آبشار نمکی پتاس _اولین آبشار نمکی جهان

آبشار نمکی پتاس، در نزدیکی خور و بیابانک قرار گرفته و یکی از جاذبه های طبیعی به شدت زیبای ایران است که شاید آنچنان که باید تا به حال معرفی نشده است که ما قصد داریم شما را با این مکان دیدنی آشنا کنیم.

آبشار نمکی پتاس کجاست؟

آبشار نمکی پتاس با ارتفاع ۲۵ متر در شمال مجتمع معدنی پتاس در ۴۰ کیلومتری شرق شهرستان خور و بیابانک (شهرستان خور و بیابانک که در ۲۹۰ کیلومتری شرق اصفهان واقع شده است) و در دهکده نمکی توریستی پتاس واقع شده است. آبشار نمکی پتاس در فاصله ای بسیار نزدیک به یکی از معروف ترین جاذبه های طبیعی ایران یعنی کویر مصر قرار گرفته است. این آبشار اولین آبشار نمکی جهان محسوب می‌شود

ارتفاع آبشار نمکی پتاس، ۲۵ متر است و در شمال مجتمع معدنی پتاس در استان اصفهان قرار گرفته است. نورپردازی آبشار در هنگام شب و تصویری از امتداد نورانی آن باعث می شود که زیبایی‌های بصری این آبشار بیش از پیش به چشم هر بیننده‌ای جلوه‌گری کند.

آبشار نمکی پتاس

بهترین زمان سفر به آبشار نمکی پتاس:

بهترین زمان برای سفر آبشار نمکی پتاس، فصل پاییز و مخصوصا زمستان است.

بعد از دیدن آبشار پتاس، شب در کجا بمانیم؟

در اطراف این آبشار، یک دهکده توریستی و تفریحی در ۴۰ کیلومتری آن و با فاصله از دو شهر خور و بیابانک شکل گرفته که موجبات آرامش و رفاه کسانی که به این منطقه زیبا سفر می کنند را فراهم می آورد. در این دهکده بسیاری از چیزهایی که می بینید سفید و درخشان است. از سوئیت ها گرفته تا طراحی داخلی بسیاری از رستوران ها و کافی شاپ ها، که یادآور درخشانی از نمک است.

آبشار نمکی پتاس

جاذبه‌های گردشگری اطراف آبشار پتاس:
دریاچه نمک خور:

دریاچه نمک خور، از مهم‌ترین دریاچه‌های نمکی ایران به حساب می‌آید. دریاچه نمک خور، یکی از بزرگ‌ترین منابع استخراج پتاس در جهان است.

روستای عروسان:

یکی از زیباترین نخلستان‌های روستا‌های ناحیه خور و بیابانک می باشد.  این روستا دارای چشم‌انداز فوق‌العاده زیبایی است. روستا به دلیل داشتن دشت‌های شنی روان و گسترده و آسمانی در دل کویر با غروبی نارنجی رنگ و شبی با ستارگانی درخشان و سکوت بی‌نظیری که در آن وجود دارد، آرامشی بی‌بدیل دارد.

کویر مصر
کویر مصر:

کویر مصر در مرز دریاچه‌ی نمک خور، یکی از جاذبه‌های دیدنی این منطقه محسوب می‌شود. کویر مصر تا اندازه ای زیبا هست که بتوان راحت روزها را در آن گذراند و باز هم تشنه ی زیبایی هایش ماند. تپه های ماسه ای زرد رنگ و رمل ها، دیدنی ترین بخش کویر مصر است.

روستای-گرمه

روستای گرمه:

روستای گرمه، روستای زیبا و دیدنی، جاذبه‌های بی‌شماری دارد که باعث شده جهانگردان فراوانی از اکثر مناطق جهان برای دیدن این جاذبه‌ها به گرمه روی آورند. گرمه، قدمت چندین هزار ساله دارد.

مرتبط:

خور و بیابانک،رقص خورشید روی شن

پیدا کردن آب در بیابان و کویر

شفشئون ،شهری آبی در کشوری بیابانی

حمام خان _تلألویی از طرح و نگار قاجاری

همیشه دیدن بناها و معماری‌های قدیمی و حضور یافتن در مکانی تاریخی مربوط به دورانی بس دور که نسل ما در آن غایب بوده‌است، با حس و حالی بسیار ناب همراه است، حس و حالی که بوی ناب قدیم را می‌دهد.

در این گزارش قصد داریم به دل سال‌های ۱۲۲۰هجری قمری سفری داشته باشیم، سفری به زمان حاکمیت امان‌الله خان اردلان و دوره قاجار…

برای رسیدن به این مکان تاریخی وارد بازار سرپوشیده شهر می‌شوم جایی که خود آمیخته با معماری اصفهانی است و یکی از مکان‌های گردشگری شهر محسوب می‌شود، از میانه کسبه بازار که حال ماسک‌های بی‌روح این روزهای کرونایی چهره خسته آن‌ها را در خود غرق کرده است می‌گذرم، به مسجد داروغه می‌رسم جایی که این بنای تاریخی در آن قرار گرفته است.

پس از طی کردن چند پله به پایین وارد این بنای باشکوه می‌شوم، اینجا حمام خان است در همان بدو ورود با هجومی از طرح‌ها و نقش‌ها و سنگ نبشته‌ها روبه‌رو می‌شوم که روایتی است از ذوق و سلیقه دستان هنرمند معماران آن زمان!

با ورودم به حمام خان و دیدن این بنای زیبا، تصویری از حال و هوای حمام در آن روزگاران در ذهنم مجسم می‌شود و صدای آواز فولکلوری قدیمی از زمان‌هایی بس دور به گوش می‌رسد که مردان در دورهمی‌هایشان در حمام زیر لب زمزمه می‌کردند.

خود نزدیکی حمام به بازار کسبه شهر راوی حکایتی است از زمان‌های قدیمی که کسبه بازار و مردان محله خسته از یک روز کاری یکی پس از دیگری به سمت حمام راه می‌افتادند تا آبی به تن بدهند و گرد خستگی روزی که در گذار بود را از تن بتکانند.

این بنا یکی از بناهای بی‌نظیر و باشکوه شهر زیبای سنندج است که سنگ نبشته آن راوی حکایت دورانی است که «امان‌الله خان اردلان» والی کردستان و اتمام ساخت این بنا در سال ۱۲۲۰ هجری قمری بوده است.

غیرممکن است به این حمام سری بزنید و از دیدن آن همه زیبایی و نقش و نقوش قدیمی به کار رفته در این بنا به وجد نیایید.

حمام خان

معماری

حمام خان به سبک حمام‌های دیگر ایرانی طراحی و ساخته شده و دارای بخش‌های مختلفی ازجمله سردر ورودی، هشتی، سربینه (حمام سرد)، میان در، بینه (حمام گرم)، خزینه، خلوتی، سرویس‌های بهداشتی، آب انبار اضافی و تون است.

به هنگام بازدید از دو سکوی حمام خان، دو آب نمای زیبا را خواهید دید که گویا در زمان سلطنت امین التجار پُر شده و دوباره مرمت و بازسازی شده‌اند.

در کنار همه این‌ها استفاده از فضاهای کفش کن در زیر سکوها هم قابل توجه است؛ به طور کلی حمام در بخش سرد دارای سه آب نما و در بخش حمام گرم دو آب نما و در هر یک از خلوتی‌ها آب نمایی در کف آن تعبیه شده است.

کف حمام سنگ مرمر است و آزاره و درپوش حمام سرد سنگ تیشه‌ای منطقه است هرچند که به طور دقیق کف سکوهای حمام از ترکیب حمام سرد مشخص نبود ولی برای همخوانی از سنگ تیشه‌ای استفاده شده است.

سقف تمام فضاهای حمام از ترکیب طاق و گنبد است که در استحکام و ایستایی ساختمان بسیار مؤثر بوده است و مصالح مورد استفاده نیز بیشتر از سنگ و آجر و آهک به صورت بسیار گسترده است و ملات آبی در این ساختمان نقش اول را داشته است.

حمام خان

تزئینات

ویژگی بارز دیگر این ساختمان تزئینات پرکار آهکبری با نقش و نگار متنوع و کاشیکاری هفت رنگ با موضوع‌های متنوع است.

تمام سطح داخلی فضاهای حمام سرد (سربینه) و حمام گرم، خلوتی‌ها و حتی خزینه با نقوش مختلف آهکبری شده است؛ آهکبری‌های این حمام بسیار پرکار است و در آن از نقوش گل و گیاه، هندسی، نقش‌های حیوانی و انسانی و ترکیب انسانی و پرندگان استفاده شده است. نقش پرندگان به صورت جفت (نر و ماده) و استفاده در سطح گسترده از نقش شیر و طاووس که طاووس‌های آهکبری شده در نوع خود کم نظیر هستند در حمام‌های گرم و سرد در دو طرف به طور قرینه استفاده شده که در دو طرف سردر ورودی قرار گرفته‌اند.

در اضلاع دیگر نیز نقش‌های اسلیمی، گل و بته، گل و بلبل در کناربندی‌های سقف گنبدها در هم آمیخته‌اند. از فرم‌های هندسی در حاشیه نقش‌ها و طرح‌های اسلیمی استفاده شایانی شده است. در سقف گنبد سربینه از ترکیب چهار طاووس به طرز قابل توجهی بهره برده شده و نقش‌های متعدد دیگری که با موضوع‌های مختلف ترکیب انسان و پرنده که در دوره قاجاریه مرسوم بود و با شکل و فرم و صورت قاجاری است به صورت متنوع استفاده شده است.

کاشی‌کاری در نقش‌های آهکبری زینت بخش حمام سرد است. بر روی تمام پایه‌ها و همچنین ازاره دیوار سکوهای این بخش از کاشی‌کاری هفت رنگ با طرح‌های اسلیمی بر روی پایه و روی دیوارها طرح شکار و نبرد شیر و اژدها کار شده است.

هرچند مقداری از کاشی‌کاری تخریب شده است ولی بخش‌های قابل توجهی از آنها باقی‌مانده است. البته در کاشی‌کاری‌ها از طرح شکار و نبرد شیر و اژدها، طرح‌های گل و برگ و بلبل مرسوم قاجاری و گل‌هایی به سبک و فرم طبیعی به صورت قرینه در قسمت‌هایی از ازاره دیوار سکو استفاده شده است.

به طور کلی کاشی‌کاری حمام خان در نوع خود قابل توجه و حتی کم نظیر است زیرا نقش کاشیکاری مسجد، مدرسه دارالاحسان، نقوش و طرح‌های متفاوتی دارد و در اینجا استادکاران با توجه به وضع فکری و همچنین نیازهای فضای حمام درشیان خان (والی) از طرح‌های دیگری استفاده کرده‌اند.

