محدودیت‌های سفری آمریکا برای هند

رئیس‌جمهور آمریکا برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا محدودیت‌های سفری جدیدی برای هند وضع کرده است.

به نقل از رویترز، روز جمعه «جو بایدن» رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به دلیل مقابله با شیوع ویروس کرونا از اجرای محدودیت‌ سفری جدیدی خبر داد که ورود اغلب مسافران غیرآمریکایی از هند به این کشور را ممنوع می‌کند.

این محدودیت‌ مسافرتی جدید که از چهارم «می» اجرا خواهد شد به پیشنهاد مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها در آمریکا و به گفته کاخ سفید در پی افزایش آمار مبتلایان به ویروس کرونا در هند اعلام شده‌ است.

در ماه ژانویه نیز بایدن محدودیت سفری مشابهی برای اغلب مسافرانی که شهروند آمریکا نیستند و اخیرا در آفریقای جنوبی حضور داشته‌اند اعمال کرده بود. پیش‌تر آمریکا همچنین ممنوعیت ورود تقریبا تمام مسافران غیرآمریکایی را که در برزیل، بریتانیا، ایرلند و ۲۶ کشور اروپایی دیگر و چین و ایران حضور داشته‌اند دوباره ممنوع کرد.

بر اساس این محدودیت‌ها اغلب مسافران غیرآمریکایی که طی ۱۴ روز پیش از سفر به آمریکا در یکی از کشورهای مشخص‌شده حضور داشته‌اند نمی‌توانند وارد آمریکا شوند. ساکنان دائمی ایالات‌متحده و اعضای خانواده آن‌ها و برخی از مسافران که ساکن آمریکا نیستند همچون دانشجویان شامل این ممنوعیت سفری نمی‌شوند.

هند برای ۹ روز متوالی است که روزانه بیش از ۳۰۰هزار مورد جدید ابتلا به ویروس کرونا را گزارش می‌کند. مجموع آمار مرگ بر اثر ابتلا به این ویروس در هند از ۲۰۰هزار مورد فراتر رفته و مجموع آمار ابتلا به نزدیک ۱۹ میلیون نفر رسیده است.

کشورهای دیگر همچون بریتانیا، آلمان، ایتالیا و سنگاپور محدودیت‌های سفری مشابهی برای هند وضع کرده‌اند و کانادا، هنگ‌کنگ و نیوزیلند نیز تمام سفرهای تجاری با هند را به حالت تعلیق درآورده‌اند.

روز چهارشنبه، کاخ سفید از ارسال کمک‌هایی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به هند برای کمک به مقابله با افزایش شیوع ویروس کرونا خبر داد. این کمک‌ها کپسول‌های اکسیژن، ماسک و تست‌های فوری تشخیص بیماری را شامل می‌شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

محدودیت‌های سفری جدید در اسپانیا

اعمال محدودیت‌های سفری جدید در آلمان

کاهش شدید گردشگران پرتغال

آمارهای رسمی نشان می‌دهند شمار گردشگران خارجی پرتغال در سال جاری به دلیل شیوع ویروس کرونا با کاهش شدید روبه‌رو شده است.

به نقل از رویترز، آمارهای رسمی نشان می‌دهند با توجه به این‌که در اوایل سال جاری در پی افزایش همه‌گیری ویروس کرونا قرنطینه در پرتغال اجرا شد، آمار گردشکران خارجی این کشور در سه‌ماهه نخست سال جاری در مقایسه با همین بازه زمانی در سال گذشته ۹۲ درصد کاهش داشته است.

مرکز ملی آمار این کشور اعلام کرد فقط ۱۶۰هزار گردشگر خارجی در فاصله ژانویه تا مارس ۲۰۲۱ در هتل‌های پرتغال اقامت داشته‌اند. نخستین قرنطینه پرتغال از اواسط مارس ۲۰۲۰ آغاز شد که سبب شد سه‌ماهه نخست سال گذشته کمتر تحت تاثیر محدودیت‌ها قرار بگیرد.

مرحله دوم قرنطینه پرتغال در بخش اعظمی از سه‌ماهه اخیر اعمال شد تا با افزایش ناگهانی گسترش ویروس کرونا مقابله شود اما مدتی است که روند کاهش تدریجی محدودیت‌ها در این کشور آغاز شده است.

آمارهای رسمی همچنین نشان می‌دهند آمار اقامت شبانه گردشگران بریتانیایی، بزرگ‌ترین منبع گردشگران خارجی پرتغال، به نسبت سال گذشته ۹۴ درصد کاهش داشته است.

حوزه گردشگری پرتغال که پیش از همه‌گیری کرونا حدود ۱۵ درصد از تولیدات ناخالص داخلی کشور را در برمی‌گرفت سال گذشته بدترین آمارها از اواسط دهه ۸۰ میلادی تاکنون را به ثبت رساند. شمار گردشگران خارجی در سال گذشته با ۷۶ درصد کاهش به کمتر از چهار میلیون نفر رسید.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کلیسای استرلا باسیلیکا در لیسبون در پرتغال

قلعه مورس ها در پرتغال

قلعه پرتغالی‌ ها در جزیره هرمز

ضریب اشغال هتل‌های فارس به ۳۰ درصد رسیده است

سرپرست اداره کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع ‌دستی فارس اعلام کرد که در شرایط کنونی و همه‌گیری بیماری کرونا ضریب اشغال هتل‌ها در این استان بسیار کم شده و به ۳۰ درصد رسیده است.

جمشید معینی شنبه ۱۱ اردیبهشت در کمیته تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها که در اداره کل میراث‌ فرهنگی فارس برگزار شد، گفت: صنعت گردشگری یک صنعت آسیب‌پذیر در حوادث است که در شرایط همه‌گیری بیماری کرونا نیز شدیداً خسارت‌دیده و به دلیل کم شدن سفرها، این حوزه آسیب‌های بسیاری را دیده است.

