کرونا، موزه‌ها را در تهران دوباره تعطیل کرد

موزه‌ها برای دومین بار در دوره کرونا تعطیل شدند و این بار بر اساس اعلام استاندار تهران، قرار است فعلا تا یک هفته‌ی آینده تعطیل باشند.

انوشیروان محسنی بندپی – استاندار تهران – در آخرین دقایق روز گذشته – دوشنبه ۲۳ تیر – در گفت‌وگوی تلویزیونی از تعطیلی فعالیت برخی مشاغل در شهر تهران برای مدت یک هفته آینده، به منظور جلوگیری از شیوع بیماری کرونا خبر داد و اعلام کرد: «در پی بررسی‌های علمی و کارشناسی‌ای که در ستاد مدیریت و مبارزه با کرونا در استان تهران انجام و به تایید کمیته انتظامی و امنیتی ستاد مبارزه با کرونا در سطح ملی رسیده است، تصمیماتی مبنی بر توقف فعالیت برخی مشاغل در شهر تهران گرفته شده است.»

او در اعلام لیست بیش از ۲۵ ردیفه خود، موزه‌ها و باغ موزه‌ها را نیز قرار داد و بر این اساس طبق آن‌چه که در طول چند ماه گذشته به طور مداوم از سوی متولیانِ وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری اعلام شده که «فعالیت موزه‌ها در دوران کرونا با تصمیم ستاد مبارزه با کرونا در هر استان ادامه‌دار خواهد بود» بنابراین  موزه‌های زیر نظر وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و موزه‌های خصوصی در سطح شهر تهران در طول یک هفته آینده تعطیل خواهد بود.

این در حالی است که بعد از اعلام شب گذشته‌ی استاندار تهران، هنوز هیچ تصمیم یا واکنشی از سوی مسوولان میراث فرهنگی و موزه‌ها در وزارتخانه و اداره کل میراث فرهنگی استان تهران اعلام نشده است.

البته خبرنگار ایسنا تلاش کرد تا لحظه ارسال این خبر در تماس با محمد رضا کارگر – مدیر اداره کل موزه ها – ئ پرهام جانفشان – مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران – تصمیم این وزارتخانه را مبنی بر اعلامِ ستاد کرونا جویا شود، که تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

موزه‌ها در بلاتکلیفی تعطیلی یا فعالیت

می‌توانید از کاخ سلیمانیه و موزه نقاشی دیدن کنید

شکافتن قلب آسمان با مناره‌های مسجد جامع یزد

مناره‌های مسجد جامع یزد از بلندترین مناره‌های جهان است که با ارتفاع بیش از ۵۰ متر در آسمان یزد خودنمایی می‌کند و داستان‌ها و روایت‌های مرتبط با آن به ارزش تاریخی، میراثی و فرهنگی‌اش افزوده است.

مسجد جامع کبیر یزد که به موزه معماری ایران شهرت دارد و از شاهکارهای تاریخی در قلب جهانشهر یزد است، مناره‌هایی دارد که با ارتفاع بیش از ۵۰ متر، بلندترین مناره‌های مسجد در جهان هستند به طوری که از بالای این مناره‌ها می‌توان تمام شهر را نظاره کرد.

این مناره‌های بلند نه تنها از نظر معماری و کاشی‌کاری و ارتفاع حائز اهمیت هستند بلکه در مورد آن‌ها داستان‌ها و افسانه‌هایی وجود دارد که شنیدن آن‌ها بسیار جذاب است و اهمیت این جاذبه‌ی تاریخی را بیش از پیش هویدا می‌کند که داستان استاد و شاگرد، معروف‌ترین داستانی است که در مورد این دو مناره روایت می‌شود.

مناره‌های مسجد جامع یزد

داستان از این قرار است که یکی از مناره‌ها توسط استاد و دیگری توسط شاگرد یک معمار یزدی ساخته می‌شود، استاد زمانی که از مناره شاگرد خود دیدن می‌کند متوجه می‌شود که شاگرد دو راه پله رفت و برگشت را درون مناره تعبیه کرده است اما استاد ناتوان از این نوع معماری، تنها یک مسیر را برای رفت و برگشت در مناره ساخته است و به همین دلیل بر فراز مناره رفته و خود را از آن به پایین می‌اندازد، البته شاکرد نیز به علت احترامی که برای استاد خود قائل بوده بر دیگر مناره رفته و خود را از آن پایین می‌اندازد.

علاوه بر این داستان، باورهای جالب دیگری هم در مورد مناره‌های مسجد جامع وجود دارد به طوری که در گذشته‌های نه چندان دور و شاید کمتر از یک قرن پیش، دختران برای بخت‌گشایی خودشان، گردوهایی را در این پله‌ها قرار داده و یکی یکی، گردوها را زیر پا له کرده و بالا می‌رفتند و در نهایت در میان گلدسته، نمازی به جای آورده و پایین می‌آمدند که البته هنوز هم برخی از روستاییان و بومیان به چنین باورهایی اعتقاد دارند و به خوبی داستان بخت‌گشایی مناره مسجد جامع را به خاطر می‌آورند.

مناره‌های مسجد جامع یزد

مسجد جامع کبیر از محلات مختلف یزد به خوبی قابل مشاهده است و بلندی آن در گذشته به خوبی صدای اذان را در شهر انعکاس می‌داده است.

برخی مورخان بنیان و شاکله‌ی اصلی این مسجد باشکوه که قدمت آن به ۷۰۰ تا هزار سال پیش برمی‌گردد را عصر ساسانی می‌دانند و معتقدند که به عنوان آتشکده زرتشتیان پایه‌گذاری شده و با ظهور اسلام، این بنا به مسجد تغییر کاربری داده شده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

مسجد جامع یزد _موزه معماری ایران

آتشکده یزد _آتش ۱۵۰۰ ساله

کوچه مازاری‌ ها در یزد با رنگ و بوی حنا و ادویه

موزه‌ها در بلاتکلیفی تعطیلی یا فعالیت

پس از آنکه اعلام شد فعالیت‌های عمومی ازجمله موزه‌ها و باغ‌موزه‌ها در تهران قرار است بر اثر اوج‌گیری دوباره شیوع ویروس کرونا، به‌مدت یک هفته تعطیل شوند، اما نه‌تنها امروز این اتفاق رخ نداد، بلکه ازسوی مسؤولان مربوط، گفته می‌شود، تا ابلاغ مستقیمی در این زمینه صورت نگیرد، چنین تعطیلی محقق نخواهد شد.

استاندار تهران حدود ۱۱ ساعت بعد از اعلامِ خبر نخستِ تعطیلی برخی از فضاهای شهری در سطح شهر تهران، اکنون تعطیلی کامل برخی از فضاهای آموزشی که به نظر می‌رسید در صحبت‌های او مطرح شده بود، را رد کرده است.

هر چند به نظر می‌رسد رسانه‌ها اعلامِ دقیق مراکز تعطیل شده را که توسط دبیر و جانشین ستاد کرونا در نامه‌ای اعلام شده را به نقل از استاندار تهران اعلام کرده‌اند، اما این اعلام چیزی را از اصل ماجرا یعنی رد کردنِ تعطیلی برخی از فضاهای مانند دانشگاه‌ها و مدرسه‌های تهران کم نمی‌کند؛ اتفاقی که به واسطه‌ی مطرح نشدنِ دقیق نامِ مراکز تعطیل شده از سوی استاندار تهران باز هم برای ادامه‌ی فعالیت یا تعطیلی‌شان سر در گم شده‌اند.

به گزارش ایسنا، دبیر و جانشین رییس ستاد مقابله با کرونای شهرداری تهران در نامه‌ای که ۲۳ تیر آن را امضا کرده، اعمال محدودیت‌ها در کلان شهر تهران را در ۱۱ دسته مختلف از مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها گرفته تا موزه‌ها و باغ موزه‌ها، سینما، تئاتر و مراکز مشابه آن و حتی ورزشگاه‌ها را مطرح کرده و آن‌ها را تعطیل اعلام کرد.

blank

 

از سوی دیگر انوشیروان محسنی بندپی – استاندار تهران – در آخرین دقایق روز گذشته – دوشنبه ۲۳ تیر – در گفت‌وگوی تلویزیونی از تعطیلی فعالیت برخی مشاغل در شهر تهران برای مدت یک هفته آینده، به منظور جلوگیری از شیوع بیماری کرونا خبر داد و در آن اعلام کرد که «فعالیت باشگاه‌های ورزشی همچون باشگاه‌های بدنسازی و ورزش‌هایی که پربرخورد هستند. همچنین مراکز تفریحی آبی، استخرهای سرپوشیده برای مدت یک هفته تعطیل می‌شود.»