حمام خان یزد

مرتبط:

سفری به کویر کاراکال یزد

گشتی در خاک شاهدیه یزد

آشنایی با قلعه سریزد

دره بوان ممسنی کجاست؟

دره بوان یا تنگ بوان که به زبان محلی تنگ بون گفته میشود در استان فارس و شهرستان نورآباد ممسنی در مسیر جاده ممسنی به سپیدان واقع شده است. این منطقه بعلت پرباران بودن، داری آبشار ها و چشمه ساران آب شیرین زیادی در بهار و تابستان است. در زمستان و پاییز نیز این منطقه بسیار زیبا و دیدنی است.

این منطقه در بهار و تابستان میزبان گردشگران از استانهای فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است که بعلت موقعیت مکانی مناسب این گردشگاه و دسترسی این استانها به این منطقه میباشد.

حوزه آبخيز وسيع و منطقه جنگلي پر باران بالادست تنگه بوان، موجب فراواني آب شيرين و گواراي منطقه بوان شده و آبشارها و چشمه های زیادی در این منطقه جاری هستند، به طوري كه در طول سال “به ويژه در فصل بهار” از روي اغلب ديواره هاي صخره اي تنگه، آبشارهاي زيبا سرازير میشوند. از چشمه های معروف آن ممبلو و از بزرگترین آبشار آن میتوان پولکی را نامبرد که پنجمین آبشار کشوراست. این منطقه پر آب، از زمان های قدیم محل ییلاقی طوایفی از عشایر ممسنی بوده که به باغداری و دامداری می پرداخته اند.

بوان ممسنی

درختان گردوي تنومند باغ هاي اين منطقه، عمري طولاني دارند. بعضي از اين درختان تا شعاع ده الی پانزده متري از ورود نور آفتاب به زير درختان جلوگيري مي كنند. باغ‌ های گردو و انار این منطقه، علاوه بر زیبایی چشم نواز و آرامش بخش ساکنین و مسافران، سالانه مقادیر قابل توجهی محصولات کشاورزی را به بازار عرضه میکنند.

اختلاف درجه حرارت تنگه بوان با شهر نورآباد در روزهاي گرم تابستان، گاه به بيش از ده درجه سانتي گراد مي رسد و دمای آن به طور متوسط ۱۰ درجه از نورآباد خنک تر است.. منطقه نورآباد ممسنی از مناطق گرمسیر محسوب می شود و میانگین درجه حرارت آن در تابستان در حدود ۳۰ درجه سانتی گراد بالای صفر است. با این وجود تنگه بوان با دمای حدود ۲۰ درجه سانتی گراد از توانمندی گردشگری قابل توجهی در جذب گردشگر برخوردار است. از دیگر مزایای این منطقه راه ارتباطی آسفالته آن است.

بوان ممسنی

موقعیت مکانی:
بوان در جنوب شرقی شهرستان نورآباد ممسنی در حاشیه جاده فرعی نورآباد به جاده اصلی شیراز-اردکان واقع شده است.
این گردشگاه به علت نزدیکی به جاده اصلی، در محور چهار استان فارس، بوشهر، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته و امکان دسترسی ساکنان شهرهای پر جمعیت این استان ها را در فاصله زمانی مناسب فراهم آورده است.
فاصله تنگ بوان تا شهر نورآباد با ماشین حدود ۱۰ دقیقه میباشد.

مرتبط:

آشنایی با مسجد جامع کبیر در نیریز فارس

دشت ارژن _طبیعتی بکر در فارس

سفرنامه ی غار های عجیب فارس

گنبد نمکی جاشک دشتی

گنبد نمکی جاشک  که در ۱۴۴ کیلومتری جنوب شرقی مرکز استان بوشهر قرار دارد، یکی از بزرگترین و زیباترین گنبد نمکی ایران و خاورمیانه به شمار می آید.در محدوده ظهور این گنبد می‌توان انواع پدیده‌های فرسایشی و انحلالی مربوط به نمک و اشکال مورفولوژیک زیبا را مشاهده کرد.
کوه نمکی و غارهای موجود در این کوهستان همگی از بلورهای فوق‌العاده عجیب و غریب نمک و بی‌نظیر در ایران و حتی کویر است.
این کوه ناشناخته و کاملا بکر است از این رو باید ضمن مراقبت و مواظبت از بلورها و غارها، تبلیغ برای بازدید و گسترش توریسم اقدام لازم انجام شده و از آلوده شدن منطقه توسط بازدید‌کنندگان جلوگیری شود که همانند دیگر مناطق گردشگری کشور به یک زباله دان تبدیل نشود.

گنبد نمکی جاشک دشتی

جلوه های ویژه گنبد نمکی

گنبدهای نمکی در سطح وسیعی از ارتفاعات زاگرس و ایران مرکزی تشکیل شده است بطوریکه قریب به ۱۱۴ گنبد نمکی در نواحی جنوب ایران بویژه در استان‌های هرمزگان و بوشهر دیده می‌شود.

پدیده‌های زیبای گنبد نمکی جاشک (دشتی) عبارتند از:
۱-رنگ سفید نمکهای طعام گنبد به منطقه جلوه‌ای زیبا بخشیده‌است به نحوی که از جاده کنگان – بوشهر به صورت یک کوه برفی زیبائی در بخش شرقی دشت برهنه ظاهر شده‌است.
۲-یخچالهای نمکی از جمله پدیده‌های زیبای این گنبد نمکی جاشک یا دشتی به شمار می‌رود و در ناحیه شمال غربی گنبد به وضوح دیده می‌شود این یخچالها که حاصل حرکت ثقلی توده‌های نمکی در جهت شیب زمین است در حاشیه کناره گنبد تشکیل می‌گردد و به دلیل مشابهت آن با یخچالهای یخی بدین نام شهرت یافته‌است.
۳- آبشارهای زیبای نمکی یکی دیگر از ویژگیهای گردشگری این گنبد نمکی است. این آبشارها که مسیر طبیعی جریان آب گنبد بوده‌است در فصول کم آبی به واسطه تبخیر کامل آب بلورهای زیبای نمکی ضخیمی در جهت جریان و بویژه در مسیر آبشارها ایجاد شده‌است و منظره تماشائی آبشار نمکی را ایجاد نموده‌است. این پدیده در اواسط بهار تا تابستان و پائیز دیده می‌شود.
۴- غارهای نمکی یکی دیگر از جلوه‌های تماشائی این گنبد نمکی است. این غارها که بر اثر انحلال رسوبات نمکی ایجاد می‌شوند در جای‌جای گنبد دیده می‌شود. در بخش‌های داخلی این غارها بلورهای نمک به صورت استالاگمیت و استالاکتیت جلوه‌ای دیدنی به غارها بخشیده‌است.
۵- فرسایش آبی ایجاد شده بر نمکهای گنبد آثار زیبا و تماشائی را بر پهنه گنبد ایجاد نموده‌است. این آثار به صورت فرسایش پنجه‌ای یکی از آثار زیبای ژئو مورفولوژیکی را ایجاد نموده‌است.
۶-تخت دیو یکی از زیباترین پدیده‌های زیبای فرسایشی این گنبد نمکی است که به دلیل اختلاف در میزان فرسایش پذیری سنگها به صورت ستونهایی در میان نمکهای گنبد ظاهر شده‌اند.
۷- بلورهای نمک و بسیاری کانیهای غیرسیلیکاته نظیر پیریت و فلورین با تنوع رنگ و جلای فلزی و غیرفلزی آنان خیره کننده است. گنبد نمکی میزبان کانیها و بلورهای فراوانی است که در پهنه گنبد گسترده‌اند.
۸- تنوع رنگ نمکهای صنعتی گنبد شگفت‌انگیز است. رنگهای متنوع قرمز، قهوه‌ای، سفید، زرد، سیاه و نارنجی نمکها یکی از ویژگی گنبد نمکی جاشک (دشتی) است.

نمک‌های سازنده این گنبد مربوط به سری هرمز بوده که به دلیل چگالی کم نمک نسبت به سنگ‌های پیرامونی و وجود گسل کازرون-قطر و لرزش‌های مکرر ناشی از آن، در اواخر دوره پرکامبرین و اوایل پالئوزوئیک تشکیل شده است. در حالی که این گنبد نمکی در حال بالا آمدن است، عوامل فرسایشی به‌تدریج از ارتفاع آن می‌کاهند.

گنبد نمکی جاشک دشتی

ویژگیها:

این گنبد یا کوه نمکی در دل کوه جاشک با ۱۲ کیلومتر درازا و ۴٫۵ کیلومتر پهنا دارد. وسعت گنبد در حدود ۳۶۶۶ هکتار بوده و ارتفاع قلهٔ آن ۱۳۵۰ متر از سطح دریا می‌باشد.

موقعیت خاص گنبد نمکی جاشک (دشتی) که باعث شوری آب رودخانه مند گشته‌است شاید تنها عامل زیان‌رسان به منطقه باشد زیرا رودخانه تا قبل از روستای باغان شیرین و قابل شرب و استفاده کشاورزی می‌باشد. اما پس از عبور از کنار گنبد و دور زدن آن آب رودخانه با درصد زیادی شوری همراه می‌شود که نشان از فعالیت زیاد گنبد و روان بودن آب آن تا بستر رودخانه مند می‌باشد و در فصل پر بارش آب رودخانه سطح دشت‌های چغاپور و دشتی را فراگرفته و به‌علت تبخیر زیاد نمک بر روی سطح خاک باقی‌مانده و باعث شوری زمین‌های منطقه می‌گردد.

گنبد نمکی جاشک دشتی

پوشش گیاهی و جانوری منطقه

اين منطقه کوهستاني بوده و به علت شرايط خاص توپوگرافي و اقليمي فاقد هرگونه چشمه‌هاي آب شيرين، آبشخور و چاه است و تنها غارهاي نمکي و چشمه‌هاي نمکي به تعداد فراوان وجود دارد. کوه نمک جاشک در محدوده درويشي ‌رودخانه‌مند قرار گرفته است. بخش‌هايي از گنبد نمکي کاکي که داراي نمک است فاقد هر گونه پوشش گياهي است اما بيشتر لايه‌هاي سازنده آن آهکي است که از ميان کوه نمک سربرآورده و از پوشش گياهي بسيار خوبي برخوردار است و در دامنه هاي کوه نيز گياهان مقاوم به شوري مشاهده مي‌شود. در کل پوشش گياهي منطقه شامل گون، گيشدار و قيچ است که در فصل زمستان و بهار انواع گياهان يک‌ساله سطح زمين را مي‌پوشاند و زيبايي خاصي به آن مي‌بخشد. همچنين در دره‌هايي که از نمک‌زارهاي نمکي در امان مانده‌اند، درختچه‌هاي کنار و اشک به وفور ديده مي‌شود.
از نظر حیات وحش جانوری منطقه در حد متوسط می باشد. در گذشته شامل کل وبز، قوچ و میش و آهو بوده که امروزه تنها کل و بز، روباه، شغال وکفتارو پرندگانی نظیر باقرقره، کبک، تیهو، زنبورخورها، پرستوها، بادخورک، گنجشک ها و سهره ها می باشد، همچنین تنوع خزندگان در این کوه بالا است .

