تاریخچه سینماهای لاله‌زار

درخواست ثبت ملی ۱۸ سینمای «لاله‌زار» از سوی شورای شهر تهران در حالی مطرح شده که مشخص نیست کدام سینماهای این خیابان قدیمی پاینخت مدنظر است؟

 هفته گذشته علی اعطا – سخنگوی شورای شهر تهران – در نامه‌ای به وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری درخواست ثبت ۱۸ سینمای محور لاله‌زار را در فهرست آثار ملی کشور مطرح کرد.

او با اشاره به اینکه «سینماهای لاله‌زار علاوه بر ارزش فرهنگی و تاریخی به لحاظ کاربردی نیز واجد اهمیت ویژه‌ای هستند و در صورت مرمت و احیا محلی مناسب برای برگزاری جشنواره‌ها و فعالیت سینمایی خواهند بود» گفته است: مجموع ظرفیت صندلی‌های سال گذشته در جشنواره فیلم فجر حدود ۹ هزار و ۵۰۰ عدد بوده است و اگر این ۱۸ سینما مرمت شوند ظرفیتی با بیش از ۱۰ هزار صندلی قابل فعال‌سازی است.»

این اظهارنظر جدا از اینکه برای برگزاری رویدادی همچون فجر یا دیگر جشنواره‌های سینمایی چقدر عملی و اجرایی است، این پرسش را میان برخی کارشناسان سینمایی به وجود آورده که کدام سینماها منظور سخنگوی شورا بوده و آیا واقعا ۱۸ سینمای قدیمی (سالم یا مخروبه) در لاله‌زار هستند؟

در این باره با توجه به خبرهایی که اخیرا درباره حکم تخریب سینما ایران در خیابان لاله‌زار منتشر شده و خیلی‌ها را به انتقاد واداشته که اگر مسئولان میراث فرهنگی تا به حال برای ثبت «لاله‌زار» اقدام کرده بودند شاید الان شرایط جور دیگری بود. کمااینکه حدود ۱۰ سال قبل هم براین موضوع تاکید داشتند.

در همین راستا و به بهانه درخواست ثبت سینماهای لاله‌زار یادداشتی از عباس بهارلو را بازنشر می‌دهیم که در آن به لاله‌زار و سینماهای آن در گذر زمان اشاره داشت.

این مورخ و پژوهشگر سرشناس حوزه سینما در این یادداشتی، نوشته است:   

«شبی در لاله‌زار، خیلی تماشا داره

شبی در لاله‌زار، بس ماجراها داره

بیا در لاله‌زار، بگرد و سوغات بخر

برای نامزدت، بگیر و همرات ببر

بگو به یارانِ ما، به شهر تهران بودی

شبی در لاله‌زار، چون غنچه خندان بودی.

(از فیلم «شبی در لاله‌زار/ جاهل محل»، سردار ساگر، ۱۳۴۳)

سینما لاله زار

۱٫

خیابان لاله‌زار از قدیمی‌ترین خیابان‌های تهران است، که در قدیم از میدان توپ‌خانه (سپه) شروع و به چهارراه اسلامبول که آن سال‌ها دشت سرسبزی بود و لاله‌های فراوان در آن می‌رویید ختم می‌شد. انتهای واگون اسبی که از چهارراه شاهپور و حسن‌آباد و میدان توپ‌خانه می‌گذشت در انتهای خیابان لاله‌زار قرار داشت. نخستین سالن‌های تئاتر و نمایش و کافه‌ها و پاتوق‌های مهم پایتخت در همین خیابان تأسیس شدند؛ از مراکز مهم تفریحی پایتخت بود که در اندک مدتی بسیاری از تجارِ مهم کسب و کار خود را به این خیابان انتقال دادند. حدود ۴۶۰ مغازه در این خیابان در فروختنِ جواهر و پارچه فعال بودند، و «پاساژ مهران» از مراکز مهم خرید خانم‌های شهر در آن‌جا قرار داشت. کافة معیلی، که کماکان به‌شکل قنادی دایر است، پاتوق اغلب هنرمندان تئاتر و سینما بود، و همین موضوع بر اهمیت این خیابان می‌افزود. در سال‌های دهه ۱۳۴۰ دست‌کم یک‌چهارم اهالی پایتخت، روزانه، در این خیابان تردد می‌کردند. در اندک مدتی چهار تماشاخانه (در واقع تنها تماشاخانه‌های شهر) و حدود ده سالن سینما در این خیابان و گوشه‌ و کنار آن احداث شد. ساکنان قدیمی پایتخت امروزه اسم این خیابان را گذاشته‌اند: گنده‌زار!

سینما لاله زار

۲٫

نام باغ لاله‌زار از سال‌های سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار بر سرِ زبان‌ها بود، که دسترسی به آن از دروازه دولت میسر می‌شد. نقشه‌های سال ۱۲۰۵ پایتخت نشان می‌دهند که لاله‌زار در مقایسه با باغ نگارستان باغ کوچک‌تری بود، که مکان تفریحی شاهان قاجار بود، و در روزهای خاص برای تفریح، و جشن و سرورِ اهالی دربار و افراد متعین از آن استفاده می‌شد. افزایش سریع جمعیت پایتخت، در سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه، و توسعه فضای شهری سبب شد که در سال ۱۲۵۰ شمسی/ ۱۲۸۸ قمری با دستور ناصرالدین‌شاه حصارِ تخریب‌شده پایتخت از چهار طرف گسترش یابد، و بارویِ هشت ضلعی ساخته شود، و بعضی محله‌های خارج از شهر داخل این هشت ضلعی قرار بگیرند، و تهران «دارالخلافه ناصری» شود. از آن زمان به بعد، باغ‌های لاله‌زار و نگارستان نیز جزو تفریح‌گاه‌های درون شهری محسوب شدند.

ناصرالدین‌شاه، پس از سفر به فرنگ و استقبالی که از او در خیابان شانزه‌لیزه شده بود، درصدد تشکیل شانزه‌لیزه‌ای در پایتخت برآمد، و خیابان لاله‌زار در باغ لاله‌زار احداث شد. در اندک مدتی در قسمت شرقی خیابان پارکی مصفا، و در قسمت غربی آن مغازه‌های لوکس و خانه‌های درباریان و خارجی‌های مقیم پایتخت ساخته شد؛ با شکلی از معماری نوین، که تا پیش از این در ایران سابقه نداشت. از آن زمان لاله‌زار به‌عنوان نماد ورود مدرنیته به ایران شناخته شد. اولین خانه‌های با معماریِ مدرن، هتل‌ها، چاپ‌خانه‌ها، مطب پزشکان، عکاس‌خانه‌ها، خیاط‌خانه‌های فرنگی‌دوز، سلمانی‌ها، نهادهای اجتماعی و مدنی، دفتر احزاب سیاسی، روزنامه‌ها، مدارس جدید، کتاب‌خانه‌ها، پاتوق‌های فرهنگی، تماشاخانه‌ها، سالن‌های سینما، کاباره‌ها و کافه‌ها در این خیابان ساخته شدند. «گراند هتل» نیز به‌عنوان نخستین محل سکونتِ موقت به سبک اروپایی در همین خیابان بنا شد، که اولین خیابان سنگ‌فرشِ پایتخت هم بود.

در دوره پهلوی اول این خیابان هم‌چنان مکان مهمی بود، و در دوره پهلوی دوم (در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷) رو به افول نهاد. هر آن‌چه زمانی نماد و نشانه تجدد محسوب می‌شد، و نخستین نمونه‌هایش در لاله‌زار ساخته شده بود، از آن پس در مناطق شمالی‌ترِ پایتخت ساخته شدند، و به‌تدریج این خیابان رونقِ سابقِ خود را از دست داد، و هر آن‌چه متعلق به لاله‌زار بود از اعتبار افتاد. موسیقی لاله‌زاری، نمایش‌های لاله‌زاری، فیلم‌های لاله‌زاری، لباس‌های لاله‌زاری و غذاهای لاله‌زاری مورد توجه اقشار فرودستِ جامعه قرار گرفت، و اقشار بالادستِ جامعه کالاهای فرهنگی و غیرفرهنگیِ مورد نیاز خود را در مناطق بالای شهر جست‌وجو می‌کردند و می‌یافتند.

blank

۳٫

مهدی روسی‌خان (فئودورویچ گرجی) یکی از نخستین سالن‌های سینمای خود را در خیابان لاله‌زار بنا نهاد؛ با این اعلان: «تماشاخانة‌ الکترادی اکراف‌ مسیو بومر و روسیخان‌ در خیابان‌ لاله‌زار در عمارت‌ فاروس‌ همه‌ شب‌ از اول‌ مغرب‌ دائر است‌ و هر چهار شب به چهار شب پرگرام‌ تجدید می‌شود و بعدها هم‌ در این‌ روزنامه ‌شریف‌ پرگرام‌های‌ تماشاخانه‌ همه‌ وقت‌ درج‌ خواهد شد.» («ایران نو»، شماره ۳، ۹ شعبان ۱۳۲۷ق، ص ۱؛ این اعلان در شماره‌های ۴، ۵ و ۱۲، سه‌شنبه ۲۱ شعبان ۱۳۲۷ق، ص ۱ نیز درج است.)

فرخ‌ غفاری‌، که‌ دو تماس‌ و نشست‌ با روسی‌خان‌ در ۳۰‌ ماه ‌می ۱۹۴۳م و ۲۹ اکتبر ۱۹۶۳ در رستوران‌ تهران‌ (در پاریس‌) داشته‌، از قول روسی‌خان‌ نقل‌ کرده‌ که‌ او پس‌ از بازگشت‌ از روسیه ‌با یاری‌ حیدر عمواوغلی‌ (موسوم به حیدر بمبی یا حیدر چراغ‌گاز) سالن‌ جدیدی‌ در طبقه ‌فوقانی‌ مطبعه‌ فاروس‌، در ابتدای‌ خیابان‌ لاله‌زار، تأسیس‌ کرد که‌ دارای‌ دستگاه‌ مولد برق‌، بادبزن‌ برقی‌ و بوفه مرتبی‌ بود. (F. Gaffary: Le Cinema En Iran. November 1973. PP 3_5.)

روسی‌خان، در این سال‌ها رقیبِ سرسخت هر آن کسی بود که به سینماداری رومی‌آورد:

«تماشاخانه بومر و روسیخان‌ خیابان‌ لاله‌زار/ شب‌ ۲۲، شب‌ ۲۴، شب‌ ۲۵ رمضان/ ۱ پردةه اول‌ دورنمای‌ فبریره‌ ماداگاسکار/ ۲٫ گرفتاری‌ مقصری‌ بتوسط‌ پلیسهای‌ زنانه/ ۳٫ وفای‌ نامزد نسبت‌ به‌ ملاح/ ۴٫ اغماض‌ عموئی‌ از برادرزاده‌اش/ ۵٫ چاقی‌ اسباب‌ زحمت‌ است/ ۶٫ عروسی‌ شخصی‌ متمول‌ با کلفت‌ خودش‌.» («ایران نو»، شماره ۳۵، ۲۰ رمضان ۱۳۲۷ق، ص ۴٫)

سینمای‌ جدیدالتأسیس‌ روسی‌خان‌ در طبقه‌ بالای ‌چاپخانه‌ فاروس‌ (در ابتدای‌ خیابان‌ لاله‌زار)، به‌عنوان‌ مجهزترین‌ و آبرومندترین‌ سینمای‌ وقت‌، محل‌ تجمع‌ و باده‌نوشی‌ اعضای‌ سفارت‌خانه‌های‌ روس‌ و انگلیس‌ و متنفذان‌ محلی‌ بود. آن‌ها در این‌ سینما پس‌ از دیدن‌ چند پرده‌ فیلم‌ به‌ رستوران‌ سینما می‌رفتند و ضمن‌ نوشیدن و خوردن تنقلات‌ با سری‌ گرم‌ ساعت‌ها به‌ گپ‌زدن‌ مشغول‌ می‌شدند. روزنامه خاطرات غلام‌علی‌خان عزیزالسلطان کیفیت مطلوب سینمای روسی‌خان را تأیید می‌کند: «رفتم برای تماشای سینموتوگراف آنتوان، آنجا ارامنه امشب بودند از مسلمان‌ها پذیرایی نمی‌کردند، فقط ارامنه بودند. بعد رفتم خیابان لاله‌زار سینموتوگراف روسی‌خان، اگر چه جا و مکان روسی‌خان خیلی بهتر است، ولی پرده‌های خوب تماشایی ندارد. («روزنامه خاطرات غلام‌علی‌خان عزیزالسلطان»، جلد دوم، به کوشش محسن میرزایی، ۱۳۷۶، ص ۱۶۵۶٫)

در ۲۶ شعبان ۱۳۳۰ق/ ۱۹ اسد (مرداد) ۱۲۹۱ش/ ۱۰ اوت ۱۹۱۲م درخواست دیگری برای گشایش «سینه‌ماتوگراف مهمان‌خانة ایران» در کافه لاله‌زار مطرح شد. هم‌چنین آگهی‌های فراوانی موجود است که نشان می‌دهد از ۱۳۳۴ق/ بهار ۱۲۹۵ش سالن‌های سینمایی که ایجاد شدند همگی در خیابان لاله‌زار بودند. نخستین سالن «سینمای عالی» بود، که در روز سه‌شنبه ۲۲ جمادی‌الثانی ۱۳۳۴ق/ ۵ ثور (اردی‌بهشت) ۱۲۹۵ش/ ۲۵ آوریل ۱۹۱۶م آغاز به‌کار کرد. متن اعلان افتتاح «سینمای عالی در خیابان لاله‌زار» (آپارتمان باقراف، صاحب «گراند هتل») در روزنامه «رعد» جهت «استحضار» اهالی دارالخلافه تهران منتشر شد: «مطابق وعده که بآقایان محترم داده بودیم اینک بوعده خود وفا نموده و بتازگی سینمای تازه جنگی بین‌المللی دنیا باضافه پرده‌های درام و کومدی وارد شده و بهمین نزدیکی بتوسط اعلان جدید وقت نمایش را اعلام خواهیم کرد.»

