نوشته‌ها

داکار ،پدر رالی جهان

داکار، غنی‌ترین و غربی‌ترین شهر آفریقایی که در ساحل اقیانوس اطلس قرار دارد، پایتخت کشور سنگال و دوازدهمین خواهرخوانده اصفهان است.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شهر داکار از ۲۵ نوامبر ۲۰۰۹ به عنوان خواهرخوانده اصفهان شناخته شده است. این شهر که بر شبه‌جزیرهٔ “کیپ ورت” بنا شده، بزرگترین شهر کشور سنگال به حساب می‌آید. به علاوه از آنجایی که کشور سنگال برای مدت مدیدی تحت استعمار فرانسه قرار داشته، زبان رسمی آن فرانسوی است که البته پایتخت آن نیز از این امر مستثنی نیست. با این وجود، مردم شهر به یک زبان محلی به نام ولوف نیز با یکدیگر صحبت می‌کنند.

داکار که در منطقه استوائی قرار داشته و دارای بارندگی‌های اندک است، به سبب مجاورت با اقیانوس اطلس، صادر کننده ماهی و دیگر انواع غذاهای دریایی است. در این شهر صنایع تولید نوشابه‌های غیرالکلی و روغن مایع خوراکی نیز رونق بسیاری دارد. این شهر بندری به واسطه موقعیت جغرافیایی خود از دیرباز یک مرکز تجاری و بازرگانی میان اروپا، آفریقا و آمریکا محسوب می‌شود و نقطه‌ای برای سفرهای میان‌ قاره‌ای به اروپا است. داکار همچنین از مراکز بزرگ اداری و صنعتی کشور سنگال به حساب می‌آید و کاخ ریاست جمهوری و مجلس ملی کشور سنگال در این شهر واقع شده‌ است.

صرف نظر از موقعیت‌های تجاری و اداری، داکار دارای جاذبه‌های گردشگری بوده و یکی از اعضای سازمان جهانی شهرهای دارای میراث فرهنگی است. دانشگاه مشهور آن در سال ۱۹۵۷ میلادی تأسیس شده و یک کلیسای اعظم جالب توجه دارد. مسجد جامع داکار نیز در سال ۱۹۶۴ ساخته شده است و یکی از جذاب‌ترین و مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری آن به حساب می‌آید. از دیگر مناطق گردشگری داکار می‌توان به ساحل شنی Clifftop، جزیره Goree، پارک Hann، باغ وحش و بازار اصلی شهر اشاره کرد.

blank

به علاوه دریاچه “لاگورزا” در ۳۰ کیلومتری شمال شرقی شهر، “جزیره بردگان” در فاصله سه کیلومتری ساحل شهر و پارک چالش برانگیز و ماجراجویانه “آکروبائوباب” با به دست دادن تجارب جالب جهت آموختن مهارت‌های گروهی نیز از دیدنی‌های این شهر به حساب می‌آیند.

گفتنی است که داکار دارای یکی از بزرگترین، مهم‌ترین و جذاب‌ترین بخش‌های جهان برای عاشقان سرعت و هیجان است. در این شهر در دو هفته اول هر سال میلادی بزرگ‌ترین و معتبرترین رقابت‌های جهانی اتومبیلرانی و موتورسواری حرفه‌ای در طول ۹ هزار و ۳۰۰ کیلومتر برگزار می‌شود که در جهان به عنوان پدر مسابقات رالی شناخته می‌شود و هر ساله شرکت کنندگان بسیاری را از سراسر جهان به خود جذب می‌کند.

منبع:ایمنا

blank

کلاه قاضی ،خاستگاه فسیل‌های کهن

نام کلاه قاضی برگرفته از نام بلندترین قله این منطقه است و انگیزه این نام‌گذاری شباهت ظاهری این قله مرتفع به کلاه بوقی قضات قدیمی است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پارک‌ملی و پناهگاه حیات‌وحش کلاه‌قاضی با مساحتی حدود ۵۰ هزار هکتار در جنوب‌شرقی شهر اصفهان واقع شده و جاده آسفالته اصفهان ـ شیراز از کناره شمالی و غربی آن می‌گذرد. نزدیک‌ترین گوشه پارک که گوشه شمال‌غرب آن است در حدود ۳۶ کیلومتری شهر اصفهان قرار دارد و به دلیل شرایط خاص از دیرباز زیستگاه وحوش بوده و دارای قدمت تاریخی طولانی است.

چنان‌که در تاریخ آمده از زمان شاه‌عباس صفوی و بعد از آن به خصوص در دوره قاجاریه این کوه‌ها از شکارگاه‌های مخصوص سلاطین بوده است. در اواخر قرن نوزدهم میلادی ظل‌السلطان که سال‌های متمادی حاکم اصفهان بوده در کتاب خود از کلاه‌قاضی و شاهکوه به‌عنوان شکارگاه‌های غنی و زیبا یاد کرده است.

وجود زیست بوم های با ارزش و زیستگاه های مناسب برای حیات وحش سبب شد که  در سال ۱۳۴۶ شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید، طی مصوبه ای ارتفاعات کلاه قاضی را به نام منطقه حفاظت شده و به عنوان قرق اعلام کند. منطقه حفاظت شده کلاه قاضی ضمن افزایش مساحت در سال ۱۳۴۶ به پارک وحش و سپس در سال ۱۳۴۹ به پناهگاه حیات وحش و در نهایت در سال ۱۳۷۴ به پارک ملی ارتقا یافت که این تغییرات همواره با کاهش سطح این منطقه همراه بوده است. در حال حاضر وسعت پارک ملی ۴۷ هزار و ۱۸۴ هکتار و پناهگاه حیات وحش سه هزار و ۲۲۷ هکتار براورد می شود.

چشم انداز پارک شامل دو رشته کوه مرتفع به نام های شیدان و کلاه قاضی است که به موازات یکدیگر از شمال غربی به جنوب شرقی  قرار دارند. نام منطقه کلاه قاضی برگرفته از نام بلندترین قله این منطقه است و انگیزه این نام‌گذاری شباهت ظاهری این قله مرتفع به کلاه بوقی قضات قدیمی است. بلندترین نقطه منطقه “کلاه بزرگ” دو هزار و ۵۳۴ متر و پایین ترین نقطه آن یک هزار و ۵۴۲ متر از سطح دریا ارتفاع دارد

blank

تنوع زیستی بی نظیر

این منطقه به دلیل داشتن تنوع بوم‌شناختی، حفاظت از تنوع زیستی، حفاظت از منابع ژنتیکی و بقای تعادل طبیعی همچنین کاهش ناهنجاری‌های حاصل از فعالیت صنایع و عوارض جمعیتی، برخورداری از چشم‌اندازهای زیبای نواحی کوهستانی و تپه ماهوری، وجود انواع گیاهان و گونه‌های متعدد حیات‌وحش جانوری و استفاده‌های علمی، پژوهشی، اقتصادی و گردشگری دارای ارزش وجودی پارک‌ ملی بوده است. در داخل پارک‌ملی و پناهگاه حیات‌وحش کلاه‌قاضی هیچگونه سکونتگاه انسانی وجود ندارد، اما بیش از ۶۰ منبع طبیعی و دست ساز در این منطقه شناسایی شده که بیش از ۲۰ منبع را چشمه ها و بقیه را قنات و چاه تشکیل می دهد. از جاذبه های اکوتوریستی کلاه قاضی می توان به ذخایر فسیلی و گونه های گیاهی و جانوری موجود در این منطقه اشاره کرد.

وجود ۱۲۲ گونه گیاه دارویی در کلاه قاضی

تاکنون تعداد ۲۵۴ گونه گیاهی متعلق به ۱۹۲ جنس و ۴۶ خانواده در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش کلاه‌قاضی شناسایی و ثبت شده است. پوشش گیاهی پارک‌ملی کلاه‌قاضی علاوه بر پوشش گیاهی علفی، دارای گونه‌های درختی و درختچه‌ای است که این گونه‌ها در نقاط مختلف دره‌ها و کوهپایه‌ها می‌رویند و تیپ اصلی پوشش گیاهی منطقه درمنه‌زار است. انواع مختلفی از گیاهان بوته‌ای از جمله درمنه، گل گندم، شقایق وحشی، آویشن، لاله وحشی، اسپند، خارشتر و درختان و درختچه‌ها مانند تنگرس، بادام کوهی، انجیر و بنه همچنین تعدادی از گیاهان دارویی از جمله چوبک، قدومه، همیشه بهار، ریواس، خاکشیر، گل‌گاوزبان، شنگ، از گونه‌های در حال انقراض منطقه هستند. این منطقه از لحاظ گیاهان دارویی غنی است به طوری که تاکنون ۱۲۲ گونه گیاه دارویی در آن شناسایی شده است.

blank

آهوان؛ گونه شاخص منطقه کلاه قاضی

تا کنون ۱۷ گونه پستاندار، ۴۴ گونه پرنده، ۱۱ گونه خزنده و یک گونه دوزیست در پارک‌ملی کلاه‌قاضی شناسایی و ثبت شده است.

گونه جانوری شاخص پارک‌ملی کلاه‌قاضی کل و بز است و آهو نیز به دلیل وجود دشت‌های وسیع از جمله دشت میانکوه، لاگور، لادقو و برآفتاب از جمعیت مناسبی برخوردار است. مشاهده این دو گونه در منطقه به راحتی و از فاصله نزدیک امکان‌پذیر است.