او با اشاره به نام‌گذاری امسال از سوی رهبر معظم انقلاب تحت عنوان بنام «تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها»، ادامه داد: باید با بروز رسانی اطلاعات در حوزه گردشگری و بررسی‌های علمی، راهکارهای مناسبی برای جبران این خسارات پیدا کرد و با برنامه‌ریزی دقیق موجبات برون‌رفت از مشکلات را فراهم آورد.

معینی تاکید کرد: باید برای رفع مشکلات از راه‌های قانونی از جمله تشکیل کمیته تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها اقدام کرد تا با رفع این موانع، رونق دوباره‌ای را در صنعت گردشگری شاهد باشیم.

سرپرست اداره کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی فارس بیان کرد: باید با تعریف برنامه‌های تفریحی سالم و ایده‌های جدید فرهنگی، مدت اقامت گردشگران در شیراز را افزایش دهیم.

او عنوان کرد: هرچند رکود در حوزه گردشگری را  شاهد هستیم ولی باید نسبت به بازسازی و احیاء و توسعه فیزیکی تأسیسات  و زیرساخت‌های گردشگری در استان، اقدام کنیم.

سرپرست اداره کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی فارس با اشاره به‌ ضرورت تکمیل طرح‌های نیمه‌تمام گردشگری در استان، اظهار کرد: باید پروژه‌های نیمه‌تمام طبق برنامه زمان‌بندی به بهره‌برداری رسد، چراکه آینده‌ای روشنی برای صنعت گردشگری پس از اتمام کرونا در کشور پیش‌بینی می‌شود که استان فارس به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم گردشگری کشور می‌تواند نقش بسزایی در این رونق داشته باشد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

چند هتل باکیفیت در ایران وجود دارد؟

لوفت هانزا هتل‌های فرودگاهی را برای اقامت کروی پروازی خود برگزید

کشف بقایای روستای عصر برنز زیر یک دریاچه

باستان‌شناسان در سوییس به بقایای خانه‌هایی از یک روستای عصر برنز در زیر یک دریاچه دست پیدا کرده‌اند.

به نقل از آرت‌نیوزپیپر، باستان‌شناسان بقایای یک روستا را در دریاچه «لوسرن» واقع در سوییس کشف کرده‌اند.  بقایای این روستاها مدت‌ها در بستر گِلی رودخانه پنهان شده بود تا این‌که یک پروژه لوله‌کشی منجر به کشف نشانه‌هایی از وجود این روستا شد.

در مارس ۲۰۲۰، به دنبال کاوش در این دریاچه  آثار سفالین و الوار کشف شدند که گروهی از باستان‌شناسان آن‌ها را به عنوان آثار ماقبل تاریخ شناسایی کردند.

با بررسی دقیق مشخص شد این آثار به ۱۰۰۰ پیش از میلاد یعنی عصر برنز و زمانی که سطح آب دریاچه پنج متر کمتر از وضعیت کنونی بوده تعلق دارند.

با ادامه کاوش‌ها در این محل و کنار هم گذاشتن شواهد کشف‌شده مشخص شد این الوارها درحقیقت بخشی از خانه‌هایی هستند که زمانی در کنار این دریاچه ساخته شده بودند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت «لوسرن» حدود ۲۰۰۰ سال قبل‌تر از آن‌چه پیش از این تصور می‌شد، ساخته شده است.

ساخت سکونتگاه‌های این‌چنینی در فاصله ۵۰۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش از میلاد رواج داشت. با توجه به سالم باقی ماندن آثار تاریخی ارگانیک همچون الوارهای لوسرن، مکان‌هایی که این آثار را در خود جای داده‌اند اطلاعات جدیدی درباره زندگی اروپایی‌ها در عصر برنز و عصر نوسنگی ارائه می‌دهند.

در سال ۲۰۱۱، بقایای خانه‌های ماقبل تاریخ اطراف آلپ به فهرست میراث جهانی یونسکو اضافه شد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کشف گنجینه‌ای از عصر برنز در یک جنگل

آلمان برنزهای بنین را بازمی‌گرداند

استرداد برنز بنین توسط یک دانشگاه اسکاتلندی

بنیانگذار اولین آژانس مسافرتی در ایران درگذشت

سیدابوالقاسم مهاجری، بنیانگذار نخستین آژانس مسافرتی در ایران درگذشت.

حرمت‌الله رفیعی ـ رییس هیات‌مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران ـ با تایید این خبر گفت: سیدابوالقاسم مهاجری متولد سال ۱۳۰۳ بود که بر اثر کهولت سن، صبح امروز (شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه) درگذشت.

مهاجری داستان راه‌اندازی نخستین آژانس مسافرتی در ایران را این‌گونه روایت کرده بود: «از سال ۱۳۲۱ به عنوان حسابدار یک شرکت تجاری به نام حاج‌شیخ‌ فیض‌مجد و پسران شروع به‌کار کردم. شرکت حاج‌شیخ فیض‌مجد و پسران در شهر زاهدان با اجازه وزارت خواربار (در دهه ۲۰ وزارت خواربار در ایران وجود داشت) به ارتش اشغالگر انگلیس گندم می‌فروخت و اینجانب به عنوان حسابدار، سروکارم با افسران هندی بود. در سال‌های ۲۱ تا ۲۳ نزد یکی از کارکنان بانک شاهنشاهی که در کلکته هندوستان درس خوانده بود به یادگیری زبان انگلیسی پرداختم که به دلیل سابقه کاری‌ام بسیار موفق بودم و می‌توانستم متون انگلیسی را بخوانم و به آسانی بفهمم و صحبت کنم. در آن دوران نشریات و مجلات انگلیسی‌زبان از هندوستان به دستم می‌رسید. در آن‌ها تبلیغات تورهای مسافرتی شرکتی به نام Thomas Cook دهلی به‌چشم می‌خورد که بسیار برای من جالب بود، اما نمی‌دانستم آژانس مسافرتی چیست و ماهیت کارش چگونه ‌است. در اوایل سال ۱۳۲۴ از یکی از افسران هندی همکارم در این مورد اطلاعاتی کسب کردم و با آدرسی که در آگهی درج شده بود مکاتبه کردم و از این راه اطلاعاتم به تدریج زیاد شد.