(«رعد»، شمارة ۱۶۱، ۲۲ جمادی‌الثانی ۱۳۳۴ق، ص ۴٫) قیمت بلیت‌های این سینما در لژ چهارنفری ۲۰ قران، در ردیف درجه اول ۴ قران، درجه دوم ۳ قران، درجه سوم ۲ قران و درجه چهارم ۱ قران بود. هم‌چنین در دوشنبه ۲۳ جمادی‌الثانی ۱۳۳۵ق/ ۲۷ حمل (فروردین) ۱۲۹۶ش/ ۱۶ آوریل ۱۹۱۷م، سیدحسین، مدیر مهمان‌خانه ایران، «سینمای ایران» را در خانه ناظم‌السلطنه افتتاح کرد. در اعلانی که با امضای سیدحسین درج شد خبر آغاز به‌کار این سینما منتشر شده است: «مهمانخانه ایران خواطر محترم آقایان را مستحضر میدارد که کارکنان این تأسیس ملی پس از تهیه انواع خوراک و بوفه و … برحسب دستورهای صحی برای تفریح آقایان محترم از لیله سه‌شنبه ۲۴ شهر جاری (امشب) پرده‌های سینمای جدید جنگی که هوز بمعرض نمایش گذارده نشده به صحنه تماشا خواهد گذارد. («ایران»، شماره ۹۱، ۲۹ شعبان ۱۳۳۵ق، ص ۴٫) قیمت بلیت‌های این سینما در ردیف درجه اول ۴ قران، درجه دوم ۳ قران، درجه سوم ۲ قران و لژ چهار نفری دو تومان بود. محل «مهمانخانه ایران» در اردی‌بهشت همان سال به اتوبرشِ اطریشی واگذار شد، و او با انتشار اعلانی به «مشتریان محترم» اطمینان داد که «وسایل آسایش و پذیرایی واردین محترم» بیش از پیش تدارک و فراهم خواهد شد. («ایران»، شماره ۹۱، ۲۹ شعبان ۱۳۳۵ق، ص ۴٫)

سینما لاله زار

 

در تابستان همان سال نیز «سالن کازینو» در ابتدای خیابان لاله‌زار به ‌نمایش «پرده‌های علمی و اخلاقی و جنگی» پرداخت، و دست‌کم تا صفر ۱۳۳۶ق/ آذر ۱۲۹۶ش دایر بود. «کازینو» در واقع مهمان‌خانه‌ای بود که در آن چلوکباب، چلو خورشت، خوراک ژیگو، کتلت، راگو، اُملت، سوپ و جوجه طبخ می‌شد، و اشخاص با پرداخت هر شب ۵ قران امکان «بیتوته» هم داشتند.

به‌جز این‌ها، سینماهای دیگری نیز در همین دوره در خیابان لاله‌زار تأسیس شد که مهم‌ترین آن‌ها «سینما پالاس» (یا «پلاس») بود که از ۲۷ شعبان ۱۳۳۷ق/ ۷ خرداد ۱۲۹۸ش تا جمادی‌الاول ۱۳۳۹ق/ اواخر دی ۱۲۹۹ش در تالار «گراند هتل» (محل بعدی «تئاتر نصر») به‌همت ی. تامبور و ل. شاه‌نظریان، دایر بود. تالار «گراند هتل»، که بخشی از «گراند هتل» بود، این قابلیت را داشت که تئاتر، اپرت و فیلم در آن به‌نمایش دربیاید، و توسط باقراف، صاحب «گراند هتل»، به گروه‌های نمایشی و سینمادارها اجاره داده می‌شد. اعلان «سینما پالاس» یکی از نمونه‌های تبلیغی تامبور است: «بهمین زودی در سینما پالاس پرده بسیار باشکوه سالامبو تألیف فلوبر نشان داده خواهد شد. این پرده راجع است به جنگ سخت مابین کارفاکن و روم. در این پرده ۷۵۰۰۰ جمعیت بازی می‌کند. و برای فابریک ۵۰۰۰۰۰۰ دلار تمام شده است.» («رعد»، شماره ۱۵۳، ۲۰ محرم ۱۳۳۸ق، ص ۳٫)

هم‌چنین در «عمارت فوقانی مطبعه فاروس»، همان‌جایی که روسی‌خان، چند سال پیش «تماشاخانه الکترادی اکراف مسیو بومر و روسی‌خان» را دایر کرده بود، «سینما فاروس» دیگری افتتاح شد، که تا نیمه اول سال ۱۳۰۱ دایر بود. در یکی از نخستین اعلان‌های این سینما اشاره شده است: «در سینما فاروس واقعه در عمارت فوقانی مطبعه فاروس. خیابان لاله‌زار. همه شب با فیلمهای جدید که اخیراً وارد شده‌اند بمعرض تماشا گذارده خواهد شد. هر سه شب یک بار پرگرام عوض می‌شود. سینما در ساعت هشت بعد از ظهر شروع می‌شود.» («ایران»، شماره ۹۶۱، ۲۶ اسد ۱۳۰۰ش، ص ۱٫)

 

تا پایان دهه ۱۳۱۰ در لاله‌زار سینماهای زیر فعال بودند: «گراند سینما»، «فاروس»، «دیده‌بان/ مایاک» و «صنعتی». از ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ تعداد سینماهای لاله‌زار رشد نظرگیری یافت. در دهه ۱۳۳۰ سینماهای «ایران»، «رکس»، «کریستال»، «متروپل»، «البرز»، «تابان»، «خورشید»، «ریتس/ فردوسی»، «مترو»، «ملی» و «ونوس» فعال بودند. در دهه ۱۳۴۰ سینماهای «کریستال»، «متروپل»، «ایران»، «البرز»، «نادر»، «نیوز»، «شهرزاد»، «اطلس»، «فردوسی»، «مشعل»، «تابان»، «مرجان» و «ونوس» دایر بودند؛ اما در فاصله سال‌های ۱۳۵۰ تا به امروز نه فقط سالن جدیدی در لاله‌زار احداث نشده، بلکه همه آن سینماها نیز تغییر کاربری دادند و تخریب شدند. دلیل آن‌هم آشکار است: لاله‌زار در سال‌های اخیر به نعشی تبدیل شده که دیگر هیچ‌کس حاضر نیست حتی در تشیع جنازه آن‌هم شرکت کند.

گردشگری معدنی _سفر به جهان ناشناخته معادن متروکه

«گردشگری معدنی» تجربه‌ای متفاوت از گردشگری، فرصتی برای آشنایی با ناشناخته‌های منابع زیرزمینی و تجهیزات غول‌آسای معادن فعال و سفری هیجان‌انگیز در تاریخ معادن متروکه و باستانی است که علاوه بر معرفی مقاصد جدید گردشگری، برای فعالان این صنعت اشتغال و درآمد پایدار ایجاد می‌کند.

 علی‌اصغر مونسان وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به‌تازگی با انتشار تصاویری از انگوران به‌ عنوان بزرگترین مجتمع معدنی-گردشگری سرب و روی خاورمیانه در ماه‌نشان در استان زنجان که در روزهای نخست فصل زمستان سفیدپوش شده است، بار دیگر توجه فعالان گردشگری را به معرفی و برنامه‌ریزی برای توسعه گردشگری معدن در کشور جلب کرد.

ناشناخته‌هایی از دل زمین، کانی‌ها و آنچه از حفاری‌ ابزارآلات و تجهیزات اکتشاف به‌دست می‌آید، ماشین‌های غول‌آسای حمل‌و نقل، معدن‌کارانی سخت‌کوش با خاطراتی که از دنیای حفاری در معدن و تبدیل‌شدن یک مجتمع به کارگاه تولیدی و صنعتی در مقیاس بزرگ و حتی معادن متروکه با گذشته‌های تاریخی و باستانی، تجربه‌ای شگرف را با عنوان گردشگری معدن پیش‌روی علاقه‌مندان به سفر و کشف ناشناحته‌ها می‌گذارد.

امروزه در دنیا معمولا پس از اتمام فعالیت و پایان ذخایر معادن مجموعه اقداماتی چون بازسازی، تغییر کاربری به مراکز تفسیر میراث گردشگری و استفاده از خدمات راهنمایان بوم‌گردشگری و زمین‌گردشگری (ژئوتوریسم) صورت می‌گیرد تا این محل‌ها به مکانی برای بازدید گردشگران و برگزاری تورهای گردشگری معدن تبدیل ‌شود. بهره‌بردن از دانش و تجربه راهنمایان زمین‌گردشگری، معدن‌کاران بازنشسته، کارشناسان معادن و کارشناسان سنگ‌ها و کانی‌ها، این بازدیدها را به گردشی هدفمند، لذت‌بخش، هیجان انگیز و آگاهی‌بخش تبدیل خواهد کرد.

حیات بسیاری از شهرها و جوامع به‌ وجود منابع زیرزمینی، طبیعی، کانی‌ها و معادن فعال وابسته است که معیشت ساکنان هر منطقه را تامین می‌کنند. معمولا پس از اتمام فعالیت معدنی و پایان حیات معدن، ساکنان محلی در پی یافتن کار و منبع درآمد دیگر راهی‌های شهرهای اطراف می‌شوند که نتیجه آن چیزی جز چهره‌ای نازیبا از معدنی متروک و روستاها و شهرهای خالی از سکنه، نیست.

معادن متروکه و فعال زمینه‌ای برای درآمد پایدار گردشگری

معدن و معدن‌کاری علاوه‌ بر تاثیر مثبت اقتصادی و ایجاد اشتغال با توجه به تاریخچه‌ای که دارد، از قدمت معدن گرفته تا روش‌ها و ابزار حفاری، به مرور به بخشی از میراث تاریخی، فرهنگی و اجتماعی یک سرزمین‌ نیز تبدیل شده است؛ از طرفی تغییر سلیقه گردشگران و علاقه آنان به کشف مقصدهای جدید، می‌تواند انگیزه مهمی برای بهره‌برداری از معادن در ارائه خدمات به گردشگران شود.

معادنی که هزاران سال قدمت دارند و از تاریخچه تا روش‌ها و ابزار حفاری آنها، گردشگران را به کشف تجربه‌ای جدید علاقه‌مند می‌کند، در ایران و جهان کم نیست. وجود معادن متعدد در ایران اعم از معادن متروکه و فعال زمینه‌ای برای ایجاد شغل و درآمد پایدار در گردشگری است.

معادن متروکه به معادنی گفته می‌شود که دست‌کم به‌مدت پنج سال غیرفعال بوده‌اند. به‌دلیل نامناسب بودن وضعیت بازار، به اتمام رسیدن ذخایر معدنی، کاهش عیار مواد معدنی، پایین بودن کیفیت مواد معدنی یا عدم توجیه اقتصادی بهره‌برداری، ادامه فعالیت آنها متوقف شده و به‌حالت متروک درآمده‌اند، که خود به دو دسته معادنی که ذخیره آن‌ها به اتمام رسیده و معادنی که هنوز ذخیره معدنی دارند، اما ادامه فعالیت و استخراج مواد از آن مقرون به‌صرفه نیست، تقسیم می‌شوند.

معادن روباز مس، آهن، سرب و روی، گهرسنگ‌ها، طلا و فیروزه و سنگ‌های ساختمانی و تزیینی، در صورت بهره‌برداری اصولی در راستای ترویج صنعت گردشگری، می‌توانند به مقاصد ارزشمندی برای بازدید گردشگران تبدیل شوند که در آنها امکان بازدید از فرایند کاوش، فعالیت‌های آموزشی و تحقیقاتی، تجربه کاوش و استخراج، آشنایی با ماشین‌آلات و ابزار کار و نحوه استفاده از آن، ایجاد موزه معادن و مراکز تفسیر میراث گردشگری و به خدمت گرفتن افراد متخصص و جویای کار وجود خواهد داشت.

گردشگری معدنی

ایران با معادنی با قدمت چندهزار سال

ایران، سرزمینی با تنوع بی‌نظیر از منابع و کانی‌ها با معادن مختلف فعال و متروکه با قدمت چندهزار ساله‌ها است که ظرفیت جدید گردشگری معدنی در زنجیره ارزش و کسب و کار صنعت گردشگری محسوب می‌شود. آشنایی با ابزار و آلات اکتشاف و حفاریِ معادن از دوران باستان در معادن متروکه تا ابزار نوین کاوش در معادن امروزی، از جاذبه های این نوع گردشگری است.

آشنایی با منابع اولیه صنایع مهم کشور و سنگ‌های گران‌بها که از دل زمین استخراج می‌شوند، شناخت میراث‌تاریخی و آشنایی با یک یا چند دوره زمین‌شناسی، علاوه بر جذابیت، قابلیت تبدیل یک معدن به ‌مقصدی برای بازدید گردشگران و کسب درآمد پایدار برای مردم منطقه را داراست.

مشاهده انواع کانی‌ها و سنگ‌ها به‌ویژه سنگ‌های قیمتی و جواهر، حضور در معادن روباز و یا زیرزمینی، بازدید از روش‌های اکتشاف و استخراج آنها، عبور از تونل زیرزمینی، تماشای ماشین‌آلات استخراج از معادن و حمل و نقل برای مردم و گردشگران جذابیت خاصی دارد.

در کنار همه این ویژگی‌ها توجه به ظرفیت بکر میراث‌طبیعی و پدیده‌های جذاب طبیعت زنده و غیرزنده در مناطق مختلف کشور، شناسایی و بهادادن به معادن به‌ واسطه داشتن پیشینه بسیار طولانی و تنوع معدن‌کاری فرصتی مناسب برای گردشگری، اشتغال‌زایی و توسعه اقتصادی در کنار بهره‌برداری از معادن در ایران خواهد بود.