تاکنون ۱۷ گونه پستاندار متعلق به ۱۶ جنس از هشت خانواده و چهار راسته در پارک‌ملی کلاه‌قاضی شناسایی شده است که از جمله انها می توان به کل و بز، قوچ و میش اصفهانی، آهو، پلنگ، گربه وحشی، کاراکال، گرگ، کفتار، روباه معمولی، کفتار، شغال، خرگوش، تشی، دوپای کوچک، جربیل بزرگ، جرد ایرانی، همستر خاکستری، همستر دم دراز، پامسواکی بزرگ و انواع موش اشاره کرد.

تاکنون ۴۴ گونه پرنده متعلق به ۳۱ جنس و ۲۲ خانواده در پارک‌ملی کلاه‌قاضی شناسایی شده که برخی از آنها بومی و برخی مهاجر بهاره و تابستانه یا مهاجر زمستانه و تعدادی نیز عبوری هستند و به صورت اتفاقی مشاهده شده‌اند. از جمله این پرندگان می توان عقاب طلایی، شاهین، سارگپه معمولی، سارگپه پابلند، کرکس کوچک، دلیجه، کبک، تیهو، هوبره، کوکر شکم سیاه، قمری معمولی، کوکو، جغد کوچک، شبگرد معمولی و بادخورک کوهی را نام برد. در پارک‌ملی کلاه‌قاضی تاکنون ۱۱ گونه خزنده متعلق به ۱۱ جنس و هفت خانواده شناسایی شده است که از جمله انها لاک پشت مهمیزدار، مارجعفری، افعی شاخدار، مارقیطانی تیرمار، مارپلنگی، بزمجه بیابانی خزری، آگامای پولک درشت صخره ای، آگامای چابک، آگامای وزغی خاکستری، مزالینای دم دراز بیابانی، جکوی دم زبر است. در پایین منطقه تنها یک گونه دوزیست به نام وزغ سبز عربی شناسایی شده است. پراکنش این گونه در پارک‌ملی کلاه‌قاضی به حاشیه چشمه‌ها، آبشخورها و مناطق سرسبزتر نظیر مزرعه لردسفید در دشت میان کوه محدود شده است.

blank

به گفته فرمانده یگان حفاظت اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان در ایام نوروز مناطق حفاظت شده استان پذیرای گردشگران و علاقه مندان به حیات وحش است، با این حال از بازدیدکنندگان و گردشگران انتظار می رود که دوستدار طبیعت باشند وبا برخی اقدامات سبب آتش سوزی، از بین رفتن پوشش گیاهی و تخریب طبیعت نشوند. در حفظ و پاکیزگی طبیعت کوشا باشند و زباله هاشان را جمع آوری کنند. عبور و مرور در این مناطق از جاده های عمومی باشد و بی دلیل با ماشین در بیابان ها رانندگی نکنند زیرا این اقدام سبب ایجاد جاده جدید، از بین رفتن پوشش گیاهی و برهم خوردن آرامش منطقه و فرار وحوش می شود.

منبع:ایمنا

سرزمین افسونگر “خرم”

شاید اکثریت به اتفاق ندانیم که درست در جنوبی‌ترین بخش‌های استان اصفهان شهری واقع شده که هر چه از سرسبزی و خروشانی رودهایش بگوییم کم است. نام این شهر که در نزد مردمان اصفهان به عنوان ییلاقی “خرم” شناخته می‌شود در اصل از واژه‌ زمیران یا سمیران شکل گرفته که به معنای جایگاه سرد و مکان سرد است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جدای از رودها و آبشارهایش، سرسبزی و دلفریبی طبیعتش و آب و هوای بی مثالش از تاریخچه‌ آن نیز نمی‌توان گذشت. شاید باورش سخت باشد، اما در لا به لای تار و پود خود قدمتی به بلندای تاریخ میلاد مسیح دارد و در آخرین کاوش‌های صورت گرفته در تل مش‌کریم شهرستان این قدمت به ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد.

باغ‌های سیب این شهر خود به تنهایی یکی از جاذبه‌های اصلی به شمار می‌رود و طعم و رنگ سیب‌های گلاب آن، تجسمی از میوه‌های بهشتی است. کندوهای عسل مرغوب سمیرم که در دامان کوهستان تولید می‌شود نیز دست کمی از باغ‌های مملو از سیبش ندارد و در بهار و تابستان با عسلی مرغوب و طبیعی میزبانی را لذت بخش می‌کند.

سمیرم در ۶۱ کیلومتری جنوب اصفهان واقع است و جاذبه‌های بی‌شمار گردشگری دارد. به جرات می‌توان گفت اگر هر سال هم به این بهشت سر زده باشید بازهم مکان ندیده برای سیاحت برایتان مهیاست.

آبشار آب ملخ سمیرم: درست در ۶۰ کیلومتری جنوب شهر سمیرم آبشاری از کوه‌های دنا سرچشمه می‌گیرد که ویژگی‌های سِحرآمیزش آدمی را در حیرتی عمیق فرو می‌برد. نام این آبشار آب ملخ است که با گذشت هفت هزار سال نه تنها چیزی از خصلت‌های افسانه‌ای‌اش کم نشده بلکه هنوز هم هر روز گردشگران و مسافران زیادی را به خود جذب می‌کند.

یکی از خواص خارق العاده‌اش این است که درون آب آبشار ترکیبات خاصی وجود دارد که موجب از بین رفتن کامل ملخ‌های مهاجم می‌شود. این پدیده باعث شده مردم از روزگاران دور تا به امروز برای دفع حمله ملخ‌ها و آفت کشی مزارع خود به ویژه گندم از آب این آبشار کمک بگیرند.

تخت سلیمان در نزدیکی روستای آب ملخ و روستای نیم‌روز قرار دارد. شاید نام نیم روز برایتان جالب باشد، اما علت نامگذاری این روستا به دلیل مدت زمان کوتاهی است که آفتاب در این روستا می‌تابد.

خرم

روستای خینِه: داستان‌ها و افسانه‌های فراوانی درباره یکی از روستاهای شهر تاریخی سمیرم وجود دارد و حکایت از سرگذشت ایلی دارد که از زندگی کوچ نشینی خسته شدند و این روستا را در دامنه‌های بکر و دست نخورده زاگرس پایه‌گذاری کردند و نام آن را «خینه» نهادند.

نکته‌ جالبی که درباره‌ی خینه وجود دارد، نوع گویش آن‌ها است که کاملا ترکی بوده و فردی را در این روستا پیدا نمی‌کنید که این گویش زیبا را، زبان مادری خود نداند.

خرم

آبشار سمیرم: یکی از معروف‌ترین جاذبه‌های طبیعی که در دل تمامی اصفهانی‌ها و صد البته ایرانی‌ها جای خود را باز کرده، آبشار مرتفع سمیرم است. آب گوارای این آبشار ۷۰ متری حاصل چشمه‌ساران و برف ارتفاعات بالادست است و در فصل تابستان تفرجگاهی مفرح به شمار می‌آید.

در اطراف این آبشار زیبا که از جهت طبیعی مکان بسیار دیدنی و جذابی‌ است، محلی برای استراحت بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده که این خود باعث جلب گردشگران بیشتر در اطراف آن شده است.

برای دسترسی به آبشار سمیرم باید ابتدا به شهر سمیرم وارد شده و پس از طی مسیری پنج کیلومتری به سمت شرق سمیرم به دره‌ای زیبا خواهید رسید که با مشاهده آن دل به طبیعت بی بدیلش خواهید سپرد.

خرم

دریاچه سد حنا: در ۳۰ کیلومتری سمیرم دریاچه‌ای به نام سد حنا قرار دارد که مأمن گونه‌های فراوان جانوری است که نمونه بارز آن ماهی استخوانی است.

این سد در سال ۱۳۷۳ هجری شمسی و بر روی رودخانه‌ای با همین نام و از سرشاخه‌های رود کارون احداث شده است و هدف اصلی ساخت آن جلوگیری از هدر رفت آب رودخانه حنا و تأمین آب برای فعالیت‌های کشاورزی در اراضی نزدیک به آن بوده است.

غار یخ: درست در میان  رشته‌ کوه‌های زاگرس و در آغوش دو فرزند مرتفع وی به نام‌های قدوس و بیژن، غاری مملو از اسرار به نام «یخ» وجود دارد. این غار زیبا در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی و توسط کوهنوردان استان فارس کشف شد.

نکته‌ جالبی که سبب اسرارآمیزی این غار شده است، وجود آبشار و ستون‌های عظیمِ یخی؛ همچنین یخ‌های شناور فراوانی است که در دریاچه‌ انتهایی این غار شناور و معلق است.

خرم

کوه دالانِ ‌ونک: اگر علاقمند کوهنوردی در مناطق بکری هستید که از گزند حضور آدمی در امان مانده، «کوه دالان ونک» را از دست ندهید که آوازه‌ بکر بودن طبیعتش به گوش هر طبیعت دوستی رسیده است، همچنین در دامنه‌های سرسبز و دلربای این کوه چشمه‌ای زیبا و خیره کننده به نام «ناز» وجود دارد که آدمی با دیدنش، هوش و حواس خود را برای مدتی کوتاه از دست می‌دهد!