در همان سال همان افسر هندی که متوجه علاقه من به این کار شده بود، گفت تو که به این کار علاقه داری بیا تا نمایندگی فروش بلیت راه‌آهن هندوستان را که هفته‌ای دوبار بین کویته و زاهدان رفت و آمد داشت و مسافر و بار حمل می‌کرد برایت بگیرم. در آبان‌ماه ۱۳۲۴ مرا به رییس راه‌آهن آن‌جا معرفی کرد و من اطلاعات زیادی را از ایشان به‌دست آوردم. اول دی‌ماه ۱۳۲۴ رییس راه‌آهن در زاهدان به من گفت دفتر راه‌آهن در دهلی‌نو نسبت به واگذاری نمایندگی به تو موافقت کرده، در حالی که من تا آن تاریخ از جریان کار بی‌اطلاع بودم و در این‌باره درخواستی هم نکرده بودم، از این پیشامد بسیار متعجب شدم و در ابتدا به دلیل این‌که در جایی مشغول به کار بودم، تصمیم گرفتم با مدیر شرکت مشورت کنم شاید که ایشان با این کار مخالفت داشته باشند. فردای آن روز بعد از مراجعه به دفتر مدیر شرکت، قبل از آغاز هر مکالمه‌ای ایشان نمایندگی راه‌آهن را به من تبریک گفت و گفتند چنان‌چه به کمک مالی نیاز است، همراهی می‌کنیم. همان روز عصر دفتری جنب مسجد اصلی شهر اجاره کرده و با همکاری برادرم محمد مهاجری و کارمند هندی‌زبان آن دفتر را افتتاح کردیم. این آغاز بعدا پایه‌گذار آژانس شد.»

تاریخ شروع به‌کار این آژانس مسافرتی در ایران ۱۱ دی‌ماه ۱۳۲۴ اعلام شده است.

مهاجری در این این گفت‌وگو که سال ۱۳۹۸ در نشریه صنعت و توریسم منتشر شده، درباره امتیاز فروش بلیت هواپیما در آژانس مسافرتی توضیح داده بود: در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۲۳ خبر آغاز فعالیت و پرواز هواپیمایی ایران در روزنامه‌ها به چاپ رسید. این شرکت (ایران ایر) در آن سال توسط عده‌ای از بازرگانان و اشخاص سرشناس آن ‌روز که غالبا سیاستمداران معروف و سرمایه‌داران بنام بودند پایه‌گذاری شده بود. شرکت هواپیمایی ایران در بدو امر هفت یا هشت فروند هواپیمای داکوتا DC3 را که باقی‌مانده از جنگ دوم جهانی بود از شرکت TWA آمریکا خریداری کرده بود. در این زمان من از آقای مهدی ارباب‌یزدی که نماینده مجلس شورای ملی از زاهدان بود، تقاضا کردم به مدیران شرکت هواپیمایی ایران توصیه لازم را کرده تا نمایندگی هواپیمایی ایران در زاهدان را که قرار بود هفته‌ای یک پرواز داشته باشد به ما واگذار کنند. توصیه ایشان موثر افتاد. به زاهدان برگشتم تا فعالیت در این حرفه نو را آغاز کنم. در آن زمان فرودگاه زاهدان دارای باند بسیار خوبی باقی‌مانده از جنگ جهانی دوم، ولی فاقد تجهیزات ساختمانی بود، یعنی در واقع بیابانی بود که هفته‌ای یک پرواز مشهد – زاهدان در آن انجام می‌شد. در اثر کمبود امکانات، مشکلات زیادی وجود داشت.

در آن زمان شایع شده بود که نمایندگی شرکت هواپیمایی ایران قراردادش را با نمایندگی آبادان فسخ کرده و در پی یافتن نماینده مطمئن است. فورا خودم را به تهران رساندم و با مراجعه به هواپیمایی ایران و مذاکره طولانی موفق به کسب نمایندگی آبادان شدم.»

مهاجری در سال ۱۳۳۷ ورود گردشگران خارجی به ایران را آغاز کرد. اولین گروه خارجی او شش نفر بود اما تا ۱۰ سال بعد، جمعیت این گردشگران به ۳۰ هزار نفر رسید. از سال ۱۳۴۲ اجرای تور در خارج از کشور را آغاز کرد. او گفته بود: اولین تور خارجی به کشور مصر با حدود پنج نفر گردشگر ایرانی برگزار شد.

منبع: ایسنا

ناقوس مرگ «دریاچه اوان» الموت به صدا درآمد

محمد الموتی از فعالان محیط زیست منطقه الموت قزوین در یادداشتی که درخصوص منطقه اوان نگاشته و می‌نویسد: به نظر می‌رسد که مدیریت کلان استان قزوین نمی‌خواهد درک کند که هر پروژه و برنامه و طرح توسعه‌ای در حریم دریاچه اوان، مادامی‌که منافع مردم جوامع محلی و اهالی و ساکنان روستاهای اطراف دریاچه را تضمین نکند محکوم به شکست است.

متأسفانه درخصوص سرمایه‌گذاری در منطقه اوان الموت، مدیریت دریاچه در اختیار مجموعه‌ای قرار گرفته که مرادش از حضور در منطقه، نه تنها دریاچه و ساماندهی حریم نیست، بلکه تملک اراضی ده‌ها و شاید صدها هکتاریِ سگ‌دشت و دامنهٔ نسام‌تله، به ثمن بخس و ایجاد و احداث شهرک و پیش‌فروش ویلا و آپارتمان و… هدف اصلی سرمایه‌گذار است.