از کنار این اعلام برای فضاهای عمومی مختلف شهر که بگذریم، اما وضعیت تعطیلی موزه‌های تهران برای یک هفته، آن‌هم در شرایطی که تا کنون متولیان موزه‌ای و میراثی بارها اعلام کرده‌اند، «در صورتی که ستاد کرونا اعلام کند موزه‌های هر شهر یا منطقه باید تعطیل شوند، این کار انجام می‌شود» مبهم است.

اکنون محمد رضا کارگر – مدیر اداره کل موزه‌ها و اموال منقول تاریخی – در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: هنوز چیزی از سوی ستاد کرونا به ما اعلام نشده است. تعطیلی موزه‌ها باید از سوی ستاد به وزیرِ وزارتخانه ابلاغ شود و شخص وزیر این تعطیلی را به ما ابلاغ کند.

وی تاکید می‌کند: هنوز این اعلام به میراث فرهنگی انجام نشده است، بنابراین در حال حاضر موزه‌های زیر نظر وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی فعال هستند.

منبع:ایسنا

مرتبط:

فعالیت موزه‌ها و اماکن تاریخی از سر گرفته می‌شود

در چه سفرهایی از باتوم کوهنوردی استفاده کنیم؟

باتوم کوهنوردی از ساده ترین و در عین حال مهمترین وسایلی است که باید کوهنوردان در هنگام صعود و کوه پیمایی به همراه داشته باشند. کوهنوردی شاخه ای از سفرهای کمپینگی است.

در سفرهای کوهنوردی وسایل و تجهیزاتی که باید به همراه داشته باشیم حرفه ای تر و کامل تر از سایر مسافرت های کمپینگی است.

برای جلوگیری از صدمات فیزیکی این باتوم ها حتما باید بصورت جفت استفاده شوند.

برای دانستن روش صحیح استفاده از باتوم کوهنوردی باید شناخت کافی از این وسیله داشته باشیم.

با ما همراه باشید تا با شیوه های صحیح استفاده از باتوم کوهنوردی آشنا شوید.

در چه سفرهایی باید از باتوم کوهنوردی استفاده کنیم؟

برای سفرهای طولانی مدت که همراه با پیاده روی است، و وزن زیاد وسایل باعث خستگی فرد می شود، استفاده از باتوم الزامی است. باتوم کمک می کند تا نیروی وزن به دست ها منتقل شود و فشار وزن را بین پایین تنه و بالا تنه متعادل کند. همچنین در سفرهای کوهنوردی در فصل زمستان، برای حفظ تعادل بیشتر کوهنوردان،بررسی عمق برفی که در جلوی پای خود با آن روبرو هستند و جلوگیری از سر خوردن بر روی برف و یخ باید از باتوم کوهنوردی استفاده کرد.

اگر از باتوم کوهنوردی به طرز صحیحی استفاده شود می توان:

تعادل وزن بار و وسلیه ها را از طریق وارد کردن نیروی وزن به دستها حفظ کرد.
هنگام کوه پیمایی تعادل بیشتری داشت
انرژی و توان بیشتری را در سفرهای طولانی مدت ذخیره کرد.
از سر خوردن بر روی برف و یخ در سفرهای زمستانی جلوگیری کرد.
از افزایش بی رویه ناگهانی ضربان قلب جلوگیری کرد.
برای زمان های اضطراری از آن برای ساخت برانکارد استفاده کرد.
برای فیکس شدن اعضای بدن هنگام شکستگی از آن استفاده کرد.
در هنگام حمله حیوانات وحشی برای دور نگهداشتن و دفع آن ها از آن استفاده کرد.
همچنین به کوهنوردانی که دچار مشکلات مفصلی و ستون فقرات هستند کمک می کند.

موراد نادرست استفاده از باتوم کوهنوردی

استفاده نادرست از باتوم کوهنوردی می تواند آسیب های جبران ناپذیری به اندامهای بدن برساند. رعایت فاصله مناسب بین اندامهای بدن و باتوم در هنگام استفاده از آن در عدم ایجاد آسیب های فیزیکی نقش بسیار مهمی دارد.

استفاده مداوم از باتوم کوه نوردی باعث شده که کوه نورد باتوم را تنها تکیه گاه بدن خود بداند و بدون وجود باتوم احساس امنیت نداشته باشد. این امر برای کوهنوردان در لحظات دشوار برنامه کوه نوردی ایجاد مشکل می کند. در عبور از مسیرهای دشوار که امکان استفاده از باتوم فراهم نیست، کوهنورد دیگر احساس امنیت نمی کند و ممکن است از نظر روانی اعتماد به نفس کوهنورد را کاهش داده و باعث سقوط کوه نورد شود.

استفاده مداوم از باتوم در کوهنوردی یاعث می شود مفصل های اندام های تحتانی دچار تنبلی شده و وضعیت کشسانی خود را از دست بدهند و در نتیجه میزان مقاوت و اسقامت عملکردهای فیزیکی بدن کاهش یابد.

هنگام استفاده از باتوم چون بخش های تحتانی بدن و همچنین دست ها با فعالیت بیشتری روبرو می شوند، می تواند برای بعضی از کوهنوردان موجب تپش قلب شود.

منبع: blog.eravel.com

مرتبط:

کوهنوردی در زیباترین کوه های جهان

خطرناک ترین کوهستان ‌های دنیا

کوه سبلان مقدس‌ترین کوه ایران !

پوشش در مصر باستان

منظور از پوشش در مصر باستان اشاره به پوشاک مورد استفادهٔ مردمان مصر باستان از پایان دوران نوسنگی (از ۳۱۰۰ پیش از میلاد) تا سرنگونی پادشاهی بطلمیوس و مرگ کلئوپاترا در سال ۳۰ پیش از میلاد دارد. لباس‌های مصریان بسیار رنگارنگ بود و با سنگ‌های قیمتی و زیورآلات همراه بود آنها در طراحی لباس‌هایشان هم به زیبایی و هم به آسایش توجه می‌کردند به گونه ای که در هوای گرم بیابان، لباس‌ها به اندازهٔ کافی خنک باشند.

در مصر باستان كودكان پسر و دختر، تا سیزده‌سالگی، سر تا پا برهنه بودند و، جز گوشواره و گردنبند، هیچ چیز با خود نداشتند. ولی دختران كمی شرم می‌نمودند و به كمرگاه خود كمربندی از مروارید و خرمهره و نظایر آن می‌آویختند. لباس خدمتگزاران و كشاورزان منحصر به تكه پارچه‌ای بود كه دور كمر خود می‌بستند.

پوشش در مصر باستان

در دوره سلطنت قدیم، بدن مردان و زنان، در كوچه و بازار، تا نافگاه برهنه بود و لنگ كوتاهی، از پارچه سفید، تا بالای زانو را می‌پوشانید؛ چون شرم و حیا مولود عادت است و طبیعت را در آن دستی نیست، این پوشش ساده اسباب آسایش خاطر آن مردم را فراهم می‌آوردیکی از مدهای محبوب و کلاس بالا در میان زنان مصر باستان، لباس متشکل از مهره‌های سفالی بوده است.

لباس زنان مصر باستان در طبقه مرفه همواره مهره‌ بافت بوده و با هزاران دانه مهره تزئین و تولید شده‌اند که در الگویی لوزی‌مانند در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و اگرچه باورها بر این است که زنان چنین لباس‌ هایی را در زندگی روزمره به تن می‌کردند اما بیشتر نمونه‌ها در مقبره‌ها کشف شده است. این پوشاک گرانبها بسیار نادر است و تاکنون فقط ۲۰ عدد از این نوع لباس پیدا شده است که در موزه‌های مختلف در سراسر دنیا نگهداری می‌شوند.

پوشش در مصر باستان

    اغلب مصریان لباسهایی از کتان می‌پوشیدند. چرا که سبک است، هوا در آن جریان دارد و بدن آزادانه در آن حرکت می‌کند که برای آب و هوای گرم و گاه مرطوب مصر بهترین ویژگی هاست. پشم و پنبه هم به کار می‌رفتند. پشم گرم بود اما چربی های طبیعی آن رطوبت را دفع می‌کرد. پنبه هم به سبکی کتان نبود. کتان از الیافی گیاهی به عمل می‌آمد. گیاه کتان به وفور در کناره نیل می‌رویید. آنها را خشک و شانه و خیس کرده، می‌کوبیدند و می‌بافتند. الیاف حاصل را می‌ریسیدند و نخ را پارچه می‌کردند.