اثر طبیعی ملی (سازمان حفاظت محیط زیست)

کوه نمک جاشک یا گنبد نمکی جاشک (دشتی) یکی از بزرگ‌ترین و فعالترین و زیباترین گنبدهای نمکی ایران و خاورمیانه و از جاذبه‌های طبیعی استان بوشهر به عنوان اثر طبیعی ملی فسیلی از مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست در بهمن سال ۱۳۸۶[۲] به ثبت رسید که اکنون در اختیار محیط زیست قرار گرفته که محیط بانی نیمه‌ساخته شده آن در نزدیکی روستای جاشک از توابع دهستان آبدان شهرستان دیر در آینده نزدیک تکمیل و فعال می‌شود. مهمترین خصوصیات بارز و متفاوت کوه نمکی جاشک به نوع نمکهای این کوه نمکی، گنبدها و غارهای منحصربه‌فرد، آبشارها، بلورها و… می‌توان اشاره داشت.
اثر طبیعی (سازمان میراث فرهنگی)

گنبد نمکی جاشک همچنین هشتاد و هشتمین اثر طبیعی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.

گنبد نمکی جاشک دشتی

موقعیت جغرافیایی و مسیر دسترسی

گنبد نمکی جاشک (دشتی) در بخش بردخون و بخش کاکی و حدفاصل دو شهرستان متبوعشان دیر و دشتی در استان بوشهر (در فاصله ۱۴۴ کیلومتری جنوب شرق بندر بوشهر) قرار دارد. این گنبد شمال روستای جاشک در شهرستان دیر (در فاصله ۶۰ کیلومتری شهر دیّر و ۲۴ کیلومتری شهر بردخون) و شرق روستای گنخک در شهرستان دشتی (در فاصله ۵۵ کیلومتری شهر خورموج و ۱۵ کیلومتری شهر کاکی) قرار دارد.

این گنبد نمکی در دل کوه جاشک چیزی مانده به انتهای شمالی آن جا خوش کرده و مرتفع‌ترین قسمت کوه را تشکیل می‌دهد. طول آن شمال شرقی به جنوب غربی می‌باشد. جنوب آن روستای جاشک (شهرستان دیر)، غرب آن روستای گنخک، شرق آن روستای کردلان و شمال‌شرقی آن روستای درویشی (شهرستان دشتی) قرار دارد.

دسترسی به سمت غرب گنبد نمکی با اتصال به جاده بوشهر – بندرعباس حدفاصل روستای جاشک (دیر) – گنخک (دشتی) که بوسیله جاده خاکی معدن قدیمی سنگ نمک که در منطقه فعالیت می‌کرده‌است حاصل می‌شود و در ابتدای این جاده محیط بانی آن احداث گردیده است. راه دسترسی به سمت شرق گنبد بعد از پل روستای کردلان (دشتی) از طریق جادهٔ خاکی است که به کوهپایه‌های گنبد نمکی منتهی می‌شود.

مرتبط:

عمارت كوتی _قدیمی ترین کنسولگری بوشهر

جزیره شیف بوشهر

سوغاتی های بوشهر

دره ی آکواریوم _ جاذبه ی دیدنی کاسه رود داراب

کاسه رود در فاصله ۸۰ کیلومتری جنوب شرقی داراب، در دل کوههای سر به فلک کشیده و چشمه های جاری قرار گرفته که با گذشتن از بستر چهار کیلومتری مسیر خود به زیباترین پل هوایی کشور می رسد. این پل که دارای چهار دهانه ۳۵ متری و ارتفاع ۸۴ متر است به صورت قوسی بین دو تونل به طول های ۳۵۸ متر و ۲۷۸ متر ساخته شده، جنس آن از بتون بوده و روی آن پلاستیک فشرده نیز بکار رفته است. هنگامی که از پل مرتفع کنار این دره به آن می نگرید هرگز گمان نمی برید که مهد شگفتی های فراوان باشد.

کاسه رود

کاسه رود غنی و پر آب، با چشمه های بالا دست ترکیب می گردد و بخشی از اراضی دشت حاصل خیز منطقه را سیراب می کند که به این دو چشمه نریون و ماریون یا چسته و بلیون نیز می گویند. چشمه پنجعلی نیز که نیزار های درهم پیچیده آن را در برگرفته اند از دیگر جاذبه های کاسه رود است و تک درخت نخل پنجعلی که داغ آتش بر پیکر دارد، همچنان پابرجا و استوار است.

کاسه رود گاه با سقوط از آبشارهای بلند می غرد و گاه در جوی های کم شیب جریان می یابد. آب شیرین و گوارا و خنک کاسه رود خزه های سبز و چسبیده به سنگ را سیراب می کند و به کام پرسیاوشان آویزان از سنگ ها خوش می آید. نیزار های پر پشت و درختان بید ریشه در عمق جانش دارند.

کاسه رود

دره نوردی:
دره آکواریوم با عبور از ۱۰ صخره که باید دست به سنگ شد، به همراه عبور از پنج آبشار لغزنده و همچنین شنا کردن در حوضچه‌ ها در خلاف جهت آب خروشان، طی خواهد شد. هیجان، ماجراجویی و دره نوردی از ویژگیهای این سفر است.

با پیاده‌ روی در کف دره آکواریوم به مدت تقریبی یک ساعت، به نیزار بزرگی می ‌رسیم که ارتفاع نی ‌های آن به بیش از سه متر نیز می ‌رسد. بعد از این نی‌ زارهای بلند و درهم تنیده، چشمه ‌ای زیبا و پر آب وجود دارد که به چشمه پنجعلی معروف است که از جاذبه ‌های طبیعی کاسه‌ رود محسوب می ‌شود. دره آکواریوم در ادامه مسیر باریک می ‌شود که برای عبور از آن نیاز به مهارت ‌های فنی کوهنوردی و دره نوردی است. کاسه بزرگی در انتهای دره وجود دارد که آب زلالی در آن جمع شده است، نکته قابل توجه آن است که تمام آب این حوضچه از چشمه های زیر زمینی تامین میشود.

کاسه رود

مسیر دسترسی:
ورودی دره آکواریوم درست در زیر پل معروف منطقه در مسیر داراب به حاجی آباد قرار دارد. این دره در ۹ کیلومتری شمال روستای فورگ واقع است. پل هوایی و مسیر اولیه منتهی به آبشار دقیقا مرز بین رستاق و فورگ است.

مرتبط:

تنگه رغز داراب _ هیجان پرش از آبشار

آبشاری شگفت‌انگیز در داراب

سد دو دانگه _چشم اندازهای زیبای جنگل ‌های خزری

مجموعه تاریخی شيخ براق یا چلبی اوغلی در زنجان

در پانصد متري جنوب غرب سلطانيه، بناي آرامگاهي وجود دارد كه در گويش محلي كچه بورك ( كلاه نمدی ) گفته مي شود. كتيبه هاي برجاي مانده بنا، همچنين سبك معماري و شيوه هاي تزئيني بكار رفته نشان مي دهد كه اين بناي تاريخي متعلّق به عارف بنام اين زمان، شيخ براق بابا از بزرگان مسلك مولويه و از خاصان در بار سلطان محمد خدابنده در دوره ايلخاني است، همچنین  باستان شناسان و محقّقان، مقبره شيخ براق را به سلطان چلپي منسوب نموده و تاريخ احداث بنا را سال ۷۲۸ هجري قمري بيان نموده اند.

مقبره شيخ براق یا چلبی اوغلو كه در كنار آن خانقاهي مربوط به همين دوره وجود دارد از نوع مقابر برجي شكل قرون مياني اسلامي است و قابل مقايسه با مقبره امام زاده جعفر اصفهان مي باشد. از جمله ويژگي هاي تزئيني اين بنا طاق نماهاي هشتگانه با عملكرد هاي چند جانبه اي (استاتيكي و زيبايي شناسي) است، كه طرح هاي آجر چيني سطوح هر يك از طاق نماها زيبا و متفاوت با يكديگر بوده همچنين محرابي هايي با تزئينات مقرنسي از نوع روي هم افتاده در نماي خارجي اين خانقاه از ديگر جلوه هاي هنری آن مي باشد.

مقبره ی شیخ براق یا چلبی اوغلو ،با نقشه هشت گوش ،در بخش جنوبی خانقاه و احتمالا”درون فضای محصوری قرار داشته است هر چند به نظر می رسد این دو بنا در یک زمان ساخته نشده است، امّا فاصله زمانی زیادی هم نداشته اند. ارتفاع این بنا ۱۷ متر است.

مجموعه تاریخی شیخ براق

برای ساخت بنا ابتدا سه ردیف سنگ سبز تراشیده شده، چیده شده است و سپس آجرچینی دیوارها با سبک زیبای آلت و لغت و کاربندی تا سطح ۲/۵ متری اجرا شده است. از این ارتفاع به بعد ،فرم آجرچینی ساده شده و تفاوتی اساسی با بخش تحتانی به وجود آورده است.

هر ضلع خارجی مقبره شيخ براق با طاق نماهای زیبایی با قوس ها ی پنج و هفت کند نماسازی شده اند.

بر بالای این طاق ها ،گنبدی آجری با ساقه ای نسبتا” بلند استوار شده است. این گنبد، از دیوارها ی خارجی کمی عقب تر است و روی پایه ای شانزده ضلعی قرار گرفته است.

درگاه ها، از قطعات سنگ تراشیده ساخته شده و کف بنا نیز از قطعات سنگ فرونشانده در آهک سنگفرش شده است. در این کف، سوراخی جهت دسترسی به سرداب زیرین تعبیه شده است. در این سرداب، قبر سلطان در وسط قرار دارد و اجساد مریدان با توجه  به درجه و مراتب آنها در گرداگرد آن قرار داده شده است. محوطه داخلی مقبره شامل اتاق هشت گوش ساده ای است. دیوار ها کاملا”ساده و در میان هر ضلع  آن ،طاق نما و طاقچه بلندی به ارتفاع ۳ متر به چشم می خورد. دیوارهای داخلی اضلاع مقبره، از یک قشر گچ پوشیده شده است. در ورودی، رو به طرف شمال است. در سمت جنوب نمای داخلی، محراب بسیار جالبی با مقرنس های گچبری دیده می شود. طاق نماهای اضلاع داخلی در زیر گنبد، به ۱۶ ضلع تبدیل شده و سپس دایره گنبد بر روی آن قرار گرفته است که نور گیرهای بالای ترنبه ها ،بر گریو گنبد تعبیه شده است و نور داخل را فراهم می سازد. این بنا در بخش فوقانی (خاصه گنبد) فاقد تزیینات لازم از جمله پوشش کاشی است و چنین به نظر می رسد که بعد از اینکه مقبره را تا ارتفاع ۲/۵ متری ساخته اند، تحوّلاتی که شاید مرگ سلطان یا دیگر تحولات سیاسی بوده ،سبب شده است که ساختمان مقبره را با سرعت بیشتر و تزیین کمتری بسازند.