خرم

سد قره قاچ: در شمالی‌ترین قسمت منطقه سمیرم، سدی به نام «قره قاچ» قرار دارد که از روزگاران دور تا به امروز مأمن مناسبی برای پرندگانِ همیشه مهاجر محسوب می‌شود و تعداد زیادی از گونه‌های مختلف ماهی آب شیرین را نیز در دل خود جای داده است. این سد پهناور با قدرت آبگیری بالا، سالیانه مزایای زیادی را برای کشاورزان منطقه فراهم کرده است به طوری که حیات تعداد زیادی از باغ‌ها و زمین‌های زراعی به وجود این سد وابسته است.

خرم

غار دِنگزلو: درست در دل نواحی شمال شرقی کوه دنا و در حوالی روستای دِنگَزلو، غاری اسرار آمیز به همین نام وجود دارد که قندیل‌های یخی و کریستال مانندش، غارنوردان زیادی را به خود جذب کرده است و به نوعی خواهر ناتنی و کوچکتر غار علی صدر همدان محسوب می‌شود.

خرم

آبشار پی دنی: در انتهای جاده‌ی سرسبز و خرم حنا، پس از عبور از دیواره‌های سنگی و عظیم رشته کوه زاگرس، آبشاری خروشان به نام «پی دنی» راه خود را از میان صخره‌های خشن کوه دنا باز کرده و میعادگاه عده‌ زیادی از اهالی اصفهان در فصل داغ تابستان شده است.

اگر به کوهنوردی و صخره نوردی علاقه‌ دارید این آبشار را از دست ندهید که خاطره‌ای بسیار خوش در ذهنتان ثبت خواهد کرد.

آبشار خفر: در جنوبی‌ترین قسمت‌های این شهرستان زیبا دامنه مرتفع دنا آغوش خود را برای یکی از دیدنی‌ترین آبشارهای ایران زمین یعنی «خفر» باز کرده است.

این آبشار زیبا و رویایی جاذبه‌ اصلی ییلاقات خفر به شمار می‌آید که طعم دلپذیر و بهشتی میوه‌هایش در بین تمامی مردم اصفهان معروف است همچنین وجود یخچال‌ها و آبشارهای متعدد و رودخانه‌های خروشان باعث جذاب‌تر شدن این منطقه شده است.

منبع:ایمنا

طعم خوش غذا در بستر گردشگری

دیدن جاذبه ها و مکان های جدید، آشنایی با اقوام و آداب و رسوم مختلف، خرید سوغات و چشیدن غذا های سنتی در سرزمینی که از تنوع غذایی بسیار بهره‌مند است یکی از زیباترین تجربیات سفر است و یکی از فرصت هایی است که می تواند موجب توسعه اقتصاد محلی و بومی شده و به اشتغال‌زایی منجر شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، گردشگری غذا علاوه بر آنکه موجب آشنایی با خوراک سنتی فرهنگ های مختلف می شود، به شناخت چشم‌اندازهای دیگر فرهنگ‌ها، تاریخ محلی، ارزش‌ها و میراث فرهنگی آنان نیز منتهی خواهد شد چرا که گردشگری غذا تجسمی از ارزش‌های سنتی است که در توسعۀ گردشگری اثرگذار است. در این میان استان اصفهان از گذشته تا به امروز با طیف وسیعی از غذاهای مختلف روبه‌رو بوده و به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی جامعه، دارای ظرفیت های متعددی برای مطرح شدن در حوزه گردشگری است. غذا علاوه بر یک نیاز، ازجمله معیارهای مهم سفر بشمار می رود و گردشگری غذا یکی از انواع شاخه های صنعت گردشگری است؛ اما با وجود تنوع غذایی که در ایران وجود دارد، همچنان با ارائه غذاهای تکراری در رستوران ها و هتل ها و سِرو انواع کباب کوبیده و چنجه و جوجه کباب مواجه هستیم، هرچند که این غذاها نیز به نوعی زیرمجموعۀ غذاهای سنتی ایران بشمار می روند اما ایران دارای یکی از سه مکتب غذایی دنیاست و این درحالی است که نه تنها جای خالی غذاهای سنتی شهرها و روستاها در رستوران های نقاط مختلف کشورمان احساس می شود بلکه هنوز در حوزه معرفی بین المللی جایگاه خود را نیافته اند.

در این گزارش دیدگاه فریدون اللهیاری مدیر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان، حسین ملّت رئیس اتحادیه صنف چلوکبابی، رستوران و تالارهای پذیرایی شهرستان اصفهان، حاج جواد محسن زاده کرمانی یکی از مالکان برند گز کرمانی و دانیال شفاعت از نوادگان حاج محمود شفاعت پایه گذار بریانی حاج محمود شفاعت درخصوص اهمیت گردشگری غذا ارائه شده است.

فرهنگ غنی و تنوع غذایی

فریدون اللهیاری مدیر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان با بیان اینکه صنعت گردشگری یکی از سه صنعت برتر دنیاست و استان اصفهان نیز در این زمیه جایگاه ویژه ای دارد می گوید: «توسعۀ زیرساخت های لازم در زمینۀ گردشگری می تواند رونق اقتصادی این صنعت را چه در زمینه میراث ملموس و چه در زمینه میراث ناملموس فراهم کند.»

وی می افزاید: «یکی از میراث ارزشمند استان اصفهان غذاهای سنتی آن است و با توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی و گسترۀ فراوان آب و هوایی، فرهنگی غنی در زمینه غذا در استان های مختلف کشور وجود دارد؛ ضمن اینکه یکی از خصوصیت های ایرانیان مهمان نوازی آنهاست که به عنوان یکی از ویژگی سفرۀ ایرانی شناخته شده است.»

اللهیاری تصریح می کند: «تنوع غذایی در نقاط مختلف ایران به عنوان یک فرهنگ بشمار می رود و یکی از جاذبه های مهم گردشگری در روستاها و شهرهای ایران است که باید به جهانیان معرفی شود.»

همه ایران خورش ماست را می شناسند

حسین ملّت رئیس اتحادیه صنف چلوکبابی، رستوران و تالارهای پذیرایی شهرستان اصفهان با بیان اینکه براساس مفاد اساسنامه، رستوران ها می توانند همه نوع غذای ایرانی، فرنگی  و سنتی ارائه کنند اما برخی از غذاهای سنتی اصفهان فقط در بعضی رستوران‌ها و بنابه سفارش مشتری تهیه می شود می گوید: «راهنمایان تور، گردشگران را فقط برای صرف یک نوع غذا به رستوران می برند چراکه یک تور باید یک وعده غذایی را حتماً در هتلی که حضور دارند تناول کنند و تنها برای یک وعدۀ غذایی به رستوران می آید و هرنوع غذایی که لیدر سفارش بدهد به آنها ارائه خواهد شد اما رستوران هایی هم هستند که صرفاً غذای سنتی عرضه می کنند و این موضوع باید به لیدرها یادآوری شود که تورهای گردشگری را به رستوران های سنتی نیز ببرند.»

وی ادامه می دهد: «یکی از ایرادها این است که معمولاً برای گردشگران خارجی در هر نقطه از ایران کباب و جوجه ارائه می کنند درحالی که در هر یک از شهرهای ایران غذاهای سنتی تهیه می شود و این موضوع اهمیت زیادی دارد که لیدرها برای گردشگران داخلی و خارجی غذاهای سنتی سفارش بدهند و آنها را به خوردن این نوع غذاها تشویق کنند؛ البته متاسفانه برخی لیدرها اطلاعات مناسبی درباره غذاهای سنتی ندارند.»

ملّت تاکید می کند: «باید غذاهای سنتی در رستوران ها به مردم ارائه شود و آنهااین غذاها را تست کنند، به این ترتیب مردم کم‌کم شروع می کنند به خوردن آن ها و عادت می کنند و غذا را به یکدیگر نیز معرفی می کنند؛ همانطور که در مورد “خورش ماست” هم همین داستان پیش آمد یعنی تا مدت‌ها قبل کسی این غذا را نمی شناخت، اما من حدود ۴۰ سال قبل خورش ماست را در رستوران ۳۳ عرضه کردم و چندین سال آن را مجانی به مردم دادم که کم کم مذاق آن‌ها عادت کرد و حالا نه تنها اصفهان بلکه همه ایران خورش ماست را می شناسند.»

گز به دنیا معرفی نشده است

حاج جواد محسن زاده کرمانی یکی از سه مالک برند گز کرمانی می گوید: «گز کرمانی قدیمی ترین گز در اصفهان است که کارگاه آن سال ۱۲۸۱ شمسی توسط مرحوم “حاج میرزا حسین محسن‌زاده‌کرمانی” و دو برادر مرحوم دیگرشان “حاج میرزا حسن” و “حاج میرزا علی” با عنوان مجموعه گز کرمانی احداث شد و محصولات آن گز و سوهان و کُرک(نان کرک) بود و الان توسط سه فرزند این سه برادر یعنی “حاج‌تقی”، “حاج‌رضا” و من کار خود را ادامه می دهد و محصولاتش شامل گز، سوهان، آب نبات، نبات و پولکی است.»

وی می گوید: « شیرینی گز به‌خوبی به دنیا معرفی نشده است و نمی دانند گز چه موادی دارد و تنها با این عنوان که شیرینی خوش طعمی است آن را می‌شناسند.»

حاج جواد محسن زاده کرمانی تاکید می کند: «علت ماندگار شدن و شهرت گز کرمانی، صداقت پدران ما در این حرفه است چرا که انسان های باتقوایی بودند و محصول خوب و بدون عیب به مشتری ارائه کرده اند، نه تقلب در کارشان وجود داشت و نه محصولات خود را با قیمت زیاد و کیفیت پایین می فروختند.»