گردشگری معدنی

انگوران؛ بزرگترین مجتمع معدنی _گردشگری سرب و روی خاورمیانه

انگوران به عنوان بزرگترین مجتمع معدنی-گردشگری سرب و روی خاورمیانه، ظرفیتی نهفته از جاذبه گردشگری در ماه‌نشان استان زنجان از معادن فعال کشور و بزرگترین مجتمع معدنی سرب و روی خاورمیانه است که خرداد ماه ۹۹ به عنوان نخستین مجتمع معدنی گردشگری کشور مجوز فعالیت برای بازدید گردشگران را دریافت کرد و با توجه به آماده‌سازی واحدهای اقامت و اسکان، می‌تواند در شرایط پساکرونا، به عنوان یکی از مقاصد پربازدید گردشگرانی که به استان زنجان می روند، قرار گیرد.

ماه‌نشان که از قطب‌های معدنی استان زنجان است، غنی‌ترین معدن سرب و روی خاورمیانه و تنها معدن طلای فعال استان زنجان را در خود جای داده است که با وجود برخورداری از آثار تاریخی و جاذبه‌های طبیعی و گردشگری، می‌تواند زمینه را برای جذب و ورود سرمایه‌گذار در قسمت‌های مختلف کشاورزی، معدنی، آبزی‌پروری، بوم‌گردی، ایجاد موزه و گردشگری منطقه را فراهم کند.

مجتمع انگوران بزرگترین معدن سرب و روی در خاورمیانه و دارای معدن سنگ عظیم تراورتن و معدن زیرزمینی با دو تونل به طول تقریبی هر کدام ۱۲۰۰ متر هم‌جوار است؛ همچنین تلاقی با ورودی ییلاق ماه‌نشان بر اساس وضعیت کوهستانی منطقه که تنها راه ورود و خروج عشایر از این مسیر است و قرار گرفتن در مسیر راه زنجان به تکاب و بنای تاریخی تخت سلیمان قرار دارد، از مزیت‌های ویژه انگوران برای جذب گردشگری و هدف مقصد معدنی-گردشگری در کشور است.

در نزدیکی معدن انگوران، کارخانه بزرگ کالسیمین وجود دارد که مواد اولیه استخراجی را از مجتمع انگوران با روپ‌وی (تله کابین) به طول تقریبی ۲۰ کیلومتر تا کارخانه حمل می‌کند که در آینده گردشگران می‌توانند با این تله‌کابین بخشی از مسیر را طی و بر فراز طبیعت زیبای منطقه ماه‌نشان و انگوران را مشاهده کنند.

گردشگری معدنی

پایان کانی‌ها پایان حیات معدن نیست

اکنون با توسعه گردشگری معدنی، پایان استخراج منابع و کانی‌ها دیگر پایان حیات یک معدن نیست و دیگر معدن به پدیده‌ای متروک و آسیب‌زا در کنار شهرها و روستاها تبدیل نمی‌شود، بلکه با تغییر و تحول و جان‌بخشی مجدد به یک کالبد به ظاهر بی‌روح، و ایجاد منابع اشتغال و درآمد، علاوه بر اینکه می‌توان از بروز آسیب‌های محیط‌زیستی، اجتماعی و اقتصادی جلوگیری کرد می‌توان معدن را به محلی برای گردشگری معدنی تغییر کاربری داد، برنامه‌ای که در بیشتر کشورهای دنیا برای معادن متروک و فعال، عملیاتی شده است.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد ۲۰ معدن در کشور از قابلیت و ظرفیت اجرای گردشگری معدنی برخوردار هستند؛ به طور مثال معدن زیرزمینی نخلک در استان اصفهان حدود ۲هزار سال قدمت دارد و در محل این معدن آثار باستانی قرار گرفته که پیشینه آن به دوران ساسانی می‌رسد؛ در کنار چنین جذابیت‌های صنعتی، طبیعی و تاریخی، سفر به عمق ۲۳۰متری زمین اتفاقی است که فقط در این معدن زیرزمینی تجربه خواهد شد.

معدن پتاس خور و بیابانک در اصفهان، معدن نمک گرمسار، معدن فلورین در سوادکوه مازندران، معدن فیروزه نیشابور قدیمی‌ترین معدن فعال جهان، معادن سرب و روی در نخلک انارک در نایین با سابقه حفاری معدنی ۲هزار ساله را می توان از معادنی با ظرفیت بالقوه گردشگرپذیری نام برد.

blank

معدن فیروزه نیشابور پیرترین معدن فعال جهان

در گرمسار معادن زیرزمینی بسیار بزرگ نمک قرار دارد که از ظرفیت خوبی برای جذب گردشگر برخوردار هستند؛ همچنین معدن فیروزه نیشابور با پیشینه حدود ۶ هزار و۳۰۰ سال به عنوان پیرترین معدن فعال جهان در ایران قرار دارد. تبدیل یک معدن سنگ تزیینی متروک در گلپایگان به جاذبه گردشگری پارک جنگلی هم یکی از نمونه‌های موفق اجرای گردشگری معدن در کشور است.

معدن زیرزمینی نمک ویلیچیکا در لهستان که هم اکنون فعال است، بخش‌های متروکه هم دارد که در ساختار زمین‌شناسی، ابزار آلات باقیمانده از معدن‌کاران در تونل‌ها، مجسمه‌های نمکی جذابیت ویژه‌ای ایجاد کرده تا حدی که درآمد گردشگری در بخش متروک از بخش فعال و معدن‌کاری بالاتر است. معدن متروک سنگ تزئینی در کشور سوئد که به سالن نمایش تبدیل شده و یا یک معدن سنگ تزئینی در پرتغال که به ورزشگاه فوتبال تغییر کاربری داده است، از دیگر نمونه‌های گردشگری معدن در اروپا است.

اکنون که گردشگران در همه‌جای جهان هر روز به‌دنبال مقصدهای شگفت‌انگیز، فعالیت‌های نو و تجربه اتفاقات جدید هستند، استفاده از معادن متروک و گردشگری معدنی می‌تواند فعالیتی اثربخش و بهترین فرصت برای اشتغال‌زایی و درآمدزایی شود؛ همچنین استخراج مواد معدنی و به‌ ویژه گهرسنگ‌ها همیشه برای مردم مرموز بوده زیرا دسترسی به معادن برای افراد عادی میسر نیست و گردشگری معدنی این فرصت را به افراد می‌دهد تا آن را تجربه کنند.

با توجه به شیوع بیماری کرونا و توصیه ستاد ملی مقابله به کرونا به در خانه ماندن و تاکید بر تعویق سفر به دوران پس از مهار بیماری کرونا اکنون بهترین فرصت برای مطالعه و شناخت بیشتر جاذبه‌های فرهنگی، گردشگری و طبیعی ایران و آشنایی با انواع گردشگری موضوعی ایجاد شده است. می‌توان با بررسی دقیق، مقصدهای جذاب و جدید گردشگری را برای مسافرت‌های فردی و گروهی در دوران پسا کرونا برنامه‌ریزی کرد.

منبع:ایرنا

برج آزادی ، قدیمی ترین برج تهران

تهران شهری است که در آن، جاذبه های گردشگری بسیار زیادی وجود دارد. در واقع به علت اینکه این شهر، پایتخت کشور ایران است، هر روزه، میزبان بسیاری از گردشگران و توریستان ایرانی و خارجی می باشد. برج آزادی یکی از سازه های قدیمی شهر تهران است که تا چندین سال پیش، اصلی ترین نماد شهر تهران بود.

این برج شهرت بسیاری در میان هموطنان ایرانی و حتی توریستان خارجی دارد و در واقع هر ساله افراد بسیار زیادی برای بازدید از آن به شهر تهران می آیند و اقدام به بازدید از تمامی جاذبه های گردشگری این شهر می کنند.

در این مطلب به معرفی کامل برج آزادی و همچنین بخش های مختلف آن پرداخته ایم. اگر تا به حال از این برج دیدن نکرده اید و با آن آشنایی ندارید، توصیه می کنم مطالعه این مطلب را از دست ندهید.

اگر به تهران آمدید به راحتی اقدام به اجاره روزانه خانه در تهران کنید و سپس، به بازدید از تمامی جاذبه های گردشگری این شهر کنید.

توضیحاتی در خصوص برج آزادی تهران

این برج یکی از زیباترین سازه های شهر می باشد که با داشتن، شکل و شمایلی خاص، توجه افراد بسیاری را به خود جلب می کند. این برج تا چند سال پیش یکی از مهم ترین و اصلی ترین جاذبه های گردشگری شهر تهران بود.

امروزه نیز از ابهت و عظمت آن کاسته نشده و هر روزی که به موقعیت مکانی این برج بروید، متوجه وجود چند توریست در این منطقه می شوید. در نتیحه می توان گفت که افراد بسیار برای مدتی در این شهر ساکن می شوند و از تمامی جاذبه های گردشگری این شهر به ویژه برج آزادی دیدن می کنند.

برج آزادی کجاست؟

این برج در مرکز شهر تهران و نزدیک به بخش غربی این شهر قرار دارد. موقعیت مکانی این برج در میدانی بزرگ به نام میدان آزادی می باشد. این برج از ۴ طرف با خیابان های مهمی مجاورت دارد. برای مثال از شمال با بزرگراه جناح، از جنوب با بزرگراه سعیدی، از شرق با خیابان آزادی و از غرب با بزرگراه شهید لشگری همسایگی دارد.

دانستنی های این برج

نکته جالب در خصوص این سازه این است که ساخت آن دو سال به طول انجامید و در سال ۱۳۴۸ ساخت آن شروع و سپس در سال ۱۳۵۰ ساخت آن به پایان رسید.

معماری این برج تلفیقی از سبک های ساسانی، هخامنشی و اسلامی می باشد و این تلفیق، یکی از زیباترین سازه های ایران را به وجود آورد.

بخش های مختلف برج آزادی

زیرزمین برج آزادی

بخش زیرزمینی این سازه، تا ارتفاع ۱۵ متری عمق دارد و این عمق، در خود، بخش های مختلفی را جای داده است. این بخش از ۴ طبقه به وجود آمده است که از قسمت های مختلف زیرزمین برج آزادی می توان به سالن های مختلف آن دسترسی پیدا کرد.

از جاذبه های دیدنی و گردشگری این بخش می توان به سالن ایران شناسی، سالن تشریفات، سالن سینمای کوچک، سالن مولتی ویژن، تالار کهن، راهروی فناوری، کتابخانه، نگارخانه بوستان، نگارخانه قوام، تالار آیینه، گذرگاه پیشینیان، اشاره کرد.

هر کدام از این بخش ها، زیبایی های مخصوص به خود را دارند و بازدید از آن ها، جای خود را دارد. اگر تا به حال از این سازه دیدن نکرده اید، توصیه می کنم کوله بار خود را ببندید و با اجاره آپارتمان مبله در تهران از این جاذبه گردشگری دیدن کنید.

در این برج چه چیزهایی وجود دارد؟

به طور کلی فضای داخلی برج آزادی از ۴ طبقه تشکیل شده است. برای دسترسی به این طبقات باید از آسانسورهایی که در این ساختمان وجود دارند، استفاده کنید. در واقع در این برج، ۲ آسانسور وجود دارد که هر کدام امکان دسترسی به دو طبقه را به شما می دهند.

علت وجود ۲ آسانسور، ساختار و شکل برج است. به این معنا که امکان قرار دادن یک آسانسور که از طبقه ۱ تا ۴ مستقیم برود، وجود نداشت.

طبقات برج آزادی

جالب است بدانید که ارتفاع طبقه اول این مجموعه با سطح زمین در حدود ۲۳ متر می باشد. در این طبقه چیزی جز نمای داخلی از دیوارهای شیب دار و پنجره های متعدد وجود ندارد. البته لازم به ذکر است که قوس دیوارها در این طبقه بسیار دیدنی می باشند.

طبقه دوم، دیدنی های بسیار بیشتری نسبت به طبقه اول دارد. این طبقه تا سطح زمین در حدود ۳۳ متر ارتفاع دارد. جذاب ترین بخش این طبقه، سقف آن می باشد. در این طبقه یک گنبد وجود دارد. این گنبد نور لازم برای دو طبقه اول و دوم را تامین می کند. این طبقه، دارای سبک معماری متفاوتی می باشد و یکی از زیباترین طبقات این برج می باشد.

ارتفاع طبقه سوم تا سطح زمین در حدود ۴۰ متر می باشد و در آن پنجره ها و شکاف های بسیار زیبایی وجود دارد و نمای زیبایی به محیط داخلی برج بخشیده است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

انتظار «برج آزادی» برای جهانی شدن

دانستنی های جالب درباره برج میلاد

کرمان ، دیار کریمان

مرکز بزرگترین استان ایران، کرمان یکی از پیشرفته ترین شهرهای جنوب شرقی ایران است.

 کرمان ممکن است به اندازه اصفهان یا شیراز دارای مکان های تاریخی نباشد، اما در عوض، شما فرصتی خواهید داشت تا چهره واقعی کشور ما را کشف کنید.

در کرمان، شما این فرصت را خواهید داشت که با مردم محلی ارتباط برقرار کنید و با عادت های روزمره ما آشنا شوید و همچنین یک منطقه کویری با شهرت جهانی (کویر لوت) وجود دارد که می توانید مدتی را در آن سپری کنید.

همان طور که در بالا ذکر شد کرمان، در مقایسه با دیگر شهرهای تاریخی افسانه ای ایران جاذبه های گردشگری زیادی ندارد اما اگر به آن جا سفر کنید مجذوب مسجد جامع کرمان، امامزاده شاه نعمت الله ولی، ماهان، باغ شازده (میراث جهانی یونسکو) و ارگ بم در سفر به این شهر خواهید شد.

علاوه بر این، فاصله پرواز کرمان تهران برابر ۸۰۰ کیلومتر است، در حالی که فاصله زمینی آن حدود ۹۹۰ کیلومتر است. از سوی دیگر، فاصله زمینی بین کرمان و شهداد کالوت، خارق العاده ترین ویژگی زمین شناسی در دشت لوت، حدود ۱۴۶ کیلومتر است.

نحوه سفر به کرمان با هواپیما

می توانید از طریق فرودگاه بین المللی آیت الله هاشمی رفسنجانی به کرمان سفر کنید. این فرودگاه برخی پروازهای بین المللی از شهرهای خارجی مانند دبی، بغداد، نجف و … را پوشش می دهد. از طرف دیگر، پروازهای داخلی زیادی بین کرمان و شهرهای بزرگ ایران هر روز انجام می شود.

