سفر به عمق میراث فرهنگی
توریسم، بهعنوان یک پدیده خاص تاریخی و توریست، بهعنوان یک گونه خاص بشری از مظاهر عصر مدرن هستند. انسان عصر جدید نسبت خاصی با گذشته برقرار کرده که میتوان آن را موزهایکردن و باستانشناسانهکردنِ تاریخ، زمان، سنتها و فرهنگهای مردمان پیشین دانست. در نظر انسان عصر جدید، سنتها و فرهنگ عامه قدیم، خاطره ازلی و مایه تذکر تاریخی نیستند، بلکه مایه کنجکاوی علمی و تاریخیاند. آنها صرفا به گذشته تعلق دارند و گذشته هم «درگذشته» و رفته است و نمیتواند در زندگی معاصر منشأ اثر باشد.
انسان عصر جدید در دل مأثورات و سنتها نمیزید، بلکه رابطهای شیءواره شده و بیگانهشده با آنها دارد. این نسبت از لوازم بسط مدرنیته بوده است. مدرنبودن، یعنی صرفا برای امر رایج، معاصر، نو و جاری اعتبار قائلشدن. عصر جدید، برخلاف اعصار پیشین، از مقوله جدید یا نو در برابر قدیم یا کهن حمایت میکند. انسان عصر جدید، برای سنتها و فرهنگ عامه قدیم اقتدار و اعتبار قائل نیست، گرچه برای آنها احترام قائل است و البته احترام غیر از اقتدار و اعتبار است. مدرنیته، گذشته را همچون چیزی مهجور، منسوخ، عاطل، بیفایده و از دور خارج شده میداند. یکی از دلایل این نگاه نداشتن دید فلسفی و ندانستن حکمت و فلسفه وجودی اماکن تاریخی، اشیا و… است.
فلسفه تنها به یکسری مباحث تکراری و ملالآور که در سیطره تعدادی اندیشمند روشنفکر است، محدود نمیشود. هر انسانی با هر موقعیت اجتماعی و سطح سواد درک و بینش فلسفی به جهان پیرامون خود نگاه میکند. کشورهایی چون ایران که از تاریخ و فرهنگ باستانی بهره میبرند، باورها و افسانههای مختلفی در شکلگیری بسیاری از مکانها و آیینهایشان تاثیرگذار بوده است، در معماری، کبوترخانهها، بادگیرها، آبانبارها، قناتها و یخچالها نهتنها زندگی را در بدترین شرایط جوی به ارمغان آوردهاند، بلکه نشاندهنده فضای حاکم فکری و فلسفی ایرانیان هستند. بهطور مثال باغ ایرانی، باغی است که عقاید مذهبی و بینشهای فلسفی بر آن حاکم است. کرتبندی باغ، حضور آب در آن و انواع درختان از جمله سرو و چنار که به ترتیب نماد حیات طولانی و زندگی مجدد هستند، رازهای بیشماری را در دل خود نهان دارند. باغ از چنان تقدسی برخوردار شد که در معماری خانه ایرانی، کاروانسرا و در هر مسجدی، طرحی از آن را به وضوح شاهد هستیم. همچنین طرح باغ ایرانی نهایتا در نقوش فرش و ساختار شهرها به ودیعه نهاده شد. حتی لباس اقوام ایرانی هرکدام دارای فلسفه و حکمت میباشند؛ چوقایی که بختیاریها بر تن میکنند، نمادی از کوه و دره است که در واقع محل زندگی عشایری آنان را تداعی میکند. خود واژه چوقا نیز به معنای تپه و بلندی است. در سرزمین ما ایران، از جماد تا نبات و از فرش تا عرش و بسیاری چیزها وجود دارند که دیگران معنیشان را نمیدانند و درکشان نکردهاند. از بوسیدن تکهای نان که بر روی زمین افتاده تا آیین سوگ سیاوش و از مراسم پیرشالیار تا جشن شست و سه سالگی ترکمنها، همه و همه از عمق باورها در این سرزمین حکایت دارد. از نحوه معماری چغازنبیل گرفته تا ارتفاع و بزرگی گنبد سلطانیه، از کرتبندی شالیزارهای مازندران گرفته تا موسیقی بوشهر و از طرح گل نیلوفر در دست شاه هخامنشی گرفته تا نقوش اسلیمی سردر مساجد، موضوعات بسیاری برای در اندیشه فرورفتن وجود دارد. برنامهریزان و مدیران عرصه گردشگری، میتوانند با استفاده از فلسفه وجودی نهفته در دل میراثفرهنگی ملموس و ناملموس در ترغیب گردشگران به بازدید از آنها بهره ببرند. جشنها و آیینهای مختلفی بر پایه باورهای دینی، افسانههای محلی و رویدادهای تاریخی شکل گرفتهاند که حتی نسل جوان ایرانی نیز از آنها بیاطلاع است. با بهکارگیری این فلسفهها در برنامههای تبلیغاتی و تفسیرهایی که گردشگران تور برای مسافران ارائه میدهند، میتوان در جذب گردشگر بیشتر موفقتر بود.
منبع:توریسم پرس
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.