شهرت دیرینۀ بریانی حاج محمود

بسیاری از سیاحانی که در دوران صفویه از اصفهان دیدن کرده اند از بریانی اصفهان وصف ها کرده اند، در این میان «بریانی حاج محمود شفاعت» در بازار مسجد جامع یا همان بازار ریسمان نام بسیار آشنایی است که بیت «حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است/ از بهر معیشت مکن اندیشه باطل» زینت بخش ورودی آن است. این بریانی حکایتی از چهار نسل است که سال ۱۲۸۴ هجری شمسی توسط حاج محمود بنا گذاشته شد و اکنون توسط نسل چهارم وی یعنی دانیال شفاعت و پدرش علی شفاعت اداره می شود و هر روز ظهر که می شود جای سوزن انداختن ندارد.

دانیال شفاعت می گوید: «بریانی حاج محمود توسط مرحوم حاج محمود شفاعت پایه گذاری شد و سپس فرزندش مرحوم علی شفاعت ادارۀ آن را ادامه داد و درحال حاضر هم توسط من و پدرم مهدی شفاعت اداره می شود. پدرم دانش آموخته مهندسی شیمی از دانشگاه شهید رجایی تهران است اما درنهایت شغل پدر و پدربزرگش را ادامه داده است و من هم به همین کار پرداختم.»

وی تاکید می کند: «بریانی به عنوان یکی از مهم ترین غذاهای سنتی اصفهان شناخته شده و تقریبا برای ایران هم نام آشنایی است؛ ضمن اینکه بسیاری از گردشگرانی که از دیگر کشورها به اصفهان می آیند این شهر را بدون خوردن بریانی ترک نمی کنند. این موضوع باید برای سایر غذاهای سنتی اصفهان هم اتفاق بیفتد که لازمۀ آن معرفی هرچه بیشتر آن هاست.»

به گزارش ایمنا، از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب ایران در هر یک از روستاها و شهرهای این مرز و بوم تنوع گسترده ای در زمینه خوراک دیده می شود تا جایی که این تنوع غذایی، ایران را در کنار چین و روم به عنوان یکی از سه کشور دارای مکتب غذا در دنیا معرفی کرده است، اما با این حال بسیاری از غذاهای سنتی کشورمان نه تنها در میان ایرانیان بلکه برای جوامع بین المللی نیز ناشناخته باقی مانده است. از آذربایجان غربی و آبگوشت ماست و آبگوشت کشک آن تا آذربایجان شرقی و کوفته تبریزی، آش اوماج، حلوای اوماج، قویماق و قایقاناق، از سوهان قم تا خورشت کنگر کدو، به آلو، و شیرینی های کلمپه و قاووت کرمان، از آش میوه، خورشت غوره بادمجان، آبگوشت کلم و آبگوشت سیب سیرغوره همدان تا کوفته هلو، رب پلوشیرازی، آش انار، کلم پلو و فالودۀ شیراز، از شیشلیک شاندیز خراسان رضوی و آش شلغم، خورشت ریواس و بلغور پلو، نان سمنو و نان زردی در خراسان جنوبی، بورانی کدو حلوایی و بورانی بادمجان کبابی، ماست دلالی و نازخاتون استان مازندران، کباب ترش گیلانی، شیش انداز، باقلاقاتوق، میرزاقاسمی و کوکوی خاویار ماهی استان گیلان، استان سمنان و ته چین و چرتمه پلو اش، چهارمحال و بختیاری با کباب بختیاری، کاچی و انواع لبنیاتش، خورشت خلال بادام، دنده کباب، سیب پلو و کوکوی پاغازه استان کرمانشاه و نان برنجی و کاک روغن کرمانشاه، آش دوغش، پلو قیسی و عسل سبلان استان اردبیل و بریان کباب، کنگرماست و کلانه استان کردستان و سمبوسه و فلافل، قلیه ماهی، پلو شوشتری و ماهی صبور و هریسه استان خوزستان، همه و همه نمونه هایی از بیشمار غذاهای سنتی این سرزمین پهناور است که با معرفی بیشتر آن ها باید به عنوان یکی از وزنه های سنگین و پرچاذبۀ در صنعت پردشگری ایران به جهانیان شناسانده شوند.

منبع:ایمنا

احیای یک تاریخ با شکوه

تاریخ صفویان را با گام نهادن در دروازه دولتخانه صفوی مرور می کنیم و آرام آرام به میدانی وارد می شویم که شهرۀ جهانیان است و هر ضلع آن با بنایی آذین شده که به هنر سپاهانیان جلوه ها یافته است و چشم ها حجره های اطراف آن را در جستجوی صنایع دستی این دیار دور می‌چرخد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، میدان نقش‌جهان در سال ۱۳۵۸ و با شکل کنونی خود در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسید و هر تغییری حتی با هدف احیای این میدان ابتدا باید در شورای میراث فرهنگی استان مصوب شده و به تایید شورای عالی میراث فرهنگی تهران برسد و بعد از آن نیز با ارسال به کمیته میراث جهانی یونسکو و تایید این کمیته، مجوز تغییرات صادر شود. یکی از مباحثی که برای احیای میدان نقش جهان مطرح است تبدیل دوبارۀ این میدان به فضایی برای چوگان و درواقع میدان چوگان است. چوگان نیز در دوازدهمین نشست سالانه کمیته میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در سال ۱۳۹۷ به نام ایران جهانی شد؛ دو میراث جهانی ایران یعنی میدان نقش جهان و بازی چوگان هر دو برخاسته از نصف جهان هستند و هر دو در تلفیقی شگرف نمود جهانی یافته اند… بازی چوگان در میدانی که نقش جهانش می خوانند… قدر مسلم احیای این دو که به تبدیل میدان نقش جهان به میدانگاهی برای چوگان می انجامد به تغییرات بسیاری در این میدان جهانی نیاز دارد که در این گزارش از دیدگاه احمد منتظر مدیر سابق اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان و مرتضی فرشته نژاد پیشکسوت مرمت و معماری بررسی شده است.

شناختن تاریخ لازمۀ پیش‌رو بودن است

احمد منتظر مدیر سابق اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان می گوید: «یک از مباحثی که درخصوص میدان نقش جهان وجود دارد تبدیل شدن و یا نشدن آن به میدان چوگان است، متاسفانه برخی معماران این شهر مطالعه نمی کنند و خود را آوانگارد نشان می دهند در حالی که آوانگارد بودن مشخصاتی دارد. کسی که می خواهد پیش‌رو باشد باید تاریخ خود را بشناسد تا بتواند موارد گوهرۀ تاریخ را از موارد غیر گوهره ای تشخیص دهد یعنی سنت خوب و بد را از هم تشخیص دهد چرا که باید با سنت گوهره ای رابطه برقرار کند و در این صورت بتواند آوانگارد باشد و فرهنگ و تحول نوگرایی ایجاد کند، اما بدون مطالعه نوگرا و آوانگارد می شوند و می گویند که مثلا حوض میدان نقش جهان تاریخی است و چرا می خواهید آن را صاف کنید!»

وی ادامه می دهد: «آنها از احیای حوض حرف می زنند درحالی که هدف ما احیای یک اثر صفوی است و حوض دوره رضاشاه در برابر این احیا ارزشی ندارد. مهم این است که یک اثر تاریخی مثل میدان ونیز ایتالیا به شکل اصلی خود بازگردد، میدان ونیز شکل اصلی خود را دارد اما مردم زمان در آن حضور دارند به طوری که کف آن را خط کشی کرده اند و چند روز در هفته به مرکز فروش تولیدات فرهنگی به توریست ها تبدیل می شود یعنی مردم روز در این میدان زندگی می کنند و این میدان کاملا احیا شده اما شکل آن به صورت اصلی خود یعنی همان میدان تاریخی ونیز است.»

میدان نقش جهان مرکز فرهنگی است نه تجاری

منتظر با بیان اینکه اصفهان موقعی مرکز چوگان دنیا بوده است و اکنون انگلیسی ها که خودشان مسابقات چوگان دنیا را رهبری کرده و اجرا می کنند موافق برگزاری چوگان در اصفهان هستند تصریح می کند: «اگر یک تیم خارجی مثل انگلیس به اصفهان بیاید فقط به اندازه بودجه کشور پول می آورد تا خرج اسب هایش کند، این مسابقات هم یک یا دو بار در سال برگزار می شود. وقتی همه قبول دارند میدان نقش جهان به میدان چوگان تبدیل شود چرا یک معمار بدون اطلاع باید مخالفت کند! مشکل ما اینجاست که همه در مورد مسائل فرهنگی صحبت کرده و مسائل فرهنگی را برای توجیه مسائل سیاسی خود بهانه می کنند.»