در این میان بلیط هواپیما تهران کرمان و همچنین دیگر شهرها چون مشهد، شیراز، تبریز، اصفهان، جزیره قشم، جزیره کیش، بندرعباس و اهواز بیشترین تقاضا را دارند.

فرودگاه بین المللی کرمان، واقع در ۱۲ کیلومتری مرکز شهر، دسترسی راحتی به قسمتهای اصلی شهر و مرکز شهر دارد. بر این اساس، می توانید از تاکسی برای رسیدن به فرودگاه استفاده کنید.

سوغات معروف کرمان

کرمان، دارای بسیاری از سوغاتی های خوراکی خوشمزه مانند پسته، زیره، کماج سوهان، کلومپه، قطاب و قطو و قوات است. کرمان همچنین به صنایع دستی مانند پکته دوزی، ظروف و اشیا مسی و گیلیم مشهور است.

جاهای دیدنی کرمان

حال که بلیط هواپیما کرمان، را خریداری کردیم و قصد سفر به این شهر را داریم لازم است تا نگاهی به جاذبه های توریستی کرمان داشته باشیم.

مجموعه گنجعلی خان

مجموعه گنجعلی خان کرمان

گنج علی خان یکی از مهمترین حاکمان کرمان، در زمان سلسله صفویه (قرن شانزدهم – هفدهم) بود. مجموعه گنجعلی خان که در قسمت باستانی کرمان، واقع شده، تحت فرمان وی برای آبادانی شهر ساخته شده است.

امروزه این مجموعه تاریخی شگفت انگیزترین جاذبه در داخل شهر کرمان است و از بناهای مختلف تشکیل شده است که روزی بناهای اصلی شهر از جمله بازار گنجعلی خان، غسالخانه، ضرابخانه، کاروانسرا و مسجد بودند.

گنبد جبیلیه

گنبد جبیلیه

گنبد جبلیه یک بنای هشت ضلعی ساخته شده با سنگ و گنبد است. این بنای تاریخی یکی از مهمترین و در عین حال یکی از مرموزترین بناهای تاریخی کرمان است زیرا استفاده از آن هنوز ناشناخته است. هیچ مدرک معتبری برای زمان ساخت گنبد جبلیه وجود ندارد.

باستان شناسان تخمین زده اند که این مربوط به دوران ساسانیان باشد. این بنای مرموز همچنین دارای چندین رساله از دوره های مختلف تاریخ ایران است که باعث جذابیت بیشتر آن شده است.

بازار بزرگ کرمان

بازار بزرگ کرمان

بازار بزرگ کرمان، طولانی ترین بازار ایران است. هر قسمت از این بازار گسترده به یک نوع محصول خاص اختصاص دارد تا روند خرید را تسهیل کند. فضای سنتی و معماری زیبای این بازار خرید را سرگرم کننده تر می کند. هر نوع سوغاتی و سایر محصولات را می توانید در بازار سرتاسری پیدا کنید.

ارگ بم

ارگ بم

“ارگ بم و چشم انداز فرهنگی آن” به عنوان بزرگترین ساختمان خشتی در جهان شناخته می شود، به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. این ارگ در ۱۹۵ کیلومتری کرمان واقع شده و قدمت آن به دوران هخامنشی و حتی بعد از آن برمی گردد.

از آنجا که در مسیر جاده ابریشم و سایر جاده های تجاری واقع شده بود، در طول قرن ها مکانی شلوغ بود. ارگ بم از قسمتهای مختلفی شامل منطقه مسکونی، اصطبل اسب، پادگان و محل اقامت فرماندار تشکیل شده است.

مرتبط:

گردشگری استان کرمان ابتر مانده است

اجرای پروژه موزه سبز در کرمان

آبشار کشیت _آبشاری در دل دره های کرمان

کرونا چگونه سفر را از سبد زندگی ما کش رفت؟

خیلی‌هایمان با ماشین شخصی یا وسایل حمل و نقل امن‌تر سفر کردیم و ماسک و وسایل ضدعفونی‌کننده اصلی‌ترین وسایل سفرمان شد. خلاصه این که سفر از فهرست برنامه‌های ضروری زندگی حذف شد اما بد نیست بدانید در همین دوره که سفر به جبر کرونا از سبد زندگی حذف شد گروهی که با سفر امرار معاش می‌کردند لطمه جدی دیدند.

روزنامه ایران نوشت: «سفر به جبر کرونا حذف شد اما همین سفر نرفتن به قیمت بیکاری خیلی‌ها تمام شد.» این را تعدادی از فعالان حوزه گردشگری می‌گویند. «سفر نروید.» این یکی از توصیه‌های اصلی پس از شیوع ویروس کرونا بود و خیلی‌هایمان به این توصیه گوش دادیم یا کمتر سفر کردیم و جایی را برای اقامت انتخاب کردیم که کمترین خطر تهدیدمان کند؛ جایی که فکر کردیم از نظر بهداشتی و رعایت پروتکل‌های بهداشتی ایمن است.

خیلی‌هایمان با ماشین شخصی یا وسایل حمل و نقل امن‌تر سفر کردیم و ماسک و وسایل ضدعفونی‌کننده اصلی‌ترین وسایل سفرمان شد. خلاصه این که سفر از فهرست برنامه‌های ضروری زندگی حذف شد اما بد نیست بدانید در همین دوره که سفر به جبر کرونا از سبد زندگی حذف شد گروهی که با سفر امرار معاش می‌کردند لطمه جدی دیدند.

محمد و مرضیه مدت‌ها بود وقتی تصمیم به سفر می‌گرفتند به جای انتخاب یک جای لوکس مثل هتل به اقامتگاه‌های بومگردی می‌رفتند و فرقی نمی‌کرد کدام شهر باشد؛ از شمال تا جنوب کشور انتخاب آنها همین اقامتگاه‌ها بود: «راستش را بخواهی این انتخاب برای هر دو طرف ما سود داشت از سویی برای خودمان و از طرف دیگر فکر می‌کردیم به جامعه محلی هم سود می‌رسانیم. سفر و اقامت ما ارزان‌تر تمام می‌شد و در عین حال می‌دیدیم که به پاگیری یک کسب و کار نو کمک کرده‌ایم. ضمن این که می‌دیدیم از آشپز و کسانی که کار خدماتی می‌کنند به نوعی از جامعه محلی‌اند و برایشان کسب و کاری ایجاد شده.

من و همسرم هم در دوره کرونا مثل بقیه کمتر سفر کردیم اما در این دوره هم یک بار به این اقامتگاه‌ها رفتیم و با رعایت همه موازین مشکلی پیش نیامد. امیدوارم به خاطر شیوع این بیماری و توصیه به سفر نرفتن، این کسب و کارها به‌ طور کامل نابود نشود.»

۲ هزار و ۲۰۰ اقامتگاه بومگردی در کشورمان فعال هستند. اگر تا به حال به هیچ اقامتگاه بومگردی نرفته‌اید بد نیست بدانید این مکان‌ها بیشتر خانه‌های روستایی هستند که به دنبال ترویج فرهنگ بومی منطقه در بین گردشگران هستند و حالا با شیوع کرونا مثل خیلی از مشاغل دیگر به خطر افتاده‌اند.

کاوه مظفری مسئول یک اقامتگاه بومگردی در شمال ایران است: «درآمد تمام بومگردی‌ها در دوره کرونا به‌شدت کم شد. ما با نصف ظرفیت بین پیک‌ها فقط گردشگر داخلی داشتیم؛ در حالی که هزینه اقامتگاه‌ها وحشتناک است و چون اغلب بومگردی‌ها معماری سنتی دارند، هزینه نگهداری‌شان خیلی بالا است. بحث اصلی بومگردی‌ها الان قسط بانکی است. بویژه بومگردی‌های تازه‌تأسیس همه برنامه‌شان این بود که با نوروز بتوانند جبران هزینه‌هایشان را بکنند که همه می‌دانیم در نوروز چه اتفاقی افتاد. وام‌ها هم فقط سه ماه به تأخیر افتادند و بعدش فرصتی داده نشد. مثلاً ما ماهی چهار میلیون قسط وام می‌دادیم اما بعد از سه ماه نزدیک ۱۲ میلیون تومان یک مرتبه قسط دادیم. همه اینها باعث شد بومگردی‌ها تا آستانه ورشکستگی بروند.»

اما این همه ماجرای ورشکستگی بومگردی‌ها نیست؛ این اقامتگاه‌ها در رونق کسب و کار محلی هم تا حدودی کمک کردند و وقتی بومگردی از رونق بیفتد کسب و کارهای محلی هم رونق‌شان را از دست خواهند داد: «مثلاً در مورد ما نیروهای محلی در اقامتگاه‌هایمان شاغل بودند، تا قبل از ماجرای کرونا هشت نفر بودیم بعد پنج نفر شدیم و حالا ۴ نفر هستیم اما در این مدت همین چهار نفر هم حقوق نگرفته‌اند و اشتغال روستایی هم به‌شدت پایین آمده. در حوزه‌های دیگر هم با خانم‌هایی که در روستا کار صنایع دستی می‌کردند کار می‌کردیم یا با شبکه‌ای از راننده‌ها در روستا کار می‌کردیم که مسافران را می‌گرداندند اما آنها هم بیکار شدند.»

بحث مجوزها هم در اوضاع بد اقتصادی جور دیگری به این فعال حوزه گردشگری فشار آورده: «حالا تصور کن با این شرایط دشوار بحث مجوزها هم هست. در دنیا قواعدی برای مجوز دادن هست تا محملی برای سوء‌استفاده درست نشود و در همه جای دنیا هم این قواعد رعایت می‌شود و سعی می‌کنند فرآیند را تسهیل کنند اما در ایران برعکس است، این فرآیند اصلاً اصولی نیست، کاغذبازی زیادی دارد. خیلی‌ها از این پروسه به نفع خودشان استفاده می‌کنند. ما سه سال پیش پروسه گرفتن مجوز را شروع کردیم. پروانه ساخت گرفتیم و همه کارها را قانونی انجام دادیم. یک مرتبه گفتند شما در محدوده نیستید و باید دوباره اقدام کنید، یک مرتبه هم سر و کله میراث فرهنگی پیدا شد و گفت باید از ما هم مجوز بگیرید، تأییدیه اماکن را هم گرفتیم اما باز سنگ اندازی‌ها ادامه دارد. بنابراین به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم.»

محسن پورنبی مسئول یک اقامتگاه بومگردی در بوشهر است. او می‌گوید: «۲هزار اقامتگاه بی‌مجوز و با مجوز در کشور وجود دارد و این آمار بالایی است. همه می‌دانیم کرونا باعث کمبود گردشگر شده و بر بومگردی‌های روستایی به نحوی و بر شهری‌ها به نوعی دیگر اثر گذاشته. اما نکته مثبتش آن است زمانی که مردم سفر کردند بیشتر سفرشان به روستاها بود. بنابراین اکوتوریسم افزایش یافت. در اقامتگاه‌های شهری اما بر عکس بوده و در رقابت با هتل‌ها خیلی متضرر شدند.»

به گفته او در این مدت سفر تبدیل به یک مسأله غیر ضروری شد و در مناطقی مثل بوشهر چون بومگردی‌ها معمولاً دورهمی هم دارند، کاملاً در این یک سال با مشکل مواجه شدند. در برخی حوزه‌ها همه هزینه‌ها بالا رفت مثل استفاده بیشتر از شوینده‌ها و ضدعفونی‌کننده‌ها اما درآمد مدام کم و کمتر شد. با همه این شرایط ما هم مثل هر صنف دیگری نیاز به امرار معاش داریم و باید از صنف‌مان در این دوره بیشتر حمایت می‌شد اما با همه اتفاق‌هایی که در این مدت افتاد و با تمدید تعطیلی‌ها کاروان خسته گردشگری فقط خسته‌تر از قبل شد، اما انگار کسی صدای ما را نمی‌شنود. حمایت دولت به نسبت ضرر و زیانی که ما دیدیم خیلی کم است و فقط یک تعدادی توانسته‌اند از همان امهال سه ماهه وام‌ها با دردسرهای فراوان استفاده کنند اما از شش ماه آخر سال کسی موفق به استفاده نشده چون مدام می‌گویند هنوز بخشنامه‌اش نیامده. این شرایط برایمان واقعاً ناامید کننده شده.

اکبر رضوانیان، نایب رئیس جامعه بومگردی کشور، هم مشکل گردشگری و بومگردی‌ها را بسیار جدی می‌داند و می‌گوید اگر راهکاری برایش اندیشیده نشود باید فاتحه گردشگری کشور را خواند: «من بارها در نشست‌های مختلف در این باره صحبت کرده‌ و گفته‌ام به جای شعار سفر نکنید، شعار سفر ایمن را ترویج کنید. این که ببینیم مردم چطور سفر می‌کنند، آیا اقامتگاه‌های بومگردی ما فاصله‌گذاری اجتماعی را رعایت می‌کنند؟ فضای سر باز دارند؟ خانه‌های بومی ما بیشترشان حیاط دارند، اتاق‌های محدود دارند که فقط به یک خانواده تعلق می‌گیرد، آفتاب و جریان هوا دارند. به هر حال حتی اگر برخی اقامتگاه‌های ما این شرایط را ندارند راهکار ارائه دهند که این مشکلات حل شود. نه این که در کل صورت مسأله را پاک کنیم. اگر این شرایط در سال نو هم ادامه پیدا کند واقعاً باید فاتحه گردشگری کشور را خواند چون برای توریست خارجی تا پنج سال آینده نمی‌توانیم برنامه‌ریزی خاصی داشته باشیم. این حرف ما به معنای آن نیست که ما وضعیت ویروس کرونا را درک نمی‌کنیم. معنای عزاداری و مریضی را درک نمی‌کنیم. ما هم همه اینها را تجربه کرده‌ایم. حرف ما این است یا ضرر و زیان این قشر را تأمین کنیم یا تدبیری بیندیشیم. رها کردن این صنعت فقط بهار ما را خزان خواهد کرد.»

