنجانی، اردبیلی، قزوینی و… توضیح داده شده است که اصلیت این فرد(متوفی) به کدام منطقه از ایران تعلق دارد.

رضوانفر با اشاره به روستاهایی که با نام ایران در داغستان و قفقاز وجود دارد، گفت: در روستایی به نام پرشیا، اهالی روستا خود را آذربایجانی و گیلانی می‌دانند و در زمان بازدید ما از آنجا، فردی به نام سید مازندرانی کدخدا بود که می‌گفت «اصلیت گیلانی دارد.»

روستاهای جالقان و میتاقی / اوستیا، ایرانی‌تباران قفقاز

رضوانفر با اشاره به دو روستای همجوار شهر دربند، گفت: این دو روستا، جالقان و میتاقی نام دارد. ساکنان این دو روستا می‌گویند «از نسلی هستند که خسرو انوشیروان با خودش به این منطقه آورده بود»؛ اهالی میتاقی معتقدند به زبان قرن ششمی سخن می‌گویند و جالقانی‌ها نیز بر این باورند که به گونه‌ای از زبان پهلوی که در قرن دوم رایج بود، صحبت می‌کنند. حتی برخی ترانه‌هایی که مادران و مادربزرگ‌ها در این منطقه برای کودکان می‌خوانند، بسیار به ترانه‌های نام‌آشنا در ایران شبیه است و فقط بعضی واژگان آنها تفاوت دارد.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به جمهوری خودمختار اوستیا گفت: مردم اوستیا به منطقه خود ایرستون و به زبان خود که شاخه‌ای از زبان‌های ایرانی است، «ایرونی» (Ironi) می‌گویند. در شمال این منطقه نیز روستای ایران وجود دارد. همچنین بلندترین کوه اوستیا البرز است که با تلفظ محلی البروس (ارتفاع ۵۶۴۲ متر) گفته می‌شود. برخی بر این باورند که «آریایی‌ها از نزدیکی همین کوه البرز در اوستیا تقسیم شدند به مناطق مختلف کوچ کردند.»

کتیبه‌های ایرانی در باکو

رضوانفر با اشاره به ایچری‌شهر که بافت قدیم باکو در جمهوری آذربایجان که ارگ باکو نیز نامیده می‌شود، گفت: از سردرِ این مجموعه که ثبت جهانی شده است تا داخل آن، کتیبه‌های فارسی را مشاهده می‌شود. کتیبه‌های این مجموعه، به دوره‌های مختلف تاریخ مربوط است. در مسجد جمعه این شهر نیز فرمان شاه عباس صفوی (سلطنت ۹۶۵ – ۱۰۰۷ هجری شمسی) برای عفو مالیاتی باکو دیده می‌شود. چندین کتیبه فارسی با خط نسخ، ثلث و خطوط دیگر مربوط به شاه طهماسب صفوی (سلطنت ۹۳۰–۹۸۴ هجری قمری) ، اولجایتو خدابنده (هشتمین سلطان ایلخانان/۷۰۳ تا ۷۱۶ ه. ق) هم در همین مسجد وجود دارد.

وی توضیح داد: کمی پایین‌تر از مسجد جمعه در مجموعه ایچری شهر، کاخ شروان‌شاهان دیده می‌شود که ۷۰۰ قطعه کتیبه که از قعر دریای مازندران کشف شده، در آن نگهداری می‌شود. که به نظرم این تکه کتیبه‌ها احتمالا نوعی طلسم بوده‌اند؛ چون خط بسیار زشتی دارند، برخی نمادها مانند انسان، گاو و دیو روی آنها دیده می‌شود و از کنار هم قراردادن آنها نمی‌توان به هیچ جمله معناداری رسید. روی برخی کتیبه‌ها هم نام‌هایی مانند فریبرز، منوچهر و… مشاهده می شود. محراب مسجد بیگلر و نیز آتشگاه باکو از دیگر اماکنی است که کتیبه‌های فارسی روی آن دیده می‌شود.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با برشمردن کتیبه‌های فارسی در مناطق نارداران و گنجه، گفت: در شهر بردعه پایتخت تاریخی اران، مقبره‌ای وجود دارد که اهالی محل، آن را به نوشابه خانم منتسب می‌کنند. نوشابه خانم، همان کسی است که در شاهنامه فردوسی هم وصف او آمده است. هرچند به نظر می‌رسد بنای مقبره به دوره سلجوقیان مربوط باشد.