این پیشکسوت معماری و مرمت با بیان اینکه وقتی میدان چوگان برگردد بسیاری از عناصر آن نیز باز خواهد گشت، می افزاید: «الان اکثر مغازه های اطراف میدان نقش جهان به اغذیه فروشی و بستنی فروشی تبدیل شده اند درحالی که هدف اولی که از زمان مهندس شیرازی در مورد این میدان وجود داشت و در احیای سالها قبل در میدان نقش جهان انجام شد این بود که هنرمندان شاخص صنایع دستی اصفهان به این میدان بیایند و حتی این مغازه ها را هم به آنها واگذار کردند اما درد و بدبختی این است که هنرمندان شاخص مملکت همه فروختند و رفتند و گزفروشی شد اما نکته این است که حتی برندهای گزفروشی هم در میدان نیستند مثلا گز کرمانی یا مظفری و یا سایرین یک شعبه در میدان نقش جهان ندارد درحالی که اگر مغازه تجاری در میدان است باید شاخص باشد. جایگاه مشاغل غیرفرهنگی در طرح های جامع مراکز تجاری اصفهان مشخص شده است بروند و بسازند.»

وی با تاکید بر اینکه میدان و چهارباغ مرکز فرهنگی اصفهان است و نه مرکز تجاری می گوید: «مسئولین کمی باید قدرت نشان دهند تا هر کس در مغازه اش و در هر مکانی نتواند هر کاری بکند. چرا نمی توانند از وجود این همه گزفروشی و بستنی فروشی در میدان نقش جهان جلوگیری کنند. البته یکی از دلایل اصلی این موضوع نبودن گردشگر خارجی است گردشگر ما داخلی است و هزینه‌کرد آن پایین است و برای رونق گردشگری اصفهان ناکافی است.»

به میدان نقش جهان نگاهی دوباره می اندازیم… گرد این میدان بناهای باشکوه کاخ عالی قاپو، سر در بازار قیصریه، مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع عباسی بنا شده که هر یک از آن ها اثر معماری های فاخر و با شکوه دوره صفویان است؛ ضمن اینکه رژه قشون، بازی چوگان، برگزاری آئین ها و جشن ها و نمایش های مختلف در دوره شاه عباس اول و جانشینان او در میدان جهانی نقش جهان بر گزار می‌شد و یادگار آن دوران “دو دروازه سنگی چوگان” است که در میدان بر جای مانده است.

لزوم تغییرات اساسی برای احیای میدان نقش جهان

در این خصوص مرتضی فرشته نژاد پیشکسوت مرمت و معماری با بیان این که میدان نقش جهان در دوره صفویه میدان چوگان و میدان دفینه رفتن یعنی سان و رژه رفتن و محل قپق‌اندازی بوده است می گوید: «در زمان شاه‌عباس حوض در میدان وجود نداشت و نهری دور میدان بود که الان هم وجود دارد اما بدون آب است، ضمن اینکه کنار این نهر نیز ردیفی از درختان وجود داشت.»

وی ادامه می دهد: «اگر میدان نقش جهان به حالت اصلی خود یعنی دوره صفوی بازگردد باید حوض وسط میدان برداشته شده و برای تبدیل آن به میدان چوگان باید تغییرات اساسی دیگری هم در کف میدان انجام شود، ازجمله اینکه باید تمام فضای میدان حداقل از دروازه‌های سنگی چوگان به فاصله بین دو دروازه چوگان به‌طور کامل از آنچه وجود دارد پاک‌سازی شود ضمن اینکه نوع درختان موجود که اکنون در این میدان وجود دارد باید تغییر کرده و با درختانی که پیش از این وجود داشته جایگزین شوند.»

به گزارش ایمنا، حالا از میانۀ میدان، فاصلۀ دو دروازه سنگی چوگان را طی می کنیم و شکوه دوبارۀ این میدان جهانی را در حالی در ذهن تداعی می کنیم که بازی آغاز شده است و سواران بر اسب ها با چوب های چوگانی که در دست دارند گوی را به سمت دروازه ها می رانند… هیاهویی برپاست و صدای تشویق جمعیت اسب ها را نیز به وجد آورده است…

منبع:ایمنا

تخت فولاد مهم‌ترین کتابخانه سنگی ایران

قبرستان‌ها یکی از مهم‌ترین نقاط هر شهر هستند. دومین قبرستان مهم دنیای تشیع در شهر اصفهان است؛ جایی که محل آرام‌ گرفتن بزرگان زیادی از دوران گذشته چون میرفندرسکی، سرداراسعد، بانو امین، بابارکن‌الدین تا نام‌آوران عصر حاضر مانند حسین خرازی و هزاران شهید دوران دفاع مقدس است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مهم ترین قبرستان دیرینه در جنوب شرق اصفهان به وسعت ۷۵ هکتار جا خوش کرده است. قدمت تخت فولاد به قرن چهارم هجری برمی‌گردد و همین مسئله آن را تبدیل به مهمترین گورستان ایران و یکی از مهمترین قبرستان‌های جهان تشیع کرده است. تخت فولاد به دلیل اینکه محل آرام گرفتن بزرگان زیادی از دوران پیش از اسلام تا دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است از اهمیت زیادی برخودار است.

تخت فولاد از تکیه‌های مختلف تشکیل شده که هر کدام آن‌ها محل دفن افراد مختلفی هستند. تکیه‌ها گاهی مربوط به یک قومیت، گاهی هم مربوط به یک محله و حتی در بعضی مواقع مربوط به اقلیت‌های دینی می‌باشند. تخت فولاد اصفهان درواقع از کنار هم قرار گرفتن تکیه‌ها تشکیل شده، اما تعدادی از این تکایا در طول سالیان آسیب دیدند و یا دخل و تصرفی در آن‌ها صورت گرفته است.

تکیه میرفندرسکی

در شمال غربی تخت فولاد و کنار خیابان شیخ مفید یکی از مهمترین تکیه‌های تخت فولاد قرار دارد. تکیه‌ای که به دلیل معماری آن و افراد سرشناسی که در آن دفن هستند شهرت زیادی دارد. مقبره ابوالقاسم میرفندسکی دانشمند و حکیم بزرگ دوران صفوی در این تکیه قرار دارد که دلیل نامگذاری تکیه به این اسم نیز همین است.

در بیشتر تکیه‌های تخت فولاد اتاق‌هایی وجود دارد که در آن‌ها قبرهای خانوادگی قرار گرفته است. دور تا دور تکیه میر اتاق‌هایی است که هر کدام از آن‌ها تزئیناتی دارند. در اتاقی که کنار مقبره میرفندرسکی است گچبری‌ها و شعر نوشته‌هایی وجود دارد “روضه خلد برین خلوت درویشان است / مایه محتشمی خدمت درویشان است”

تخت-فولاد

مهمترین بخش تکیه میر قسمت بختیاری‌های آن است. بختیاری‌های مشهور بسیاری در این تکیه آرام‌ گرفته‌اند که مهمترین آن‌ها “سردار اسعد بختیاری” و خواهر ایشان بی “بی مریم بختیاری” است. سردار اسعد پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی خان برای احیای مشروطه از چهارمحال بختیاری برخاست و پس از فتح اصفهان برای حمایت مشروطه خواهان راهی تهران شد.

بی بی مریم نیز از سرآمدان زنان ایل بختیاری است. وی در وقایع جنگ جهانی اول وارد میدان شد. سردار بی بی مریم که فنون نظامی و لشگر کشی را از پدر و برادرانش آموخته بود یک هنگ ملی برای مبارزه با اشغالگران روس و انگلیس در جنگ جهانی اول تشکیل داد. این شیرزن بختیاری در قیام مشروطه تفنگ به دست گرفت و با قزاقان رضاشاه مبارزه کرد که به همین دلیل به او لقب “سردار” دادند.

قبور خانوادگی سردار اسعد در تکیه میرفندرسکی اصفهان قرار دارد. در اتاق‌های بختیاری تزئینات گچبری شیر و شکر دیده می‌شود. همچنین در ضلع غربی تکیه عباراتی با خط میرعماد حسینی یکی از خطاطان بزرگ عصر صفوی وجود دارد. این تکیه برای قوم بختیاری از اهمیت زیادی برخوردار است و همواره به عنوان مقصدی جذاب برای بازدید در تخت فولاد مطرح بوده است.

تکیه خوانساری‌ها، آرامگاه مردمی

این تکیه به دلیل وجود مقبره “آقا حسین خوانساری” دانشمند و فیلسوف مشهور عصر صفویه به نام خوانساری‌ها شناخته می‌شود. آقا حسین به دلیل کسب علم نزد استادانی چون میرفندرسکی، میرداماد و علامه محمدتقی مجلسی به “تلمیذ البشر” شهرت داشت. از منصب‌های مهم دوره صفویه “شیخ الاسلامی” است که این محقق خوانساری به درخواست شاه سلیمان صفوی، شیخ الاسلامی اصفهان را بر عهده گرفت. یکی از کارهایی که صاحب این منصب برعهده داشت قضاوت بود.

تخت-فولاد

آقا حسین خوانساری در دستگاه حکومتی شاه سلیمان جایگاه ویژه ای داشت به طوری که وقتی شاه سفر می رفت از وی می خواست که به جای او به اداره کارهای حکومتی بپردازد و ایشان هم قبول کرده بود. پس از مرگ این عالم او را در تخت فولاد به خاک سپردند و به دستور شاه سلیمان صفوی مقبره‌ بزرگی بر مزارش بنا کردند.

افغانها پس از به قدرت رسیدن در اصفهان سنگ قبر آقا حسین خوانساری را که سنگی بلند بود شکستند، اما پس از این اتفاق مردم بر سر مزار او و فرزندش سنگ مرمری اعلی گذاشتند و مزارش برای سالیان سال محلی برای تمسک مردم بود. تکیه خوانساری‌ها در خیابان سعادت آباد، خیابان خوانساری و در قسمت غربی تخت فولاد واقع شده است.