آن‌ طور که مسئولان می‌گویند تاکنون سه موج شیوع کرونا را پشت سر گذاشته‌ایم و تقریباً در هر کدام از این موج‌ها شاهد تعطیلی کامل صنعت گردشگری بوده‌ایم. به گفته فعالان این صنف، گردشگر خارجی در این مدت وجود نداشته و گردشگران بومی هم به حداقل رسیده‌اند و تنها بین موج‌های بیماری که تا حدی آمار ابتلا پایین آمده عده‌ای سفر کرده‌اند. فعالان این حوزه می‌گویند ما نمی‌گوییم مردم بی‌محابا سفر کنند اما از مسئولان می‌خواهیم حرف دل ما را هم بشنوند و بدانند این روزها شرایط سختی را پشت سر می‌گذاریم.»

منبع:ایسنا

مرتبط:

سفر های مکرر و افزایش رضایت بیشتر از زندگی

عکس های سفر شما بدون اجازه منتشر شده است؟

مقررات سفر بدون ویزا به عمان اعلام شد

تلخ و شیرین‌های اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو برای ایران

پانزدهمین اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو در حالی آذر امسال و به صورت مجازی برگزار شد که این بار کشورمان تلاش کرد فعال‌تر از سال‌های قبل در اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو شرکت کند و هر چند همه‌ آثار معرفی شده‌اش به صورت مشترک با دیگر کشورها تهیه شده بودند، اما توانست در نیمی از پرونده‌های ارائه شده‌اش که هر چهار عدد به صورت مشترک با کشورهای دیگر تهیه شده بودند، موفق بیرون بیاید.

ثبت جهانی«آیین زیارت صومعه‌ تادئوس» به صورت مشترک با ارمنستان و «هنر مینیاتور» یا به قول متولیان میراث فرهنگی «هنر نگارگری ایرانی» که به صورت مشترک با سه کشور آذربایجان و ترکیه و ازبکستان به ثبت رسید و دو پرونده‌ی ناملموس «هنر ساختن و نواختن عود» و «جشن مهرگان» که امسال نتوانستند به رتبه‌ی جهانی شدن برسند.

اما این پایان ماجرا ثبت‌های جهانی پانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو نبود، بلکه  ثبت پرونده‌هایی که آیین‌ها و سنت‌های قدیمی ایرانی را در خود داشتند و توسط دیگر کشورها جهانی شدند، دل‌نگرانی‌های هر ساله برای جهانی شدن آیین‌های ایرانی توسط کشورهای دیگر را باز هم به ذهن آورد.

مانند ثبت جهانی «جشن انار» توسط جمهوری آذربایجان که می‌توان آن را یکی از شوک‌های جهانی امسال دانست که احتمالا به دلیل شیوع کرونا و برگزاری اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو به صورت مجازی و کم‌خبری از این اتفاق، آن را از دیده‌ها پنهان کرد.

سرِ ایران بی‌کلاه ماند!
به نظر می‌رسد همسایه شمالی ایران، به میراث فرهنگی کشورمان چشم دوخته است؛ شاهد این ادعا اقدام جمهوری آذربایجان است که «نار بایرامی، جشن و فرهنگ سنتی انار» (Nar Bayrami, traditional pomegranate festivity and culture) را به نام خود ثبت و آن را بخشی از هویت فرهنگی خود معرفی کرد.برای جشن انار که از کهن‌ترین، فراگیرترین و باشکوه‌ترین آیین‌های فرهنگی ایران است که در تاریخ ریشه دارد و در سراسر کشور برگزار می‌شود، انار از نمادین‌ترین میوه‌ها در ایران است و عنصر جدایی‌ناپذیر جشن یلدا به شمار می‌رود.این نخستین‌بار نیست که کشور همسایه‌مان دست به چنین کاری می‌زند؛ چون جمهوری آذربایجان قبلا هم «هنر ساختن و نواختن تار» (Craftsmanship and performance art of the Tar, a long-necked string musical instrument) را در سال ۲۰۱۲ به نام خود ثبت کرد و اعتراضات هنرمندان و دلسوزان هم راه به جایی نبرد. اما این داستانِ تلخ، تکراری است؛ توسط کشورهای دیگر همسایه.

ترکیه هم در سال ۲۰۱۴ هنر «ابری سازی» (یا همان هنر ابر و باد امروزی) را با نام «ابرو» (Ebru, Turkish art of marbling) به عنوان یک هنر تُرکی در فهرست ناملموس یونسکو ثبت کرد. «ابری‌سازی» یا ابر و باد در ایران ریشه‌ای عمیق و کهن دارد و شاهکارهایی از هنر ابری‌سازی در کتابخانه‌ها ‌و مراکز اسناد خطی در ایران موجود است، اما ترکیه این هنر ایرانی را به نام یک هنر تُرکی در یونسکو ثبت کرد و تا کنون نهادهای متولی و مسوول در ایران برای این میراث نیز کاری از پیش نبرده‌اند. البته برخی کارشناسان معتقدند که برای اعاده حیثیت فرهنگی ایران، لازم است نهادهای مسوول برای ثبت جهانی «ابری‌سازی» اقدام کنند و آب رفته را به جوی برگردانند.

دو روی سکه ثبتِ هنر مینیاتور یا نگارگری ایرانی
روی نخست یا زیبای مینیاتور برای ایران؛ امسال در اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو «هنر مینیاتور» تحت عنوان Art of miniature با مشارکت آذربایجان، ایران، ترکیه و ازبکستان (براساس ترتیب کشورها در پرونده) در پانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو ثبت شد. ثبت هنر مینیاتور، برای هنرمندان و فرهنگ دوستان و عموم ایرانیان اتفاقی شیرین بود، اما این اتفاق به ظاهر شیرین، حقایقی تلخ هم پشت پرده دارد.روی دوم یا تلخِ مینیاتور برای ایران؛ بررسی مدارک و مستندات ارسالی کشورهای ترکیه و آذربایجان که ضمیمه پرونده مینیاتور است، نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۸ کشور ترکیه به آذربایجان پیشنهاد کرده هنر مینیاتور را مشترکا ثبت کنند. از این اسناد و مدارک می‌توان دریافت که سال‌هاست ترکیه به ثبت جهانی مینیاتور چشم دوخته بود. برای تأیید موضوع همین بس که ترکیه، مینیاتور را سال ۲۰۱۴ در فهرست ملی خود ثبت کرد و ایران در  سال ۲۰۱۹ این میراث مهم را در فهرست آثار ملی خود قرار داد؛ یعنی درست چند روز قبل از ارسال پرونده به یونسکو.

شکی نیست که توقع مردم کشورمان، قرار داشتن ایران در محورِ تهیه پرونده «هنر مینیاتور» و  ثبت جهانی آن است، درست مانند پرونده‌ی «نوروز» که مدیریت آن را بر عهده داشت و بعد از تهیه پرونده به صورت مشترک با چند کشور آن را به یونسکو پیشنهاد دهد و بعد از ثبت نیز چند کشور دیگر به این پرونده اضافه شدند. از سوی دیگر در پرونده موجود هنر مینیاتور، کشورهای افغانستان، هند، پاکستان، تاجیکستان و عراق سهمی ندارند، هر چند معاون میراث فرهنگی تاکید دارد که بر اساس درخواست افغانستان به زودی نام این کشور نیز در این لیست قرار می‌گیرد، اما نه تنها اهل فن، بلکه کسانی که مختصر آشنایی با تاریخ نقاشی دارند، می‌دانند که مینیاتور یکی از عناصر مهم میراث فرهنگی ایران، افغانستان، هند و پاکستان است، چون هنر مینیاتور یا نگارگری با زبان و خوشنویسیِ فارسی عجین است و نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا کرد، در واقع هرجا که شمعِ هنرِ مینیاتور روشن است باید دنبال جا پا شعر و ادب فارسی نیز بود.

نگاهی به تاریخ مینیاتور و مکتب‌ها و شیوه‌های نگارگری، این حقیقت را بازگو می‌کند که علاوه بر شهرهای ایران، مینیاتور در هرات و دهلی و کشمیر، لاهور و بغداد رشد و ترقی کرده و مینیاتور در ترکیه و آذربایجان و ازبکستان در قیاس با افغانستان و هند و پاکستان از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردار بوده است. این سخنان به معنی آن نیست که ترکیه و آذربایجان و ازبکستان نباید در پرونده مینیاتور مشارکت داشته باشند، بلکه حضور آن‌ها مفید قلمداد می‌شود و نشان دهنده‌ی قلمرو هنر مینیاتور است. اما متاسفانه کشورهای اصلی و ارکان هنر مینیاتور (افغانستان و هند و پاکستان) در این پرونده غایب‌اند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد در متن پرونده در حق ایران اجهاف شده و نمایندگان ایران در پرونده‌ جهانی مینیاتور  یا متوجه نشده یا مجبور به قبولی بوده‌اند که در بند یک پرونده مینیاتور با عنوان شناسایی و تعریف مینیاتور (۱. Identification and definition of the element) مطالبی آمده است که نوعی تصاحب ضمنی مفاخر و میراث ایران از آن استنباط می‌شود. بر اساس ترتیب مطالبِ مندرج کشورها در این پرونده، هر یک از کشورهای عضوِ پرونده یکی از نسخه‌های تاریخی مصور خود را به این ترتیب معرفی کرده‌اند: نظامی گنجوی از طرف آذربایجان، فردوسی از طرف ایران، مولانا از طرف ترکیه، و امیرعلی‌شیر نوایی از طرف ازبکستان اعلام شده‌اند!

در این بخش از پرونده میراث مکتوب و مفاخر، گویا ایران مانند گوشت قربانی بین همسایگان تقسیم شده است. کسی تردیدی ندارد که نظامی گنجوی ایرانی است و آثارش را به فارسی سروده و شعر معروف او درباره ایران زبانزد خاص و عام است؛ چطور وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو حاضر شده‌اند در پرونده‌ای سهیم شوند که در آن، کشورهای رقیب با زرنگی و زیرکی مفاخر ما را به نام خود معرفی کرده‌اند؟ آیا این سهل‌انگاری نمایندگان و کارشناسان ایرانی در پرونده‌ی مینیاتور، تلاش‌ها و کوشش‌های فرهنگ‌دوستان و دلسوزانِ میراث فرهنگی ایران بر باد نداده است؟

آذربایجان از یلدا می گذرد؟
در اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو دو پرونده «هنر ساختن و نواختن عود» و «جشن مهرگان» پذیرفته نشدند. «هنر ساختن و نواختن عود» با مشارکت سوریه و پرونده «جشن مهرگان» با همکاری کشور تاجیکستان تهیه و به یونسکو پیشنهاد شده بود، اما هر دو در اجلاس ریفر شدند.به گفته‌ برخی کارشناسان مطلع، تهیه پرونده «عود» با مشارکت سوریه و بدون در نظر گرفتن دیگر کشورهای عربی که عود در آنها رواج دارد، اقدامی خطا بود. این پرونده توسط کسانی تهیه شد که پرونده کمانچه را تهیه کرده بودند. این‌که پرونده کمانچه از نظر کارشناسی، پرونده موفقی بود و در فهرست یونسکو ثبت شد و به همین دلیل هم انتظار می‌رفت که عود نیز در فهرست ناملموس یونسکو جهانی شود.

از سوی دیگر اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو اخباری از چند و چون تهیه پرونده عود به گوش می‌رسید، مثلا شنیده شد که پرونده عود را با عجله از روی پرونده کمانچه رونویسی کرده‌اند، اما شاید باید این علت را در دقت علمی و کارشناسی و مشارکت ندادن دیگر کشورها در این اتفاق دانست.

در فهرست پرونده‌های( Backlog nominations) طبق فهرست یونسکو به معنای (جمع شده)؛ چند پرونده مهم مانند «یلدا»، «جشن سده»، «هنر ساختن و نواختن رُباب» و «مهمان‌نوازی رضوی» قرار دارند؛ در حالی‌که هر لحظه ممکن است یکی از کشورهای همسایه، برای ثبت یلدا اقدامی انجام دهند.

آن‌هم در شرایطی که کشوری مانند آذربایجان که «تار» و «جشنِ انار» را به نام خود ثبت کرد، آیا واقعا از ثبتِ آیینِ مهمی مانند یلدا می‌گذرد.

از سوی دیگر در لیست پرونده‌های جمع شده‌ جمهوری آذربایجان، پرونده‌ ساز موسیقاییِ «بالابان» (Craftsmanship and performing art of balaban/mey) دیده می‌شود. این به آن معناست که آذربایجان، پرونده بالابان  را در آب نمک خوابانده و در فرصت مناسب برای ثبت آن اقدام خواهد کرد. به نظر می‌رسد  در این شرایط کمترین کاری که می‌توان انجام داد آن است که «ایران و ارمنستان (به عنوان اصیل‌ترین ساز ارمنی‌ها در بین دیگر سازهای ملی‌شان) با یکدیگر پرونده بالابان را به طور مشترک تهیه کنند.»

جدال پیشِ رو؛ مصاف پیش روی ایران برای به نام زدن خوشنویسی مقابل ۱۶ کشور عربی و ترکیه!
بر اساس آن‌چه که سال آینده قرار است پرونده «برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی در ایران» (National programme to safeguard the traditional art of calligraphy in Iran) برای ثبت جهانی توسط یونسکو بررسی شود. خبری که ابتدا،  خوشنویسان و هنرمندان و علاقمندان به این میراثِ ملی را خوشنود می‌کند. اما باز هم مسائل نگران کننده‌ای وجود دارد.«ایران برای ثبت خوشنویسی باید به مصاف ۱۶ کشور عربی و ترکیه برود، چون همزمان با ایران، شانزده کشور عربی شامل عربستان سعودی، عراق، اردن، لبنان، فلسطین، یمن، مصر، الجزایر، تونس، مراکش، کویت، امارات، عمان، بحرین، سودان و موریتانی پرونده‌ای با عنوانِ «خوشنویسی عربی، دانش، مهارت و شیوه‌ها» (Arabic calligraphy, knowledge, skills and practices) تدوین و به یونسکو ارائه کرده‌اند.