البته در این مورد اساساً تقصیر، متوجه سرمایه‌گذار نیست چرا که هر سرمایه‌گذار غیربومی دیگری هم، به حکم دو دو تا چهارتای مطلق، قدم در راه سرمایه‌گذاری می‌گذارد و اگر این حساب و کتاب درست درنیاید، هرگز راضی به سرمایه‌گذاری نخواهد شد.

این امر، طبیعت هر نوع سرمایه‌گذاری محسوب شده و به خودی خود مذموم نیست و اشکال از نوع نگاه و رویکرد مدیریت کلان استان در حوزه گردشگری و بوم‌گردشگری و به عبارتی، گردشگری اجتماع‌محور است.

گردشگری اجتماع‌محور، تنها گزینه مدیریت مناطق گردشگری استان قزوین است. حتی در بخش شهری هم، این الگو موفق‌تر خواهد بود، چه برسد به عمده مناطق گردشگری استان که به دلیل موقعیت روستایی، لاجرم ذیل الگوی مدیریت اکوتوریسم قرار می‌گیرند.

بنابراین، نخستین سؤال واضح این است که برنامه سرمایه‌گذار، برای تحقق اجرای این الگو چیست؟ آیا چنانچه اگر چنین برنامه‌ای طراحی و تدوین شده باشد و درست و دقیق، با همه ابعاد و زوایا و ملزوماتش، بررسی و نگارش شده باشد، اساساً توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذار غیربومی خواهد داشت؟

بنده کوچکترین، با سواد اندک خود عرض می‌کنم که به طور حتم می‌توان گفت چنین موضوعی امکان اجرایی ندارد و توجیه‌پذیر نیست، مگر اینکه برای جبران این ضرر، وعده یا وعده‌های دیگری به سرمایه‌گذار داده شده باشد. مثل تخصیص اراضی چند ده هکتاری به سرمایه‌گذار، واگذاری سایر مناطق گردشگری استان به سرمایه‌گذار، ارائه تسهیلات کلان ارزان‌قیمت به سرمایه‌گذار و مواردی از این دست.

با این فرض، سؤال دوم این است که چرا شفافیت در این زمینه وجود ندارد؟ چنانچه چنین واگذاری‌هایی انجام شده و یا قرار است انجام شود، در منطقه اله‌موت که ما با فقر شدید اراضی مرغوب و دارای حق‌آبه مواجهیم، چگونه قرار است اتفاق بیفتد؟ کدام اراضی قرار است واگذار شود که مشمول تعارض منافع با جامعه محلی نباشد؟ مگر از این نمونه اراضی داریم؟ و یا اگر قرار است به ازای مدیریت و سرمایه‌گذاری دریاچه اوان، مثلاً تله‌سی‌یژ کامان و زرشک یا آب‌گرم یله‌گنبد یا هر نقطه دیگه، به عنوان «اشانتیون» داده شود چرا اعلام نمی‌شود؟

سؤال سوم این است که طرح ارائه‌شده از سوی سرمایه‌گذار، آیا پیوست محیط زیستی و از آن مهم‌تر، پیوست مطالعات اثرات اجتماعی دارد؟ با توجه به اظهارات جامعه محلی می‌توان با اطمینان گفت خیر، ارزیابی و توصیه و چارچوب اجتماعی ندارد و یا به فرض ارائه چنین مطالعاتی، به جرأت می‌توان گفت، چند صفحه کپی از گزارش‌های مشابه است که هیچ قرابتی با جامعه محلی حریم دریاچه اوان ندارد. این بزرگترین مشکل این واگذاری و این سرمایه‌گذاری است. هر چند باز هم عرض می‌کنم تملک ده‌ها هکتار از مرغوب‌ترین اراضی مردم منطقه که در حال حاضر، جزء اراضی ملی محسوب می‌شود، به همه این مصائب می‌ارزد!

درست است که برخی افراد، مردم اله‌موت رو در این زمینه‌ها مهجور و ناآگاه و بیسواد می‌دانند و فکر می‌کنند در این منطقه، کسی سرش توی حساب و کتاب نیست، اما بهتر است بدانند که کسی باور نمی‌کند که جناب سرمایه‌گذار، این مسائل را نمی‌شناسد و کسی قبول نمی‌کند که وی بی حساب و کتاب پا به این عرصه گذاشته باشد. البته در مورد اصرار سرمایه‌گذار به ماندن در منطقه، از سر دلسوزی و اعتقاد به ارتقاء گردشگری اله‌موت و استان و کشور، حرف و حدیث‌هایی وجود دارد و گفتگوهایی صورت می‌گیرد که نیازمند واکاوی پیش از اجراست. بهتر است بدانند که جامعه محلی، به روشنی و دقت، سرمایه‌گذار را رصد و تحلیل می‌کنند و اتفاقاً از اهدافشان اطلاع دارند.

چهارمین سؤال مهم است که چارچوب تعاملی سرمایه‌گذار با جامعه محلی حریم دریاچه که در حلقه نهایی، ۹ روستا را در بر می‌گیرد، چه طور طراحی شده؟ نظام تخصیص منابع، تقسیم وظایف، سهم‌بندی مشارکت، کسب منافع مالی، مشارکت نهادهای اجتماع‌محور محلی در مسیر اجرای برنامه و امثال اینها به چه شکل تنظیم شده است؟ برای مدیریت مشارکتی منطقه چه فکری شده؟ جایگاه شوراها، دهیاران، شرکت‌های بومی، افراد دارای مهارت خاص در این طرح کجاست؟ تغییر پارادایم «حفاظت مشارکتی» دریاچه به عنوان یک زیست‌بوم فوق‌العاده حساس، به الگوی «مدیریت مشارکتی» چه طور اتفاق می‌افتد؟

شکی نیست که تغییرات نامطلوب و ویرانگر در سه دهه گذشته در منطقه اله‌موت و به طور ویژه، در بوم‌سازگان‌های بسیار حساس منطقه، مانند دریاچه اوان، لزوم پیاده‌سازی الگوی «مدیریت مشارکتی» یا «مدیریت اجتماع‌محور» را به تنها راه نجات دریاچه و یا حداقل، کاستن از تبعات تلخ توسعه، تبدیل کرده است.