“تکیه بابارکن‌الدّین” نگین تخت فولاد

در جنوب تخت فولاد و در راستای خیابان آزادگان مقبره و تکیه بابارکن‌الدّین است. دوران حمله مغول به ایران را به عنوان یکی از تیره و تارترین دوران تاریخ این مرز و بوم می‌شناسیم، اما این رنگ تیره و تار برای اصفهانی شاید کمی روشن‌تر باشد چرا که تیغ برنده مغول‌ها در این شهر اثر خود را از دست داد. یکی از دلایلی که باعث شد تا مغولان قتل عامی که در ایران راه انداختند را در اصفهان ادامه ندهند، مسعود بن عبدالله بیضاوی معروف به بابا رکن الدین بود. زمانی که سپاه مغول به اصفهان رسید خواجه نصیرالدین طوسی هلاکوخان مغول را نزد مسعود بن عبدالله بیضاوی برد و واسطه تخفیف برای مردم اصفهان شد.

بابا رکن الدین در سال ۷۶۹ هجری قمری درگذشت و مقبره‌ای برای وی در تخت فولاد اصفهان بنا شد که بعدها در دوران صفویه و قاجار تزئینات مختلفی مانند کاشی‌کاری و خوشنویسی به مقبره اضافه شده است. این مقبره مانند بقعه “بابا قاسم”  گنبدی کلاه درویشی دارد که بر روی ساختمانی مکعبی بنا شده است که ساختمان آجرچین آن با کاشی‌های فیروزه‌ای نیز تزیین شده است. بنا سردری بلند و دو طبقه دارد و از نظر معماری می‌توان ویژگی‌های معماری دوران صفوی را در آن مشاهده کرد. از همین رو بسیاری ساخت این مقبره را به شاه عباس صفوی نسبت می‌دهند.

“تکیه بانو امین” یادگاری دیگری از ملک‌التجار

این تکیه متعلق به اواخر عصر قاجاریه است که بعد از درگذشت “سید محمدعلی امین التجار” از تجار معتبر اصفهان در سمت جنوبی تکیه خوانساری بر مزار وی بنا شد. خاندان امین از سلسله سادات خاتون آبادی تجار معتبر و خیر هستند همچنین دو بانوی دانشمند از این خاندان به درجه‌های علمی ممتاز رسیده‌اند. این تکیه محل دفن یکی از معدود بانوانی است که در جهان تشیع به درجه اجتهاد رسید.

تخت-فولاد

در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی حدود یک سال پس از دفن بانو مجتهده امین در این تکیه، بقعه ای بر مزارش بنا گردید. بقعه دارای معماری مدرن مبتنی بر اندیشه اسلامی است و نماد چادر زن مسلمان می باشد. “سید حبیب الله امین التجار” برادر بانو امین از تجار طراز اول و چهره های برجسته و از جمله سیاستمداران عصر مشروطه و پهلوی در شهر اصفهان است که کنار مزار خواهر خود به خاک سپرده شده است.

“تکیه شهدا” آرامگاه لاله‌های واژگون

در جنوبی‌ترین نقطه تخت فولاد تکیه‌ای قرار دارد که احداث آن در دوران ابتدایی شکل‌گیری تخت فولاد اتفاق افتاد، اما دفن شدگان در آن غالباً شهدایی هستند که پس از انقلاب اسلامی تا کنون در راه دفاع از وطن جان خود را از دست دادند. استان اصفهان در طول دفاع مقدس بیشترین شهید را برای دفاع از کشور تقدیم کرد و گلستان شهدای اصفهان با حدود هفت هزار و ۵۰۰ شهید دومین گلزار بزرگ شهداست.

در کنار قبور شهدا و بزرگمردان شهید همچون حسین خرازی، احمد کاظمی، جلال افشار، محمدرضا تورجی‌زاده و مصطفی ردانی‌پور  آرامگاه “یوشع نبی بنی اسرائیل” است. بر طبق نظر برخی تاریخ نگاران حضرت یوشع از کسانی بوده که توسط کوروش از اسارت بُختُنصر نجات یافته و به ایران کوچ نموده است.

قبرستان‌ها در دنیا مشهور به کتابخانه‌های سنگی هستند که در لابه‌لای آن درس‌هایی از تاریخ و مرگ وجود دارد. درس‌هایی که در هیچ کتابخانه دیگری نمی‌شود آموخت و آزمون آن فقط یکبار برای هر انسان اتفاق می‌افتد. تخت فولاد اصفهان با داشتن حدود ۱۰۰ هزار قبر از دوره‌های مختلف تاریخی و از افراد و اصناف متفاوت یکی از بهترین کتابخانه‌هایی است که می‌توان در آن درس‌های زیادی آموخت.

منبع:ایمنا

دروازه ناتمام اردشیر سوم

آوی باخنهایمر (پژوهشگر دوره هخامنشی) معتقد است: دروازه ناتمام اردشیر سوم اگر به اتمام می‌رسید، بزرگترین بنای تخت جمشید می‌شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آوی باخنهایمر (باستان‌شناس و ایرانشناس) این روزها چند پروژه درباره ایران باستان در دست دارد. یکی از این پروژه‌ها، مطالعه زبان‌شناسی فارسی باستان کتیبه بیستون است. کتیبه بیستون در نزدیکی کرمانشاه قرار دارد و حدود ۱۸۰ سال پیش عده‌ای از کارمندان شرکت کمپانی هند شرقی که به زبان فارسی و انگلیسی آشنا بودند، تلاش کردند و توانستند متن کتیبه بیستون را بخوانند اما از آن زمان تا امروز مطالعه دیگری روی متن کتیبه بیستون و خوانش دوباره آن انجام نشده است.

آوی باخنهایمر، نویسنده، محقق، استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج است که ریاست دفتر پژوهش‌های مؤسسه مطالعات تاریخ و جامعه ایران باستان را برعهده دارد.

او متولد تهران است. پدر او آلمانی و مادرش ایرانی است. نخستین مطالعات باستان‌شناسی در آرامگاه ناتمام داریوش سوم در تخت جمشید توسط وی انجام شد و این روزها نیز مشغول بررسی دروازه نیمه تمام اردشیر سوم در تخت جمشید است. جمع آوری نخستین فرهنگ لغات زبان هخامنشی فارسی باستان از دیگر فعالیت‌های اوست. ضمن آنکه تخصص او در زمینه تاریخ و باستان‌شناسی هخامنشی منجر به همکاری نزدیکش با موزه ملی ایران و سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو شده‌است.

استاد دانشگاه و باستان‌شناس دانشگاه کمبریج می‌گوید: هرچند آنها توانستند ترجمه خوبی ارائه دهند، اما اینکه آیا هر یک از علامت‌های میخی دقیقا چه آوایی دارد و اینکه آیا گرامر این زبان چگونه بوده، هنوز جای تحقیق و بررسی دارد. ضمن آ‌نکه طی این سال‌ها شاهد سایش و فرسایش کتیبه بیستون بودیم. می‌دانیم افرادی که برای نخستین بار کتیبه بیستون را مطالعه کردند با دوربین و از پایین آن را خواندند که به دلیل فاصله و زاویه‌دار بودن می‌توان تایید این خوانش را زیر سوال برد.

باستان‌شناس و ایرانشناس تصریح می‌کند: با زیر سوال رفتن این خوانش؛ ارایه ترجمه جدید یا ترجمه دقیق از کتیبه بیستون و مطالعه مشخصات اثر و فرسایش‌هایی که بر روی آن انجام شده، الزامی به نظر می‌رسد. در سال ۱۹۱۷ “وایسهوفر” هر سه کتیبه بیستون که به زبان‌های آکدی، ایلامی و فارسی باستان است را خوانش کرد و مطابقت داد. به غیر از آن عملا هیچ مطالعه تطبیقی و زبان‌شناسی بر روی این کتیبه‌ها انجام نداده‌ایم تا تفاوت معنایی بین کتیبه‌های اکدی، ایلامی و فارسی باستان را عنوان کنند. دراین میان، وایسهوفر فقط خوانش انجام داد و معنا نکرد. او تنها عنوان کرد در کتیبه ایلامی چه نوع آواهایی وجود دارد و با چه ترتیب‌هایی عنوان شده. هدف ما آن است که سوال‌هایی برای پژوهش‌ها طراحی کنیم تا بتوانیم به جواب‌های مناسب برسیم.

این باستان‌شناس ایرانی‌الاصل با اشاره به آنکه اکنون تصویربرداری ستون یکم کتیبه فارسی بیستون به اتمام رسیده، در ادامه می‌گوید: در حال خوانش علامت‌های آن هستیم. سعی ما بر آن است تا بتوانیم در آینده ترجمه‌ای خوب از آن ارائه دهیم.

باخنهایمر در پاسخ به این سوال که آیا تفاوت‌های مشخصی در مورد خوانش امروز با خوانش‌های گذشته از این کتیبه شاهد هستیم، می‌گوید: به اعتقاد من در برخی از جاها مشخص است افرادی که در گذشته بر روی این کتیبه کار کرده‌اند به صورت تقریبی و تخمینی درباره آنچه که خوانده‌اند نظر داده‌اند؛ امروز متوجه شده‌ایم که شاید بسیاری از این خوانش‌ها نادرست باشد، مخصوصا در نقاطی که شاهد فرسایش هستیم این امر هویداتر است. این فرسایش‌ها در نقاطی که آب در آن جریان داشت بیشتر نمود پیدا کرده. ضمن آنکه آب علاوه بر فرسایش سنگ می‌تواند لایه رسوبی روی آن درست کند و نوشته‌ها را بپوشاند. اگر بتوانیم از تصویربرداری استفاده کنیم که زیر لایه‌های رسوب را نشان دهد، می‌توانیم خوانش بهتری داشته باشیم. اکنون یک گروه آلمانی مشغول این کار است و دکتر هنکلمن؛ سرپرستی این گروه را برعهده دارد. سعی ما بر آن است یافته‌های خود را با آنچه آن گروه ارائه می‌دهد، تطبیق دهیم.