از سوی دیگر نیز ترکیه هم برای ثبت خوشنویسی خیز برداشته و پرونده‌ای با نام «حُسن خط، هنر باستانی خوشنویسی اسلامی» (Hüsn-i Hat, traditional art of Islamic calligraphy) به دبیرخانه یونسکو فرستاده است. ترکیه به عنوان کشوری که سال‌هاست رسم‌الخط رسمی خود را تغییر داده و با میراث خوشنویسی خداحافظی کرده، اما درصدد برآمده تا این میراث گرانقدر را نیز به نام خود ثبت کند.

در اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو پرونده خوشنویسی ایران در رقابت با ۱۶ کشور عربی و ترکیه چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ آیا ایران قرار است به پرونده کشورهای عربی ملحق شود؟ آیا در این میان وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و نمایندگی دائم ایران در یونسکو متوجه چنین خطری نبوده و در طول سال‌های گذشته امکان تهیه و ثبت خوشنویسی را نداشته‌اند؟

بیم‌ها و امیدها؛ از هنر سرامیک تا هنرهای وابسته به معماری؛ میراثی که به راحتی به نام می‌زنند
به جز نبود برنامه‌ریزی و استراتژی و اولویت‌بندی برای ثبت حهانی میراث ناملموس کشورمان، چه سهل‌انگاری دیگری در این زمینه رخ داده که تا امروز در این حد از این آثار ناملموس و مهم را از دست داده‌ایم؟در طول سال‌های گذشته کارشناسان تهیه پرونده‌های جهانی  در سازمان میراث فرهنگی وقت و وزارتخانه کنونی میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو (پاریس) آیا به فکر ثبت نمونه های مهم میراث ناملموس مانند هنرهای وابسته به معماری (کاشی‌کاری، گچبری یا آیینه‌کاری) افتاده‌اند یا احتمال تکرار روندِ سرقت هنرهای ملی و شخصیت‌های فرهنگی‌مان مانند گذشته همچنان وجود دارد.

آن‌هم در شرایطی که حتی مکزیک و اسپانیا سال گذشته نوعی از «هنر سرامیک» را در فهرست میراث جهانی ناملموس ثبت‌ کرده‌اند و هیچ صدا یا اعتراضی بلند نشد، به همین دلیل نیز دل‌نگرانی برای هنر کاشی‌کاری به عنوان یکی از فراگیرترین و مهم‌ترین هنرهای صناعی ایران وجود دارد و تردیدی نیست که این هنر از ایران به اسپانیا رفته است.

منبع:ایسنا

مرتبط:

راه‌آهن شمال به جنوب بزرگترین پرونده میراث یونسکو خواهد بود

اوکراین خواستار ثبت منطقه چرنوبیل در فهرست میراث یونسکو

آدرنه _شهر تاریخ و فرهنگ با برچسب یونسکو

مزار جام ، جلوه‌گاه ۵ قرن معماری ایران

آن ناحیه به موازات رونق اقتصادی از توسعۀ علمی و فرهنگی نیز برخوردار بوده تا آنجا که «بوزجان»، مرکز ولایت جام توانسته است بزرگانی مانند «ابومنصور احمد بن محمد بوزجانی» (متوفی۳۸۶ه.ق)، «ابوالحسن محمد بن حسن بوزجانی» (متوفی۳۲۸ه.ق) و «ابوالوفای بوزجانی» یکی از بزرگ‌ترین نوابغ علوم ریاضی و نجوم سده چهارم ه.ق را به جامعۀ علمی جهان معرفی کند و پس از او نیز بزرگان دیگری مانند «ابوالقاسم سالار بوزجان» دومین وزیر طغرل سلجوقی، تاج الدین بن بهاءالدین متخلص به «پوربهای جامی» شاعر انقلابی و دردمند قرن هفتم ه.ق، نورالدین عبدالرحمن معروف به «جامی» و ملقب به «خاتم الشعراء همه چیزدان»، شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی قرن نهم ه.ق و معین‌الدین علی‌بن نصیر تبریزی معروف به «قاسم انوار» شاعر قرن ۸ و ۹ ه.ق و «درویش علی بوزجانی» مورخ قرن دهم ه.ق در دامن خود پرورش دهد.

اما از میان خیل اندیشمندان و ادیبان و صوفیان، اندیشه و افکار یک نفر در وادی جام تاثیرگذارتر و ماندگارتر از بقیه شد و آن شیخ احمد جام ملقب به «ژنده پیل» بود که در سال ۴۴۰ه.ق در نامق ترشیز زاده شد و پس از طی زندگی پرماجرا در سال۵۳۶ه.ق در روستای «معد آباد» (تربت جام فعلی) به دیار باقی شتافت.

بنا به نوشته دکتر علی فاضل در مقدمه کتاب «مفتاح الجنٓات» جامی، شخصیت اسطوره‌ای و افسانه‌ای جامی بعد از مرگش شکل گرفت و مریدانش مانند «خواجه سدید محمد بن موسی غزنوی» کرسی او را بر طارم اعلا نشاند و در صفت انبیاء و رسل جایی به زحمت برایش باز کرد. عاشقان شیخ در کراماتش داستان‌ها گفتند که هر یک منشأ دگرگونی در شئون زندگی و فرهنگ مردم آن سامان شد. هر مدعی مرید شیخ بر خود لازم می‌دید که از اقصی نقاط به دیدار او و بعد از مرگش به زیارت مرقدش آید، آن جریان مردمی آن قدر قوی بود که توانست اشخاصی چون «سلطان سنجر سلجوقی»، «غیاث‌الدین کرت»، «امیر تیمور گورکانی» و پسرش «شاهرخ» را به زیارت او یا مرقدش سر افراز سازد، در حال حاضر مهم‌ترین یادمان شیخ جام آرامگاه اوست.

رجبعلی لباف خانیکی  باستان‌شناس و پژوهشگر میراث‌فرهنگی خراسان رضوی در این باره می‌گوید: «مجموعۀ معماری نفیسی با وسعت بیش از ۲۰۵۰ متر مربع و مشتمل بر حدود ده فضای متنوع باقی مانده از اواخر قرن پنجم تا اوایل قرن یازدهم ه.ق ، بنا به نوشته «درویش علی بوزجانی» در کتاب «روضة الریاحین.» ظاهراً نخستین فضای معماری مجموعه، خانقاه شیخ بوده که در دوران حیات او ساخته شده است.»

او ادامه می‌دهد:« در این کتاب نوشته شده که «شیخ الاسلام چون مأمور شد که در میان خلق مقام گیرد، مناجات کرد که خداوندا! ندانم که در کجا مقام گیرم. آواز غیب شنید که آنجا مقام گیر که سرِتو بشکند! پس به هرجای طواف می‌کرد تا به ده معدآباد جام رسید در کنار ده حایطی بود، جمعی کودکان چوگان بازی می‌کردند. چوگان از دست یکی خطا شد و بر سر مبارک شیخ‌الاسلام آمد و سر وی بشکست. پس در آنجا مقام گرفت و آنجا خانقاه بنا کرد و خلق از اطراف عالم روی به وی نهادند و حالات و کرامات از وی مشاهده می‌کردند و آوازۀ وی به هرجا رسید.»

لباف خانیکی می‌گوید: «خانقاه شیخ که فضای نسبتا محدودی بوده در شمال ایوان و مجاور آن قرار داشته است از چگونگی آن اطلاعی در دست نیست اما بنابر سنت معماری ایران آن بنا باید به شیوۀ «رازی» با تزئینات و کتیبه‌های آجری ساخته شده باشد. خانقاه شیخ را یکی از نوادگانش به نام «شیخ‌الاسلام قطب الدین» بعد از او تعمیر کرد و دیگر بار به دستور «سلطان حسین بایقرا» آخرین پادشاه تیموری مرمت شد که آثار آن هنوز باقی است و بعید نیست که ساختار آن نیز دگرگون شده باشد.»

وضعیت فعلی بنا

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان تربت جام درباره وضعیت فعلی این اثر تاریخی اظهار می‌کند:« در حال حاضر به آن فضا «گنبد سفید»  می‌گویند که البته فاقد محراب است،  پوشش بنا سه بخشی و با مقرنس‌های زیبا و پرکار آراسته شده است.»

غلام‌رسول رحیمی ادامه می‌دهد: «دومین سازه معماری در مجموعۀ شیخ جام مسجدی است که وجود آن تا کنون قطعیت نیافته است، شادروان «عبدالحمید مولوی» در کتاب آثار باستانی خراسان ضمن توصیف مزار شیخ احمد جامی از مسجدی نام برده که «سلطان سنجر» سلجوقی ساخته و آثار باقی مانده از آن در زاویه شمال شرقی مسجد جامع به جا مانده است که درحال حاضر چنان شواهدی مشاهده نمی‌شود و اگر وجود داشته در ضمن تغییر و تحولات و تعمیرات، آن شواهد از میان رفته است؛ اما قبول این فرضیه که در دوران سلجوقیان علاوه بر خانقاه شیخ در آنجا مسجدی نیز وجود داشته، دشوار است.»

او تصریح می‌کند: «با بررسی پلان، شیوه‌های معماری و محتوای کتیبه‌ها می‌توان احتمال داد که سومین بنای احداثی در مجموعۀ معماری مزار شیخ احمد جام به ترتیب زمان، «مسجد کرمانی‌» بوده است، این مسجد که به قرینۀ مسجد سفید، مقابل آن، در جانب جنوبی ایوان ساخته شده، به استناد کتیبۀ محرابی که بر بدنۀ خارجی دیوار جنوبی آن، مشرف بر صحن نصب شده، در تاریخ ۷۱۲ ه.ق یا پیش از آن تاریخ ساخته شده و پس از مسجد سفید یا خانقاه شیخ، کهن‌ترین بنای برجای مانده در مجموعه محسوب می‌شود.»

رحیمی می‌گوید: «مسجد کرمانی‌ با وسعت حدود ۱۸۲ مترمربع زیربنا دارای پلان چلیپایی و پوشش سه قسمتی است که در سه جبهۀ شرق، غرب و جنوب تو رفتگی‌های ایوان مانند ایجاد شده و در جوف هر یک از جرزهای دو سوی ایوان‌ها اطاقکی با کاربری احتمالی «چله خانه» تعبیه شده است. پوشش ایوان‌ها با مقرنس‌های گچی زیبا و پرکار زینت یافته و بر فراز بخش میانی پوشش سه قسمتی مسجد یک نورگیر هشت ضلعی کلاه فرنگی مانند ایجاد شده که علاوه بر تامین نور فضای داخلی، زیبایی و شکوه به بنا داده است.»

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تربت جام می‌افزاید: «به‌نظر می‌رسد مسجد کرمانی‌ به گونه‌ای آراسته شده که از نظر زیبایی تکامل یافته و منحصر به فرد باشد زیرا در این بنا چنان هماهنگی و پختگی و توازنی حکمفرما است که ناخودآگاه بیننده را به شگفتی و ستایش وا می‌دارد. در آرایش بنا از مقرنس، گچبری و کتیبه به زیباترین شکل ممکن حداکثر استفاده شده است، کتیبه‌ها بر یک نوار سرتاسری بنا را دور زده و نزدیک پاکار طاق‌ها و بر اطراف محراب به شیوۀ نسخ با قلمی بسیار خوش نوشته شده است. گچبری‌ها نیز علاوه بر زمینه کتیبه‌ها سرتاسر پیشانی و بازوهای محراب و نبش درگاهی‌ها و طاق‌ها را آراسته است. موضوع نقش‌ها ظاهراً گیاهی از نوع «برگ کنگری» اما از آنها تجسم پرنده هم ادراک می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «از دیگر شاهکارهای هنری مسجد کرمانی قاب‌های مشبک فراز انتهای ایوان جنوبی و قرینۀ آنها بر فراز درگاهی شمالی مسجد است. این مسجد زیبا و استثنایی به استناد کتیبه داخل محراب با دست توانای «خواجو زکی ابن محمد بن مسعود کرمانی» ساخته شده است، کسی که پس از مرگ در همان مسجد به خاک سپرده شده است.»

او با بیان این که گنبد خانه اگر چه بنای مرکزی و اصلی مجموعه به نظر می‌آید ولی ساخت آن بر اساس قراین بعد از مسجد کرمانی است، یادآور می‌شود: « بنا به نوشته فصیح خوافی در «مجمل فصیحی» و تاریخ‌هایی که بر بدنه بنا نوشته شده، در سال ۷۲۰ه.ق «ملک غیاث محمد کرت»، طاق و صفۀ (گنبد و ایوان) را ساخته، درسال ۷۳۳ ه.ق در نفیس چوپی بر آن نصب شده و در سال ۷۶۳ ه.ق کتیبۀ پاکار گنبد به دو شیوۀ همراه نسخ و کوفی گلدار زیبا نوشته شده و همزمان، به استناد دو کتیبه که محاط در دایره در دو جانب ورودی نوشته شده به تعمیرات سقف و ترسیم نقاشی‌های فضای داخلی گنبدخانه اشاره شده است.»

رحیمی ادامه می‌دهد: «در کتیبۀ سمت چپ ورودی نوشته شده است: «عمل بتجدید هذا السقف استاد عبد الوهاب بنا غفرالله له» و در کتیبه سمت راست آمده است: «عمل العبد الضعیف سلطانشاه نقاش غفرالله له»، نقش‌ها بسیار زیبا و متنوع با موضوعات هندسی و گیاهی و انواع خط اجرا شده‌اند که خطوط معقلی در مجموعه‌های مثلث، لوزی و مربع به عنوان عناصر تزئینی بیشتر قابل توجه‌اند. شمسه هشت پر زیبایی به گونه‌ای بر انتهای سقف نشسته که هر پایه‌اش بر فراز یک طاق‌نما یا درگاهی استقرار یافته است.»

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تربت جام یادآور می‌شود: «بر جای جای دیوارها کتیبه‌ها، نقوش و دست نوشته‌هایی نقش بسته و درون گنبدخانه را به اشکال گوناگون آراسته‌اند. رنگ‌ها متنوع، فراوان و درخشنده هستند. رنگ‌های سیاه، آبی، لاجوردی، فیروزه‌ای، زرد، نارنجی و سفید در نقاشی‌ها و کتیبه‌ها قابل تشخیص است.»