حال سؤال مهم بعدی این است که الگوی مدیریت دریاچه و حریم آن، چه طور طراحی شده؟ چرا استان یا سرمایه‌گذار، در این زمینه، شفاف نیستند؟

آنقدر مساله مدیریت دریاچه اوان، جدی و حیاتی و مهم است که به جرأت می‌توان گفت، یکی از پنج موضوع اولویت‌دار مدیریت کلان در استان قزوین به حساب می‌آید. مساله‌ای با این مقدار از اهمیت و حساسیت، چرا باید به سمتی حرکت کند که راه حل اجرایی آن، مبتنی بر لابیگری و واسطه‌گری و سفارش و پول‌پاشی و جوش زدن معامله و دستور مقامات عالی رتبه استان باشد؟ در حالیکه مشخص نیست طرح اجرایی پروژه ساماندهی حریم دریاچه و ایجاد منطقه گردشگری! بر مبنای کدام مطالعه محیط زیستی و اجتماعی تهیه شده؟ مسئولان بر مبنای کدام کار کارشناسی، دستور نهایت همکاری و مانع‌زدایی را صادر کرده‌اند؟ آیا معنای پشتیبانی و مانع‌زدایی، این است که بدون توجه به آثار غیرقابل جبران محیط زیستی و اجتماعی یک پروژه، دستور اجرای آن صادر شود؟

اگر مطالعات شرکت آران که مربوط به حدود ۱۵ سال قبل است، ملاک عمل هست، چرا در حریم ۱۵۰ متری و ۲۵۰ متری، مداخله صورت می‌گیرد؟ هر چند آن طرح هم باید به‌روز شود و اگر مطالعات جدید انجام شده، لطفاً طبق وظیفه قانونی، محتوای ۀن را در اختیار سایر ذینفان و دست‌اندرکاران قرار بدهند تا اگر حرف منتقدین، بی اساس است آشکار شود. حال آنکه شوربختانه باید با این واقعیت تلخ کنار آمد که در این پروسه چندلایه، آن بخشی که کمترین اهمیت را داشته، خود دریاچه است و چون تمرکز سرمایه‌گذار بر بخش‌های دیگر در منطقه و در استان است، باید منتظر نابودی دریاچه اوان، با سرعتی باورنکردنی باشیم.

سوالی دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه مهمترین وجه یک تفاهم پایدار که تضمین‌کننده حفظ محیط زیست در کنار ارتقاء اقتصادی طرفین و توجه تام و تمام به چارچوب‌های اجتماعی و فرهنگی منطقه و دغدغه حفظ و ترویج آن‌هاست، از چه مسیری قرار است تحقق پیدا کند؟

تردیدی نیست که برای شروع طوفانی چنین طرحی و در بوق و کرنا کردن چنین سرمایه‌گذاری جالبی، همه چیز در ظاهر، مهیاست. سرمایه‌گذار آماده، بهترین اراضی حریم و اطراف دریاچه، آماده و در اختیار، پشتیبانی‌های اداری و فنی نهادهای دولتی متولی، با دستور ویژه بالاترین مقام اجرایی استان، به خط شده و حاضر به یراق و در مجموع، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شده‌اند که نان ویژه‌ای در غفلت خیلی‌ها، به جیب سرمایه‌گذار سرازیر شود.

حالا سؤال مهمتری پرسیده می‌شود، چرا شما که برای رونق کسب و کار و رفع موانع تولید و خدمات، به راحتی زمین در اختیار سرمایه‌گذار غیربومی قرار می‌دهید، همین اراضی را که ملک آبا و اجدادی «اوانی‌ها» و «وربنی‌ها» ست، در اختیار خود جامعه محلی نمی‌گذارید؟

چطور یک فرد با عنوان سرمایه‌گذار می‌تواند به راحتی هر مقدار از اراضی منطقه را تحت اختیار و مالکیت داشته باشد ولی یکی از مردم منطقه اوان اگر ۴ تا درختی که کاشته، یک متر وارد حریم اراضی ملی شود، دمار از روزگارش در می‌آورید و سریعاً پاسگاه و یگان حفاظت و دادگاه وارد عمل می‌شوند؟

این همان نکته اساسی توسعه ناپایدار است که مبتلابه اغلب نقاط کشور است. هیچ کسی به اندازه جامعه محلی حریم دریاچه اوان، نمی‌تواند حق داشته باشد. مادامیکه حق جامعه محلی داده نشود، هرگونه اقدامی در دریاچه اوان، محکوم به شکست است. شک نکنید که سرمایه‌گذاری در چنین وضعیتی، مساوی با ضرر مطلق بوده و بعید میدانم فرد هوشمندی مانند سرمایه‌گذار فعلی، این موضوع را تخمین نزده باشد.

تردیدی نیست که راهی جز آموزش، توان‌افزایی، پشتیبانی، مانع‌زدایی نسبت به جامعه محلی وجود ندارد و واگذاری امور به جامعه محلی، تنها راه سامان گرفتن مسائل دریاچه‌ است. هرچند که این موضوع زمان‌بر باشد. هرچند که چالش‌های جدی داشته باشد، اما باید انجام شود.