    پوشش فرعون‌ها به خوبی در تاریخ ثبت شده‌است آنها معمولاً پوست حیواناتی مانند پلنگ یا شیر را به عنوان نشانی از جایگاه شان به تن می‌کردند.نمس و خات هم سرپوشی است که معمولاً فرعون‌ها و نجیب‌زادگان بر سر می‌گذاشتند.

    پوشش در مصر باستان

    در حدود سال ۲۱۳۰ پیش از میلاد در پادشاهی باستان پوشش‌ها بسیار ساده بود.مردان پارچه‌هایی را مانند دامن به دور خود می‌بستند که شنتی نام داشت. این دامن‌ها در کمر با کمربندی محکم می‌شد و پارچهٔ دامن در جلو جمع می‌شد یا روی هم تا می‌خورد. در این دوران دامن مردان کوتاه بود تا اینکه در پادشاهی میانه مصر نزدیک به ۱۶۰۰ پیش از میلاد، دامن مردان بلندتر شد و در حدود ۱۴۲۰ پیش از میلاد یک بالاپوش نازک آستین دار و یک زیردامنی هم به تن می‌کردند.

    مرتبط:

    درباره موزه مصر _یادگار عتیقه‌ترین‌های عصر فراعنه

    اهرام مصر

    تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدین‌شاه تا امروز

    هنگامی كه ناصرالدین شاه به حكومت رسید، در ایام حكومت این به اصطلاح قبله عالم، هیچ كس فكر نمی‌كرد چگونه فرش به داد ایران برسد و چرخه روزگار برای آینده مردم ایران از راهی دیگر بچرخد. وام‌ها و قروض بی‌حد و حصر ناصرالدین شاه برای سفرهای فرنگ و… از دولت‌های دوست و همسایه نظیر روسیه و انگلیس پس ازوی نیز ادامه یافت.

    در این حال چیزی به سقوط و سرنگونی قاجار نمانده بود كه ‌یكباره با آغاز صدور اولین محموله‌های فرش از تبریز سپس همدان و كرمان و درآمد قابل توجه حاصل از عوارض و مالیات آن، شاه و دولت متوجه اهمیت این محصول شدند. درآمدی كه می‌توانست اوضاع اقتصادی دولت را متحول و از سقوط قاجار جلوگیری كند و چنین نیز شد. به این ترتیب بود كه ارزش حیاتی و بقایی این كالا بویژه صادرات آن بر شاه آشكار شد واین بود كه صدور قوانین و دستورالعمل‌های مختلف كه می‌توانست بقای فرش و درآمد آن را تضمین كند، آغاز شد.
    در واقع اگر فرش ایران نبود، پایه‌های متزلزل حكومت قاجار خیلی زود از هم می‌پاشید و شاید تاریخ به شكلی دیگر برای ایران رقم می‌خورد. در پی صادرات چشمگیر و رونق روزافزون فرش دستباف و از حدود سال‌های ۱۲۸۰ توجه شركت‌های اروپایی و آمریكایی به این محصول آنان را به سرمایه‌گذاری و حضور در این عرصه چنان تشویق كرد كه بتدریج اما مستمر طی حدود ۴۰ سال نزدیك به ۶۰ شركت بزرگ و كوچك كه مالكیت خارجی و گاه مشترك داشتند، در ایران تاسیس شد و تقریبا عمده فعالیت تولیدی و اقتصادی این محصول در ید قدرت آنان قرار گرفت.
    از میان این شركت‌ها ، بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها عبارت بودند از‌ شركت آمریكایی عطیه بوروس، شركت سوئیسی‌‌/ ‌‌انگلیسی زیگلر، كمپانی ایتالیایی برادران نیركوكاستلی، تاوسهند چیان، پتاك، قازان كارپت و شركا و بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها ‌كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی‌ مشهور به OCM كه در ایران به شركت شرق لندن نیز شهرت دارد و مالكیت انگلیسی داشت و صاحب آن كسی نبود جز سیسیل ادواردز ، فرش‌شناس مشهور كه كتاب وی به نام قالی ایران اوایل دهه ۵۰ توسط خانم مهین دُخت صبا به فارسی ترجمه و تا اواخر دهه ۶۰ بارها در ایران چاپ و منتشر شد.
    اما حضور این شركت‌ها و اوضاع نابسامان كارگاه‌های تولید فرش كه با توجه به سرمایه‌گذاران هیچ هدفی جز سوددهی نداشتند، چنان شرایطی را در كارگاه‌های فرشبافی حاكم كرد كه سرانجام مسئولان و دولتمردان كشور برای اولین بار در تاریخ بافندگی، عكس‌العمل مناسبی ‌ نشان دادند و در بیست‌وپنجم آذرماه ۱۳۰۲ از سوی رضا شاه كه در آن ایام در مقام نخست وزیری كشور قرار داشت، دستوری به والی كرمان و بلوچستان كه در آن روزگار بزرگ‌ترین مركز بافندگی كشور و تجمع شركت‌های خارجی بود، صادر شد كه عینا در نشریه بین‌المللی كار نیز به چاپ رسید.
    این دستور بی‌هیچ چون و چرا اولین اقدام رسمی و مهم در اصلاح امور قالیبافی بخصوص شرایط كار تا آن زمان محسوب می‌شود. در متن این فرمان آمده بود ‌ساعات كار تمام كارگران كارگاه‌های قالیباف روزی هشت ساعت است و كارفرمایان این كارگاه‌ها حق ندارند بیشتر از هشت ساعت در روز كارگران را به كار وادارند. همچنین در روز جمعه و ایام تعطیل رسمی، كارگران كار نخواهند كرد ولی دستمزد آن را مطابق یك روز كار دریافت می‌كنند.
    در این متن آمده بود كه پسران كمتر از هشت سال و دختران كمتر از ده سال نمی‌توانند در این كارگاه‌ها به كار مشغول شوند و كارگاه پسران از كارگاه دختران باید مجزا باشد. تشكیل كارگاه مختلط اكیدا ممنوع است. همچنین در ماده دیگری از این آیین‌نامه آمده بود كه كارگاه (دار قالی) نباید در زیرزمین یا اتاق‌های مرطوب و نمناك قرارگیرد. ضمنا باید دارای دریچه‌ای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد.
    همچنین كارگاه (دار قالی) باید حدود یك ذرع از كف اتاق بالاتر باشد و جایگاه كارگران به نحوی تعبیه شود كه همه بتوانند براحتی كار كنند. كارفرمایی كه مفاد موارد بالا را رعایت نكند به پرداخت جریمه‌ای بین ده تا ۵۰ تومان محكوم می‌شود. همچنین در جهت سامان بخشیدن به اوضاع تولید، بویژه تهیه نقشه‌های مناسب و رسیدگی به اموری این چنین، سال ۱۳۰۹ موسسه قالی ایران تاسیس شد كه ریاست آن به عهده طاهرزاده بهزاد نقاش و طراح نامی آن زمان گذاشته شد.
    اما به دلایل مختلف این موسسه نتوانست بیش از دو سال به فعالیت خود ادامه دهد و تعطیل شد. سرانجام اوضاع حاكم بر تمامی امور فرش و مهم‌تر از آن رونق و درآمد حاصل از صادرات آن و حضور جدی و قدرتمندانه شركت‌های خارجی و درآمدهای آنها به حدی رسید كه دولت تصمیم جدی و بزرگی برای تعطیلی آنها اتخاذ كرد و در نهایت با تصویب هیات وزیران فعالیت تمامی شركت‌های خارجی در عرصه فرش ایران ممنوع و مقرر شد اموال و دارایی‌های بزرگ‌ترین آنها خریداری و به تملك دولت درآید.
    متعاقبا به دستور دولت در بهمن ۱۳۱۴، شركتی جدید و دولتی به نام «شركت سهامی فرش ایران» تاسیس و تمام‌ اموال و دارایی‌های «كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی» خریداری و به این شركت جدید واگذار شد. شركتی كه هم‌اكنون نیز پس از نزدیك به ۸۰ سال فعالیت مستمر هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد و اوج و حضیض‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است اما هنوز معلوم نیست چرا مقامات مختلف دولتی و حتی مقامات این شركت پس از گذشت نزدیك به ۸۰سال از تاسیس آن، در گفت‌وگوها، نام عجیب «كمپانی هند شرقی» را كه هیچ ربطی به این ماجرا ندارد به زبان می‌آورند و خود را وارث چنین كمپانی می‌دانند؟
    حتما حكمتی در آن است كه هیچ كس نمی‌داند! به هر ترتیب شركت سهامی فرش ایران تاسیس شد و مسئولیت‌های بزرگی نظیر نظارت و رسیدگی بر صادرات فرش دستباف و تهیه و توزیع مواد اولیه مناسب در فرشبافی و ترویج نقشه‌های مناسب و خلاصه ساماندهی به اوضاع فرش مملكت، با حمایت دولت و به طور انحصاری به‌عهده آن گذاشته شد. باید به خاطر داشت بررسی موضوعی همچون فرش كه برخاسته از توده‌هاست و به قولی مردمی‌ترین و عام‌ترین هنر این سرزمین شناخته می‌شود، موضوعی است چند وجهی كه نیاز به مطالعات جانبی دیگری نیز دارد.
    مهم‌ترین آن، تحلیل‌های جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه‌ای است كه اصلی‌ترین چالش پژوهش‌ها و بررسی‌های این چنینی است. به همین دلیل در همین جا به نكته‌ای مهم كه مطالعه فرش ایران بدون آن مبهم و ناشناخته باقی خواهد ماند، اشاره می‌كنیم. در طول تاریخ ایران همواره اقوام، طوایف و عشایر نقطه اتكای دولت‌ها و حكومت‌های مركزی بوده‌اند و به همین دلیل می‌بینیم در تصدی مقامات و مسئولیت‌های مختلف كشوری نظیر تعیین حاكمان شهر‌ها و حتی حاكمان ایلات، ریاست فوج‌های نظامی و…، سران ایلات همواره نقش مهم بلكه كلیدی داشته‌اند و این موضوع از ایام حكومت صفویان و حتی پیش از آن بخوبی قابل بررسی است و تا پایان دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
    اما با به قدرت رسیدن پهلوی و برای اولین بار به دلیل بی‌اعتمادی شاه به عشایر، بتدریج دست بزرگان و سران طوایف و ایلات مختلف از مناصب حكومتی كوتاه و حتی برای كنترل بیشتر عشایر و جلوگیری از تحركات احتمالی آنها ضمن قلع و قمع تعداد زیادی از سران عشایر و مخالف، سال ۱۳۰۹ طرح اسكان عشایر برای اولین بار در كشور به اجرا درآمد كه در اصطلاح جامعه‌شناسی به تخته قاپو شدن مشهور است. بیان این موضوع از آن جهت اهمیت و نیاز به تحلیل‌های بیشتر و جانبی دارد كه با اجرای تدریجی این قانون و طرح‌های دیگری كه بعد‌ها تحت عناوینی نظیر رسیدگی به بهداشت بیشتر، خدمت‌رسانی و… به اجرا درآمد، پایه‌های نابودی یك سنت و تمام‌ عوامل و دستاوردهای چنین سنتی پی‌ریزی شد.
    در واقع با از بین رفتن زندگی عشایری و هرآنچه محصول چنین زندگی بود، مهم‌ترین محصول این جامعه تاریخی و كهن یعنی سنت بافندگی عشایری بتدریج از میان رفت و این رخداد چنان ادامه یافت كه می‌توان مدعی بود در این زمان از میان ده‌ها سبك بافندگی عشایری در ایران، تنها دو یا سه سبك با شیوه و رسم تاریخی پابرجاست و الباقی یا از میان رفته‌اند یا چنان تغییر یافته‌اند كه جز اسم، چیزی به عنوان بافندگی عشایری قابل شناسایی نیست. متعاقبا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم، اقدامات و مصوبات دیگری به كاربسته شد كه تیشه دیگری بود بر پیكر گروهی دیگر از سبك‌های فرش ایران. با به اجرا گذاشته شدن طرح اصلاحات ارضی در اواخر دهه ۴۰ پایه‌های نابودی روستا و فرهنگ روستانشینی گذاشته شد.
    با اجرای این فرمان و تبعات آن كه به تحلیل و بررسی‌های جامعه‌شناسانه از سوی متخصصان ذی‌ربط نیاز دارد، پایه‌های مهاجرت از روستا به شهر و حاشیه‌نشینی چنان گذاشته شد كه از پی آن هر آنچه می‌توانست محصول روستا و فرهنگ مستقل روستانشینی باشد از جمله قالیبافی ، همه از میان رفت. البته عشایر و روستانشینان هنوز هم پابرجایند و هنوز هم می‌بافند و خواهند بافت، اما جای تعجب ندارد كه مثلا كردهای شمال خراسان و لرهای جنوب چهار‌‌محال و بختیاری قالی نائین ببافند!‌ یا چه اهمیتی دارد روستاییان جیرفت قالی افشار ببافند یا كرمانی؟ چه اهمیتی دارد گبه فارس در تهران بافته شود؟ یا بافندگان نجیب مراغه نقشه فرش قم را ببافند و … با پیروزی انقلاب اسلامی و راه‌اندازی نمایشگاه بین‌المللی فرش در تهران و ده‌ها نمایشگاه منطقه‌ای، تاسیس رشته فرش در دبیرستان و دانشگاه تا مقطع كارشناسی ارشد و مهم‌تر از همه تاسیس مركز ملی فرش ایران در وزارت بازرگانی و گماشتن افراد متعهد و متخصص در راس امور فرش ـ كه حقیقتا در تعهد برخی از آنها تردیدی نیست ـ و دستاوردهای این اقدامات، نیاز به بررسی و تحلیل‌های ویژه و مهمی دارد كه شرح آن طولانی است و ان‌شاءالله در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
    بی‌تردید همان گونه كه شرح آن رفت، دولت‌ها در توسعه، سقوط یا نزول فرش ایران نقش تعیین‌كننده‌ای داشته و دارند، در این زمان تحلیل اقدامات و تاثیرات آنها برای آیندگان از ضروریات است. نه نگارنده این سطور و نه هیچ كس دیگر در دلسوزی و توجهات دولتمردان امروز كشور در موضوع فرش تردیدی ندارد. اما اقدامات و دستاوردهای دولت و مدیران آن در امور فرش باید بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا برای آینده و خروج از شرایط فعلی كه فقط آگاهان برآن واقفند، چاره‌اندیشی مناسب اندیشیده شود.
    تورج ژوله ‌- پژوهشگر فرش
    مرتبط:

    مگه میشه هشترود رفت و قلعه ضحاک نرفت

    قلعه ضحاک واقع در شهرستان هشترود در تبریز می باشد که یکی از قدیمی ترین آثار باستانی ایران به شمار می رود و قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد.

    مابین دو رود شورچای و قرانقو و در ۲۸ کیلومتری جنوب هشترود بالاتر از تونل راه آهن تهران- تبریز قلعه ضحاک قرار دارد. با مراجعه به آثار باقی مانده در این قلعه مشخص می شود این قلعه از هزاره دوم قبل از میلاد تا دوران تیموریان برپا بوده و رونق بسیاری در دوره اشکانیان داشته است.

    قلعه ضحاک

    البته طبق شنیده ها (از هزاره دوم پیش از میلاد تا پیدایش اسلام قلعه ضحاک دارای سکونت بوده است) قلعه اژدهاک مادها همان قلعه ضحاک میباشد همان طور که آثار به جا مانده از دیوار چینی اورارتوییان در آن مشاهده می شود حتی برجهای دیده بانی اشکانی قلعه همچنان به شکل سالم باقی مانده است.

    برای اولین بار این قلعه در سال ۱۸۳۰ توسط فرهنگی انگلیسی با نام مونت ایت monteith کشف شد و توسط راولینسن در سال ۱۸۴۰ تحقیقاتی در راستای کشف خط نوشته های سنگی بر روی آن انجام شد. جالب است بدانید در دوره اسلامی و شاید دوره اسماعیلیه این قلعه از استحکام بیشتری برخوردار شد.

    هنوز هم که هنوز است جایگاه دروازه ای در بقایای این حصار کهن مشهود است که حوالی آن سفال هایی که به هزاره دوم پیش از میلاد تعلق دارد یافت شده و حاکی از قدمت آن است. در گوشه کنار این قلعه باستانی بنایی مستطیل شکل به اسم پاویون وجود دارد که دقیقا متعلق به دوره اشکانی و ساسانی می باشد.

    از سمت شمال و جنوب طول خارجی این بنای باستانی حدود ۱۰ متر و در امتداد محور عرضی ۹ متر عرض دارد. کتیبه بسیار زیبای تزیینی که ترکیبی از صفحات گچبری شده باقی مانده است به احتمال بسیار زیاد پاویون قلعه را به سمت دوره اشکانی می کشاند.