مقبره شيخ براق دارای حیاطی با دو در بوده؛ یکی در قسمت جنوبی و دیگری در منتهی الیه دیوار شرقی که هر دو در دوره های بعد به وسیله سنگ های نامنظم و بدون ملاط مسدود شده است. در قسمت جنوب غربی حیاط نیز آثار دو زیرزمین کشف گردیده که به نظر می رسد محل مقابر بوده است.

پلان معماري اين مجموعه با الهام از عقايد و مراتب صوفيه طراحي و هر يك از فضاها با عملكردي خاص ، اجرا شده است.

واحد نخستين در قسمت ورودي به مرتبه فقرا اختصاص داشته، طالبان جنت، مرتبه بعدي اين فرقه، در زواياي قسمت ورودي جاي گرفته اند.

مجموعه تاریخی شیخ براق

حجرات انفرادي صحن مركزي با دارا بودن درهاي كوتاه، محل رياضت مريدان را با توجه به مراتب آنها تشكيل ميداده است. صحن خانقاه، محل سماع جمعي بوده كه سلطان در وسط و مريدان در گرداگرد آن حلقه مي زده اند و بدين ترتيب حلقه ذكر بر پا مي گرديده است. احتمالاً واحدهاي جنوبي خانقاه به عنوان كلاس هاي آموزشي و فضاي واقع در طرفين ايوان جنوبي، محل حلقه ذكر زمستاني بوده است.

طبقه دوم بنا در طرفين ايوان به شدت آسيب ديده و فروريخته و گرداگرد آن عنصري شبيه به جان پناه ديده مي شود. حاصل اينكه قرينه سازي در كل مجموعه كاملاً رعايت شده است و مصالح اصلي بنا را لاشه سنگ ها و ساروج تشكيل داده و سقف حجرات و زوايا گنبدي شكل مي باشد.

عدّه اي از محققان و باستان شناسان بناي خانقاه را مقدّم بر مقبره سلطان چلبي مي دانند و بعضي از آنان، تاريخ احداث مقبره را مقدّم بر خانقاه اعلام نموده اند.

آندره گدار، سال احداث بناي خانقاه را ۷۳۳ هجری قمري قید کرده است. بعضي از محققين نظريات و پيشنهادات ارائه شده را تأييد كرده و آنها را تكرار نموده اند، ولي اینطور بنظر میرسد که تاريخ ۷۳۳ هجري قمري سال نوشتن كتيبه در اين بناي تاريخي است و متن آن نيز صراحتاً اين مورد را تأييد نموده است.

به هر تقدير، مطالعات عمومي و سطحي، تاريخ بناي خانقاه را پيش تر از سالي كه پيشنهاد گرديده ارائه مي دهد. زيرا سال تعيين شده احداث اين بنا، مربوط به اواخر دوران ابوسعيد است كه حيات سياسي و اقتصادي سلطانيه و حكومت، رو به افول بوده و احداث چنين بناهايي در آن محل بعيد به نظر مي رسد.

مجموعه تاریخی شیخ براق

مطالعه کتیبه:

يكي از مدارك بسيار ارزنده اي كه در حل مسئله تاريخ گذاري واقعي بناي خانقاه از اهميت بسزايي برخوردار است، مطالعه كتیبه حك شده جرز جنوبي ايوان جنوبي است. اين كتيبه در سه قطعه كه يكي در بالا و دو قطعه در طرفين ايوان نوشته شده، از اسناد بسيار معتبر در شناسايي شهر سلطانيه و نكات و دقايق آن است. قسمتي از اين كتيبه ازميان رفته، ولي آثار باقي مانده و قابل بررسي، به اين پرسش پاسخ مناسب داده است. اينك متن كتيبه عيناً از نظر خوانندگان مي گذرد.

(در ايام دولت پادشاه اسلام فرمانرواي ربع جا… خالد ملكه … شيخ شيوخ آفاق، شيخ براق اعادالله علينا…

صاحب معظم افتخار ايراني باني الخيرات خواجه شمس الدوله والدين محمد قزويني… بيرون آورده است و وقف خانقاه شميسه كرده كه در قزوين انشا گرانيد و … شرط كرده كه … عموم خلايق … هيچكس را …)

blank

در طرف چپ ايوان، كتيبه با متن زير نوشته شده:

سخط باري تعالي و ملائكه و من بدله من بعد ما ممعهوا نال اسمه علي الذين ببدلوهو عند الله سميع عليم وما جري الا علي الله ان الله لا يضيع اجر المحسنين … ثلاث و ثلاثين و سبعمائه الهلاليه كتب في ليله عيد…

بررسي كتيبه در اين بناي تاريخي از حساسيت خاصي برخوردار است.

نخست اسم حقيقي دو تن، به نامهاي شيخ براق در كتيبه اول و خواجه شمس الدوله والدين محمد در كتيبه مياني آمده است، در منابع و مآخذ موجود تا به حال شخصيت سياسي و مذهبي شيخ براق كه در كتيبه، اسم وي با جمله اعدالله علينا آمده، روشن نشده است. ليكن ذكر اسم خواجه شمس الدوله والدين والمحمد دركتيبه مياني از نظر تاريخ گذاري اهميت بسزايي دارد.

متن كتيبه با جملاتي نظير صاحب معظم، افتخار ايران باني الخيرات خواجه شمس الدوله والدين محمد…. شروع گرديده و هر يك از اين كلمات به مناسبتي ذكر شده و در معرفي شخصيت اسم موردنظر نقش اساسي دارند.

اولاد صاحب معظم وافتخار ايران لقب محمد بن محمد جويني ملقب به شمس الدين از رجال دوره اباقاآن مغول است، وي پسر بهاء الدين محمد، صاحب ديوان است كه در سال ۶۵۷ به حكومت بغداد منسوب شد و پس از جلوس سلطان احمد تكودار، حكومت خراسان و مازندران، آذربايجان و عراق عجم به وي واگذار گرديد و پس از شكست سلطان احمد و به قدرت رسيدن ارغنون، خواجه شمس الدين محمد به اصفهان گريخته و پس از به قتل رسيدن احمد به طرف اردوي ارغنون حركت نموده و از وي عذرخواهي كرد عاقبت در نزديك اهر به سال ۶۸۳ ه.ق مقتول گرديد. اين شخصيت يكي از رجال بزرگ و پر افتخار ايران در عهد ايلخانان و از نظر فضايل زبانزد خاص و عام بوده است.

با ذكر آنچه گذشت، اين بنا در حد فاصل سال های ۶۵۷ (سال به قدرت رسيدن وی) و ۶۸۳ (سال قتل وی) احداث گرديده و وقف خانقاه شميسه شده است. به استناد عين متن كتيبه كه قبلاً به نظر رسيد، سال ۷۳۳ تاريخ احداث بنا نبوده بلكه سال نوشتن كتيبه است.

مرتبط:

ماه نشان و ردپای جن و پری در زنجان

زرین غار یکی از زیباترین کشف های زنجان

بازار زنجان _طولانی‌ترین بازار ایران

ایزدبانوی آب در معبد آناهیتا بیشاپور

بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در استان فارس و درنزدیکی شهرستان کازرون است که در زمان ساسانیان ساخته شده‌، امروزه اما تنها ویرانه‌ هایی از آن برجای مانده ‌است. شهر بیشاپور از قدیمی ترین شهرهایی است که تاریخچه ساخت آن بصورت مکتوب در سنگ نوشته ای موجود است. بیشاپور در شمال شهر کازرون قرار گرفته و از شهرهای خوش آب و هوا و دارای طراحی و مهندسی ویژه آن روزگار است.

معبد آناهیتا بیشاپور

این شهر به سال ۲۶۶ میلادی و به دستور شاپور اول پادشاه ساسانی ساخته شد. پس از پیروزی شاپور بر والرین امپراتور روم، شاپور دستور داد در ناحیه‌ای خوش آب و هوا بر سر راه تخت جمشید به تیسفون شهری بنا کنند. این جاده در زمان هخامنشیان، شهرهای تخت جمشید و استخر را به شوش وصل می‌ کرد. شاپور نام خود را بر این شهر نهاد. بر اساس اسناد به دست آمده معماری از اهالی سوریه قدیم به نام آپاسای طراح بیشاپور بود. بیشاپور تا قرن هفتم هجری آباد و مسکونی بوده‌است و پس از آن ویران شده‌است. بیشاپور گنجینه‌ای از آثار ارزشمند ساسانی مانند معبد آناهیتا است.

معبد یا نیایشگاه آناهیتا به ایزدبانوی آب تعلق داشته و محلی برای نیایش بوده است. در نزد ایرانیان باستان چهار عنصر مقدس آب، خاک، باد و آتش از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و برای هر کدام از آنها الهه ایی در نظر میگرفتند.

معبد آناهیتا بیشاپور
آناهیتا الهه آبهای زیرزمینی، مظهر زایش و زیبایی بوده است. این بنا بصورت مکعبی و هر یک از اضلاع آن ۱۴ متر می باشد و از سنگهای حجاری شده، با ابعاد مختلف و بدون ملات و بصورت دو جدار با الهام از سبک معماری دوره هخامنشی ساخته شده است.

سنگهای معبد به وسیله بست های فلزی از درون به هم قفل و بند شده اند. به منظور هدایت آسانتر آب به صحن مرکزی معبد و جریان گردش آب، این معبد را در عمق ۶ متری از زمین ساخته اند تا آب رودخانه شاپور از طریق یک کانال ۲۵۰ متری به درون آن سرازیر شود. با توجه به سنگهای تنظیم آب و جویهای سنگي و باریک که حرکت آب را به طرزی با شکوه به آبگیر وسط هدایت می کنند؛ برای تقسیم و جریان آب در این نیایشگاه، شیوه هایی بکار رفته تا چشم نوازی و شکوه آب،این عنصر مقدس را به زیباترین شکل ممکن به نمایش بگذارند.
این معبد نه تنها از نظر معماری، بلکه از نظر رعایت دستگاه های تنظیم و تقسیم و کنترل آب نیز فوق العاده است.

مرتبط:

با زیباترین کاخ های ایرانی آشنا شوید!

آشنایی با غار شاپور

سیلک ،صدای سکوت تاریخ

کوه‌های مینیاتوری چابهار؛ ردی از مریخی‌ها اینجاست

شاید پای مریخی‌ها به چابهار رسیده است و رد و نشانی از سیاره خود به جا گذاشته‌اند. کوه‌های مینیاتوری یا مریخی نامی است که بر کوه‌های این منطقه گذاشته‌اند.