کاری که اگر سال ۸۲ کلید می‌خورد، الان یکی از موفق‌ترین نمونه‌های مدیریت جامعه محلی در عرصهٔ تالابی در کشور را شاهد بودیم اما به همین بهانه زمان‌بر بودن، نزدیک به دو دهه از سال‌های طلایی دریاچه اوان، گذشت و نه تنها هیچ چیزی به پایداری نرسید، بلکه تخریب‌های فاجعه‌بار نصیب دریاچه شد.

سخن کوتاه کنیم، دریاچه اوان در روز ۲۴ فروردین ۱۴۰۰، رکورد افت سطح آب در ده سال گذشته را هم زد تا کلکسیون فاجعه کامل شده باشد. دریاچهٔ خاطرات همه ما، همچنان در حال از دست دادن توان خودپالایی خود است.

دریاچه اوان، نگین درخشان استان، بیش از دو دهه، در گیر و دار عدم هماهنگی بین بخشی، عدم درک ملزومات بوم گردشگری، تخمین نادرست ظرفیت و توان پذیرایی، اشتباه مطلق در تعریف کاربری، ایجاد پریشانی در حوزه اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی، منفعت‌طلبی نهادهای دولتی، عدم اعتماد بلندمدت به جامعه محلی، ضعف مطلق آموزش و توان‌افزایی، تضعیف اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی، تخریب بدون توقف محیط زیست، بی‌توجهی به کار کارشناسی و دانش‌محور، نادیده گرفتن توانمندی‌های جوامع محلی، بی‌توجهی به برنامه جامع مدیریت زیست‌بومی، افزایش نگران‌کننده آلودگی، کاهش خطرناک تراز آب دریاچه، و چندین و چند پریشانی دیگر، تبدیل به یک گره کور مدیریتی شده که یقیناً چارهٔ آن در این مرحله، واگذاری به سرمایه‌گذار نیست.

مدیریت اجتماع‌محور دریاچه اوان با محوریت ساکنان روستاهای حریم دریاچه و ایجاد ظرفیت برای جامعه محلی، به طوری‌که حفظ دریاچه، نسبت مستقیم با منافع آن‌ها داشته باشد، در کنار آموزش مداوم و اعتماد به جامعه محلی، می‌تواند وضعیت چنین عرصه منحصر به فردی را به تدریج بهبود بخشد.

ذکر این نکته هم بسیار اهمیت دارد که در کدام نقطه از جهان، یک دریاچه یا تالاب طبیعی و حساس که در پیوند با جامعه بومی و محلی اطرافش، یک اکوسیستم خاص را به وجود آورده، اینطور مورد هجوم لودر و بولدوزر قرار می‌گیرد و پریشانی بصری و آلودگی چندجانبه نصیبش می‌شود؟

آیا دردناک نیست که مدیران استان قزوین، تفاوت بین دریاچه اوان و دریاچه چیتگر تهران را نمی‌داند و تفاوت بین دریاچه اوان و پارک باراجین را درک نمی‌کنند؟

تلخ و دردناک است که لودرها به بهترین عرصه‌های حریم دریاچه حمله کردند و مردم اوان و وربن هم که به نشانه اعتراض، ابتدا جلوی کار را گرفته بودند، با برخورد انتظامی متوجه می‌شوند که همه شرایط برای ورود همه‌جانبه سرمایه‌گذار غیربومی فراهم شده است و چند وقت دیگر هم باید با ده‌ها هکتار از اراضی آبا و اجدادی خودشان خداحافظی کنند و نظاره‌گر شهرک‌سازی باشند.

شوربختانه بدون داشتن پیوست محیط زیستی و پیوست اجتماعی و در فرآیندی غیرقانونی، سرمایه‌گذاری غیربومی، بهترین عرصه‌های حریم را در اختیار گرفته و با پشتیبانی مقامات استان قزوین، تیر خلاص را به پیشانی دریاچه شلیک کرده‌اند.

و دست آخر، این نکته عجیب که مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی، که در تاریخ ۳۰ شهریور ۹۹، ایجاد و احداث منطقه نمونه گردشگری را در کنار تالاب‌ها ممنوع اعلام کرده، مثل آب خوردن، زیر پا گذاشته می‌شود و مصوبه تکمیلی همین شورای عالی در تاریخ ۲۹ بهمن ۹۷ که احداث هرگونه و هر مدل شهرک گردشگری را در این مناطق ممنوع اعلام کرده، نادیده گرفته می‌شود.

و سخن آخر، همان سخن اول است، دریاچه اوان، یک عرصه و بوم‌سازگان بکر و بسیار بسیار حساس و شکننده است که هر نوع برنامه و طرح اجرایی در حریم و اطرافش، به آن آسیب می‌زند. حتی اگر بخواهیم ظرفیت تفرجی و تفریحی در اطرافش ببینیم، یقیناً و قطعاً در چارچوب اکوتوریسم و بوم‌گردشگری، آن هم از نوع بسیار کنترل شده و کاملاً محدود، با تعریف منطقه حفاظتی و تفرجگاهی ویژه و با رعایت ظرفیت بُرد دریاچه، شاید امکان‌پذیر باشد و همه اینها، فقط و فقط در قالب ایجاد معیشت محدود جایگزین، برای جامعه محلی، فابل تعریف و توجیه است و نه سرمایه‌گذاری میلیاردی، که دلیل آن هم واضح و روشن است، سرمایه‌گذاری میلیاردی، زمانی قابل توجیه خواهد بود که بیشترین بهره‌برداری‌ها، صورت بگیرد. فشار چند برابری به دریاچه وارد آید و چون این عرصه خیلی محدود است، مجبور است به عرصه‌های دیگر هم سرک بکشد و این خودش یعنی ده‌ها تعارض اقتصادی و اجتماعی دیگر…

به عبارتی، مسئولی که به دانش و کار کارشناسی پشت می‌کند، آمایش سرزمینی را فراموش می‌کند، فقط یک بعد مالی قضیه برایش هیجان‌انگیز است و سایر ابعاد بسیار مهم و پیچیده فنی و اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصاد سیاسی منطقه را نمی‌بیند، مجبور می‌شود که چنین تصمیمی بگیرد. مجبور است که دست سرمایه‌گذار را بگیره و چند امتیاز ویژه به او بدهد تا بتواند جذبش کند. مجبور می‌شود به تنهایی با چند مسئول دیگر از جنس خودش بنشیند و تصمیم بگیرد و جامعه محلی رو نادیده انگارد.