    قلعه ضحاک

    مشخصات بنای قلعه ضحاک

    قلعه ضحاک که از دژهای مهم اقوام ماد و مانایی می باشد بیش از هزار سال قدمت دارد در این قلعه باستانی آب انبار ، سالن شورا ، مخازن سنگ ، آسیاب ، حمام به چندین آثار دیگر به چشم می خورد. نصف اتاق هایی که در این قلعه وجود دارد در زمین کنده شده اند و بدون سقف می باشند و نصف دیگر آن ها در کوه و به شکل حفره ای در آورده شده است.

    بیشتر این حفره ها دارای چاله های آبی یا همان آب انبار هستند و حتی حفره های سنگی اتاقک های کوچکی در دیوار های این حفره ها کنده شده اند.

    که همه آنها در صخره های عمودی ایجاد شده اند. جدا از همه اینها چشمه ای که در دامنه کوه مقابل وجود دارد توسط لوله هایی که در زمین کار گذاشته اند با فشار معمولی از روی پشته مابین عبور کرده و به ارتفاعات قلعه می رسد.

    مسیر لوله آب از روی بستری که درزمین به طور چشمگیر مشهود است مشخص می شود به علاوه قالب های سنگی و تکه های مختلفی از لوله های گلی که از بستر جدا شده اند در حوالی مشاهده می شوند. عرض بستر لوله ۵۰ سانتی متر به عمری که دارد حداقل یک متر می باشد.

    لوله های گلی از به هم پیوستن تکه های کوچک کامل شده و در بستر جاسازی شده اند ناگفته نماند این بنای تاریخی از کند و کاوهای غیرمجاز و تاراج مصون نبوده و حوالی آن پر از حفره های ریز و درشتی که به وسیله غارتگران با هدف به دست آوردن عتیقه می باشد.

    طول مجموعه باستانی قلعه ضحاک حدوداً ۱۰ کیلومتر و عرض آن یک الی دو کیلومتر می باشد. فقط یک چهار طاق خارج از خاک تقریباً سالم مانده است که به گفته اهالی یکی از پایه های آن و پوشش طاق توسط یک افسر انگلیسی(شاید همان کاشف قلعه) در زمان جنگ جهانی دوم به سبب پیدا کردن اشیای عتیقه تخریب شده ولی مورد مرمت واقع شده است.

    قلعه ضحاک

    قلعه ضحاک کجاست؟

    نتیجه کاوشی که در دو فصل گذشته در این قلعه باستانی انجام شده است کشف یک تالار بزرگ ۱۱× ۱۱متر با راهرو های کناری به مقدار قابل توجهی گچبری در نقوش مختلف که بیشتر آن با رنگ های زرد ،اخرائی ، سبز وآبی مزین شده است. که همین تزیینات شامل نقوش هندسی ، نقوش برجسته انسانی و حیوانی و گل و گیاه مساله ای که در این چهار طاق استفاده شده است گچ و آجر های ده سانتی متری ۳۲×۳۲ می باشد. مجموعه تاریخی قلعه ضحاک روی یک تپه مسطحی واقع شده است.

    ماحصل تحقیق و تفحصی که در این بنا انجام شده بیانگر استقرار تمدن پارتی است.از نحوه به کارگیری این قلعه در دوران بعد از اسلام و دوران اشکانی اطلاعاتی در دسترس نمی باشد. در حقیقت این قلعه همچون قلعه های موسوم به قلعه دختر است که در ارگ بم و یا فیروزاباد نمونه هایی از آن می توان یافت. قلعه ضحاک شاید نمونه ای از معبد آناهیتا نیز باشد.

    بقایای این قلعه باستانی که در ۳ کیلومتری ایستگاه خراسانک و بر بلندای کوهساری که تونل مستقیم و بزرگ دو کیلومتری راه آهن مراغه به میانه از آن عبور می کند مشاهده می شود. تعدادی از محققان و باستان شناسان بنای تاریخی ضحاک را به دوره مادها نسبت داده اند ولی به مرور زمان همچنین در دوره های اشکانی ، ساسانی و هخامنشی به کار رفته است در دوره های اسلامی به شکل یک دژ بزرگ خودنمایی کرده است آن چیزی که در عصر کنونی توجه همگان را جلب می کند چهار طاق زیبا از عهد ساسانی می باشد.

    طبق اطلاعاتی که بخش گردشگری نمناک بدست آورده است سقف این بنا با پوشش ضربی درست شده است شنیده ها حاکی از آن است که برخلاف طاق های دیگر دوره ساسانی برای افروختن آتش از این چهارطاق استفاده نمی کردند بلکه به عنوان برج دیده بانی به کار گرفته می شد چرا که مشرف به دشت ها و دره های حوالی بوده است جالب است بدانید این قلعه باستانی با استفاده از آجرهای بزرگ سرخ رنگ ساخته شده اند آجرهایی که به طور افقی و قائم روی هم قرار گرفتند.

    ظاهراً دیواره های گچی و سنگی باقی مانده از قلعه ضحاک متعلق به دوران پیش از اسلام است احتمالا تغییرات و الحاقات خاصی در قرنهای سه و چهار انجام شده است با این وجود این بنای باستانی تا پیش از اسلام و تا دوره اسماعیلی به کار گرفته می شد.

    قلعه ضحاک

    داستان ضحاک:

    از پادشاهان افسانه ای که در داستانها بسیار به آن اشاره شده ضحاک ماربه دوش می باشد .که درشاهنامه پسر مرداس وفرمانروای دشت نیزه دار (کسی که با نیزه بجنگد)ذکر شده است.وی پس از قتل پدرش به سوی ایران حرکت می کند و جمشید را نیز به قتل می رساند و تاج پادشاهی را بر سر می گذارد.وقتی که شیطان بر دوش ضحاک بوسه می زند از جای بوسه های شیطان بر دوش ضحاک دو مار می روید.

    شیطان به کمک ضحاک آمده و به او می گوید برای اینکه مارها به ضحاک آسیبی نرسانند باید هر روز مغز دو جوان به مارها خورانده شود و بدینگونه حکومت ضحاک هزاران سال طول می کشد تا اینکه آهنگری به نام کاوه ازمیان مردم ظهور می کند چرم پاره ی آهنگری اش (درفش کاویانی) را می گستراند و مردم را برای حمایت از فرویدون و جنگ با ضحاک دعوت می کند.وسر انجام فریدون ضحاک را در دماوند زندانی می کند.

    نگاره های قلعه ضحاک

    از مهمترین این اشکال ، کلاغی است که پنجه هایش را در پشت گاو فرو کرده و شبیه میترا در آیین مهر است .این شکل در یک محیط ١٢١ متر مربعی ایجاد شده است و در کنار آن شکلهای دیگری مانند یک سرباز پارتی، یا سر چند شیر در حال غرش و فریاد ، نقاشی یک ایزد بانو،شکل یک مرد در درون گل نیلوفر یا اشعه های خورشید ایجاد شده اند

    موقعیت و حدود جغرافیایی قلعه ضحاک

    این قلعه باستانی و بی نظیر در ٢٢ درجه و ٣٧ دقیقه عرض شمالی و ٩ درجه و ۴٧ دقیقه طول شرقی و در ارتفاع ١٨٠٠ متری از سطح دریاهای آزاد بنا نهاده شده است . در ارتفاعات کو هستانی در پیچ و خم رود خانه ی خروشان قرانقو چای و شرق کوههای سرملو و ایستگاه سر سبز خراسانک و جنوب روستای زیبای عربلو و غرب روستای دلمه و شمال روستاهای دانقاران و خواجه محمود قلعه ضحاک جا گرفته است و قدمت و استواریش را به رخ می کشد .

    رودخانه ی خروشان قرانقو در جهت حرکت خود بعد از عبور از جنوب ایستگاه خراسانک به طرف شرق بعد از سه کیلو متر پیمودن در کنار خط آهن خراسانک میانه جهت حرکت خود را در دهانه تونل دوم به سمت شمال عوض کرده و بعد از یک گردش کوچک به سمت شور جای رفته و بعد به طرف میانه و قزل اوزن راهی می شود.