وی همچنین از تفاهم‌نامه‌ای خبر داد که قرار است بین دانشگاه کمبریج و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منعقد شود.

این پژوهشگر دوره هخامنشی با تاکید برآنکه خوانش ستون اول به پایان رسیده، درخصوص آنچه می‌توان از این خوانش برداشت کرد، می‌گوید: کاتبان به دستور داریوش اول پادشاه هخامنشی کتیبه بیستون را نوشته‌اند. متن کتیبه به داستانی اشاره دارد که چگونگی به قدرت رسیدن داریوش را نشان می‌دهد سپس به تلاش‌های داریوش در خصوص متحد نگاه داشتن امپراتوری هخامنشی می‌پردازد. اینکه او با چه روش‌هایی کار را انجام می‌داد و… تمام این کتیبه در قالب اول شخص نقش شده به این معنا که داریوش از زبان خود می‌گوید چنین کارهایی انجام داده است. به‌طور مثال: سواران خود را از رود دجله عبور دادم سپاه دشمن خود را شکست دادم و …

 

استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج ادامه می‌دهد: بخش ابتدایی ستون اول شجره‌نامه داریوش اول را نقل می‌کند و داریوش توضیح می‌دهد که چرا چنین حقی برای خود قائل است که بیاید و ایالت‌های مختلف را آرام کند. او توضیح می‌دهد همانطور که کوروش از نسل هخامنش بود من‌ هم از شاخه‌ای دیگر از نسل هخامنش هستم و می‌شود نهمین پادشاه خانواده هخامنشیان. سپس توضیح می‌دهد کوروش را پسری بود که وقتی پسرش بعد از مرگ کوروش به سلطنت رسید، این دو برادر به نام‌های بردیا و کمبوجیه برای سلطنت با یکدیگر رقابت کردند و … اینگونه شد که کشور در آشوب فرورفت و اهورامزدا مرا یاری داد تا کشور را آرام کنم. اینگونه به نظر می‌رسد که داریوش در کتیبه بیستون تاریخ را برای آیندگان نقل می‌کند و مانند یک مورخ عمل می‌کند.

باخنهایمر در ادامه از کشف کتبیه‌ای در قسمت بالایی کتیبه بیستون خبر داده و می‌گوید: یکی دیگر از اتفاقاتی که در بیستون رخ داد و تیم تحقیقاتی علاقمند است روی آن کار کند، این است که مطلع شدیم در قسمت بالایی صخره بیستون سمت راست کتیبه بیستون، کتیبه دیگری پیدا شده که بیش از کتیبه هخامنشی قدمت دارد. در آن بخش یک کتیبه ایلامی وجود دارد و متوجه شدیم احتمالا این کتیبه یک نسخه یا کپی اولیه برای کتیبه بیستون است که بعدها بعد از سنگ‌نگاری بیستون آن کتیبه را با سنگ سابیده‌اند. اکنون توانسته‌ایم نقوش ظریفی از آن را پیدا کنیم که نیاز دارد بتوانیم با پهباد تصویربرداری‌های لازم را انجام دهیم تا آن را بخوانیم این کتیبه در بالاترین نقطه کتیبه بیستون قرار دارد. احتمال می‌دهیم در دوره هخامنشیان بعد از آنکه کتیبه بزرگ نقش شد بر روی نوشته اولیه ساییده شد. شاید دلیل داشتن فضای بزرگ‌تر نقش کتیبه باشد.

مطالعه دروازه ناتمام اردشیر سوم در تخت جمشید از دیگر پروژه‌های باخنهایمر در ایران است. او در این خصوص نیز می‌گوید: دروازه نیمه تمام اردشیر سوم یکی از پروژه‌هایی است که مدتی است روی آن کار می‌کنیم. در دوره پایانی امپراتوری هخامنشیان به دلیل افول این امپراتوری و تهاجم اسکندر به پهنه ایران تعداد زیادی از پروژه‌هایی که در تخت جمشید در دست احداث بود ناتمام باقی می‌ماند از این‌رو مطالعه این پروژه‌ها از چند جهت می‌تواند برای ما حائز اهمیت باشد نخست آنکه متوجه می‌شویم پروژه‌ها در دوره هخامنشی از ابتدا چگونه طراحی و چگونه ساخته می‌شدند در واقع می‌توان در جریان روند ساخت پروژه‌ها در دوره هخامنشیان قرار می‌گرفت. از نظر سنگ‌شناسی نیز این تحقیقات به ما کمک می‌کند. همچنین می‌توانیم روش سنگ‌تراشان را مورد بررسی قرار دهیم. بین تحقیقاتی که ظرف ۲۰۰ سال گذشته در خصوص هخامنشیان انجام شده تاکید کمتری بر روی مطالعه پروژه ناتمام تخت جمشید صورت گرفت. البته نمی‌توان از کاهش جذابیت مطالعات بر روی بناهایی که در دوره‌های آخرین پادشاهان هخامنشی ساخته شده نیز چشم‌پوشی کرد.

این باستان‌شناس در ادامه می‌گوید: چند پروژه ناتمام در تخت جمشید وجود دارد یکی از آنها مقبره داریوش سوم است که در جنوب تخت جمشید قرار دارد. مطلع هستم یکی از مرمتگران مشهور ایران کار مرمت آن آرامگاه ناتمام را به پایان رسانده‌اند. دروازه ناتمام اردشیر سوم نیز یکی از این پروژه‌هاست که البته هیچ سند مشخصی نداریم که این دروازه را به اردشیر سوم نسبت دهد اما مطالعات تاریخی این احتمال را به ما نشان می‌دهد. از آنجا که پروژه‌های هخامنشی بلندمدت و بیش از ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند به نظر می‌رسد این پروژه از آن اردشیر سوم باشد.

استاد دانشگاه و باستان‌شناس استرالیایی دانشگاه کمبریج با بیان این مطلب که اکنون تصویربرداری هوایی و تصویربرداری از تک تک سنگ‌هایی که در دروازه اردشیر سوم استفاده شده، انجام و نقشه‌های آن تهیه شده طراحی‌ها انجام و مطالعات ساختاری صورت گرفته‌اند، تاکید می‌کند: متوجه شدیم بنا بود در این بخش گاو بالدار وجود داشته باشد که اندازه آن بسیار بزرگ‌تر از سایر بناهایی است که در تخت جمشید شاهد هستیم. حتی می‌توان گفت اگر این بنا تمام می‌شد بزرگترین بنای تخت جمشید نام می‌گرفت. می‌توان گفت دروازه ملل به لحاظ حجم و ارتفاع سه چهارم دروازه اردشیر سوم است.

به اعتقاد باخنهایمر، بررسی‌ها نشان داده است کارکرد این دورازه ناتمام آیینی بوده یعنی قرار بود برای مراسم‌هایی که برگزار می‌شد شرکت‌کنندگان از دروازه اردشیر سوم عبور کنند و به حیاط بزرگ حیاط تالار سرستون برسند. تمام این صحبت‌ها در حالی مطرح می‌شود که هنوز کارکرد کاخ ۳۲ ستون که در کنار دورازه ناتمام اردشیر سوم قرار دارد را نمی‌دانیم.

منبع:ایمنا

 

 

شهر ملی سفال در انتظار جایگاه واقعی خود

از سفال و سفالگری که سخن به میان می‌آید در ذهن‌ها نقش کاسه و کوزه حک می‌شود و دستان هنرمندی به خاطرمان می‌آید که با خاک و آب رنگ هنر گرفته و پاهایش چرخ سفالگری را می‌چرخاند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سفالگری یکی از کهن‌ترین هنرهای بشری است و در گذشته پیشه‌ای پررونق بوده است. شهرها و روستاهای فلات مرکزی ایران به واسطه موقعیت جغرافیایی و دسترسی به ماده اولیه مرغوب‌تر، بیشتر به این حرفه اشتغال داشتند، اما امروزه با رواج زندگی مدرن شهری و فاصله گرفتن از سنت‌ها، سفال بیشتر به ابزاری تزیینی تبدیل شده که در انواع مختلف، زینت بخش منازل و موزه‌ها و گالری‌ها است.

شهرستان شهرضا در استان اصفهان با ۳۰ کارگاه فعال سفال‌گری یکی از مراکز تولید سفال در کشور است که ۷۰ درصد از خاک زمین‌های آن برای ساخت سفال مناسب و به همین جهت موفق شد عنوان «شهر ملی سفال» را به خود اختصاص دهد. سفال این شهر سابقه ۷۰۰ ساله دارد که از دوران صفویه آغاز شده و تولید آن از خاک رس و خاک سفیدپخت (گل سنگ) انجام می‌شود. لعاب و رنگ آبی فیروزه‌ای سفال شهرضا مختص به خود بوده و آن هم از جهت سبز ـ آبی بودن آن که به صورت طبیعی ساخته می‌شود و پس از ترکیب انگوپ بر روی کایولن موجود روی سفال، این رنگ خاص به وجود می‌آید که آن را از سفال همدان جدا و برجسته می‌کند.