در این شرایط واضح است که جامعه محلی و اهالی روستاهای اطراف دریاچه را مزاحم می‌بیند. آشکار است که برای توجیه این بی‌محلی خودش، مجبور می‌شود صفت بیسوادی به جامعه محلی بدهد. واضح است که روستائیان منطقه را کارنابلد و بدون مهارت معرفی و اعتماد به نفسشان را زایل می‌کند و در نهایت مادامی که صفر تا صد مدیریت دریاچه در اختیار خود مردم بومی قرار نگیرد، دریاچه روی آرامش نخواهد دید.

منبع: ایسنا

مرتبط:

دریاچه اوان قزوین

سردر عالی قاپو قزوین

قزوین _شهری با کلیسا های قدیمی و محله‌های ارامنه

دستمال آغشته به خون ناصرالدین ‌شاه

مجموعه جهانی کاخ گلستان در مناسبت سالروز ترور ناصرالدین شاه، تصویری از دستمال آغشته به خون این شاه قاجاری را رونمایی کرد.

این دستمال با شماره اموال ۱۳۰۲ به ابعاد ۳۸ در ۲۸ سانتی‌متر هم‌اکنون در گنجینه کاخ گلستان نگهداری می‌شود که تصویری از آن به نمایش گذاشته شده است. روی دستمال نوشته شده: «دستمال شاه شهید است که در هفدهم ذیقعده روز جمعه برای بستن خون دهان زخم تپانچه که به زیر سینه چپ خورده از جیبش درآورده کنار آنرا پاره کرده به توی زخک داخل نموده که برای حرکت دادن جسد خون نیاید و این قسمت دیگر را بطور یادگار خون‌آلوده نگاه داشتم. بعدازظهر جمعه ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۳/ دکتر شیخ محمد»

امضای زیر متن به دکتر شیخ محمد خان احیاء الملک اشاره دارد که در روز حادثه ترور ناصرالدین شاه قاجار در حرم عبدالعظیم حضور داشت.

درباره ترور ناصرالدین شاه در منابع تاریخی آمده است: صبح جمعه هجدهم ذیقعده ۱۳۱۳ قمری (برابر با دوازدهم اردیبهشت‌ماه ۱۲۷۵خورشیدی) ناصرالدین شاه قاجار به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفت اما رویای جشن پنجاهمین سال سلطنت را واقعیت هولناک قتل او درهم شکست. میرزا رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه، در نقطه‌ای او را به گلوله بست که چندسالی پیش‌تر به دستور شاه قاجار، سیدجمال‌الدین اسدآبادی را بازداشت و خوار و خفیف کرده بودند و بدین ترتیب میرزا رضا در آن روز هم انتقام ستم‌کشی‌های خود از شاه گرفت و هم انتقام بدرفتاری‌ها با مرشد خود را…

میرزا رضای کرمامی بعد از ترور شاه دستگیر شد و او را به تهران آوردند. نخست در اتاق کوچکی در حیاط آبدارخانه زندانی‌اش کردند و زنجیر دانه‌درشتی به گردن او آویختند و به آن قفل زدند. با این‌که او را جسما و روحا شکنجه کردند، نام کسی جز مراد خویش سیدجمال‌الدین اسدآبادی را نبرد.

برخلاف تصور مردم که گمان می‌کردند میرزا رضا بعد از کشتن شاه چند روز بیشتر زنده نخواهد ماند او را نزدیک به چهار ماه در توقیف نگاه داشتند. در این مدت به طریق مختلف سعی کردند نام همدستان و شرکای جرم را از زبانش بیرون بکشند، ولی آخر مشخص شد علت محرک اصلی میرزا همان تعدیات و ستم‌هایی بود که کامران میرزا و وکیل‌الدوله درباره‌اش روا داشته بودند.

ناظم‌الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری نوشته است: مظفرالدین شاه خیال کشتن میرزارضا و قصاص آن را نداشت و کراراً گفته بود قصاص و کشتن میرزا رضا تشفی قلب من نیست. من اگر بخواهم انتقام بکشم باید تمامی اهل کرمان را از دم تیغ و شمشیر انتقام بگذرانم. در نهایت مظفرالدین شاه اجازه اعدام میرزا رضا را داد و در نیمه‌شب سه‌شنبه (مردادماه ۱۲۷۵ خورشیدی) در میدان مشق داری برپا گردید و میرزا را سربازها دو ردیف تفنگ در دست به پای دار آوردند و او را به دار زدند و پس از چند روز جسد او را به گورستان حسن‌آباد که بعدها اداره آتش‌نشانی شد، بردند و دفن کردند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کاخ گلستان _زیباترین جاذبه گردشگری در تهران

داستان ساعت کاخ گلستان تهران چیست؟

گسترش محدودیت‌های سفر هوایی در پرتغال

پرتغال محدودیت‌های سفر هوایی را که ممنوعیت سفرهای غیرضروری از کشورهایی با آمار بالای ابتلا به کرونا را شامل می‌شود تمدید می‌کند.

به نقل از رویترز، پرتغال محدودیت‌های پروازهای غیرضروری از کشورهایی را که آمار بالای ابتلا به کرونا را به ثبت رسانده‌اند تا ۱۶ «می» تمدید و هند را نیز به دلیل افزایش شمار مبتلایان به فهرست این کشورها اضافه می‌کند.

