«الیت ودلیر» تراسی رو به مه
در آستانه جاده رویایی هزارچم از سوی چالوس و در فراسوی پیچ نوستالژی دزبن که دو رود خروشان از درون دو وادی ژرف همدیگر را برای دریایی شدن در آغوش میگیرند، راهی به سوی غرب گشوده میشود تا پس از پیمایش بیست کیلومتر به آستان تختگاهی طبیعی مشرف شود که دو زیبای الیت و دلیر در آن ارمیدهاند.
این تختگاه که بهواسطه تراسی طبیعی در منتهیالیه درهای با دامنه و حاشیهای از جنگلی انبوه احاطه گردیده، سرانجام در دامن کوههایی مملو از یخچالهاییکه همواره گستره بزرگی از برف را درخود ذخیره دارد، مراتع سرسبز وچمنزارهایی رویائی را در چشمانداز خویش هزاران سال برای باشندگان خود اهدا کرده تا موهبتی بزرگ برای استقرار مداوم باشد.
در تقسیمات جغرافیای سیاسی معاصر الیت و دلیر در زیرمجموعهای بهنام کوهستان غرب و در حد جنوبغربی در مجاورت طالقان قرار دارد که همه حوزه آبریز البرز مرکزی دراین ناحیه به دریای مازندران را شامل میگردد، به نظر میرسد قرائت فوق مربوط به دوران جدیدی است که منطقه رستمدار از اقتدار و استقلال نسبی توسط دولت متمرکز صفوی فاصله گرفت و حکومتهای کوچک منطقه و بهویژه پادوسپانان و اسماعیلیان و مرعشیان در صحنه سیاسی محو شدند. تغییرات ناشی از این حوادث و بهخصوص قتلعام اسماعیلیان که به احتمال قوی الیت ودلیر از مناطق مهم قلمروشان بوده، مدت نامعلومی خالی از سکنه شد تا در فرایند کوچاندن اقوام دیگر به منطقه توسط حاکمان جدید، منطقه غرب رودخانه چالوس بیش از هر نقطه دیگر دستخوش جابهجایی شد و با توجه به قابلیت زبان طبری در طول تاریخ برای جایگزین شدن در محاوره بین مهاجران نورسیده، لهجهای خاص در منطقه شکل گرفت که امروزه به کلارستانی شهره میباشد و آنچه اکنون موجب شگفتی برای عامهمردم به لحاظ تفاوتهای عمیق لهجه دوسوی رودخانه چالوس را بهوجود آورده است، عمدتا ریشه تاریخی دارد و نه برخلاف گمان رایج که نقش رودخانه چالوس را در این مورد بیش ازحد بزرگ میانگارند.
درباره وجهتسمیه الیت و دلیر گمانههای زیادی وجود دارد که برخی از آنها از وجاهت بیشتری برخوردارند؛ مانند منطقه اسکان فصلی ایلات دامدار و یا برگرفته از واژه اللات به گویش بومی به معنای جنگل و بیشهزار و حتی آنرا با کلمه لاتین الیت یعنی فوقالعاده و برگزیده نیز همریشه انگاشتند و هر کدام طرفداران خاص خودش را دارد.
متاسفانه در نوشتارهای بهجامانده کلاسیک تحت نام الیت و دلیر نشانهای یافت نمیشود، هر چند ویژگیهای طبیعی و موهبتهای خدادادی نمایانگر استقراری قوی و تقریبا همتراز با کلار و کجور دور از گمان نمیباشد و به احتمال یقین در گذشته بر فراز این تراس یک منطقه مسکونی متمرکز وجود داشته و ایجاد دو روستای مجزا به تحولات اخیر مربوط میگردد.
الیت و دلیر هر چند امروز تحت دو نام شهره هستند اما اشتراکات منافع و منابع و دغدغههای یکسان برای توسعه و پیشرفت، آنان را بسان دو چشم یک چهره پیوندی عمیق زده و طبیعی میباشد که در میان اهالی این دو منطقه در محاورات عمومی نام منطقه را با هم بر زبان میآورند.
آنچه از قراین و شواهد برمیآید آثار زندگی تا دوره آهن بر روی تراس قابل رصد میباشد که شوربختانه منابع این ادعا صرفنظر از شایعات و اخبار غیرموثق از کشفیات غیرمجاز که ضربه جبرانناپذیری به پژوهش و کاوش علمی و درنتیجه به کشف حقایق وارد میکنند اما با بررسی سطحی از بازماندههای حفاریهای غیرمجاز توسط کارشناسان و باستانشناسان صرفنظر از عدم امکان تاریخنگاری محوطههای یادشده با اتکا به شیوه تدفین و اشیا همراه این ادعا در کلیت قابل اتکا میباشد، وجود سنگنگاره و استلهایی که دارای نقش برجستههای انسانی و نمادی بوده و یا سنگقبر اشخاص مهمی را نمایندگی میکرده و مربوط به قرون نهم ودهم هجری میباشند، هرچند در مناطق دیگر کوهستان و کلار نیز رویت گردیده و از سنگهایی به رنگ سبز تیره و نوع خاص و وزن زیاد باهم اشتراک دارند اما کیفیت ساختاری و هنری نمونههای الیت و دلیر بیانگر اهمیت و موقیعت برتر آن حداقل در پیرامون جغرافیائی خویش را القا میکند که استاد دکتر منوچهر ستوده در جلد سوم اثر نفیس از آستارا تا استراباد، شرح و تصویر ارزشمندی از یادمانهای فوق را برای آیندگان به یادگار گذاشته است.
از موارد قابلتامل در مورد الیت از نگاه واژهکاوی، حضور پررنگ پسوند هیر یا ایر در سلسله روستاهای منطقه کوهستان غرب میباشد که از شمالیترین آن توییر(توایر) و به ترتیب کوتایر، فشکایر، ناتایر در سوی شمالی کوه میانه منطقه که با نام گاوسرائی به کوه ایر به سوی جنوب یعنی منطقه الیت که املای صحیح آن طبق سنگ قبرهای یکصد سال اخیر در گورستان قدیمی و نوشته مستشرقان مانند رابینو و همچنین تلفظ سالخوردگان محلی ایلت و یا تحتالفظی الت میباشد که میتواند تلخیص ایرلت یعنی تختایر باشد و همچنین نهری در ابتدای الیت به نام ولای و روستای دلایر یا درهایر که میتواند چالشانگیز باشد. همچنین میتوان یکی از گمانهزنیهای مکان قلعه تسخیرناپذیر ولیج را که در توارخ طبرستان و رویان به عنوان قلاع اسماعیلی شرح مبسوطی از ردیابی جغرافیائی دارد را در اینجا منظور داشت.
امروزه الیت و دلیر با چشماندازی زیبا و هوایی رویائی در فصل گرما و جاده دسترسی دلانگیز و آسفالته و رودخانهای پرآب که چون پاگونی سحرآمیز بر دوش تختگاهش آویزان است و جلوههایی بیشمار از زیباییهای طبیعی پتانسیل زیادی برای توسعه و بهرهوری بهینه و البته ارتقا سطح کیفی زندگی مردمانش دارد و چشم در راه دارد تا آرزوهایش توسط برنامهریزان دلسوز و متعهد به آرمانهای متعالی جامهعمل بپوشد. به امید خدا.
منبع:توریسم پرس
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.