شهر-ملی-سفال

این انتخاب با توجه به ظرفیت گردشگری، پیشینه طولانی اشتغال به امر سفال و … در شهرضا، انتخاب صحیح و به جایی بود و قرار بر این بود که در سپهرآباد شهرضا اولین شهرک صنایع دستی کشور در مساحتی نزدیک ۱۰ هکتار به بهره برداری برسد، اما اکنون که نزدیک به سه سال از قول ها و قرار ها می‌گذرد، از آن همه شور و شوق تنها کسب نامی باقی مانده است.

مهدی سهیلی در گفت و گو با خبرنگارایمنا می‌گوید: تقریبا سه سال است که شهرضا شهرملی سفال شده ولی تاکنون هیچ اتفاقی نیافتاده حتی در لالجین همدان که شهر جهانی سفال است هیچ اتفاقی نیافتاده است.

این هنرمند سفالگر ادامه می‌دهد: شاید اسم ملی به صادرات کمک کند اما با شرایط موجود وضعیت صادرات زیر صفر است همچنین قرار بوده بازارچه صنایع دستی ساخته شود اما نشده و به فروش مستقیم سفال کمک نکرده است.

وی می‌افزاید: قبل از اینکه شهرضا شهرملی سفال شود بیمه بودیم اما بعد از اینکه شهرملی نام گرفت بیمه ما نیز قطع شد که تنها اتفاق مهم پس از ملی شدن شهرضا را می‌توان همین مسئله نام برد.

سهیلی با بیان اینکه مسئولان با ارقام و اسامی برای سرگرمی بازی می‌کنند تا هنرمندان را سرگرم کنند، می‌گوید: شرایطی که باید وجود داشته باشد تا شهری ملی یا جهانی شود در شهرضا وجود ندارد لالجین همدان که شهر جهانی است، نزدیک به هزار کارگاه، نمایشگاه و مغازه سفال و سفالگری؛ آزمایشگاه و دانشکده و هنرستان و اتحادیه دارد.

شهر-ملی-سفال

این هنرمند وجود واردات سفال از چین در بازار را مسئله‌ای عادی می‌داند و معتقد است که در بازار شهرضا سفال لاجین نیز دیده می‌شود همانگونه که در لاجین سفال شهرضا وجود دارد چرا که میان لالجین و شهرضا تبادل سفال وجود دارد.

سهیلی با اشاره به وضعیت معیشتی مردم، می‌گوید: با این شرایط اقتصادی مردم از سفال استقبال نمی‌کنند سال به سال روز به روز توان و خرید مردم درحال کم شدن است نه تنها سفال، بلکه صنایع دستی از سبد خانوار حذف می‌شود.

خانگرمز بهشت فراموش شده ایران

منطقه حفاظت شده خانگرمز در شهرستان تویسرکان از جمله مناطق بکر و زیبایی است که می‌تواند مقصد علاقمندان به گردشگری طبیعت باشد، منطقه‌ای چشم نواز که ۶ گونه از پستانداران، ۶۱ گونه از پرندگان، ۱۴ گونه از خزندگان و دو گونه از دوزیستان در آن زیست می‌کنند.

در جنوب کوه الوند و شهر همدان، شهری به نام تویسرکان قرار دارد که تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری آن  سبب شده یکی از مناطق مهم حفاظت شده کشور در این دیار قرار گیرد.

در شهرستان تویسرکان، ۶ گونه از رده پستانداران، ۶۱ گونه از رده پرندگان، ۱۴ گونه از رده خزندگان، و دو گونه از رده دوزیستان حضور دارند که از جمله آنها می‌توان به کل و بز، قوچ و میش، گرگ،روباه، شغال، کفتار، تشی ، خرگوش، سمور، رودک، خارپشت، حشره خوار و انواع موش صحرایی اشاره کرد.

از گونه‌های پرندگان عقاب طلایی، کبک، تیهو، دلیجه، زرده پر، کلاغ نوک سرخ، کبوتر، کمرکولی، زاغی، چکچک، سهره، سار، جغد، سبزقبا، سنگ چشم ، دم جنبانک و از گونه خزندگان نیز افعی، یله مار،سوسن مار،مار شلاقی، چلیبر، مار پلنگی و لاک پشت وانواع مارمولک‌ها در این منطقه مصفا و چشم نواز زیست می‌کنند.

در بخش گیاهان نیز در مجموع نزدیک به ۲۱۳ گونه گیاهی متعلق به ۱۶۴ جنس و ۴۵ خانواده با خواص و کاربردهای دارویی، صنعتی و عمومی در این منطقه شناسایی شده است که به شکل درختچه، بوته و علف دارای مصارف گوناگون نظیر خوراکی، دارویی و دامداری هستند.

از جمله گونه‌های درختی و درختچه‌ای این منطقه می‌توان به ارزژن، زرشک، زالزالک، انجیر وحشی، گردو، ارس، سیب وحشی، ون، کلخونگ، گلابی وحشی و انگور وحشی
و از گونه‌های بوته‌ای و علفی که دارای خواص دارویی هستند  نیز می‌توان به زعفران وحشی، بومادران، شیرخشت، شکر تیغال، پونه گل درشت، چند گونه افرا، چند گونه مریم گلی، آویشن و گل راعی اشاره کرد.

منطقه حفاظت شده خانگرمز:

این منطقه، تنها منطقه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست در شهرستان تویسرکان است. نام “خانگرمز” در فارسی دری به معنا و مفهوم “خان گسترده اهورامزدا” است موضوعی که نشان می‌دهد ایرانیان باستان تا چه اندازه به منابع طبیعی به عنوان مواهب الهی و غنا و برکت طبیعت بکر منطقه خانگرمز توجه داشته‌اند.

منطقه حفاظت شده خانگرمز با وسعت بیش از نه هزار و ۳۸۹ هکتار در فاصله ۳۰ کیلومتری غرب تویسرکان واقع شده است. این منطقه از سال ۱۳۶۳ به عنوان منطقه شکار ممنوع اعلام و در سال۱۳۸۰ نیزبه منطقه حفاظت شده ارتقاء سطح یافت.

در این منطقه حفاظت شده جانورانی مانند کل و بز، قوچ ومیش، گرگ، روباه، شغال، کفتار، خرگوش، سمور، گورکن، تشی، رودک، خارپشت، حشره خوار و انواع موش‌ها، عقاب طلایی، کبک، تیهو، دلی جه، کلاغ نوک سرخ، کبوتر، کمر کولی، زاغی، چک‌چک، سهره، سار، جغد، سبز قبا، سنگ چشم، دم جنبانک و زرده پر زیست می‌کنند.

کوه خانگرمز در میان ۱۶ روستا احاطه شده است که از شمال به روستاهای قلقل، گنبله، بهارآب، ترمیانک، هوش و از شرق به روستاهای حاجی آباد، سوتلق، قلی لاله بالا و از  غرب به روستاهای مین آباد، تقی آباد، سازیان، کنجوران سفلی و از طرف جنوب به روستاهای کنجوران علیا و وسطی، قلی لاله پایین و لاشجرد محدود می‌شود.

مردم روستای‌های پیرامون این منطقه عمدتا کشاورز و دامدار بوده و بخش اصلی باغبانی آنان را کشت گردو تشکیل می‌دهد. این منطقه به دلیل برخورداری از اکوسیستم کوهستانی و دیدنی با گونه‌های جانوری غنی و زیبا، از مناطق مهم گردشگری استان همدان است.

منبع:تسنیم

blank

blank

 

سیزدهمین گردهمایی راهنمایان گردشگری

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گلستان گفت: سیزدهمین گردهمایی راهنمایان گردشگری کشور اسفندماه امسال به میزبانی استان گلستان برگزار می‌شود.

 احمد تجری عصر امروز در جمع خبرنگاران اظهارداشت: اسفندماه امسال سیزدهمین گردهمایی راهنمایان گردشگری کشور در استان گلستان برگزار می‌شود.

وی گفت: با توجه به جامعیتی که این همایش دارد و حضور همه تورگردان‌های کشور، این فرصت خوبی برای معرفی ظرفیت‌های گردشگری استان است.

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با اشاره به شروع پیمایش جاذبه‌های گردشگری استان گفت: این پیمایش در ۴۰۰ کیلومتر و در ۱۴ شهرستان انجام می‌شود و مشعل این همایش نیز به ۸۰ جاذبه تاریخی و گردشگری استان حمل خواهدشد.

وی افزود: در روز افتتاحیه این گردهمایی مشعل اصلی روشن می‌شود؛ هدف از این کار معرفی ظرفیت‌های گردشگری استان به گردشگران داخلی و خارجی است.

تجری ادامه داد: برخی از آثار تاریخی، طبیعی و میراث معنوی استان از جمله برج قابوس، جنگل‌های هیرکانی، دوتار و کمانچه قوم ترکمن ثبت جهانی شده است که باید از ظرفیت‌ آنها برای معرفی استان بهره گرفت.

وی بیان داشت: در گلستان حدود ۸۰ راهنمای گردشگری داریم که در قالب ۸ کمیته از ظرفیت آنان برای برگزاری این گردهمایی استفاده می‌شود.

منبع:تسنیم