شهر چابهار به زیبایی‌های بسیارش شهره است. هر ساله گردشگران زیادی راهی سفر به مقصد چابهار می‌شوند تا گشتی در این اکوتوریسم رویایی داشته باشند. یکی از دیدنی‌ترین مناظر این منطقه مربوط به جاده چابهار – بندر گواتر است. کوه‌های مخروطی شکل در یک سو و «تالاب صورتی» و ماسه‌های سرخ رنگ آن با درختچه‌های بیابانی در سوی دیگر، باعث شده تا این جاده را یکی از زیباترین جاده‌های استان سیستان و بلوچستان بخوانند.

در فاصله حدود ۴۰ کیلومتری از چابهار به سمت بندر گواتر، مناظری شگفت‌انگیز در مقابل چشمان عابران ظاهر می‌شود. سراسر منطقه که طول آن به ده‌ها کیلومتر تا سمت شرق ادامه دارد، را ناهمواری‌هایی تشکیل داده‌اند که شباهت زیادی به سطح سیاره مریخ دارد. این کوه‌ها که به دلیل نوع رسوب و شرایط فرسایش این شکل و شمایل را به خود گرفته‌اند، کوه‌های مینیاتوری یا مریخی نام دارند. محلی‌ها اما از آنها به کالانی یا آریا یاد می‌کنند. جالب است بدانید که رسوبات آهکی بقایای بدن جانداران دریایی (سخت‌پوستان و ماهی‌ها) به همراه ماسه و خاک رس، مواد اصلی تشکیل‌دهندهٔ رسوبات این کوه‌ها است. رسوباتی که حکایت از غرق بودن این منطقه در زمانی خاص از دوران زمین‌شناسی می‌کند.

کوه-مریخی-کوه‌های مینیاتوری

بدبوم مینیاتوری

کوه‌های منحصر به فرد و زیبای مینیاتوری در چابهار به قدری جذاب و دیدنی است که چند سالی است گردشگران زیادی برای دیدن این مناظر عجیب و خاص، راهی این منطقه می‌شوند. قرار گرفتن  کوه‌های مینیاتوری در دسته پدیده‌های بوم شناختی ویژه و یاد کردن از آن به عنوان نمونه «بدبوم» یا همان «بدلند»، جذابیت برای تماشا از آن به ویژه در میان طبیعت‌گردان حرفه‌ای و محققان را دو چندان کرده است.

وارد منطقه که می‌شوید، در برابر چشمان‌تان منظره از کوه‌های تراش خورده، با ناهمواری‌های نامنظم اما موزون دیده می‌شود. شاید آنچه می‌بینید بیش از آنکه به واقعیت شباهت داشته باشد، به تصاویر دیده شده در فیلم‌های علمی و تخیلی نزدیک باشد. منظره‌هایی که در ذهن ما همیشه غیرواقعی و عجیب بوده‌اند. بیشتر شیارهای روی کوه‌ها، هشتی شکل‌هایی هستند که از قرار گرفتن چند لایه روی هم ایجاد شده‌اند. جدا از شکل عجیب این کوه‌ها، رنگ‌ها نیز شگفتی دیگر این منطقه هستند. کوه‌های خاکستری، که نوعی رنگ نارنجی به طرح و شکل آن جان داده است.

کوه های مریخی

اقامت در مریخ

دیدن این منظره شگفت و اقامت در آن شاید رویای بسیاری از طبیعت دوستان باشد. برای گردشگرانی که میل دیدار از کوه‌های مینیاتوری را دارند، در نزدیکی این منطقه، مجتمع گردشگری مهیا شده است که امکانات لازم برای اقامت شبانه را نیز داراست. عاشقان نجوم به طور حتم می‌دانند که کوه‌های مینیاتوری یکی از جاذبه‌های منحصر به فرد و بسیار زیبای منطقه چابهار است که آسمان آن قابلیت رصد همزمان ۱۴ صور فلکی را دارد. می‌توان در مریخ اقامت داشت و از سیر و سیاحت در آسمان شب آن لذت برد.

مرتبط:

روستای رمین چابهار ، جایی که یکبار در عمر باید رفت

سفر هیجان‌انگیز به روستای «درک» در چابهار

جاذبه‌های گردشگری چابهار

مسجد جامع عتیق شیراز

مسجد جامع عتیق در دوره بیست ساله سلطنت عمر و لیث صفاری در سال ۲۸۱هـ .ق ساخته شده است. بعدها شاه اسحق اینجو در سال ۷۵۲ هجری قمری ساختمانی در میان مسجد بنا کرد که آنرا خدایخانه یا دارالمصحف می نامند و مکان نگهداری قرآن مجید و مکان تلاوت آن بوده‌ است .
کتیبه سنگی مسجد جامع عتیق از نمونه‌های ارزنده هنر خطاطی بشمار می‌رود. این کتیبه به خط یحیی الجمالی الصوفی خطاط نامدار زمان شاه اسحق نوشته شده و حاوی جملاتی در شان قرآن مجید است.

خدایخانه اتاق مکعب گونه ای است که دور تا دور آن را ایوانی به پهنای دو متر فرا گرفته است. در چهار گوشه بیرونی آن چهار ستون گرد و مناره مانند قرار گرفته است. سقف ایوانهای شرقی و غربی آن هر یک به وسیله چهار ستون و سقف ایوان های شمالی و جنوبی آن به وسیله دو ستون سنگی پابرجا شده اند.

مسجد جامع عتیق

ابعاد این ساختمان همراه با ایوان هایش از بیرون ۱۰×۱۲ متر و ابعاد اتاق میانی ۶×۸ متراست.در میانه این ضلع تاق نمای بلندی قرار دارد که آن را تاق مروارید گویند. این تاق دارای دو گلدسته بلند و زیباست و سقف آن به وسیله آجر، مقرنس کاری شده است. طرف مغرب این تاق نما دالان در شمالی (در دوازده امام) و پنج تاق نمای دیگر است. در شرق تاق مروارید شبستانی بزرگ قرار دارد که دارای پنج در آهنی شبکه ای است و محراب آن از سنگ میباشد و بخش شمالی آن دو طبقه است. ده تاق نما در درازای این ضلع ساخته شده که یکی از آنها دالان در ورودی قدیمی است. در وروردی این ضلع به بازار جدید شاهچراغ ختم می شود که پشت آنها شبستانی باریک است. پشت آن نیز شبستانی باریک و قدیمی است که هر دو سوی آن دو طبقه است و سقف آن آجری می باشد و در آخر آن محرابی قرار دارد که منبر چوبی ۱۳ پله ای نیز در کنار آن قرار دارد.

در دو سوی محراب دو ستون سنگی مارپیچ وجود دارد و سقف محراب با کاشی آبی مقرنس کاری شده است. در مغرب سردر جنوبی، شبستان بزرگ و جدیدی ساخته شده است. این شبستان دارای یک منبر دوازده پله ای از جنس آهن و سنگ مرمر است.

محراب زیبای آن نیز در سمت راست منبر قرار دارد. روی دیوارها و محراب آن ۱۳ آیه و احادیث نبوی بر روی کاشی با خط ثلث و نسخ نوشته شده است.در میان این ضلع تاق نمای پهن و بلندی است که در پیشانی آن کاشی کاری های زیبایی انجام گرفته است.

مسجد جامع عتیق

در درون آن هفت تاق نمای کوچک و یک راه پله است و در سمت چپ آن چهار تاق نمای کوچک و ایوانی در پشت آنها قرار دارد. در سمت راست آن نیز چهار تاق نمای کوچک است که یکی از آنها در خروجی مسجد است.

مسجد جامع عتیق با مرور زمان و در اثر زلزله های متعدد در دوره های متعدد رو به ویرانی نهاده که تاکنون نیز چندین بار مرمت شده است. تاریخچه مرمت این مسجد با توجه به کتیبه های موجود عبارت است از:

۱- در سال ۹۷۳ هجری قمری در زمان حکومت شاه طهماسب اول صفوی.

۲- در سال ۱۰۲۶ هجری قمری و ۱۰۲۷ هجری قمری در زمان حکومت شاه عباس کبیر.

۳- در سال ۱۰۹۲ هجری قمری در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی.

در سال ۱۳۱۸ هجری شمسی از جانب اداره باستان شناسی فارس.

مرتبط:

دم اسب _تنگه‌ای شگفت‌انگیز در شیراز

زیباترین اماکن شیراز کجاها هستند؟

همه‎ چیز درباره دیدنی ‎های شیراز

همه ی آنچه که راجع بیستون باید بدانید

نام بیستون از واژه پارسی باستان «بغستان» به معنی جایگه خدایان است. نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشته‌های کتزیاس یونانی دربارهٔ بیستون آورده شده‌است. در آن اشاره به بیستون آورده شده بود که کوه بیستون به اهورامزدا پیشکش شده‌است. واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سده‌های نخست اسلامی «بهستون» و امروزه بیستون خوانده می‌شود.

محوطه تاریخی بیستون در شهر  بیستون از شهرهای شهرستان هرسین در سی کیلومتر شهر کرمانشاه در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهرکرمانشاهبه همدان واقع شده‌است.

آثار تاریخی و پیش از تاریخ فراوانی در بیستون قرار دارد که تعدادی از آنها عبارتند از:

  • سنگ‌نبشته بیستون (کتیبهٔ داریوش)
  • فرهادتراش
  • کتیبهٔ بلاش
  • غار مر آفتاب
  • غار مر تاریک
  • غار شکارچی
  • مجسمه هرکول
  • کاروانسرای صفوی
  • پل خسروی
  • کتیبهٔ شیخ علیخان
  • شیر سنگی بیستون
  • نقش میتریدات اشکانی
  • نقش گودرز دوم اشکانی
  • نقش ولخش پارتی
  • بنای پارتی  جادهٔ ساسانی
  • شهر چمچمال
  • کاروانسرای ایلخانی
  • پل صفوی

این مجموعه در سال ۱۳۸۷ه. ش (۲۰۰۶ میلادی) در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.