    آب و هوای منطقه و شهرستان هشترود

    آب وهوای شهرستان هشترود در زمستان سرد خنک و در تابستان معتدل و مطبوع می باشد به طوری که در تابستانها متوسط دمای این شهرستان در بالاترین درجه ٣٠ درجه می باشد که نشان دهنده ی این مطلب است که هشترود دارای تابستانهای معتدل و دلچسبی است اما در زمستان متوسط دمای این شهرستان ١٩ درجه است که نشانگر این موضوع می باشد که به طور متوسط بارندگی این شهرستان در سال ٨١-٣۵٠ میلیمتر بوده است .

    که این رقم نشان می دهد که هشترود به واسطه این بارشها دارای زمینهای حاصلخیز است.شغل اکثر مردم دامداری و کشاورزی می باشد تعداد روزهای یخبندان این شهرستان ١١٨ روز است و مجموع ماههای خشک و یخبندان ٧-٩ ماه است متوسط رطوبت نسبی ۶٨درصد است و متوسط تبخیر در این شهر ٣۵٠ میلیمتر و در دهستانهای هشترود ٣۵۵میلیمتر می باشد هشترود از نظر آب و هوایی در ناحیه ی نیمه خشک مدیترانه ای قرار گرفته است.

    قلعه ضحاک

    پیشنهاد برای سفر به هشترود و قلعه ضحاک:

    برای مسافرت به مناطق سردسیر کوهستانی از جمله منطقه ی زیبای هشترود به همراه داشتن وسایل گرمایشی و لباس مناسب ار ضروریات است.

    وسیله مسافرت به منطقه:

    اتوبوس ، مینی بوس،قطار،سرویس های عمومی شهرستان هشترود و یا ماشین سواری و شخصی

    موقعیت مکانی:

    این قلعه ی باشکوه در ٢٠ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود ،شرق ایستگاه راه آهن خراسانک (هشترود) در کنار روستای عربلو واقع شده است.

    آدرس دقیق و مسیر دسترسی به قلعه ضحاک:

    برای دسترسی به این منطقه جذاب و تاریخی جاده شروع کننده تبریز را پس از طی مسافتی تقریباً ۱۲۰ کیلومتری که بخشی از آن از اتوبان تبریز به تهران عبور می کند به یک سر راهی می رسد سه راهی هشترود به مراغه نام دارد پس از اینکه به هشترود رسیدید با طی کردن مسافتی ۱۴ کیلومتری به ایستگاه خراسانک نزدیک می شوید بعد از رسیدن به این روستای زیبا وسیله نقلیه خود را در مکانی پارک کرده و یک صبحانه دلچسب با همسفرهای خود میل کنید.

    ناگفته نماند تدارکات کوهنوردی و کوله پشتی با امکانات اولیه به همراه داشته باشید؛ همانطور که بخش گردشگری نمناک اشاره میکند بعد از اینکه مسافتی نیم ساعته را طی کردید به ابتدای تونل اول می رسید این نکته را متذکر می شویم که برای نزدیکی مسیر هم که شده تونل را برای رفتن انتخاب نکنید چراکه هوای داخل تونل آلوده می باشد و خطر ورود قطار هر لحظه ممکن است بنابراین برای احتیاط و لذت بردن از مسیر پیش رو فضای آزاد را برای سپری کردن پیش بگیرید تا روح لطیفتان با هوای تازه نوازش شود.

    پس از طی کردن مسافتی به تونل دوم راه آهن می رسید چند متر مانده به دهانه تونل آب بسیار گوارای در دست راست مشاهده می کنید که حتی می توانید از آن نوش جان کرده و لذت کافی از دیدن آن ببرید.

    از اینجا به بعد بستگی به خودتان دارد که به چه طریقی به قلعه برسید چرا که رسیدن به این بنای باستانی به دو طریق صورت می گیرد یکی اینکه اگر به کوهنوردی علاقه مندید در سمت راست تونل کوه که رد پای کوهنوردان در آن مشخص است راه کوه را در پیش بگیرید ولی اگر تمایل به راه پیمایی دارید از سمت چپ تونل که در راستای رودخانه می باشد حرکت کنید تا شما را به قسمت ورودی قلعه برساند پس از گذاشتن پل باریک به قلعه صعود کرده و می توانید از بخش های جذاب و مختلف آن بازدید کنید پس از اینکه از این قلعه بازدید کردید به حوالی پل باریک برگردید و در کنار چشمه کوچکی که در کنار پل قرار دارد به استراحت پرداخته و بساط ناهار خود را پهن کنید و در نهایت به سمت وسیله نقلیه خود باز گردید.

    مرتبط:

    ۱۰ کوه دیدنی ایران

    قلعه ضحاک ،قلعه‌ای از خون و ترس

    دیدنی های زیبا و چشم نواز آرامگاه سعدی

    سعدیه از مکان های دلنواز شهر شیراز است که سالانه تعداد زیادی توریست و بازدیدکننده دارد و “آرامگاه سعدی” با الهام از معماری سنتی ایرانی ساخته شده است.

    سعدیه محل زندگی، خانقاه و آرامگاه سعدی، شاعر و سخنور نامی ایران دفن شده است که هر ساله عاشقان این ادیب ایرانی را به اینجا می کشاند تا یادی از او و آثار برجسته اش کنند و در باغ های اطراف آرامگاه زمان خوشی را سپری کنند.

    آرامگاه سعدی

    سعدیه که در شمال شیراز و در دامنه ی کوه قرار دارد فقط خانه ی سعدی نیست. اطراف مقبره ی سعدی قبرهای زیادی متعلق به ادیبان و شاعران برجسته ی شیراز از جمله شوریده ی شیرازی دیده می شود.

    معماری سنتی سعدیه

    سعدی عاشق سفر بود. در شیراز و نظامیه بغداد تحصیل کرد و سپس سفری طولانی به بین النهرین، شام، حجاز و شمال آفریقا کرد و پس از کسب تجربه های فراوان به شیراز بازگشت.

    آرامگاه سعدی با الهام از معماری سنتی ایرانی توسط معمار مدرنیست محسن فروغی طراحی و ساخته شده است. در سمت چپ آرامگاه سعدی هم یک حوض ماهی خودنمایی می کند که یه سنت جالب هم با خودش دارد:شستشوی بدن در این حوض، خصوصاً در شب چهارشنبه سوری، از مراسم های سنتی شیرازی هاست. آن ها معتقدند که این کار خاصیت شفابخشی دارد.

    آرامگاه سعدی

    تاریخچه سعدیه آرامگاه سعدی

    این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می گذرانده و سپس در همانجا دفن شده است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد.

    در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه. ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می شد.

    تاریخ و معماری آرامگاه سعدی

    در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کرده بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد.

    معماری فوق العاده آرامگاه سعدی

    طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت.

    بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه. ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.

    در طرح جدید پس از خرید و تخریب خانه های اطراف، آرامگاه دارای محوطه ای در حدود ۱۰۳۹۵ متر مربع شد. محوطهٔ باغ به سبک ایرانی گلکاری، درختکاری و باغچه بندی شده است. در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل، با جهت شمالی – جنوبی در دو طرف محوطهٔ آرامگاه قرار دارد و حوض دیگری در جهت شرقی – غربی در مقابل ایوان اصلی بنا واقع شده است.

    آرامگاه سعدی

    ورودی

    ورودی مجموعه در راستای ورودی آرامگاه است که معمار آن آندره گدار فرانسوی است. بر روی درب ورودی سعدیه این بیت به چشم می خورد:

    ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید هزار سال پس از مرگ او گرش بویی

    حوض سکه

    در جلوی رواق، حوضی قرار دارد که در آن سکه به نشان گرفتن حاجت می اندازند.

    قنات

    در عمق ده متری صحن آرامگاه قناتی وجود دارد که آب آن دارای مواد گوگردی و جیوه است. آب این قنات که در زیر زمین جریان دارد به درون «حوض ماهی» می ریزد.

    حوض ماهی

    این حوض در سمت چپ آرامگاه واقع است و در داخل به شکل هشت ضلعی است. حوض با زیربنایی در حدود ۳۰٫۲۵ مترمربع، با ۲۸ پله به صحن آرامگاه وصل می شود. مشهور است که سعدی نزدیک زاویهٔ خود، حوضچه هایی از سنگ مرمر ساخته بوده که آب در آن ها جریان داشته است.

    شستشو در این آب، خصوصاً در شب چهارشنبه سوری، جزء معتقدات مردم شیراز بوده است. کاشی کاری های داخل حوض ماهی که به سبک عمدهٔ سلجوقی است، در سال ۱۳۷۲ توسط استاد کاشی کار «تیرانداز» طراحی شده و توسط میراث فرهنگی اجرا گردیده است. بر فراز حوض ماهی یک نورگیر به شکل هشت ضلعی و دو نورگیر چهارضلعی در طرفین آن قرار دارد. زیرزمین سعدیه امروزه به چایخانهٔ سنتی تبدیل شده است.