وی افزود: مقبره بهمن میرزا، پسر عباس میرزا (از شاهزادگان قاجار و فرزند فتحعلی‌شاه) هم کنار آرامگاه نوشابه خانم قرار دارد و روی آن، این بیت از فردوسی نوشته شده است: «اگر سال گردد فزون از هزار / همین بود خواهد سرانجام کار»

کتیبه‌های فارسی در نخجوان

رضوانفر با برشمردن کتیبه‌های فارسی در جمهوری خودمختار نخجوان، گفت: نگین معماری نخجوان، آرامگاه مومنه خاتون (عروس سلجوقی) است که ۲۳ متر ارتفاع دارد و بالای آن با خط کوفی نوشته شده است: «ما بگردیم پس بماند روزگار / ما بمیریم این بماند یادگار»

وی افزود: در مسجد جامع نخجوان هم کتیبه‌ای فارسی وجود داشت که به اسم مرمت به موزه برده و جایش روی مسجد پر شده، همچنین در غار معروف به اصحاب کهف هم کتیبه‌ای فارسی درباره اقدامات حاکم محلی وقت دیده می‌شود. در مسجد جامع شهر اردوباد، کتیبه شاه عباس مبنی بر معافیت مادام‌العمر اهالی اردوباد از مالیات وجود دارد. چون اهالی اردوباد در مقابل حمله‌های عثمانیان مقاومت می‌کردند و دو بار توسط عثمانیان قتل عام شده بودند، شاه عباس به خاطر ارادت و وفاداری اهالی محل به ایران، این منطقه را برای همیشه از مالیات معاف کرد.

رضوانفر با بیان اینکه «در قبرستان ملک بهرام اردوباد نیز سنگ مزارهایی به فارسی وجود دارد»، ابراز امیدواری کرد که از کتیبه‌های فارسی مسجد گوهریه در شهر شوشی محافظت شود.

قدیمی‌ترین نشان اسدالله در ارمنستان

رضوانفر با برشمردن کتیبه‌های فارسی مساجد ارمنستان، گفت: مسجد کبود، محراب‌هایی برای شیعیان و سنی‌ها دارد که روی هر دوی آنها متون فارسی درج شده است. همچنین شعر محتشم کاشانی (۹۰۶-۹۰۵ هجری قمری) در حسینیه این مسجد می‌توان دید.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی گفت: در روستایی در ارمنستان، مسجدی وجود دارد که بنای آن اکنون درون باغچه یک خانه واقع شده است و پیرزنی که مالک این خانه بود، به فرزندانش وصیت کرده بود که از این مسجد مانند یک کلیسا محافظت کنند. درون این بنا، نام‌های الله، محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) دیده می‌شود و تصویر شیر با شمشیر ذوالفقار در دست و سال ساخت (۶۶۱ ) درج شده است. با توجه به اینکه سال ۶۶۱ به دوران قبل از صفویان و به عصر ایلخانان مربوط است، می‌توان گفت تاریخ شیر (اسدالله) و شمشیر (ذوالفقار) به دوران پیش از صفویان نیز برمی‌گردد.

وبینار بناهای کتیبه‌دار قفقاز با همت گروه مطالعات و حفاظت معماری و شهری ایران دانشگاه تهران و با همکاری انجمن علمی مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران برگزار شد.

منبع: ایرنا

مرتبط:

بزرگ‌ترین دریاچه منطقه قفقاز