سنگ نگاره بیستون

سنگ نگاره بیستون

سنگ نگاره بیستون هفتمین اثر ثبت شده ایرانی در فهرست جهانی یونسکو در ۳۰ کيلومتري شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته، گفته هاي ديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الهه سميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند. ايزيدور خاراکسي جغرافي نويس بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است . ابن حوقل آنرا نقش مکتب خانه اي دانسته که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوي در سال ۱۷۹۴ اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصوير فروهر را به مسيح نسبت داد . بالاخره در سال ۱۸۳۵تا ۱۸۴۴ راولينسون انگليسي بود که ازمتن آن نسخه برداري مطالعات وي در سال ۱۸۵۷ مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندن واقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شده . کار راولينسون سبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسور ويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال ۱۹۰۳ از آنجا ديدن کرد و مطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . کتیبه بیستون داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نو يا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير به داريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودند تعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد .
پس از كشته شدن”برديا /ی دروغین یا گئوماتا” به دست داريوش كبير و شش تن از ياران‌اش، سراسر امپراتوري پارس دچار آشوب و اغتشاش گرديد. اما داريوش در طول يك سال و اندي(۵۲۱ــ ۵۲۲ ق.م.) موفق به سركوبي شانزده شورش و چيرگي بر سراسر خاك امپراتوري و برقراري نظم و امنيت در آن گرديد. او براي جاودانه ساختن ياد و افتخار آن پيروزي‌ها، فرمان داد كه سنگ‌نگاره‌اي بدين منظور بر روي صخره‌هاي كوه مقدس بيستون واقع در نزديكي كرمانش۹ سركرده‌ي شورشي با دست‌هايي بسته در مقابل داريوش به صف ايستاده‌اند و ” گئوماتا” نيز در زير پاهاي وي افتاده است. داريوش كماني به دست چپ گرفته و فَر وهر نيز در بالاي تصوير در حال پرواز است. در پيرامون اين نگاره گزارش چگونگي شورش‌ها و چيرگي داريوش بر آن‌ها به همراه مطالبي ديگر، نخست به زبان ايلامي نگاشته شده بود اما سپس ترجمه‌هاي بابلي (اكدي) و پارسي باستان نيز بدان افزوده گشت. افزودن ترجمه‌ي پارسي باستان به اين نگاره پس از اختراع خط ميخي ويژه براي آن زبان به فرمان داريوش انجام يافت. براي آگاهي عموم مردم امپراتوري از مندرجات سنگ‌نگاره‌ي بيستون، نسخه‌هاي ديگري از سنگ‌نوشته‌ي آن، به ايالت‌هاي مختلف فرستاده شده بود .
کتیبه بیستون يکي از معتبرترين و مشهورترين سندهاي تاريخي جهان است . زيرا مهمترين نوشته ميخي زمان هخامنشي است . مجموعاً سطحي کتيبه بیستون در برگرفته به طول بيست متر و پنجاه سانتيمتر و عرض هفت متر و هشتاد سانتيمتر مي باشد .

براي آسان شدن توضيحات ، کتيبه بیستون را در دو بخش مورد بررسي قرار مي دهيم.

سنگ نگاره بیستون

بخش اول : نقش برجسته بیستون

نقش هاي بیستون بر سطحي به طول ۶ متر و عرض يا ارتفاع ۳ متر و ۲۰ سانتي متر حجاري شده است و شامل تصوير داريوش و کماندار و نيزه دار شاهي و ۱۰ تن شورشگر است که يک تن در زير پاي داريوش و ۹ تن دست بسته در مقابل او قرار دارند و سرهايشان بجز نفر اول بوسيله طنابي بهم وصل شده است و هرکدام لباس مخصوص کشور خود را بر تن دارند که آنها را از ديگري متمايز مي سازد و بر بالاي سر هرکدام نوشته اي است که نام شورشگر و محل شورش را معلوم مي کند . اندازه قد هشت تن از اينان ۱۲۶ سانتيمتر و آخرين نفر که سکونخا نام دارد با کلاهش ۱۷۸ سانتيمتر مي باشد . در  مجموعه بیستون شاه با چهره اصلي و با اندازه حقيقي يعني ۱۸۱ سانتيمتر نشان داده شده ، پاي چپ و کمان او که در دست چپش قرار دارد بر بدن گئوماتا که زير پاي او به حال تضرع افتاده ، نهاده شده و دست راست پادشاه به نشانه پرستش به سوي فروهر بلند شده است . فروهر که نماد اهورامزدا است روبروي پادشاه قرار دارد و حلقه اي در دست چپ گرفته و دست راست خود را مانند پادشاه بلند کرده است اين حرکت ظاهراً علامت دعاي خير است . يک ستاره هشت پر درون دايره بالاي کلاه تقريباً استوانه اي شکل فروهر ديده مي شود که همين نقش هم در تاج کنگره دار زيبايي که بر سر داريوش است ، ديده مي شود . شايد بدين وسيله داريوش اهورائي بودن خود را نشان مي دهد . پشت سر داريوش کماندار و نيزه دار شاهي ايستاده اند . شاه و افسرانش همگي يکنوع لباس بلند پارسي در بر و کفش سه بندي مشابهي به پا دارند . ولي سربندي که بر سر افسران است از لحاظ تزئين با تاج داريوش تفاوت دارد . ريش مستطيل شکل شاه نيز طبق معمول از ريش کوتاه سايرين متمايز است و همين بخش مستطيل ريش ، الحاقي است يعني از تکه سنگ جداگانه اي ساخته شده و سپس با مهارت بسيار به چهره داريوش متصل شده است . در تصاوير فروهر و شاه و دو افسرش ، در هر دو مچ دستبند وجود دارد . اين دقت و ظرافت در تيردان و بند آن و منگوله هاي متصل به نيزه و ريش و سربند افسران شاهي هم بکار رفته است . گئوماتا تنها اسيري است که کفش بندي به پا دارد و بقيه اسيران پابرهنه هستند . بر سطح حجاري شده ۱۱ کتيبه کوچک بیستون هست .