او تاکید می‌کند: «اگرچه این بنا را برخی همان خانقاه شیخ یا آرامگاه شیخ پنداشته‌اند، اما به احتمال زیاد و براساس سنت‌ها گنبدخانه جام همانند گنبدخانۀ ابابکر تایبادی ۳۲۵در کنار مدفن شیخ، صرفا کارکرد عبادی و آئینی داشته است، یادبودها و یادگاری‌هایی که در طول زمان پس از احداث بنا بر بدنۀ داخلی نوشته شده نیز بسیار جالب و پر محتوا هستند و نشانه‌هایی از فرهنگ‌مداری مردم آن سامان و حرمت قلم در گذشته است.»

مزار جام در مسیر ثبت جهانی

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و  صنایع‌دستی خراسان رضوی دراین باره می‌گوید: «یک مسیر گردشگری در شرق خراسان رضوی تعریف شده است که مزار جام یکی از مهم ترین آثار این مسیر گردشگری است.»

ابوالفضل مکرمی فر یادآور می‌شود: « این منطقه از خراسان فرهنگی غنی و ظرفیت‌های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد دارد که می‌توانند چندین روز گردشگران را سرگرم کنند.»

او ادامه می‌دهد: «مجموعه فرهنگی تاریخی مزار جام به وسیله تولیت این مزار مدیریت می‌شود و حفظ این اثر تاریخی ارزشمند به خوبی انجام می‌شود.»

مکرمی فر تصریح می‌کند: «مقدمات دریافت شماره موقت ثبت جهانی انجام شده و پس از تکمیل شدن پرونده برای دریافت شماره موقت ثبت در فهرست میراث جهانی ارسال خواهد شد.»

او می افزاید: «ثبت جهانی آثار تاریخی براساس سهمیه‌ای محدود و براساس اولویت‌ها صورت می‌گیرد که تلاش می‌کنیم ثبت جهانی این اثر نیز در اولویت قرار گیرد.»

منبع:میراث آریا

مرتبط:

گنبد سلطانیه شاهکار معماری ایران / سلطانیه مرتفع ترین گنبدهای آجری جهان

سفر به شهر ابریشم و طلای سرخ ایران/ آشنایی با جاذبه‌های گردشگری تربت حیدریه

نهادینه شدن فرهنگ گردشگری در بطن جامعه

خانه بهنام تبریز

تبریز در طول تاریخ خود با فراز و فرود های بسیاری روبرو بوده‌ است. این شهر در دوره قاجار به شکوفایی رسید؛ به‌ طوریکه در این دوره به ‌عنوان مهم‌ ترین و پیشروترین شهر ایران شناخته می ‌شد. شهر تبریز به عنوان مرکز ولیعهد نشین عصر قاجار و دومین شهر پررونق کشور، از لحاظ داشتن خانه‌ های قدیمی‌، درخور توجه است. حدود ۳۰۰ خانه قدیمی ارزشمند در شهر تبریز وجود دارد، خانه‌ بهنام یکی از این خانه‌ هاست که با لقب زیباترین از دیگر خانه‌ های قدیمی مشابه‌ خود متمایز می‌ شود. این خانه در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۷۶ با شماره ثبت ۱۸۵۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

دانشكده معماری و شهرسازی تبریز در سال ۱۳۷۸ همزمان با تأسیس دانشگاه هنر اسلامی تبریز فعالیت‌ علمی و آموزشی خود را با خرید و مرمت سه خانه قدیمی در بافت محله قدیمی مقصودیه تبریز آغاز كرد. درحال حاضر با توسعه بیش از هفت خانه قدیمی دیگر این دانشگاه فعالیت خود را گسترش داده است.  خانه بهنام که خود قديمی ترين بنای دانشکده معماری تبریز است در این مجموعه قرار دارد.

خانه بهنام که به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شده است، از اواخر دوره زنديه و سال‌ های آغازین دوران قاجار و زلزله ويرانگر سال ۱۱۹۳ هجري قمری به يادگار مانده است.

تالار چليپايی بسيار زيبا با فضایی مهتابی و نقاشی ها و تزئينات هنرمندانه آن مدعايی بر ابتکار هنرمندان آذربایجانی عصر زنديه است. مساحت كل ساختمان ۱۹۰۰ متر مربع و زيربناي آن در حدود ۸۴۰ متر مربع مي ‌باشد.

اکنون بخش اداری دانشگاه هنر اسلامی تبریز در این خانه مستقر شده است. در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، این خانه نوسازی و با نقاشی ‌هایی تزئین شد. در بازسازی اخیر این خانه، تاکنون چند نگارگری ایرانی فرسکو کشف شده است که هم اکنون در حال تعمیر شدن توسط متخصصان می باشند.

مانند بسیاری از خانه ‌های قدیمی ایرانی، این خانه نیز دارای دو حیاط اندرونی و بیرونی است و شامل یک ساختمان اصلی، بعنوان ساختمان قشلاقی و یک ساختمان کوچک بعنوان ساختمان ییلاقی است. ورودی این ساختمان از کوچه مشیردفتر و از طریق دالانی در پشت خانه قدکی صورت می گیرد. از سردر به هشتی و از هشتی به حیاط باغچه وارد می شود. طنبی بزرگ شرقی- غربی است. پنجره های اروسی آن با شیشه های رنگی به شمال و جنوب باز می شود. ایوان ستون دار در جنوب طنبی رفیع و بلند است. ارتفاع ستونهای ایوان شمالی معادل ارتفاع طنبی است. اتاق‌ های گوشوار در طرفین طنبی قرار گرفته است.

بیرونی آن شامل طنبی (هفت دری)، کله ‌ای و اتاق است که در ضلع شمالی حیاط شکل گرفته ‌اند. در طنبی ارسی دار آن که درای ایوان ستون ‌دار با تزئینات گچی است، نقاشی ‌های بسیار زیبایی بر دیواره‌ ها و سقف ‌ها نقش بسته است. تزیینات و نقاشی‌ های موجود در طاقچه ‌ها، شومینه طنبی و اتاق‌ های جنبی نیز چشمگیر است. در ضلع جنوبی بیرونی نیز فضاهایی شامل تراس تابستانی با ستون ‌ها، سرستون ‌های گچی مقرنس کاری و نیز فضای ورودی و چند اتاق دیگر دیده می‌ شود.

زیر اتاق طنبی حوضخانه است. سقف حوضخانه گنبد با کادر بندی آجری و با سکو های جانبی و حوض سنگی دارای جلوه خاصی است. تناسبات معماری، وسعت ساختمان و تنوع طاق‌ ها و گنبد ها در سقف زیر زمین‌ جالب توجه است. علاوه بر تناسبات کلیه قسمتهای بنا که چشمگیر است، نمای ساختمان نیز دارای انواع طرح ‌های آجرکاری است. ظرافت اروسی‌ ها، آینه کاری و گچ ‌بری سقف ایوان و تنوع کاربندی ‌های آجری، آرایش حوض و باغچه و رف ‌بندی اتاق ‌ها با کیفیت عالی است.

در ضلع شرقی و غربی، حیاط بیرونی به دیواره‌ هایی که دارای طاق نما هستند، محدود است. اندرونی خانه در شمالی ‌ترین بخش ساختمان قرار گرفته که طرفین آن را اتاق‌ هایی در قسمت شرق و غرب و مشرف به حیاط اندرونی تشکیل داده ‌اند. پشت ‌بام اتاق‌ های اندرونی به صورت مهتابی استفاده می ‌شود. این بخش ساختمان دارای زیر زمین نیز است که اتاق‌ های زیر طنبی برای نشیمن تابستانی و دیگر اتاق ‌ها به صورت انباری و مطبخی در آن، مورد استفاده قرار می ‌گرفت.

ایوان جنوبی برای نشیمن تابستان و ایوان شمالی دارای ستون‌ های چوبی گچ ‌اندود با سرستون‌ های گچبری شده است. پیشانی ساختمان دارای گچبری و طاق نماهای طرفین ایوان جنوبی مقرنس ‌کاری است. در بنای قسمت غربی که تخریب شده اصطبل، مطبخ و توالت قرار داشته است. منظره بیرونی آن به دلیل گچبری‌ های هنرمندانه، نمای آجری سرخ ‌گون و حوض آسمانی‌ رنگ در وسط حیاط، خیره کننده است.

مرتبط:

قاری کورپوسو _پل چراغ تبریز

باغ گلستان _باغ گل تبریز

آشنایی با خانه حیدرزاده تبریز

حمام تاریخی جلفا

در میان بناهای تاریخی جلفا تنها بنایی که پایبندی شدیدی به اصول و هنجارهای معماری ایرانی دارد حمام تاریخی جلفا میباشد.در مورد تاریخ دقیق ساخت و معماری این بنای ارزشمند سندی در دست نیست ولی با توجه به شیوه های معماری بنا میتوان آن را به دوره قاجاری نسبت داد. این حمام درسال ۱۳۸۷ با شماره ۲۵۳۰ بعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

برخی از محققان این حمام را از مستحدثات عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار میدانند ولی سندی شاهد بر این مدعا وجود ندارد.
در هر حال معماری و نحوه بنای حمام؛ تحلیل فرمی و فضای داخلی حمام نشانگر قدمتی افزون بر صدساله این بنااست.
این حمام در سر راه تبریز به جلفا در نقطه ای که کاروانها جهت کسب آمادگی برای عبور از رودخانه ارس توقف میکردند احداث گشته و بیشتر مورد استفاده تجار،بازرگانان و مردم ساکن شهر و کارمندان و کارگران گمرک و نظامیان بوده است.
البته گنبد بخش مرکزی این حمام در یک دوره تاریخی پس ار روزگار احداث از نو بنا شده است و بعدها به مرور زمان ستون های دیگری نیز از ملات و سنگ لاشه بر ستون های اصلی افزوده اند.
آب این حمام از طریق کاریزی تهیه میشد که از طرف روستای شجاع می آمد و سوخت عمده آن هیزم بود.

مشخصات بنا:
حمام شامل سربینه، گرمخانه و تأسیسات جنبی است. اعیانی این حمام بیش از ۵۰۰ متر مربع می باشد. فرم طاق ها و گنبدها و ستون های سنگی شامل ته ستون، ساقه ستون و سرستون مقرنسکاری حکایت از شیوه معماری دوره قاجاریه دارد. قوس ها و گنبدهای دهنه رختکن و سربینه و دیگر تأسیسات حمام وسیع و چشمگیر است. گنبد مرکزی رختکن رفیع و وسیع بر روی چهار ستون سنگی مقرنسکاری خوش تراش قرار دارد.گنبد مرکز گرمخانه بر روی چهارستون سنگی قرار دارد و اطراف آن با ۸ گنبد عرقچین پوشش شده شکوه و صحن وسیع آنرا دو چندان می کند. وسعت دهنه ها، رفعت طاقها و تناسبات معماری این حمام قابل مقایسه با بهترین آثار معماری ایران در سطح ملی می باشد. اقدامات مرمتی انجام گرفته شامل، مرمت طاق های شکسته، دوباره سازی بخش های ریخته گنبدها، تقویت پایه دیوارهای تخریب شده بخش های داخلی، شیب بندی و کاهگل پشت بام، حذف دیوار و تیغه های زائد می باشد.

مرتبط:

کلیساهای حواری ارمنی در جلفا

کلیسای وانک زیباترین کلیسای جلفای اصفهان

موزه موسیقی در جلفا

بازدید از دیدنی های برلین به همراه تصاویر

شهر برلین قطب گردشگری کشور صنعتی آلمان است. دیدنی های برلین برای تمام گردشگران خود با هر سلیقه و نظری حرفی برای گفتن دارد. از جمله جاهای دیدنی برلین میتوان به رایشتاگ، دیوار برلین، دروازه برلین و … اشاره کرد.

آشنایی با ۱۵ مکان دیدنی در برلین

برلین، پایتخت آلمان، قطب گردشگری این کشور صنعتی است. شهر برلین برای هرکسی چیزی جهت ارائه دارد: چه شما دنبال تاریخ و فرهنگ باشید و چه خواهان تجربه کردن هنرهای هیجان‌‌انگیز، موسیقی یا تفریحات شبانه، دست خالی از برلین برنمی‌گردید. شهر برلین ترکیبی از معماری‌های زیبا از اعصار مختلف بوده و شهر آکنده از هیاهوی زندگی است

با ما همراه باشبد تا سفری داشته باشیم به شهر زیبای برلین و از نزدیک با جاذبه های آن آشنا شویم.

رایشتاگ

۱٫ رایشتاگ (REICHSTAG)

هر فرد علاقمند به تاریخ سیاسی باید از رایشتاگ یکی از دیدنی های برلین بازدید کند. رایشتاگ، کرسی پارلمان آلمان و یک اثر خیره کننده ی معماری است. طراحی آن به سبک نئوباروک صورت گرفته و گنبدی مدرن در بالای آن ساخته شده است.

در بازدید از این مکان دیدنی، حتما در رستوران ساختمان توقفی داشته باشید. دسترسی عموم به این رستوران، این بنا  را تنها ساختمان پارلمان در جهان با دسترسی عمومی می سازد. رایشتاگ در سال ۱۹۷۰ بازسازی و کاملا مدرن شد. بازدید کنندگان رایشتاگ می توانند از گنبد شیشه ای ساختمان (Kuppel)، با استفاده از دید پرنده، به چشم اندازی فوق العاده‌ از شلوغی شهر دست یابند.

blank

۲٫ دروازه براندنبورگ | BRANDENBURG GATE

دروازه براندنبورگ از اصلی ترین جاذبه های گردشگری برلین است که به عنوان نماد شهر برلین نیز شناخته می شود. این دروازه در قرن هجدهم و به عنوان نماد صلح و به دستور شاه پروس “فریدریش ویلهلم دوم” ساخته شد. دروازه براندنبورگ با الهام از دروازه ورودی آکروپلیس آتن و با ارتفاع ۲۶ متر ساخته شده است. این دروازه در منطقه پاریسر پلاتس برلین قرار گرفته که با ۶ ستون بزرگ و  ۴ ارابه اسب جلوه ی خاصی به این قسمت از شهر داده است.