    دو ساختمان آجری در کنار حوض ماهی وجود دارد که یکی دفتر و دیگری کتابخانهٔ عمومی سعدیه است علاوه بر ساختمانی دیگر که سرویس بهداشتی در آن قرار دارد.

    ضلع غربی آرامگاه سعدی

    در ضلع غربی، قصیده ای با مطلع زیر دیده می شود:

    خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست

    پس اعتماد بر این چند روز فانی نیست

    ضلع شرقی آرامگاه سعدی

    در ضلع شمال شرقی ابیاتی از بوستان با این مطلع نوشته شده:

    الا ای که بر خاک ما بگذری

    به خاک عزیزان که یاد آوری

    ضلع جنوب شرقی آرامگاه سعدی

    در ضلع جنوب شرقی، کتیبه ای دیگر از گلستان با این عبارت به چشم می خورد:

    یاد دارم که با کاروان همه شب رفته بودم…

    ضلع جنوب غربی آرامگاه سعدی

    در ضلع جنوب غربی، غزلی از بدایع با این مطلع نوشته شده:

    ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی

    تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی

    ضلع شمال غربی آرامگاه سعدی

    در ضلع شمال غربی ایوان (نزدیک آرامگاه شوریده شیرازی) دوازده بیت از قصیده ای با مطلع زیر به چشم می خورد:

    خاک من و توست که باد شمال

    می ببرد سوی یمین و شمال

    همچنین غزلی از طیبات به خط شاهزاده ابراهیم سلطان فرزند شاهرخ تیموری و با این مطلع حک شده است:

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    ضلع شرقی آرامگاه سعدی

    در ضلع شرقی نیز دوازده بیت از قصیده ای به خط نستعلیق و با این مطلع دیده می شود:

    بسی صورت بگردیده است عالم

    وز این صورت بگردد عاقبت هم

    آرامگاه سعدی

    محوطه آرامگاه سعدی

    بنای اصلی و اولیه آرامگاه سعدی مربوط به دوره اتابکان فارس است و نخستین بار ابن بطوطه مراکشی در حدود سال ۷۵۰ قمری آن را مشاهده کرد.

    این مکان در ابتدا خانقاه سعدی بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می گذرانده و سپس در همانجا دفن شده است. برای نخستین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد.

    در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران شد و اثری از آن باقی نماند. در سال ۱۱۸۷ قمری به دستور کریمخان زند، بنایی ۲ طبقه معروف به عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر بالای مزار سعدی بنا شد.

    در دوره قاجاریه توسط فتحعلی شاه این بنا مرمت شد و چند سال بعد نیز حبیب الله خان قوام الملک دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد.

    بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال ۱۳۲۷ شمسی برپا بود و شامل یک ساختمان ۲ طبقه آجری مرکب از چند اتاق و طبقه زیرین آن یک متر بلندتر بود.

    بنای کنونی این آرامگاه به دستور محمدرضا پهلوی به وسیله انجمن آثار ملی ساخته و در سال ۱۳۳۱ رسما افتتاح شد. این بنا با اقتباسی از چهل ستون اصفهان و ابنیه قدیمی دیگر با معماری جدید ساخته شده است.

    ساختمان به سبک ایرانی است با ۸ ستون از سنگ های قهوه ای رنگ که در جلوی مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشی کاری مزین است. بنای آرامگاه از بیرون به شکل مکعبی است اما در داخل هشت ضلعی می باشد با دیوارهایی از جنس مرمر و گنبدی لاجوردی.

    زیربنای اصلی آرامگاه حدود ۲۵۷ متر مربع می باشد. ساختمان اصلی آرامگاه شامل دو ایوان عمود بر هم می باشد که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفته است.

    روی آرامگاه گنبدی از کاشی های فیروزه ای رنگ ساخته شده است. سنگ های پایه های بنا، سیاه رنگ است و ستون ها و جلوی ایوان از سنگ گرانتیت قرمز مخصوصی ساخته شده است. نمای خارجی آرامگاه از سنگ تراورتن و نمای داخلی آن از سنگ مرمر است.

     

    علی اکبرخان قوام الملک شیرازی، سنگ قبر کنونی را که سماق سرخ کم رنگی است، بر روی قبر شیخ نصب کرد و کتیبهٔ زیر را که از اشعار بوستان است، با خط نستعلیق عالی بر آن نگاشت:

    کل شی هالک و انت الباقی

    کریم السجایا، جمیل الشیم نبی البرایا، شفیع الامم

    مقبره و سنگ قبر سعدی

    سنگ قبر در وسط عمارتی ۸ ضلعی قرار دارد و سقف آن با کاشی های فیروزه ای رنگ تزیین شده است. در ۷ ضلع ساختمان، ۷ کتیبه قرار دارد که از قسمت هایی از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ انتخاب شده و به خط «ابراهیم بوذری» نوشته شده است. متن یک کتیبه دیگر از «علی اصغر حکمت» است که در مورد چگونگی ساخت بقعه توضیحاتی داده.

    بنا در سمت چپ به رواقی متصل می شود که در آن ۷ طاق وجود دارد که با کف سازی سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازی پیوند می خورد. این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبه ای بر سر در آن است که شاعر را معرفی می کند و شعری از خود شاعر بر کاشیهای سرمه ای بر روی دیوار نوشته شده است.

    در اطراف مقبره سعدی، قبور زیادی از بزرگان دین وجود دارند که بنا به وصیت خود، در آنجا مدفون شده اند از جمله مهمترین های آن می توان شوریده شیرازی را نام برد که آرامگاهش به وسیله رواق به آرامگاه سعدی متصل شده است.

    آرامگاه سعدی

    آرامگاه سعدیه جزء آثار ملی

    آرامگاه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در سال ۱۳۵۴ توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره ۱۰۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

    آرامگاه سعدیه یکی از جاذبه های مهم شیراز

    سعدیه یکی از جاذبه های شهر شیراز در طول تاریخ مورد توجه هنر دوستان و اهالی ادب بوده. این بنای زیبا که تافیقی است از هنر معماری قدیم و جدید به زیبایی هرچه تمام تر در میان باغی باصفا میزبان مسافران وگردشگرانیِ که با دیدن این همه زیبایی و آرامش ساعتی در این مکان توقف می کنند.

    یکی از جاذبه های این محل حوض ماهیِ که نزدیک مزار شیخ قرار داره و آب آن از چشمه ای تامین می شه که از زیر بنا می جوشه.ساختمان به سبک ایرانی با ۸ ستون از سنگ های قهوه ای رنگ بر روی آرامگاه گنبدی شکل از کاشی های فیروزه ای رنگ و سنگ سفید تزیین شده که در جلوی مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشی کاری مزینه.

    بنای مقبره در داخل هشت ضلعیه که در هفت گوشه ساختمان، هفت کتیبه خطی قرار داره که بر روی دیواره ها ابیاتی از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ اجل سعدی انتخاب و گلچین شده و به قلم و خط «ابراهیم بوذری» نوشته شده.

    این آرامگاه در انتهای خیابان بوستان و کنار باغ دلگشا در دامنه کوه در شمال شرق شیراز قرار دارد. لغت نامه دهخدا به نقل از فرهنگ برهان قاطع نام موضعی که شیخ سعدی در آنجا آرمیده را «گازرگاه» نامیده و به نقل از فرهنگ آنندراج گازرگاه را حد شیراز نزدیک به مرقد شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی دانسته است.

    سکه های پانصد ریالی برنزی جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۸۷ خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شده است.

    مرتبط:

    از “مسجد وکیل شیراز” چه میدانید؟

    باغ جهان نما ،شیراز

    آشنایی بازار مسگرها در شیراز

    موریانه‌ها از تن آتشکده زرتشتیان یزد زدوده شدند

    معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یزد از انجام عملیات موریانه‌زدایی از بنای تاریخی آتشکده زرتشتیان شهر یزد توسط کارشناسان گروه تحقیقات و کنترل عوامل بیولوژیک پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی استان خبر داد.