سنگ نگاره بیستون
بخش دوم :سنگ نبشته های بیستون

موقعيت اين خطوط نسبت به نقوش چنين است . در زير نقش ها خطوط فارسي باستان در ۵ ستون به طول نه متر و بيست و سه سانتيمتر و عرض یا ارتفاع سه متر و شصت سانتيمتر و ۴۱۴ سطر قرار دارد .
در دست راست کنار نقوش يک بخش کتيبه ايلامي ببستون به طول پنج متر و شصت سانتيمتر  و عرض يا ارتفاع ۳/۷۰ قرار دارد و بقيه اين کتيبه در سمت چپ در امتداد خطوط فارسي باستان به طول ۵/۶۷  و عرض ۳/۶۳ متر و کلاً ۵۹۳ سطر در هشت ستون قرار دارد .
کتيبه اکدي ( بابلي ) در قسمت بالاي کتيبه سمت چپ ايلامي قرار دارد با طول يا ارتفاع چهار متر (۴) و عرض از قسمت بالا دو متر و پنجاه و دو و در قسمت پايين دو متر و سی و یک سانتیمتر.  اين کتيبه به شکل ذوزنقه مي باشد و در ۱۱۲ سطر مي باشد .
مجموع خطوط و نقوش برابر با ۱۲۰ متر مربع است
– متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشي
داريوش کتيبه اش را با معرفي خود آغاز مي کند و مي گويد :
ستون ۱
بند ۱ – من داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه در پارس ، شاه کشورها ، پسر ويشتاسب ، نوه ارشام هخامنشي .
بند ۲ – داريوش شاه گويد : پدر من ويشتاسب ، پدر ويشتاسب ارشام ، پدر ارشام آريامن ، پدر آريامن چيش پيش ، پدر چيش پيش هخامنش .
بند ۳ – داريوش شاه گويد : بدين جهت ما هخامنشي خوانده مي شويم [ که ] از ديرگاهان اصيل هستيم . از ديرگاهان تخمه ما شاهان بودند .
بند ۴ – داريوش شاه گويد: ۸ [ تن ] از تخمه من شاه بودند . من نهمين [ هستم ] ما ۹ [ تن ] پشت اندر پشت ( در دو شاخه ) شاه هستيم .
بند ۵ – داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند ۶ – داريوش شاه گويد : اين [ است ] که از آن من شدند به خواست اهورا مزدا من شاه آنها بودم . پارس ، عيلام ، بابل ، آشور ، عرب ، مودراي ( مصر ) ، اهل دريا ( فينيقيها ) ، سارد ( ليدي ) ، يونان ( يوناني هاي ساکن آسياي صغير ) ، ماد ، ارمنستان ، کپدوکيه ، پرثو ، زرنگ ( سيستان ) ، هرئي و( هرات ) ، باختر ( بلخ ) ، سغد ، گندار ( دره کابل ) سک ( طوايف بين درياچه آرال و درياي مازندران ) ، ثت گوش ( دره رود هيرمند ) ، رخج ( قندهار ) ، مک ( مکران و عمان ) جمعاً ۳۲ کشور .
بند ۷ – داريوش شاه گويد : اين [ است ] کشورهايي که از آن من شدند . به خواست اهورامزدا بندگان من بودند . به من باج دادند . آنچه از طرف من به آنها گفته شد ، چه شب ، چه روز همان کرده شد .
بند ۸ – داريوش شاه گويد : در اين کشورها مردي که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود اورا سخت کيفر دادم . به خواست اهورا مزدا اين کشورهايي [ است ] که بر قانون من احترام گذاشتند . آن طوري که به آنها از طرف من گفته شد همانطور کرده شد .
بند ۹ – داريوش شاه گويد : اهورا مزدا مرا اين پادشاهي داد . اهورا مزدا مرا ياري کرد تا اين شاهي بدست آورم . به ياري اهورا مزدا اين شاهي را دارم .
بند۱۰ – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من کرده شد پس از اينکه شاه شدم . کمبوجيه نام پسر کوروش از تخمه ما او اينجا شاه بود . همان کمبوجيه را برادري بود بردي نام هم مادر [ و ] هم پدر با کمبوجيه . پس از آن کمبوجيه آن بردي را بکشت ، به مردم معلوم نشد که بردي کشته شده . پس از آن کمبوجيه رهسپار مصر شد ، مردم نا فرمان شدند . پس از آن دروغ در کشور بسيار شد هم در پارس ، هم در ماد ، هم در ساير کشورها .
بند۱۱- داريوش شاه گويد : پس از آن مردي مغ بود گئومات نام . او از پ ئيشي يا وودا ( پي شياووادا ) برخاست . کوهي [ است ] ارکديش ( ارکادري ) نام . چون از آنجا برخاست از ماه وي يخن ۱ چهارده روز گذشته بود . او به مردم چنان دروغ گفت [ که ] : من بردي پسر کوروش برادر کمبوجيه هستم . پس از آن مردم همه از کمبوجيه برگشته به سوي او شدند هم پارس ، هم ماد ، هم ساير کشورها . شاهي را براي خود گرفت . از ماه گرم پد ۲ ۹ روز گذشته بود آنگاه شاهي را براي خود گرفت . پس از آن کمبوجيه به دست خود مرد .
بند۱۲ – داريوش شاه گويد : نبود مردي ، نه پارسي ، نه مادي ، نه هيچ کس از تخمه ما که شاهي را گئومات مغ باز ستاند . مردم شديداً از او ميترسيدند که مبادا مردم بسياري را که پيش از آن بردي را شناخته بودند بکشت . بدان جهت مردم را مي کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردي پسر کوروش نيستم . هيچ کس ياراي گفتن چيزي درباره گئومات مغ نداشت تا من رسيدم . پس از آن من از اهورا مزدا مدد خواستم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . از ماه باگاديش ۳ ۱۰ روز گذشته بود . آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهايي را که برترين مردان دستيار [ او ] بودند کشتم . دژي سيک ي ووتيش ۴ ، نام سرزميني ني ساي نام در ماد آنجا او را کشتم . شاهي را از او ستاندم . به خواست اهورا مزدا من شاه شدم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند ۱۴ -داريوش شاه گويد : شاهي را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را من برپا کردم . من آن را در جايش استوار نمودم . چنانکه پيش از اين [ بود ] همان طور من کردم . من پرستشگاه هايي را که گئومات مغ ويران کرده بود مرمت نمودم . به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هايي را که گئومات مغ ستانده بود بازگرداندم . من مردم را در جايش استوار نمودم ، هم پارس ، هم ماد و ساير کشورها را . چنان که پيش از اين [ بود ] آنچه را گرفته شده [ بود ] برگرداندم . به خواست اهورا مزدا من اين را کردم . من کوشيدم تا خاندان ما را در جايش استوار نمايم چنان که پيش از اين [ بود ] آن طور من کوشيدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگيرد .
بند ۱۵ – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم .
بند ۱۶- داريوش شاه گويد : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردي آثرين ( آثرينا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزيان نافرمان شدند . به طرف آن آثرين گرويدند . او در خوزستان شاه شد . و مردي بابلي ندئيت ب ئير ( نيدنيتوبل ) نام پسر ائين ئير او در بابل برخاست . چنين مردم را بفريفت [ که ] : من نبوکدرچرپسر نبتون ئيت هستم . پس از آن همه مردم بابلي به طرف آن ندئيت ب ئير گرويدند . بابل نافرمان شد . او شاهي را در بابل گرفت .
بند ۱۷ – داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوي آن ندئيت ب ئير که خود را نبوکدرچر مي خواند . سپاه ندئيت ب ئير دجله را در دست داشت . آنجا ايستاد . و آب عميق بود . پس از آن من سپاه را بر مشکها قرار دادم . پاره اي بر شتر سوار کردم . براي عده اي اسب تهيه کردم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتيم . آنجا آن سپاه ندئيت ب ئير را بسيار زدم . از ماه اثري يادي ي ۵ ، ۲۶ روز گذشته بود .
بند ۱۹- داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم . هنوز به بابل نرسيده بودم شهري زازان نام کنار فرات آنجا اين ندئيت ب ئير که خود را نبوکدرچر مي خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد . پس از آن جنگ کرديم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . به خواست اهورا مزدا من سپاه ندئيت ب ئير را بسيار زدم . بقيه به آب انداخته شد . آب آن را برد . از ماه انامک ۶ ، ۲ روز گذشته بود که چنين جنگ کرديم.
ستون ۲
بند ۱- داريوش شاه گويد : پس از آن ندئيت ب ئير با سواران کم گريخت رهسپار بابل شد . پس از آن من رهسپار بابل شدم . به خواست اهورا مزدا هم بابل گرفتم هم ندئيت ب ئير راگرفتم . پس از آن من ندئيت ب ئير را در بابل کشتم .
بند ۲ – داريوش شاه گويد : مادامي که من در بابل بودم اين [ است ] کشورهايي که نسبت به من نافرمان شدند . پارس ، خوزستان ، ماد ، آشور ، مصر ، پارت ، مرو ، ثت گوش ، سکاييه .
بند ۳- داريوش شاه گويد : مردي ، مرتي ي نام پسر چين چي خري شهري گوگن کا نام در پارس آنجا ساکن بود . او در خوزستان برخاست . به مردم چنين گفت که من ايمنيش شاه در خوزستان هستم .
بند ۴ – داريوش شاه گويد : آن وقت من نزديک خوزستان بودم . پس از آن خوزيها از من ترسيدند . مرتي ي را که سرکرده آنان بود گرفتند و او را کشتند .
بند۵ – داريوش شاه گويد : مردي مادي فرورتيش نام در ماد برخاست . چنين به مردم گفت که : من خش ثرئيت از تخمه هوخشتر هستم . پس از آن سپاه ماد که در کاخ او [ بود ] نسبت به من نا فرمان شد به سوي آن فرورتيش رفت ( گرويدند ) او در ماد شاه شد .
بند ۶ – داريوش شاه گويد : سپاه پارسي و مادي که تحت فرمان من بود آن کم بود . پس از آن من سپاه فرستادم . ويدرن نام پارسي بنده من او را سرکرده آنان کردم . چنان به آنها گفتم : فرا رويد آن سپاه مادي را که خود را از آن من نمي خواند بزنيد . پس از آن ، آن ويدرن با سپاه روانه شد ، چون به ماد رسيد شهري ماروش نام در ماد آنجا با ماديها جنگ کرد . آن که سرکرده ماديها بود او آن وقت آنجا نبود اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه انامک ۲۷ روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت . پس از آن ، سرزميني کمپند نام در ماد آنجا براي من بماند تا من به ماد رسيدم .
بند ۷ – داريوش شاه گويد : دادرشي نام ارمني بنده من ، من او را فرستادم به ارمنستان ، چنين به او گفتم : پيش رو [ و ] آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمي خواند بزن . پس از آن دادرشي رهسپار شد . چون به ارمنستان رسيد پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن عليه دادرشي فرارسيدند . دهي زوزهي نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه ثورواهر ۷ ۸ روز گذشته بود چنين جنگ کرده شد .
بند ۸- داريوش شاه گويد : باز دومين بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليه دادرشي فرا رسيدند . دژي تيگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه ثورواهر ۱۸ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۹- داريوش شاه گويد : باز سومين بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليه دادرشي فرا رسيدند . دژي اويما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد .
از ماه ثائيگرچي ۸ ، ۹ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت . پس از آن دادرشي به خاطر من در ارمنستان ماند تا من به ماد رسيدم .
بند ۱۰- داريوش شاه گويد : پس از آن واميس نام پارسي بنده من او را فرستادم ارمنستان و چنين به او گفتم : پيش رو [ و ] سپاه نافرمان که خود را از آن من نمي خواند آن را بزن . پس از آن واميس رهسپار شد . چون به ارمنستان رسيد پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن عليه واميس فرا رسيدند . سرزميني ايزلا ۹ نام در آشور آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار زد . از ماه انامک ۱۵ روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۱۱- داريوش شاه گويد : باز دومين بار نا فرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليه واميس فرا رسيدند . سرزميني ااتي يار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . نزديک پايان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ايشان در گرفت . پس از آن واميش براي من ( منتظر من ) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسيدم .
بند ۱۲- داريوش شاه گويد : پس از آن من از بابل بدر آمدم . رهسپار ماد شدم چون به ماد رسيدم شهري کوندروش نام در ماد آنجا فرورتيش که خود را شاه در ماد ميخواند با سپاهي به جنگ کردن عليه من آمد پس از آن جنگ کرديم . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه آن فرورتيش را بسيار زدم . از ماه ادوکن ئيش ۱۰ ۲۵ روز گذشته بود که چنين جنگ کرده شد .
بند ۱۳- داريوش شاه گويد : پس از آن ، فرورتيش با سواران کم گريخت . سرزميني ري نام در ماد از آن سو روانه شد . پس از آن من سپاهي دنبال [ او ] فرستادم . فرورتيش گرفته شده به سوي من آورده شد . من هم بيني هم دو گوش هم زبان [ او ] را بريدم . و يک چشم [ او ] را کندم . بسته بر دروازه [ کاخ ] من نگاشته شد . همه او را ديدند . پس از آن او را در همدان دار زدم و مرداني که ياران برجسته [ او ] بودند آنها را در همدان در درون دژ آويزان کردم .
بند ۱۴ – داريوش شاه گويد : مردي چي ثرتخم نام سگارتي او نسبت به من نافرمان شد . چنين به مردم گفت : من شاه در سگارتيه از تخمه هووخشتر هستم . پس از آن من سپاه پارسي و مادي را فرستادم تخمس پاد نام مادي بنده من او را سردار آنان کردم. چنين به ايشان گفتم : پيش رويد سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمي خواند آن را بزنيد . پس از آن تخميس پاد با سپاه رهسپار شد . با چي ثرتخم جنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چي ثرتخم را گرفت . [ و ] به سوي من آورد . پس از آن من هم بيني هم دو گوش [ او ] را بريدم و يک چشم [ او ] را کندم . بسته بر دروازه [کاخ ] من نگاهداشته شد . همه مردم اورا ديدند . پس از آن او را در اربل دار زدم .
بند ۱۵- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در ماد کرده شد .
بند ۱۶- داريوش شاه گويد : پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند . خودشان را از آن فرورتيش خواندند . ويشتاسپ پدر من او در پارت بود او را مردم رها کردند [ و ] نافرمان شدند . پس از آن ويشتاسپ با سپاهي که پيرو او بود رهسپار شد . شهري ويشپ ازاتي نام در پارت آنجا با پارتيها جنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ، ويشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه وي يخن ۲۴ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان درگرفت.