3. یادبود دیوار برلین و چک پوینت چارلی

۳٫ یادبود دیوار برلین و چک پوینت چارلی

تاریخ دیوار برلین در سال ۱۹۶۱ آغاز شد زمانی که آلمان شرقی، قسمت شرقی شهر را برای جلوگیری از سیل پناهندگان از شرق به غرب بست. جالب ترین نمونه دیدنی های برلین عبارتند از موزه مرکز پناهندگان مارینفلد با نمایشگاه های مربوط به یک و نیم میلیون نفر که به عنوان پناهنده از طریق برلین عبور کردند. بنای یادبود به یاد شهر تقسیم شده و قربانیان استبداد کمونیست، پنجره یادبود، و مرکز بازدید کنندگان با نماهایی بر روی بقایای دیوار. همچنین گذرگاه چک پوینت چارلی، شناخته شده ترین نقطه بین برلین شرق و غرب است و دارای صحنه ها و آثار دنبال کننده تاریخ حقوق بشر است.

blank

۴٫ میدان پوتسدامر پلاتس (POTSDAMER PLATZ)

یکی از دیدنی های برلین، بازدید از پوتسدامر پلاتس یا میدان پوتسدام است. نام این محل از روی نام شهر پوتسدام گرفته شده است .این میدان بعد از اتحاد دو آلمان افتتاح و مجدد بنا شد و اکنون محل استقرار بسیاری از رستوران‌‌های معروف، مراکز خرید، سینماها، سالن‌‌های تئاتر و معماری‌‌های زیبا است.

هنگامی که در حال بازدید هستید، چندین مکان وجود دارد که حتما باید ببینیدشان. یکی از آن‌‌ها، سریع‌ترین بالابر در اروپا است که شما را بالای برج کالهوف می‌برد. به علاوه، اگر با خانواده سفر می‌‌کنید، می‌‌توانید از مرکز لگولند دیسکاوری دیدن کنید که در حدود ۴میلیون قطعه لگو دارد.

از دیگر موارد جالب و دیدنی برلین، نخستین چراغ راهنمایی در اروپا است که در سال ۱۹۲۴ در این میدان جهت هدایت رفت و آمد ماشین‌ها و عابران نصب شد. در نهایت، حتی اگر بازدید شما در طول زمستان انجام می‌‌شود، می‌‌توانید از بزرگ‌ترین سورتمه سواری در کل اروپا، بازی روی یخ، پاتیناژ روی یخ و جشن اسکی‌بازی لذت ببرید.

جزیره موزه-برلین

۵٫ جزیره موزه از منحصر بفردترین دیدنی های برلین

بین رودخانه‌ی اشپری (Spree) و کوپفرگرابن (Kupfergraben)، جزیره‌ی موزه در یک کانال ۴۰۰ متری، بخشی فوق‌العاده‌ای برای سیاحت است. در این بخش می‌توانید بسیاری از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین موزه‌های شهر، از جمله موزه‌ی کهن (Altes Museum) که در سال ۱۸۳۰ برای نگهداری از جواهرات و تاج و تخت و دیگر گنجینه‌ها سلطنتی ساخته شده بود را پیدا کنید.

اگر با توجه به محدودیت زمان، تنها قادر به دیدن یک یا دو موزه هستید مطمئن شوید که یکی از آن‌ها پرگامون (Pergamon) با ساختمان‌های دیدنی و جذاب تاریخی بازسازی شده‌ی خاورمیانه‌ای اش است. گالری ملی قدیمی (Alte Nationalgalerie) هم با آن مجموعه‌ی بی‌نظیرش از نقاشی‌های قرن ۱۹، مورد علاقه‌ی هنردوستان واقع می‌شود.

blank

۶٫ برج تلویزیونی برلین (FERNSEHTURM)

برج تلویزیونی برلین، که مردم محلی آن را با عنوان فرنزیتورم (Fernsehturm) می شناسند، از دیدنی های برلین است که  از فاصله ی دور نیز به راحتی قابل تشخیص است. این برج، خارج از خط آسمان و با ارتفاع ۳۶۸ متر، بلندترین ساختمان برلین به شمار می رود. این برج در دهه ی ۱۹۶۰ ساخته شده و بازدیدکنندگان می توانند از نمای شگفت انگیز ۳۶۰ درجه ای از شهر لذت ببرند.برج تلویزیون در مدت تنها ۴ سال ساخته شد و امروزه، نماد ملی و بین المللی برلین محسوب می شود.در مورد اهمیت این نماد معماری شهری می توان گفت که برج تلویزیون برای برلین به مثابه ی برج ایفل برای پاریس می باشد.

کاخ شارلوتنبورگ

۷٫ کاخ شارلوتنبورگ | CHARLOTTENBURG PALACE

کاخ شارلوتنبورگ، عمارت تابستانی و بزرگ ترین کاخ در برلین آلمان است. این کاخ تابستانی به دستور “الکتور فردریش سوم” برای همسرش “سوفی شارلوت” ساخته شد. کاخ شارلوتنبورگ از دیدنی ترین جاذبه های گردشگری برلین محسوب می شود که با معماری داخلی بی نظیر و شکوه و عظمتش توجه گردشگران را جلب می کند.

blank

۸- گروسر تیر گارتن و ستون پیروزی | GROSSER TIERGARTEN AND THE VICTORY COLUMN

گروسر تیر گارتن به طور تحت‌الفظی با عنوان «باغ حیوانات» ترجمه می‌شود و مدت‌ها است که یکی از مهم‌ترین دیدنی های برلین محسوب می‌شود. اینجا در اصل منطقه‌ی شکاری برای خاندان سلطنتی آلمان بود که در آن گوزن، خوک وحشی و دیگر حیوانات شکاری نگهداری می‌شد. در سال ۱۷۰۰ این منطقه به پارک تغییر کاربری داد و در ابتدا به سبک فرانسوی طراحی شده بود و بعدا به یک پارک تزئینی به سبک انگلیسی تبدیل شد.

blank

۹٫ کلیسای جامع برلین (BERLIN CATHEDRAL)

سابقه‌ی کلیسای جامع برلین به قرن ۱۵ میلادی برمی‌‌گردد. این کلیسا هم از لحاظ مذهبی و هم هنری، محلی شاخص و مهم از دیدنی های برلین محسوب می‌شود. کلیسا برحسب نوع پادشاهی حاکم در زمان‌‌های مختلف، ساخته و بازسازی شده است.

کلیسای جامع برلین در طول جنگ جهانی دوم، دستخوش آسیب  وسیعی شد و مرمت کامل این کلیسا در سال ۱۹۹۳ به اتمام رسید. اکنون، کلیسای جامع درخدمت جامعه پروتستان‌‌های شهر برلین است. صحن اصلی کلیسا و گنبد بزرگ بالای آن و همینطور سالن‌‌های کوچک مخصوص غسل‌ تعمید و ازدواج از جمله مکان های دیدنی این کلیسا هست.

خیابان اونتر دن لیندن برلین

۱۰٫ خیابان اونتر دن لیندن از دیگر دیدنی های برلین

معروف‌ترین خیابان برلین، اونتر دن لیندن -در ترجمه‌ی تحت الفظی به معنای خیابانی که زیر درختان لیمو است- برای قرن‌ها به طور یکسان برای توریست‌ها و مردم محلی یک جاذبه گردشگری بوده است.

این خیابان پهناور که ۱۴۰۰ متر طول دارد و منطقه‌ی «پاریسر پلاتس» در مقابل دروازه‌ی براندنبورگ را به «باغ خوش گذرانی» (Lustgarten) متصل می‌کند، مسیر سواری خاکی‌ای بود که در ۱۵۷۳ خانواده سلطنتی برای رفتن به شکار به باغ حیوانات (Tiergarten) از آن عبور می‌کردند؛

مسیری که در سال ۱۶۴۷ بزرگ‌ترین شاهزاده‌ی آلمان با کاشتن شش ردیف درخت در کناره‌های آن از جمله همان درخت‌های معروف لیمو، قالب بندی‌اش کرد. مکان‌های دیدنی قابل ملاحظه‌اش هم «آرسنال»، «گندارمنمارکت» (Gendarmenmarkt)، خانه‌ی اپرا و کلیسای جامع «سنت هدویگ» هستند.

blank

۱۱٫ ژاندارمن مارکت (GENDARMENMARKT)

«ژاندارمن مارکت» یکی از زیباترین دیدنی های برلین است که نزدیک «فردریش‌تراس» (Friedrichstraße) قرار گرفته است. فردریش‌تراس، خیابانی است بازاری و مختص خرید، که در منطقه ی میته (Mitte) مرکزی واقع شده است.

ژاندارمارکت برای اولین بار در سال ۱۶۸۸ ساخته شد و کاربریِ آن، بازار، و محل خرید و فروش بود. ژاندارمن مارکت، توسط سه ساختمان بسیار زیبا احاطه شده است: سالن کنسرت (Concert House) طراحی شده توسط شینکل (Schinkel)، کلیسای جامع فرانسوی (Französischer Dom) و کلیسای جامع آلمانی (Deutscher Dom).

جنگل گرون والد برلین

۱۲٫ جنگل گرون والد

این منطقه طبیعی دوست داشتنی یکی دیگر از دیدنی های برلین، از مخلوط بلوط، راش، کاج، توس، اقاقیا، و درختان صنوبر تشکیل شده و سرپناهی برای پرندگان، گوزن ها و حتی خوک های وحشی است. دریاچه ای به طول نه کیلومتر حاشیه رودخانه در امتداد هاول، فرصت های زیادی را برای ورزش های آبی و آب تنی ارائه می کند. از دیگر ویژگی های محبوب، تپه مصنوعی تافلسبرگ با ارتفاع ۸۰ متر است که در بالای آن ویرانه های برج گرون والد ایستگاه رادیویی آمریکا  قرار دارد.

پارک تیرگاردن برلین

۱۳٫ پارک تیرگاردن (GROSSER TIERGARTEN)

از دیگر دیدنی های برلین که میتوان به آن اشاره کرد، پارک تیرگاردین است. پارک تیرگاردن یکی از قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین پارک‌‌های عمومی در شهر برلین است. این پارک با داشتن ۲۰۰ هکتار زمین، پارک مرکزی برلین به شمار می‌رود.

این پارک در اواخر قرن ۱۷ میلادی ساخته شد اما برحسب شرایط حکومتی تحت طراحی‌‌های مجدد و مختلف قرار گرفت. در طول جنگ جهانی دوم به طور وسیعی آسیب دید اما همچنین در طول بحران زغال سنگ در زمستان سال ۱۹۴۵ در معرض جنگل زدایی قرار گرفت. بعد از این وقایع، در سال ۱۹۴۹، از جانب ساکنین آلمانی مجدد درختکاری در آن انجام گرفت.

امروزه، پارک دارای بسیاری از موسسات دولتی نظیر محل اسکان رئیس جمهور و بوندستاگ (پارلمان مرکزی آلمان فدرال) است. همچنین دارای پیکره‌‌های مختلف معروفی است که نمایانگر تاریخ پروس است.

باغ جانور شناسی برلین

۱۴٫ باغ جانور شناسی برلین

باغ زولوگیشر برلین قدیمی‌ترین سازمان و یکی از محبوب‌ترین دیدنی های برلین می‌باشد که هر ساله بیش از سه میلیون بازدید کننده از آن دیدار می‌کنند. این باغ در سال ۱۸۴۴ تأسیس و پس از جنگ جهانی دوم به طور کامل بازسازی شد.

این باغ وحش بسیار مدرن و آکواریومش نقش فوق‌العاده‌ای در نمایش حیوانات و مراقبت از محیط طبیعی‌شان ایفا می‌کند و به خاطر بسیاری از برنامه‌های موفقیت آمیزش در پرورش و تولیدِ مثل شهرت زیادی کسب کرده است.

با بیش از ۱۵،۰۰۰ حیوان به نمایندگی از ۱۶۰۰ گونه، از جمله پانداها و میمون‌هایی که در محوطه‌های فضای باز نگهداری می‌شوند و همچنین زیستگاه‌های درندگان و حیوانات شب‌زی و بزرگ‌ترین خانه‌ی پرندگان در اروپا، انتظار می‌رود بهترین بخش روزتان را در این محل صرف کنید. همچنین توصیه می‌شود که حتماً از آکواریوم برلین که یکی از جاذبه های اصلی باغ وحش است، دیدن کنید.

blank

۱۵٫ خیابان کورفرستندام (KURFÜRSTENDAMM)

خیابان کورفرستندام (Kurfürstendamm)، یکی از مشهورترین خیابان های برلین و از دیدنی های برلین است. می گویند: «لندن خیابان آکسفورد را دارد، نیویورک خیابان پنجم را، و برلین خیابان کورفرستندام را.»

کورفرستندام، خیابانی سه و نیم کیلومتری است که پیشینه ی تاریخی چشمگیری داشته و از اهمیت تجاری بالایی برخوردار است.این خیابان، که در قدیم و در ابتدای احداث، برای دسترسی به شکارگاه سلطنتی در جنگل گرونوالد (Grunewald) استفاده می شد، امروزه، مکان تفریحی پرترددی است که پذیرای گردشگران و افراد محلی می باشد و تجربه ی لذت بخش گردش، قدم زدن، خرید و نشستن در کافه های آن را فراهم می آورد.

این خیابان عریض و طولانی که در برلین با نام «کودام» (Ku’damm) شناخته می شود، پاسخ آلمان به شانزلیزه ی پاریس بود و کاربری های بسیار متعدد از جمله فروشگاه ها، خانه ها، هتل ها، و رستوران های درجه یک بسیاری را در خود جای داده است.

مرتبط:

تعطیل شدن فرودگاه تگل در برلین برای همیشه

آشنایی با هتل های ۵ ستاره شهر برلین

دروازه براندنبورگ برلین و کلیسای جامع کلن