بر اساس این محدودیت سفری، مسافران کشورهایی همچون آفریقای جنوبی، برزیل، فرانسه و هلند فقط درصورتی که دلیل موجهی همچون سفر مربوط به کسب و کار یا درمان داشته باشند می‌توانند وارد پرتغال شوند.

با این حال مسافران ورودی به پرتغال باید ۱۴ روز در قرنطینه بمانند.

اضافه کردن هند به این فهرست یعنی پرتغال نیز به جمع سایر کشورهایی که محدودیت‌های سفری برای هند وضع کرده‌اند پیوسته است. روز شنبه اسپانیا هم اعلام کرده بود مسافرانی که از هند به این کشور سفر می‌کنند باید برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا ۱۰ روز در قرنطینه بمانند.

مقام‌های این کشور همچنین اعلام کرده‌اند پرواز از اسپانیا و  آلمان به این کشور فقط برای دلایل ضروری امکان‌پذیر خواهد بود.

خبر تمدید و گسترش محدودیت‌های سفرهای هوایی درست در روزی اعلام شد که بخش زیادی از این کشور مرحله پایانی کاهش محدودیت‌های ناشی از کرونا را آغاز کرده است.

با کاهش قابل‌توجه شمار ابتلا به ویروس در این کشور، روند کاهش محدودیت‌های قرنطینه از اواسط مارس آغاز شد. مدرسه‌ها، رستوران‌ها، کافه‌ها، موزه‌ها، مراکز خرید و تعدادی دیگر از مکان‌های غیرضروری با پروتکل‌های سختگیرانه آغاز به کار کرده‌اند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

قلعه مورس ها در پرتغال

قلعه پرتغالی‌ ها در جزیره هرمز

کلیسای استرلا باسیلیکا در لیسبون در پرتغال

شماره جدید «کارنامه تاریخ» منتشر شد

چهاردهمین شماره دوفصلنامه علمی – تخصصی «کارنامه تاریخ» منتشر شد.

در این شماره مقالاتی با عنوان‌های «بررسی کنش‌های سیاسی طاهر بن حسین در روند قدرت‌گیری و تاسیس سلسله طاهریان»، «جایگاه هویت ایرانی در عصر غزنوی»، «کارکرد اشراف پارسی در دربار هخامنشی»، «گونه‌شناسی کتیبه‌های مسجد جامع ساوه با تاکید بر ویژگی‌های ساختاری از منظر جامعه‌شناسی تاریخی»، «تاریخ زنان»، «تداوم و تغییر در اواخر ایران باستان: نگاهی اقتصادی به دوران ساسانیان» و «نگرشی نو بر معماری اصفهان در زمانه شاه عباس» منتشر شده است.

شماره چهاردهم دوفصلنامه کارنامه تاریخ به مدیرمسوولی زهرا هاشمی پورحیدری و سردبیری امین داوودی منتشر شده است. همچنین اللهیار خلعتبری – استاد دانشگاه شهید بهشتی – ، غلامحسین زرگری‌نژاد – استاد دانشگاه تهران – ، تورج دریایی – استاد دانشگاه کالیفرنیا، ارواین – ، کریم سلیمانی دهکردی – دانشیار دانشگاه شهید بهشتی – ، قباد منصور بخت – دانشیار دانشگاه شهید بهشتی – ، زهیر صیامیان گرجی، آرزو رسولی و محمد حاجی‌تقی – استادیاران دانشگاه شهید بهشتی – اعضای هیات تحریریه این شماره از این دوفصلنامه معرفی شده‌اند که با صاحب‌امتیازی انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه شهید بهشتی منتشر می‌شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

سیلک ،صدای سکوت تاریخ

گلیم‌بافی _ نقشی از تار و پود هنر

آماندا _راوی متفاوت جاده ابریشم

کشف گنجینه‌ای از عصر برنز در یک جنگل

مجموعه‌ای از آثار تاریخی عصر برنز به طور اتفاقی در جنگلی واقع در سوئد کشف شد.

به نقل از نشنال، یک دونده سوئدی به طور اتفاقی گنجینه‌ای از حدود ۵۰ اثر  متعلق به عصر برنز یعنی آثاری  با حدود ۲۵۰۰ سال قدمت را در یک جنگل کشف کرد.

این آثار تاریخی که اغلب آثار زینتی هستند در خارج از «آلینگساس» شهر کوچکی واقع در غرب سوئد کشف شده‌ و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مجموعه آثار پنهان‌شده متعلق به عصر برنز که در این کشور کشف شده است محسوب می‌شود.

از جمله آثار قابل توجه این اکتشاف به تعدادی گردنبند، زنجیر و سوزن سالم که از جنس برنز ساخته شده‌ و به فاصله ۷۵۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد تعلق دارند می‌توان اشاره کرد.

به گفته مقام‌های سوئد، این آثار درحالی که در مقابل چند تخت سنگ روی زمین افتاده بودند کشف شده‌اند و گمان می‌رود چند حیوان آن‌ها را از شکاف بین تخت سنگ‌ها جایی که پیش‌تر در آن پنهان شده بودند بیرون آورده‌اند.

شخصی که برای نخستین‌بار با این آثار در جنگل مواجه شده است می‌گوید در ابتدا فکر کرده این آثار زباله‌های فلزی هستند اما با بررسی بیشتر متوجه گردنبندی در بین آن‌ها شده است و به مقام‌های محلی اطلاع داده است.

باستان‌شناسان معتقدند ممکن است بیشتر این آثار برنزی به زنانی از طبقه بالای آن دوره تعلق داشته‌ باشند. در کنار آثار زینتی همچون گردنبند و دستبند چند سوزن و حلقه بزرگ نیز کشف شده که برای تزئین و متصل کردن بخش‌های مختلف لباس‌ها استفاده می‌شده‌اند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

طعم‌های خیال‌انگیز در سوئد _سرزمین شفق‌های

معرفی جاذبه های دیدنی و گردشگری سوئد

راهنمای سفر به سوئد