blank
ستون۳ .
بند ۱- داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاه پارسي را از ري نزد ويشتاسپ فرستادم چون آن سپاه نزد ويشتاسپ رسيد پس از آن ويشتاسپ آن سپاه را گرفت . [ و ] رهسپار شد . شهري پتي گرب نا نام در پارت آنجا با نافرمان جنگ کرد .
اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ، ويشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه گرم پد ۱ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۲- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از آن من شد . اين [ است ] آنچه به وسيله من در پارت کرده شد .
بند ۳- داريوش شاه گويد : کشوري مرو نام به من نافرمان شد . مردي فراد نام مروزي اورا سردار کردند . پس از آن من دادرشي نام پارسي بنده من شهربان در باختر نزد او فرستادم . چنين به او گفتم : پيش رو آن سپاهي را که خود را از آن من نميخواند بزن . پس از آن دادرشي با سپاه رهسپار شد . با مروزيها جنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه آثري يادي ي ۲۳ روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۴- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از من شد . اين [ است ] آنچه به وسيله من در باختر کرده شد .
بند ۵- داريوش شاه گويد : مردي وهيزدات نام شهري تاروا نام [در ] سرزميني ي اوتي يا نام در پارس آنجا ساکن بود . او براي بار دوم در پارس برخاست . چنين به مردم گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . پس از آن سپاه پارسي در کاخ [ که ] پيش از اين از انشن [ آمده بود ] آن نسبت به من نافرمان شد . به سوي آن وهيزدات رفت ( گرويد ) او در پارس شاه شد .
بند ۶- داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاه پارسي و مادي را که تحت فرمان من بودند فرستادم . ارت وردي ي نام پارسي بنده من او را سردار آنان کردم . سپاه ديگر پارسي از عقب من رهسپار ماد شد . پس از آن ارت وردي ي با سپاه رهسپار پارس شد . چون به پارس رسيد شهري رخا نام در پارس در آنجا آن وهيزدات که خود را بردي ي مي خواند با سپاه به جنگ کردن عليه ارتوردي ي آمد . پس از آن جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه وهيزدات را بسيار بزد . از ماه ثورواهر ۱۲ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان درگرفت .
بند ۷- داريوش شاه گويد : پس از آن ، آن وهيزدات با سواران کم گريخت . رهسپار پ ئي شي يا اوادا شد . از آنجا سپاهي به دست آورد . از آن پس به جنگ کردن عليه ارت وردي ي آمد . کوهي پرگ نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من وهيزدات را بسيار بزد . از ماه گرم پد ۵ روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت و آن وهيزدات را گرفتند و مرداني که نزديک ترين پيروان او بودند گرفتند .
بند ۸- داريوش شاه گويد : پس از آن ، وهيزدات را و مرداني که پيروان نزديک او بودند [ در ] شهري اووادئيچ ي نام در پارس در آنجا آنها را دار زدم .
بند ۹- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در پارس کرده شد .
بند ۱۰-داريوش شاه گويد : آن وهيزدات که خود را بردي ي مي خواند او سپاه رخج فرستاده بود . برعليه وي وان نام پارسي بنده من شهربان رخج و مردي را سردار آنها کرده بود . و چنين به ايشان گفت : پيش رويد وي وان را و آن سپاهي را که خود را از آن داريوش شاه مي خواند بزنيد . پس از آن ، آن سپاهي که وهيزدات فرستاده بود به جنگ کردن عليه وي وان رهسپار شد . دژي کاپيش کاني نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه انامک ۱۳ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۱۱- داريوش شاه گويد : باز از آن پس نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليه وي وان فرا رسيدند . سرزميني گندوتو نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه وي يخن ۷ روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند ۱۲- داريوش شاه گويد : پس از آن ، آن مردي که سردار آن سپاه بود که وهيزدات عليه وي وان فرستاده بود با سواران کم گريخت . به راه افتاد . دژي ارشادا نام در رخج از کنار آن برفت . پس از آن وي وان با سپاهي دنبال آنها رهسپار شد . در آنجا او مرداني که نزديک ترين پيروانش بودند گرفت [ و ] کشت .
بند ۱۳- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از آن من شد . اين [ است ] آنچه در رخج به وسيله من کرده شد .
بند ۱۴ داريوش شاه گويد : چون در پارس و ماد بودم باز دومين بار بابليان نسبت به من نافرمان شدند . مردي ارخ نام ارمني پسر هلديت او در بابل برخاست . سرزميني دبال نام در آنجا به مردم دروغ گفت [ که ] من نبوکدرچر پسر نبون هستم . پس از آن بابليان نسبت به من نافرمان شدند . به سوي آن ارخ رفتند ( گرويدند ) . او بابل را گرفت . او در بابل شاه شد .
بند ۱۵- داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاهي به بابل فرستادم . ويندفرنا نام پارسي بنده من او را سردار کردم . چنين به آنها گفتم : پيش رويد آن سپاه بابلي را که خود را از آن من نمي خواند بزنيد . پس از آن ويندفرنا با سپاهي رهسپار بابل شد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ، ويندفرنا بابليان را بزد و اسير آورد . از ماه ورکزن ۱۱ ۲۲ روز گذشته بود . آنگاه آن ارخ را که به دروغ خود را نبوکدرچر مي خواند و مرداني که نزديک ترين پيروان او بودند گرفت . فرمان دادم آن ارخ و مرداني که نزديک ترين ياران او بودند در بابل به دار آويخته شدند .
ستون ۴
بند ۱- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در بابل کرده شد .
بند ۲- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان يک سال پس از آن که شاه شدم کردم . ۱۹ جنگ کردم . به خواست اهورا مزدا من آنها را زدم و ۹ شاه گرفتم . يکي گئومات مغ بود . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . او پارس را نافرمان کرد . يکي آثرين نام خوزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت به من نافرمان كرد .
يكي ندئيت ب ئير نام بابلي . او دروغ گفت چنين گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم او بابل را نافرمان كرد .
يكي مرتي ي نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت: من ايمنيش در خوزستان شاه هستم . او خوزستان را نافرمان كرد .
يكي فرورتيش نام مادي . او دروغ گفت چنين گفت : من خش ثرئيت » از دودمان هوخشتر هستم . او ماد را نافرمان كرد .
يكي چي ثرتخم نام اس گرتي او دروغ گفت چنين گفت : من در اس گرت ۱۲ شاه هستم از دودمان هوخشتر او اس گرت را نافرمان كرد .
يكي فراد نام مروزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در مرو شاه هستم . او مرو را نافرمان كرد .
يكي وهيزدات نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر كوروش هستم . او پارس را نافرمان كرد .
يكي ارخ نام ارمني . او دروغ گفت چنين گفت : من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم . او بابل را نافرمان كرد .
بند ۳- داريوش شاه گويد : اين ۹ شاه را من در اين جنگها گرفتم .
بند ۴- داريوش شاه گويد : اين [ است ] كشورهايي كه نافرمان شدند . دروغ آنها را نافرمان كرد كه اينها به مردم دروغ گفتند . پس از آن اهورامزدا آنها را بدست من داد .هرطورميل من [ بود ] همانطور با آنها كردم .
بند ۵- داريوش شاه گويد : تو كه از اين پس شاه خواهي بود خود را قوياً از دروغ بپاي . اگر چنان فکر كني [ كه ] كشور من در امان باشد مردي كه دروغ زن باشد او را سخت كيفر بده .
بند ۶- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . به خواست اهورا مزدا در همان يک سال کردم . تو که از اين پس اين نبشته را خواهي خواند آنچه به وسيله من کرده شده ترا باور شود . مبادا آن را دروغ بپنداري .
بند ۷- داريوش شاه گويد : اهورا مزدا را گواه مي گيرم که آنچه من در همان يک سال کردم اين راست [ است ] نه دروغ .
بند ۸- داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا و خودم بسيار [ کارهاي ] ديگر کرده شد [ که ] آن در اين نپشته نوشته شده است به آن جهت
بند ۹- داريوش شاه گويد : شاهان پيشين را مادامي که بودند چنان کرده هايي نيست که به وسيله من به خواست اهورا مزدا در همان يک سال کرده شد .
بند ۱۰- داريوش شاه گويد : اکنون آنچه به وسيله من کرده شد آن را باور آيد . همچنين به مردم بگو ، پنهان مدار . اگر اين گفته را پنهان نداري به مردم بگويي اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسيار و زندگيت دراز باد .
بند ۱۱- داريوش شاه گويد : اگر اين گفته را پنهان بداري ، به مردم نگويي اهورا مزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد .
بند ۱۲- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . در همان يک سال به خواست اهورا مزدا کردم . اهورا مزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند .
بند ۱۳- داريوش شاه گويد : از آن جهت اهورا مزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند که پليد نبودم . دروغگو نبودم . تبهکار نبودم . نه من نه دودمانم . به راستي رفتار کردم . نه به ضعيف نه به توانا زور نورزيدم . مردي که دودمان من همراهي کرد او را نيک نواختم . آن که زيان رسانيد اورا سخت کيفر دادم .
بند ۱۴- داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود . مردي که دروغگو باشد يا آن که تبهکار باشد دوست آنها مباش . به سختي آنها را کيفر ده .
بند ۱۵- داريوش شاه گويد : تو که از اين پس اين نپشته را که من نوشتم يا اين پيکرها را ببيني مبادا [ آنها را ] تباه سازي . تا هنگامي که توانا هستي آنها را نگاه دار.
بند ۱۶- داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان نسازي و تا هنگامي که ترا توانايي است نگاهشان داري ، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسيار و زندگيت دراز باد و آنچه کني آن را به تو اهورا مزدا خوب کناد .
بند ۱۷- داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان سازي و تا هنگامي که ترا توانايي است نگاهشان نداري اهورا مزدا ترا زننده باد و ترا دودمان مباد و آنچه کني اهورا مزدا آن را براندازد .
بند ۱۸- داريوش شاه گويد : اينها [ هستند ] مرداني که وقتي من گئومات مغ را که خود را بردي ي مي خواند کشتم در آنجا بودند . در آن موقع اين مردان همکاري کردند پيروان من [ بودند ] ويدفرنا پسر وايسپار پارسي ، اوتان نام پسر ثوخر پارسي ، گئوبروو نام پسر مردوني ي پارسي ، ويدرن نام پسر بگابيگ ن پارسي ، بگ بوخش نام پسر داتووهي پارسي ، اردمنيش نام پسر وهاگ پارسي .
بند ۱۹- داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود دودمان اين مردان را نيک نگهداري کن .
بند ۲۰- داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا اين نپشته را من [ به طريق ] ديگر [ نيز ] کردم . بعلاوه به [ زبان ] آريايي بود هم روي لوح هم روي چرم تصنيف شد . اين نپشته به مهر تأييد شد . پيش من هم نوشته هم خوانده شد . پس از آن من اين نپشته را همه جا در ميان کشورها فرستادم مردم پذيرا شدند .

روش ساخت

سنگ‌نبشتهٔ بیستون در ارتفاع چند ده متری از سطح زمین و بر دامنهٔ رو به جنوبی کوه پراو ساخته شده‌است و از آثار به جای مانده از پلکانی در قسمت بالایی کوه بیستون احتمال می‌رود که سنگ تراشان از این راه برای رسیدن به محل استفاده می‌کرده‌اند و پس از پایان کار پلکان را به منظور غیرقابل دسترس کردن اثر تراش داده‌اند. سنگ‌نبشتهٔ بیستون بر سنگ‌هایی از جنس آهک ایجاد شده که از آثار رنگ لعاب قهوه‌ای مانندی که پس از همراه شدن با ذرات اکسیده شده آهک و همچنین بقایای سربی که در چند سطر نخست اثر دیده شده‌است به نظر می‌آید در پایان کار برای افزایش طول عمر اثر تمام نمای آن را با اندودی ناشناخته پوشانده‌اند.
موقع خاص صخرهٔ بیستون که در کنار جادهٔ کاروان‌رو در ارتفاع زیاد، بالای جلگه‌ای وسیع و حاصل‌خیز قرار گرفته و نیز شاید این نکته که محل مزبور مقدس و قابل احترام است موجب آن بوده که داریوش این محل را برای نقش کتیبهٔ بیستون خود برگزیند.

مرتبط:

بیستون _ باارزش‌ترین سند تاریخی ایران

کتیبه بیستون؛ بزرگ‌ترین سنگ نبشته جهان