    «علی اصغر صمدیانی یزد» با اشاره به اعلام گزارش انجمن زرتشتیان یزد مبنی بر آسیب موریانه در قسمتهایی از آتشکده، اظهار کرد: در همین راستا عملیات پایش و بررسی بنا توسط کارشناسان گروه تحقیقات و کنترل عوامل بیولوژیک پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی استان انجام و مشخص شد که آسیب‌های وارد شده به بنای آتشکده زرتشتیان، مربوط به موریانه‌های زیرزمینی خانواده با عنوان «Termitidae» است که گونه‌های آن به بسیاری از بناهای تاریخی ایران نیز خسارت قابل توجهی وارد کرده است.

    وی در مورد این گونه از موریانه‌ها، افزود: این موریانه‌ها در جستجوی غذا، گالری‌های تغذیه‌ای متعددی را درون دیواره‌های ضخیم بنا به وجود آورده و باعث ایجاد خلل، فرج و خشکی بیش از حد بنا می‌شوند.

    به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی استان، صمدیانی با بیان این که فعالیت جستجوگری موریانه‌های زیرزمینی به مرور زمان آسیب‌پذیری بناها را در برابر عوامل دیگر افزایش می‌دهد، در مورد کنترل موریانه‌ها در بنای آتشکده زرتشتیان یزد، تصریح کرد: در این بنا با توجه به موقعیت مکانی آلوده شده توسط موریانه‌ها، برای حذف و جلوگیری از گسترش آن، تزریق محلول سمی در قسمت‌هایی از بنا توصیه شد.

    به گفته‌ی این مسئول، در این روش، حجم زیادی از سم با تزریق وارد خاک و با کلوئیدهای خاک ترکیب شد که برای مدت زمان طولانی از بنا در برابر فعالیت موریانه‌های زیرزمینی محافظت می‌کند.

    بنای فعلی آتشکده در سال ۱۳۱۳ خورشیدی با همّت و کمک مالی زرتشتیان یزد و پارسیان هندوستان ایجاد شده و این بنا با برخورداری از معماری زیبای برگرفته از دوره هخامنشیان به خصوص تخت جمشید در وسط حیاطی بزرگ و سرسبز و کمی بلندتر از اطراف با تاج «فروهر» جلوه‌گری می‎کند.

    منبع:ایسنا

    مرتبط:

    آتشکده یزد _آتش ۱۵۰۰ ساله

    روستای وفس _ماسوله استان مرکزی

     روستای وفس از توابع بخش مركزی كمیجان، با آب و هوای مطبوع، باغات و اراضی سرسبز و خرم و چشم اندازهای بكر به نگین طبعیت گردی استان مركزی شهرت دارد و جاذبه های خاص و منحصر به فرد آن در كمتر منطقه ای در قلب ایران یافت می شود.

    وفس کجاست؟

    وفس اسم روستایی در استان مرکزی در شهرستان کمیجان در ایران است. روستای وفس از شمال به ساوه، از جنوب به کمیجان، از غرب به همدان و از طرف شرق به تفرش محدود است. مساحت روستای وفس تقریباً ۲۰ کیلومتر مربع است.

    روستای وفس در حصاری از کوه های نسبتاً مرتفع واقع شده است و از سمت جنوب، مشرق و مغرب در محاصرهٔ کوهستان قرار دارد و تنها از سمت شمال به درختان و باغهای میوه منتهی می شود.

    روستای وفس از لحاظ ارتباطی در یک موقعیت بن بست واقع شده است؛ تنها جاده ارتباطی مهم آن، جاده ای آسفالت به طول ۱۸ کیلومتر است که وفس را به کمیجان و از آن جا به دیگر نقاط متصل می کند.

    روستای وفس قدمت ۳۰۰۰ ساله دارد. منطقه وفس یکی از منطقه های قدیمی و سکونت گاه مادها بوده است.

    وفس به علت برخورداری از آب و هوای بسیار مطبوع، باغ های میوه، زمین های زراعی و چشم اندازهای دست نخورده و خانه های پلکانی به ماسوله استان مرکزی معروف است.

    بعضی گردشگران خبر از وجود فسیل هایی در کوهها و صخره های این آبادی خبر می دهند. آنان بر این باورند، کوه هایی که روستای زیبای وفس را محصور نموده از نوع آهکی و رسوبی است و در این کوهها بقاياي موجودات زنده که در لایه های زمین مانده اند به وفور دیده می شود.

    ویژگی ها و مکان های دیدنی روستای وفس:

    بافت کالبدی روستای وفس و نوع معماری خانه ها، ابنیه مذهبی و خدمات عمومی بیشتر با ویژگی های اقلیمی و طبیعی سازگاری دارد و بسیار جذاب است، خانه های مسکونی روستا به صورت متراکم و پلکانی بر دامنه کوه گسترده شده و ایوان های فراخ و بامهای یکدست ویژگی آن هاست که جلوه ای خاص را ایجاد کرده است.
    یكی از جاذبه های گردشگری وفس وجود ۱۶ مسجد در این روستا است كه گل سرسبد آن ها با نام مسجد جامع قدمتی به درازای هفت قرن دارد.در روستای وفس علاوه بر مساجد، بارگاه امامزاده حسین موسوم به (حاج رضوان)، امامزاده اسماعیل و امامزاده یحیی نیز وجود دارد و زیارتگاه حاجی رضوان وفس نیز متعلق به شاهزاده حسین(ع) از نوادگان امام موسی كاظم (ع) است كه دارای كرامات بسیاری است و هرسال افراد زیادی را از شهرهای دور و نزدیك  و روستاهای اطراف به سمت خود می كشاند.

    زبان مردم روستای وفس چیست؟

    مردم وفس به یکی از قدیمی‌ترین زبان‌های ایرانی یعنی تاتی سخن می‌گویند.

    سوغات روستای وفس:

    گیوه بافی و ساخت تخته گیوه از ديگر هنرهای مردم تاتی زبان روستای وفس است كه از مدتها قبل در این منطقه رواج داشته است و این صنایع دستی یكی از بهترین پاپوش ها است، بافت تخته كشی گیوه حرفه ای ظریف و خاص است كه در وفس شغلی ویژه به حساب می آید و عده ای در تابستان و زمستان به آن اشتغال دارند.
    بافت انواع دستكش، جوراب های پشمی، سوزن دوزی، سبد بافی، نمد مالی و جاجیم بافی از ديگر صنایع دستی و سوغات این خطه است كه بطور قطع برای گردشگران نوروزی از جذابیت بالایی برخوردار است.
    رونق كشاورزی در این آبادی باعث شده كه انواع خشكبار و میوه های فرآوری شده، كشمش و لبنیات تازه و طبیعی، شیره انگور بعنوان سوغات با كیفیت برای گردشگران به فراوانی وجود داشته باشد.

    زبان تاتی جلوه خاص روستای وفس کمیجان

    این روستای سرسبز و زیبا ۲ هزار نفر جمعیت داردکه شیعی مذهب هستند و تکلم آنان به زبان تاتی جلوه خاصی برای گردشگران دارد.

    ساکنان این روستا علاوه براینکه به کشاورزی و دامپروری مشغولند دستی هم در صنایع دستی دارند و هنر خود را به رخ گردشگران می‌کشند.

    رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان کمیجان اضافه کرد: اهالی روستای وفس محصولاتی مانند گردو، بادام و لبنیات را تولید می‌کنند و علاوه بر آن ساکنان این روستا با هنرمندی تمام در حوزه صنایع دستی، بافت زیرانداز‌های نفیس و زیبا و رودوزی سنتی نیز تبحر خاص دارند و سوغات این روستا عسل ناب کوهستان است.

    وفس معروف به ماسوله استان مرکزی

    معماری تاریخی روستای وفس و خانه‌های پلکانی گردشگرانی که به این روستا می‌آیند را به یاد روستای ماسوله می‌اندازد، به همین دلیل این روستا به ماسوله استان مرکزی لقب گرفته است.

    سجادی دهیار روستای وفس گفت: این روستا دارای بافتی تاریخی است و چینش و قرارگیری کوچه‌ها و خانه‌ها در کنار طبیعت سرسبز و واقع شدن آن در دل ارتفاعات سر به فلک کشیده شده صحنه‌های بی بدیل را برای هر گردشگری به ارمغان می‌آورد و این روستا تنها روستای بدون کولر ایران لقب گرفته چراکه آب و هوای کوهستانی حتی در گرم‌ترین فصل، مردم هوایی بهاری و خنک را احساس می‌کنند.

    وجود ۱۶ مسجد در روستای ۲ هزار نفری وفس نشان از اعتقادات عمیق این مردم و دینداری آن‌ها و پایبندیشان به دین مبین اسلام و اهل بیت دارد.

     

    مرتبط:

    موزه ها و بناهای تاریخی استان مرکزی